بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19
متن پرسش
یا سلام با توجه به جوابی که به سؤال قبلی داده اید ،لطفا چند مورد از لذتهای حلال که میتواند مورد استفاده افراد مجرد باشد که آنها را در انجام وظائف دینی و علمی آنها یاری کند را نام ببرید
متن پاسخ

باسمه تعالی
: همچنان‌که می‌دانید انسان ابعاد مختلفی دارد که بعضی از آن ابعاد، ابعاد اصلی انسان است، و عدم جواب‌گویی به آن ابعاد موجب نقص همیشگی روح و روان انسان خواهد شد که در تعبیر دین به آن «فطرت» گفته می‌شود. اما ابعاد فرعی انسان که به آن «غریزه» گفته می‌شود، آنچنان است که اولاً: عدم جواب‌گویی به آن ها موجب نقص کلی نخواهد شد. ثانیاً: می‌توان نیازهای این‌چنینی را جایگزین، به این صورت که اگر شرایط جواب‌گویی به یکی از آن‌ها نبود، با جواب‌گویی به دیگری روح را در شرایط عادی خود جلو برد.
با این مقدمه عرض می‌کنم؛ لذّاتی مثل کوهنوردی، اُنس با دوستان، بازی های نشاط‌افزا، نگاه به مناظر زیبا و دشت و صحرا و دریا، همه و همه لذّاتی است که روح را ارضاء می‌کند. علاوه بر این، لذّت حفظ عفت بسیار بیشتر از لذّت گناهی است که مجبور باشیم آن عفت را زیر پا بگذاریم. همچنان که لذّت راست‌گویی و ارضاء قلب، بسیار بیشتر از لذّت دروغ و ارضاء قوه‌ی واهمه است، مضافاً آن‌که لذّت‌های وَهمی و گناه‌آلود موجب عذاب آخرتی و ابدی خواهد بود. انشاء الله موفق باشید

18
متن پرسش
سؤال: مطالعه آثار حضرت استاد ما را به این فهم کشانده است که همه چیز در این عالم صاحب ملکوتی است، از واحبات و محرمات تا مباحات. بعضی از اعمال برای ما طفلان طریق معرفت غیرقابل فهم ودور از دسترس فهم است. راستی ملکوت زناشویی و مقاربت همسران چیست؟ متاهل هستم ولی هر چه می اندیشم این عمل را در شان مومن نمیابم. البته چون دستور و سیره حضرات معصوم است قابل انکار نیست ولی به هر حهت این حالت انسان که گویی درآن عقل رخت برمی بندد و شهوت آدمی را اداره می کند و رفتاری ازانسان سر میزند که پس ازعمل حتی آدمی از به یاد آوردن آن شرم میکند چگونه برای مومنین ودر مرتبه بالاتر برای انبیا و ائمه قابل تصور است؟
متن پاسخ
جواب: همان‌طور که بحمدالله خودتان متوجه‌اید؛ آری! هر حکمی از احکام الهی و هرچیزی به‌جز اعتباریات، صورتی قدسی و باطنی دارد که آیه «وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ» متذکر آن است و خداوند می‌فرماید: هیچ‌چیز نیست مگر آن‌‌که خزائن آن چیز در نزد ما است. به این معنا هرچه درآن عالم هست صورت لطیفِ چیز هایی است که در این عالم ما با آن روبروئیم. در راستای همین اعتقاد است که متوجه هستیم قلم اَعلی حقایق معنوی را بر لوح محفوظ می‌نگارد و از آن‌جا بر لوح محو و اثبات نگاشته می‌شود و درانتها در عالم شهود ظاهر می‌گردد. مثل این‌که خداوند بر لوح قلب و عقل انسان حقایقی را می‌نگارد و از عقل بر خیال نگاشته می‌شود و درانتها در اعمال و الفاظ انسان ظاهر می‌گردد. بر همین اساس در عالم اَعلی عقل کلی بر نفس کلی تجلی و تراوش می‌کند و حاصل آن حقایقی هستند که از تجلی عقل کلی و قبول نفس کلی پدید می‌آیند. و هر اتحادی اگر در مسیر شرعی باشد با عالم تکوین مرتبط است و از جمله این ارتباط‌ها ،ارتباط زن و شوهر است که به مثابه‌ی یگانگی بین عقل و نفس است و این یگانگی و یا عشق، عامل تداوم وجود و حضورو شور و شعف می باشد، چه وجود و بقاء زن و شوهر، چه وجودِ فرزندی که حاصل این یگانگی و نزدیکی است. در هر حال این نزدیکی صورت زمینی عشق موجود بین عقل کلی و نفس کلی در عالم اعلی است، همچنان‌که صفات الهی در ذات حق یگانه‌اند و کثرت صفات مانع وحدت ذات نمی‌شود واز عشق و یگانگی نسبت به هم دست بر نمی دارند. در نزدیکی زن و شوهر، اسم ربّ و اسم لطف و اسم باقی و ... به‌هم می‌آویزند تا شیرینی بقا وشعفِ حضورِ دو همسر در وجود هر دو ظاهر گردد و از این بستر به مرتبه‌ی عالی‌تر آن اسماء منتقل شوند و لذا حضرت صادق«علیه‌السلام» در این رابطه می‌فرمایند: « ینبغى للمسلم العاقل ان یکون له ساعة یفضى بها الى عمله فیما بینه و بین اللَّه عزّ و جلّ و ساعة یلاقى اخوانه الّذین یفاوضهم و یفاوضونه فی امر آخرته و ساعة یخلّى بین نفسه و لذّاتها فی غیر محرّم فانّها عون على تلک السّاعتین. شایسته است مسلمان عاقل ساعتى از روز خود را براى کارهائى که بین او و خداوند انجام میگیرد اختصاص دهد و ساعتى برادران ایمانى و دوستان خود را ملاقات کند و در امور معنوى و اخروى با آنان گفتگو نماید و ساعتى نفس خود را با لذائذ و مشتهیاتش که گناه نباشد آزاد بگذارد و این ساعت لذّت، آدمى را در انجام وظائف دو ساعت دیگر کمک میکند. ملاحظه می‌فرمایید که حضرت می‌فرمایند از طریق لذت با همسرحلال خود کمک بگیر برای ارتباط با خدا و آبادانی آخرت« فانّها عون على تلک السّاعتین» و معنی آن انتقالی که عرض کردم به همین معنی است، و لذا نه باید از آن لذت فاصله گرفت، و نه باید در آن متوقف شد. لذات حرام بر عکسِ لذات شرعی که دارای باطن قدسی وعمق معنوی است، بی باطن و بی ریشه می باشند و به همین جهت عمق جان مرتکبین را ارضاء نمی کنند ولذا آنها گرفتار کثرت لذات دنیایی می شوند. در مورد جایگاه یگانگی در خانواده به عنوان اولین هسته توحیدی به جزوه «عوامل بحران خانواده» رجوع فرمایید
16
متن پرسش
سلام جوانی هستم... ساله. از کودکی با اینکه در خانواده ای ...بزرگ شده ام ولی به دلیل عدم تقید فامیل های ...و عدم مراقبت پدر و مادرم، ارتباطاتی با ...داشتم. البته فقط در حد دوستی. همین مسأله مرا مبتلا به بیماری استمناء کرد. این بیماری تاکنون ادامه دارد. ازدواج کرده ام ...گاهی اوقات.... دست خودم نیست. از عواقب این بیماری چه عواقب دنیوی و جسمانی و چه عواقب روحی و روانی و اخروی آن کاملا خبر دارم. ولی اراده ام خیلی ضعیف شده. چندین بار تلاش کرده ام که ترک کنم ولی نتوانسته ام. شما را به خدا قسم می دهم راهنمایی ام کنید. تابه حال .... خیلی ممنون
متن پاسخ
جواب: الف- عنایت داشته باشیم که حرمت این بیماری صرفاً به جهت آفات جسمی و روحی نیست بلکه عاملی است که راه‌های ارتباط انسان با حقایق معنوی را مسدود می‌نماید و موجب ایجاد صور ذهنیه و خیالاتی می‌گردد که حجاب بین انسان و الطاف خداوند است و در نهایت انسان با چنین حجاب‌هایی وارد عالم قیامت می‌شود و از برکات عالم ابدیت محروم می‌گردد. ب- راه اصلی نجات انسان از عمل مذکور برنامه‌ریزی مناسبی است که بتوانید حضور فعال تصور آن عمل را ضعیف نمایید که در این راستا اولاً: قلب را دائم متوجه حرام‌بودن آن نمایید و محرومیت‌های بزرگی که در ابدیت انسان ایجاد می‌شود. ثانیاً: ورزش و فعالیت‌های بدنی را که عامل خوبی جهت تقویت اراده و دفع صور ذهنی عمل مذکور است، فراموش نفرمایید. ثالثاً: قبل از این‌که در تنهایی قرار گیرید و صورت آن عمل جای خود در ذهن شما باز کند، تا هنوز آن صورت ذهنیه جای خود را باز نکرده و قدرت نگرفته خود را به نحوی از محل تنهایی و خلوت بیرون بکشید، تا آرام‌آرام در تنهایی‌ها نیز صورت ذهنیه آن عمل قدرت خود را در مقابل اراده شما از دست بدهد. رابعاً: ائمه معصومین«علیهم‌السلام» می‌فرمایند: از طریق لذت با همسر خود اولاً عفت خود را جهت گرفتارنشدن به گناهان حفظ می‌کنید. ثانیاً: از طریق آن لذات شوق عبادت در شما بیشتر می‌شود. به عنوان نمونه در روایت داریم: «عن ابى عبد اللَّه (ع) قال: ینبغى للمسلم العاقل ان یکون له ساعة یفضى بها الى عمله فیما بینه و بین اللَّه عزّ و جلّ و ساعة یلاقى اخوانه الّذین یفاوضهم و یفاوضونه فی امر آخرته و ساعة یخلّى بین نفسه و لذّاتها فی غیر محرّم فانّها عون على تلک السّاعتین» . امام صادق (ع) فرموده: شایسته است مسلمان عاقل ساعتى از روز خود را براى کارهائى که بین او و خداوند انجام می‌گیرد اختصاص دهد و ساعتى هم برادران ایمانى و دوستان خود را ملاقات کند و در امور معنوى و اخروى با آنان گفتگو نماید و ساعتى نفس خود را با لذائذ و مشتهیاتش که گناه نباشد آزاد بگذارد و این ساعت لذّت، آدمى را در انجام وظائف دو ساعت دیگر کمک میکند . در آخر توصیه بنده این است که برنامه خود را در دو حوزه فعال نمایید: یکی در نفی صورت‌های ذهنی عمل مذکور به همان شکل که عرض شد. و دیگر در ایجاد صورت‌های قابل قبول قلب و روح که نقش عبادات قلبی و تدبر در معارف عقلی و قرآن از طریق تفاسیر و نیز با حضور در جلسات دینی از یک طرف، و برخورد خوب و محبت‌آمیز از طرف دیگر می‌توانید از این معضل ظلمانی خود را به حیات نورانی ایمانی سوق دهید. و فرمایش رسول‌خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» را هرگز فراموش نکنید که فرمودند: آنچه در دیگر زنان سراغ دارید در همسران خودتان نیز هست. 1 -روایات تربیتى ج‏2 ص134
15
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده تا کی انسان می تواند عبادت کند و اوامر و نواهی را مراعات کند ولی لذت نبرد ؟ آیا این یک مشکل ذاتی است ؟ یا ریشه در گناهان دارد و یا اینکه راهی است که خداوند برای برخی از بندگان خود تعیین فرموده ؟ اصولا لذت نبردن از اینکه انسان در محضر الهی ، جلب نظر ربوبی را نماید چقدر عادی است؟ آیا نشانه مریضی قلب و یا مهر خوردن بر دل نیست ؟ درهرحال تکلیف چیست؟ بعضی ها را انسان می بیند و یا در مجالس زیاد می شنویم که عشق به اهل البیت و ... باید منشا حرکت و تامین کننده انرژی برای حرکت باشد. حال اگر انسان این عشق به میزان کافی در قلبش نباشد چه باید کرد؟ تا کی باید با حساب و کتاب مسلمان بود و خود را به ضرب روزه و نذر و اجبار به ادای نماز اول وقت و .... در سلک مومنان قرار داد؟ البته بی انصافی است اگر بگویم همیشه از انفاس الهی بی بهره بوده ام ولی عمر به سرعت می گذرد و من همجنان امیدوارم. امیدوارم با بیان ناقص خود توانسته باشم عمق مشکل همیشگی خود را بیان نمایم. با تشکر از راهنمایی شما
متن پاسخ

جواب: 1- عنایت داشته باشید که بندگی خداوند به خودی خود یک زندگی روحانی و لذت‌بخش است و به محض ورود به عالم قیامت تمام توجهاتی که در عبادات خود به کار برده‌اید در آن‌جا جاده‌های نورانی به سوی پروردگارتان خواهد شد و نظام «الیه راجعون» تحقق بالفعل می‌یابد.
2- وقتی انسان بنا را بر آن گذاشت که تا حدّ ممکن قلب خود را در عباداتش در صحنه بیاورد آرام‌آرام چشم قلب او باز می‌شود و از الهامات قلبی بهره‌مند می‌گردد، به شرط این‌که: اولاً؛ نسبت به حقایق عالم دارای معرفت صحیح باشد. ثانیاً؛ صبر در دینداری پیشه کند و به دنبال نتیجه زودرس و سطحی نباشد. چنانچه خداوند می‌فرماید: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِّنَ الْجَنَّةِ غُرَفًا تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا نِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ. الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ». و کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند قطعا آنان را در غرفه ‏هایى از بهشت جاى مى‏دهیم که از زیر آنها جویها روان است جاودان در آنجا خواهند بود چه نیکوست پاداش عمل‏کنندگان. همان کسانى که شکیبایى ورزیده و بر پروردگارشان توکل نموده‏اند.
به قول مولوی:
پرده‌های دیده را داروی صبر هم بسوزد هم بسازد شرح صدر
و در همین رابطه در حدیث قدسی داریم: یَا عِبَادِیَ الصِّدِّیقِینَ تَنَعَّمُوا بِعِبَادَتِی فِی الدُّنْیَا فَإِنَّکُمْ بِهَا تَنَعَّمُونَ فِی الْجَنَّة اى بندگان صدیقم در دنیا بعبادتم متنعم باشید که بسبب آن در بهشت متنعم شوید.
3- وقتی متوجه شدیم عبادت حقیقی با حضور قلب حاصل می‌شود و صاحب چنین مقامی در اصل ائمه معصومین«علیهم‌السلام» هستند که بدون هیچ درس و کلاسی در این مقام مستقر شده‌اند، آن‌ها را در راستای رسیدن به حضور قلب مقصد و مقصود خود می‌یابیم و لذا عشق و محبت به آن ذوات مقدسه شروع می‌شود که بحث آن مفصل است. توصیه می‌شود به کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» رجوع فرمایدد.

2 - سوره عنکبوت، آیات 58 و 59
3- أمالی الصدوق ص 301

13
متن پرسش
سلام با توجه به اینکه آقای سید حسین نصر، از اندیشمندان سنت گرا محسوب می شوند، مطالعه کتب و نوشته های ایشان را توصیه می کنید؟ اصولا دیدگاه فکری ایشان چقدر با مبانی و دیدگاههای حقیقی اسلام و تشیع سازگاری دارد؟ در ضمن از جزوه نقد آراء آقای سروش نیز بسیار استفاده کردم. متشکرم
متن پاسخ
جواب: تفکر آقای دکتر حسین نصر از آن نظر که فرهنگ مدرنیته را نقد می‌نمایند و نظر ما را به سنت می‌اندازند، اندیشه قابل استفاده‌ای است و نباید خود را از تفکرات ایشان محروم نماییم، ولی هرگز نباید به تفکر ایشان نیز اکتفا کرد، زیرا نگاه ایشان در حوزه حاکمیت حکم خدا در تمام مناسبات جامعه بشری توسط امامان معصوم«علیهم‌السلام» نگاه کاملی نیست و بیشتر می‌توان گفت: «لا» را نسبتاً خوب می‌گوید، ولی «الاّ» را باید در تفکر حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی» جستجو کرد.
12
متن پرسش
سلام علیکم پایان نامه اینجانب پیرامون کلام سیاسی در کتاب شریف «الغدیر» است. به نظر شما با چه رویکردی می توان این موضوع را به نتیجه رساند؟ خوشحال می شوم از راهنمایی های حضرتعالی در این زمینه استفاده ببرم.
متن پاسخ

جواب: اگر کتاب شریف الغدیر را با رویکرد «علل عدم تأثیرگذاری شایسته و نقش‌آفرینی اسلام در جامعه و تاریخ» بررسی کنید نکات بسیار خوبی به‌دست می‌آورید مبنی بر این‌که؛ وقتی از ادامه اسلام توسط امامان معصوم «علیهم‌السلام» به همان نحوی که با فرهنگ نبوت هم‌خوانی دارد، غفلت شود، اسلام انفعالی به صحنه می‌آید که عملاً در ادامه نیازمند یونانیت و غرب شد. کتاب «بصیرت حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) می‌تواند در این راستا کمک‌کار باشد.

9
متن پرسش
باسلام خدمت استاد ارجمند آقای طاهرزاده فردی را از نزدیک می شناسم که مبتلا به بیماری وسواس است. با اینکه می داند نظر دین مبین اسلام و مراجع عظام تقلید در این زمینه چیست، و همچنین خودش هم ابراز می کند که از وضع موجود خودش اصلا راضی نیست، یعنی برداشت من این است که تلقین های خانواده یعنی پدر و مادر و سایرین باعث شده که این مسأله در ذهن او رسوخ کند و زندگی خود و اطرافیانش فلج شود. به نظر شما با چنین فردی که از تذکرات اطرافیان هم خسته شده و در برابر آنان موضع گیری می کند چه باید کرد؟ وظیفه خود این فرد، و وظیفه اطرافیان در برخورد با او چیست؟ آیا بردن نزد یک روانشناس و استفاده از دارو در این زمینه می تواند کارساز باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی
پس از سلام همچنان‌که مستحضرید ریشه وسواس تحریک قوه وَهمیه است و شیطان نیز جهت انحراف انسان از طریق همین قوه عمل می‌کند.
به عنوان یک اصل، جهت تضعیف قوه واهمه، باید قوه عاقله را تقویت نمود.
مواردی که می‌توان قوه عاقله را تقویت و قوه واهمه را تضعیف نمود، عبارتند از:
1- تدبّر در امور عقلی مثل تدبّر در کتب علمای دین و از همه مهم‌تر تدبّر در قرآن از طریق مطالعه تفاسیر.
2- تقویت بدن از طریق غذاهای کم‌حجم و مقوی و خواب مناسب، چون در شرایطی که بدن ضعیف یا خسته باشد قوه واهمه فعال‌تر است.
3- ورزش جهت تقویت اراده و پیاده‌روی.
4- اجتناب از جلسات و شرایطی که موجب تحریک احساسات و قوه واهمه می‌شود، حتی برای چنین افرادی جلسات مذهبی که دارای شرایط مذکور باشد تا زمانی که بهبود نیافته‌اند قابل اجتناب است.
5- چنانچه وسواس فرد مذکور بیش از حدّ رشد کرده باشد، استفاده از داروی روان‌پزشکان در صورت رعایت امور فوق قابل استفاده است.

8
متن پرسش
سؤال: در مباحث دینی مطرح می‌شود که عموماً دنیا و جذبه‌هایش علیه ما است و زندگی دنیایی همواره با ناکامی همراه است، آیا در آخرالزمان هم همین‌طور است؟
متن پاسخ

جواب: از یک جهت آری و از یک جهت خیر! از آن جهت ‌که دنیا را هدف خود قرار دهیم و قلب خود را مشغول دنیا کنیم، همیشه این کار بد است و هرکس گرفتار این نوع گرایش نسبت به دنیا شد، ناکام خواهد شد، ولی از این جهت ‌که در ظلمات آخرالزمان؛ فضای بین انسان‌ها فضای تقوا نیست، شرایط زمانِ ظهور حضرت درست عکس این شرایطی است که اکنون هست، چون در عالم بقیةالله همه عالم جیره‌خوار نظام مهدویت‌اند. نظامی که تجسم تقوای واقعی است. خداوند می‌فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَـکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ» یعنی؛ اگر مردم ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، حتماً برکات آسمان و زمین را بر آن‌ها می‌گشادیم. و مصداق کامل این آیه در زمان مهدی محقق می‌شود، به همین جهت در روایات داریم؛ زمین بسیاری از برکاتش را در آخرالزمان ظاهر می‌کند.

7
متن پرسش
سؤال: چگونه می‌توان برای ظهور حضرت تلاش کرد و همواره به یاد ایشان بود؟
متن پاسخ

جواب: فکر می‌کنم با عنایت به نکاتی که از اول بحث تا این‌جا عرض شد، بتوان در جواب این سؤال این‌طور جمع‌بندی کرد که اساسی‌ترین وظیفة ما در حال حاضر از یک طرف عبارت است از شناختِ آنچه وضعیت موجود جهان از بشر گرفته و فرهنگ مدرنیته مانع تحقق آن گشته، و از طرف دیگر سعی در تقویت انقلاب اسلامی به عنوان زمینة ظهور حضرت مهدیg است. امروزه بر عهدة ما است که با روشی دقیق جایگاه و ریشه‌های فکری فرهنگ مدرنیته را بشناسیم و بشناسانیم و روشن کنیم آنچه امروزه با لعابی به نام علم به صحنة زندگی بشر آمده است، ظلماتی است بزرگ که انسان را از ارتباط با عالم قدس به‌کلی محروم می‌کند، در این حالت است که در تعادل لازم برای ادامة زندگی صحیح قرار گرفته‌اید. إن‌شاءالله

نمایش چاپی