بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2330
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی من تاچند سال پیش در حود 10سال پیش مشغول بکار شدم .آن موقع پدرم بیکار بود و عیال بار .بدلیل اینکه شغل قبلیشون رانندگی بود با پس انداز و وام توانستم یه ماشین براش بگیرم که کار کنه به من وابسته نباشه .ایشون یه جورایی اهل برنامه ریزی نبود.تااینکه ماشین فرسوده شد ولی من دوباره یه مقدار پس انداز و وام ماشینو عوض کردم که ایشون اذیت نشه.ولی بدلیل بی برنامه بودن بی اهمیتی ماشینی که حدوده 4میلیون گرفتم ایشون 600هزار تومن فروخت. القرض اینکه من تا توانستم و از دستم برمی اومد به پدر ومادر کمک کردم .چون وظیفه خودم میدونستم / بدون هیچ کمک از کسی با وام وقرض ازدواج کردم که الان هیچگونه سرمایه از خودم ندارم و با مستاجری دارم زندگی میکنم.ولی پدرم باز انتظار از من دارد با توجه به اینکه من آدم مذهبی هستم مدام اضطراب آنها را دارم فقط به خاطر خدا میترسم اگه آنها از دست من ناراحت بشوند ومن انتظارات آنه را برآورده نکنم خدا من را نمی بخشد و هر روز باسترس آن از خواب بیدار میشوم و بر زندگی زناشویی و خانمم تاثی بدی گذاشته است استاد چکار کنم راهنمایی بقرمایی.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما وظیفه داریم نیازهای منطقی والدین را در حدّ امکان خود – که ظلمی به فرزندان و همسرمان نشود – برآورده سازیم ولی مسئول سهل‌انگاری‌های آن‌ها نیستیم. موفق باشید
609

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام.در انتخاب دوره کوتاه مدت وبلند مدت حوزه مردد هستم لطفا باذکر دلایل سریعا مرا راهنمایی نمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همان‌طور که می‌دانید در طرح کوتاه مدت (سفیران هدایت)، طلبه، بعد از پنج سال، موظف به گذراندن پنج سال تبلیغ است و لذا باید ببینید که ذوق و تمایلاتتان به این است که درس را ادامه دهید یا این‌که به امر تبلیغ بپردازید. البته در صورتی که در طی این پنج سال از معدل بالایی بهره‌مند گردید می‌توانید بعد از پنج سال، به طرح‌ بلند مدت متصل شوید. از مزایای طرح سنتی (بلند مدت) این است که بعد از گذراندن دوره‌ی مقدمات، اگر تصمیم داشته‌باشید در مؤسسات علمی، پژوهشی مرتبط با حوزه و یا در موسسات تخصصی فقه و اصول و مانند آن وارد شوید راحت تر هستید چرا که مواد امتحان ورودی در آن‌ها دروسی است که غالبا در سفیران هدایت تعلیم داده‌نشده، همچنین مواد درسی ادبیات در این طرح، بهتر است تا طرح کوتاه مدت و از حیث روانی نیز طلبه‌ای که در طرح بلند مدت است خود را جدای از فضای حوزه نمی‌بیند. ولی از مزایای طرح کوتاه مدت طبق نظر برخی اساتیدی که در هر دو طرح مشغول به تدریسند این است که این طرح (سفیران) برخی از خلأهایی که طرح بلند مدت داشته را حداقل در حد تئوری پر کرده، یعنی اگر چه ممکن است در برخی از حوزه‌های سفیران، آن طور که باید و شاید به مواد درسی اهمیت ندهند و یا در مرحله‌ی اجراء جدیت کافی نشان داده نشود اما اگر به برنامه‌ها و مواد آموزشی به طور جدی عنایت شود می‌تواند برخی خلأ ها را پر کند؛ مثلا دروسی مثل کلام جدید، رجال و قواعد فقهی، کلاس‌های آموزش مهارت‌ها و مانند آن، در طرح بلند مدت مفقود است. همچنین گفته می‌شود درس فقهی که در این طرح آموزش داده می‌شود در مجموع بهتر از شرح لمعه است. البته از معایب این طرح، نزدیک شدن آن به فضای دانشگاهی است که بعضا دیده می‌شود نگاه طلاب تنها به گذراندن واحدهای درسی، اخذ سطح دو و اشتغال به مناصب دولتی و مانند آن است. پیشنهاد می‌شود در صورتی که قصد ورود به حوزه‌ی قم را ندارید در همان طرح بلند مدت شرکت کنید هم چنین به این مشورت اکتفاء نکرده و به مشورت، مخصوصا با اساتیدی که هر دو فضا را تجربه کرده‌اند بپردازید.
370

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی جناب اقای طاهرزاده جنابعالی در جلسه تفسیر خود در مورد لبثتم فی کتاب الله فرمودید این آیه صوفی گری نیست بلکه حریت است بعد هم مطالبی در مورد اویس قرنی علیه رحمه فرمودید انسان وقتی به زندگی اویس از لحاظ معیشتی نگاه می کند بین او و زندگی صوفی گرانه تفاوتی نمیبیند مسائلی مانند دوری از خلق و اجتماع و وضعیت لباس و خوراک او مطالب صوفیه را در تذکره الاولیاء عطار یاداوری می کند و با تعالیم اهل البیت در موارد فوق مغایرت دارد با عنایت به احادیثی که از پیامبر اکرم ص در مورد اویس وجود دارد و شرکت او در جنگ صفین زندگی امثال او را چگونه باید توجیه کرد با توجه به اینکه شما در شرح خطبه 113 نهج البلاغه حتی زهد مورد نظر حافظ را هم نقد فرمودید.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام شرایط اویس قرنی را در نظر بگیرید که بعد از رحلت رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» حاکمانی در یمن حاکم شدند که جایی برای فعالیت اویس قرنی نماند و لذا به عنوان یک نحوه مبارزه‌ی منفی از آن جامعه دوری جست، ولی آن‌جایی که حاکمیت امام معصوم یعنی علی«علیه‌السلام» به میان است خود را همچون سربازی فداکار به رکاب حضرت می‌رساند و در خدمت حضرت با دشمنان امام وقت مبارزه می‌کند. این نوع زندگی غیر از زندگی صوفیانه است که نسبت به سرنوشت جامعه و حاکمیت آن بی‌تفاوت می‌باشد. موفق باشید
13427
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: رهبری در تاریخ 22/12/1379 در دانشگاه امیر کبیر در جواب سوالی این چنین فرمودند: در حال حاضر با توجه به شبهه‌افکنیها و ریاکاری بعضی از مسؤولان و در نتیجه آلوده کردن چهره‌ی نظام اسلامی، چه راهکارهایی را برای در امان ماندن از غفلت یا تندروی های بیجا، و تصمیم‌گیریهای خداپسندانه و مبتنی بر اسلام پیشنهاد می کنید؟ فرمودند: «من کلّاً به جوانها و بخصوص به دانشجویان و طلاّب توصیه می کنم که آگاهیهای خودشان را افزایش دهند. بسیاری از این کجروی هایی که شما ملاحظه می کنید، ناشی از کمبود آگاهی است. نسل امروز - به‌ویژه نسل جوان ما - باید از تاریخ کشورش اطّلاع داشته باشد؛ بخصوص از زمان مشروطیت به این طرف را بداند. شما در هر رشته‌ای که تحصیل می کنید، چون جزو نخبگان جامعه هستید - بعد از این هم ان‌شاءاللَّه جزو نخبگانِ برتر خواهید بود - باید بدانید که کشور شما در چه موقعیتی قرار داشته و دارد. شما باید بخصوص تاریخ رژیم گذشته را بدانید. نسل امروز ما درست نمی داند که انقلاب اسلامی چگونه این کشور را از چنگال آن رژیم خلاص کرده است. این را ما که با همه‌ی پوست و گوشت و همه‌ی هستىِ خود آن رژیم را حس کردیم، خوب می دانیم. اینها باید منعکس و گفته شود. البته در این زمینه، چیزهایی هم نوشته شده است. رژیم گذشته، رژیمی فاسد و صددرصد وابسته و به‌کلّی دور از عدالت بود. برای آن رژیم مسأله‌ی مردم در کشور به‌هیچ‌وجه مطرح نبود. برای آن رژیم ارزش یک مستشار امریکایی یا یک سیاحتگر صهیونیست، به مراتب بیشتر بود تا جمعیت عظیمی از مردم ایران! عناصر آن رژیم به مفت خوری، زیادی خوری، غارت منابع ملی و استفاده‌ی نامشروع از همه‌ی امکانات کشور عادت کرده بودند. آن رژیم بر پایه‌ی نامشروعی بنا شده بود؛ یعنی کسی که در آن زمان در رأس قدرت بود - که تقریباً سیوپنج سال هم حکومت کرد - فقط با این اعتبار به حکومت رسیده بود که پدرش قبل از او حاکم بوده است! شما ببینید چه منطق غلطی برای حاکمیت یک نفر وجود داشت. همه‌ی قدرت ها و ثروت ها در اختیار او بود و اگر گفته می شد که شما با چه استدلالی روی کار آمده‌ای، پاسخ این بود که چون پدرم قبل از من در این‌جا حاکم بوده است! او با پشتوانه و خواستِ مستقیم انگلیسی ها بر سرِ کار آمد و سی و پنج سال هم حکومت کرد؛ بدیهی است که مملکت متعلّق به آن کسانی باشد که او را بر سر کار آوردند یا از او حمایت کردند. ما چنین رژیمی را پشت سر گذاشتیم. پدر او چرا روی کار آمده بود؟ چون یک کودتای انگلیسی شده بود و آنها این‌طور خواسته بودند. شما باید اینها را بدانید. شما باید تاریخ کودتای رضاخان در اسفند ۱۲۹۹، بعد رسیدنش به سلطنت در ۱۳۰۳، بعد جانشین شدن محمدرضا را بدانید. البته در تلویزیون هم برنامه‌های خوبی گذاشتند و اینها را تشریح کردند. در کتابهایی هم این مطالب نوشته شده است. آگاهی های شما از مسائل جهان باید بالا برود. من گمانم این است هر کسی، هر جوانی و هر دانشجویی که بداند این انقلاب و این نظام، کشور را از دست چه گرگ های خون‌آشامی گرفته و چه زحماتی را در این بیست‌ودو سال تحمّل کرده تا به این‌جا رسیده و چه دشمنی هایی با آن شده و الان هم در کمین آن است، کاملاً می فهمد که در این نظام چه باید بکند. یعنی وظیفه‌ی خودش را حس می کند و تشخیص می دهد. جوان ایرانی، هم روشن‌بین و باهوش است، هم سیاسی است. لذا جای ابهام باقی نمی‌ماند. بنابراین، علاجی که من پیشنهاد می کنم، کتابخوانی، افزایش مطالعه و کشاندن اجتماعات دانشجویی به بحثهای صحیح و حقیقی - نه بحثهای انحرافی - است. البته بحث خودسازی و درون‌سازی و نورانی کردن دل و امثال اینها هم بحثهای مفصّلی است که در جای خود باید مورد تأکید قرار گیرد.» سوال این است که چه جوری سطح آگاهی خود را بالا ببریم و یا از تاریخ کشور به خصوص از مشروطه به این طرف مطلع شویم؟ آیا شما کتابی سراغ دارید یا آیا خودتان کتابی نوشته اید در این زمینه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید امروز کتاب‌های بهتری در رابطه با تاریخ صدساله‌ی گذشته‌ی ما در بازار باشد ولی رویهم‌رفته کتاب‌هایی مثل «تحلیلی از نهضت امام خمینی» از آقای حمید روحانی و یا کتاب‌های آقای موسی حقّانی و موسی نجفی کمک‌کننده در این امر هستند. جزوه‌ی تحلیلی از انقلاب اسلامی که بنده تنظیم کرده‌ام انشاءاللّه می‌تواند مفید باشد. کتاب «از سید ضیاء تا بختیار» از آقای بهنود نیز نکات خوبی دارد به‌خصوص که این کتاب را قبل از پیوستن به اصحاب بی‌بی‌سی نوشته است. موفق باشید

12299
متن پرسش
با سلام: پيش از اين سؤالي در خصوص جواز مراجعه به افراد مورد اعتماد براي گشودن سحر از خدمت استاد پرسيده بودم. نظر استاد را در باره روايت زير مي‌خواهم: در حدیث آمده است: یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر مزد می‌گرفت خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد می‌گرفتم، خرج زندگی من نیز از همین راه تأمین می‌شد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام داده‌ام، ولی اکنون آن را ترک نموده و توبه کرده‌ام آیا برای من راه نجاتی هست؟ امام صادق(علیه السلام) در پاسخ فرمود: عقده (گره) سحر را بگشا، ولی گره جادوگری مزن. آيا اين روايت مي‌تواند جوازي براي مراجعه به اقرادي باشد كه علم آن را دارند؟ در اضطرار قرار دارم و با وجود اينكه مي‌دانم نااميدي گناه بزرگي است اما در سراشيبي سقوط به سوي آن قرار دارم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بی‌تأثیرکردن سحر ساحران منحصر به کسی نیست که علم به سحر دارد بلکه هرکس بتواند روح و قلب افراد را متوجه حق نماید آن‌ها را در بی‌تأثیرکردن سحر بر روح و روان‌شان کمک کرده و از القائات شیطان در قوه‌ی واهمه رهانیده است، به همین جهت به ما فرموده‌اند جهت بی‌تأثیرکردنِ سحر، سوره‌های مبارک معوذتین را بخوانید که در آن‌ها انسان از هر وسوسه‌ای به حضرت حق پناه می‌برد. موفق باشید

10565
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ما حدیث داریم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که می فرمایند کسی که معاش ندارد معاد هم ندارد، یا می فرمایند از دری که فقر وارد شود از در دیگر ایمان می رود این شده توجیهی برای خیلی از افراد، یک جواب قانع کننده در این زمینه برای خودم می خواهم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری اگر گرسنگی به شما فشار می‌آورد نمی‌توانید حواس خود را در نماز متوجه حق کنید، ولی از نظر سادگی زندگی، پیامبران از همه ساده‌تر بودند و این نوع فقرها و سادگی‌ها زمینه‌ی بهتری برای توجه به خدا به همراه دارد. به گفته‌ی جناب سلمان؛ «نجی المخففون» آن‌هایی که زندگی را ساده گرفتند نجات یافتند. وقتی انسان از این مسئله غافل شود و معنای خود را ثروت بیشتر بداند و کاری را کار بداند که موجب ثروت شود و نه ایجاد هویت، و زندگی را مصرف بیشتر و خرید بیشتر بشناسد؛ مجبور است همچنان کار کند تا زندگی مدرن خود را تأمین نماید، این‌ انسان ها هرگز نمی‌توانند به معنویت و عالم غیب سری بزنند. موفق باشید
8778
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز به نظر شما با توجه به احادیث و روایات موجود آیا امام زمان (عج) ازدواج کرده اند و دارای فرزند میباشند و اگر ازدواج نکرده اند این امر با عصمت امام منافاتی ندارد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: إن‌شاءاللّه تشریف می‌آورند و از خودشان می‌پرسیم. آدم حسابی! امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» این‌همه وجوه اساسی دارند که باید با آن‌ها آشنا شد، همه‌ را رها کرده‌ای و به دنبال آن هستی که امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ازدواج کرده‌اند یا نه!!! و بحث عصمت و عدم عصمت ایشان در این مورد مطرح می کنید. مگر عدم ازدواج، منافی عصمت است؟ موفق باشید.
8771
متن پرسش
با سلام: من دفعه سوم است سوالم را مطرح میکنم. من متاسفانه شدیدا دچار حسادت شده ام به خاطر تبعیضات بیش از حد خانواده شوهر و همیشه اهل مقایسه کردن خودم هستم با دیگران و مقایسه فرزندم با دیگران و غصه خوردن به خاطر کمبودها کمکم کنید واقعا حالم بد است. التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده هم مرتبه‌ی سوم است که مثل دفعات قبل جواب می‌دهم. بنده در این موارد چیزی برای گفتن ندارم و همان‌طور که قبلاً نیز جواب داده شد، پیشنهاد می‌کنم کتاب ارزشمند «معراج السعاده»، قسمت درمان حسادت را مطالعه فرمایید. و یا در کتاب حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تحت عنوان «شرح حدیث جنود عقل و جهل» باید موضوع را دنبال نمایید که بنده نیز عرایضی در شرح آن کتاب داشته‌ام. زیرا در این موارد باید در ذیل یک دستگاه فکری، اخلاقی قرار گیرید. می‌توانید به طور جدّی کتاب‌های مقالات آیت‌اللّه‌ شجاعی را دنبال کنید که بنده نیز عرایضی در شرح آن داشته‌ام. موفق باشید .این نمی شود که ایمیل نداشته باشید بعد هم به دنبال سوالتان نگردید و درباره سوال بفرمائید. لااقل به جواب شماره 8771 توجه می فرمودید.
8129
متن پرسش
عجیبه!!! اول یدک کشیدن اسم استاد، می دانید چرا عجیبه چونکه تا آنجایی که من شنیدم درخت هر چه پربار تر سرش خمیده تر... دوم پاسخ به همه جور سوال از شیر مرغ تا جان آدمیزاد!!!! بهر حال سایت شما اتفاقی مشاهده شد... ان شااله که دنبال نام و نان نباشید و در راه اسلام به ما هو اسلام قدم بردارید...
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: درست می‌گویید ولی اولاً: واقعاً بنده از این عنوان دلخوش نیستم ثانیاً: مگر بنده نظر خودم را می‌دهم که تعجب کرده‌اید پاسخ به همه جور سوال از شیر مرغ تا جان آدمیزاد داده ام ؟. بنده سعی می‌کنم به عنوان یک معلم آنچه از اسلام می‌دانم را در اختیار کاربران عزیز قرار دهم. ثالثاً: فکر می‌کنم وظیفه‌ی دینی اقتضاء می‌کند که جواب عزیزان را بدهم. با این‌همه از نفس خود در امان نیستم، امیدوارم با دعای دوستان و انتقاد عزیزانی مثل شما از شرّ نفس راحت شوم. موفق باشید
7570

صله رحمبازدید:

متن پرسش
هو العلیم: سلام علیکم، استاد گرانمایه جناب حاج آقای طاهرزاده. با توجه به سؤال وجواب٧٥٦٢ با آیه مبارکه "لیس من اهلک“ ،فززند حضرت نوح علیه سلام ، در نداشتن پیوند مکتبی ،اعتقادی ومذهبی موجب قطع رحم می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیر؛ تنها اگر محارب باشد رعایت رحم‌بودنش را نباید کرد و باید با او مقاتله کرد. در این مورد هم بهتر است رحم محارب ما را کس دیگری به قتل برساند به جهت آثار وضعی که دارد. امام به فرزند خلیفه‌ای که به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» توهین کرده بود، فرمودند حکمش قتل است ولی خودت او را به قتل نرسان وگرنه عمرت کوتاه می‌شود. موفق باشید
5416
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز در مباحث کربلا گفته شد که حقیقت اشک امام حسین (ع)است وتنها گریه بر امام حسین رابه مااجازه دادند ودر سایر موارد (گریه بر مرگ پدر یا مادر یا....)مکروه است حال میخواستم بپرسم: - اشک حضرت فاطمه بر مظلومیت امام علی(ع) ا-شک امام حسین بر عباس وعلی اکبر درکربلا -و... را چگونه باید به حقیقت اشک اتصال داد.ایااین گریه ها برای اتصال به امام حسین است یا نازله ان حقیقت اند میخواهم از زبان خودتان بشنوم .باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام این اشک‌های مقدس از جنس اشک بر امام حسین«علیه‌السلام» است چون همان‌طور که عرض شد در این نوع اشک‌ها زیبائی‌های صعود یک انسان مدّ نظر است و طلب رسیدن به آن زیبایی موجب اشک می‌شود. موفق باشید
4756
متن پرسش
با سلام خدا قوت از اینکه در ایام اعتکاف می خواستم مزاحم شوم وخداوند توفیق داد و حاصل نشد شاکرم اما سوال در یکی از بند های دعای صحیفه سجادیه (( الْحمْد لله الذی لوْ حبس عنْ عباده معْرفه حمْده علی ما ابْلاهمْ منْ مننه الْمتتابعه ، و اسْبغ علیْهمْ منْ نعمه الْمتظاهره ، لتصرفوا فی مننه فلمْ یحْمدوه ، و توسعوا فی رزْقه فلمْ یشْکروه . و لوْ کانوا کذلک لخرجوا منْ حدود الْانْسانیه الی حد الْبهیمیه فکانوا کما وصف فی محْکم کتابه «انْ همْ الا کالْانْعام بلْ همْ اضل سبیلا . » الف )معرفت به حمد فصل انسان از بهیمیه است . ب)این معرفت خود از طرف پروردگار است یا خود حمد ج)آیا لازم هر حمدی شناخت نیست حتی در حد جمادات آن هم تکوینآ آیا معرفت به حمد در مورد انسان با شناخت در مورد حمد وتسبیح موجودات دیگر طول هم هستند یا خیر . اگر هم صورت سوال ها غلط است بفرمایید تا استفاده کنیم 2- سوال دیگر رابط بین حمد و تسبیح که ایا حمد اعم تر از تسبیح است یا تسبیح لازم حمد است . در پایان اگر صورت سوالات هم غلط است . فرمایید تا استفاده نماییم .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت سجاد«علیه‌السلام» روشن می‌کنند استفاده از نعمت بدون حمد یک نوع زندگی حیوانی است و لطف خدا به انسان‌ها آن بوده که شعوری به آن‌ها داده که منعم را می‌شناسند و در راستای حمد خداوند با نعمت‌ها برخورد می‌کنند. خداوند در ما شعوری قرار داده که بتوانیم با نظر به نعمت‌ها متوجه او باشیم و لازمه‌ی هر حمدی شناخت منعم است ولی این نوع شناخت همان‌طور که حضرت می‌فرمایند مخصوص انسان است 2- شاید بتوان گفت در حمد نظر به کمالات خداوند داریم ولی در تسبیح تلاش برای سیر و حرکت به سوی خداوند در میان است با این اعتبار که تسبیح را به معنای شناکردن به سوی مقصد تلقی کنیم. موفق باشید
4505

غایت مفقودبازدید:

متن پرسش
باسلام غایت مفقود محال است یعنی چه توضیح دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی محال است جهت یک پدیده به سوی هدفی باشد که آن هدف موجود نباشد، زیرا حرکت تبدیل قوه به فعل است، پس باید آن فعلیت موجود باشد تا حرکت به سوی آن معنا داشته باشد. موفق باشید
4026
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد .ببخشید اگر طولانیه: دانشجویی هستم درحال اتمام دوره کارشناسی. ولی دغدغه های دینی و فرهنگی و همچنین آرزوی یک زندگی دینی و در راه خدا و اهل بیت و کمک به حضرت مهدی و زمینه سازی ظهور ایشان لحظه ای تنهام نمیگذاره.گاهی میترسم این مساله بیشتر یک اختلال روانی باشه تا یک دغدغه! طوریکه شب که میخابم با یاد خداوند و حضرت مهدی.صبح که بیدار میشم با فکر کردن به خدا و حضرت مهدی...سر کلاس ...سر سفره و خلاصه همه جا! در جامعه گناهی ببینم شدیدا احساس ناراحتی قلبی میکنم و به این فکر میکنم که بعد از ظهور همه ی این مشکلات حل میشود!پس سعی میکنم که تا جاییکه ممکن هست برای محقق شدن این امر تلاش کنم اما بعد از دو سه سال انجام دادن انواع فعالیت ها اصلا قانع نشدم و فکر میکنم هنوز بیشتر از اینها باید وارد فاز فعالیت های دینی شد،مثلا اگر بگویند در همین رشته ای که هستی هم میتونی به جامعه خدمت کنی!در همین روند زندگی هم میتونی متدین باشی من قبول نمیکنم و میگم نه این آخر خط نیست این اون کاری که باید انجام بدم نیس! آخر خط یعنی حضرت امام یعنی علما و یا شهدایی که تا آخرین نفس شون برای اعتلای اسلام عرق ریختن(یه طورایی میخام زندگیم کامل وقف و در خدمت دین باشه) الان ثبت نام حوزه ها شروع شده اما مشکلی که هست اینه که من نه استعداد این رو دارم و نه تمایل به این رو دارم که مثل عموم روحانی ها اهل منبرها و روضه خوانی و سخنرانی و حتی ملبس شدن به لباس روحانیت بشم! این قضیه اذیتم میکنه . میخوام بدونم آیا امکان این هست که من وارد اون وادی متداول روحانیون جامعه و روزمرگی هایی که خیلی از اونها رو گرفته نشم؟و این کار اگر امکانش هست از نظر اخلاقی مشکلی نداره؟(البته بنده هیچ مشکلی با این مسائل ندارم خدای نکرده، فقط استعدادش رو ندارم و همچنین خصوصیات شخصیتیم و رفتاریم یه طوریه که تمایل به اون شیوه ندارم) دوم اینکه من واقعا دچار سرگردانی و دو دلی شدم! از طرفی میل به زندگی دینی رهام نمیکنه و دائما احساس میکنم خط مقدمی هست که نیاز به نیرو داره ولی ما مشغول یه سری چیزای دیگه ایم و از طرفی شرایط زندگی طوری هست که عوامل بازدارنده ای برای حوزه رفتن من وجود داره! اینکه سنم به خاطر رفتنم به دانشگاه شده 22 یا اگه سال دیگه برم23! دیر نیست به نظر شما ؟ بخام علوم دینی رو بگذرونم عرف و سبک فرهنگی ما میگه دیگه این سن دیره!و بایستی به فکر شغل و ازدواج بود!نه شش سال تحصیل حوزه اونم فقط برای سطح یک! یا همین الان با توجه به رشته ام زمینه شغلی و تشکیل یه زندگی معمولی مث همه ی مردم رو دارم ولی برم دنبال دین و روحانی بشم با توجه به اینکه نمیخام وارد فاز منبر رفتن و روضه خوندن و... بشم پس چطوری زندگی رو بچرخونم؟نکنه برم و بعد ببینم ئه این اونیکه من فکر میکردم نبود؟ یا اینکه برای تحصیل بایستی برم در یه شهر دیگه و دوری از خانواده برای چن سال و این من رو راجب آینده ام نگران میکنه! مخلص کلام اینکه : یک باب! زندگی مقبول رو الان دارم که اگر بخام برم به سمت حوزه و علوم دینی این رو کامل باید رها کنم! و با خراب کردن همه چی وارد اون سبک زندگی بشم. از طرفی هم تمایلم به دینی کردن زندگی شخصی خودم و قرب به خدا خیلی زیاده و تمام فکر و ذکرمو مشغول کرده و همینکه احساس مسئولیت سنگینی نسبت به بشریت و زمینه سازی و یاری امام زمان ام همیشه باهام هست. لطف میکنید راهنمایی ام کنید؟چون مشکلم خاص و تعیین کننده هست برام جسارتا به کتاب ها و فایل صوتی حوزه یا دانشگاه ارجاعم ندید(کتاب هاتون رو خوندم : رزق رو خوندم.فعالیت های فرهنگی پوچ میشود رو خوندم.معرفت نفس.برهان تا عرفان و...)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز در ذیل خدمت به نظام اسلامی و با وفاداری تمام عیار به این رهبر الهی حتماً در زیر سایه‌ی امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» خواهید بود حال چه در فعالیت‌های غیر حوزوی و خدمت در ادارات یا مراکز دیگر و چه فعالیت در حوزه و مدرس حوزه‌شدن بدون آن‌که نیازی باشد منبر روید و روضه بخوانید. موفق باشید.
2265
متن پرسش
سلام.میخواستم بدانم چرا ائمه اهل هنرهایی چون خوشنویسی نقاشی موسیقی و هر کاری که خلاقانه و آفرینشی باشد نبوده اند؟لطفا نگووید آن ها محو جمال الهی بوده اند و نیازی به این موارد نداشته اند.محو جمال الهی بودن هیچ منافاتی با آفرینش هنری ندارد.بالاخره ظهور اسم خلاق خداوند باید در آن ها نیز تجلی پیدا کرده باشد.بالاخره آن ها باید غرق در طبیعت و زیبایی های ان نیز بوده باشند.من تا بحال در کتب یا سخنرانی های شما ندیده ام(من ندیده ام)که صحبتی از هنر و طبیعت بکنید(منظورم آن نگاه به طبیعت و روی آوردن به آن در مقابل تکنولوژی نیست)شما هیچ وقت نمی گویید بریور غرق زیبایی های طبیعت بشوید.چرا نگاه شما به این دنیای مادی انقد تحقیر کننده است؟چرا یک بار نشده از فیزیولوژی صحبت کنید؟بدن ما چه چیزی کم دارد که نخواهیم غرق آن بشویم؟همه ی برداشت من این است که شما می گویید زود باشید!زود باشید!این جا هیچی نیست پوچ و بی معناست.فقط عالم معنا فقط بایطن عالم.اینجا ارزش نگاه کردن هم ندارد.مگر شما معتقد نیستید اینجا تجلی است؟فقط نازله است و الا هیچ چیزی کم ندارد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عالم را آینه ی اسماء حسنای الهی دیدن چیزی غیر از آن نگاهی است که فیزیولوژی به ما می دهد. مباحثی که در مورد اسماء حسنای الهی می شود با این رویکرد است که «نظر را نغز کن تا نغز بینی.... گذر از پوست کن تا مغز بینی». نقاشی و موسیقی بالاخره یک نحوه توقف در پوست و ظاهر است. خوش نویسی هم که مورد تأکید آن بزگواران بوده است و بنده اطلاعی ندارم که خود ائمه«علیهم السلام» در خوشنویسی مهارت داشته اند یا نه. جزوه تندیس ممکن است در این بحث کمک کند.موفق باشید
500

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم گاهی به واسطه غفلت ها گناهانی از انسان سر می زند که تا مدتها حال معنوی او را مغشوش کرده و باعث غبض و تاریکی میگردد. مثلا بر اثرپرحرفی یا حرکتی که از آن بوی ریا شنیده می شود تا ساعتها باید گرفتگی روحی را تحمل کرد اما این تازه اول ماجراست زیرا در همین ساعت تاریکی و گرفتگی, اوهامات شیطانی وسعت میگیرد ومثلا شخص را به کلی از خود و رحمت الهی نا امید میکند و این نا امیدی باعث می شود که میل هر گونه عبادت و بازگشتی در انسان بمیرد مثلا شخص پس از آنکه پرحرفی کرد دیگر میل به طهارت دایم(دائم الوضو بودن) یا تلاوت قرآن ودعا و شرکت در جلسات مذهبی را ندارد و حتی بیم آن می رود که در چنین لحظاتی سرمایه چندین ساله عبادات بکلی به باد برود سوال این است که چه باید کرد تا هرگاه مکروهی از انسان سر میزند جلوی تصاعدی شدن تاریکی را گرفت. با توجه به اینکه حالت دعا و بازگشت و توبه و انابه و وگریه در انسان مرده است و هرچه می کند راهش نمی دهند تا جایی که گاهی شرایظ به حدی رقت بار است که بواسطه انجام چندین باره یک گناه از استغفار شرم دارد در این لحظات آیا راه میان بری هست؟ دعایی مخصوص/ ذکر مخصوص؟ عملی خاص؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: ما باید جایگاه گناهانی که گاهی خداوند بدان مبتلایمان می‌کند را بشناسیم و موضوع عُجب را که در همین قسمتِ سؤال و جواب‌ها عرض شده دنبال کنید، تا نه‌تنها با ارتکاب گناهان مأیوس نگردیم بلکه زمینه‌ی تذکر الهی و توبه را در خود رشد دهیم و بفهمیم خداوند می‌خواهد بفهماند نقص‌هایت را ببین و شایستگی خود را جهت قرب الهی شدت ببخش. و لذا موضوع توبه و جایگاه آن معنی خود را پیدا می‌کند و متوجه می‌شویم بعد از هر گناهی راه توبه را به سوی ما می‌گشایند تا آرام‌آرام ما را از گناهان عبور دهند. پس دیگر جایی برای یأس نمی‌ماند تا شیطان بخواهد زمینه‌ی تصاعدی گناهان را فراهم کند. دعای مخصوص و ذکر مخصوص و محل مخصوص یک چیز بیشتر نیست و آن نظر به «توّاب رحیم» است که پس از هر گناه راه ورود به آغوش او را گشاده ببینیم.« إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین‏» موفق باشید
201

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.سلام علیکم.ازشماتشکرمیکنم که برای خواندن سوال من وقت گذاشتید.امیدوارم که بتوانم ازراهنمایی شمااستفاده کنم.استاد درمباحث خداشناسی سوالات زیادی برای من ایجاد میشود که فکر و عقل خودم راه به جایی نمیبرد و معمولا وسط راه گیر می کنم از این رو تصمیم گرفتم که انها را با شما مطرح کنم.یکی از این مباحث"ربوبیت حضرت حق"است.ازنظر عقلی به کتاب از جمله عقاید مراجعه کرده ام.مدتها در مورد مطالب انها فکر کردم.همچنین در مورد جنبه های ربوبیت و مصادیق ان در زندگی.اما نمی دانم چرا قلبم به اطمینان نمیرسد.درواقع از نظر عملی راه به جایی نمی برم. مثل همین اشکال در مورد ازمایشات الهی برایم ایجاد شده انجا که در سوره عنکبوت ایه دوم اشاره میفرمایند. به نظر شما چه کاری را اننجام دهم.ممنون والتماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: حتماً می‌دانید که «یار» نازنین است و به راحتی رخ نمی‌نمایاند و جلوه‌ی ربوبیت خود را نشان نمی‌دهد. با نازکردنش، نشان می‌دهد ما هنوز شایسته نشده‌ایم. «گفتم که نکن، گفت: نکن تا نکنم» چیزی به این گرانی را ارزان نمی‌دهند. فعلاً مباحث سوره‌ی روم را دنبال کنید. موفق باشید
17065
متن پرسش
باسلام: 1. نظر حضرتعالی در مورد فایل جدیدی که از مرحوم منتظری رضوان الله تعالی علیه در مورد اعدام های سال 67 منتشر شده است چیست؟ 2. توجیه شرعی این اعدام ها چیست و چگونه می توان فردی که قبلا محاکمه شده است بدون اینکه جرم جدیدی مرتکب شده باشد به صرف عقیده محکوم کرد؟ 3. تفاوت تفتیش عقایدی که کلیسا در قرون وسطی می کرد با این کار نظام چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع محارب‌بودنِ یک جریان، غیر از موضوع خطاهای جزئی است که با زندان و تنبیه جبران شود. وقتی بعد از عملیات مرصاد مشخص شد که منافقین خلق به عنوان محارب و براندازِ نظام مستقیماً وارد صحنه شده‌اند دیگر حکم آن‌ها عوض می‌شود به همان معنایی که حضرت حق می‌فرماید: «فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ» چون با کافران که به هماوردی شما اقدام کرده‌اند، روبه‌رو شدید گردن آن‌ها را بزنید و حتی آن‌ها را اسیر نکنید. (سوره‌ی محمد/4) . و سادگی آقای منتظری آن بود که جایگاه منافقین را در آن تاریخ، تشخیص نداد و موضوع را به امر فردی تقلیل داد، به همان معنایی که مثلاً چون طرف، یک‌ماه دیگر باید آزاد می‌شد، چرا او را اعدام کردند؛ غافل از آن‌که طرف، در جبهه‌ای قرار دارد و بر آن اصرار می‌ورزد که جبهه‌ی تقابل با کلّ نظام توحیدی است و حکم خداوند برای آن‌ها حکم محارب است. موفق باشید

15239
متن پرسش
سلام: این سوال را ناظر به سوال 15220 مطرح می کنم. شهید آوینی در مقاله «ویدیو در برابر رستاخیز تاریخی انسان» چنین می گویند: ... چه کسی می تواند اثبات کند که ضرر ویدیو از کامپیوتر بیش تر است؟ هیچ کس. مشکل اینجاست که که ما فقط با معیار اخلاق ظاهری به محصولات تمدن تکنولوژیک غرب می نگریم نه با معیار حکمت و حقیقت دین. روزگار ما روزگار اسارت در چنگ ابزاری است که هویت فرهنگی دارند. محصولات تمدن غرب همگی کم و بیش، صورت هایی مجسم از فرهنگ غرب هستند و آن چه مارشال مک لوهان در این باره می گوید درست است. به اعتقاد من اگر با چشم حکمت به محصولات تکنولوژیک بنگریم، کامپیوتر را بسیار خطرناک تر از ویدیو خواهیم یافت. کامپیوتر «بَعل ذَنوب» است: بت بزرگ. ... نخست، چرا کامپیوتر بعل ذنوب است و چرا سینما این گونه نیست؟ دوم، آیا در آینده تکنولوژی جدیدتری خواهد آمد که از کامپیوتر پیچیده تر باشد؟ در ادامه مقاله شهید آوینی پاسخ هایی می دهند ولی بنده می خواهم شما از دیدگاه خودتان پاسخ دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی علم در اسارت تکنیک است و علم، در میانه‌ی راه است اگر مسیر خود را تغییر ندهد و همچنان در اسارت تکنیک برای ظهورِ تکنیک برتر بماند، آینده گرفتار تکنیک‌هایی هستیم که می‌خواهد تمام آن‌چه بشر در یک لحظه تصور می‌کند، به همان شکل در خارج از ذهن، صورت‌بخشی نماید. زیرا بشر امروز از صورت‌ها بالاتر نمی‌رود تا از تکنیک عبور کند و کامپیوتر از آن جهت که فضای گسترده‌تری برای تحمیل صورت‌های ذهنی ما در آن فضا است، معلوم است که همان بت بزرگ است که حالا‌حالاها ما را به خود مشغول می‌کند و از توحید بازمان می‌دارد. موفق باشید

12898
متن پرسش
سلام: استاد لطفا در مورد چله‌ی کلیمی و آداب مربوط به آن توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطابق آیه‌ی «وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى‏ لِأَخيهِ هارُونَ اخْلُفْني‏ في‏ قَوْمي‏ وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبيلَ الْمُفْسِدينَ» (142) اعراف» حضرت موسی برای ملاقات با خدا لازم بود چهل روز روزه و چهل شب مناجات کنند که بنا به شواهد، این چهل روز در تمام ماه ذیقعده و اوایل دیحجه بوده است. که این چهل روز را چله‌ی کلیمی گویند. البته چون روز دهم ذیحجه عید قربان است و روزه‌ی آن جایز نیست، باید یکی دو روز قبل از ماه ذیقعده شروع شود و در این مدت باید حتی‌الامکان در خلوت بود و ذهن و فکر متوجه‌ی حضرت حق و حقایق قدسی باشد و به همین جهت گفته شده زیر نظر استاد انجام بگیرد که ذهن و فکر گرفتار وَهمیات نشود و یا کسانی به این کار دست بزنند که در ابتدا معارف لازم را داشته باشند. موفق باشید  

11141
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد: چرا باید نمازی را که در زمان خودش خوانده نشده قضا کنیم؟ حکمت این کار چیست و چه تاثیری بر روی نفس در مسیر رشد و کمال می گذارد؟ بنده همیشه با این فکر که می روم تا در حضور خداوند قرار گیرم به نماز می ایستم، خوب وقتی یک زمانی که باید می رفتم نرفتم، موقع دیدار بعدی که برسد که می روم، پس چرا باید نماز نخوانده را تکرار کنم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق در حدیث قدسی می‌فرماید: « «إنّی احبّ أنْ اطاعَ مِن حیثُ ارید» دوست دارم همان‏طور که اراده کرده ‏ام اطاعت شوم. از این جهت ما باید بدانیم بهترین شرایطِ ارتباط با خدا آن وقتی است که حضرت حق اراده کرده و اگر از وقت آن گذشت باید باز با اراده‌ی قضاکردن، آن عبادت در ذیل اراده‌ی الهی قرار گیرد. موفق باشید
9526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا در دعای شریف سحر فرازهای دوم بر وزن افعل نیامده؟ مثلا «...من جمالک باجمله و کل جمالک "اجمل"» با اینکه در شرح قسمت های دوم به شکل «افعل» معنا فرموده اند (مثلا در مورد جمال): همه زیبایی های تو زیباترینند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتا نمی‌دانم. موفق باشید
8634
متن پرسش
سلام استاد عزیز من دو سالی است که در فضای ناقدین غرب گردش می کنم و دیدگاه هایشان را از طریق کتاب ها و مقالاتشان پی گیری می کنم. نکته ای که در مصاحبه مارتین هایدگر به چشمم خورد من را به این فکر انداخت که آیا تزکیه، نسبت مستقیمی با یافت حقیقت دارد؟ ببینید این مسئله در مورد دیدگاه رایج اسلامی پاسخی روشن دارد. ولی ما که نباید مثل آن هایی که می گفتند خدای پدرمان را ول نمی کنیم تا بچسبیم به خدای محمد (ص)، هر چیزی را صرفا از افواه دریافت کنیم. بنابراین با یک توضیح مفصل خواستار جواب به سوال ابتدایی خودم هستم. ببینید رفتار و مواجهه دکتر داوری اردکانی با فیلسوف ( صرف نظر از این که چه می گوید ) یک رفتار توام با احترام است. ایشان به فیلسوف احترام می گذارند. و شانی برای فیلسوف قائلند، بلاشرط نسبت به محتوای نوشته های او. کمی که دقیق تر می شویم متوجه می شویم که این احترام ناشی از آن است که ایشان معتقدند( این فهم من است) که هر فیلسوفی اگر واقعا فیلسوف باشد،( معیارهایش را من ندیدم ) به دیدار هستی می رود و از وجهی به حقیقت نظر می اندازد. یعنی حقیقت به مثابه موجود لزجی که نمی توان آن را در مشت گرفت، و هر چقدر به آن نزدیک شوی، بیشتر از تو دور می شود، وجوهی دارد. و هر فیلسوفی متذکر یک وجه حقیقت می شود. در واقع از جهت این نوع نگاه، ما در نگاه آقای داوری، و همچنین مارتین هایدگر، چیزی به نام « غلط » و « درست » نداریم. بلکه مسئله صورت « دقیق » و « ادق » به خود می گیرد. فیلسوفی بهتر است که حرف دقیق تری بزند یعنی وجوه بیشتری از حقیقت را بنمایاند. و توصیفش از حقیقت و عالمی که ذیل آن شکل می گیرد، دقیق تر باشد. به این اعتبار هر دوره تاریخی یک فیلسوف مرکزی دارد. که محدوده جغرافیایی نیز نمی شناسد. یعنی وصف عالم در هر دوره تاریخ یک وصف همه جایی و همگانی است. و هم دوره بودن دکارت و ملاصدرا، لاجرم این را می طلبد که وصف یگانه آن دوران، در نوشته های تنها یکی از این دو وجود داشته باشد. نکته بعدی که باز هم سوال ابتدایی را روشن می سازد، تفکیک ساحت نفسانی از ساحت تفکر است. در واقع آقای داوری معتقدند که برای نقد یک فیلسوف مطلقا نباید به زندگی شخصی او رجوع کرد. ( تاکید می کنم مطلقا چون معمولا خیلی ها این را رعایت می کنند ولی گوشه چشمی هم به پرونده سیاسی و اخلاقی شخص دارند ). به همین دلیل هم هست که نه همجنس باز بودن فوکو در نقد فوکو موضوعیت دارد، نه بی دین بودن نیچه و نه اشتباهات سیاسی متفکران وطنی و غیر وطنی در طول زندگی شان. بلکه از دریچه دکتر داوری، هر متفکری نسبتی با وجود برقرار کرده و تحفه ای برای آدمیان می آورد. این تحفه را باید شنید و از آن آموخت. شبیه این نکته را هایدگر در یکی از گفت و گوهای فرضی اش با دوست ژاپنی می گوید که من واقعا این همه سال « متافیزیک » را نقد نکردم که بگویم متافیزیک « بد » است. متافیزیک مثل تمام عالم های دیگری که قبل از او در دنیا سیطره داشته، قابلیت های وجود هستند. شاید نتوان وصف « پلورال » را برای این مواجهه برگزید، اما قطعا با نحوه نگاه رایج اسلامی( که شاید اسلامی نباشد) تفاوت زیادی دارد. شاید بتوان گفت این عزیزان ، حقیقت را فیل مولانا می دانند که آنقدر از ما دور است که باید گزارش همه فلاسفه ای که فیل را « بادبزن » و « ستون » و « ناودان» می دانند به رسمیت شناخت. با تشکر از حوصله ای که به خرج دادید، چون شما خودتان استاد هستید و احتمالا با این مسائل قبلا رو به رو بودید دیگر ادامه نمی دهم و خواستار پاسخ تفصیلی استاد عزیزم هستم. خیلی ممنون.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این بحث بسیار مهم و حساسی است که رجوع فیلسوف رجوعی است به حقیقت و البته نقش تاریخ هم در این رجوع نباید مورد غفلت قرار گیرد. ولی دو نکته را باید مدّ نظر قرار داد: یکی رویکرد کلی فیلسوف است که با چه رویکردی رجوع به حقیقت می‌کند و دیگر آن‌که حقیقت در آن تاریخ با چه چهره‌ای می‌خواهد خود را نشان دهد. به نظرم دکارت با رویکردی که بیکن ایجاد کرده جلو می‌رود و در این رویکرد بنای فیلسوف این نیست که از چهره‌ی حقیقت حجابی را بگشاید و لذا بعد از چهارصدسال هایدگر و اساتید و رفقای فکری او در یک بازخوانیِ تاریخی تلاش می‌کنند از آن رویکرد خود را آزاد نمایند. نکته‌ی مهم دیگر این است که نباید از اراده‌ی الهی جهت ظهور اسماء خاص خود در هر زمانی غفلت کرد. بنده این را با زبان فلسفی تحت عنوان «چهره‌ای که حقیقت در هر تاریخی از خود بروز می‌دهد» عرض می‌کنم ولی اگر بخواهیم به جای زبان مفهوم با زبان «وجود» سخن بگوییم باید متوجه اسم یا اسمایی شویم که حضرت حق اراده کرده است در هر تاریخی ظهور دهد و از این‌جا بحث، شکل دیگری به خود می‌گیرد. که سعی شده در 6 جلسه تحت عنوان «امام خمینی و سلوک در تقدیر تاریخی زمانه» عرایضی داشته باشم . به نظرم می‌توان در این مباحث به نحوی با هایدگر و فردید و دکتر داوری همدلی داشت، ولی با هویتی ماوراء هویت فیلسوفانه‌ی صرف. موفق باشید
7811
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز در جزوه مرزهای ارتباط بین زن و مرد، گویا بحث طوری ارائه شده که گویا جذابیت جنس مخالف برای انسان فقط تحت تاثیر واهمه است. به این صورت که اگر انسان وهم خود را کنترل کند و نگذارد وهم به میدان بیاید، دیگر جنس مخالف برای شخص جذابیت نخوهد داشت. حال سوال اینجاست که اگر این جذابیت ناشی از وهم می باشد، حضرت علی (ع) که وهم کنترل شده دارند. پس چرا در سن جوانی از سلام به نامحرم خودداری می کردند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته‌باشید «قوه واهمه» یکی از ابعاد وجودی انسان است و در رابطه با آن قوه ، معانی صورت خاصی به خود می‌گیرند و اگر ما آن قوه را با نور شریعت تربیت کنیم اتحاد معانی با صورت خاص تحت تأثیر القائات شیطان نمی‌باشد. باید متوجه بود اگر دو نامحرم رعایت حدود شرعی را نکنند، قوه‌ی واهمه‌ی آن‌ها تحت تأثیر شیطان قرار می‌گیرد و از مسیر اصلی و از نظر به اهداف واقعی خارج می‌شوند که در آن جزوه بر روی این تأکید شده و امیرالمومنین علیه‌السلام نیز مواظب هستند که واهمه‌شان در معرض القائات شیطان قرار نگیرد. موفق باشید
7680
متن پرسش
سلام استاد، طاعات قبول. نظرتون در مورد انجام سیر مطالعاتی با کتب و فایل های صوتی و تصویری و در مجموع منش میرزا اسماعیل دولابی (ره) چی هست؟ سایه امام خامنه ای مستدام باد یاعلی
متن پاسخ
- باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: توصیه‌های اخلاقی آن مرد بزرگ بسیار کارساز است، ولی سیر مطالعاتی که باید برای کسب معارف الهی باشد چیز دیگری است. موفق باشید
نمایش چاپی