باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اطلاعی ندارم که ریشهی قمهزنی مربوط به آتشپرستان باشد و فکر هم نمیکنم چنین باشد. مشکل قمهزنی آن است که اولاً: مبنای روایی ندارد. ثانیاً: در حال حاضر موجب وَهن اسلام میشود ولی در روایت داریم: حضرت صادق«علیهالسلام» از فرستادگان مردم کوفه پرسیدند شنیده شده است در رثای عزاداری برای امام حسین«علیهالسلام» به سر و صورت میزنید. آنها جواب دادند: همینطور است و امام کار آنها را تأیید کردند 2- اینهم لازم نیست چون معلوم نیست بتوانید انتظارات بیجای افراد را برآورده سازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از دانشمندان میگوید: «تا از اختیارداشتن از من نمیپرسی بهراحتی با اختیار خودم ـ به صورت علم حضوری ـ اموراتم را انجام میدهم ولی وقتی از آن میپرسی تازه مسئلهدار میشوم که راستی اختیار چیست؟». این دانشمند میخواهد بگوید بعضی از ادراکات ما در ساحت علم حضوری کاملاً برایمان قابل ادراک است ولی وقتی به ساحت علم حصولی آمد دیگر از ادراک آن عاجزیم. مشکل آن است که میفرمایید: چگونه بدون دلیل توجهم را از این افکار منصرف کنم. مگر برای این امور به دلیل نیاز داریم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار اگر عالمانه و با شناخت تاریخی انجام بگیرد، کار بسیار لازمی است به شرطی که هر دو طرف بدانند چهکار باید بکنند. نگاه اندیشمندانِ علوم پایه باید متوجهی نقصها و محدودیتهای اندیشهی پوزیتیویستی حاکم بر آن علوم باشد و نسبت به آن نقص، خودآگاهیِ کاملی پیدا کنند که فعلاً ما در این شرایط هنوز قرار نگرفتهایم و حوزه هم باید متوجهی نقصِ نگاه متافیزیکی و انتزاعی خود بشود که در این امر نیز کارِ چندانی نشده، ولی بحمداللّه در هر دو گروه افقی برای رفع نقصهای مذکور در حال طلوع است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه در عالم ماده جلو برویم همواره با ماده روبهرو هستیم مگر اینکه افق تفکر و شخصیت خود را به عالمی برتر یعنی عالم مجردات سیر دهیم. از طرفی، بینهایتبودنِ عالم مجردات مثل عالم برزخ، بینهایتبودنی است در عینِ مخلوقیت. ولی بینهایتبودنِ خداوند، بینهایتی است در عینِ خالقیت که وجودش به غیر محدود نمیشود.
عنایت داشته باشید حوزهی عالم ماده، مقهورِ عالم مجردات است مثل آنکه «تن» مقهور نفس ناطقهی انسانی و یا روح انسان است و هر اندازه انسان در «بدن» دقت کند و در جزئیات آن جلو رود، بالاخره از حوزهی بدن که مقهور عالم غیب است، خارج نمیشود. پیشنهاد بنده آن است که جهت رفع ابهامات خود مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن مطالعه کنید وگرنه همواره با همین سؤالات مبهم مشغول خواهید بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گفت: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیهی حق بدان، نه کردهی خویش!» ما چه میدانیم، شاید آنهایی که ما به ظاهر لااُبالی میدانیم حق برایشان روشن نشده است نه آنکه معاند باشند 2- چرا موفقیتهای دنیایی را مهم بدانیم که دچار غرور شویم؟! 3- وقتی شخص مورد اُنس ما رحلت میکند به جهت آنکه مأنوس خود را از دست دادهایم اشک میریزیم، نه آنکه نگران آن باشیم. آری! انسان مؤمنی که شوق ارتباط با خدا را دارد در جواب ملائکهای که به او میگویند، میخواهی برگردی، میگوید: چه میخواهم دنیای غم و دردسر را؟ برعکسِ کافران و معاندان که التماس میکنند «فرجعونی لعلی اعمل صالحا» و دروغ میگویند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه قلب مبارک اهلالبیت«علیهمالسلام» با حقیقت قرآن متحد است، چون فرمودهاند سخن ما را با قرآن مقایسه کنید و اگر مطابق نبود آن را به دیوار بزنید باید قرآن را – یعنی ثقل اکبر – را اصل بگیرید و اهلالبیت را ثقل کبیر بدانید. رویهمرفته کتب کلامی در این مورد بحث کرده است، میتوانید به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست نیز مراجعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در رابطه با روایات مربوط به تنبلی میتوانید به کتاب «علم اخلاق» یعنی ترجمهی کتاب «جامعالسعادات» رجوع فرمایید. رویهمرفته تنبلی به جهت توجه نداشتن به اهداف عالیه از یک طرف، و کینهورزی و پرحرفی و پرخوری از طرف دیگر، پیش میآید 2- به خودتان سختگیری نکنید همینکه توفیق انجام وظائف الهی و روزهداری را در ماه رمضان دارید، امیدوار به رحمت الهی در پیش روی خود باشید. موفق باشید