باسمه تعالی: سلام علیکم: چون فیلسوفان در سخنان خود از اصطلاحات منطقی استفاده میکنند لااقل باید اصطلاحات منطق را بدانید. موفق باشید
به نام خدا
باسلام
تشکر از تذکرتان، اصلاح انجام و در اولین فرصت فایل جلد 1 نیز آماده بارگذاری می گردد. ان شاءالله. مدیریت سایت
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با توجه به قاعدهی اجمال و تفصیل، جواب هر دو سؤال را درست تحلیل میکنید. آری حتی آنگاه که رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» از جبرائیل سؤال میپرسند، در واقع در آینهی جبرائیل، حقیقت محمدی«صلواتاللّهعلیهوآله» از اجمال به تفصیل میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیهی ظاهرگراییِ ما و اینکه دین را تنها در محدودهی وظایف ظاهری قبول کنیم؛ ما را شبیه بنیاسرائیل خواهد کرد و بدین لحاظ رسول خدا «صلواتاللّهعلیهو آله» میفرمایند: «سَيَكُونُ فِي أُمَّتِي كُلُّ مَا كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ حَتَّى لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ دَخَلَ جُحْرَ ضَبٍّ لَدَخَلْتُمُوه»[1] به زودى در امت من آنچه كه در بنى اسرائيل واقع شد واقع مى شود حتى اگر يكى از آنها در سوراخ سوسمارى رفته باشد امت من نيز همان كار را مى كنند. اين به جهت آن است كه حضرت پيش بينى مى كنند روحيه ى يهودى گرى بر جامعه ى اسلامى سرايت مى كند و با توجه به همين روحيه كه در قرآن تبيين شده مى توانيم بفهميم چرا حضرت روحيه ى آن گروه از امت خود را به يهود تشبيه مى كنند. اگر بگوئيم فلان روشنفكر با اينكه ادعاى طرفدارى از انقلاب را دارد تفكر يهودى دارد نبايد تعجب كنيد، بهتر است با مقايسه ى تفكر او با شخصيت اشراقى حضرت امام ببينيد آيا همان نسبتى را با مكتب امام دارد كه يهود امت پيامبر با اسلام داشت؟ يهودِ مكتب امام در عين ادعاى اسلاميت، گرفتار نگاه سوبژكتيويته است و اگر ما مكتب امام را نفهميم نمى دانيم يهودِ مكتب امام چه تفكرى دارد. وقتى مكتب حضرت امام شناخته شود و معلوم شود امام از مجاز - با همه ى شكل هايش- عبور كرده و به حقيقتِ وجود رسيده، وقتى گفته مى شود اين مكتب و يا اين شخص بر مبناى سوبژكتيويته به عالم و آدم مى نگرد، راحت مى توانيد تكليف آن مكتب و آن شخص را با امام روشن كنيد. اميدوارم با روشن شدن اين دو نكته - يعنى شخصيت اشراقى حضرت امام و رجوعِ ايشان به «وجود» و شناخت روح سوبژكتيويته و نظر به مجاز - قدم بزرگى در شناخت زمانه و سير به سوى اهداف بلند الهى، برداريم.
2- نحوهی عذاب بنیاسرائیل، فرق کرده و آن همان محرومیت آنها از امکاناتی است که خداوند برای سایر ملل حرام ننموده است. نمونهی آن نداشتن سرزمینی معین. موفق باشید
[1] ( 1)- بحار الأنوار، ج 53، ص 127.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت آقا در یکی از خطبههای نماز جمعه در زمان ریاست جمهوریشان در آبانماه که سالگرد رحلت حضرت علامه بود این جمله را فرمودند 2- نظرتان در مورد روحیهی استکبارستیزیِ عارفان بزرگ نهتنها درست که «ماه» است 3- عارف باللّه نهتنها حجابهای بین خود و خدا را که در اثر خودبینی و تکبر پیش میآید، رفع میکنند؛ با حجابهای ظهور حق در جامعه که توسط استکبار در شکلهای مختلف ظهور میکند، مقابله مینماید منتها مطابق شرایط تاریخیِ خودش. از این جهت است که ممکن است روش آنها چون به روشِ معمولی که فرهنگ مدرنیته بهعنوان انسان اجتماعی تعریف کرده باشد، گوشهگیری قلمداد شود، ولی حضورِ نرمِ این بزرگان و کینهای که در شاگردان اینان نسبت به استکبار بهوجود میآید؛ حکایت از آن دارد که در جامعهی خود به صورت فعّال ولی به صورت روش خاص خودشان حاضرند و این است همان سیاست در عین دیانت که غیر از سیاسیکاریها و به قول معروف «پدرسوختگیها»یی است که دنیای استکبار نام سیاست به آن نامیده است 4- در سیاستفهمی و اجتماعیبودن و شعور تاریخیداشتنِ حضرت آیت اللّهالعظمی حسنزاده«حفظهاللّه» همین بس که در عصر چهارشنبهای در زمان دفاع مقدس که در خدمتشان بودیم، فرمودند: (بنده هر وقت شهداء را به قم میآورند در عین تشییع آنها در گوشهای میایستم و خطاب به آنها عرضه میدارم: «السلام علیکم یا اولیاءاللّه»). نمیدانم این مرد بصیر در این جوانانِ نورسی که از نظر ظاهر هیچ منزلی از منازل سلوک را طی نکرده بودند، چه میدیدند که تعبیر اولیاء الهی که اهل عرفان به کم کسی اطلاق میکنند، به شهداء اطلاق میکردند. همین بس که متوجه بودند این انقلاب، آن اندازه خالص و خدایی است که فدائیان آن در مقام فنای فی اللّه حاضر شدهاند. آیا این ظریفترین و لطیفترین و نرمترین سیاستمداری نیست؟!! و آیا موتور یک جامعهی فعّال این نوع نگاه روحانی نمیباشد از آن جهت که باید در وصفشان گفت: «گر نبودند به جهان گوشهنشینانی چند / نه در افلاک سخن بود و نه در کَوْن و مکان». موفق باشید