بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11802
متن پرسش
سلام استاد: بنده مشکلاتی در حرکت جوهری دارم 1- اینکه می گویید این عالم تکامل می یابد دلیلی برای این کار وجود ندارد و چون قیامت یکدفعه اتفاق می افتد نمی شود گفت تکامل. یعنی اینطور نیست که به تدریج دارد تکامل می یابد ما آن را احساس نمی کنیم. 2- اینکه می گویید قوه های عالم بالفعل می شود آن وقت شما عالم را چیزی فرض کرده ای که حرکت دارد. 3- این فیض تمام نمی شود اینکه بگویید آن فیض بقا است و این فیض دیگر بازی با الفاظ است بنظرم. بلکه فیض دائما وجود دارد و آن موقع همان قوه است یعنی ما عین نیازیم. 4- چطور در قیامت جسم وجود دارد ولی حرکت نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قوه‌های عالم به تدریج به فعلیت تبدیل می‌شوند ولی تا عالم دارای قوه است هنوز از جنس ماده می‌باشد و وقتی دیگر قوه‌ای نداشت از حالت ماده‌بودن در می‌آید و به این معنا گفته می‌شود عالم دارد قیامت می‌شود نه این‌که در حال حاضر دنیا مقداری از عالم قیامت را با خود دارد. جسم اگر از جنس ماده باشد دارای حرکت است ولی اگر از جنس ماده نباشد مثل جسمی که صورت‌های ذهنی دارند، حرکت برای آن‌ها معنا ندارد. موفق باشید

11303

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: چنانچه برایتان مقدور است لطف نموده و ترجمه ای خوب و روان از تفسیر المیزان معرفی بفرمایید. متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین ترجمه‌ای که از آقای موسوی همدانی در بازار هست خوب است. موفق باشید
11221
متن پرسش
تفاوت عالم خارج از ذهن با عالم ذهن چیست؟ این تفاوت را چگونه درک می کنیم؟ اگر عالم خارج از ذهن بدیهی است چرا برخی به عالم خارج از ذهن شک می کنند؟ راه اثبات عالم خارج از ذهن چیست؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: بدیهی یعنی چیزی که اگر تصور کنید تصدیق می‌کنید نه آن‌که بدیهی یعنی آن چیزی که همه می‌فهمند. از طرفی باید بین شک فلسفی که در جواب سؤال شماره‌ی 11214 متذکر آن شدم با شک در امور بدیهی تفکیک کرد. عرض بنده آن است که افراد به طور بدیهی متوجه وجود عالَم خارج از ذهن خود هستند هرچند ممکن است در همان حال گرفتار یک نوع شک فلسفی باشند مثل شکی که دیوید هیوم دارد. می‌گوید این شک را در پشت میز مطالعه دارم ولی بیرون از میز مطالعه مثل بقیه زندگی می‌کنم و هیچ شکی ندارم که آن غذایی که دارم می‌خورم واقعیت دارد. موفق باشید
9287
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب حضور محترم استاد گرامی: سوال بنده در رابطه با جزوه اخیر حضرتعالی با عنوان روحیه ی تمدن سازی و عرفان اسلامی است. سوال اول: معنی و تفسیر درست حیات اجتماعی چیست؟ سوال دوم: جمع بین سلوک فردی و اجتماعی چگونه ممکن است؟ سوال سوم: رابطه بین عرفان نحله نجف با تمدن اسلامی چگونه قابل تفسیر می باشد و اگر نحله نجفی وجود نداشت آیا این انقلاب اسلامی را داشتیم یا خیر؟ نکته آخر این که بروزاتی که از امام می بینیم در عرصه اجتماعی در نحله نجف دیده نمی شود، چرا؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حیات اجتماعی یعنی حضوری که دینداری در اجتماع برای ما در نظر گرفته و بی‌تفاوت‌نبودن به نظامی که اسلام مدّ نظر دارد و کارهای اجتماع را به شاه و قیصر واگذار نکردن 2- سلوک دینی وجوهی فردی دارد مثل نماز و روزه، و وجوهی اجتماعی دارد مثل امر به معروف و لوازم آن 3- نحله‌ی نجف در شرایط تاریخی خود آن کار کاری را که باید می‌کرد انجام داد و مقدمه‌ای شد برای ظهور انقلاب اسلامی. به نظر بنده خداوند با مدیریت خود عرفان نجف را مدیریت فرمود تا دست ما در انقلاب اسلامی خالی نباشد 4- بنا نیست در آن زمان بروزاتی که مربوط به این تاریخ است را در ان تاریخ داشته باشیم. بر روی این موضوع فکر کنید که هر تاریخی تقدیر خاص خود را دارد و عالمان واقعی متوجه آن تقدیرات هستند و مطابق آن عمل می‌کنند. در 6 جزوه‌ی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و «سلوک در تقدیر تاریخی زمانه» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
9124
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در رابطه با وصیت‌نامه‌ی علمی دکتر داوری. ایشان در این مقاله پیشرفت را یکی از اصول مقوّم تجدد می دانند که کشورهای توسعه نیافته نیز آن را غایت خود می دانند. البته دکتر داوری در مقاله خود اشاره ای به انواع پیشرفت نکرده اند و به نظر می رسد پیشرفت را تنها همان توسعه متجددانه می دانند. از طرف دیگر ما با بحث الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت مواجهیم که پیشرفت را وجه همت خود قرار داده است. این دو نظر چگونه با هم جمع می شوند؟ با توجه به اینکه خود استاد داوری هم در این نشستها حضور داشته اند. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در شرح آن مقاله عرایضی داشتم که برای نشریه‌ی متین سوره‌ی اندیشه ارسال داشتم. فرموده‌اند قبل از آن‌که آن‌ها آن عرض بنده را در شماره‌ی اخیر چاپ نکرده‌اند بنده نوشته را در معرض دید کاربران محترم قرار ندهم. حوصله بفرمایید فکر می‌کنم بد نباشد به عرایض بنده در شرح مقاله‌ی دکتر داوری توجهی بشود حتی پیشنهاد بنده به رفقا آن است که روی آن بحثی گذاشته شود. موفق باشید
9024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم: با سلام خدمت خدمت استاد عزیز: بعضی از بزرگان را می بینیم که دارای سجده های طولانی هستند، ولی پیشانی آنان جای سجده ندارد چه باید کرد که جای سجده در روی پیشانی نماند؟ این حقیر تسبیحات حضرت زهرا (س) را در سجده می گویم با توجه به این که روایتی ظاهرا در این مورد نیست آیا این کار باعث تقرب می شود یا خیر؟ با تشکر از استاد عزیز، خداوند بر توفیقات شما و استفاده ما بیفزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما کار خودتان را بکنید و بقیه را به خدا واگذارید. مانعی ندارد که به امید قرب بیشتر، تسبیحات را در حال سجده بگویید. مهر را پهن انتخاب کنید. موفق باشید
8072
متن پرسش
با سلام با توجه به سوره ق که میفرماید از جهنم می پرسند که آیا پر شدی و جهنم میگوید باز هم هست؟به نظر می آید خود جهنم شخصیت مستقلی دارد،این مطلب با اینکه جهنم ظهورات نفس آدمی است چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: جهنم مثل شیطان است که در عین آن‌که شخصیت مشخصی دارد انعکاس نفس امّاره‌ی انسان‌ها است. موفق باشید
8052
متن پرسش
سلام استاد،خسته نباشید.چراورزش در درمان افسردگی و اضطراب اینقدر موثر است؟این بیماریها یعنی زیادی به خیالات میدان داده شده ولی کار کردن با به نیت ورزش ورزش کردن دو تاثیر متفاوت دارند وکار جای ورزش را نمی گیرد،باوجود اینکه در هر دو تا اراده روح بر بدن تثبیت می شود ولی ورزش تاثیر عجیبی دارددر دفع خیالاتوکار نمی تواند جایگزین ورزش شودومن به دنبال تاثیر ورزش در دفع خیالاتم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده در این مورد در قسمت سوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» تحت عنوان تأثیر روح بر حرکات ورزشی عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
5682
متن پرسش
با احترام خدمت استاد بزرگوار، بحث زن دوم رو خاتمه می دم و هرچند برای تک تک مواردی که جناب سوال 5606 عرض کردند پاسخ دارم اما اینجا به احترام نظر شما، ادامه نمی دم فقط یک مسئله ای که از ابتدا تا انتهای حرف بنده در جواب آن آقا و دیگر حضراتی که زن دوم به بعد را حلال می دانند و رویکرد کلی حرف بنده بوده را مجددا عرض می کنم که حرف نهایی بنده هست و چون آخرین پاسخ است لطفا رو سایت بذارین. انشالا که جواب شبهات روشن بشه. روایاتی که در سؤال 5656 عرض کردند حصر را نمی رساند که مخالفت با زن دوم فقط و فقط از روی حسادت باشد. بنده هم نگفتم حسادت هیچ زنی نمی تواند باعث این امر شود. گفتم "فقط" حسادت نیست . اما این در اصل بحث بنده اثری ندارد. رویکرد کلی من این است که : بعد از این که ما و شما پذیرفتیم که مراجع محترم قطعا با توجه به آیات و روایات نقل شده از معصومین علیهم السلام و کتاب و سنت و دیگر منابع استخراج احکام ، احکام شرعیه را استخراج کرده اند ، حال منظور خود را با چند جمله، از بحث نگاه زمان شناسانه به آیات و روایات و دیگر منابع روشن می کنم. با تعمّق در مطلبی که استاد طاهرزاده در پاسخ به شبهه ی چندزن داشتن پیامبر مطرح کردند مسائلی معلوم می شود ، از آن جمله جایگاه ازدواج برای بشر زمان پیامبر دارای جایگاه متفاوتی از زمانه ی امروز بوده. قبل از تبیین این مسئله ، از یکی از مثال هایی که استادطاهرزاده مطرح کرده اند در این جا استفاده کنم که شما فکر نکنید بنده منکر منابع استخراج احکام شرعی هستم و باز برای بنده آیه و روایت بیاورید. متأسفانه گاها از جایگاه تاریخی آیات و روایات غفلت شده است. مثالی از استاد محترم بیاورم که برای بار اول که حرف را می شنوید اگر شما ندانید این را استاد طاهرزاده فرموده اند احتمالا این سخن را به لیدرهای مدافع حقوق زنان ! نسبت می دهید. البته من یک کلیتی در ذهن دارم اگر مطلب را خراب می کنم لطفا خود استاد شرح بفرمایند. از دوستی شنیدم که از قول استاد فرمودن چون ماها که به اسلام اعتقاد داریم روی حقوق زن به خوبی کار نکردیم ، فمنیسم ها خیلی مدعی شده اند وگرنه برخی حرف هایی که می زنند خیلی هم بد و بیراه نیست. مثلا زن و شوهری که در یک منزل هستند ، خب وقتی مرد بیرون از خانه کار می کند ، زن هم داخل خانه کار می کند . پس اموالی که با کار کردن شوهر عاید می شود باید بین زن و مرد تقسیم شود نه این که همه اش به نام مرد باشد. حال اگر مرد فوت شود، یک هشتم این اموال به زن به ارث می رسد و باقی بین سایرین تقسیم می شود. و زن بعد از یک عمر زندگی با مرد ، درست زمانی که همسرش را از دست می دهد باید آواره شود. چون از این به بعد خانه ای که درش نشسته است شرعا و قانونا متعلق به دیگران است ، حتی وسایلی که دارد و ... . این مسئله از نظر مراجعی که نگاه زمان شناسانه به منابع دینی ندارند هیچ اشکالی ندارد و خلاف شرع هم نیست. این مسئله از نگاه شما، عین حکم خداست که از منابع دینی اعم از آیات و روایات و ... استخراج شده است!!!. درحالی که در وهله ی اول باید اموال مرد در زمان حیاتش بین زن و مرد نصف شود و بعد هم مسئله ی ارث که به صورت زمان شناسانه حکم دیگری پیدا می کند. اما بد نیست آن چه که از نظر استاد هم در این رابطه صحیح می باشد را خودتان بروید و بخوانید. مسائل این چنینی کم نیستند که به دلیل اختصار کلام از ذکر دیگر مثال ها خودداری می کنم. شوهر بنده هم با حکم زن دوم به صورتی که امروزه توسط دین دارها عملی می شود و شرعی هم هست، مخالف است، ایشان هم حسادت دارند ؟ این یک بحث علمی است فارغ از حب و بغض های شخصی و نفسی.حال به مثال اصلی باز گردیم، پدیده ی ازدواج در زمان پیامبر به عنوان یک ابزاری برای رفع خیلی از مشکلات محسوب می شده. به همان نسبتی که انسان معاصر ، با انسان زمان پیامبر و دیگر زمان ها متفاوت است، به همان نسبت هم پدیده هایی همچون ازدواج ، یا ازدواج مجدد ، جایگاه یا تعریف متفاوتی نسبت به آن زمان برای انسان امروزی دارد و "نتایجی" متفاوت. این به معنی تعطیل کردن احکام شرعیه نیست بلکه باید با نگاه زمان شناسانه ، احکام شرعیه مطابق با روح زمانه ی امروز که حتی بشر مؤمن و مسلمان را هم اسیر خود کرده است از منابع فقهی استخراج شود. پیامبر ص به راحتی ازامر ازدواج برای وحدت دو قبیله استفاده می کردند اما امروز اگر نگوییم اثر عکس دارد، به قطع می توان گفت اثری که پیامبر مدنظر داشته را هرگز نمی دهد. اجمالا می توان گفت امروزه ازدواج مجدد نه تنها مشکلی را حل نمی کند چه بسا بر مشکلات هم می افزاید. بنده موافقم که به راحتی نمی توان حکم داد و یک عمر تلاش برای استخراج حکم خداوند در زمان امروز لازم است . اما با لحاظ افقی که آیات و روایات و سنت اهل البیت دراختیار ما گذاشتند ، ببینیم چگونه در زمان امروز می توانیم به همان افق دست یابیم. در معرفت شناسی سیره ی اهل البیت، اعمال انسان کامل از یک نظر به دو دسته تقسیم می شود . یک دسته اعمالی که عینا باید تکرار شود همچون ذکر بعد از نماز حضرت زهرا س، و یک دسته اعمالی که عینا نباید تکرار شود بلکه باید هدف آن عمل طبق زمانه ی امروز لحاظ شود. همچون ازدواج مجدد. چنان که می بینیم سیره ی بزرگان حاضر بر تک همسری است. در استخراج احکام شرعیه از منابع فقه هم باید این مسئله لحاظ شود. این به معنای عرفی شدن دین نیست بلکه خواه ناخواه شرایط جدیدی بر بشر معاصر حاکم شده است که باید حکم خداوند در شرایط امروز استخراج شود، آن هم نه با نگاه منفعلانه. برای بنده سوال است چطور اسلام باید دستوری را مستحب بداند که در زمانه ی امروز ، با برهم زدن اَنس زن و مرد نه تنها شرایط دینداری بیشتر را فراهم نمی کند بلکه در اغلب موارد موجب تحقق مبغوض ترین حلال خداوند می شود چرا که برفرض تحمل زن اول، زن دوم نمی تواند با وجود زن اول زندگی کند هرچند با علم به وجود زن اول، ازدواج کرده است. مرد معاصر هم ، هرگز نمی تواند با زن دومش به انسی برسد که با زن اول می رسیده . خدا می داند بنده از نزدیک دیده ام انسان های واقعا مؤمنی که با این امر به زعم خودشان حلال و حتی با افکار دینی، به صرف این عمل مستحب به زعم شما و برخی مراجع ! در زمانه ی امروز، زندگی خود و همسر اول و دوم و حتی تا چند نسل بعد از خود را به تباهی کشیده اند . با تشکر از استاد طاهرزاده و دیگر دوستانی که حوصله به خرج دادن . در انتها در یک جمله عرض کنم که تفاوت است بین این که : ("من" دوست دارم شخصا فرزند بیشتری از نسلم وجود داشته باشد پس ازدواج مجدد می کنم) با این که ( جامعه به لحاظ تاریخی دچار معضل پیری شده است که باید فکری تاریخی برای حل این معضل کرد و آیا ازدواج مجدد راهی برای حل این معضل هست یا خیر). التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در هرحال از این گفت و شنودها معلوم می‌شود که موضوع دارای جوانب متعددی است و حقیقتاً باید در موضوع جایگاه زن یک بازخوانی تاریخی شود و مسلّم در دل آن بازخوانی با رویکردی جدید به احکام الهی نظر می‌شود. بنده در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» تلاش کرده‌ام آن نگاهی را که تصور می‌کنم باید به زن انداخته شود مدّ نظر خوانندگان قرار دهم. به همین جهت در مقدمه کتاب گفته شد این کتاب را مردان نیز بخوانند. در مقدمه‌ی آن کتاب باب موضوعی را بازکردم که در جای دیگر باید به آن پرداخت و آن این بود که نه یک کمباین پدیده‌ای است که به جای 200 مرد آمده، بلکه پدیده‌ای است جدید با نسبت‌هایی جدید و نمی‌توان گفت اگر 200 مرد کشاورز با 200 داس وارد مزرعه‌ای شوند مثل آن است که یک کمباین وارد شده، و نه می‌توان گفت: زن‌های ما همان مادربزرگ‌های گذشته‌اند و متوجه نسبت جدیدی که پیش آمده و زن با تعریف جدیدی در تاریخ ظهور کرده نباشیم. موفق باشید
5235
متن پرسش
سلام با آرزوی قبولی طاعات و عبادات تان . معرفت نفس یعنی چی ؟ یعنی باید چه کار کنیم ؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان مقدمه کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» کمک می‌کند. موفق باشید
5054
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز شما شما در یکی از کتب غربشناسیتان گفته اید که با پیدایش ماشین به تدریج خانه ها از هم فاصله گرفت. اما به نظر میرسد با توجه به رشد جمعیت کشور و دنیا چاره ای جز آپارتمان نشینی و فاصله گرفتن خانه های اقوام از یکدیگر وجود ندارد. میخواستم نظر شما را در این رابطه بدانم. چون علی الظاهر اگر هم ماشینی اختراع نشده بود بازهم خانه ها مثل الان فاصله زیادی وجود داشت و ما مجبور بودیم برای دیدن اقوام راه زیادی را با پای پیاده و یا طرق دیگر طی کنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌هایی که روی موضوع ماشین و تکنولوژی بحث کرده‌اند پدیده‌ی جمع‌شدن تعداد زیادی از انسان‌ها را در یک شهر و زندگی آپارتمانی را نیز به جهت تکنولوژی و ماشین می‌دانند وگرنه انسان‌ها باید در گستره‌ی زمین پخش می‌شدند و با طبیعت زندگی می‌کردند. موفق باشید
2920
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . . دیگر شما بنده را می‌شناسید،عادت ما شده به زور هر از چند گاهی سوالی درست کنیم و جوابی از شما بگیریم، محض حال و احوال، استاد در این مکان و نحوه‌ی زندگی که اینجا ما داریم، تنها دردِ دلمون به همین یک پاراگراف با شما خلاصه میشه، چون واقعا نمیتونیم با زن و خانوادمون صحبتی داشته باشیم، حتی با بچه‌های مسجد، واقعا در شهرستانی کوچک فقر فرهنگی موج میزنه استاد. . .غرض از مزاحمت،استاد بارها حسرت این را میخورم که چرا در شهرای بزرگ مثل قم و اصفهان نبودم تا از برکات وجود اساتید بهره‌ی حضوری ببرم، خرید کتاب برایم سخته، اگر برم شهر بزرگ و کتاب بخرم حملش به شهرستانمونم سخته. . .البته به حمدالله سایتای مجازی هست، ولی خب محضر استاد واقعا یه چیز دیگس،آیا خداوند صلاح دیدند که من در همین حد بمونم؟با این عطش ما را در خانواده‌ای گذاشتن که هر وقت نگاهشان میکنیم عذاب میکشیم،برایم درد است میبینم پدرم با کامپیوتر بازی میکنه،همسرم با اینکه میگویم 2 کلام فقط 2 کلام مطالعه کن، ببین آروم میشی، بهم تهمت بیخودی میزنه، خدا شاهده استاد وقتی رفتیم خواستگاری تمام آرمان‌هامون رو براش مطرح کردیم ایشون هم تایید کردن، اما الان بخدا مواجه شدیم با یه مشت دروغ، چرا باید موافقت نشون بدن و بعد بزنن زیر همه چی، احساس میکنیم فریب خوردیم. البته استاد برادرمون رو در مسیر آوردیم به حمد الله که حتی حاضر نبود نماز بخونه اما خب الان زودتر از ما نماز جماعت حاضره. . .نمیگم استاد تبعیضه،ولی خب بخدا عذاب میکشیم در جایی باشیم که حتی 2 دقیقه حاضر نیستن سکوت کنن تا آروم باشی. . . شده گاهی عذاب پدر و مادرمون رو در خواب دیدیم و با دهانی خشک از ترس بیدار شدیم دیدیم هنوز پای تلویزیونن و فقط گفتیم خدایا چه کنیم تو ببخشیشون. . .البته ما تا همین جاشم از خدا راضیمیم که مارو از باتلاق کثافت تا اینجا آورده و فقط منتظریم ببینیم به کجا میبره. . . استاد دلمون به همین دردِ دل در حد متنی با شما تا حدودی خوشه. . .ببخشید سرتون رو درد میاریم،از ما راضی باشید،اما سوز بی بهره موندن از بیانات بزرگان و درک حضور ایشان زخم هایی هست که سر باز میکنه، ولی خب یه وقتی خوابی دیدیم که در حال قدم زدن مثلا در بهشت بودیم،باغ هایی رو دیدیم که اساتید بزرگ مثل آیت الله جوادی حفظه الله بر سر درش نشستن و مردم هم در اون بهشت ها در حال استماع بودن. مارو دعا بفرمایید. موفق باشید استاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به قول حافظ: «حافظ چه نالی گر وصل خواهی.... خون بایدت خورد در گاه و بی‌گاه». بی‌خود از زمین و زمان گله نکنید، خوبی‌های همسر و والدین را ببینید و با آن‌ها مدارا کنید. خُلق محمدی«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» با مداراکردن حاصل می‌شود. خداوند به رسول خد فرمود: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُم وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُم‏ ‏» این‌که با مردم به نرمی برخورد می‌کنی، از رحمت الهی است، اگر تندی می‌کردی همه از اطراف تو پراکنده می‌شدند پس از ضعف‌های آن‌ها بگذر و برایشان استغفار کن تا خداوند نیز گناهان آن‌ها را بیامرزد. آری به قول حافظ اگر وصل می‌خواهید باید خون دل بخورید و با مردم مدارا کنید. این‌ها که دشمن خدا و پیامبر نیستند.
1328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید،استاد گرامی بنده به این نتیجه رسیده ام که فلسفه خیلی به ما در فهم مسائل دینی و اعتقادی کمک میکند،سوال اول این که اصلا در فرهنگ اهل بیت و در کل چیزی به نام فلسفه اسلامی داریم و این که بهضی ها می گویند در زمان بنی امیه فلسفه از یونان وارد شد و اهل بیت آن را تطبیق دادند،لطفا در این مورد مسئله را روشن کنید؟حال می خواهم بدانم برای خواندن فلسفه اسلامی باید از کجا و چه کتاب هایی شروع کرد و آیا در دانشگاه رشته الهیات گرایش فلسفه و کلام جوابگوی من خواهد بود(لطفا کتاب هم معرفی کنید).با تشکر.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قرآن ما را دعوت به تدبّر کرده‌است و عقل ما را خطاب قرارداده و فرموده: «افلا تعقلون؟» و مسلّم تفکر فلسفی یک نوع تفکر و تعقل است همان طور که تفکر ریاضی یک نوع تفکر است و لذا نمی‌توان گفت دین اسلام از تفکر فلسفی خالی است، حال چه خاستگاه آن یونان باشد و چه مدینه. آن چه روشن است این است که قرآن و امامان با تمام ابعاد عقل با ما سخن گفته‌اند، اعم از عقل فلسفی و عقل غیر فلسفی و ما نیز باید با تمام عقل با سخنان آن‌ها روبرو شویم. وَهابیون در اهل سنّت سخت با تفکر فلسفی و عرفانی مخالف‌اند و خود را گرفتار تحجّر کرده‌اند و در شیعه هم عده‌ای به بهانه‌ی رجوع به قرآن و عترت، هر گونه تفکّر بر روی قرآن و عترت را بیرون از قرآن و عترت می‌دانند و به همان تحجری جامعه‌ را دعوت می‌کنند که وَهابیونِ سعودی دعوت می‌نمایند. در جواب قسمت دوم سوالتان نظر بنده آن است که با ده نکته در معرفت نفس و کتاب از برهان تا عرفان شروع کنید و رشته‌ی الهیات را وسیله قراردهید که با همت بالا خودتان فلسفه را پس از بدایةالحکمه و نهایةالحکمه، از طریق اسفار ملاصدرا دنبال نمایید. موفق باشید.
1277

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی باعرض سلام خدمت استاد فرزانه، آیت الله جوادی (حفظه الله)در تفسیر تسنیم ذیل آیه اول سوره حمد می فرمایند اگر فعلی حسن فعلی و حسن فاعلی داشته باشد ابتر نیست و این چنین کاری است که با نام خدا انجام می شود و باقی می ماند و هالک و فانی نمی شود سئوال ما این است که آیا حتما باید نام خدا در اول کار ذکر شود تا آن کار ابتر نباشد یا همین که شخص نیتش قربه الی الله باشد کافی است مثلا شخصی به خاطر انجام وظیفه و به خاطر اینکه خداوند نفقه زن و بچه هایش را بر عهده او گذاشته به سر کار می رود این شخص حسن فعلی دارد زیرا کارش حلال است (مثلا کشاورزی)حسن فاعلی هم دارد زیرا به خاطر پول در آوردن به سر کار نرفته بلکه به خاطر انجام وظیفه به سر کار رفته است ولی در شروع کار هیچ ذکری نمی گوید نه بسم الله نه الحمدلله و نه ... آیا کار این شخص که بدون نام خدا شروع شده ابتر است با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام مسلّم بهتر است انسان در امورات خود ذکر خدا را بر زبان هم بیاورد ولی شاید منظور روایت همان رجوع اصلی و قلبی به خدا باشد هرچند به زبان نیاورد ولی باید متوجه باشد همه‌چیز باید به اسم الله شروع شود و حضرت الله نقش اصلی را داشته باشد. موفق باشید
1078

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باعرض سلام لطفا راحترین راه برای اثبات خداوند برای دانشجویان را بیان فرمایید؟البته بدون استفاده از برهان نظم وعلیت.باتشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی مباحث معرفت نفس شرایط را فراهم می‌کند تا انسان خدای فطری خود را تصدیق کند. موفق باشید
841

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی استاد نحوه ی برخورد ما با خانواده چه طور باید باشد؟ در بعضی موارد که مسائل دینی را رعایت نمی کنند؟ آیا باید خود را از محیط دور کرد یا تذکر داد؟ آیا ما از نظر هدایت افراد خانواده به سمت دین مسئولیم؟ گاهی من خیلی از این نظر اذیت می شوم که نه تنها مرا به دین نمی خوانند که مرا هم به خاطر رعایت مسائل دینی ناراحت می کنند . یا اگر کار اشتباهی (برخلاف همه ی تلاشی که میکنم تا درست رفتار کنم) انجام دهم فوری می گویند تو چه مسلمانی هستی که.... .نمی دانم چه طور رفتار کنم که حق آنها را ادا کرده باشم یعنی خدای ناکرده توهینی نکرده باشم و اگر وظیفه ای در زمینه ی هدایتشان به دین دارم انجام دهم.آیا تذکر بدهم؟ با خواهر و برادر کوچکتر از خودم که به نظرم نیاز به این مسائل دارند چگونه رفتار کنم ؟؟ و چه وظیفه ای دارم؟ استاد سوال دیگر ی هم در زمینه ی سیاسی داشتم یک سری این شبهه را ایجاد کرده اند که امام در زمینه ی اعدام های بعد انقلاب تندروی کرده اند و یا اینکه امام را فریب داده اند در این زمینه که اینقدر اعدام ها گسترده بوده/ چه طور می شود به این افراد پاسخ داد؟ از لطفتان کمال تشکر را دارم.خدا خیرتان دهد
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: شما با خوش‌رفتاری در وظایف فردی خود کوتاه نیایید، در هدایت بقیه اگر زمینه بود تذکر بدهید، ولی در هرحال رفاقت خود را با آن‌ها حفظ کنید تا امر به‌معروف را به صورت عملی انجام داده باشید. در فقه اسلامی هست که هرکس به هر نحو قصد مقابله با نظام اسلامی را دارد و به فکر براندازی است حکمش قتل است. همان‌طور که رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» دستور دادند مسجد ضرار را با ساکنان داخل آن آتش بزنند - حالا ساکنان آن فرار کردند بحث دیگری است – حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» طبق حکم الهی عمل کردند و موضوع روشن‌تر از آن بود که کسی بخواهد ایشان را فریب دهد. موفق باشید
20125

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: چرا جواب سوالات م ارو نمیدید؟ سوالات 20105-20064-20065-20061-20067
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال‌ها به صورت شخصی جواب داده شده است. احتمالاً مشکلی در ایمیل‌تان هست و یا در قسمت spam ذخیره شده است. موفق باشید

19986
متن پرسش
سلام و درود بر استاد گرامی و همۀ پویندگان راه حق. چندی پیش یک نفر که می‌دانستم با وجود اینکه اهل مطالعه است اطلاع چندانی از قزآن و معارف بلند آن ندارد متنی را در گروه خانوادگی به اشتراک گذاشته بود. در آن متن یک نفر که از لحن و ادبیات نوشته‌اش معلوم بود نه تنها اسلام و قرآن را به درستی نمی‎شناسد بلکه چندان هم اهل مطالعه و درک مفاهیم عمیق نیست، ادعاهایی نابجا در مورد قرآن و آیات و موضوعات تکراری آن نوشته بود. در جواب متن ردّی بر نظریۀ نسبیت اینشتین (ره) نوشته و در گروه به اشتراک گذاشتم یعنی اینکه: تویی که از نوشته‌هایت معلوم است نه از اسلام چیزی می‌دانی و نه از قرآن، با چه جرأت و جسارتی وارد عرصۀ سیمرغ می‌شوی؟ البته پر واضح است که این، نمی‌تواند جوابی قانع کننده باشد. گر چه در مورد اشاره شده تا حدی مؤثر واقع شد. شما بهتر می‌دانید که این روزها فضای مجازی فرصتی بی نظیر برای شبهه افکنان به وجود آورده که با این دست شبهات که با افکار سطحی تودۀ مردم و به تعبیر دینی عوام الناس هم سازگار است، به هدف شوم خود که همانا دور کردن مسلمانان از تعالیم روحبخش این مکتب آسمانی است، برسند. متأسفانه در این روزگاز قحط حوصله همان گونه که در مورد غذای جسممان به fast food عادت کرده‌ایم، حوصلۀ وقت گذاشتن روی مطالب عمیق را نداریم و برای روحمان هم دنبال fast food هستیم. به هر حال به نظر می‌رسد لازم است به مصداق روایت: «کلم الناس علی قدر عقولهم» به این شبهات جوابی در حد فهم عموم داد وگرنه به فرمایش آیت الله بهجت (ره): «ما اگر از انبیا و اوصیا دور شدیم گرگ های داخل و خارج خوردند ما را» البته لازم به توضیح نیست که من به موضوع اینگونه نگاه نمی‌کنم. با شرکت در جلسات تفسیر و خواندن ترجمۀ تفسیر المیزان و تفسیر ادبی و عرفانی خواجه عبدالله (ره) و خلاصه تفسیر نمونه و... در حد فهم ناقص خود آن قدری از معارف بلند قرآن بهره برده‌ام که چنین ادعاهای بی پایه و اساسی را نپذیرم ولی مدتی است دنبال یک کار تحقیقی در این مورد می‌گردم تا به جواب این دو سؤال برسم. سؤال اول: «قرآن که در مواردی این همه خلاصه گویی کرده، چرا بعضی از موضوعات به خصوص سرگذشت حضرت موسی (ع) و اقوام نوح (ع)، هود (ع)، صالح (ع)، و... را چندین و چند بار تکرار کرده؟ آیا هر بار تکرار برای منظوری جدید بوده؟» البته بعضی از تکرارها از جمله 31 بار تکرار یک آیه در سورۀ الرحمن قابل فهم است ولی در مورد بقیۀ موضوعات زیاد روشن نیستم. و سؤال دوم: «آیا کاری پژوهشی روی این موضوع انجام شده که ربط منطقی آیات و سوره‌های قرآن چگونه است و آیا می‌توان با مرتب کردن قرآن بر اساس تاریخ نزول متنی یک دست از آن به دست آورد؟» در مورد پست الکترونیک لازم به ذکر است به دلیل الزامی بودن وارد شدم و گرنه بیش از یک سال است که وارد پست نشده‌ام و احیاناً تاکنون قطع شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با دقت در مواردی که به ظاهر تکراری است متوجه می‌شویم که حضرت حق از یک رخداد تاریخی مثل ظهور حضرت موسی«علیه‌السلام» در تاریخ در هر سوره‌ای با زاویه‌‌ی خاصی که باید با ما در میان بگذارد؛ سخن می‌گوید. زیرا قصه نیست، رخداد تاریخی است و رخداد تاریخی زوایای مختلفی دارد 2- علامه‌ طباطبایی در تفسیر شریف المیزان نشان می‌دهند که چگونه آیات به طرز معجزه‌آسایی به هم ربط دارند و علامه جوادی نیز در تفسیر تسنیم همین موضوع را متذکر می‌شوند 3- در رابطه با موضوع تاریخ نزول آیات، خوب است به جزوه‌ی «قرآن هرگز تحریف نشده است» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

16763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بهترین ترجمه تفسیر المیزان که می شود استفاده کرد و معنی آن دقیق باشد معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین ترجمه‌ای که جامعه‌ی مدرسین انتشار آن را به عهده گرفته است؛ یعنی ترجمه‌ی مرحوم موسوی همدانی، ترجمه‌ی خوبی است. موفق باشید

15960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استادعزیز: بنده حدودا 23 سال دارم و در رشته حقوق مشغول به تحصیل می باشم و به لطف الهی همیشه از خدای بزرگ و اهل بیت سلام الله علیهم خواستم که این حقیر را به عنوان یک سرباز می پذیرند. اخیرا که حضرتعالی فرموده بودید که طلبگی یعنی سربازی امام زمان روحی له الفدا خیلی ذهنم مشغول گشته که در ذیل چند سوال از محضر مبارک پرسش می نمایم. 1. آیا کسانی که در عرصه های گوناگون خالصانه فعالیت می کنند آیا از این فضیلت بزرگ مستثنی هستند؟ 2. به نظر حضرتعالی در کدام عرصه ها ما به جوانانی که منور به نور معرفت هستند احتیاج داریم تا ان شاء الله اقدامی بزرگ در جهت ظهور برداشته شود؟ 3. آیا موسسه کتب رساله الولایه و مصباح الهدایه را منتشر می کند یا اگر جواب منفی است پس باید این کتب را از کجا خریداری نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سربازی امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی فرجه» در هرجایی ممکن است 2- باید متوجه‌ی حضور انقلاب اسلامی به عنوان مسیر ظهور حضرت بود و نسبت به انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب، صادقانه عمل کرد 3- کتاب را مسلّم کتاب‌فروشی‌ها و به‌خصوص مرکز نشر آثار امام دارند. تلفنی هم به جناب آقای نظری بزنید بد نیست. شماره‌ی ایشان 09136032342 می‌باشد. موفق باشید

15822

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود: استاد فاضل و ارجمند، چرا غربی ها در کاربردی کردن علوم انسانی قوی تر از مسلمانها بوده اند. اگر مسلمانان تنبلی کرده اند. چرا انگیزه غربی ها در کاربردی کردن علوم انسانی قوی تر از مسلمانان بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در برهه‌ای از تاریخ، عقلی که این علوم را به دنبال آورد در غرب ظهور کرد و مردم آن خطه آن را دنبال کردند به‌خصوص بعد از جنگ‌های صلیبی و ارتباط با مسلمانان به هوش آمدند. موفق باشید

15482

ماه رجببازدید:

متن پرسش
با سلام: لطفا با توجه به نزدیک شدن ایام رجب در خصوص اعمال و توصیه ها در این ماه و چگونگی ورود به آن راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «ماه رجب؛ ماه یگانه‌شدن با خدا» شده است. کتاب بر روی سایت هست. إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

15185

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا و با سلام: امروز به لطف خداوند بزرگ کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» جلد دوم را به اتمام رساندم و افقی جدید در وجودم به لطف خدا احساس کردم و دعا گوی شما همیشه عمر خواهم بود. استاد قصد دارم تفسیر المیزان قرآن مجید را شروع کنم به چه صورت و چگونه آغاز نمایم. آیا از همان جلد یک و سوره حمد تا به آخر یا نظر دیگری در مورد شروع دارید؟ سوال دوم: استاد بسیاری از ما جزو افراد طلبه نیستیم بلکه کارمندیم با شرایط دولتی که به نظر می رسد برای تهجد و استاد دیدن باید برنامه دیگری داشته باشیم خواهشمند با توجه به اینکه خودتان هم شغل دولتی داشته اید چه برنامه ای را پیشنهاد می کنید؟ در پناه خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» را در ابتدای امر مطالعه فرمایید و سپس المیزان را شروع کنید 2- وقتی به لطف الهی خداوند معارفی مثل تدبّر در قرآن را در مقابل شما قرار داد، در متن چنین وظیفه‌ای برنامه‌ی شما را نیز مشخص می‌کند. موفق باشید

14241

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: اگر کسی مقداری پول نذر کند که در راه خدا صرف کند کدامیک از این موارد این پول صرف شود بهتر و مهمتر و باقیات صالحات ابدی بهتری است، به عبارتی می خواهم اهم و مهم کنم و بهترین گزینه را انتخاب کنم. 1. کمک به فقیر و تهیدست 2. کمک برای ساخت مسجد 3. کمک برای نشر فرهنگ اهل بیت (کمک به موسسه ای که فرهنگ اهل بیت (ع) را نشر می دهد) لطفا اگر گزینه دیگر و بهتری سراغ دارید پیشنهاد دهید با تشکر بر محمد و آل محمد صلوات
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به طور مشخص فقیر تهی‌دستی در مقابل شما نباشد، راه سوم بهتر است. موفق باشید

13709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: در حدیثی از حضرت امیر المومنین (ع) آمده است با این مضمون که با دشمن دوستت دوستی نکن. سوالم این است که در اینجا چه دشمنی مد نظر است؟ و چه نوع دوستی را با آن دشمن نباید کرد؟ برای مثال دوست من با فردی مشکل و خصومت شخصی دارد (اختلاف عقیده ای نیست) آیا من مجازم با آن شخص دوستی کنم؟ این کار خیانت به دوست اولی محسوب نمی شود؟ تشکر از خدمت استاد گرامی
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. توصیه‌ی حضرت، یک نوع وفاداری به دوست را نشان می‌دهد؛ البته نه به معنای آن که انسان حرکات باطل دوست خود را تأیید کند. موفق باشید
 

نمایش چاپی