زمانه در حال عوض شدن است و شواهد، گویای ورق خوردن تاریخ جدیدی در سراسر دنیاست، جریان حق که امروز از آن به جبهه مقاومت یاد میشود اگر بنا دارد نقش کلیدی و اصلی را در این تورق تاریخ بازی کند نیاز به بودنی ماورای بودن های معمولی دارد لذاست که مردان الهی وقتی مشاهده میکنند که در این تنگنای مادی بدن، توانایی هایشان محدود شده است به سمت مرگ پرواز میکنند و آن را در آغوش میکشند و جسم خود را به او میسپارند و در عوض حیاتی برتر و فراتر از حیات طبیعی را به دست می آورند تا بتوانند در گستره ای وسیع بدون هیچ محدودیتی نقش اثرگذار و تاریخی خود را انجام داده و تاریخ را به نفع جریان حق ورق بزنند. لذا اگر از دریچه ی مبانی معرفتی به مسئله شهادت نگاه کنیم خواهیم دید که این دشمن نیست که مردان الهی را از بین میبرد بلکه این دست خداست که در آستین مردان الهی به پاکسازی تاریخ از جریان باطل دست زده است. ما نباید صرفا اسیر تحلیل های مادی امنیتی، سیاسی و نظامی بشویم، بلکه باید به ندای بی صدای حق گوش فرا دهیم که میفرماید باطل به حتم رفتنی است. قطعا و یقینا شهید هنیه از اسماعیل هنیه برای دشمن احمق خطرناک تر است و آنها این را نمیفهمند و خدا را باید شکر گفت که نمیفهمند که با دست خود، خود را به هلاکت می اندازند هماگونه که شمر و ابن سعد و ابن زیاد و خولی و حرمله و سنان و ... خود را هلاک کردند. باور دارم که اکنون ارواح متعالی و مطهر شهدای جبهه مقاومت کنار هم گردآمده اند تا با امدادهایی ماورای کمک های نظامی، شر صهیونیست خبیث را از سر دنیا کم کنند ان شاءالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همینطور است که شهادتِ مردان الهی همیشه عامل پاکسازی تاریخ از جریانهای باطل بوده است. به این فکر کنید که شهادت آقای اسماعیل هنیه در ایران و نمازی که حضرت آقا بر پیکر مبارک ایشان اقامه کردند و تشییعی که پس از آن انجام شد؛ چه استعداد پنهانی بزرگی را در نسبت ما با جریان اهل سنت پیش آورد و چگونه تبلیغات دشمنان اسلام و منافقان را که سعی بر تقابل شیعه و سنی داشتند، خنثی نمود. چه کسی باور میکرد که عالِمی از علمای شیعه بر پیکر عالِمی از علمای اهل سنت نماز بخواند؟!!! راستی! اگر این شهادت، در ایران انجام نشده بود، چنین انعکاسی در جهان و بخصوص در جهان اسلام در رابطه با یگانگیِ شیعه و سنی پیش میآمد؟ و آیا آن نماز و آن تشییع، افقی نورانی و گشودهای را برای عبور از همه جبهه استکبار در جهان اسلام به ظهور نیاورد؟ چه اندازه باید در شخصیت شهید اسماعیل هنیه خلوص در میان باشد که شهادت او تا این اندازه برکات به همراه داشته باشد. در حالیکه بنا به گفته قرآن که میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» مرگ هرکس از قبل تعیین شده است، ولی خوبمردن و تا این اندازه مؤثربودن، مربوط به خلوص خود انسان میباشد. البته حرف در این مورد بسیار است باید به معنای حضور تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده، بیش از آن فکر کرد، و از حماقت دشمنانمان نیز باید حیرت نمود. موفق باشید
استاد سلام علیکم: به گزارش ایسنا، محمدجواد ظریف در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «محکومیت ترور شهید بزرگوار اسماعیل هنیه، در حالیکه جهان در سکوت نظاره گر نسل کشی اسرائیل و اقدامات مکرر تروریستی و تجاوزگرانه آن رژیم است، نتانیاهو منطقه و جهان را به سوی پرتگاه فاجعه پیش می برد، درست در روز تحلیف رئیس جمهور پزشکیان، که مردم ایران، منطقه و جهان را به صلح و آرامش و همدلی فرا میخواند. ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید تا کنون متوجه شده باشند که بقای نتانیاهو در گرو کشتار، تخریب و هرج و مرج است. شهید اسماعیل هنیه قهرمان خستگی ناپذیر آزادی مردم فلسطین از اشغال اسرائیل بود. ترور ناجوانمردانه میهمان ما، عزم ایران را برای دفاع از خود و حمایت از عزم مردم فلسطین برای مبارزه برای آزادیشان دوچندان خواهد کرد. جهان نباید اجازه دهد که اهداف ویرانگر نتانیاهو محقق شود.» استاد راستش احساس میکنم توطئه در کار است. این همان ظریفی است که چند روز قبل در حسینیه امام خمینی هنگام شعار مرگ بر آمریکا با صورتی اخمو سکوت کرده و هیچ نمی گفت؟! از همه ابعاد این ترور عجیب بود و اگر درست فکر کنیم آنقدر دلیل وجود دارد که حادثه بالگرد آقای رئیسی را ترور اسرائیل بدانیم ولی نمیتوانیم این را بگوییم چون اسرائیل از خدا شه که ما این را بگویم ولی شاید ترور شهید رئیسی هم بی ربط به ترور اسماعیل هنیه و دولت اصلاحات نباشد. نظر شما چیست استاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه هست این داستان وجدان تاریخی ما میباشد که آقای ظریف هم متذکر آن هستند. عرایضی در رابطه با برکات این ترور در راستای حضور تاریخی جبهه مقاومت، در عین تلخیِ آن، انجام شد که خوب است به آن بحث رجوع شود https://eitaa.com/matalebevijeh/17293. موفق باشید
دامن آلوده و روی سیاه آورده ام، گرچه آهی در بساطم نیست، آه آورده ام... نا امیدی را بزرگ ترین گناه می داند، و من هم نا امید نیستم، البته از او...، وگرنه دیگر هیچ امیدی به خودم ندارم، مدتهاست که از خودم بریده ام، هوس ها و یک زندگی سطحی مرا دفن کرده، من یک زنده بگورم تنها با این تفاوت که هنوز نفس می کشم! این زندگی نیست، این قبری است که برای خودم ساخته ام و با گناه و بطالت، عمیق و عمیق ترش می کنم. نه خواندن دیگر فایده ای داردم، نه نوشتن، و نه حتی رفتن! من و خودم دوتایی محکم به سافل ترین نوع زنده بودن چسبیده ایم و ریسمان محکم کرده ایم که هرجا برویم باز در بند همین جاییم. همه دعا دعا می کنند کربلا بروند و کلی دست و پا می زنند و التماس می کنند شرایطش فراهم شود و حال آن که من به لطف خدا همه شرایطم هست و با میل خودم نمی خواهم بروم! همه چیزم آماده است غیر خودم! کجا بروم، بروم دوباره باز با بار تعفن گناه و شرمندگی برگردم؟! حتی امام رضا هم انگار دیگر از من روی گردانده! حالا که همه در آرزوی جهاد اند، من گرفتار یک زندگی حیوانی ام! حتی نمی خواهم دیگر به جهاد هم فکر کنم! جوهر زندگی ام عیب دارد، حالا هرچه هم با اخلاق و اعمال زیبا بخواهم حیاتم را تزئین کنم فایده ندارد، اصل ماجرا دچار فساد است، دیگر به ابدیت هم نمی خواهم فکر کنم، هر چه می خواهد بگذار بشود، فقط این را بگویم که من از این نوع زندگی که مدتها و مدتهاست بی روح و بی ثمر و باطل و یکنواخت شده خسته شده ام، چرا خدا پس خسته نشده هنوز؟!! می خواهد با من چه کند با این حال و این روزم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این قصه، قصه بشر امروز است و نیستانگاری و نیهیلیسمی که او را فراگرفته، چه به زبان بیاورد و چه به زبان نیاورد. چه با انواع مشغولیات، حتی عبادات ظاهری این حالت را پنهان کند و چه بدان اقرار نماید؛ تا ما در تاریخی که مقابلمان گشوده شده مانند حاج قاسمها حاضر نشویم، همچنان این نوع سرگردانی را با خود داریم. در جواب این نکات و در جواب سؤال بعدی خودتان ان شاءالله عرایضی که در مواجهه با غزل شماره ۱۳۴ شد، بتواند راهگشا باشد. موفق باشید
سلام استاد: قبلا از حضورتان سوال شد اصول دین یعنی چه، اصول اصول دین یعنی چه، اصول اصول اصول دین یعنی چه؟ پاسخ سرراستی ندادین بیشتر بر این مبنا که تعبیر شاعرانه است یعنی اصل دین است وقتی این عبارت معنا نداره، یا شما معنای آن را نمی دانید چرا همیشه افراد رو به آن ارجاع می دهید؟ البته خودم مثنوی رو دوست دارم اما اصل دین ارتباط با خداست آن هم با اتصال به امام اصل دین این است، معارف هیچ گاه اصل اصل اصل دین نیستند البته شاید اصل معارف دین در برخی موارد باشند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به توحید و شدت توحید فکر کنید. موفق باشید
سلام استاد: نظرتون بر مبنای قرآن و حدیث در این باره بفرمایید: تفال پزشکیان به قرآن در بدو ورود به ساختمان نهاد ریاست جمهوری پزشکیان به گلپایگانی: ببین چی اومد! قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُم... گلپایگانی: وای! (ادامه قرائت آیه توسط پزشکیان) این که خیلی بده! مخبر: بد شده؟! پزشکیان «با خنده» : آره بابا خیلی بده!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شماره 38125 عرض شد؛ نباید در این مورد ورود کرد چون آن آیات، وجوه متفاوتی دارد با نسبتهای متفاوت. موفق باشید
استاد سلام علیکم: میخواستم نظر شما را راجع به آیه ای که هنگام تفال پزشکیان به قرآن کریم هنگام ورود به ساختمان ریاست جمهوری باز کرد را بدونم که اون آیه به شرح زیر است: قال ادخلوا فی امم قد خلت من قبلکم من الجن والانس فی النار کلما دخلت امة لعنت اختها حتی اذا ادارکوا فیها جمیعـا قالت اخر هم لاولـهم ربنا هـؤلاء اضلونا فـاتهم عذابـا ضعفـا من النار قال لکل ضعف ولـکن لا تعلمون. اعراف۳۸ [خدا] مىفرمايد: شما هم در ميان امت هايى از جنّ و انس كه پيش از شما در گذشتند داخل آتش [برزخ] شويد هر گاه گروهى داخل آتش شود هم كيش خود را لعنت مىكند تا هنگامى كه همگى در آن آتش به هم بپيوندند [درآن هنگام] پيروانشان در مورد پيشوايان خود گويند : پروردگارا، آنها بودند كه ما را گمراه نمودند، پس عذابى دو برابر از آتش نصيبشان كن [خدا] مىفرمايد: براى هر كدام از شما عذابى دو برابر خواهد بود ولى نمىدانيد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید در این مورد ورود کرد چون آن آیات، وجوه متفاوتی دارد با نسبتهای متفاوت. موفق باشید
استاد سلام علیکم: پزشکیان: دولت من هرگز تسلیم زورگویی، فشار و استانداردهای دوگانه نخواهد شد. تجربۀ دو دهه مذاکرات باید این را نشان داده باشد که ما پایند به تعهدات بودیم. فشار و تحریم پاسخ نمیدهد و با مردم ایران باید با احترام سخن گفت. ایران همواره در سمت درست تاریخ و انسانیت ایستاده است. من به پشتوانه مردم و حمایت رهبری از حقوق ملت در صحنۀ بینالمللی پاسداری خواهم کرد. استاد چه شده است؟ احساس کردم که آقای جلیلی این سخنان را دارد می گوید. هنوز مناظرات را فراموش نکردم که آقای جلیلی چه صحبت های کرد و پزشکیان مخالف آنها بود ولی امروز همان راهی که آقای جلیلی متذکر آن بودند را دارد میگوید؟ استاد چیزی که الان من را گیج کرده و توان تشخیص را از من گرفته این است که آیا ایشان این حرف را و کارها و یا دیدارها با خانواده شهدا و... را از ته دل می زنند و انجام می دهند و مثل آقای رئیسی بر روی آن می ایستند یا فقط در حد حرف است یا اینکه شاید دوباره نیرنگی در کار باشد یا شاید میخواهند افراد انقلابی را سمت خود بکشند؟ نمیدانم آخر ایشان چه جور آدمی هستند؟ به ایشان می توان امید داشت یا خیر؟ آیا ایشان اصلاح طلب هستند یا واقعا دلسوز مردم و نظام؟ و آیا به ایشان می توان اعتماد داشت یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان آقای دکتر پزشکیان در زمان تحلیف، همان سخنان انقلاب اسلامی بود. میتوان گفت وجدان تاریخی ما اگر صادقانه در صحنه حاضر شود، مسیری را میگشاید که باید در آن قرار بگیریم بخصوص که آقای دکتر عارف مرد متعادلی است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: در گفتارهای اخیرتان راجع به معنای درک حضوری واقعه عاشورا نکته ی را متذکر شدید که وقتی متوکل عباسی در آن زمان آرامگاه امام حسین (ع) را ویران ساخت از حقیقتی هراس داشت که پشت واقعه کربلا نهفته است و این ترس و هراس در زمان ما هم در دل زمامداران جهان غرب هم به وضوح حس میشود. چنانچه در جریان اخبار باشید در آلمان اخیراً اتفاقی در مورد مساجد شیعه وابسته به حکومت ایران افتاد که شاید بی سابقه است و آن بستن این مساجد از طرف پلیس آلمان بود. این در حالی اتفاق می افتد که در این مساجد کوچکترین اظهار نظری راجع به مسائل سیاسی روز مثل کودک کشی و ظلم در غزه و یا پیوند زدن قیام امام حسین و واقعه عاشورا با وقایع روز صورت نمی گیرد و به خاطر بهانه ندادن به دست دولت آلمان، بر منابر این مساجد از هر گونه موضع گیری یا مطرح کردن مسائل سیاسی امتناع می شود چه رسد به محکوم کردن و یا اعلام برائت از ظالمان زمانه و شعار علیه استکبار. ولی با وجود این آفیت طلبی ها یا شاید بهتر بگوییم مصلحت اندیشی ها این مساجد به زور پلیس بسته و فعالیت آنها ممنوع اعلام میشود؛ مساجدی که در آنها غیر از نماز و دعا که در مساجد دیگر هم برگزار میشود مضاف بر آن فقط برگزارشدن عزاداری برای امام حسین و اهل بیت پرشور برگزار میشود و کمی تاریخ اسلام بر سر منابر تبیین میشود و غیر از اینها هیچگونه فعالیت سیاسی انجام نمیشود. استاد گرامی این ترس غرب از شیعه تحریف نشده از چیست؟ آیا این ترس و هراس غرب از مساجد شیعه از نوع همان ترس متوکل عباسی نیست؟ آیا این جریان بسته شدن مساجد حاکی از این نیست که ترس و وحشت اصلی غرب از شناخت راه و مکتب امام حسین است و حقیقتی که باخبر شدن آزادگان جهان از آن پایه های استکبار را میلرزاند و درهم میکوباند؟ به نظر این حقیر این جریان می تواند عبرتی هم باشد برای برخی از روشنفکران سکولار ساده لوح ما که فکر میکنند اگر سیاست از دین جدا شد، غرب با دینداری مردم کاری ندارد و میتوان درست دینداری کرد در حالی که ما شاهد آن هستیم که مشکل اصلی جهان غرب با شناخت درست مکتب امام حسین، شناخت درست سیره اولیاء الهی و کلا شناخت اسلام تحریف نشده است که از شواهد مهم دیگر آن سانسور و حذف خبری پیادهروی اربعین در سرتاسر رسانه های غربی ست! و این در حالیست که از مناسک بی اهمیت مذاهب دیگر مثل هندوئیسم و یا بودیسم که برای استکبار جهانی بی خطر است همیشه در رسانه های اصلی اخبار یا گزارش تهیه و پخش میشود!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نظر به حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» به هر بهانهای و در هر مجلسی اگر درست نظر شود، جانِ همه انسانها آن حضور را که حضور حق در مقابل باطل است، میشناسد زیرا به یک معنا حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» نماد اصیلترین وجدان و فطرت انسانی میباشند و در همین رابطه باید مطمئن باشید از آنجایی که ذات انسان نسبتی با وجود دارد، در واقع می توان گفت ذات انسانهای اندیشمند که متوجه نسبت خود با «وجود» هستند، محل اراده الهی است، یعنی انسانهای اندیشمندی که به حکم تجلیات الهی نظر به آینده دارند، به همان معنای انتظار به آیندهای که منشأ تحولات در افق تفکر است. و از این جهت آن تحولات به آرامی آغاز میشود زیرا مربوط به ذات انسان است و آمادگیهایی که باید در او بهوجود آید که از یک جهت رفتن به سوی سرآغاز و ریشهها است. در این فرآیند، مهمترین حضور پیش میآید، حضوری که در آن، سرآغاز موجود است در عین مستوربودن، و انسان میتواند متذکر آن باشد و البته در چنین حضوری هر انسانی در این مسیر قرار گیرد متوجه حقیقت خود میشود، به همان صورتی که حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» با تذکر به «أسير بسيرة جدّي و أبي» بدان ورود کردند. بهطوری که مردم متوجه شدند تاریخی که با اسلام از طریق پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» آغاز شد با حجابی که جریان اموی ایجاد کرد، هنوز آن اسلام چه اندازه به آنها نزدیک است و آنها چه اندازه از آن اسلام دور افتاده بودند و این مربوط به حقیقتی است که در هر تاریخ توحیدی پیش میآید و امام حسین «علیهالسلام» کاری کردند که مردم نزدیکی خود به اسلام را در جان خود تجربه کردند که همان تجربه قرب و نزدیکی به خداوند است. و بخواهیم و نخواهیم تاریخی اینچنین شروع شده است. موفق باشید
با عرض سلام و ادب: سوالی رو محضر استاد گرامی داشتم. بنده چندی پیش کتابی رو مطالعه کردم به اسم در محضر علامه طباطبایی (ره) که نویسنده پرسش و پاسخ هایی که از جناب ایشون شده را در کتاب آورده اند. یکی از این پرسش و پاسخ ها برایم شبهه ناک شد. سوال بنده این هست: آیا شخص با وجود توبه واقعی کردن باز هم از بعضی از نعمات آخروی در بهشت محروم هست؟ در حدیث زیر آمده که حتی اگه توبه کند در بهشت آن نعمت را ندارد. این متن سوال و جواب است: سوال ۴۲۹: معنای روایت زیر چیست که می فرمایند: سامع الغنا محروم من سماع اصوات شجره طوبی، و شارب الخمر من الرحیق المختوم، و الملوط من الجلوس علی سرر الرحمه، و ان تابوا و دخلوا الجنه. کسی که به آوازخوانی گوش فرا دهد، از شنیدن صدای درخت طوبی، و شراب خوار از (نوشیدن) شراب سر به مهر، و کسی که لواط شده از نشستن به تخت های بهشت محروم خواهد بود، اگر چه توبه کنند و به بهشت وارد شوند. جواب: یعنی درک این اشخاص محدود می شود بحيث لا يشعرون با محروميه من الرحيق و الجلوس على سرر الجنه، بل يدركون و يشعرون غيرها من النعم. و لايكونون بحيت يدركون و يشعرون الم المحروميه من هذه النعم، لمنافاته قوله تعالى: لا لغو فيها. (طور: ۲۳) به گونه ای که به محرومیت خود از شراب و نشستن بر تختهای بهشتی توجه ندارند، و تنها دیگر نعمتهای بهشتی را درک می کند و فقط به آنها توجه دارند، البته ناراحتی و رنج محرومیت از این نعمتها را نیز درک نمیکنند و به آن توجه ندارند زیرا در این صورت روایت با فرمایش خداوند متعال که می فرماید (هیچ کار بیهوده ای در بهشت نیست) ناسازگار می گردد. ممنونم از اینکه پاسخ میفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینهمه بستگی به درجه توبه دارد. وقتی شخص تماماً شخصیت خود را به کلی نسبت به آنچه مرتکب شده، تغییر دهد؛ شامل آن روایت میشود که از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم: «من تاب لذنب کمن لا ذنب له» هر آنکس که از گناهی توبه کند در آن حدّ است که گویا آن گناه را انجام نداده است. پس از این جهت با توبه، گناهان مانع حضور انسان ذیل رحمت او نخواهند بود. حال بستگی دارد که انسانِ تائب در مسیر سیر إلی الله چه اندازه همت به خرج دهد تا مصداق «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» باشد که تنها سیئات او با توبه برطرف میشود و یا مصداق «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» باشد که حتی به جهت همت بلندش، گناهان او به حسنات تبدیل میشود و این مصداق همان جناب حرّ است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: با توجه به مشکلات جوانان و روی آوردن به متاسفانه خودارضایی برای هر علت که در نهایت همان حال خوش درونی است و گشت و گذارهای مختلط و پارتی های جور وا جور.. آیا این همان سوبژکتویته است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست موضوع را به سوبژکیِ انسان که امری است معرفتی ارجاع دهیم. باید متوجه باشیم شرایط ازدواج جوانان را ساده و سادهتر کنیم. زیرا این یک امر طبیعی است، خودمان کار را سخت کردهایم. موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: اخیراً کتابی درباره امام عصر مطالعه کردم که یکی از برهانهای اثبات وجود امام زمان (عج) را قانون مرکزیت دانسته بود و توضیح آن این است: همانگونه که زمین به دور خورشید میگردد و خورشید هم بدور مرکز خاص خود که از دید ما پنهان است میچرخد و و همه الکترونهای موجود در مولکولهای اجسام به دور هسته واحد میچرخند، انسان نیز نیاز به یک مرکزی دارد که ضامن ثبات و بقای اوست که او امام است. سوال بنده این است که آیا این برهان همان برهان عین الانسان است یا فرق دارد؟ گویا در این برهان صرفاً بقای مادی اجسام و موجودات مورد نظر است. نکته دیگر این است که در روایات وجود امام عصر علیه السلام باعث ثبات آسمان و زمین میشود: بوجوده ثبتت الارض و السما اما در این برهان امام عصر تنها مرکز انسان دانسته شده؟ کتاب از آیت الله سید طیب جزایری است به نام «البراهین الاثنا عشر فی وجود امام الثانی عشر»
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آنچه در آن کتاب میفرمایید که گفته شده؛ تذکر خوبی است و کمک میکند به این که به حضرت صاحب الأمر «عجلاللهتعالیفرجه» به عنوان محور هستی نظر شود. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: برای اینکه مشمول حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» نشویم چه کنیم؟ کتابی از خودتان در این زمینه معرفی میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید خوب است در این مورد به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» و صوت مربوط به آن کتاب و نکاتی که اخیراً رفقا در بازخوانیِ آن کتاب به میان آوردهاند؛ رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/87?mark=%D8%B3%D9%84%D9%88%DA%A9 و https://lobolmizan.ir/sound/682?mark=%D8%B3%D9%84%D9%88%DA%A9 و https://eitaa.com/matalebevijeh/17274 . موفق باشید
سلام: از ویژگی های روح اینست که مکان ندارد. سوال: ۱. آیا روح در جسم ما قرار گرفته است؟ اگر چنین است پس مکان دارد. دوماً آیا احاطه داشتن روح به بدن معنای کامل تری نیست؟ اینکه میگویند روح از بدن جدامی شود یعنی ارتباطش قطع می گردد یا واقعا در جسم ما واقع شده است؟ ۲. می گویند روح انسان به دیدار خانواده خود در دنیا می آید، اگر چنین است پس چرا در قرآن آمده که روح انسان در زمان مرگ تا زمانی معین (رستاخیز) در برزخ زندگی می کند. آیا اینجا هم برگشت مکانی منظور است یا توجه و احاطه ی روح به دنبا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نسبت روح با بدن نسبت تعلق و تدبیر است و بحث مکانمندی در میان نیست. ۲. در مورد توجه اموات به خانواده، صرفاً توجه روح است و رفع حجاب در آن زمان خاص. در این مورد خوب است که مباحث «معرفت نفس» دنبال شود. موفق باشید
استاد سلام علیکم: اگر امکانش هست لطف می کنید جوابی که به سوال 38107 فرموید ( تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب، موضوع را از زاویه دیگری مینگرند) در مورد آن زاویه دید بیشتر توضیح دهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی نمی دانم که با چه نگاهی حضرت ایشان آن جملات را به کار بردند. حتماً نکاتی مدّ نظرشان بوده است.
از متن تنفیذها، دیدگاه کلی آقا نسبت به رئیس جمهورها در آن زمان مشخص میشود.
متن تنفیذ مرحوم آقای هاشمی سال ۶۸ و ۷۲ : ياور صميمى امام و شخصيت برجستهى نظام جمهورى اسلامى و بازوى توانا و چهره منوّر نظام جمهوری اسلامی و رکن رکین انقلاب و بازوی توانا و زبان گویای آن.
متن تنفید آقای خاتمی سال ۷۶ و ۸۰ : دانشمند متفکر و اندیشمند فرزانه، شخصیتی انقلابی و فرزانه و منتسب به بیت سیادت و علم و تقوا مردی روحانی و کارآزموده و انقلابی و اهل دانش و معرفت قرار یافته و یکی از تربیتشدگان حوزهی معرفت دینی.
متن تنفیذ آقای احمدی نژاد سال ۸۴ و ۸۸ : شخصیتی انقلابی و دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده و دارای سوابق مجاهدت صادقانه در صحنههای گوناگون، مرد شجاع و سختکوش و هوشمند.
متن تنفیذ آقای روحانی سال ۹۲ و ۹۶ : شخصیتی دانشمند، و کارآزمودهی میدانهای گوناگون، و دارای سوابق جهادی متعدد، و مفتخر به حضور در مسئولیتهای دینی و سیاسی را به مدیریت اجرائی کشور.
متن تنفیذ شهید رئیسی سال ۱۴۰۰ : شخصیّتی مردمی و عالیقدر از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی، و دارای سوابق درخشان مدیریّت، عالِم فرزانه و خستگیناپذیر و کارآزموده و مردمی.
موفق باشید
سلام استاد عزیز: اگه امکانش هست خواستم بپرسم تفاوت نظریه خلق مدام اشاعره و حرکت جوهری ملاصدرا در چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً خلقِ مدام نکتهای است قرآنی که میفرماید: «بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» و این با حرکت جوهری به خوبی قابل اثبات است و اساساً اشاعره متوجه اینچنین معارفی نمیباشند. آنها با نفی نظام علّی و معلولی به گمان خودشان خدا را همه کاره عالم میدانند. در حالیکه به گفته شهید مطهری بزرگ آری! خدا همه کاره عالم است ولی در دل همین اسباب و مسببات. موفق باشید
سلام استاد: دو تا سوال داشتم: اول ابنکه آیا صحت دارد که عمر را حضرت علی علیه السلام غسل دادند؟ دوم اینکه شما جزو جبهه پایداری هستید؟ و اینکه میرباقری رهبر این جریان گفته مثنوی را باید با انبر گرفت چه توجیهی دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمیدانم. ۲. نه! بنده جزو هیچ گروه سیاسیِ تعریفشده نیستم. به نظر بنده در این زمانه، بهترین حضور در عالم سیاست ذیل حضور تاریخی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» است. ۳. ای کاش حاج آقا میرباقری مانند حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و شهید مطهری نسبت به مثنوی مولوی رابطه دیگری برقرار کرده بودند تا نظرشان چیز دیگری میبود. در این موارد بهتر است امثال رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» و مرحوم شهید مطهری که در کنار فقه و فقاهت، در حکمت و عرفان نیز قدم زدهاند، نظر بدهند. به قول آيت الله انصارى همدانى «رحمةالله عليه» سالك تا آخر عمر به مثنوى مولانا نيازمند است. مقام معظم رهبرى «حفظه الله تعالى» در جلسه اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مىگويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين» است و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. آیت الله حسینی تهرانی در کتاب «روح مجرد» میفرمایند مرحوم آیت الله قاضی معتقد بودند جناب مولوی شیعه است. و حضرت امام فرموده بودند مثنوی تفسیر قرآن ملا جلال است. موفق باشید
سلام استاد: مرا سرگردانی دیوانه کرده است. الان در من حس مرگ هراسی، خداجویی، فکر به زندگی ابدی و... دچار افسردگی و پوچ گرایی شده ام. دنبال حقیقت می گردم کجا باید راه را پیدا کنم؟ وسوسه های شیطانی یک لحظه مرا آرام نمی گذارد به توصیه شما جزوه نهیلیسم و سلوک ذیل شخصیت امام خمینی را خواندم. من نمی دانم باید چه کار کنم هر لحظه دچار شک و تردید میشم. یکی از شاگردان ۲۵ ساله آیت الله بهجت استاد الهی شدیدا منع میکنند که سراغ کتاب های فلسفی و عرفانی بروید میگویند اینها بافته های ذهن هست و هزاران حرف و حدیث دیگر... استاد دیگری می گویند تا واکسینه نشدید سراغ اندیشههای دیگران نروید که گمراه میشوید. من حتی نماز می خواهم بخوانم حرف استاد دیگری در ذهنم می آید که شما با مفهوم ذهنی خودتون دارید ارتباط برقرار میکنید وقتی خدایی را می خوانی که نمی شناسی همین موضوع در ارتباط با امام زمان هم برام پیش میاد. قرآن می خوام بخوانم دچار شک و تردید نکنه شامل افرادی باشم که با خواندن قرآن گمراه تر میشوند. من احساس میکنم در این دنیا رها شده ام. از کجا تشخیص بدهم حرف کی درست است؟ آیا این راه خدا باید اینگونه باشد که من ندانم باید چه کار کنم؟ به حرف هر کس هم گوش میکنم با شک و تردید است. من نه دیگه خدا دارم نه امیدی به هدایت سرگردان و تنها و پر از ترس و استرس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خود خداوند در قرآن میفرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» یعنی حقیقت آن است که در قرآن همواره خداوند به یاد ما بوده است و اگر ما تلاش نماییم تا با تدبّر در قرآن به راهنماییهای آن بهسر ببریم، جایی برای سرگردانی نمیماند. پیشنهاد میشود به عنوان نمونه سری به عرایضی که در سوره احزاب شده بزنید. https://lobolmizan.ir/sound/637 . موفق باشید
سلام: رهبر انقلاب چگونه آقای پزشکیان را نگاه میکنند که ایشان را فردی فرزانه، مردمی، صادق و دانشمند معرفی کردند؟ مخصوصا فرزانه و دانشمند؟ اگر شخصی واقعا این خصوصیات را داشته باشد که کاملا مناسب برای ریاست جمهوری است!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال شماره 38107 عرض شد رهبر معظم انقلاب با نگاه حکیمانه خود، نکاتی را مدّ نظر دارند که با توجه به آن نکات، این صفات را فرمودهاند. امید است که آقای پزشکیان با حرکات و اعمال خود نشان دهند که شایسته چنین صفاتی هستند. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: در پاسخ به پرسش ۳۸۰۸۹ فرمودید: «باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند چند همسری مربوط به فرهنگ عرب است و اتفاقاً چندسال پیش در کشور اردن جشن چند همسری برقرار کردند. در حالیکه به گفته رهبر معظم انقلاب در فرهنگ ما چنین چیزی پذیرفته نیست و منجر به مشکلاتی خواهد شد. موفق باشید.» نمیشود از منظر دیگری به این موضوع پرداخت و آنچه صراحتا در قرآن حلال دانسته شده و در سنت ایرانی و اسلامی تا قبل از انقلاب به راحتی پذیرفته شده بود را به فرهنگ عربی نسبت نداد. پاسخ حضرتعالی این توهم را ایجاد میکند که تشریع تابع فرهنگ عربی بوده، در حالی خود واقفید که تشریع بخصوص وقتی نسخ نشده همواره معتبر است و از حضرتعالی و دیگران بررگان مثل آیت الله جوادی آملی تبیین های جدی شنیدهایم که تشریع با تکوین مطابقت دارد و دین در همه مراتب آن از معارف تا احکام مطابق فطرت است. حتی خود حضرتعالی معنای لطیفی از «لا اکراه فی الدین» دارید که هیچ امر کریهی در دین نیست و حلال دانستن چند همسری هم استثناء نباید از دین خارج کرد اینکه در فرهنگ کنونی ما این امر مطلوب نیست شاید چند دلیل داشته باشد یکی منتفی شدن مصلحت چند همسری که به دلیل مرگ و میر زیاد مردان در جنگها بود و وجود زنان بیوه و فرزندان یتیم، مفاسدی برای جامعه داشت که با چند همسری تا حدی حل میشد از سوی دیگر جامعه ما تحت تاثیر فرهنگ مدرن غربی قرار گرفته که در آیین مسیحیت قبل از پروتستان چند همسری مجاز نبود و حتی طلاق بسیار سخت ممکن بود و این در فرهنگ غربی باقیمانده و با انتقال فضای فرهنگ مدرن به ما منتقل شده و البته راه فسادهای اخلاقی را باز کرده، هر وقت راه حلالی بر مردم بسته شود، زمینه روی آوردن به حرامی از همان جنس بیشتر فراهم میشود. خلاصه اینکه چند همسری از زمان حضرت ابراهیم بوده و فقط مخصوص اعراب نیست و در ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام هم به عنوان امری متعارف پذیرفته شده بود. حتی با مدیریت بانوی اول، همسر دوم انتخاب میشد. ما کمی تاریخ خواندهایم و تا جایی که دانستیم چند همسری مخصوص اعراب نیست در جامعه ما بر اساس عرف تبعات یا عنوان ثانوی گرفته مثلا تحقیر همسر اول یا فروپاشی حقوقی یا عاطفی زندگی اول که با این لحاظ میتوان گفت به دلیل این عناوین ثانوی، در جامعه ایران توسعه نیافته که هنوز نتوانسته جهان خود را میان دو جهان سنت ایرانی اسلامی و مدرنیته کشف کند و عالم مخصوص خود را بسازد، این امر یعنی تعدد همسر همچون بسیاری از مسائل جای خود را نیافته اما نیازی به انکار حلال صریح دین و سنت معصومین و عرف متشرعه نیست. ارادتمندیم
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوب و درستی را متذکر هستید و بحثهای مفصلی قبل از انقلاب حتی در حسینیه ارشاد در رابطه با جایگاه چند همسری شد. آری! آنچه شرع مقدس جایز فرموده از جمله چند همسری، مربوط به همه انسانها میباشد و آنچه به عنوان فرهنگ در ایران فعلاً در میان است، از آن جهت است که حفظ خانواده به نحوی به آن گره خورد. وگرنه به گفته جنابعالی هر وقت راه حلال بر مردم بسته شود، زمینه رویآوردن به حرام فراهم میشود. و اگر بتوانیم این نکته را در جامعه تبیین کنیم آنجایی که نیاز است فرد، همسر دیگری انتخاب کند؛ اگر نتواند حتماً به هر دلیلی جامعه گرفتار مشکلاتی خواهد شد که متأسفانه امروز با آن روبرو هستیم. موفق باشید
استاد سلام علیکم: «اکنون اینجانب با تشکر از همهی کسانی که در خلق این افتخار نقش آفریدهاند، به پیروی از ملت بزرگ، رأی آنان به شخصیت فرزانه، و صادق، و مردمی، و دانشمند جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم» استاد متنی که خواندید بخشی از حکم تنفیذ می باشد و همچنانی که مشاهده می کنید رهبری آقای پزشکیان را شخصی فرزانه و صادق و مردمی و دانمشند خواندند. ولی چنان که ما در مناظرات بین آقای جلیلی و پزشکیان شاهد بودیم هیچ کدام از این صفات در آقای پزشکیان نبود و هم اکنون نیز وجود ندارد. برای مثال ایشان قول داده بودند کابینه جوان و بدون در نظر گرفتن حزب و جناه داشته باشند و امروز بعد از مراسم تنفیذ آقای عارف را که ۷۳ سال سن دارند و معاون اول خاتمی بودند را معاون اول خودش کرد و یا آقای ظریف و افرادی که خودتون هم اطلاع دارید و یا آمارهایی که به دروغ از شهید رئیسی منتشر کرد و یا اهانتی که به حاج قاسم کرد. استاد برای شخص من عجیب است و تعجب میکنم و فهمم عاجز است که رهبری که برای نماز خواندن رفسنجانی «اللهم آنا لا نعلم منهم الا خیرا» نگفت و شهادت دوروغ نداد حالا در تنفیذ اینگونه آقای پزشکیان را توصیف مي کنند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در این مورد فکر کردم. تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب، موضوع را از زاویه دیگری مینگرند و صحنه را ماورای صحنهای که در آن مناظرات پیش آمد؛ مدّ نظر دارند و شاید در مورد آقای عارف محذوراتی داشتند که برای انتخاب ایشان به عنوان معاونت اول، خصوصیات مثبتی در ایشان هست که شاید بتوان کار آقای پزشکیان را توجیه کرد. موفق باشید
با سلام و آرزوی سلامتی شما: استاد عزیز بنده پانزده سال هست که از مطالب شما استفاده می کنم و یک نکته ایی که بنظر بنده مغفول مانده ظاهر شدن فاطیما (احتمالا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها) بر دو دختر و یک پسر چوپان در کشور پرتقال است. که ایشان مردم و سیاسیون اروپا را انذار دادند و و بلای جنگ جهانی دوم را هشدار دادند ولی متاسفانه توسط کلیسا تحریف و بایکوت شد ولی ما مسلمان ها هم در تحلیل های خودمان از این قضیه استفاده نمی کنیم. مردم ما که جذب فرهنگ غرب شده اند اگر این اتفاق درست برای شان باز شود بهتر متوجه باطن غرب خواهند شد و کمتر گول ظواهر شان را خواهند خورد. و بهتر می فهمیم که خدا و اهل بیت برای کل کره زمین برنامه دارند. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نکته مهمی در این موضوع در میان است و حقیقتاً نیاز به تحقیق بیشتری دارد. و همینطور که میفرمایید میتوان از این طریق متوجه امری فوق آنچه غرب گرفتار آن است، شد. موفق باشید
سلام: انسان کامل و امام هستی که الان امام عصر سلام الله علیه هستند آیا ارواح بقیه معصومین نیز ذیل امامت ایشان هستند؟ در این صورت نبی اکرم سلام الله علیه مگر اشرف مخلوقات نیستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت انسانیت، کثرتبردار نیست. میماند که امروز در جلوه مولایمان حضرت صاحب الأمر«روحیفداه» آن حقیقت به ظهور آمده، اما نور همه ائمه و اولیاء «علیهمالسلام» در آینه وجود مقدس آن حضرت حاضر و ظاهر است. موفق باشید
سلام: آخرین ساعات دولت سیزدهم است و برایم این لحظات ارجمند است چرا که احتمالا چهار یا هشت سال فترت در پیش است و ممکن است فترت بیش از این باشد و دولت های بعد از آن نیز احتمالا فترتی باشند بنابرین این لحظات نابند و شاید کمیاب آیا عمر یاریگرم خواهد بود که باز شاهد دولت رحمت باشم؟ البته هنوز بعد از تنفیذ تا معاون اول و سپس وزرا تغییر نکردند باز نفحاتی از رحمت وزان خواهد بود اما بعد از رای اعتماد آیا دوران استغنای هستی و رخ بر گیری او شروع خواهد شد نمی دانم و تا کی خود داند دریغ و آه تنها روزنه ی هستی این چنین مانند صراط باریک و محیط فترات و فتن باید بشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه هست بستری است که با انقلاب اسلامی در این تاریخ گشوده شده. صراطی که همچنان ادامه دارد و با ظهور شهید رئیسی عزیز افق به طور محسوسی گشوده شد. حال، ماییم و آن صراط و نور آن افق. هرکس در اینجا نباشد خود را از دست داده است حتی اگر گمان کند میخواهد مسیر را تغییر دهد، آری! به گفته جناب مولوی: «تو درون چاه رفتستی ز کاخ / چه گنه دارد جهانهای فراخ». موفق باشید
کسیکه خواب پیامبر صل الله علیه وآله و سلم را دیده باشد که در آن پیامبر را بغل کرده به او میگوید من میخواهم جا پای شما قدم بزنم و بعد از آن من به آن حضرت گفتم جناب پیامبر و پیامبر از این کلمه جناب خوششان نیامد و من دوباره به شوخی گفتم جناب پیامبر، ولی پیامبر خیلی شاد و خوشحال بودند به من فرمودند برای تو دعا میکنم که عاقبت بخیر بشوی، آیا میشود به این خواب امیدوار بود؟ و واقعا پیامبر بوده اند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه مکرراً عرض شده بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
سلام استاد:. خدا قوت. در جلسه درجست وجوی امین آینده فرمودید که: گزارش بانو امین از بودنشان در نگاه هرمونوتیک یعنی همان اقرا. و خیلی عجیب است که قرآن با اقرا آغازشده است. و فرمودید: تمام قرآن گفتن است، گفتن قصه بودن پیامبر. ممنون میشم با توضیحات بیشتر، این مطلب را کمی تفصیلی تر بیان بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، موضوعِ سادهای نیست. همانطور که عرض شد به عنوان مقدمه میتوانید به عرایضی که در شرح سوره «علق» پیش آمد، رجوع فرمایید. موفق باشید