باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً یکی از کتابهایی که میتواند باورهای دینی را به صحنهی عمل بکشاند، کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» است. در ضمن کتاب «شرح جنود عقل و جهل» و کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» نیز در این مسیر کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایطی که باید به عمیقترکردنِ معارف الهی خود بپردازید، همان کار را ترجیح دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید در این موارد بنده با جنابعالی همنظر نباشم. بنده طبق آیهی «کلّ یوم هو فی شأن» ظهور حق را در هر تاریخی، متفاوت میبینم و حضرت حق در این تاریخ، به نور حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» با ما سخن میگوید و ما را به فنایِ فی اللّه دعوت میکند و شهیدان را آینهی تمامنمایِ این سبک و سلوک به صحنه آورد. حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» در این تاریخ، ارتباط واقعی عرفانی با خدا را در مقابل ما گشودند – وگرنه ارتباط فکری و فلسفی که همیشه بود - همانطور که وقتی پیامبری به تاریخ وارد شد و متجلی به نور اسم خاص آن تاریخ گردید، نباید به دین پیامبر قبلی بود و در عین احترام به پیامبر قبلی، باید راهِ انس با خدا را در آخرین پیامبر پیدا کرد؛ امروز عرفانی که ما را با خدا مأنوس میکند تنها و تنها راهِ گشودهشدهای است که حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» گشودهاند و بقیهی راهها در عینِ محترمبودن، ما را در فضایِ خدایِ غائب و انتزاعی میبرند و از این جهت بنده نگرانم که بعضی از عزیزان با خدای گذشته زندگی کنند و بعد به دنبال حالاتِ عرفانیِ عرفای گذشته باشند که در زمان خود با خدایِ حیّ و حاضر زمان خود بهسر میبردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی مثل خلط بین تکوین و تشریع و یا توجه به اجمال و تفصیل، از مباحث فلسفی است و نه منطقی. به همین جهت باید در فلسفه مورد بحث قرار گیرد. از طرفی عنایت داشته باشید که ساحت تفکر، محدود به عقلی که مدّ نظر دستگاه ارسطویی است و در محدودهی آن منطق فعالیت دارد، نیست. لذا نمیتوان از منطق دیالکتیک اگر با منطق ارسطویی سنجیده نشود، بگذریم. نظر به حقیقت در محدودهی تفکر مشایی به حجاببردنِ بعضی از چهرههای حقیقت است در آن حدّی که بعضیها بخواهند عرفان را هم در این منطق جستجو کنند. در حالیکه خود ارسطو قضایایی که «قیاساتها معها» است را از این منطق بیرون میدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف، حرفِ درستی است و حقیقتاً هم مردم شیعه با حضور حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» با مقدمداشتنِ وجه قدسی انقلاب از وجه سیاسی آن، پای به میدان گذاشتهاند و هنوز هم در همان فضا هستند. این سیاسیون هستند که بعضاً یا از اول از وجه قدسی انقلاب غفلت داشتند، یا بعداً تغییر موضع دادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روح آن بزرگواران که حقیقتی است مجرد و نافذ، در همهی عالم از هر گناهی پاک باشد، به هرکس نظر کند و او را شایستهی نظر بداند، او منوّر به کمالات خاص میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با رضایت کامل نسبت به قبض و ادباری که برای قلب پیش آمده، هرچه از دستتان آمد و قلبْ همراهی کرد انجام میدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «روح» در زبان فارسی، همان نفس ناطقه است و «فطرت» یکی از ابعاد نفس ناطقه و مرتبهی عالیهی آن و باطن نفس ناطقه است. با توجه به این، خودتان یکطوری با مباحث نسب اربعه جفت و جور کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تحقیق کاملی در این مورد نداشتهام. با فرض اینکه واقعیت داشته است مطالعه کردهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همینطور است، ایشان همواره در عالم ملکوت بهسر میبرند مگر گاهی که طبیعت و طبع آنها، ایشان را به عالم ناسوت بکشاند 2- اگر مقدمات لازم مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را دارید؛ شرح کتاب «جنود عقل و جهل» نکات خوبی را در اختیار شما میگذارد 3- کتابهای جناب آقای دکتر موسی نجفی با توجه به رویکردِ تمدنی که ایشان دارند، مطالب خوبی را در اختیار شما قرار میدهد 4- استادشدن در عرفان، به چه دردی میخورد؟!! دردِ ما اُنس با خدا است و این راه به سوی هیچکس بسته نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون کافران در برزخ گرفتار گناهان خود هستند، نفس آنها قدرت نفوذ ندارد مگر به اذن خاصی که از طرف حضرت حق به آنها داده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن انسان، صورت روح انسان است که در این دنیا اتحادش با روح، اتحادِ انضمامی است و در آن دنیا اتحادش حقیقی است و صورتِ اعمال و اخلاق اوست. در این دستگاه شاید دیگر به آن مباحث نیاز نداشته باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه در قوس نزول و چه در قوس صعود، مرتبهی مثالی موجود است و مقام کلی حیوانات در مقام خود از قوس صعود بالاتر نمیرود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه مطلبی که ارسال فرمودید، شدم. عنایت داشته باشید انسان در حقیقت خود منوّر به عقل نظری و عقل عملی است و حقیقت انسان است که در هر دو عقل، با حق روبهروست. لذا به همان معنایی که با عقل نظریِ خود متوجه بودنِ حق میشود، با عقل عملیِ خود متوجهی پرستش او میگردد. با اینهمه آن جوابی که عرض شد، دقیقتر از این جوابی است که بر مبنای حکمت مشاء دادم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن است که به سیره و روحانیت امام نظر کنیم و در آن فضا عبادات خود را انجام دهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که حضرت حق به تمام ابعادِ وجودی ما آگاهی دارد و به همین جهت، او از ما به ما نزدیکتر است. ولی همانطور که عرض شده آگاهی او بر مبنایِ انتخابهایی است که ما انجام میدهیم، حتی انتخابهایی که در آینده بدان میپردازیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «حرکت جوهری» عرض شده که روح در بستر تبدیل قوه به فعلِ جسم در متن ماده، تجلی میکند و از این جهت روح انسان نسبتی اساسی با جسم دارد و در همانجا، علت تفاوت پدیدههای مادی را به تفاوت در ظهورِ حرکت نسبت دادیم. به نظرم لازم است کتاب «از برهان تا عرفان» را با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید و به صِرف نوشتههای آن اکتفا نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مبینبودنِ قرآن یعنی بهخوبی حقایق را نشان میدهد. و در مورد طبقات هفتگانهی زمین، بحث مراتب رذائلِ نفس در میان است. و دودبودنِ آسمان به همان معنا است که در ابتدا این آسمان به شکل خاصی هنوز در نیامده بوده، و بر اساس تدبیر الهی شکل خاص بهخود گرفته است، مثل تدبیر روح که بر روی جنین إعمال میگردد و نطفه به صورتهای دست و پا و سر در میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع فاعلِ ظلمتبودنِ خداوند، حضرت امام در کتاب «شرح حدیث عقل و جهل» نکات خوبی دارند مبنی بر آنکه حضرت حق به تبع خالقیت نور، خالق ظلمت و سایهاند و نه مستقیماً. و تجلی بر قلب عارف به معنای تعالی احساس انوار الهی و اسماء ربانی است. و در مورد شجرهی ممنوعه، خوب است که به کتاب «هدف حیات زمینی آدم» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آنها را متوجه نقش بزرگ پدرانشان نسبت به بصیرتی که در رابطه با انقلاب داشتند، نمود تا احساس کنند خودشان نیز رسالت تاریخی نسبت به انقلاب و اسلام دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته در جریان این مسائل و مطالب هستم. فراموش نفرمایید که سالک إلی اللّه دائماً نسبت به کمالات برتر در تأسف است تا آنجایی که رسول خدا«صلواتاللّهعلیهواله» در محضر حق عرضه میدارند: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ وَ مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك». از طرفی مگر حضرت امام وقتی عارف کاملِ مکمل باشند، معصوم به حساب میآیند؟ تازه مگر امام علی«علیهالسلام» به آن فرمانداری که به خطا رفته بود، نفرمودند خوبیِ پدرت مرا به تو خوشبین کرد؟ آیا میتوان این موضوع را دلیلِ عدم عصمت امام دانست؟ در رابطه با عارفِ کامل مکملبودن حضرت امام باید به نقش تاریخیِ ایشان نظر نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد ندارم که کجا دیدهام. ولی همینقدر اطلاع دارم که مرحوم شیخ عباس قمی در جریان دستورات آیت اللّه قاضی بودهاند هرچند که جناب شیخ عباس، بیشتر با روایات بهسر میبردند و ظاهراً خیلی به عرفا نزدیک نبودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خاصیت قلب، تبدیل و تحول و تقلیب است و در این رابطه گاهی در «ادبار» قرار میگیرد و نسبت به رجوعِ به حقیقت جلو نمیرود که در این حالت، انسان باید با صبرِ بر فرائض، بندگی خود را به نمایش بگذارد. و لازم نیست که تصور کنیم حتماً به جهت گناهان ما، قلبْ در ادبار قرار گرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه مستحضرید سیاق کلام به صورت عمومی آمده که چنانچه خداوند بندهای را برای امور بندگانش اختیار کرد، به او تواناییهای خاصی میبخشد و از این جهت نمیتوان آن را منحصر به امام معصوم نمود، هرچند مصداق تامّ و تمام آن امام معصوم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم آن ادعیه و مناجاتهای گرانقدر بر اساس یک ترتیب سلوکی تنظیم شده باشد. هرکس بنا است بر اساس حال خود به هر کدام از مناجاتها رجوع کند. پیشنهاد بنده آن است که یک مناجات در یکسال مدّ نظر قرار دهد و از آن طریق با حضرت حق مأنوس گردد و سپس به مناجات دیگری رجوع نماید. موفق باشید