بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8330
متن پرسش
باسمه تعالی: پس از سلام: سؤال بنده آن است که با توجه به در راه‌بودنِ ماه مبارک رجب چه اعمال و رویکردی داشته باشیم که بیشترین نتیجه را نصیب خود کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که ماه رجب یکی از حساس‌ترین شرایط برای صعود انسان است و حضرت حق در این رابطه می‌فرمایند: «الشهر شهری» ماه رجب ماه من است، بدین معنا که زمینه‌ی یگانه‌شدن با حضرت حق و انس بی‌حجاب در این ماه فراهم است. با توجه به این‌که بنده در کتاب‌های «ماه رجب؛ ماه یگانگی با خدا» و «روزه‌؛ دریچه‌ای به عالم معنا» روایات مربوطه نسبت به اهمیت ماه رجب و روزه ‌داری را عرض کرده‌ام، می‌خواهم خدمت عزیزان رویکرد مورد نظر را متذکر شوم. عنایت داشته باشید که نفس ناطقه‌ی انسان دارای 3 بُعد می‌باشد؛ یکی «نفس» و دیگر «قلب» و سوم «روح». نفس آن وجهی از شخصیت انسان است که نظر به بدن و وجه خاکی آن دارد و «قلب» باطن نفس است و مقامش مقام کشف اجمالیِ انوار الهی است و موجب تحقق حالات معنوی انسان می‌شود. و «روح» مقامِ مشاهده‌ی اسماء و صفات الهی به شکل تفصیلی است. به همان شکلی که در دعای منسوب به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» دارید: «اللَهُمَّ نَوِّرْ ظَاهِرِی‌ بِطَاعَتِکَ، وَ بَاطِنِی‌ بِمَحَبَّتِکَ، وَ قَلْبِی‌ بِمَعْرِفَتِکَ، وَ رُوحِی‌ بِمُشَاهَدَتَکِ، وَ سِرِّی‌ بِاسْتِقْلَالِ اتِّصَالِ حَضْرَتِکَ؛ یَا ذَالْجَلَالِ وَ الإکْرَامِ». برای سیر از «نفس» به سوی «قلب» و رسیدن به حالِ معنوی باید با ریاضت‌های شرعی میل نفس را کنترل کرد زیرا حیات نفس به برآورده‌شدن امیال آن است و این مهم‌ترین نکته‌ای است که هرکس بخواهد به حالات معنوی دست پیدا کند باید متوجه آن باشد. و لذا هر اندازه در زیر سایه‌ی شریعت الهی از امیال نفس بکاهیم به همین اندازه بُعدِ قلبی ما ظهور خواهد کرد و قالبِ عبادات ما به حالت قلبی و معنوی سیر می‌کند. غفلت نکنید که مقام قلب هم‌اکنون در نزد همه‌ی ما هست و ما با زنده‌نگه‌داشتنِ هرچه بیشتر نفس، مقام قلب را در حجاب برده‌ایم و در ماه رجب می‌توانیم به جهت شرایط خاصی که خداوند فراهم نموده این معادله را برعکس کنیم و با دامن‌نزدنِ هرچه بیشتر به امیال نفس – مثل روزه‌داری – حیات نفس را ضعیف و حیات قلب را شدید کنیم تا با قلب خود بیشتر در صحنه باشیم و از احوالات معنوی بهره‌مند گردیم. و این اصلی‌ترین رویکردی است که باید در عموم شرایط عبادی به‌خصوص در ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان، مدّ نظر قرار دهیم. و علت این‌همه تأکید بر استغفار در این ماه به صورت‌های گوناگون به جهت آن است که آن سیرِ مذکور به بهترین شکل محقق شود. زیرا شما در استغفار از حضرت حق طلب می‌کنید که جذبه‌های امیال نفسانی را از معرض جان ما بپوشاند و رجوع به‌سوی خودش را در ما زنده نماید تا إن‌شاءاللّه با ماه رجب شخصیت خاصی نصیب‌مان گردد. فراموش نکنید که در قیامت بسیاری از این نسبت‌هایی که ما به‌وسیله‌ی آن‌ها برای خود شخصیت ساخته‌ایم از بین می‌رود. دیگر آن‌جا اسم‌ها و رسم‌ها و شهرت‌ها و... همه رفته اند. در چنین شرایطی شخصیت آن‌هایی که ماه رجب را با دقت بسیار پاس داشته‌اند به عنوان «رجبیون» در صحنه است و مَلکی از طرف خداوند در صحرای محشر ندا می‌دهد: «اَیْنَ الرَّجبیون». در این حال کسانی به پا می‌خیزند که دارای درخشش خاصی از ایمان و معنویت‌اند. حال باید به گفته‌ی عارف کامل و سالک إلی‌اللّه حضرت آیت‌اللّه حاج میرزاعلی‌آقای شیرازی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از خود بپرسیم وقتی که در آن صحنه می‌گویند: «اَیْنَ الرَّجبیون» چه کنیم که شرمسار نباشیم و در ماه رجب چیزی برای خود ذخیره کرده باشیم که در آن صحنه و در مقابل آن خطاب شرمنده نباشیم؟! البته عزیزان اعمال این ماه را که موجب پاس‌داشتِ این ماه و حفظ قلب از روزمرّگی ها می‌شود، در مفاتیح‌الجنان دنبال می‌فرمایند. موفق باشید
7515
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله در روایاتی که در باب رضایت زن از شوهر و رضایت شوهر از زن باشد؛ روایات شدت و حدت بیشتری دارد روی این مسأله که شوهر از زن راضی باشد تا زن از شوهر. برای نمونه روایت داریم: «وَ لَا شَفِیعَ لِلْمَرْأَةِ أَنْجَحُ عِنْدَ رَبِّهَا مِنْ رِضَا زَوْجِهَا»(الخصال ج2 ص588) حال در اینجا می گوید بهترین شفیع برای زن رضایت شوهرش است؛ اما مثلاً نداریم بهترین شفیع برای مرد رضایت همسرش است. یا برا نمونه روایت داریم: «عَنِ النَّبِیِّ ص قَالَ: مَنْ کَانَ لَهُ امْرَأَةٌ تُؤْذِیهِ لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهَا وَ لَا حَسَنَةً مِنْ عَمَلِهَا حَتَّى تُعِینَهُ وَ تُرْضِیَهُ وَ إِنْ صَامَتِ الدَّهْرَ وَ قَامَتْ وَ أَعْتَقَتِ الرِّقَابَ وَ أَنْفَقَتِ الْأَمْوَالَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ کَانَتْ أَوَّلَ مَنْ تَرِدُ النَّارَ ثُمَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلَى الرَّجُلِ مِثْلُ ذَلِکَ الْوِزْر»(وسائل الشیعة ج20 ص163) خب در اینجا می گوید زنی که شوهرش را آزار دهد هیچ عملی از او قبول نمی شود حتی اگر کل دهر را روزه بگیرد و ... . اما همچین مطلبی در مورد مردی که همسرش را آزار دهد نداریم. یا روایت داریم: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثَلَاثَةٌ لَا یُرْفَعُ لَهُمْ عَمَلٌ عَبْدٌ آبِقٌ وَ امْرَأَةٌ زَوْجُهَا عَلَیْهَا سَاخِطٌ وَ الْمُسْبِلُ إِزَارَهُ خُیَلَاء»(الکافی ج5 ص507) و همچنین این: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ثَلَاثَةٌ لَا تُقْبَلُ لَهُمْ صَلَاةٌ عَبْدٌ آبِقٌ مِنْ مَوَالِیهِ حَتَّى یَضَعَ یَدَهُ فِی أَیْدِیهِمْ وَ امْرَأَةٌ بَاتَتْ وَ زَوْجُهَا عَلَیْهَا سَاخِطٌ وَ رَجُلٌ أَمَّ قَوْماً وَ هُمْ لَهُ کَارِهُونَ.»(همان) حال عمل یکی از کسانی که بالا نمی رود عمل زنی است که شوهرش از او خشمگین است؛ اما مثلاً روایت نداریم عمل مردی که همسرش از او ناراضی و خشمگین باشد بالا نمی رود. یا روایت داریم: «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: أَیُّمَا امْرَأَةٍ قَالَتْ لِزَوْجِهَا مَا رَأَیْتُ قَطُّ مِنْ وَجْهِکَ خَیْراً فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهَا.»(الفقیه ج3 ص440) حال چرا در مورد زنی که همچین حرفی به شوهرش بزند همچین روایتی داریم؛ اما نداریم اگر مردی به زنش بگوید من از تو خیری ندیده ام؛ اعمالش تباه شود!؟ در مجموع دلیل این تفاوت در بین زنان و مردان در چیست!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ فرقی نمی‌کند هر کدام از زن و مرد نسبت به همدیگر حقوقی دارند که رعایت آن واجب است و عدم رعایت آن موجب خشم خداوند می‌شود و در جاهای دیگر می‌فرماید بهترین مردان شما آن‌هایی‌اند که برای زنانشان بهترین باشند، منتها چون فضای تاریخی آن طوری بود که باید به زنان چنین تذکری را می‌دادند تا با رعایت این دستورات فضای خانه در آرامشی مطلوب باشد، این طور تأکید می‌شده مثل همین امروز که اگر زنان متوجه چنین مسئولیتی باشند مسیر زندگی شکل بسیار مطلوبی به خود می‌گیرد. موفق باشید
6986
متن پرسش
با سلام و عرض ادب استاد گرامی تنها کلاسهایی که برای ما از نظر مسافت و سایر امکانات توفیق حضور نصیبمان میکرد کتابخانه مرکزی بود لطفا این کلاسها را ادامه دهید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض کردم با این‌که تعطیلی آن کلاس از طرف بنده نبود، ولی با توجه به جلساتی که در قم هست شاید دیگر نتوانم خدمتتان باشم. توکل بر خدا. امیدوارم گشایشی بشود و توفیقی در این مورد برای بنده حاصل گردد. موفق باشید
6415
متن پرسش
با سلام منظور از روایتی که میفرماید غیر از مومنین محض و کافرین محض سوال و جواب قبر ندارند چیست؟گویا اعتقاد بعضی علما عکس این مسئله است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها مؤمن محض که انسان های معصوم باشند و کافر محض سؤال و جواب ندارند، زیرا کافر محض که تکلیفش معلوم است دیگر سؤال و جوابی ندارد برای آن‌که تکلیفش معلوم شود همان‌طور مؤمن محض که هیچ کوتاهی نداشته که با سؤال و جواب بخواهد کوتاهی خود را توجیه کند و پنهانِ شخصیت خود را آشکار کند. موفق باشید
1651

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام خدا سلام خداقوت ببخشید که سوالها زیاد وپراکنده است! 1.آیا فلسفه مشکل ما رادر تولید علوم دینی حل میکند؟چگونه؟ 2.نظر شما در مورد آقای دکترحسن عباسی چیست؟ 3/نظر شما در مورد نظرات آقای عباسی درباره فلسفه چیست؟ ایشان میگویند فلسفه مارابجایی نمیرسانند ومشکل بشرراحل نمکنند و فلسفه مادیگراست وفلسفه اسلامی یک التقاط است ومانمیتوان تقوا را در فلسفه پبدا کرد! واصلا داروینیسم از دل فلسفه آمده! ومیگوید ما درقرآن حکمت داریم! .حتی درمورد امام ره که گفته الملاصدراو... توضیح میدهند ومیگویند اشام این نظر رادرسالهای ابتدایی داده اند وبعدها درسرالصلاه ونامه های ایشان به فرزندشان از حکمت حضور(بجای فلسفه وجود!!!) صحبت میکنند!! وخیلی چیزهای دیگر.... درضمن بگویم که نظارت منتقدانه ایشان به فلسفه با بقیه فرق میکند! اناراهم بگویم که اگر صحبتهایشان را گوش نکردید بهتر است گوش کنید تا بهتر وکاملتر متوجه بشوید) در ضمن انتقادی هم که بعضی ازفیلسوفان مبکند این که تااز فلسفه انتقاد میشود گویی به قرآن حتی فراتراز قران، انتقاد میشود که چنان آماج حمله وتهمت و... میشوی که اگر جایی به قرآن انتقاد شود چنان موضعی نمیگیرند1 4. بنده دانشچوی ترم آخر هستم وانشاالله میخواهم به حوزه بروم ،نظر شما در مورد حوزه مشکات چیست؟( که سطح 2،یاپایه9را در6سال تمام میکنند ودوره فشرده ای برای یادگیری دروس میگذارند،)این مطلب لطمه ای به عالم طلبگی نمیگذارد؟حوزه معصومیه چطور؟ معایب ومحاسن اینها چور هست؟ 5. علاقه ونیاز شدیدی در زمینه روش تربیت دینی وتولید علوم دینی دارم بنظر شما چیکار کنم؟ 6. نظر شما درمورد روش تبلیغی مسائل دینی وتاثیر گذاری وسازندگی در بینش ورفتار دیگران چگونه باید باشد؟قرآن وروایات چگونه بوده؟ 6.یاگر بخواهیم ک ورزش مفید را درقالب یک فیلم مستند تبلیغ کنیم آیا حق داریم برای جذب جوانها فقط بگوییم این ورزش شما را قوی میکند(که البته میکند) و...بعد که جذب شدروی ابعاد دیگر که هدف اصلی بوده روی او کارکرد(مثل اینکه هدف وسیله راتوجیح کند،نیست).این درحالیست که هدف متعالی این ورزش تقویت روح وسپس جسم میباشد(نظرشما چیست) خداوند متعال خیرتان دهدباسپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وقتی بعد از انقلاب آقای حسنین هیکل خبرنگار مشهور مصری از امام می‌پرسد: چه اندیشه‌ها و اندیشمندانی بر شما تأثیرگذار بوده‌اند؟ می‌فرمایند: «در فلسفه: ملاصدرا، از کتبِ اخبار: کافی، از فقه: جواهر»(صحیفه‌ی امام، ج 5، ص 271) پس نظر امام به ملاصدرا مربوط به آن اوایل نبوده. از طرفی مگر مکتب ملاصدرا و اصالت وجود و تشکیک وجود، جز نظر به حضور نور وجود و کمال مطلق است؟ به نظرم جناب آقای دکتر عباسی در عین دلسوزی و تیزهوشی آن‌طور که باید اندیشه‌ی صدرایی را در منظر امام و رهبری نمی‌شناسند. مقام معظم رهبری در مورد ملاصدرا می‌فرمایند: مکتب فلسفى صدرالمتالهین همچون شخصیت و زندگى خود او، مجموعه‏ى در هم تنیده و به وحدت رسیده‏ى چند عنصر گرانبها است. در فلسفه‏ى او از فاخرترین عناصر معرفت یعنى عقل منطقى، و شهود عرفانى، و وحى قرآنى، در کنار هم بهره گرفته شده، و در ترکیب شخصیت او تحقیق و تأمل برهانى، و ذوق و مکاشفه‏ى عرفانى، و تعبد و تدین و زهد و انس با کتاب و سنت، همه با هم دخیل گشته، .. مکتب فلسفى صدرالمتالهین همچون همه فلسفه‏ها در محدوده‏ى ملیت و جغرافیا نمى‏گنجد و متعلق به همه‏ى انسان‌ها و جامعه‏ها است. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوان‌بندى متقن عقلایى براى فهم و تفسیر هستى نیازمندند. هیچ فرهنگ و تمدنى بدون چنین پایه‏ى مستحکم و قابل قبولى نمى‏تواند بشریت را به فلاح و استقامت و طمأنینه‏ى روحى برساند و زندگى او را از هدفى متعالى برخوردار سازد . و چنین است که به گمان ما فلسفه‏ى اسلامى بویژه در اسلوب و محتواى حکمت صدرایى ، جاى خالى خویش را در اندیشه‏ى انسان این روزگار مى‏جوید و سر انجام آن را خواهد یافت و در آن پابرجا خواهد گشت. ما ایرانیان بیش از همه به این فلسفه الهى وامدار و بیش از همه در برابر آن مکلفیم. دوران ما با دمیدن خورشیدى چون امام خمینى که یگانه‏ى دین و فلسفه و سیاست و خود یکى از صاحب‌نظران برجسته در حکمت متعالیه بود، و نیز با حوزه‏ى درسى و تحقیقى پربرکت حکیم علامه‏ى طباطبایى که استاد یگانه مبانى ملاصدرا در طول سى سال در حوزه‏ى قم به شمار مى‏رفت، و تلاش تلامذه و هم دوره‏هاى آنان، بى‏شک دوره‏ى با برکتى براى فلسفه‌ی الهى است2- حوزه‌ی مشکات را نمی‌شناسم ولی معصومیه خوب است 3- در مورد تربیت دینی به جواب شماره‌ی 1650 رجوع فرمایید. در مورد روش تبلیغ دین به کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» رجوع فرمایید. در مورد ورزش همین‌طور که می‌فرمایید خوب است موضوع قوی‌شدن بدن را به عنوان مقدمه مطرح کنید ولی در انتها آن‌ها را متوجه تقویت روح جهت حاکمیت بر بدن و دفع خطورات بگردانید. موفق باشید
12645
متن پرسش
سلام استاد: نماز و روزتون قبول درگاه حق، استاد از کجا بدونیم که شب قدر رو درک کردیم. آیا دعاهایی که برای ترک یک اخلاق بد که از خدا خواستیم در صورت درک شب قدر دفعی اتفاق می افتد، ممنون میشم در این مورد توضیح هید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شد چون نحوه‌ی حضور فرشتگان و روح در شب قدر حالت حضوری  دارد ما نمی‌توانیم به شکل مفهومی و فکری تأثیر آن‌ها را بفهمیم باید امیدوار به وعده‌ی الهی باشیم و از رحمت حق مأیوس نگردیم. موفق باشید

10623
متن پرسش
با توجه به تحولات به وجود آمده پس از ظهور اسلام در عربستان چگونه می توان ثابت کرد که عوامل محرک تاریخ فقط مادی نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه موضوعی موجب شده که تصور بفرمایید عوامل محرک تاریخ مادی است؟ چرا فکر نکنیم هدایت الهی و اراده‌ی حق در تاریخ بر اساس ظرفیتی است که ملت‌ها دارند؟ موفق باشید
10392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: 1- کلی سعی 2- حصه وجودی 3- اضافه اشراقیه یعنی چه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مباحث را باید در کتاب‌های مخصوص به خودش دنبال کنید و اگر در حین مطالعه سؤال خاصی پیش آمد إن‌شاءاللّه بنده در خدمتتان هستم. کتاب «معرفتِ نفس و حشر» نکاتی در این مورد دارد و کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی نیز کمک می‌کند. موفق باشید
9100
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم، میخواستم در مورد انواع تفکر توضیحاتی را بفرمایید. تفاوت آن تفکر اصیل که در پی یافتن نسبت انسان و وجود است با تفکری که در پی شناخت ماهیت اشیا و پدیده ها است و همچنین با تفکری که در حقیقت نوعی تامل پیرامون وضعیت کنونی ماست و مثلا دکتر داوری پیشتاز آن است چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک کتاب با 75 جلسه شرح برای همین یک نکته است؛ کتابِ «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود». در این موارد است بنا را بر این بگذارید که به جای سؤال‌کردن، فکر کنید زیرا همین‌که می‌خواهید سؤال کنید، مطلب در حجاب می‌رود. گفت: «گر نپرسی زودتر کشف‌ات شود.» این را هم در آن کتاب باید دنبال کنید. موفق باشید
8751
متن پرسش
سلام علیکم: نزدیک یکسال و نیم است که در کلاسهای شاگردان شما مباحث معرفتی را دنبال میکنم. اگر هنوز این مباحث در عمل چندان تغییری در من ایجاد نکرده باشد و فقط از لحاظ فکری در حال یک تغییر باشم این مباحث جزء عقاید من حساب میشود یا تنها محفوظاتی است که با سکرات از بین می رود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحث‌های معرفتی رویهم‌رفته رویکرد انسان را به سوی حقایق معطوف می‌کند و این به خودی خود سیری برای روح هست. و از طرفی مقدمه می‌شود تا انسان جهت‌گیری‌های اخلاقی‌اش را نیز تصحیح کند، زیرا آن معارف زمینه‌ی تأثیرپذیری از احکام الهی خواهد بود. موفق باشید
6502
متن پرسش
سلام جناب استاد وقتی در شب نماز شب می خونم در طول روز بیشتر از یاد خدا غافل هستم یک دستور عنایت کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما کار خودتان را بکنید و نگذارید شیطان این نکته را که می‌گویید، به قلب شما القاء کند. شب شرایط انس با حضرت حق بیشتر است و در نتیجه روز القائات شیطان را بیشتر احساس می‌کنید. موفق باشید
3038

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و به نام خدا حقیر در سؤال12 عرض کردم: ما قبول داریم که آیت‌الله منتظری، حضرت امام را آنطور که باید نشناختند و خود را کنار امام دیدند. اما این «خود را کنار امام دیدن» را ما از کجا می‌فهمیم؟ آیا از عمل‌کردن به اجتهاد خودش می‌فهمیم؟ یا از نشناختن زمانه و درنتیجه اجتهادهای پرت و پلا؟ و شما در پاسخ فرمودید: این سوال تکراری است ودرسوال 2833 جواب داده شده است. من بعد از خواندن پاسخ شما در سؤال 2833 این سؤال را فرستاده بودم، حال که به آن ارجاع دادید، مجدداً آن سؤال و پاسخ شما را مرورکردم، ولی باز هم جواب سؤالم را نگرفته ام؛ شما در آن پاسخ 2833 تنها این مطلب را مطرح می کنید که او خودش را کنار امام میدید و آن عظمت را برای امام قبول نداشت. اما نمیگویید: «از کجا ما این را فهمیده ایم»! لطف کنید در پاسخ به این سؤال که «از کجا فهمیده ایم؟» یکی از گزینه های زیر را انتخاب کنید: الف) عمل کردن به اجتهاد خودش ب) نشناختن زمانه و اجتهادهای پرت و پلا ج) سایر موارد (لطفاً نام ببرید)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: طبق سخن خود اقای منتظری معلوم است که او خود را در عرض امام احساس می کرد و جایگاه تاریخی امام را که حامل حقیقت برون رفت از ظلمات زمانه بود درک نمی کرد. موفق باشید
190

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام یک سوال داشتم که تا به حال جواب روشن و قانع کننده ا ی برایش نیافتم ممنون می شوم که به سوالم جواب بدهید: قابل عرض این که با قبول پیشفرض "وحدت شخصیه ی وجود" این شبهه مطرح میشود با توجه به این که عین ثابته انسان صورت وجودی او در علم نامحدود خداوند قبل از ایجاد است و وجود انسان بعد از ایجاد نیز همان تجلی عین وجود در عین ثابته ی انسانی است از طرفی بنیان بحث اختیار این است که انسان اراده دارد و می تواند اراده ایجاد کند و انتخاب مختارانه کند ولی این بنیان سخت متزلزل می نماید چرا که اراده نیز وجود است و همان تجلی عین وجود در قالب اراده است و بالاتر" هویت انسانی" نیز تجلی عین وجود در عین ثابته انسانی است و این مطلبی فرای هویت تعلقی ملاصدراست پس اراده هم از عین وجود نشات میگیرد نه از انسان چرا که انسان مستقل حتی به نوع هویت تعلقی توهمی بیش نیست! وانگهی خطاب با کیست و مخاطب کدام است؟ که پاداش می دهد . به که پاداش می دهد اصلا که در میان است؟ خواستم شما را به فضای فکری شبهه ام که در معنی "اختیار انسان" بود منتقل کنم،ممنون می شوم که در فضای فکری وحدت شخصی وجود به من پاسخ بگویید و مرا به جهان بینی "تشکیک وجود" و با نظام "علی معلولی" ابن سینایی و یا مباحث "کلامی و اخلاقی و فقهی" حواله نکنید. با تشکر فراوان که در جهت اصلاح افکار قدم برمیدارید
متن پاسخ
سلام علیکم : باسمه تعالی خدا را شکر می‌کنم از توجه جنابعالی به موضوعی این‌چنین دقیق. همان‌طور که متوجه‌اید «عین ثابته‌»ی هر چیز، از جمله عین ثابته‌ی انسان به تعبیر شیخ اکبر محی‌الدین: «مَا شَمَّتْ رائِحَةُ الْوُجود» هیچ بویی از وجود به معنی مخلوقیت نبرده و سراسر حقیقتی است در علم خدا، پس موضوع هویت تعلقی در آن موطن برای عین ثابته‌ی انسان منتفی است، بلکه علم فعلی خدا -و نه علم انفعالی – نظر به جنبه‌ی امکانی این موجود در علم خود دارد و می‌یابد که آن اقتضای ظهور دارد و طلب ظهور می‌کند و لذا خدای «سمیعٌ خبیر» که آگاهی از نحوه‌های وجودی چنین معلومی در علم خود دارد، و سمیع است و طلب ظهور چنین معلومی را بی‌جواب نمی‌گذارد، همان‌طور که آن معلوم در نزد خدا اقتضای وجودی دارد ، خدا اراده می‌کند آن را در موطنی که موطن نمایش آینه‌ی علم خدا است، ظاهر کند که گفت: نظری کرد ببیند به جهان قامت خویش خیمه در مزرعه‌ی آب و گل آدم زد حال خداوند در علم خود وقتی نظر به جنبه‌ی امکانی معلومی به نام انسان کرد، همان‌طور که جنبه‌ی امکانی آن بود، آن را خلق فرمود و آن انسانی است با تمام اقتضائات انسانی. یعنی جنبه‌ی عین ثابته‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» طلب ظهور کرد با تمام جنبه‌هایش، که از جمله‌ی آن جنبه‌ها اختیار او و انتخاب چیزهایی بود که او می‌خواهد انتخاب کند. پس خداوند خودِ او را به خودش داد و لذا اگر خوب انتخاب کند، خودش انتخاب کرده و به نتیجه‌ی انتخابش می‌رسد و اگر خداوند صدام را به خودش داد با همه‌ی اقتضائات صدامی‌اش، خودش صدام‌بودن را انتخاب کرده و لذا خودش را باید ملامت کند نه این‌که بگوید چرا خداوند مرا خلق کرد تا صدام شوم، بلکه خداوند می‌فرماید من خودت را به خودت دادم و باید خودت را ملامت کنی زیرا که او «سمیعٌ خبیر» است. کمی مفصل‌تر از آن را در یک نوار صحبت کرده‌ام از عزیزان گروه فرهنگی المیزان بخواهید تا در اختیارتان قرار دهند. موفق باشید
13217
متن پرسش
سلام علیکم: استاد همانطور که فرمودید در دعای جوشن کبیر باید اهل البیت (ع) را در نظر داشته باشیم، که کاملا صحیح است. 1. در مثال اسم عظیم این درست که ما به اهل البیت (ع) به عنوان مظهر اسم عظیم نظر داریم و در دعای جوشن به خود اسم عظیم منتقل می شویم؟ یعنی وقتی می گویم یا عظیم یعنی خدایی که عظیم است؟ و لب کلام: وقتی جوشن می خوانیم داریم خدا را می خوانیم یا اهل البیت (ع) را؟ ۲. در نظر داشتن اهل بیت (ع) هنگام دعا یعنی همان جهت گیری قلب به سوی اهل البیت (ع)؟ یعنی ممکن است هنگام دعا توجه خاص به اهل بیت (ع) نباشد ولی جهت گیری باطن به سوی اهل بیت (ع) باشد همین کفایت می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در ادعیه مسلّم فقط خدا را می‌خوانیم ولی اگر در مظاهر، او را نبینیم و با او آشنا نباشیم خدای ذهنی و مفهومی در فکر و ذهن ما است 2- در نظرداشتنِ به اهل‌البیت«علیهم‌السلام» باز نظر به حق داریم منتها در آینه‌ای که حقْ را می‌نمایاند همان‌طور که در مقابل آینه به آینه نظر ندارید بلکه با مظهریت آینه به آن‌چه آینه می‌نمایاند، نظر می‌کنید. باید قلب را برای چنین نگاهی تربیت و آماده کرد که البته کار می‌برد. رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «مَنْ‏ رَانِى‏ فَقَدْ رَأى الْحَق»[1] اگر كسى من را نگاه كند حق را نگاه كرده‏است. مسلماً منظور پيامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» نگاه‏كردن به گوشت و پوست «خود» شان نيست. بلكه پيامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» از نظر غيبى در مقامى قرار دارند كه اگر كسى به آن حضرت نگاه كند در اعمال و گفتار آن حضرت، صفات و جمال حق را مى‏بيند. موفق باشید

 


[1] ( 1)- فصوص‏الحكم، مقدمه قيصرى، ص 85- جامع‏الاسرار، ص 300.

12957
متن پرسش
باسمه تعالی استاد عزیز لطف می کنید بفرمایید آیا عقیده به مسئله ی طلبیدن امام معصوم (ع) برای زیارت درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از هر جهت همین‌طور است. فدایشان شوم! این‌ها خانواده‌ی کرم‌اند. ما اگر از آن‌ها بخواهیم که با زیارتشان راهِ اُنس با حقیقت را برایتان آسان‌تر کنند، آن‌ها نه‌تنها بخل نمی‌ورزند، بلکه طالب این آمادگی از طرف ما هستند. موفق باشید

12711
متن پرسش
سلام استاد گرامی: نظرتان در مورد آقای محمد علی طاهری (عرفان کیهانی) چیست؟ استاد عزیز صحبتهای شما برای افراد زیادی روشنگر خواهد شد. چون متاسفانه در جامعه افرادی هستند که در جستجوی معنا به این مسائل گرایش پیدا می کنند. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد به‌شدت مردم را به اسم عرفان سرگردان می‌کنند و مردمی که متوجه‌ی حقایق نیستند این سخنان پوچ و وَهمی را حق می‌دانند و عملاً گرفتار یک‌نوع زندگی بی‌نتیجه می‌شوند و لذا وظیفه‌ی دلسوزان جامعه است که نسبت به این نوع فریبکاری‌ها به‌شدت برخورد کنند. موفق باشید

8907
متن پرسش
سلام جناب استاد: در رابطه با سوالی که در مورد عملکرد بانک ها عرض شد، باید خدمتتان عرض کنم که مشکل بانک ها در کشور ما بسیار فراتر از تصورات حضرت عالی و اکثر مردم است. در نظام بانکی ما که مثل اکثر کشورهای دنیا بر اساس مدل «ذخیره کسری» و «ضریب فزاینده» عمل میکند، بانک ها عملا پول وام را «خلق» میکنند و به همین دلیل میزان نقدینگی همیشه چند برابر پایه پولی است. و بانک ها از طریق همین خلق اعتبار سود میکنند. بدین ترتیب بانک ها عملا کنترل پول و نقدینگی کل کشور را در دست دارند و در میان تمام انواع کسب و کار فقط بانک ها هستند که از این امتیاز برخوردارند (به این فکر کنید). و البته تاریخ ثابت کرده که بانک ها از این امتیاز عملا برای غارت جوامع استفاده میکنند. وقتی به پدیده معوقات بانکی و همدست بودن هیئت مدیره بانک ها با بدهکاران مینگریم، وقتی میبینیم چه طور با استدلال های غلط نرخ سود بالا را که منجر به تورم بیشتر میشوند توجیه میکنند، وقتی که بر اساس مشاهدات و نظرات محققین عقود اسلامی در نظام بانکی ما عملا اجرا نمی شوند، وقتی میبینیم که در سال 91 که رشد اقتصادی کشور منفی 5 درصد بوده و خیلی از کسب و کارها ورشکسته شدند یا ضرر کردند، اما بعضی از بانک ها تا بیش از 100 درصد سرمایه سود کرده اند!! وقتی میبینیم بخش عمده منابع بانک ها بر خلاف توصیه های (البته مثل همیشه آبکی) بانک مرکزی به جای حمایت از تولید به بخش بازرگانی (واردات) اختصاص می یابد و اقتصادی مصرفی وارداتی را تقویت میکند و تبعات این رویه تأمین مالی غیرتولید محور را در پدیده پول های سرگردان و هجمه آنها به دلار که باعث سقوط ارزش پول ملی شد در نظر میگیرم، و وقتی شاهد رشد قارچ گونه بانک ها در 10 سال اخیر به خاطر سودزایی این نظام فاسد هستیم آن گاه به نظر میرسد با یک مشکل بلکه بهتر است بگوییم که یک معضل و تهدید بسیار اساسی رو به رو هستیم. اصلاح این فساد ساختاری نیازمند یک عزم ملی است چرا که طبقه ذی نفع بانکدار در کشور نه نسبت به مفاسد تاریخی خود پاسخگو خواهند بود نه از چنین کسب و کار سودزایی به این راحتی دل خواهند کند. و البته این یکی از چالش های بزرگی است که انقلاب اسلامی باید آن را پشت سر بگذارد. در این زمینه چند لینک را برای مطالعه دوستان معرفی میکنم. http://farsnews.com/newstext.php?nn=13911222001152 http://www.aparat.com/v/x0Nt7 http://reba.ir/پادشاه-لخت-نظام-بانکی-کشور-و-افشاگری-بر/ http://www.tasnimnews.com/Home/Single/231072?ref=shahrekhabar
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: دقیقاً همین‌طور است که می‌فرمایید. عرض بنده فقط در رابطه با اشکال شرعی علمای عزیز نسبت به حرمت دیرکِرد بود و راه حلّ عبور از آن، وگرنه همین‌طور که فرمودید تا ما مسئله‌ی بانک‌ها را و گمرکات و مالیات را حلّ نکنیم همواره در اصلاح امور اقتصادی چند پایمان لنگ است. موفق باشید
7901

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با عرض خداقوت خدمت شما استاد گرامی بنده دختر 19ساله مذهبی هستم که از وقتی خودم را شناختم پدر و مادرم با هم اختلاف داشتن پدرم اعتیاد داشت و مادرم را کتک میزد و خیلی کار های خلاف دیگر... از همان ابتدای کودکی زندگی سختی داشتم چون شاهد تمام خلاف های پدرم بودم الان که حدود چهار سالی می شود پدر و مادرم از هم جدا شدن ماردم طلاق غیابی گرفت و من و دو خواهرم با مادرمان زندگی می کنیم و این قضیه برای من هنوز حل نشده و در لحظه لحظه زندگی من تاثیر گذار است همیشه از شخصیت پدرم هراس دارم که نکند کسی بفهمد.و در جمع دوستان و آشنایان همیشه به علت یک هم چین پدری و طلاق مادرم احساس ضعف می کنم حتی نمی توانم و نمی خواهم که کسی بفهمد پدرم که بوده و همیشه طلاق پدر و مادرم را از دوستان و محلی ک در ان جا فعالیت دازرم کتمان کرده و میکنم. وقتی خواستگاری پیدا می شود همیشه به علت شخصیت پدرم و طلاق مادرم احساس ضعف می کنک و هراسانم و خجل می شوم و با وجود این قضیه در برابر خواستگار ها احساس ضعف می کنم. حتی به بچه هایی که با پدر و مادرشان زندگی می کنند و پدر خوبی دارند حسادت میکنم. استاد لطفا بنده را راهنمایی کنید که چگونه با این قضیه کنار بیایم و در برابر دوستان و آشنایان و خواستگاران احساس ضعف نکنم و برخورد منطقی داشته باشم . خواهش میکنم راهنماییم کنید خیلی کلافه ام. ا هرگاه پدرم سر و کله اش پیدا میشود احساس تحقر میکنم و برایم این مسئله زجر آور است. چطور با این مسئله کنار بیایم . باتوجه به اینکه در سن ازدواج قرار دارم در مورد خواستگار ها با این قضیه چطور برخورد کنم التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنا را بر این بگذارید که خداوند می‌خواهد در چنین شرایطی به تعالی و شکوفایی لازم برسید. اولاً: خیلی راحت موقعیت خود را با دوستان و خواستگاران در میان بگذارید. ثانیاً: احترام پدرتان در جای خود محفوظ باید باشد. موفق باشید
5157
متن پرسش
سلام علیکم با آرزوی قبولی طاعات و عبادات و بهره مندی کامل از برکات ماه مبارک رمضان امیدوارم پرسش مرا پاسخ بفرمائید: آیا می شود گفت حیوانات مانند یک سیستم رایانه هستند و از خود هیچ اختیاری ندارند؟ یعنی تمام غرائز و احساسات آنها و زندگی اجتماعی بسیاری از آنها برخاسته از همان برنامه ریزی دقیق و حساب شده است. به صورتی که حتی برای رویدادهای جدید هم برنامه ریزی شده اند و بی اختیار در مواجهه با آن رویداد طبق فرمولِ از قبل داده شده، عمل می کنند؟ اگر جواب مثبت باشد مواردی مانند رفتار ذوالجناح بعد از شهادت ابی عبد الله علیه السلام، هدهد سلیمان و آهوی پناهنده به امام رضا علیه السلام ، و . . . باید توجیه شود. و اگر جواب منفی باشد یعنی آنها هم مانند انسان ها دارای اختیارند و بنابراین نیاز به شریعت و . . . دارند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت علامه طباطبایی«رحمت‌الله‌علیه» در ذیل آیه‌ی «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطیرُ بِجَناحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ» آیه‌ی 38 سوره‌ی انعام نکات ظریفی را مطرح می‌کنند که حاکی از یک نحوه اختیار برای حیوانات است ولی در آن حدّ از اختیار که به هدایت‌های تکوینی و غریزی خود دو شکل می‌توانند جواب دهند و لذا لازم نیست به آن نحو شریعت برای آن‌ها بیاید که در ریزترین موضوعات نیز لازم باشد انتخاب کنند. بنده نیز در شرح این آیه عرایضی داشته‌ام که شاید در جهت تبیین سؤال‌تان مفید افتد. موفق باشید
4336
متن پرسش
باسلام استاد دانشجوی فقه وحقوق ترم 3 هستم می خواستم که علاوه بررشته مطالعات حوزوی راهم داشته باشم وهدف هم این که طبق آیه چرایه عدهای نمیروند هجرت برای تفقه دردین حالا باتوجه به این که نمی توانم همراه دانشگاه حوزه بروم اما غیرحضوری می خواستم بخونم 1.منظور از تفقه وراه های آن ومطالعات آن؟(به نظرم عده ی کمی رفته اند ومهمترازنون شبه) 2.علاوه بر دروس دانشگاه از فردی مشورت گرفتم فرمود فقه شهیدثانی-اصول الموجز-عقایدآی مصباح-منطق مظفر-آموزش فلسفه آی مصباح(که گفت فعلا این مقدمه است وحداکثر2سال طول می کشد) 3.سیرحضرت عالی را هم انسان شناسی راتا اول برهان صدقین رفتم باتشکراز پیشنهاد ومشورت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی است اگر آمادگی دارید با توجه به رشته‌ی دانشگاهی خود، برکات فراوانی برای خودتان و سایرین خواهد داشت. موفق باشید
3289
متن پرسش
سلام علیکم درسوال 3177 مثالی که زده شده خوب نبوده ولی ما از بسیاری از فقها و عرفا داریم که از مال شبهه ناک اجتناب می کردند در صورتی که راه حل فقهی دارد. این مساله برای بنده مشکلی جدی شده که اگر با راه حل فقهی مساله برطرف می شود و اثری در روح ندارد پس این اجتناب ها برای چیست، اصلا خود شما حاضرید با دادن خمس از اینگونه اموال استفاده کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی معلوم شد یک مال از نظر فقهی شبهه‌ناک است در حدّ امکان باید از آن اجتناب کرد و در هر صورت فقه آل محمد«صلی‌الله‌علیه‌وآله» است که همه‌ی این ها را تعیین می‌کند و سالکان کوی دوست بر اساس آن فقه تکلیف خود را در اصول عملیه معلوم می‌کنند. موفق باشید.
2143
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام: با توجه به برگزاری دوره‌ی سه روزه‌ی تربیت مربی، دوستان تصمیم گرفتند جهت تبیین جایگاه مباحث حضرتعالی برای مربیان، سؤالاتی خدمتتان مطرح شود تا در صورت صلاحدید در اختیار مربیان قرار گیرد. 1- برخی از دوستان به بخش‌هایی از مباحث شما تأکید دارند مانند معرفت نفس و به مباحث غرب‌شناسی و انقلاب اسلامی توجه جدّی ندارند. آیا این نحوه برخورد موجب نمی‌شود همان مباحثی را که بر روی آن تأکید دارند را نیز از اثر بیندازد به گونه‌ای که مباحث معرفت نفس نیز آن تأثیری‌ را که باید داشته باشد از دست بدهد؟
متن پاسخ
هدف بحث از معرفت نفس، اولاً: توجه به حقیقتی است که در عین واقع‌بودن، مادی نیست و توجه به این نکته در فضای فرهنگی مدرنیته که سراسر حسّگرا است بسیار لازم است. ثانیاً: با معرفت نفس به خودی خود راه نظر به حقایق غیبی به شکل حضوری ظهور می‌کند و مزه‌ی اُنس با حقایق غیبی معنی خود را می‌یابد. در این مسیر اگر فرهنگ غربی به عنوان حجاب رجوع به حقیقت و اُنس با حقیقت در میان نیاید عملاً نتایجی که می‌خواهیم از معرفت نفس به‌دست آوریم حاصل نمی‌شود چون طرف نمی‌فهمد چرا در این زمان نمی‌تواند با آن‌چه از معرفت نفس به‌دست آورده زندگی کند. وقتی نگاه فرهنگ مدرنیته به عالم و آدم را شناخت، حجابِ رجوع به حقیقت را شناخته و عزم عبور از آن حجاب در او بروز می‌کند و عملاً از یک طرف معنی معرفت نفس و از طرف دیگر جایگاه انقلاب اسلامی معلوم می‌گردد. زیرا انقلاب اسلامی چیزی نیست جز بستر عبور از ظلمات دوران برای کسی که رجوع به حقیقت در جان او شعله‌ور شده.
310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام. همانطور که می دانیم استنشاق عطر در حال اعتکاف بر معتکف حرام است. اگر اشتباه نکرده باشم شما در جزوه اعتکاف و چگونگی ورود به عالم آن گفته اید که این حکم برای این است که معتکف حتی به اندازه استنشاق یک بوی خوش در عالم ماده نماند و به کلی به دنبال سیر در عالم معنا باشد. این در حالی ای است که استفاده از عطر برای نمازگزار در حالت عادی مستحب نیز هست. مگر اسلام نمی پسندد که حالاتی که در اعتکاف بر شخص معتکف ظاهر می شود در تمام احوالات زندگی عادی نیز حفظ گردد و به عبارت دیگر "رجال لا تلهیهم تجارت و لا بیع عن ذکر الله" ؟ ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی علیکم السلام هر عبادتی از جهتی در کمال انسان نقش دارد، در موضوع اعتکاف که استعمال عطر در آن کراهت دارد و یا مراسم حج که مُحرم نباید به هیچ‌وجه از عطر استفاده کند،یک نکته دنبال می‌شود و در عباداتی مثل نماز نکته‌ای دیگر. آری! یک وقت سالک باید از کثرات به سوی وحدت عبور کند،در این‌جا هرچیزی که شائبه‌ی نظر به کثرات را دارد باید رها کند. ولی یک وقت سالک باید در کثرت، نظر به وحدت کند و کثرات را جلوه‌‌های وحدت بنگرد که نماز نمونه‌ی چنین موضوعی است و استعمال عطر در نماز برای آن است که عطر، نمودی از روح بهشت ببیند و در آینة‌ی کثرت‌ها، بدون انزوا از آن‌ها، نظر به وحدت کند.در حالی که در اعتکاف سالک باید سعی کند نظر خود را به کلی از کثرت ها بر گرداند.

218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید استاد بنده حدود 24سال سن دارم دردوران کودکی یعنی حدود سن 10تا20سالگی مرتکب اعمال زشت لواط واستمنا ودیدن فیلم های مستهجن ومصرف سیگارو...می شدم اکنون که چند سالی است با آثار شما مرتبط هستم تغییرات عمده ای دربنده صورت گرفته است مثل ترک سیگاروترک تمام اعمال گذشته اما خیالات گذشته مرا اذیت می کندبه طوری که به هنگام دیدن بچه های کوچک یاخانم هایی که زیبا هستند باز آن تصاویر گذشته مرا آزار می دهد استاد چگونه میتوان ازاین یرزخ ظلمانی عبور کرده وبه بهشت رحمت الهی رسیدمی دانم که راهی دیگر جز گذشتن ازاین برزخ نیست حال یا با اختیار یا...!استاد راه کار عملی بفرمایید .با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: در راستای آن‌که صورت‌های ذهنی گناهان مدت‌ها انسان را به خود مشغول می‌کند، به ما دستور داده‌اند مواظب باشید آلوده به گناه نشوید و یا فرموده‌اند گناه‌نکردن آسان‌تر از توبه‌کردن است، ولی با این‌همه؛ مژده داده‌اند: «إنَّ اللهَ یُحِبُّ التّوابین» خداوند توبه‌کنندگان را دوست دارد و نظر خاصی به آن‌ها می‌کند که بتوانند در توبه‌ی خود پایدار باشند و لذا کافی است شما مقداری بر توبه‌ی خود پایداری کنید و به میل‌های گناهی که به سراغ شما می‌آید ترتیب اثر ندهید. إن‌شاءالله برای همیشه از حجاب آن‌ها آزاد می‌شوید و راه‌کارِ عملی آن همان‌طور که در روایات فرموده‌اند؛ صدمرتبه ذکر «لا إله إلاّ الله» قبل از خواب و دوازده مرتبه ذکر «قل هو الله أحد» به اضافه‌ی ورزش و ارتباط با رفقای ایمانی است. موفق باشید
24455
متن پرسش
سلام: آقا یک سوال، فقط یک سوال ، همینو بهم جواب بده. آقا من خودم قبول دارم انسانی گناه کار و به شدت سیاهی ام. قبول دارم انسان به شدت بی توجهی هستم. در کل قبول دارم بدم اما به خدا قسم بعضی مواقع، قسم میخورم، بعضی مواقع وقتی دارم توی مباحث معاد و توحید و ..... فکر می کنم و تعمق می کنم، به خدا، به والله، نمیتونم تحمل کنم، اصلا گیج میشم، میخوام همش رو ول کنم برم از بس برام تا بینهایته، بینهایته، مشکل من اینجا شروع میشه، وقتی اینجوری میشم، اصلا همه چیزو ول می کنم یعنی دیگه پیگیر این مبحث نمیشم و میشم همون آدم خیلی عادی. حالا من آقا اولا در خواستم اینه که بگید این حالت، توهمه؟ یا واقعا چیزی هست؟ اصلا بگید چی کار کنم؟ این مشکلمه که اینجوری میشم، بعد نمیتونم تحمل کنم، بعد همه چیزو ی دفعه ول می کنم، دوباره بعد از یک مدت این چرخه تکرار میشه و درجا می زنم. آقا نمی خواستم بپرسم چون خودم رو واقعا مستحق این حال نمی بینم. این که گفتم مستحق نمی بینم، این عقیده ام است از روی شکست نفسی نگفتم. بنده اینو نمی خواستم بپرسم، اما چون خیلی تکرار شده پرسیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه همین‌طورها بوده است و گاهی جمال حق سراغ انسان می‌آید و ما را شیفته‌ی خود می‌کند و شما آن تصمیمات جدّی را می‌گیرید و گاهی جلال حق می‌آید و ما در قبض می‌رویم. ولی به گفته‌ی جناب جامی: «غرّه مشو که مرکب مردان مرد را /  در سنگلاخ بادیه پی‌ها بریده‌اند

نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند»

عزیز دلم! قصه‌ی من و شما نیز همین است که باید به امید کرشمه‌ای از حضرت محبوب آن‌قدر که می‌توانیم قدمی برداریم ولی بیش از آن باید امیدمان کرشمه‌ای باشد که از حضرت محبوب می‌آید و دل می‌برد و این زمینی را آسمانی می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی