سلام استاد عزیز: وقت شما بخیر کلیپ زیبایی دیدم خواستم نظر شما رو هم در موردش جویا شوم https://bayanbox.ir/info/8097181322742615367/%D8%AF%D8%B1-%D9%88%D8%B5%D9%81-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7
باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر فراوان. هر سال و هر روز به هر بهانهای و با هرکس ما راهی به ساحت گسترده و گشوده مولایمان پیدا کنیم، گویا زندگی را شروع کردهایم. چه خوب بود که باز ما را از این طریق به یاد مولایمان انداختید تا بفهمیم حضرت مولی الموحدین «علیهالسلام» چه اندازه گسترده است که در همه جانها با هر نوع شخصیتی حاضرند و قلبها، خود را کاملاً با آن حضرت آشنا میداند. حقیقتاً:
این کیه این بای بسم الله الرحمن الرحیمه!
این کیه معنی یا و سین و اصل و حا و میمه!
این کیه نامش به جای نام سبحان العظیمه!
این کیه در خلوت و جلوت محمد را امینه!
این کیه راهش به راه حق صراط المستقیمه!
این کیه مسند نشین همواره در عرش برینه!
موفق باشید
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام برای کسب ازدیاد محبت امام زمان (عج) و اینکه مورد عنایت و نظر حضرتش واقع شویم، چه توصیه ای دارید؟ و در امورات زندگی و تصمیم گیری ها چه معیار و شاخصی پیدا کنیم که بدانیم این کار و رفتار ما مورد تایید حضرت است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. رعایت دستورات الهی، انسان را هرچه بیشتر به ملکه عصمت نزدیک میکند و همین امر موجب نزدیکی به امامی است که سراسر در مقام عصمت هستند. ۲. حضور ذیل نایب الإمام یعنی رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» و دقت در رهنمودهای ایشان. موفق باشید
سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: در مورد کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل البیت و حقیقت نوری اهل البیت سوالی داشتم خدمتتون، که برای رویت قلبی حقیقت نوری اهل بیت از طریق دیدن حرکات و سکنات آنها در شرایط مختلف رو خودتون خواندن سیره اهل البیت و عرفا رو پیشنهاد کرده بودین میخواستم چند مورد کتاب در مورد سیره اهل البیت که نتیجه ارتباط بهتر با آن حقیقت نوری میشوند رو معرفی کنید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بهترین راه، توجه به روایات آن عزیزان است و البته در کنار آن روایات، مطالعه سیره آن اولیای معصوم کارساز است. در قسمت جزوات سایت، نظر به جزوه «هویت گمشده شیعه در تاریخ اسلام» إنشاءالله مفید خواهد بود. https://lobolmizan.ir/leaflet/360?mark=%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87 موفق باشید
با عرض سلام خدمت استادِ عزیزتر ازجان، استاد طاهرزاده: در تعریف عصمت متکلمان قائل به «عصمت موهبتی» که به صورت دفعی و همیشگی است، هستند و در مقابل میگویند فلافسفه «عصمت اکتسابی» را که ملکه پرهیز از گناه است و تدریج الوصول است و احتمال زوال هم دارد و ضمانتی در جلوگیری از خطا و اشتباه در آن وجود ندارد را قبول دارند. و گفته شده میتواند هر دو در یک شخص جمع شود و تعارضی ندارد (کتاب معارف و عقاید ۴ بحث نبوت مرکز مدیریت حوزه علمیه)، حال سوال این است که آیا تعریفی که راجع به عصمت ارائه شده از طرف فلاسفه صحیح است؟ و دوم اینکه اگر تعریف را قبول کنیم، یعنی ائمه اطهار اول عصمت اکتسابی را کسب کردند و بعد موهبتی و یا اول موهبتی و بعد اکتسابی؟ اگر اول عصمت اکتسابی را بپذیریم؛ یعنی اول ائمه اطهار نأعوذباالله خطا داشته اند سپس عصمت اکتسابی و بعد موهبتی! و اگر اول عصمت موهبتی را بپذیریم، ائمه جبراً عصمت داشته اند و خب فضیلتی نیست و البته عصمت اکتسابی معنایی ندارد. بنابراین آیا تعریف عصمت اکتسابی از طرف فلاسفه کج فهمی شده!؟ ویا قضیه چیز دیگریست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است که نکاتی از آن خدمتتان عرضه میگردد: موفق باشید
در موضوع انتصابيبودن امام باید گفت: وقتي متوجه باشيم امام بايد معصوم باشد و بايد افضل انسانهايِ روي زمين باشد، ميپذيريم كه شناخت او از طريق مردم ممكن نيست لذا بايد يا توسط پيامبر كه قلهي علم و عصمت است، معرفي گردد و يا از طريق امام قبلي كه علم و عصمت او كامل است، شناخته شود و امام نيز با كارهاي فوق العادهاي كه عقل قانع شود، ارتباط خود با قدرت كل را ثابت كند. پس چون امام خليفهي خدا و رسول خدا است ـ و نه خليفهي مردم ـ و چون او معصوم است و مردم قادر به تشخيص مقام عصمت نيستند، بايد او از جانب خدا انتخاب شود و پيامبر او را به مردم معرفي نمايد، يعني به اصطلاح، امام بايد «منصوص» باشد. امام رضاu در اين رابطه ميفرمايند: «اِنَّ الامامة اَجَلُّ قَدْراً وَ اَعْظَمُ شَأْناً وَ اَعْلي مَكاناً وَ اَمْنَعُ جانِباً وَ اَبْعَدُ غَوْراً مِنْ اَنْ يَبْلُغَهَاالنّاسُ بعقولهم اَوْ يَنالُوها بِآرائِهم اَوْ يُقيموا اِماماً بِاخْتيارهم»[1] امام از نظر قدر و شأن و منزلت بالاتر از آن است كه عقل مردم به آن ب خداوند در قرآن ميفرمايد: «...اِنَّما يُريدُاللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»[2] اي اهل البيت؛ فقط و فقط خداوند خواسته تا شما را از هرگونه پليدي بزدايد و اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما پاك كند و شما را به موهبت عصمت اختصاص دهد. با دقت در آيهي تطهير نكات زير مورد توجه قرار ميگيرد. «رِجْس» از نظر لغت چون با «ال» آمده، يعني هرگونه پليدي جسمي و روحي. يعني اهل البيت (ع) را خداوند از هر گونه پليدي پاک کرده است.
چون اراده و خواستن در آيهی تطهیر را منحصر به اهل البيت (ع) كرده و گفته «اِنَّما»، پس اولاً: اين تطهير، آن تطهير عمومي كه خداوند براي همهي مسلمين اراده كرده، نيست، و اگر اين تطهير همان تطهيري بود که براي سايرين خواسته ديگر مقام خاصي براي اهل البيت محسوب نميشد. ثانياً: چون خداوند تشريعاً طهارت و تزكيه را براي همهي انسانها خواسته، پس طهارتي که در اين آيه براي اهلالبيت (ع) اراده کرده، تطهير تشريعي نبوده بلكه تطهير تكويني است، يعني طهارت و عصمتي است موهبتي كه در اثر آن، نيروي فوقالعاده باطنيِ عصمت در آنها ايجاد شده است، تا آنها نمونهي كامل صحيح زندگي كردن براي بشريت باشند.
در رابطه با اعتقاد به وجود انسانهايي که خداوند به نحوهي خاصي برگزيده، موضوع مخلَصين در قرآن است.
شيطان ميداند كه از بين بنـدگان خدا فقـط يك گروه هستنـد كه هيچ ابزار و امكاني براي گمراهي آنها در اختيار ندارد و آن «مخلَصين» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعين، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»[3] به عزت تو همه را گمراه ميكنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصين آنهايي هستند که خداوند در آنها تصرف خاصي دارد و هيچكس در آنها سهمي ندارد تا شيطان بتواند در آنها تصرف کند. اگر به معني «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهيد شد كه مخلَصبودن غير «مخلِص»بودن است. همّت براي خوبشدن مربوط به مخلِصين است و نه براي مخلَصين، بلكه مخلَصين برگزيدگاني هستند كه خداوند براي خود خالص كرده و هيچكس در آنها سهمي ندارد، بلكه آنها به دليل مخلَصبودنشان آينهي خواست و رضايت خدايند و هركس خواست رضايت خدا را جلب کند، بايد حركات و افكار و عقايد آنها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه اين مقام يک مقام اكتسابي نخواهد بود، بلكه موهبتي است، هرچند آنها با اختيار خود بايد اين عصمت را حفظ نمايند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبي مشكلترين كار ممكن براي بشريت است، زيرا حفظ عصمت به اين معنا است که يك لغزش نبايد از آنها سر بزند. در همين رابطه است که عارفان گفتهاند:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون اسـت
هسـت در قرب همه بيم زوال
نيست در بُعد جز امید وصــال
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون ميکند که با يک خطا از آن مقام سقوط مينمايد.
در زيارت، خطاب به امامان (ع) عرض ميکنيم: «السَّلامُ عَلَيكُمْ يا نُورَاللهِ في ظُلُماتِالاَرض» سلام برشما اي نور خدا در ظلمتهاي زمين. «بِكُمْ يُسْلَكُ اِلَي الرِّضْوان» به كمك شما راه رضايت الهي طي ميشود. و يا ميگوييم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهي و معدن علم او هستيد.
[1] - اصول كافي، ج 1، ص 198.
[2] - سورهي احزاب، آيهي 33.
[3] - سورهي صاد، آيات 82 و 83.
با عرض خدمت شما: استاد بنده طلبه هستم و خواستم ببینم که برای فرا گرفتن حکمت صدرایی چه کتاب هایی باید خوانده شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل اصول حکمت صدرایی را میتوانید با رجوع به «اسفار اربعه» ایشان دنبال بفرمایید. برای شروع کار خوب است به بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» رجوع فرمایید که شرح آنها نیز در سایت موجود است. موفق باشید
سلام استاد عزیز: در مباحث معادشناسی حدیثی را مطرح کردید از امام رضا (ع) که می فرمایند: هر کس که بگوید قیامت بعد می آید از ما نیست. اگه ممکنه منبع این حدیث رو بگید. من از این حدیث در جایی استفاده کرده ام و از من منبع خواستند
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت داريم كه راوي از حضرتامامرضا (ع) ميپرسد: مرا از بهشت و جهنم خبر دهيد، آيا هم اكنون آنها خلق شدهاند؟ حضرت فرمودند: بلي، و رسولالله (ص) وقتي به معراج رفتند داخل بهشت شدند و آتش را ديدند. راوي ميگويد: عدهاي از مسلمانان ميگويند بهشت و جهنم مقدر شدهاند ولي خلق نشدهاند. حضرت فرمودند: آنها از ما نيستند و ما هم از آنها نيستيم:
«مَنْ اَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنّار كَذَّبَ النَّبِيُّ (ص) وَ كَذَّبْنا وَ لا مِنْ وِلايَتِنا علي شَيْئٍ وَ يَخْلُدُ في نارِ جَهَنَّم. قالالله عزوجل: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي يُكَذِّبُ بِهَاالْمُجْرِمُونَ يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ انٍ».
پس كسي كه منكر خلقت فعلي بهشت و جهنم شود، پيامبر و ما را تكذيب كرده است و از دوستان ما نيست و براي هميشه در آتش است. خداوند در آيه ۴۴ سوره الرحمن فرمود: اين است جهنمي كه گناهكاران انكار ميكردند و هم اكنون گناهكاران بين آن جهنم و آبجوشان در حال طوافاند.[1] موفق باشید
[1] - قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا(ع): يَابْنَ رَسُولِ اللَهِ! أَخْبِرْنِيعَنِ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، أَهُمَا الْيَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ؟! فَقَالَ: نَعَمْ، وَ إِنَّ رَسُولَ اللَهِ(ص)قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ رَأَيالنَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إلَيالسَّمَآءِ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: فَإنَّ قَوْمًا يَقُولُونَ: إنَّهُمَا الْيَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَيْرُ مَخْلُوقَتَيْنِ! فَقَالَ(ع): مَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ لاَ نَحْنُ مِنْهُمْ. مَنْ أَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ فَقَدْ كَذَّبَ النَّبِيَّ(ص)وَ كَذَّبَنَا وَ لَيْسَ مِنْ وَلاَيَتِنَا عَلَيشَيْءٍ وَ خُلِّدَ فِينَارِ جَهَنَّمَ! قَالَ اللَهُ عَزَّوَجَلَّ: هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِييُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ * يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ حَمِيمٍ ءَانٍ. (توحيد صدوق، باب ما جاء فيالرُّؤْيَه، حديث 21 ص 118).
سلام علیکم: یکی از اقوام مون با ارتباط تلفنی با یک نفری که آن شخص با اینکه مکان سکونتش خیلی دور تر از روستای ما است ولی با انجام کارهایی مثلا مکان اشیا را می فهمد و... چه کاری انجام دهم که دست آن شخص از آنجا کوتاه شود و دیگر از فهمیدن آن مطالب عاجز بماند و... ۲. حرز امام جواد چه تاثیری در جادو داره؟ چه اذکاری و سوره هایی برای بسته شدن راه جادو خوبه؟ ۳. در جایی خواندم ذکر هو ظاهر و باطن.... را به تعداد دفعاتی بگیم راه مکاشفه و شهود باز می شود آیا درست است؟ ۴. برای گفتن ذکرها به چه کتاب معتبری رجوع کنیم؟ ۵. بعضی از مواقع سوره الرحمن را می خواندم چیزهای عجیبی می دیدم در خانه یمان دلیلش چیست؟ ۶. برای تسلط و اراده ام در خواب چه کار کنم؟ ۷. بنده نسبت به خوابیدن شهوت دارم یعنی خوابیدن را دوست دارم و وقتی می خوابم خوابم طولانی میشه چه کار کنم تا از این عادت بیرون بیام؟ سپاس و تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مواردی که میفرمایید مواردی نیست که بنده در آن وارد باشم. موفق باشید
سلام: آیا مطالعه کتب عرفان نظری برای طلاب مبتدی را مجاز میدانید؟ پیش نیاز عرفان نظری چه علومی است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. به هر صورت از این نکته غافل نباشید که فرمودهاند: «الا یا ایها الطلاب ناشی! علیکم بالمتون لا بالحواشی» ۲. پیشنیازِ عرفان نظری برای طلاب، پس از دروس رسمی حوزه و گذراندن رسائل و مکاسب و حضور در درس خارج، «حکمت صدرایی» است تا با عمقی لازم به این نوع مباحث بپردازند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: در توحید ماه رجب اینطور فرمودید که فناهست و توحید ماه شعبان بقا هست. ماه رجب تجلی جلال الهی و نفی منیت هاست و هیچ بودن سالک و فقر او، ولی ماه شعبان تجلی جمال الهی و انس او با سالک است، ماه رجب سبحان ربی الاعلی می شود، ماه شعبان بحمده می شود. سوال: ۱. در مورد ماه ذلحجه چگونه است؟ فرمودید که توحید فنایی عرشی هست، این چه تفاوتی با فنای ماه رجب دارد؟ ۲. اذکار ماه های رجب و شعبان توحیدی هست، ولی اشهد ندارد، به نظرم آمد اشهد ماه ذلحجه به تشهد نماز شبیه است. شاید همان مطالبی که برای تشهد نماز در کتاب آداب نماز خواندیم برای ماه ذلحجه هم شبیه باشد؟ یعنی همان توحید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فنای عرشی، جامعترین نحوه فنا است در آن حدّ که سالک بودِ خود را به بود حضرت حق در همه عوالم احساس میکند و در واقع کثرتش عین وحدت، و وحدتش عین کثرت است. رزقنی الله و ایّاکم. ۲. نکته خوبی است بدان معنا که در عین وحدت، از کثرت غافل نیست. موفق باشید
با سلام: استاد من برهان صدیقین، سی جلسه حمد و چندین دور مصباح الهدایه رو خدمتتون بودم و کتاب مصباح الهدایه اکثرا کنار منه در همه جا. استاد معنی اسم شریف مرید رو میشه برام توضیح بدید در ومیض ۶ هست. یعنی با رعایت همه ی موارد و نکاتی که در توحید باید رعایت بشه و پس از تنزیه، تقدیس و تحمید و تهلیل واقعا حضرت حق (جل جلاله و عظم شانه) مرید خواسته های موحدین هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! مگر در حدیث گرانقدر «قرب نوافل» نداریم که سالک در فنای خود تا آنجا جلو میرود که به لطف الهی حضرت معبود چشم و گوش او میشود و او به نور حق میبیند و میشنود؟ بدین معنا که سالک اراده کند همان میشود که حضرت حق اراده کرده است و یا حضرت حق اراده کند، عملاً سالک است که در خود چنین ارادهای را مییابد. امری که ما در این تاریخ در حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» یافتیم که چگونه به اراده الهی، آن کرد که حضرت ربّ اراده کرده است. موفق باشید
سلام و ادب: برای کسی که بتازگی وارد عرصه مربیگری در حلقات صالحین مساجد شده چه توصیههایی میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثهای مربوط به «معرفت نفس» إنشاءالله مفید خواهد بود. پیشنهاد میشود جهت ابتدای امر با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع شود. موفق باشید
سلام: لطفا جلسات دوشنبه ها رو نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه قبل از اذان قرار دهید، بعد از اذان خیلی دیر میشود میتوانید در کانال مطالب ویژه هم نظرسنجی بگذارید یا در مسجد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحث شده. متأسفانه امکان چنین پیشنهادی نیست. البته بعد از جلسه امشب تا بعد از روز عاشورا، جلسه دوشنبهها تشکیل نمیشود. موفق باشید
با سلام و تبریک اعیاد خدمت استاد بزرگوار، استاد عزیز یه مطلب و مسیله ای که هست و دوست دارم از نظر شما راجع این موضوع بیشتر استفاده کنم آینه که به گمانم قبل از هر نوع اطلاعات یا یاد دادن مسایل دینی به فرد باید یه موضوع را فرد متوجه بشه و یا او را متوجه کرد و آن کارکردن روی این موضوع هست که علت اینکه افراد جذب دشمن میشن چیه؟ آیا قبل از هر چیز باید دشمن شناسی را افراد بدونن، یا قضیه چیز دیگر است، و یا شاید هم یه نظر بنده آینه افراد ذهن پاک خود را بعضا در دیگران میبینن و برفرض فکر میکنن اون طرف مقابل هم همین چیز را میگه درصورتی که همیشه اینطور نیست و گاه آدم وارد رابطه ای میشه یا ضربه میخوره با اون فرد یا گروه او را میبرد الان هم که ارتباطات گسترده شده. چطوراستاد میشه این خطا را مدیریت کرد؟ کما اینکه در دهه قبل اکثربچه مذهبی ها افراد بی دین را حتی مثل خود تصورمیکردن و شاید علت جذب اروپا شدن همینه برای این مشکل واقعا چه باید کرد؟ البته کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود را هم خواندم و خواستم بیشتر راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینکه میفرمایید. باید بتوانیم به خوبی دشمنشناسی کنیم. در این مورد بد نیست نظری به فایل https://eitaa.com/matalebevijeh/10958 رجوع فرمایید. موفق باشید
با عرض سلام و قبولی طاعات: امروز در روز عرفه با دلی ناامید مشغول دعای عشرات بودم، متعجب از اینکه چرا دیگر نمیتوانم خدا را حمد بگویم، استاد سابقا هیچ دعایی نبود مگر اینکه آن چنان امید به استجابتش داشتم که منتظر اجابتش در انتهای دعا بودم ولی امروز دیگر حتی حمد خدا را نمیتوانم از صدق دل کنم، از خودم و این خدایی که خودم دارم خسته ام. چرا اینطور شد؟ چرا کارمان دارد به کفر میکشد؟ چرا خودی نشان نمیدهد؟ چرا «اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک» برای ما نیست؟ و چرا؟...
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا از آن ایمان و باوری که بیشتر باور به مفاهیم قدسی است عبور نکنیم به ایمانی زندهتر و تازهتر نمیرسیم. گمان نکنید بیایمان شدهاید، به این فکر کنید که باید به ایمانی زندهتر و وجودی نایل شوید. موفق باشید
سلام: استاد از دست من ناراحت هستید؟ من کم کاری میکنم ولی از من انتظار نداشته باشید، برای جواب گرفتن سراغ کس دیگه ایی برم😔، بهم نصیحت کنید، اون ضعفی که دارم و باید رفع کنم بهم بگید، به جان خودم اگر این دفعه بگید صاحب نظر نیستم....😩😭
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده کاربران را نمیشناسم. از کاربران محترم انتظار هست که در حدّ آگاهی بنده و مباحثی که مربوط به کتابها میباشد، سؤال بفرمایند. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما: بنده پس از مطالعه و گوش دادن به برهان صدیقین و ده نکته در معرفت نفس سوالی برای من پیش آمده است. سوال: اگر خدا عین وجود است و همه کمالات اشیا را دارد و ماهیت و حدود اشیا را ندارد، آیا می توان گفت که مثلاً یک کفش که دارای شکل طول و عرض و ارتفاع زمان و مکان است، ما همین حدود یعنی همان شکل طول و...را برداریم، به وجود رسیدهایم؟ آیا میتوان گفت که حد کفش همان طول عرض و ارتفاع و... است, ما آنها را برداشته ایم و حالا به عین وجود رسیدهایم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حدود، همان ماهیت کفش است، نفیِ آنها نفی کفش میباشد چیز دیگری نمیماند که نام آن را «وجود» بگذاریم. موفق باشید
با عرض سلام و خسته نباشید: من سوالاتی در زمینه رزق و روزی داشتم که اخیرا با مطالعه کتاب جایگاه رزق انسان در هستی علی رغم قوت قلب گرفتن، سوالات دیگری افزون بر سوال قبلیام پیش آمد. با این که در زندگی خود آثار قواعد رزق را مشاهده میکنم، اما این سوالات همچنان باعث مشغولیت من هستند. ۱. اگر «روزی هر جنبندهای بر عهده خداست»، چرا امروزه بخشی از انسانها از گرسنگی میمیرند؟ به طوری که طبق آمار منتشر شده هر ۱۱ دقیقه یک نفر بر اثر گرسنگی میمیرد و حدود ۸۰۰ میلیون نفر در دنیا با گرسنگی درگیر هستند. شاید دلایلی نظیر اعمال خود انسان ها یا عدم تلاش آن ها یا عدم پرداخت خمس توسط عده ای و ... بتوان برشمرد، اما همین مرگ بر اثر گرسنگی در دنیای حیوانات نیز وجود دارد درحالیکه مواردی نظیر تنبلی و استعمار در دنیای حیوانات وجود ندارد و آن ها به طور غریزی به دنبال روزی خود هستند. ۲. در حدیثی از امام صادق (ع) در کتاب ذکر میشود که «خدا نه آنچنان تنگ میگیرد که به کلی قطع شود، و نه آنچنان وسعت میدهد که بی حساب باشد.» در مورد اول، همانگونه که در سوال ۱ مطرح شد مشاهده میشود روزی یک عدهای قطع میشود و اجل و پایان زندگی آنها با نبود رزق اتفاق میافتد. حتی در مواردی کودکان پس از به دنیا آمدن بر اثر گرسنگی میمیرند که با موضوع روزی از طریق شیر مادر قابل جمع نیست. همچنین در دنیا افرادی هستند که ثروتهای بسیار عجیب در اختیار دارند که به گونهای بی حد و مرز محسوب میشود. مشاهدات امروز ما چگونه با این حدیث قابل جمع است؟ ۳. در کلام امیرالمومنین گفته میشود که «قسم دوم روزی، روزیای است که خود به دنبال توست.» همانگونه که مرگ به دنبال توست، و آن روزی با تلاش اندک و کافی به انسان میرسد. اما از طرفی اهتمام به همت و تلاش بسیار نیز توصیه شده است، در داستان راستان شهید مطهری با نقل از بحارالانوار در بخش نصیحت زاهد داستانی از امام باقر (ع) میآورد که ایشان در زیر گرمای آفتاب مدینه به هنگام ظهر با سختی و مشقت فراوان با همراهیانش در حال کار کردن در باغی بودند. این دو وجه که روزی به دنبال ماست و سفارش فراوان به کار و تلاش و کسب روزی و این که ۹ جزء عبادت کسب و کار حلال است به نظر بنده قابل جمع نمیرسد. ۴. همانگونه که در کتاب نیز گفته میشود ثروت بسیار باعث تکبر و فقر باعث گناه است، اما چیزی که مشاهده میشود عدم توازن است. یعنی میزان گناه فقرا به علت قرار گرفتن در فشار و تنگنا بیشتر از میزان تکبر ثروتمندان است و انجام امور اولیه دینی نیاز به حداقلی از امکانات دارد. در سیره معصومین نیز گفته میشود که زندگی ایشان ساده بودهاست، اما این ساده بودن به معنای فقیرانه و زاهدانه بودن نبوده و بلکه به معنای عدم مصرف گرایی میباشد. به غیر از امام علی (ع) در دوره خلافت ایشان که علت سیره زندگی خود را حاکم بودن و هم سطح پایین ترین افراد جامعه بودن عنوان میکنند، سایر ائمه از ظرفیت ها و امکانات موجود در جامعه تا حد مناسبی بهره بردهاند. بنابراین در بخش های مختلف کتاب حس میشود به گونه ای سعی شده است فقر در نوع هایی مطلوب نشان داده شود، اما حضرت علی (ع) فقر را فرزند تنبلی و ناتوانی عنوان میدارند، همان حضرت علی (ع) که در دوران خلفا مشغول به خلق ثروت بودهاند و باغات و قنات های بسیاری را احداث کرده بودند. پیشاپیش با تشکر از شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجهاید و بحمدلله موضوع «رزق» را دنبال میکنید، سؤالات زیادی در این سالها شده است که هر کدام میتواند بابی را در موضوع رزق بگشاید و به همین جهت پیشنهاد میشود به آرشیو مربوط به رزق که در آدرس پیشنهادی آمده، رجوع فرمایید . إنشاءالله علاوه بر دریافت سؤال، مطالب دیگری نیز برایتان روشن میشود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/category/67?tab=quests&inner_tab=all-quest
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: عذر میخوام یه سوالی داشتم البته یه بار دیگه پرسیدم ولی متاسفانه کد را گم گردم و نتونستم ببینم جواب چیه به همین خاطر دوباره جسارتا میپرسم. میخواستم ببینم چرا با وجود اینکه خدا نعمتهای خودشا برای ما آفریده عده ای مثل عارفان خودشونا از داشتن اونها منع میکنن و یا حتی یه سری افراد مدهبی مثلا ماشین خوب و راحت سوار نمیشن و یا لباس خیلی خوب نمیپوشن و یا اهل تجملات نیستن؟ مگر خداوند در وجود یه سری انسانها استعداد هنر را نگداشته پس چرا اونها خودشونا از داشتن فرش های زیبا یا تابلو های زیبا منع میکنن پس هنرمندا اگه قرار باشه و خدا پرستی این باشه که کارشونا باید به کی بفروشن؟ اگه جواب اینه که ما باید به افراد مستحق کمک کنیم و پولمونا خرج چیز های اصافی نکنیم یعنی اگر روزی در جهان مستحقی نباشه ما میتونیم این طور زندگی کنیم و از زندگی دنیوی لذت ببریم یا مثلا آیا زمان حضرت سلیمان هم فقیری وجود نداشت که پیامبر خدا چنین کاخ و عطمتی داشتن ما که بالاتر از پیامبر نیستیم. من شوهرم میخواد ساده زیست باشه مثلا وقتی مهمون میاد یک مدل غذا جلوش بذاره ساده لباس بپوشه ماشین کمترین مدل سوار بشه تو یه خونه کوچیک زندگی کنه و افکار حول این چیزا میچرخه و من برام ابهام به وجود اومده پس خدا نعمتا شا فرستاده برا افراد دنیا پرست؟ لطفا جواب منا بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جواب سؤال شماره 33027 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام به استاد: با تبریک به مناسبت روز عرفه که به ما خبر دادهاند اهل ایمان در این روز در اُنس با خداوند به کمالات خاصی نایل میشوند و شنیدهایم در این روز غوغایی در جان اهل ایمان به پا میگردد و همانطور که گفتهاند روز عرفه برای خود، عیدی است که خداوند عیدی هرکسی را با نور لقاء خود میدهد. بفرمایید ما چه کنیم که از این غافله عقب نمانیم و یا لااقل بیبهره نگردیم؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. روز، روزِ تجربه توحیدی است تا انسان اصیلترین معنای خود را که همان عین ربط به حضرت معبود است؛ تجربه کند و در بیکرانگی حضور خود در عین «فقیر إلی الله» در آغوش غنیّ مطلق، احساس حضور کند. تنها کافی است به تکرار سوره توحید یعنی «قل هو الله احد» توجه کنید که ۳۰۱ مرتبه در مجموع آن را تکرار میکنید و علاوه بر آن ۱۰۰ مرتبه آیت الکرسی که نور توحید است به تمام معنا، تکرار میکنید که در آن آیه مبارک، نظر به ولایت حضرت محبوب بر اهل ایمان دارید. آن چنان انسان احساس می کند این روز بزرگ و پر ظرفیت است که انسان از عظمت رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» در حیرت است که چگونه متوجه ظرفیت چنین روزهایی میباشند و ما را متذکر آن میکنند. بنده در رابطه با روز عرفه برای رفقا چنین نوشتم:
«عرفه؛ به میانآمدنِ فضا و افقی است برای تجربه هرچه بیشترِ «توحید»، تا حضور حضرت حق را در همه ابعاد عالَم وجود به بهترین شکل تجربه نماییم. شیطان را که حجاب حضورِ ما در محضر خداوند است، بستهاند تا آن حضور را با عمیقترین صورت تجربه کنیم.»
جناب استاد علی پیرعلی نیز اخیرا در این رابطه سرودهای داشتند که میتوان همراه با سروده ایشان بهتر در عرفه حاضر شد. موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
عرفه معنی عرفان به میان آمده است
سرالاسرار حق از دل به زبان آمده است
عرفه وقت مناجات خداوند دل است
وقت دل کندن از مزرعه آب وگل است
عرفه نورالهی است که شیدا گردی
درمناجات خدا غرق تمنا گردی
مشعر ورمی وطواف هروله و سعی و صفا
قلم عاجز شود از وصف دل آرای منا
شو مهیا که کنی نفس بهیمی قربان
پر زنی بر قلل حکمت و عشق و عرفان
در و گوهر ز لب حضرت عشق جاری شد
اشک و خونابه دل بر رخ گل ساری شد
بشکست قید و به یکباره ز احرام برون
یکسره تاخته تا وادی اسرار جنون
کربلا بهر حسین گشت چو وادی منا
نسک بعد حسین کالبدی بی معنا
او که قربانی اصلاح شریعت گشته
روی نی قاری قرآن سر بی تن گشته
اسم اعظم به حروفش شده غرقابه خون
اکبر وقاسم وعباس زهیر مسلم، جون
زینب آن قافله سالار وپیام آور عشق
خطبه حیدری اش کوفه بلرزاند ودمشق
بعد عاشورا همه روز و زمین کرببلا
امتحان من وتو است گردش افلاک وسما
سیر تاریخ کنون سر زده تا عصر ولا
انقلابی شد وگشت بیمه ز خون شهدا
کل یوم هو فی شان و تمنای حضور
بر زبان از دل خلق جلوه حق کرد ظهور
فکه بستان وشلمچه همه جا کرببلااست
رو نما هر طرفی غزه وشام وجه الله
است
پیچ تاریخی ما روسیه چین ونزوئلا
همه جارا بگرفت پرتو توحید و ولا
پای فرهنگ توهم همه در گل مانده
فاش گوید همه عالم که سلام فرمانده
لشکر وهم گر از یاس سرود وظلمات
عقل گوید همه نور است به مهدی صلوات
حاج قاسم حججی با شهدا می آیند
ره قدس را ز ره کرببلا پیمایند
قلب ها پر شود از جلوه زیبای ظهور
پرده افتد ز رخ آیت قرآنی نور
با سلام و عرض احترام: درباره آموزش تفسیر المیزان بطور کامل و به صورت حضوری از شما راهنمایی می خواستم که آیا مثلا در قم یا جای دیگر محلی سراغ دارید که بتوانم حضوری و مداوم از کلاسها استفاده کنم؟ تا جایی که اطلاع پیداکردم در جامعه الزهرا و موسسه امام خمینی برای من امکان تحصیل ندارد اگر شما جایی معرفی بکنید ممنون میشوم (مباحث مجازی هم هستند اما حضوری ارجحیت دارد) با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله از دروس استاد عابدینی در این مورد بتوانید استفاده کنید. ولی در جریان جلسات حضوری نیستم. آدرس سایت ایشان https://ostadabedini.blog.ir/category/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86%DB%8C/ . موفق باشید
سلام و ادب: موقعیت شناسی و زمان شناسی توابین درست بوده و قیام این گروه مورد تایید امام و دین بوده یا خیر؟ با دلیل بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله کتاب «جایگاه تاریخی حادثه ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن» که روی سایت هست در این مورد کمک خواهد کرد. https://lobolmizan.ir/book/250?mark=%D8%B9%D9%85%D9%84%20%D8%A8%D9%87%20%D9%87%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%85. موفق باشید.
سلام و ادب: شهید مهدی باکری فرمانده جنگ بود، تعداد یاران کم بودند ولی ایشون به عنوان فرمانده بود ایستاد و در آخر شهید شدن. آیا عقلانی نبود ایشون زودتر برمیگشتن تا شهید نمیشدن؟ ملاک در این شرایط ها چیست؟ یا زمانی که حضرت امام زمان جنگ حکم صادر کردند آیا بهتر نبود اون افراد تحصیل کرده نمیرفتن تا بعدا از جنگ به جامعه خدمت کنند؟ ملاک چیست؟ و بر همین اساس محمد ابن حنفیه عقلانی فکر کرد گفت من علمم زیاده به مردم حدیث میگم دین رو تبلیغ میکنم و درخواست امام رو نپذیرفت و به خود امامم گفت نرو. آیا دو دوتا چهار تای محمد ابن حفیه درسته یا نه؟ اگه نه میشه گفت نصرت خدا و امام ممکنه عقلانی نباشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً به این فکر کنید که به تعبیر مقام معظم رهبری شهدا بعد از شهادتشان دستشان بازتر است و خداوند نیز در همین رابطه در نسبت با شهدا فرمود: «يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ» شهدا به نعمت الهی که همان ولایت الهی باشد، بشارت دادند و خداوند اجر مؤمنین را که در این آیه منظور، شهدا میباشند ضایع نمیکند یعنی آنان با شهادت خود نتایجی که میخواستند و آن نفی حاکمیت ظلم بود را، مییابند. ثانیاً: « ملت عشق از همه دینها جداست ** عاشقان را ملت و مذهب خداست». مگر میتوان کار عشق را به دست عقل داد؟! موفق باشید
سلام: در کتاب هدف از خلقت زمینی آدم. جلسه دهم شیطان. قسمت ذات شیطان و چگونگی عمل او. سوالات بی پاسخی وجود دارد که مولف بزرگوار در انتها بدون نتیجه گیری به عبارت قابل تامل است بسنده نموده و به نوعی نتیجه گیری را به خود خواننده واگذار نموده است با توجه به برگزاری جلسات در سال ۷۴ آیا منابع یا پاسخهای جدیدتری جهت مطالب و سوالات مطروحه در بحث فوق مد نظر جنابعالی میباشد. اجرتان با امام حسین
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به سؤالی دارد که برای خواننده محترم پیش میآید. ولی در هر حال مبنای این مباحث، سیر مطالعاتی سایت میباشد بخصوص مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین». موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به حرکت جوهری و اینکه تقدم و تاخر ذاتی حرکت است و حرکت مربوط به عالم ماده میباشد چرا در قرآن میفرمایند «والجان خلقناه من قبل من نارالسموم» تقدم و تاخر در برزخ نزولی یا قبل از وجود انسان و همچنین شش هزار سال عبادت شیطان با اصل فوق در تضاد است. اگر ممکن است توضیحی در این باره بفرمایید با تشکر و سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید باید به این نکته قرآنی توجه کرد که میفرماید: «سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» یعنی با توجه به نسبتی که با دنیای شما پیش میآید این اندازه زمان میبرد. موفق باشید
سلام استاد: در کتاب آخر آرمان فرمودید وقتی یک مکتب اندیشه ی انسان ها را مورد خطاب قرار داد، آن مکتب صاحب آینده است. دیگر نباید گفت تعداد ما شیعیان کم است. این حرف حرف منتظران امام زمان نیست. استاد جان شما تفکر زیاد شدن تعداد شیعیان را رد میکنید و تفکر زیاد کردن تعداد فرزند؟ در زمان الان تعداد فرزند را زیاد کردن مهمتره و بیشنر رضای خدا در آن است یا رشد دادن خودمون و بچه هامون و کار فرهنگی کردن؟ تشکر استاد عزیزم از محبت های شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو. ولی این جمله مولایمان فراموش نشود که فرمودند: «أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَی لِقِلَّةِ أَهْلِهِ» در مسیر هدایت الهی و توحید ربّانی کمیِ رهروان شما را به وحشت نیندازد. زیرا کیفیت در کنار کمیّتها امر مهمی است. موفق باشید