با عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوا؛ در کانال مطالب ویژه، کلیپی از فرمايشات حضرت امام در جمع اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی درباره جایگاه اساسی اراده عمومی در امر اداره اجتماع و عدم حرکت بر خلاف جریان و حرکت کلان و خواسته مردم پس از انقلاب و تمایز نهادن بین وکالت و ولایت برای اعضای آن مجلس و مطرح نکردن هر مبحثی در جایگاه قانونگذاری با توجه به انعکاس بین مردم، قرار داشت که حضرتعالی به آن اشاره ای داشتید. با توجه به این فرمایش امام و اشارات حضرتعالی در نسبت مردمی بودن و آزادی در حکومت اسلامی، با چه افق و دیدی باید این بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار امسالشان با نمایندگان مجلس را فهم کرد که فرموند: «یکی از شاخصههای نمایندۀ انقلابی اینست که با عموم مردم همراه است امّا عوامزده نیست. جَوزده نشوید. بعضی از مشکلات ما در بخشی از این سالها بخاطر این بود که جَوزده شدیم. همراهی با مردم، غیر از عوامزدگی و جَوزدگی و تحت تأثیر های و هو قرار گرفتن است. یکی از مهمترین خصوصیّات امام (ره) همین بود؛ اگر یک وقتی یک نظری داشت که همه با او مخالف بودند و او معتقد بود که این نظر، نظر شرعی و درست است، میایستاد؛ میگفت همۀ دنیا هم با من مخالف باشند، باشند. نمایندۀ انقلابی آن کسی است که جَوزده نمیشود. شما یک قانون را تصویب کردید، به نظر شما قانون درستی هم بوده، یک عدّهای مخالفت کردند، نگاه کنید آیا این مخالفین منطق درستی دارند یا ندارند؛ اگر منطق درستی داشتند البتّه میپذیرید، اگر منطق درستی نداشتند بِایستید؛ بگویید بله، من تصویب کردم این قانون را، پایش هم میایستم. اینکه در فضای مجازی و مانند اینها علیه ما، علیه مجلس، علیه این قانون جنجال کنند، نباید شما را به زانو در بیاورد.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: حساسیت بحث در همینجا است که از یک طرف نمایندگان مردم بخصوص خبرگان که مخاطب امام در آن جلسه هستند باید متوجه باشند برداشتهای شخصی خود را هر چند از نظر آنها حجّت باشد، مقابل رأی مردمی که آنها را به عنوان وکیل در موضوع خاص انتخاب کردهاند؛ قرار ندهند. زیرا انتخاب کلّیِ مردم به عنوان مثال «جمهوریت» بوده. حال اگر یکی از آقایان خبرگان معتقد باشند جمهوریت مطابق برداشت او از اسلام صلاح نیست و ممکن است جمهورِ مردم اشتباه کند. حضرت امام متذکر میشوند وظیفه او آن است که به عنوان وکیل مردم مقابل رأی جمهور قرار نگیرد و این غیر از موقعی است که موضوع، کاملاً از نظر شرع بَیّن است مثل حجاب. اینجا است که هرگز نباید کسی خلاف آنچه از نظر شرع بیّن است، نظر بدهد هرچند همه آحاد مردم چیز دیگری بخواهند. تأکید حضرت امام آن بود که خبرگان مواظب باشند به بهانههای برداشتهای شخصی مقابل رأی اکثریت از آن جهت که اکثریت بر خلاف شرع اجماع نمیکند، نایستند. در آن حدّ که حتی رهبر معظم انقلاب معتقدند شرط مشروعیت حاکمیت فقیه، مقبولیتِ او توسط مردم است. به عنوان مثال میفرمایند:
مشروعیّت حکومت فقط رأى مردم نیست؛ پایهى اصلى تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأى و مقبولیت مردم کارایى ندارد؛ لذا رأى مردم هم لازم است. ۱۳۸۲/۹/۲۶ و یا در جای دیگر میفرمایند:
مشروعیّت دادن به رأی مردم و بیعت مردم، این یک اصل اسلامی است. ۱۳۶۶/۳/۲۲ و نیز میفرمایند:
هیچکس در نظام اسلامى نباید مردم، رأى مردم و خواست مردم را انکار کند. حالا بعضى، رأى مردم را پایهى مشروعیّت میدانند؛ لااقل پایه اعمال مشروعیّت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمهى نظام اسلامى، سرِپا نمیشود و نمی ماند. ۱۳۷۸/۳/۱۴
همچنانکه در سخنان خود در مرقد حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» باز به طور خاص به نقش و رضایت مردم تأکید نمودند. ولی نه آنکه عدهای به نام مردم، فضاسازی کنند و بخواهند جریانهای تصمیمگیر را منفعل نمایند. موفق باشید
استاد عزیز و بزرگوار سلام: اگر گاهی بخواهیم خودمان را در لحظه محک بزنیم و میزان تقوای خود را بسنجیم تا کمی امید به قلبمان بیاید، باید به چه نشانه هایی توجه کنیم؟ کلا محک میزان تقوا در وجود یک نفر از دیدگاه خود شخص چیست؟ من معصوم نیستم. اما تلاش بسیار زیادی برای رسیدن به تقوای واقعی می کنم. ولی باز گناهان فراوانی دارم و گاهی ناامیدی وجودم را فرا می گیرد.😔
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک آنکه حضرت ربّ العالمین نظر به بنده خود دارد آن است که آن بنده نسبت به رعایت دستورات او حساس است و خود او اگر غفلتی برای بندهاش پیش آید میل به توبه را در او ایجاد مینماید. به این سخن جناب مولوی نیز نظر کنید که میفرماید:
آن یکی الله میگفتی شبی
تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان آخر ای بسیارگو
این همه الله را لبیک کو
مینیاید یک جواب از پیش تخت
چند الله میزنی با روی سخت
او شکستهدل شد و بنهاد سر
دید در خواب او خضر را در خضر
گفت هین از ذکر چون وا ماندهای
چون پشیمانی از آن کش خواندهای
گفت لبیکم نمیآید جواب
زان همیترسم که باشم رد باب
گفت آن الله تو لبیک ماست
و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
حیلهها و چارهجوییهای تو
جذب ما بود و گشاد این پای تو
ترس و عشق تو کمند لطف ماست
زیر هر یا رب تو لبیک هاست
موفق باشید
سلام وقت شما بخیر باشه: ببخشید کتابهای استاد رو کجا میتونم به صورت کاغذیتهیه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد: سوالی در مورد زمانزدگی دارم. خاطرات عذاب و دلتنگم میکنند. حتی خاطرات شیرین گذشته ام همش فکر و خودم رو به گذشته میبره اینگار که اصلا در حال نیستم. حتی خاطرات شیرین دوران دانشجویی که بدلیل مشکلات زیادم دچار افسردگی شده بودم تا اینکه با یکی از رفقای اصفهانی آشنا شدم و شما رو به من معرفی کردن و واقعا از افسردگی نجات یافتم و اون روزای بد تبدیل شد به بهترین خاطره زندگیم که هنوز شیرینیش رو حس میکنم و حالا دلتنگی برای همون خاطرات شیرین عرفانی هم من رو عذاب میده. چه کنم؟ مدتی است که بشدت دلتنگ اون روزای دانشگاه و سربازی و دبیرستان میفتم که با رفقای مومن کار فرهنگی میکردیم و خیلی دلتنگ اون روزا میشم. چطور از این خواطر بیرون بیاییم؟ هم خاطرات عرفانی و هم غیر عرفانی دلتنگم میکنه. آیا میتوان به خود گفت که هر چه به جلو میریم نقص هایمان برطرف تر میشود (پیشرفت در مسیر عرفان) و شناخت الهی بهتری پیدا میکنیم و اگر خدا بخواهد روز به روز با أسماء دیگری و با شدت بالاتر مرتبط میشویم و بهتر از آن (گذشته) می آید. و هر روز مرا تازه خدای دگری است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که متوجه شدهاید. بالاخره «بینهایت حضرت است این بارگاه» و باید از هر حضوری به سوی حضوری بسی بالاتر سفر کرد. پیشنهاد میشود نظری به سوره «والتین» و عرایضی که در این مورد شده بشود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/928?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87
سلام خدمت استاد گرامی و عرض تبریک ایام. یه سایت انجمن گفتگو دینی راه اندازی کردیم (با هدف بحث و گفتگو حول مباحث معرفتی دینی - بعضی وقت ها بحث های شیعه سنی و یا مسلمان و غیر مسلمان هم پیش میاد) (دوستان در گروه های تلگرامی فعالند و کم کم برنامه ریخته شده به سوی این فضا هم بیایم) در شروع کار خواستیم ابتدا از شما راهنمایی و رهنمود بگیریم - برای مباحث ، ... برای اینکه برای شخصی که می خواد بیاد و در اینجا فعال باشه، چکار کنیم که استفاده مفید برده باشه و فردای قیامت برای ما این عمل نشر معارف اسلامی نوشته بشه و همچنین برای مباحث دفاع از رهبری و انقلاب برای مورد دوم می خواستیم کسب اجازه کنیم یک ایدی با نام شما و لینک سایت لب المیزان ایجاد کنیم و صرفا بعضی از مطالب همین سایت و یا کانال تلگرامی شما رو با اون ایدی در گروه ارسال کنیم ، quran-hadis.com
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در این مسیر ارائه معارف الهی و اخلاق و موضوعاتی که مربوط به عظمت انقلاب اسلامی است کارساز میباشد بخصوص که امامینِ انقلاب که جلوههای عزم توحیدی این زمانه میباشند باید مدّ نظر قرار گیرد و همه این تلاشها وقتی مؤثر است که با زبان مناسب این نسل ارائه شود. موفق باشید
سلام استاد جان: خدا قوت! استاد جان برای متخلق به اخلاق الهی شدن و خوش اخلاق شدن در خانه، محل کار، جامعه و... سیر مطالب و اصوات خودتون چگونه است؟ چه صوت یا مطالبی به ترتیب اولویت پیشنهاد می کنید؟ آیا شرح مکارم اخلاق کفایت می کنه؟ آیا این شرح نیاز به پیش نیاز نیست؟ بعد از این شرح هم مطالب دیگه ای هست برای استفاده کردن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه اصل همه خوشبینیها و درک سایرین به حساب میآید، «تفکر» است و در این رابطه آری! معارف توحیدی و از جمله «معرفت نفس» از یک طرف و توصیههای اخلاقیِ اصیل مانند آنچه حضرت امیرالمؤمنین «علیهالسلام» به فرزندشان در نامه ۳۱ نهجالبلاغه فرمودند؛ و مباحث مکارم الاخلاق از طرف دیگر، کارساز است. موفق باشید
سلام استاد گرامی: در پاسخ سوال ۳۳۰۴۳ فرمودین به کتاب ادب خیال و شرح صوتی دعای مکارم رجوع شود چندین مورد افرادی مراجعه می کنن و مواردی رو مطرح می کنن که کاملا با مواردی که گفته میشه سحر است مطابقت داره در این موارد نمی تونیم با راهنمایی های شما به افراد کمک کنیم (این روند که اهمیت ندهید و در مسیر توحید حرکت کنید) افرادی هستن که در فضای مجازی و غیره راهکارهایی ارائه می دن اونها رو هم اطلاع خوبی از صحت و چند و چون کارشون نداریم فایل یکی از کتابها در این زمینه رو خدمتتون ارسال می کنم و نظرتون رو در این باره می خواستم بدونم **************** باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که عرایض اینجانب مبتنی بر مبانی حِکمی میباشد و ابداً وارد این نوع دستورالعملها نمیشویم. شاید با نگاهی که به چنین موضوعاتی از طریق مباحث مطرحشده میشود، خودِ افراد بتوانند عزمی جهت عبور از آن نوع مشکلات در خود بیابند. موفق باشید و در جایی دیگر فرمودین: روح ما توحیدی و عمل ما با تقوا همراه باشد، شیاطین را بهتر از خود دور میکنیم و به همین جهت باید با عزم توحیدی زندگی را ادامه داد و در مقابل چنین صحنههایی ایستادگی کرد. **************** استاد گرامی مشکل این است که ما در بعضی گروه ها فعالیت می کنیم و گه گاه افرادی مراجعه می کنن که گرفتار چنین معضلاتی هستند (بعضی وقت ها فکر می کنند سحر شده اند بعضی وقت ها علائم ...) برای نمونه یک مورد دیدم شخصی درگیر چنین مشکلی بود و به یکی از این به اصطلاح اساتید علوم غریبه بقول خودشون استاد واقعی مراجعه کرد و اون شخص در یک جلسه مشکلشون رو حل کرد مشکلی که باعث اختلاف چندین ساله با شوهرش و سرانجام طلاق شوهرش و ده بیست سال زندگی به این منوال و خواب ها و افکار و ... غل و زنجیری که بر روح شخص بسته میشه و مانع هم زندگی صحیح دنیوی می شه و هم مانع تعالی روحی می شه. اینجا سوال پیش میاد آیا راهی که شما پیش روی این افراد می گذارید برای همه و عموم مناسبه؟ هر شخصی با هر سطح ایمانی که میاد بگیم برو توحیدت رو درست کن؟ در درستی حرف که شکی نیست اما برای همه؟ از بحث سیره ائمه خارج نشوم آیا هیچ فردی با چنین مشکلاتی (دچار سحر شده دچار وسواس گناه شده - دچار گناهی شده ...) به ائمه مراجعه نکردن؟ پاسخ اهل بیت علیهم السلام به این افراد چه بوده؟ آیا برای موارد مختلف دعایی ذکری راهکاری نفرمودن؟...
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره همانطور که ملاحظه میکنید موضوعِ کاربردیکردن آن نظرات برای رفع مشکلات افرادی که میفرمایید؛ در جای خود باید مورد توجه باشد که البته در حوزه کار و فکر بنده و امثال بنده نیست. میماند که در این مورد هم باید فکر کرد که آیا خود شیاطین این نوع فشارها را بر افراد ایجاد نمیکنند تا افراد را به سوی ساحران و رمّالان سوق دهند؟ و عملاً مسیر آنان را از توسل به خداوند و پیامبران منحرف نمایند؟ موفق باشید
استاد سلام علیکم: بنده طرحی دارم در مورد آموزش و پرورش کودکان دبستانی. در این طرح هرگونه تدریسی فقط با هنر مثل موسیقی، تئاتر، گیم، نقاشی و سایر هنرها انجام می شود. حضرتعالی نظرتان در مورد این طرح چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید کاری کرد تا وضع آموزش کودکانمان از این حالت خشک و منجمد خارج شود و فکر میکنم این نوع ابتکاراتی که میفرمایید لازم است ولی بنده در این مورد صاحبنظر نیستم. خوب است با کسانی که در این مورد صاحبنظر میباشند طرحهای خود را ارائه دهید. موفق باشید
عرض سلام و ادب: ببخشید مزاحمتون شدم ان شاء الله به جهت عیدغدیر میخواهیم به فضل خدا، به فضل خدا، به فضل خدا موکب بزنیم. بدین جهت لازم میدانیم برای هرچه بهتر خدمت رسانی و نوکری کردن، از ایده ها و طرح های خلاقان و مجربّان این امر، حتما استفاده کنیم . لطفا اگر چیزی بذهنتان میرسد، دریغ نفرمایید. با تشکر. خادم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». به هر بهانهای که نام مولای متقیان یعنی تعیّن ولایت تامّ و تمام الهی در انسان را برافراشته داریم، هنر انسانی خود را به میان آوردهایم. با این دید است که موکب شما معنا پیدا میکند و ولایت الهیه مولایمان مدّ نظر قرار میگیرد تا بفهمیم چرا جناب مولوی در نظر به آن حضرت میگوید:
از علی آموز اخلاص عمل / شیر حق را دان مُطَهّر از َدغَل
در غَزا ، بر پهلوانی دست یافت / زود ، شمشیری برآورد و شتافتا
او خدو انداخت بر روی علی / افتخارِ هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رُخی که رویِ ما / سَجده آرد پیشِ او ، در سجده گاه
در زمان، انداخت شمشیر آن علی / کرد او اندر غَزائش کاهلی
گفت: بر من تیغِ تیز افراشتی / از چه افکندی ؟ مرا بگذاشتی ؟
آن چه دیدی بهتر از پیکارِ من / تا شدستی سست در اِشکارِ من ؟
در شجاعت ، شیر رَبّانیستی / در مُروّت ، خود که داند کیستی
ای علی که جمله عقل و دیده ای/ شَمّه ای واگو از آنچه دیده ای
تیغِ حلمت، جانِ ما را چاک کرد / آبِ علمت ، خاکِ ما را پاک کرد
بازگو دانم که این اسرارِ هوست / ز آنکه بی شمشیر کشتن کارِ اوست
باز گو، ای بازِ عرشِ خوش نگار / تا چه دیدی این زمان از کردگار ؟
راز بگشا ای علیِ مرتصی / ای پسِ سُوءُالقَضا ، حُسنُ القَضا
چون تو بابی ، آن مدینۀ علم را / چون شعاعی ، آفتابِ حِلم را
باز باش ای باب، بر جویایِ باب / تا رسد از تو قُشور اندر لباب
باز باش ای بابِ رحمت تا ابد / بارگاهِ ما لَهُ کُفواََ اَحد
موفق باشید
سلام بر شما: گاهی اوقات انسان نیاز دارد که از مسیری که در آن قرار گرفته است اطمینان پیدا کند. یعنی مطمئن شود که راهی که میرود، همان راهی ست که باید در آن حرکت کند و وظیفه خود را به انجام برساند. ولی خیلی از مواقع این اتفاق نمی افتد یعنی هیچ عاملی نیست که به انسان تذکر دهد که راهت درست است و موفقیت و رستگاری تو در این راه است در نتیجه حالتی از سستی و تنبلی و رخوت در انسان پدید می آید که دیگر انگیزه ای برای انجام کارش نیست به عنوان مثال در هنگام درس خواندن و یا کار کردن در محل کسب این اتفاق روی میدهد و انسان شک میکند که مسیرش درست است و الان در جای درستی قرار دارد و دارد کار درست را انجام می دهد یا خیر؟ ۱. در این حالات باید چه کرد؟ ۲. چه کنیم که وظیفه خود را به درستی در این زمانه بشناسیم و انجام دهیم؟ (آیا وظیفه، از طرف خدا افاضه میشود یا اطلاع یافتن از آن اکتسابی است؟) ۳. مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی علیه) میفرمایند که عامل انگیزه دینی که شهدا داشتند باعث این شد که اینچنین بدرخشند (نقل به مضمون)؛ این انگیزه دینی چیست و چگونه باید آنرا در خود ایجاد نمود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضور بندگی در افق توحید در عین خوف و رجاء و نه در شک و تردید. ۲. همواره سیره و شخصیت اولیای معصوم حجّتاند در اینکه آیا راه را درست میرویم یا نه. زیرا «هُمُ السّبیل». ۳. انگیزه اصلی آن مردانِ مرد و آن زمانشناسانِ واقعی تحقق نظام توحیدی در مقابل استکبار یزیدی بود به سیره مولایشان حضرت اباعبدالله «علیهالسلام». موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوارمان. وکیل خوب در چشم مردم وکیلی است که در سریع ترین زمان با کم ترین هزینه بهترین نتیجه را برایمان رقم بزند یکی از اسماءالله اسم وکیل است خداوند جل جلاله نه تنها بهترین وکیل بلکه تنها وکیل حقیقی است پس چگونه است که اگر به آدمی ظلمی شده باشد و یا حقی خورده شده باشد و این آدم درمانده و از همه جا بریده، به اسم یا وکیل حضرت احدیت از عمق جان پناهنده شده باشد شاید عمری طول بکشد تا به نتیجه برسد و حق خورده شده اش برگردد و آبرویش برود؟ چرتکه ی الهی در اسم وکیل چگونه است و رمز و راز و سرّ این اسم را برایمان شرح دهید که مدتهاست ذهن این حقیر را به خود درگیر کرده. با آرزوی عاقبت به خیری برای استاد عزیزم شما را به خدا می سپارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به او واگذار کردیم و میدانیم که او بهترین وکیل است؛ به این باید فکر کرد که «شاید رسیده باشیم» زیرا بنا بر آن شد که او وکالت ما را در امورمان به عهده بگیرد حال «زير دريا خوشتر آيد يا زبر / تير او دلکش تر آيد يا سپر» مطمئن باشید او شما را در مشکلات رها نخواهد کرد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: در مورد توحید ماه رجب و ماه شعبان. توضیحات و کلیپ های بسیار خوبی از مجموعه شما هست. ولی در مورد ماه ذلحجه، چیزی در دسترس نیست. اگه ماه رجب فنا بود و احدی بود و نفی کثرات و ماه شعبان بقا بود و واحد و تجلی به اسما و صفات، توحید ماه ذلحجه چه نوع توحیدی است؟ اگر امکانش هست توضیح کاملی ارائه نمایید ممنون می شوم. سوال دوم: در مبحث احدیت جمع اسما ذاتی که می گویند لا شرقی و لاغربی، جایی خواندم که یعنی ظاهر و باطن یکی شود، سر و علن یکی شود. این را هم متوجه نشدم یعنی چی؟ چه تفاوتی است بین اینکه سر و علن یکی شود با جایی که فقط حق فقط در صحنه هست و یا حق به خلق در صحنه هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً توحید ماه ذیالحجه توحید فنایی و عرشی است به همان معنایی که کثرتها در وحدت فانی میشود و انسان به وسعت کثرتها در هویت وحدانی خود را در عالم مییابد به همان معنای معجزهآسای دعای عرفه حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» که چگونه به جزئیترین اجزای بدن اشاره میفرمایند و همه را در توحید فنایی و عرشی مدّ نظر قرار میدهند تا آنکه عالَم آینه نور وحدانی حضرت معبود شود و ما بمانیم و توجه تامّ و تمام به جلوات او. ۲. آری! وقتی هویت اسمائی «لا شرقی و لا غربی» شد آنچه میماند نور است به جامعیت احدی. لذا همه چیز هست و هیچ چیز نیست مانند نور بیرنگ. در این مورد خوب است به مباحث مطرحشده در شرح «برهان صدیقین» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
بسمه تعالی با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: استاد بارها در میان مباحث از سید حسین نصر سخن گفته شد آیا ایشان همان شخص مرتبط با فرقه علاویه ومریمیه نیستند؟! چندین مطلب درمورد انحرافات شوان و خود این شخص مطالعه کردم و برایم جای تعجب بود که چرا شما از ایشان مطلب نقل فرمودید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مطالب را بنده نیز دیدهام. نمیدانم چه اندازه باید به آنها مطمئن بود. ولی در هر حال در نقد غرب امثال آقای سید حسین نصر و آقای فریتیوشوان اثار بسیار ارزشمندی دارا هستند و از این زاویه ما میتوانیم از ایشان و امثال ایشان استفاده کنیم ولی در نسبت خود با انقلاب تفاوت اساسی با جریان سنتگراها داریم از آن جهت که آنان پذیرفتهاند ذیل حاکمیت استکبار برای خود مأوایی بیابند، در حالیکه حیات دینی ما اقتضاء میکند که هیچ جایگاهی برای جهان استکبار قائل نباشیم. موفق باشید
با سلام: در دعای «اللهم نور ظاهری بطاعتک و باطنی به محبتک و قلبی به معرفتک و روحی بمشاهدتک...» چرا از کلمه ی نور استفاده شده؟ مثلا از اجعلنی یا ادخلنی بکار نرفته چرا مقام و یا جایگاه محبت را باطن میداند اما معرفت را قلب و در آخر مقام برای اتصال با حضرتش را سر آنهم مستقل میداند؟ ممنون میشم اگر توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای ارزشمند فوق متذکر آن است که باید از حضرت حق تقاضا کنیم در همه ابعاد مورد عنایت الطاف او باشیم، هم در ظاهر منوّر به نور اطاعت او بشویم مانند خانمی که رعایت عفاف را میکند و هم در محبت و معرفت که امری است درونی از او تقاضا میکنیم که باطن ما را منوّر به محبت و معرفت خودش بگرداند و از آن مهمتر مقام روح است که فوق مقام قلب میباشد و طلب رؤیت حضرت حق را از او داریم. موفق باشید
سلام: ببخشید میگویند که حضرت علی در شب شهادت حضرت زهرا (س)، چنان در سوگ بودند و به تنهایی به خاک سپردند، ولی چند وقت بعد دوباره ازدواج کردند. میشه این موضوع رو تحلیل بفرمائید؟ و اینکه چرا در خروج از منزل و تمکین، حکم وجوب اطاعت برای زن داره، مگر نه اینکه میتونن با هم گفتگو کنن و مثل دو تا انسان به توافق برسن، اصلا چرا اطاعت؟ ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به حاصل آن ازدواج بنگرید که قهرمانی همچون حضرت ابالفضل «علیهالسلام» و برادران آن حضرت را به میان آورد با حماسههایی که در کربلا ایجاد کردند. ۲. بحث در حقوق طرفین است و در این مورد عرایضی در شرح آیه ۳۳ سوره احزاب شد که خوب است به آنجا رجوع شود. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: در مورد شان زن جزوه یا کتابی معرفی میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «زن آنگونه که باید باشد» برای شروع، میتواند در فهم جایگاه زن در نگاه اسلامی کمک بکند. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: شنیدم نماز لیله الدفن رو توصیه شده تا چند شب بعد دفن هم بخونید. صحت داره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آنچه مطرح است مربوط به همان شبی میباشد که متوفی دفن شده است. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. به کسانی که خلبان و ملوان شدن یک خانوم رو نشانه تمدن اسلامی میدونند و وقتی اعتراض میکنیم بحث حلیت و حرمت نداشتن این کار رو مطرح میکنند چه باید گفت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تبرّجی است که موجب خودنمایی زنان نسبت به ظرایفی میباشد که سرمایه روحی و معنوی آنها است و از این جهت فرمودهاند خانمها در موقعیتهایی که موجب آن نوع خودنمایی میشود، خود را محفوظ نگه دارند و معلوم است که بستگی به زمان و زمانه دارد به طوریکه در زمانهای رانندگی زنان ممکن بود مصداق تبرّج حساب شود زیرا ضرورتی در آن کار نبود. در حالیکه امروزه هرگز رانندگی زنان حکم تبرّج و خودنمایی ندارد و جزو زندگی آنها به حساب میآید. موفق باشید
با سلام: در خصوص جواب سوال ۳۳۰۶۸ پس نتیجه این که ترنس ها جزو ناقص الخلقه ها حساب میشن و امتحان اللهی در کار نیست و بحث آزمون اللهی رد میشه درسته؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً با توجه به ناقصالخلقهبودن آنها است که موضوع آزمون و امتحان الهی پیش میآید و صبر بر آن امتحان موجب برکات خاص معنوی برای آنها میشود به همان معنایی که خداوند فرمود: «بَشّر الصّابرین» و معلوم است که در بشارت الهی چه عطاهایی نهفته است. موفق باشید
سلام: با توجه به آیه ۵ سوره مائده المائدهََََُُُُُِّّ. «وَمَن يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ اﻳﻤﺎنش را بپوشاند، ﻗﻄﻌﺎً ﻋﻤﻠﺶ ﺗﺒﺎﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﺯ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ. (٥) آیا تقیه یکی از مصادیق این آیه نیست؟چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی «رحمتاللهعلیه» در رابطه با قسمت آخر آیه مذکور میفرمایند عملنکردن به آنچه حقّانیت آن را طرف بداند مثل غفلت از دوستی با مشرکین و آمیزش با آنها و یا ترک نماز؛ همان کفرِ به ایمان است یعنی به آنچه علم دارد عمل نکند عملاً موجب دوام حبط خواهد بود. موفق باشید
باعرض سلام و ادب: دو سوال خدمت استاد گرامی داشتم. سوال اول اینکه به نظر شما بهترین راه برای ترویج عفاف و حجاب در دانشگاهها از سوی کادر و مسئولین چیست؟ سوال دوم اینکه نظر جنابعالی در رابطه با حضور زنان در مجامع ورزشی و راهکار شما برای حفظ حدود الهی در این زمینه چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. درک افق توحیدی و توجه به ابدیت روحی که همواره با ما هست و اگر در زندگی دنیایی شرایط انس با حضرت محبوب را فراهم نکرده باشیم، در آن تنهاییِ ابدی سختْ به مشکل خواهیم افتاد، لذا مائیم و معرفت نفس و فهم حضور ابدی خود در نسبت با دستورات شریعت الهی ۲. چه مانعی دارد که خانمها در مجامع ورزشی با حفظ حدود الهی حاضر شوند؟ حفظ حدود الهی آن است که امری خلاف شرع اعم از اختلاط زن و مرد و یا تبرّجی که شأن زنان را پایین آورد و سادگی و صفای آنها را از بین ببرد؛ در میان نباشد. موفق باشید
با سلام: من سوالی در مورد کارهایی که اجنه برای زندگی انسان میکنن داشتم. چند وقت پیش متوجه شدم روی چادرم مویی دوخته شده. و بعد از اون اختلاف بین من و همسرم و روابط خانوادگیمون خیلی زیاد شده. طریقه نجات از این شرایط چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» خوانده شود. عمده آن است که متوجه باشیم هر اندازه روح ما توحیدی و عمل ما با تقوا همراه باشد، شیاطین را بهتر از خود دور میکنیم و به همین جهت باید با عزم توحیدی زندگی را ادامه داد و در مقابل چنین صحنههایی ایستادگی کرد. موفق باشید
به سلام خدمت استاد گرامی: حدودا ۶ سال هست که وارد مسیر معرفت النفس شدم و مباحث خوبی رو گذارندم و در طی این مباحث دیدگاه و تفکرم خیلی عوض شده و مشتاق تر شدم این علم رو ادامه دهم و خودش نوعی لذت است. چون مسیر تفکر جهش و نوع آن رو در راستای الی الله قرار میده و واقعا آرامش به همراه داره. من مدتی هست در حال تحقیق در باب ترنس ها هستم. ساعتها کنکاش کردم از جمله از اطلاعات سایتهای متنوع گرفته نوع جراحی ها و انواع مصاحبه با افرادی که این اختلال هویت جنسی رو دارن. چه قبل عمل چه بعد عمل. نظرات خودشون، خانوادشون و .... رو دنبال کردم. سوالهای سایت و در این مورد رو هم مطالعه کردم. استاد من به یک جمع بندی رسیدم ولی هنوز مطمئن نیستم خواستم نظرتون رو بدونم. استاد طبق این تحقیق دلایل زیادی کشف شد. مثلا گفته بودن استرس مادر و عوامل خارج در جنین اثر کرده یا نفس بدن رو درست تدبیر نکرده یا امکانات نفس کم بوده یا غده هیموفیز مغز ایراد داشته و ..... من خیلی کلنجار رفتم برای هر موردی دلیل یافتم که یه جوری قانع نشدم برای نمونه اگر استرس مادر در جنینی باشه خیلی ها مادرشون در نشاط بوده بدون استرس و شرایط و مثلا دوفرزند به دنیا آورده با شرایط بارداری یکسان چه روحی چه تغزیه ولی یکیشون احساس ترنس داره پس ١٠٠ درصد استرس قانعم نکرد. اگر غده هیپوفیز ایراد داشته پس غده رو کی میسازه خود نفس داره کل بدن رو میسازه همان غده رو هم نفس ساخته باز قانع نشدم. اگر نفس بدن رو درست تدبیر نکرده خوب خود این بدن رو بازم نفس اراده میکنه و میسازه پس تدبیر کرده باز قانع نشدم. درکل هر موردی رو بررسی کردم باز حل نشد. جالب اینکه به قول خودتان عجیب است همین نفسی که اراده کرده و خودش این بدن رو تدبیر کرده و ساخته و دوست داشته بسازه حالا ساز مخالف میزنه و پس میزنه. جالبتر اینکه بیشتر این افراد بدن رو اصل گرفته و از خود واقعی غافل هستند و دنبال خود واقعی هستند و فکر میکنن با جراحی خود واقعی پیدا میشه. خوب وقتی این گوشت ها رو دستکاری کنن باز قانع کننده نیست. چرا؟ چون نفس نه زنه نه مرد جنس بردار نیست فقط هست. جالبتر اینکه جراحی نوعی فریب نفس میشه چرا؟ چون قبل عمل قوه وهم و خیال شدت گرفته و عقل تسلیم وهم شده و جراحی میطلبه حالا جراحی صورت گرفته پس چرا اکثرا شدیدا پشیمان شده و طالب همون بدن قبل جراحی رو میشوند و چون چاره ای نیست خودکشی میکنن که بازم قانع کننده نبود. بعضی جراحی میکنن و ظاهرا میگن حالا این شکاف بین جسم روحم از بین رفت و در و تخته جور شد ولی در مصاحبه میگن یه مشکل رو حل کردم ١٠٠٠ مشکل برای خودم تراشیدم از جمله ازدواج نمیشه کرد چون آلات تناسلی دستکاری شده بچه دار هرگز نمیشم چون مثلا رحم تخلیه شده یا تا آخر عمر باید هورمون تزریق کنم یا جامعه باز من رو نمیپذیره چون بعد از عمل بازم طبق جنسیت جامعه نیستم چون بدنی تقلبی درست کردم و. خوب بازم قانع کننده نیست که جراحی مشکل رو برای همیشه حل میکنه. خوب استاد وقتی برای یکی بگیم استرس مادرش باعث ترنس شده مادر اون یکی که استرس نداشته و ترنس شده چی؟ وقتی تغزیه رو علت بدونیم و دو مادر با شرایط تغزیه یکسان باز یکی ترنس بشه چی؟ یا موارد بالا که گفتم. استاد من واقعا به یک نتیجه برای خودم رسیدم و این نتیجه رو به یک مورد ترنس دختر که از آشنایان هست و شدیدا تمایل به تغییر جنسیت به پسر داره رو گفتم و اون مطلب این بود که گفتم احساس میکنم در زمانه الان ما دینداریمون شدیدا درگیر مدرنیته هست و چاره ای نیست جز اینکه با مدرنیته حرکت کنیم ولی درگیرش نشیم و با سیر الی الله نگزاریم مدرنیته ما رو ببلعه. خوب در این شرایط با انواع روشهای زندگی و مدها شاید ترنس بودن مد شود. چطور طبق تحقیقاتم کسی که ترنس هست پس از مشاوره به بهزیستی ارجاع میشه و روانپزشک ها طی چندین جلسه به جمع بندی میرسن این ترنس کاذب هست یا نوعی بیماری، حالا اگه کاذب بود خوب شاید یکی دلایلش همین مدرنیته باشه. چرا؟ چون نفر میبینه پسرها آزاد ترن. شبها دیرتر میان خونه و .... و در این عصر زندکی شاید قوه خیال و وهم شدیدا درگیر بشه و خودش رو خیالی پسر ببینه در حصار تن دخترونه و موارد مشابه از جامعه امروزی که اثر گذاره اگه کاذب نبود و بیماری بود ارجاع میدن پزشک قانونی و ساعتها روان درمانی و روان پزشکی و هورمون درمانی و.... تا به نتیجه برسن بره دادگاه مجوز جراحی تغییر جنسیت بگیره. خوب حالا فرض گرفت، چرا پس بخشی بعد عمل پشیمون میشن باز شبهه پیش میاد که آیا غفلت از خود واقعی و جولان قوه خیال بر سایه عقل باعث نشد که این همه دوندگی برای مجوز و نهایتا جراحی باز نتیجه نداد و بعد چند ماه گشتن با بدن جدید و شروع مشکلات جدید پشیمانی اغاز و اکثرا خودکشی کردند. پس درد کجاست؟ مشکل کجاست؟ بهش گفتم نظرم رو بهت میگم ولی چون مطمئن نیستم نمیگم ١٠٠ درصد علتش اینه ولی تامل کن و فکر کن ببین خودت چه برداشت میکنی. گفتم خداوند لحظه به لحظه در حال ازمایش بنده هست به طرق مختلف و طبق آیات قران با فقر، فرزند، مال، ترس، مرگ، بیماری و .... در حال آزمون هستیم اگر پدر مادر تو خیلی ناراحت ترنس بودن تو هستند حس میکنم در بستر این مشکل در آزمون امتحان با فرزند قرار گرفته اند. اگر تو حس ترنس داری طبق علوم وقتی نفس تو این بدن رو تدبیر کرده و حالا ناراضیه و یه جورایی دلایل بالا علت ترنس رو رد کرده پس آیا چیزی باقی میمانه حز امتحان اللهی؟ با این احساس یعنی فکر نمیکنی در بستر این حس و درگیری شدید روحی قراره آزمونی سخت بدی و ان شاءالله بعد از قبولی به مقامات عالیه برسی و شاید این دوره و تحمل و صبر بر آن باعث جهش فکری، عقلی و قلبی تو بشه و در مسیر سیر و سلوکی خاص قرار بگیری و حتی عاشق خالق خودت بشی. آخه برگ بدون اذن خدا زمین نمیافته اابته جایگاه عقل و احساس و اشتباهات جای خود وقتی دلایل خارج قانع کننده نبود ولی امتحان بیشتر راضی کننده بود. آیا میتوان پذیرفت که هر کسی با دلیلی امتحان میشه دلیل امتحان تو این حس ترنس بودنه؟ استاد بعد شرح این موضوع به فکر فرو رفت و انگار مسئله جدیدی برایش رقم خورد حال استاد واقعا نمیدانم این برداشت و تحقیق من چگونه است ولی قلبم بیشتر به این امتحان گرایش داره تا دلایل دیگه واقعا ساعتها فکر کردم این ترنس مقوله بسیار بسیار عجیبیه. یه وقت میگن نفر سرطان داره ریشه یابی میکنی میبینی مثلا سردیجات زیاد مصرف کرده طبعشم سرد و خشک به مرور زمان به علت عدم رعایت اصلاحات غذایی سودای بدن در جایی تجمع کرده شده سرطان یا دلایل دیگه قانع کننده هست. ولی این ترنس بحث روح است بسیار عجیب است. حال نظرتان رو در مورد این گزارش طولاتی که وقتتان رو گرفت و امیدوارم حلال کنین بفرمایید و راهنمایی کنید به تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز با این پدیده از قدیم آشنا هستم و امر جدیدی نیست. به همین جهت عرض شد به عنوان شخصی که در خلقت جسمی ناقص است باید موضوع را مدّ نظر قرار داد و مثل هر ناقص الخلقه ای متذکر این امر باشد که در چنین موقعیتی وظایف محدودتری به عهده دارد و رضای خدا را زودتر برای خود فراهم میکند. امری که در مباحث «عدل الهی» بدان پرداخته شد. به گفته آیت الله حائری شیرازی هرکه داراتر است مسئولتر است و در اینجا نیز همین نکته صدق میکند که ناقصالخلقه مسئولیت کمتری نسبت به مسائل فردی و اجتماعیاش به عهده دارد. موفق باشید
سلام خدمت شما استاد بزرگوار: من دختری دارم که امسال میره کلاس هفتم. نظر من اینه که در یه مدرسه با جو مذهبی ثبت نام بشه، ولی همسرم می گن که باید در مدارس عادی درس بخونه و یاد بگیره که همه جا دوست خوب و بد هست و خودش دوستان خوب رو انتخاب کنه. ایشون می گه این مدارس مذهبی شکل متوسط جامعه نیستن و همه ی بچه ها و خانواده هاشون گزینش شدن و در نهایت دخترمون باید وارد دانشگاه بشه و باید آمادگی اون محیط رو داشته باشه. خواستم نظر شما رو بدونم چون واقعا سردرگم شدم که چه کار کنم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو نظر در جای خود درست میباشد. بستگی به آن دختر دارد که اگر سریعاً تحت تأثیر محیط قرار میگیرد، آری! باید در مدارسی حاضر شود که فضای آن مذهبی است. ولی اگر نسبت به مسائل اهل تجزیه و تحلیل است، حضورش در مدارس عادی بهتر است. البته این موارد مواردی نیست که این سایت خود را در آن صاحب نظر بداند. موفق باشید
بسم الله. سلام علیکم حاج آقا: قلبم خیلی کینه داره، انگار مثل قابلمه های قدیمی که تهش غذا میچسبید و تا چند روز تمیز نمیشد شده، حتی در نسبت با بچه هامم این کینه ها اذیتم میکنه، انگار میخوام سرشونو جدا کنم. از بس کینه هام که از قبل بوده اذیتم میکنه. دلم میخاد یه چیزی بگم ای کاش عدم بودم
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان اهل تفکر باشد نسبت به دیگر انسانها اهل گشودگی میگردد. باید مشکل را با تفکر در معارفی مانند مباحث «معرفت نفس» و با تدبّر در قرآن حل نمود. در این مورد میتوانید به مباحث «معرفت نفس» و مباحث قرآنی که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید