بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1165
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم همانطور که مستحضرهستید درزمان غیبت صغری حضرت ولی عصر(عج)افرادی ادعای نیابت یا وکالت ازجانب حضرت نمودندومدعی ا رتباط باایشان شدند که برای معلوم الحال شدن ادعای کذب وضلالت انها عالمان شیعه و بخصوص نواب اربعه هرکدام در زمان خود ایشان را نفی وملعون نمودند وحضرت نیزدرباره تعدادی ازان مدعیان نیابت توقیعاتی صادرفرموده وموردلعنشان قراردادندازجمله این مدعیان نیابت وارتباط باحضرت ولی عصر منصورحلاج است که شرح حال او در ج51 ص397 بحارالانواربیان شده به طوری که علی بن بابویه والد شیخ صدوق به شدت اوراترد ومورد لعنت قراردادولی با این حال شرح حال وذکر ومدح او سالهاست که در کتاب ادبیات سال اخرتحصیلات متوسطه (درس شانزدهم ) بیان شده وحد اقل برباطل بودن روش وطریقه او هم حتی تاکید نشده بلکه برعکس ازمحتوای درس مدح او و ضم مخالفان او برداشت می شودو متاسفانه عقاید وافکار فرزندان و دانش اموزان را در معرض انحراف ویاتردید قرار داده است وخود حقیر که سالها قبل این درس را درکتاب خود میخواندیم برایم سوال بود که بالاخره این قبیل افراد مورد تایید اهل بیت وقران بوده اند یا خیرکه البته الان که مطالعات خودراعمیقترکرده ام راه حق را یافته ام و انهایی که مطالعات دقیق یا مبنای اعتقادی مستحکمی ندارند احتمالا عقاید صوفیه یا طریقه سلوکی افرادی مثل فرد مزبور را راه وروش دین به حساب می اورندبرای بنده سوال است دلیل این همه کم توجهی در کشوری که به نام مذهب اهل بیت نامیده میشود .ازانجا که مدتی است با این سایت در ارتباط میباشم از جنابعالی خواهش میکنم این موضوع را مورد بررسی وتذکر قراردهید ودرصورتی که بنده دراین مورداشتباه میکنم لطفا بنده را روشن فرمایید .به هرحال برایم روشن شده که انهاییکه درزمینه تالیف کتب درسی فعالیت میکنند خواسته یا ناخواسته این قبیل اشتباهات رامرتکب شده اند وازقبیل این عقاید نادرست زمینه اموزش وتربیت قرار داده شده است وصرف اینکه عطارنیشابوری یکی ازشاعران مورد توجه است ایا عقاید وهمه نوشته های اوهم مورد قبول وتاییداهل بیت است و همین که در مدح شخص یا اشخاصی دست به قلم برده ما هم باید روش اورا دنبال کنیم .
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی حلاج از آن جهت مورد توجه است که عارفی است مسلمان و در مسیر توحید قدم‌ها برداشته و در همین رابطه حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» در غزل معروف خود از او یاد می‌برند و میفرمایند: «فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم.... همچو منصور خریدار سر دار شدم». موفق باشید
1164
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد محترم؛ من کتاب جوان و انتخاب بزرگ شما را خواندم و پس از خواندن آن دچار تلاطم فکری شده ام از این باب که آیا کارهای من در راستای اراده خداوند است یا خیر و به نوعی در اهداف زندگی ام دچار شک شده ام. لازم به ذکر است که بنده معلم هستم و کار سرمایه گذاری در بازار نیز انجام می دهم.چگونه اعمال خود را در راستای اراده خداوند انجام دهم و همچنین یک سوال دیگر نیز دارم، بنده چندسالی است که کار نوازندگی ساز نی نیز میکنم و با این ساز به آرامش می رسم، آیا نوازندگی نی نیز از این باب مشکل دارد یا خیر؟ با تشکر از شما
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی نه، نوازندگی نِی اشکال دارد و نه سرمایه‌گذاری در بازار، آنچه اشکال دارد غفلت از نحوه‌ی حضور ما در ابدیت است که باید قلب خود را با معارف الهی و اعمال عبادی مناسب آن عالَم کرده باشیم، اگر نوازندگی نی و سرمایه‌گذاری در بازار ما را از این امر غافل کرد اشکال دارد. موفق باشید
1163
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی ؛ ایا منظور از خودشناسی اینست که مثلا ما به این برسیم که یک شخص دارای چه خصوصیاتی است وچه ویزگی های فردی دارد تا آنگاه بگوییم او دارای خودشناسی شده است اینکه شما بحث معرفت النفس را باز میکنید آیا دوبعد روانشناسی و رحانی باید باهم دیده شود تا به یک خودشناسی وشخخصیت یکبارچه برسیم اصلا راه رسیدن به شخصیت یکبارچه چیست؟تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی نظر به ذات یگانه‌ی خود برای ارتباط با ذات یگانه‌ی هستی. به جلسه هشتم کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ رجوع شود. موفق باشید
1162
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی ببخشید استاد بحث انتخاب خریدن لوازم زندگی از جمله همین ماشین لباسشویی یک سوالی ذهن من رو درگیر کرده و اینه که در صورتی که خانمی بخواد کارکنه و به وظایف همسری و مادری هم برسه در این شرایط داشتن ماشین لباسشویی باعث ایجاد وقت آزاد میشه که باعث میشه کار کردن مانع انجام وظایف اصلیش نشه به دلیل همون وقتی که ایجاد شده .حال نکته ای که مطرح میشه اینه که خانم باید کارش را رها کند و به این وظایف مثل لباس شستن و اینا برسد که نیازی به خریدن اینجور لوازم نباشه یا این که این شرایطی است که خریدن این لوازم مشکلی ایجاد نمیکنه و کارش را هم ادامه بده؟ با تشکر از لطفتون
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در حال حاضر آیا از استفاده از وسایلی مثل لباسشویی گریزی هست؟ موفق باشید
1161
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار بنده قصد داشتم یک دور نهج البلاغه را به صورت تفسیری و مفصل بخوانم.و دلم میخواسته که کتابی بخوانم که فضای تاریخی خطبه ها و نامه ها را گفته باشد و سپس شرحی هم بر صحبت های حضرت داشته باشد. پیشنهاد حضرتعالی چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی شاید شرح ابن ابی‌الحدید، همراه با شرح ابن میثم بحرانی و شرح آیت‌الله محمدتقی جعفری کمک‌تان کند. پیشنهاد بنده آن است که ابتدا شرح علامه محمدتقی جعفری را همراه با کتاب «جلوه‌ی تاریخ در نهج‌البلاغه‌ی ابن ابی‌الحدید» ترجمه‌ی دکتر محمود مهدوی را شروع بفرمایید. موفق باشید
1160
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز , این تعابیری که در روایات یا زیارت ناحیه داریم که در سوگ امام حسین آسمان و ملائکه و پیامبر و ائمه پیشین عزادار شدند یعنی چه ؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی با توجه به این‌که جماد و نبات نیز شعور دارند و امام زمان، امام زمان عالم تکوین نیز هستند و هر برخوردی که بر امام زمان شود عالم را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد، و اقتضای عبودیت آن است که در مقابل ظلم به امام زمان همه‌ی عالم متأثر شوند، معلوم است ملائکه که «عباد مکرم» هستند نیز متأثر شوند و در این راستا حتی جماد و نبات در ذات خود متأثر می گردند. موفق باشید
1158
متن پرسش
باسلام خدمت شما، استاد عزیز در جزوه ولایت فقیه اززبان شیخ عبدالله ممقانی در اثبات ولایت انتصابی فقیه فرمودید امام دو شان دارد یکی شان اشراق ودیگی شان رفع ظلم وفساد واصلاح کارمردم که نیابت پذیراست،مسئله ای که مرا بسیار رنج میدهد حوادث پس ازانتخابات است که دائم ازسوی جبهه مخالف دولت به ما متذکر میشوند وولایت فقیه را زیر سوال میبرند ،استاد عزیز آیا فاجعه کهریزک ظلم وفساد نبود وولی فقیه در این قضیه دیر وارد صحنه نشدند،اگراین دیروارد شدن هیچ توجیهی نداشته باشد پس ایشان درانجام وظیه خود که اصلاح کار مردم ورفع ظلم وفساد است کوتاهی نمودند؟ باتشکرلطفا جواب پاسخ مرابه گونه ای دهید تا من بتوانم مقابل جریانات انحرافی پاسخی داشته باشم
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی عنایت بفرمایید که بین عزم بر ظلم و کوتاهی بر ظلم کارگزاران با ظلم به جهت گستردگی حوزه‌ی کار باید فرق گذاشت. در زمان حاکمیت علی«علیه‌السلام» هم توسط بعضی از کارگزاران ظلم واقع می‌شد و به مجرد اطلاع حضرت، حضرت برخورد می‌کردند، در مورد بازداشتگاه کهریزک نیز از روزی که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» مطلع شدند عکس‌العمل نشان دادند و موضوع را دنبال کردند، منتها آنچه ضد انقلاب مطرح می‌کند با آنچه قاضی پرونده دنبال می‌کند یکسان نیست، اولاً: قاضی باید بین قصور و تقصیر فرق بگذارد. ثانیاً: هرکس به اندازه‌ای که مقصر است و یا کوتاهی کرده است باید مجازات شود ولی رادیوها و تلویزیون‌های بیگانه تلاش دارند به بهانه‌ی مشکلی که در بازداشتگاه کهریزک وجود داردبهترین نیروهای انقلاب را که از آن‌ها ضربه خورده‌اند نشانه روند و چون روند کارها در جهت اهداف آن‌ها جلو نمی‌رود شلوغ راه می‌اندازند که عدالت صورت نگرفته است. موفق باشید
1157
متن پرسش
با سلام با عرض خسته نباشید خدمت استاد جناب طاهرزاده و آرزوی توفیق روز افزون برای جنابعالی اینجانب قصد مشورت در باب موضوعی را با جنابعالی دارم بنده دانشجوی سال آخر فوق لیسانس مهندسی مکانیک دانشگاه صنعتی می باشم چند سالی است با کتابها و سخنرانی های شما مانوس هستم و همین انس دغدغه تهذیب نفس را در بنده ایجاد کرده است . در حال حاضر یک سالی است علاوه بر درس در شرکتی مشغول به کار هستم (مهندس مکانیک) و اکنون که این نامه را خدمت جنابعالی می نویسم قسمت عمده روحم در این یکسال با مسایل کاری گره خورده به صورتی که آن آرامش معنوی لازم را از زندگیم گرفته است ودچار روزمرگیم کرده با وجودی که هنوز ازدواج نکرده و با مسایل زیادی روبرو نیستم. حال مسیله ای که قصد مشورت در باب آن را با جنابعالی دارم این است که کاری که بنده قصد انجام آن را به منظور بازیابی آرامش معنوی خویش دارم این است که کار شرکتی را تعطیل کنم تا زمان بیشتری داشته باشم (البته مطمین نیستم که مشکلم نداشتن زمان کافی باشد) و برای حل مسیله مذکور چاره ای بیاندیشم اما چیزی که از اتفاق افتادن آن بیم دارم این است که با توجه به شناختی که از خود دارم احتمالا پس از ترک کار گرفتار نفس شده و موفق به امر فوق نمی شوم ودلیل این حرف وجود نداشتن بستری مناسب و نداشتن برنامه ای برای بازیافتن آرامش معنوی است لذا خواهشمندم در این باب اینجانب را راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی چه اشکال دارد که با مدیریتی که در زندگی خود ایجاد می‌کنید هم کار خود را ادامه دهید و هم در جهت سیر علمی و روحانی خود برنامه‌ریزی کنید. احتمالاً پس از مدتی که بر کار خود مسلط شدید بهتر می‌توانید برنامه‌ریزی کنید. موفق باشید
1156
متن پرسش
به نام خدا محمد شریفی 18 ساله با سلام اخیرا در همایشی حضور یافتم تحت عنوان خودشناسی تحصیلی (بحثی پیرامون انتخاب شغل و رشته ی دانشگاهی )که در دانشگاه اصفهان منعقد شد شخصی که گویا ازاساتید روانشناسی بود و کار مشاوره انجام میداد حضور یافت و در مورد شخصیت افرادصحبت نمود مثلا اینکه بعضی اجتماعی اند بعضی هنری اند و... وسپس گفت که هرکسی متناسب با شخیتیکه دارد می تواند درشغلش موفق شود مثلا کسی که شخصیت اجتماعی دارد می تواند معلم شود و نمی تواند مثالادارو ساز شود و این شخصیت درون افراد به طورکامل تغییر نمی یابد مثل یک شخصیبا شخصیت اجتماعی نمی تواند شخصیت هنری بپذیرد .... و هر کسی اگرمی خواهد در آینده ی شغلی خودموفق شود بایداینگونه خود را بشناسد....واز طرفی یک آزمون تستی به مامعرفی شد به نام تست STRONGکه باعث می شود کهمن شخصیت واقعی خودرا بشناسم...و باآن بتوانم خیروصلاحخودراتشخیص دهمو من برای این آزمون ثبت نام کردم. حال سوال من اینجاست که: 1) سخنان این شخص ازمنظرشما درست است؟ 2)آیا می توان به آزمون مذکور برای معقوله ی خود شناسی اطمینان کرد و بر مبنای آن برای رشته ی تحصیلی دانشگاه و شغل آینده (باتو جه به اینکه کسب روزی یکی از واجبات است) را انتخاب نمود ؟ 3)ازنظردینی بهترین شغل برای یک مسلمان چیست؟ 4)یک مهندس از شغلش ثواب بیشتری می برد یا یک معلم (در صورت یکسان بودن اخلاص فرد و داشتن انگیزه ی الهی )؟ 5)با توجه به اینکه کسب روزی حلال مورد توجه دین است آیا این درست است که بگوئیم هر چه بیشترکسب روزی کنیم ثواب و اجر معنوی بیشتری برده ایم مثلا :آیامی توان گفت که شخصی که حقوق ماهیانه اش یک میلیون است از شخصیکه 900هزار تومان است به دلیل کسب روزی حلال بیشتر برتر است(بازهم شرایط این دو شخص را یکسان فرض کنید یعنی هر دوشخص انگیزه ی الهی از کارشان دارند و برای خدا کار می کنند ) ؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر از آخر بخواهم جواب دهم باید عرض کنم انسان نباید بیش از آن‌که مایحتاج معمولی خود را به‌دست آورد به دنبال پول بیشتر باشد و شغل خوب شغلی است که در عین کسب مایحتاج زندگی ما را مشغول دنیا و امور دنیایی نکند و معلوم است شغلی که با امور ظریفی مثل امور معنوی یا تعلیم و تربیت سر و کار دارد برای روحانیت انسان مفیدتر است تا شغل‌هایی که انسان را با امور دنیایی مشغول می‌کند. ولی در هر حال کسب روزی از طریق شغل‌های مباح عبادت است. در مورد سؤال‌های 1 و 2 فکر می‌کنم نباید این‌گونه نظرات را به عنوان یک حرف کاملاً قابل اعتماد مورد توجه قرار داد. موفق باشید
1154
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز در مورد این سوال داشتم که وظیفه بسیج در مسجد چیست آیا پایگاه بسیج وظیفه اش داخل مسجد برگزاری مراسمات مانند نیمه شعبان یا شب قدر یا امسال اینها است یا تشکیل گروه های صالحین یا هردو به نظر شما کدام دارای الویت هستند به نظر شما کار فرهنگی خوب در مسجد چیست ما نسبت به آینده بسیج چه مسئولیتی داریم دوستار همیشگی شما ((سید)) لطفل سوال به صورت خصوصی جواب داده شود
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بسیج، بسیج در راستای اهداف انقلاب اسلامی است، هرکاری که در کنار روحانی و هیئت امناء مسجد می‌توانید در راستای تحقق ارمان‌های انقلاب انجام دهید، موجب سرافرازی شما در قیامت خواهد شد، حال چه تشکیل مراسم مذهبی باشد و چه تشکیل گروه صالحین. مواظب باشید عمل‌زده نشوید و از کسب معارف الهی و حضور قلب معنوی باز بمانید. موفق باشید
1153
متن پرسش
سلام استاد من در حال حاضر درحال مطالعه ی کتبی دینی با یک برنامه ی خاص هستم (عرفان*جهاد بانفس*ناگفته هایی از آیت بهجت *....) و درحال حاضر مطالعه ای درباره ی امام زمان بطور دقیق ندارم و می خوا هم بدانم که آیا ضروری است با تو جه به اهمیت مسئله ی مهدویت مطالعه ی سایر کتب مذکور را رها کنم و به شناخت امام زمان بپردازم یا که نه من می توانم بعد از اتمام کتب مذ کور سراغ شناخت حضرت حجت بروم........ به طور کلی اشکالی دارد اگر مطالعات دینی ام را از مطالعه ی در مورد امام زمان شروع نکنم یا که حتما بایدشروع مطالعات دینی از مطالعات در مورد امام زمان باشد.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی سعی بفرمایید در کنار مطالعه‌ی مباحثی که دارید قلب خود را با معرفت نسبت به حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی» مدیریت کنید تا در افق بهترین به مطالعات خود ادامه دهید. موفق باشید
1149
متن پرسش
1)با سلام.استاد عزیز آیا شما با فلسفه تحلیلی آشنایی دارید؟نظرتان در مورد این سنت فلسفی غربی چیست؟و آیا آن را هم در امتداد همان روح حاکم بر فلسفه غرب می دانید؟ 2)نظرتان در مورد ادعای شکاکان مبنی بر عدم جهان شمولی علیت و بین الاذهانی بودن ارزش اخلاقی چیست؟ایشان این دو را در رد قطعیت وجود خدا می آورند.
متن پاسخ
در فلسفه تحلیلی مباحث حول محور مسائل اپیستمولوژیک نقد اول و یا نقد عقل محض مطرح میگردد. در این بخش کانت مقولات دوازده گانه ای را برای ذهن انسان متصور می¬شود که به وسیله ی آن ادراکات حسی را تحت مفاهیمی نظم می بخشد مانند زمان، مکان، علیّت و... . به بیان ساده تر "چیزها هستند که خود را با مفاهیم تطبیق می¬دهند نه مفاهیم با چیزها"که این همان شکاکیتی است که در اندیشه کانت نهفته است و چیزی نیست جز ادامه فلسفه هیوم . 2- هیومِ انگلیسی به عنوان یک فیلسوف حسی رابطة بین علت و معلول را قبول ندارد و آن رابطه را واقعی نمی‌داند، بلکه مولود تداعی معانی ذهن می‌داند. یعنی می‌گوید: من علت و معلول را حسّ نمی‌کنم و فقط همراهی دو پدیده مثل همراهی برخورد سنگ و همراه آن شکستن شیشه را حس می‌کنم و چون علت بودن سنگ را برای شکستن شیشه حس نمی‌کنم نمی‌توانم بپذیرم. در جواب هیوم گفته‌اند اگر هیچ علیّتی در هستی نیست، پس آن صورت ذهنی که در ذهن ماهست و حکایت از وجود عالَم خارج از ذهن ما می‌کند، هم معلول عالَم خارج نیست، و لذا هیچ دلیلی نداریم آنچه در ذهن داریم اثر واقعیت خارجی است، و این یعنی رسیدن به « ایده‌الیسم مطلق» یا انکار مطلق هستی. در حالی که هر انسانی به طور بدیهی واقعیت را می‌فهمد و قبول کرده‌است. پس هیوم مخالف بدیهی‌ترین باورهای هر انسانی است که انکار آن، اثبات آن را به همراه دارد. در واقع به هیوم اشکال کرده‌اند که اگر شما بخواهید اصل علیت را انکار کنید لازم می‌آید که اصلاً به هیچ واقعیتی اعتقاد نداشته باشید. چون اگر علیت را نپذیرید، پس نباید بپذیرید آن صورت‌های موجود در ذهن شما که معلول پدیده‌های خارجی است هم واقعاً معلول پدیده‌های خارجی است. پس باید بپذیرد که شما نمی‌توانید اعتقاد داشته باشید واقعیاتی در خارج از ذهن شما هست، در حالی که اگر چنین اعتقادی داشتید دیگر نمی‌توانستید کسی را مخاطب قرار دهید و با او سخن بگویید. پس در واقع آن‌چیزی را که در سخن انکار می‌کنید در عمل اثبات نموده‌اید، چرا که پذیرفتن این‌که واقعیتی در عالم خارج از ذهن هست یک امر بدیهی است، پس انکار اصلی علیت و جاهت عقلی ندارد. آری ! ممکن است گفته شود ما در بعضی موارد چیزی را علت چیزی گرفته‌ایم، و بعداً معلوم شده اشتباه کرده‌ایم و آن چیزی را که ما علت پنداشته‌ایم، علت واقعی نبوده‌است. که در این حال شخص منکر اصل علیت نشده‌است، بلکه علت را اشتباه گرفته‌است. و دانشمندان برای رفع این مشکل آزمایش را چند بار تکرار می‌کنند و با قاعده «حضورهای همزمان »، « غیبت‌های همزمان» و « تغییرات همزمان » امکان خطا را به حدّاقل می‌رسانند. تحلیل شناخت اصل علیت علامه‌طباطبایی(رحمة‌الله‌علیه) در جواب اثبات واقعیت اصل علیت در خارج از ذهن می‌فرمایند: « اصل علیت، قضیه‌ای است عقلی، و علمی است حصولی که از علم حضوری نفس به افعالش به‌دست آمده‌است».‌ یعنی می‌فرمایند: اصل علیت قضیه‌ای است عقلی، یعنی عقل متوجه واقعیت آن در خارج می‌شود و نه حسّ، مثل سایر معقولات، مثل خدا و یا قوانین فیزیکی موجود در طبیعت و بعد ادامه می‌دهند که اصل علیت از نوع علم حصولی است که با تعقل و تفکر به‌دست می‌آید که البته آن نیز از علم حضوری نفس به افعالش حاصل می‌شود، یعنی ابتدا نفس انسان در نزد خودش یک رابطه‌ای بین خود و افعالش، مثل اراده کردنش حس می‌کند. یعنی وقتی شما در درون خود اراده کردید که عملی را انجام دهید، ابتدا متوجه می‌شوید یک رابطه‌ای بین شما و ارادة شما هست، به طوری‌که شما بدون این اراده، باز می‌توانید موجود باشید ولی این اراده شما بدون شما نمی‌تواند باشد. پس در درون خود رابطة علت و معلول را به صورت علم حضوری کشف و حس می‌کنید، سپس همین رابطه را به پدیده‌های بیرونی تعمیم می‌دهید. متوجه می‌شوید یک رابطه‌ای بین شما و ارادة شما هست به‌طوری که شما بدون این اراده می‌توانید موجود باشید ولی ارادة شما بدون شما نمی‌تواند موجود باشد. پس ابتدا به همین صورت که عرض شد در درون خود رابطة علت و معلول را به صورت علم حضوری کشف و حس می‌کنید، سپس همین رابطه را به پدیده‌های بیرونی تعمیم می‌دهید. در این حالت است که عقلاً متوجه می‌شوید گویا رابطة بین گرمای دست شما با بخاری مثل همان رابطة شما با ارادة شماست. و یا رابطة بین سنگی که به شیشه خورد و متعاقب آن شیشه شکست. مثل رابطة بین شما و ارادة شماست، پس نتیجه می‌گیرید که واقعیتی به نام علیت در خارج از ذهن شما موجود است، که طرح ذیل، همین موضوع را می‌خواهد بیان نماید موفق باشید
1148
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز در کتاب جوان و انتخاب بزرگ امده که باید یک تصمیم به اندازه ابدیت گرفت تا پشیمان نشویم اینکه تصمیم زندگی انسان خدمت به محرومین باشد و نه دین و شریعت ایا این هدف انسان را به پوچی می برد؟ایراد این تصمیم چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی زیرا باید رجوع همه به خداوند باشد و بخواهند در حیات ابدی سعادت‌مند گردند، در کنار چنین تصمیمی است که باید همچون اولیاء و انبیاء در خدمت محرومان بود و از این کار در نزدیکی به خداوند بهره‌مند شد. موفق باشید
1147
متن پرسش
بسمه تعالی باسلام 1-نظر شما راجع به کتاب توحید آقای دکتر محمد بنی هاشمی چیست؛ ایشان در این کتاب توحید را بر اساس وجدان ثابت کرده اند و نظریه ی ملاصدرا را مبنی بر عین وجود بودن خدا را رد کرده اند که کاملا عقلی به نظر می رسد، در این کتاب آمده است که ما چون بشر هستیم و مفاهیم را از ترکیب دیگر مفاهیم درک میکنیم نمی توانیم وجودی را تصور کنیم که، اختیار داشته باشد که وجود باشد و همچنین نمی توانیم وجودی را بدون ماهیت و ملکی که وجود به آن تعلق پیدا می کند تصور کنیم، پس نمی توانیم بگوییم که خدا عین وجود است، تنها چیزی که می توانیم در مورد خدا بگوییم این است که خدا هست و نمی توانیم نوع وجود خدا را بفهمیم. همچنین نمی توانیم بگوییم که خدا واجب الوجود است زیرا این یک مفهوم عام است و می تواند بر چند چیز مصداق پیدا کند و بنابراین واحد بودن خدا عددی می شود که خارج از توحید است؟ 2-اگر بگوییم خداوند عین وجود است و دائم در حال فضل وجود است و نقص عالم به دلیل این است که موجودات قادر به دریافت وجود کامل نیستند این طور لازم می آید، موجودات که سراسر نیازند به وجود حد بزنند، این چه طور ممکن است؟ التماس دعا
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی این‌که از طریق رجوع به فطرت متوجه توحید الهی شویم روش ارزنده‌ای است ولی علاوه بر فطرت دل، فطرت عقل نیز برای انسان قرار داده شده تا عقل نیز متوجه اسماء و صفات حضرت حق بگردد و با شناخت آن‌ها قلب خود را جهت تجلی انوار الهی آماده کند. بنده ایشان را نمی‌شناسم و کتاب ایشان را هم نخوانده‌ام ولی اگر این‌طور که شما نوشته‌اید باشد معلوم است ابداً اندیشه‌ی ملاصدرا را نفهمیده‌اند و به چیزی ایراد گرفته‌اند که خودشان از اندیشه‌ی ملاصدرا ساخته‌اند. پیشنهاد می‌کنم کتاب «از برهان تا عرفان» را با شرح صوتی آن مطالعه بفرمایید تا معلوم شود ملاصدرا چه گفته و آیا ملاصدرا در موضوع تجلی مخلوقات از عین وجود ، بحث تشکیک در وجود را مطرح می‌کند یا تشکیک در ظهور را؟ موفق باشید
1145
متن پرسش
با سلام و عرض تبریک اعیاد، دانشجوی کامپیوتر هستم که در ادامه تحصیل سر دوراهی قرار گرفته ام. از چند ترم قبل با بررسی بیشتر موضوعات مذهبی و معرفتی و آشنایی با هدف خلقت و با توجه به اینکه برای اهداف مادی رشته ام را انتخاب کرده بودم، به نوعی سردرگمی دچار شدم که آیا این دروسی که شایدهیچ استفاده ای برای رشدمن نداشته باشند همان کار اهمی است که حضرت علی(ع) می فرمایند با توجه به فرصت اندک زندگی باید انجام دهیم، بعد از آن به نوعی بی انگیزگی برای مطالعه آنان دچار شدم طوری که فقط دروسم را پاس میکردم.در این زمان باید برای ارشد تصمیم بگیرم به رشته فلسفه علاقه مندم ولی هم خانواده مخالف هستند و هم احساس میکنم در آینده خیلی نمی توانم در اجتماع به اندازه رشته های فنی مفید باشم، از طرفی در رشته های فنی به نوعی کمبود نیروهای ارزشی دچاریم ولی با توجه به جنسیتم اگر رشته خودم را ادامه بدهم شاید با توجه به رسالت مادری و همسرداری نتوانم خیلی وقت گذاری کنم و برای کشور مفید باشم، رشته ام هم رشته وقت گیری است و کم میتوانم به موضوعات مذهبی هم بپردازم، از طرفی پیش خود می گویم به جای اینکه چند سال دیگر را هم وقت بگذارم و این دروس سکولار با مطالعه کنم، به موضوعات مفید میپردازم. واقعا برای ادامه در رشته خودم انگیزه الهی ندارم کمکم کنید باید چگونه راهم را انتخاب کنم؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی همان‌طور که در سؤال 1142 عرض کردم وظیفه‌ی اصلی خواهران به عنوان مربیان اصلی نسل آینده، تعمق هرچه بیشتر در معارف الهی و اخلاقیات متعالی است و اگر در کنار آن پیش آمد که به کارهای دیگر بپردازند اشکالی ندارد. موفق باشید
1144
متن پرسش
سلام علیکم استاد برای خدا دوست داشتن به چه معناست ؟ یعنی چگونه میتوان فرزند یا همسر و یا دوستان را برای خدا دوست داشت ؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی باید مقصد اصلی جان هر انسانی رجوع به حضرت حق باشد، حال هرچیزی که در این راستا قرار گیرد مطلوب است. همسر شما از آن‌جایی که وسیله‌ای است تا رجوع الی‌الله برای شما راحت باشد مورد علاقه‌ی شما باید باشد و فرزندان شما از آن‌جایی که وسیله‌اند تا شما سربازانی برای اسلام تربیت کنید مورد علاقه‌ی شما هستند. موفق باشید
1143
متن پرسش
سلام علیکم خانمی هستم صاحب دو فرزند و مشغول به کار که این مشغله ها همه وقتم را پر کرده و فکر میکنم که اصلا کار مفیدی انجام نمیدهم بطوریکه شاید فقط بتوانم هر شب یک ساعت مطالعه کنم یا قرآن بخوانم یا ... احساس میکنم همه وقتم بیهوده صرف بچه داری و شغلی که مجبور به انجام آن هستم میشود لطفا راهنمایی بفرمایید چگونه میتوانم همه فعالیتهایم را در جهت پروردگار قرار دهم .
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی پرورش دو فرزند چنانچه با حفظ سجایای اخلاقی و نمایش ایمان از طرف شما باشد راه شیطان را به قلب شما می‌بندد و راه رجوع به حضرت حق را می‌گشاید بر این امر پایدار باشید که نتیجه‌ی نهایی از آن شما است. سعی کنید آن فرزندان سرباز انقلاب و علاقه‌مند به مقام ولایت فقیه باشند. موفق باشید
1142
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده و تشکر از شما چند سوال داشتم 1.ازکجا میتوان فهمید که بلایی که به انسان میرسد امتحان است یا عقوبت گناه؟و اگر عقوبت گناه است باید چه کرد؟ 2.من لیسانس خودم را گرفته و الان دلیلم برای فوق لیسانس خواندن بیکار نبودن است چون خدا انسان بیکار را دوست ندارد آیا میتوان این انگیزه را الهی دانست؟ 3. اگر من وقتم و جوانیم را برای مطالعه کتب دینی صرف کنم و دیگر فکر ادامه تحصیل نباشم و حتی کار(چون دخترم) آیا خسران کرده ام؟البته به صورت پاره وقت در آموزش و پرورش و مدرسه مشغولم ولی این ها دائمی نیست و هیچ اعتباری به آنها نیست لطفا راهنمایی ام کنید که سرگردانم
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- چون ما همواره باید بین خوف و رجا باشیم نمی‌توانیم مطمئن باشیم آن بلا چه جایگاهی دارد هنر ما آن است که در مورد پیش‌آمدها وظیفه‌ی خود را انجام دهیم. 2- ما وظیفه داریم در اصلاح نفس خود و کسب معارف الهی نهایت تلاش را بکنیم اگر در کنارش امکان کار دیگری هم برای خواهران بود اشکالی ندارد. موفق باشید
1138
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم / سلام علیکم / ده سال از ازدواج ما می گذرد و در طول این مدت لباس هایمان را یا با دست می شستیم یا با لباس شویی معمولی(که فقط یا تاید می شوید و بعد با دست باید کف آن را بگیریم و آبکشی کنیم) . اصلا برامون قابل قبول نبود که تا کوچکترین کارمون را بخواهیم بدیم ماشین برامون انجام بده لذا هیچ وقت به فکر لباسشویی تمام اتوماتیک(که لباس را تحویل می گیره، کفی کرده و سپس شسته و خشک کرده و تحویل می دهد) نبودیم و قائل بودیم که برای کارهای شخصیمون باید وقت بگذاریم. اما اخیرا با کمی دقت و محاسبه متوجه شدیم که در یک پروسه لباسشویی توسط دست یا لباسشویی معمولی حدود 180 لیتر آب مصرف می شه در حالی که لباسشویی های تمام اتوماتیک با کمتر از 80 لیتر آب همین حجم لباس را می شویند.لذا وقتی به خشکسالی زاینده رود نگاه می اندازم با این سوال مواجه می شوم که آیا در این مسئله نیز به همان جایی رسیده ایم که خوردن گوشت گربه بر ما حلال، بلکه واجب شده است؟ به نظر شما ما باید کدام روش را انتخاب کنیم؟؟؟؟؟ (قلبا هم راضی نیستیم که دایره ماشینیسم زندگی را گسترش دهیم)
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی با فرضی که شما می‌فرمایید به حکم صرفه‌جویی از آب، راه دوم بهتر است ولی بنده از بعضی‌ها سؤال کردم می‌فرمودند شما در روش اول در مصرف آب اسراف می‌کرده اید. موفق باشید
1137
متن پرسش
سلام جوانی ۲۸ ساله هستم در دوران دبیرستان با معنویت وسیروسلوک آشنا شدم ولی در یک لح ظه پایم لیز خورد وگناهی مرتکب شدم بعر ازآن همیشه احساساتم با خدا در دوران بود گاهی خوب گاهی بد وناامید می شدم تا اینکه شبی بیدار شدم دیدم هیج حسی به خدا ومعنویت ندارم هیچ بلکه نوعی بغض وکینه نسبت به این مسایل دارم از خدا می ترسیدم انگار باری به انداره صد تن برروی دوشم بود همیشه خودم را نوعی پیر حشس می کردم که توانائی انجام هیچ کاری را ندارم از اینکه این حس را داشتم پریشان بودم به اعضای خانواده هم بد بودم ذره ذره نسبت به معنویت دور می شدم از قرار گرفتن در جمع های مذهبی بیزار بودم در موقع شنیدن روضه احساس سرور می کردم نوعی حق به دشمنان خدا می دادم این حالت در من بود تا چند ماه پس از چند ماه وضعم بهتر شد ولی نوعی سنگینی را حس می کردم نمی توانستم سمت خدا برم اگرحس معنوی خوبی به من دست می داد سریع بیخیال می شدم انگار قلبم گنجایش نداشت همیشه می خواستم چیزی در قلبم باشد که آرام شوم همیشه دننبال عشق زمینی بودم که در تمامی موارد شکست خوردم حدود سه سال پیش دختری دیدم که فکر کردم به خواسته ام رسیدم روز به روز خودم را در زیراشعه او میدیدم فکر جدائی و دوست نداشتن او برایم مساوی مرگ بود وهست با اینکه ما رابطه ای نداشتیم ولی این علاقه ولذت در من بود با این که حدود یکسال است که ندیدمش ولی مهرش از دلم بیرون نرفته مهر اورا با هیچ چیز عوض نمی کنم وانگار پرده ای روی قلبم کشیدن نمی زارن به چیز دیگه ای فکر کنم خودم هم ناامید شدم از اینکه بتوانم بیخیال شم می گم چون من مهر اورا به همه چیز ترجیح دادم خدا مرا تنبیه می کنه برخی اوقات چنان منو مسحور میکنه که انگار قفل شدم دیگه هیچ علاقه ای به عبادات ندارم از خودم ناامیدم وبر همین اسا دست به هر کار ی می زنم ولی بعد پشیمان می شوم من در مانده ام کسی نیست مرایاری کند چون توسل نمی توانم بکنم نسبت به همه ناامیدم وهمش دنیال راه فرارم ولی متاسفانه راهی نیست این مزه ای که از علاقه به آن شخص بردم زیر زبانم مانده ونمی توانم دست بکشم همیشه تا به سختی می فتم به سراغ افکار می روم انگار یکی مرا به سوی آتش هل می ده میگین کسی که از سلوک برگشته چاره نداره تمام بد بختی من اینه که به نظرم نتونستم جای اونو تو قلبم پرکنم ومدام از پی همه چیز می روم
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی کتاب «چگونگی ادب خیال و عقل و قلب» را مطالعه کنید. متن کتاب روی سایت لب المیزان هست. إن‌شاءالله وقتی خیال خود را مدیریت کردید، عهد قلبی شما به خدا برمی‌گردد. موفق باشید
1136
متن پرسش
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد ، و سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و تبریک ولادت امام مهدی (علیه السلام) ، 3سوال خدمتتان داشتم : 1.در صفحه 62و 73 کتاب"معرفت النفس و الحشر" جهت ابطال تناسخ فرموده اید که «نفس انسان بوسیله ی بدن کامل میشود و استعدادهای بالقوه اش را بالفعل میکند تا اینکه بنابر صفات و افعال زشت یا زیبا در سعادت یا شقاوت فعلیت می یابد. نفس وقتی به فعلیت رسید دیگر نیاز به بدن ندارد وآنرا ترک میکند (علت مرگ طبیعی هم همین است ). دراین هنگام دیگر برای نفس ممکن نیست که این فعلیتش ازبین برود . لذا تناسخ باطل است چون لازم میدارد که نفس از همان جهت که کامل شده ، ناقص گردد و این عقلا محال است» حال سوال بنده در مواجهه بین بطلان تناسخ و اعتقادحقّه به رجعت است : به نظر میرسد با قیود خاصی، رجعت هم شبیه تناسخ است و لذا "عقلا" چطور ممکن است که نفوس به فعلیت رسیده ای مانند اهل البیت (علیهم السلام) و یا مومنین محض و حتی اشقیاء محض دوباره به بدنی از جنس بدن عنصری دنیایی که نقص و قوه هایی بهمراه دارد برگردند – وتنها تفاوتی که در ظاهر است این است که در تناسخ این برگشت به بدن نوزادی است و رشدعقلانی دارد ولی در رجعت به بدنی 40ساله با ظرفیت کامل عقلی برمیگردند که این هم دلیلی بر رفع نقص ذاتی از بدن مادی نیست- مگر آنکه رجعت به بدنی شبیه بدن اخروی و ازجنسی غیراز ماده ی با حرکت جوهری باشد و یا اینکه اصلاً بدن عنصری هویّتی متفاوت از آن چیزی است که ما میشناسیم (اشاره شده در سوال دوم) ، لطفا توضیحی مبسوط ارائه فرمایید؟ 2.با توجه به نگاه کتاب ده نکته از معرفت نفس برای نظر به جدا بودن حقیقت بدن و نفس انسان که این بدن در موقع مرگ از نفس جدا میشود ، و نگاه کتاب معرفت النفس و الحشر برای نظر به اتحاد حقیقی بین بدن و نفس ، و رابطه ی تجلّی بودن بین نفس انسانی و بدنش که این بدن هرگز از نفس جدا نمیشود (مانند رابطه ی تجلّی میان مجرّد مطلق و موجودات) و این بدن است که تا به حشر و "معادجسمانی" همراه نفس میماند، و همچنین نگاه به ذات مجرّد انسانی که بسیط است و یک کلّ واحد، که تمام مراتب را در خود دارد و هیچ مرتبه ای از او جدا نمیشود (پس مراتب بدن های نباتی و حیوانی هم پس از مرگ در نفس حاضرند ولی موضوع ظهورشان در جنس مادّی وجود ندارد) ، لطفاً جمع بین این نگاه ها بفرمایید؟ /// به نظر مینماید که تمام اینها در یک هویّت خاصّی از بدنِ عنصری مشترک اند که آن بدن نه از غذای جسمانی تغذیه میکند ونه در خاک دفن شده یا در دریا غرق میشود (وغذای مادی تنها معدّ کمال بدن است مانند معدّ بودن علم برای کمال نفس) و نفس از این بدن عنصری هم مانند بدن های برزخی و عقلی، هرگز جدا نمیشود و آن چیزی که در مرگ برزمین می افتد مانند ناخن و موی زائدی است که امروزهم از بدن اصلی ما جدا میشوند؛ یعنی هویّت اصلی بدن ما حس و حیاتش بالذّات است ونه بالعرض، و بنابر اعمال صالح ما ارتباطش با نفس شدیدترولطیف تر میشود؛ این مطالب در شرح "عین 20" ازکتاب «عیون مسائل نفس» علامه حسن زاده، درمورد این هویّت خاص اشاره شده (که ایشان این مطلب دقیق و عمیق را «سرّ معاد جسمانی» میخوانند و با آن شبهه آکل و ماکول را هم رأساً دفع میکنند)؛ لذا فهم کامل این مطلب دقیق، نیازمند تأمّل وتوضیح از سوی شماست تا برای مبتدیانی مثل بنده موضوع روشن تر شود ؟ (و توضیح شما بتواند تکمیلی برای کتاب ده نکته از معرفت نفس باشد) 3.استاد بزرگوارم ، بنده هم در خویش و هم در برخی جوانان اطرفم میبینم که با وجود محبّت به اهل البیت (علیهم السلام) و انس باخلوت و عبادات بعضاً طولانی و تلاش در حضوری کردن اعتقاداتمان به توحید و معاد ، بازهم اثرات جنود شیطان کم وبیش در اعمال ما باقیست! چطور میشود که قلبی هم عاشق عبادت خدا و اهل اشک در خلوت برسیّدالشهدا باشد، و هم هنوز دربرابر برخی معاصی مقاومتش استوار نیست و پایش بلغزد!!؟ آیا حرکت حُـبّـی و «اُنس حضوری» با خدا و قلبی کردن اعمال و عبادات نیازمند نوعی حرکت خاصّ برای تقویت غَضَب و «بُـغـض حضوری» بر هرغیرخدا نیست تا بند امیال و هوای نفس از «مبدأ میل» قلوب ما جدا شود؟ توضیح بفرمایید که راهکارهای سلوکی شریعت برای این مسئله چیست؟ شما بعنوان معلّم و پدر معنوی ما، حتی شده با یک «صلوات» برای بنده دعا کنید که دعای شما برای ما به اجابت نزدیک تر است ؛ حقیر هم ، همیشه برای توفیق روزافزون شما استاد عزیزم دعا میکنم * اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم *
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- با توجه به این‌که در روایت داریم مؤمنین محض و کفار محض رجعت دارند می‌فهمیم کسانی که ظرفیت بالا و قوه‌هایی دارند که هنوز به فعلیت نرسیده و زمانه امکان فعلیت‌یافتن آن استعدادها را به آن‌ها نداده، رجعت می‌کنند و در مورد ائمه«علیهم‌السلام» نیز می‌توان گفت از نظر ظهور کمالات و نمایاندن مدیریت و ولایت الهی، شرایط برایشان فراهم نبود و رجعت می‌کنند تا از این جهت هم مسئولیت خود را به اتمام برسانند. 2- همین‌طور که می‌دانید آن بدنی از نفس جدا است که به عنوان ابزار جهت استکمال نفس در اختیار نفس ناطقه است و مسلّم وقتی مابالقوه‌های نفس انسان به فعلیت رسید آن را رها می‌کند ولی آن بدنی را که با اراده‌های ممتد خود ساخته و شکل اخلاق و ملکات اوست همواره با او هست حال هرچه می‌خواهیم اسم آن را بگذاریم دستگاه آن مشخص است. 3- بحمدالله همین‌که در مسیر حضوری و قلبی‌کردن رجوع إلی‌الله هستید خدا را شکر کنید ولی بدانید انسان به راحتی از خطورات گذشته آزاد نمی‌شود و حجاب‌ها و صور ذهنی گذشته فعالانه نقش خود را بازی می‌کنند عمده آن است که خیال‌اند و ناپایدار و محبوب شما حقیقت است و پایدار، تسلیم آن‌ها نشوید آرام‌آرام زورتان به آن‌ها می‌رسد، خداوند به نور ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» از صراط دنیا عبورتان دهد. موفق باشید
1135
متن پرسش
سلام علیکم در خصوص سوال 1128 من از آقای لنکرانی تقلید میکنم و همانطور که میدانید ایشان در قید حیات نیستند لطفا راهنمایی بفرمایید . در صورت امکان منبعی برای اینجانب معرفی نمایید . ممنون
متن پاسخ
1135 علیکم السلام، باسمه تعالی سؤال شما به لحاظ دو محدوده‌ی زمانی، به دو سؤال تقسیم می‌شه. یکی درست بودن یا نبودن تقلیدتون در زمان حیات مرجع تقلیدتون و یکی تکلیف تقلیدتون بعد از وفات ایشون. اما در مورد قسمت اول باید گفت که اگر مرجع تقلید شما شخصی بوده که اگر در آن زمان هم تحقیق می‌کردید به این نتیجه می‌رسیدید که ایشان اعلم هستند و یا در بین کسانی هستند که از جهت علمی با همدیگر مساوی و اعلم از سایرین می‌باشند، در این صورت تقلید شما صحیح بوده. بنابراین در ابتدای تکلیفتان که تقلید خود را از مرحوم آیت‌الله فاضل شروع کردید اگر این‌چنین بوده که در صورت تحقیق، ایشان را به عنوان اعلم یا یکی از مراجع اعلم به شما معرفی می‌کرده‌اند تمامی اعمالتان صحیح بوده و نیازی به اعاده و قضاء ندارد. و اما در مورد قسمت دوم، باید گفت: شخصی که مرجع تقلیدش فوت می‌نماید لازم است از مرجع زنده‌ی اعلم تقلید کند. حال یا به اذن او (با توجه به شرائطی که در ابتدای رساله، ـ‌احکام تقلید‌ـ ذکر شده) به تقلید از مرجع میت باقی می‌ماند و یا تمامی احکام خود را از مرجع زنده تقلید می‌نماید. بنابراین شما تحقیق کنید و مثلا از دو نفر عالم عادل که می‌توانند اعلم را تشخیص دهند بپرسید و... (راه‌های تشخیص اعلم در ابتدای رساله مراجع تقلید ذکر شده) و از مرجعی زنده تقلید کنید و سپس یا با اذن او با توجه به شرائط، بر تقلید از مرجع سابق‌تان باقی بمانید و یا تمامی احکام‌تان را از مرجع جدید پیروی نمایید. (بنده سوالتان را از یکی از طلاب که در امور فقهی اطلاع داشتند پرسیدم. از این به بعد سوال‌های فقهی‌تان را از مرکز ملی پاسخ‌گویی، به شماره تلفن 09640 بخش پاسخ به سوالات فقهی جویا شوید.) موفق باشید.
1133
متن پرسش
با سلام وتبریک اعیاد شعبانیه .دانشجوی رشته ی فیزیک ام دو سال دیگه می خواهم برای کارشناسی ارشد امتحان بدهم راستش می خوام ببینم اولا استعداد فیزیک را دارم ؟ثانیا اصلا ملاک های تشخیص استعداد چیه؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده در این امر صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید
1132
متن پرسش
باعرض سلام و احترام خدمت استاد موضوع پایان نامه جن وشیطان از دیدگاه قرآن،انجیل وتورات است ممکن است منابعی در این زمینه به ویژه در باب انجیل وتورات معرفی کنید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی در مورد انجیل و تورات چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
1131
متن پرسش
سلام علیکم در مورد فلسفه وعرفان این سوال را خدمتتان داشتم که چرا کتاب جدیدی در عرفان بعد از کتاب فصوص وکتابهای که عرفای ما شرح میکنند نوشته نمیشود یا در مورد اسفار همین مطلب یعنی همه حرف در فلسفه وعرفان زده شده است وحرف جدیدی نیست اگرچه نو اوری های دربعضی از کتب علما دیده میشود ولی جزئی است وهمان مبانی قبلی است لطفا مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی همیشه این‌طور بوده که خداوند برای هدایت نسل‌ها در مکتب انبیاء، علمایی را می‌پروراند که برای چندین قرن حقایقی را بنمایاند، عقلای زمان با فهم اندیشه‌ی علمای دست‌پروده‌ی خدا اندیشه‌ی خود را در تعادل قرار می‌دهد. در این زمان حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیهما» نیز از همین گونه‌اند هرچند این دو بزگوار هنوز از جهتی از سفره‌ی مرحوم ملاصدرا«رحمة‌الله‌علیه» تغذیه می‌کنند. این موضوع را بنده در کتاب «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» بحث کرده‌ام. موفق باشید
نمایش چاپی