بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
932
متن پرسش
سلام.برای حفظ روحیه ونشاط برای انجام کارهاووظایف باید افق نگاه ماکجا باشد؟هدف مابرای اینده چه باشد؟چه کنیم که نگران اینده خود نباشیم؟(طلبه جوان ایرانی)
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی به نظرم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» جواب سؤال شما را می‌دهد زیرا در آن کتاب از یک طرف بر روی انتخاب بزرگ انسان در جوانی که همان نظر به ابدیت است، تکیه شده و از طرف دیگر روشن شده که آن انتخاب مطابق با نفس ناطقه‌ی ما است که حقیقتی است پایدار و مثال حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» زده شده است که چرا حتی در دوران کهولت آنچنان با نشاط بودند. موفق باشید
931
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز. ممنون که برای جوابگویی به سوالات وقت می گذارید.خدای مهربان شما را به کمال ممکن، برساند. سوال اول) چگونه باید نماز خواند؟ آیا باید به معانی توجه کرد؟ آیا بدون توجه به معانی فقط من خویش را در محضر خدا حاضر کنیم؟ آیا منظور از دائم الصلوه بودن یا "رجال لا تلهیهم تجاره ولا بیع ..." همین حضور من در محضر خداست؟ آیا به حالمان موثر است که سعی کنیم در غیر نماز نیز خود را در محضر خدا حاضر کنیم؟ پوزش بابت سوالات زیاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که بیایید همت کنید و یک دور کتاب شریف «آداب الصلوات» حضرت روح الهن خمینی«رضوان‌الهم‌علیه» را با دقت کامل بخوانید تا نه‌تنها جواب سؤال‌های مطرح‌شده‌ی خود را بگیرید بلکه راهی برای شما گشوده شود که صدها سؤال دیگر به‌خوبی جواب داده شود. إن‌شاءالها. موفق باشید
930
متن پرسش
سلام جناب استاد طاهرزاده 1-آیا کتاب یا جزوه ای از شما به انگلیسی چاپ شده است؟ 2-آیا شرایط کنونی یا عصر حاضر ظرفیت آن را دارد که ظهور امام زمان در آن واقع شود ؟ 3- نحوه برخورد با احادیث و روایات آخرالزمانی چگونه باید باشد مثلا شما با این مصداق یابیهای که برخی از گروهها یا اشخاص انجام میدهند مثلا مقام معظم رهبری را سید خراسانی میخوانند (هر چند که میگویند فقط احتمالات را بررسی میکنند)
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- خیر 2- زمان به‌حمدالهر فوق‌العاده آماده است و لذا ملاحظه می‌کنید که چگونه نور حضرت بر قلب مردم تجلی کرده 3- نباید مصداق تعیین کرد. موفق باشید
927
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام ابتداءً از این که سؤال‌هام زیاد هستند و وقتتون را می‌گیرم معذرت می‌خوام. 1ـ وقتی خداوند می فرماید «یا ایهاالناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون» معنی تقوا چیه که با بندگی کردن تازه شاید بهش رسید و چی میشه که آدمها بندگی میکنن ولی به تقوا نمیرسن؟ 2ـ معنای زهد چیست؟ 3ـ باتوجه به آیه 21سوره مبارکه‌ی حجر منظور از اینکه «خزینه وجود شما هم نزد خداست و نازل نشده مگر به اندازه محدود و معلوم» چیه؟ 4ـ معنی این جمله که در کتاب آشتی با خدا اومده و فرموده‌اید: «همه‌ی موجودات از آن جهت که هستند از جنبه هستیشان وجه الله هستند» چیست؟ 5ـ طلب یاری از طرف امام حسین (علیه‌السلام) به چه معنی است؟ و اساسا «هل من ناصر ینصرنی» یعنی چی لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- بندگی خدا اگر درست و مستمر انجام گیرد انسان می‌تواند بر امیال خود غلبه کند و حتی خیالات خود را جهت دهد و این یعنی تقوا 2- زهد روحانیتی است که انسان متوجه می‌شود نباید برای دنیا اصالت قائل شود و داشتن آن را هدف بگیرد و لذا از آن فاصله می‌گیرد 3- این آیه در تفسیر سوره‌ی حجر طی دو جلسه خدمت عزیزان بحث شد آیه‌ی بسیار مهمی است به ان مباحث رجوع فرمایید. 4- این نکته را در ادامه‌ی سیر مطالعاتی در بحث برهان صدیقین در کتاب « از برهان تا عرفان» بهتر متوجه می‌شوید 5- حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» جبهه‌ای را تشکیل دادند که تا قیام قیامت آن جبهه گشوده است و لذا حضرت به همه‌ی تاریخ خطاب کردند که در جبهه‌ی امام حسین«علیه‌السلام» بمانند همان‌طور که شهدای انقلاب اسلامی به دعوت حضرت جواب مثبت دادند. موفق باشید
925
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز. تشکر بابت جوابگویی به سوالات در صفحه 114 کتاب آشتی با خدا جمله زیر گفته شده:"هستی ما که همان نفس ماست، دارای خیال و خصوصیات عقلی و سایر قواست" سوال: نفسی که دارای یکسری لوازم و متعلقات از جمله خیال و خصوصیات عقلی است، آیا نمی توان چیستی آن یا چیستی متعلقات آن را مطرح کرد؟ در صفحه 110 همان کتاب گفته شده: "نفس، زن و مرد بودن برایش معنی ندارد" آیا این موضوع تضادی با مساله جنسیت انسانها در بهشت ندارد؟ اگر بهشت جسمانی نباشد، وجود زن و مرد در آنجا به این معنی است که نفس انسان زن و مرد بودن برایش معنا دارد(یا می توان گفت جسم مثالی زن و مرد بودن برایش معنی دارد، در اینصورت جنسیت منحصرا مربوط جسم فیزیکی دنیایی نیست). تنها در صورتی می توان پذیرفت که "نفس، زن و مرد بودن برایش معنی ندارد" که بهشت هم جسمانی باشد. چون وجود زن و مرد و مطرح بودن جنسیت در بهشت بنا بر آیات قرآن اثبات شده است.(و زوجناهم بحور عین، فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ و ...) اگر کتب دیگری برای تکمیل یا ادامه مباحث کتاب "آشتی با خدا" وجود دارد، لطفا معرفی بفرمایید. التماس دعا. در راه حق و قرآن موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر مباحثی که در رابطه با سوره‌ی واقعه شده است را استماع فرمایید جواب سؤال‌تان داده شود. موفق باشید
922
متن پرسش
سلام.یکی از دوستان سابقم به من خیانت کرده.اکنون با یادآوری خاطره او و اسم او بی اختیار آتش می گیرم و لعنت بر زبانم جاری می شود.من این غضب را توجیه میکنم که غضب و لعنت بر مطلق شر و خیانت است...با این حال احساس تیرگی میکنم...آیا این در برزخ من تاثیر سویی دارد؟ چه کار کنم از شر او و خاطره اش رها شوم؟ نمی خواهم او را ببخشم... آیا راهی جز بخشش وجود دارد که من از شر خاطره او در دنیا و آخرت رها شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: حتماً این کینه در برزخ مزاحم شماست، مدتی دعای مکارم‌الأخلاق را که در آخر مفاتیح‌الجنان هست با تأمل در معانی آن بخوانید. موفق باشید
921
متن پرسش
سلام علیکم؛ تذکر:ظاهرا مباحث"ناتونی عقل در رؤیت حقایق" و "طهارت تکوینی اهل‌البیت" و "طهارت اهل‌البیت، منشأ طهارت سایر اسان‌ها"، در صفحات 212 و 214 و 215، در کتب آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود، شرح داده نشده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: سعی بفرمایید مباحثی که کتاب را شرح داد تا آخر دنبال کنید. موفق باشید
919
متن پرسش
باسلام خدامت استاد طاهرزاده آقای استاد من یک جوان 21 ساله هستم که اعتقاد به دین و نماز در من کم شده لطفا من را راهنمایی کنید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: سعی بفرمایید به کسی کینه نداشته باشید و به مباحث معرفتی بپردازید إن‌شاءالله روحانیتی بهتر از روحانیت قبل به سراغ شما می‌آید. موفق باشید
918
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام من دختر 22ساله مجرد دانشجوی ترم6پرستاری هستم که باادامه تحصیل در این رشته مشکل پیدا کرده ام! اولین مشکل من متاسفانه مانند اکثر هم سن و سالیانم عدم خودشناسی و خودآگاهی درست و نداشتن جهان بینی و تحقیق آگاهانه در مورد رشته دانشگاهیم و آینده ام است که همه این موارد مذکور را بایستی قبل از ورود به دانشگاه میداشتم اما... وامروز بعد از سه سال با لطف و عنایت خداوند حکیم و نظر رحیمانه حضرت صاحب العصر عج الله تعالی فرجه الشریف تحولات زیاد و تدریجی در من وعقایدم رخ داد!اما همزمان با این تحولات به واقعیت های تلخ این رشته پی بردم البته قابل ذکر است که من این تغییرات مثبت زندگیم را مدیون ورود به دانشگاه و محیط درسیم هستم!!و خود رشته هم در زندگی بسیار پرفایده می باشد. اما مشکلات این رشته : 1.در محیط بیمارستان مجبور به درآوردن چادر میباشیم که بنظر من و باتوجه به حضور چند روزه ی خودم در طول ترم های مختلف در بیمارستان هیچگاه هیچ پوششی همچون چادر مصونیت و شانیت یک زن را فراهم نخواهد کرد و در حالت بیچادری هر چند لباس،بلند و گشاد و متناسب باشد اما پوشش کامل محسوب نمیشود خصوصا در محیط های شلوغ و پررفت وآمد و پر از نامحرم بیماستان های آموزشی! 2.در اکثر مواقع بیمار غیر هم جنس به دختران میدهند و ما بایستی که بدن وی رالمس کرده و دارو و پانسمان ها و دیگر اقدامات درمانی راروی بدن وی انجام دهیم البته ما به اساتید و مقامات مربوطه تذکرداده ومتاسفانه به قول خودشان ما باید "حساسیت زدایی" شویم تا در مواقع لزوم کار انجام دهیم و یا اینکه بیمار زن ومرد ندارد جواب ما را میدهند و اینگونه است که هرچند مانند علوم انسانی فکر جوانان را عوض نمی کنند اما با کارها ی ناشیانه و سیستم غلط آموزشیشان قبح خیلی از گناهان راریخته و گیرنده های فطرت جوانان را همچون خودشان از بین برده و حساسیت زدایی میکنند و حرف و دردودل در این مورد زیاد است اما مجال گفتن نمی باشد...... 3.یکی دیگر از مشکلات این محیط اختلاط های بیجا با نامحرمان است که خود عوارض مخرب آن را میدانید.حتی گروههایی که به بیمارستان ها می فرستند نیز مختلطط بوده ودر آموزش مشکلات فراوانی را بدنبال خواهد داشت.. در اینجا ذکر چند نکته را ضروری میدانم: 1.در طی این سه سال طاقت فرسا باتوجه به لطف خداوند هیچ ارتباطی با نامحرمان نداشتم و با شرکت در فعالیت های فرهنگی و مطالعه کتب مذهبی و مداومت بر رعایت عفت و حجاب خود را از این مهلکه پر گناه و خطر دور نگهداشته ام البته میدانم که خیلی از توفیقات از من سلب شده اندالبته در رساله و احکام خوانده ام که همه اینها بر حسب ضرورت!که من آن را یا تشخیص نمی دهم یا ااحساس نمیکنم؟؟ 2.شنیده ام از بسیاری از بزرگان که نباید صحنه را خالی کرد اما با توجه به نکات مذکور،رعایت عفت و حجاب و عدم اختلاط با نا محرم برایم واجبتر و اصل میباشد که همه در راستای رضای خداوندی است و رضوانش را در پی دارد و اغراق نکرده ام اگر بگویم که در این چند سال رحمت خاصه اش را احساس کردم که همه از رحمت خداست و من ناچیز هیچ هیچ هیچم البته میدانم که خدا مرا به این حرفها امتحان خواهد کرد 3.با توجه به شنا ختی که از خود،اهداف و علایقم پیدا کرده ام حتی اگر این دو ترم را هم ادامه بدهم بعد از کارشناسی به حوزه خواهم رفت.(میدانم که از در و دیوار حوزه معنویت نمی بارد و مدینه فاضله نیست و در مورد انجا هم تحقیق کرده اما همچون نیاز تشنه به آب به تحصیل علوم دینی علاقمند شده ام) 4.ودر آخر لازمست بگویم که تنها و تنها چیزی که برایم مهم است اینست که راه رضای خدا و اهلبیت را طی کنم و بس!و حرف هیچکسی برایم مهم نمی باشد.اما از افراطی گری هم وحشت داشته و به همین سبب دست به دامن شما شده و میخواهم که هرچه زودتر وقبل از شروع ترم جدید مرا از سردرگمی نجات دهید که آیا وچرا این دو ترم را تمام کرده و سپس به حوزه بروم یا از همین ترم بروم؟؟! ودر آخر حلال کنید..
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در هر صورت اگر بتوانید با حفظ روحانیت خود در خدمت بیماران باشید خوب است. واقعاً می‌شود با پوششی کامل – بدون چادر- یک نحوه حضور معنوی داشت به طوری که چشم نامحرم هرگز به شما جلب نشود و محیط کار را محیط اُنس با خدا و خدمت به خلق خدا قرار داد و حتی‌الإمکانبه سایر همکارانتان در امور دینی کمک کنید که از دست نروند. موفق باشید
914
متن پرسش
سلام علیکم کتاب زن آنگونه باید باشد را مطالعه کرده ام ولی در مورد این حدیث که جهاد زن خوب شوهرداری کردن است چیزی دستگیرم نشد اگر باید باز کتاب را بخوانم لطفاً بفرمایید یا کمی برایم توضیح دهید و یا کتابی معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: وقتی زن متوجه شود که بستر زندگی شوهرش را از همه‌ی جهات فراهم کند در تمام کارهای مثبت شوهر خود سهیم است و نتایجی که یک انسان مجاهد فی‌سبیل‌الله می‌برد نصیب او می‌شود. موفق باشید
913
متن پرسش
سلام علیکم . ببخشید استاد، ما خواهرانی هستیم که در یک تشکل کار فرهنگی انجام می دهیم. مدتی است که غم خانواده هامان درد مشترک ماست. اصلا خانواده های ما مرگ را در مقابل خود نمی بینند و به گونه ای زندگی می کنند که انگار تا ابد قرار است در دنیا بمانند. بعد نمازشان بلافاصله مشغول دنیا می شوند و خیلی تلاش می کنند اما نه برای خدا.خیلی برای ما زحمت می کشند اما نه برای خدا. اصلا نمی توانند تصور کنند که دین ساحت بالاتری هم دارد و این از نحوه ی زندگی شان مشخص است.جناب استاد ، ما جلسه ای گرفتیم و بحث کردیم روی این مسئله . باید خودمان را بسازیم تا آن ها ساخته شوند. اما تا ما ساخته شویم دیگر آن ها فرصت هدایت را از دست داده اند. استاد ، روز به روز دنیا گرایی آن ها بیشتر می شود و نگرانی های بی جهت نسبت به زندگی دنیا و موفقیت و آینده ی ما دارند ، اما آینده را چه تعریف کرده اند که با زندگی دنیایی تضمین شود ؟ جناب استاد، به نظر شما چگونه می توانیم آن ها را هدایت کنیم؟ ریشه ی این دنیا گرایی را یاس از حیات توحیدی یافتیم. ضمن این که به جهت تاثیر پذیری و تاثیر گذاری بیشتر خانم ها ، قرار شد روی مادران کار کنیم تا خانواده هدایت شوند و از این منظر بسیاری از مسائل را شاید بتوان از طرق عاطفی حل کرد...اما چگونه؟ چگونه می توان آن ها را که سال ها با دنیا و جلواتش انس گرفته اند ، متوجه حیات برتری کرد؟ چه باید کرد؟ یک راه عملی و کاربردی. هر کمکی از دستتان بر می آید بفرمایید و لطفا افق جدیدی را به روی ما بگشایید. لطفا تا حد امکان پاسختان را شرح بفرمایید .این از مشکلاتی است که بارها در جمع های مختلف مطرح شده و دغدغه ی فقط ما نیست .با تشکر.التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: ظاهراً به چند دلیل نمی‌توانید کاری بکنید؛ یکی آن‌که اکثراً در این سن شکل گرفته‌اند و دیگر آن‌که مشکلشان است از شما حرف‌پذیری داشته باشند لذا پیشنهاد بنده آن است که اولاً: بیش از حدّ حساس نباشید که موجب برخورد بد یا سبک‌کردن آن‌ها شود. ثانیاً: با برخورد خوب و تذکرات جسته‌گریخته، تذکراتی بدهید که کوتاهی نکرده باشید ولی خیلی مطلب را دنبال نکنید. مباحث کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» خوب است ، محفلی ترتیب دهید تا هر هفته یک جلسه از آن خوانده شود و برای همدیگر شرح دهید. موفق باشید
912
متن پرسش
سلام استاد ، درس اصول مدیریت ما خیلی غربی است . بچه های سر کلاس هم چه از نظر فکری چه از نظر ظاهری غربی هستن. استاد ، به نظرتون وقتی سر کلاس بچه ها نظر می دهند لزومی داره که ما هم نظر بدهیم ؟ چون به هر حال هم استاد ، هم پسرهای کلاس نامحرم هستن . استاد ، نظر دادن مهم تره تو این وقتا یا این که خودمون رو از حرف زدن حفظ کنیم با شرایطی که بهتون گفتم؟ . استاد به رئیس جمهور عزیزمون تو نظرات توهین می شه.شایدم توهین نباشه. استاد ، تخصص مهمتره یا تعهد؟ استادمون میگن "بسته به شرایط داره 90 درصد تخصص." شما نظرتون چیه و چرا ؟ ای خدااا...
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1- اگر شرایط طوری است که می‌توانید نظر اسلام را خوب ارائه دهید و زمینه‌ی توجه به آن فراهم است سخن‌گفتن بهتر از سکوت است، ولی اگر بنای نپذیرفتن دارند و با موضوع به صورت علمی برخورد نمی‌کنند سکوت بهتره 2- اساس هرکاری تعهد است ولی انسان متعهد در هرکاری که به عهده می‌گیرد باید متخصص باشد و شرعاً نباید در کاری که تخصص لازم را ندارد وارد شود. موفق باشید
911
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز و مهربان استاد عزیزم حقیر در قبل از ازدواج از جهت اعمال عبادی و حفظ عالم دینی به یاری خدای متعال بسیار موفق بودم و در مبانی معرفه النفس بسیار تغمّر کرده و توفیق مکاشفات تجردیه نصیبم می شد.اما بعد از ازدواج در این وادی دچار سستی و تسویف عجیبی شده ام که سرتاسر وجودم را زیر فشار خود لگد مال می کند نمی دانم چه کنم امیدوارم یاری بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در روایت داریم وقتی انسان مؤمنی وارد برزخ می‌شود به جهت شرایط جدید، تعادل خود را از دست می‌دهد. مؤمنین ساکن برزخ چون می‌خواهند به سراغ او بروند بزرگان آن عالم می‌فرمایند: فعلاً رهایش کنید تا به خود آید. مدتی طول می‌کشد تا به خود می‌آید و زندگی برزخی را مطابق ملکاتی که در دنیا به‌دست آورده ادامه دهد. حالاقصه‌ی شما همین‌طور است. عجله نکنید إن‌شاءالله شخصیت مطلوب خود را در شرایط جدید بازخوانی می‌کنید و ادامه می‌دهید. إسرار بر داشتن آن نوع زندگی که قبل از ازدواج داشتید، نداشته باشید. موفق باشید
910
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم خدمت استاد سلام علیکم، آدم عصبانی مزاجی نیستم اما تنها در مورد همسرم خیلی پیش می آید که از دستشان عصبانی شده و این عصبانیت هم بسیار آثار فردی بدی برایم به دنبال می آورد؛ چه کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: این از فعالیّت‌های دشمن اصلی شما یعنی شیطان است. باید به کمک راهنمایی‌های اهل بیت(علیهم‌السلام) در اصلاح نفس خود بکوشید. کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل از حضرت امام خمینی(رضوان‌الله‌علیه) مفید است به خصوص قسمت غضب آن. موفق باشید.
908
متن پرسش
باسلام و عرض ارادت و ادب خدمت استاد طاهرزاده - اینجانب با مطالعه و گوش دادن به سخنان {فایلهای صوتی} شما در خصوص معرفت النفس و آشتی با خدا و....... سوالاتی برایم پیش آمده که امیدوارم پاسخ مناسب آنرا از حضرتعالی دریافت نمایم : 1-با توجه به اینکه فرموده اید هیچ اسم و صفتی از او از اسم و صفت دیگرش سبقت نگرفته است، بلکه تماماً با تمام اسماء حسنایش در صحنه حاضر است و این حدیث قدسی که میفزماید" سبقت رحمتی غضبی" چگونه تفسیر میشود؟ 2-آیا میتوان گفت تجلی خدا و ظهور او در انسان همان من و نفس انسان است ؟ 3-انسانهایی که معلوم است به کمال موردنظر در زندگیشان نرسیده اند چطور نفس یا روح تن آنها را رها میکند که معمولا عموم مردم چنین اند!آیا منظور شما از کمال کمال معنوی نیست ؟ 4-آیا خلق و خو و رفتار انسانها جز حقیقت آنها نیست اگر بلی پس چگونه میفرمایید که پدر در حقیقت فرزند نقشی ندارد در حالیکه فرزند از خلقیات والدین ارث میبرد و اصطلاحا علاوه بر خلق – خلق او هم به آنها میرود ؟ 5- چرا نگوییم بدن قیامتی همان من انسان است ؟ 6-گاهی اوقات انسان خواب دزدی را میبیند که وارد خانه اش شده و او برای کمک گرفتن از دیگران با تمام تلاش سعی میکند فریاد بزند اما نمیتواند – اگر این همان من انسان است که حقیقت گفتار از اوست پس چرا نمیتواند داد بزند مگر من هم لال میشود؟ 7- فرق صحبت کردن با ارواح و احضار ارواح در چیست ؟ آیا شخصی که با ارواح صحبت میکند با اراده خود و با میتی خاص ارتباط برقرار میکند یا اینکه با هر میتی بخواهد میتواند صحبت کند !آیا دارای مراتب است و از سلسله ریاضتهای خاص پیروی میکند توضیح کامل بفرمایید؟ وفقناالله لما تحب و ترضی
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: 1ـ در مقام ذات، صفات خداوند عین ذات است یعنی عین علم و حیات است چون دوگانگی نقص است و نقص در خداوند راه ندارد ولی همان ذات در صفات فعل یعنی نسبت به مخلوق با رحمت برخورد می‌کند. 2ـ وجود نفس انسان تجلّی الهی است همان طور که الهاماتی که به قلب شما می‌شود تجلّیات الهی است. 3ـ این قسمت در شرح ده نکته بحث شده به آن‌جا رجوع فرمایید. 4ـ حقیقت انسان همان نفس ناطقه‌ی اوست که در هر شرایطی که ظهور کند از آن شرایط تأثیر می‌پذیرد مثل خلقیّات والدین؛ ولی آن‌طور نیست که آن خلقیّات جزء ذات او باشد و نتواند آن را تغییر دهد. 5ـ اشکالی ندارد ولی فراموش نکنید که نفس انسان حالتی جسمانی به خود می‌گیرد. 6ـ چون ملکه‌ی به کار بردن دهان بدن مادی بر او حاکم است و در خواب از آن به راحتی نمی‌تواند استفاده کند. 7ـ بنده بیش از آن‌چه در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» چیزی جهت جواب این قسمت از سؤال ندارم. به آن کتاب رجوع فرمایید،‌ انشاءالله جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید.
907
متن پرسش
سلام-لطفا حرز حضرت امیرالمومنین را بفرستید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در حاشیه‌ی مفاتیح الجنان هست. رجوع فرمایید. موفق باشید.
906
متن پرسش
چه کنیم که برای نماز شب بیدار شویم بنده قبلا در دوران مجردی خیلی راحت می توانستم بر خوابم غلبه کنم و سحر بیدار شوم اما بعد از تاهل و خصوصا جدیدا که دارای فرزند شدم بخاطر دیر خوابیدن بچه و نیز زیاد بیدار شدن او در طول شب بیدار شدن سحر برایم خیلی سخت شده است و حتی بسیار می شود که بیدار هم می شوم اما از فرط خستگی می خوابم چه می شود کرد با اینکه این مشکل به این زودی هم گریبانگیرم می باشد؟ یکی از بستگان نزدیکم دختری حدود 20 ساله است که دچار افسردگی شدید شده است و با اینکه فردی مذهبی و نماز خوان و خانواده مذهبی هست اما بخاطر برخوردهای بد دیگران در دوران تحصیل که ایشان راتحقیر می کردند کم کم به همه چیز بدبین شده و به هیچ چیز هم امید ندارد و همه چیز برایش بی معنا شده است و حتی با اینکه به روانپزشک هم مراجعه کرده اما باز داروهایش را استفاده نمی کند و قائل است که این ها فایده ندارد و ... به نظر شما چگونه می شود به این فرد کمک کرد در ضمن با مباحث معرفتی اینقدر اشنا نیستند که بشود با صحبت از نظام الهی و .. او را راضی کرد یعنی توان فهم این مسائل برایش سخت است با اینهمه چگونه می شود به او کمک کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: با توجه به این که شور نماز شب خواندن را در خود نگه داشته‌اید انشاءالله خداوند شرایط آن را فراهم می‌نماید، فراموش نکنید خداوند هدایت‌هایی دارد که فقط در نیمه شب به قلب انسان الهام می‌نماید. قسمت دوم سؤالتان در حیطه‌ی اطلاعات بنده نیست. موفق باشید.
905
متن پرسش
سلام علیکم در بحث جبر و اختیار وقتی که به خود رجوع می کنیم متوجه می شویم که این خودمان هستیم که باید تلاش کنیم و خود را نجات دهیم و وقتی که با توجه به بحثهای معارفی برخوردمی کنیم متوجه می شویم که این خدا و ذوات مقدس ائمه هستند که قطعا نقش هدایتگری را در وجود ما بازی می کنند و حتی بالاتر از علم و معرفت به این موضوع خودمان هم با رجوع به مسائلی که در زندگی امان پیش می اید حضورا حس می کنیم که کسی دیگری مسیر زندگی را برایمان ترسیم می کند و ما خودمان به تنهایی نمی توانستیم به این موفقیتهای برسیم حال سوال این است که چگونه باید این دو حقیقیت(یعنی اراده خود و اراده خدا) را با هم بفهمیم و بالاتر درک کنیم یعنی در همان لحظه ای که خودمان با اراده خودمان دست به کاری می زنیم در همان لحظه هم کار را دست خدا بدانیم؟ باتشکر و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: از جزوه‌ی جبر و اختیار و سی دی صوتی مربوط به آن انشاءالله جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید.
900
متن پرسش
باسلام در مورد انجمن حجتیه اطلاعاتی را می خواستم ویا منابع معتبری را معرفی کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: کتاب حزب قاعدین خوب است. موفق باشید.
899
متن پرسش
سلام خدمت بزرگوار در کتاب ادب خیال ....منظورتون از ایت الله محمد شجاعی کی هست؟چون مقالات در رابطه با تزکیه و سیرو سلوک از استاد محمد شجاعی هست و ایت الله محمد شجاعی چنین کتابی را ندارند.ممنون از زحمات شما بزرگوار
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: حضرت آیت‌الله محمد شجاعی همان فردی هستند که کتاب های «مقالات» و «معاد یا بازگشت به خدا» را نوشته‌اند. بعضی انتشارات ها تحت عنوان استاد محمد شجاعی از ایشان نام می‌برند. موفق باشید
898
متن پرسش
سلام.برای توسع وبرکت در وقت برای انجام فالیت های علمی چه راهکاری وجود دارد
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: برنامه ریزی که همه جانبه و غیر سخت گیرانه باشد خوب است بخصوص که ورزش کردن نیز در آن لحاظ شود. موفق باشید.
897
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی در مبحث برهان حرکت جوهری شما در یه قسمت برای اینکه اثبات کنید که حرکت ذات جسم است از زمانمند بودن اونها استفاده می کنید و بعد هم میگید که زمان رو نمیشه ازونا جدا کرد (حدا از مفهوم انتزاعی بودن زمان) پس چون زمان هم تقدم و تاخر است که از حرکت زمین ناشی میشه پس همه ی اجسام حرکت در ذاتشونه اما حالا من همین بحث رو یه جور دیگه مطرح میکنم میدونیم که وقتی دو تا ترن با سرعت یکسان در حال حرکت باشند و ما هیج چیزی که مبنای مقایسه باشه نداریم پس احساس می کنیم که این دو تا ثابتند (همونطور که خودتون فرمودید) حالا چون همه ی اجسام مادی موجوذ روی زمین با اون حرکت می کنند و ما مبنای مقایسه ای نداریم احساس می کنیم که ثابتند اما در حال حرکتند در واقع با همون سرعتی که زمین داره حرکت می کنه و مثلا وقتی میگیم سن این جسم 2 زوزه یعنی از وقتی که به وجود اومده 2 بار زمین به دور خودش گشته. پس در واقع زمین در حال حرکت بوده و اینو نمیشه به همه ی اجسام نسبت داد. حالا سوالی که اینحا ذهن منو درگیر کرده اینه که اگه این جسم در خلا باشه چی اونوقت نه زمانمند هست و نه اینکه حرکتی میکنه (البته من نمیدونم که اگه جسمی در خلا باشه آیا تغییری میکنه یا نه)یعنی در واقع ما تونستیم زمانمند بودنش رو جدا کنیم در اینجا چه طور میشه حرکت را در اعراض دید و سپس در جوهر توجیح کرد؟یچون مسلما اگه حرکت جوهری باشه باید در تمام عالم ماده این برقرار باشه ممنون میشم اگه راهنمایی بفرمایید با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: هر پدیده‌ی مادی زمان مخصوص به خود را دارد. اگر ما از منظومه‌ی شمسی خارج شویم زمانِ عَرَضیِ پیش آمده نسبت به حرکت خورشید را نداریم،‌ نه این که از زمان خارج شویم تا بگوییم زمان‌مند بودن اشیاء در آن شرایط از شیء جدا شده و علت این‌که اشیاء دارای ذاتی هستند دارای تقدّم و تأخر ، پذیرش زمان و زمان‌مند بودن آن‌ها ربطی به نسبت آن‌ها با زمان مربوط به زمین و خورشید ندارد، بر فرض که زمین در حرکت خود متوقّف شود، آیا تغییر و گذشته‌ و آینده‌ داشتن عالم هم از بین می‌رود و یا ملاک مقایسه یعنی حرکت زمین تغییر می‌کند؟ در حالی که هنوز تغییر و تقدّم درجای خود موجود است و این نشان می‌دهد ذات عالم ماده دارای چنین پذیرشی است. موفق باشید
894
متن پرسش
با سلام و عرض تشکر بابت پاسخگویی به سوالات. مشکلی دارم که امیدوارم با راهنمایی شما حل شود. من فردی درونگرا هستم. البته از ابتدا اینطور نبودم. در تمام طول تحصیل و حتی الان هر کس به من مراجعه میکرد تا بهش توی درسا کمک کنم با کمال میل قبول میکردم. چون تنها چیزی بود که بلد بودم. از این طریق هرچند وقت یکبار دوستای جدید پیدا میکردم. ولی موقتی بود چون اونا فقط من رو برای یاد گرفتن درسا می خواستن. متاسفانه تا احساس میکنم یه کسی پیدا شده که می تونه کمک کنه همه اسرا رم را بهش میگم و بعد رفتارش با من عوض میشه. و خودش رو بالاتر از من میدونه. لطفا کمکم کنید. چطور میتونم مثل دیگران بشم در حالیکه دینم رو مانع میدونم، در حالیکه چیزی بلد نیستم. اینکه کی حرف بزنم چه حرفی بزنم با آدما چطور برخورد کنم خیلی سپاسگذارم
متن پاسخ
طبق وعده‌ی قرآن «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» اعمال الهی و عبادات شرعی ضعف‌ها و کوتاهی‌ها و گناهان را از شخصیت انسان می‌زداید و اگر در معارف الهی تعمق بیشتر نماییم و در عبادات شرعی مراقبه‌ی کامل کنیم تا آن‌جا انسان جلو می‌رود که خداوند به او وعده می‌دهد: « َ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏ » یعنی ضعف‌های آن ها تبدیل به قوت می‌شود و با شخصیتی ممتاز وارد صحنه‌ی زندگی و ارتباط صحیح با سایر انسان‌ها می‌گردید. پیشنهاد بنده آن است در ذیل شخصیت حضرت روح‌الله خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با کتاب‌های شهید آوینی ارتباط پیدا کنید. موفق باشید
893
متن پرسش
بخشی از رساله ارشد حقیر به نقد درون دینی و برون دینی نظریه هایی مربوط است که در حقیقت و ماهیت ایمان و مقولات مرتبط با آن همچون معرفت، تصدیق، کفر، تکذیب، یقین و... ارائه شده؛ خواهشمندم در حیطه هر دو نقد راهی باز کنید تا در راستای آن به نقدهای پرثمر برسم. ممنون از حوصله و عنایت جنابعالی.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: بنده بر همین اساس کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را نوشته‌ام و در حال شرح آن هستم. موفق باشید
892
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی ببخشید استاد چند تا سوال داشتم که خواهشمندم راهنماییم کنید. من مدتها قبل با آثار شما آشنا شدم اما بدون توجه به سیر مطالعاتی شما هر زمان که احساس می کردم به موضوع خاص نیاز دارم با توجه به این احساس مقداری از کتاب شما یا سخنرانی شما را گوش میدادم.حال فکر می کنم اینکارم اشتباه بوده و نیاز به سیر مطالعاتی منسجم تر و مشخص تری دارم . بنابراین با توجه به اینکه من آثار شمارا تا حدودی خواندم آیا از دوباره و از ابتدا شروع کنم سیر مطالعاتی را یا سیر فرد دیگری را پیشنهاد می کنید؟ چه طور میتوان سیر و سلوک عرفانی را شروع کرد؟ 2-مشکل دیگر من اینست که متوجه نمیشوم چه زمانی دارم حرف لغو میزنم.یعنی از کجا میشه فهمید که نباید حرف زد مثلا وقتی با مادرم دارم حرف میزنم یا بادوستام احساس میکنم با حرف زدن بهشون نزدیک میشم و گاهی شادشون میکنم و از طرفی هم حس می کنم حرف لغو هست.یا اینکه وقتی بحث های سیاسی میشه.اگر امکانش هست یک میزان سنجش معرفی بفرمایید که من متوجه بشم. 3- مدتهاست سوالی برایم پیش آمده گاهی هنگامی که تازه میخوابم درحالتی که نه خواب هستم و نه بیدار یعنی محیط اطرافم را میبینم اما احساس می کنم ناظر بر بدنم هستم یعنی گویا بدنم را هم میبنم و احساسی دارم مثل اینکه روحم در حال خروج از بدنم است اما بعد از چندین با ر که به دستم فرمان میدهم حرکت میکند و گویا روح به بدن من برمیگردد که مرا اذیت می کند و گاهی حتی حالتی از هوشیاری را دارم که میخواهم سعی کنم مثلا بدون حرکت بدنم وسیله ای را که اطرافم هست حرکت دهم .نمیدانم دلیلش چیست و اینکه چه طور میتوان رها شد از اینحالت؟ ازاینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار بنده ی حقیر گذاشتید متشکرم.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: سیر مطالعاتی که در روی سایت هست را ملاحظه کنید هرکدام از مباحث را که کار نکرده‌اید کار کنید 2- همین مثال که زدید مثال خوبی است که وقتی هدف شما از حرف‌زدن ایجاد نزدیکی بیشتر است پس لغو نیست در هر مورد باید هدف ارزشمندی مدّ نظر شما باشد و نه مطرح‌کردن خود یا تحقیر رقیب. در امور سیاسی هر سخنی که منجر به تقویت نظام اسلامی و ولایت فقیه می‌شود لغو نیست. 3- اصل کار بد نیست و توجه به جنبه‌ی تجرد خودتان است ولی اولاً: مواظب باشید بدن خود را ضعیف نگه ندارید که موجب تقویت واهمه می‌شود. ثانیاً: خودتان را مشغول این احوالات نکنید، اگر خودش پیش آمد اشکال ندارد بعد از مدتی می‌رود. موفق باشید
نمایش چاپی