باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضوری که با حاج قاسم پیش میاید فکر کنید. إنشاءالله مباحث اخیری که در مورد حاج قاسم در کانال «مطالب ویژه» عرض شد مفید خواهد بود. موفق باشید@matalebevijeh
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نشانهی بصیرتی است که حاج قاسم در إزای نظر به حقیقت متوجه شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سیر مطالعاتی سایت میتواند راهی را إنشاءالله بگشاید. به خصوص اگر تا بحث معاد کار را جلو ببرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضوری که با حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» در این تاریخ سراغ انسان میآید از جنس حقالیقین تاریخی است و موجب حضوری میشود در راستای ارادهی الهی در این تاریخ. سلوکی که حاج قاسمها را میپروراند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نکردهام. شاید منظور این باشد که نمیتوان گفت چون طرف دزدی کرده است، نمارهایی که خوانده باطل میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی از آنچه افلاطون در کتاب «ضیافت» فرموده در ذهن ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فلسفهی اخلاق کانت به یک معنا، اخلاق به حساب نمیآید بلکه نوعی نظر به اگزیستانس انسان دارد و این که بودنِ انسان نباید با نظر به هدف دیگری مدّ نظر باشد؛ آنطور که در مباحث اخلاقی امری مدّ نظر قرار میگیرد و آن امر، اُبژهی ما میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درخت به اعتبار حیاتش باید مدّ نظر باشد و حیات، شدت و ضعف ندارد و انسان نیز به اعتبار انسانیتاش باید مدّ نظر باشد که امری است معنوی و دارای شدت و ضعف، وگرنه انسان به عنوان حسن و رضا و ... که شدت و ضعفبردار نیست! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حاج قاسم معلوم شد مکتب حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» چه تواناییهایی در خودْ نهفته دارد و در حقّانیت این مکتب همین بس که چنین افرادی را میتواند بپروراند که اینچنین در تاریخ خود حاضر میشوند و متوجهی افقهایی میگردند که به تمام معنا، معنای زندگی را و معنای حقیقت را میتوانند درک کنند.
این نکتهی بسیار مهمی است که وقتی انسان نداند آرمان حقیقیاش چه باید باشد، سرگردان اهداف تهی میشود و عملاً خود را در امورِ پراکنده، پراکنده میکند و برای نجات از این پراکندگیِ شخصیت، حضرت احدیت جان و قلب انسان را به سوی خود جلب میکند، تا انسان از پراکندگی شخصیت نجات یابد و به خود آید. به خودآمدن، همان احیاء و زندهشدن قلب است. زیرا در آن صورت توجه جان انسان به حقیقتِ یگانهی عالم میافتد و احساس زنده بودن قلب، در خود انسان پیش میآید و در این حال چشم انداز و میدان دید انسان تنها حقیفت خواهد شد و هرجا آن را بیابد می شناسد.
مهم آنجا است که هرکدام سعی کنیم تکلیفمان را نسبت به حقیقت بدانیم و دائم به این فکر باشیم که خودمان حجاب حقیقت نباشیم تا از تجلیات انوار الهی که ما را متوجه چشم اندازی میکند که در پیش روست، استفاده کنیم و افق عالم را صبح طلوع حقیقت در نظر بگیریم و هماکنون از آن بهرهمند شویم. در آن صورت خدا را در تاریخهای مختلف و در مناظر مختلف نظاره خواهیم کرد.
فهمِ شأن خدا در هستی به این معنا است که انسان به اقتضای ذاتش که وجودی است گشوده، میتواند تجلیّات انوار الهی را در خود احساس کند و با همهی موجودات که بهرهای از وجود دارند رابطه برقرار کند و آنها را بفهمد و نسبت به وجودِ آنها فکر کند و با موجودات گفتگو نماید. در این حالت است که انسان مییابد چگونه تشییعکنندگانِ سردار، مظهر انوار الهی بودند.
ما انسانها هر بار حینِ رو برو شدن با یک رخداد تاریخی و یا انسانی بزرگ، چیزی متفاوت را می فهمیم. تعدد دلالتها هر بار یک تعدد تاریخی است. این تعدد از اینجا ناشی میشود که هر بار به گونهای متفاوت از سوی تجلیات الهی مورد خطاب قرار میگیریم و این است که باید بدانیم از حاج قاسم سخنگفتن تمام شدنی نیست. هرچند سخن بس بسیار است و هر اندازه از حاج قاسم سخن بگوییم، از خودِ گمگشتهی خود بیشتر سراغ گرفتهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که به ما فرمودهاند: «اطلبوا العلم و لو بالصین» خِرد علمی در هرجای دنیا که باشد، مطلوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب چون مدتی در قسمت اهل سنت تبعید بودند متوجهی این امر شدند وگرنه عموماً بیشتر بحث عدم نقد خلفا مطرح بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم معتقدم قاجار با شیفتگی نسبت به غرب، نهتنها امیر کبیر که بنا بود برخورد علمی با غرب داشته باشد را به قتل رساند، بلکه کلاً کشور را مشغول امور فرعی کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که دنیا را و جایگاه آن را نسبت به حیات ابدی خود درست تبیین کنیم. در اینکه این نوع بلاها حتی برای مؤمنین بیشتر است، نشان میدهد که ما جای و جایگاه خود را در دنیا جای و جایگاه اصلی نگیریم. به همین جهت به ما فرمودهاند: «أَلْبَلآءُ لِلْوِلاءِ؛» مگر کربلا از همین جنس نبود؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقه و اصول، خود به خود موجب میشود تا روحیهی تدبّر در متون دینی در شما تقویت شود. به همین جهت خوب است که آنرا جدّی دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از همین طریق سؤال سایت، چنانچه سؤالی باشد میتوانم در خدمتتان باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از آن جهت گفتهاند که حضرت عسکری «علیهالسلام» میفرمایند: «نَحْنُ حُجَجُ اللهِ عَلي خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَيْنا»[1] يعنى؛ ما (امامان) حجّتهاى خدا بر مردم هستيم،- تا راه را از بيراهه نشان دهيم- و جَدّه ما فاطمه، حجّت است بر ما. و حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه نيز در اولين سخن خود پس از ظهور مىفرمايند: «وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللهِ لي اسْوَةٌ حَسَنَةٌ»[2]يعنى؛ اسوه و راهنماى من در اين نهضت، دختر رسول خدا است. و اين سخن نشان مىدهد نظامنامه حكومت جهانى مهدى عجل الله تعالى فرجه مبتنى بر سيره فاطمه عليهاالسلام است. موفق باشید
[1] ( 1)-« تفسير اطيبالبيان»، ج 13، ص 223.
[2] ( 2)-« بحارالانوار»، ج 53، ص 180.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. عرایضی در کتابهای «مدرنیته و توهّم» و «گزینش تکنولوژی از دریچهی بینش توحیدی» شده است. واقعاً جهان مدرن، مرگ را برای خود سخت کرده است. جناب مهاتماگاندی در کتاب خوب «این است مذهب من» به نحو بسیار شایستهای این موضوع را تبیین فرمودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با ورود از طریق معارف صدرایی آن متون اجازه به تحرکات قوهی واهمه نمیدهند تا شیاطین جرأت چنین حضورهایی را داشته باشند. در این رابطه خوب است کتاب «سفینة الصادقین» مرحوم سید حسین یعقوبی قائنی مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید مباحث «معرفت نفس» و «معاد» و مباحث قرآنی تأثیر بیشتری خواهد گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است نکاتی که میفرمایید. اگر فرصت بشود و به فصّ محمدی از فصولی که در فصوصالحکم هست، رجوع شود بهخصوص بحث «تخیّل خلاّق» مطالب را بهتر می توانید تجزیه و تحلیل کنید. شرح «فصوصالحکم» روی سایت هست و شرح صوتی قسمت مربوطه را میتوانید از حاج آقا نظری بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد به جواب سوالهای شماره 29854 و 29816 و جلسهی آخر «بنیانهای حکمت حضور در جهان بین دو جهان» رجوع شود. موفق باشید
سلام علیکم: من ندیدم امام را ولی خوشا به حال شما که درک کردیدش، فقط متن کتاب هایش آدم را از خود بی خود میکند دانشجویان فرانسوی فارسی بلد نبودن ولی میگفتن ما پیش این آقا احساس معنوی... کتابهایش را بخوانی تازه میفهمی چرا میگویند اینور فیضیه حاج آقا روح الله ست که تا ازش نپرسی یه کلمه حرف نمیزند اون طرف فیضیه علامه طباطبایی است که نگاه تو صورت کسی نمیکند، خدای حفظ تجرد و ساکنان ظاهری دنیا ولی در اصل ساکنان باطنی آخرت «لیس فی الدار غیره دیار» از شاگردان حضوری صدرا همچین کارهایی برمی آید با این عظمت روح آیا حضرت امام به تجرد عقلانی رسید؟ آیا با این روح عظیم امام که حتی حاضر نشد برای مرگ فرزندش گریه کند چون برای غیر خدا بود وفنای فی الله بود و میگفت مهم نیس در این انقلاب پیروز شویم مهم این است خدا از ما راضی باشد آیا این شخص عالم برزخ دارد یا نه مستقیم وارد عالم عقل میشود؟ با خواندن کتاب هایش ما را تشنه تجرد عقلانی کرده و لقا الهی برای رسیدن به همچین تجردی سلوک ذیل امام در این زمانه کافی است؟ آقای طاهرزاده طلبه ها را حیف است در آوینی و سلیمانی متوقفشان کنیم باید راه سرچشمه را نشانشان دهیم همه آنها خمینی بالقوند و صاحب اشراق و دست خدا شدن در زمین برای آمورش در این زمین در آینده «والسلام علی عبادالله الصالحین»
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکتهای در رابطه با شهید سلیمانی عرض شد که شاید جایگاه حضرت امام را روشن کند و ما را متوجهی راهی کند که حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» گشودند. موفق باشید و آن نکته این است:
حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته در انقلاب اسلامی
باسمه تعالی
حضرت علی «علیهالسلام» صورتِ به ظهورآمدهی سرّ ولایت نبیّ اکرم «صلواتاللهعلیهوآله» است[1] و ائمهی معصومین «علیهمالسلام» نیز صورتهای حقایق نهفته و متنوع ولایت علی «علیهالسلام» هستند،- که در شرایط مختلف به ظهور آمدند- و زینب کبری «سلاماللهعلیها» به عنوان صورت حقیقت اسرارآمیز زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» می باشند، تا بشریت تا حدّی متوجهی اسرار نهفتهی اولیای الهی بشود.
در راستای به ظهور آمدن اسرار نهفتهای که در قلب اولیا همواره جاری می باشد و «پری روی تاب مستوری ندارد» است که می توان گفت:
انوار نهفتهای که بر قلب حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» اشراق شد و رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» ذیل آن اشراق قرار گرفتند، شخصیت برجستهی حاج قاسم در ارتباط با آن عارفِ واصل و آن تابعِ صادق، به ظهور آمد تا همه متوجه شوند نسبت به آن رازی که بر قلب آن عارف واصل اشراق شد، بیگانه نیستند.
مواجهه مردم با آن شهید نشان داد که حاج قاسم را نمودِ رازی از شخصیت خود یافتند، زیرا او صورت نازلشده و ملموس حقیقتی بود که بر قلب حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» اشراق شد، تا انسانها معنای حضور تاریخیِ حقالیقینیِ خود را درک کنند و متوجه شوند چگونه ارادهی خداوند تمام وجود آنها را در برگرفته و حاج قاسم متذکر چنین حضوری بود که حضور همهی ما در آغوش ارادهی خداوندی است که بنا بر نفی استکبار دارد.
آری! به اندازهای که ما چشم بر افقِ آیندهی تاریخ انقلاب اسلامی بگشاییم عطایای الهی در این رابطه به سراغ ما میآید تا هر کدام سیلی سختی شویم جهت غلبهی نرمافزارگونهای در راستای نابودی هیمنهی پوچ استکبار. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در رابطه با انتقامی که باید از استکبار نسبت به شهادت حاج قاسم سلیمانی گرفته شود، فرمودند: «سیلی سختتر عبارت است از غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنهی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.»
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[1] - پیامبر خدا می فرمایند: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً» اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آنها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مىفرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِبْنِ ابيطالِب» براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على بن ابىطالب است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن فیلم را ندیدهام. ولی رهبر معظم انقلاب میفرمایند هر نوع اختلاف و یا توهین به اصحاب پیامبر خدا و همسران پیامبر حرام است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً هرکدام مطابق امکانشان که نسبت به بدن مشترک دارند، اراده میکنند و لذا این دو نفس میپذیرند در شرایط اتحاد با همدیگر، نفسِ خود را تدبیر کنند. ۲. نفس ناطقه جهت حضور در بدن، بستر تدبیر میخواهد وگرنه اگر بدن داشته باشد ولی سر او را از بدن جدا کنند چون میدان تدبیر ندارد از بدن منصرف میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ولی از آن طرف هم فکر کنید که هرکس را به خودش میدهند و میفرمایند: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» کتاب خود را که همان صحیفهی جان تو میباشد، بخوان خودت برای ارزیابی خودت کافی هستی. حال اگر کسی در آن تنهاییِ قیامت، هیچ خدایی نداشت در حالیکه فطرتش تنها با خدا آرام میگیرد، چه بر او میگذرد! عرایضی در رابطه با آیهی ۳۴ سورهی جاثیه شده است. شاید در این رابطه کمک کند. موفق باشید
]وَقِيلَ الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ (34) [
و به آنها گفته میشود در این زمان شما را تنها میگذاریم و فراموش میکنیم همانطور که شما ملاقات این روزِ خود را فراموش کردید و مأوای شما آتش است و برای شما هیچ یاوری نیست.
«وَقِيلَ الْيَوْمَ» و گفته میشود بفرمایید، ما امروز به شما بیمحلی میکنیم. خدایی که عین رحمت است و فرمود «سَبَقَتْ رَحْمَتِي غَضَبِي» رحمت من بر غضب من سبقت دارد. در اینجا میفرماید این افراد نسبت به آن رحمت فراموش میشوند.
وقتی انسان خودش را در دنیا در آن حضورِ معنوی حاضر نکرد و از جهان کیفیِ وسیع عالم غیب و معنویت محروم شد، یک مرتبه با فراموشی از طرف خداوند روبهرو میشود و در تنهاییِ خاصی که هیچ امیدی به جایی ندارد، قرار میگیرد، چیزی که فکر نمیکنم احدی در این دنیا بتواند آن را تصور کند. در رابطه با علت این تنهایی و فراموشی، موضوع روشنی را مطرح می کند و میفرماید: «كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» این تنهایی چیزی نیست جز انعکاس فراموشی این روزتان که امروز در مقابل خود مییابید ولی اکنون دیگر نمیتوانید این روز را که روز حضور در محضر خداوند است و با خداوند بهسربردن، از آنِ خود کنید. شما میتوانید در همین دنیا این روزِ خود را ملاقات کنید، زیرا این روز شما بود و میتوانستید با این روزِ خود در دنیا، آمادهی حضور در روزی شوید که در قیامت با آن روبهرو خواهید شد.
به نظر بنده نکتهای دقیق و ظریف در این قسمت از آیه مطرح است که جای بحث بیشتر دارد. در ادامه فرمود: «وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» مگر اینها در دنیا به دنبال مأوا نبودند ولی دنیا را مأوای خود گرفتند؟ حال آتش مأوای آنها شد که عین بیمأوایی میباشد. «وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» و برای شما هیچ یاوری که به نحوی به شما کمک کند تا از تنهاییِ شما بکاهد، نیست و این چیزی جز انعکاس همان زندگی دنیای خودتان نیست که جز خودتان هیچ چیز دیگری را نمیدیدید و به کثرات دنیای مشغول بودید و حالا خودتان هستید بدون آن مشغولیات. وقتی بدانیم انسان بدون کمک و رحمت الهی قدمی نمیتواند بردارد، و حتی اهل دنیا هم در دنیا به رحمت الهی امیدوارند. وقتی این امید بهکلی قطع شود و هیچ چیزی که بتوان به آن مشغول شد و به آن امیدوار بود، نماند، چه میشود؟ «واللّه اعلم».
فرمود به آنها گفته میشود: «الْيَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِينَ» به نظر میآید باز نیاز است بر روی قسمت «كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» کمی بیشتر فکر شود. به منکران معاد میفرماید شما روزگارانی داشتید و میتوانستید لقایی که امروز با آن روبهرو شدهاید را از قبل تجربه کنید و در آن فضا زندگی کنید ولی با مشغولیات دنیایی و کبر و خود برتربینیها از یادتان رفت که چنین حضوری در کنارتان بود. هرکاری که موجب شود تا ما این نوع حضور را فراموش کنیم، فردای قیامت موجب آن تنهایی خاص میشود. حال آن کار هرکاری میخواهد باشد. مگر آنکه زندگی را با نظر به حضوری که در ابدیت داریم و میتوان آن را احساس کرد، دنبال کنیم.
میفرماید: «لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا» لقاء این روز که روز خود شما بود و لقائی که میتوانستید با نظر به آن برای خود داشته باشید. این روزتان را میتوانستید در افق حضور خدا احساس کنید و منوّر به چنین توحیدی میشدید که عالم برایتان محل ظهور انوار الهی میشد و امروز بحمداللّه این نحوه حضور خدا را در انقلاب اسلامی در مقابل استکبار، میتوانید احساس کنید و همین امروز به آیندهی توحیدی خود نظر نمایید.