سلام و عرض ادب خدمت شما استاد گرامی: در صوت جدیدی که در جوابِ سوال «عارف چگونه دنیا را میبیند» فرمودید که عارف واصل خوب زندگی میکند و بعد فرمودید که > کاش در همین صوت تعریف درستی از زندگی میکردین. از حرفای شما در این صوت این طور برداشت میشه که من از امروز بشینم پای نگاه کردن سریال های بی سرو ته تلویزیون و مشغول بازی هایی بشم که به تازگی مد شده مثل مافیا و پانتومیم و گل یا پوچ و یا از فردا هر شب بریم پارک و بازار گردی و و یا منی که مراعات میکردم که دو روز پشت سرهم گوشت نمی خوردم از این به بعد بخورم و در جمع های لغو که همراه با جک و خنده است وارد بشم و از فردا مبل و لوستر و زندگی آنچنانی و پرده های گرانقیمت و ... داشته باشم و شروع کنم به تعویض وسایل زندگی و... چون تعریف زندگی در این تاریخ یعنی همین. امروزه من متهم هستم که زندگی نمیکنم. با این صوت، بیشتر این اتهام به بنده زده میشه. البته بنده امکانات زندگی رو در حد معمول دارم و کم و کسری نیست. ولی خب من که سعی میکردم که خیلی با مد زندگی نکنم و به کفاف زندگی کنم با این صوت انگار باید روش زندگیم رو عوض کنم. مثلا من هنوز تلویزیون ۲۱ اینچ ۱۷ سال قبل رو دارم استفاده میکنم، با وجود اصرار بقیه به خرید ال سی دی و ال ای دی هنوز با همین دارم زندگی میکنم و هیچ مشکلی هم ندارم و اصلا احساس کمبود نمیکنم. شما در جلسه ۴۳ معاد فرمودید که اولین شرط سلوک فاصله گرفتن از زندگی عوام الناس است. در بحث های حدیث معراج نیز همین نوع زندگی رو تاکید میکنید که از دنیا در حد کفاف داشته باشید. به من انگ خشک بودن می زنند چون نمیشینم پای تلویزیون و فیلم و سریال ببینم نفریح و شادی رو نشستن پای سریال ها میدونند و بالاتر از اون نشستن پای این نوع برنامه ها رو جزئی از دین به عنوان تاکید اسلام به تفریح میدونند یا اینکه عمرم رو در پارک ها و شب نشینی ها و مسافرت های پوچ و بی معنی نمیگذرونم و یا اینکه جشن تولد رو قبول نمیکنم و عروسی شرکت نمیکنم. در یک کلام من متهم به زندگی نکردن هستم ولی من در اوج نشاط هستم. تعریف زندگی امروز یعنی زندگی در عیش مردن در خوشی. همیشه مثال عینک امام خمینی رو میزنید اما مردم اکثرا این رو زندگی نمیدونن و عقیده دارند که باید بهترین چیزها رو استفاده کنیم. پس خطبه ۱۶۰ نهجالبلاغه رو چکار کنیم؟ ببخشید که طولانی شد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤالی که تحت عنوان «عارف دنیا را چگونه میبیند» شد بحث در آن بود که «ره چنان رو که رهروان رفتند» مانند علمای جلیلالقدر که نمونۀ روشن آن حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» بودند. نمیدانم از کدام قسمت از آن بحث، این برداشت شد که ما خود را مشغول زندگی اهل دنیا کنیم که اکثراً زندگی را به بطالت میگذرانند؟!!! موفق باشید
با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد خواهشی از شما داشتم آیا این امکان برای شما مقدور هست که شرحی بر کتاب معرفت نفس و حشر را در برنامه خود داشته باشید چرا که بنظر می رسد بعد از کتاب معاد که بسیار پر بار و دارای شرحی فصیح و مفید است این کتاب (معرفت النفس و حشر) هم نیازمند شرح پر معنا و مفید جنابتان باشد. رحمت خداوند بر شما🌹 سوال دوم اینکه آیا برای مبارزه با نفس اماره و مکاید پیچیده آن که الحق انسان به تنهایی باز می ماند از مبارزه با آن و بسیاری موقع پندار اشتباه ایجاد می شود که در حال مبارزه هستیم اما به لطف خداوند مشخص می شود اینطور نبوده. استاد باید چه کرد؟ قطعا تنها مطالعه کتاب ها کافی نیست. و در این زمانه هم دیگر مانند گذشته یا اساتید و شاگردان در محضر هم نیستند و یا اگر آن عده قلیلی که هستند برنامه هایی خلاف شریعت اسلام دارند که یا هزاران دلیل توجیه می کنند. پس استاد باید چه کرد؟🥀
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمیدانم در حال حاضر امکان آن برای بنده هست یا نه. ولی به نظر میآید بتوانید صوتهای شرح آن را که کیفیت آن پایین است را از حاج آقا نظری به شمارۀ 09136032342 جستجو فرمایید. ۲. همینطور است که میفرمایید. آری! همینکه متوجه میشویم آنچه به عنوان مبارزه با نفس امّاره انجام میدهیم بعضاً در جای خود نفسانیت است؛ راهگشا است. در این مورد به ما فرمودهاند: «رَه چنان رو که رهروان رفتند». و این یعنی سیره و سنت اولیای الهی را دائماً مدّ نظر داشته باشیم و در آینۀ شخصیت آن عزیزان انسانیت خود را تجربه کنیم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. وقت بخیر. خدا قوت. سوالات: ۱. دوره علوم و معارف اسلامی علامه طهرانی دقیقا چه کتاب هایی هست که فرموده اند اگر با اخلاص بخوانیم حکم استاد راه سلوک دارد؟ ۲. اگر در مستحبات حتی افضل از زیارت؛ رفع حوائج مومن نیازمند هست، یعنی کلا زیارت و حج... نرویم و فقط مشکلات مومنین رو برطرف کنیم؟ ۳. اینکه علما می فرمایند برای سبک سازی روح و سبکی آن از نان جو، روغن زیتون و سرکه و انار استفاده کنیم؛ یعنی دقیقا چجوری و در چه وقت هایی استفاده کنیم یعنی مثلا هر روز یه قاشق سرکه بخوریم؟ ۴. طبق قانون رفق و مدارا (مراعات) یعنی درسته اگر مریض شدیم اعمال عبادی (مثل نماز شب و زیارت عاشورا و...) که مداومت داشتیم رو در این دوره بیماری به دلیل کسالت شدید ترک کنیم یا حتی باید بدون حضور قلب انجام داد؟ ۵. حق دوست و حق همسایه و حق معلم طبق لوازم راه سیر و سلوک الی الله چیست؟ و چگونه این حقوق را بشناسیم؟ ۶. آیا الان که شیاطین در بالا مشغول رفت و آمد هستند و از طرفی هم توصیه شده از بالا پشت بام زیارت انجام بدیم اگر در خانه یا ساختمان چند واحدی بودیم چه کار کنیم و نیز اگر در حیاط خانه باشیم کثرت خیلی دارد ولی در بالا پشت بام خلوت هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتابهایی مانند «اللهشناسی» و «امامشناسی» و «معاد»، همه کتابهای خوبی هستند. ۲. جمع آن دو خوب است بخصوص جهت حضور در حج واجب و اوج توحیدی که برای انسان پیش میآید. ۳. در این مورد صاحبنظر نیستم. ۴. در هر حال در امور مستحب، نباید به خود سختگیری کرد. زیرا ممکن است نتیجۀ لازم به دست نیاید. ۵. خود شریعت در ابعاد مختلف این حقوق را مشخص کرده است بخصوص «رسالۀ حقوق» امام سجاد «علیه السلام» ۶. مهم، آن است که در شرایطی که پیش آمده است، خود را حاضر کنیم و سختگیری ننماییم. موفق باشید
سلام: طاعاتتون قبول. در جلسه ۱۴ از شرح کتاب معاد، جناب استاد می فرمایند جرج جرداق مسیحی هزار بار بیشتر از مادربزرگ ما امیرالمؤمنین را می شناخت اما تماشاگر مذهب شیعه بود نه خود شیعه. تا اینجا بحثی نیست. هرچند ما در مورد جرج جرداق اطلاع نداریم که چقدر بر اساس منش امیرالمؤمنین زندگی می کرد. اما در زمانه کنونی انسانهایی ظهور کرده اند که فقط اسمشان سنی است اما روش و منششان اتفاقاً بسیار به امیرالمؤمنین و امام حسین (علیه السلام) شباهت دارد و در عمل از بسیاری از شیعیان، شیعه ترند! (البته این برداشت بنده است و شاید حقیقت نداشته باشد) به عنوان نمونه شهید یحیی سنوار یا بسیاری دیگر از شهدای مقاومت فلسطین از این دسته اند. بنده خودم با افراد زیادی از ملیت های گوناگون برخورد نموده ام که اسماً سنی، اما رسماً عاشق امام حسین (علیه السلام) هستند و به مرگ سرخ احترام می گذارند و دنبال می کنند. آیا با این افراد در برزخ و قیامت معامله سنی می شود؟ آیا نمی توانیم احتمال دهیم که جرج جرداق هم در مرام و مسلک شیعه امیرالمؤمنین بوده و فقط اسمش مسیحی باقی مانده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان و سلوک مواردی که از فرزندان جبهۀ انقلاب مثال زدید همان است که میفرمایید و آن به جهت سبک و سلوکی است که با توجه به فرهنگ تشیع در دل انقلاب اسلامی پیشه کردهاند. عرض بنده در مورد جناب آقای جورج جرداق آن بود که متوجه باشیم داناییهای ما هرچند نسبت به شخصیتی همچون حضرت علی «علیهالسلام» باشد، کافی نیست، بلکه باید نسبتی با شخصیت آن حضرت و امثال ایشان داشت تا در سبک و سلوک آن شخصیتها، خود را حاضر کنیم. و البته این یک مثال بود. موفق باشید
سلام و عرض ادب: با عرض معذرت از اینکه وقتتان را میگیرم، جناب استاد، مسیری که برای شروع المیزان فرموده بودید را رفتهام؛ دو کتاب ده نکته از معرفت نفس و برهان صدیقین و تفسیر سه سوره زمر و عنکبوت و روم و جزوه روش استفاده از المیزان را هم شروع کردهام اما بسیار نگرانم که حتی به ظاهر متون نتوانم برسم چه برسد به اعماق و بواطن آن! مخصوصا در بحثهای فلسفی با اینکه کلیت مفهوم را متوجه میشوم و میتوانم جلو بروم اما به شدت نگرانم که پیشزمینه قبلی نداشتن از فلسفه و آشنا نبودن با اصطلاحات و مفاهیم آن، حرکتم را سطحی کند و از دقائق و اعماق المیزان بینصیب بمانم. از طرف دیگر به اشتغالات درسی و شغلی هم نمیتوانم بیاعتنا باشم چون بهنظر جایگاه و اعتبارش را برای حرکت و اثرگذاری در اجتماع در راستای اهداف انقلاب لازم دارم. از سمت دیگر اگرچه هنوز فرزند ندارم اما دوست دارم پیش از قرار گرفتن در جایگاه سنگین مادری، تا حد نسبتا مطلوبی اصل و اساس و پایه مطالعهام روی المیزان را کامل کرده باشم. با این توصیفات تقاضا دارم کما فی السابق با توصیههای ارزشمندتان مسیرمان را روشن کنید. و اینکه استاد به نظر حضرتعالی آیا لازم هست از سرعت مطالعه المیزان کم کنم و همان عزم را تدریجا برای فلسفه هم بگذارم یا خیر؟ سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، نگاهِ صدرایی است که با «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» پیش میآید و با مباحث «معاد» وسعت پیدا میکند. از این جهت خوب است برای فهم قرآن در بستر «المیزان» این مسیر مدّ نظر قرار گیرد. البته اگر آمادگی ورود به کتاب «بدایۀ الحکمة» علامه را داشته باشید کار خوبی است. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: در زمانه ی ما (نمیخواهم ادعا کنم به این معنا که شرایط کلی راهزن باشد بلکه خودم را میگویم) با وجود این حد بسیار بسیار زیاد تنفس در افکار غربی که تقریبا میتوان گفت هیچ شآنی از زندگی ما اسلام واقعی نیست؟ یک همچو منی با اینهمه آلودگی که حتی نمیتوان نفس کشید و در آلودکی های خود غرقم...، واقعا نمیدانم چگونه میتوانم تمام زمانم را اختصاص به دروس حوزوی دهم؟ منی که از منجلاب زندگی روزه مره فرار کرده و در حوزه پناهنده شده و هم اینک نیز اگر ذره ای خود مراقبتی نداشته باشم، به سرعت نزدیک دره های هولناک حرام میشوم (مکروهات و آشارات مناجات شعبانیه هم که بماند که اندازه دهانم نشده)؛ به فرموده شما از علامه حسن زاده: خود را مشغول کنید تا وهمیات شما را مشغول نکند، واقعا در تعارض است کار جدی معرفتی روزانه، الحق و الانصاف دروس حوزوی را تنها راد مردان الهی که از صفای نفس و استحکام برخوردارند میتوانند متمرکزانه به پیش روند. حال چکار باید کرد؟ نه رضایت قلبی به این دارم که دروس، قوی خوانده نشود (اما حقیقتا چشمانم همچنان بستست و نمیتوانم از عمق جان بهشان بنگرم) و نه می توانم تمام وقت روزم را بهشان اختصاص دهم؛ و نیز به حرف های ساده معرفتی راه نمی افتم (به درس اخلاق زنده، به معارف عمیق محتاجم) این درحالیست که حدود دو ماه روزه گرفتم، در خوردنی ها احتیاط میکنم. در تنهایی بسیاری هستم (که البته بسیار کمک کرده) در دیدن و شنیدن هم محتاطانه بر خورد میکنم. و نیز کتاب ۱۰ نکته معرفت نفس رو با صوت خوانده ام. کتاب معاد را حدودا هفتگی درحال پیش بردنم. در جلسات اخلاق و تفسیر نیز هفتگی شرکت کرده ام. شرح جنود عقل و جهل را در حال پیش بردنم. اما همچنان... چه باب معرفتی را پی بگیرم؟ درس را به نظرتان چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر جناب احمد جامی فرمودند: «غرّه مشو که مرکب مردان مرد را / در سنگلاخ بادیه، پِیها بریدهاند؟» از آن جهت که گام در چنین مسیرهایی ساده نیست؛ ولی در ادامه میفرماید: «نومید هم مباش که رندانِ جرعهنوش / با یک کرشمه به منزل رسیدهاند» به همان معنایی که شهیدان عزیز ما در نسبت با حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» و انقلاب اسلامی رَه صدساله را یکشبه طی کردهاند و از این جهت امروز این شمایید و حضور در چنین تاریخی که حتی آنچه عزیزانی از اهل فکر که دیروز، حرفها با ما داشتند کافی نخواهند بود و ما را دعوت به جدّیتی بیشتر میکنند. مهم آن است که انگیزۀ خود را بزرگ و بزرگتر نمایید و در دل همین دروس رسمیِ حوزه به افقی و حضوری بیندیشید که به تعبیر جناب احمد جامی: بدون نومیدی با حضوری خاص راه را ادامه دهید و معلوم است که در این صورت در کنار سیّد حسن نصرالله، خود را حاضر مییابید با راهی که مقابلتان گشوده شده است. و دقیقاً هرکس چه یک طلبه و چه یک استاد دانشگاه و چه یک خانم خانهدار همه باید از خود بپرسند با تاریخی که بعد از تشییع سیّد حسن نصرالله شروع شده و اشارهای که آن یوم اللهِ بزرگ به سوی آیندهای خاص دارد؛ ما چه اندازه و چگونه در کنار سید حسن نصرالله خواهیم بود؟ موفق باشید
سلام و عرض ادب و رحمت: در بحث معاد ذیل سوال قبر سوال در دنیاست اشاره شده که با توجه به اینکه برزخ باطن حیات دنیوی است سوال ملکین در قبر(برزخ) ظهور سوال در باطن انسان در حیات دنیوی است و طبق این روایت که میگوید آن دو ملک در واقع امتحان کننده اند (صفحه ۸۱ کتاب معاد) آیا میتوان گفت تمامی ابتلائات انسان در دنیا در واقع سوال ملکین است در جهت ظهور عقاید بالقوه انسان و عملی که انسان در ابتلائات و امتحانات دایمی خود در حیات دنیوی انجام میدهد تثبیت آن عقاید فطری و بالقوه انسان است؟ اگر جواب مثبت است پس با توجه به اینکه آیه شریفه « ... و هم یفتنون» فعل مضارع دلالت بر استمرار می کند، ما دائما در معرض سوال ملکین هستیم در دنیا و عمل ما پاسخ ماست به هر سوال و در قبر با همان روبرو می شویم؟ به نظر میرسد با توجه به کاربردی بودن بحث معاد در نحوه و محتوای زندگی، اگر این نگاه درست باشد لازم است دائم با برخورد با ابتلائات پیرامونمان از خودمان بپرسیم من ربک، من کتابک، من رسولک، من امامک و شیوه عبور از ابتلا را از پاسخهای این سوالات متناسب ابتلا بیابیم و اگر نیافتیم یا کمبود معارف دین داریم که باز لازم است کسب کنیم یا کمبود معرفت در عمل که لازم است انابه چه رجوع دائم داشته باشیم آیا این مطالب و روش صحیح است و اگر اصلاح و تکمیل نیاز دارد لطفا راهنمایی بفرمایید. اجرکم عندالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! ما هر روز جهت هرچه زلالترشدنِ اعمال خود در معرض الهامات ملکین نکیر و منکر هستیم که به صورت نفس لوّامه آن حضور را احساس میکنیم. ولی پس از سکرات و حضور در برزخ، آن اجمال به تفصیل میآید و صورت ملکین با هویت نکیر و منکر جوابهایی را از جانِ ما نسبت به اعمالمان طلب میکنند تا هویت کلی ما در برزخ معلوم شود و میماند تا یوم الحساب به جزئیات اعمال رسیدگی شود. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: لطفاً راهنمایی بفرمایید با توجه به اینکه بنده از دانشجویان نابینا هستم و سیر مطالعاتی که فرموده اید را پیگیری کرده ام و همه ی کتاب های شما و فایل های صوتی را کار کرده ام، اکنون چه منبعی را مطالعه کنم و چه فایل صوتی را گوش بدهم؟ همچنین یک کانال لبیک یا مهدی در ایتا راه اندازی کرده ام. لطفا راهنمایی بفرمایید برای ماه مبارک رمضان چه مطالبی را بارگذاری کنم. از لطف و وقت شما سپاسگزارم. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مباحث مربوط به نفس و معاد، مباحث سورهها بخصوص مائده و انعام و در کنار آن مباحث مربوط به ماه رمضان، ان شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید
سلام: با توجه به تاکید استاد بر کلیدواژه خودآگاهی، می خواستم ببینم این مفهوم در ادبیات دینی و قرآنی معادل دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید واژههایی مانند بصیرت و یا زمانشناسی و یا حتی معرفت نفس، هر کدام به نوعی بتوانند معنای خودآگاهی را برسانند. موفق باشید
سلام بسمه تعالی: استاد بعد از مطالعه صوت های معرفت النفس شما چه مرحله ای هست و چه باید کرد که به صورت عملی معرفه النفس پیدا کنیم؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: علیکم به کتاب «معاد بازگشت به جدیترین زندگی» https://lobolmizan.ir/book/94?mark=%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF و شرح صوتیِ آن کتاب. https://lobolmizan.ir/sound/652 . مگر جز این است که ما با هرچه بیشتر توجه به زوایای ابدی خود، امروزمان را به آن فردایِ اصیل متصل میگردانیم؟ موفق باشید
با سلام و ادب: استاد وقتی زندگی عرفا را مطالعه می کنم خیلی از آخرت خودم می ترسم. با اینکه سعی خود را در انجام صحیح واجبات می کنم ولی باز از این دست خالی، وحشت دارم. آیا می شود گفت که نوع واجبات دینی، طوری تنظیم شده که انسان را آهسته، دائمی و همگانی در جریان رسیدن به خدا نگاه می دارد؛ و این مقدار نه فشار دارد و نه جلوی زندگی و کارهای روزمره را می گیرد. ولی انسان را تبدیل به حضرت عرفان نمی کند. خوش خوشک رفتن است! و تا آخر و عوالم بعد هم همین است؟ دیگر ترس از برزخ و عذاب و این ها در همین دنیا هم مشکلات، در نتیجه کارهای خودمان اتفاق می افتد ولی هلاک نیستیم!!! صوت معاد شما را گوش کرده ام و کتابش را هم خوانده ام. ولی باز هم از عاقبت و عوالم بعد وحشت دارم. دلم می خواهد که از بودن با چنین خالق بی نهایتی لذت ببرم ولی هر لحظه از ترس اعمال و غفلت دل، در رنجم که چه شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان در نسبت با خدا و ابدیتِ خود، راه بیفتد و در راهی که در این زمانه برایش گشوده شده، خود را حاضر کند که همان درک عمیق معارف توحیدی است در عین توجه به تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده. در این صورت هر چه قدر انسان جلو و جلوتر برود، بیشتر احساس میکند عالم او گشوده و در راستای نزدیکی به انسانهای کامل همچون مولایمان علی «علیهالسلام» انسانیتر شده. در این رابطه اخیراً عرایضی تحت عنوان «علی «علیهالسلام» معجزۀ نبوت» شده است. خوب است به آن بحث رجوع شود. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/18472
سلام و عرض ادب و ارادت خدمت حضرت استاد طاهرزاده: اعیاد ماه رجب بویژه میلاد پرخیر و برکت حضرت علی علیه السلام رو به پیشگاه وجود مقدس و نورانی حضرت حجت ارواحنا له الفدا و رهبر بزرگوار و شما استاد گرامی تبریک عرض مینمایم. اکنون سؤالات حقیر ۱. شنیدن صدای ملک داعی یعنی چی و چه کسانی میشنوند و ربطش با (یا داعی الله و ربانی ایاته) که در زیارت آل یاسین به آقا سلام میکنیم چیست؟ ۲. حضرتعالی دروسی درباره شرح حدیث کسا دارید که گوش کنیم ؟ ۳. التماس دعا استاد. مطالب درس معاد خیلی سنگینه و از ثانیه به ثانیه اش نمیشه گذشت، وجودم هنگ میکنه. شما چطور تمام آنچه که ارائه میدید رو سیر کردید؟ من وقتی هنگ میکنم بیشتر به شما فکر میکنم که چگونه در عوالم معاد و توحید تنهایی سیر کردید که اینقدر زیبا ارائه میدید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان الهامات الهی است که در ماه رجب، جانِ افراد را متذکر برکات این ماه میکند ولی حضرت صاحب الزمان «عجل اللهتعالیفرجه» به عنوان یک شخص و امامی که مأمور هدایت الهی هستند در این فراز از زیارت مورد خطاب قرار میگیرند. ۲. نه! در این مورد عرایضی پیش نیامده است. ۳. اتفاقاً همانطور که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» متذکر شدهاند، نیاز بشر امروز، نگاه به چنین معادی است که جناب صدرالمتألّهین با ما در میان گذاشتهاند. موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده عزیز و خدا قوت: استاد امروز تفسیر و توضیحات شما رو درباره آیه «تجری من تحت الانهار» رو در یکی از جلسات شرح کتاب معاد خودتون گوش میکردم که یک نتیجه گیری کردم میخاستم ببینم درسته یا نه. آب یعنی تجلی توحید و وحدت و درخت تجلی کثرت و تعینات. جاری شدن آب زیر درخت به معنای زیر مکانی نیست بلکه منظور زیربنای آن است مثل یک ستونی که زیر بنا و ماده اصلی آن بتون است و میگوییم این ستون با بتون ساخته شده. مخلص کلام اینکه انسان های مومن چون موحد بوده اند عقیده توحیدی آنها به نهر جاری تعبیر شده که ماده اصلی مخلوقات کثیر بهشتی است. یعنی مؤمنین در بهشت تمام کثرات آن عالم را چیزی غیر از جلوه خدا نمیبینند هم خودشان را هم دیگر مؤمنین و هم فرشتگان و درختان و تمام نعمتهای بهشتی را جلوه خدا و بصورت یگانگی و وحدت توحیدی میبینند. هرچه میبینند و میشنوند و حس میکنند اسما خداست. همان وحدت در کثرت و کثرت در وحدت. استاد ممنون میشم راهنمایی کنید. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله متوجۀ نکتۀ خوبی شدهاید بخصوص به این نکته که جان انسان در بهشت در اوج یگانگی با خود میباشد و اینکه هرچه میبیند میشنود. سعی بفرمایید بحث معاد را تا آخر جلو ببرید تا ان شاءالله خودتان در نزد خود متوجه جواب این پرسشها باشید. موفق باشید
سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: در ویدئوی جلسه ۲۲ از بحث برهان تا عرفان (حرکت جوهری) استاد عزیز می فرمایند بهشت فوق زمان و مکان است. سپس می فرمایند بعضی ۷۰۰ هزار سال روی پل صراط معطل می شوند! با توجه به اینکه آنجا زمان و مکان وجود ندارد این ۷۰۰ هزار سال به چه معناست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه میفرمایید که روایات و آیات سعی دارند ما را به شکلی متوجه شرایط جهان دیگر بکنند و به نظر میآید از این جهت مثلاً میفرمایند: «ممّا تعدون» حاکی از آنکه آن جهان مانند این جهان نیست. هر چند به گفته آیت الله محمد شجاعی در کتاب معادشان به هر حال تقدم و تاخری در میان هست ولی نه به معنای این نوع زمانی که ما در دنیا با آن روبرو هستیم. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: از دلتنگی سرشارم و مشتاق دیدار شما. ای کاش این محدودیت های دنیا نبود و هر روز به دیدارتان جانم تازه میشد همانگونه که انس با آثارتان حیات بخش جان بی رمق من است در عمق سیاهی ها و خستگی های دوران، به خصوص در این شهر پر تلاطم (تهران) استاد عزیزم به لطف پروردگار به جایی رسیده ام که جانم سراپا تشنه یافتن نسبت خود با عالم است. سابقا نسبت میان خود و مبدا و معاد و امامم را به لطف خدا و از طریق هدایت های شما یافته ام به رحمت الهی و ائمه (ع) علاوه بر مسیر حیات فردی و خانوادگی، مسیر حیات اجتماعی خود را با نگاه به عالم انقلاب اسلامی یافته ام و سعی کرده ام زیستنم تا حد امکان سراسر پرداختن به جامعه سازی و جامعه پردازی برای نیل به جامعه مطلوب باشد و در ساختارهای دیوانی و تنگ مدرن محبوس نشوم. استاد عزیزم الان در مرحله ای هستم که به وضوح میبینم ما نمیتوانیم با دستگاه ادراکی مدرن نیازهای خود را در تعامل با عالم به درستی برآورده کنیم و بالتبع یا باید در آن دستگاه هضم شویم یا نسخه مناسب خود را بیابیم لازمه این امر آن است که درست عالم را بشناسیم. از عوالم مختلف گرفته تا مراتب مختلف وجود (موجودات مختلف) تا در تعامل و انس با آنها و از مسیر رفع نیازها به سلوک فردی و اجتماعی خود ادامه دهیم مادامی که این شناخت محقق نشود ما در حیرت و سرگردانی خود گرفتاریم و نمیتوانیم نیازها را تامین کنیم، جبرا دستمان مقابل عالم مدرن دراز میشود و این چقدر برایم تلخ است! بنده به توفیق الهی بسیار تلاش کردم و خدا هم عنایت فرموده و این مسیر را تا حدی پیش رفته ام اما کافی نیست. به محتوای بزرگان هم نیاز دارم تا در این مسیر یاریم دهد لکن محتوا در این زمینه بسیار محدود و حداقلی است. به نظر میرسد چون ما برای اولین بار در این موضع تاریخی قرار گرفته ایم بالتبع اولین افرادی هستیم که با این مسائل مواجه میشوند من با بند بند وجودم درک میکنم که عالم جلوه درون من است. عوالم مختلف را در درون خودم درک میکنم. از عالم ماده تا عالم صور تا عالمی که ففط معانی است و تا عالمی که فقط بودن است میبینم که موجودات هریک متناظر بخشی از وجود من اند و نیاز همان بخش را تامین میکنند میبینم که با عالم باید بر مبنای تعالی انس بگیرم تا هم خودم و هم عالم متعالی شود. اسمش را هم گذاشته ام تعامل بر مبنای تعالی میبینم که نسبت بین موجودات مختلف نسبت بین همان نیازها و بخش های مختلف وجود من است و در نهایت میبینم تا زمانی که انسان سامان نیابد بقیه موجودات هم سر و سامان نخواهند یافت لکن هنوز نمیتوانم این روابط را دقیق تر کنم تا بر اساس آن، هندسه و الگوی دقیق روابط بین انسانها و عالم را کشف کنم و در جامعه پردازی عملی و رفع نیازها از آنها بهره گیرم جبرا وقتی نتوانم به قدر کافی دقیق کنم، جای خالی را راهکارهای مدرن پر خواهند کرد. استاد عزیزم میخواستم اگر برای شما مقدور است همچون همیشه این کمترین فرزند خود را هدایت کنید. برای دیدارتان بسیار مشتاقم و لحظه شمار. از دور با تمام قلبم بر دستان پر مهرتان بوسه میزنم. ارادت مند شما براتی
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً همانطور که یافتهاید، راهی در پیش است و باید به این جملۀ حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در جوابِ سؤال آقای «حسنين هيکل» که از ايشان ميپرسد چه انديشهها و انديشمنداني بر شما تأثيرگذار بودهاند؟ ميفرمايند: «... در فلسفه: ملا صدرا، از كتب اخبار: كافى، از فقه: جواهر.» و این یعنی از طریق امام، تاریخی آغاز شده است که روایتهایی مانند آنچه در «کافی» هست از یک طرف و تفقّه در متون دینی که همان فقه جواهری است، از طرف دیگر در کنار «حکمت صدرایی» قرار گرفته تا بشر امروز و فردای این تاریخ بتواند در نسبت خود به عالیترین شکل حاضر شود. و اینجا است که میتوانیم به آیندهای بیندیشیم که امثال جنابعالی خود را در نسبت با آن یافتهاید؛ آیندهای که جوابگوی حیات گرمی خواهد بود که سخت همگان به دنبال آن هستند اگر به همان سهگانهای که حضرت امام مدّ نظر دارند توجه نمایند. بر عکسِ آنهایی که در یکی از این سهگانهها متوقف میشوند و عملاً مانند انسان مدرن، گرفتار نوعی تکساحتی خواهند شد. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: ۱. آیا عین ثابته حضرت پیامبر همان حقیقت نوری محمدی هست یا خیر؟ (با توجه به اینکه پیامبر فرمودند اول ماخلق الله. صحبت از خلق کرد آیا حقیقت نوری در مقام واحدیت است یا احدیت؟) ۲.عین ثابته پیامبر با عین ثابته حضرت مهدی و حضرت رضا چه تفاوتی دارند؟ آیا به جهت اینکه انسان کامل هستند هردو عین ثابطه واحدی دارند یا خیر؟ ۳. اگر امان زمان واسطه فیض است پس باید واسطه فیض بدن خودش هم باشد درسته؟ یعنی بدن خودش را خودش بوجود می آورد و اگر اراده بکند فیض الهی به بدنش قطع شود بدن نداشته باشد یا این فیض را در جایی دیگر افاضه کند در این خصوص توضیحی بفرمایین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عین ثابته هرکس آن هویتی است که هرکس مطابق اختیار ذاتی خود در ازل الآزال انتخاب میکند و بستگی به خود آن شخص دارد و هرکس در جای خود. ۲. بدن هرکس در امور دنیایی مربوط به زمینههایی است که شرایط مادی فراهم میکند 3- بدنِ برزخی هرکس، صورت عقاید و اعمال انسان است. برای روشنشدن این مباحث خوب است که به کتاب «معاد» و شرح صوتی آن که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: بنده به لطف خدا سیر مطالعاتی شما را نزدیک به ۵ سالی هست که دنبال میکنم. ۲ سال است بنده در خدمت جمعی از خواهران سیر را با این گروه شروع کرده ایم با توجه به زمانه ای که در آن قرار داریم پیشنهاد شما همان روند قبلی است؟ تا الان جوان و...، چه نیاز به نبی، آشتی با خدا، خویشتن پنهان، از برهان تا عرفان، معاد، نتایج نهضت کربلا در سطوح مختلف تحلیل، جایگاه تاریخی حادثه ها، سوره جاثیه رو مباحثه کردیم در سیر قبلی شما فرزندم اینچنین... و ادامه مباحث کربلا را پیشنهاد دادید. الان همین مباحث رو ادامه بدهیم یا با توجه به زمانه ای که درش هستیم سلوک ذیل شخصیت امام؟ یا پیشنهاد دیگه
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. به نظر میآید فکر خوبی کردهاید که در کنار آن سیر، رجوعی نیز به کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی» داشته باشید. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: در مباحث معاد فرمودید نفخ اول به نور اسرافیلی صورت میگیرد. چند سوال آیا قبل از نفخ اول جناب عزراییل قبض روحها را انجام داده؟ مگر نفرمودید هر قبضی در عالم به نور عزراییل است مگر نفخ اول قبض نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفخه اول موجب مرگ دنیاییِ همه عالم در کلیت عالم میشود و این منافات نداردبا اینکه جناب عزرائیل «علیهالسلام» در نسبت با قبض روح افراد نقش خود را داشته باشد از آن جهت که عزرائیل «علیهالسلام» به عنوان یک فرشته وسعت آن را دارد تا در یک لحظه هزاران هزار را قبض روح کند. موفق باشید
سلام استاد: شما خیمه شب بازی را در این زمانه چگونه میبینید؟ من این گونه بنظرم میرسد که حکومت شیطانی، یعنی غرب و رهبران Illuminati و Freemason برای دست یابی به اهدافشان در ظاهر بسیار عادی ای کارش را جلوه داده اما در باطن بسیار رمز آلود است، طوری که: مثلا می آید و با یک سری حرف های بسیار چرت و پرت جوری معادله را بهم می زند که خود شما میشوید ضد دین، این یعنی خیمه شب بازی. می آید و از فنون اقناع برای قانع کردن استفاده می کند، خودش را هم طوری جلوه می دهد که فردی متشخص و در راه پیشرفت است، به معنای این که از آینده خبر دارد آن هم از روی گذشته؛ در کل قصد بازیچه گرفتن عقل و فکر ما را دارد که در پس این کار هم قصدی هست که آن هم به نظرم برای بی خدا کردن امور است و در نهایت انسان را به رباتی بدل سازد که با کد و رمز کار میکند و غیر از این هیچ است در این معادله انسان حق فکر کردن هم ندارد وگرنه متهم است به وقایع رخ داده اطراف آن، یعنی میخواهد انسان را از خدا و دل دار جدا کرده و در عوض با نقض کردن قوانین الهی، سیرک خود را وسیع تر کرده، خیمه شب بازی خود را جذاب کرده و در نهایت ما را به بازی خود گرفته. این که می خواهند Satanic rule in Jerusalem محقق سازند آن هم به وسیله ی Israel، کاملا واضح است برای ما. نگریستن به این که خداوند را در چه جاهایی و درچه وقت هایی خودمان از میدان بدر میکنیم که آن هم یکی از نقشه های آنان است، بعدا راجع به آن بحث خواهم کرد. یا علی مدد
باسمه تعالی: سلام علیکم: از قدیم هم این نوع خیمه شببازیها بوده و خواهد بود و تصور میشود همانطور که میفرمایید ما باید متوجه ترفندهای دشمنانمان بشویم که کدام ابعاد متعالی فرهنگ ما را نشانه گرفتهاند و همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند این با دشمنشناسی و روحیه بسیجی که روحیۀ حصارشکن است؛ نتیجه خواهد داد. مهم، فهم حیلههای دشمن است دشمنی که هرچند به گمان خود بسیار زرنگ میباشد، ولی بحمدالله جوانان ما به خوبی آن را تشخیص میدهند. موفق باشید
خاستگاه مشاوره و شورا و مشورت عالم امر است که میفرماید: و شاورهم فی الامر یا امرهم شوری بینهم، جایی که فقط اشاره میکنیم و هیچ تشریعی (باید و نبایدی) آنجا نیست! در عالم تکوین فقط به هم اشاره میکنیم که آن هم هست و یا آن چقدر هست! مثلا الله اکبر یعنی بیا اینهمه بزرگی الله را با هم به نظاره بنشینیم و لذت ببریم. کار عقل جزئی باید و نباید است که مثلا برای اینکه نمیرم باید دنبال غذا بروم! آیا موطن دین فقط در عالم عقل جزئی یا همان عالم خلق است یا موطن اصلی دین عالم اشارات و امر و عقل کلی است که حسن را میبیند و عاشقش میشود؟ دل باید و نبایدی را که به موطن امری وصل نبیند گردن نمینهد یا به اکراه قبول میکند. ابتدا باید او را به آبشخور حقیقت امری دین رهنمون شویم تا سیراب شود و با ما راه بیاید. عاقل به عقل کلی عاشق است که میگویند: العاقل یکفی بالاشاره. شاید بتوان معادل کلماتی نظیر مشورت و شوری و مشاوره را واژههایی مثل «افق یابی» و «افقنمایی» دانست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست ما در میانه تکوین و تشریع ایستادهایم تا آنجایی که امور تشریعی را تا اوج حقیقتِ تکوینیاش جلو ببریم و حاضر کنیم. اینجا است که «تو مو میبینی و من پیچش مو» و جهان اشارات و جهان حضوری بینام و نشان. «آنقدر هست که بانک جرسی میآید» خدا کند انسانها در این زمانه به بانک جرسی که از زبان رهبر معظم انقلاب به ظهور آمده؛ گوش فرا دهند. موفق باشید
سلام علیکم: در مباحث معادشناسی و بحث تجسّم اعمال مطرح شده است که «عقاید» و «اخلاق» و «اعمال» خوب یا بد انسان ها صورت باطنی و تمثل برزخی دارند. لذا در همین دنیا هم متصل به جان انسان هستند ولی به صورت پنهانی، و بعد از مرگ و جدایی از بدن کاملاً آشکار و ظاهر هستند (با همان کیفیت و تفصیلی که روایات متذکر شده اند). حال پرسش بنده این هست که مثلاً وقتی نماز بعد از مرگ تمثّل پیدا می کند، چگونه و با چه کیفیتی انسان را کمک و همراهی می کند؟ و اساساً این صورت باطنی دقیقاً به چه کار می آید و انسان با آن صورت چه می کند یا آن صورت باطنی با انسان چه می کند؟ در نهایت نحوهی ارتباط انسان با آن صورت باطنی چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: افق عقاید توحیدی او را به صورت حضوری برایش پیش میآورند. موفق باشید
سلام وعرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به پاسخی که به کاربر شماره ۳۸۶۹۵ فرمودید یعنی درجهان آخرت و بعد از حساب و کتاب و رسیدگی به اعمال؛ کسانی هم که بهشتی هستند مثلا مادر، پدر، و فرزند و... هم همدیگر رو نمی بینند و هر کس تا ابد خودش هست و خودش؟ دیدن پدر و مادر و اقوام ... فقط تو این دنیاست و بعد از مرگ دیگه تا ابد آنها رو نمیبینیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نسبت پدر و فرزندی و امثال آن در جهان ابدی معنا ندارد ولی از آن جهت که اهل بهشت «ممّا یشتهون» هر آنچه را بخواهند مییابند؛ قضیه فرق میکند. مثل آنکه انسان طالب انس با کسانی باشد که در دنیا در حکم مادر و یا همسر و یا فرزند او بودهاند. این مباحث به طور مفصل در کتاب «معاد بازگشت به جدیترین زندگی» که روی سایت هست، بحث شده. موفق باشید
جناب استاد طاهرزاده سلام علیکم: با آرزوی توفیق و طول عمر با برکت برای حضرتعالی، تفاوت معنی سبحان الله، الحمدالله و تقدیس را می خواستم بدونم. در آیه ۳۰ سوره بقره از قول فرشتگان می فرماید: وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ در ترجمه نوشته شده: ما با حمد و ستايش تو، ترا تنزيه و تقديس مىكنيم. آیا این کلمات در زبان فارسی معادل ندارند؟ (با تشکر بی پایان از وقتی که برای پاسخ به پرسش حقیر می گذارید.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این که این اذکار هر کدام افق بلندی را مقابل ما می گشایند؛ حیف است آن ها را با حوصله زیاد دنبال نفرمایید. پیشنهاد می شود به بحث شرح تفسیر حمد حضرت امام خمینی رجوع شود. https://lobolmizan.ir/sound/645?mark=%D8%AD%D9%85%D8%AF موفق باشید
سلام و ادب: برای درمان کم همتی و نداشتن پشتکار چه کنم؟ تا به حالا مکرر برنامه ریزی کردهام که مطالعات منظم و ورزش منظم داشته باشم، اما چند روزی خوب پیش میره و بعد رها میشود. تقریبا در همهی امور، به همین منوال است. افقها و هدفهای بلند پیش چشمم هست و رفقایم را میبینم که با همت بلند به سوی آن افقها رهسپارند و من ناتوانم. ممنون و ارادت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله اگر از مباحث «معرفت نفس» و «معاد» که روی سایت هست؛ شروع کنید، افق ادامه کار گشوده می شود. موفق باشید
سلام استاد: روزتون بخیر. استاد به نظرتون بهترین اثرتون که میتونیم با اون انس بگیریم و زندگی کنیم و ما رو به توحید متصل کنه کدام اثر هست؟ همچنین استاد خیلی دوست دارم آثار صوتی تون به کتاب تبدیل بشه من صوت هاتون را نمیتونم متوجه بشم یا باهاشون انس پیدا کنم ولی کتاب هاتون را بسیار عجیب دوست دارم و تقریبا اکثرشون را مطالعه کردم لطفا اگه میشه آثار صوتی تون را زودتر به کتاب تبدیل کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مباحث «معرفت نفس» و «معاد»، کتاب هایی که مبتنی بر قرآن و روایات تنظیم شده ان شاءالله مفید خواهد بود مانند کتاب های «فرزندم؛ این چنین باید بود» و «حقیقت نوری اهل البیت» و سوره «مرسلات» و سوره «فتح». موفق باشید