بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حرکت جوهری - برهان صدیقین

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
متأسفانه هیچ نتیجه ای در جزوات یافت نشد!
یادداشت ویژه ای با موضوع انتخابی یافت نشد
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19981
متن پرسش
سلام استاد: در باب حرکت جوهری فرمودین فیض بقا و فیض تبدیل قوه به فعل با هم تفاوت دارن. اما طبق شرح اینجوری فهمیدم فیض بقا و فیض تبدیل قوه به فعل فرقی ندارن چون بقای جوهر عالم ماده عین گرفتن فیض حرکته چون بقای عالم ماده به عین حرکت بودنه، پس باید فرقی باید نداشته باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبل از مباحث «حرکت جوهری» باید «برهان صدیقین» مطالعه شود و با نظر به این نکته عرض شد که همه‌ی مخلوقات در فیضِ بقاء هستند به این معنا که وجودشان از حق است و عین ربط به حضرت حق می‌باشند و از این جهت دائماً با تجلیاتِ وجودیِ حضرت حق، باقی هستند و اگر آن تجلی و آن ربط، نباشد بقائی نخواهند داشت و این غیر از فیضی است که موجود مادی را از قوه به فعل می‌برد. موفق باشید

19979
متن پرسش
سلام استاد: یه سوال فیزیکی از حرکت جوهری دارم. آیا سرعت برای انسان نامحدوده و هر سرعتی رو میتونه برسه یا بیشتر از سرعت نور نمیتونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد به سرعت نور برسد باید ماهیتش نور شود. پس بنابراین ظرفیت این عالَم در حدّ سرعت نور هم نیست. زیرا دیگر عالمی نمی ماند. موفق باشید

19970
متن پرسش
سلام استاد: معاد جسمانی برای همه عالم ماده است نه فقط انسان، درسته؟ اگر بله فرق معاد انسان و جسم تکاملی انسان با بقیه عالم ماده در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معاد جسمانی بدین معنا است که عقاید و اخلاق و اعمال ما در قیامت، صورت و جسم پیدا می‌کند و این ربطی به جسمانی‌بودنِ عالَم قیامت ندارد! موفق باشید

19969
متن پرسش
سلام استاد: اینکه شیئیت شئ به صورت است نه به ماده، رو میتونید تعریف و با مثال هم انسان و هم عالم ماده تطبیق بدید تا بتونم تصور صحیحی داشته باشم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این جمله «ماده» یعنی هیولایِ اولی که قوه‌ی محض است و واقعیتِ آن به صورتی است که مطرح است و ظهور دارد. موفق باشید

19953
متن پرسش
سلام استاد: اگر حرکت رو مرتبه‌ای از وجود میدونیم، پس باید براش شدت و ضعف قائل بشیم، اگر اینطوره، شدت و ضعف حرکت در چیه؟ یعنی وقتی میگیم حرکت شدید شده، شدت اینجا به چه معنیه؟ میتونیم تشدید شتاب رو در نظر بگیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این روشن است که عالَم ماده یکی از مراتب وجود است که عین حرکت است، دیگر عین حرکت که شدت و ضعف برنمی‌دارد! مگر بحث مراتب وجود در «برهان صدیقین» کار نشده است؟! موفق باشید

19958
متن پرسش
سلام استاد: شما فرمودین که حرکت، پایین ترین مرتبه وجوده، اما نمیتونیم شدت و ضعف براش قائل بشیم و مثال آب رو زدید که ترتر نداریم چون ذاتا عین تریه. ولی یه مشکلی در تصور من از فرموده شما پیش اومده و اون اینه که اگر پایین ترین مرتبه وجود همون حرکته و آب و همه مواد ظهور اون حرکت اند، پس باید براش شدت و ضعف قائل بشیم؟ لطفا در تصور صحیح از این بحث کمک کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عین حرکت که شدت و ضعف برنمی‌دارد، مثل عین تری و مثل عین وجود. موفق باشید

19947
متن پرسش
استاد سلام: یه سوال پرسیدم و پاسخ دادین ولی برام حل نشد ۱. شبهه جناب ابن سینا، با عنوان بقاء موضوع، در رابطه با جسم نبود بلکه در رابطه با نفس بود، یعنی برای نفس حرکت جوهری قائل شدن رو رد کرده، اما شما جواب رو در رابطه با جسم دادین؟ ۲. خب اگه برداشت من اشتباه نباشه، باید اینطور جواب بدیم که نفس که از وجه من بودنش که ثابته، و حرکت برای وجه قوه و فعل اون هست، اینجا در جواب باید بگیم اگه نفس وحدت داره با جسم خودش، پس در عین حرکت جوهری، جسم همون جسم قبلیه چون اگه تغییر می کرد، نفس نمیتونست وحدت خودش رو باهاش حفظ کنه، الان استاد این تحلیل من درسته؟ اگر درسته پس میتونیم اینجوری تعمیم بدیم که تمام پدیده‌ها از نظر ماده بودن یک نفس دارن، مثل انسان که نفس داره، مثلا آب هم یک نفس داره، ولی میز به اعتبار ماده و درخت بودن یک نفس داره، پس این نفوس همون جسم خودشونو میخوان، پس لازمه حرکت جوهری ثابت ماندن هویت شی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ابن‌سینا برای جسم، نفس قائل نیست ولی متوجه است جسمِ انسان اگر حرکت جوهری داشته باشد دیگر این جسم، آن جسم نیست و به این اعتبار شخصی هم که متعلق به آن جسم است، آن شخص قبلی نمی‌باشد. موفق باشید

19946
متن پرسش
سلام استاد: در حرکت جوهری، شبهه بقاء موضوع و پاسخ‌هایی که داده شده در رابطه با همه پدیده‌های مادی هست آیا؟ اگر بله، پس یعنی جسم کودکی من با جسم الان من یکیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است زیرا تا جوهر جسم هنوز دارای قوه است، جسم و ماده در میان است. این موارد همه در شرح صوتی «حرکت جوهری» با دلایل لازم مطرح شده. به نظر می‌آید باید با دقت شرح صوتی بحث را دنبال فرمایید. موفق باشید

19936
متن پرسش
سلام استاد: در بحث حرکت جوهری، بقاء موضوع رو در جسم چطور تطبیق میدین؟ یعنی اینکه بگم جسم یک شخص، جوهرش در عین حرکت، بقاء داره، به این معنی که جسم من همون جسمه فقط در عوارض تغییر داره، ولی با وجود جوهر متحول، موضوع جسم من بودن چون عین اتصال و حرکته، باقیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جوهر پدیده‌ی مادی عین حرکت است و آن پدیده همان جسم می‌باشد. موفق باشید

19935
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت: استاد در بحث حرکت جوهری، شبهه بقاء موضوع به صورتی که ابن سینا می گفت که من همون ابن سینای قبلی هستم، پس حرکت جوهری نیست، جوابتون این بود که موضوع عین حرکته و تغییری در شخصیت جزئی فرد پیش نمیاد بلکه همون ذات کامل تر میشه، یعنی در تمام جواباتون به این مسئله تاکید داشتید، حالا سوالم اینه، در بحث وجود جزئی یک شخص، مگه حرکت جوهری دخیله که ابن سینا دچار شبهه شد، مگه بحث من بود یک شخص، از درجه وجودی شدیدتری نسبت به ماده بالاتر نیست که جواب شبهه رو نسبت به ماده و حرکت اون پاسخ میدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ابن‌سینا شیخ الرئیس این را به‌خوبی متوجه است که وقتی حرکت در جوهر هر موجودی جاری باشد آن موجود به جهت حرکت جوهری‌اش دیگر آن موجود نیست. و جناب صدرا با نظر به شدّیّتِ حرکت در جوهر متذکر شد که آن موجود همان موجود قبلی است که شدت یافته است. موفق باشید

19924
متن پرسش
سلام استاد: توی بحث حرکت جوهری فرمودین که مادیات، ذاتا شدت و ضعف ندارن، یعنی ذات آب که عین تری‌ست، شدت نداره که بگیم تر تر، حال سوالم اینه که این سخن شما فقط درباره عالم ماده‌ست؟ چون ذاتیات در عالم مجردات شدت و ضعف دارن، مثل ذات ملائکه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا بحث وجود در میان است، بحث شدت و ضعف در میان است و هرجا به هرچیزی با نگاه ماهیتی به آن چیز نظر شود، شدت و ضعف معنا نمی‌دهد. لازم است که باز از اول، بحث «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» را مرور بفرمایید. موفق باشید

19908
متن پرسش
سلام استاد: این سوال رو پرسیده بودم ولی نتونستم منظورم رو از سوال خوب ارائه بدم. در بحث حرکت جوهری تحلیل عقلی اینطوریه که وجود عرض، وابسته به وجود جوهره و وجود جوهر وابسته به مرتبه بالاتره و‌ همینطور میره تا برسه به واجب‌الوجود؟ بحثم توی تبدیل قوه به فعل نیست، سوال کلی از تحلیل عقلی مراتب وجود و سلسله وابستگی اون‌هاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع مراتب وجود بحث حرکت جوهری و اساساً بحث جوهر و عرض که مربوط به عالَم ماده است، معنا ندارد. آری! در سلسله‌ی مراتب وجود، به وجودِ مطلق می‌رسیم. موفق باشید

19906
متن پرسش
سلام استاد: تمام اعراض یک پدیده مادی، ذاتی اون پدیده مادی‌اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعراض از آن جهت که نحوه‌ی ظهور پدیده‌های مادی است، ریشه در ذات دارند. موفق باشید

19905
متن پرسش
سلام استاد: سه تا سوال جداگانه در مورد حرکت جوهری: ۱. آیا اعراض انتزاع ذهن است، مثلا وزن سیب، یعنی سیب و وزن در خارج یک پدیده اند و ما در ذهن وزن رو انتزاع می کنیم؟ ۲. آیا زمان هم جزء اعراضه؟ ۳. چرا توی کتاب وزن رو جزء کیف آوردید نه کم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اعراض، همان نحوه‌ی بودنِ پدیده است که حسّ با آن‌ها روبه‌رو می‌شود. 2- خیر، زمان، ذاتیِ پدیده‌ی مادی است از آن جهت که آن پدیده دارای حرکت است. 3- وزن را به اعتبار کیفیتی که برای پدیده به‌وجود می‌آورد، جزو کیفیات برده‌اند، ولی اگر اعتبار خود را عوض کنیم این تقسیم‌بندی به هم می‌خورد و اساساً این نوع تقسیم‌بندی‌ها مورد اتفاق همه نیست. موفق باشید

19893
متن پرسش
سلام استاد: آیا حرکت جوهر، منظور همون فیض گرفتن دائم از الله تعالی است؟ اگر بله، پس همه مراتب وجود حتی مجردات در حال گرفتن فیض هستن، پس دائم در حال نو شدن و حرکت اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بحث حرکت جوهری با دقت دنبال شود تفاوت بین فیضِ جهت تبدیل قوه به فعل که فیض کمال است، با فیضِ بقاء در آن‌جا روشن شده است. موفق باشید

19892
متن پرسش
سلام استاد: در بحث حرکت جوهری تحلیل عقلی اینطوریه که وجود عرض، وابسته به وجود جوهره و وجود جوهر وابسته به مرتبه بالاتره و‌ همینطور میره تا برسه به واجب‌الوجود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با دقت در بحث حرکت جوهری ملاحظه خواهید کرد که در آن‌جا بحث تبدیل قوه به فعل مطرح است و نه آن‌که تبدیل موجودات به مطلق کمالات ممکنه. هر موجودی قوه‌ی خاص خود را دارد. موفق باشید

19891
متن پرسش
سلام استاد: طبق تعریف شما از حرکت جوهری، باید عقل رو هم دارای حرکت بدونیم، چون از جهل به علم تغییر و حرکت داره، یعنی علمی رو‌ که نداره، دارا میشه، صفت عالم رو پذیرا میشه؟ اگه بله پس حرکت فقط برا عالم‌ ماده نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق نفس ناطقه از جهل به سوی عقل حرکت می‌کند. موفق باشید

19885
متن پرسش
سلام استاد: در باب حرکت جوهری، فرمودین که حرکت جوهری مختص عالم ماده هست، حالا اینکه فرمودین نفس آدمی هم به اعتبار بدن حرکت داره، دو تا سوال برام پیش آورده: اولی اینکه آیا خود نفس حرکت پیدا میکنه وقتی توی دنیاس یا فقط بدن حرکت داره و ما از باب وحدت بین این دو میگیم نفس هم حرکت داره؟ دومی اینکه وقتی مومن در برزخ عذاب میشه به این علته که به کمالش برسه، یعنی یه نقایصی داره، حالا اون تبدیل نقایص به کمال در برزخ که عالم مجرداته، نشانه وجود حرکت نفس در برزخه؟ یعنی میشه گفت فقط در عالم جبروت و قیامت حرکت نداریم و ثبوت داریم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس از آن جهت که در نسبت با بدن قرار دارد حقیقتاً دارای حرکت است. ولی همین‌که از بدن جدا شد، حرکت به معنای تبدیل قوه به فعل ندارد، بلکه در برزخ و قیامت رفعِ حجاب برایش مطرح است که اگر هم آن را حرکت بنامیم، از جنس حرکت‌های دنیایی نیست. موفق باشید

19882
متن پرسش
سلام استاد: در باب حرکت جوهری دو تا سوال دارم: ۱. فرمودین زمان حال نداریم، یا گذشته‌س یا آینده، یعنی تقدم‌ و تاخر، ولی واقعا وقتی یه تحلیل عقلی می کنیم نمیشه گفت ما در بی زمانی به سر می بریم، یعنی اگه بگیم که حال‌های مکرر و متوالی داریم که میرن و گذشته میشن درسته؟ ۲. در حرکت اون چیزی که هنوز نیومده قوه‌ست، ولی وقتی باالفعل میشه و میره و به گذشته ملحق میشه، عدم میشه یعنی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌که می‌فرمایید «حال»، دیگر حال، حال نیست و گذشته است 2- در حرکت است که با پدیده‌ای روبه‌روئیم که همواره می‌آید و می‌رود ولی در نسبت با «وجود» و تبدیل قوه به فعل، موضوع فرق می‌کند. موفق باشید

19862
متن پرسش
با سلام و درود خدمت شما: آیا فرگشت انسان با حرکت جوهری همخوانی دارد؟ آیا به وجود آمدن انسان کنونی نتیجه حرکت جوهری و تکامل انسانهای نخستین و قبل از اونها نوع خاصی از میمون است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری ربطی به کمالات عَرَضی ندارد یک کمال ذاتی است که در جوهر عالم ماده از تبدیل قوه به فعل صورت می‌گیرد. پیشنهاد می‌شود بعد از استماع صوت مباحث «برهان صدیقین» به صوت «شرح حرکت جوهری» بپردازید تا این مسائل برایتان روشن شود. مباحث همراه با صوت بر روی سایت هست. موفق باشید

19861
متن پرسش
سلام: وقتی همه چیز در این عالم ظهور وجود است و شدت و ضعف خاص خودش را دارد در مورد اجسام عظیمی مثل خورشید و یا زمین حتما این وجود از شدت بسیار بالایی برخورداره. مثلا خورشید که خودش عین نور هست و ظهوری نورانی و با شدت دارد حتما داراری وجودی با مراتب بسیار بالاست که ظهورش اینچنین شدید است. آیا این فکر درست است؟ با سپاس از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شدت وجود ربطی به بزرگی و کوچکی پدیده‌ها ندارد. تمام عالم ماده که شامل خورشید و همه‌ی کهکشان‌ها می‌شود، از نظر وجودی در پایین‌ترین از درجه‌ی وجود قرار دارند. شدت وجود، به جامعیتِ موجود است از نظر کمالاتی که دارد. موفق باشید

19843
متن پرسش
با سلام خدمت شما: سوالی در مورد حرکت جوهری داشتم. کتاب از برهان تا عرفان شما را می خواندم. وقتی برای مثال یک انسان می میرد و نفس او از عالم ماده جدا می شود جوهر ماده بدن جسمی او چه می شود؟ آیا جوهر ماده که همان حرکت است هم به تجرد می رسد؟ در این فرایند چه بر سر هیولا می آید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیولای اولی همان ماده یا جوهری است که عین حرکت است و در اثر حرکت، قوه‌هایش به فعل تبدیل می‌شود و از حالت مادی‌بودن خارج می‌گردد. موفق باشید

19806
متن پرسش
با سلام: سه سوال از متن و شرح کتاب معاد داشتم: ۱. حقیقت یک وجود ظریف فی الخارج است به چه معناست؟ ۲. پاک شدن در سکرات به دلیل رو به رو شدن با اسماء غضبی و در نتیجه عذاب دیدن است یا رد وسوسه های شیطان و منصرف شدن از شیطان؟ ۳. فرمودین عبادتی که قلب متوجه آن نباشد و از آن در باطن آثاری پیدا نشود در عوالم دیگر محفوظ نمی ماند. ملاک برای دانستن اینکه عبادات متوجه قلب هستن یا نه چیست؟ با تشکر یا حق.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این مطلب را با دنبال‌کردنِ مباحث «برهان صدیقین» برای خود حل کنید 2- پاک‌شدن در سکرات به معنای آن است که تعلقات ما که ریشه در توهّمات شیطانی دارد، رفع گردد 3- هراندازه انسان روحِ عبودیت را در خود زنده‌تر احساس کند، بیشتر امیدوار می‌گردد که حضرت حق به او نظر انداخته‌اند. موفق باشید

19748
متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. خدا قوت. استاد طبق بحث برهان صدیقین همه موجودات تجلی حضرت حق اند، پس تجلی همه حضرت حق هستند اما در نهایت ضعف. حالا فرق انسان و حیوان فقط در میزان شدت و ضعف‌شون هست یا در انسان چیزهایی هست که در بقیه موجودات نیست؟ اگر بله پس اون فرق‌ها چی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از نظر درجه‌ی وجود در درجه‌ی وجودیِ شدیدتری قرار دارد و همین امر موجب می‌شود که خصوصیات خاصی برای انسان پیش آید. موفق باشید

19671
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ضمن آرزوي قبولي طاعات و عبادات: در زمينه مراتب تبعيت و اطاعت تو آثار استاد يا هر بزرگوار ديگه اي منبع مطالعاتي مي خواستم معرفي بفرماييد. مراتب تبعيت و اطاعت از نازل ترين مرتبه تا بالاترين مرتبه. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «برهان صدیقین» موضوعی تحت عنوان «هویتِ تعلّقیِ معلول» مطرح است که در آن روشن می‌شود بودنِ انسان عین اتصال به حق است. و حال اگر کسی بخواهد مطابق حقیقت خود عمل کند باید با انتخاب خود، عین اتصال به حق باشد که این با اطاعت خدا صورت می‌گیرد و شریعت الهی برای به فعلیت‌یافتن همین اطاعت است و موجب می‌شود شخصیت انسان با حقیقت وجودی آن هماهنگ شود. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!