بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نقشه‌های دشمن، بصیرت

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27005
متن پرسش
آیه ۱۱۲ انعام را رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی مطرح کردند «وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بَعضُهُم اِلیٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورا» و گفتند:« هم دشمنان جنّی، هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها به هم کمک هم می کنند؛ سیستم‌های اطّلاعاتیِ خیلی از کشورها علیه ما با همدیگر همکاری می کنند؛». ایشان وحی به همدیگر را کمک سیستم اطلاعاتی معنا کردند در حالی که وحی بیشتر به القای سریع (الهام) نزدیک است تا انتقال اطلاعات و اسناد. اینجا بعضی مسئله جنّ و علوم غریبه علیه جمهوری اسلامی را مطرح کردند ولی این هم با ادامه بحث رهبری که به جنگ احزاب (همکاری اهل کتاب و کفار) می پردازند ربطی ندارد چون در جنگ‌احزاب بحث دشمنان انسانی است نه جنی. طبق آموزه های قرآن شیطان بر انسان تسلطی ندارد مگر اینکه انسان بخواهد پس جنگ ما با انسانهای پذیرنده شیطان است نه جنگ مستقیم با جن. ادامه‌آیه این است که اینها را بگذار َو رعا کن: لَوْ شٰاءَ رَبُّكَ مٰا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مٰا يَفْتَرُونَ. به قول علامه بحث این است تا خدا نخواهد کسی نمی تواند کاری کند. پس ما باید بیشتر خود را به خدای قادر نزدیک کنیم تا به علوم غریبه. نظر شما در این مورد نقش جن در دشمنی با انقلاب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! نقش شیطان در آن حدّ است که ما با امیال خود دستگیره جهت ورودش ایجاد می‌کنیم و هر اندازه ملت منوّر به معارف توحیدی و اخلاق فاضله باشند، تأثیر شیطان خنثی می‌شود. ۲. همین‌طور که متوجه شدید حضرت آقا آیه را نمونه آوردند، ولی مصداق آن را نقشه‌های مربوط به علوم غریبه که کارشناسان بی‌بی‌سی به دنبال آن بودند، قرار ندادند، بلکه کمک‌های اطلاعاتیِ کشورها نسبت به همدیگر قرار دادند از آن جهت که روحی شیطانی در این بده‌بستان‌ها در میان است. موفق باشید

26910
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می شود ادعا کرد که اعتقاد به امری مثل نفوذ و استحاله انقلاب توسط جبهه استکبار و علمداران کنونی مدرنیته، که به کرات در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب ویژه یک دهه اخیر، مطرح شده است، واقعیتی اصلی نبوده و امری فرعی یا به تعبیری آدرس غلط دادن است که مانع از شناخت جهان کنونی و مواجهه با سبک زندگی روز و هم چنین غرب شناسی دقیق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو بحث را باید در کنار هم دید. در این‌که جریان نفوذ نقش فعّال دارد بحثی نیست، ولی خودآگاهیِ تاریخی ما اقتضاء می‌کند که با طرح معارف اصیل و تقوای الهیِ لازم راهی را بگشاییم و طی کنیم که جریان نفوذ قدرتِ تأثیرگذاری نداشته باشد. موفق باشید

26824
متن پرسش
ضمن عرض سلام و التماس دعا محضر شما. اینکه خبر این ویروس منحوس ناگهانی و دقیقا شب انتخابات علنی شد. اینکه قم مرکز شیوع این بیماری گزارش شد ولی بعدا معلوم شد که اولین موارد در استان دیگری گزارش و کشف شده بوده. اینکه مرکز بیماری چین بود و مدتی در رسانه ها چنان جلوه کرد که انگار علت نشر ویروس در کل کشور و حتی کل کشورهای همسایه ایران بوده. اینکه سختگیری در عدم تجمعات مذهبی بیشتر از سختگیری برای برنامه های تجمعی صدا و سیما و قهوه خانه ها و باشگاهها هست. اینکه اینقدر آمار و ارقام و حساسیت این ویروس بالا جلوه داده می شود. اینکه اجازه به اطبا سنتی برای درمان نمی دهند با آنکه آنها ادعای درمان سه چهار روزه کرده اند. اینکه رسانه های غربی همه فکر و ذکرشان شده شیوع ویروس در ایران. اینکه رییس سازمان بهداشت جهانی بعد از این همه تحریم دارویی کشور ما ناگهان دلسوز مردم ایران می شود و حتی در شبکه رسمی تلوزیون حاضر می شود و بجای حرفهای امید وار کننده بسیار القای نا امیدی می کند و چندین مورد دیگر در همین راستا را اگر کنار هم بگذاریم نمی شود گفت یک فتنه ای در پشت پرده این ویروس وجود دارد؟ مگر نه اینست که همه مکر دشمنان در این چند ساله با «حضور مردم» در صحنه نابود شد و حالا فتنه ای را علم کرده اند که دیگر هیچ تجمع و حضوری نمی تواند تشکیل شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم فتنه‌ای در میان است و رسانه‌های بیگانه، مأموریت دارند به این بهانه به ایران ضربه بزنند. ولی بحمداللّه مثل همیشه دشمن متوجه نیست روحِ انقلاب اسلامی و وجهِ ایمانی مردم هر ضربه‌ای را به فرصت تبدیل کرده‌اند و عقل ایمانی مانع تأثیر توطئه‌ها می‌باشد. آری! هرچه ضربه می‌خوریم از غفلت خودمان است نسبت به عمق توحیدی که دین الهی مدّ نظرها قرار داده است که إن‌شاءاللّه جریان اخیر برای ما عبرت می‌شود که بیش از پیش باید به «توحید» و «توکل» مردم بیندیشیم. موفق باشید

26781
متن پرسش
سلام علیکم: دشمن بیش از آنکه از هلاکت و نابودی کامل اسلام و مسلمین، سود ببرد و آن را دنبال کند، از حالت نیمه مردگی مسلمانان سود می برد و همواره درصدد نگهداشتن وضعیت جامعه اسلامی در حالت نیمه مردگی بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. دین زنده است که انسان را زنده می‌کند. موفق باشید

26713
متن پرسش
سلام: چندی از پست ها موجود در جامعه وقتی میفهمی #دهه_فجر رسیده و باید هلهله و شادی کنی برای ۴۱ سالگی عزت و عظمت و شکوه نظام #جمهوری_اسلامی. - وقتی می فهمی برای جلال و کمال این برکت آسمانی، ولی تو را فراخوانده به رای دادن. ‌ما مردمان، خوش به ولایت آن راحل مسیحا و باقی ولی‌مطلقانیم. برهنه تن، گرسنه شکم، سرخورده و تحقیر شده، انگشت به انگشت، رای می‌چرخانیم و در سایه‌ی بصریت آن مولای تیره‌پوش، دهان از مرگ سرریز و مشت از کینه پر می‌کنیم، تا صحنه‌گردان کارناوال اقتدار #نظام_مقدس و #یوم_الله خونین‌ش باشیم. گرسنه و سردرگم، در تکاپوی هویت!! ‌#عصبی و #خشمگین در پس این هویت‌پریشی، شخصیت انسان ایرانی است. ‌ما را چنین می‌خواهند؛ بی‌هویتی ما، ابزار #استبداد و سلطه‌ی حاکمان را فراهم آورده. ما نیز برده‌وار، برایش آغوش گشوده و کام به معجونی از دین و مذهب و شرع و سنت و ملیت گرفته‌ایم؛ فارغ از اصالت وجودی آدمی، فارغ از معنای #انسان. ‌‌"‌انسان نوین شیعی" بس دهشت‌انگیز است!!! استاد افرادی را می شناسیم که این پست ها را زیاد می گذاردند من دختری ۲۰ ساله نمی دانم باید چه کنم دیدن چنین مطالبی مرا در سردرگمی فرو میبرد با توجه به اینکه خیلی هم اهل مطالعه اند نمی دانم حقیقت چیست و کدام است. بگویید اساسا با چنین افرادی چه برخورد باید کرد؟ و چون در حال خواندن برای کنکورم اصلا باید به چیزها فکر کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل غربی از تاریخی که برای انسانی دیگر به ظهور آمده، چیزی درک نمی‌کند. حقیقتاً به بهانه‌ی قراردادن بعضی از ضعف‌ها در ظلمات غلیظی فرو رفته اند. به نظر بنده به گفته‌ی مولوی: «گر شوم مشغول اشکال و جواب / تشنگان را کی توانم داد آب». شما با ورود در دروس رسمی خود به فکر جایگاه دیگری باشید. موفق باشید

26702
متن پرسش
سلام علیکم: در باب حادثه ۱۱ سپتامبر و به تبع آن لشکر کشی آمریکا به منطقه ویژه ایجاد درگیری داخل کشورهای اسلامی که به بهانه مقابله با تروریسم صورت گرفت و همچنین اینکه چندین استاد دانشگاه آمریکا به جورج بوش نامه نوشتند و صراحتاً لشکر کشی او به خاورمیانه را جنگی اخلاقی و در راستای گسترش ایدئولوژی مدرن و ادبیات توسعه دانستند، اطلاعات و آماری از جامعه آن روز غرب ویژه جامعه آمریکا اکنون پس از گذشت چند سال منتشر شده که نشان می دهد در بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ اشتیاق و اقبال به مطالعه و بررسی قرآن کریم و یکسری کتب اسلامی بشدت افزایش یافته بود و مردم علاقه فراوانی به مطالعه درباره اسلام ویژه کتاب آسمانی آن داشتند. آیا یکی از دلایل همین حضور منطقه ای آمریکا و نظام سلطه و اسلام هراسی گسترده آنها پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و ایجاد گروهک هایی نظیر داعش، همین رغبت و ایجاد موج اسلام شناسی در سطح جوامع غیر اسلامی و غربی نبوده و به نحوی تلاش نشد تا پیوند با قرآن و اسلام ناب که ویژه با انقلاب اسلامی و اسلام سیاسی امام (ره) مطرح شده بود را قطع کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این جمله‌ی رهبری فکر کنید که می‌فرمایند هر گاه که دشمن برای این ملت نقشه کشید او شکست خورد و ما در دل همان نقشه‌ی او یک پیروزی بر پیروزی خود افزودیم. موفق باشید

26658
متن پرسش
سلام: در سوال قبلی بنده که چرا مسولان قبل از انتخابات آنطور که باید و شاید مردم را اندار ندادند شما فرمودید: (نمیدانم. مسولان ما دشمن ما نیستند)! چطور مسایل پیچیده معرفت نفس و فلسفه و ... را استادیم ولی پاسخ یک سوال ساده را می فرمایید نمی دانم! اگر لحنم تند است ببخشید. بنده هم که این سوال را می پرسم دشمن نیستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد نباید با آنچه دشمنان ما می‌گویند، مسئولان را بنگریم. بالاخره دشمن، دشمن است و به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی، حضرت آدم و حوّا که گرفتارِ هبوط شدند، به جهت آن بود که دشمنیِ شیطان را فراموش کردند و به ظاهرِ کلمات او که ظاهراً از سرِ دلسوزی بود؛ فقط توجه کردند. موفق باشید

26626
متن پرسش
سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب بلافاصله بعد از پیروزی جریان انقلابی در انتخابات مجلس دستور دفاع و ضربه و حمله متقابل دادند آن هم میلیونی. استاد آن ضرباتی که دشمن می تواند وارد کند چه چیزی می تواند باشد؟ ما چطور می توانیم ضربه بزنیم؟ به چه هدفی حمله کنیم آن هم میلیونی؟ نقش نیروهای تازه نفس مجلس جدید در این نبرد چه می تواند باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید وقتی روحیه‌ی تقابلی دشمن تا آن‌جا جلو برود که به نفی شرکت در انتخابات تشویق می‌کند و این نهایت دشمنی است، کافی است ما هم در نهایت تقابل با دشمن کارها را جلو ببریم و نه با امید به آن‌ها. آیا فکر کرده‌اید که چگونه دشمن تا این‌جا ها به تقابل برخواسته‌است؟ موفق باشید

26612
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، برخی ها ویژه شبکه های فارسی زبان ماهواره ای، آمار مشارکت مردم در انتخابات کنونی را بسیار پایین دانسته اند و گفته اند مقبولیت نظام بین مردم رو به کاهش است و این یک پیام است که مردم از انقلاب خسته شده اند. آیا چنین مطالبی درباره مشارکت عمومی در این انتخابات صحت دارد و آیا واقعاً مردم از انقلاب خسته اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این که ما در حال جنگ با استکبار هستیم حرفی نیست. امروز جنگ در حضور و عدم شرکت در انتخابات به میان آمد؛ ما در دفاع مقدس کشته دادیم ولی شکست نخوردیم؛ ما در تهاجم فرهنگی تلفات دادیم و امروز با کسانی روبرو هستیم که از نظر ظاهر و باطن غرب زده‌اند ولی هویّت انقلاب همچنان حرف اصلی را برای بشر امروز دارد. ملاک شکست و پیروزی در برآورده شدن طمع دشمن یا برآورده نشدن طمع دشمن است. دشمن در جنگِ نظامی با ما می‌خواست تا تهران بیاید ولی تلفات ما منجر به نتیجه‌ی دشمن نشد. در جنگ حضور و عدم حضور در انتخابات نیز طمع دشمن آن بود که به قول خودشان ۱۲ درصد بیشتر شرکت نمی‌کنند ولی به طور عرف و نرمال، آن اندازه که در نظام دموکراسی به صحنه می‌آیند، مردم به صحنه آمدند؛ یعنی عملاً ۱۲ درصد به صحنه نیامدند به اعتبار حضور ۵۴ الی ۵۵ درصدی که معمولا در نظام اسلامی به صحنه می‌آمدند. آری بنابر این، این اندازه تلفات به معنای برآورده شدن طمع دشمن نیست ولی جنگی است که همواره ادامه دارد و العاقبه للمتقین. موفق باشید

26574
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد طاهرزاده: شما در سایت فرموده بودید هیچ کدام از نامزدهای جریان‌های انقلابی و ولایی را به طور مستقیم معرفی نمی‌نمایید و گفته بودید بحمداللّه آنقدر نیروی خوب به صحنه آمده است که تأیید یک جریان یا یک نفر ممکن است منجر به عدم تأیید دیگری باشد، ولی در بعضی از کانال‌ها دیده شده است که از قول شما نوشته اند «اعلام حمایت استاد طاهرزاده از لیست مجمع نیروهای انقلاب». و نام ۵ نفر از نامزدهای آن لیست را مطرح کرده اند. نظرتان تغییر کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شدید در عین احترام به عزیزانِ جوان و متدینی که خود را در انتخابات عرضه کرده‌اند، و با قدردانی از زحمات بزرگان شهر که سعی بر اتحاد هرچه بیشتر جبهه‌های متدیّن و انقلابی داشتند؛ در هر حال بنده به طور مستقیم از هیچ لیستی حمایت نکرده‌ام. ولی از این‌که نیروهای متدین و انقلابی و ولایی در لیست‌های متفاوت هست، اظهار مسرّت می‌کنم و بسیار امیدوارم که بحمداللّه مردم ما در این زمانه به همین عزیزان رجوع خواهند نمود. إن‌شاءاللّه.

البته همه‌ی ما متوجه هستیم وقتی دشمن اسلام و حقیقت به طور مستقیم تشویق به عدم شرکت در انتخابات می‌کند و همراهی با دشمن، گناه کبیره می‌باشد، به هر دلیلی شرکت در انتخابات واجب می‌شود به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در این دوره به صراحت، شرکت در انتخابات را واجب شرعی نمودند. موفق باشید

26451
متن پرسش
سلام علیکم: ما کشورهای غربی ویژه دولت ایالات متحده آمریکا را بعنوان کشورهای مستکبر و سلطه جو می دانیم که قصد نفوذ در کشورهای مختلف ویژه کشورهای اسلامی، بجهت تقویت امپراطوری جهانی خود و کسب مطامع و منافع سیاسی_اقتصادی دارند و نفوذ و تهاجم فرهنگی، یکی از اجزای لاینفک نظام سلطه و آمریکایی هاست برای اینکه بتوانند در کشورها قدرت داشته باشند و عوامل و سیاستهای خود را اجرا کنند. مگر ما هم برای تبلیغ و نفوذ انقلاب و اسلام در سایر کشورهای جهان، عناصر و نهادهایی مثل مجمع تقریب و سازمان تبلیغات و رایزن های فرهنگی و زارت خارجه و سپاه قدس نداریم و آنها هم در داخل آن جوامع نفوذ می کنند و عقاید ما را ترویج می دهند. چرا آن تبلیغات و برنامه های آمریکا، تهاجم فرهنگی و نفوذ است اما برنامه های ما، تهاجم فرهنگی و نفوذ و استحاله نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این تقابل از جنس تقابلی است که ادیان با مستکبران دارند که به معنای آزادکردنِ انسان‌ها از قید مستکبران است به همان صورتی که وقتی اسلام به سرزمین ما آمد، ما را از فرهنگ و حکمت خسروانی‌مان جدا نکرد. ولی استکبار تمامیت‌خواه است و انسان را از تمام ابعاد شخصیتی و فرهنگی آن‌ها جدا می‌کند. موفق باشید

26391
متن پرسش
سلام علیکم: ما از یک طرف می گوییم نه شرقی و غربی و شعار مرگ بر آمریکا را ضروری می دانیم، از آن طرف بدنبال قرارداد با همان شرقی ها و غربی ها هستیم و انتظار داریم با وجود مرگ بر آمریکا گفتن، آنها به تعهدات برجام عمل کنند و به ما تنکولوژی بدهند یا حتی ساختار سیاسی ما در بسیاری بخشها و طرحها به سیاست های لیبرالی و کمونیستی نزدیک شده که ما مبنایش را نمی پذیریم. آیا این یک تناقض نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ما باید از خود شروع کنیم. و بحمداللّه این تحریم‌ها و گران‌شدن دلار، گشایشی را فراهم می‌کند تا به دسترنج خود و به تفکر خود رجوع نماییم. موفق باشید

26173
متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزیز: راستش را بخواهید اول بعد از شنیدن خبر سقوط هواپیما خیلی ناراحت و کمی نا امید شدم. اما بعدا متوجه شدم خدا روی این انقلاب خیلی حساب باز کرده و به راحتی به هر کسی اجازه نمی دهد خود را انقلابی بداند و سریع با فرصت کم امتحان خود برای غربالگری و خالص کردن نیت ها را گرفت ان شاءالله که سربلند بیرون بیاییم. فقط سوال بنده به عنوان جوان دانشجو این هست که خب آخه چرا این عده ای که فقط سقوط رو می بینن یکی نمیگه چی شد که اینطوری شد؟ همین آمریکا که الان سنگ مردم رو به سینه میزنه اصلا به چه حقی با چه مجوزی سردار یه کشور رو به راحتی به قتل می رساند که اصلا رو چه حسابی تو عراق پایگاه نظامی داره چقدر آخه روحیه چپاول گری و تجاوز دارن. بعد کشور ما حداقل کاری که میتونست بکنه زدن پایگاه متجاوز آمریکاست خب چرا اون شب این پرواز لغو نشده؟ چرا جواب برج مراقبت رو نداده چرا از مسیر خودش منحرف شده؟ همه اینا باید جواب داده بشه حرف بی حساب نباید زد هر چند اشتباه از طرف ما بوده و نباید اینطور می شد ولی هیچ کس نمیگه چی شد این اشتباه پیش اومد. سرم رو به کدوم دیوار بکوبم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از همه جهات نکاتی که فرموده‌اید را نه‌تنها قبول دارم، بلکه می‌پسندم. از نکته‌ی دوم که بگذریم و حقیقتاً باید این سؤالات را از آن‌هایی که کوتاهی کرده‌اند بپرسیم؛ نکته‌ی اول‌تان بسیار مهم است از آن جهت که بدانیم در نظام تکوین، شیطان هم مأمور خدا است تا کسانی که شایسته‌ی قرب نیستند، را از درگاهِ حضرت حق براند و آمریکا این روزها همین کار را کرد. به طوری‌که عده‌ای بعد از این‌که آمریکا عزادارِ کشته‌شدگان هواپیما شد، یادشان آمد بعد از سه روز به رسم همان آمریکایی‌ها، شمع روشن کنند و عزاداری نمایند. و این البته هیچ ربطی به خانواده‌های محترم و عزادار آن‌ها که ما سختْ با آن‌ها همدردی می‌کنیم؛ ندارد. بحث ما در مورد کسانی است که با آمریکا همدردی می‌کنند. موفق باشید

26151
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار، امیدوارم اتصالتان به عالم ملکوت و جبروت روز به روز بیشتر شود. ببخشید در این ایامی که به برکت خون شهدای عزیز مخصوصا سپهبد سلیمانی پیروزی و دست آوردهای بزرگی شامل حال حزب الله شده، شیطان در صدد است این اتحاد و یک دله شدن مسلمانان و اهالی جبهه حق را دچار شک و تفرقه کند. لذا به نظرم وقوع زلزله ها و سقوط هواپیما و ماشین و.... همه طرفند پلید او بوده است تا بتواند، برای اهالی جبهه خودش خوراک فکری و استدلال و توجیه ایجاد کند. نظر شما چیست؟ آیا درست فکر کرده ام؟ هر چند کید او ضعیف است و تنها سنگ محکی است برای مومنان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب تشخیص داده‌اید و به همین جهت افرادی که به نور الهی و به مدد ارادت به حاج قاسم عزیز وارد جبهه‌ی انقلاب شدند، باید مواظب باشند با کید شیطان و به بهانه‌ی خطایی که در زدن هواپیما پیش آمده، خود را از دریچه‌ای که خداوند به قلب‌شان گشوده است، محروم نکنند. و این ممکن نیست مگر آن‌که از گناهانِ گذشته‌ی ارادت به غرب، فاصله بگیرند وگرنه شیطان از همان طریق باز قلب آن‌ها را در اختیار می‌گیرد. موفق باشید   

26153
متن پرسش

بسمه تعالی: سلام استاد: خبر سقوط هوا پیمای اوکراینی حسابی روحیه ما را به هم ریخت. اولا چرا خداوند در چنین شرایطی چنین واقعه ای را رقم زد؟ ثانیاً چرا سپاه و مسئولان کشور از همان روز اول خطای خود را به عهده نگرفتند تا ما در مقابل ادعاهایی که دشمنان می کردند بدون دلیل موضع‌گیری نکنیم و اساسا چرا در چنین شرایطی این اشتباهات پیش می آید؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به سوی بنیاد تاریخی خود هدایت می‌شویم که راهِ رسیدن به تفکری را بیابیم که آن تفکر می‌تواند به ندای هستی گوش بسپارد و با نظر به حضور تاریخی خود در رخدادِ تجلیل از شهادت حاج قاسم سلیمانی معلوم شد به نوعی از جهش نیاز داشتیم تا به ساحتی دست یابیم که با آشکارگیِ ذاتی خود آن‌چه را که باید به وسیله‌ی آن ساحت آشکار شود به میان آید، تا در عین آشکارگی همواره نهان بماند. زیرا قصّه‌ی آن عبارت است از این‌که بگوئیم: «نهان ز چشمِ جهانی ز بس‌که پیدایی». انقلاب اسلامی آن روشنی‌گاهی از هستی است که خداوند خود را در آن می‌نمایاند و پنهان می‌کند. با شهادت مردانی همچون حاج قاسم سلیمانی خود را می‌نمایاند و همه‌ی قلب‌ها را منوّر می‌کند و باز پنهان می‌شود تا تنها در آن مرحله نمانیم. باید با قدمی بس بلندتر به آینده‌ای دقیق‌تر قدم برداشت که در آن آینده، سهل‌انگاری‌های دیروز و امروز در آن نباشد.

آری! آن‌چه با سقوط هواپیمای بوئینگ اوکراینی پیش آمد، تأسف‌بار است و چند نکته را باید در آن مدّ نظر قرار داد. اولاً: آن‌که چرا به گفته‌ی ستاد نیروهای مسلح، آن هواپیما پس از بلندشدن، چرخشی به سوی یکی از مراکز حساس سپاه داشته است که به قول ستاد مذکور؛

در چنین شرایط حساس و بحرانی، پرواز شماره ۷۵۲ خطوط هوایی اوکراین از فرودگاه امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» حرکت نموده و درهنگام چرخش، کاملاً در حالت نزدیک شونده به یک مرکز حساس نظامی سپاه و در ارتفاع و شکل پروازی یک هدف متخاصم قرار می‌گیرد که در این شرایط بر اثر بروز خطای انسانی و به صورت غیر عمد، هواپیمای مذکور مورد اصابت قرار گرفته که متاسفانه موجب به شهادت رسیدن جمعی از هموطنان عزیز و جان باختن تعدادی از اتباع خارجی می گردد.

ثانیاً: با توجه به احتمال حمله انتحاری حتی توسط یک هواپیمای مسافربری و خصوصا با تهدیدهایی که به طور محرمانه توسط سفارتهای مختلف انجام شد حساسیت پدافند در بالاترین حد خود قرار داشت و عکس العمل غیر متعارف هواپیمای مسافربری اوکراینی در یک خطای محاسباتی این فاجعه آفریده شد!!

البته اگرخطایی صورت گرفته شده باید حتما بررسی و مقصرین مجازات شوند! و این احتمال نیز هست که افرادی که متوجه‌ی آن خطای خود شده‌اند، آن را پنهان کرده باشند و اگر واقعاً سپاه کاملا می‌دانسته که خودش زده ولی احتمالات جدی می‌داده که پای عملیات تروریستی با هواپیمای مسافربری در میان بوده و لذا چند روز تاخیر انداخت تا مطمئن شود قضیه از چه قرار است؛ می‌توان آن را پذیرفت، وگرنه لازم بود هرچه زودتر مردم را در جریان قرار می‌دادند تا مدافعان جبهه‌ی حق در مقابل باطل در دفاع خود به اشتباه نمی‌افتادند. با این‌همه نباید این خطاها ما را از کار بزرگی که به لطف الهی به دست مردم انجام شد، چه در تشییع و چه در موشک‌بارانِ پادگان عین الاسد آمریکایی، غافل کند و به موضوعات فرعی مشغول شویم. چیزی که دشمنان قسم‌خورده‌ی ما به کمک شیطان دنبال می‌کنند تا مردم ما از مزه‌ی حضور تاریخی خود که تجربه‌ی درک توحید الهی بود، غافل شوند. موفق باشید

26162
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز واقعا این حوادث اخیر گیجمان کرده است. آیا دشمن ما آنقدر زرنگ و دقیق است که بتواند چنین حوادثی مثل سقوط هؤاپیما را برنامه ریزی کند یا خودمان اشتباهاتی می کنیم و دشمن سریع روی آن ها سوار می‌شود؟ اگر اشتباه خودمان است نسبتش با اراده الهی چیست؟ چرا در پی آن پیروزی شیرین حضور ملت و شکست هژمونی غرب چنین باید شود؟ یعنی خداوند متعال از طریق این حوادث چه پیامی می خواهد به ما برساند؟ آیا فقط امتحان است؟ یا عدم اعتماد به قدرت خود؟ یا... ممنون از راهگشای های همیشگی تان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی ۲۶۱۵۳ و ۲۶۱۵۵ شد. به نظر می‌آید باید مردم ما با هیمن تجربه‌ها آماده‌ی حضور در تاریخی بس بزرگ‌تر شوند. تاریخی که مسلّم آمریکا از ابرقدرتیِ خود افول کرده و انقلاب اسلامی در این جهان، حرف برای نجات بشر دارد. موفق باشید

26152
متن پرسش
سلام علیکم: استاد با توجه به اینکه پرچم آمریکا نشانه ی هویت ملی آن ها است و مردم آمریکا با ما مشکلی ندارند و سران آن ها با مسلمانان در جنگند، همچنین ائمه علیهم السلام هیچ گاه کافران را آتش نمی زدند، آیا به آتش کشیدن آدمک ترامپ و پرچم آمریکا در اردوی فرهنگی (ویژه برنامه ی سردار سلیمانی) بچه های کلاس اول دبستان مجاز می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظرات متفاوت است. یک نظر همان است که شما می‌فرمایید و یک نظر آن است که پرچم آمریکا نمادِ هویت استکباریِ آن است و از طریق آتش‌زدن آن، جدایی خود را از هویت استکباریِ زمان‌مان اعلام می‌کنیم. موفق باشید

26133
متن پرسش

سلام استاد عرض ادب: ترامپ: داعش دشمن ذاتی ایران است و ما باید با ایران بر سر این موضوع و سایر موضوعات مشترک کار کنیم. جنگ با داعش، اولویت دارد. تحلیل: می‌دانیم که داعش پس از فروپاشی حکومتش توسط جمهوری اسلامی ایران، حالتی نیمه جان دارد. سؤال قابل تأمل این است که چرا ترامپ که تقریبا از بقاء در منطقه غرب آسیا ناامید است و جدیت رهبری ایران در این باره را دیده است، ناگهان بحث داعش را پیش می‌کشد و آن را اولویت اول ذکر می‌کند و تلویحاً به ایران در این زمینه هشدار می‌دهد و حتی با حالت منت، اعلام می‌کند که حاضر است با ایران در این زمینه همکاری کند؟ آیا واقعا داعش در حال حاضر، مشکل اصلی ایران محسوب می‌شود؟ جواب این است که قطعاً خیر. اما از گفته‌های ترامپ برمی‌آید که در آینده، داعش به مشکل درجه اول ایران تبدیل خواهد شد. در مطالب قبلی گفته‌شد که آمریکا در پلن B احتمالا این پیش‌بینی را داشته که تبعات ترور حاج قاسم سلیمانی برای او بسیار سنگین خواهد بود تا جایی که منجر به اخراج او از منطقه خواهد شد. اما چرا حاضر به این ریسک بزرگ شد؟ گفتیم دلیلش این است که آمریکا خلأ ناشی از اخراجش از غرب آسیا را با یک نیروی نیابتی پر خواهد کرد و آن نیروی نیابتی، جز داعشِ بازسازی شده نمی‌تواند باشد. جملات امروز ترامپ می‌تواند مؤید تحلیل چند روز پیش ما باشد. امروز ترامپ صراحتاً مشکل اصلی منطقه را داعش اعلام می‌کند و صراحتا ایران را کشوری درگیر با این مسأله می‌داند. ایران فعلا با داعش درگیر نیست اما ترامپ کدی می‌دهد که ایران درگیر این مسأله خواهد شد. در این رابطه توجه به چند نکته، ضروری است: ۱. آمریکا به زعم خود بزرگترین مانع داعش یعنی حاج قاسم را حذف کرده، پس می‌تواند مجددا بدون مانع، داعش را بازسازی کند. ۲.اگر آمریکا مجبور به خروج از منطقه شود، اسرائیل به تنهایی اسیر کشورهای مقاومت می‌شود و این، یعنی فروپاشی قطعی اسرائیل. پس آمریکا در غیاب خود، باید کشورهای مقاومت را درگیر مشکلی بزرگ کند تا از فکر کردن به اسرائیل باز بمانند تا بلکه اتفاقی دیگر بیفتد و آمریکا مجددا بازگردد. ۳. دأب آمریکا و یهود این است که از هرکجا بیرون بکشند مشکلاتی پیش می‌آورند تا توجیهی برای بازگشت مجدد داشته‌ باشند، پس باید مجددا داعش را بازتولید کنند و ویرانی بوجود آورند تا مردم منطقه بگویند: «قربانت گردم برگرد» ۴. به برخی سران ایران که یا متوجه نیستند و یا نمی‌خواهند متوجه باشند، کد اشتباه می‌دهد که دشمن اصلی شما داعش است و نه کس دیگر. ۵. معاویه دیگر نمی‌تواند در مقابل علی (ع) مقاومت کند، لذا به نسخه بدل که خوارج باشند متوسل می‌شود. در حال حاضر نیز آمریکا مستقیما نمی‌تواند با انقلاب اسلامی ایران در بیفتد، لذا اول مالک را حذف می‌کند و سپس خوارج جدید یعنی داعش را به عنوان نسخه بدل، در مقابل انقلاب اسلامی قرار می‌دهد. مبتنی بر مطالب فوق، شاید بتوان گفت بازسازی داعش برای آمریکا بسیار ضروری است. اما باید اشکالات نسخه قبلی برطرف شود. حدس نگارنده این است که در نسخه جدید، داعش تحت سازماندهی کشوری مانند اردن بازسازی شود و از امتیازات یک کشور باثبات مانند اردن بهره‌مند شود و امتیازات سابق خود را نیز بر آن بیفزاید و یا شاید مانند مدل قبلی از سوریه کار خود را شروع کند و به عراق امتداد بدهد. خواستم بگویم باید منتظر نشست و نظاره کرد، اما باید بگویم جای نشستن و نظاره کردن نیست و قطعا باید برای پر کردن خلأ «خاورمیانه بدون آمریکا» برنامه داشت و گرنه آمریکا آن خلأ را به نحوی خونین پر خواهد کرد. #ر_ک با توجه به تحلیل خوبی که برادرم آقای کریمی انجام داده اند، نظر حضرت استاد در مورد آمادگی آینده منطقه چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به خلاء خاور میانه‌ی بدون آمریکا فکر کرد ولی به نظر می‌اید تحلیل فوق بر اساس جهان گذشته‌ای است که آمریکا هنوز هویت ابرقدرتی دارد. در حالی‌که جهان جدید از آن جنس نیست که امثال اردن، جایی برای فتنه‌گری داشته باشند. بر اساس جهان جدید، تذکرات معنویِ ایران است که حرف آخر را می‌زند و لذا به جای حاکمان مزدور، مردمان در صحنه هستند و اساساً باید برای نظر به آینده به چنین جهانی فکر کرد. موفق باشید  

26122
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا انتقام سپاه همان انتقام سختی بود که وعده آن را می دادند. ما دلهایمان با شهادت حاج قاسم داغدار شده و تنها یک انتقام درخور و متناسب با این ترور آن را آرام می کند. زدن یک پایگاه آمریکایی (هرچند دومین پایگاه بزرگ آنها در عراق باشد) چگونه می تواند با خون سلیمانی ما که سر ترامپ به اندازه کفشش ارزش ندارد باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم شکستن هیمنه‌ی آمریکا است از آن جهت که نمی‌تواند با این برخورد، ابرقدرتیِ خود را ادامه دهد. قصّه، قصّه‌ی تخریب یک پادگان از آمریکا نیست، قصّه از این قرار است که بحمداللّه ما او را در شرایطی قرار داده‌ایم که نمی‌تواند عکس‌العمل نشان دهد و خداوند با تدبیر خود کاری کرد که اسرائیل یعنی فرزندِ ناخلف و دردانه‌ی استکبار در تیررس موشک‌های ما باشد و ما اعلام کردیم اگر جواب موشک‌های ما را که به «عین الاسد» خورده است بدهد، اسرائیل را با خاک یکسان می‌کنیم. آیا زمینه‌ای از آن بهتر، برای زمین‌گیرشدنِ ابرقدرتیِ آمریکا تصور می‌شد؟! و مطمئن باشید شرایطی را خون آن شهید بزرگوار فراهم کرد که افول آمریکا به سرعتی بیش از آن‌که ما فکر می‌کردیم در حالِ تحقق است. موفق باشید.

25839
متن پرسش
سلام علیکم: شاخص اصلی بصیرت چیست و آیا تنها مخصوص زمانه فتنه است؟ و اساساً آفاتی بصیرت نافذ را تهدید می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمان‌شناسی، شرط بصیرت است. موفق باشید

25624
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر: اگر ممکنه نظرتون رو در مورد اغتشاشات اخیر بفرمایید و یه مساله دیگه اینه که استاد، بعد از طرفداری رهبری از طرح افزایش بنزین جو خیلی بدی نسبت به رهبری ایجاد شده و بد و بیراه میگن به ایشون و دولت رو ول کردن و دشمن رهبری شدن، حتی بعضی از انقلابی و ولایی ها هم انتقاد کردن از دفاع رهبری و این بخش از صحبت ایشون که فرمودن: بنده متخصص نیستم، میگن همه افراد عادی میدونستن که این طرح خوبی نیست و در این وضعیت معیشتی بار تازه ای بر دوش اقتصاد مردم اضافه شده، پس چه جوری رهبری این رو نمیدونستن؟ و میگن رهبری به فکر مردم نیستن، اگر ممکنه این شبهات رو جواب بفرمایید و اینکه چه جوری و با چه استدلالی در این مورد ذهن مردم رو نسبت به رهبری اصلاح کنیم؟ تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال‌های شماره‌ی ۲۵۶۰۴ و ۲۵۶۱۱ نکاتی را برای رفقا متذکر می‌شود. متوجه باشید که بالاخره وضع مصرف بنزین ما اگر همچنان ادامه پیدا می‌کرد، سال‌های آینده باید بنزین وارد می‌کردیم، در حالی‌که با نخریدنِ بنزین ما، دلاری برای واردکردن بنزین نداشتیم. چاره ای نبود که چنین تصمیمی گرفته می‌شد. در روش، چندان موفق نبودیم. آقای دکتر سعداللّه زارعی در کیهان امروز نکته‌ای تحت عنوان «غائله‌ی مغلوب» داشته‌اند. عین متن خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

غائله مغلوب (یادداشت روز) اغتشاشات اخیر کشور پس از آنکه دولت نرخ‌های جدید بنزین را اعلام کرد که از افزایش بین ۵۰ تا ۳۰۰ درصد خبر می‌داد، دارای نکات فراوانی است و بررسی آن‌ها می‌تواند در شرایط و وضعیت ایران مؤثر باشد. حجم خسارت‌ها و آسیب‌هایی که وارد شد و اقدامات جدیدی که از سوی دشمنان کشور و مردم به اجرا گذاشته شد، موضعگیری نسبتاً متفاوت برخی جریانات و افراد داخلی و در نهایت نحوه مدیریت نظام برای کاهش خسارت‌ها و آسیب‌ها از جمله مواردی هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند: ۱. میزان مصرف بنزین در کشور و هزینه‌های «بسیار سنگینی» که از این ناحیه بر بودجه عمومی- ارزی و ریالی- دولت وارد می‌کرد، به گونه‌ای بود که تغییر جدی و اساسی در آن را ضروری می‌نمود. مصرف روزانه حدود ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین در کشور که روندی رو به افزایش هم نشان می‌داد، حدود ۵۰۰ میلیارد تومان در روز و حدود ۱۸۲۵ هزار میلیارد تومان در سال بود. در این میان یک چهارم این مبلغ از شهروندان گرفته می‌شد و بقیه از جیب همه مردم می‌رفت و به واسطه فشاری که بر بودجه دولت وارد می‌کرد، دولت را مستأصل کرده بود. در این میان نه این حجم مصرف قابل قبول بود و نه حجم یارانه‌ای که بابت آن هزینه می‌شد. در این بین منطق دولت این بود که با اصلاح نسبی قیمت بنزین می‌توانم زمینه انجام خدماتی که به آن متعهد هستم، فراهم کنم و هم می‌توانم با صادرات بنزین ناشی از کاهش مصرف، بخش قابل توجهی از نیاز ارزی‌ام را تأمین کنم، ضمن آنکه متعهد می‌شوم که این افزایش نرخ بنزین روی سایر کالاها و از جمله فراورده‌های دیگر نفتی اثرنگذارد. این منطق بطور طبیعی در جلسه مشترک سران قوا به تصویب رسید که از یک سو دربردارنده منافع مردم و از سوی دیگر تأمین کننده نیاز دولت بود. در این بین، دولت محترم به گمان اینکه با مطرح شدن پیش از اقدام افزایش قیمت بنزین قادر به مهار آثار روانی آن بر بازار نیست و با واکنش تند اجتماعی هم پیش از اعلام نهایی مواجه شده و برای کنار گذاشتن جمع‌بندی تحت فشار شدید قرار گرفته و تصمیم را با تزلزل مواجه می‌گرداند، رویه «کتمان» و سپس «غافلگیری» را در پیش گرفت! این جمع‌بندی مردان دولت هر چند چندان بلاوجه هم نبود، اما از دقت و همه جانبه‌نگری هم بهره‌ای نداشت. چرا که از یک سو ذات جمهوری اسلامی، ذات بیان است نه کتمان و در طول این سال‌ها، نظام با بیان صادقانه توانسته است بسیاری از مسایل را با کمک مردم حل کند که اگر غیر از این بود، نوعاً قادر به حل آن‌ها نبود. از سوی دیگر تصمیم به این مهمی که تقریباً زندگی همه مردم را در شئون مختلف- و نه فقط حمل و نقل- تحت تأثیر قرار می‌داد و در واقع طرف اصلی ماجرا مردم بودند، در عمل نمی‌توانست بدون متقاعد کردن آنان به اجرا گذاشته شود. براین اساس اعلام تصمیم دولت در روز جمعه با بهت عمومی و اعتراض و نگرانی شدید مردم مواجه گردید و فضا را برای شکل‌گیری اعتراضات فراهم کرد و کاملاً پیش‌بینی می‌شد که دشمنان ایران که در جریان مسایل دی ماه ۱۳۹۶ نتوانسته بودند برنامه خود در شکل‌دهی به اغتشاشات عمومی در ایران را به جایی برسانند و از این رو ناگزیر به شکل‌دهی گروه‌های آموزش دیده و مسلح روی آورده و در این حدود دو سال بطور جدی کارکرده بودند، از این فرصت استفاده کنند. ترکیب اعتراضات طبیعی مردم و برنامه منسجم دشمن برای به دست گرفتن اوضاع کار را سخت می‌کرد و در دو روز اول تخریب زیادی را پدید آورد و میزان تلفات را به نسبت رویدادهای مشابه افزایش داد.
کمی بعد با موضعگیری روز شنبه رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- مردم از اغتشاشگران تروریست فاصله گرفتند و کار نیروهای انتظامی و امنیتی برای مهار حرکت تروریست‌ها آسان گردید. در این میان تعداد زیادی از آنان توسط سه دستگاه مسئول کشور دستگیر شدند و در واقع ضمن سوار شدن بر روند اوضاع توانستند سرمایه‌های هنگفت آمریکا و... را برباد بدهند.

۲. حوادث چندی درکشور پدید آمده بود که خبر از برنامه‌ریزی سرویس‌های اطلاعاتی در ایران می‌داد. دراین چند سال بعضی از گروهک‌هایی که واقعا به آخر خط رسیده و مضمحل شده بودند، بازسازی شدند که یک نمونه آن حادثه حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی و حادثه دیگر آن قضایای سال پیش یکی از خیابان‌های فرعی منطقه پاسداران تهران بود. بعضی گروهک‌های تروریستی هم نوپدید بودند که از سوی بعضی از رژیم‌های فاسد عربی مدیریت می‌شدند. روند حرکت آنان در هفته‌ای که پشت سر گذاشتیم نشان داد که این ظرفیت‌ سازماندهی شده، یک جا به خدمت گرفته شده‌اند و حوادث روی داده در متن این اغتشاشات نشان می‌دهد که ماجرا به نیروهای کف آشوب‌ها محدود نبوده است. استفاده از سلاح‌های گرم و سرد در این آشوب‌ها یک راهبرد بود که از سوی کسانی که در ساختمان‌های اطراف نقاط آشوب به‌وسیله تک تیراندازها پشتیبانی می‌شدند تعداد قابل توجهی از کشته‌ها نه از جلو بلکه از عقب و در فاصله نسبتا دور مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند و این نشان می‌دهد، در این صحنه «کشته‌سازی» و به هم ریختن اعصاب مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی به‌عنوان راهی برای گسترش اغتشاش و منفعل کردن نیروهای مسئول مدنظر بوده است.
تلاش برای گسترش تخریب، یک روی مسئله بوده است. بستن اتوبان‌ها و راه‌های اصلی در استان‌هایی که درگیر این آشوب‌ها بودند، حمله به بانک‌ها و سایر مراکز خدمات عمومی و کشاندن دامنه تخریب به خانه‌های مردم برای عمق بخشیدن به اغتشاشات و ناامید کردن مردم و به‌خصوص نیروهای مدافع امنیت صورت گرفت. البته در این میان بعضی از طراحی‌های سران خارجی تروریسم مثل حمله به زیرساخت‌های مخابراتی در شیراز و اصفهان که لااقل ۲۰ استان کشور را پوشش‌ مخابراتی می‌دادند و نیز حمله به انبار اصلی مایحتاج عمومی کشور که مواد غذایی، دارویی و... سالانه کشور نگهداری می‌کرد، با رشادت نیروهای مدافع امنیت کشور ناکام گذاشته شد.

در نهایت در روزهای اول هفته گذشته، ما شاهد «دوئل امنیتی» نیروهای انقلاب و معاندان داخلی و خارجی بودیم که غلبه سریع و شوق‌انگیز نیروهای انتظامی و امنیتی بر برنامه‌ریزی و ساماندهی پیچیده دشمنان و معاندان نشان داد، ایران و جمهوری اسلامی علی‌رغم مواجه بودن با توطئه‌های پیچیده، از اقتدار  بسیار بالایی برخوردار است. در این میان یک نکته مهم که از چشم ناظران پنهان ماند، اقتدار ایران در حفظ ارتباطات داخلی بین بانکی و... بود که دشمن را وادار به اعتراف کرد. آمریکایی‌ها و... گمان می‌کردند ایران در مواجهه با اینترنت با بن‌بست مواجه است چراکه اگر آن را باز بگذارد، خدمت بسیار ویژه‌ای به مخالفان و اجرای برنامه‌های دشمنان خود کرده است و اگر اینترنت را مسدود نماید ارائه خدمات بانکی و... آن بهم می‌ریزد و کشور مختل می‌گردد که خود این به معنای تن دادن به سطحی از فروپاشی است. اینها توجه نداشتند که در طول این سال‌ها ایران در کنار اینترنت به یک زیرساخت مخابراتی در داخل رسیده و می‌تواند سیستم‌های حساس خود را روی آن سوار کرده و از آسیب‌های قطع اینترنت مصون بماند. این سبب عصبانیت شدید آمریکا، اروپا و... گردید و در عین حال یک درس هم برای کشور بود که برای بومی‌سازی اینترنت عمومی نیز وارد عمل گردد. ۳. یکی از جنبه‌های مهم و قابل تحلیل در مقوله افزایش قیمت بنزین و حوادث پس از آن، موضع‌گیری امام خامنه‌ای «دامت برکاته» بود و البته مثل بسیاری از موارد دیگر، گذشت زمان عمق این موضع‌گیری را بیش از حالا نشان خواهد داد.

مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامی در دوره حضرت امام خمینی - قدس سره- و در دوره حضرت امام خامنه‌ای -دامت برکاته- همیشه دو جنبه را پوشش داده است؛ یک جنبه آن «ایدئولوژیک» بوده‌ به این معنا که معظم‌لهما به‌عنوان سنگربان نظام فکری اسلام و اصول آن در مواجهه با رخدادها بوده‌اند و جنبه دیگر آن «مصالح» مردم بوده است که نوعاً در قاعده «عدالت اجتماعی» جلوه‌گر بوده است. مردم نیز همواره از معظم‌لهما همین دو انتظار را داشته‌اند و مقتضای رهبری توأمان دینی و دنیوی مردم هم جز این نیست. در این صحنه، رهبری با هدررفت سرمایه ملی از یک سو و برنامه ارائه شده از سوی دولت و سپس سران سه قوه برای مهار این معظل مواجه بود. در عین حال کاملاً پیدا بود که اجرای برنامه دولت ولو به‌صورت موقت فشار سنگینی را بر مردم وارد می‌کند و دفاع از چنین برنامه‌ای برای رهبری «هزینه» جدی دارد و البته حفظ وجاهت رهبری بزرگترین سرمایه کشور و پشتوانه اداره آن می‌باشد و یک واجب بزرگ به حساب می‌آید و بر این اساس حضرت امام می‌فرمودند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیبی وارد نشود».

با توجه به حساسیت بالای این موضوع، بعضی‌ها توصیه‌هایی داشتند که این توصیه‌ها در نهایت ناظر به جداشدن حساب رهبری از حساب این تصمیم‌گیری بود. در این صحنه رهبری معظم انقلاب اسلامی با چند گزینه مواجه بودند؛ مخالفت با طرح دولت و مصوبه سران قوا، سکوت در مقابل طرح، گرفتن موضعی دوپهلو که مسئولیت را متوجه او نکند، اما امر دادن کاملا مسئولیت به سران قوا و کنار کشیدن از صف قوا و در نهایت اعلام صریح پشتیبانی از تصمیم دولت و سران قوا به نحو مشروط که رهبر معظم انقلاب، راه پنجم را انتخاب کردند. درخصوص تحلیل این موضوع باید به نکته‌هایی توجه کرد:

- واقعیت این است که ادامه روند کنونی هدررفت سرمایه ملی به مصلحت کشور نیست و رهبری نظام نمی‌تواند نسبت به آن بی‌توجه باشد و در اینجا ترجیح حفظ وجاحت بر مصلحت کشور معنا و مفهومی ندارد و در قاموس رهبر معظم انقلاب نیست کما اینکه چنین چیزی در قاموس حضرت امام- روحی له‌الفداه- هم نبود؛

- پیامدهای سنگین طرح دولت به‌گونه‌ای نبود که بدون حمایت قاطع رهبر معظم از آن، به جایی برسد. مسلماً بدون پشتیبانی رهبری، حتی اگر دولت طرح را اعلام و شروع به اجرا می‌کرد، قادر به ادامه راه نبود و طرح به شکست می‌انجامید و خسارت هنگفت هدررفت سرمایه کشور استمرار می‌یافت؛

- در صورتی که رهبری از طرح اصلاح نرخ بنزین به صورتی که ذکر آن رفت، حمایت نمی‌کرد هم مردم و هم مسئولین دچار دودستگی شدید می‌شدند. با عدم حمایت رهبری حتماً پدیده‌هایی در مجلس شکل می‌گرفت که در روزهای اول در قالب استعفای برخی از نمایندگان و ارائه طرح استیضاح رئیس‌مجلس و استیضاح رئیس‌جمهور از سوی برخی دیگر شکل هم گرفت و این سبب بگو مگوی زیاد میان مسئولین کشور می‌گردید. از سوی دیگر عدم موضع‌گیری صریح رهبری در حمایت از طرح، بخش زیادی از مردم ارادتمند ایشان را که فقط به یک جنبه ماجرا توجه داشتند هم به صحنه اعتراضات می‌کشاند و طرح اصلاح قیمت بنزین عملاً از بین می‌رفت و از آن پس این دولت جرأت نمی‌کرد در هیچ زمینه اصلاحی دیگر که کشور به آن نیاز داشت، پا پیش بگذارد و این یعنی عملاً کشور قفل می‌شد! موضع‌گیری صریح رهبری سبب شد ضمن حفظ وحدت درونی نظام، وحدت مردم نیز تأمین شود و دولت هم فرصت پیدا کند تا برای جنبه‌های نگران‌کننده طرح افزایش قیمت بنزین فکر کند این در حالی بود که برخی از خناسان آماده بودند تا پس از مخالفت رهبری بر طبل بسته بودن دست دولت بکوبند و فریاد وا دولتا سر دهند.

در واقع موضع‌گیری صریح رهبری سبب شد تا از یک سو، دولت بحران ناشی از تصمیم اخیر- که از جنبه‌هایی قابل نقد هم هست- پشت سر بگذارد و خود را برای بخش دوم ماجرا که مدیریت قیمت‌هاست آماده کند.-

موضع‌گیری رهبری سبب جدا افتادن اعتراضات طبیعی مردم از توطئه‌های بسیار پیچیده خارجی گردید. سخنان روز شنبه رهبری تکلیف دو دسته را معین کرد یکی تکلیف مردم در جداکردن صف خود از معارضین و هوشیاری آنان و دوم تکلیف نیروهای انتظامی و امنیتی در تردید نکردن در مواجهه با طراحی پیچیده دشمن. و از این رو بود که این توطئه در زمان بسیار کوتاهی مهار گردید و حجم خسارات- که دشمن تخریب حداکثری را مدنظر داشت- به شدت کاهش پیدا کرد.

رهبری در این صحنه به وظیفه خود به درستی عمل کرد و خدا خوداو را محافظت می‌فرماید.  سعدالله زارعی

25347
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ضمن عرض تبریک و تسلیت به خاطر ایام اربعین حسینی (ع) بعد از مدتی به سایت وزین حضرت عالی سر زدم و اتفاقا آن پرسش در مورد تسخیر لاله جاسوسی چشمم را گرفت. من با مطالبی که این دوست مان گفتند از چند سال پیش آشنا بودم. پاسخ حضرت عالی جامع و حکیمانه بود ولی در مورد چیزهایی که دوستمان می گویند «تازه فهمیدیم یا تازه مشخص شده» خواستم جسارتا چند نکته هم اضافه کنم که اتفاقا خلاف تحلیل دوست مان است. این که کارتر با دولت موقت همکاری می کرده و به رسمیت شمرده است ریشه در ارتباطاتی داشته که امریکا از طریق سفارت های مختلفش و سازمان سیا از ماه ها قبل از انقلاب با ملی مذهبی ها برقرار کرده بود. این که نقل شده بنی صدر از چند ماه قبل انقلاب گفته بود در ایران انقلاب میشه و من رئیس جمهور می شوم ریشه در همین هماهنگی ها داشته است! بعید نیست مخالفت بنی صدر با بازرگان هم ریشه در رقابت شخصی دو نفوذی امریکا داشته است!واقعیت این است ابرقدرت ها ویژگی که دارند سعی می کنند تا جایی که می توانند در گروه های اپوزیسیون دولت های متحد خود نفوذ کنند تا اگر دولت متحد شکست خورد و اپوزیسیون جای آن را گرفت دولت جدید هم تابع آنها باشد ولی این طوری خلق الله را فریب دهند که انگار دولت بده رفت حالا یک دولت خوب آمد در صورت که در پشت پرده چیزی عوض نشده! این کاری بود که امریکا به نحو موذیانه ای داشت با انقلاب اسلامی هم می کرد! دوستان عنایت داشته باشند همین ارتباطات وسیع کارتر از قبل انقلاب با ملی مذهبی ها که دور امام را گرفته بودند اصلا در خیلی از علاقه مندان و هم دشمنان انقلاب باعث نضج این تئوری توطئه شد که اصلا انقلاب ایران کار امریکا بوده و حضرت امام (ره) نعوذ بالله عامل سازمان سیا بوده اند! عنایت داشته باشید دولت کارتر حتی با شهید بهشتی و برخی دیگر از نمایندگان روحانی امام نیز ارتباط گرفته بود منتها اینها به خاطر تدین و تعهدشان به انقلاب اصلا به قول معروف دم به تله ندادند. حتی امام حاضر شده بودند در نوفل لوشاتو از طریق جناب ابراهیم یزدی با نماینده کارتر مکاتب محرمانه داشته باشند اما در متن مکاتبات هم مشخص است امام خواسته های امریکا از جمله پذیرش بختیار و تاخیر انداختن بازگشت به ایران را نمی پذیرند. اما به نظر می رسد اگر واقعا هدف انقلاب اسلامی نه فقط سرنگونی شاه بلکه رقم زدن یک انقلاب تمدنی علیه استکبار غرب و شرق بوده اتفاقا رهایی از سیطره ملی مذهبی های امریکایی بر جریان انقلاب اهمیتی بس عمیق داشته است. این که امام در برابر حلقه ملی مذهبی هایی که ایشان را گرفته بودند منفعل نشدند و مواضع ضداستکباری خویش را حفظ کردند و با جلب حمایت عمومی توانستند سکه ملی مذهبی ها را از رونق بندازند فکر کنم یک هنرنمایی سیاسی بزرگ بود که فقط از عهده شخصیت الهی ایشان بر می آمد. حمایت از اشغال سفارت در واقع تایید ضدیت انقلاب با امریکا و به طور ضمنی محکوم کردن امریکا-دوستی ملی مذهبی ها و دولت موقت بود. و البته بدیهی است وقتی امام بخواهند این حلقه نفوذ را از دور خودشان و از انقلاب باز کنند امریکا که به خیال خود از پنجره آنها می خواسته به ایران برگردد به شدت عصبانی شود و ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر موضع دهد و سعی در سرکوب انقلاب داشته باشد! دقت کنیم در خاطرات ژنرال هایزر آمده بود که حتی قبل از انقلاب گزینه نهایی کارتر برای مهار انقلاب در صورت شکست دولت بختیار کودتا و سرکوب خونین رهبران و مردم بود منتها مجددا به خاطر هنرنمایی امام نه دولت بختیار کارش گرفت نه به خاطر ایجاد تزلزل در ارتش در هفته های آخر آنها توانستند کودتا کنند! یعنی این دفعه اول نبود که امام نقشه های امریکا را نقش بر آب کردند! و دفعه آخر هم نبود! و البته وقتی هدف نه فقط سرنگونی شاه که عقب راندن شیطان بزرگ باشد چنان که حضرت عالی اشاره کردید هزینه ها بسیار بیشتر خواهد شد و ابتلاء عظیم تر و تردید ها بیشتر مثل تردیدهایی که جناب مرحوم هاشمی و دولت فعلی بدان گرفتار شدند. به قول استاد اینجا فقط با توحید و معنویت ناب امام (ره) می شود کار را پیش برد و به آینده روشن این حرکت پر ابتلاء نظر کرد! ببخشید استاد عزیز! درس پس دادیم و زیاده گویی کردیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده برای آن کاربر محترم این‌طور نوشتم:  باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی در آن زمان که بحث گروگان‌گیری مطرح بود مطالعاتی داشته‌ام. ولی خواستم بدون ورود به موارد ریز و جزئی عرض کنم در این موارد به هویت ذات استکباری آمریکا فکر می‌کنم و از نظر خودم این را یک نگاه ایدئولوژیک نمی‌دانم. هرچند معتقدم آری! «نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست» ما را در حجاب تفکر می‌برد. همان‌طور که در آخر می‌فرمایید حتی تضمین‌هایی که آمریکا در قرداد الجزایر داد، عمل نکرد.

چرا فتنه‌های سفارت آمریکا را به مجامعی می‌بردیم که کلیت آن مجامع در مسیر حفظ منافع ابر قدرت‌هاست، ولی به ظاهر بهداشتی و دیپلماسی. آثار باقی‌مانده از سفارت به طور عجیبی حکایت از فتنه‌هایی می‌کند که هرگز نمی‌توانستیم آن‌ها را با تعطیل‌کردنِ آن سفارت خنثی کنیم.

در آخر نظر یکی از کاربران محترم را که در رابطه با سؤال جنابعالی کمی ریزتر وارد موضوع شده‌اند را ارسال می‌دارم ولی معتقدم در نظر به هر رخدادی باید به جایگاه تاریخی آن رخداد نظر بفرمایید که در نسبت با لانه‌ی جاسوسی، تقابل دو جریان است: یکی استکبار و دیگری انقلاب اسلامی. به همین جهت نباید انقلاب اسلامی را در بستر مناسبات فرهنگ استکباری و مجامع جهان استکبار دنبال کرد و انتظار داشته باشیم در آن بسترها می‌توان انقلاب را محفوظ داشت. موفق باشید. و سپس نظر شما را در آخر ارسال کردم. موفق باشید   

25343
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در خصوص پاسخ سوال ۲۵۳۳۱ من این نقد دارم الف) ایران با آمریکا ارتباط سیاسی داشت مسئولان دولت‌ها هم حق دارند با مسئولان دیگر کشورها دیدار داشته باشند آن‌هم در هر سطحی - در اواسط دههٔ ۶۰ دولت آقای خامنه‌ای و شخص رفسنجانی با مسئولان دولت متخاصم دیدار کردند و حتی روحانی با مقامات اسرائیلی دیدار کرد! چرا درآن موقع سراغ سفارت‌ها نرفتند؟ ب) به نظر طبیعی نبود این حقوق را می‌شد از طریق حقوق بین‌الملل مثل دادگاه لاهه پی گرفت بدون آنکه کار به تحریم و جنگ بکشد. می‌شد با استفاده از جو عمومی مردم جهان که به سمت ایران بود دولت‌های بزرگ را تحت فشار قرار داد، می‌شد با رفتار عاقلانه مثل چین کاری کرد که آمریکا هم کوتاه بیاید و هم یک کرسی ثابت در شورای امنیت به دست آوریم تا با دست بازتر اهدافمان را دنبال کنیم. آیا تصور نمی شود آن نگاه آن روزگار برای گروگانگیری صرفاً یک دریافت ایدئولوژی شده از اسلام و تشیع بود که حتی با سیرهٔ حکومتی پیامبر در مدینه تناسبی نداشت. ۳. این کینه را ملت از انگلیس هم داشت هرچند انقلابی‌ها تا قبل از آقای احمدی‌نژاد عملاً نقش انگلستان را پنهان کرده و حتی در تقویم‌ها می‌نوشتند کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد نه آمریکایی-انگلیسی! این کینه را اما ملت از روسیه هم کمابیش داشت منتها اشغال سفارت توطئه‌ای بود تا انقلاب نوپا را با چالش‌های جدی همراه کنند. ۴. خداوند به انسان عقل داده تا درست بهره بگیرد در کجای اسلام گروگانگیری و تجاوز به خاک دیگران (سفارت خاک کشوری صاحب سفارت است) مجاز است؟ از طرفی چرا آقای رفسنجانی پادرمیانی کرد تا مبارزان لبنانی گروگان‌های آمریکایی را که قرار بود با دیپلمات‌های ربوده‌شدهٔ ایرانی معاوضه شوند بدون هیچ امتیاز گرفتنی آزاد کنند؟ فیدل کاسترو در همان سال‌ها به مقامات ایرانی می‌گوید شما با شعار مرگ بر آمریکا و دفاع از مستضعفان آمدید ولی به نفع آمریکا و علیه مستضعفان عمل کردید اگر گروگان‌ها را زودتر آزاد می‌کردید هنوزم کارتر رئیس‌جمهور می‌بود و ما این همه فشار را از جانب جمهوری‌خواهان متحمل نمی‌شدیم! بماند که داستان آزادی گروگان‌ها کم از خفت برجام ندارد. امام شخصیت بزرگ ،اندیشمند، محترم و توحیدی است ولی معصوم نیست خالی از اشتباه و تناقض هم نبوده است آنچه که امروزه می بینیم نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست. آیا این خیانتی بیش نیست؟ اما واکنش آمریکا: آمریکا وقتی از سقوط شاه مطمئن شد تصمیم به همکاری با دولت انقلاب گرفت و البته احمقانه است فکر کنیم امیالی غیر از امیال دوستان انگلیسی و روسی و فرانسوی‌مان در این ۴۰ سال که انواع روابط را با ما داشته و دارند داشته است! (با وجود رقابت میان آمریکا و انگلیس در تمامی دوران شاه هیچ کُنِشی از طرف آمریکا بدون رضایت و همکاری انگلستان صورت نپذیرفت و این کشور اکنون در ایران علاوه بر سفارت خودش سفارت‌های استرالیا، کانادا، زلاندنو و ... را هم دارد). اما اقدامات سوء آمریکا علیه ایران در هر برهه‌ٔ دیگری صورت می‌گرفت نقض آشکار حقوق بین‌الملل بود که در صورت وجود دولت لایق و مقتدر می‌شد آمریکا را به عقب‌نشینی واداشت (مثل الآن که تنها مشکلمان نداشتن یک دولت لایق است) ولی بعد از اشغال سفارت اقدامی طبیعی و علیه دولتی متجاوز محسوب شد! و جالب اینکه ما متوکلان به خدا و پیروان خط امام در الجزایر زیر پیمانی را امضا کردیم که فقط امتیاز داد ولی حتی تضمینی برای پایان تحریم‌ها نگرفت تا بهانه‌های آمریکا ادامه داشته باشد! در الجزایر هیچ اموالی از توقیف خارج نشد چون تضمینی اخذ نشد! اموال شاه هم برنگشت چون تضمینی گرفته نشد! آمریکا کماکان در امور داخلی ایران دخالت کرد چون تضمینی گرفته نشد (البته مشکل ما فقط با آمریکاست انگلستان و روسیه و چین دخالت کنند عیبی ندارد مثل الآن که اگر چینی‌ها پدر مسلمانان سینک‌کیانگ را درآورند انگارمان نیست طبق قانون اساسی آن‌ها هم شهروند ایران هستند). استاد عزیز تحلیل جوانان امروز با آنچه که می بینند کاملا متفاوت با نگاه جو رسانه های آن روزهاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی در آن زمان که بحث گروگان‌گیری مطرح بود مطالعاتی داشته‌ام. ولی خواستم بدون ورود به موارد ریز و جزئی عرض کنم در این موارد به هویت ذات استکباری آمریکا فکر می‌کنم و از نظر خودم این را یک نگاه ایدئولوژیک نمی‌دانم. هرچند معتقدم آری! «نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست» ما را در حجاب تفکر می‌برد. همان‌طور که در آخر می‌فرمایید حتی تضمین‌هایی که آمریکا در قرداد الجزایر داد، عمل نکرد.

چرا فتنه‌های سفارت آمریکا را به مجامعی می‌بردیم که کلیت آن مجامع در مسیر حفظ منافع ابر قدرت‌هاست، ولی به ظاهر بهداشتی و دیپلماسی. آثار باقی‌مانده از سفارت به طور عجیبی حکایت از فتنه‌هایی می‌کند که هرگز نمی‌توانستیم آن‌ها را با تعطیل‌کردنِ آن سفارت خنثی کنیم.

در آخر نظر یکی از کاربران محترم را که در رابطه با سؤال جنابعالی کمی ریزتر وارد موضوع شده‌اند را ارسال می‌دارم ولی معتقدم در نظر به هر رخدادی باید به جایگاه تاریخی آن رخداد نظر بفرمایید که در نسبت با لانه‌ی جاسوسی، تقابل دو جریان است: یکی استکبار و دیگری انقلاب اسلامی. به همین جهت نباید انقلاب اسلامی را در بستر مناسبات فرهنگ استکباری و مجامع جهان استکبار دنبال کرد و انتظار داشته باشیم در آن بسترها می‌توان انقلاب را محفوظ داشت. اما نظر آن کاربر محترم چنین است: موفق باشید     

۲۵۳۴۷. سلام علیکم استادضمن عرض تبریک و تسلیت به خاطر ایام اربعین حسینی (ع) بعد از مدتی به سایت وزین حضرت عالی سر زدم و اتفاقا آن پرسش در مورد تسخیر لاله جاسوسی چشمم را گرفت. من با مطالبی که این دوست مان گفتند از چند سال پیش آشنا بودم. پاسخ حضرت عالی جامع و حکیمانه بود ولی در مورد چیزهایی که دوستمان می گویند «تازه فهمیدیم یا تازه مشخص شده» خواستم جسارتا چند نکته هم اضافه کنم که اتفاقا خلاف تحلیل دوست مان است. این که کارتر با دولت موقت همکاری می کرده و به رسمیت شمرده است ریشه در ارتباطاتی داشته که امریکا از طریق سفارت های مختلفش و سازمان سیا از ماه ها قبل از انقلاب با ملی مذهبی ها برقرار کرده بود. این که نقل شده بنی صدر از چند ماه قبل انقلاب گفته بود در ایران انقلاب میشه و من رئیس جمهور می شوم ریشه در همین هماهنگی ها داشته است! بعید نیست مخالفت بنی صدر با بازرگان هم ریشه در رقابت شخصی دو نفوذی امریکا داشته است!واقعیت این است ابرقدرت ها ویژگی که دارند سعی می کنند تا جایی که می توانند در گروه های اپوزیسیون دولت های متحد خود نفوذ کنند تا اگر دولت متحد شکست خورد و اپوزیسیون جای آن را گرفت دولت جدید هم تابع آنها باشد ولی این طوری خلق الله را فریب دهند که انگار دولت بده رفت حالا یک دولت خوب آمد در صورت که در پشت پرده چیزی عوض نشده! این کاری بود که امریکا به نحو موذیانه ای داشت با انقلاب اسلامی هم می کرد! دوستان عنایت داشته باشند همین ارتباطات وسیع کارتر از قبل انقلاب با ملی مذهبی ها که دور امام را گرفته بودند اصلا در خیلی از علاقه مندان و هم دشمنان انقلاب باعث نضج این تئوری توطئه شد که اصلا انقلاب ایران کار امریکا بوده و حضرت امام (ره) نعوذ بالله عامل سازمان سیا بوده اند! عنایت داشته باشید دولت کارتر حتی با شهید بهشتی و برخی دیگر از نمایندگان روحانی امام نیز ارتباط گرفته بود منتها اینها به خاطر تدین و تعهدشان به انقلاب اصلا به قول معروف دم به تله ندادند. حتی امام حاضر شده بودند در نوفل لوشاتو از طریق جناب ابراهیم یزدی با نماینده کارتر مکاتب محرمانه داشته باشند اما در متن مکاتبات هم مشخص است امام خواسته های امریکا از جمله پذیرش بختیار و تاخیر انداختن بازگشت به ایران را نمی پذیرند. اما به نظر می رسد اگر واقعا هدف انقلاب اسلامی نه فقط سرنگونی شاه بلکه رقم زدن یک انقلاب تمدنی علیه استکبار غرب و شرق بوده اتفاقا رهایی از سیطره ملی مذهبی های امریکایی بر جریان انقلاب اهمیتی بس عمیق داشته است. این که امام در برابر حلقه ملی مذهبی هایی که ایشان را گرفته بودند منفعل نشدند و مواضع ضداستکباری خویش را حفظ کردند و با جلب حمایت عمومی توانستند سکه ملی مذهبی ها را از رونق بندازند فکر کنم یک هنرنمایی سیاسی بزرگ بود که فقط از عهده شخصیت الهی ایشان بر می آمد. حمایت از اشغال سفارت در واقع تایید ضدیت انقلاب با امریکا و به طور ضمنی محکوم کردن امریکا-دوستی ملی مذهبی ها و دولت موقت بود. و البته بدیهی است وقتی امام بخواهند این حلقه نفوذ را از دور خودشان و از انقلاب باز کنند امریکا که به خیال خود از پنجره آنها می خواسته به ایران برگردد به شدت عصبانی شود و ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر موضع دهد و سعی در سرکوب انقلاب داشته باشد! دقت کنیم در خاطرات ژنرال هایزر آمده بود که حتی قبل از انقلاب گزینه نهایی کارتر برای مهار انقلاب در صورت شکست دولت بختیار کودتا و سرکوب خونین رهبران و مردم بود منتها مجددا به خاطر هنرنمایی امام نه دولت بختیار کارش گرفت نه به خاطر ایجاد تزلزل در ارتش در هفته های آخر آنها توانستند کودتا کنند! یعنی این دفعه اول نبود که امام نقشه های امریکا را نقش بر آب کردند! و دفعه آخر هم نبود! و البته وقتی هدف نه فقط سرنگونی شاه که عقب راندن شیطان بزرگ باشد چنان که حضرت عالی اشاره کردید هزینه ها بسیار بیشتر خواهد شد و ابتلاء عظیم تر و تردید ها بیشتر مثل تردیدهایی که جناب مرحوم هاشمی و دولت فعلی بدان گرفتار شدند. به قول استاد اینجا فقط با توحید و معنویت ناب امام (ره) می شود کار را پیش برد و به آینده روشن این حرکت پر ابتلاء نظر کرد! ببخشید استاد عزیز! درس پس دادیم و زیاده گویی کردیم. التماس دعا

25331
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در کتاب بصیرت فاطمه زهرا (س) در بخش (ریشة عدم بصیرت روشنفكران ما نسبت به دشمن) شما فرمودید دانشجویان خط امام «رحمة‌الله‌علیه» به سفارتخانة آمریكا در زمان دولت موقتِ آقای بازرگان حمله می‌كنند، آقای بازرگان استعفا می‌دهد كه چرا به سفارتخانه آمریكا حمله كرده‌اید، چون او آمریكا را یك دولت می‌داند، كنار بقیة دولت‌های دنیا، در حالی‌كه دانشجویان ما متوجّة توطئه‌های آمریكا زیر پوشش سفارتخانه می‌شوند. چرا دانشجویان خط امامی می‌فهمند این سفارتخانه یك جاسوسخانه است و امثال بازرگان و بنی‌صدر و قطب‌زاده نمی‌فهمند؟ ریشة مسئله را در نزدیكی و دوری به بصیرت فاطمه (س) باید جستجو كرد و هوشیاری خاص آن حضرت كه جایگاه هر حادثه‌ای را در متن تاریخ می‌بیند و نه در شعارها و شخصیت‌های آن حادثه. اما تحلیل امروز در خصوص تسخیر لانه جاسوسی اینگونه است که چون قبل‌تر از این شدت احساسات ایدئولوژیک نه فقط در بین سران حکومت که حتی در جامعه به حدی بود که اگر کسی این حرف را می‌زد می‌شد جاسوس خائن! امروز است که داریم متوجه می‌شویم دولت کارتر تا قبل از تسخیر سفارت با دولت موقت برای تأمین امنیت همکاری می‌کرد و حتی اطلاعات ارتش عراق را در اختیار ایران می‌گذاشت و حاضر بود همه‌نوع همکاری و سرمایه‌گذاری داشته باشد (نخستین دولتی که تنها یک ساعت پس از سقوط بختیار و پیروزی انقلاب، دولت موقت را به رسمیت شناخت آمریکا بود یک روز بعد پاکستان و سه روز بعد از پیروزی شوروی به رسمیت شناخت) الآن است که داریم متوجه می‌شویم تسخیر سفارت و بلوکه شدن سرمایه‌های ایران در بانک‌های آمریکا یک بانک آمریکایی را از خطر ورشکستگی حتمی نجات داد امروز است که مطلع شده‌ایم اشغال سفارت باعث شد پس از نزدیک به یک سال که افکار عمومی مردم جهان حتی در آمریکا و انگلستان به نفع ایران بود و همه انقلاب را تأیید می‌کردند ناگاه پس از اشغال سفارت اکثر این افکار علیه ایران شد و فضا برای برخود قهری با انقلاب توسط دولت‌های بزرگ از تحریم گرفته تا حمایت تسلیحاتی از ارتش عراق فراهم آمد و ... . آیا شما اندیشه و طرز فکر امروزی را بر مبنای تسخیر لانه جاسوسی می پسندید؟ من مطلب کپی کردم امیدوارم در سایت بدست شما برسه چون گویا مطالب کپی شده قابل روئیت نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مطلع هستید که زوایای جریان گـروگـانگيــري جاسوسان در سفارت آمریکا، زوایای دقیقی دارد که باید با دقت دنبال کرد. بنده در جواب جنابعالی یادداشت‌هایی داشتم که خدمتتان ارسال می‌کنم تا إن‌شاءاللّه خودتان در مورد آن عمل فکر کنید. موفق باشید

     در تاريخ معاصر حادثه‌اي به عظمت گروگانگيري نداشته‌ايم. كه لازم است در رابطه با آن حادثه دو نوع عامل را در نظر گرفت:

     الف) عواملي كه ارتباط مستقيم با قضيه داشتند، ولي عوامل اصلي نبودند مثل

     ۱. پذيرش شاه از سوي آمريكا    ۲. ملاقات نخست وزير دولت موقت با برژينسكي

     ب) عوامل اصلي : ۱. گروگانگيري بازتاب طبيعي دخالت‌هاي آمريكا در پنجاه ساله اخير در امور مسلمين بود. ۲. بازتاب الهامات تدريجي ولي مؤثر از تعاليم اسلامي، به خصوص تشيع بود و روحيه سازش نكردن با ظلم و ظالم و نگراني و شناختي كه از توطئه آمريكا به عنوان سردمدار استكبار جهاني وجود داشت، الزاماً چنين واقعه‌اي را مي‌طلبيد.

۳. بازتاب  كينه ديرينه‌اي است كه در عمق وجدان ملت موجود بود و مذهب و مليت ما از آمريكا جريحه‌دار شده بود.

۴. بازتاب و تجلي توكل يك ملت به خدا بود كه از رهبر الهي خود آموزش ديده بودند.

      سفارت در ۱۳ آبان سال ۵۸ به دست دانشجويان افتاد (به مدت ۴۴۴ روز) و مورد پشتيباني مردم و رهبري قرار گرفت. امام فرمودند: «آن انقلابي بزرگتر از انقلاب اول است». آيت‌الله بهشتي در سمت نايب رئيس مجلس خبرگان از پشتيبانان اين كار بودند و گروههاي چپ و ماركسيست كه هميشه مذهبي‌ها را به ساده گرفتن امپرياليسم متهم مي‌كردند و معتقد بودند آمريكا با پيچيدگي‌هايي كه دارد بالاخره انقلاب را منحرف مي‌كند و خودشان را هميشه طلايه‌دار و پيشتاز مبارزه با امپرياليسم مي‌دانستند، يك مرتبه متوجه شدند در اين راه، بسياربسيار از ملت و رهبرالهي آن عقب افتاده‌اند و به همين جهت در ابتدا مي‌گفتند حركتي است مشكوك ولي بعد كه ديگر حيثيتي براي آنها نمانده بود، ديدند حركتي بسيار انقلابي و سازش ناپذير است بخصوص كه اسناد مربوط به خط ميانه و سازشكار داخلي را نيز دانشجويان خط امام منتشر كردند، مثل اسناد مربوط به رابطه پنهاني حسن نزيه، مقدم مراغه‌اي و تيمسار مدني كه همگي از اعضاء دولت موقت آقاي بازرگان بودند.

   افرادي مثل قطب‌زاده و بني‌صدر با گروگان‌گيري مخالفت كردند و بني‌صدر گفت: «با گروگان‌گيري، ما گروگان شده‌ايم». و خود را بدين طريق به آمريكا نزديك كرد و از مسير حماسي انقلاب و رهبري آن از همان روز فاصله گرفت.

     عكس‌العمل آمريكا : ۱. مسدود كردن دارايي‌هاي ايران. ۲. تحريم اقتصادي ايران توسط متحدين آمريكا. ۳. حمله ناموفق طبس  ۴. تحريك و ايجاد كودتاي نوژه ۵. دادن چراغ سبز به عراق براي حمله به ايران

     امام خميني (رحمت‌الله‌عليه) امر رسيدگي به مسئله گروگان‌ها را به عهده اولين مجلس شوراي اسلامي واگذار كردند كه نهايتاً در نشست الجزاير و با وساطت آن كشور به نتايج زير رسيد.

۱. اموال ايران از توقيف خارج گشت. ۲. قرار شد اموال شاه و ديگر طاغوتيان فراري با تهيه درخواست حقوقي از سوي ايران به دادگاه‌هاي صالحه ارجاع شود و آمريكا متعهد گرديد در امور ايران مداخله نكند (عجيب اينكه همان‌هايي كه مي‌گفتند چرا گروگانگيري كرديد، بعد مي‌گفتند چرا گروگان‌ها را محاكمه نمي‌كنيد؟».

     نتايج گروگان‌گيري

    ۱. در عرف نظام سياسي جهان، عملي ارزش آفرين بود كه عامل بقا و شخصيت دادن به يك ملت و انقلاب شد.

    ۲. تحقير آمريكا كه موجب ريشه‌دار شدن انقلاب گرديد. ۳. براي جهان روشن شد كه سفارت آمريكا، سفارت نبود، بلكه جاسوس‌خانه بود و عملاً حيثيت آمريكا در عرف بين‌المللي براي هميشه از بين رفت. ۴. اسناد نشان داد نوكرهاي آمريكا در حال برنامه‌ريزي بر عليه انقلاب بوده‌اند. ۵. شيرازه عوامل توطئه كه توسط سفارت رهبري مي‌شدند، از هم پاشيد، در داخل سفارت‌خانه دستگاه گيرنده و فرستنده عجيبي داشتند كه با آن مي‌توانستند روي تمام امواج بي‌سيم‌هاي جمهوري اسلامي بيابند. ۶. بسياري از عواملشان رسوا شد و بي‌آبرويي برايشان آورد. ۷. بسياري از برنامه‌هاي‌شان كشف و خنثي شد. ۸. براي جهانيان روشن شد كه آمريكايي‌ها خيلي هم قلدر نيستند و زورشان به امت مؤمن نمي‌رسد. و در نتيجه اُبهت‌شان نزد ساير ملل شكست و تأثير اسلام در مقابله با قدرت‌هاي مستكبر نمودار گشت. لانه‏ جاسوسى‏ آمريكا را دانشجويان خط امام گرفتند. امام فرمودند: اين انقلاب از انقلاب اول مهم‏تر بود، به جاى اين‏كه بگويند چرا اين جوانان ما را با آمريكا درگير كردند، از كار آن‏ها استقبال نمودند و عملًا انقلاب را چند قدم جلو آوردند. اين روحيه، روحيه ‏اى است كه هركس سيره اولياء الهى را بشناسد از آن استقبال مى ‏كند. فرمايش امروز مقام معظم رهبرى «حفظه ‏الله ‏تعالي» بسيار عالمانه بود. ايشان فرمودند كسانى كه مى ‏گويند در دوره سازندگى ما به سازندگى كشور بپردازيم و كارى به آمريكا نداشته باشيم، خيلى ساده هستند. اصلًا مگر مى‏ شود؟ مى‏ گفتند استكبار يا با تو مى ‏جنگد تا تو را به زانو در آورد يا بايد از اول تسليم او شوى. مگر او مى ‏گذارد ما سازندگى ‏مان را بكنيم. جنس حركت‏هاى توحيدى و انقلابى اين است كه موحدان در كنار سازندگى، جنگ هم داشته باشند و از حادثه‏ ها هراسى به خود راه ندهند. آرى‏ «التَّاجِرُ مُخَاطِرٌ» تجارت بى‏ خطر نمى ‏شود. زندگى يك تجارت پر مخاطره است. شما از خطر نترسيد زيرا كه جلوه ‏اى از گوهر عقيده و ايمان شما در همين مخاطرات به نمايش مى‏ آيد و از آن طرف وَهمى ‏بودن شخصيت دشمنان اسلام نيز ظاهر مى‏ گردد.

زندگى‏ هاى تاريخ‏ ساز

انسانى كه از اين قاعده غافل است انتظار دارد براى انجام برنامه‏ هايش هيچ مانع و مخاطره ‏اى پيش نيايد و لذا در مقابل اولين مانع ناراحت و عصبانى مى‏ شود، كه اى واى حالا اين حادثه ‏ى غير منتظره همه كارها را خراب مى‏ كند. ولى زيبايى ‏هاى كار در درست برخوردكردن با همين حادثه‏ ها است. راستى اگر معاويه در همان ابتداى حاكميت على (ع) مزاحم آن حضرت نبود، آيا امروز تاريخ شاهد بزرگى ‏هاى آن حضرت مى ‏شد؟ درست است كه به ظاهر كارهاى معاويه و خوارج براى برنامه‏ هاى آن حضرت مزاحمت ايجاد كرد ولى آن حضرت در همين مخاطرات بشر را به چشمه ‏هاى هدايت ابدى متصل نمودند و تا تاريخ، تاريخ است بشر مى ‏تواند از شخصيت آن حضرت تغذيه كند. بنده در كارهاى اجرايى متوجه شدم اصلًا مخاطره جنس كار است. و مدير آن است كه مخاطره‏ ها را به سوى اهداف خود جهت‏ دهد و نه از آن فرار کند.

24010
متن پرسش
سلام استاد عزیز: اینکه رهبر فرمودن مردم آرایش جنگی بگیرن منظور چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بهترین جواب، سرمقاله‌ی امروز کیهان تحت عنوان «آرایش جنگی آمریکا، آرایش مناسب ما» باشد که آقای دکتر سعداللّه زارعی نوشته‌اند. آن مقاله در ذیل قرار می‌دهم. موفق باشید

آرایش جنگی آمریکا، آرایش مناسب ما (یادداشت روز)

«دشمن علیه ما آرایش جنگی گرفته و تهاجم آنان در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، نفوذ اطلاعاتی و ضربه زدن بوسیله فضای مجازی است. آمریکا و صهیونیسم در همه ابعاد در حال برنامه‌ریزی و اقدام هستند... در مقابل آرایش جنگی دشمن علیه ملت ایران، ملت باید آرایش مناسب بگیرد و همه مسئولان، آحاد ملت و افراد توانا و نخبه در هر زمینه‌ای مشغول کارند با احساس مسئولیت و آمادگی وارد میدان شوند.»

این مهمترین فراز سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت‌برکاته- در دیدار اخیر با جمعی از معلمان متعهد و پرتلاش کشورمان بود و گرچه به دلیل وضوح کامل نیازی به شرح ندارد، اما اهمیت موضوع اقتضا می‌کند در اطراف آن بحث صورت گیرد: ۱. آرایش جنگی دشمن برای از بین بردن هویت و منافع ملی و بین‌المللی ایران موضوع کاملاً آشکاری است. تحریم‌های اقتصادی، اقدامات علیه قدرت دفاعی ایران، تضعیف متحدان منطقه‌ای ایران، اعمال فشار بر همسایگان ما برای قطع روابط با ایران و در نهایت سخن گفتن آشکار از تغییر نظام ایران علنی‌تر از آن است که کسی بتواند درباره نیات و اقدامات ضد ایرانی آمریکا تردیدی داشته باشد و آنان هم که ابراز تردید می‌کنند در واقع تردید ندارند. برخی برای آنکه روند داخلی در برابر تهاجم دشمن را با دشمن همخوان کنند و برخی هم اساساً برای آنکه در مقابل مقاومت، راه سازش را به جایی برسانند از دشمنی که آرایش جنگی گرفته، تصویر دشمنی که آماده پایان دادن به دشمنی‌های گذشته است ارائه می‌دهند! آرایش جنگی دشمن در زمینه نظامی نیست و اگر رفتار نظامی آمریکا طی یک دهه گذشته- و بخصوص بعد از وسوسه‌ای که در تیر ۱۳۸۸ برای مداخله نظامی پیدا کرد ولی ناگزیر کنار گذاشت- را در نظر بگیریم، در می‌یابیم که حداقل فعلاً برنامه‌ای برای مصاف نظامی با ایرانی که از طریق جنگ نامتقارن بر آمریکا غلبه دارد، به چشم نمی‌خورد و صد البته فرماندهان و یگان‌های نظامی ایران نباید با فرض عدم جنگ، فرصت‌های ارتقاء توان نظامی ایران را از دست بدهند. همه می‌دانیم که وقوع یک جنگ همیشه پس از محاسبه دقیق و واقعی قدرت خود و قدرت طرف مقابل صورت نمی‌گیرد. بلکه اغلب، «اشتباه محاسباتی» عامل اول در وقوع جنگ‌هاست. جنگ‌های بین‌المللی اول و دوم و جنگ‌های بزرگ یا نسبتاً بزرگی که در فاصله جنگ جهانی دوم تا امروز روی داده است و از جمله جنگ تحمیلی هشت‌ساله علیه ایران، جنگ ۳۳ روزه نیز برمبنای «اشتباه محاسباتی» روی دادند. ولی خب به‌ هرحال فعلاً نه تنها نشانه‌ای از برنامه و تلاش دشمن برای درگیری نظامی علیه ایران به چشم نمی‌خورد بلکه دلایل و نشانه‌های نظامی متعددی وجود دارند که از عدم برنامه‌ریزی جنگی از سوی آمریکا حکایت می‌کنند دلیل آن هم روشن است، آمریکا خود را در «جنگ نامتقارن» که ایران به متخصص درجه یک آن تبدیل شده است، بازنده می‌بیند. ۲. اما آرایش جنگی دشمن اگرچه فعلاً در حوزه نظامی نیست، آرایش جنگی او در حوزه‌های دیگر دقیقاً همان نتایجی را دنبال می‌کنند که آرایش جنگی در حوزه نظامی در پی تحقق آن است. دشمن می‌خواهد از طریق تضعیف قدرت اقتصادی ایران و به قول خودش به صفر رساندن توان اقتصادی ایران، جمهوری اسلامی را از مسیر استقلال‌طلبی و تبدیل‌شدن به یک قدرت مؤثر منطقه‌ای و بین‌المللی باز بدارد. این موضوع در یک وضع طبیعی امکان‌پذیر نیست یعنی اگر دشمن بخواهد از طریق خارجی، ایران را وادار به تسلیم و تبدیل‌شدن به یک کشور وابسته نماید امکان‌پذیر نیست. همین روزها در خود آمریکا چندین مقاله از شخصیت‌های صاحب تجربه آمریکایی در مطبوعات مشهور این کشور درج شدند و خمیرمایه همه یک چیز بود. ایران را از طریق فشار اقتصادی و... خارجی نمی‌توان وادار به تمکین کرد. بنابراین برای اینکه ایران از مسیری که می‌رود یعنی مسیر استقلال و تبدیل‌شدن به یک قدرت بازگردد، باید در داخل ایران اتفاقاتی بیفتد و این اتفاقات از یک‌سو از طریق جاانداختن این موضوع که آقا این راه هرچند ارزشمند است اما چون به جنگ ختم می‌شود به نتیجه نمی‌رسد بهتر است که قبل از آنکه دیر شود از آن برگردیم. اگر به فضای مجازی و حتی بعضی از روزنامه‌هایی که با مجوز رسمی در داخل کشور منتشر می‌شوند، نگاهی بیاندازیم می‌بینیم که هر روز صدها مطلب با همین مضمون منتشر می‌شود. بنابراین جنگ اقتصادی خارجی در فضای داخلی روی اسب رسانه و فضای مجازی مشغول تاخت‌وتاز بوده و جنگ مدت‌هاست شروع شده است. ۳. مسئله نفوذ یک‌موضوع مهم و اساسی در کارزار کنونی دشمن با ماست. همه می‌دانیم که در پرونده مذاکرات هسته‌ای که منجر به یک سند «خسارت محض» شد به‌غیر از آنکه با ضعف کارشناسی تیم ایران توأم بود، افرادی- شامل دری اصفهانی- در این تیم حضور پیدا کرده بودند و پشت صحنه طرف ایران را پیش از آغاز هر دور مذاکرات به سه طرف اصلی مذاکرات یعنی آمریکا، انگلیس و فرانسه می‌دادند و در واقع تیم ایران، خلع‌سلاح شده دور میزی می‌نشست که طرف‌های مقابل انواعی از سلاح‌ها را برای وادار کردن او به تمکین آماده کرده بودند. نباید تردید کرد که این تیم نفوذی جاسوس علاوه بر آنکه در دادن اطلاعات و پشت صحنه تیم ایران به دشمن نقش ایفا می‌کردند، در متقاعدکردن تیم ایرانی به تفسیری دشمن‌پسندانه از نیات و عبارات هم نقش ایفا می‌کردند و در نهایت بر سر یک سرمایه استراتژیک ایران آن آوردند که می‌دانیم.
الان در بحث نفوذ باید توجه داشت که دشمن واقعاً به‌طور گسترده در دستگاه‌های متعدد جمهوری اسلامی حتی وزارت اطلاعات ما - با همه ارادتی که به این عزیزان داریم و آنان را به تأسی از حضرت امام بحق سرباز گمنام حضرت امام زمان سلام‌الله علیه می‌دانیم- نفوذ کرده‌اند تا همان دو کارکردی که در بحث مذاکرات هسته‌ای علیه کشور به اجرا گذاشتند، به منصه‌ظهور برسانند. برای آنکه درجه نفوذ دشمن را در دستگاه‌ها دریابیم کافی است به ادبیات مسئولین، معاونین، مدیران کل، سخنگویان، مصوبات و آنچه آن‌ها به‌طور غیررسمی در فضاهای رسانه‌ای و مجازی می‌نویسند نگاهی بیاندازیم. در این میان می‌توانیم به‌مواردی اشاره کنیم: - آنان ‌که از تهدید نظامی حرف می‌زنند و با تهدیدنمایی می‌خواهند ایجاد رعب کرده و کشور را در شرایط انتخاب بین جنگ و سازش نشان دهند؛- آنان‌ که شرایط آینده کشور را به رغم آنکه دوران سخت تحریم‌ها را سپری کرده و امکان افزایش آن وجود ندارد، بدتر و روبه‌بدتر‌شدن معرفی می‌نمایند؛- آنان‌ که مذاکره با آمریکا علی‌رغم آن‌که به شرور بودن ترامپ و تیم او اعتراف هم می‌کنند را یک گزینه منطبق با مصلحت و منافع ایران معرفی می‌کنند؛- آنان‌ که سخن از سایه‌نشین، خانه‌نشین و محدودشدن سپاه به حوزه نظامی سخن می‌گویند که این برخلاف نص قانون اساسی هم هست که سپاه را «پاسدار دستاوردهای انقلاب اسلامی» معرفی می‌کند؛- آنان‌ که به دروغ‌پردازی علیه گروه‌های مقاومت منطقه‌ای نظیر حزب‌الله، حشدالشعبی، انصارالله و دولت سوریه سرگرم هستند؛- آنان ‌که روند کنونی اقتصادی که قطعاً ریشه اصلی آن در سوء مدیریت و رها‌شدن امور است، علاج‌ناپذیر معرفی می‌نمایند؛- آنان‌ که در زمانی که به همبستگی ملی در مواجهه با دشمنی که با آرایش جنگی به صحنه آمده نیاز داریم، بر طبل تفرقه می‌کوبند؛ - آنان که به تضعیف موقعیت‌ها و جایگاه‌هایی که برای کشور و نظام جنبه هویت‌بخشی دارند و قله‌های دفاع از امنیت و منافع ملی ایران شناخته می‌شدند، مشغولند و به‌خصوص تضعیف‌کنندگان رهبری. این‌ها بدون شک همان ماموریت «دری اصفهانی» را به عهده دارند و مردم ما در شناسایی نفوذی‌ها نباید اسیر عناوین و چهره‌های به‌ظاهر موجه باشند و در تشخیص اشتباه کنند. ۴. در زمانی که دشمن آرایش جنگی گرفته است، ما هم باید آرایش جنگی داشته باشیم و همه می‌دانیم که در آرایش جنگی یک جایگاه برجسته‌ای به ‌نام «فرمانده» وجود دارد. حد و خط را فرمانده باید تعیین کند و زمان حرکت و حمله و غافلگیری را او مشخص نماید. تعیین رمز و راه عملیات با اوست. بنابراین دیگرانی که می‌خواهند در مصاف با دشمن قرار گیرند که همه باید قرار بگیرند، به این نکته و نقطه توجه خاص داشته باشند. خب حالا همان فرمانده در کنار قاعده کلی از «آتش به اختیار» هم سخن گفته است و در واقع این اجازه و حتی دستور کلی هم برای عملیات‌های دیگر صادر کرده است. در اینجا و برای آنکه مقصود فرمانده در هر دو بعد تامین گردد، از یک سو باید آتش به اختیاران چشم به اصول داشته باشند که یکی از اصول در این شرایط عدم تضعیف دولت جمهوری اسلامی است و از سوی دیگر آتش به اختیاران باید بدانند فرمانده در غیر موارد تصریح شده، تشخیص را به خود آنان واگذاشته است درپاره‌ای از موارد که کم هم نیستند، فرمانده به دلایلی نمی‌تواند ورود کند و نیروی در خط نباید منتظر دستور بماند. در این شرایط نیروی در خط باید دو کار را توامان انجام دهد؛ یک خطوط اصلی تعیین و تصریح شده توسط فرمانده را مد نظر قرار دهد و خلاف آن عمل نکند و از سوی دیگر مقتضیات و شرایط را در نظر بگیرد تا بتواند تشخیص دهد الان شرایط با کدامیک از دستورات و راهنمایی‌ها و یا رفتار‌های قبلی فرمانده تطبیق می‌کند تا همان را به کار ببندد. ۵. در این آرایش نظامی، دشمن روی بهم‌ریختگی داخلی خیلی حساب کرده و اساسا رمز موفقیت خود را در بهم‌ریختگی داخلی می‌داند. بهم‌ریختگی یعنی چه؟ یعنی اینکه به واسطه نفوذ افراد دشمن یا به واسطه هر چیز دیگر، نیروهای ایرانی خود را در حالی که قوی هستند، ضعیف ببینند و یا دشمن را در صحنه‌ای درحالی که ضعیف است، قوی ببینند. مثلا آمریکا قطعا نمی‌تواند صادرات نفت ما را صفر کند اما برای آنکه برنامه آمریکا در داخل پیش برود، لازم است که طرف ایرانی این کار را ممکن ارزیابی کند. مثال دیگر این است که در حالی که ایران واقعاً قادر است به صادرات نفت سعودی - که تأمین کننده مالی توطئه‌های ضد ایرانی آمریکاست- بدون آنکه به جنگ متوسل شود و یا بدون آنکه نتیجه اقدام ایران جنگ باشد، ضربه جدی بزند و حتی آن را متوقف کند، در داخل اینگونه تصور شود که این کار، ممکن نیست و مطرح‌کنندگان، بلوف می‌زنند و یا اینکه تصور شود که سخن گفتن از این زاویه به جنگ ختم می‌شود و این به‌صلاح و درحد توان ایران نیست. اگر به صحنه به‌طور دقیق بنگریم در‌می‌یابیم که در این آرایش چهاروجهی- اقتصادی، سیاسی، نفوذ و فضای مجازی- ایران دست برتر واقعی دارد. کسی که در خانه خود به مقابله با مهاجم می‌پردازد، منطق و موقعیت قوی‌تری دارد. کسی که با همسایگان خود نوعاً روابط راهبردی دارد، از سوی دشمنی مثل آمریکا که در همسایگی ایران نیست دچار بحران روابط اقتصادی نمی‌شود، نفوذ دشمن در داخل هرچند قوی باشد از نفوذ اسلام و انقلاب در بین مردم قوی‌تر نیست و لذا باید گفت دشمن به‌طور واقعی در همین مربع- اقتصاد، سیاسی، نفوذ و رسانه- هم‌ توان به شکست کشاندن ایران را ندارد و البته متأسفانه در داخل این توانایی از یک‌سو ضعیف نشان داده می‌شود و از سوی دیگر تضعیف می‌گردد و با دشمن همراهی می‌شود. فرمانده گفت دشمن آرایش جنگی گرفته، مردم باید آرایش مناسب یعنی متقابل بگیرند. بسم‌الله. سعداله زارعی        

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!