بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: نقشه‌های دشمن، بصیرت

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32598
متن پرسش

سلام استاد: کار دنیا و مملکت داره به کجا میرسه که تو حرم امن امام رضا خون سه روحانی مجاهد توسط یه پسر بچه ریخته میشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اسلام دشمن دارد. وقتی فرق امام معصوم را می‌شکافند، آیا شیطان که «عدوّ مبینِ» انسانیت است عده‌ای را برای این امور تحریک نمی‌کند؟ هنر ما باید دشمن‌شناسی باشد و این‌که دشمن چه نقشه‌هایی برای اسلامی که بنا دارد راه‌های شیطانی را تنگ کند، در برنامه دارد. پیشنهاد می‌شود به مصاحبه آقای علیزاده با آقای علیرضا کمیلی در کانال «جدال» در تلگرام رجوع فرمایید. https://t.me/jedaal/1261 موفق باشید

32503
متن پرسش

باعرض سلام خدمت استاد عزیزتر از جانم: آیا منظور حضرت آقا از این صحبت تهاجم نظامی، یا جهاد اولیه هم هست؟ حضرت آقا؛ جبهه ی دشمن امروز دست زده به یک تهاجم ترکیبی، ما هم در مقابل بایستی حرکتمون، حرکت ترکیبی باشد، البته دفاع باید بکنیم، اما همیشه در موضع دفاعی نمی‌توان بود، دشمن تهاجم می‌کند، ما هم باید تهاجم داشته باشیم‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که از کلام رهبر معظم انقلاب بر می‌آید باید راه‌های متوقف‌کردنِ تهاجم دشمن را جهت آن‌که ابتکار عمل از او گرفته شود، به میان آید و این همان مقابله با تهاجم ترکیبیِ دشمن است. موفق باشید

32427
متن پرسش

با سلام و وقت بخیر: حقیقتا تعبیر رهبری در مورد بحران ساز بودن آمریکا در همه امور خیلی دقیق بود ولی چرا رای ممتنع به حمله روسیه داده شد؟ به هر حال آوارگی و کشته شدن انسان های بی گناه در این حمله اتفاق افتاده است. آیا این به روابط ایران و روسیه مربوط می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! صحنه، صحنه امتیازدادن به خطی بود که آمریکا و دست‌یارانش تنظیم کرده بودند برای تبرئه خود و محکومیت روسیه. در این رابطه پیشنهاد اکید دارم که مصاحبه آقای علیزاده با آقای دکتر مرتضی محیط که صوت آن را کانال «مطالب ویژه»  در اختیار کاربران قرار داده، استماع فرمایید. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/9840    

32129
متن پرسش

باسمه تعالی: سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و گرانقدر؛ ان شاء الله در پناه لطف خدا و عنایات امام زمان (عج) سلامت و موفق باشید. شرمنده ام که با وجود برنامه ها و مشغله های زیادی که دارید، در اینجا مصدع اوقات شریف شدم. به هر حال توفیقی شد تا در اینجا مطلبی که در حد فهم و درک خودم درباره وصایای سیاسی شهید حاج قاسم سلیمانی (ره) نوشته ام را محضرتان ارسال کنم و بخواهم با توجه به وسعت نظرتان درباره این شهید والامقام، چنانچه وقت و فرصت داشتید، لطف فرمایید و نکات و نقدها و نظرات تان را درباره این متن ناقص بفرمایید و ما را هم بهره مند بفرمایید. ان شاء الله ما را هم در ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) از دعای خیرتان محروم نفرماييد. وجود مقدس نبی اکرم (ص) در روایتی فرمودند: {مَنْ أخْلَصَ لِلّهِ أرْبَعينَ صَباحاً ظَهَرَتْ يَنابيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلى لِسانِه؛ هرکس که چهل روز اعمال خویش را برای خداوند خالص سازد، چشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری می‌گردد}. آری! جز این نیست که ثمره اخلاص و تقوا و عبودیت بر لسان سید شهيدان مجاهدان بی مرز نشست و او وصیتنامه ای به این میزان عمیق و سرشار از عرفان، حکمت، سیاست و تربیت را نگاشت و میثاق نامه ای برای مکتب خویش بجا گذاشت. درباره شخصیت و منش و سلوک او در چنین روزهایی که سالگرد فراق ما از او و پرگشودنش بسوی ملکوت حق است، بحمدالله زیاد گفته و شنیده و تدبر کرده ایم؛ اما شاید بشود گفت حق وصیتنامه و شناخت هویت او از طریق وصیتنامه اش همچنان مغفول یا در آغاز راه است. وصیتنامه او چند بعدی و چند جهتی است؛ دقیقا مانند شخصیت خود او که جامع الاطراف بود و توانست وجوه مختلفی را در خود جمع کند. شروع وصیتنامه او، تجلی عرفان و حکمت ناب شیعی و اشراب شده از انوار ثقلین است و یقینا جز یک سالک واصل و راه یافته به باطن عالم، کس دیگری قادر به بیان چنین معارف و حکمت هایی نیست. اما بندهای میانی وصیتنامه او، قطعا مختص سیاست ورزی حکیمانه و متعالی و آسیب شناسی از بسیاری منش ها و الگو و نسخه های سیاستمداران در طول چهل و سه سال گذشته است که در صورت تدبر در این بندها می‌توان به قطع گفت، این سخنان شهید سعید، منشور سیاست ورزی در تراز جامعه و تمدنی انقلابی و در مقیاسی ناظر به اهداف و آرمانهای رهبران انقلاب اسلامی است. او در ابتدا، نقد و تلنگری برخاسته از عمق یک نگاه نافذ و واسع را درباره منش ها و برنامه های سیاسی بیان کرده و می‌فرماید: «آنچه پیوسته در رنج بودم، اینکه عموما ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش می‌کنیم؛ بلکه فدا می‌کنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره هايتان، به نحوی تضعیف کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید». این بیانات، مشخص می‌کند که چه میزان عمیق و ژرف، آسیبها و توالی فاسد در فعالیتها و کنشگری های سیاسی را تشخیص داده است و می‌کوشد تذکر دهد که سیاست ورزی انقلابی، هویت و باطنی مجزا از آنچه در جهان امروز و عالم تجدّد بعنوان سیاست ورزی و سیاستمداری مطرح است، دارد و چگونه باید در این دوران و وضع تاریخی، حضوری توحیدی و متعالی در سیاست داشت. این حضور توحیدی در سیاست، همان چیزی است که عالم فرزانه آیت الله العظمی جوادی آملی از آن تعبیر به سیاست متعالیه مي‌کنند و آن‌را لازمه حکمرانی تراز اسلام بر می شمردند و جلوه ای حقیقی از این سیاست متعالیه، به يقين شهید سلیمانی است. اصل و رکن این سیاست ورزی، وفاق و اتحاد بر اصول و حاکمیت وحدتی الهی بر جامعه و تکثرات اجتماعی است چنانچه سردار شهید در وصیتنامه اش مي‌فرمايد: «اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است.» علامه طباطبایی (ره) در ذیل تفسیر آیه پایانی سوره آل عمران، مطالبی مهم درباره حکمت سقوط و بقای امت ها و جوامع می‌فرمایند و اساسی ترین نکته ایشان در آنست که اگر وحدت بر کثرات حاکم شد و وحدانیت توانست تکثرات را تدبیر کند، آنگاه فرد و جامعه بشری در وحدت و بقا و در مسیر صعود و تعالی قرار می‌گیرد؛ مانند اینکه نفس مجرد انسان بر اجزاء مختلف جسم حاکم است و تا زمانیکه نفس انسان حاکم بر جسم است، هر کدام از اجزاء جسم به فعالیت خویش با نظم و وحدت ادامه می‌دهند و وقتی که نفس، بدن را دیگر تدبیر نکند، اجزاء بدن متلاشی و مرگ انسان رخ می‌دهد و دیگر اجزاء بدن فعالیتی نخواهند داشت. این ماجرا، یقینا امتدادی اجتماعی نیز دارد و اگر ولایت الله و اولیاء الله بر جامعه ای حاکم نشود و زمام امور در اختیار دیانت الهی قرار نگیرد، جامعه درگیر تکثر و تشتت و بدور از وحدت است زیرا که اساسا توحید، متضمن یک جهت واحد کلی و شرک، متضمن جهت گیری های مختلف و منکسر و متفاوت است. حال باید راز تاکیدات مکرر سردار سلیمانی در وصیتنامه اش جهت وحدت و پاسداری از اصول را دریافت و دقت کرد چرا او در توصیه هایش به آحاد مسلمین، مردم ایران، کرمان و سیاسیون، مدام بر وحدت و وفاق حول اصول تاکید دارد؟ و جز این نیست که او پس از سالها مجاهدت در جهاد اکبر و جهاد اصغر، سر بقای جوامع را دریافته بود و مصداقی از این روایت عجیب حضرت زین العابدین (ع) درباره مردمان آخرالزمان شده بود: {إنّ الله عزّ و جلّ علم أنَّه يكون في آخر الزّمان أقوام مُتعمِّقون}. اما در ادامه وصیتنامه، خود او در نقش آموزگاری دلسوز و آینده نگر، در صحنه آمده و سیاست ورزی مکتب سلیمانی را به آحاد مشتاقان می آموزد و مولفه های سیاست متعالیه را بر می شمرد: «اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی اینکه نصیحت او را بشنوید؛ با جان و دل به توصیه و تذکرات او بعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی می‌خواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه می‌گویم ولایت تنوری و نه می‌گویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمی‌کند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که می‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند؛ آن هم کشور اسلامی با این همه شهید!». کمتر کسی است که در وصیتنامه و مرام و منش شهید عزیز ما، تدبر کند و نشانی از ولایت و لزوم اتصال به ولايت را نیابد و نداند که او تا چه حدی، بر این مسئله حساس و نکته سنج بود. او، سیاسیون و آحاد امت را دعوت به وفاق بر اصول کرد تا سر بقای جوامع را یادآور شود و حال می‌گوید، لب لباب و اصلی ترین رکن این اصول، همان ولایت مجتهد جامع الشرایط است که مظهر ولایت وحدانی در عصر غیبت ولی معصوم (ع) قلمداد می‌شود و چنانچه ولایت فقیه نبود، آیا راه انقلاب اسلامی اساسا در این تاریخ، گشوده می‌شد و تداوم می يافت و حاج قاسم ها به صحنه می آمدند؟ ولایت فقیه، در حد یک نقش حقوقی و اداری نیست؛ ولایت فقیه مظهر وحدت و جهت گیری وحدانی مسئولین و اقشار مختلف است تا مبادا جهت گیری ها و سوگیری های متشتت، جامعه را از بقا به فنا سیر دهد و روح عبودیت رب العالمین، از عرصه اجتماعی کنار زده شود و بهترست بگوییم، ولی فقیه، بستر سلوک در انقلاب اسلامی و صراطی است که سُبُل انقلاب در آن جاری می‌گردد. و مگر جز این بود که شهید سلیمانی، عاشقانه و از عمق حکمت و محبت، لحظه ای دست از دست رهبران انقلاب جدا نکرد و تا همیشه تکیه گاه و یاوری امین برای آنان ماند و مگر اشک های رهبر انقلاب در نماز میت او، گواه این دلدادگی و شور دو طرفه نیست؟ اصل دوم در سیاست متعالیه ای که سردار بی مرز به ما آموخت، اینست: «اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.» شهید بزرگوار که خودش مظهر وعده صادق در مسئولیت و نمونه بارز تعهد از عمق جان به تمام مبادی و مبانی این انقلاب است، در این بند، از خطر نفاق و عدم صداقت در تعهد و باور به جمهوری اسلامی می‌گوید و نمایان می‌سازد هر تحول و مسئولیت و سیاست ورزی در این انقلاب بر اصلی واحد استوار است: جمهوری اسلامی. اصلی که به فرمایش رهبر انقلاب، سرّ تمام توفیقات و دستاوردها در چهار دهه گذشته است و چنانچه این اصل در مجاری دیگر هم پیاده می‌شد، چه بسیار استعدادهای نهفته ای که به فعلیت می رسیدند و چه بسیار معضلاتی که پیشامد نمی‌کردند. جمهوری اسلامی را بسیاری گفتند و می‌گویند و خواهند گفت ولی همانها اساساً یا نفهمیدند جمهوری اسلامی چه معنایی دارد و یا فهمیدند و هواجس نفسانی مانع شد تا در مسیر آن به درستی گام بنهدند. خواستند جمهوریت را از اسلام جدا کنند و گفتند مگر اسلام دعوت به مشارکت مردم نموده و مگر اساساً اسلام توانایی فراهم سازی بستر مردم را دارد و اساسا مشارکت مردم تنها در دموکراسی قابل توجه است و اسلام را چه کار به این حرف ها. از طرفی دیگر برخی گفتند مشارکت سیاسی مردم، پر ریسک است و بالقوه می‌تواند منشأ اختلافات و معضلات حکمرانی شود و وقتی ولی فقیه بعنوان مظهر دیانت بر جامعه حاکم است، دیگر نیازی به همراهی عمومی نیست و خود ولی، امور را به پیش میبرد و سیره ثقلین نیز در همین است. اما سردار شهید و دو مقتدای او که سردار، سخت دلباخته و تحت تاثیر نظام اندیشه آنان بود، همواره گفتند و در عمل خویش اثبات نمودند که جمهوری اسلامی حقیقتی برخاسته از دیانت و حکومتی با هویت و غایات و ذاتیات و عالَمی اسلامی است و ظاهر و قالبی از حضور و مشارکت و نظارت مردمی دارد که همان هم مُنتِج از اسلام ویژه مکتب اهل البیت (ع) است و پشتوانه اقتدار و امتداد آن حکومت، در امتی برخاسته و قیام کرده در ظاهر باطن است. و حاج قاسم چه خوب این دو را در مکتب خود جمع کرد و رکن اسلام و ولایت را به حقيقت آن و انس و الفت و همراهی با ملت را آنچنان که بایسته بود، به نمایش گذاشت و ما خوب دریافتیم که ولایت و اسلام، اصلی ترین پشتوانه صیانت از ملت و رشید کردن آنان است و الا که امر فراعنه، هیچگاه رشد دهنده امت نیست ولو در نقاب جامعه مدنی و حقوق بشر و حکومت دموکراتیک خود را پنهان ساخته باشند: [وَ ما اَمرُ فِرعونُ بِرَشید]. اصل سوم و چهارم سیاست متعالیه در وصیتنامه سردار، ناظر به ارزشهایی فطری و جوشانی است که بیش از پیش جامعه و مدیران ما امروزه به آن نیازمندند: «بکارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت؛ نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره‌ خان‌های سابق را تداعی می‌کنند. مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.» حاج قاسم، از همان نسلی است که در دوکوهه و اروند و هویزه، معنای خدمت و پاکدستی و پشت پا زدن به تمام دنیای دنیا طلبان و مفسدین و مترفین را عرضه کردند و در تحول انفسی خود، از هرچه رنگ نفاق و طمع و حرص در آن باشد، گذار کردند که اگر چنین نبود، هرگز آینه وجود او چنین صیقل یافته نبود تا حقایق و باطنی ترین ابعاد مسائل این دوران را انعکاس دهند: گر طمع در آینه برخاستی/ در نفاق آن آینه چون ماستی گر ترازو را طمع بودی به مال/ راست کی گفتی ترازو وصفِ حال و چقدر ما، لطمه از مترفین و دنیا دوستانی خورديم که به تعبیر سردار، اگر حتی میز مسئولیت یک دهستان به آنها می‌رسید، خاطره خان های سابق را تداعی می‌کردند و چه حق فرمود پیر خمین که تنها آنانی تا آخر با ما خواهند ماند که طعم محرومیت و مشقت را چشیده باشند و الا این مترفین، چنانچه به مناصب برسند، حاضرند برای مطامع خود و اتراف و طمع هر چه بیشترشان چه بسا تمام ارزشها و مصالح را فدا کنند و اگر این نبود، پس چرا صدیقه طاهره (س) در خطبه فدکیه، یکی از علل حوادث پیرامون سقیفه را، دنیا دوستی و عافیت طلبی مردمان خواند: {أَلا وَ قَدْ أَریٰ أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَی الْخَفْضِ وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ وَ أَغْواهُمْ عَلَیْهِ وَ خَلَوْتُمْ بِالدِّعَةِ وَ نَجَوْتُمْ مِنَ الضِّیقِ بِالسَّعَةِ؛ آگاه باشید که همانا شما در راحت طلبی، فرو رفته اید و آنرا که به امر و نهی سزاوار بود، از عرصه دور نمودید و با عافیت طلبی خلوت نموده اید و خودتان را از سختی و مضیقه بسمت عافیت و راحتی سوق دادید}. پنجمین اصل مُلک داری سلیمانی، از جان سوخته و نگران او برای ارزشها برخاسته است که چنین نوشت: «در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه‌گر ارزشها باشند؛ نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند». ارزشها در یک جامعه، نُمود و بروز و تعیّن هویت و تفکر و فرهنگ آن امت و جامعه است و ارزشهای اجتماعی هر امتی، در رفتارها و کنشگری ها و افعال آن امت تجلی می یابد چنانچه خداوند متعال در قرآن، شعائر حج را مظهر هویت تقوا مدارانه جامعه اسلامی بیان می‌فرماید: [وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ]. سردار ما در عالم و دورانی، سخن از ارزشها و توسعه ارزشها و عدم بایکوت آن سخن می‌گوید که به تعبیر بسیاری از متفکران، عصر مرگ ارزشها و نیست انگاری بشر است؛ آن هم نیست انگاری که تنها به اکنون فکر می‌کند و چنان غرق حریق شده که ازغیر اکنون و وضع فعلی خویش، تصوری ندارد و در گیر و دار غضب و شهوت، اسیر حال است و قانون، آبرو، اندیشه، سیاست و تربیت دیگر آنچنان اهمیتی ندارد و این، جز افسار گسیختگی نفس اماره نیست. در عصر فعلی، در اغلب بشریت، تنها مصرف است که اولویت دارد و انسان، اسیر مصرف است و حتی خودش را هم مصرف می‌کند. عصر فعلی، عصر بی خودی انسانها از خود و در حکم آخرین مرحله هبوط بشر محسوب می‌شود و دیگر بشر، حتی خود را هم ندارد و توفیق خلوت و انس با خود و خدای خود را هم آنچنانکه باید، کسب نمی‌کند و قفس های آهنینی که از سلطه نیست انگاری ایجاد شده است. بی دلیل نیست که برخی اهل بصیرت، از دوران فعلی بعنوان دوره امپراطوری تاجرانِ سودانگارِ بی رحمِ بورس باز یاد می نمایند و با این همه، این دوران هم دورانی از آخرین نفس های حیات حوزه فرهنگی و تمدنی غرب متجدد است و آخرین تکاپوهای آن در قرنی است که آن‌را آغازی بر یک پایان میتوان نامید. از سویی در دل همین عصر، ما با انقلاب اسلامی و انسانهایی نظیر شهید قاسم سلیمانی مواجه هستیم که در عین دلنگرانی و دغدغه از وضع فعلی بشر، در تاریخ و جایگاهی ماورای وضع فعلی، سکنا گزیده اند و دلداده انقلابی هستند که برخاسته از یک طلوع مشرقی است و چه زیبا سید مرتضی آوینی نوشت که: [حتی اگر هیچ برهان دیگری در دست نداشتم، ظهور انقلاب اسلامی و بهتر بگویم، بعثت تاریخی انسان در وجود مردی چون حضرت امام خمینی (ره) برای من کافی بود تا باور کنم که عصر تمدن غرب سپری شده است و تا آن وضع موعود که انسان در انتظار اوست فاصله ای چندان باقی نمانده است. حقیقت دین را باید نه در عوالم انتزاعی، که در وجود انسانهایی جست که خلیفه اللهی مبعوث شده اند]. و اصل پایان بخش وصایای سیاسی سردار سربدار، ناظر بر کانون اساسی جامعه یعنی خانواده و تربیت اشخاص و وظایف دولت و نظام اسلامی در قبال آنهاست: «مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند؛ نه با بی‌مبالاتی و بخاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند.» عجب کلام نغز و عمیق و سرشار از یک نگاه جامع و کلان، بر لسان سیدالشهدای جبهه مقاومت جاری شده است؛ او از خانواده و تربیت و نقش حکومتها در مسیر آن میگوید حال آنکه خانواده و تأدیب و پرورش بشر در این دوران چه میزان مغفول و مظلوم واقع شده است و چقدر تأسف بار است که جوامع بشری در بازگشت به رفتارهای قوم سدوم و مفاسد اخلاقی گذشتگان که انبیاء الهی تمام همت خود را بر زدودن آنان مصروف نمودند، با یکدیگر مسابقه گذاشته و در حال ربودن گوی انهدام بنیادهای خانواده و تأدیب و پرورش انسان از همدیگر اند‌. متاسفانه علیرغم توفیقات انقلاب اسلامی در حوزه مسائل خانواده و در صیانت از خانواده که بحمدالله نقشه سالانه جهانی خانواده که حتی بر اساس مولفه های سازمان ملل و مؤسسات غربی تدوین می‌شود، گویای ظرفیت عظیم انقلاب در حوزه خانواده برای فائق آمدن بر معضلات و پیشروی و فتح دستاوردهای دیگر فرهنگی و تربیتی است، دعواهای سیاسی جهت جذب آراء زودگذر و ایجاد هیاهو و جنجالهای کاذب و البته کم کاری ها و غفلت‌ها و ساده انگاری بسیاری از صاحبان نظر و متولیان امر، در خدشه دار شدن ارزشهای ناظر به خانواده و بروز بعض هنجار شکنی ها و کژراهه هایی در سبک زندگی شده است و این مورد از چشم حاج قاسم هم دور نمانده و او هم نسبت به دعاوی و رفتارهایی که خطرات اجتماعی ناظر به ضربه دیدن کیان خانواده و تربیت اجتماعی می‌گردد، هشدار داده و حکومت دینی و صاحب منصبان آنرا در مقام پدران جامعه و نه تشدید کنندگان گسل ها و معضلات می بینید. پدر در خانواده، سعی می‌کند بستر تالیف قلب و تربیت فرزندان را فراهم کند و آنها را با محبت و ارائه ظرفیت های طبیعی، در جهتی حرکت دهد که استعدادهای فرزندان آشکار شود و در واقع ستون وفاق و اجماع خانواده است؛ چنانچه او نیز خود را در مقام پدری برای جامعه دید و از دو قطبی سازی ها و موج سازی ها و دسته بندی های کاذب و غیر حقیقی گلایه کرد و سعی نمود آحاد جامعه را به وحدتی حول اصول و محبت و شفقت جریان دهد و حضور عمومی در تشییع پیکر او و یارانش، حجتی بر این مدعاست. و پایان بخش جالب سخنان سردار درباره سیاست، نکته ای جالب است که نمی‌توان از آن گذشت: «اگر به اصول عمل شد، آنوقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت می‌گیرد.» اگر بگوییم این بند، خلاصه و عصاره تمام وصایا و مولفه های سیاست متعالیه در وصیتنامه مجاهد کبیر انقلاب است، مبالغه نکرده ایم. آری! در مکتب سلیمانی، وحدت و وفاق روی اصول، سر بقا و وحدت و رشد امت و در عین حال، بستر رقابتها و ارائه برنامه ها و انتخاب اصلح از بین صالحان است. در این مکتب، حول اصول هم وحدت می‌شود و هم رقابت؛ البته اگر بر اصول وفاق شد، انتخاب و مشارکت سیاسی_اجتماعی هم برای گزینش اصلح از بین صالحان است که حکمت مردمسالاری دینی به تعبیر ولی فقیه بزرگوارمان، دقیقاً همین است و تفاوت لیبرال یا سوسیال دموکراسی با مردمسالاری و جمهوری اسلامی، در همین اصول و وفاق بر اصول و گزینش بهترین فردی است که راهبرد ارائه اصول را دارد و به اصول از بُن جان باور داشته و توانایی و سابقه عملی ساختن آنها در حد ظرفیت خود را هم داشته است. و اگر این سیاست ورزی و افق سیاسی که سردار قلوب، ما را به آن فرا می‌خواند، سياستی متعالیه نیست و در حکم پشتوانه ای برای تداوم راه این نهضت تا طلوع تمدن آینده کره ارض نیست، پس باید آن‌را چه نامید و چه خواند؟ البته سخن‌ها درباره منش و روش و وصایای سیاسی این شهید حکیم، هنوز مانده است که امیدواریم بتوانیم به تدریج، آنان را درک و فهم نمائیم و به آنها ملتزم باشیم‌ بعون الله و فضله.

متن پاسخ

سلام علیکم: چه خوب توانسته‌اید ابعاد وصیت‌نامه سردار مقاومت را که بنده او را بنیانِ حضور تاریخی بشر امروز و فردا می‌دانم؛ تبیین کنید. بنده از دقت‌های جنابعالی بهره بردم و مسرور گشتم. از زبان آن سردار بزرگ و آن مرد بصیر، متذکر جایگاه ولیّ فقیه به معنای حقیقی آن شدید از آن جهت که ما برای عبور از تنگناهای تاریخی خود، هیچ راهی جز همان راهی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است، نداریم. به نظر بنده این جمله شما را حکایتی از تفکر می‌دانم که می‌فرمایید: «از سویی در دل همین عصر، ما با انقلاب اسلامی و انسانهایی نظیر شهید قاسم سلیمانی مواجه هستیم که در عین دلنگرانی و دغدغه از وضع فعلی بشر، در تاریخ و جایگاهی ماورای وضع فعلی، سکنا گزیده اند و دلداده انقلابی هستند که برخاسته از یک طلوع مشرقی است» . فکر می‌کنم نکاتی را که متذکر شده‌اید برای دیگر افراد نیز مفید خواهد بود و به همین جهت خوب است که آن مطالب در معرض دید کاربران سایت نیز قرار گیرد. موفق باشید

31523
متن پرسش
سلام استاد گرامی: امروز برای بررسی پاسخ پستم به سایت رجوع کردم و ادعای رتبه نهم ایران در مصرف الکل را دیدم. لازم به ذکر است این ادعا مربوط به سازمان بهداشت جهانی نیست و ادعای یورونیوز است و طبق گزارش سازمان در ایران ۹۶ درصد جمعیت روی ۱۵ سال ایران حتی یک بار هم الکل مصرف نکردند. این ادعای دروغ یورونیوز در ایران جنجال درست کرد ولی خیلی زود مشخص شد دروغ است. https://www.irna.ir/news/83502174/ https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-62/3580708-%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B5%D8%B1%D9%81-%D8%A7%D9%84%DA%A9%D9%84-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید از دشمنیِ دشمن غفلت نکنیم وگرنه هر روز از این بازی‌ها ضربه خواهیم خورد. موفق باشید

31515
متن پرسش
به نام خدا با سلام: با توجه به اینکه در پاسخ به سوال ۳۱۴۹۵ و هک دوربین های زندان گفتید شبکه های معاند بزرگش می کنند. جسارتا عرض می کنم آقای طاهرزاده از خدا بترسید و درباره چیزی که اطلاع ندارید نظر ندهید حمایت نکنید تقلیل ندهید. lولاتقف ما لیس یک علم» نمی دانید چه خبر است! ان شاءالله در آینده ای نه چندان دور به برکت فضای مجازی خیلی چیزها روشن می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً چون این پیرمرد هم از نظر تجربه‌هایی که دارد و هم از نظر این‌که در جریان فضای مجازی می‌باشد؛ می‌توانم به خودم اجازه دهم که نظر خود را خدمت کاربران عزیز عرض کنم. توصیه دوستانه بنده به جنابعالی آن است که مواظب باشید با عقل نظام استکباری آنچه در اطراف خود و در تاریخ خود می‌گذرد، تحلیل نکنید. به گفته مرحوم آیت الله طباطبایی، مشکل آدم و حوّا آن بود که دشمنیِ شیطان را فراموش کردند و ادعای شیطان را که خود را دلسوز آن‌ها نشان می‌داد پذیرفته بودند و آن شد که آن‌ها از مأوای الهی آن‌طور که شایسته بود، محروم شدند. موفق باشید

31495
متن پرسش
سلام استاد جان: خوبید؟ یک عمر فکر می‌کردم شبکه های معاند دارند حرف برای جمهوری اسلامی در میارند که در زندان‌هاش ظلم و ستم میشه به زنداني و... ولی متأسفانه با هک دوربین های زندان اوین معنای رأفت اسلامی و اخلاق انسانی و دینی رو فهمیدیم!! از اون مسخره تر دستور رئیس قوه به بررسی موضوعه! استاد جان آقای اژه ای عمرش رو در قوه قضائیه بوده یعنی خبر نداشتن از نوع برخوردها در زندانها؟! حقیقتا متاسفم! نه برای جمهوری اسلامی اونکه کارش از تأسف گذشته. برای خودم که یک عمر ذوب در ولایت و نظام بودم!! همون موقع که در کهریزک همه گفتن به بچه های مردم تجاوز می‌شده باید می فهمیدم! خیلی خیلی ناراحتم. بهم نگید یه ماموری خطایی کرده و..‌‌. فاجعه فراتر از اینه، اصلا در نظامی که داعیه اسلام داره نباید این مسائل باشه، بعد جالبه ما می آییم می گیم که چرا در آمریکا پلیس با سیاه پوستها اونجوری برخورد میکنه و چرا عربستان با خاشقچی اونطور برخورد می کنه و... دیگه خدایی پررویی در حد عرش رو ما داریم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که شبکه‌های معاند، مسئله را بیش از حدّ بزرگ می‌کنند تا ما بزرگی‌های خود را ننگریم وگرنه متأسفانه این ضعف‌ها نه‌تنها در زندان‌ها که در همه ادارات ما به صورتی تاریخی ریشه دوانده است. عمده، راهِ عبور از این تنگناهای تاریخی است و به همین جهت بنده احساس کردم از مدیریت اداره کل آموزش و پرورش استعفا دهم. زیرا ما در زیرساخت‌های فرهنگی، مشکلات اساسی داریم. بنده بر خلاف جریان روشنفکری، راه حل را هرچه بیشتر در به ظهورآوردن ذات انقلاب اسلامی می‌دانم و معتقدم رهبر بصیر انقلاب با توجه به چنین مشکلاتی بنا دارند به جای درگیری با امثال آقای هاشمی و آقای روحانی، آرام‌آرام روحی را از طریق انقلاب اسلامی به صحنه آورند که نتیجه آن، به ظهورآمدن نسلی است که نسبت به انسانیت انسان‌ها حساس باشد و این با آموزه‌های دینی در بستر انقلاب اسلامی پیش می‌آید. موفق باشید                                                                

31401
متن پرسش
سلام: در توییتر و اینستا گرام پر کردن که به ایران کمک کنید و سازمان جهانی بهداشت به کمک ایران بیاد. یونیسف به داد ایران برسه. واقعا مسئولینی که کاری کردن تا وضع به اینجا برسه چه جوابی دارن بدن. هر چند من خودم هرگز چنین پستی نمیذارم. ولی خیلی ناراحتم خیلی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که بیشتر این حرکات، جنبه‌ سیاسی دارد و پروژه ضربه زدن به رهبری توسط انگلیس خبیث در پشت آن است. موفق باشید

31397
متن پرسش
سلام استاد: با آرزوی سلامت برای متفکر انقلاب اسلامی و تعزیت بمناسبت ایام محرم. استاد وقایع افغانستان رو چطور تحلیل می فرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم عربستان و امارات، گمان می‌کنند می‌توانند برای نگه داشتن تاریخی که دورانش گذشته است، می‌توانند یار و همراهی برای خود تهیه کنند. موفق باشید

31378
متن پرسش
سلام استاد: ممنون از پاسخ ها. بله درسته دشمن سعی در ناکارآمد نشان دادن نظام دارد ولی آیا آقایون داخلی کمک به این امر نکردن؟ تعطیل کردن و منع تردد به صورت جدی به مدت دو هفته غیر ممکن است که با انجام نمی‌دهند؟ فارماکوپه (ذخیره دارویی) کشور دیگر پاسخ گو نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ضعف‌هایی هست و دلاّل‌ها هم بیکار نیستند. ولی باید به شرایط تاریخی خود و راهی که در پیش داریم توجه نمود. در روزنامه کیهان امروز نکات قابل تأملی متذکر شده است که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود:موفق باشید

تحریف واقعیت‌ها درباره واکسن و مدیریت کرونا

در روزهای اخیر در شرایطی که آمار کرونا در سایه کم توجهی‌ها به پروتکل‌ها و برخی سوء تدبیرها از سوی دولت قبل در مدیریت و مهار این بیماری، روند صعودی و نگران‌کننده‌ای پیدا کرده است، برخی چهره‌های سیاسی و برخی افراد ظاهراً علمی مشغول دادن آدرس غلط در این زمینه هستند.
این روزها متاسفانه آمار مبتلایان و فوتی‌های کرونا در کشور روندی صعودی و نگران‌کننده پیدا کرده است تا جایی که به تعداد بالای ۵۰۰ فوتی در روز و حدود ۴۰ هزار مبتلای روزانه رسیده‌ایم. درخصوص علت این روند صعودی نکاتی قابل بیان است که به آن می‌پردازیم اما موضوعی که این روزها دوباره به چشم می‌خورد تلاش عده‌ای از چهره‌های سیاسی یا رسانه‌ای منتسب به اصلاح‌طلبان و برخی چهره‌های ظاهراً علمی نزدیک به آنها برای ماهیگیری سیاسی از این شرایط یا هماهنگی در دادن آدرس غلط به مردم است.
به این موارد دقت کنید:
۱. ظفرقندی رئیس‌سازمان نظام پزشکی: «آنهایی که برای تحدید ورود واکسن بیانیه دادند امروز پاسخگو هستند؟ امروز رکورد ابتلا و مرگ کرونا شکست، در حالی که تعداد تست انجام شده کاهش و آمار واقعی بسیار بیشتر از موارد اعلام شده است. مورتالیتی(مرگ و میر) در کشورهایی که بدون محدودیت و مرزبندی، ملت را واکسینه کردند بسیار کاهش یافته. آیا آنهایی که برای تحدید ورود واکسن بیانیه دادند امروز پاسخگو هستند؟»
۲. عبداله رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات: «پزشکانی که به نفع عدم ورود واکسن بیانیه دادند، آیا امروز پاسخگوی کشتار مردم بی‌دفاع در مقابل ویروس کرونا هستند؟»
۳. مسعود خوانساری رئیس‌اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی تهران: «بخش خصوصی با واردات واکسن می‌توانست آمار مرگ هم‌وطنانمان را کاهش دهد اما با مانع‌تراشی‌ این مهم را ناممکن کردند؛ آیا وزیر بهداشت پاسخگوی فوت هموطنانمان است؟»
۴. علی شکوری راد دبیرکل حزب اصلاح‌طلب اتحاد: «جناب آقاى دكترعليرضامرندى! اکنون که آمار مبتلايان و كشته شدگان ويروس كرونا در پیک پنجم رکورد زده است جا دارد جنابعالی که شاخص‌ترین امضاکننده نامه موسوم به۲۵۰۰نفر استاد در مورد واکسن کرونا هستید بابت تأخیر در واکسیناسیون عمومی یک عذرخواهی از ملت و خانواده جانباختگان کرونا بکنید.»
نمونه‌های دیگری از این دست فرافکنی‌ها وجود دارد که به همین مقدار بسنده می‌کنیم.
البته بخشی عمده انتقاد این افراد به نامه بیش از دو هزار و ۵۰۰ نفر از پزشکان، اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه‌‌های علوم پزشکی کشور است که دی ماه سال قبل در اظهارنظری کارشناسی گذشته طی نامه‌‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهور وقت متذکر شدند «واکسن‌های mRNA (ساخته شده بر اساس روش ژنتیک) تولید شرکت فایزر و مدرنا می‌‌تواند عوارض ناشناخته و گاه جبران‌‌‌ناپذیری به‌جای بگذارد.»
اما حال که به تعدادی از نظرات انتقادی و شاید بهتر باشد بگوییم فرافکنانه در ابتدای این مطلب اشاره شد در پاسخ به این ادعاها ذکر چند نکته ضروری است.
اثبات بدعهدی‌ها و خیانت‌های آمریکا و هم پیمانان اروپایی‌اش کار سختی نیست. نگاهی به تاریخ نه چندان دور نشان می‌دهد بدخواهان ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی همیشه سعی در تحریم، تضعیف و ضربه زدن به ایران داشته‌اند. با این حال، اکنون و پس از گذشت ۴۲ سال از عمر انقلاب اسلامی که روشن‌گر بسیاری از دسیسه‌ها، نفوذها و تحریم‌های غرب علیه ایران بوده است، هنوز عده‌ای دل در گرو این جوامع بدعهد و بدخواه دارند.
نمونه آشکار این وابستگی، اظهارات اخیر برخی از افراد وابسته به جریان اصلاحات درباره واردات واکسن و تحریف ماجرای محدودیت در ورود نمونه‌های آمریکایی و انگلیسی آن است. اظهاراتی که در این شرایط حاد کرونایی نه تنها دردی از مردم دوا نمی‌کند بلکه با تحریف حقایق منجر به تشویش اذهان عمومی می‌شود.
اما واقعیت چیست؟ آیا آمریکا و انگلیس می‌خواستند در ماجرای خرید واکسن توسط ایران همکاری کنند؟ آیا قرار بود این دو کشور، به جامعه ایران واکسن هدیه کنند؟ یا، قرار بود این دو کشور علم تولید واکسن را به دانشمندان ایرانی منتقل کنند؟ آیا اساسا اراده‌ای از سوی آمریکا و انگلیس برای همکاری با ایران در راستای واکسینه کردن مردم ایران وجود داشت که از سوی ایران با مخالفت مواجه شد؟ برای پاسخ به این سؤال‌ها بد نیست برخی از مسائل آشکار شود.
۱. تحریم دارویی ایران توسط آمریکا
رهبر انقلاب پیش از این با اشاره به بی‌اعتمادی به کشورهای غربی همچون انگلیس و آمریکا در موضوع واکسن کرونا مخالفت خود را با ورود احتمالی واکسن از این کشورها در کنار بلامانع بودن ورود واکسن خارجی مطمئن اعلام کردند. این بی‌اعتمادی مستند به رفتارهایی همچون ارسال خون‌های آلوده به ایدز توسط فرانسه به ایران در دهه ۶۰ و خباثت آمریکایی‌ها و به تبع او شریکان اروپایی اش در تحریم‌های ناجوانمردانه دارویی علیه کشورمان در سال‌های گذشته بود. تحریم‌های ظالمانه دارویی آمریکا علیه مردم ایران موضوع مهمی است که باید مورد توجه قرار بگیرد، مسئله‌ای که نقض فاحش استانداردهای حقوق بشر بین‌المللی و نقض قواعد آمره حقوق بین‌الملل است. در حال حاضر نزدیک به دو سال است که درپی تشدید تحریم‌های ظالمانه علیه ایران، موانع بسیاری برای تهیه دارو و مواد اولیه دارو برای شرکت‌های دارو‌سازی ایجاد شده است. آذرماه سال ۹۸ بود که همکاری نکردن شرکت سوئدی تولید‌کننده پانسمان‌های بیماران EB با ایران به دلیل تحریم‌های آمریکا، سبب بروز مشکلات فراوان برای بیماران پروانه‌ای و جان باختن برخی از آنها شد.
در آن زمان، مجید تخت روانچی نماینده ایران در سازمان ملل در یکی از نشست‌های سازمان ملل در سخنرانی خود از آوا صحبت کرد. دختر ۲ ساله اهوازی که بیماری پروانه‌ای داشت. وی توضیح داد که این نوع بیماران این روزها در ایران در اثر تحریم‌های ظالمانه آمریکا چه مشکلاتی دارند و تشریح کرد فشارهای آمریکا به شرکت‌های خارجی اجازه نمی‌دهد این نوع داروها را به ایران ارسال کنند و گفت که این دختر کوچک ۲ ساله نهایتاً به‌دلیل نرسیدن تجهیزات درمانی لازم از دنیا رفت! مسئله‌ای که توجه خانم «کلی کرافت» سفیر آمریکا در سازمان ملل را برانگیخت.
پس از آن اما می‌توان به ناموفق بودن در واردات و تامین واکسن‌های آنفلوآنزا در اواسط سال ۹۹ اشاره کرد. در این باره، مهر ماه سال گذشته دکتر علی فاطمی نایب‌رئیس‌انجمن داروسازان ایران اظهار داشت: واردات واکسن آنفلوآنزا به دلیل تحریم‌ها و معضل انتقال وجه به تامین‌کننده واکسن، با مشکل مواجه شده است. مشکلات واردات واکسن سبب شد تا بسیاری از گروه‌های حساس جامعه نتوانند به موقع به واکسن دسترسی پیدا کنند و به عبارتی عطای آن را به لقایش بخشیدند. به این دو نمونه کمبود انواع داروهای بیماران سرطانی و خاص را نیز باید اضافه کرد.
علاوه‌بر این موارد، در دو ماه آخر دولت ترامپ، ۷۵ تن از نمایندگان مجلس و سنای آمریکا در نامه‌ای به استیون منوچین، وزیر وقت دارایی و مایک پمپئو، وزیر وقت خارجه ایالات متحده خواستند تا دولت ترامپ ترتیبی دهد تا محدودیت‌های جهانی برای ارسال کیت‌های آزمایشگاهی، دستگاه‌های تنفسی و دیگر وسایل ضروری برای مقابله با همه‌گیری کرونا به ایران موقتا برداشته شوند؛ که البته نشد! جالب اینکه چند روز پس از تحلیف بایدن نیز،‌ وزارت خزانه‌داری آمریکا، چند فرد و نهاد ایرانی از جمله محمد مخبر رئیس‌ستاد اجرایی فرمان امام و مؤسسه دانش‌بنیان برکت، تولیدکننده نخستین واکسن ایرانی کرونا را به فهرست اتباع و افراد خاص تحریم شده این وزارتخانه اضافه کرد.
با این اوصاف ساده‌انگارانه است اگر فکر کنیم که آمریکا و هم پیمانانش که تا پیش از این انواع تحریم‌های دارویی و غیردارویی را علیه مردم ایران وضع کرده‌اند، در تهیه واکسن کرونا و یا انتقال دانش تولید آن با ایران همکاری می‌کردند. بنابراین تحدید واردات واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی به نوعی پیش دستی برای جلوگیری از خفیف شدن دوباره جامعه ایران نزد بدخواهان و دشمنان بود. علاوه‌بر این سابقه غرب در ارسال خون‌های آلوده به ایران را نباید نادیده گرفت.
۲. لغو محدودیت‌های کرونایی
پس از موفقیت واکسن داخلی
البته مسئله مهمی که باید به آن دقت داشت، لغو محدودیت‌های مرتبط با کرونا توسط آمریکا پس از موفقیت واکسن داخلی کرونا بود. یعنی یک بار دیگر وقتی آمریکا درباره امکان استقلال و خودکفایی یا شکست تحریم‌ها توسط ایران احساس خطر کرد برای خنثی کردن آن و جلوگیری از ادامه این روند مثبت مقداری عقب‌نشینی کرد.
اواخر خرداد ماه سال جاری بود که وزارت دارایی آمریکا با صدور دستور‌العملی راه را برای معاملات و تبادلات مالی مربوط به همه‌گیری کرونا با ایران، ونزوئلا و سوریه باز کرد. بر اساس بیانیه ‌این وزارتخانه، نقل و انتقالات مالی با کشور ایران و دو کشور دیگر به منظور تامین اقلامی چون ماسک، ونتیلاتور و واکسن کرونا آزاد شد.
اما چرا آمریکا پس از ۱۵ ماه از شیوع کرونا در ایران چنین تصمیمی گرفت؟ پاسخ در خبری است که وزیر بهداشت چهار روز قبل از لغو محدودیت‌ها به مردم ایران داده بود. سعید نمکی، در ۲۴ خرداد ماه ۱۴۰۰ اظهار داشت: «دیروز مجوز اضطراری واکسن کووایران برکت صادر شد».
موفقیت در دست یافتن به واکسن داخلی چهره از نقاب آمریکا برداشت و آمریکایی‌ که ادعا می‌کرد ایران تحت تحریم دارویی نیست، پس از آنکه ایران واکسن کرونا را ساخت اعلام کرد تحریم‌های دارویی ایران لغو شد.
۳. حتی واکسن‌های «کوواکس» هم به ایران نرسید
سومین مسئله‌ای که باید درنظر گرفت این است که حتی اگر ایران برای تهیه واکسن آمریکایی و انگلیسی وارد مذاکره می‌شد قطعاً پاسخ منفی دریافت می‌کرد، بدعهدی کوواکس (سبد تهیه واکسن در بهداشت جهانی) در اجرای تعهداتش نسبت به ارسال واکسن به ایران است.
همزمان با تلاش جامعه جهانی برای دست یافتن به واکسن کرونا، ایران نیز برای ثبت سفارش واکسن از طریق سازوکار کوواکس اقدام کرد. سعید نمکی وزیر بهداشت در آذرماه سال ۹۹، اظهار داشت: حدود ۱۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دُز واکسن را از طریق کوواکس به کشور وارد خواهیم کرد.
با این حال و پس از گذشت بیش از ۷ ماه از این اظهارات، تعهدات کوواکس نیز برای تحویل واکسن به ایران عملیاتی نشده است. در این رابطه کیانوش جهانپور، سخنگوی سازمان غذا و دارو اظهار داشت: «از ۳.۶ میلیون دُز وعده داده شده تا پایان بهار، تنها ۲.۲ میلیون دز تحویل شده است!» این در حالی است که سازوکار کوواکس یک سازوکار بین‌المللی است که منابع بین‌المللی را هماهنگ می‌کند تا کشورهای کم‌درآمد یا با درآمد متوسط امکان دسترسی عادلانه به تست‌های تشخیصی، درمان‌ها و واکسن‌های کووید-۱۹ را بیابند.
این عدم پایبندی به تعهد نشان می‌دهد در شرایطی که تمام کشورها درگیر شیوع ویروس کرونا هستند، توقع تامین واکسن از سایر کشورهای درگیر، توقعی خوشبینانه است. البته که این عدم ایفای تعهد تنها دامن‌گیر ایران نبوده و سایر کشورهای دنیا نیز با بدعهدی‌های تولید‌کننده‌های واکسن مواجه هستند.
4- بدعهدی مدرنا در قبال تحویل ۴۰ میلیون واکسن به کره جنوبی
در این باره، اخیرا رویترز گزارش داد که وزیر بهداشت کره‌جنوبی به دلیل تامین نشدن واکسن‌های ثبت سفارش شده از مردم این کشور عذرخواهی کرد و گفت که شرکت مدرنا در ماه جاری و به دلیل مشکلات در تولید، کمتر از نیمی از برنامه از پیش تعیین شده، به کره‌جنوبی واکسن کرونا خواهد داد.
شرکت آمریکایی مدرنا قرار بود در ماه آگوست ۸.۵ میلیون دُز واکسن کرونا به کره‌جنوبی که از متحدان و کشورهای نزدیک به آمریکا است بدهد اما به گفته وزیر بهداشت این کشور کمتر از نیمی از این میزان تحویل خواهد شد. کره‌جنوبی قراردادی برای خرید ۴۰ میلیون دُز واکسن کرونا از مدرنا دارد اما تاکنون فقط ۲.۴ میلیون دُز واکسن دریافت کرده است!
این مسئله نشان می‌دهد، وابستگی و دلخوش کردن به تامین کنندگان عمده واکسن کرونا در دنیا با توجه به نیاز خود کشورهای تولید‌کننده به واکسن و در شرایطی که حتی هم‌پیمانان سیاسی و استراتژیک هم با وجود در اولویت بودن دچار بد عهدی می‌شوند منجر به عقب ماندن از برنامه واکسیناسیون خواهد شد. در همین زمینه می‌توان به عقب ماندن روسیه از ایفای تعهدات خود به ایران درخصوص واکسن اشاره کرد. در شرایطی که دولت ایران برای تامین واکسن کرونا دو قرارداد دو میلیون و ۶۰ میلیون دزی واکسن را با روسیه امضا کرده است اما اکنون حدود ۹۰۰ هزار دز واکسن اسپوتنیک به دست ما رسیده است چرا که کشور روسیه خود به واکسن نیازمند است و باتوجه به شیوع بالای واریانت دلتا، نمی‌تواند به تعهداتش در قبال ایران عمل کند. همین‌طور هند که به علت نیاز خود از ارسال محموله واکسن توافق شده با ایران خودداری کرد.
با این همه، متاسفانه تحریف کنندگان ماجرای اخیر واردات واکسن که وضعیت امروز کشور را معلول محدودیت برای واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی می‌دانند، این موارد را یا فراموش کرده‌اند یا به عمد به فراموشی سپرده‌اند تا از بازگو کردن حقایق برای جامعه خودداری کنند. نکته قابل تامل‌تر اینکه، این افراد تا پیش از این هیچ مطالبه‌ای از جوامع بین‌المللی و آمریکا برای رفع تحریم‌های ظالمانه دارویی و مرتبط با کرونا نداشتن و به جای مطالبه از دشمنی‌های غرب و آمریکا، تیغ انتقاد را به سوی داخلی‌ها کشیده‌اند.
البته این افراد به جای انتقاد از برخی سوء تدبیرهای دولت مطبوع خود در مدیریت کرونا با وجود اینکه نسبت به سوء مدیریت ستاد ملی کرونا در پیک چهارم و پنجم هیچ اظهار نظری نداشته و ندارند، تنها دلیل آمار بالای جان باختگان را تحدید واکسن‌های آمریکایی و انگلیسی می‌دانند. این در حالی است که متاسفانه حداقل از ابتدای امسال به طور مشخص شاهد سوء مدیریت ستاد ملی کرونا و دولت حسن روحانی که در نوروز معتقد بود از موج چهارم عبور کرده‌ایم و این اواخر از زدن بیل بر کمر کرونا صحبت می‌کرد، در ماجرای آزاد گذاشتن سفرهای نوروزی، رها کردن نظارت بر اجرای پروتکل‌ها، برخی تعطیل کردن‌های بی‌مورد و... بودیم و مدیریت دقیق و قاطع و ویژه‌ای برای جلوگیری از بروز پیک‌های جدید و بعد از آن جولان ویروس جهش یافته دلتا صورت نگرفت.
۵. مدیریت کرونا کجای مطالبات است؟
نگاهی به واکسیناسیون سایر کشورها و آمارهای اخیر نشان می‌دهد اگر چه واکسن نقش تاثیرگذاری در کاهش آمار مرگ و میر دارد اما به تنهایی کافی نیست. سازمان بهداشت جهانی با آغاز واکسیناسیون کرونا در کشورهای مختلف تاکید دارد که همچنان باید رعایت پروتکل‌های بهداشتی و نظارت بر اجرای آنها در دستور کار کشورها باشد.
با این اوصاف، متاسفانه بی‌تفاوتی و سوءمدیریت ستاد ملی کرونا در زمان ریاست حسن روحانی سبب شد تا امروز آمار مرگ و میر در کشور به بالاترین حد خود برسد. سوء‌مدیریتی که با ممنوع نکردن تعطیلات نوروزی و عدم ابلاغ شیوه‌نامه‌های جدید سبب شد تا پیک چهارم رقم بخورد. پس از مدت کوتاهی از فروکش کردن پیک چهارم و با ظهور سویه دلتا، بازهم ستاد ملی کرونا نسبت به درگیر شدن برخی از استان‌ها به این سویه کم توجهی کرد و با تعطیلی غلط ۶ روزه تهران و البرز سبب شدت گرفتن شیوع سویه دلتا در کشور شد.
البته هرچند برخی علاقه دارند علت همه مشکلات را نبود واکسن آمریکایی در کشور بدانند و گذشته از اینکه در آمریکا ده‌ها میلیون آمریکایی حاضر به تزریق واکسن‌های تولیدی این کشور نشده‌اند، باید گفت درخصوص واردات واکسن به کشور با وجود همه محدودیت‌ها یا بدقولی‌ها در ماه‌های گذشته تلاش‌های زیادی صورت گرفته است از جمله سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران تاکنون با تمام تلاش توانسته بیش از ۱۲ میلیون دز واکسن به کشور وارد کند. همچنین خرید واکسن از کشورهایی چون هند، روسیه، چین، کره جنوبی و ایتالیا و محموله‌های اهدایی ژاپن درکنار تلاش تولید کنندگان داخلی واکسن توانسته تا به امروز منجر به واکسینه شدن بیش از سه میلیون نفر به صورت کامل (دودز) و ۱۳.۵ میلیون نفر بصورت تک‌دز شود.
نکته دیگری که نباید فراموش کرد، میدان دادن وزارت بهداشت و سازمان غذاودارو به بخش خصوصی برای تامین واکسن کرونا است. مسئله‌ای که البته جزو مطالبات همین جریان تحریف در ماه‌های گذشته نیز بود. اما تاکنون تنها یک محموله واکسن توسط بخش خصوصی شامل بیش از ۳۰۰ هزار دُز واکسن آسترازنکا تولیدی روسیه وارد کشور شده است. در تشریح چرایی ناکامی بخش خصوصی در واردات واکسن لازم است تا بار دیگر موارد مذکور مرور شود. در شرایطی که دولت‌ها در تامین واکسن دچار مشکلات مختلف هستند، طبیعی است که بخش خصوصی که به نسبت دولت‌ها وجاهت قانونی و دیپلماتیک کمتری دارد، نتواند موفقیت لازم را کسب کند.
۶. انتظار از دولت برای حمایت بیشتر از تولید کنندگان داخلی واکسن
همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، دولت دوازدهم در حوزه تامین واکسن پس از مشخص شدن سیاست‌های کلان از طرق مختلف برای تامین واکسن کرونا اقدام کرد. با این همه شاید عدم تمرکز کافی بر روی تولید واکسن در داخل از ایرادات دولت قبل باشد. در این باره، زهرا شیخی سخنگوی کمیسیون بهداشت مجلس در اوایل مرداد ماه سال جاری اظهار داشت: «واکسن‌سازان داخلی در نشست با اعضای کمیسیون کمبود نقدینگی را به عنوان یکی از مهم‌ترین دلایل کندی پیشرفت ساخت واکسن داخلی اعلام و بر ضرورت پیش خرید واکسن توسط دولت تأکید کردند». وی افزود: «تمامی نمایندگان بر این باور بودند نگاهی که به خرید واکسن از کشورهای خارجی وجود دارد در مورد تولیدکنندگان داخلی رعایت نمی‌شود یعنی واردات به راحتی پیش خرید می‌شود اما در رابطه با تولید داخل این گونه نیست و شاهد پاسکاری‌ها و بوروکراسی اداری هستیم و این موضوع مجلس و تولیدکنندگان را آزار می‌دهد». این اظهارات مهر تاییدی بر عدم توجه جدی دولت دوازدهم به تولید واکسن داخلی است.
با این احوال، آنچه که از مرور موارد مذکور می‌توان نتیجه گرفت این است که تحریف‌کنندگان مسئله واردات واکسن در شرایط کنونی به دنبال دور کردن افکار جامعه از علل اصلی بالا رفتن آمار مرگ و میر است. به عقیده این افراد، واکسن‌هایی که هیچ وقت قرار نبود به دست ما برسد می‌توانست امروز نجات دهنده مردم ایران باشد. آنچه که این افراد از بیان آن ترس دارند، حقایقی است که از نظر گذشت.
نکته آخر اینکه، برخی مدعیان اصلاحات که تجربه نامه نوشتن تعدادی از همفکرانشان به رئیس‌جمهور آمریکا برای اعمال تحریم‌های فلج‌کننده علیه ایران را دارند یا اعتراف اکبر گنجی یار دیرین خود که می‌گوید: «ما کارمندان دولت‌های راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی ‌بخش پروپاگاندای دولت ‌ترامپ، جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشت‌‌افکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم. گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولت‌‌‌های راست افراطی هستیم. ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدید‌ترین تحریم‌‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم» را پیش چشم دارند بهتر است به جای بزک آمریکا و اشک تمساح برای آمار کرونا، با مردم خود صادقانه برخورد کنند.

31365
متن پرسش
سلام: با این روال که در افغانستان مشاهده می‌کنیم احتمالا باید شاهد حکومت طالبان باشیم. اتهام ارتباط جمهوری اسلامی با طالبان سالها مطرح بود تا اینکه در دولت قبل رسما به تهران آمدند. اخیرا در بین برخی اصولگرایان صحبت از طالبان خوب و بد مطرح شده و این طالبان جدید را متفاوت با قبل می‌پندارند تحلیل حضرتعالی چیست و اگر دولت طالبان تشکیل شد خطری برای انقلاب اسلامی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی نظام اسلامی آن بود که در حدّ ممکن طالبان را به نظام دولتی نزدیک کند و از تاریخ تحجّری که گرفتار آن هستند، نجات دهد. ولی نه طالبان توان چنین فهمی را دارند و نه آمریکا بنا دارد افغانستانی آرام در کنار ما شکل بگیرد. موفق باشید

31373
متن پرسش
سلام وقت بخیر: همانطور که می‌دانید روزانه ۶۰۰ نفر به فوت میکنن به خاطر کووید رهبر هم فرمودن واکسن فایزر و مدرنا وارد نشه اونایی هم که این واکسن رو زدن صحیح و سالم اتفاقی هم نیفتاد. آیا هیچ وقت امکان نداره ایشون اشتباه کنن؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست نظری به سؤال و جواب 31372 بیندازید. بنده اخبار رسانه‌های بیگانه را دنبال می‌کنم همه‌چیز گواه آن است که توطئه‌ای در کار است و همین خبر را هم که می‌فرمایید از این نوع بدانید و اتفاقاً حکمت و بصیرت مقام معظم رهبری موجب شده است که ما، ماورای توطئه دشمنان تصمیم بگیریم. موفق باشید

31372
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: خداوند شما را حفظ کند و بر طول عمرتان بیفزاید. بنده به یقین رسیده ام که بیماری کرونا به این شکل که مطرح شده نیست و بیشتر اغراض سیاسی در پشت آن است همانطور که خودتان هم در پاسخ به سوالی اشاره کرده بودید، و همچنین یقین دارم که راههای پیشگیری و درمان آن نیز به این شکل که وزارت بهداشت تعیین کرده صحیح نیست و خود باعث مشکلات بسیار و افزایش میزان فوتی ها شده است، همچنین چندین سال هست که برای درمان بیماری ها به طب ایرانی اسلامی مراجعه و به اثربخشی و کارآمدی این طب اطمینان داریم. دغدغه ای که برایم پیش آمده این است اکنون که مقام معظم رهبری پروتکل های تعیین شده از سوی وزارت بهداشت را رعایت می کنند و توصیه به رعایت دارند، وظیفه امثال بنده چیست؟ آیا آقا همانطور که شما در پاسخ به پرسشی در مورد انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور فرموده بودید: «.. نگاه مقام معظم رهبری نیز نگاه حکیمانه‌ای بود که متوجه شدند مردم باید از جریان غرب‌گرایی که در انقلاب نفوذ کرده، عبور کنند» و همان طور که در مورد برجام عمل کردند و به دولت میدان دادند تا هم دولت و هم مردم متوجه شوند که به غرب خصوصا آمریکا نمی توان اعتماد کرد، در مورد این بیماری هم به همین شیوه عمل می کنند تا مردم متوجه شوند در امر طب و سلامت هم نمی توان به غربیها اعتماد کرد؟ حتی اگر نظر شخصی خودشان چیز دیگری باشد؟ چون مطمئنا ایشان در مسائلی که به جامعه مربوط می شود نظر شخصی خود را اعمال نمی کنند بلکه از متولیان این امر یعنی وزارت بهداشت و ستاد ملی کرونا تبعیت می کنند. بنده کمی گیج شدم و نمی توانم مساله را برای خودم حل کنم اینکه چطور باید رفتار کنم، آیا بر اساس باور و یقینم پروتکل ها را رعایت نکنم و در این زمینه روشنگری کنم و از ضعف پزشکی رایج و اغراض سیاسی پشت پرده بگم یا اینکه که این کار مغایر با ولایتمداری و اطاعت امر ولی ست و سبب تضعیف موقعیت و مقام ایشان در بین افراد جامعه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید نمی‌تواند موضوع، بار سیاسی نداشته باشد بخصوص که حساسیت‌های رسانه‌های بیگانه نشان از آن دارد که بنا دارند از این طریق ناکارآمدیِ نظام را نشان دهند. تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب به خوبی دست آن‌ها را خوانده‌اند و به همین روش که ایشان عمل می‌کنند باید عمل کرد و حتی‌الإمکان به هر دلیلی باید پروتکل‌ها را رعایت کنیم وگرنه نقشه تقابل جبهه‌های مردم رو در روی هم که پروژه دشمنان است عملیاتی می‌شود. کافی است مقداری رسانه‌های بیگانه را دنبال کنیم و دشمنیِ آن‌ها را فراموش ننماییم که این خطر بسیار بزرگی است که ما را تهدید می‌کند. موفق باشید 

31294
متن پرسش
با سلام و تبریک عید غدیر خم: بارها در سخنان حضرت امام خامنه ای شنیده ام که ملت ایران را به خاطر ایستادگی و مقاومتشان در برابر دشمن و فشارهایش می ستایند در حالی که می‌بینم که صبر و مقاومت ملت از سر ناچاری است و نه برخاسته از وفاداریشان به انقلاب!! یعنی گویا مردم گزینه بهتری از جمهوری اسلامی سراغ ندارند و گرنه... حال با این اوصاف این مردم شایستگی تمجید را دارند؟ منطق حضرت آقا در این باره چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در چهل ساله اخیر ملاحظه کرده‌اید که چگونه دشمن میدان‌هایی برای ملت ایران فراهم کرده است تا نسبت به کلیّت نظام اسلامی اعتراض کند و با استقبال بسیار کمی روبه‌رو شده و عملاً مردم نقشه نظام استکباری را خنثی نمودند و از این جهت می‌توان گفت صبر و مقاومت انتخابی است که مردم با اختیار خود کرده‌اند مانند خود شما و امثال شما. موفق باشید

31241
متن پرسش
سلام: استاد طاهرزاده عزیز همانطور که مستحضرید آقای مهدی نصیری از نظر عقیدتی با نظام جهوری اسلامی مخالفند و از نظر سیاسی که هم نظر با لیبرالها و حتی ضد انقلاب خارج نشین شده است، بطوریکه در جواب مشورت آیت الله رئیسی با کمال پر رویی و بی محلی به آیت الله رئیسی نامه سر گشاده می‌نویسد و رهبری و کل نظام را زیر سوال می‌برد و اما سوال بنده: ۱. مشورت آیت الله رئیسی با چنین فردی چه معنایی دارد که بعد هم اینگونه بی حرمتی کند؟ ۲. راستش چند سال پیش که به توصیه شما کتاب جدال با مدعی را مطالعه می‌کردم والحق کتاب جالبی بود و در من اثر بسیاری داشت ایشان را (نصیری) حداقل آدم مومنی می‌دیدم که دوستدار اهل بیت هستند و اصلا فکر نمی‌کردم که روزی برسد که ایشان مخالف نظام و رهبری عزیز باشند راستش از خودم هم می‌ترسم استاد عزیز لطفا توضیح دهید که چرا کار به اینجاها می‌کشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً نیز عرض شد در جریان نگاه و نظر ایشان هستم. به صحبت‌های اخیرشان در کلاب‌هاوس با آقای مهاجری اگر نظر کنیم معلوم می‌شود ایشان در جمعبندی، خود را در مقابل با استکبار باخته‌اند و آن شعر مشهور را خواندند که: «در برِ شیر نرّ خونخواره‌ای/ غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای». علت این امر، نداشتن روحیه توحیدی لازمی است که با تفکیکی‌بودن ایشان پیش می‌آید و این درست برعکس روحیه توحیدی رهبر معظم انقلاب و حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است که در دل حکمت و عرفان مبتنی بر توحید قرآنی حرکت خود را ادامه می‌دهند. هرگز نباید روحیه توحیدی حضرت آقا را آن‌جایی که در توصیف سخن توحیدی حضرت موسی «علیه‌السلام» که یاران حضرت عرض کرده بودند در محاصره فرعون قرار گرفتیم «إنَّا لَمُدْرَکُونَ» و حضرت فرمودند: «کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ». رهبر معظم انقلاب نیز با همان افق توحیدی به مخاطبان فرمودند: «اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین.» یعنی خداوند همان‌طور که با حضرت موسی «علیه‌السلام» بود و او را تنها نگذاشت، ما را تنها نمی‌گذارد و به زودی در مسیری که گام نهاده‌ایم، راهِ برون‌رفت از مشکلات را در مقابل‌مان می‌گشاید و این اوج توحید پیامبری است که انسان در بستر مقابله با استکبار، خود را نبازد و این‌چنین به زبان آورد که : «در برِ شیر نرّ خونخواره‌ای/ غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای». موفق باشید  

31220
متن پرسش
سلام وقت بخیر استاد: همانطور که احتمالا در جریان هستین ایران از نظر انجام واکسیناسیون خیلی عقب هست و فقط از واکسن های ساخت داخلی رونمایی می‌کند. چرا همه دنیا با سرعت واکسینه می‌شوند و ایران وضع اینطور هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌همه باید به مسئولان در این امر اعتماد کرد. مشخصاً روشن است که جریان استکبار با پروژه کرونا بناست نظرات خود را در مردم رشد دهد، کاری که در کوبا پیش گرفته است. موفق باشید

31094
متن پرسش
سلام و وقت بخير خدمت استاد گرامي: اخيرا مصاحبه اي از يک مقام ارشد صهيونيستي پخش شد که نکات جالبي داشت. با توجه به اينکه مطلبي روي سايت داشتيد با عنوان چگونه قابيل نباشيم و همچنين در تفسير سوره مائده در آيات مربوط به بني اسرائيل و در ادامه آيات مربوط به جريان هابيل و قابيل نکاتي را مطرح کرديد و در مورد اين خوي بني اسرائيل مطالبي را گفتيد مناسب ديدم اين مطلب را براي حضرتعالي ارسال کنم و نظر شما را جويا شوم. مطلب بدون تغيير مقداري خلاصه شده است که لينک کامل آن هم در پايان متن قرار داده شده است: -------------------------------------------------------------------------- رئیس سابق موساد: اگر کسی قدرتی دارد که خطری متوجه شهروندان اسرائیل می‌کند، وجود آن شخص باید خاتمه یابد. ۲۱ خرداد یوسی کوهن، رئیس سابق موساد، در مصاحبه‌ای بی‌سابقه با شبکه ۱۲ اسرائیل ابعاد تازه‌ای از عملیات اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل در قبال ایران را فاش کرده آقای کوهن حاضر نشد صراحتا مسئولیت خرابکاری در تاسیسات نطنز را بپذیرد اما گفت: «ما به ایران روشن می‌گوییم: نمی‌گذاریم به تسلیحات هسته‌ای دست یابید. کجای این حرف را نمی‌فهمید؟» برخی از دست‌اندرکاران برنامه هسته‌ای ایران و همچنین شماری از تاسیسات مرتبط در سال‌های اخیر هدف سوءقصد و خرابکاری‌هایی بوده‌اند که عمدتا به اسرائیل نسبت داده می‌شود. محسن فخری‌زاده، رئیس سابق سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع ایران در آذر ۱۳۹۹/نوامبر ۲۰۲۰ در جاده فیروزکوه به ضرب گلوله کشته شد. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی او را مدیر برنامه "آماد" ایران معرفی کرده بود که بر فعالیت‌های هسته‌ای با قابلیت نظامی تمرکز داشت. یوسی کوهن، رئیس سابق موساد، به شبکه ۱۲ اسرائیل گفته: «او سال‌ها هدف عملیات گردآوری اطلاعات بود.» به گفته او اهمیت او از حیث دانش اتمی و مدیریت "دانشمندان برنامه هسته‌ای نظامی ایران" بود. رئیس سابق موساد در پاسخ به سوالی از موضعش درباره کشتن دشمنان پرنفوذ اسرائیل گفت: «اگر کسی قدرتی دارد که خطری متوجه شهروندان اسرائیل می‌کند، وجود آن شخص باید خاتمه یابد.» او در عین حال گفت اگر یک هدف بالقوه حاضر به تغییر مسیرش شود، اسرائیل به او کمک خواهد کرد. او گفت برخی دانشمندان هسته‌ای ایران پس از هشدارهای اسرائیل، از جمله به طور غیرمستقیم، کارشان را ترک کرده‌اند. خبرنگار اسرائیلی از آقای کوهن پرسید اگر چنین افرادی حاضر به توقف کارشان نشوند چه؟ او پاسخ داد: «به دیدار دوستانشان خواهند رفت.» ایلانا دایان، خبرنگار اسرائیلی درباره سوءقصد به جان محسن فخری‌زاده گفت هرچند «یوسی کوهن نمی‌تواند مسئولیت این کار را بپذیرد، اما امضای شخص او را می‌توان پای جزء جزء عملیات دید.» مصاحبه یوسی کوهن تنها چند روز پس از آن انجام شده که او ریاست موساد را به دیوید بارنیا تحویل داد. رویدادهایی که او درباره‌شان صحبت کرده بسیار متاخر هستند. هرچند مقام‌های ارشد دیگری هم پیش از این با گذشت زمان بخش‌هایی از اسرار طبقه‌بندی‌شده را عمومی کرده‌اند، اما چنین مصاحبه‌ای با این جزئیات از طرف یک رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، آن هم با فاصله‌ای چنین اندک از دوران مسئولیت، سابقه ندارد. مطابق مقررات اسرائیل، انتشار گزارش‌هایی که حساسیت‌های نظامی و امنیتی داشته باشد باید به تایید واحد سانسور نیروهای مسلح برسد. با توجه به اینکه قاعدتا دستگاه امنیتی اسرائیل به انتشار مصاحبه یوسی کوهن مجوز داده، رسانه‌های مختلف می‌گویند می‌توان این مصاحبه را به عنوان هشدار اسرائیل به ایران همزمان با مذاکرات وین تعبیر کرد. لينک منبع : https://www.bbc.com/persian/iran-57438110
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و موضوع، رسانه‌ای شد و به همین جهت نه خدا اجازه می‌دهد چنین روحیه‌هایی در بستر رژیم جعلی اسرائیل ادامه پیدا کند و نه نظام اسلامی از این که اسرائیل باید از صفحه روزگار برداشته شود؛ کوتاه می‌آید. موفق باشید

31072
متن پرسش

سلام علیکم و تشکر ویژه از شما و همکارانتان: متأسفانه عده‌ای بر عقاید خلاف واقعِ خود اصرار می‌ورزند و متوجه نیستند بسیاری از مشکلات امروز ما به جهت ضعف‌های اساسی دولت آقای روحانی و روحیه اصلاح‌طلبیِ آن دولت است که بیش از اندازه به خارج امیدوار بود و از امکانات داخلی که جوابگوی بسیاری از نیازهای جامعه بود، غفلت کرد. جالب آن است که آن دولت با امیدواری به دشمنان ما، می‌خواسته مشکلات ما را حل کند و حال، عده‌ای به جای پشت‌کردن به این دولت و افکار به اصطلاح اصلاح‌طلبیِ آن‌ها، درست به انقلاب اسلامی و به رهبر انقلاب و حتی به اسلام و خدا پشت کردند. ما نمی‌دانیم با این افراد چه باید کرد که چگونه به جای اعتراض به این دولت، هم‌زبان با دشمنان اسلام و ملت؛ در گردونه «ما رأی نمی‌دهیم» قرار گرفتند یعنی در کنار براندازهایی مثل مسیح علینژاد. جناب استاد بفرمایید بالاخره ما با این ضعف‌هایی که در بین بعضی از مردم ما هست، چه کار باید بکنیم؟ و این‌که مردم بر خلاف آن جریان در چنین شرایطی تا این اندازه در انتخابات حاضر شدند را چگونه باید بنگریم؟

متن پاسخ

31072- باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که به‌خوبی و حکیمانه فرموده‌اید مشکلات، هست ولی هنر ما آن است که گرفتار تبلیغات دشمنان‌مان نشویم و جایگاه قاتل و شهید را عوض نکنیم. در این‌که آقای روحانی با برجسته‌کردنِ جریان مذاکرات با غرب از یک طرف، و جدّی‌نگرفتن توانایی‌های مردم و امکانات کشور از طرف دیگر، شکستی را به ما تحمیل کردند؛ حرفی نیست. سخن در آن است که اولاً: به روشی دوستانه و مسالمت‌آمیز، آن عده‌ای که رأی ندادند را آگاه کنیم که سختْ به خطا رفتند و آن‌ها را از آنِ خود بدانیم. ثانیاً: که از همه مهم‌تر است به رخداد عجیب حضور چشم‌گیرِ مردم در انتخابات ۱۴۰۰ فکر کنیم. زیرا چنانچه متوجه شرایطی باشیم که از یک طرف دشمنان خارجی به‌وجود آوردند و از طرف دیگر، افرادِ نادان داخلی بدان دامن زدند؛ می‌فهمیم چه معجزه بزرگی رخ داده است. به نظر این حقیر ابداً این حماسه، کم‌تر از فتح خرمشهر نیست.

به این نکته فکر کنید که مسلّم این نوع حضور چشم‌گیرِ مردم در چنین شرایطی جلوه‌ای است از شئونات اصیل انقلاب اسلامی و طلوع افقی که می‌رفت به غروب بگراید، ولی باز نسیم رحمت الهی بر میمنه جانِ مردمان وزیدن گرفت و افقِ حضور ما در آینده‌ای بزرگ گشوده شد.

بحث در این‌جا مربوط به شخصِ خاصی نیست، حتی اگر آن شخص، جناب آقای رئیسی باشند. بحث در افقی است که در بستر انقلاب اسلامی در این تاریخ در مقابل ملت گشوده شد و امیدواریِ خاصی بر جان‌ها طلوع کرد در آن حدّ که افراد، حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی را دوباره احساس کردند. گویا «لیلة القدری» پیش آمد و فرشتگان نازل شدند و مردم با عزمی دوباره ذیل رهبرِ خود نَفَس تازه کردند. و مطمئن باشید در مسیری قدم گذاشتیم که ادامه دفاع مقدس است و خارج‌شدن از ریلی که دولت سازندگی در مقابل ما قرار داد و با غرب‌گرایی و غرب‌زدگی، ما را به این روز انداخت. «فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ» (حشر/۲).

صحنه به خودآمدنِ ملت در انتخابات ۱۴۰۰ از جنس برگشتِ جناب زردتشت از کوهستان است تا دوباره «خدا» به جامعه برگردد و ما راز ماندگاری‌مان را که در دفاع مقدس مزمزه کردیم و معنای پیروزی را با تکیه بر امکانات خود و محبت به دیگری چشیدیم، دوباره احساس کنیم.

اندازه پیروزی هر ملتی به اندازه ناکامی دشمنان آن ملت است و از آن جهت، ما در انتخابات ۱۴۰۰ پیروزی خود را می‌توان بزرگ دانست که دشمن تا حدّ براندازی با تمام نیرو و با برنامه چهل‌ساله خود به صحنه آمده بود. آری! بنا نیست در این هماوردی تلفات ندهیم. بلکه همچنان که قرآن می‌فرماید: «يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا» (آل‌عمران/۱۴۰) اگر به شما ضربه‌ای وارد شد که شد، همانند آن بر دشمنان شما وارد شد و پیروزی و شکست بین شما و او چرخید و چرخید تا معلوم شود چه کسانی بر عهد ایمانی خود پایدارند. آری! بنا نیست در این هماوردی تلفات ندهیم، بنا آن است که بنگریم چگونه افقی که در این صحنه با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شد، افقی است بس امیدوارکننده؛ در حالی‌که دشمنان ما خواستند این افق تیره و تار بماند و ما ناامید از ادامه راه آینده خود باشیم، ولی می‌بینید که بحمدلله باز این انقلاب اسلامی است که همچنان می‌درخشد و مردم ما پیروزی خود را جشن می‌گیرند، نه به خاطر آن‌که بهره‌ای از دنیا نصیب آن‌ها شد، شادی آن‌ها به جهت پیروزی اخلاق بر خشونت و پیروزی حضور در تاریخ قدسی بر غرب‌زدگی است و البته هرکسی متوجه این پیروزی نمی‌شود، مگر آن‌هایی که مزه رأی‌دادن خود را برای بسطِ انسانیت‌شان در هویت اجتماعی ذیل اسلام چشیدند.

مردم در این مرحله، ذیل رهبری که نایب الإمام بود و روحِ زمان را می‌شناخت؛ پیک انقلاب شدند از آن جهت که انقلاب اسلامی در این تاریخ، پیکِ خداوند است و تا قلب‌های این ملت منوّر به الهامِ الهی نشده بود، مسلّم چنین صحنه‌ای پیش نمی‌آمد. راستی را! آن پیرزن و پیرمردِ بی‌سوادی که از ما می‌خواستند روی تعرفه‌شان بنویسیم «رئیسی»، از جناب آقای رئیسی چه می‌دانستند؟! جز آن است که خداوند خواست از این طریق، قلب‌ها را به سوی افقی بکشاند تا قدمی دوباره برای نزدیکی به اهداف مقدس انقلاب برداشته شود؟

آری! این طور نیست که باز عادت پیشین، سر بر نیاورد. ولی وقتی افقِ توحیدی، جان‌‌ها را متذکر آینده‌ الهی‌شان بکند همچنان‌که ملاحظه کردید قلب‌ها همواره به سوی آن افق برمی‌گردند، مگر آن‌که دشمنانِ حقیقت سعی کنند چهره اصلی این انقلاب الهی را واژگونه نمایند، به همان شکل که سعی کردند با برپاکردن سقیفه، نور اهل‌البیت «علیهم‌السلام» و ادامه اسلام در آن مسیر دیده نشود و ما اگر در درست‌نشان‌دادنِ انقلاب اسلامی اصرار بورزیم، مسلّماً تبلیغات دشمن پایدار نمی‌ماند و دشمنِ بی‌تدبیر بالاخره به نحوی نادانی و حماقت خود را با شهادت سردارِ دل‌ها، مظهر حضرت دوست، حاج قاسم سلیمانی نشان می‌دهد.

ما با رجوع به انتخابات ۱۴۰۰ این را فهمیدیم که چگونه فتحی و فتوحاتی در پیش داریم تا دشمن انقلاب اسلامی همچنان رسوا و بی‌خاصیت شود و مشکلاتی که هست به بهترین نحو رفع گردد و این را شما، در نحوه احساسی دنبال خواهید کرد که به رأی‌دهندگان برگشت. احساسی که از هزاران بهشت دلنوازتر بود، گویا همه فرشتگان آمده بودند تا جان‌ها، راهِ گمشده خود را دوباره پیدا کنند. موفق باشید  

31049
متن پرسش
با سلام: صوت مربوط به نصیحت امام باقر به یزید جعفی اون رو شنیدم. خیلی قابل تامل بود اما در مورد آقای مصلحی، به نظر من آقای مصلحی در این مقطع نباید چنین مصاحبه ای رو می‌کرد و من این رو مغرضانه میدونم. چرا همون ۱۰ سال پیش این مصاحبه رو نکرد و حالا باید همچین بحثی رو بکنه و دست مایه ی رسانه داخلی و خارجی بشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم چنین نظری دارم. ای کاش ایشان در چنین موقعیتی بهانه دستِ دشمنان انقلاب که کلیّت نظام را نیز قبول ندارند، نمی‌دادند. موفق باشید

30857
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی وقت بخیر و طاعات و عبادات مقبول حق: اخیرا فایلی از مصاحبه داخلی آقای ظریف (احتمالا با اهداف خاص) در فضای مجازی پخش شد و حواشی بسیاری داشت. صرف نظر از حواشی و با توجه به اینکه شما در مباحث رویارویی با غرب بیان داشته اید و یکی از مباحث اصلی شماست خواستم در صورت صلاحدید نظرتون رو در مورد ایرادی که بر نوع نگاه شخص ظریف (شخصی که به گفته خودش حمایت رهبری را دارد، خود را سردار خط مقدم جبهه دیپلماسی می داند) بیان کنید. به هر حال سرتاسر مصاحبه پر بود از اختلاف دو تفکر و دیدگاه در بدنه انقلاب اسلامی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و اتفاقاً نقدهای خوبی نسبت به اصل جریان از طریق‌های مختلف شده است. بنده هم آن صوت بیش از سه ساعتی را گوش دادم. فکر می‌کنم اگر کسی متوجه حقیقت انقلاب اسلامی و توحیدِ زمانه همانند حاج قاسم‌ها نباشد، با آن نوع دینداری که امثال آقای ظریف دارند که به ظاهر هم نوعی از دینداری سنتی است و در آن مصاحبه هم دائماً از قیامت‌ترسی خود می‌گویند و دروغ هم نمی‌گویند؛ نمی‌تواند از «خود» بگذرد و بالاخره با همه ظرافت‌های دیپلماسی، یک‌جایی کینه خود را نه‌تنها به حاج قاسم بلکه به هر جریانی که محوریتِ آقایان را نمی‌پذیرند، نشان می‌دهد. زیرا ذوب حضور توحیدی انقلاب اسلامی نشده‌اند. اگر دقت کنید حتی نگران است که قبلاً در نظرخواهی‌ها 90 در صد به او گرایش داشته‌اند و به حاج قاسم 70 درصد، و بعداً به گمان ایشان موضوع، عکس شده‌ است. آیا واقعاً حاج قاسم‌ها هم در معنای خود در این گردونه‌ها هستند؟ حاج قاسم‌هایی که امامشان فرمود: «اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر.‏‎ ‎‏رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است.» و این بلایی است که بسیاری گرفتار آن هستند و حاج قاسم آمد تا ما را از این أنانیت‌ها عبور دهد تا جان‌مان منوّر به نسیم جانفزای انوار انقلاب اسلامی باشد. با گوش‌دادن آن صوت می‌توان عبرت گرفت که چگونه باید در این انقلاب حاضر بود. قصه تواضع‌های حاج قاسم، رازهای بزرگی را برای ما می‌گشاید. مطمئن باشید اگر حاج قاسم زنده بود و این صوت را می‌شنید با لبخندی کوتاه، بدون هیچ‌گونه اشکال و جواب همچنان به کار خود ادامه می‌داد. راستی! چه کسی در این صحنه‌ها ضرر می‌کند وقتی سفره‌ انقلاب برای بودنی دیگر گشوده شده است؟!! حاج قاسم، ضروری‌ترین «بودن» در این تاریخ است. موفق باشید    

30440
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: سوال من در مورد صحبت های چند روز قبل آیت الله علم الهدی است ۱. می‌خواستم ابتدا نظر در مورد صحت و دقت صحبت های مطرح شده بیان نمایید. ۲. اگر صحیح است اینکه تاکید می‌شود زن و شوهر به اسم کوچک یکدیگر را صدا نزنن بیشتر از باب نگه داشتن حرمت زن و شوهری است یا از باب حیا؟ ۳. با فرض صحیح بودن مطلب بیان شده از جانب ایشان، این مطلب یه دستور واجب نیست، به نظر شما آیا با توجه به هجمه های ناجوانمردانه رسانه های غربی و غرب گرای داخلی علیه دیدگاه های اسلام در مورد زن و خانواده از یک سو و معرفی کردن آیت الله علم الهدی به عنوان یک شخص تندرو توسط همین رسانه ها از سوی دیگر و استفاده از همین دستاویز ها برای فریب مردم در یزنگاه های مختلف مثلا تخریب وجهه آیت الله رئیسی در موارد مختلف آیا مطرح کردن چنین ‌موضوعاتی به صلاح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید باید با نگاه حکیمانه سخنان خود را ارزیابی کرد تا در چنین موارد جزیی بهانه به دست کسانی‌که سعی ندارند این سخنان را حمل بر صحت کنند؛ ندهیم وگرنه به عنوان یک توصیه ممکن است قابل توجه باشد. موفق باشید

30327
متن پرسش
سلام به استاد گرامی: حتماً در جریان هستید که عده‌ای در شهر اصفهان در روز ۲۲ بهمن شعار توهین آمیز بر علیه رئیس جمهور دادند. با این‌که بنده به شدت نسبت به اعمال و افکار آقای روحانی ناراحت هستم ولی فکر می‌ کنم این کار خوبی نبود. ولی بعضی از دوستانی که طرفداری از انقلاب و رهبری می کنند به صورتی آن کار را یا تأیید می کنند و یا رد نمی کنند. نظر جنابعالی در این مورد چیست؟
متن پاسخ


باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی ما دیدیم و شنیدیم که اخیراً رهبر معظم انقلاب در آبان‌ماه انتقاد را غیر از هتک حرمت دانستند و افزودند: «هتک حرمت در میان مردم حرام است و نسبت به مسئولان بیشتر، بخصوص در میان مسئولان بالای کشور.»  و در آن صحنه این افراد مستقیماً خواسته یا ناخواسته مقابله‌ی مستقیم با رهبر انقلاب کرده‌اند و کار تا آن‌جا ظالمانه است که دشمنان انقلاب از یک طرف خوشحال شدند که چگونه سخنان رهبر انقلاب حتی در بین طرفداران‌شان نافذ نیست و به خوبی با نفوذ در جمع مدعیان طرفدار رهبری می‌توان برنامه‌ای علیه رهبری شکل داد. و از طرف دیگر بسیاری از مردم ایران نسبت به جبهه‌ای که این افراد، خود را به آن جبهه منتسب می‌کنند، بدبین می‌شوند و اگر باز دوباره ما در انتخاب آینده شکست خوردیم، ریشه‌اش را باید در چنین تندروی‌های سیاهی دانست که به اسم نیروهای انقلاب، بهانه‌ای این‌چنین خطرناک به دست رسانه‌های بیگانه می‌دهند. حقیقتاً هرچه تا حال ضربه خورده‌ایم، از دشمنان بیرونی نبوده، از ظلمی است که این افراد نادان بر سر ما می‌آورند. حرکات این‌ها را مقایسه کنید با سعه‌ی صدر رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» که موجب دلگرمی و امیدواریِ بسیاری از مردم حتی مردم عادی شده است. آیا مردم نباید نگران باشند که آینده انقلاب ممکن است به دست این افراد بیفتد؟!! باز به یاد سخن سردار جان‌ها افتادم که فرمود: «رهبر انقلاب مظلوم است». آری! بین کسانی مظلوم است که مدعی طرفداری از آن مرد الهی هستند و باز مظلوم است نزد کسانی که این کار را در راستای دفاع از سخن مقام معظم رهبری تقبیح می‌کردند و نکردند. مگر رهبر معظم انقلاب نفرمودند: «باید حرمت رؤسای سه قوه و مسئولان کشور که در عرصه خدمت رسانی به مردم هستند، حفظ شود.» یا این افراد، کاری به آنچه رهبر معظم فرموده‌اند ندارند و اساساً سخن ایشان را دنبال نمی‌کنند و نسبت به سخن رهبر انقلاب جاهلند، که چرا خود را به ایشان نسبت می‌دهند. و اگر می‌دانستند رهبر انقلاب چنین امری فرموده‌اند، باید پرسید پس چرا امر ایشان را زیر پا گذاشتند؟ آیا شایسته نیست که قلب انسان نسبت به کار این افراد جریحه‌دار شود؟! از آن جهت که این کار، مقابله‌ی مستقیم با اصل و مبنای نظام است؟ موفق باشید   

30097
متن پرسش

بسم الله قاصم الجبارین. دیو چو بیرون رود فرشته در آید. با عرض سلام و تبریک پایان دولت منحوس ترامپ لعنت الله علیه خدمت استاد عرض می‌شود نظر حضرتتان در مورد این سیاهه را خواستارم پس از ماه ها خوف و رجا امشب پس از مراسم تحلیف آرامش یافتم باور کنید من یکی که تا لحظه تحلیف خوف آن داشتم که با طرق قانونی یا کودتا مانع رسیدن بایدن به حقش شود اما ظاهرا بنای دمکراسی در آمریکا آنچنان مستحکم است که از طوفان حوادث سترگی همچون ترامپ ذره ای خم به ابرو نمی آورد مقایسه شود با ۸۸. باری یک لبه گازانبر به توفیق حق کند و بگو کنده شد اما امان از گازانبران داخلی استاد با آنها چه کنیم؟ آخر زمان نشناسی. الان چه موقع سوال از وزیر است 6 7 ماه مجلس را با آن آرای اندک به دست گرفتی معلوم نیست درین مدت چه گلی به سر کشور زدید الان به فکر سوال افتادید؟ حال که ملت پس از سالها صبر بر جور آن ملعون در شرف دستیابی به حقوق خویش است این سنگ اندازی ها و آن مصوبات کذایی برای چیست؟ آیا اینها مقدمه مایوس کردن ملت و کسب قدرت با مشارکت نازل مردم در انتخابات است؟ مجلس اگر مجلس بود باید سوال را از ظریف این قرار می‌داد که چگونه ازین فرصت پیش آمده می‌خواهد استفاده کند و این ظرفیت را بالفعل نماید استاد از خارج آسوده خاطر شدیم اما چّه‌کنیم با خوارج داخل. امید که این انتخاب مبارک زمینه رفع کدورتهای دو کشور و دفع آمریکا ستیزی شود و به یاری حق در نهایت شاهد اتحاد ایران و ایالات متحده باشیم تا شاهد جهانی عاری از خشونت و سرشار از مهر باشیم به امید آن روز.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور جهانی ما با نور توحید و مقابله‌ی هرچه بیشتر با استکبار ممکن است. بحمدلله آینده‌ی ما آینده‌ی عبور از استکباری است که به خود اجازه می‌دهد خود را قیّم جهان بداند و وزیر امور خارجه‌ی آقای بایدن بگوید ما از به قتل‌رساندن شهید حاج قاسم سلیمانی پشیمان نیستیم! موفق باشید

30068
متن پرسش
سلام علیکم: ایام شهادت صدیقه کبری (س) را تسلیت عرض می‌کنم. استاد عزیز، خداوند توفیق داد که مطالب حضرتعالی در کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» را بخوانم و ویژه بر روی دو فصل پایانی آن که مربوط به جایگاه تاریخی انقلاب و عبور از تفکراتی که حجاب انقلاب اند و سعه صدر لازم که باید داشت، تمرکز ویژه کنم. جمله بسیار بسیار حکیمانه ای فرمودید که دغدغه تمام چهل و یک سال زعامت حضرت امام و رهبر عظیم الشان مان بوده است اینکه در عین تفاوتِ نگاه نسبت به انقلاب، ولی همه در میدان انقلاب همدیگر را بنگرنیم. و گلایه فرمودید از نیروهای گفتمان ساز انقلاب و جبهه فرهنگی انقلاب که چرا سعه صدر لازم را ندارد و افرادی که رویهم رفته انقلاب را قبول دارند ولی با قرائت دیگر و دچار لغزش می‌شوند را طرد و بیرون از اردوگاه انقلاب می‌دانند و باید مانند برادر سالکی به آنها نگاه کرد که پایشان لغزیده است. سخن حضرتعالی بجا و حق است اما استاد عزیز، وقتی کسی نمی‌خواهد خود را ذیل میدان انقلاب ببیند و اساسا ماوای حیاتش ماوای دیگری است و بنا دارد ما را ذیل یک تاریخ دیگر حاضر کند، چه باید کرد؟ وقتی خطا یک‌بار دو بار اصلا سه بار تکرار شد، عیب ندارد می‌گوییم خطاست ولی وقتی خطا و لغزش تکرار و توالی پیدا کرد، دیگر خطا نیست بلکه خط است. بله درد بزرگی است که برخی افراد دلسوز و یا فاقد بصیرت تاریخی و بی صبر در تحقق آرمانهای نهضت، در نقد و پاسخ به مطالب یکسری افراد چنان مطلب می‌نویسند و می‌گویند که از سر تا پای آن نفرت و بغض و کینه سرشار است و توجه به عقل و ادب لازم جهت تداوم خط انقلاب را در این تاریخ ندارند چنانچه یک فردی بشدت به مرحوم هاشمی در این روزها اهانت کرده و ویدئو آن پخش شده و کاربر عزیزی هم از آن در همین پرسش و پاسخ ها گلایه کردند. اما نکته ای را هم این حقیر می‌خواهم عوض کنم؛ی قینا و مسلما باید که با سعه صدری متعالی و به سان حضرت امام در مسیر حرکت در جهت تمدنی که آوینی عزیز آن‌را مقدمه دولت پایدار حق و عصر توبه تاریخی و بین الطلوعین حیات انسانها می‌داند، حرکت کرد و بجای حذف افراد باید از تفکر و گفتمان عبور کرد و متاسفانه ما گاها با ظاهر بینی از بینش متعالی و قدسی و توام با رحمت و گشودگی غافلیم اما چه می‌شود کرد با آنان که گویی اصلا علاقه ندارند خود را در میدان انقلاب ببیند و خود را در ذیل روح تاریخی که با شروع حرکت حضرت امام به صحنه آمد، ببینند. واقعا می‌شود یک دختر بد پوشش یا سست در مبانی دینی_البته به چشم ظاهر بین من_ را که فطرتی انقلابی و ناب دارد در دایره انقلاب دید ولی هر چه می‌کنیم نمی‌توان امثال فائزه هاشمی ها و تاجزاده ها و زیباکلام ها را در ذیل انقلاب دید. والله وقتی مصاحبه اخیر فائزه هاشمی با یک خبرگزاری را دیدم که آرزو می‌کرد ای کاش ترامپ صاحب رای می‌شد تا فشارها بر جمهوری اسلامی بیشتر شود یا گفت به نظرم انقلابیگری خوب نیست چون ناشی از احساس و هیجان است بلکه ما نیازمند عقلانیت جهت حرکت بسمت توسعه پایدار هستیم، دلم برایش سوخت. خدا شاهد است بغض و کینه ای به دلم نیامد بلکه فقط دلم برای او سوخت که چه میزان در بی تاریخی قرار دارد و فکر می‌کند ما حرکتمان باید در راستای قرار گرفتن ذیل تمدن غربی و به اصطلاح ساخت یک مدرنیته اسلامی باشد و با حضور در فرهنگ توسعه، عزت و تعالی ما و ملت رقم می‌خورد. وقتی برادر ایشان خواستند به نحوی عذر خواهی و پوشاندن سخنان ایشان را انجام دهم گفتم چرا اینکار را می‌کنید وقتی ایشان حرف باطنی شما را زده لیکن شما هنوز نتوانسته آید آن‌را بگویید که البته آقای زیباکلام هم در حمایت از آن سخنان خانم هاشمی مطالبی نوشتند و تایید کردند. واقعا از سر دلسوزی و اینکه ناراحتم می‌گویم چرا اینان این میزان علاقه دارند خود را از انقلاب دور کنند و آیا براستی ما هر قدر سعه صدر داشته باشیم می‌توان اینها را که نقش خود را بعنوان کارگزاران بومی تجدد غربی انتخاب کرده اند، در ذیل تاریخ و عصر انقلاب اسلامی دید؟ آری بحق انقلاب اسلامی میدان گشوده اسماء الحسنی الهی و تجلی عهد قدسی در دل این دوران آست که بسان یک اتوبان و جاده بزرگی می ماند که لاین ها و خط های زیادی درون آنند؛ درست است که چندین لاین و خط داریم ولی همه در بستر همان جاده واحد و اصلی حاضرند و مفاهمه دارند و همدیگر را می‌توانند در بستر تعهد به آن راه واحد در عین اینکه هر کدام به جنبه و نوری از انوار انقلاب نظر دارند، بفهمند. چقدر در کتاب «گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب» مثال خوبی برای این مورد زدید و فرمودید شما تفسیر مجمع البیان و المیزان و تسنیم را کنار هم قرار دهید و یک آیه مورد نظر را در سه تفسیر بررسی کنید؛ می بیند در عین ذات واحد تفسیر و فحوای آیه، هر سه مفسر عزیز جنبه و نوری از آیه را بررسی کرده اند مثلا در تسنیم وجه عرفانی آن یا المیزان وجه اجتماعی و تمدنی آن یا مجمع البیان وجه اخلاقی و روایی آن آیه که هر سه هم قابل توجه و دقیق و ظریف است چون اساسا قرآن و اسلام یک حقیقت اشراقی و نورانی است که ابعاد و انوار مختلف دارد. این انقلاب هم یک حقیقت اشراقی و برخاسته از متن اسلام ناب محمدی (ص) است که میدان و جاده گشوده این تاریخ است ولی حقیقتا اگر کسی ماوای دیگری برای حیات خود در این تاریخ گشود باید گفتمان خود را تقلیل داده یا او را هم در ذیل عصر انقلاب دید. وقتی آقای تاجزاده صراحتا می‌گوید که ما باوری به ولایت فقیه و حکومت دینی نداریم و باید به سمت حذف نهاد ولایت فقیه رفت و سعی می‌کند با عقده گشایی علیه رهبر انقلاب خود را آرام کند، دلم برای او می‌سوزد و ناراحت از تباهی حیات یک انسان به شان انسانیت او هستم اما چه کنم او اساسا میلی به حضور ذیل تاریخ انقلاب و اسلام تمدن ساز را ندارد. به یاد دارم در بحبوحه مذاکرات برجام آقای عراقچی به دیدار مراجع و فضلای حوزه قم رفته بود و به دیدار مرحوم آیت الله مصباح یزدی هم رفتند تا نظر مثبت ایشان را هم به نحوی جلب کنند که آیت الله مصباح به ایشان جواب دادند بحث ما و دولت، سر چند سانتریفیوژ نیست بلکه بر سر مبانی تحلیلی و اسلوب اندیشه و منظومه فکری دولت است. استاد بزرگوار، من هم بشدت ناراحت می‌شوم که گاهی روحیه قشری گری در بین نیروهای دلسوز به انقلاب -البته خارج از دعواهای باطل اصولگرایی و اصلاح طلبی و اعتدالگرایی که از اساس و ریشه باطل است و مقیاس غلطی است و به فرمایش رهبر حکیم مان اگر مقیاسی باشد آن هم بین انقلابی و غیر انقلابی است- پیش می آید و آنها به روحیه ای می‌رسند که عقل و ادب انقلابی در مطالب شان گم شده و به جایی می‌رسند که هر گونه رفتار و سخن و اندیشه و طریقت فکری که مانند آنها نباشد را طرد که چه عرض کنم حتی تا مرز شدید اللحن ترین مطالب پیش می‌روند و به روحیه خود مرکز بینی می‌رسند، گله شدید و عمیق دارم ولی استاد چه کنیم با آنان که حتی با ظاهر اسلامی و از قرآن و ارزشها و دین گفتن گاهی بنا دارند ما را از عالم اسلامی بیرون ببرند و برون رفت از عالم انقلاب را رقم بزنند و علقه ای هم به حضور در ماوای این نهضت و ستون خیمه اش ندارند و خود هم نقشی که ایفا می‌کنند در تراز گام دوم و آینده ما نیست. می‌توان امثال طیب حاج رضایی و مجید قربانخانی ها را در ذیل انقلاب دید ولی اینان که نظام فکری شان و سنگ بنای آن، بر محور و تفکر و فرهنگ دیگری است و حتی حجاب به ظهور آمدن ذات انقلاب می‌شوند و خطاهایشان نه یک بار و دو بارست که بسان یک برادر سلوکی بتوان آنان را در این مسیر حفظ کرد، و حتی الگوها و گفتمان های دیگری را اجرا می‌کنند و به دنبال ایجاد یک نظام نئولیبرال در داخل هستند، هر گونه که نگاه می‌شود نمی‌توان در میدان انقلاب دید و آنها هم علاقه ای به این امر ندارند و هنوز که هنوزه یا نمی‌خواهند یا نمی‌توانند متوجه جایگاه و حضور تاریخی ما شوند و چه بسا موجب باز شدن روزنه های حضور تفکر و فرهنگ مدرنیته و غیر انقلابی شود و خود به تضعیف روح و شالوده ما بینجامد. ان شاء الله در پیمودن این مسیر به سعه صدری متعالی برسیم و شاهد میدان گشوده ای باشیم بی نفی مبانی و فراهم کردن مسیری خارج از روح انقلابی و تسهیل مسیر کارگزار بودن برای تجدد غربی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه احساس نزدیکی به جنابعالی دارم. آری! باید بین آن‌هایی که از حقیقت انقلاب و راه گشوده‌ی خداوند به سوی حقیقت غافلند، با آن‌هایی که حجاب حقیقتِ انقلاب‌اند، تفکیک کرد و در عین حال با گفتمان‌هایی که حکایت از تفکر نسبت به جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی دارد، جایگاه امثال آقایان تاج‌زاده‌ها و زیباکلام‌ها و خانم فائزه‌ هاشمی‌ها را مشخص کرد، وگرنه آن‌ها مخالفت‌های ما را به دعوای جناحی تبدیل می‌کنند و حقیقت قضیه گم می‌شود. راهی که اولیای الهی پیشه کردند آن بود که توانستند بین جریان اموی و سیره‌ی علوی تفکیک کنند بدون آن‌که دعوای نعمتی و زرگری راه بیندازند. نه! نه! هرگز این افراد ذیل انقلاب قرار نمی‌گیرند، ولی توان عبور از این جریان را به سیره‌ی رهبر معظم انقلاب بحمدلله ما در خود داریم و بنده روش حاج قاسم را این‌گونه دیدم که «گر شوم مشغول اشکال و جواب/ تشنگان را کی توانم داد آب».

وای اگر برای نزدیکی به آن‌ها، گفتمان خود را تقلیل دهیم. زیرا این به معنای بازی‌کردن در میدان کسانی است که تماماً حجاب حقیقت انقلاب هستند، ولی مشکل ما همچنان که گفتید روحیه‌ی قشری‌گری است و بازی‌کردن در میدان تخاصم با این جریان، که موجب می‌شود مردم به جهت این روحیه از خیر ما هم بگذرند و متوجه نشوند که جریان مقابل بنا دارد تحت تأثیر مدرنیزاسیون ما را از عالَم اسلامی‌مان خارج کند.

به هر صورت در شرایط تاریخیِ بسیار حساسی قرار گرفته‌ایم. همه‌ی تلاش بنده آن است که با رهنمودهایی که خداوند در سوره‌ی فتح در مقابل ما قرار داده، بین مجاهدین راستین و مخلّفون، تفکیک کنیم. به عنوان دست‌گرمی پیشنهاد می‌کنم متن نوشتاریِ جلسات هشتم و نهم که روی سایت هست را دنبال بفرمایید و از ادامه‌ی آن که إن‌شاءالله به مرور عرضه می‌شود، خسته نشوید تا ملاحظه کنید قرآن چگونه به ما کمک می‌کند تا به نور قرآن در این برهه‌ی تاریخی از چنین خطر بزرگی عبور کنیم. موفق باشید     

30058
متن پرسش

سلام استاد عزیز: منظور از جنگ نرمی که اخیرا رهبر معظم انقلاب در سالگرد شهید سلیمانی مطرح فرمودند چیست و شما نیز و همچنین همفکران شما به آن اشاره ای داشتید. آیا منظورشان این بود که با جریان غربگرا نرمش نشان داده تا مثلا تحریمها رفع شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و در این رابطه یادداشت‌هایی شده است که بناست در جمع رفقا مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. در این رابطه صرفاً آن یادداشت‌ها را خدمتتان ارسال می‌کنم ولی به نظر بنده نیاز به شرح و بسط دارد. موفق باشید

نهضت نرم‌افزاری

نسبت «حقیقت» و «قدرت» و یا «خشونت» و «ذلّت»

باسمه تعالی

نکات مربوط به بیانات رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» در سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی در موضوع «غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار» عبارتند از:

الف- این تشییع میلیونی ژنرال‌های جنگ نرمِ استکبار را متحیّر کرد که این چه حرکت عظیمی است که آن‌ها را شکست داد.

ب – سیلی سخت به آمریکا، غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است.

ج- مهم‌ترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت.

د- برادرها یک سیلی‌ای زدند، لکن سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار. این سیلیِ سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن با همّت، هیمنه‌ی استکباری را بشکنند.

با توجه به نکات فوق می توان گفت:

1- اگر متوجه‌ی حرکت نرم‌افزاری نباشیم، نمی‌فهمیم چرا در جنگ با صدام، شهادت را امری اساسی برای حضور در جهانی می‌دانیم که جهان «انقلاب اسلامی» است. یعنی اگر جایگاه حرکت نرم‌افزاری را نفهمیم، از عصری که در آن قرار گرفته‌ایم، آگاهی کاملی به‌دست نمی‌آوریم و ناخودآگاه در جهان خشونت و یا قدرت، جدای از حقیقت قرار می‌گیریم.

2- جنگیدن برای نجنگیدن، غیر از جنگیدن برای جنگیدن است و غیر از جستجوی معنای خود در جنگیدن است که در بستر شهادت‌طلبی شکل می‌گیرد.

3- ژنرال‌های جنگ نرم به دنبال چه هستند و ما در جنگ نرم به دنبال چه چیزی باید باشیم که در عین آن‌که جنگ است، ولی حضوری نرم دارد و به جای خشونتِ صِرف در مقابل خشونت صرف، تقابلی دیگر را جهت غلبه می‌خواهیم دنبال کنیم؟

4- غرب‌زدگی، عین خشونت و داعشی‌گری است، و حاج قاسم نه‌تنها غربِ خشونت نیست بلکه انسانی است که از غربی که عین تصرف است فاصله دارد. چون حاج قاسم خشونت در مقابل خشونت نبود، انسان‌ها حقیقت خود را در او احساس کردند.

5- در حرکت غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی استکبار، بحث، بحث انتقام است و نه مصالحه، ولی راهی که باید در آن راه، آن انتقام انجام گیرد، کدام راه است؟ مسلّم آن راه، راهی نیست که اراده‌ی معطوف به قدرت بتواند آن را درک کند.

6- هرگز هیچ مصالحه‌ای بین ما و قاتلان ما صورت نخواهد گرفت، ولی چه چیزی در حرکت مردمی، در شهادت حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» آن را مهم‌ترین سیلی به آمریکا دانستند و سیلی سخت‌تر که غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است و باید زده شود؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

7- آیا می‌توان قرآن و روایات و متون متفکران را در راستای حضور نرم‌افزاری همراه با انتقام خوانده شود، ولی نه آن‌طور که از آن‌ها خشونت به ظهور آید؟  

8- انتقام آری! ولی خشونت نه. مثل اشعاری که در جای خود انتقام است و شمشیر تیزی هستندکه بدون خونریزی دشمن را می‌کُشد.

9- دفاع از حقیقت، با خودِ حقیقت ممکن است و نه با خشونت. ما در کجا باید باشیم که بتوانیم استکبار را بی‌معنا و بی‌هویت کنیم؟ بستر حضور تاریخیِ حاج قاسم راهی شد جهت این امر، امری که در ذات انقلاب اسلامی نهفته است و همان ذات بود که مردم فهمیدند با آن حضور میلیونی کنشی مناسب مقابله با استکبار را به میان آوردند و رهبر معظم انقلاب در موضوع غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی استکبار، متذکر این امر می‌شوند. 

10- آقای دکتر قاسم پورحسن می‌فرمایند: فارابی معتقد است سعادت حقیقی در بیرون از قدرت شکل می‌گیرد. معنای حقیقی قدرت باید وجودی باشد.

11- آیا با تفکر به هویت حرکت نرم‌افزاری می‌توان در اکنونِ تاریخی خود بهتر حاضر شد، آن هم با رویکرد سیلی سخت به آمریکا در بستر انتقام از آمریکا جهت به شهادت‌رساندن حاج قاسم؟ انتقامی در بستر حقیقت و قدرت و نه در بستر خشونت و ذلّت.

12- در نسبت بین حقیقت و قدرت می‌توان به کربلا فکر کرد و شب عاشورا، که از یک طرف حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» فرمودند: همه فردا شهید خواهید شد. زیرا خود را در بستر حقیقتی یافتند که شهادت آن را معنا می‌کرد و از طرف دیگر فردا با تمام نیرو جنگیدند و نشان دادند دارای قدرت روحی بزرگی هستند که ترس در آن راه ندارد. راستی! بین شهادتِ حتمیِ حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» که از قبل می‌دانستند و آن‌همه دلاوری و قدرت‌نمایی، پیچیده‌ترین رازی نیست که می‌تواند مرز بین قدرت و خشونت را از هم جدا کند تا معلوم شود چگونه خشونت با ترس همراه است ولی قدرت، با پشتوانه‌ی حقیقت، شجاعت‌آفرین است؟

13- ما در دعای شریف «ندبه» از عهدِ حضوری که حقیقت باید به صحنه آید، یک لحظه غفلت نمی‌کنیم و لذا قصه‌ی دعای «ندبه»، پایداری بر حقیقت است و نه ندبه‌ای که حکایت از ذلّت و ترس باشد.

14- انتقام سخت که انتقامی است پایدار و موجودیتِ دشمن را نشانه می‌گیرد، حتماً انتقامی است که در بستر حرکتی نرم محقق می‌شود تا هویت تاریخی دشمن استکباری بی‌معنا گردد. مانند حرکت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» به‌خصوص آن‌جایی که حضرت وصیت فرمودند مرا شبانه غسل دهید و کفن و دفن کنید. تا جریان مقابل هیچ کاری نتواند بکند، مگر آن‌که ناظر آب‌شدن و تبخیرِ به مرورِ خود در تاریخ باشد. «امّ ابیها» بودنِ حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» یعنی بعد از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» نیز باید این نهضت با روحِ مادرانه‌ی آن حضرت ادامه و پایدار بماند. لذا یک طرف خشونت است و جسارت به آستانه‌ی آن حضرت، و یک طرف حقیقت است و شجاعت، و این است که شیعه در ذکر مصائب آن حضرت متوجه‌ی رنجی می‌باشد که در مسیر به‌ظهورآوردنِ حقیقت در مقابل خشونت باید تحمل کرد تا معلوم شود پیروزی اصلی و انتقام سخت در حرکات نرم‌افزارانه نهفته است و هرکس باید در هر زمان مطابق دشمنی که در مقابل خود دارد، آن حرکت را به میان آورد.

15- فاطمه«سلام‌الله‌علیها» و تاریخِ آینده‌ی ما

هم او که «امّ ابیها» بود تا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در تأسیس تاریخ اسلام بدون هویت نرم‌افزارانه، آن تاریخ را بنا نکنند و آن تاریخ، عقیم بماند؛ مهدی «صلوات‌الله علیه» نیز که بناست در مواجه با، نه‌تنها با جاهلیت، که با همه‌ی فکرها و فرهنگ‌ها، تاریخِ قدسی خود را بنا کند؛ مسلّم بدون به میان‌آوردن سیره‌ی زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» هیچ افقی در مقابل بشر نخواهد گشود، و لذا آن حضرت فرمودند: «إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ» از آن جهت که در شخصیت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها»، حقیقت و حماسه، منجر به عبودیتی شده است که به حکمِ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» تمامِ مقصد خلقت است. و این‌جا است که می‌بینیم هر روز بیشتر از روزهای گذشته‌ی تاریخ، فاطمه «سلام‌الله‌علیها» ظهور می‌کند تا معلوم شود مهدی «صلوات‌الله‌علیه» چه تاریخی را بنا است با مردم در میان بگذارد. آیا تاریخ آینده، تاریخی است که باید با فاطمه «سلام‌الله‌علیها» شروع شود و معنا پیدا کند؟ تاریخی که به جای حاکمیت اسلحه‌ها، حقیقت است که انسان‌ها را جلو می‌برد.

 

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!