بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حرکت جوهری - برهان صدیقین

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
متأسفانه هیچ نتیجه ای در جزوات یافت نشد!
یادداشت ویژه ای با موضوع انتخابی یافت نشد
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33619
متن پرسش

با سلام: در بحث حرکت جوهری، که ماده عین حرکت است، آیا می توانیم بگوییم که حرکت جوهری آغازی ندارد؟ چون عین حرکت است نه اینکه چیزی باشد که حرکت می‌کند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آریً ماده از نظر حرکت، آغازی ندارد ولی وجودی است که عین حرکت است بنابراین از نظر وجود، آغاز برایش مطرح است نسبت به عدم. موفق باشید

33581
متن پرسش

با سلام: می خواستم بدانم که آیا برهان صدیقین که شما شرح داده اید، همان شرح قاعده (بسیط الحقیقه کل الشیاء و لیس بشئ منها) است؟ ممنون از پاسخ شما!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از طریق «برهان صدیقین» و با حضور در ابعاد متعالی آن، به آن قاعده شریف که قاعده قاعده‌ها است و عمق توحید حِکمی را به میان می‌آورد؛ می‌توان رسید. موفق باشید

33579
متن پرسش

با سلام: عین وجود، تمام کمالات اشیا را به جامعیت دارد یا به مجموعیت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر آنچه که کمال محسوب شود و نقص به حساب نیاید، از آن جهت که عین وجود، عین همه کمالات است، همه کمالات را به «وحدته» و به جامعیت دارد و این امری است که در بحث «برهان صدیقین» به خوبی مطرح است. زیرا مجموعیت که با وحدت ذاتی نمی‌خواند. موفق باشید

33553
متن پرسش

با سلام: با توجه به اینکه شما می فرمایید که هرچه شدت بردار باشد وجودی است، آیا می‌توان گفت که تلخ، شور و ترش، می شود تلخ‌تر،شورتر؟ آیا می‌توان گفت که از مقوله وجود می‌باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودی خود تلخی و یا شیرینی نداریم، بلکه چیزهایی هستند که تلخ و شیرین‌اند. پس در این موارد پای ماهیت در میان است. در حالی‌که در مورد علم و یا حیات، خودِ علم و حیات شدت و ضعف برمی‌دارند. موفق باشید

33518
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: بنده از طلاب غیر ایرانی حوزه علمیه قم هستم و آرزوی این را دارم که بتوانم خدمتی به دین خدا و مکتب آل رسول و انقلاب اسلامی که به نظرم قرائتی جامع و ناب از اسلام رسول خدا ارائه می‌کند، هست. احساس می‌کنم که چنین کاری امروز، که در سیطره تمدن غرب هستیم، بدون اشراف به فلسفه و علوم انسانی به سختی بتوان انجام داد. سوال بنده این است برای کسانی مثل من که می‌خواهند علوم انسانی جدید - از جمله علوم سیاسی و اجتماعی و ادبی و روانشناسی، و فلسفه جدید یاد بگیرند، توصیه می‌کنید از کجا شروع کنند چه سیری را طی کنند؟ اگر کتاب هایی هم مد نظر دارید بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بعد از حکمت صدرایی و چشیدنِ آن حکمت، فلسفه غرب را با اسلوب هایدگری ادامه دهید. جهت شروع حکمت صدرایی ورود در «برهان صدیقین» و شرح آن که روی سایت هست، إن‌شاءالله کمک می‌کند. موفق باشید https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86&tab=sounds

https://lobolmizan.ir/book/240?mark=%D8%A7%D8%B2%20%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%AA%D8%A7%20%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86

33481
متن پرسش

با سلام: آیا همان گونه که در برهان صدیقین از اشدالوجود، خفیف الوجود تجلی می کند، در تشکیک در مظاهر (منظور در عرفان) آیا می‌شود یک مظهر واسطه ظهور مظهر دیگر شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «تشکیک در مظاهر»، حضرت حق به جلوات مختلف در میان هستند. موفق باشید

33478
متن پرسش

با سلام: از گوش دادن به برهان صدیقین سوالی برایم پیش آمد وآن اینکه مطلق بودن به ذات بر می‌گردد یا مطلق بودن به الله بر می‌گردد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «وجود» در برهان صدیقین امری است مفهومی که می‌تواند مصداق‌های مختلفی داشته باشد و از این جهت دوگانه بین «الله» و «ذات» معنا نمی‌دهد. موفق باشید

33452
متن پرسش

با سلام: شما در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی در بخش چهاردهم، می فرمایید که: خداوند عین تجلی است. سوال؟ مگر در برهان صدیقین تجلی، معلول عین وجود نیست؟ در حالیکه شما در اینجا تجلی را، عین تجلی گرفته آید. آیا اینجا تناقض نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. بودن مطلق در ذات خود عین «جوادبودن» است و از این جهت عین تجلی است. موفق باشید

33418
متن پرسش

با سلام: آیا صوت های فصوص الحکم هست؟ برای تهیه آنها چکار کنم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از طی مقدمات لازم می‌توانید با جناب حاج آقا نظری تماس بگیرید و از ایشان دریافت کنید. مقدمات لازم مثل دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» همراه با شرح صوتی آن‌ها، آن هم با جدیّت کامل، وگرنه در مواجهه با مباحث «فصوص» گرفتار نوعی سرگردانی خواهید شد. موفق باشید.  شماره حاج آقا نظری 0913602342

33392
متن پرسش

با سلام: بنده برهان صدیقین و ده نکته در معرفت نفس را کار کردم. اما نتوانستم آیه«هو الاول والاخر و الظاهر والباطن» را بر اساس برهان صدیقین فهم کنم. لطفا اگر ممکن است، بر اساس برهان صدیقین و یا عرفان توضیح مختصری بفرمایید. ممنونم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه صوت مبحث «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید، روشن می‌شود که در «برهان صدیقین» بیشتر متوجه تشکیک وجود هستیم و این‌که همه عالم مظاهر او است. ولی حقیقت آیه مذکور با نظر به «وحدت وجود» روشن می‌شود و حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در شرح سوره «حمد» نکات ظریفی را در این مورد به میان آوردند https://lobolmizan.ir/sound/645?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87. موفق باشید

33386
متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشید: من هستم و غیر از من هم چیزهای زیادی هستند. دو نظر هست یا وحدت وجود است یا کثرت وجود. اگر بگوییم کثرت وجود حق است، در جهان هستی هم خدا هست و هم در کنار خدا هستی های دیگر. حال اگر کثرت وجود را نپذیریم، باید وحدت وجود را بپذیریم که معنای آن این است که فقط خدا هست. حال می پرسیم، پس این اشیا چه هستند؟ در پاسخ یا باید بگوییم که اینها مظاهر خدایند. می‌پرسیم مظاهر خدایند آیا وجود دارند؟ اگر پاسخ بله باشد باز کثرت وجود می شود. اگر نه باشد، می شود همه ی این چیزها خدا، اگر بگوییم این چیزها اصلا نیست می شویم سوفسطایی، نظر شما درباره عبارات بالا چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تشکیک وجود است و عالَم همه با شدت و ضعفی که در «وجود» دارند، مظاهر وجود می‌باشند و خداوند وجود مطلق است و همه عالم پرتو وجود او هستند بدون آن‌که مطلق باشند و یا جزئی از وجود باشند بلکه نازله‌ای از وجود مطلق‌اند. در حالی‌که نازله وجود مطلق، وجود مطلق نیست تا آن نازله، خدا باشد. موفق باشید

33374
متن پرسش

با سلام: عالم از خداست. آیا به معنی آن است که عالم از هستی مطلق تجلی کرده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هستی مطلق عین علم است و این نکته مهمی است که در «برهان صدیقین» بدان نایل می‌شوید. موفق باشید

33340
متن پرسش

با سلام: جملات زیر بر مبنای برهان صدیقین است یا عرفان جناب ابن عربی «عالم فقط خداست وهیچ عالمی در عرض خدا (کنار خدا) نیست. قادر فقط خداست و هیچ قادری در عرض خدا نیست.» با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته را هم می‌توان از «برهان صدیقین» و هم از طریق عرفان دریافت کرد به اعتبار آن‌که همه عالم مظهر اسمای الهی هستند و اسمای الهی، همان ذات‌اند به صفت خاص. و البته این غیر از آن است که گمان کنیم مثلاً زمین و یا آسمان که ماهیاتی بیش نیستند، ذات خداوندند. موفق باشید

33219
متن پرسش

سلام: تفسیر قرآن را از چه سوره ای و چگونه آغاز کنم؟ از اول قرآن آغاز کنم؟ سیر مطالعاتی تفسیر قرآن چگونه باشه؟ سوال دوم: فلسفه اسلامی را تا چه سقفی و کتابی کار کنم؟ نیاز به خواندن اسفار هست؟ آیا خواندن فلسفه غرب سودمند است؟ سوال سوم: من نمی تونم به والدینم احترام بگذارم چون پدرم بد دهن است و مادرم تنبل و... و در پیشینه کودکیم بزرگ ترهای دیگه چون به والدینشان بی احترامی می کردن منم یاد گرفتم یعنی در ناخودآگاهم ثبت شده و...حالا باید چه کار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر می‌آید از ابتدای قرآن همراه با تفسیر «المیزان» شروع بفرمایید و در ابتدای کار نیز سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» بزنید https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86&tab=posts&inner_tab=leaflet

 ۲. حدّاقل برای ابتدای کار  در رابطه با فلسفه اسلامی، مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» که هر سه روی سایت هست، لازم است. ۳. به هر حال وظیفه ما هست که در هر صورت ادب را نگه داریم. موفق باشید

33178
متن پرسش

با سلام خدمت شماک بنده معلم بودم و تازه بازنشسته شده ام. من از اول مشتاق مسایل فلسفی و عرفانی بودم. حدود ۷ سال قبل با آثار علامه حسن‌زاده آملی و استاد صمدی آملی آشنا شدم. من عرفان را دوست داشتم. من گفتم بهتر است به جای عرفان های دیگر به عرفان شیعی رجوع کنم. من تمام گفته های استاد حسن زاده و استاد صمدی را سمعا وطاعتا از روی حسن نیت کار کردم و اصلا فکر نمی کردم که مخالفینی داشته باشد. تا اینکه حدود ۲ سال پیش با تفکرات آقای میلانی آشنا شدم و نتیجه آن شد که آنچه از استادان حسن زاده و صمدی یاد گرفته بود دچار شک شدم. من از نظر روانی به هم ریختم. من آرزو داشتم هرچه زودتر بازنشسته شوم تا اساسی روی عرفان و فلسفه کار کنم، اما آرزویم بر باد رفت. الان نه می توانم دست از تفکرات عرفانی و فلسفی ملاصدرا دست بردارم و نه دفع شبهات حسن میلانی را بکنم، سر دو راهی هستم. لازم به ذکر است من بسیاری از کتابها و صوت های شما را استفاده کرده‌ام. بارها برهان صدیقین و ده نکته معرفت نفس را کار کرد ده ام. الان اصلا کلا از حسن میلانی عرفان و فلسفه صدرا بدم می آید. از دین دارم بیزار می‌شوم. با این دو راهی چکنم. افکار میلانی از یک طرف و افکار عرفانی از سوی دیگر همانند دو آهنربای پر قدرت من را به سوی خود می کشند. استاد عزیز باید چکار کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در سخنان آقای میلانی، منطقی که شخصیت ما را در سعه وجودی‌اش جلو ببرد، ندیدم. آنچه ایشان تأکید می‌کنند برداشت‌های سطحی خودشان است از دین اسلام و بیشتر برای متوقف‌کردن انسان در ظواهر دین، خوب است. بشر جدید طالب وسعتی است که راه هایی چون عرفان و حکمت می‌تواند به او کمک کند. نباید به او پیشنهاد کنیم «چراغ خرد خاموش کن و کورکورانه تقلید نما». موفق باشید

33123
متن پرسش

با عرض خدمت شما: استاد بنده طلبه هستم و خواستم ببینم که برای فرا گرفتن حکمت صدرایی چه کتاب هایی باید خوانده شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل اصول حکمت صدرایی را می‌توانید با رجوع به «اسفار اربعه» ایشان دنبال بفرمایید. برای شروع کار خوب است به بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» رجوع فرمایید که شرح آن‌ها نیز در سایت موجود است. موفق باشید

33106
متن پرسش

با عرض سلام خدمت شما: بنده پس از مطالعه و گوش دادن به برهان صدیقین و ده نکته در معرفت نفس سوالی برای من پیش آمده است. سوال: اگر خدا عین وجود است و همه کمالات اشیا را دارد و ماهیت و حدود اشیا را ندارد، آیا می توان گفت که مثلاً یک کفش که دارای شکل طول و عرض و ارتفاع زمان و مکان است، ما همین حدود یعنی همان شکل طول و...را برداریم، به وجود رسیده‌ایم؟ آیا می‌توان گفت که حد کفش همان طول عرض و ارتفاع و... است, ما آنها را برداشته ایم و حالا به عین وجود رسیده‌ایم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حدود، همان ماهیت کفش است، نفیِ آن‌ها نفی کفش می‌باشد چیز دیگری نمی‌ماند که نام آن را «وجود» بگذاریم. موفق باشید

33094
متن پرسش

سلام: در کتاب هدف از خلقت زمینی آدم. جلسه دهم شیطان. قسمت ذات شیطان و چگونگی عمل او. سوالات بی پاسخی وجود دارد که مولف بزرگوار در انتها بدون نتیجه گیری به عبارت قابل تامل است بسنده نموده و به نوعی نتیجه گیری را به خود خواننده واگذار نموده است با توجه به برگزاری جلسات در سال ۷۴ آیا منابع یا پاسخهای جدیدتری جهت مطالب و سوالات مطروحه در بحث فوق مد نظر جنابعالی می‌باشد. اجرتان با امام حسین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به سؤالی دارد که برای خواننده محترم پیش می‌آید. ولی در هر حال مبنای این مباحث، سیر مطالعاتی سایت می‌باشد بخصوص مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین». موفق باشید

33093
متن پرسش

سلام علیکم: با توجه به حرکت جوهری و اینکه تقدم و تاخر ذاتی حرکت است و حرکت مربوط به عالم ماده می‌باشد چرا در قرآن می‌فرمایند «والجان خلقناه من قبل من نارالسموم» تقدم و تاخر در برزخ نزولی یا قبل از وجود انسان و همچنین شش هزار سال عبادت شیطان با اصل فوق در تضاد است. اگر ممکن است توضیحی در این باره بفرمایید با تشکر و سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید به این نکته قرآنی توجه کرد که می‌فرماید: «سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» یعنی با توجه به نسبتی که با دنیای شما پیش می‌آید این اندازه زمان می‌برد. موفق باشید

33079
متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: در مورد توحید ماه رجب و ماه شعبان. توضیحات و کلیپ های بسیار خوبی از مجموعه شما هست. ولی در مورد ماه ذلحجه، چیزی در دسترس نیست. اگه ماه رجب فنا بود و احدی بود و نفی کثرات و ماه شعبان بقا بود و واحد و تجلی به اسما و صفات، توحید ماه ذلحجه چه نوع توحیدی است؟ اگر امکانش هست توضیح کاملی ارائه نمایید ممنون می شوم. سوال دوم: در مبحث احدیت جمع اسما ذاتی که می گویند لا شرقی و لاغربی، جایی خواندم که یعنی ظاهر و باطن یکی شود، سر و علن یکی شود. این را هم متوجه نشدم یعنی چی؟ چه تفاوتی است بین اینکه سر و علن یکی شود با جایی که فقط حق فقط در صحنه هست و یا حق به خلق در صحنه هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً توحید ماه ذی‌الحجه توحید فنایی و عرشی است به همان معنایی که کثرت‌ها در وحدت فانی می‌شود و انسان به وسعت کثرت‌ها در هویت وحدانی خود را در عالم می‌یابد به همان معنای معجزه‌آسای دعای عرفه حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» که چگونه به جزئی‌ترین اجزای بدن اشاره می‌فرمایند و همه را در توحید فنایی و عرشی مدّ نظر قرار می‌دهند تا آن‌که عالَم آینه نور وحدانی حضرت معبود شود و ما بمانیم و توجه تامّ و تمام به جلوات او. ۲. آری! وقتی هویت اسمائی «لا شرقی و لا غربی» شد آنچه می‌ماند نور است به جامعیت احدی. لذا همه چیز هست و هیچ چیز نیست مانند نور بیرنگ. در این مورد خوب است به مباحث مطرح‌شده در شرح «برهان صدیقین» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید 

33022
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی! پس از شنیدن سخنان شما در رابطه با تفسیر سوره حمد امام خمینی (ره) سوالاتی برای من مطرح شد: ۱. فرق غیب الغیوب، حق، الله چیست ؟ ۲. خدایی که ما پرستش می کنیم کدام است؟ غیب الغیوب، حق یا الله ۳. عین الوجود کدام است ؟ غیب الغیوب، حق یا الله ؟۴. من حیرانم که خدایی که من پرستش می کنم کدام است؟ (غیب الغیوب، حق، الله) دچار چندگانگی شده ام. لازم به ذکر است که من از شرح حمد امام خمینی که در سایت است گوش داده ام. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که باید در ابتدای امر مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن‌ها به‌خوبی دنبال کرده باشید و اگر چنین نیست، تلاش بفرمایید آن مطالب دنبال شود تا معلوم گردد حضور حضرت حق در عالَم، در مقام احدی، همان غیب‌الغیوب است و در مقام حضرت الله، که جامع جمیع اسمای الهی است، ما با نظر به ربوبیت او، او را پرستش می‌کنیم و در همین رابطه حضرت حق در قرآن به رسول خود فرمود که بگویند: «إِنَّ اللّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ» همانا حضرت الله پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را عبادت کنید که صراط مستقیم همین است و بس. و البته در همه این موارد چه در مقام احدی و چه در مقام واحدی، او یعنی حضرت حق در صحنه است. موفق باشید  

33002
متن پرسش

با عرض سلام: خواهشمند ام دغدغه ذهنی بنده را درک کنید. و اگر کتاب یا جزوه ای در این خصوص است برای بنده معرفی نمایید. بنده بسیار مقالات خوانده ام از براهین امکان و وجوب و علیت و براهین استاد مصباح و کتاب بدایه و نهایه و برهان صدیقین و... در خداشناسی به این نتیجه رسیده ام که ما واجب الوجود و ممکن الوجود نداریم اگر خدا را وجودی جدا از ممکنات بدانیم شرک است چون وقتی خداوند وجود بسیط و نا محدود است اگر جدای از خدا وند (واجب) وجودی فرض کنیم (ممکن) هم خدا حد وجودی خواهد داشت هم آن موجود دیگر و کسانی که قایل به تشکیک وجود شده اند نیز دقیقا این اشتباه را دارند. حال که یک وجود نامحدود داریم اگر هر تصوری از چگونگی آن به ذهن ما دراید آن چیزی است که ذهن ما ساخته و برایش حد قایل شده تا مدرکش شود و کمال محض نیست لذا در ذهن ما خدای واقعی نمی‌گنجد (مقام غیب). حالا موجوداتی که ما به عینه می‌بینیم چیستند و چگونه تفسیر می‌شوند؟ آن‌چیزی که من متوجه شدم این است که موجود لایتنهاهی ذاتا تجلی می‌بابد و ذاتا می‌بایست مخلوق داشته باشد لذا وجودش قیدهایی می‌خورد کمالاتش در محدوده هایی قرار می‌گیرد و عالم ماده و انسان و اشیاء و غیره قابل درک برای مخلوقات می‌شوند و معنی خلق هم یعنی اندازه زدن.. آیا این تصورات من صحیح می‌باشد؟ دو سوال اساسی دارم اول اینکه این بساطتت وجودی خدا اینکه هرچیزی را تصور کنی محدود است و خدا ورای آن است از کجا می‌توان اثبات کرد یعنی چگونه می‌توان بی حد بودن وجودی خدا را اثبات کرد که نتیجه اش بی‌نیازی و عدم تغییر و عدم مثلا لذت و خشم و.. ویا عدم هدف داشتن خدا از انجام کاریست؟ چون هدف موقعی معنی دارد که چیزی بخواهد نقصی یا نیازی را پاسخ دهد و خدا بنا به فرض بی‌نیاز است. مثلا اینکه می‌گویند وجود را اگر گسترش دهیم عدم نیست که به آن برسیم لذا وجود لایتناهیست بعضی ها ایراد می‌گیرند این طرز فکر نتیجه کمی دانستن خداست. سوال دوم اینکه اگر خدا بی نیاز و کمال مطلق است و تغییری در او رخ نمی‌دهد این تجلیات که ذاتی اوست باید ازلی باشد یعنی مثلا وجود انسان از ازل تجلی خدا بوده و وجود داشته چون تغییر در ذات بینهایت و بی نیاز محال است آیا این چنین است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم در منظر نگاه فلسفی، خداوند عین وجود است و «وجود» به تعبیر نگاه دینی، دارای تجلیات است، به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «لَهُ الأسماءُ الحُسنی» پس آنچه در صحنه است انوار اسماء او می‌باشد در جلوات مختلف و مطابق امکانِ ممکن‌الوجودها. و همواره چنین است. آنچه تغییر می کند مظاهر اسماء الهی است مثل گلی که پژمرده می‌شود در آن صورت نور اسماء جمال از بین نرفته، بلکه منظری که آن را به ظهور آورده، از میان رفته است. در این مورد «برهان صدیقین» برای ما نکات خوبی دارد. موفق باشید

32916
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: ضمن عرض تسلیت به مناسبت رحلت امام خمینی (ره) لطف خدا شامل حالمان شد و در این روزگار پر از فتنه؛ حدیث امام صادق علیه‌السلام که فرمود، در آخر الزمان، حقیقت همانند نور آفتاب روشن است، راه حقیقت را یافتیم و با شما آشنا شدیم. مبنای محکمی ندارم و ذهنم بسیار مشوش می‌گردد و محکم و استوار نیستم، تصمیم گرفتم کتب شهید مطهری و امام خمینی و شما استاد بزرگوار را با هم پیش ببرم (حداکثرش اینکه در طول ۶ سال اول طلبگی) البته جدای از بحث های دیگه که پیش می‌برم (مانند تفسیر المیزان) سیر ترتیبی کتابی امام خمینی و شما استاد عزیز را چگونه پیش ببرم؟ اگر سوای این سیر نظر و پیشنهادی دارید، حتماً بفرمایید که بسیار محتاجم لطف خدا شامل حال شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دنبال‌کردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها می‌توانید با کتاب‌های «مصباح‌الهدایه» و «شرح دعای سحر» از امام خمینی، کار را ادامه دهید و بعد از آن‌ها در فرصتی مناسب با مطالعه «فصوص الحکم» ابن عربی، بهتر می‌توانید با کتاب «چهل حدیث» حضرت امام مرتبط شوید. موفق باشید

32901
متن پرسش

سلام: ۱. چگونه زمان می گذرد اما هستی ثابت است؟ ۲. گذر زمان چگونه هستی را دستخوش تغییر نمی کند؟ ۳. اگر هستی اصالت دارد هستی بی زمان باشد بی زمانی اصیل است پس زمان امری موهوم است ولی زمان را درک می کنیم آیا ادراک نیز موهوم است اگر آری ما با این ادراک ، ادراک می کنیم که هستی بی زمان است آیا با فرو ریختن بنای ادراک این گزاره نیز فرو می ریزد اگر آری آیا اصالت به زمانمندی باز می گردد؟ اگر آری ادراک اینکه بی زمانی نیز هست بی اعتبارست؟ و درین فرض باز ادراک فرو نمی ریزد و بی زمانی هستی اثبات نمی شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همین که انسان زمان را درک می‌کند حاکی از آن است که ذات انسان که همان نفس ناطقه می‌باشد، مجرد و فوق زمان است. ثانیاً: زمان، حاصلِ حرکت است مثل آن‌که با حرکت زمین به دور خود و به دور خورشید، روز و سال به‌وجود می‌آید. ثالثاً: همچنان‌که جناب صدرالمتألهین در «حرکت جوهری» روشن فرمودند چون ذات عالم ماده عین حرکت است، زمان، مخصوصِ عالم ماده می‌باشد و هستی در ذات خود آزاد از حرکت می‌باشد. موفق باشید

32884
متن پرسش

سلام بر شما: ان شاءالله سالم و تندرست باشید. چند وقتی می شود که سلسله مباحثی راجع به (خداناباوری ایرانی) یا آتئیسم ایرانی از سوی افراد مشهوری همچون آقای شاهین نجفی و... در حال برگزاری است و چون این افراد در بین جامعه جوان طرفدارهای زیادی دارند، این موضوع موجب شده که جوانان به این ایدئولوژی بعضا رو بیاوردند. لذا خواهش بنده این است که اگر صلاح می‌دانید این جلسات را بررسی کنید و آن نحوه تبیین خاصی که مدنظر دارید ارائه بفرمایید. با تشکر از زحمات شما و من الله توفیق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما در مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» سخن خود را به درستی تبیین کنیم، به خوبی روشن می‌شود که این افراد در توهّم به‌سر می‌برند. آن‌‌ها باید دغدغه داشته باشند که چرا از واقعی‌ترین واقعیات خود را محروم و غافل می‌کنند. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!