بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: جبر و اختیار

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
جستجو در کتاب ها نتیجه ای نداشت
متأسفانه هیچ نتیجه ای در جزوات یافت نشد!
یادداشت ویژه ای با موضوع انتخابی یافت نشد
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
17687
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز اینکه در جواب سوالی در سایت فرموده بودید که در روایت داریم که انسانی به سوی عجب می رود او را بسوی گناه می کشانند تا دچار عجب نشود، حال سوال اینکه در اینجا آیا اختیار انسان چگونه می شود؟ آیا خود آن گناه باعث حجاب نمی شود؟ لطفا کمی توضیح فرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال، انسان را از اختیار خارج نمی‌کنند، بلکه موضوع گناه را در مقابل او می‌گذارند تا خودش انتخاب کند. موفق باشید

17612
متن پرسش
با سلام: انسان چون حیوان و فرشته نیست و انسان است در زندگی رنج می کشد چون باید با اختیار خود کاری را انجام دهد با توجه به این نکته سوال اینجاست که پس چرا انسان باید در زندگی رنج بکشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا انسان در بین دو بُعد «میل به فجور» و «میل به تقوا» یکی را باید انتخاب کند. موفق باشید

17548
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: سوالی همواره از کودکی در ذهن من بوده و باعث شده نتوانم خدا را دوست داشته باشم و آن اینکه چرا ما به اجبار خلق شده ایم و باید این همه نکبت و سختی را تحمل کنیم؟ می گویند می خواسته شناخته شود آخر شناساندن به چیزی که خود خلق کرده یعنی چی؟ با این خلقت اجباری بردن به جهنم نهایت نامهربانیست و دلیل اینکه دوست داشتنی نیست. نهایتا آیا می توان ازش خواست ما را کلا از جهان هستی حذف کند؟ نه دنیا را می خواهم نه آخرت. می خواهم اصلا نباشم آیا می شود؟ این سوال را از شما می پرسم چون معروفید که خدا را دوست دارید. می خواهم بدانم چطور شد که بهش علاقه مند شدید؟ لطفا کتاب معرفی نکنید چیزی بگید که تکلیفم را مشخص کند و بر جانم بنشیند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فلاسفه و عرفا روشن می‌کنند که هر مخلوقی در ذات خود ممکن‌الوجود است و امکان مربوط به خود مخلوق است و از این جهت هر مخلوقی طلب خلق‌شدن و موجودشدن بر اساس امکان خود دارد و خداوند این طلب را جواب داده. به همین جهت وقتی فرعون از حضرت موسی و هارون«علیهماالسلام» می‌پرسد که خدای شما چگونه خدایی است، جواب می‌دهند: «قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏ (50)/طه) پروردگار ما آن کسی است که خلقتِ مخصوص هر موجودی را به او می‌دهد و پس از آن‌که موجود شد، هدایتش می‌کند. ملاحظه فرمایید که می‌گویند: «خلقه»، یعنی خلقت ِ مخصوص آن موجود که در امکان ذاتی آن موجود بود. موفق باشید

17396
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: در پاسخ به نامه 17381 در باب علت گناه و خطای بشر به این جا رسیدیم که: باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی این موضوع بیشتر تأمل بفرمایید که وقتی انسان شخصیت خود را انتخاب می‌کند، همان شخصیتِ انتخاب‌گر تا آخر در صحنه است و می‌تواند انتخابِ دیگری برای خود داشته باشد. ثانیاً: کمال هرکس به آن چیزی است که انتخاب می‌کند، نه آن چیزهایی که بدون انتخاب به او داده شده است. عرایضی در این مورد در مباحث «عدل الهی» که سی‌دیِ آن موجود است، داشته‌ام. موفق باشید. ببینید من که ازلی و ابدی نیستم پس جایی شکل گرفتم. سوال من این است که روی من چه فعل و انفعالاتی شکل گرفته که آن منه ناقص باشه تا شخصیت ناقص انتخاب کرده باشه و اون شخصیت ناقص عملکرد های ناقص داشته باشد و قص علی هذا. واقعا ممنون از صبر و حوصله شما استاد گرامی. آخه نمی دانید این شبهه حدود 12 سال جلوی پیشرفت من را گرفته است. به امید خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که عرض شد بر روی انتخاب‌گری انسان تأمل بفرمایید؛ به همین جهت بود تا معلوم شود فعل و انفعالاتِ بیرونی، نقش اصلی در انتخاب‌های انسان ندارند، بلکه تنها به عنوان شرایط مطرح‌اند و انتخاب اصلی مربوط به انسان است. به همین دلیل ملاحظه می‌کنید بعضاً دو برادرِ دوقلو که همه‌ی شرایط برایشان یکسان است، انتخاب‌های متفاوت دارند. عرایضی در تبیین آیه‌ی 172 سوره‌ی اعراف در این مورد شده است. خوب است که به فایل صوتی آن رجوع فرمایید. موفق باشید

17356
متن پرسش
در جواب نامه با شماره های 17324 و 17339 و 17348 شما چنین پاسخ داده اید: باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی که مبادرت به دزدی هم می‌کند با فطرت خود می‌فهمد که دزدی یعنی زیرپاگذاردنِ حقوق دیگران و آن یک کار ناپسند است و لذا با اختیار خود می‌تواند بین پیام فطرت و گرایشِ نفس امّاره، یکی را انتخاب کند و از این جهت مسئول عمل خود می‌باشد، زیرا مجبور به هیچ‌کدام از طرفین نبود. موفق با... فرمایش شما درست ولی بحث من این است که چرا دزد با این که می داند - چرا آن سمت می رود و یا اگر رفت قدرت بازگشت ندارد من نمی دانم توانسته ام سوالم را روشن بیان بدارم چون هنوز نتوانسته ام در طی چند نامه به جواب قاطع برنده و قانع کننده ای برسم حتی المقدور سعی شود جواب بصورت میکروسکوپی و روشن بررسی شود چون ریزه کاری های انحراف هر انسان در آزمایشگاه مهم است البته جمله آخر فقط برای تاکید جمله ماقبل آخر است. با تشکر از الطاف و حسن نیت شما بزرگوار.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌فرمایید اگر کسی دزدی کرد قدرت برگشت ندارد؟ بستگی به آن دارد که چه نوع شخصیتی را برای خود انتخاب کرده و می‌خواهد آن را ادامه دهد. خداوند به حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌فرماید: «اذْهَبْ إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى،‏ فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى‏ أَنْ تَزَكَّى، وَ أَهْدِيَكَ إِلى‏ رَبِّكَ فَتَخْشى(17 و 18 و 19/ نازعات)‏ یعنی ای موسی به سوی فرعون حرکت کن، فرعونی که در مقابل خدا طغیان کرده و به او بگو آیا تو را طلب و میلی هست که پاک و تزکیه گردی و به سوی پروردگارت هدایت شود؟ ملاحظه کنید که حتی خداوند برای فرعون نیز به جهت فطرت الهیه‌ای که دارد، جایی برای برگشت گذاشته است و به همین جهت باید هیچ انسانی را چه در شخصیت خوبی که فعلاً دارد و یا در شخصیت بدی که فعلاً برگزیده است، بلوکه نکرد و کار را تمام‌شده ندانست. موفق باشید

17348
متن پرسش
با سلام در جواب نامه 17324 و 17339 شما بزرگوار این چنین فرموده اید: باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اختیار یعنی انجام فعل و ترک آن؛ و این در ذات انسان است. یعنی بنیادِ انسان با اختیار شکل می‌گیرد و عرشی و فرشی‌بودنِ آن در متن اختیار او نهفته است. و این است که به شخصیت انسان شکل می‌دهد. و وجوهی که در اختیار انسان نیست، مثل زن و مردبودن، ربطی به شخصیت او ندارد. موفق باشید عنایت داشته باشید که این جواب سنگین بود و برداشت ها ی مبهمی می توان برداشت حال برای فهم بهتر آن را بر روی یک انسان معیوب مثل دزد یا دروغگو مثال بزنید و شرح کامل این انسان که سرونشت مختارگونه و دزذ دانه ای دارد را از زمانی که از اهدنا صراط مستقیم خارج می شود همراه با چگونگی خارج شدن و با دلیل شرح دهید. تا شاید بتوانم جواب سوالم را پیدا کنم. با تشکر از وقتی که ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی که مبادرت به دزدی هم می‌کند با فطرت خود می‌فهمد که دزدی یعنی زیرپاگذاردنِ حقوق دیگران و آن یک کار ناپسند است و لذا با اختیار خود می‌تواند بین پیام فطرت و گرایشِ نفس امّاره، یکی را انتخاب کند و از این جهت مسئول عمل خود می‌باشد، زیرا مجبور به هیچ‌کدام از طرفین نبود. موفق با...

17339
متن پرسش
با سلام: من نامه ای با شماره 17324 برای شما ارسال کردم که بدین شرح است: با سلام انسان ناقص :فریده شده پس اجبارا خطا می کند و در نهایت به صورت گناه ظاهر می شود. وقتی علت را جویا می شوی انسان را مقصر می کنند. در جواب شما این جواب را داده اید: باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود مختار است و حضرت حق تنها هادی انسان است. حال این انسان است که: «اِمّا شاکراً و اِمّا کفورا» می‌باشد. و در این رابطه پیامبران موفق بوده‌اند تا هدایت الهی را در معرض دید آن‌هایی که طالب هدایت الهی بوده‌اند، قرار دهند. موفق باشید خواستم عرض کنم انسان تمام وقت مختار نیست اختیارا می تواند در نماز بجای سوره توحید هر سوره ای بخواند و هیچ مشکلی پیش نمی آید اما آیا می شود اختیارا نماز نخواند، نفس نکشید یا غذا نخورد پس ما مجبور هستیم، منتها خداوند قوانین عالم را طوری 1. پیچیده 2. سری 3. موازی 4. مختلط طراحی کرده که نتیجه کارش در زمان آفرینش عالم - بعد از گذشت سالها مشخص می شود یعنی بعد از بینگ بنگ ششم و هفتم. بله اگر ما زمان را برش بزنیم و اول قصه یعنی همان خلقت را در نظر نگیریم و فقط آفرینش را از روز تولد همان انسان بر روی زمین در نظر بگیریم مثلا بگوییم انسان خود بخود و همین طوری بوجود آمده و در مورد آن تحقیق نشود و قبول کنیم شاید بتوان در مورد اختیار و عدم عاملیت خدا در خطا و گناه بحث کرد. آخر منی که خدا را نمی شناسم و اون هادی هم آن قدر بخود می پیچید تا بتواند آن دست ساز خدا را به خدا متوجه سازد آخر هم نمی تواند - من چه انتظاری می توانم از خود تنهایم داشته باشم که با این انرزی ناچیز به خدا برسم (خوش از چاهی که خود بیاورد اب) (خوش از ذاتی که خود بباشد از حق) چناچه انسانهای پیشین نرسیده اند. آخر این اختیار چه سیستم عاملی است و چطور کار می کند که برخی انسانها را به عرش و بعضی را به زیر فرش می کشاند براستی اختیار ما خرابه یا ما خرابیم در هر دو صورت خدای ما آنها را آفریده که باز رسیدیم به سر سوال. الا ایها الحال 1. جواب اینها نیست. 2. بسادگی هم نمی توان از خدا و قدرتش چشم پوشی کرد. 3. تنها ایرادی که می توانم بگیرم این است که این ایدولوژی در بلندی ها ایراد دارد چرا که وقتی خدا همه چیز را خوب آفریده باشد و خوب برنامه ریزی کرده باشد و همه چیز در سرجای خودش قرار داده باشد دلیلی وجود ندارد که کسی گناه کند اصلا اگر کسی گناه و خطا بکند جای ایراد دارد و تعجب آمیز است و حیرت آور اگر واقعا اینگونه باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اختیار یعنی انجام فعل و ترک آن؛ و این در ذات انسان است. یعنی بنیادِ انسان با اختیار شکل می‌گیرد و عرشی و فرشی‌بودنِ آن در متن اختیار او نهفته است. و این است که به شخصیت انسان شکل می‌دهد. و وجوهی که در اختیار انسان نیست، مثل زن و مردبودن، ربطی به شخصیت او ندارد. موفق باشید

17329
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: در رابطه با مباحث مطرح در موضوع معرفت النفس. فرمودید من انسان در خواب بعضا سیر کرده و حوادث آتی را دیده که در بیداری بعدا برایش اتفاق می افتد سوال من در این زمینه است مگر انسان موجود مختار نیست پس انتخاب و اختیار او در اتفاقات چگونه است آیا این نوعی جبرنیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان چیزی که انسان در بیداری با اختیار خود انجام می‌دهد، می‌تواند در خواب با آن روبه‌رو شود، نه آن‌که چون در خواب دیده است حتماً آن را انجام می‌دهد. بلکه چون با شخصیت خود آن کار را در آینده انجام می‌دهد، با همان شخصیت، قبل از انجام آن در خواب با آن عمل روبه‌رو می‌شود. موفق باشید

17324
متن پرسش
با سلام: چندی پیش سوالی در رابطه با منشا و علت یابی خطای انسان و انجام دادن بعضی اعمال که گناه شمرده می شود پرسیده شد که بدین شرح است: سوال شما پاسخ داده شد: سوال شما: با سلام: انسان ناقص آفریده شده پس اجبارا خطا می کند و در نهایت به صورت گناه ظاهر می شود. وقتی علت را جویا می شوی انسان را مقصر می کنند. این حرف زمانی صحیح است که من همه چیزم یا درصدی از وجودم از خودم باشد من که جسم از خداست، روحم از خداست و حتی ابعاد دیگر از وجودم که از آن بی اطلاعم از خداست حتی بی اطلاعی من از خداست، پیچیدگی های من از خداست و کل کار های من اعم از ثواب و گناه با خط کد خداست همه وجودم با عامل های محیطی و محاطی در ارتباط است. آقا اصلا برای چه من باید گناه کنم من دلم نمی خواهد گناه کنم من دوست دارم دائما ثواب کنم از پیامبر بهتر باشم از خدا جلوتر روم و موجوداتی بیافرینم که هیچ عیب و نقصی نداشته باشد. براستی خدا از عمد انسان را ناقص آفرید. اگر کامل می آفرید باید چگونه می بود، مثل پیامبر یا مثل خود حق تعالی می بینید به چه سوالات بر می خوریم به هر حال سوال من پیرامون گناه ماست و ریشه یابی آن و بر طرف کردن این کشمش ها تا ابدیت است رسیدن به جواب این سوال مثل دست یافتن به بزرگترین اصرار عالم است در این صورت. پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که برای جوابگویی به سوالاتتان ابتدا کتاب «آشتی با خدا» و سپس کتاب «ده نکته در معرفت نفس» را تا آخر مظالعه فرمایید. موفق باشید به هر حال من این دو کتاب را خواندم ولی جوابم را پیدا نکردم. توجه داشته باشید جواب من یک کلمه و یا یک اسم است نه یک کتاب این گونه کتاب ها برای انسان های مستعد خودش است و اگر همه انسان ها مستعد بودند دیگر نیازی به کتاب هم نبود مثل خود پیامبر اینگونه کتابها برای کسانی است به راحتی تسلیم حق می شوند نه کسانی مثل یزید و... در واقع جواب را در آفرینش می توان دنبال کرد و اینکه خداوند در مقام کن فیکون که کل نظام هستی را در خارج از زمان برنامه ریزی کرده چه هدفی را دنبال کرده اینکه دائما انسان را دعوت کنیم و نتیجه نگریم کاری از پیش برده نمی شود بنابراین پیش گیری بهتر از درمان است و انسان از صفر و اول و مبدا باید خوب و پاک باشد مگر اینکه در آفرینش ضعفی در کار باشد یا عمدی در کار باشد (اشاره به تعداد شماره های اسم اعظم) آخر مگر می شود مسئله به این مهمی مباحثه و جواب قاطع نداشته باشد یعنی اسلام با این همه شهرت نتوانسته به این سوال که منشا تمام درد سر ها و نفاق هاست پاسخ شفاف بدهد؟ اگر این مسئله درمان نگردد هزاران هزار پیامبر هم نمی توانند بشریت را در این کره خاکی به راه بیاورند. بنابراین مسئله باید از بیخ و بن و بالا یعنی اراده خداوند حل گردد نه از پایین و در مقام انزال که یا نیرویی نیست یا کم است حال اگر این نیرو بقدری ضعیف باشد که لحظه ای به فکر حرکت نباشد آن موقع چه پیشنهادی است، براستی علت کیست و چیست که خود را پنهان کرده (جواب سوال بطور ریشه دار برای ریشه یابی رصد می شود)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ذات خود مختار است و حضرت حق تنها هادی انسان است. حال این انسان است که: «اِمّا شاکراً و اِمّا کفورا» می‌باشد. و در این رابطه پیامبران موفق بوده‌اند تا هدایت الهی را در معرض دید آن‌هایی که طالب هدایت الهی بوده‌اند، قرار دهند. موفق باشید

17323
متن پرسش
سلام و وقت بخیر: می خواستم بدونم انسان با اختیار خودش می تونه رزقی که براش در نظر گرفته شده رو تغییر بده یا نه؟ مثلا خیلی ها بودند که وضع مناسبی از نظر ظاهری نداشتند متدین هم نبودند ولی ناگهان با افراد مومن ازدواج کردند و زندگیشون خیلی تغییر کرده گاهی به مقایسه می افتم که چرا خیلی ها که خیلی از لحاظ دیانت بالاتر هستند چنین همسری نصیبشون نشد ولی اون گروهی که عرض کردم خوشبخت شدند؟ می دونم که در کار خدا نباید چرا و چگونه آورد ولی این سوالات خیلی اذیتم می کنه. گاهی آدم احساس می کنه هرچه تلاش هم بکنه اون چیزی که میخواد نمیشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها با اختیار خود می‌توانند رزق مقسوم خود را وسعت بخشند و یا تنگ نمایند. بدین‌معنا که آن رزق مقسوم به سختی به دست آن‌ها برسد. و در این موارد هم که می‌فرمایید در هر حالت، هرکس نان اخلاق و عقایدش را می‌خورد. موفق باشید

17241
متن پرسش
با سلام: یکی از منبری های غیر روحانی شهر خودمان اصفهان، در بحث مشیت الهی به موضوع جبر و اختیار گریزی زدند و با استفاده از بیت زیر که نمی دانم از کجاست گفتند ما در عالم چیزی به اسم جبر نداریم و اصلا جبر و اجبار توهین به خداست و وقتی ما علت چیزی را نمیفهیم برای توجیه جهلمان می گوییم در عالم جبر وجود دارد. ایشان می گفتند حتی وجود ما و اینکه ما انسان هستیم نیز به اخیار خودمان است. و با اشاره به حدیث لا جبر و لا تفویض گفتند این (لا) لای نفی جنس است و ما در عالم اصلا ً از جنس جبر و تفویض چیزی نداریم. بیت شعر: تا نباشد فاعل و قابل قرین / هیچ موجودی نمی گردد مبین . قابل در اینجا یعنی قبول کننده فعل فاعل. آیا این مطالب به نظرتان صحیح است؟ کمی توضیح دهید. این شعر می دانید از کیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جبر به همان معنایی که فرموده‌اند در میان نیست ولی طبق همان سخن، تفویض هم که به معنای به خودواگذشته‌شدن باشد نیز نیست. و جمع این دو کار مشکلی است و هنر شیعه در جمع این دو است که نه جبر است و نه تفویض. عرایضی در جزوه‌ی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست شده است، خوب است به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

17218
متن پرسش
با سلام: وقت شریفتان را نمی گیرم فقط بفرمایید نظرتان در مورد اینکه (هر آنچه در این دنیا برای ما حاصل می شود فقط نتیجه اعمال ما در این دنیا یا عوالم گذشته است) چیست؟ همین که بفرمایید موافق این نظریه هستید یا خیر فعلا برایم کفایت می کند هر جور صلاح می دانید. حلال کنید اگر سوال تکراری است. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء»بودنِ نفس، حضور نفس در عوالم دیگر معنا ندارد، تنها بحث انتخاب عین ثابته‌ی هرکس در علمِ خدا مطرح است که آن انتخاب و انتخاب‌گری همچنان تا آخر برای انسان هست و هر لحظه می‌تواند آن را تغییر دهد. موفق باشید

17165
متن پرسش
با سلام: ببخشید استاد. استاد مناسب حال من ناچیز این است که: سالها طی شد مرا در بحث جبر و اختیار / زین میان جز حیرت از آثار یارم نیست کار. آقای طاهرزاده یک سوال خیلی ذهن مرا درگیر گرده و آن اینکه در بحث «لا جبر و لا تفویض» از منظر عرفان، عرفا می گویند که درست است که خداوند پیش از خلقت، به آینده موجودات و سرنوشت آن ها علم دارد، اما این علم موجب اجبار انسان ها در سرنوشتشان نیست. زیرا علم خدا تابع اقتضائات عین ثابت انسان است. نه اینکه عین ثابت تابع و محکوم علم خدا باشد به طوری که هرچه خدا می داند همان اجبارا برای انسان در آینده رخ می دهد. پس صحیح این مطلب، نظریه اول است. مثلا خداوند به عین ثابت من نگاه می کند (پیش از خلقت) و می بیند که اقتضاء عین ثابت من، کافر شدن است. و در سرنوشت من کافر شدن قرار دارد و خدا می داند، آنوقت که من کافر می شوم. حال سوال من اینست که این اقتضائات عین ثابت من از کجا نشأت می گیرد؟ یعنی اینکه کافر بودن که در عین ثابت من قرار دارد، بر چه اساسی است؟ خدا خواسته؟ یا نه بلکه از ذاتیات عین ثابت من، کافر بودن است. اگر از ذاتیات عین ثابت من است، خوب یک نوع جبر است. چرا از ذاتیات فلانی نیست؟ خب اینطوری یک نوع جبر به حساب میاد. هرچند ما اختیار داریم که کافر شویم یا نشویم. ولی اگر اقتضاء عین ثابت ما کافر شدن و عصیان باشد خب قطعا بر اختیار ما تاثیر می گذارد. لطفا به صورتی توضیح بفرمایید که بنده که در معارف عرفانی در سطح بالایی نیستم متوجه شوم. (بیشتر خواهش می کنم در این مورد توضیح دهید که اقتضائات عین ثابت من از کجا نشأت می گیرد؟ خواست خداست؟ یا تصادفی قرعه کافر بودن به نام یکی می افتد و عین ثابت او استعداد کافر شدن را بیشتر از دیگران دارد؟) ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در مورد اعیان ثابته در جواب سؤال‌ها به کاربران شده است که با استفاده از جستجوی سایت می‌توانید به آن جواب‌ها دست بیابید. عنایت داشته باشید که انسان در ذات خود مختار است و هر نوع شخصیتی را می‌تواند برای خود انتخاب کند و یا پس از مدتی انتخاب دیگری نماید. و از این جهت حضرت حق مطابق انتخاب ما با ما همیشه برخورد می‌کند. حال اگر ما از انتخاب اولیه صرف‌نظر کردیم حضرت حق نیز مطابق انتخاب جدید با ما برخورد می‌نماید. موفق باشید

16874
متن پرسش
سلام علیکم: چرا خداوند متعال برای آزادی انسان که پلیدی او مشخص بوده است حد و مرزی قرار نداده است به طوری که مانند تکفیری ها هر کاری دلش می خواهد با دیگر انسانها می کند؟ یک موقع انسان در ظاهر به خودش ظلم می کند ببخشید اما گور پدرش بگذار بکند، اما یک وقت تجاوز به یک دختر بی گناه می کند، به طرز فجیع دیگری را میک شد و خودش کیف می کند... چرا اینگونه آزاد گذاشته شده که حتی برای ظلم به دیگری هم مرزی نداشته باشد؟ دیگران چه کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالي: سلام عليكم: اين‌طور نيست كه اين امور در مقابل اراده‌ي تكويني حضرت حق باشد بلكه در هر صورت مصالح پنهاني در ميان است. و هركس در تجربه‌ي شخصي خود مي‌تواد اين موارد با نظر به مصالح حضرت حق دنبال كند. موفق باشيد

16856
متن پرسش
سلام عليكم خدمت استاد عزیزم: مدت زیادی است که شبهه ای، خواب را از سرم گرفته و مرا حیران و سرگشته کرده. استاد ببخشید که صریح خدمتتان عرض می کنم. عقیده ی شیعه این است که خداوند ظالم نیست و به کسی ستم نمی کند. آیا این ظلم نیست که بالاجبار ما را خلق کرده و بار سنگین مسئولیت انسان بودن را هم بالاجبار بر دوشمان گذاشته و بعد هم گفته اگر این وظایفت را انجام ندهی بفرما جهنم؟ آیا این اجبار، نوعی ستم نیست؟ بله می دانم که اصل وجود، خودش یک نعمت است و خداوند هم انسان را آفریده تا به کمال برسد ولی ممکن است انسانی بگوید مگر زور است، نه وجود می خواهم و نه کمال. خدایی که اولا علام الغیوب است و می داند این بندگانی که دارد خلق می کند اکثرشان جهنمی می شوند و ثانیا بسیار مهربان است، و با توجه به رحمت و مهربانی عظیم و خارج از درک ما، چطور افرادی را خلق می کند که می داند اکثرشان جهنمی می شوند؟ آیا این ظلم نیست؟ گیریم که گفتیم ظلم نیست و خودشان راه را انتخاب کرده اند ولی آیا این کم لطفی نیست از خدایی که می گویند لطفش بسیار است؟ استاد راستش را بخواهید اینها حرف دل خیلی هاست. خدا که جوابش رو اون دنیا با چماق می ده ولی لا اقل شما راهنمای کنید. استاد اگه جواب مطالب بالا رو هم خواستید ندید، ندید ولی فقط این سوالم را جواب بدید که مگر روایت نداریم خداوند هفتاد مرتبه از مادر بیشتر نسبت به بندگانش مهربان است؟ و هفتاد هم که می دانیم در عربی عدد کثرت است و فقط به هفتاد منتهی نمی شود بلکه یعنی خیلی بی نهایت و زیاد. من که تا حالا مادری رو سراغ ندارم که حاضر باشه بچه اش ولو اینکه فرزندش خیلی بد باشه، اونو آتیش بزنه! استاد اگه شما یک مادر رو پیدا کردید ولو مشرک، که فرزندش رو زنده زنده سوزونده باشه، حتما به من بگید! من که بعید می دانم چنین مادری در جهان وجود داشته باشه. اون وقت خدایی که هفتاد مرتبه مهربون تر از مادره و اصلا خودش مهر رو در درون مادر قرار داده، چطوری می خواد بنده اش رو به جرم نماز نخوندن و روزه نگرفتن، تازه اونم تا ابد بسوزونه؟ اصلا میشه بفرمایید که فرق خدا با پادشاه ها در چیه؟ خوب پادشاه ها هم همینطور بودن دیگه! می گفتن اگه از ما اطاعت نکنید گردنتونو می زنیم! استاد ازت خواهش می کنم شما رو به حق ........ اگه به هیچ کدوم از حرفام جواب ندادی، فقط اون مادری را که حاضر باشه بچه ی فاسق و کافر و بدکارش را زنده زنده آتیش بزنه به من معرفی کنید حتما معرفی کنید. استاد، من واقعا خیلی دوستون دارم، جسارتمو ببخشید ولی یا جوابم رو ندهید یا دقیقا اون چیزی رو که پرسیدم راجع به مادر و فرزندش، جواب بدهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حال با توجه به همه‌ی این حرف‌ها؛ بیایید موضوع را از زاویه‌ی دیگری بنگریم، یعنی از زاویه‌ی وجودی و تکوینی و با نظر به این‌که «امکان» ذاتیِ انسان است و این امکانِ ذاتی است که طلبِ وجود می‌کند و در ذات خود، وجوهِ مختلفی دارد که با اختیار و انتخاب ذاتیِ خود، می‌تواند هر وجهی را برای خود انتخاب کند و پیامبران یعنی رسولانِ حضرت خالق در این حدّ متذکر او هستند که متوجه باشد در إزای انتخاب‌هایی که کرده است، خودِ او را به او می‌دهند. و به تعبیر قرآن: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ» قیامت چیزی نیست جز صحنه‌ای که هرکس آن‌چه را خود، انتخاب کرده است به او می‌دهند. حال! خدایی که هزار برابر از مادر به ما نزدیک‌تر است، با آوردنِ پیامبرانش چنین قاعده‌ی تکوینی را به ما تذکر نداده است؟! موفق باشید

16855
متن پرسش
سلام وارادت، استاد فاضل با توجه به اینکه سعادت و شقاوت هر فرد به عین ثابته او بستگی دارد. اختیار انسان چه می شود؟ عین ثابته هر فرد با اختیار او سازگار نیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نوشته‌هایی که در رابطه با «عین ثابته» عرض شده، متذکر شده‌ایم که ذاتِ انسان عین اختیار است و خودش، کیفیت عین ثابته‌ی خود را انتخاب می‌کند و این انتخاب همیشه با اوست و می‌تواند هرلحظه انتخاب دیگری بکند که ادامه‌ی آن انتخاب اولیه نباشد. موفق باشید

16686
متن پرسش
سلام: آدم ها حقیقت وجودشون مگه عین هم نیست؟! اگه عین هم نیست که خب طرف اگه گناه کنه مقصر نیست، خلقتش فرق داشته؛ ولی میدونیم که همه عین هم خلق شدیم اصلا در این صورته که مجازات و پاداش موضوعیت پیدا میکنه، پس چی میشه یکی گناه میکنه یکی نه؟! مثلا تو یه دوراهی رشوه بگیرم یا نه، یکی میگیره یکی نمیگیره، چرا؟ اگر بخاطر شرایط و پدر مادر و ... اینجور شدن، خدا باید شرایط رو پاداش بده یا مجازات کنه نه ادمه رو اگر اینطور نیس پس چیه داستان؟ ممنون، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها در عین داشتن فطرت الهی، دارای اختیار هستند تا از آن طریق یا فطرت خود را از حالت بالقوه به حالت بالفعل در آورند و فطرت را جزو شخصیت خود نمایند و یا نسبت به آن بی‌تفاوت شوند. مرحوم شهید مطهری در کتاب «فطرت» در رابطه با بالقوه‌بودنِ فطرت نکات خوبی دارند. موفق باشید

16533
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: امروز داشتم روایتهای باب طینت را در «اصول کافی» مطالعه می کردم. در روایتی می فرمایند که مومنین و اصحاب یمین از خاک بهشت خلق شده اند و اصحاب شمال از خاک دوزخ، و در روایتی آفرینش آنها از خاک و آب گوارا و خاک و آب تلخ و شور و در روایتی از خاکهای آسمان و خاکهای زمین و در جایی دیگر به گل پاک و گل متعفن و بدبو تعبیر شده است. این اختلاف تعابیر در روایات از کجا ناشی می شود؟ آیا همه ی این روایات صحیح السند است؟ یا هر روایت مخاطب خاصی داشته که تعابیر متفاوت بوده است؟ آیا کتابی هست که در خصوص روایات باب طینت بحث کرده باشد؟ چون حقیقتا روایات دشواری است. آیا تعابیر موجود در این روایات که هر کسی از ابتدا شقی و سعید است همان چیزی است که در بحث اعیان ثابته مطرح می شود؟ چون ظاهرا اگر غیر از این باشد جبر می شود. از طرفی در اعیان ثابته گفته می شود که در آنجا اعیان در علم خدا موجودند ولی ظاهرا روایات طینت از خلق آنها در عالم عین حکایت دارد. از طرفی در بحث اعیان ثابته فرمودید که خداوند وجود دهنده به آن عین ثابته ای است که در علم خدا حاضر است و امکان آن ذاتی خودش است و اینطور نیست که خدا آن امکان را به او داده باشد اما ظاهر روایات چنین چیزی را نمی شود برداشت کرد چون خود خدا مومنین و کافرین را از گل های متفاوت بهشتی و جهنمی خلق می کند که این هم جبر پیش می آورد و با عدل خدا ناسازگار است! لطفا اگر امکان هست تبیین بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روایات طینت، تأویل‌بردار است و این تعابیر بیشتر حالت نمادین دارد. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌علیه» در ابتدای کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» نکاتی دارند که بنده نیز شرح مختصری در آن مورد داشته‌ام 2- آری! بحث «اشقی شقیٌ فی بطن امه» با نظر به عین ثابته‌ی افراد و انتخابی که داشته‌اند، شقاوت آن‌ها از آن‌جا شروع شده است. و وقتی حضرت می‌فرمایند کافرین را از آب تلخ و شور خلق کرده‌اند؛ به این معنا اشاره دارند که حضرت حق، مطابق امکان ذاتیِ آن‌ها وجودِ آن‌ها را به آن‌ها داده است. موفق باشید

16512
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا برای فرشتگان مراتب پایین تر امکان تکامل بیشتر و تقرب بیشتر وجود دارد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. چون فرشتگان دارای اختیار نیستند که بحث تکامل برای آن‌ها مطرح باشد. موفق باشید

16497
متن پرسش
سلام استاد: اینکه انسان مختار است، که گناه کند و ثواب، و اگر قبول کنیم که وقتی کاری انجام می شود، قوّه ای به فعل تبدیل می شود، و اگر قبول کنیم این قوا را خدا آفریده یعنی قوّه ی گناه کردن را هم خدا آفریده است؟ ممنون از استاد عزیز. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم قوه‌ی هر کاری را خدا به انسان می‌دهد ولی چون قوه‌ی ترک آن را نیز به انسان داده‌است، آن فعل به انسان بر می‌گردد. موفق باشید

16467
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت در جزوه جبر و اختیار فرمودید: خدا به اختیار ما علم دارد. و می داند که وقتی ما تصمیم می گیریم مسجد برویم به مسجد می رویم. سوال : اگر اینگونه باشد، پس زمان برای خدا معنا دارد؟ آخر تا وقتی که ما تصمیم به کاری نگرفته ایم خدا هم چیزی نمی داند، وقتی تصمیم گرفتیم، می داند که ما در آینده آن را انجام می دهیم، این استدلال کمی مرا گیج کرده استاد، راهنمایی بفرمایید. احساس می کنم خدایی که در جزوه ی جبر و اختیار بود غیر خدایی است که در برهان صدیقین با آن روبرو بودم. و احساس می کنم خدا محدود شده است در این استدلال، چون خدایی است که منتظر است تا ما اختیار کنیم، اولا و محدود به زمان هم هست، ثانیا التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند از آن جهت که خلاق همه‌ی مخلوقات است، علم به خود به معنای علم به همه‌ی مخلوقات می‌باشد آن‌ هم به مخلوقات به همان شکل که مخلوقات وجود دارند و لذا اگر شما صد سال دیگر کاری را انجام دهید حضرت حق به همان صورتی که آن کار را بعدا انجام می‌دهید یعنی با اختیار خود، او به آن کار به همان صورت علم دارد و به همین خاطر در دعای صباح می‌خوانید «علم بما کان قبل ان یکون» یعنی او به هر چیزی قبل از آن‌که به وجود آید عالم است. موفق باشید

16353
متن پرسش
با سلام: استاد این آیه از قرآن که خداوند می فرماید اگر دعای افراد نبود خداوند اعتنایی به آنان نمی کرد یا به معنی دیگر ارجی برایشان قائل نبود، را در جایی مطالعه می کردم که نوشته بود با توجه به اینکه آیه ی آخر سوره است و با توجه به قسمت بعدی آیه و مفاهیم قبلی آیات، اینطور بر می آید که خطاب خداوند به کافران است، در اصل که اگر دست از کفرشان بر ندارند خداوند ارجی برایشان قائل نيست. اول اینکه آیا به نظر شما این برداشت درست است یا نه؟ و شما این آیه را در راستای توضیح تقدیرات انسانها و همه ی انسانها آوردید و اینکه چگونه دعا ربط با تقدیرات دارد؟ لطف می فرمایید به طوری که زحمتتان نشود مختصری در مورد اینکه این آیه در مورد تقدیرات انسانها چگونه توضیح داده می شود یا صدق می کند توضیح بفرمایید؟ مطلب را خوانده ام ولی برایم جا نیفتاده. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌چه در جواب سؤال شماره‌ی 16352 عرض شد دعا؛ نقش اساسی در تعالی تقدیر و سرنوشت انسان دارد و شواهد روایی و قرآنیِ روشنی در این مورد هست. ولی همین‌طور که می‌فرمایید آیه‌ی مذکور با دو نگاه مورد توجه قرار گرفته است و همه قبول ندارند که معنای آیه، معنایِ دعوت به دعا می‌باشد. موفق باشید

16352
متن پرسش
با سلامی دوباره خدمت استاد عزیز: استاد اینکه خداوند در آیه ای می فرمایند هنگامی که خداوند را بخوانید، خداوند به شما جواب می دهد، با توجه به اینکه در کتب شما بحث تقدیرات و... را پیگیری کرده ام، می خواستم بدانم منظور خداوند از این کلمه ی جواب چیست؟ آیا جواب دادن به معنی توجه کردن است؟ یا نه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیرات مثل زن‌بودنِ زن و یا مردبودنِ مرد است و حال، زنِ خوب‌بودن و یا مرد خوب‌بودن مربوط به ما است که با کمک پروردگارمان و تقاضاهایی که از او داریم، تقدیر خود را به کمال لازم برسانیم. زیرا خداوند بر اساس استعدادهایی که در انسان‌ها گذارده است، مقدّر فرموده تا بهترین نحوه‌ی تقدیرشان که همان انسانِ کامل‌بودن است در آن‌ها شکل بگیرد. موفق باشید

16319
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود»، شما فرمودید که باید معرفی به دین و دیانت حالت حضوری داشته و حالت حصولی صرف نباشد و از طرفی فرمودید که دعوت به حق فقط باید در حد معرفی حق توسط شخص صورت گیرد و صورت جدلی نداشته باشد که نظر اشخاص گاهی تغییر نمی کند و با توجه به اینکه در اصل نور علم و ایمان را خدا می دهد و ما بصورت صرفا حصولی نمی توانیم کامل بدست آوریم، آیا می توانیم اینطور برداشت کنیم که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی فقط به عنوان یک علت معده که فقط شرایط را فراهم می آورد که انسانها راحت تر طبق فطرتشان عمل کنند، و نه اینکه همه کاملا انسانهای بزرگ دینی باشند برداشت کرد؟ آخه امروزه برخی از آدمها را می بینیم که به اشتباه کوچکترین اشتباهاتی که در کشور ما رخ می دهد را بر گردن اسلام انداخته و ظلم بزرگی به این دین بزرگ کرده و برای فهم خودشان و فهم دیگران از اسلام سدی بزرگ را جلوی فهم خودشان و دیگران می کشند. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. حتی در زمان حاکمیت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» تنها زمینه فراهم می‌شود تا اگر کسی بخواهد راه درست را انتخاب کند شرایط برایش فراهم باشد. با این تفاوت که در زمان آن حضرت، ظالمان در هیچ‌جای دنیا حاکم نیستند. ولی در هر حال انتخاب از مردم گرفته نمی‌شود. موفق باشید

16327
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: ببخشید چند سوال از محضرتان داشتم: 1. در پاسخ بعضی سوالات دیدم که نوشتید، مثلا خداوند زردآلو را زردآلو نکرد بلکه فقط او را وجود بخشید. خواستم بدانم یعنی خداوند قدرت خلق کردن زردآلو را ندارد؟ آخه اینطور قدرت خدا محدود میشه که فقط خداوند میتونه یه چیزی رو موجود کنه ولی اون چیزی که موجود میشه دیگه دست خدا نیست که چی باشه و به ذات اون موجود بستگی داره که زردآلو بشه یا...؟ 2. در همین موضوع سوال دیگری ازتون دارم که عین ثابت و سعه وجودی انسان ها هم آیا باز خداوند به آن ها وجود میبخشه؟ یعنی مثلا آقای قاضی (ره)، با سعه وجودی مثلا 20، آیا خداوند اراده کرد سعه وجودی ایشون بشه 20 یا نه بلکه اقتضای ذات و روح آقای قاضی این سعه وجودی (20) است و مثلا با سعه وجودی 19 نمی تواند به عالم دنیا وارد شود و متولد شود؟ خوب اگه اقتضای ذات ایشون باشه خوب باز قدرت خدا محدود میشه؟ 3. ببخشید ابهامی برام پیش اومده که میگم مگه خداوند عادل نیست پس چرا مثلا اقتضای ذات آقای قاضی مثلا 20 باشه که فقط در این سعه وجودی می تواند متولد شود ولی سعه من مثلا 5 باشه. اگه اقتضای ذات اون 20 است چرا مال من نباشه. آیا اینکه اقتضای هر ذاتی چه عین ثابت و چه مقدار سعه وجودی داشته باشد را خدا تعیین میکنه؟ یعنی خداوند اراده می کند سعه وجودی من چقدر و سعه وجودی آقای قاضی چقدر باشد؟ خواهشا به همه سوالات جواب بفرمایید تا شاید با کنار هم گذاشتن جواب ها، ابهام و شبهه ام حل شود. خداوند خیرتان دهد. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع از موضوعات ظریف فلسفی و کلامی است. مرحوم شهید مطهری تا حدّی در کتاب ارزشمند «عدل الهی» موضوع را مورد مداقّه قرار داده‌اند. زیرا «امکان»، ذاتیِ هر شیئی است و حضرت حق، امکانِ هر شیئ را «وجود» می‌دهد. به همین جهت می‌فرماید: « قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ» حجت بالغه از آن خداوند است. بدین معنا که فردای قیامت کسی نمی‌تواند بگوید چرا من چنین شدم که هستم. زیرا در جواب گفته می‌شود خداوند آن‌چه تو بوده‌ای را، وجود داده است. که البته این بحث، عرضِ عریضی دارد. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!