بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: حجاب

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4424
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار می خواستم از جنابعالی درخواست کنم اگر صلاح می دانید در تبیین نظر رهبر معظم نسبت به موضوع عفاف و حجاب ما را یاری کنید: آقا برای حل مسئله بد حجابی به چه راهکاری نظر دارند؟ ایشان موانع رفع نشدن این مسئله را در چه چیزی می بینند؟ توصیه جنابعالی برای حل این مسئله چیست؟ با تشکر از وقتی که می گذارید..... یا حسین علیه السلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به طور خاص در این مورد کار نکرده‌ام به نظرم مجامعی که خواهران در سطح کشور دارند بهتر می‌توانند جواب شما را بدهند. موفق باشید
4083
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز بنده امر به معروف ونهی از منکر راوظیفه خود میدانم ولی نمیدانم چرا اثری ندارد مثلا من هرچه به خواهر وفامیل میگویم حجابتان رادرست کنیدد ونگذارید مورد تعرض دیگران قرار گیرید انها باوجود قبول کردن این مطلب باز هم حجاب خود رارعایت نمیکنند و به حرفهای من اعتنای ندارند به نظرم این حرف برایشان تکراری شده وازاین حرفها براحتی میگذرند نمیدانم مشکل از کجاست -من بایداز چه جملاتی واحادیثی استفاده کنم تاانها رااز این تکراری بودن وبی اعتنایی نجات دهم وخواهران را فاطمی کنم لطفا جملات واحادیث رانقل کنید میخواهم از زبان شما توصیه به حجاب را بشنوم باتشکر از شما استاد گرانقدر وساده زیست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با رفاقت و محبّت کار را جلو برد، ‌اگر بشود جلد اول کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» را بخوانند بد نیست ولی مأیوس نشوید به مرور اثر می‌کند به شرط آن که رفاقتتان را به هم نزنید تا به عالم دین نزدیک شوند. موفق باشید.
3271
متن پرسش
استاد ، نظرتان راجع به مقاله ی "فلسفه ی عرفانی حجاب" استاد محمد علی طاهری چیست که در سایت شخصی ایشون هست ؟ متن این مقاله را در ادامه آورده ام : "هر دریافتی از هستی، زکاتی دارد که بازتاب متناسب با آن دریافت است. به بیان دیگر، جهان هستی برای هر کسی اسبابی فراهم کرده و به هر فردی استعدادی داده است که مستلزم شکر است و شکر آن، در قالب زکات یعنی بازگرداندن یک کادو به هستی می¬باشد. بنابراین، در قبال هریک از عواملی که برای ما مفید است یا خاطرمان را آسوده کرده است، زکاتی وجود دارد: زکات علم، زیبایی، همسر و فرزند خوب، مال و شهرت و .... ¬در این میان، فلسفه حجاب پرهیز از خودنمایی است که نوعی زکات به شمار می¬رود. در واقع حجاب مانع خودنمایی و ایجاد شعور معیوب ناشی از آن است؛ تا از این رهگذر انسان کادویی (زکاتی) در خور شأن هستی به آن داشته باشد. در این دیدگاه، زن و مرد، هر دو در این چارچوب قرار می‌گیرند و حجاب تعریفی انسان شمول می¬یابد. این حجاب ناشی از بی نیازی و غنای عرفانی است. یعنی کسی که به بلوغ عرفانی برسد، حجاب را رعایت می‌کند. البته حجاب موضوع بسیار پیچیده و مفصلی به شمار می¬رود که از دو منظر کمی (ظاهری) و کیفی (باطنی) مورد بررسی قرار می گیرد. بعد کمی حجاب در قالب شریعت مطرح می شود و در تمام مکاتب الهی، به طرق مختلف لازم دانسته شده است. اما در کنار پیروی از شریعت (اصول رهروی)، بعد کیفی این پیروی نیز مطرح است که بی توجهی یا کم توجهی به آن، نتیجه کامل نخواهد داشت و دینداری واقعی نخواهد بود. به بیان دیگر می‌ توان گفت حفظ و رعایت ظاهری احکام و دستورات دینی کافی نیست و تعالی با حفظ ظاهر و باطن دین حاصل می¬شود. در بررسی کیفی حجاب مسائلی همچون "انرژی نوع دوم"، "جاذبه و دافعه" و "ارزش وجودی" را مطرح می شود: انسان معمولی جدای از انرژی حاصل از مصرف مواد غذایی که آن را انرژی نوع اول می نامیم، به انرژی های دیگری نیز محتاج است. یعنی حتی وقتی تغذیه کاملی داشته و از استراحت کافی بهره¬مند شده است، با وجود رفع همه نیازهای جسمی خود، هنوز با کمبودهایی مواجه است که باعث می¬شود احساس رضایت نکند. یکی از این انرژی ها انرژی نوع دوم است که در اثر تعریف، تمجید، توجه و ستایش دیگران حاصل می شود. برای مثال، انسان معمولی با شنیدن یک جمله خوشایند کاملا سرحال می شود و با شنیدن یک جمله ناخوشایند، به شدت پریشان (دشارژ) و از انرژی تخلیه می¬شود. انسانی که در زندگی، انگیزه متعالی مانند پیمودن مسیر کمال و خود شناسی ندارد، همیشه در صدد جلب توجه دیگران و جذب انرژی نوع دوم است و برای این جلب توجه، مبادرت به خودنمایی می کند. بنابراین، اگر فردی فقط حجاب ظاهری را رعایت کند، همان تشعشعات شعوری خودنمایی او کافی است تا از نظر کیفی بی حجاب باشد. حجاب از نظر کیفی به معنی قطع نیاز به خودنمایی، حتی در ورزش¬های تیمی و یا هر کار گروهی دیگری نیز به عنوان یک اصل مطرح می گردد. مثلا در یک تیم فوتبال، اگر هر بازیکن در جهت خودنمایی و مطرح کردن خود و بدون در نظر گرفتن حرکت تیمی و جمعی، سعی کند به تنهایی گلی را به ثمر رساند تا فقط او به عنوان گلزن معرفی گردد، این تیم هرگز موفق نمی شود. تیمی موفق است که بازیکنان آن نه خود را بلکه کل تیم را ببینند. نیاز به خودنمایی و یا انرژی نوع دوم باعث می شود هرکس برای مطرح کردن خود حرکت کند و نه در راستای هدف جمعی. اما وقتی خورشید انگیزه متعالی در آسمان وجودی انسان طلوع می کند، انسان، ستاره های کم نور امیال خویش، مثل میل به خودنمایی و... را خود به خود نمی بیند. هرچند این میل هنوز در انسان هست، اما انگیزه متعالی کمال گرایی، امیال دیگر را محو می کند و فرد از انرژی نوع دوم بی نیاز می گردد. در این رابطه زن یا مرد بودن فرقی نمی کند. حجاب برای خانم‌ها جنبه ای دارد و برای مردها جنبه‌ ای دیگر. یک مرد ممکن است به طرز نامناسبی لباس بپوشد و زنجیری به گردن و گوشواره‌ای به گوش داشته باشد که شاید ظاهرا حرام هم نیست؛ اما چون برای خودنمایی و جذب انرژی نوع دوم از دیگران است، او را از حجاب دور کرده است. یک زن هم به طرق مختلف می-تواند پوشش و ظاهری داشته باشد که نشانه خودنمایی او باشد. قرار است حجاب ما را از خودنمایی دور کند و قطع نیاز به انرژی نوع دوم محقق شود. به طور کلی انسان خام یا معمولی را می توان گدا دانست؛ گدای جلب توجه، گدای محبت و در یک کلام، گدای انرژی نوع دوم. اما یکی از مراحل بلوغ، بلوغ عرفانی است و زمانی رخ می دهد که انسان به بی نیازی رسیده باشد. در آغاز آفرینش آدم، ملائک به او سجده کردند. با آن سجده، ما به طور سمبلیک با انرژی نوع دوم آشنا شدیم و امروز آثار آن در ما نمایان است. این گرایش طبیعی یک انسان معمولی از بدو تولد است و تا زمانی که مسیر خودشناسی را طی نکند، این گرایش غیر طبیعی نیست. تا جایی که به نظر روانشناسان مورد توجه قرار گرفتن نیاز طبیعی انسان به شمار می¬رود و این نشان می¬دهد که این نیاز تا چه حد با نهاد ما در آمیخته است. ولی با بلوغ عرفانی، انسان کاملا از این نیاز فارغ شده، از تشویق، جلب توجه کردن، مورد ستایش قرار گرفتن و به طور کلی، از انرژی نوع دوم بی نیاز می شود. از منظر اجتماعی نیز حجاب به عنوان یک اصل ضرورت پیدا می کند. مظاهر خودنمایی می تواند در هر لباس یا کسوتی نمایان گردد؛ تا جایی که حتی فردی با حجاب کامل ظاهری (پوشش کامل) می تواند بیشتر از فردی به ظاهر بدحجاب جلب توجه کند. ریشه این امر را باید یافت و اصلاح کرد. رسیدن به حجاب واقعی، بلوغ یک جامعه را نشان می دهد. جامعه ای که تشنه جذب انرژی نوع دوم باشد و هر فرد در آن جامعه بخواهد فقط خود را مطرح کند، هرگز پیشرفت نمی کند. لذا اولین گام برای رشد معنوی یک جامعه آن است که در آن، نیاز به موارد ذکر شده به حداقل رسیده باشد. پس از آن است که این جامعه پذیرای مباحث پیچیده تری می شود و می¬تواند به پوشش متناسب با بلوغ عرفانی خود دست یابد. غالبا ما برای هر شیئی متناسب با ارزش وجودی آن پوششی در نظر می گیریم و هیچ گاه برای یک شیئ بی ارزش بسته یا پکیج گران قیمت تهیه نمی کنیم و به عکس، هیچ کالای گران¬ قیمتی را نیز در پوششی بی ارزش (برای مثال در کاغذ) نمی پیچیم. مثلا برای یک قطعه الماس، جعبه ای را طراحی می کنیم که خود آن جعبه نیز ارزش و قیمت قابل توجهی دارد. پوشش یک فرد نیز باید با ارزش وجودی او هماهنگ و همسو باشد. همین بحث ارزش وجودی، در مورد یک جامعه نیز مطرح می شود. اینکه افراد از لحاظ ادراکات عظیمی چون درک انا الحق، درک حس حضور، درک شکر وجودی و رسیدن به این مفهوم که از کجا آمده اند و به کجا می روند، در چه مرحله ای قرار داشته باشند، در بلوغ عرفانی و انتخاب پوشش آن¬ها تأثیر مستقیم دارد. درک این مهم که حضور ما هدفمند است و جهان هدفی دارد و هوشمندی عظیمی بر آن حاکم است، درک این مطلب که ما نیز در این عرصه نقش هوشمندانه ای داریم و در یک مجموعه هوشمند یک جزء نمی تواند بدون هدف باشد و اگر هستی هوشمند است ما نیز هستیم و اگر هستی نقشه ای را دنبال می کند ما نیز نقشه ای را دنبال می کنیم، به ما اثبات می¬کند که وجودمان ارزشمند است و بنابراین، متناسب با آن ارزش برای خود نحوه حضورمان در جامعه را تعریف می¬کنیم. عالم هستی بر مبنای عرضه طراحی شده است و در آن هر چیزی با عرضه معنا پیدا می کند. ارزش برقراری ارتباط انسان با انسان نیز در همین است که نشان می دهد هر انسانی به چه شکل و ترتیبی در ارتباط با دیگران قرار می گیرد؛ ارتباط موجود را چگونه ارزیابی می کند و چه نتیجه ای از آن می گیرد. در حقیقت، انگیزه و نحوه ارتباط او حاکی از آن است که چه چیزی را به جهان هستی عرضه می کند. هر فردی متناسب با ارزشی که در درون به آن دست پیدا کرده است، خود را عرضه می کند. مسلما انسان پوچ گرا و نهیلیست به یک طریق خود را عرضه می کند و انسان افسرده به طریقی دیگر و ... . در نتیجه با بی نهایت عرضه مواجه هستیم که کاملا نسبی است و به ارزش گذاری درونی افراد بستگی دارد. پس هر جامعه ای باید معرفتی پیدا کند تا از طریق آن بتواند به ارزش هایی برسد و یا ارزش هایی را زنده کند و برای نسل های بعد از خود به ارث بگذارد. در خصوص معرفی حجاب و مفهوم عمیق آن به جامعه، باید به همین نحو جاذبه هایی ایجاد کرد؛ زیرا با ایجاد دافعه نمی¬توان انتظار داشت که حجاب نهادینه شود. در جامعه ای که به طور بنیادی در زمینه نهادینه کردن این ارزشها اقدام نشده است و توجیه لازم و کافی برای آن وجود ندارد، با زور و ایجاد دافعه نمی توان به هدف نهایی رسید. اما برای مثال، وقتی فلسفه حجاب تبیین شود، نهادینه شدن این ارزش، امکان¬پذیر است. در نهایت، زکات شعوری این همه زیبایی که هستی به ما عطا کرده است، چیزی جز عرضه شعور مثبت به آن (هستی) نیست. اما نه تنها در بسیاری از موارد ما این شعور مثبت را عرضه نمی کنیم، بلکه آنچه به هستی ارائه می دهیم، شعور منفی خودنمایی است. حجاب اولین قدم در جلوگیری از ساطع کردن این شعور منفی است تا بعد از آن بتوانیم شعور مثبتی را به عنوان زکات شعوری به هستی عرضه کنیم. "
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده مقاله‌ی فوق را تا انتها مطالعه کردم به نظر بنده سخنانی است که بیشتر عواطف انسان را تحریک می‌کند بدون مبنای عقلی و یا شرعی به‌خصوص وقتی واژه‌هایی به میان می‌آید مثل «انرژی مثبت» یا «عرضه‌ی شعور مثبت به هستی» که سخنانی است وَهم‌آلود کو حقیقتاً موضوع حجاب را به عنوان یک وظیفه‌ی شرعی که برای اثبات بندگی است، به حاشیه می‌برد. اگر ما در دستگاه شریعت الهی عمل کنیم و نظرمان صرفاً قرب الهی باشد از این دستگاه‌ها که عمر انسان را تلف می‌کند نجات می‌یابیم. این را بدانید تنها رابطه حقیقی که هست، رابطه انسان است و خدا، که او ربّ من است و من عبد او، و بقیه چیزهایی که در رابطه با من هست، همه نسبت‌اند و حقیقت و اصالت ندارد، هرچند بعضی از نسبت‌ها مفیدند و بعضی مضرّ، ولی اگر آن‌ها را حقیقت گرفتید همه آن‌ها مضرّ می‏شود. مثل وقتی است که بازی را به عنوان بازی بنگریم با وقتی بازی را به عنوان کار جدی بنگریم، در حالت دوم دیگر بازی از بازی‌بودن هم می‏افتد برای نجات از نسبت‌های وَهمی باید از طریق بندگی خدا هست خود را همواره متصل به خدا نگهداشت. حضرت امیرالمؤمنین(ع) در خطبه 192 مشهور به خطبه قاصعه می‌فرمایند خداوند عمداً فرموده به سوی مکه، در بیابانی سنگلاخ، بدون هیچ مزرعه و آب و آبادانی بروید، تا انسان‌ها را بیازماید «بِاَحْجَارٍ لاتَضُرُّ وَ لاتَنْفَع» با سنگ‌هایی که نه ضرری می‌رسانند و نه نفعی دارند، برای امتحان انسان‌ها، تا معلوم شود چه کسی بندگی خدا را پیشه می‌کند و چه کسی عصیان می‌نماید. می‌فرماید به گرد چیزی که به ظاهر هیچ نفعی برای بدن و دنیای شما ندارد طواف بکنید تا بندگی شما رشد کند. پس نباید برای هر دستوری که دین می‌دهد دلیل مادی پیدا کنیم و بر فرض هم آن دستور نتیجه مادی داشت، گمان ‌کنیم مقصد خداوند صرفاً همان نتیجه مادی است، و مثلاً بگوییم فلسفة حرام‌بودن دندان طلا برای مرد، سرطان‌زا بودن آن برای جسم مرد است. اگر با این دستور می‌خواهند این بدن را حفظ کنند، پس چرا با دستور دیگر می‌گویند بروید شهید شوید؟ ما از کجا می‌دانیم هدف اصلی حرمت چیزهایی که حرام است، چیست؟ طلا برای مرد چه سرطان‌زا باشد چه سرطان‌زا نباشد، افق دستورات قدسی را نباید در حدّ نتایج مادی پایین آورد. یا این‌که چرا خوردن گوشت خوک حرام و خوردن گوشت گاو بی‌اشکال است؟ اگر بگوییم گوشت خوک، چون «کیست» می‌آورد، حرام است، در جواب می‌گویند گوشت گاو هم «کیست» می‌آورد. از کجا می‌گویید مقصد اصلیِ حرمت گوشت خوک همین است؟! فقط می‌دانیم با رعایت احکام و دستورات شرع مقدس، حقیقت انسان که بندگی خداوند است شکوفا می‌شود و وقتی عبودیت ما شکوفا شد، در منظر خود ربوبیت حق را می‌یابیم و این نتیجة فوق‌العاده‌ای است. خدا هم در همین راستا به ما دستور می‌دهد: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»؛ اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‏اند، آفریده است، پرستش کنید، باشد که به تقوا رسید. پس باید بر اساس بندگی خدا دستورات شریعت را انجام داد تا به تقوا برسید و از طریق تقوای الهی، قلب و عقل و خیال و اعضاء، در نظم توحیدی قرار گیرند، و این همان معنی قربة الی‌الله است که باید در هر عملی مدّنظر باشد. به هر حال مسائل فوق را مطرح کردم تا روشن شود گاهی در عین انجام فعالیت‌های فرهنگی و دینی، به دین خود و به دین بقیه ضربه می‌زنیم، بدون این‌که خودمان بدانیم. آری؛ مسلّم است که مشروب، کلیه و کبد را خراب می‌کند، اما آیا نظرگاه حرمت مشروب در این است که بشر فهمیده است؟! یا این‌که خوردن مشروب، انسان را از افق نورانیِ ارتباط با عالم قدس محروم می‌کند؟ وقتی این موضوع هم مطرح است، چرا ما این نتیجه محدود مادی را مدّ نظر قرار دهیم. آری اگر این طور مطرح‌کنیم که مشروب موجب خرابی کبد و کلیه می‌شود و طلا برای مرد سرطان خون می‌آورد، برای جوان‌ها ملموس‌تر و قابل پذیرش‌تر است، ولی مواظب باشید در عین طرح موضوعات ملموس، فلسفة دستورات دین، محدود به دنیا و عالم ماده و موجب تأیید فرهنگ غرب نشود، چون هم منظر دین بسیار بالاتر از منظری است که علم غربی نسبت به عالَم و آدم دارد و هم انسان دارای ابعادی بسیار متعالی‌تر از ابعاد مادی است. در فعالیت‌های فرهنگی نباید از این دو موضوع غفلت کرد تا جهت جانمان همواره به سوی عالم قدس باشد و بتوانیم ماوراء منافع مادی و مفاهیم عقلی، با حقیقت روبه‌رو شویم و به مقام خوف و خشیت نسبت به مقام اجلال الهی دست یابیم. موفق باشید
2997
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید حجاب در زمان پیامبر گرامی اسلام و حضرت علی علیهما سلام چگونه بوده است؟ آیا اجباری بوده است؟ نحوه برخورد به چه صورتی بوده است؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی حکم حجاب آمد برای جامعه‌ی اسلامی اجباری شد. موفق باشید
2005
متن پرسش
باسلام و عرض خسته نباشید سوال بنده درباره محدوده استفاده از رنگ در پوشش خانم هاست. آیا تشخیص اینکه مثلا استفاده از روسری رنگ کرم یا مانتو شلوار رنگ روشن باعث جلب توجه نامحرم می شود یا نه برعهده خود زن است یا قاعده ای کلی دارد که همه ملزم به رعایت آن هستند؟ اگر این پوشش مطابق با شرع یا لازمه زمانه ما نیست باتوجه به اینکه دلیل بعضی از افراد مذهبی برای انتخاب پوشش رنگ روشن جذب دختران به حجاب ومسائل دینی است آیا این دلیل حجت برای انتخاب این پوشش هست یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم فکر بدی نیست به‌خصوص که در روایت داریم: رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» رنگ سفید را دوست می داشتند. موفق باشید
628
متن پرسش
سلام علیکم دو انگیزه اصلی سبب شد تا این نوشته را برایتان بنویسم. اولی حرام علنی است که در جامعه اتفاق می افتد.منظورم بد حجابی است. من به علت اینکه در خوابگاه دانشگاه ساکن هستم چندان به داخل خیابانهای شهر نمی آیم ولی هنگامی که کاری پیش می آید یا قصد شرکت در جلسه تفسیر شما را دارم وارد شهر می شوم، اما با دیدن پوشش بد عده ای از افراد عصبانی و شوکه می شوم.شاید چون خیلی داخل خیابانها رفت و آمدی ندارم این موضوع برایم هنوز عادی نشده است. ولی من دوست ندارم هرگز دیدن چنین صحنه هایی برایم عادی شود. من هم با نظر شما موافقم که کار در زمینه حجاب زور بردار نیست. بلکه باید در این زمینه کار فرهنگی کرد. اما کار فرهنگی بر عهده کیست؟ بخش مهمی از آن بر عهده رسانه ها است و رسانه ها تشکیل شده از رسانه های عمومی مانند صدا و سیما و رسانه های خصوصی که خود ما شهروندان هستیم. تک تک ما یک رسانه هستیم و باید در زمینه حجاب فرهنگ سازی کنیم. مثلا تذکر دادن یکی از فعالیتهای رسانه ما می تواند باشد، عده ای از دوستان من از روش تذکر لسانی استفاده می کنند اما این روش نیازمند مهارت صحیح در برخورد با فرد بد حجاب است تا اثر سوئی نداشته باشد و موجب در گیری لفظی و بالا تر نشود. من به دنبال راه مناسبی برای تذکر دادن می گردم که چندان تنش زا نباشد و تذکر را به طرف مقابل منتقل کند. به این فکر افتادم تا راه تذکر صامت را انتخاب کنم به این صورت که جمله ی " بد حجابی جرم است."(تیتر یکی از روزنامه ها و از قول دادستان کل کشور) ، " بدحجابی گناه است."را بر روی یک تکه کاغذ به گونه ای که از فاصله ده متری هم دیده شود، نوشته ام و قصد دارم آن را درون جیب پیراهنم قرار دهم و با دیدن فرد خاطی در حین عبور و عوض اینکه سر در گریبان بگیرم این کاغذ را به او نشان دهم. انگیزه دوم مشورت کردن با شما استاد عزیز است که در صورت موافق بودن شما با این شیوه تذکر ، آن را تایید بفرمایید و چون شما چهره ی تاثیر گزاری در شهر اصفهان هستید و در طول هفته جلسات سخنرانی دارید این نوع تذکر دادن را که قابلیت گسترش در سطح جامعه را نیز دارد ، تبلیغ بفرمایید. امیدوارم امام زمان(عج) خشنود شوند. با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی در این‌که باید هرچه زودتر کارهایی که باید در مورد دفع بدحجابی می‌کردیم را شروع کنیم حرفی نیست وگرنه وضع از این هم بدتر می‌شود. مشکل اصلی آن است که نظام فرهنگی ما عزمی تمام عیار در این مورد نگرفته، وگرنه این دختری که امروز شما با او روبه‌رویید تا دیروز در مدرسه‌ی راهنمایی آمادگی کامل جهت محجوب‌شدن داشته، ولی نه معلمان را در جهت این امر حساس آموزش دادیم و نه برنامه‌های صدا و سیما در راستای این امر کاری اساسی انجام داد. و لذا چون کاری که پیشنهاد می‌کنید دارای زمینه‌ی لازم نیست ممکن است موجب وَهن جنابعالی شود. برداشت من از صحبت آقای احمدی‌نژاد نیز همین بود که همه‌ی دستگاه‌های نظام باید با تمام جدّیت وارد برنامه‌ی دفع بدحجابی شوند. موفق باشید
284
متن پرسش
باسمه تعالی جناب آقای طاهرزاده، استاد محترم؛ سلام علیکم اینجانب سفری به شهر شیراز – تخت جمشید – داشتم و در آنجا با مرد و زنی از کشور اسپانیا آشنا شدم. آن ها از من سوالی کردند که من آمادگی حضور جواب نداشتم اما ایمیلشان را جهت پاسخگویی گرفتم لذا خواشمندم جواب سوال را به گونه ای که قابل فهم برای یک خارجی باشد بیان بفرمایید. سوال: در این هوای گرم و داغ تیرماه حجاب برای یک زن چه مفهومی دارد؟ من معنای آن را نمی فهمم. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام در هر حرکتی که جهت انسان را به سوی کمالی برتر مورد نظر قرار می‌دهد، یک نحوه ریاضت مطرح است که در آن انسان از جنبه‌ی مادونِ خود به جنبه‌ی مافوق وجودش سیر می‌کند. مثل وقتی روزه می‌گیریم تا غلبه‌ی جنبه‌ی حیوانی خود را ضعیف کنیم و جنبه‌ی روحانی خود را تقویت نماییم. یا در نماز جهت روح را از کثرت‌ها به سوی وحدت مطلق سیر می‌دهیم تا بتوانیم با پروردگار عالم اُنس بگیریم و در عالَم اُنس با خدا به‌سر ببریم. در موضوع حجاب نیز اسلام زنان را به جهت بدن جذّابی که خداوند برای آن‌ها قرار داده، دعوت می‌کند که زیبایی‌هایشان را از نامحرمان بپوشانند تا نه توجه آن‌ها به نامحرمان باشد و سعی کنند خود را به آن‌ها بنمایانند، و نه نامحرمان توجهشان به زیبایی‌های آن‌ها جلب شود و از جهت اصلیِ نظر به خداوند محروم گردند و لذا است که می‌بینید زنانی که مایل‌اند در وادی اُنس با حق باشند، به‌راحتی حجاب را پذیرفته‌اند. ولی این بدین‌ معنی نیست که تصور شود باید در هوای گرم چادر مشکی و مقنعه بپوشند، بلکه با پوششی روشن که فقط آن‌ها را بپوشاند وظیفه‌ی خود را انجام داده‌اند و خودِ زنان به‌خوبی می‌دانند که در کجا از چه پوششی استفاده کنند. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!