بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شیطان، جن، سحر و جادو

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24688
متن پرسش
استاد گرامی سلام: در خصوص آیه مبارکه: يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿الأنعام: ١٣٠﴾ کلمه منکم این تصور را پیش می آورد که جنیان نیز پیامبری از جنس خودشان دارند آیا اینطور است؟ لطفا کمی توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به دلیل مطالبی که در سوره‌ی «جنّ» مطرح است، پیامبران حتی برای جنّیان از جنس بشر هستند از آن جهت که آنان نیز مثل انسان‌ها دارای قدرت انتخاب‌اند و رسولان برای کسانی ارسال می‌شوند که دارای قدرت انتخاب باشند. موفق باشید

24684
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تشکر: در کتاب هدف زمینی آدم فرمودید که منظور از آدم در واقع حقیقت آدمیت است لطفا کمی توضیح دهید که این حقیقت آدمیت با انسان کامل چه فرقی دارد؟ قطعا ملائکه به انسان کامل و حقیقت محمدیه صلوات الله علیهم سجده کردند ولی نمی توان پذیرفت که انسان کامل به شجره نزدیک شده باشد و هبوط کرده باشد. ائمه علیهم السلام برای جاری شدن سنت هدایت الهی قبول زحمت کرده لباس خلق پوشیدند و بر زمین نازل شدند. لطفا در صورت امکان فرق بین حقیقت آدمیت و انسان کامل را با توجه به آیات سوره بقره بفرمایید. ممنون و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در یکی از پاورقی‌ها متذکر این امر شده است که مقام نور عظمت ائمه «علیهم‌السلام» را فوق بهشت و وجه آدمیت آن‌ها باید بدانیم. آری! وجه آدمیت آن‌ها هم عبادت می‌کند و هم مواظب است که گناه نکند. موفق باشید

24651
متن پرسش
سلام استاد عزیزم ضمن عرض تشکر از شما دو سوال داشتم: ۱. در فرمایشات شما و یکی دیگر از علما مطلبی است راجع به اینکه آنچه باعث ارزش اعمال می شود ولایت است مختصر بگویم در پاسخ به تفکری که معتقد است غربیان به علت داشتن نظم و اخلاق از ما به اسلام بیشتر عمل می کنند شما معتقدید که خوبی و ارزش کار به نیت و جهت دهی روح و سرسپردگی بر آستان ولایت است صرف عمل که انسان را رشد نمی دهد که البته روایت هم در این زمینه داریم که اگر کسی شبها عبادت و روزها روزه باشد ولی ولایت مولاعلی علیه السلام را نداشته باشد با بینی در جهنم است (چون راهی طی نکرده است) بنده دقیقا نظر شما را قبول داشته و با جانم عجین است اما سوالم در رابطه با حدیثی است که می گوید: «کافر خوش اخلاق از مؤمن بداخلاق بهتر است.» اینکه یه جور تناقص با نظریه فوق دارد. لطفا راهنمایی بفرمایید. ۲. استاد بزرگوار در کتاب هدف زندگی زمینی آدم فرمودید که منظور شخصیت حقوقی حضرت آدم است و در واقع منظور آیه شریفه حقیقت آدم است که بعد از هبوط و توجه پیدا کردن به جسم جزیی و شخصی می شود سوالم این است که اگر مدنظر حقیقت آدمیت بوده و امر به سجده به آن حقیقت بوده است چرا شیطان در آن ساحت حرف از جسم و خاکی بودن می زند؟ سپاس فراوان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید از این نظر متذکر باشند که امکان ندارد اهل ولایت بد اخلاق باشند پس عملاً از دین خود بهره‌ای نبرده‌اند ۲. به نظر می‌رسد که می‌توان گفت شیطان نظر به خلیفة اللهیِ آدم در زمین دارد و مقام خلیفة اللهی آدم در زمین مدّ نظر اوست و از این جهت، وجهِ زمینی خود را با وجهِ زمینی آدم مقایسه می‌کند. موفق باشید

24600
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: با توجه به جواب سوال ۲۴۵۷۴ که فرمودید: حضرت حق همه‌جا و با همه‌چیز هست، نه آن‌که حضرت حق، آن چیز باشد، بلکه همه‌ی مخلوقات، مظاهرِ حق‌اند. با توجه قبول اینکه مخلوقات همه مظاهر حضرت حق هستند، نعوذ بالله آیا شیطان هم از مظاهر حق است؟ آیا شمر ملعون هم از مظاهر حق است؟ آیا قضای حاجت و کثیفی ها و امثال آن و شرها و ... از این دست از مظاهر حق اند؟ چگونه در دستگاه حکمت متعالیه و وحدت وجود این ها توجیه می شود و چگونه این پلیدی ها را از حضرت حق می توان زدود طبق وحدت وجود؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت حق خالقِ وجود مخلوقات است و نسبت وجودی با حق دارند، همه‌چیز به این اعتبار یعنی به اعتبار وجودشان مظهر وجود حق‌اند، منتها از آن جهت که با ما روبه‌رو هستند نسبت‌شان متفاوت است. شیطان مظهر حق است به اعتبار اسم مضلّ، که آن نیز ریشه در اسم جلال حق دارد و وجود شمر از حق است و بدی او از خودش، از آن جهت که حجاب حق می‌باشد. بد نیست موضوع را در بحث «برهان صدیقین» دنبال کنید. موفق باشید

24513
متن پرسش
سلام و رحمت خدا، عرض تسلیت، تشکر از شما و همراهان شما. بنده کتاب هدف حیات زمینی آدم رو مطالعه کردم، معنی شجره ممنوعه را تا حدودی درک کردم، می خواستم در مورد معنیِ (باغ هایی که در زير درختانشان نهر هایی جاری است) سوال کنم، ممنونم از زحمات شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح سوره‌ی واقعه که به صورت صوت موجود است این مطلب را می‌توانید دنبال بفرمایید. موفق باشید

24393
متن پرسش
سلام: علت آن که برخی از عرفا مانند عین القضات همدانی و شیخ فخرالدین عراقی در آثار خود از شیطان به نیکی یاد کردند چیست؟ مخالفان عرفان این مسئله رو یکی از دلایل باطل بودن مکتب عرفا اعلام می کنند، لطفا به این شبهه پاسخ بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم منظور این افراد درست مفهوم نمی‌شود زیرا درست است که بودنِ شیطان لازم است ولی این به معنای خوب‌بودنِ شیطان نیست. موفق باشید

24371
متن پرسش
سلام تفاوت و رابطه عالم مجردات و عالم خیال چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عالم مجردات شامل همه‌ی موجودات غیر مادی است مثل فرشتگان و عالَمِ فوق فرشتگان مثل عالم عقل. آری! عالَم خیال نیز، جزء عالم مجردات است با خصوصیات خاصی که در اولین جلسه‌ی بحث «جهان گمشده» عرض شد. موفق باشید

24271
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید موضوعی ذهنم رو مشغول کرده یعنی در دو راهه قرارگرفتم بدین شرح که اخیرا با سایت کیمیای نام آشنا شدم و توصیه به تغییر نام خودم و شوهرم کردند و چیزهایی هم که گفتند کاملا با زندگیمون وفق داشت. حتی در مورد سازگاریمون بررسی کردم دیدم حرفشان درسته حالا بین تغییر نام و ذکر هم نام یا اسم اعظم مردمانم تو رو خدا زود راهنمایی کنید با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد پای شیطان در میان است. خوب است به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. معلوم است که شیطان سخنان راستی را به میان می‌آورد تا ما را وارد اردوگاه خود کند. موفق باشید

24168
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سخنرانی شیعه در معرض نقشهای شیطان به اینجا رسید که شیطان نقشه میکشه و هی ما را وارد حب دنیا و شهوت وارد میکنه اما سوال اینجاست که شما فرمودید: نگران نباشید چرا این که راه شکست شیطان را می دانیم راه شکست شیطان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان مسیری که اهل‌البیت در مقابل ما می‌گذارند و همان حبّ اهل‌البیت و یقین به حقّانیت آن‌ها، راهی است که شیطان را روسیاه و ناتوان می‌کند. موفق باشید

24139
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ۱. استاد عزیز لطفا بفرمایید طبق آیه ۳۴ سوره بقره «... کان من الکافرین» اگر شیطان از «ابتدا» (به خاطر بکار رفتن کان در آیه) کافر بوده است و عبادات چند ساله اش هم در واقع پرستش نفس بوده چرا تا مقام ملائکه ارتقا و رشد کرده است؟ ۲. لطفا شرح قابل قبول و مورد تاییدی از مثنوی معنوی معرفی بفرمایید. با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این موضوع به طور مفصل در کتاب «هدف حیات زمینی» مورد بحث قرار گرفته که چگونه شیطان از ابتدا به جامعیتِ اسماء الهی کافر بوده، ولی نسبت به بعضی از اسماء ایمان داشته و به همان اندازه در ابعاد محدود رشد کرده. این شبیه همین مقدس‌مآب‌های خودمان است که ایمان‌شان محدود است در عین آن‌که به بعضی از کمالات و مراتب می‌رسند. ۲. در مورد مثنوی، باید نظر مثنوی‌دان‌ها را که در مثنوی تدبّر کرده‌اند و اصطلاحات آن را می‌شناسند، دنبال بفرمایید مقام معظم رهبرى «حفظه ‏الله ‏تعالى» به عنوان یک صاحب‌نظر در این امر،  در جلسه ‏اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏ گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود.» از شرح مثنوی توسط آیت اللّه محمدتقی جعفری نباید غافل بود. موفق باشید

24118
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید روح عظیم الملائکه است. یعنی روح هم ملکی است که جامع همه اسماء است؟ می توان گفت اسم الله هم ملک دارد؟ سوال دیگر اینکه اسم مضل خودش هم غیر اینکه شیطان مظهر این اسم است ملکی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی پایِ ملک و فرشته‌بودن روح به میان آید، با توجه به این‌که مقام فرشتگان «ما منّا إلا و لهُ مقامُ المعلوم» است نمی‌شود بحث جامعیت اسماء را در مورد آن‌ها به میان آورد، مگر آن‌که روح را خارج از مقام فرشتگان بدانیم که آن نیز در جای خود نکته‌ای است. موفق باشید

24111
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرانقدر: روح که شب قدر نازل می شود و جامع اسماء الهی است ملک است؟یعنی ملکی هست که جامع اسماء باشد؟ اسم مضل خدا که اسم جلالی است ملک هم دارد؟ غیر از شیطان که ظهور این اسم است و جن حساب می شود و مسلما نیاز به واسطه فیض دارد مثل سایر موجودات، توسط ملک تدبیر می شود که این اسم را به اختیار داراست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرموده‌اند روح، عظیم‌الملائکه است. ۲. حتماً هر اسمی در عالم ملکوت، مظهری دارد. حضرت ملک‌الموت را به یک اعتبار می‌توان مظهر اسم جلال حق دانست. موفق باشید

24110
متن پرسش
سلام علیکم: طاعاتتون قبول استاد. ۱. اعیان در احدیت هستند یا در واحدیت؟ اینطور که یادم است در مصباح بحث اعیان رو در احدیت مطرح کردید. ۲. بحث ملائکه ارضی که با ملائکه سماوی فرق دارند و فقط انها بودند که متعرض آفرینش انسان شدند از نظر شما بحث درستی است؟ کتاب «هدف حیات زمینی آدم» رو خواندم و چنین بحثی توش مطرح نشده بود. امروز از یک روحانی شنیدم که فطرس ملک جزو ملک ارضی بوده. اینطور که یادم است علامه بحث فطرس ملک را رد کرده اند به دلیل این آیه قرآن که «لا یعصون ما امر الله» آن روحانی می فرمودند که ملک ارضی یه مقدار می لنگد و ممکنه است اشتباه کند. این بحث رو حتا ملاصدرا هم مطرح کرده. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. علمِ به اعیان که همان علم ذات حضرت حق به حضرت حق است در مقام احدیت است ولی علم به تعیّن اسماء مربوط به مقام واحدیت می‌باشد. ۲. به نظر می‌آید تقسیم ملائکه در این موارد به ارضی و سماوی، مشکل را حل نمی‌کند بلکه موضوع اعتراض فرشتگان همان‌طور که ابن‌عربی در فصّ آدمی می‌گوید مربوط به یک‌بُعدی‌بودنِ مقام آن‌ها است. موفق باشید

23977
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز، در داستان حضرت یوسف (ع)، اینکه ایشان چون از شخص داخل دربار پادشاه آن زمان، خواستند که برای آزادیشان از زندان، نزد پادشاه، ایشان را یاد کنند و بخاطر همین، ایشان برای این اشتباه چند سال بیشتر داخل زندان ماندند، حقیقت دارد یا خیر؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. بنا به فرمایش علامه‌ی طباطبایی بر حضرت یوسف «علیه‌السلام» واجب بود که از وسیله‌ی خلاصی که خداوند در اختیار ایشان قرار داده، استفاده کنند و از آن جهت که ایشان از مخلَصین بودند، شیطان تصرفی در ایشان نداشت و لذا روایاتی که در رابطه با تأثیر شیطان بر آن حضرت گفته شده، بنا به نظر علامه اعتبار ندارد. موفق باشید

23939
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تبریک عید بزرگ نیمه شعبان. ۱. استاد عزیز بنده مدرس فلسفه هستم و اخیرا دارم کتاب مصباح الهدایه را با شرح شما میخونم تا کنون به فضل خدا حداقل در فهم مطالب مشکلی نبوده ولی مسأله اعیان ثابته رو اصلا نمی فهمم یعنی متوجه نمیشم یعنی چی که ذات و امکان موجودات مثال خودشان است یعنی هر موجودی خودش تعیین میکند چه باشه؟ مگر ما ورای قدرت و خواست الهی اراده و استقلالی داریم آن هم قبل از وجود! می دانم که مطلب چیز دیگری است لطفا راهنمایی بفرمایید. البته کتاب مبانی نظری عرفان استاد یزدانپناه رو هم در این قسمت دارم مطالعه می کنم ولی تاکنون مشکل حل نشده ما تا الان اینطور می فهمیدیم و آموزش می دادیم که در جریان صدور فیض وجود و ایجاد مخلوقات هرچه فیض وجود نازل تر شود عوالم مادون ایجاد شده و وجود محدود شده و کثرات ایجاد می شوند یا در مورد حرف ابن سینا اینطور می فهمیدیم که خداوند ابتدا وجود زردآلو را نداده بعد ماهیتش را بلکه فقط یک جعل بوده آن هم وجود که البته وجود محدود در حد نبات و این محدودیت هم بسته به اراده پروردگار دارد. لطفا راهنمایی بفرمایید. ۲. استاد عزیز بنده تصور می کردم که خداوند در جریان هدایت و نزول ولایت، هدایت الهی را جاری ساخته و به انسان و جن قدرت انتخاب و اختیار عطا فرموده تا مسیر رشد را طی کند. سپس ابلیس ولایت الهی را نمی پذرید و به اقتضای ربوبیت پروردگار در بستر ولایت الهی دارای ولایت طاغوت می شود تا انتخابهای بد انسانها را ربوبیت کند و خلاصه راه برای سیر در هر دو مسیر باز باشد تا نهایتا که غلبه بر جبهه حق است آیا درست است؟ به تازگی مطلبی خواندم که در اشاره به حدیث عقل و جهل می فرمودند جهل هم یک مخلوق است و جنودی دارد یعنی برخلاف گمان بنده جهل و ظلمت حاصل نبود عقل و نور نیست بلکه مخلوقی مستقل است سوالم این است جهل که تاریکی و شر محض است چگونه از خدایی که خیر و وجود محض است باالاصاله ناشی می شود؟ بسیار ممنون التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  ۱. موضوع «اعیان ثابته» موضوع مهمی است. به نظر بنده خوب است در این مورد سری به آرشیو سؤالات بزنید. در فصّ شیثی که اخیراً بحث شد تا حدّی به موضوع پرداخته شد. بالاخره باید از خود سؤال کنیم خداوند بر چه مبنایی مخلوقات را خلق می‌کند؟ ۲. به نظرم نکته‌ی درستی است که انسان در مسیر ولایت طاغوت یا ولایت الهی باید خودش تصمیم بگیرد ۳. حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در شرح کتاب «جنود عقل و جهل»، جهل را از امورِ عدمی می‌دانند که به تبعِ عدمِ عقل معنا دارد. پس همان سخن شما درست است. آری! علمِ به جهل، به اعتبارِ علم‌بودنش، امری است وجودی به همان معنای علمِ به عدمِ ملکه. موفق باشید

23928
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد: ببخشید چند سوال دارم که عقل خودم از جواب عاجز شده خیلی وقت است روی اینها مانده ام. ۱. مگر منشا هر خوبی خداوند نیست؟ و منشا هر بدی شیطان و نفس اماره خوب پس چرا آقای ..... فرمود ممکن است گاهی که برای نماز شب برمیخیزی به کمک شیطان باشد اگر مثلا تو صفت رذیله ای داشته باشی و این حرف در فضای مجازی پر شد، خوب اگر اینچنین باشد خود من دچار وسواس شده ام که هر شب که بیدار می شوم وسوسه شیطان است یا صدای خداوند که بنده را ندا می کند برای عبادت؟ خوب اینکه با آن روایت تعارض دارد که می فرماید ملائکه هر شب بندگان را صدا می زنند برای نماز شب؟! و با این مطلب که اراده الهی بر همه چیز حاکم است حتی بر وسوسه شیطان؟ و اینکه فرضا آدم بد باشد، بد اخلاق باشد مگر با عملی غیر از نماز اول وقت یا نماز شب هست که انسان در آن از خداوند طلب اخلاق حسن کند؟ و یا شخصی چنان بوسیله نماز شب تکبر بگیرد که اعمال بد خود را نبیند، خوب مگر آن عمل بد اجازه می دهد این اهل نماز شب باقی بماند؟ چرا سنت خداوند را (مبنی بر منشا هر خوبی خداوند است) را به این راحتی در اذهان تغییر می دهند که عمل خوب ترک شود به بهانه وسوسه شیطان بودن؟ یا دیدم کسانی که می گویند من نماز شب نمی خوانم چون فلان رذیله را دارم. ۲. می دانم ما همه قلب ایم و لطیف و زره ای داریم از عقل که این جسم لطیف را در بر گرفته تا به مقصد برسد و آسیب نبیند در برابر وسوسه های خناسان و شبهات گوناگون، خوب حالا من پذیرفته ام که با عقل خودم به دنبال جواب سوالات متعددی بگردم که دایما در وجودم شکل می گیرد فهمیدم راه رشد من همین است که در دنیای پر از واجب و حرام به طهارت جوارح برسی و در دنیای پر از اخلاق رذیله و حسنه به صورت مثالی زیبا برسی و در دنیای پر از تعارضات عقلانی به عدالت برسی و گریزی نیست. خوب این قلب بیچاره باید با صلاح عقل دایم در حال جنگ باشد با تضادها تا دم مرگ، اما چه کنیم که در حال جنگ توجه به مبدا هستی، ذات باری تعالی از دست نرود؟ در نماز فهمیدم که باید زره از تن به در کرد و سلاح ها را انداخت تا وجودش را حس کنی و وجودش را حس می کنم، پر می گشایم و پرواز می کنم اما اینکه بعد از نماز دوباره این بنده بیچاره و مفلوک می ماند و آن همه لشکر اعدا وا عصفاه. که نمی تواند توجه خود را حفط کند و غفلت او را فرا می گیرد از جان جانانش چگونه تمرین کنم وقتی در بین بندگان هستم نیز با خدا باشم؟ مدتی به خود می گفتم اینها را جلوات خداوند فرض کن ولی نمی شود اگر چنین کنم هیچ یک از بدی های آنها را نمی بینم و آن وقت از امر به معروف و نهی از منکر و... یادم می رود و اصلا مگر می شود در بندگانی که حق در وجود آنها تجلی نکرده خدا را دید؟! چگونه در این دنیا باشیم ولی لذت ببریم؟ منظورم آن لذت جز خدا ندیدن است. ۳. پاسخ سوال ۸۸۳ را ندادید اگر نخواستند جواب دهید که انتخاب با شماست ولی اگر به ایمیل پاسخ گفتید، چیزی دریافت نکردم؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منظور آن است که اگر کسی مطابق هوسش نماز خواند یا قصدی غیر الهی داشت، متوجه باشد پای شیطان در میان است، نه این‌که مؤمنین که بر اساس رعایت دستورات الهی و به قصد عبودیت نماز می‌خوانند، بی‌دلیل گمان کنند پای شیطان در میان است. ابداً! ۲. همان‌طور که به خوبی متوجه شده‌اید عقل انسان کمک می‌کند تا انسان راه را درست برود و گرفتار خرافه نگردد، ولی از آن به بعد این قلب است که کار را جلو می‌برد و همواره همان حضور قلب در عبادات در امورات زندگی ما را همراهی می‌کند. ۳. جواب سؤال مذکور این‌طور داده شد:  ۲۳۸۸۳. باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی جسم ضعیف شود این مشکلات پیش می‌آید و تعادل بین جسم و روح به هم می‌خورد. زیر نظر پزشک، خودتان را به طور کامل از نظر بدن تقویت کنید و از عبادات خود بکاهید، فعلاً فقط در حدّ انجام واجبات، تا بدن به جایگاه خود برگردد. موفق باشید

23772
متن پرسش
سلام: در یکی از سوالات در مورد علم ملائکه به فساد و خونریزی انسان در زمین صحبت شده بود که شاید این توضیح یکی از علمای کمتر شناخته شده خالی از لطف نباشد: پیش از آفرینش آدم (ع)، بر روی زمین خلقی وجود داشت که فساد و خونریزی را در میان خود منتشر کردند و خداوند به خاطر گناهان‌شان آن‌ها را هلاک نمود. (۱) فرشتگان گمان بردند که مخلوق جدید که آدم (ع) و نسل او هستند‌ هم همان کارها را از سر می‌گیرند و به نشر فساد و خونریزی می‌پردازند، ولی آن‌ها نمی‌دانستند که پس از قیام قائم (ع) دولت عدل و توحید الهی بر روی زمین بر پا و صلح و دوستی بین مردم فراگیر خواهد شد. منابع: ۱. امام باقر (ع) از پدرانش از امیر‌المؤمنین (ع) روایت کرده است که فرمود: وقتی خداوند اراده کرد آدم را با قدرتش خلق کند و این بعد از آن بود که از خلقت جن و نسناس بر روی زمین هفت هزار سال گذشته بود، حجاب آسمان‌ها را برداشت و به ملائکه امر فرمود که به اهل زمین از جن و نسناس نظر افکنند. چون آن‌چه از گناهان و ریختن خون‌ها و فساد در زمین بر‌خلاف حق را انجام می‌دادند، مشاهده کردند، بر آن‌ها بسیار گران آمد و به خاطر خداوند متعال خشمگین شدند و بر اهل زمین تاسف خوردند و گفتند: پروردگارا! تو عزیز قادر عظیم‌الشأن هستی و این خلق تو ذلیل حقیر تو است که در نعمت تو غوطه‌ور است و از عافیتت بهره‌‌مند و در قبضه‌ی تو می‌باشد، با این گناهان، معصیت تو را می‌کند و در زمین فساد می‌کند و تو خشمگین نمی‌شوی و انتقامت را نمی‌گیری، در‌ حالی‌که می‌بینی و می‌شنوی؟! این موضوع بر ما عظیم و گران است و به خاطر تو بزرگتر نیز می‌باشد. خداوند جل جلاله فرمود: من جانشین و خلیفه‌ای بر زمین قرار می‌دهم که حجّت من بر خلقم در زمینم باشد. ملائکه گفتند: آیا کسی را قرار می‌دهی که در آن فساد کند همان‌طور که اینان فساد کردند، و خون‌ها بریزد همان‌طور که اینان چنین کردند و به یکدیگر حسادت ورزند و کینه‌جویی کنند؟! این جانشین را از بین ما برگزین که ما حسادت نمی‌ورزیم و کینه‌جویی نمی‌کنیم و خون‌ریزی نمی‌کنیم در حالی‌که حمد تو را تسبیح می‌گوییم و تو را تقدیس می‌کنیم. خداوند تبارک و تعالی فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید. من اراده کرده‌ام خلقی با قدرتم بیافرینم و از نسل او انبیا و فرستادگان و بندگان صالح خداوند و ائمه‌ی هدایتگر برگزینم و آن‌ها را جانشینانم در زمینم قرار دهم که آن‌ها را به اطاعت من هدایت کنند و از معصیت و نافرمانی‌ام بازدارند و آنان را حجّت خودم بر ایشان از نظر بشارت و انذار قرار دهم....». تفسیر قمی: ج ۱ ص ۳۶.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی با توجه به نکاتی که فرمودید آن تفسیر را ترجیح می‌دهند که عرض شد و دقت‌های خوبی را در آن نگاه به مخاطب عطا می‌کنند و علامه جوادی نیز در تفصیل آن زحمت کشیده‌اند؛ روایات «نسناس» را بر نمی‌تابند. موفق باشید

23750
متن پرسش
سلام: لطفا پاسخ بر روی سایت قرار گیرد: ۱. اگر انتخاب و قابلیت عین ثابته در پسر بودن و دختر بودن و انتخاب رحم در میان است چرا در سوره شوری آیه ۴۹ آمده خداوند به هرکس بخواهد دختر و به هرکس بخواهد پسر می دهد؟ در اینجا گفته خداوند به هرکس می خواهد پسر یا دختر می دهد در حالی که عین ثابته خودش رحم انتخاب می کند؟ ۲. اگر خداوند به ملائکه فرمود به آدمیت سجده کنید و نه شخص آدم ابوالبشر و زن و مردی در میان نیست چرا در دعای ام داوود می گوید حضرت آدم رو گرامی داشتی و به فرشتگان امر به سجده کردید برای او و بعد از آن حضرت حوا را جداگانه خصوصیتهایش را ذکر می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آیه‌ی مذکور می‌فرماید «هر کس را که خداوند خواست دختر می‌دهد و هر کس را خواست،‌ پسر» ولی دردل این مشیت الهی باید متوجه‌ی عدل الهی بود لذا می‌توان گفت خواستِ خداوند همان است که این عین ثابته بنا به طلب خودش در این رحم قرار بگیرد و آن عینِ ثابته در رحم دیگر قرار بگیرد تا به هر حال فردای قیامت کسی نگوید بر اساس انتخاب ما عمل نشده‌است. ۲. آیا نمی‌توان گفت حضرت آدم به اعتبار خلیفه‌اللهی ایشان محل سجده ی ملائکه بوده‌اند که مربوط به آدمیت حضرت آدم است زیرا اگر موضوع سجده‌ی فرشتگان به شخص آدم مربوط بود،‌ کسانی مثل ائمه و رسول خدا علیهم السلام از آن مقام خارج خواهند بود و مصداق خلیفه‌اللهی نخواهند شد در حالی که خداوند سجده را به اعتبار خلیفه‌اللهی آدم به ملائکه دستور داده‌است. در این مورد خوب است به تفسیر آیت‌الله جوادی رجوع فرمایید. موفق باشید

23737
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی: سئوالی که برای بنده ایجاد شده این است که اگر طبق فرمایشات شما حضرت آدم اولین انسان خلق شده است پس چرا وقتی خداوند انسان را آفرید فرشتگان اعتراض کردند و گفتند آیا می خواهی باز هم انسان بیافرینی که در زمین جنگ و خونریزی کند. بسیار ممنون از لطف و وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی می‌فرمایند این که فرشتگان متوجه بودند زمین به جهت محدودیتی که در مقایسه با عالم مجردات دارد اقتضای خون ریزی و فساد به همراه دارد لذا ملائکه معتقد بودند خلیفه‌ی خدا باید فرشته باشد و خداوند به آن‌ها فرمود «انی اعلم ما لا تعلمون». بنا بر این لازم نمی‌آید انسان‌هایی قبل از آدم در زمین باشند. موفق باشید

23656
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد: سوالی در مورد رمالی داشتم. غیر از شیادهای زیاد در این عرصه آیا رمالی صورت حقیقی هم دارد؟ و در این صورت پیش گویی ها می تواند از طریق ملائکه باشد یا اجنه اخبار صحیح منتقل کنند؟ آیا برخی اجنه حداقل به لوح محو و اثبات دسترسی دارند؟ بنده خودم تجربه رمالی را دارم که وقتی نوجوان بودیم و در پارک برای تفریح با خانواده رفته بودیم برخی اتفاقات مهم در زندگی من و پسر عمویم را پیش بینی کرد. آن اتفاق ها حدود ۱۰ سال بعد محقق شد بدون این که ما اصلا یادمان باشد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قرآن می‌فرماید جنّیان خبرها را از عالم غیب می‌دزدند و استراق سمع می‌کنند «إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ»؛[1] و به همین جهت، خبرهای آن‌ها خبرهای محدود به زمان آینده است که دردی را دوا نمی‌کند و نه خبرهایی از عوالمِ متعالی و حقایق ربّانی که انبیاء و اولیاء ما را از آن‌ها آگاه می‌کند. موفق باشید 


[1] - سوره حجر، آيات 18 تا 16.

23444
متن پرسش
سلام: کتاب علوم غربیه ابن سینا رو تأیید می فرمایید؟ اصلاً پیگیر شدن این موضوعات مناسب است و آیا می تواند به انسان در طی مسیر حق کمک کند؟ در این کتاب برای خواب دیدن موضوع خاص، دستور العملی ذکر شده، آیا انجام این دستورالعمل ها ممکن است خطرناک باشد (از این حیث که با کهانت ارتباط پیدا می کند) و یا این که مشکلی ندارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهم‌رفته و به طور کلی علوم غریبه را راهی به سوی حقیقت نمی‌دانم. موفق باشید

23424
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: مبحث معرفت النفس ما را به حق با عالم غیب مرتبط می کند و به درکی شهودی از عالم غیب می رسیم و می تواند نقطه آغازی در رسیدن به حق و هدایت باشد پس چرا اگر از راههای دیگری مانند احضار ارواح و یا ارتباط با اجنه و یا عرفانهای کاذبی مثل عرفان حلقه با عالم غیب مرتبط شویم نه تنها هدایتی حاصل نمی شود بلکه به گمراهی منجر می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیرا در این راه‌ها انسان بیشتر گرفتار انواع اوهام و حضور شیطان می‌شود و معلوم است که انسان به جایی نخواهد رسید. موفق باشید

23251
متن پرسش
سلام: بطور خلاصه و با این مضمون فرمودید: «آدم فراموش کرد که باید عبد باشد و پیشنهاد شیطان رو پذیرفت و این قصه آدمیت است و نه شخص آدم» و بنابراین محمد و آل محمد هم جز همین آدمیت هستند حال چگونه می توان تصور کرد که ذواتی مانند محمد و آل محمد لحظه ای عبد بودن رو فراموش کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که اولیاء معصوم بالاخره در زمین نیز حاضرند، به نظر می‌آید باید بین مقام نور عظمت آن‌ها که مقامِ هدایت‌گری آن‌ها می‌باشد، و وَجهِ طبیعی و زمینی آن‌ها تفاوت قائل شد. مقام نور عظمت آن‌ها، فوقِ بهشت و زمین است تا بحثِ هبوط بخواهد مطرح باشد. موفق باشید 

23229
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید در مورد اینکه به دل آدم معمولی گاهی چیزهایی می‌افتد سوالی داشتم. من ابتدا توجهی نمی‌کردم و اهمیت نمی‌دادم. بعد از مدتی به تجربه حدس زدم گاهی در امور خیلی ساده و جزیی چیزی که به دلم افتاده نکته ای درش بوده. ملاک سابقه با شرع و مخالفت با هوی را در کتاب اهمیت حیات زمینی مطالعه کرده ام اما مشکلم باقی است که آنچه به ذهن یا دلم میوفتد واقعا حاوی نکته ای است یا نه. در امور جزیی و ظاهراً علی السویه. مثلاً گاه حتی برای خرید چیزی مثل پنیر به ذهنم آمده الان خرید نکنم بعداً خرید کنم. نمی دانم اصلا این مهم است که به این توجه بکنم یا نه ضمن اینکه ملاک‌هایی که فرمودید در موارد اینجوری تقریبا صامت است. سوالم این است که چطور می توان فهمید آنچه به ذهن افتاده حاوی نکته ای است یا خواطر پراکنده و بی مبنا. با تشکر از حوصله و وقتی که از شما می گیریم. التماس دعا از استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک صحت و عدم صحتِ خطورات، مطابقت آن‌ها با عقل و شرع است، وگرنه نباید آن‌ها را پیروی نمود. زیرا اگر به آن‌ها میدان دهید شیطان از طریق قوه‌ی واهمه، عَنان امورات شما را در برمی‌گیرد. موفق باشید

23195
متن پرسش
خدمت استاد بزرگوار سلام: در پاسخ به سوال شماره 23121 راجع به اجنه فرمودید: «اطلاع از باطن افراد هم در حدّ باطن خیالیِ افراد است و نه بالاتر از آن» منظورتان از خیال فقط همان مخزن نگهداری صور است که توسط حواس پنجگانه به آن وارد می شود یا قوای مادون عقل اعم از متفکره، واهمه، متخیله و خیال؟ همچنین فرمودید: دانایی اجنه نسبت به آینده‌ای است که در عالم ماده قبل از وقوع آن واقع می‌شود، نه آن‌که بتوانند به حقایق دسترسی داشته باشند. سوال اینکه: چون آینده چیزی است که در این عالم هنوز واقع نشده پس علم به آن مستحیل است مگر اینکه که از طریق مبادی مافوق عالم مادی مثل عالم مثال یا عقل یا عین ثابته باشد و وقایع آینده از آن طریق دریافت شود. آیا اجنه از مبادی مثالی عالم مادی نسبت به آینده آن علم می گیرند و اطلاع پیدا می کنند؟ و منظورتان از «حقائق» در جواب سوال، حقائق کدام عالم است؟ لطفا مشروح تر بفرمایید. متشکرم - جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً موقعیت تکوینی اجنّه بیش از ورود در عالَم مثال نیست. لذا پیش‌گویی‌هایشان نیز در همان حدّ است که مبادیِ حوادث را قبل از وقوع از عالم مثال و خیال درمی‌یابند و حضورشان نسبت به ورود در اندیشه‌ی انسان‌ها در همان حدّ وسوسه در خیال است، اگر آن اجنّه بخواهند شیطانی عمل کنند. و انسان‌هایی هم که خود را در مسیر شیاطین رشد داده باشند در همین حدّ برایشان امکان حضور هست. لذا نه آن شیاطین و نه این انسان‌ها نمی‌توانند به روح و روان اولیاء الهی دسترسی داشته باشند. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!