بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: آداب معاشرت زن و مرد

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13505
متن پرسش
با سلام: جناب آقای دکتر صادق خرازی در مصاحبه با آقای رشیدپور فرموده اند که امام موسی صدر و شهید بهشتی با زنان اجنبی دست می دادند. می خواستم بدانم آیا واقعا منع شرعی دارد دست دادن به زن اجنبی و اگر ندارد به چه علت الان عده ای مخالفت می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً هیچ‌یک از مراجع مخالف امر فوق نیستند. می‌ماند که شرایط خاص آن را روشن می‌کنند. در این مورد می‌توانید به فتاوای آیت اللّه بروجردی مراجعه فرمایید. موفق باشید

13502
متن پرسش
با سلام و خدمت استاد: استاد من چند ماه است ازدواج کرده ام گمان می کردم از جهت معنوی بهتر شوم با انجام دستور الهی ولی خیلی توفیقات از من گرفته شده است همسرم هم دختر خوب و متدینی است. لطفا راهنمایی ام کنید که چه کنم؟ استاد پر حرفی هم خیلی می کنم و می دانم در حرف هایم لغو زیاد می گویم خیلی تصمیم گرفتم جلوی خودم را بگیرم ولی در جمع دوستان و همسرم خیلی حرف می زنم و شوخی می کنم برای این مورد چه دستوری می دهید تا از این افت رهایی پیدا کنم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در قسمت «ازدواج؛ تولدی دیگر» شده. آرام‌آرام شرایط مناسب معنوی پیش خواهد آمد. احترام به اطرافیان بگذارید، ولی قصد خودنمایی نداشته باشید. در آن صورت تأثیر بیشتری خواهید گذاشت. موفق باشید

13476
متن پرسش
با سلام و احترام: بنده جوانی هستم که حدودا ... سال است ازدواج کرده ام، به اصول شرعی معتقدم و سعی می کنم پایبند باشم اما مدتهاست که دچار بحران روحی شده ام و مهمترین عاملش را زرق و برق و پوشش کشنده و دل فریب جنس مونث امروز می دانم به طوری که علیرغم اینکه سعی می کنم به نامحرم نگاه نکنم اما همان موارد معدود خواسته و ناخواسته ای را که می بینم به شدت درگیرم می کنند. اگر می توانستم قید اعتقادات خودم را بزنم و فکر قیامت را نکنم به راحتی می توانستم خوش باشم و امکانش هم برایم فراهم است اما الان درست مثل این است که در یک باغ میوه باشی و نتوانی از میوه هایش بخوری و یا حتی نگاهشان کنی و یا تشنه باشی و کنار چشمه... با این استدلال که نه می توانم در دنیا خوش بگذرانم و نه آنچنان که باید می توانم چشم و دل خود را حفظ کنم که آخرتم تضمین باشد پس نه دنیا را دارم و نه آخرت و خسرالدنیا و الاخره هستم، بارها فکر خودکشی به سرم زد اما باز هم ترس از عذاب قیامت نگذاشت. من از اینکه هم میل به گناه و نگاه به نامحرم دارم و هم دوست دارم به شرع پایبند بمانم بسیار بسیار در عذابم و زندگی ام جهنم شده است، و حتی زنانی و دخترانی که می بینم را با همسرم مقایسه می کنم و نمازم نیز به حرکات فیزیکی و بدون کوچکترین توجهی تبدیل شده است. بنده از شما عاجزانه و ملتمسانه خواهش دارم مرا راهنمایی فرمایید تا از این وضع خلاص شوم و راهکاری به جز شعارهای تئوریک و تکراری ارائه دهید که مرا قانع کند و در صورت نیاز و صلاحدید از میان آثار صوتی و مکتوب خودتان هرکدام را که در این زمینه موثر است معرفی نمایید، که بی شک اگر این بحرانی روحی من حل شود و خدای ناکرده به خودکشی نینجامد شما زندگی مادی و معنوی یک انسان را نجات داده اید. اکنون تنها دعای نمازم این است که خدایا یا مرا اصلاح کن یا از دنیا ببر. التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- قرارگرفتن در این برزخِ بین دنیا و آخرت به خودی خود بد نیست مگر این‌که نتوانید از این برزخ عبور کنید 2- فکر نکنید این صبری که در این میدان دارید، و خود را به گناه آلوده نمی‌کنید، کارِ کمی است! و نتیجه‌ی کمی در بر دارد! که احساس می‌کنید خسر الدنیا و الآخرت هستید 3- سخن رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را همواره مدّ نظر داشته باشید که می‌فرمایند؛ آن‌چه در سایر زنان می‌بینید در همسر خودتان هست. با این نگاه، چشم‌تان به زیبایی‌های خاص همسرتان گشوده می‌شود و در این مورد به غنای لازم می‌رسید 4- اُنس با مباحث معرفتی، خود به خود روح را آسمانی می‌گرداند تا مظاهر زمینی برای انسان بیش از حدّ جلوه نکند. موفق باشید

13260
متن پرسش
سلام: ببخشید نمی خواستم همچین سوالی را در اینجا بپرسم اما جای دیگری را سراغ نداشتم اگر راهنمایی بفرمایید متشکر می شوم. آیا پدر شوهر و مادر شوهر (به تبع پدر و مادر زن) از نظر دینی پدر و مادر به حساب می آیند و خدمت آنان واجب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم ولایتی از طرف پدر شوهر و مادر شوهر و یا پدر زن و مادر زن برای زن و مرد باشد. ولی از جهت احترام به همسر، بستگان همسر را باید احترام کرد به‌خصوص که همین والدین بودند که در دامن خود همسر شما را پرورش داده‌اند. موفق باشید

13245
متن پرسش
سلام استاد: بنده قصد ازدواج دارم و به تازگي دختري پيدا شده كه محجبه و متدين است ولي در دانشگاه مختلط درس مي خواند و آن هم در شهري غير از شهر خودمان، مسئله اين است كه بنده اصلا دوست ندارم كه همسر آينده ام در محيط مختلط كار كند يا درس بخواند، آيا او را به همسري انتخاب كنم يا به دنبال شخص ديگري باشيم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای روح زن بسیار مفید است در محیط مختلط با نامحرم فعالیت نداشته باشد ولی متأسفانه در این زمان و این تاریخ نمی‌توان به صرف چنین آرزویی از صحنه‌های فعالیت لازم چشم‌پوشی کرد. اگر امتیازهای قابل توجهی در ایشان باشد، به راحتی نمی‌توان از ایشان بگذرید. موفق باشید

13233
متن پرسش
سلام علیکم: از محضرتون سوالی داشتم. چرا خدا موجودی عاطفی مثل زن رو در اختیار موجودی مثل مرد که ترکیب عقل و شهوته که برامدش میشه منفعت قرار داده؟ پس تکلیف طلب زن که طالب عاطفه حقیقیه نه ابراز احساسات برای منافع شخصی فردی که بهش محبت میکنه چی میشه؟ چرا شهوت مرد نیاز عقلانی محسوب میشه اما طلب عاطفه زن توهم؟ البته در عالم حقایق میدونم این احساس نیاز محبت معنی نمیده و فقط محبت به ذوات مقدس معنی میده اما تو دنیای مادی چرا طلب مرد که به دنیای حیوانات نزدیکتره اصالت بیشتر داره تا احساسات زن که به عوالم انسانی نزدیکتره. البته امیدوارم اساعه ادب محضرتون نباشه چون حساب انسان های بزرگ رو از بقیه جدا میدونم. به نظرم اگه بیشتر خانمها و دخترانی که با حجاب نامناسب وارد اجتماع می شدند از محبت پدر یا همسرانشون بهره کافی رو داشتند هیچوقت اوضاع به این شکل در نمیومد. اما متاسفانه زن ها با مرد هایی مواجهند که هوسشون بیشتر براشون تصمیم میگیره و بهای بیشتر به زنانی داده میشه که از زیبایی ظاهری بیشتر برخوردار باشند و مایع تاسفه که در جامعه اسلامی ارزشهای غربی حاکم باشه. ببخشید پر حرفی کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت آن عاطفه‌ی زنانه است که اگر درست هدایت شود جامعه از عاطفه‌ی مادرانه بهره‌مند می‌شود و آن میل جنسی مردان است که اگر درست مدیریت شود جوابگوی روحی و روانی آن عاطفه است. بالاخره «حکمت حق در قضا و قدر / کرده ما را عاشقان یکدیگر. تشنه می‌نالد که کو آب گوار / آب می‌نالد که کو آن آب‌خوار.» چرا میل جنسی مرد را در جای خود همان استقبال منطقی از عاطفه‌ی زنانه نمی‌گیرید؟! موفق باشید

13164
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام استاد عزیز طرز تفکر زیر درست است؟ هر اندازه که می دانید توضیح یا راهنمایی بفرمایید. برای انتخاب همسر، خانمی که روانشناسی می خواند چون مطالب غربی است، این مطالب در او اثر گذاشته است و ممکن است که بعضی از امور تربیت فرزند و عقاید خود او که مادر بچه ها می خواهد باشد تاثیر می گذارد و فرزند نمی تواند استاندارد رشد کند؟ 1. این مطلب چقدر صحیح است؟ 2. آیا در نظر گرفتن این چنین موارد شبیه این (مثلا خانمی که پرستار است و با مردان نامحرم بخاطر کارش در ارتباط است) برای انتخاب همسر درست است یا اشتباه؟ 3. چنین ملاک های برای طلبه و غیر طلبه تفاوتی هم می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموم خانم‌ها در موقعی که مادریِ خود را با تولد فرزند شروع کنند با فطرت الهی کار را ادامه می‌دهند. 2- به هر صورت امروز روزی نیست که زنان حضورشان در خانه کافی باشد مگر آن‌که کاری داشته باشند که در خانه مسئولیت اجتماعی خود را بتوانند انجام دهند. 3- طلبه و غیر طلبه ندارد. همسر یک طلبه هم نباید از فعالیت‌های اجتماعی بیرون باشد. موفق باشید

12881
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یک پیشنهاد داشتم خدمتتان. از آنجایی که وقت عزیز و گرانبهای شما در این سایت برای پاسخ به سوالات معرفتی و دینی است و با این حال برخی از دوستان از شما سوالاتی در خصوص ازدواج و یا تربیت فرزند و مشکلات خانوادگی خودشان می پرسند که البته میزان آن نسبت به گذشته خیلی کمتر شده است. پیشنهاد بنده این است که در صورتی که سوالات کاربران کمی تخصصی باشد (منظورم آن دسته از سوالاتی است که شما در پاسخ به آن می فرمایید بنده تخصصی در این زمینه ندارم) آنها را به سایت دکتر حبشی ارجاع بدهید. ایشان علاوه بر اینکه یکی از روانشناسان زبده در کشور هستند بسیار متعبد و پایبند به مبانی تربیتی دینی و اسلامی هم می باشند. که هم از طریق سایتشان و هم از طریق تماس با شماره ی همراهشان بصورت رایگان مشاوره می دهند: شماره ی دکتر حبشی جهت مشاوره: 09155011764 لینک مربوط به درخواست مشاوره: http://mf-shahedan.com/cultural/gateway/MemberAuthenticate.php?page=TAF التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به شناختی که بنده از جنابعالی دارم و اعتماد و اطمینانی که به حضرتعالی هست؛ فکر می‌کنم همین پیشنهاد در معرض دید کاربران قرار گیرد، برایشان مفید باشد. موفق باشید

12822
متن پرسش
مولام علی درد دلش رو با چاه می گفت اما من شما رو دارم. پس بذار برات قصه پر غصه ام رو بگم. من جوونی هستم که زیر این آسمون هیچی برام ارزشمند تر از بندگی حق در نظر نیست اما نمیدونم چرا غفلت پدرم رو در آورده. استاد من هر چند وقتی به خاطر مجرد بودن و امکان ازدواج نداشتن عمل منفوره و خبیثه و شیطانی استمنا رو مرتکب میشم و از این جهت از خودم عصبانیم. علت عصبانیتم اینه که حیا و عفت جزءخطوط قرمز منه حاج اصغر باورت میشه اگه بگم یه بار موقعیت زنای شیرین برام پیش اومد اما فقط و فقط به حرمت خدا و ترس از او این کار رو نکردم بذار قصه اش رو بگم و خوب دقت کن که تو دل این قصه عمق ناراحتی من رو از خودم بدونی. من جایی کلاس زبان میرفتم که اونجا یه خانم مجردی هم با من هم کلاس بود که از شهری دیگه برا ادامه تحصیل به اصفهان اومده بود و یه خونه مجردی برا خودش گرفته بود و با بهانه های درسی به من نزدیک شد و خودش شماره تلفن ازم گرفت و بعد از مدتی به بهانه درس خوندن منو به خونش چندین بار دعوت کرد و چون پدرش پولدار بود از من توقع پول هم نداشت و خونش هم جایی بود که دور از خونه من بود و مشکل آبروریزی هم وسط نبود و خلاصه همه چیز برا گناهی پر لذت فراهم بود اما به عزت خدا قسم من خونه اون خانم نرفتم و حتی شمارشو پاک کردم تا شیطان منو فریب نده و حاضر به زنا به حرمت حق نشدم. یک بار دیگه هم برام شرایط زنای محصنه فرام بود که بازهم جلو نفسم و خواستش ایستادگی کردم و مرتکب نشدم. حال عصبانیت من اینه که من به لطف حق زیر بار گناه پر لذت زنا نمیرم اما چرا هر چند و قت یک بار مرتکب این خبیثه ملعونه شیطانی استمنا میشم آخه چیکار کنم این گناه رو هم مثل زنا بزرگ ببینم. خسته ام آخه وقتی این عمل رو انجام میدم دوری از خدا و حجاب رو حس می کنم یه راهی جلو پام بذار بر فرض خدا ارحم الراحمین باشه به من بگو نگاه پسر فاطمه رو چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان اگر با تمام تلاشی که کرد و نتوانست بحمداللّه شما را آلوده به گناه بزرگی به نام زنا بکند، سعی می‌کند اولاً: گرفتار گناه دیگری بشوید و ثانیاً: از آن مهم‌تر سعی می‌کند شما را از ادامه‌ی مسیر إلی اللّه که بحمداللّه از آن جدا نیستید مأیوس کند. تنها عرض بنده آن است که مطمئن باشید اگر بتوانید با آزادشدن از این گناه پوزه‌ی شیطان را به خاک بمالید دریچه‌هایی از آرامش و اطمینان برایتان گشوده می‌شود که تصور آن را هم نمی‌کردید. موفق باشید

12801
متن پرسش
سلام استاد: در سؤال 12698 درمورد لمس بدن نامحرم پرسیده بودم که فرمودید: «عمق فاجعه را باید شناخت و با تمام وجود توبه کرد تا إن‌شاءاللّه خداوند با تجلی نور خود جذبه‌ی نفسانی این صورت را از بین ببرد.» چه کنم که عمق این فاجعه را بشناسم تا بتوانم با تمام وجود توبه کنم؟ متأسفانه لذت این گناه همچنان در دل من باقی ست، در نماز و حجاب و ارتباط با نامحرم سهل انگار شده ام، به شدت احساس نیاز به ازدواج می کنم اما امکان ازدواج با فرد مذکور را ندارم و گزینه های دیگر هم که مطرح می شوند بخاطر وابستگی به این فرد و عذاب وجدان از این گناه نمی توانم به آنها فکر کنم، خواهشمندم کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بدانید در این امور که موجب ایجاد صورت‌های ذهنیِ شیطانی می‌شود، از انوار الهی و اُنس با رب‌العالمین محروم می‌گردید، نه‌تنها اراده‌ی انجام آن را نمی‌کنید بلکه سعی می‌کنید صورت ذهنی آن عمل وقتی آمد، دنبال نشود و لذا کم‌کم این میل کاذب ذهنی از قدرت می‌افتد. موفق باشید

12445
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد گرامی: خواستم نظر جنابعالی را در مورد حضور بانوان در استادیوم های ورزشی بدانم. با شرایط کنونی موجود در جامعه، آیا می توانیم به این نتیجه برسیم که با اندیشیدن تدابیری در استادیوم ها، حضور بانوان را امکان پذیر کنیم تا جوانان را از اشتغال به اموری چون اعتیاد به مواد مخدر و فحشا دور کرده و آنان را به ورزش کردن ترغیب نمود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، موضوع بسیار حساسی است از یک طرف نباید زمینه‌های آلوده‌شدن این نسل را با ایجاد فضای اختلاط و مخلوط‌شدن زن و مرد فراهم کرد و نسبت به فضا و کلمات غیر اخلاقی که عموما در این میادین اظهار می‌شود بی تفاوت بود، از طرف دیگر نمی‌توان این نیاز را که عده‌ای از زنان بالاخره تمایل دارند به شکل حضوری در مسابقات آن‌چنانی شرکت کنند بی جواب گذاشت. شاید اگر که با مسابقاتی مثل والیبال شروع کنند که مشکلات فوق الذکر قابل کنترل تر است تا یک نحوه فرهنگ‌سازیِ مدیریت‌شده شکل بگیرد، بد نباشد. البته با توجه به توصیه‌ی دلسوزان ملت یعنی فقهای عزیز، در حال حاضر باید موضوع متوقف باشد، به‌خصوص که بزرگان دین در رابطه با حضور زنان در میادین فوتبال فعلاً حساسیت به‌جایی داشته‌اند. در ضمن عنایت داشته باشید که سایت «میدان 72» از آقای احمدی‌نژاد نقل می‌کند که ایشان در مورد حضور زنان در میدان‌‌های ورزشی می‌فرماید: «من با رهبری صحبت کردم، رهبری گفتند در دولتهای دیگر بخاطر اینکه سوء استفاده و بهره برداری سیاسی ممکن بود بشود، اجازه ندادم ولی ایشان به بنده اجازه دادند. بعد چون فضا خراب شد، ایشان فرمودند موضوع را جمع کنید چون فعلا مسأله اول مملکت این نیست» (میدان 72 28 خرداد 1394). موفق باشید

12410
متن پرسش
استاد گرامی، سلام و عرض ادب: زن عموی بنده معتقد به حجاب نبوده و از 20 سال قبل که وارد خانواده ی ما شده اند جلوی نامحرمان حتی روسری هم بر سر نمی کند، مگر بعضی از مردهای خیلی غریبه تر که احیانا عموی من نظر خوبی به آنها نداشته و از ایشان خواسته اند که جلوی آنها روسری بپوشد. من 8 ماه است که عقد کرده ام و از همان ابتدا دغدغه ی این را داشته ایم که منو همسرم که مقید هستیم چگونه باید روابط خانوادگی خود را با ایشان تنظیم کنیم. ما با عموهایم زیاد رفت و آمد داریم و این مسئله را سخت تر می کند چون مواجهه ی ما با ایشان سالی یکی دو بار نیست که بتوان یک جوری آن را مدیریت کرد. در این هشت ماه همسرم بوده که به امید بهتر شدن وضعیت حجاب ایشان و برهم نخوردن روابط ما با عمویم و حفظ رضایت و احترام پدرم، مدارا کرده و هر جا ایشان هم بوده اند همسرم راضی شده اند که بیایند ولی سر به زیر و معذب نشسته اند. من در این مدت هر دفعه به زن عمو و برخی از فامیل گفته ام که همسرم از این وضع ناراضی هستند و از زن عمویم با نرمی و شوخی خواسته ام که روسریشان را بپوشند ولی کوتاه نمی آیند و می گویند همانطور که من به نظرات شما احترام می گذارم و چادر مشکی شما را تحمل می کنم شما هم باید به عقاید من احترام بگذارید و من را بدون روسری قبول کنید. منو همسرم فکر می کنیم که اگر بخواهیم همینطور با مدارا ادامه بدهیم به زودی این رفت و آمد ما تبدیل به توقع آنها و وظیفه ی ما می شود و این ما هستیم که همیشه ناراحتیم و چه بسا در تربیت فرزند هم دچار محذورات و مشکل خواهیم شد. استاد وظیفه ی ما چیست و راه درست برخورد با اینگونه رفتارها خصوصا که از این نمونه آدمها در خانواده ها زیادند چیست؟ پیشاپیش از پاسخگویی شما تشکر کرده و بابت طولانی شدن پرسشم عذرخواهی می کنم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید اسلام آمد تا مرز حق و باطل اعمال انسان‌ها را مشخص کند و ما در زیر سایه‌ی اسلام هرگز نمی‌توانیم مثل کسانی فکر کنیم که خود را از اسلام جدا می‌دانند و تحت عنوان آن‌که به عقیده‌ی ما احترام می‌گذارند ما هم باید به عمل غیر شرعی آن‌ها احترام بگذاریم. خدای ما چنین چیزی را از ما نمی‌پذیرد. وظیفه‌شما و همسر شماست که در جلسه‌ای که معصیت خدا در آن واقع می‌شود شرکت نکنید. موفق باشید

12419
متن پرسش
سلام علیکم اینکه استاد مطهری (ره) فرمودند: که «تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را محدود می کند به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم آغاز محرومیت و محدودیت است.» لطفا بفرمائید که منظور استاد از این محرومیت و محدودیت در اجتماع دوم به چه چیزهایی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جامعه‌ی جنسی، انسان‌ها همه‌ی فکر و ذکر خود را در ارضاء امیال جنسی خود صرف می‌کنند و بدین جهت همواره خود را از امیال جنسی محروم می‌یابند زیرا بیشتر از آن‌چه یافته‌اند می‌خواهند و این میل هیچ‌وقت تمام‌شدنی نیست. ولی در موقعی که میل جنسی در محدوده‌ی خانواده و در ذیل احکام الهی برآورده شود افق‌های دیگری در مقابل انسان گشوده می‌شود که در آن صورت میل جنسی حاکم نیست تا در این مورد بی‌نهایت‌طلب شود. موفق باشید

12417
متن پرسش
چگونه راه وسوسه های شیطانی را سد کنیم که با توجه به داشتن همسر وسوسه نگاه به نامحرم و غیره در ذهن ما می آید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هست مبنی بر این‌که انسان در چنین شرایطی باید با کنترل نگاه خود به نامحرم قدرت وساوس شیطانی را کم کند. موفق باشید

12368
متن پرسش
با سلام و قبولی طاعات و عبادات جنابعالی: اینجانب یک طلبه هستم همسری دارم که فردی مذهبی ولایتی اهل مسجد و جلسات فرهنگی و مطالعه کتب و سایت شما و خلاصه اهل مطالعه و روشنفکر و بچه انقلابی. 7 سال است با او دارم با تمام عشق و علاقه ای که دارم زندگی می کنم، با روحیه سرد و خشک عاطفی بودن او کنار آمدم اما یک چیز است که بیش از اینکه در مورد خودم و آسیب روحی که به من و فرزندانم می زند نگران باشم، درباره خودش نگرانم و عاقبت این امر در آخرت و آن مساله بداخلاقی و بدزبان بودن او در منزل است. باور کنید بعضی مواقع به ایشان می گویم مراقب باش خدای نکرده به عاقبت سعد معاذ مبتلا نشوی ولی او در این زمینه غرور نابجا دارد و اصلا قبول دار اینکه بد زبان و بد اخلاق است نیست و خود را مبری می داند. همیشه جوری صحبت می کند که انگار فقط خود عاقل است و من را فردی بی عقل و نفهم و بی شعور خطاب می کند (البته من هیچ ادعایی در این زمینه ندارم فقط تلاش می کنم خود را رشد دهم خیلی ببخشید اسائه ادب کردم و این واژه های با بار منفی را نوشتم) حقیقت امر این است که از لحن تند او خسته شده ام. باور کنید حتی در مساله کوچک هم انگار او اصلا زبان نرم و لین ندارد. مثلا صبح ها خیلی مواقع ایشان سر وقت به اداره تشریف نمی برند و مشغول گوش کردن صوت فلسفه یا استفاده از وایبر و واتساب و... به قول خودشان ارشاد فرهنگی اند و وقتی من به ایشان یاداوری می کنم عزیزم شما الان باید بروید سر موقع کار باشید و نظم در ساعت داشته باشید و.... بلافاصله موضع تند می گیرد. اطاله کلام نکنم چون خیلی روحم کسل و خسته شده بود خواستم از جنابعالی در این زمینه راهنمایی بخواهم. موفق و سلامت باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان در مورد غضب به این راحتی‌ها دست از سر مؤمنین بر نمی‌دارد به‌خصوص نسبت به غضب به خانواده و فرزندان. ولی اولاً: با مدارا با ایشان و ثانیاً: با تحریک‌نکردن جنبه‌ی غضبیه‌ی ایشان کمک کنید تا به مرور از این مرحله بگذرند و از میوه‌های شیرین عبور از غضب، شما و فرزندانتان نیز بهره‌مند گردید. موفق باشید

12283
متن پرسش
سلام: ببخشید یه سوال داشتم، لطفا راهنمائیم بفرمائید. باتوجه به اینکه جهت کسب فیض بیشتر در مسیر معرفت و خود شناسی، رسیدن به محضر ائمه (ع) یا امام زادگان یا زیارت قبور علما و اهل دل، به مدت ها و هفته های مشخص رو توصیه می فرمایند و از طرف دیگر با عنایت به فرمایش حضرت زهرا (س) مبنی بر اینکه بهترین حالت برای زن را ندیدن نامحرم یا دیده نشدن توسط نامحرم توصیف می فرمایند ... و در شرایط فعلی اجتماعی که لازمه تشرف به این اماکن مقدس و بهره گرفتن، رفتن مسیرهای طولانی و جابجایی با وسایل نقلیه عمومی هست و واقعا در مواردی نه به لحاظ جسمی بلکه به لحاظ روحی اذیت و آزارهایی رو به همراه دارد، آیا با نیت عمل به این فرمایش حضرت و به حداقل رساندن این ترددها، زیارت و توسل در منزل می تواند همان فواید و آثار روحی و نزول برکات رو داشته باشه؟!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌ی ارزشمند حضرت زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» برای زنان از یک طرف در همه‌ی تاریخ‌ها کارساز است و عامل حفظ و بقای روح قدسی آن‌ها خواهد شد، ولی شرایط تاریخی را هم نباید فراموش کرد زیرا در آن زمان اکثر بالاتفاق کارها در خانه انجام می‌شد و حضور زنان در کوچه و بازار امری لغو و پوچ بود در حالی‌که شرایط امروز ما فرق کرده است، لذا باید حضور در کوچه و بازار را به‌کلّی ترک نکرد بلکه به حداقل رساند. از طرفی زیارت ائمه و اولیای الهی آن‌قدر برکت دارد که مختصر مواجه‌شدن با نامحرمان لطمه‌ای به آن نمی‌زند به طوری‌که خود حضرت بعد از شهادت حضرت حمزه«سلام‌اللّه‌علیه» مکرراً به زیارت ایشان می‌رفتند با این‌که فاصله‌ی قبر جناب حمزه با منزل حضرت نسبتاً طولانی است. موفق باشید  

12151
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: پسر من در ترم چهارم دانشگاه مشغول به تحصیل است و به دختری علاقه مند شده و می خواهد با او ارتباط برقرار کند برای همین با من مشورت کرد و من او را از این کار نهی کردم اما او گفت در دانشگاه ما بچه های مذهبی هم این ارتباط ها را به شکلی کنترل شده تجربه می کنند و کاملا عادی است. من به او گفتم اسلام به شما اجازه نمی دهد همین و بس! و او ضمن صحبتهایی که مطرح کرد و اینکه این علاقه مندی برایش درگیری فکری شدید ایجاد کرده و به روند تحصیلیش لطمه زده و از طرفی از من پرسید مرز اسلام در اینگونه ارتباطات کجاست؟ و گفت من نمی توانم قبول کنم که خدایی که ما را آفریده و خودش به ما قلب داده هیچ راهی برای این نوع ارتباط نگذاشته باشد و گفت من می خواهم با رعایت حد و مرز دینی وارد این ارتباط شوم و با کمی تامل مادر حد و مرز دین کجاست؟ حال من از شما استاد عزیز یاری می طلبم برای پاسخ دادن به جوان دلباخته ام یاریم دهید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند علاقه به جنس مخالف را در انسان قرار داده تا خانواده شکل بگیرد و چنانچه دختر و پسر جهت تشکیل خانواده با یکدیگر صحبت کنند از نظر شرعی در آن حدّ مجازاند، ولی صحبت با نامحرم به خودی خود شرعی نیست و موجب از بین‌رفتن روح ایمانی انسان می‌گردد. موفق باشید

12142
متن پرسش
سلام علیکم جناب استاد! بنده همان فردی هستم که سوال 12115 رو پرسیده بودم. (در این لینک: http://lobolmizan.ir/quest/12115) اما بنده با جستجو متوجه شدم برخی سوالات دیگه هم مشابه سوال من وجود دارد. خاصتاً سوال 1918(در این لینک: http://lobolmizan.ir/quest/1918) اما احساس می کنم پاسخی که به سوال بنده داده اید؛ با پاسخی که به سوال 1918 داده اید اندکی با هم متعارض هستند. شما در پاسخ به سوال 1918 که فرد پرسیده است: «در رساله های مراجع آمده اگر در هنگام صحبت و مشاهده نامحرم خوف مفسده و افتادن به گناه افتادن باشد باید اجتناب شود و گرنه اشکال ندارد. حال این مفسده دقیقا یعنی چه؟! چون که اگر مفسده و گناه را صرفا استمناء و زنا بدانیم آنوقت می توان گفت خیلی از این صحبت ها مخصوصا آن صحبت هائی که در مکان عمومی است این مفسده را ندارد. چون واقعا مثلا چند کلام صحبت با نامحرم یا در خیلی از موارد نگاه به نامحرم موجب استمناء و زنا نمی شود. اما اگر بخواهیم دامنه مفسده را آنچنان وسیع در نظر بگیریم که حتی مثلا اینکه ممکن است بعد از صحبت با نامحرم انسان تا چند دقیقه بعد از آن صحبت نیز به فکر نامحرم باشد یا مثلا حتی اینکه مقداری دل انسان در هنگام صحبت بلرزد و ... آنوقت باید گفت شاید بالای 95% مکالمات اینچنین وضعی داشته باشند و طبق این مبنا تقریبا باید گفت بطور مطلق مرد و زن نامحرم نه به هم نگاه کنند نه حتی با هم صحبت کنند. حتی طبق این مبنا مثلا اگر در خیابان زنی از ما آدرس سوال کرد نیز نباید به او جواب داد....» شما پاسخ داده اید: «مسلّم منظور از مفسده در ارتباط با نامحرم، همان نوع دوم است ولی باید توجه داشت حتّی برای یک جوان در حال عادی این‌طور نیست که اگر نامحرمی از او مثلا آدرسی بپرسد دل او بلرزد مگر این‌که او از تعادل اولیّه‌ای که عموم انسان‌ها دارند به جهت غلبه‌ی خیالات (به هر دلیلی که غلبه کرده‌است) خارج شده و صورت‌های ذهنی که خودش به ایجاد آن‌ها دامن زده همواره مدّ نظرش باشد و در برخورد با نامحرم برای او تداعی شود.» اما در پاسخ به سوال بنده فرموده اید: «اولیاء الهی که متوجه ظرائف حالات نفسی خود هستند و خاستگاه‌های توهّم را می‌شناسند، متوجه‌اند در چه صحنه‌هایی وَهم به میدان می‌آید و حجابِ نظر به حقایق می‌گردد و توصیه‌های آن‌ها ریشه در شناخت حضوری آن‌ها نسبت به ظرائف نفسِ انسانی دارد و هراندازه بیشتر رعایت کنیم بیشتر متوجه نقش تخریبی وهم می‌شویم.» در پاسخ به بنده طوری صحبت کرده اید که حتی یک سلام نیز (طبق همان روایت امیرالمومنین(ع)) می تواند زمینه ساز حضور وهم شود. اما در پاسخ سوال 1918 پاسخ داده اید حتی برای یک جوان عادی نیز نباید طوری باشد که اینکه اگر خانمی از او آدرسی پرسید دچار مفسده ای بشود مگر اینکه از تعادل اولیه انسان ها خارج شده باشد. آیا من درست فهمیده ام که ظاهراً بین این 2 پاسخ تعارضی وجود دارد؟ اگر درست فهمیده ام لطفاً رفع تعارض بفرمائید. اما اگر بد فهمیده ام بفرمائید اشکال کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم تعارضی در میان باشد. هر اندازه انسان بیشتر کشیک نفس بکشد بیشتر متوجه ظرائف خطوراتش می‌شود و معنای مفسده در سؤال اول صرفاً آن چیزی نیست که شما نام برده‌اید، بلکه همین‌که انسان در ارتباط با نامحرم گرفتار خطورات وَهمی شود مفسده است و او را از سیری که باید به سوی حقایق بس متعالی و زیبا و آرام‌بخش جلو ببرد محروم می‌کند. البته فرق می‌کند که یک خانم واقعاً از شما با جدیّت تمام آدرس می‌پرسد یا این‌که یک دختر بخواهد دامی برای شما پهن کند؛ این دومی است که باید از آن سریعاً حذر کرد. موفق باشید

12115
متن پرسش
سلام علیکم بر جناب طاهر زاده: این درست است که غریزه جنسی خیلی قدرت دارد و خیلی ها را به انحراف می کشاند حتی خیلی از متدینین و مذهبی ها. اما خب برخی احادیث در این زمینه وجود دارد که به نظر می رسد دیگر خیلی در این زمینه احتیاط کرده است که من واقعاً وجه این میزان احتیاط را نمی فهمم. مثلاً حضرت علی (ع) می فرمایند من به دختران جوان سلام نمی کنم. خوب من واقعا نمیدونم. من خودم تا حالا بارها شده تو مهمونیا و جاهای دیگه به دختران سلام کردم و هیچ اتفاقی نیز نیفتاده. دوستان دیگه هم که اینو پرسیدم اونا هم گفتن برای ما نیز اتفاقی نیفتاده. نمیدونم. شاید ما مریضیم. شاید شهوت جنسی ما فوق العاده پائین است. شاید مشکل هرمونی داریم ما. شاید ... . اما خب واقعا این برام سواله که آیا حتی یه سلام خشک و خالی هم ممکنه موجب مفسده بشه؟! یا حتی خود بنده و باز دوستان که پرسیدم شده که مثلا تو مهمونی چند کلمه ای با دختر نامحرم حرف زده ایم اما بازم هیچ اتفاقی نیفتاده. حتی شده باز بنده و دوستان که موقع صحبت با یه نامحرم بهش نگاه هم کردیم (اما نه نگاه خیره و از روی شهوت) اما حتی نگاه نیز هیچ مفسده ای نداشته است. حال واقعا این برام سواله که اگه این احادیث هست آیا ماها مریضیم که هیچ اتفاقی برامون نیفتاده یا نه ما مریض نیستیم بلکه این احادیث منظور دیگری دارن؟؟!! یا مثلاً در روایتی داریم که میگه حضرت داود(ع) به فرزند خویش فرمود: پشت سر افعی و شیر راه برو؛ اما پشت سر زن راه مرو. حالا این یعنی چی؟ یعنی حتی راه رفتن پشت سر یه زن هم میتونه خطرناک باشه؟!!! هر روزه هزاران مرد پشت سر هزاران زن در خیابان و جاهای دیگ راه میرن و و فکر هم نمی کنم این باب خطری کسی رو تهدید بکنه. مخصوصا اونکه زن مورد نظر نیز چادری و با حجاب کامل باشه. حالا بله اگه دختر جوانی بود که بدحجاب بود لباس تنگ پوشیده بود و با ناز و عشوه راه می رفت؛ بله ممکنه راه رفتن پشت سر همچین دختری خطرآفرین باشه. اما راه رفتن پشت سر یه زن چادری که معمولی راه میره و حتی کفشش نیز صدا نمیده و ممکنه پا به سن گذاشته باشه این هیچ خطری نداره. خود بنده بارها شده در خیابان پشت سر دختری راه رفتم و هیچ خطری هم نداشته. قطعاً برای شما دوستان هم این مسأله پیش اومده یه جایی تو خیابونی ایستگاه اتوبوسی ایستگاه مترویی جایی پشت سر زنی راه رفتید. براتون خطری داشته؟ حالا واقعاً این میزان احتیاط وجهش چیه؟؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء الهی که متوجه ظرائف حالات نفسی خود هستند و خاستگاه‌های توهّم را می‌شناسند، متوجه‌اند در چه صحنه‌هایی وَهم به میدان می‌آید و حجابِ نظر به حقایق می‌گردد و توصیه‌های آن‌ها ریشه در شناخت حضوری آن‌ها نسبت به ظرائف نفسِ انسانی دارد و هراندازه بیشتر رعایت کنیم بیشتر متوجه نقش تخریبی وهم می‌شویم. مثل انسانی که وقتی تازه از حمام آمده کم‌ترین لکه را بر روی بدن خود احساس می‌کند. در مورد زندگی در خیابان‌های امروز شاید موضوع با آن شکلی که ما در کوچه‌‌ای خلوت پشت سر یک زن نامحرم حرکت کنیم، فرق می‌کند. موفق باشید

12011
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در آیه 34 سوره نساء تمهیداتی برای تنبیه زن گفته شده: مرحله اول پند و اندرز، مرحله دوم دوری از بستر و مرحله سوم زدن زن است. خواهشمند است تفسیر این مراحل را بیان نمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است، بعضی‌ها معتقدند این در رابطه با تمرد زنان است و خروج از خانه در فضایی که پای همخوابگی با مرد غریبه در میان باشد. موفق باشید

11866
متن پرسش
با سلام و ضمن تشکر از شما: سوالی از حضورتان داشتم در رابطه با تکلیف و حق پدر و مادر. بنده در خانواده مذهبی نبودم و مدام از جانب فامیل و خانواده بابت اعتقادات و افکارم مورد تمسخر و سرزنش قرار می گیرم و یکی از این موارد که بارها و بارها باعث بحث و رفتار نه چندان خوبی بین من و پدرم شده است مسئله پرداخت خمس است یا شرکت در مجالس گناه و... بارها بابت پرداخت خمس صحبت کردم اما منجر به عصبانیت و ناراحتی ایشون شده است و حتی باعث توهین و بدرفتاری با من هم شده و البته ایشان اخلاق تندی هم دارند و با هر امری که مخالف میلشان باشد رفتار اینگونه دارند بارها سعی کردم تحمل کنم اما گاهی اوقات من هم رفتاری می کنم که ناراحتی را بیشتر می کند واقعا در اینگونه موارد تکلیف چیست؟؟ به هر حال هرکس عزت و شخصیتی دارد و در برابر تخریب آن واکنش نشان می دهد و این نگرانی هم مدام همراه من است که این اخلاق و تضاد فکری بسیار من با ایشان در امر ازدواج هم مشکل ساز شود چرا که اولویتها و ملاکهای من برای ایشان بی معنی و اولویتهای ایشون هم برای من اصلا اولویت نیست. بسیار لطف می فرمایید اگر به بنده کمک کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روشن است که شما نمی‌توانید پدرتان را متذکر وظایف شرعی‌اش بکنید، تکلیفی ندارید که بخواهید دعوا راه بیندازید. درگیر نشوید و احترام‌شان را حفظ کنید. موفق باشید

11768
متن پرسش
سلام علیکم: درست است که محبت به همسر و فرزند و مومنان را خدا قرار داده است حال اگر عملی را بخاط محبت به آنها انجام دهیم چگونه می شود آن عمل را مخصوص و خالص برای خدا دانست؟ به عبارت بهتر چطور می شود آن عمل را دوگانه ندانست و یگانه برای خدا فرض کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به حکم وظیفه و برای پرورش یک گوینده‌ی «لا إله إلاّ اللّه» به فرزندتان خدمت کنید، عمل شما مخصوص خدا است. موفق باشید

11733
متن پرسش
سلام استاد عزیز: گاها که امام خمینی رحمت لله علیه یا علمای دیگر را می خواهم به عنوان الگو و یک زندگی مطلوب انتخاب کنم دچار یک نوع بی میلی می شوم چرا که در زندگی این بزرگان وارد شده مثلا 18 ساعت مطالعه داشتند و یا مثلا یک دقیقه هم حتی سر سفره از کتاب یا قرآن استفاده می کردند که وقت هدر نرود و یا... با این وضعیت کی برای خانواده وقت می گذاشتند کی با همسر صحبت می کردند؟ کی به تربیت فرزند صحبت با فرزند گوش کردن حرف آنها کی با دوستان بودند کی به کوه و دشت و استفاده از آیات آفاقی و....؟ آیا انسان اگر بخواهد به مقامات این بزرگان برسد در آخرت باید حتما مانند ایشان این قدر مطالعه و ... باشد؟ 2- اگر دانشجویی که حالا طلبه شده و بالتبع با سن26 سال هنوز پایه دوم است اگر بخواهد به نهایت کمالی که می تواند برسد، برسد چقدر باید به تفریح حلال چقدر زمان برای همسر بگذارد؟ آیا می شود که فردی روزانه 4 ساعت از 24 ساعت برای همسر قرار دهد و به نهایت کمال برسد؟ اگر آری آیا و چرا بزرگان این طور بودند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- یکی از مشکلاتی که در سیره‌نویسی‌ها می‌بینیم همین است که وجهی از شخصیت افراد بزرگ را برجسته می‌کنند و بزرگی آن‌ها را که به جهت تعادل در امور انسانی بوده متذکر نمی‌شوند.! فکر می‌کنم به همین جهت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آن روایت مشهور می‌فرمایند: «حُبِّبَ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا ثَلَاثٌ النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاة» براى من پسنديده شده از دنيا سه چيز: زنان، و بوى خوش، و نور چشم من در نماز است‏. تا برای بشریت معلوم کنند اسوه‌ی شما، انسانِ متعادلی است و در همین رابطه مولوی در وصف رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گوید: «نه بشر بودی و نه خسته ز خاک/ ای بشیر ما، بشر بودی و پاک». 2- وقتی انسان در مسیر صحیح قرار گرفت 26 سال که سهل است، اگر 90 ساله هم باشد افقی از نورانیت را در مقابل خود می‌یابد که همه‌ی هستی او را تشکیل می‌دهد. موفق باشید   

11729
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: می خواستم ببینم عرف امروزه در مورد سفره های غذا برای میهمانیها چگونه است؟ مثلا جایی که آدم میره پنج نوع غذا براش میارن اگه بیان منزل ما و یک نوع غذا بزاریم بی احترامی میدونن مثلا اگه دو نوع بزاریم غیر اخلاقی تلقی میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا شد به میهمان احترام بگذاریم ولی نه به قیمت بی‌احترامی به حکم خدا! باید با یک خورش از میهمان پذیرایی کرد نه بیشتر. موفق باشید

11697
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و خدا قوت: درخواست کمکی که دارم شاید خسته کننده و وقت گیر باشه می دانم لحظاتتان چقدر گرانقدر است اما تنها کسی که امید دارم واسطه ای از خدا برای راهنماییم باشد شما هستید. همیشه برایتان دعا می کنم. من در خانواده درشرایط سخت روانی بزرگ شدم پر از تعارض و درگیری مادر پدر که همیشه در وحشت و ناامنی و استرس بودم حتی الان هم بدتر و بدتر می شود. سالهاست آنها در یک خانه با هم حرف هم نمی زنند جز بعضی اوقات ابراز نفرتها و تهدیدهای مادر.. ما بچه ها همه از هم دور و خسته از دعواهای بی خودمان هستیم. نمی توانم با آنها مهربان باشم و بیشتر فاصله می گیرم. می خوام هیچ رابطه ای نداشته باشم و تا حدی اینطور شده نباید با من کار داشته باشند من هم کاری به آنها ندارم چون خیلی زود عصبانی و پرخاش می کنم و پشیمانی. پدرم روحانی و غرق در لذت عبادت با خدا و از همه ما کناره می گیرد و اجازه ارتباط خانوادگی عملا با کسی نداده که تا این حد تنها نباشیم. از هیچ کس حرف نمی پذیرد.. در تمام دنیا کسی جز خدا ندارم حتی مادر پدر را و کسی را هم جز او نمی خواهم. خودم هیچ وقت میل به ازدواج ندارم اما در مورد خواهرانم اصلا احساس مسئولیت نمی کند. مادرم هم خیلی خدایی است و من همیشه از مذهبی بودن خانه مان متعجبم چرا که معنای خدا و مذهب چیزی جز خشم و تهدید و طرد نبوده که بعضی کلا خدا و نماز را کنار گذاشتند. به هر حال من خیلی با وسواس و استرس ارتباطم با خدا رو میخام اصلاح کنم نه از لحاظ شریعتی و احکام بلکه طرز نگاهم به خدا. در ظاهر از کتابهای معرفتی و حوزوی و روانشناسی و در حد امکان اساتیدی مانند جنابعالی استفاده می کنم در دانشگاه علوم آزمایشگاهی را تمام کردم و هم زمان غیرحضوری در حوزه قم میخانم که می دانم به درد نمی خورد ولی از درون می سوزم که خدای ذهنی و فکری در من رسوخ کرده و با هیچ چیز از بین نمی رود خدایی که از تک تک کارها و لحظات زندگیم گناه می سازد. من قبلا اشاره ای کردم اما جوابم رو نفهمیدم بیماری ها و مشکلات شدید روانی پیدا کردم که دیگه از خودم ناامید می شدم اما خدا نجاتم می داد. شب و روز علاوه بر نا آرامی های ذهنی این فکر مثل خوره جانم را آب می کند که عملا نمی توانم با محبت و عشق خدا زندگی کنم انگار محبت برای من فقط ترس و احساس گناه معنی می دهد به همین خاطر زندگیم خشک و خشن می شود و خسته می شوم می بُرم. آشتی با خدا و معرفت نفس رو می فهمم اما قلبم مشکل دارد. می شود مدتی حضور خدا رو حس کنم و لذت عبادت و عشقش را حس کنم اما همان خود شکنجه ای سخت تر می شود وقتی ناگهان قلبم سنگ می شود و حال هیچ چیز را ندارم و دیگر نمی شود. می گویند خُلقت ناپایدار است و از نظر روانپزشک که دارو می خورم درمان مشکل شخصیتی سخت است یا ناممکن. اما من زحمت می کشم و منفعل نیستم ولی در خانه تنها و افسرده و شهری غریب که حتی به زیارتگاهی دسترسی ندارم که شاید روحم آزادتر شود چه کنم؟ ای کاش هیچکدام از حرفهایم ناشکری و شکایت از خدا نباشد چون می دانم کار خدا جز حکمت و صلاح و نعمت برای رشد من نبوده و نیست. عذاب من از خودمه که صاف نمیشم، یکی از مشکلات بزرگم که همیشه آزارم می دهد مساله خواب است. خوابهای من همیشه کابوس و وحشت و آزاره، نمیتونم بیدار شم وقت بیداری هم سردرد و بدنم کوفته هست تا شب که این خودش نشان میده که روحم در چه مرحله پستی گیر کرده و بالاتر از وهم و خیال و این دنیای بی ارزش نمی رود. هرکاری به ذهنم رسیده کردم: وضو و دعا و خوراک کم و... ولی فایده ندارد به خودش التماس می کنم نجاتم بدهد از دنیا چیزی ازش نمی خوام فقط به خودش وصلم کند. کابوسم در واقعیت اینست که آن دنیا بگویند بیمار بودی و ظرفیت بیشتر از این نداشتی. التماس می کنم کمکم کنید و بعد دعایم کنید. بسیار متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگانی مثل مولوی در چنین تنگنایی قرار داشتند که یک‌مرتبه هدایت الهی کارشان را به جایی رساند که در اُنس با خدا، مثنوی معنوی را پدید آوردند که قصه‌ی رهایی از همه‌ی این فشارها و کابوس‌ها است. به قول خودش: «به طریق ترجمانی به نهان از او بپرسم به شما جواب گویم» کاری کنید با مثنوی مولوی مرتبط شوید. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!