بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: اقتصاد و بانک

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34855
متن پرسش

سلام استاد: برخی ها اصرار دارند که دین گریزی ها و ضعف های مربوط به دینداری که در جامعه ما بعضاً مشاهده می شود را به پای نظام و مسئولین بنویسند و معتقدند عملکرد مسئولین جمهوری اسلامی مخصوصاً در زمینه های اقتصادی منجر به دین گریزی ها شده. دلایلی هم که معمولا مطرح می کنند اشاره به جمله ای است که می‌گوید اگر از دری فقر وارد شود از در دیگر ایمان خارج می شود. نظر جنابعالی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند در این‌که کوتاهی‌هایی شده است؛ بحثی نیست. بحث در آن است که آیا ما و حتی جهان اسلام برای عبور از مشکلاتی که به هر دلیلی داریم، راهی جز رجوع به اسلام ناب محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متذکر آن بودند، داریم؟ آیا باید از دین عبور کرد و یا از یک طرف از متحجّرین نادان و از طرف دیگر از روشنفکرانِ غرب‌زده؟ این‌جا است که حکمت و زمان‌شناسی اقتضاء می‌کند تا زمانه خود را بشناسیم و از مشکلات موجود در دل دینداریِ نابی که حضرت امام متذکر آن بودند؛ عبور نماییم، و این است هنرِ ما در زمان‌شناسی. موفق باشید    

34732
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار. حقیر در چند سال گذشته که وارد بازار شدم همیشه در گیر مسائل فقهی مبهم شدم. اما سوالی که حقیر دارم اینه که با توجه به اینکه حکومت، اسلامی هستش و حصرت آقا در راس هستند برای گرفتن فتوا کفایت می‌کند یا ما باید بیشتر تحقیق کنیم؟ مثلا من اخیرا از بزرگواران پرسیدم نظر حضرت آقا در مورد صندوق های بورسی خصوصا صندوق بورسی با درامد ثابت چیه؟ فرمودند اگر طبق نظر شورای نگهبان باشد حلال است. مگر ما در ایران اسلامی بدون تایید شورای نگهبان قانون تصویب می‌کنیم؟ مگر وام های بانکی طبق تصویب شورای نگهبان یا حداقل تایید شورای نگهبان نیست؟ پس هیچ قانونی نباید در ایران اسلامی و عزیز حرام باشد. واقعیت من ماندم که هیچ بزرگواری نیامد یک مبنا برای تحلیل به امسال حقیر که فقه نخوندیم بده و ما در بازار شاید بتونیم حلال پول بدست بیاریم و خرج دین کنیم ولی می ترسیم چون واقعا مبنای تحلیلی نداریم مثلا من یک عمر فکر می‌کردم فروش اقساطی این فروشگاهها حرام است ولی با توضیح یک بنده خدایی فهمیدم حلال است. حالا اینا رو میشه با فتوا بدست آورد ولی آیا همینکه فتوا رو شنیدیم حله یا واقعا باید بیشتر مسئله رو بشکافیم؟ لذا از حضرت عالی جهت فعالیت و کمک به اقتصاد انقلاب اسلامی و ان شاءالله حضور در این تاریخ که اقتصاد در هر صورت تاثیر گذار است (حداقل در ظاهر)‌ تقاضا دارم راهنمایی و یا کتابی معرفی بفرمایید. لطفا دعا برای حقیر هم فراموش نشود. یا حق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که فقهای شورای نگهبان نظرِ فقهی مقام معظم رهبری را مدّ نظر دارند، آری! هر آنچه در کشور به عنوان قانون مورد تأیید شورای نگهبان قرار گیرد، وجاهت شرعی خواهد داشت و مشروع است. موفق باشید

34679
متن پرسش

با سلام و تحیت و آرزوی سلامتی یرای شما جناب آقای استاد طاهرزاده عزیز و بزرگوار. استاد عزیز و فرهیخته الان در هر محفلی که نشسته ای حتی در کوچه و خیابان و مغازه اکثریت قریب به اتفاق مردم حتی مسجدی ها به آقای خامنه ای و رییسی به خاطر سوء مدیریت و پدید آوردن اوضاع وحشتناک اقتصادی ناسزا و لعنت میگند حتی بعضی ها به اجداد اینا نوهین می‌کنند و میگن الهی گورشون آتش بگیره. مردم واقعا در تنگنای شدید قرار دارند و چاره ای جز این ندارند. انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و آبیاری توسط خون شهدای عزیزی مثل خرازی ها و باکری ها و چمران ها پایدار ماند. اما الان در مسیر انحراف افتاده و عده ای خاص با امتیازات خاص خودشون را ‌ذیحق می‌دونند و ثروت و مال اندوزی می‌کنند. بگذریم استاد عزیز، سرتون درد نیارم، سوالم از محضر جنابعالی این است که آیا انتقاد و ناسزا مردم به حاکمان غیبت محسوب می شود یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: غیبت که چه عرض کنم؟!! تهمت است! و این افراد ایمان خود را و توفیقات‌شان را از دست می‌دهند. در رابطه با مسائل اقتصادی عرایضی در جواب سؤال شماره 34662 تحت عنوان «ما و آینده پیروز جنگ اقتصادی» شده است. موفق باشید

34662
متن پرسش

سلام بر شما: با توجه به اینکه در این شرایطِ بسی مشقت آورِ اقتصادی، افراد متدین نیز آه می کشند - و این قضیه ارتباطی به معاند و ضد انقلاب ندارد - مسئولین ما در مسیر ناامید کردن مردم در این زمینه قدم ها برداشته اند و البته که این مورد ۴۵ سالش در جمهوری اسلامی و ۲۵ سالش در رژیم پهلوی بوده است. دفاع از مواضع انقلابی در جایی که مشکل اقتصادی فوران می کند کار چندان ساده ای نیست زیرا «از هر در که فقر وارد شود، ایمان خارج می شود» و چون آرمان و هسته اصلی انقلاب اسلامی بر ایمان اسلامی استوار است، نمی توان انتظار همراهی مردمی را در این قضیه اقتصاد داشت. ظاهرا (اقتصاد، ایمان و انقلاب اسلامی) سه ضلع یک مثلث طلایی شده اند که اگر یکی نباشد دو تای دیگر به سختی بدست می آیند - که البته همانطور که آتش بدون اکسیژن خاموش می شود- اضلاع مثلث در هم تنیده انقلاب اسلامی هم با توجه به فنای اقتصاد، عملا خاموش می شوند. و این خاموشی همان خاموش شدن انگیزه و شور انقلابی مردمی در دل انقلاب اسلامی است. ولی اینگونه که نباید باشد! وقتی ایام الله آغاز تاریخی را نوید می دهد، قطعا خودِ «الله» برای استمرار نور خویش راهکار ارائه می دهد. راهکار اللهی در این موقعیت را چگونه باید کشف نمود؟ (یا اگر کشف کرده اید، چیست؟) زیرا حس می شود در حال حاضر مهم ترین رکن بقای ایمان در ذیل انقلاب اسلامی همین مسائل اقتصادی است. با تشکر 🌹

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که ما فعلاً در بستر مقابله با استکبار به مرحله جنگ اقتصادی با تمام شدیت آن وارد شده‌ایم. جنگ و جبهه‌ای که از درون از طریق غرب‌زدگان و از بیرون از طریق استکبار به ما و مردم ما حمله شده. به امید آن‌که اگر از طریق جنگ نظامی و یا حمله سایبری نتوانستند این انقلاب را که بنا دارد سرنوشت بشر را تغییر دهد؛ بشکنند، در جنگ اقتصادی آن را شکست دهند. غافل از این ‌که خداوند اراده دیگری دارد و بحمدلله با تلاشی که دولتمردان و نیروهای متعهد در انجام آن هستند، همانند فتح خرمشهر که بالاخره در جمع‌بندیِ نهایی با تفاوت نظری که نیروهای نظامی داشتند به نتیجه رسیدیم، در این جبهه نیز مطمئناً به نتیجه خواهیم رسید. همه عرض بنده آن است که متوجه باشیم در جنگ اقتصادی قرار داریم و خیانت‌های داخلی‌ها را نیز در مسیر قرارگرفتن در جبهه دشمن قلمداد کنیم که بنا دارند نظام را ناکارآمد نشان دهند. موفق باشید   

34657
متن پرسش

با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز و تبریک به مناسبت اعیاد شعبانیه، حقیقتا انقلاب اسلامی یک جریان انسان ساز هستش ولی سوال این هستش که آیا توان تامین همه نیازها را دارد یا خیر؟ واقعا عدم شفافیت ها و تکیه به وعده ها بچه های انقلابی را در مواجه با عموم مردم دچار ضعف کرده. به عنوان مثال بحث امروز جامعه در زمینه اقتصادی آیا شرایط مبتنی بر جنگ دشمن است و مثل جنگ امنیتی بعد از روشن شدن حقایق و مبارزه با سر شبکه ها و لیدرها شرایط به روزهای عادی بر می‌گردد و یا نه نبود زیر ساخت‌های مناسب، نوع مصرف و نگرش حکومت باعث بروز شکاف اقتصادی شده و روز بروز عرصه را برای مردم تنگ تر می‌کند. آقای قديري ابیانه سخنرانی یک ساعته با عنوان جهاد تبیین دارند که طبق آمار و ارقام درآمدهای کشور را محاسبه کرده و میزان قدرت مالی دولت را بیان می‌کند که اگر باور کنیم شرایطی که بیان کردند نتیجه اقتصاد ضعیف تر در آینده و با توجه به مدل زندگی عموم مردم که درگیر کثرت ها شدند نا امیدی می‌شود حاصلش. حال سوال بنده این است که ما باید خودمان را برای این روزهای سخت اقتصادی آماده کنیم و دنبال حقیقتی فراتر از مادی‌گرایی باشیم و زاهدانه زندگی کنیم و یا اصلا حساب کتاب امثال آقای قديري واقعیت ندارد و یا همه واقعیت نیست به هر حال امروزه بچه های انقلابی که تمام قد با اطمینان از آقای رئیسی حمایت کردند و شرایط فعلی باعث سرکوبشان شده و دلیل و برهان قبول نمی‌کنند از این سرمایه های حقیقی انقلاب واقعا چاره چیست؟ باور کنید فقط وعده صبر می‌دهیم به مردم و آینده نزدیک که همه چیز خوب میشه و ما این حرفها را از خودمان نمی‌زنیم از صحبت‌های حضرت آقا و بعضا خود شما به مردم انتقال میدیم ولی هنوز مردم در سفره خود چیزی لمس نکردن. تشکر از صبر شما اگر مایل بودید تا صوت آقای قديري را بفرستم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این امری است که همه نیروهای انقلاب با زوایای مختلف در تلاشند تا انقلاب از این بحران نیز بگذرد و با روحیه آقای رئیس جمهور امید چنین امری هست، وقتی انقلاب اسلامی در رشد همه ابعاد انسانی رشد کند که ذات انقلاب اسلامی نیز چنین است. در همین رابطه شب گذشته عرایضی شد، خوب است که به صوت آن جلسه توجهی بفرمایید. موفق باشید

https://eitaa.com/matalebevijeh/13080

34629
متن پرسش

سلام استاد و تاج سرم جناب آقای طاهرزاده عزیز: خواشمندم سوال ها را سانسور نکنین بالاخره ما هم آدم هستیم و بنده خدا واما یا من نمی‌فهمم یا شما در پس پرده صحبت می‌کنید و متوجه نمیشم اما خواهشا با زبان ساده روشن بفرمایید که این انقلاب که جز بدبختی و نگون بختی برای مردم و کشور و اسلام داشته افقش کجاست؟ فکر کنم ضربه ای که اینا به اسلام زدن و اعتقاد مردم را از بین بردن مغول و چنگیز نکردن. آیا فقط ما حافظ اسلام هستیم و اسلام در طول این مدت از بین رفته که ما آمدیم نجاتش بدیم با دروغگویی و توهم و اختلاس گری و دیکتاتوری؟ آیا اینا بیش از آیت الله سیستانی می‌فهمند؟ این آیت عظمای الهی که از اوتاد هستند پدر مردم درآمد دیگر جوانان امروزی به خدا هم بدبین شدند در اثر رفتارهای اینا، شما هم حمایت می‌کنید و مرتب از افق صحبت می‌کنید. آقای طاهرزاده لطفا روشن بین باشین. مگر شما تو فامیلتون دختر بزرگ یا پسر بزرگ ندارید؟ پدر مردم را درآوردند با یکدنده بازی و لج بازی و سربه سر دنیا گذاشتن. من شما را قلبا دوست دارم امام دارم برمی‌گردم. اینا ظالمند ستمگرند، رییسی کم دروغ میگه؟ شما یک حرف راست از ایشون بفرمایید. من تسلیمم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه این مشکلات که می‌فرمایید، هست. ولی برای عبور از گردونه روح استکباری که موجب این‌همه مشکلات در جهان بشری شده، تنها باید به انقلاب اسلامی و آینده آن فکر کرد. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» شده است. خوب است به صوت آن‌ها نظری بیندازید.https://eitaa.com/matalebevijeh/12989  البته حضرت آیت الله سیستانی نیز شدیداً امیدوار به آینده انقلاب اسلامی جهت تغییر سرنوشت جهان هستند. موفق باشید

34578
متن پرسش

درود بر استاد گرامی که در این شلوغی بازار همراه ما هستند. استاد عزیز بواسطه‌ی فضای کاری خودم، نیازمندم که دوره‌های آموزش مدیریت و رهبری سازمان و کسب و کار را بگذرانم. وقتی در چالش‌های فضای کار قرار می‌گیرم، اساتید به ما می‌گویند که مفاهیمی را در زندگی خود بیاورید و تمرین کنید که آنها را تبدیل به نگرش خود کنید. این مفاهیم عبارتنداز: تعهد، مسئولیت‌پذیری، مهارت حل مسئله، صداقت، هدف‌مند بودن و مانند آن. پس از آن وارد موضوعی به نام چرخه‌ی تعادل می‌شویم که زندگی را در ده بعد سلامت جسمی، سلامت روانی، بعد معنوی، مالی، کسب و کار، رشد شخصی، ارتباطات، خانواده و دوستان، همسرداری، تفریح و سرگرمی تقسیم می‌کند و با چند پرسش در هر حوزه براساس استانداردهای روانشناختی انسان را متوجه زندگی و خویشتن می‌کند. در مرحله‌ی سوم انسان به فراستی نیاز دارد که مفاهیم ذکر شده در بند اول را در همه‌ی ابعاد چرخه‌ی تعادل بیاورد. انسانی هوشمند به زندگی که برای مثال متعهد به بودن با همسر در تمام تمرکز، متعهد به مادر، کارمند، نماز و دیگر ابعاد انسانی خویشتن است‌. این فراست مذکور از نظر اساتید رشد شخصی جهان به نوعی به حضور در لحظه و گویا حضور در خویشتن نیازمند است اما آنچه که من آن را انحراف ناگزیر افرادی که در تلاش برای ایجاد یک زندگی بهتر هستند، همین نگاه انسان جدید است. من انواع این تلاش برای بودن را دیده‌ام. انسانی که شکرگزار است و فقط خدا را چون تجار می‌خواهد و به گمان خود را شناخته است و همچنان آشفته یا انسانی که فقط خود را در دنیا می‌بیند. آنچنان که تمام خود را جسم می‌بیند و ذهن و نه عقل. این فرد نیز در کنار اینکه رشد خوبی دارد، انسان خوب و مثبتی است اما چون نگاهش کوتاه است خویشتن خویش را که کمال در سرشتش هست نمی‌بیند و همچنان تشویش در او دیده می‌شود سوال اینجاست. انسان انقلاب اسلامی در عصر تولید و اقتصاد که ناگزیر به پیشرفت و این کلاس‌ها و دوره‌هاست چطور می‌تواند و با چه منبعی پیش رود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده حضور در نگاه توحیدی است تا انسان‌ها جهان را و خود را و سایر انسان‌ها را در آغوش خدا بیابند، در آن صورت بسیاری از آن توصیه‌هایی که ملاحظه می‌کنید جایگاه اصیل خود را می‌یابد بدون آن‌که حالت تصنعی و روان‌شناسانه به خود بگیرد. در نتیجه آری! در عصر تولید و اقتصاد و پیشرفت، وارد روحیه‌هایی می‌شویم که اصالت و بنیاد توحیدی خود را محفوظ می‌دارد. موفق باشید

34568
متن پرسش

خدمت استاد عزیز سلام عرض می‌کنم. خواستم بگم حرفهایی که برای حمایت از افزایش جمعیت گفته میشه بعضی هاشون در حد شعار هست و عملا حمایت از افزایش جمعیت نمیشه! من چهار تا بچه دارم و همسرم نیز خانه داراست. مشکل اصلی این که مستاجر نیز هستم. هر خونه که گرفتیم دو سه سال بیشتر ما رو تحمل نکردن. وقتی دنبال خونه می‌گردیم همین که میگیم چهار تا بچه دارم کسی حاضر نمیشه به ما خونه بده. گفتن به بیت رهبری نامه بنویس حتمآ حمایت میکنن. نامه نوشتم اما حتی جواب هم ندادن! الآن در یک خانه کلنگی که شاید ۵۰ سال یا بیشتر قدمت داره با ۱۸۰ میلیون پول پیش که ۴۵ میلیون اون رو قرض گرفتم زندگی می کنم. و از حالا نگرانم که سال دیگه صاحب خانه چقدر پول پیش رو اضافه خواهد کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این مواردی است که همه ما گله‌مندیم و امیدواریم که دولت هرچه زودتر فکری برای این مشکل بکند. ولی عنایت دارید که این ها مواردی نیست که این سایت با توجه به رویکرد فکری و فرهنگی‌اش بتواند کاری و اقدامی بکند. موفق باشید

34452
متن پرسش

با عرض سلام خدمت شما بزرگوار: من هنوز خیلی با شما آشنا نیستم. فقط یکی از دوستان در رابطه با کتاب جایگاه رزق در جهان هستی مطالبی را ارائه دادند آیا رشته ای مثل رشته حسابداری در دین قابل توجیهه؟ حسابداری اول از همه برای نظم دادن به حسابهاست که این قسمتش شاید قابل توجیه هست و خیلی نیاز به علم حسابداری نیست چون با نرم افزارهایی که الان وجود داره همش بدون علم حسابداری قابل محاسبه است. ولی در قسمت دوم که الان درس خواندن در دانشگاه بیشتر با این هدفه. نظرتان راجع به این رشته چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مدیریت درآمد مالی یک امر عقلانی و دینی است و علم حساب‌داری می‌تواند در این رابطه هزینه‌ها و درآمدها را معنا کند که در اصطلاح دینی به آن «تقدیر المعیشة» می‌گویند. به نظر می‌آید ما نیاز به این عقل داریم. موفق باشید

34410
متن پرسش

با سلام استاد عزیز: الهی به حق ابوالفضل عباس علیه السلام اینا که دارند ظلم می‌کنند به این ملت، خدا عذاب آخرتشونا زیاد کنه و در این دنیا ذلیل بشند. امروز دختردارو پسردار واقعا گناه دارند. ما که دیگه از خدا هم برگشتیم نمیدونم چرا خیلی ها برگشتند. عرش خدا هم میگند با آه مظلوم میلرزه انگار قدیمی شده این حرفا خیلی دارند ظلم می‌کنند، گرانی بیداد میکنه، روزبروز بدتر میشه، بعد شما از افق انقلاب حرف می‌زنید. من نمیدونم شما کجا زندگی میکنین استاد. اگر دارید آگاهانه حمایت می‌کنید خدا شما در جرم اینا شریک هستید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره عنایت داشته باشید جنگی در این زمانه در بستر موضوع اقتصاد به میان آمده است. ما در جنگ‌های خود در تاریخ گذشته‌مان، تلفات می‌دادیم ولی عقب‌نشینی نمی‌کردیم. مطمئن باشید همان‌طور که در جنگ نظامی بالاخره پیروز شدیم، در بستر مقاومت با تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، در جنگ اقتصادی هم پیروز خواهیم شد. آری! همه اجزای این جنگ نه در اختیار ما است و نه در اختیار دشمنان، ولی تجربه تاریخیِ ما نشان می‌دهد که با مقاومت با همه موانعی که در مقابل خود داریم و داشتیم، پیروز می‌شویم. این موضوع را دیروز شهید صیاد شیرازی در کردستان و امروز شهید حاج قاسم در سوریه نشان دادند و راز امیدواری رهبر معظم انقلاب نسبت به پیروزی آینده در فهم این نکته مهم تاریخی است. مگر برای جنگ دیروزمان، پیرزنان ما طلا ‌های خود را هزینه نکردند تا قسمتی از این جبهه گشوده‌شده را از آنِ خود کنند؟ امروز نیز اتفاقاً مستضعفان ما که فشار معیشت بر دوش‌شان است، بیشتر از اشراف راحت‌طلب متوجه این جنگ و این مقاومت هستند. موفق باشید

 

34313
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: متاسفانه برخی مردم، طرفداران نظام را، احمق فرض می‌کنند و اصلا نمی‌توانند درک کنند که چرا ما با وجود این همه فساد و دزدی و مشکلات، از نظام حمایت می‌کنیم یا اینکه فکر می‌کنند امثال ما از جایی تامین می‌شویم که از نظام حمایت می‌کنیم. سوال بنده این است که چطور اعتراض کنیم و مقابله خود با فساد درون کشور را نشان دهیم که ناامیدی در دل مردم ایجاد نشود؟ به نظر بنده هیئت دولت آنگونه که باید، نشان نمی‌دهند که بخواهند با فساد مقابله کنند و مدام از دشمنی با آمریکا و... می‌گویند (البته شکی در دشمنی آمریکا با ملت ما نیست) و این حرف ها برای برخی مردم خسته کننده شده است و به گونه ای تصور می‌کنند که انگار این حرفها برای گول زدن است. توقع بنده این است که سران کشور نسبت به مفسدین داخلی به شدت بیشتری برخورد کنند. (مثلاً آقای رحیم پور ازغدی پیشنهاد دادند که در نماز جمعه مفسدین اقتصادی را مجازات کنند) حال چگونه می‌توان نشان داد که بسیجیان در خط مقدم مبارزه با فساد درون کشور حاضرند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نشان می‌دهد که مردم انتظار و عزم بیشتری برای حل مشکلات دارند. ولی همچنان‌که در جواب سؤال شماره 34287 عرض شد باید برای آن‌ها روشن کرد راه حلّ مشکلات اتفاقاً تقویت نظام و تقویت دولتی است که با تمام تلاش درصدد رفع مشکلات است. در همین رابطه در جواب سؤال مذکور عرض شد.

ملاحظه می‌کنید که در شرایط تاریخی بسیار حساسی قرار داریم. پیشنهاد بنده آن است که از این زاویه هم می‌توانید به حضور تاریخی و توحیدی انقلاب اسلامی نظر کنید که با میدان‌آمدنِ شهدای آن‌چنان بزرگ، حکایت از آینده‌ای دارد که بیرون از عقل استکباری است. در آن صورت به صحنه‌ها به صورت دیگری می‌نگرید. اختیار با خود شما است. با توجه به این امر ما باید متوجه باشیم تنها بیش از دو تاریخ در مقابل‌مان نیست و با توجه به این‌که انسان موجودی است تاریخی و تفکر نیز امری تاریخی می‌باشد؛ خود را در کلیّت یکی از این دو تاریخ می‌توانیم معنا کنیم و این‌جا است که با حضور در تاریخی غیر از تاریخی که حاج قاسم به آن تعلّق دارد، بخواهیم یا نخواهیم باید مریم رجوی را به عنوان رئیس جمهور بپذیریم به عنوان حضور در تاریخی که مقابل جمهوری اسلامی است. از این جهت است که ابتدا و به صورت کلی باید در نزد خود مشخص کنیم به کدام تاریخ در این زمانه تعلّق داریم، وگرنه با اکنون‌زدگی و بی‌تاریخی، آن‌چنان دچار پوچی و سرخوردگی می‌شویم که نمی‌توانیم «خود» را ادامه دهیم.

اشکالات بعدی در دل آن تاریخی که هستیم معنای خاص خود را به خود می‌گیرد که آیا در تاریخی که هستیم آن تاریخ ظرفیت عبور از آن مشکلات را دارا است و یا باید از آن تاریخ منصرف شد؟ این‌جا است که «تفکر» معنا می‌دهد و به اصطلاح گادامر، تاریخْ ما را دعوت به تفکر می‌کند تا تفکر ما تاریخی باشد.

به هر صورت خطرِ بی‌تاریخی خطر کمی نیست به‌خصوص اگر طرف به امید آن‌که می‌تواند به گمان خودش با سرنگونی جمهوری اسلامی، تاریخی را برای خود شکل دهد و بعد با شکست خود احساس پوچی کند، دیگر به قول خودشان زندگی برایشان معنا نمی‌دهد و به جای آن‌که خود را ملامت کنند که چرا کارشان به آن‌جا رسید، دست به خودکشی خواهند زد. موفق باشید   

34275
متن پرسش

با سلام و احترام: در چند سوال قبل، دلار ۳۹۰۰۰ تومان را ارتباط دادید به هزینه های ناگزیر انقلاب در راه آرمانها !!!!! ولی باید عرض کنم خدمتتون که: «اینها هزینه های طبیعی مبارزه با استکبار نیست، بلکه جسارتا اینها هزینه هایی است که مردم به خاطر وجود چنین مسولینی متحمل می‌شوند.» لذا بی کفایتی افراد را به هزینه های ناگزیر و مقدس در راه پیشبرد اهداف انقلاب ارتباط ندهید لطفا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده واقعیات، تک‌بُعدی و تک‌ارزشی نیست. آری! نه همیشه ریشه مشکلات در تنگناهای تاریخیِ ما نهفته است و نه در بی‌کفایتی افراد. پیشنهاد می‌شود در رابطه با موضوع دلار به بحثی که تحت عنوان «بررسی علل افزایش نرخ ارز» در شبکه افق برنامه «جهان‌آرا» ساعت ۲۲ در شنبه شب شد، رجوع فرمایید. احتمالاً آقای ثابتی آن را در اسرع وقت در کانال خود می‌گذارند. https://eitaa.com/sabeti. موفق باشید

34273
متن پرسش

سلام علیکم: در رابطه با گفتگوی با دوستان با موضوع صبر و رحمت در بستر ایمان سوالی داشتم. اگر همکارانی که قرار هست باهاشون گفتگو‌ کنیم اهل دین نباشند و بلافاصله که بحث قران یا خدا میاد وسط می‌گویند «چه ربطی دارد؟! چرا قران و خدا را میآوری وسط؟!» و فورا بحث رو اقتصادی می‌کنند و می‌گویند اگر قرار هست آینده اوضاع اقتصادی خوب شود به ما که وصال نمی‌دهد می‌خواهم که خوب نشود!! و دنبال ارزانی ماشین و گوشت و خانه هستند. چگونه می‌توان گفتگویی آغاز کرد؟‌

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فضا، فضای جدال باشد و نه فضای گفتگو، حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در کتاب شریف «مصباح الشریعه» می‌فرمایند: خدا رحمت کند کسی را که جدال را ترک کند، حتی اگر حق با او باشد. نهایتاً خوب است آن افراد را به سخنان اخیر آقای چگینی https://eitaa.com/matalebevijeh/12402 و استاد قمی https://eitaa.com/matalebevijeh/12409 راهنمایی‌شان فرمایید. موفق باشید

34266
متن پرسش

با سلام: بنده فکر می‌کنم تا زمانی که مسولین به خاطر دلار ۳۹۰۰۰ تومان از مردم عذر خواهی نکنند و درصدد جبران بر نیایند، مباحث اینچنینی در این سایت کاری عبث و بیهوده است. چگونه می‌شود کسانی که در حل مسایل دنیوی مردم مانده اند، بخواهند مسایل آخرتی ایشان را حل و فصل کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان باید به این آگاهی برسد که بالاخره حضور در تاریخی که بنا دارد خود را از سیطره استکبار آزاد کند، هزینه باید بدهد تا از تنگناهای تاریخی و تعلّق به دشمن و عبور از جاسوس‌های داخلی آزاد گردیم. و حوصله و پشتکار رهبر معظم انقلاب با توجه به این امر است که می‌دانند جبهه استکبار با همه تقلاهایی که می‌کند، روز به روز نسبت به حضور تاریخی انقلاب اسلامی در تنگنای بیشتری قرار می‌گیرد. موفق باشید

34261
متن پرسش

زمستان سخت، سخت شروع شد! سيد هاشم فیروزی یکی از رفقا می گفت اگر خود امام خمینی هم بود با این قیمتها دوباره انقلاب می کرد! تندر ۹۰ اتوماتیک؛ ۸۰۵ میلیون! در اولین روز زمستان تندر ۹۰ پلاس اتوماتیک، گویا معادل ۸۰۵ میلیون تومان فروخته می‌شود. آیا در خواب هم چنین کابوسی را تصور می کردیم؟ دلار در اولین روز زمستان وارد کانال ۴۰ هزار تومان شد! چه درست اما اشتباه گفته بود آن مشاور سیاست خارجه: وینتر ایز کامینگ... درست در آمدنش و غلط در بعد مقصد زمستان! خدا رحم کند بحال مستأجران و آحاد مستضعفان چرا که بقول یکی از دوستان در ایران ملت را به درخت بسته اند و رفته اند پی کار خودشان! این ملت آب می خواهد، نان می خواهد، سرپناه می خواهد... ملت فقط سفت بسته شده است که تکان نخورد گویا! هرکس در پی نفی خاستگاه و ریشه های اقتصادی انقلاب ۵۷ بود بدانید یا خائن است و یا جاهل به تاریخ و از کسری بودجه شاه و تورم وقت و حلبی آبادها خبر ندارد! ملت درد نان داشتند آقا... و رهبران انقلاب همگی شعار نان می دادند آقا... آقای طاهر زاده جواب بدین میگین راه روشن‌ انقلاب خجالت بکشین. حیا کنید. خدا عذاب کند شما را در این دنیا و اون دنیا. سوال منا حتما تو سایت بذارید و جواب بدین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که بیشتر سعی بفرمایید شرایط پیش‌آمده را درست ریشه‌یابی کنید و به این فکر باشید که اولاً: برای عبور از این مشکلات، راه‌کار اساسی چیست؟ و ثانیاً: مسیر دولت آقای رئیسی آیا عبور از این مشکلات نیست؟ حدّاقل به این قاعده الهی فکر کنید که خداوند نمی‌گذارد شما در مقابل دشمنانی این‌چنین باطل شکست بخورید و مطمئن باشید مردم، پاداش صبر خود را به نحوی که جهان استکباری در حسرت آن قرار گیرند، خواهند گرفت. جناب آقای قمی نکاتی را در گفته خود با ما در میان می‌گذارند که به نظر می‌آید برای تفکر نسبت به موقعیت خود مفید باشد. موفق باشید https://eitaa.com/Balagh_Mobin/15     

34200
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: در جلسه‌ی اول تفسیر سوره بلد فرمودید ایران تا پنج سال دیگر رتبه‌ی چهاردهم اقتصاد دنیا خواهد شد. اگر امکانش هست منبع این خبر را بفرستید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای سعد الله زارعی در همان شنبه ای که عرض شد در یادداشت ویژه کیهان سند آن را ذکر فرموده بودند. فکر می کنم اگر در اینترنت جستجو بفرمایید  بتوانید سند آن را پیدا کنید. موفق باشید

34037
متن پرسش

سلام: ببخشید در مورد دیه سوال داشتم. در سایت سرچ کردم و مقداری گشتم چیز خاصی دستگیرم نشد. یک دانش آموز دبیرستانی از بنده پرسیده چرا دیه زن، نصف مرد است؟ برای پاسخ به این سوال از چه دریچه ای باید وارد بحث شوم؟ آیا دلایل عقلی وجود دارد؟ آیا دلایل نقلی وجود دارد؟ چگونه وارد بحث باید بشویم تا ان شاءالله نتیجه لازم گرفته بشود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در محافل علمی در رابطه با این موضوع بحث‌های خوبی شده است مبنی بر آن‌که محور اقتصاد خانواده، مرد بوده و لذا چنانچه آن مرد را به قتل برسانند باید دیه آن طوری باشد که خانواده یعنی زن و فرزندان کم‌تر ضربه بخورند و از این جهت دیه مرد بیشتر است زیرا منافع آن به زن خانواده و فرزندان می‌رسد. با این‌همه با توجه به این‌که تا حدّی شرایط تغییر کرده است، مجلس شورای اسلامی قانونی را به صورت زیر تصویب نمودند:

بر این اساس، از سال ۹۲، «صندوق تأمین خسارات‌های بدنی» در مورد جنایاتی که بر روی یک زن واقع می‌شد با حکم دادگاه، موظف به پرداخت معادل تفاوت دیه تا سقف دیه مرد شد. موفق باشید

33763
متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت شما بخیر: نظر حضرت عالی رو در باره صحبت های آیت الله علوی بروجردی می خواستم در چند ارسال پیش هم در باره آزادی رسانه صحبتی شد و پاسخی فرمودین --------------------------------------------------------------------------------- متن سخنان استاد برجسته فقه و اصول حوزه علمیه قم در درس خارج فقه خود مورخ ۲۷ مهرماه سال جاری به شرح زیراست: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اوصاف متقین در نهج‌البلاغه در کلام نورانی وجود مقدس امیرالمؤمنین صلوات‌الله و سلامه‌علیه در خطبۀ متقین، مؤمن چنین وصف شده است: «خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکلُهُ سَهْلاً أَمْرُهُ». مؤمن این خصوصیات را دارد: قلبش خشوع دارد، نفسش قانع است و زیاده‌طلب نیست. «منزوراً أکلُه»؛ یعنی برداشت او کم است، اما پرداختش زیاد. آنچه از نِعَم دنیا استفاده می‌کند، کم و بی‌مقدار است. «منزور» را «کم و بی‌مقدار» معنا می‌کنند. در اینجا منظور مبارک حضرت این است که مؤمن این‌طور نیست که برای خورد و خوراکش آسمان و ریسمان را به هم بزند و حلال‌وحرام کند. نه، مؤمن آنچه برسد، استفاده می‌کند؛ یعنی همّش اکل او نیست. در اینجا «اکل» هم ممکن است معنای عام داشته باشد، یعنی بهره‌برداری. مؤمن از امکانات این دنیا حداقلِ بهره‌برداری در عین حال که بیشترین بازدهی را دارد. به‌عکسِ کسانی که بالاترین بهره‌وری را دارند، اما یا هیچ بازدهی‌ای ندارند یا خیلی کم دارند. مؤمن خصوصیتش این است که مثل بقیه می‌خورد، می‌آشامد و از نعم این دنیا بهره‌برداری می‌کند، اما این نعم برایش موضوعیت ندارد و به آن‌ها دلبسته نیست. هَمّش اکلش نیست. همّ او استفاده‌ای نیست که در ظاهر می‌خواهد ببرد. قانع است. قناعت و زهد در معنا، به هم نزدیک‌اند. در واقع مؤمن آنچه در اختیارش هست، استفاده می‌کند و بعد کار خودش را انجام می‌دهد. تو مگو ما را بِدان شه بار نیست، با کریمان کارها دشوار نیست! «سهلاً أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ». «سَهلاً أَمْرُهُ» یعنی کار با مؤمن سهل است. در شعر فارسی خودمان می‌گوییم: «با کریمان کارها دشوار نیست». کار با مؤمن سخت نیست؛ یعنی وقتی با مؤمن سروکار داریم، خیالمان راحت است. مؤمن سختگیری ندارد، فشار نمی‌آورد، اذیت نمی‌کند، نمی‌رنجاند. فرض کنید بنده اشتباهی کردم و به او صدمه‌ای زدم. اگر بروم سراغ او، آسان می‌گیرد و می‌گوید خدا می‌بخشد، من هم بخشیده‌ام. مؤمن از شخص کینه به دل نمی‌گیرد تا بعد زندگی او را به باد بدهد! فرض کنید در کار من مشکلی پیدا شده. اگر سراغ مؤمن بروم و به او بگویم، یا می‌تواند برای من کاری بکند یا نمی‌تواند؛ اما پذیرش او ساده و آسان است: «سَهلاً أَمْرُهُ». همین شعری که خواندم، «با کریمان کارها دشوار نیست»، در بین عرب ضرب‌المثل است که روزی شخصی با کسی مشکلی داشت. پرسید او چطور آدمی است؟ گفتند شخص کریمی است. مرد عرب گفت پس دیگر مشکلی ندارم، چون کریم است. مؤمن چنین حالتی دارد. کارها را سخت نگیریم. یک وقت کارهای شخصی خودمان است، و یک وقت نه، کار با مردم است. کار با مردم را سخت نگیریم، آن‌ها را اذیت نکنیم. با مردم راحت می‌شود کار کرد. پای تحریک دشمنان خارجی یا عملکرد ناقص مسئولان؟! در خصوص همین قضایای اخیر که پیش آمده و اعتراضاتی شکل گرفته ـ‌البته برخی از آقایان می‌گویند اغتشاش است، برخی هم می‌گویند که نه، اعتراض است‌ـ یک واقعیت را هیچ وقت نباید فراموش کنیم و آن اینکه دخالت نیروهای خارجی در امور مسلمان‌ها و شیعیان و به‌خصوص در امور کشور ایران، مسئله‌ای انکارناپذیر است. اگر نیروهای خارجی خودشان هم آغازکننده نباشند و اصل ماجرا توطئۀ خودشان نباشد، بلکه ماجرا ریشۀ داخلی هم داشته باشد، آن‌ها سعی می‌کنند سوء‌استفاده کنند. در این موضوع شکی نیست. آمریکا منافع خودش را می‌خواهد و برای منافع خودش حاضر است پدر و مادرش را هم فدا کند چه برسد به ایران. اسرائیل هم همین طور. چنین مسائلی هست، اما یک مطلب دیگر هم در این میان هست و آن اینکه جوان‌هایی که بیرون می‌آیند و سروصدا می‌کنند و می‌گوییم تحریک‌شدۀ آن‌ها هستند، عملکرد ما چه چگونه بوده که در این جوان‌ها ایمان و اعتقاد قوی و محکم و با صلابت درست نکرده‌ایم که بازیچۀ آن‌ها بشوند؟! اشکال به ما برنمی‌گردد؟! این‌هایی که اغتشاش می‌کنند، خارجی نیستند. از خود ما هستند! بچه‌های خود ما هستند! چرا ما نتوانستیم در بین این‌ها تأثیرگذار باشیم تا بازیچۀ خارجی‌ها نشوند؟! آن خارجی که در کشور دیگری نشسته، دائم مشغول است و این دفعۀ اول او نیست، بلکه دائم مشغول است؛ اما مثل مگسی است که روی زخم می‌نشیند. او زمانی ورود می‌کند که زخمی ایجاد شده باشد. چرا زخم ایجاد می‌کنیم؟! ما نباید زخم ایجاد کنیم. نفوذ خارجی‌ها در کیست؟ در این بچه‌هاست. چرا ما در قبال این بچه‌ها به وظایفمان عمل نکردیم؟! مگر مدارس این کشور دست ما نبوده است؟! بدحجابی را در تلویزیون ترویج نکنیم! خدا آقای شیخ عباسعلی اسلامی را رحمت کند. ایشان از وعاظ معروف تهران بود و در مسجد پدر ما در تهران منبر می‌رفت. سال ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ بود. اوایلِ حوادث پانزده خرداد ۱۳۴۲، ایشان بالای منبر خطاب به شاه می‌گفت: «این رادیو تهران را یک ساعت دست ما بدهید، ببینید چه‌کار می‌کنیم!» خدا عنایت کرد و بعد از ۱۴۰۰ سال، نظامی اسلامی شکل گرفت. نه یک رادیو تهران، بلکه همۀ رادیوها و تلویزیون‌ها، همه به دست ما افتاد. چه‌کار کردیم؟! فرصت دارید گاهی اوقات برنامه‌های صداوسیما را ببینید؟ آیا همان چیزی که ما در بیرون در خصوص حجاب مؤاخذه می‌کنیم، در سیمای خودمان نشان داده نمی‌شود؟! با افرادی مصاحبه می‌کنند ـ‌نه فقط دربارۀ انتخابات، در هر مراسمی‌ـ که روسری‌شان در وسط سرشان است! چون آن زن دارد تعریف و تمجید می‌کند! این کارها ترویج بی‌حجابی است. بگذارید بی‌حجابی را تلویزیون‌های بیرونی ترویج کنند، نه شما! شما چرا ترویج می‌کنید؟! به دشمنان فرصت بهره‌برداری ندهیم! ما منکر این نیستیم که خارجی‌ها در مسائل ما دخالت دارند. در این موضوع شکی نیست. خارجی‌ها اگر خودشان هم فتنه ایجاد نکرده باشند، از هر فتنه ‌ای در داخل کشور ما حمایت و از آن بهره‌برداری می‌کنند. اما ما نباید اجازه بدهیم که بهره‌برداری کنند. این بچه‌ها در مدارس ما هستند. چرا به صداوسیمای خودمان توجه نکنند؟ چرا ساخته ‌وپرداختۀ صداوسیمای عربستان یا آمریکا و انگلیس را ببینند و بشنوند؟! چرا؟! آیا ما نباید به این مسائل دقت کنیم؟! اگر ما اجازه می‌دادیم همۀ این افکار و همۀ این بحث‌ها از طریق صداوسیمای خودمان مطرح شود، شاید وضعیت این‌گونه نمی‌شد؟ وزارت کشور برای انتقاد و اعتراض فضایی فراهم کند من جداً از همه مسئولان کشور و به‌ویژه مقام معظم رهبری حفظه الله تقاضایی دارم و آن اینکه برای این جوانان، این دانشگاهیان که حرف دارند ـ‌ حالا حرف درست یا غلط‌ـ جایی را در نظر بگیرید که بتوانند حرفشان را بزنند. چرا به اغتشاش کشیده شود؟! کسی به سراغ این جوانان و دانشجویان برود و حرف آن‌ها را بشود. این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود. در این حوادثی که گذشت، بسیاری از حرمت‌ها شکسته شد. یک اعتراض سادۀ کارگری به بدگفتنِ به دین و ایمان و همه‌چیز می‌کشد! نگذارید این بی‌حرمتی‌ها اتفاق بیفتند! اعتراض و انتقاد حق مردم است! اعتراض و انتقاد حق مردم است. من بارها گفته‌ام که «النصیحه للائمه المسلمین». در منابع ما جزو حقوق حاکم این است که باید مردم او را نصیحت کنند. یعنی اگر شما مردم حاکم را نصیحت نکنید، حق حاکم را ادا نکرده‌اید. نصیحت چیست؟ انتقاد. چه انتقاد به‌حق باشد، چه انتقاد ناحق. ما باید امکانی ایجاد کنیم که مردم بتوانند اظهارنظر کنند. چرا در کشور ما اظهارنظر و اظهار مشکلات همیشه باید به اغتشاش کشیده شود؟! قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است در این درگیری‌ها از هر قشری که از بین می‌رود، ما غصه می‌خوریم؛ تفاوتی ندارد که از مردم باشد یا از بسیج یا از نیروی انتظامی. همۀ آن‌ها فرزندان ما هستند. چرا باید یک اعتراض به درگیری منتهی بشود که این‌طور قربانی بدهد؟ قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است. این فرد قربانی سرپرست یک خانواده است، زن دارد، بچه دارد، برادر دارد، مادر دارد، پدر دارد. این‌ها فرزندان ما هستند که یکی این‌طرف ماجرا واقع شده و دیگری آن‌طرف. ما باید آنچه را که دست خودمان است، قدری مدیریت کنیم. در کلام وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خوانیم که مؤمن «سهلاً أَمرُه». باید با مردم راه بیاییم. باید برای مردم دقیق تشریح بکنیم و بگوییم ما الان در تحریمیم، که این تحریم را هم به ما تحمیل کرده‌اند. باید به مردم بگوییم که ما مشکل داریم و نمی‌توانیم همۀ خواسته‌ها را عملی کنیم، اما می‌توانیم این خواسته‌ها را طبقه‌بندی کنیم؛ برخی را می‌توانیم عملی کنیم و برخی را اگر شرایط بهتر شد. این مردم همان مردمی هستند که چهل سال با ما بوده‌اند. این‌ها مردمی هستند که خودشان و فرزندان آن‌ها در این جبهه‌ها با دست خالی در مقابل عراق جنگیدند. حضور مبلّغان در شهرها و قصبات کم‌رنگ شده است جنگ عراق را که یادمان هست! از آن روز اول، قبل از اینکه شما مسئولان کشور از آن‌ها بخواهید، این‌ها مردانه آمدند و جنگیدند. من سال‌ها پیش از انقلاب، برای تبلیغ در ایلام منبر می‌رفتم؛ همین تبلیغی که الان دیگر بساط آن جمع شده و در این دو سال اخیر کرونا هم اضافه شد تا بساط تبلیغ جمع شود. قبلاً همۀ روحانیون در حوزه‌ها برای تبلیغ می‌رفتند و با مردم سروکار داشتند. الان دیگر این ارتباط خیلی کم‌رنگ شده. پیش‌تر، بزرگان حوزه برای تبلیغ می‌رفتند و با جوان‌ها سروکار داشتند. الان به من می‌گویند بزرگان و اساتید حوزه دیگر تبلیغ نمی‌روند. چرا وسیلۀ تبلیغ آن‌ها را در حوزه فراهم نمی‌کنند؟ طوری تشویق کنید که همه برای تبلیغ بروند. باید در مساجد شهرستان‌ها و قصبات همیشه یک روحانی بالای منبر باشد و این جوان‌ها جمع بشوند. همین جوان‌ها هستند که در دوران جنگ ما را کمک کردند. جان‌فشانی مردم را در جنگ با عراق فراموش نکنیم! من هیچ وقت یادم نمی‌رود. همان اوایل انقلاب که هنوز جنگ رسماً شروع نشده بود ـ‌چون جنگ قبل از اینکه به‌طور رسمی شروع بشود، شروع شده بود و مقداری از خاک ما از دست رفته بودـ من ایلام بودم. عراق مهران را گرفته بود و تا صالح‌ آباد جلو آمده بود، چون هیچ کس در آنجا نبود. لشکر عراق وقتی به پای کوه رسیده بود، ترسیده بود که داخل منطقۀ کوهستانی بشود. نه اینکه ما آنجا مقاومتی داشتیم، بلکه آن‌ها ترسیده بودند جلو بیایند. تا جایی که زمین صاف بود و دشت بود، جلو آمده بودند. من آن زمان برای تبلیغ ایلام بودم و وضع ایلام هم به هم خورده بود، چون نزدیک عراق بود و هنوز هم رسماً اعلام جنگ نشده بود. اعلام رسمی شروع جنگ با بمباران فرودگاه مهرآباد بود. به ما خبر دادند از خرم‌آباد شما، و استان لرستان، یک عده به اینجا آمده‌اند و می‌خواهند شما را ببینند. ما دیدیم بیشتر از دویست نفر از خرم‌آباد آمده‌اند و می‌خواهند بروند از ایران دفاع کنند. هیچ کس هم از آن‌ها نخواسته بود چنین کاری کنند، چون هنوز شروع جنگ اعلام نشده بود. این‌ها خودشان شنیده بودند که عراق تعرض کرده و جلو آمده است، به خرج خودشان برای دفاع آمده بودند. اسلحه‌ای هم جز تفنگ‌های برنوی قدیمی نداشتند. این افراد سراغ ما آمدند، ما هم مسجد جامع آنجا را در اختیارشان قرار دادیم و غذایی برایشان مهیا کردیم. شب را در مسجد خوابیدند و صبح برای جنگ رفتند. آن زمان نه فراخوانی بود، نه کسی از آن‌ها خواسته بود. خودشان آمده بودند. این‌ها مردم ما هستند. قدر این مردم را بدانیم. پای این مردم را باید بوسید. بعدها که من به قم برگشتم، شنیدم از آن دویست‌وخورده‌ای، فقط هفتاد نفر از جنگ برگشته‌اند و بقیه شهید شده‌اند. مردم ما چنین‌اند. آن زمان آمریکا و شوروی به عراق اسلحه می‌داد، اما مردم ما اسلحه نداشتند. ما به جبهه‌ها رفته‌ایم و دیده‌ایم که این جوان‌ها با دست خالی جلو می‌رفتند، روی مین می‌رفتند و کشتار عظیم می‌دادند، اما نگذاشتند یک سانتیمتر مربع از این خاک اسلامی دست دشمن بیفتد. درست است یا درست نیست؟! واقعیت دارد یا ندارد؟! این‌ها همان مردم هستند. مگر این جوان‌ها همان جوان‌ها نیستند؟! حاصل کار شما در مدارس چیست؟! مدارس در اختیار ماست. وسائل تبلیغی در اختیار ماست. چون به ما دشنام می‌دهند، حساسیت داریم و برنامه‌ها را گاهی اوقات دنبال می‌کنیم! با این بودجه‌هایی که اول سال به امور دینی و تبلیغی و مؤسسه‌های مختلف و… اختصاص می‌دهند چه می‌کنید؟ چون وقتی این بودجه‌ها در مجلس اعلام می‌شود، فحش و ناسزایش مال ماست. ما سهمی از این بودجه‌ها نداریم، ولی فحش آن را می‌خوریم! این‌همه بودجه برای تبلیغات مؤسسات مختلف دارید، با آن چه می‌کنید؟! پس این حاصل کار شما کجاست؟! پس برای این جوان‌های مدارس، این دختران مدارس چه کاری انجام داده‌اید؟ این مدارس تحت نظر آموزش‌وپرورش فرانسه بوده‌اند یا انگلیس؟! این‌ها زیرنظر آموزش‌وپرورش شما هستند. چه کاری برای این‌ها انجام داده‌اید؟ در این آموزش‌وپرورش چه اتفاقی می‌افتد؟ قدری به کار مردم برسیم! اگر مردم اعتراضی دارند، باید زمینه‌ای فراهم کنیم که به مسائل دینی و اعتقاداتشان گره بخورد. جوان مخلص ایرانی، آن‌که در جنگ می‌جنگیده، کسی نیست که عمامۀ من را بیندازد. او کسی نیست که پرچم امام حسین را آتش بزند و قرآن بسوزاند. اگر چنین اتفاقاتی می‌افتد، منشأش جای دیگر است و در آن هیچ شکی نیست. اگر کسی وسط این جمعیت یک نفر را می‌کشد ـ ‌چه نیروی انتظامی باشد، چه بسیج باشد، چه از خود مردم‌ـ یا کسی به سمت مسجد یا به سمت مدرسۀ علمیه آتش پرتاب می‌کند، مشکل ما این است که چرا آن مردمی که آنجا جمع شده‌اند او را دوره نمی‌کنند تا به او اعتراض کنند؟ مگر این‌ها همان مردم ما نیستند؟ پس ما قدری هم بپذیریم که خودمان هم مشکل داریم. قدری به کار مردم برسیم. ما مردم را رها کرده‌ایم. کاش کار فرهنگی را از غربی‌ها یاد بگیریم! ما ده سال قبل از انقلاب در همین حوزه بودیم. یادم هست یکی از دغدغه‌هایی که آن زمان داشتیم، فعالیت مؤسسه‌ای در ایران به نام فرانکلین بود. این مؤسسۀ انتشاراتی ظاهر بسیار پاکیزه‌ای هم داشت، اما در واقع زیرمجموعۀ وزارت خارجۀ آمریکا بود. یعنی سرمایه گذاشته بودند و در ایران در سطح بالا مشغول کار فرهنگی بودند. یعنی کتاب سفارش می‌داد که ترجمه کنند. بیشتر هم ترجمه بود و تألیف، کم داشت. انواع رمان‌ها و کتاب‌هایی که نویسندگان انگلیسی و آمریکایی می‌نوشتند، این مؤسسه برای جوان‌های ایران ترجمه می‌کرد. در ظاهر، کار این مؤسسه فرهنگی بود. اینکه مؤسسه‌ای آثار مطرح و روزِ دنیا را ترجمه کند و در اختیار ملتی قرار بدهد، کار فرهنگی است؛ اما پشت این کار ایدئولوژی بود. یعنی می‌خواستند آن ارزش‌های آمریکایی خودشان را با این کتاب‌ها در اذهان جوانان ما رسوخ بدهند و آن باورهایی را که در اذهان جوان‌های ما هست، از بین ببرند. بسیاری از کتاب‌های آن‌ها را خود ما هم می‌خریدیم و می‌خوانیدم و کتاب‌های خوبی هم بود؛ اما در لابه‌لای آن‌ها آنچه خودشان می‌خواستند، اعمال می‌کردند. حتی یک نفر آمریکایی هم در کل این مجموعۀ ایران نبود. حتی اسم آمریکا هم نبود. آن زمان با این مظاهر فرهنگی غربی مبارزه می‌کردیم و می‌گفتیم که فرانکلین پشتش چنین است. دانشجو طرف‌دار آن بود، استاد طرف‌دار آن بود. مردم ایران از پشت‌پرده خبر نداشتند. آن‌ها هم بلد بودند و خوب کار و تبلیغ می‌کردند، بدون اینکه اسم آمریکا یا پول آمریکا در میان باشد. کاش ما از آن‌ها یاد بگیریم! کاش ما برای شیعه این‌طور کار کنیم، بدون اینکه اسممان در میان باشد. کاش بدون اینکه ظاهری نشان بدهیم، در این مجامع اسلامی کار می‌کردیم. ما تا قدم پیش می‌گذارم، هنوز کار را شروع نکرده و به جایی نرسیده، لو می‌رویم! چون می‌خواهیم اسم و عنوان بگذاریم. یهودی‌ها چگونه قدرت پیدا کرده‌اند؟ بعضی از عملکردها را از دیگران باید یاد بگیریم. کمااینکه از خود همین یهودی‌ها و صهیونیست‌ها که دستشان همه‌جا هست، برخی کارها را باید بیاموزیم. کل جمعیت یهودی در دنیا به ۲۵میلیون نفر نمی‌رسد. به این نکته دقت کنید که تمام حکومت‌ها، از حکومت آمریکا گرفته تا اروپا را لابی‌های صهیونیست محاصره کرده‌اند. شما ببینید در کل این آمریکا و اروپا اگر یک کلمه علیه این‌ها گفته شود، چه جنجالی به‌پا می‌شود! در همین کشورهایی که آزادی بیان هست، حرف‌زدن دربارۀ جنگ جهانی دوم و کشتار یهودی‌ها ممنوع است. استاد دانشگاه فرانسه دربارۀ هلوکاست حرف زد، او را گرفتند و زندانی کردند؛ اگر تصویر نبی اکرم صلوات‌الله و سلامه‌علیه را آتش بزنند یا قرآن بسوزانند و قرآن پاره کنند، مسئله‌ای نیست! اما اگر به یهودی‌ها حرفی زده بشود، جنجال به راه می‌افتد! چرا؟! چون قدرت دارند. چطور این ۲۵میلیون نفر این‌طور قدرت پیدا کرده‌اند؟ برای اینکه خوب فکر کرده‌اند، زمام اقتصاد دنیا را در دست گرفته‌اند و آدم‌های ساعی بوده‌اند. شرکت‌های بزرگ را، چه شرکت‌های تجاری و چه شرکت‌های رسانه‌ای که ده‌ها و صدها تلویزیون و رادیو دارند، همۀ این‌ها را یهودی‌ها اداره می‌کنند. این کارهایشان هم آشکار نیست. اگر بسیاری از این تلویزیون‌ها را نگاه کنید، حتی یک کلمه عنوان یهودی ندارد، اما مال آن‌هاست و سرمایه‌گذار آن‌ها هستند. یهودی‌ها اهدافی دارند و الان در دنیا به این اهدافشان هم رسیده‌اند. تمام کشورهای اسلامی دوروبر ما فخر می‌کنند که با یهودی‌ها رابطه ‌دارند. همان کشورهایی که قبلاً می‌گفتند می‌خواهیم با یهودی‌ها بجنگیم، دارند با آن‌ها کار می‌کنند. این ممالک اسلامی می‌بینند اگر اقتصاد آن‌ها بخواهد رونق بگیرد، باید با یهودی‌ها رابطه داشته باشند. لذا یهودی‌ها زمام امر اقتصادی را به دست می‌گیرند. چرا ما بلد نیستیم چنین کارهایی بکنیم؟ جمعیت شیعه در دنیا چقدر است؟ ۵۰۰میلیون؟ ۴۵۰میلیون؟ چند کشور داریم که اکثریت آن‌ها شیعه هستند؟ در بین جامعۀ شیعه، امکانات مالی چقدر است؟ این امکانات چطور مصرف می‌شود؟ این امکانات هم در همان بساط یهودی‌ها مصرف می‌شود! ما خودمان بلد نبودیم کار بکنیم. با ایرانی‌های مهاجر ارتباط داشته باشیم! این‌طور که می‌گویند، ایرانی‌های مهاجر هشت میلیون نفر هستند. این مهاجرت هم درد است، چون نخبه‌های ما مهاجرت می‌کنند. سال گذشته خبر عجیبی خواندم که امیدوارم این آمار دروغ باشد. سه هزار پزشک متخصص مهاجرت کرده‌اند و از ایران رفته‌اند. رقم بسیار قابل توجهی از پرستاران از ایران رفته‌اند. چرا نمی‌توانیم آن‌ها را نگه داریم؟ هشت میلیون ایرانی در تمام ممالک دنیا داریم که نوعاً متخصص هستند و اکثراً هم وضع مالی آن‌ها خوب است. بسیاری از آن‌ها سرمایه‌های کلان دارند. زمانی می‌گفتند اگر آن‌ها این سرمایه‌ها را داخل ایران سرمایه‌گذاری کنند، ایران به هیچ سرمایه‌گذاری دیگری احتیاج ندارد. الان ما با کسانی که مهاجرت کرده‌اند، چه ارتباطی داریم؟ الان باید این مهاجرت را که تهدید است، به یک فرصت تبدیل بکنیم برای حضور بین‌المللی و برای شیعۀ بین‌المللی. این مهاجرت فرصت است. اصلاً با مهاجران ارتباط داریم؟! اصلاً کاری برای آن‌ها می‌کنیم؟! عذر می‌خواهم که این مسائل را می‌گویم. ممکن است آقایان از من برنجند؛ اما وقتی این‌ مهاجران می‌خواهند به ایران بیایند و بروند، گذرنامۀ آن‌ها را می‌گیریم و اذیتشان می‌کنیم تا این سفر سالی یک بار به ایران را هم دیگر نیایند! ما دنبال ارتباط با این‌ها هستیم! این‌ها فرزندان ما هستند که به کشورهای دیگر رفته‌اند. با هر عقیده‌ای که پیدا کرده‌اند، از این فرزندان که نمی‌شود دست برداشت. ما باید اتصال آن‌ها به خودمان را حفظ کنیم؛ «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». انسان‌ها تشنۀ محبت‌اند یک آقای بزرگواری هست که خدا به ایشان توفیق بدهد و او را یاری کند. ایشان در یکی از شهرهای آمریکا یک مدرسۀ شیعه ساخته است. من می‌دانم مدرسه ساختن خیلی هنر است، چون خودم هم دست‌اندرکار بعضی از مؤسساتی هستم که مدرسه دارند. ایشان همراه با عده‌ای از شاگردانشان پیش ما آمدند و می‌گفتند: «ما در آمریکا مدرسۀ شیعه ساخته‌ایم؛ اما بیشتر، آقایان افغانستانی می‌آیند.» این آقایان افغانستانی هم در کشورهای دیگر یک فرصت فوق‌العاده‌ای هستند و شیعیان خیلی خوبی دارند. افغانی‌ها در بسیاری از مجالس سیدالشهدا که در ماه محرم عرب‌ها یا خوجه‌ها و… برپا می‌کنند، شرکت دارند؛ آن آقایی که در آمریکا مدرسه ساخته است، می‌گفت آقایان افاغنه به این مدرسه می‌آیند، از ملیت‌های دیگر هم می‌آیند، اما ایرانی‌ها خیلی کم می‌آیند و به این مدارس توجه نمی‌کنند. درحالی‌که آن‌ها هم بچه دارند. در آن شهر هم ایرانی زیاد است. به او گفتم، اگر کاری به تو بگویم، انجام می‌دهی؟ گفت بله. گفتم: «شما امسال شب چهارشنبه‌سوری ایرانی‌ها را دعوت کن، آتش درست کن، جشن بگیر و یک چلوکباب ایرانی هم به آن‌ها بده.» خیلی تعجب کرد و گفت: «چهارشنبه‌سوری مناسبت اسلامی نیست.» گفتم: «مسئلۀ ما این است. این چهارشنبه‌سوری در بین ایرانی‌ها جاافتاده است. به این بهانه آن‌ها را باید به اینجا بیاوریم و راه اینجا را به آن‌ها یاد بدهیم. دفعۀ بعد، عید نورزو که شد، هفت‌سین بچین و بگو تحویل سال را اینجا برگزار می‌کنیم. اگر توانستی، یک دعایی هم بخوان. نتوانستی هم نخوان. بگذار آنجا شادی کنند. بعد بگو اصلاً ما هیچ کاری به کار شما نداریم، فقط بیایید و زبان فارسی یاد بگیرید. با آن‌ها ارتباط ایجاد کن. آن‌ها را به این مدرسه بیاور. وقتی آوردی، آن وقت شب عاشورا هم که می‌شود، به عنوان نذری، شام درِ خانۀ آن‌ها ببر و بگو امشب شب عاشورای امام حسین است. ما در این مرکز نذری داریم. یک مدت این کار را بکن، همۀ آن‌ها می‌آیند.» «الانسان عبید الاحسان». این‌ها تشنۀ محبت هستند. این ایرانی‌ها در نسل خودشان به چهارپنج واسطه یک روحانی و عمامه‌به‌سر دارند. یا کسی را دارند که در بساط مذهبی دخیل بوده و هیئتی بوده است. ایرانی‌ها به دین ربط دارند، اما این ربط گم شده. این گم‌شده را ما احیا کنیم. با مردم با رحمت رفتار کنید! عزیزان، روزگاری است که مسئولیت ما خیلی سنگین است، چه در داخل چه در خارج. در خصوص این حوادث پیش‌آمده، امیدوارم و دعا می‌کنم که مسئولان آن را مدیریت کنند. ما هم اغتشاش را محکوم می‌کنیم، اما اعتراض و انتقاد را نه. «النصیحه لائمه المسلمین» را نه‌تنها محکوم نمی‌کنیم، بلکه می‌گوییم لازم است و از شما عزیزان هم می‌خواهیم زمینۀ آن را برای مردم فراهم کنید. این مردم اینجا حرف دارند و با این کاری که شما می‌کنید موافق نیستند. این حرف را باید جایی بیان کنند. روزنامه‌ها را آزاد بگذارید تا مطالب را بنویسند. مطبوعات آزاد باشد. افکار مختلف به تلویزیون بیایند و حرف بزنند. حرف‌ها یک‌جانبه نباشد. آن بحثی که بخواهد در دانشگاه به اغتشاش بکشد، در تلویزیون و در قالب یک مناظره، تمام مسئله حل می‌شود. چرا تدبیر نمی‌کنیم؟ آقا امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «سهلاً امره». امر مؤمن سهل است. عده‌ای الان دستگیر شده‌اند و در زندان هستند. حوادث زندان را شنیده‌اید. با این‌ها با رحمت برخورد کنید. می‌گویید این فرد از سران اغتشاش است. بسیار خب، این سران اغتشاش را جلب بکنید و بنشینید با او حرف بزنید که چرا این‌طور شد. با او رفیق بشوید و از طریق این سران، خود اغتشاشگرها را جذب بکنید. مگر نمی‌شود؟! درسی که می‌توان از سلطان قابوس گرفت از سلطان قابوس، پادشاه عمان، ماجرایی نقل کرده‌اند. عمان یک منطقه‌ای به نام ظفار دارد که هم‌مرز با یمن است. در آن زمان در یمن، کمونیست‌ها حکومت را به دست گرفته بودند و از مرزها تعدی می‌کردند و به ظفار می‌آمدند و می‌جنگیدند. سطان قابوس خودش نمی‌توانست از کشورش دفاع کند، لذا از شاه ایران کمک خواسته بود. از ارتش ایران به عمان رفتند تا به او کمک کنند. سران خارجی کمونیست‌ها هم در داخل عمان یک عده از جوان‌ها و دانشجویان مخالف را جذب کرده بودند. درنهایت، عمانی‌ها بر این‌ها غلبه کردند و عده‌ای را گرفتند و محاکمه کردند. عده‌ای محکوم به اعدام شدند و عده‌ای هم حبس شدند. با آن‌هایی که محکوم به اعدام بودند، سلطان قابوس جلسه‌ای گذاشت تا با آن‌ها حرف بزند. سلطان قابوس به آن‌ها گفت: «شما به هر حال این کارها را کرده‌اید و کار به اینجا کشیده. الان اسیر من و در زندان من هستید. سه تا راه پیش پای شما می‌گذارم: یا اینکه از عمان بروید و ما هم کاری به کار شما نداریم. به شما کمک هم می‌کنیم و پولی هم به شما می‌دهیم تا ما را رها کنید. یا اینکه بمانید و مجازات خود را در زندان یا هر مجازات دیگری که هست بگذرانید. پیشنهاد سوم هم این است که شما اشکال به ما دارید. اشکالات ما را بگویید و خودتان جلو بیایید و با ما این اشکالات را حل کنید. مگر اشکال نمی‌کنید اقتصاد این‌طور است و سیاست خارجی شما این‌طور؟» این محکومان تحصیل‌کرده و دانشگاه‌رفته بودند. از این راه سوم استقبال کردند و جلو آمدند. یکی از آن‌ها وزیر خارجۀ عمان شد، یکی از آن‌ها وزیر اقتصاد شد و همه، وزرای عمان شدند. همان عمانی که در زمان سلطان سعید، پدر همین سلطان قابوس، یک بیابان بود و امکانات اولیه را هم نداشتند، به دست همین اغتشاشگرها و رؤسایشان ساخته شد! خدا با گناهکار کریمانه رفتار می‌کند «با کریمان کارها دشوار نیست». با مردم کریمانه برخود کنید، حتی با گناهکارها. خدا با گناهکار کریمانه برخورد می‌کند. «التائب ان ذنب به کمن لاذنب له». ائمۀ طاهرین علیهم‌السلام با گناهکارها کریمانه برخورد کردند. قصۀ حربن‌یزید ریاحی را مگر نداریم؟ ما هم کریمانه برخورد کنیم. این‌ها را فرصت قرار بدهیم و بهره‌برداری کنیم. با کسانی که اشکال به ما دارند، ارتباط بگیریم و مذاکره کنیم. به هر حال ما هر آنچه می‌گوییم از روی دلسوزی و قصدمان راهنمایی است. گاهی مسئولان نزد من می‌آیند. من حرف‌های خودم را می‌زنم، نامه می‌نویسم و آنی را که وظیفۀ خودم می‌دانم اجرا می‌کنم. ما به این کشور علاقه‌مندیم. اگر به اسم تندرو و… دشنام بدهند، این دشنام‌ها برای من ارزش و قیمت ندارد. ما به این کشور و به این نظام علاقه‌مندیم. ما بارها گفته‌ایم که خدا بعد از ۱۴۰۰ سال منت بر ما گذاشته تا حکومتی از خودمان داشته باشیم. ما به رهبر علاقه‌مندیم؛ اما درست کار کنید! درست عمل کنید! در کارها مشورت کنید! نگذارید مسائل ساده تبدیل به جنجال بشود. دربارۀ همان خانم که آن قضایا برایش پیش آمد، بنده ملاقاتی با اساتید دانشگاه داشتم. من یک کلمه حرف زد؟: که ما از این ماجرایی که برای این خانم پیش آمده ناراحتیم. این خانم دختر ماست، مثل همۀ دختران ایران. مگر آقا رسول‌الله نفرموده‌اند: «انا و علی ابوا هذه الامه»؟ این‌ها دختران ما هستند و فرزندان ما هستند. این قصه هرچه بوده، من کار ندارم. گزارش رسمی این است. همان وقت اگر یک عذرخواهی صورت می‌گرفت، اصلاً کار به اینجا نمی‌کشید. نگذاریم هر حادثه‌ای در این کشور جنجال بشود. درد ما بی‌توجهی به نهج‌البلاغه است مردم مشکل دارند؛ مسائل زندگی‌شان لنگ است؛ وضع درآمدی ناجور است؛ ارزش پول پایین است؛ حقوق را هرچه اضافه می‌کنید، باز هم جوابگو نیست، چون ارزش پول از آن‌طرف با تورم پایین می‌آید. این مردم مشکل دارند. وقتی مشکل دارند، گاهی اوقات منتظر بهانه‌ای برای جنجال هستند. این بهانه را به دست آن‌ها ندهیم تا جنجال نشود. جا برای اعتراض بگذارید. این کارگرها اعتراض دارند. وقتی شش ماه، نه ماه حقوق یک کارگر را ندهید، این اعتراض نکند، چه کند؟ داد نزند، چه کند؟ زن دارد، بچه دارد. ما خودمان را جای آن‌ها بگذاریم. ما از اعتراض استقبال کنیم. اما اگر می‌خواهیم اعتراض و اغتشاش قاطی نشود، زمینۀ سلامت اعتراض را در بین اقشار مختلف فراهم کنیم از جمله در داخل حوزۀ خودمان. کتاب‌های درسی را آقایان تغییر دادند. وقتی می‌خواهید دست در کفایه ببرید، جایگزین کنید، دست در رسائل ببرید، از این کسانی هم که رسائل می‌گویند، مکاسب می‌گویند، چهل سال، پنجاه سال کارشان این است و کفایه گفته‌اند، از این‌ها هم سؤال کنید! از این‌ها هم یک مشورت بگیرید! این‌ها اهل این حوزه هستند. اگر اعتراض درستی دارند، انتقادی دارند، توجه کنید! گوش بدهید! اینجا بزرگ‌ترین حوزۀ دنیای اسلام است، اینجا مرکزیت شیعه است. مگر می‌شود همین طور سلیقه‌ای و فردی بگوییم این کتاب نباشد، آن کتاب باشد؟! تمام شد رفت! کار باید پخته باشد، با مشورت باشد. اگر کسی اعتراض دارد، زمینه برای اعتراض فراهم بکنیم، گوش به حرف بدهیم. اگر ما بر اساس آنچه مولایمان آقا امیرالمؤمنین برای ما در این نهج‌البلاغه گفته عمل کنیم، مشکل پیدا نمی‌کنیم. اما درد ما این است که آقای جرج جرداق، آقای عبدالفتاح عبدالمقصود، شیخ محمد عبده می‌گویند دویست‌بار یا صدبار این نهج البلاغه را مرور کرده‌اند؛ اما منِ عمامه‌به‌سر چند دفعه نهج‌البلاغه را مرور کرده‌ام؟! والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند که سخن عزیزان سخنان با ارزشی است، ولی عنایت داشته باشید این متن ابعاد مختلفی دارد که هر کدام قابل بحث است. اگر سؤال کلّی نسبت به نکته‌ای از نکات متن دارید آن متن و آن نکته را بفرمایید، امید است بتوانم در خدمتتان باشم. موفق باشید

33563
متن پرسش

سلام علیکم! در جواب یکی از سوالات فرمودید که رهبر انقلاب با حکمت و صبر دارند جامعه را به سمت اهداف عالی حرکت می‌دهند. اگر امکانش هست کمی توضیح بدهید که ایشان در رابطه با فساد اقتصادی و اختلاس و بی عدالتی و تبعیض و ظلمی که در جامعه به وجود آمده، بعضا افراد پر ادعا و متنفذ نظام در آن دست دارند، چه اقدامات عملی انجام داده‌اند؟ آیا ایشان این قدر تنها و مجبور هستند که نتوانند کاری کنند؟ یا تخواسته‌اند کاری بکنند و تقصیر دارند؟ اگر کمی مصداقی بحث کنید ممنون می‌شوم. بهرحال این سوالی است که اکثریت جامعه را این روز ها مشغول کرده‌است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که قبلاً نیز عرض شد جایگاه رهبری و روش سلوکی ایشان در حفظ انقلاب و هدایت مردم، روش آن کسی است که مواظب است برای آبادکردن دهی، شهری را خراب نکند و از این جهت با این‌که بعضاً دولت‌ها آن‌طور که شایسته و بایسته است، رهنمودهای عدالت‌گرانه ایشان را دنبال نمی‌کنند؛ صلاح انقلاب آن است که بدون مقابله مستقیم با دولت‌هایی مثل آقای هاشمی و یا روحانی، آرام‌آرام مسیر را به سوی دولت‌های عدالت‌گرا سیر دهند تا اصل انقلاب که بنیان نجات انسان جدید است، محفوظ بماند. ملاحظه می کنید که سال‌ها در نفی بنگاه‌داریِ بانک‌ها و یا تأکید بر خصوصی‌سازی و یا کوتاه‌کردن دست دولت‌ها در امور؛ تأکید می‌کردند و می‌کنند. ولی آن‌طور که باید دولت‌ها عمل نکردند. و این‌جا است که می‌فهمیم کار بزرگ مقام معظم رهبری در راستای حفظ انقلاب بالاخره بستر تحقق آن اهداف فراهم می شود وگرنه ما بودیم و کشوری دست‌نشانده. در حالی‌که این استقلال و در بستر آن، انتخاب‌هایی که در پیش است، جهانی برای ما پیش می‌آورد بیرون از گردونه جهان مدرن. موفق باشید        

33502
متن پرسش

استاد گرامی سلام: به نظر بنده هر شخص یا گروه اگر در برخورد با زیر دستان عدالت را رعایت نکند هیچ ارزشی ندارد. با اقدام آقای رئیسی با چراغ سبز مجلس در اردیبهشت در آزاد سازی قیمت ها و پس از آن افزایش حقوق کارمندان بسیار کمتر از میزان تورم ( تورم بالای ۵۰ درصد حقوق ۱۰ درصد) سفره کارمندان مخصوصا دون پایه ها بسیار کوچک شد و شرمنده خانواده هستند. در زمان انتخابات سال گذشته با توجه به تبلیغاتی که شد و صحبت های آقای رئیسی فکر کردم دوره گرانی به سر می آید و اوضاع خوب می شود و به ایشان رای دادم. ولی متاسفانه اینطور نشد. پاسخی که جنابعالی به اینگونه پرسش ها می دهید اینست که این دولت وارث خطاهای دولت های قبلیست. ولی این عدم افزایش حقوق متناسب با تورم هیچ ربطی به دولت های قبل ندارد. به هر حال منتظرم دور بعدی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری اشتباهم را جبران کنم و به افراد به ظاهر انقلابی رای ندهم. هرچند این اشتباه به نظر جبران ناپذیر می آید و تا سالهای زیادی باید چوب آن را بخورم و شرمنده خانواده باشم. از شما که با مسئولین ارشد نظام در ارتباطید و حامی شدید انقلاب هستید خواهشمندم دغدغه های معیشتی مردم را منعکس نمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با مسئولان ارتباط ندارم. ولی انقلاب اسلامی را در این زمانه راه نجات از بحران‌های جهان امروز می‌دانم و به همین جهت بر آن تأکید می‌شود. هنوز هم با مختصر اطلاعات و تجربیاتی که دارم آقای رئیسی را رویهمرفته برای امروز انقلاب، شخصیتی مفید می‌دانم و اتفاقاً این‌که فرموده‌اید مطابقت حقوق با تورم چندان کار آسانی نیست؛ بسیار کار مشکلی است و باید به هزینه سالیانه آن فکر کرد. هرچه هست نظر کارشناسان حتی آن‌هایی که بعضاً مخالف دولت هستند، معتقدند دولت در کنترل تورم نسبت به خطرات بزرگی که در پیش بود تا ما را تبدیل به افغانستان دیگری بکند، قدم‌های خوبی برداشته‌اند. موفق باشید

33306
متن پرسش

سلام جناب استاد گرامی: اوقات بخیر. بنده محقق فلسفه الهیات هستم و از امسال در عالی ترین مقطع و دانشگاه مشغول خواهم بود. با مباحث شما از چند سال پیش آشنا شدم و به انقلاب اسلامی تعلق خاطر داشته و دارم. مسئله ای که روز بروز برایم عجیبتر شده و اخیرا با رسوایی فولاد مبارکه زنده شده تحلیل سونامی فساد اقتصادی در ج ا است. ریشه یابی این حجم عظیم فساد مهم است و در نگاه اول خیلی دشوار که چه طور از دل یک انقلاب قدسی چنین سونامی از فساد بیرون می آید. با ردگیری تاریخ سیاستگذاری بعد از جنگ و برخی حوادث امنیتی من احساس می‌کنم بخشی از این جریان فساد عمدی و حاصل طراحی های خاموش شبکه نفوذ از بدو پیروزی انقلاب بوده اما با آغاز سیاستهای لیبرالی دولت سازندگی اینها آزادی عمل بیشتری یافتند و در پشت نقاب نفاق آن قدر پیش رفتند که آبرویی برای ج ا نمانده. احساس می‌کنم هدف شیاطین این بوده و هست که در لوای یک انقلاب و نظام مقدس آنچنان دست به فساد و شرارت بزنند که اسلام و دین را برای ابد بی آبرو کنند. اگر این طور باشد باید بگوییم تا حد زیادی موفق شدند. عجیب است در روایات داریم وقتی حضرت حجت (ع) می آیند همه مردم از او متنفرند به خاطر کارهایی که به اسم او کرده اند. واقعا من نمی‌دانم این بلا و بی آبرویی به کجا می‌رسد ولی از روزی می‌ترسم در همین کشور متدینین و حزب اللهی ها را به جرم دفاع از انقلابی که بزعم آنها منشا فتنه در عالم و چپاول در ایران شد به دار بکشند. یقین دارم که اگه ظهور حضرت حجت (ع) نبود این اتفاق میافتد، چون از جهل مردم و خباثت شیطان واقعا چنین چیزی برمیاد. ماجرا چنان دشوار و پیچیده شده که وقتی با دقت و جزئیات هم آن را برای عامه تبیین می‌کنیم یا باور نمی‌کنند یا از شدت پیچیدگی این فتنه دلشان خالی می‌شود. نمی‌دانم چه طور می‌شود به اینها فهماند قتل های زنجیره ای فتنه موساد به دست حزب اللهی نماهایی بود که با بیت رهبری هم رفت و آمد داشتند و ایضا شاید حتی مرگ مشکوک حاج احمد. چه طور آنها را توجیه کنیم که بزرگترین بلاها در کشور به اسم کنترل جمعیت و خصوصی سازی های فاسد، رسما یا ظاهرا با تایید رهبری انجام شده. چه طور به اینها بفهمانیم که ج ا با دست خودش با سیاست های جمعیتی و فمینیستی و توسعه افسارگسیخته ی دانشگاه و مدرک گرایی، بنیان های انقراض نسلی و انقلاب جنسی و فرار مغزها را پایه گذاشته و بعد از آنها گلایه هم می‌کند. چه طور انتظار داشته باشیم که هضم کنند که فتنه برجام ادامه فتنه ۸۸ بود و اکثریت دانشگاهیان و روشنفکران با آن همراهی کردند. اصلا وقتی نخبگان با انقلاب همراه نباشند و در معرض اتهام هم باشند این نظام با کی می‌خواهد ادامه دهد، نظامی که خودش با سیاست های اصل ۴۴ و کنترل جمعیت آتش به معیشت و مملکت خود زده است و بیشتر نخبگان و جوانانش یا دیگر کاری با او ندارند یا دنبال فرار هستند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید موضوع را می‌توان از زاویه دیگری مدّ نظر قرار داد و آن این که جهان مدرن در عین نظم ظاهری، در پنهان خود همین مافیاها را به رسمیت می‌شناسد و قوام نظام مدرن به همین رانت‌خوارها می‌باشد و جریان کارگزاران به امید آن‌که می‌تواند در درون انقلاب اسلامی با شکل‌دادن این لانه‌های فساد، نظام اسلامی را از آنِ خود کند و فساد را در قالب قانون رسمیت بخشد، به صحنه آمد. عظمت انقلاب اسلامی در این است که توانست مسیر را تغییر دهد و روبه‌روشدن با فسادهایی که ملاحظه می کنید حکایت هوشیاری و زنده‌ماندنِ معده انقلاب است که این غذاهای مسموم را به بیرون استفراغ می‌کند. در حالی‌که جریان‌های وابسته به غرب بنا داشتند با مسمومیت معده نظام اسلامی، کار و بار خود را شکل دهند و حقیقتاً به ظاهر حساب همه‌چیز را کرده بودند إلاّ حساب روحانیتی که در باطن انقلاب نهفته بود و ولایت فقیه توانست مسیر را تغییر دهد. اجازه دهید مطلب را با مقاله حکیمانه جناب آقای محسن مهدیان تحت عنوان «فسادآمیزتر از فساد اقتصادی» تمام کنم که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید

فسادآمیزتر از فساد اقتصادی

عجیب نیست؟ مجلس انقلابی، فساد یک بنگاه اقتصادی را بررسی و افشا کرده و آنوقت همین اقدام ضدفساد شده است نشانه فساد تودرتو و فساد سیستمی و چماقی علیه جمهوری اسلامی. 

در هیچ جای عالم چنین وضعیتی پیدا نمی کنید که قوت یک نظام را به نقطه ضعفش تبدیل کنند. اینکه ضدانقلاب و مزدورها و مواجب بگیرانش چنین پروژه موهومی را جلو ببرند عجیب نیست؛ عجیب اینست که چرا این رفتار مشمئز کننده برای برخی در داخل یک عادت رسانه ای شده است.

مبارزه با فساد همه جای دنیا منشا امید است و در کشور ما به واسطه بازارمکاره ممبر و معرکه گیری لایک، شده است عامل کسری.

با کدام استدلال از برخورد نظام با فساد به فساد نظام رسیدیم؟ کسی مدعی نیست که نظام اسلامی، نظام عصمت است؛ اما حتما نظام اسلامی، نظام مقابله با فساد است. خطا در سیستم هست اما خطای سیستمی نیست. روشن نیست؟

فاصله ادراک فساد از واقعیت فساد در جمهوری اسلامی بر مبنای پیمایش های معتبر که نمونه ای از آنرا دبیر شورای عالی امنیت ملی اعلام کرد بیش از ۷۰ درصد است. یعنی تنها کشوری هستیم که در آن مبارزه با فساد با خودنمایی جاهلانه و هنرنمایی مغرضانه رسانه ای، منجر به احساس فساد بیشتر می شود. مضحک نیست؟

ضرر کدام بیشتر است؟ ضرر فساد در سیستم یا ضرر کسی که جمهوری اسلامی را دارای فساد سیستمی می داند؟ اولی یک مصداق است و دومی همان یک مصداق را "نشانه" ای بر همه گیری فساد. اولی نقص نظام است و دومی نعل وارونه ای بر دارایی نظام. و اما یک قاعده ساده؛ هرنوع کنشگری و با هرعنوانی و تحت هر لوایی که منجر به ناامیدی مردم از اصلاح و آینده شود، سراسر فساد اکبر است و ظلمی است بسیار فراتر از فساد اقتصادی این و آن. محسن مهدیان https://t.me/mahdian_mohsen  

اخیراً عرایضی تحت عنوان «راز آینده‌داریِ انقلاب اسلامی» در شهرستان گلپایگان و خمین شده است که خوب است اگر فرصت برای جنابعالی پیش آمد، نظری به آن بیندازید.

 https://eitaa.com/matalebevijeh/11302

https://eitaa.com/matalebevijeh/11293

33245
متن پرسش

سلام: ارزش پول در كشور ما هر روز تنزل مي كند. اين مشكل براي همه مردم زيان آور است. موجب ناراحتي - اختلاف - پريشاني - ....... مي شود. البته عده قليلي هم از اين آشفته بازار سوءاستفاده كرده مال مردم و بيت المال را تصاحب مي كنند. در حاليكه در شرع مقدس طلا و نقره ملاك ارزش پول است. عقل و عرف هم حكم مي كند كه در مبادلات مالي و پولي بين مردم و همچنين بانك ها و دولت اين امر مهم رعايت شود. سپرده مردم نزد بانك ها بايد با ارزش سكه طلاي رسمي به ايشان باز گردانده شود. ابر بدهكاران بانكي بايد مطابق ارزش سكه طلاي رسمي اموال به تاراج برده را به بيت المال و خزانه كشور برگردانند. در قراردادهاي خصوصي و دولتي مبلغ با ارزش سكه طلا باشد كه طرفين قرارداد متضرر نشوند. چنانچه مهريه زن ها عموما با سكه طلا شده است. اين روش حق و حقوق ايشان را حفظ مي كند. قرض الحسنه با اين شرط رونق مي يابد كه طرفين با ارزش سكه طلاي رسمي متعهد شوند. چرا امر بديهي اين چنيني از نظرها دور مانده و علما و مراجع به صراحت نظر نمي دهند. اميد است پول اسلامي احيا شده = ريشه ربا خواري و حرام خواري خشكانده شود. ان شاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاش خوبی است که رفقا در این مورد به خرج می‌دهند، هرچند موانع زیادی در پیش است. ولی بالاخره امید هست که در بستر نظام انقلاب اسلامی باب این موضوع گشوده شود و ارزش پول، همان طلا و نقره باشد. موفق باشید

33037
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: ذیل کتاب جایگاه رزق انسان در هستی، آیا استفاده از خدمات شرکت های «بیمه» یک نوع تدبیر معیشت تلقی می‌گردد یا یک نوع غفلت از جایگاه رزق؟ نظر به اینکه شخص مکلف می شود هر ماه مقداری از درآمد خود صرف انواع بیمه کند تا از حوادث غیر مترقبه و پیش آمدهایی در آینده مصون بماند. البته عنایت دارید که بیمه انواع مختلفی اعم از درمان، بازنشستگی، عمر و... که ممکن است بشود بین آنها تفاوتی قائل شد (کما اینکه بعضی بیمه عمر را بیمه سرمایه‌گذاری می دانند) و عنایت دارید که درآمد شرکت های بیمه از ارائه خدمات بیمه ای بسیار بالاست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان نظر صریحی در این موارد داد ولی برداشت شخصی بنده آن است که اگر نیازمندی در این موارد هست که بتوانیم مشکل او را رفع کنیم بیش از آنکه شرکتهای بیمه ما را بیمه کنند حضرت حق و نظام الهی و فرشتگان این کار را خواهند کرد. البته بحث رعایت قانون در رابطه با بیمه شخص ثالث امر جدایی است آن هم به جهت رعایت قانون و نه به جهت امیدهایی که به بیمه داشته باشیم. موفق باشید

32819
متن پرسش

سلام علیکم: ضمن عرض تشکر و سپاس فراوان و عذرخواهی بابت اینکه وقت ارزشمندتان را می گیرم. مطلب اولی که در ذهن جای سوال است و دلیل قانع کننده ایی وجود ندارد، ایجاد شوک به بازار و بحرانی کردن اوضاع و جار و جنجال و هیاهوی سیاسی اجتماعی اقتصادی توسط دولت با اجرای مرحله اول طرح آزادسازی یارانه ها است؟ چرا؟ طرح اصلی می توانست با مدیریت بسیار بهتری پس از آماده سازی زیرساخت‌های آن اجرا می شد! که بنظر طرح خوبی هم باشد. با این روش و افزایش قیمت جهشی هم روان مردم و هم بازار به هم ریخت و آب گل آلود شد، قیمت ها هم غیر از ۴ قلم مابقی نیز افزایش پیدا می‌کند هیچ بلکه همه چیز حتی مشاغل خدماتی و... افزایش قیمت داریم... در صورتی که حالا دولت هم قول داده قیمت اقلام معیشتی و نه همه چیز را به قبل از اجرای مرحله برگرداند. بهر حال ظاهرا چونکه طرح اصلی بزودی شروع میشد دلایل اجرا نکردن مرحله اول بیشتر از اجرای آن بود. مطلب دوم اینکه از تاریخ شروع طرح مرحله اول؛ معاون وزیر صمت در بخشنامه ای اعلام کرد که کالاهای اساسی شامل روغن نباتی، گوشت مرغ، تخم مرغ و لبنیات حتی اگر قبل از ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ تولید شده‌اند، با قیمت‌های جدید عرضه شوند! خوب چرا؟ استاد گرامی نظرتان را لطفا شفاف بیان کنید، اینکه مشخص است افراد منفعت طلب با درصد خاصی که بطور کلان کالای اساسی مثل روغن و ماکارانی احتکار کردند سود نجومی می‌برند! فاصله و شکاف طبقاتی در جامعه بیشتر میشه! و ... خود دولت که ذخیره کالای اساسی کرده نیز بیشترین مقدار از این اقلام معیشتی مردم را نزد خودش دارد! استاد این بخشنامه دولت را چه کارش کنیم دیگر؟ بنظر شما روش حکمرانی علوی اینگونه است یا خیر؟ تکلیف ما در این شرایط چیست که اگر رسانه ایی کنیم دشمن موج سواری میکنه اگر نگیم کمک به ظلم بزرگی کرده ایم؟ مطلب سوم: ما رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله را حجت الله در میان خود می دانیم که خواست و اراده الهی در زمانه ما بر قلب ایشان تجلی پیدا میکنه و تبعیت از فرمایشات ایشان مرز ما را و جهت مان را مشخص می‌کند که در زمین دشمن هستیم یا در جهت تحقق آرمان های انقلاب اسلامی. استاد گرامی لطفا راهنمائی بفرمائید نحوه مواجه ما پیرامون ابهاماتی که مطرح شد چگونه باشد که در خط ولایت بمانیم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که در هر حال دولت باید این‌کار را انجام می‌داد و بعضی از متخصصین علم اقتصاد معتقدند دیر هم شده است زیرا پشت پرده تحریم‌ها، موضوع کم‌ارزش‌شدنِ پول ملی، دام بسیار بزرگی بود که مذاکره، بهانه‌ای بیش نبود و برنامه تحریم‌ها به عنوان یکی از بزرگ‌ترین نقشه‌های دشمن استکباری امر بسیار جدّی برای ضربه‌زدن به موجودیت انقلاب بود و معلوم است که مقابله با نقشه حساب‌شده دشمن، این نوع مشکلات را پیش خواهد آورد و عمده عزم خوب دولت است که در مقابل این نوع مشکلات که یاران داخلی استکبار و جریان‌های بیرونی، شدیداً به آن امیدوارند و بدان دامن می‌زنند، عقب‌نشینی نمی‌کند و با توجه به اطلاعاتی که بنده دارم بالاخره باید این کار انجام می‌شد. و همان‌طور که ما در جنگ نظامی شهید دادیم و شکست نخوردیدم، هرچند که بعضاً از بعضی از صفات با ندانم‌کاری‌های خود، مشکلاتی برایمان پیش آمد؛ در موضوع جنگ اقتصادی با ندانم‌کاری‌هایی که همچنان مرتکب می‌شویم، ولی در کلّیّت با همه تلفاتی که داده‌ایم و باز هم می‌دهیم، به جهت رویکرد توحیدی انقلاب از یک طرف و به جهت ولایت الهی با مظهریت ولایت فقیه از طرف دیگر، حتماً پیروزی از آن ملت ایران است. به این فکر کنید که اگر حقیقتاً برنامه دولت، برنامه غلط و مفیدی نیست، چرا رسانه‌های بیگانه به جای نقد علمی، سعی بر دروغ‌پراکنی دارند و موضوع را درست از همه جهات برعکس جلوه می‌دهند و این نکته بسیار مهمی می‌باشد. آیا این نوع تصمیمات که مطمئناً به نفع طبقات ضعیف می‌باشد، یکی از ابعاد روحانی نهفته در ذات انقلاب اسلامی نیست که بر خلاف جریان‌های نئولیبرال‌های اقتصادی دارد عمل می‌شود؟ آیا با این نوع تصمیم‌گیری‌ها نباید به  بازگشت سیاست دینی  به سیاست ایران امیدوار بود؟ این امری است که در بطن انقلاب نهفته است. موفق باشید  

32740
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: چند صباحی است از حضورتون فیض نبردم. اما چند سحری پای رکابتون در پیاده روی و بعضا جلسه ها تون را بودم و جواب خیلی سوال ها رو حضوری پرسیدم. اما یک مسئله مهمی که واقعا امروزه دارد اذیت میکنه من و امثال من و در نگاه وسیع تر کل جامعه را گسستگی اقتصادی و کوچک شدن سفره مردم و عصبانی شدن مردم از شرایط که بنظرم خیلی خطرناک هستش و متاسفانه متاسفانه علی‌رغم قسم هایی که خوردیم تو محافل و جوامعه ای که حضور داشتیم رو شخص آقای رئیسی واقعا انتظارها براورده نشده و باور کنید تو جوامع مایه سرکوب ما شده و ما جوابی نداریم. وزیر وعده خودرویی در سال جدید میده و حالا برعکسش رو فرمان میده. یک وزیر دیگه حرف از وامهای بدون ضامن میزنه ولی هر بانکی تسهیلاتش فرقی نکرده بعضا سخت تر شده و از این دست رفتارها زیاد هستش. البته شاهد هستیم یک اقداماتی میکنه ولی واقعا جواب گوی بازار و مردم نیست. مردم واقعا نگران هستند و متاسفانه عصبانی. دیگه انگار تاب و تحمل ندارند. اما شما و امثال شما چقدر در کشور هستید؟ چند ملیون از جمعیت کشور را مهیا برای شرایط سخت از هر نوعش کردید؟ اگر در این دولت اتفاقاتی رقم نخوره چطور می‌توان حرف حاج قاسم را به عمل رساند که فرمود ایران حرم اهل بیت است مواضب باشید آسیب نبیند. واقعا اگر صدایتان به بالا می‌رسد صدای مردم را برسانید. سنگر مردم خالی از آذوغه شده اگر بهشون نرسید خط میشکنه و اگر خط شکست.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به تجربه سالیانی که در متن انقلاب و در امور اجرایی داشته‌ام می‌توانم خدمت جنابعالی عرض کنم همه آنچه این روزها با آن روبه‌روئیم بنا بود پیش آید. ولی با دولتی که خود را در مقابل چنین مشکلاتی می‌باخت و تسلیم می‌شد. و این‌جا است که به مدد الهی مردم، با انتخاب جناب آقای رئیسی موجب شدند تا دولت، با روحیه‌ای انقلابی با این امور و معضلات روبه‌رو شود و مطمئناً از آن‌ها ما را عبور می‌دهد همان‌طور که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» با روحیه انقلابی و با توکل به خدا ملت را از معضل جنگ عبور دادند و تجربه‌ای شد برای عظمت تاریخیِ ملت ایران. یقیناً ما نیز در این شرایط با پیروزی‌هایی که برای انقلاب پیش می‌آید از مشکلِ جنگ اقتصادی نیز به صورت مبنایی عبور خواهیم کرد، همان‌طور که اخیراً ملاحظه کردید وزیر کشاورزی نسبت به آرد مراکز صنعتی در حال برنامه‌ریزی اساسی می‌باشند که از این جهت مشکل قاچاق در این مورد خاص مرتفع خواهد شد، إن‌شاءالله. و این تجربه‌ای می‌شود برای سایر اموری که به جهت یارانه‌ای بودن، عملاً این مردم هستند که از یارانه محرومند و نه قاچاق‌چیان. هنر مردم آن است که به گفته رهبر معظم انقلاب:  «واقعاً هم جفای به مردم است، هم جفای به کشور است، هم جفای به انقلاب است، اگر امروز کسی بخواهد مردم را ناامید کند و احساس بن‌بست را به مردم القاء کند و بخواهد روحیه‌ی مردم را بشکند و اراده‌ی مسئولین را تضعیف کند.» ( ۱۴۰۱/۰۱/۲۳) و بی‌حساب نیست که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیرشان با دانشجویان در رابطه با امید نسبت به آینده فرمودند: «البتّه بعضی از نسل‌های گذشته‌ شما اینجا کم آوردند، در این مورد کم آوردند و دچار خطا شدند؛ یعنی آنجایی که نبایستی مأیوس بشوند، نباید ناامید بشوند، ناامید شدند، و این ناامیدی آن‌ها را از میدان خارج کرد، و بعضی‌هایشان هم بدجوری خارج شدند! حالا بعضی‌ها فقط خارج شدند امّا بعضی‌ها علاوه بر خارج شدن از میدان مبارزه‌ انقلابی، هم‌صدای با دیگران هم شدند. خب پس این توصیه‌ اوّل من: مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.» فرمودند:« توصیه‌ من به شما دانشجوها پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دلتان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخشهای دیگر باشید. بله، نابسامانی‌هایی در بخشهای مختلف وجود دارد امّا این نابسامانی‌ها غیر قابل رفع است؟ ابداً؛ اینها قابل رفع است. مدیران خوبی هستند، وجود دارند، ان‌شاءاللّه می توانند، می کنند، کما اینکه تا حالا خیلی از کارها انجام گرفته. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!