بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: کتاب

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12427
متن پرسش
سلام علیکم: اگر ممکن است می خواستم ببینم کدام کتاب استاد در مورد الطاف خدا نسبت به انسان می باشد؟ یعنی می خواهم بدانم که خداوند در حق من چه الطاف و محبت هایی کرده است. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحثی که متذکر توحید افعالی است إن‌شاءاللّه جوابگو خواهد بود. فکر می‌کنم کتاب‌های «فرزندم این‌چنین باید بود» و جزوه‌ی «معارف اسلامی 1» نکاتی داشته باشد. موفق باشید

12334
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر استاد بزرگوار و زحمات فراوانی که متحمل می شوید. اعیاد شعبانیه را تبریک گفته و وصول به فیوضات مخفیه این ماه را برای شما آرزومندم. توفیقی شد جزوه «عرفان اسلامی و روحیه‌ی تمدن سازی عارفان؛ دغدغه‌ی اجتمایی عرفای نجف» را مطالعه کردم. در برخی موارد در حاشیه جزوه اشکالاتی به نظرم می رسید که هنوز بحث واضح نشده است را یادداشت می کردم. هر چند که برخی سوالاتی که پیش آمد را تا حدی خودم برایش جواب دارم اما خواستم این سوالات را با حضرتعالی مطرح کنم تا راهنمایی لازم را بفرمایید. ابتدا خلاصه و نکات مهم جزوه را می نویسم که ببینید برداشت من درست بوده است و بعد سوالات را مطرح می کنم. البته باید تذکر دهم چون سوالات در حین مطالعه به ذهنم می رسد لذا سوالات را در کنار متن جزوه مطرح می کنم و نیز ممکن است سوالات به نوعی تکراری باشد اما چون هر کدام نکته ای را مد نظر داشته است و از زاویه ای خاص سوال پرسیده شده است لذا همه سوالات را می آورم تا حضرتعالی با مطالعه همه سوالات فضای حاکم بر ذهنیت بنده را درک کنید و بر ان اساس جواب دهید. با تشکر فراوان از شما. التماس دعا خلاصه جزوه: به نظرم کل این جزوه را می توان در نکات زیر خلاصه کرد: • جایگاه والای مکتب نجف نزد رهبر انقلاب: «... مهم این است که این حرکت عظیم سلوکی و ریاضتی را نه با طرق من در آوردی و تحلیلی - مثل بعضی از سلسله‌ها و دکان‌های تصوف و عرفان و مانند این‌ها - بلکه صرفاً از طریق شرع مقدس آن هم با خُبْرَوِیَت بالا به دست آوردند...» • حضور تاریخی عارفان حقیقی و عدم انزوا در جامعه • عرفان مکتبی در کنار فقاهت نیست بلکه عرفان نگاه خاص الخاص است به اسلام (عرفان شیعی فقاهتی) اصلي‌ترين تفاوت اين مكتب عرفاني با ساير مكاتب، درآن است که غرض از سير و سلوك را فقط رسيدن به نهايت درجه‌ی عبوديت و بندگي می‌داند، كه ملازم با معرفت خداوند متعال به نحو ممكن است. توجه ملاصدرا که مقابل فقها ننشیند و لذا علامه مجلسی در شرح روایات به ملاصدرا نظر دارد هرچند که همفکر او نیست. • توجه عرفای نجف به مکتب محی الدین در بروز علمی معارف تشیع. • حضور تاریخی مکتب نجف بر اساس ظهور غیبی اراده خدا در جریان شروع این مکتب بدست مولا قلی جولا و بعد مرحوم شوشتری • حضور اراده غیبی الهی در آن موقف تاریخی جهت مبارزه با ظلمات مدرنیته • اراده روح اسلامی عرفا به نزدیکتر شدن به اسلام • تشکیل جامعه توحیدی و تمدن اسلامی، جهت تحقق حقیقت توحید، مد نظر عارف است • دینداری حقیقی و عبودیت حقیقی در بستر جامعه شکل می گیرد و اینکه باید از طریق یک جمع مومنانه به سمت حق حرکت کرد(واعتصموا بحبل الله جمیعا) چرا که حیات توحیدی و رجوع به حق با جمع مومنان محقق می شود. • دفاع مقدس ما هم ادامه روحیه تمدن سازی عرفای نجف است • حضرت حق در هر زمانه ای به یک اسمی تجلی می کند و هنر عارف واقعی این است که در زمانه خود بفهمد حضرت حق بر اساس کدام اسم تجلی کرده است و بر طبق آن در زمانه خود عمل کند و خود را در مسیر این تقدیر و اراده الهی قرار دهد که همین باعث شور و شوق عارف می شود. • عرفای نجف بخاطر توجه به تقدیرات زمانه سعی کردند که مکتب عرفانی جدای از مکتب فقهی نشود تا بتواند آن تاریخ را جلو ببرد. • عارف بر اساس قاعده فوق همیشه در تاریخ زمانه خود به سر می برد و لذا همانطور که عرفای نجف در تاریخ خود سعی کردند عرفان با تفقه جدا نشوند رزمندگان دوران جنگ هم متوجه شروع تاریخ جدید بعد از انقلاب شدند و می دانستند که باید خود را به دست امام خمینی بدهند و لذا این چنین شورآفرینی کردند و به فنای ذاتی رسیدند. • اگر مرحوم قاضی هم در دوران جنگ بودند حتما می رفتند جبهه. • تا یک حیات اجتماعیِ توحیدی را به افراد پیشنهاد نکنیم، عرفان به معنای اعتصام به حبل الله است معنا پیدا نمی‌کند. باید ثابت کرد بدون حیات اجتماعی، عرفان بر قلب‌ها ظهور نمی‌کند - هرچند در هر تاریخی شکل حیات اجتماعی متفاوت است وگرنه تصور آن که می‌توان در یک حیات فردی به عرفان واقعی رسید، باز تأکید می‌کنم یک توهّم عقیم و بی‌نتیجه است. • اعتصام به حق در زمانه ما از طریق انقلاب اسلامی رخ می دهد و رجوع و سلوک ما به سمت خدا تنها از طریق انقلاب است. • حیات دینی عرفای بزرگ ما در راستای حضور تاریخی زمانه‌ی خود، در ازای یک حیات تاریخی بزرگتر یعنی تحقق ظهور مهدی (عج) گرفته است ما نیز باید بحث‌های عرفانی را در راستای فهم و تحقق آن هدف معنا کنیم. • تمام حرکات و گفتار امام خمینی (ره) را هم باید در راستای حضور در حیات تاریخی معنا شود لذا حتی تفسیر سوره حمد ایشان را باید اینگونه دید که ایشان احساس کردند برای تمدن اسلامی در این زمانه باید این معارف را به صورت عمومی مطرح کرد. • انقلابی الهی در ذیل وجود مقدس حضرت مهدی(عج) انجام شده که سیر آن از آدم شروع و به انقلاب مهدی می‌رسد و ما باید در این انقلاب و در این تاریخ برای اینکه خودمان حیات دینی مناسبی را دنبال کنیم، حیاتی انقلابی داشته باشیم و در چنین فضایی عرفان را دنبال کنیم تا به شور و شوق عرفای سلف برسیم وگرنه با فلسفه و عرفان مرده روبه‌رو خواهیم شد. • عرفای بزرگ مواظب بودند تا یک گروه و فرقه نشوند و فقه در مقابل عرفان قلمداد نشود وگرنه اعتصام به حبل الله به صورت جماعت از دست‌شان می‌رفت و عملاً حاجت دشمن برآورده میشد که عرفا را از اسلام جدا کنند. • سیر در مراتب توحیدیِ بالاتر، انسان را از فعالیت‌های منطقیِ اجتماعی خارج نمی‌کند، بلکه سالک را از فعالیت‌ها‌ی پوچ که توهّم‌ها منجر به آن‌ها شده است باز می‌دارد. • عرفای بزرگ متوجه شده اند که برای بنای تمدن اسلامی اخلاق و عقاید هم لازم داریم که نباید از آن غفلت کرد و لذا خود را وقف برآورده شدن این نیاز کردند. سوالات: 1. در قسمتی از جزوه فرمودید: آنچه می‌توان از ظهور تاریخی مکتب عرفانی نجف فهمید حضور اراده‌ی غیبیه‌ی الهی است که باید آن مکتب در آن مقطع وارد تاریخ ما می‌شد تا شرایط جدیدی که در عالم به وجود آمده بود با تغذیه‌ی خاص معنوی و عرفانی همراه باشد و پا به پای حضور ظلمات مدرنیته در عالم، این مکتب عرفانی به صحنه بیاید و مانع از آن شود که معنویت به حاشیه رود. حال سوال این است: واقعا چرا باید خداوند برای حفظ دینش اینگونه اراده غیبی را بیاورد چرا این معارف و دستورات به تفصیل در خود سخنان اهل بیت (ع) نیامده بود تا دیگر شبه و تفرقه ای در بین نباشد که این دستورات را از خودشان در آورده اند. واقعا چرا این دین شناسی عمیق که ابن عربی و ملاصدرا و دیگر بزرگان می گویند را در دستورات دینی در نگاه اولیه نمی یابیم؟ اگر شرایط تاریخی عرفای نجف مقابله با ظلمات مدرنیته بود این مقابله چگونه صورت گرفت و اساسا سلوک عرفانی آنها چگونه منجر به مقابله با این ظلمات شد؟ در زمانه امروز و بعد از انقلاب هم به نظر می رسد که هنوز این ظلمات حاکم هستند و لذا هنوز هم مقابله با این ظلمات را داریم لذا نباید شرایط تاریخی ما با عرفای نجف به این لحاظ فرقی کرده باشد. اگر این استدلال درست باشد تفاوت سلوک رزمندگان با عرفای نجف در چه چیزی خواهد بود؟ 2. در صفحه 13 می فرمایید که روحیه عرفانی عرفای نجف و مرحوم قاضی در انقلاب و جنگ نقش داشته است. اما این ادعا خیلی ملموس نیست و باید ارتباط آن مشخص شود چرا که آن چیزی که از سیره این بزرگان معروف است رسیدگی به شاگردان است و کار آنچنانی برای جامعه ندارند. در واقع چه روحیه ای از عرفای نجف به رزمندگان جنگ منتقل شده است و چگونه منتقل شده است؟ 3. در صفحه 14 هم می گویید که عرفای نجف دنبال نظام سازی بودند اما باید به صورت مصداقی و یا حداقل جریانی مشخص شود که چگونه مکتب نجف دنبال نظام سازی بوده است. اصلا چرا این بزرگان که حیات اجتماعی توحیدی داشتند نتوانستند مثل امام خمینی (ره) عمل کنند. و حتی چرا بعد از شروع نهضت نتوانستند همراهی خوبی با انقلاب امام بکنند؟ 4. می فرمایید «اصل عرفان درک تقدیری شرایط تاریخی هر زمان و خود را در دل آن تقدیر قرار دادن است» آیا این مطلب باعث نمی شود که ما یک راه و روش ثابت برای سلوک نداشته باشیم و بگوییم که بسته به زمانه سلوکها متفاوت می شود که البته این قابل قبول است اما در آن صورت دیگر مثلا روش علامه قاضی در این زمانه کارساز نباید باشد و بلکه تنها سلوک امروز مشابه سلوک شهدا است. در حالیکه خود حضرت عالی جاهای مختلف به دستورات سلوک علامه قاضی استناد می کند. جمع سلوک شهدا با روش علامه قاضی چیست؟ آیا شهدا ادامه سلوک عرفای نجف اند یا یک سلوک جداگانه ای براساس شرایط تارخی خودشان دارند؟ 5. در اواخر جزوه باز اشاره می کنید که باید به شور و شوق عرفای سلف برسیم. آخرش مشخص نشد که عرفان عرفای سلف را عینا دریافت کنیم و در عین حال انقلاب را هم داسته باشیم یا اینکه نوعی عرفان دیگری باید به صحنه بیاید یا تلفیق عرفان و انقلاب است که باز دقیقا ماهیتش مشخص نیست. متوجه شرایط جدید می شویم و اینکه باید سلوکی متفاوت باشد را هم متوجه می شویم اما نسبت عرفان و سلوک با انقلاب مشخص نیست. شما از یک طرف عرفان غیر انقلابی را قبول ندارید که درست است و از طرفی می گویید عرفای قبل همه در شرایط تاریخی خود درست زندگی کرده اند. تطبیق در زمان حاضر چیست؟ آیا تطبیقش این است که مثلا رزمندگان در جبهه ها به مقاماتی رسیدند یا اینکه در غیر فضای جبهه و در همین شرایط کنونی باید دقیقا چه کرد؟ آیا دنبال استاد و مسائل سلوکی باید رفت یا اینکه فقط دل به انقلاب داده و هر آنچه که خود متوجه می شویم را عمل کنیم؟ 6. در یکی از پرسش و پاسخها از آیت الله شجاعی مثال می زنید که به حکم وظیفه کار اخلاقی و عرفانی را بر اجرایی ترجیح داده اند که این موضوع باعث شد من این متن را در کنار این پرسش بنویسم: حقیقتش سخنان حضرت استاد دو پهلو جلوه می کند از یک طرف مثال رزمندگان زده می شود که در این تاریخ نوع دیگری سلوک کردند و ما هم باید به این نوع سلوک راه یابیم که نتیجه اش این می شود که سلوک اساتید عرفانی که دستورات خاصی را می دهند ضرورتی ندارد و از طرفی کار مثل آیت الله شجاعی را تحسین می کنید که بیشتر ناظر به همان سلوک عرفای نجف است واقعا انسان می ماند که در مقام عمل چه باید بکند؟ آیا برویم و اساتیدی که هستند را پیدا کنیم و مثل همان مسیر برویم و البته نظر به انقلاب هم داشته باشیم یا اینکه دست از این عرفان بازی به نظر برخی برداشته و کمک کار انقلاب باشیم؟ ممکن است بگویید این هر دو با هم قابل جمع اند اما حقیقتش این است که اگر بخواهیم برای انقلاب کار کنیم آنقدر کار هست که دیگر وقتی برای این دستورات و سلوکها باقی نمی ماند و از طرفی این سلوکها نیازمند وقت اینچنین و خلوتها و ... هستند (مثلا خودم نزد یکی از بهترین و نزدیکترین شاگردان مرحوم پهلوانی رفتم ایشان گفتند که در راه سلوک گاهی باید روزی بیش از 3 ساعت وقت بگذارید که این در شرایطی است که ما الان آنقدر برای کارهای علمی و عملی که به عقیده خودمان در راستای انقلاب است وقت کم داریم که به زحمت یک ساعت می توانیم خالی کنیم) 7. در قسمتی از جزوه می فرمایید که ابن عربی هم متوجه حضور تاریخی خود شده است اما در جلسات عرفان (فکر کنم جلسه 16 یا 17) فرمودید که محی الدین محال است به این مرتبت برسد چرا که نظر به جامعه توحیدی نداشته و به صورت فردی نگاه می کرده است (نقل به مضمون) إن شاء الله با راهنماییهای شما بتوانیم راه کار عملی برای سلوک انقلابی در زمانه حاضر را پیدا کرده و به دیگران هم گوشزد کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید هرگز نمی‌توانید جواب این سؤالات خود را با خواندن یک جزوه به‌دست آورید و هیچ نویسنده‌ای هم همه‌ی اصول موضوعیه‌ی سخن خود را در یک نوشته مطرح نمی‌کند و سپس نتیجه بگیرد. بسیاری از مبانی این جزوه در دو کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و «امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» مطرح است و آن‌هم تازه در صورتی قابل استفاده خواهد بود که با نگاهِ وجودی به آن متون رجوع شود و نه با نگاه مفهومی و به‌دست‌آوردن علم حصولی. مخاطبان این جزوه طلبه‌هایی بودند که مبانی را می‌شناختند. از طرفی مگر مطالبی که ملاصدرا و ابن عربی می‌گویند بر اساس همان آیات و روایاتی نیست که بدان استناد می‌نمایند؟ و مگر روایات ما نمی‌گوید قرآن هفتصد بطن دارد؟ علامه طباطبایی در کتاب «رسالة الولایه» با دقت تمام نشان می‌دهند که این خودِ دین است با ابعاد مختلف، نه آن‌که عرفا و حکما چیزی بر دین افزوده باشند. از طرفی بنده معتقدم بهترین کار در رابطه با مطالعه‌ی چنین کتاب‌ها و جزوات آن است که تلاش کنید خودتان جواب سؤالاتتان را از فضای متون به‌دست آورید نه این‌که با اندک مجهولی که پیدا می‌کنید سریعاً یک سؤال برای خود ایجاد کنید و متوقف شوید. در این رابطه و در رابطه با این متون مولوی می‌گوید:

چون گهر در بحر گويد بحر كو

 

وآن خيالِ چون صدف‏ ديوار او

گفتن آن كو، حجابش مى‏شود

 

ابرِ تابِ آفتابش مى‏شود

     

با این‌همه اگر احساس کنید نمی‌توانید با متن ارتباط پیدا کنید و اشارات متن شما را معطوف به نکته‌ای نمی‌کند سعی کنید وقتتان را در مسیر دیگری صرف کنید. بنده در مورد خودم هم این‌طور بوده که اگر می‌خواستم با اندک سؤالی که این نوع متون برایم پیش می‌آورد سؤال برای خود ایجاد کنم بسیاری از این‌گونه کتاب‌ها را مطالعه نکرده بود! حتی فکر کنم قرآن هم نمی‌توانستم بخوانم. باید تلاش کرد بیش از آن‌که به مفاهیم جملات نظر شود به جایگاه و اشارات آن‌ها نظر نمایید مثل این‌که در مورد آیت اللّه شجاعی در رابطه با عرایض بنده در آن جزوه طوری با سؤال روبه‌رو شده‌اید که می‌فرمایید نتوانستید موضوع را با نظر به حرکات رزمندگان جمع کنید، در حالی‌که وقتی ملاحظه کنید آیت اللّه شجاعی متوجه شدند باید برای ادامه‌ی انقلاب زیربنایِ یک کار اخلاقی و سلوکی را شکل دهند تا رسالت خود را در این تاریخ انجام دهند، دیگر جنابعالی نتیجه نمی‌گیرید که سخن دو پهلویی در کار است بلکه موضوع «مداد العلماء افضل من دماء الشّهداء» پیش می‌آید. متونی در دست تهیه است که إن‌شاءاللّه بعد از آن دو کتاب می‌تواند کمک‌کار باشد. در هر صورت سخت معتقدم تاریخی شروع شده است که ما برای ادامه‌ی حیات دینی در این ظلمات غلیظ دنیای مدرن باید نگاه عرفانی را در سطح عموم به میان آورد و بر قله‌ی خدمات عرفای گذشته در جاده‌ای که حضرت امام روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گشوده‌اند، کار را جلو برد و زیرساخت‌های فکری این نوع ورود را باید فراهم نمود. موفق باشید

12320
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: اهل توحید همه ی آنچه در لحظه لحظه ی زندگیشان روی می دهد را از جانب الله می دانند همه از آن اوست و چقدر زیباست الله تو را بخواباند، الله تو را یقظان کند، الله تو را بگریاند، الله تو را بخنداند، الله نازت را بکشد، الله در آغوشت بکشد، الله تو را بالا بکشد، الله معشوقت کند، الله عاشقت کند و یک کلام الله تو را مثل خودش کند. استاد عزیزم به برکت انسان های کاملی که در اعصار مختلف، جهان به یُمن وجود آنها برپا می ماند، قلب ما هم شروع کرده برای الله تپیدن برای الله گریستن برای الله خندیدن برای تشبّه به الله، هرچند پای لنگان داریم و راهی به مدتِ «نمی دانم». زلفش هزار دل را به یک تارمویش، و راه هزار چاره گر از چهارسو بسته است. به فدای محمد، به فدای حسین، به فدای سلمان، به فدای اباذر، به فدای مولانا، به فدای انسان های کاملی که با لبیک گفتن امر حق، بستر تجلی نامتناهی شدند و سالک راه بودند و شدند راه، شدند راه برای امثال من راه نشناس. استاد به تازگی به دنیای وجودی ما مولوی ای حنفی مسلک که به شرح مثنوی معنوی می پردازد، وارد شده است، طبیعتاً در بین صحبت هایشان مکرراً به روایاتی از بزرگان اهل سنت رجوع می کنند و اشخاصی را که در بین شیعیان مورد احترام نیستند را با احترام خطاب می کنند. بنده دراین میان دچار تناقض نشده ام بلکه احساس نیاز می کنم که حتی در تمام آنچه که شما هم می فرمایید بازنگری کنم و خودم به تحقیق بپردازم و غرض از مزاحمت این است که چطور می شود در این تحقیقات بتوان بدون موانست با اهل سنت جانب حق را نگه داشت؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه سؤال‌تان نشده‌ام. اگر در رابطه با مولوی سؤال دارید مرحوم آیت اللّه حسین طهرانی در کتاب «روح مجرد» نکات مفیدی نسبت به مولوی و محی‌الدین مطرح کرده‌اند خوب است که آن کتاب را کاملاً بخوانید، در ضمن در مورد این سؤال‌تان نیز از آن کتاب استفاده نمایید. موفق باشید

12302
متن پرسش
با سلام: هر چه به دنبال مراکز فروش در تهران می گردم پیدا نمی کنم. راهنمایی می فرمایید لطفا.
متن پاسخ

به نام خدا

با سلام: از طریق منوی پایین صفحه اصلی به قسمت مراکز فروش مراجعه و با پیدا کردن نقشه استان تهران و کلیک روی تعداد مراکز فروش استان تهران لیست این مراکز که 14 مرکز می باشد برای شما نشان داده می شود. یا با جناب آقای مهندس نظری به شماره‌ی (09136032342) تماس بگیرید. موفق باشید

12298
متن پرسش
سلام استاد: بنده خیلی صحبت‌های شما را گوش دادم. کتب مقدماتی شما را هم کار کرده‌ام. جزوه‌ی روش سلوکی را نیز خوانده‌ام. اگر می‌شود خودتان مرحله‌ی اول عملی سلوک را به من بفرمایید. می‌خواهم از طریق همین ارسال پرسش سلوک کنم؛ اگر برای شما اذیت نداشته باشد بنده طلبه‌ام. می‌خواهم هم بُعد عملی، هم بُعد نظری را بالا ببرم. خواندن کتاب نظری‌ است. دستورات عملی را خودتان بفرمایید بهتر است. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی 16 کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جایگاه مباحثی مثل معرفت النفس و غرب‌شناسی و مباحث مهدویت روشن شده. در هرحال ابتدا اگر با معرفت نفس در کتاب «ده نکته» همراه با شرح صوت آن و سپس «برهان صدیقین» و بعداً با «معاد» کار را جلو ببرید، إن‌شاءاللّه به نتیجه‌ی لازم خواهید رسید. موفق باشید

12286
متن پرسش
من با تعریف وهم و خیال آشنا هستم ولی درک درستی از آن پیدا نکرده ام. لطفا با یک مثال توضیح دهید. آقای دینانی هم این هفته توضیح دادند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالَم معنا» دو مثال مشخص در رابطه با وَهم آمده است، یکی قضیه‌ی باغبان و زنبور و دیگر قضیه‌ی وقوف در غسالخانه. خوب است که به آن‌جا رجوع فرمایید. متن کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

12229
متن پرسش
سلام: ممنون از پاسختون. در مورد ماشین فرمايشتون درست است ولی مثلا اینکه با ایمیل وایبر یا همون تلفن میتونیم از احوال عزيزانمون با خبر بشیم چی؟ درسته که همین دوری تحفه فرهنگ غربی است بعد برای راه حل ابزار و تکنولوژی رو پیشنهاد داد ولی خب در زمان های قدیم هم انسانها به دلایلی از جمله سفر های طولانی از هم دور میشدن و از احوال یکدیگر بی خبر بودن البته شاید ارتباط دلی و روحی آنها بیشتر بوده یا توکل واقعی داشتن و نگرانی بی مورد به سراغشون نميومده که شامل حال همه نميشده ولی من نمیتونم تشخیص بدم الان تکنولوژی به ما انسانها در جهت ارتباط بیشتر کمکی کرده یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استفاده از تکنولوژی امروز در حکم اَکلِ مَیْتِه است. عرایضی در این موارد که می‌فرمایید در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» داشته‌ام. موفق باشید

12176
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده ان شاءالله راهی نمایشگاه کتاب تهران هستم لطف بفرمایید 2 کتاب به این حقیر معرفی کنید که با خواندن آن تحولی در من ایجاد شود تا شاید کمی از هوا و هوس های دنیایی فاصله بگیریم. ان شاءلله متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب‌های آیت اللّه شجاعی و مرحوم صفائی حائری در کنار کتب سایر علماء غفلت نشود. موفق باشید

12163
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده سوالی داشتم راجع به نمایشگاه کتاب اینکه می گویند بعضی کتب ممنوعه است و در این نمایشگاه به نمایش گذارده اند در چه حیطه ای است و اینکه شامل چه انتشاراتی است تا سبب آگاه سازی افرادی چون بنده گردد .با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید

12157
متن پرسش
سلام ممنون از پیگیری شما جهت اصلاح لینک جلد اول کتاب «فرزندم این چنین باید بود» با عرض پوزش در حال حاضر هیچ لینکی جهت دانلود این کتاب مشاهده نمی شود!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصلاح گردید. با تشکر

12156
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام و آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون در ترویج معارف دینی، در صفحات 58 -59 و 60 کتاب «رجب ماه یگانه شدن با خدا»، دو مصرع شعر با املای زیر درج شده است: «از برای لقمه ای این خار خار / اشتر آمد این وجود خار خار» مصرع اول را نمی دانم اما در مورد مصرع دوم از محتوای شعر به نظر می رسد خار خوار درست باشد. اگر اینگونه است خوب است تذکر داده شود تا برای چاپ های بعدی اصلاح تایپی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «خار خار» را به معنای اشتغال ذهن به چیزی خارج از منظور معنا کرده‌اند و در عین آن‌که به نظرم در مورد «اشتر آمد این وجود خار خار» سخن شما درست است. مثنوی نرم افزار گنجور همان‌طور نوشته که در کتاب آمده. با این همه پیشنهاد شما منطقی‌تر است و إن‌شاءاللّه به مسئولان امر تذکر داده می‌شود. موفق باشید

12133
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: من تلاش زیادی در جهت تهذیب نفس می کنم تا حدودی هم موفق بودم. از شما می خواهم برای تطهیر قوه خیال راه کار نشان دهید و یک توضیح اجمالی راجع به این قوه داشته باشید و دیگر اینکه می خواهم عصبانی نشوم و از کوره در نروم ولی همسرم هم غرغرو و عجول هست تا حدی که نه تنها من بلکه دیگران هم صداشون درآمده اگه یک داد بزنم و یک اعتراض محکم بهش کنم سرجاش میشینه و گرنه ادامه میده و همه رو کلافه میکنه من از اینکه از کوره درمیرم یک وقت صدام رو بلند می کنم خیلی ناراحتم آیا اینها باز دارنده اند و منو از خود سازی عقب می اندازه و اگر هم هیچ یک از این مقابله ها رو نکنم از درون داغون میشم و اعصابم بهم میریزه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید «غضب» فوق‌العاده انسان را عقب می‌اندازد. توصیه می‌کنم کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» را از ابتدا تا انتها دنبال کنید. شرح صوتی اینجانب إن‌شاءاللّه کمک می‌کند. موفق باشید

12125
متن پرسش
سلام علیکم: آیا وهم و خیال دارای اصالت هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه دارای قوه‌ی واهمه است که معانی جزئی را شکل می‌دهد مثل دشمنی گرگ که در واهمه‌ی گوسفند شکل می‌گیرد و خیال یک مرتبه از مراتب ادراک انسان است. در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» نکاتی گفته شده و مفصل آن در جزوات «معرفت النفس و الحشر» هست. موفق باشید

12108
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به این که در مباحث معاد فرمودید برزخ و قیامت تجلی قلب است، آیا خارجیتی به غیر از تجلی قلب در بیرون هم هست یا تمامی این سیر فقط تجلی قلب است؟ مثلاً به عنوان نمونه بحث حشر و آورده شدن جهنم و بهشت در قیامت و داخل شدن افراد در آن در قاعده تجلی قلب جا دارد یا قواعد دیگری هم هست که بنده از آن مطلع نیستم اگر منبعی در این زمینه هست معرفی فرمائید؟ آیا مسائلی مثل آمدن عزرائیل که برای افراد به طور متفاوت جلوه می کند هم جلوه قلب است یا قاعده دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره قیامت و برزخ نظامی است که وقتی انسان در آن نظام قرار گرفت شخصیتش از طریق قلب‌اش ظهور می‌کند. پیشنهاد می‌کنم مباحث کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» را با شرح صوتی آن دنبال کنید. در آن‌جا علت متفاوت جلوه‌کردن حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» نیز آمده. موفق باشید

12096
متن پرسش
سلام: در رابطه با جواب شما به سوال مربوط به کریشنا مورتی که فرموده اید «از نظر روش، تحت تأثیر بودا است و لذا در روش می‌توان از او استفاده کرد» این بحث روش را اگر ممکن است باز کنید و شرح دهید که چه استفاده ای از این گونه عرفانها می توان کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «نگاه در سکوت» او را مطالعه فرمایید در آن‌جا متوجه روش او می‌شوید. کتاب «تفکر زائد» آقای مصفا نیز در استفاده از آن روش نکاتی را به شما می‌دهد. موفق باشید

12076
متن پرسش
سلام استاد: طبق جواب سوال ۱۲۰۵۱ که فرمودید: «این یک موضوع روشنی است که وقتی بپذیریم بدن توسط روح تدبیر می‌شود پس وقتی روح در اضطراب قرار گیرد بدن را به طور طبیعی تدبیر نمی‌کند و لذا شما با انواع بیماری‌های بدن روبه‌رو می‌شوید چنان‌چه در روایات داریم اگر بیماری در جامعه زیاد شد باید به مردم توصیه شود از گناهان خود توبه کنند زیرا گناه موجب خارج‌کردنِ روح از تعادل می‌گردد و در نتیجه روح، بدن را درست تدبیر نمی‌کند. این نوع بیماری‌ها غیر از آن بیماری‌هایی است که از طریق عوامل خارجی اعم از میکروب و یا سموم و یا عوامل دیگر موجب بیماری بدن می‌شود.» آیا می توان بیماریهای روانی و عصبی را در دسته همین نوع بیماریهایی که (وقتی روح در اضطراب قرار گیرد بدن را به طور طبیعی تدبیر نمی‌کند و لذا شما با انواع بیماری‌های بدن روبه‌رو می‌شوید) قرار داد؟ یعنی می خواهم بگویم علت بیماریهای عصبی و روانی در ابتدا زیاد یا کم شدن هورمونهای مغزی یا به اصطلاح طب سنتی زیاد شدن سودا در سر نیست بلکه خود نفس هست که به دلایلی (که عموما گناه و یا خارج شدن وهم از کنترل و تدبیر عقل) باعث آن بیماری روحی می شود که آثار آن بیماری روحی که نفس باعثش شده کم یا زیاد شدن هورمونهای مغزی است، در اصل خود نفس به دلایلی باعث بیماری روحی و روانی در خودش شده که اثرش کم یا زیاد شدن هورمونهای مغزی می باشد، نه اینکه کم یا زیاد شدن هورمونهای مغزی باعث بیماریهای روحی و روانی شده، البته اگر نفس را اصلاح کنیم و با عبادت و توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار (ع) و تفکر عاقلانه نفس را از آن حالت بیمارگونه خارج کنیم و نفس به حالت تعادل برگردد لاجرم هورمونهای مغز هم به تعادل خود برمی گردد چون نفس که متعادل شده بدن را تدبیر می کند پس مغز و یا بدن هم متعادل می شود. آیا نظر اینجانب درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که نتیجه گرفته‌اید. یعنی بعضاً ما آثار عدم تعادل نفس به جهت گناه را در غیر نرمال‌شدنِ ترشحات هورمون‌ها می‌یابیم. فکر می‌کنم این مسائل به صورت مبنایی در کتاب خویشتن پنهان مطرح شده است. موفق باشید   

12009
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم: علامه بزرگوار سيد محمدحسين طباطبائي (رحمه الله) در تفسير الميزان ذيل آيه 105 سوره مائده مطالبي را پيرامون معرفت النفس بيان مي دارند و در انتها مي فرمايند: «در پايان، اين نكته را نيز خاطر نشان مى‌سازيم كه مساله عرفان نفس، مساله فكرى و نظرى نيست، بلكه مقصدى است عملى كه جز از راه عمل نمى‌توان معرفت تام و كامل در باره آن بدست آورد» از حضرتعالي عاجزانه استدعا دارم كه راه ورود به اين معرفت تام و مراحل عملي اين امر را براي اين حقير بيان فرمائيد. از خداوند متعال طول عمر با عزت و توفيقات روز افزون را خواهانم. با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از تذکراتی که در معرفت نفس از طریق خویشتن پنهان می‌یابید، باید با مراقبه کار را جلو برد. کتاب «لب اللباب» از علامه طباطبایی جهت مراقبه خوب است. موفق باشید

11998
متن پرسش
با سلام: لطفا در مورد اینکه منظور از مبانی امامت چیست توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید، در این مورد در آن‌جا بحث شده. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

11988
متن پرسش
سلام استاد: شما در سوال 11965 فرمودید که: در هر صورت تا در مرحله‌ی علمی و مفهومی هستیم هنوز ارتباط واقعی یعنی ارتباط وجودی پیدا نکرده‌ایم. ارتباط علمی به عنوان مقدمه خوب است ولی معرفت نفس یعنی ارتباط وجودی. گفت: «دردی که به افسانه شنیدم همه از خلق / از علم به عین آمد و از گوش به آغوش» اما جواب سوال بنده را ندادید که: 1. چگونه و به چه روشی از ارتباط علمی به ارتباط وجودی برسیم؟ 2. ملاک تشخیص اینکه از ارتباط علمی به ارتباط وجودی رسیده ایم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح آن، إن‌شاءاللّه کارساز است. موفق باشید

11962
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: شرمنده من نمیدونستم این مطلب رو کجا بنویسم. کتاب «فرزندم این چنین باید بود» جلد اولش رو تو سایت پیدا نکردم. ظاهرا هم برای جلد اول و هم جلد دوم به اشتباه لینک جلد دوم گذاشته شده ممنون میشم پیگیری کنید.
متن پاسخ

به نام خدا

با سلام: فایلهای جلد اول «فرزندم اینچنین باید بود» اصلاح شده و قابل استفاده می باشد. مدیریت سایت

11932
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: در کتاب مقام لیلة القدری حضرت زهرا (س) فرموده بودید باید با نگاه به روش زندگی و سخنان حضرت زهرا (س) سیر و سلوکمان به سمت ایشون رو شروع کنیم، میشه بفرمایید صحبتهای ایشون رو در کدام کتاب می تونیم پیدا کنیم؟ کتابهای تاریخی که مربوط به زندگی حضرت زهرا (س) باشه اکثرا چیزهای کلی را نوشته شما کدوم رو مناسب تر می دونید؟ خیلی ممنون از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم مجلسی یک جلد بحارالانوار را یعنی جلد 43 را به حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» اختصاص داده‌اند. مرحوم سعادت‌پرور کتاب «جلوه‌ی نور» را در این رابطه نوشته‌اند. مرحوم دکتر شهیدی کتاب «زندگی‌نامه‌ی حضرت فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» را نوشتند و هرکدام نکاتی را با ما در میان گذاردند، ترجمه جلد 43 از بحارالانوار را امور فرهنگی مجتمع فاطمیه اصفهان چاپ کرده و آقای محمد روحاني زمان آبادي نیز جدا آن را ترجمه کرده اند. موفق باشید

11940
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گران قدر: نظر حضرت عالی پیرامون سید عباس معارف چیست؟ آیا آثار و نگاه ایشان را در راستای نگاه حضرت امام خمینی می دانید؟ کدام یک از آثار ایشان بیشتر قابل استفاده هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم سید عباس معارف انسان فوق العاده‌ای بوده است و آثار او همه در جای خود ارزشمند است به‌خصوص کتاب «حکمت اُنسی» ایشان. موفق باشید

11919
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با سوال شماره 11898 آدرس تهیه کتاب: جلد 1 http://www.ketabettelaat.com/shop/index.php?route=product/product&path=43&product_id=2803 جلد 2 http://www.ketabettelaat.com/shop/index.php?route=product/product&path=43&product_id=2807 استاد عزیز قسمت دوم سوال را جواب ندادید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر از لطفی که فرمودید حقیقت آن است که شرح قابل توجهی که ما را متوجه‌ی عمق عرفانی نگاه حافظ بکند نداریم، إلاّ «جمال آفتاب» که تا حدودی موفق بوده و دیگر شرح خود جناب آقای دینانی. موفق باشید

11854
متن پرسش
بسم تعالی سلام علیکم: استاد در کتاب مقام لیله القدری فاطمه سلام الله علیها فرمودید، که چون هدف از خلقت انسان ها، عبادت است و انبیا و اولیا آمده اند تا آن را برای ما روشن کنند و چون مصداق بالفعل عبودیت حضرت زهرا (س) است پس هدف از خلقت حضرت رسول (ص) و حضرت امیر (ع)، حضرت زهرا (س) هستند. اینجا یک سوال برای بنده پیش امده امد که، خود آن حضرات مصداق بالفعل عبودیت هستند و در نتیجه هدف خلقت، دیگر چه نیازی است که گفته شود، که هدف حضرت امیر (ع) و حضرت رسول (ص) را حضرت زهرا (س) قرار داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان کتاب عرض شد که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و حضرت علی«علیه‌السلام» در عین آن‌که بنده‌ی محض خداوند هستند، ولی پوشش نبوت و امامت آن‌ها موجب می‌شود که افراد نتوانند عبودیت آن‌ها را به آن صورت که هستند بنگرند و از این جهت نظر به زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» و مقصدِ خلقت‌بودنِ ایشان شده. موفق باشید

11836
متن پرسش
با سلام: استاد آیا این درسته که می گن می شه با تمرکز کردن روی شئ ای که متعلق به یک شخصه می شه آن شخص را از انجام یک کار منصرف کرد. مثلا اگر روی نقاشی شخص مورد نظر که می شناسی تمرکز کنی و انگیزه نقاشی کردن را از او بگیری؟ آیا این همان چشم زخم نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی این کار برای افرادی که به سادگی خود را تحت القائات طرف مقابل قرار می‌دهند، ممکن است ولی نه چندان و نه دراز مدت. کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در این مورد نکاتی دارد. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!