بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح نهج البلاغه

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
متأسفانه هیچ نتیجه ای در جزوات یافت نشد!
یادداشت ویژه ای با موضوع انتخابی یافت نشد
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16735
متن پرسش
سلام علیکم: بنده از چند سال پیش با آثار استاد عبدالله مستحسن آشنا شدم و تقریبا تمام کتب ایشان را مطالعه کردم اما از آنجا که رشته بنده ارتباطی با علوم قرآنی ندارد و صرفا در این زمینه مطالعات آزاد دارم شاید نگاهم آنچنان که باید به این کتاب ها تخصصی نبوده و نیست اما از تفاسیر ایشان بسیار آموخته ام به حدی که پس از خواندن ذوالقرنین و اصحاب کهف شیوه قرآن خواندنم تغییر کرد و با علاقه ای شدید به مطالعه معنا و تفسیر آیات رو آوردم. اما متاسفانه آثار آقای مستحسن با مخالفت های جدی رو به روست و عده ای معتقدند مطالعه تفاسیر ایشان خطرناک و اکثرا تاویل و تفسیر ذوقی است و پایه و مبنای علمی ندارد و بنابراین خواندنشان بیش از منفعت ضرر خواهد داشت و توصیه می کنند از تبلیغ این کتاب ها در بین جوان ها جلوگیری بشود و بعضی استدلال می کنند که این نظریات از طرف نویسنده ای ناشناخته و بدون تایید بزرگان تفسیر نظیر آیت الله مکارم منتشر شده و اصلا نباید در دسترس مردم قرار می گرفت تا باب تاویل قرآن گشوده شود. با توجه به اینکه اغلب مخاطبین ایشان دانشجوها هستند و قلم جذاب و مفاهیم نو مطرح شده در تفاسیرشان کشش بسیار زیادی دارد می خواستم بدانم آیا شما مطالعه این کتاب ها را برای جوانان علاقمند به علوم قرآنی مفید می دانید؟ و اینکه چرا با وجود گذشت چند سال از چاپ کتابی مثل ذوالقرنین اینقدر سردرگمی در این باره وجود دارد و حتی یک نقد منصفانه و دلسوزانه بر این کتاب نوشته نشده؟ با وجود اینکه تیراژ کتاب ها نشان از استقبال مردم دارد... با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نگاه آقای مستحسن به آیات و روایات، نگاه خوبی است و در عین استفاده از نوشته‌های ایشان، باید به نگاه‌های دیگر قرآنی به‌خصوص نگاه علامه‌ی طباطبایی و آیت اللّه جوادی نیز نظر داشت. بعضاً دیده می‌شود ایشان نگاه خود را طوری مطرح می‌کنند که راه‌های نگاه به سایر اندیشمندان دینی بسته می‌شود. در حالی‌که بهتر است آن نگاه، به عنوان یک چشم‌انداز در منظر خوانندگان قرار گیرد. موفق باشید

16733
متن پرسش
سلام استاد: خداقوت. یک طبقه بندی موضوعی کردم در آثار شما، و طبق آن می خواهم مطالعه کنم، بهمین خاطر چند سوال داشتم: 1. در مباحث قرآنی و نهج البلاغه، کدامشان راجع به عدل خدا ست؟ 2. در مباحث قرآن و نهج البلاغه کدامشان در مورد نبوت و امامت است؟ یک سوال جدا هم داشتم، اینکه: علامه رحمت الله علیه می فرمایند: «اگر یک پدیده را با مجموع علت تامه و همچنین با اجزای علت تامه اش بسنجیم نسبت آن به علت تامه، نسبت ضرورت (جبر) خواهد بود و نسبتش به هر یک از اجزای علت تامه، نسبت امکان است، زیرا جزء علت نسبت به معلول تنها امکان وجود را می دهد نه ضرورت وجود را» . (شیعه در اسلام / ص 111) استاد، اگر می شود این جمله را به حقیر به زبان ساده توضیح دهید، چون کمی برایم سخت بود و متوجه نشدم، بخاطر همین مزاحم وقت شریف شما شدم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع تقسیم‌بندی‌های کلامی را نمی‌توان به طور مستقیم در قرآن و نهج‌البلاغه که نظر به معارف اسلامی به صورت جامع دارند، پیدا کرد. بهتر آن است که به همان شکل که متون مقدس حقایق را با ما در میان می‌گذارند، ما به آن‌ متون رجوع کنیم 3- مجموعه‌ی علل که در میان آید حتماً معلول بالضروره محقق می‌شود ولی هر یک از علل به تنهایی امکان تحقق معلول را فراهم می‌سازند، زیرا در آن صورت سایر علل در صحنه نیست؛ مثل امکانِ رفتن شما به خانه به‌وسیله‌ی ماشین سواری. ولی اگر همه‌ی علل حتی اراده‌ی شما در صحنه باشد، بالضروره رفتن شما به خانه محقق می‌شود. موفق باشید

16714
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: استاد حضرتعالی در جزوه راه های افزایش دین باوری در جوانان فرمودید که ما باید بین مدیریت اسلامی با مدیریت غربی تفکیک قائل شویم... و در مدیریت اسلامی باید ابتکار را در دست مردم داد یا به تعبیری مردم خودشان اموراتشان را بگذرانند و در ادامه فرمودید که نسل جوان را آماده کرد تا ان شاءالله تحول اساسی در نظام اداری ما به وجود آید. استاد بنده دانشجوی رشته حقوق هستم که پیاده ساختن چنین طرحی بر عهده دانشجویان رشته حقوق هست لذا لطف کنید که پیرامون مقوله مدیریت اسلامی توضیحی دهید؟ وبفرماییدکه پیاده ساختن چنین طرحی چقدرمی تواند انقلاب رابه انقلاب مهدی روحی له الفدا نزدیک نمایید؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصول کلّی مدیریت اسلامی و ایده‌های مربوط به آن را، حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» در نامه‌ای که به مالک اشتر نوشته‌اند، به‌خوبی نشان داده‌اند. موفق باشید

16500
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد جلیل القدر: جسارتا زمان انبساط روح که آدمی دلش گرفته و حال هیچ کاری ندارد، آن زمان در تعامل با افراد، بخصوص خانواده که انتظار شادی از ما دارند چگونه باید رفتار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در خطبه‌ی همام آمده است، امیرالمومنین علیه السلام مومن را این‌چنین توصیف فرموده‌اند: «يَا هَمَّامُ المومن .... بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ أَوْسَعُ شَيْ‏ءٍ صَدْراً وَ أَذَلُّ شَيْ‏ءٍ نَفْسا...» شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى‏ در دلش. سينه او هرچه فراخ‏تر است و نفس وى هرچه خوارتر. باید سعی کرد چنین حالتی در ما ایجاد شود. موفق باشید

16452
متن پرسش
در آخر نامه ی 31 نهج البلاغه آمده است: «زنان را در پرده ی حجاب نگاهشان دار، تا نامحرمان را ننگرند، .... بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیر صالح را در میانشان آوری و اگر بتوانی به گونه ای زندگی کنی که غیر تو را نشناسند، چنین کن.» خب این متن واضح می گوید حتی الامکان نگذار زن بیرون برود مگر موارد ضروری. حال چطور با بیرون رفتن زنان و این همه حضور آنان در اجتماع سازگاری دارد؟ ظاهرا حتی مذهبی ها هم مقید به این فراز از نهج البلاغه نیستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» عرایضی در این مورد شده است. فراموش نفرمایید در آن تاریخ که حالت قبیله‌ای حاکم بوده است، همه‌ی نیازهای زندگی در همان خانه و قبیله قرار داشته، فروشگاهی نبوده تا کسی بخواهد از آن خرید کند. لذا معنا نداشته زنان از خانه بیرون آیند. از طرفی مشهور است که بعضی مردان در کوچه می‌نشستند برای چشم‌چرانی، و در این رابطه آن دستورات داده شده است. با این‌همه بالاخره تا آن‌جا که ممکن است انسان چه مرد و چه زن، نباید بدون دلیل با نامحرم ارتباط داشته باشد. موفق باشید

15821
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: استاد عزیز می شود زحمتی بکشید بر تشرفات خدمت امام زمان (عج) مثلا تشرف حاج فشندی توضیحی مرحمت فرمایید؟ خواهشا استاد راجع به خطبه 79 نهج البلاغه پس از پايان جنگ جمل در مذمّت زنان لطفا توضیحی مرحمت فرمایید. از زحماتتان بسیار ممنونم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد تشرفات چیزی ندارم بگویم مگر آن‌که هرکس به اندازه‌ای که با قلب خود رعایت شریعت بکند، از نور حضرت که مجسمه‌ی عصمت‌اند محروم نیست، مگر آن‌که مأموریت خاصی داشته باشد که حضرت به صورت خاص او را مدد می‌کنند، و امروز آن مددها را در کلام و رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» ملاحظه می‌کنید 2- در مورد قسمت دوم سوال نظرتان را به این سوال جاب می کنم. سؤال: گاه شبهاتى راجع به جايگاه زن در اسلام مطرح مى ‏شود و به آياتى از قبيل 5 و 6 سوره مؤمنون، 24 سوره نساء و 14 سوره آل عمران و آياتى كه مضمونى به ظاهر مردسالار دارد استناد شده و مى‏ گويند در خطبه‏ 80 نهج‏ البلاغه زنان افرادى كم عقل خوانده شده ‏اند يا به علت‏ عادت ماهيانه كه امرى غير ارادى است براى آنها نقص در ايمان قائل شده ‏اند. لطفاً راجع به خطبه حضرت و آيات نامبرده توضيح بفرماييد.

جواب: در مورد خطبه 80 نهج ‏البلاغه كه سيد رضى صراحت دارد كه پس از جنگ جمل ايراد شده و با توجه به اين‏كه روش سيد رضى تقطيع‏ كردن خطبه‏ هاى حضرت بوده و قسمت‏هايى را مى‏ آورده كه جنبه‏ ى بلاغت آن زياد بوده معلوم مى‏ شود عايشه مورد خطاب است. به گفته‏ ى آيت ‏اللّه‏ جوادى اين خطبه هيچ پايگاهى ندارد، چون برهان‏هايى مى‏ آورد كه خود را نقض مى‏ كند، لذا به اهلش وا مى‏ گذاريم. براى آن‏كه فرهنگ قرآن را در مورد زنان بدانيم بايد آيات زيادى را مدّ نظر قرار دهيم، در ضمن در رابطه با موضوع كنيزان كه در جنگ اسير مى ‏شدند و به عنوان غنائم جنگى خريد و فروش مى‏ شدند، لازم است مفصلًا بحث شود، همين قدر بدانيد كه اسلام با ورود آن‏ها در خانواده‏ ى يك مرد مسلمان نه‏ تنها پناهى براى او ايجاد مى ‏كرد و جلوى فحشاء گرفته مى ‏شد، زمينه ‏ى مادرشدن او پيش مى‏ آمد و جهت شخصيت او تغيير مى ‏كرد كه البته شرح آن احتياج به بحث طولانى دارد. اما در مورد شخصيت زن در اسلام، عنايت داشته باشيد ابتدا بايد آيات صريح را كه موضوع را روشن مى‏ كند مورد توجه قرار داد و سپس بقيه‏ ى آيات را بر مبناى آن‏ها تحليل نمود. رجوع شود به کتاب زن، آن‏گونه كه بايد باشد. موفق باشید

15486
متن پرسش
با سلام: یک سری مسائل وجودی برایم حل شده؛ اکنون نیازمند ریاضت های شرعی می باشم. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعادل خود را با نامه‌ای که حضرت مولی‌الموحدین«علیه‌السلام» به فرزند خود در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه داشته‌اند، به کمال لازم برسانید. آن نامه تحت عنوان کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که بر روی سایت هست، شرح شده است. موفق باشید

15204
متن پرسش
سلام استاد: جلسه ای با یکی از اساتید داشتیم در حوزه مان. به این نتایج رسیدیم: ۱. مردم با رای بیشتر به اصلاح طلبان مقابل رهبری نایستادند. ۲. مردم اعتماد خود را از اصول گرایانی از دست داده بودند که (تجمل گرا و... ) هستند و بقولی اسمشان فقط اصول گراست. ۳. طبق تحلیل و مهندسی که دوستان در موسسه ای انجام داده اند فقط و فقط چند درصدِ کم را ماهواره توانسته است اغفال کند، نه بیشتر. ۴. تقریبا پنجاه درصد تهران رای ندادند. اگر ماهواره درصد زیادی اثر می گذاشت. پس چرا نتوانست آنها را به پای صندوق بکشاند؟ ۵. امسال مردم در انتخابات غوغا کردند. جوری در صحنه حاضر شدند که اصلا قابل پیش بینی نبود. و یکی از تحلیلگرهای غربی گفته است: این هنر خامنه ای بوده که دوست و دشمنش برای شرکت در انتخابات تبلیغ کردند.۶. خطری که احتمالا خبرگان را تحدید می کرد با حضور چند تن از علمای برجسته مان بطرف شده بحمدلله (جناب آقایان سید احمد خاتمی، علم الهدی، میرباقری، سید حسن عاملی، شبستری و...) ۷. کمی مشکل در مجلس هست که افرادی مانند رسایی ها نبویانها و... را کم دارد که جلوی برخی چیزها بایستند. متاسفانه که به حول قوه الهی با عنایتش حل می شود. ۸. چند نقطه در انقلاب محل تلاقیِ جبهه خودی و غیر خودی(به تعبیر آقا) بوده است که یکی از آنها همین انتخابات بود که مردم در کل کشور گل کاشتند. ولی در تهران کمی اوضاع خراب تر بود. روح مدرنیته روی تهران بیشتر اثر گذاشت. استاد این ۸ بند نتیجه نیم ساعت کرسی آزاد اندیشی و یک ساعت تحلیل بود که تقریبا ۶۰ الی ۷۰ درصدش متعلق به آن استاد گرامی بود. که بنده برای اینکه وقت شما گرفته نشود خلاصه کردم آنرا که شما هم اگر صلاح دانستید کم یا زیاد یا اصلاح کنید.2. ایشون ثابت کردند که نهج البلاغه سیرِ این انقلاب است و خیلی واجب است طلبه آن را به حد زیادی مسلط شود. حال تز شما سوال دارم که: شروح شما بر نهج البلاغه ما را با آن روح سیاسی هم مرتبط می کند یا کلا معنویت است؟ و یا قابل تفکیک نیستند؟ ۳. در ضمن آن استاد هم که می دانستند بنده شاگردی شما را می کنم (اگر لایق باشم) سلام ویژه ای به شما رساندند و گفتند به ایشان بفرمایید ما خیلی از ایشان و کتبشان استفاده برده ایم. التماس دعا استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده تحلیل خوب و ارزشمندی است و روحِ تاریخی ما را مدّ نظر دارد 2- نهج‌البلاغه همه‌چیز است، چه از جهت معنویت و چه از جهت سیاست و عقلانیت 3- سلام بنده را به جهت تحلیلِ آگاهانه که حاکی از خودآگاهیِ تاریخی است، به آن استاد گرامی برسانید. موفق باشید

14861
متن پرسش
سلام: ۱. شرح نهج البلاغه مرحوم جعفری را در کنار شروح شما استفاده کنیم خوب است؟ ۲. تفسیر مجمع البیان چه جایگاهی دارد؟ ۳.به طور کلی جامع ترین تفسیر پس از المیزان کدام است از نظر شما؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم علامه‌ی جعفری با صفای خاص خود و با تعلق درونی که به مولایش علی«علیه‌السلام» داشته است، نهج‌البلاغه را شرح کرده است و از طریق سخنان آن حضرت، قصه‌ی معاشقه با حقیقت را به ظهور آورده است. 2- «مجمع‌البیان» تفسیر نیست، جمعِ نظرات عالمان است نسبت به یک آیه که به عنوان منبع تفسیر می‌توان از آن استفاده کرد 3- نمی‌دانم. موفق باشید

14573
متن پرسش
با سلام: در رابطه با سیر مطالعاتی سوالاتی دارم ١. علاوه بر یک جلسه قرآن و یک جلسه نهج البلاغه, بقیه مباحث را به چه ترتیبی دنبال کنم؟ ابتدا همه مطالب را در یک موضوع تمام کنم بعد به سراغ موضوع دیگری بروم، مثلا بعد از مباحث پایه به ترتیب توحید، نبوت، معاد، ...، غرب شناسی و... را به ترتیبی که در سیر آمده دنبال کنم یا اینکه در طول هفته چند موضوع را دنبال کنم؟ ٢. در مورد قرآن و نهج البلاغه و حتی کتب ابتدا به صورت جداگانه ترتیبی را پیشنهاد کرده اید، ولی بعد در مباحثی که به صورت موضوعی مطرح کرده اید، در مباحث توحید، نبوت، معاد و... ترتیب دیگری آمده، طبق کدام پیش بروم؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالب اصلیِ سیر را، به ترتیب دنبال کنید. ولی مباحث اخلاقی و قرآنی و نهج‌البلاغه را در کنار آن‌ها در هر فرصتی که پیدا کردید، دنبال بفرمایید. موفق باشید

14301
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: ضمن توجه به تخصص شما در امور فرهنگی تربیتی و همچنین مدیریتی شما نوع و مدل مدیریت غربی را چقدر صحیح می دانید و آیا استتفاده کردن یا نکردن از آن شیوه ی ساختاری و دید مدیریتی ضرر دارد؟ اگر موجب خسران در فن مدیریت می شود جایگزین آن چه کنیم؟ در بحث نگاه مدیریتی برای یک جامعه فرهنگی و طلبگی باید چه شیوه ای را به کار بگیریم و از چه طریقی وارد شویم؟ اگر شما در زمینه ی مدیریت و مدل، شیوه، رویکرد و جایگاه دید توحیدی در این بحث حقیر و گروه دیگر را راهنمایی فرمایید ممنون می شویم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در این مورد شده است. در هر صورت ما نمی‌توانیم از نحوه‌ی مدیریت غربی که مبنای آن اومانیستی و ماکیاولیستی است به راحتی عبور کنیم ولی لااقل اشکالات آن را اگر بدانیم، کم‌تر ضرر می‌کنیم. عرایضی در جزوه‌ی «علوم انسانی عبور از مدرنیته و نظر به اسماء اللّه» شده است. موفق باشید

14235
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: عده ای از دوستان به توفیق الهی و دعای حضرتتان و البته اجازه از حضرتعالی شروع به ترویج دروستان طبق سیر مطالعاتی در جلساتی مختلف از قبیل جلسات خانگی و محل کار در صورت بودن زمان و ... را نموده اند. در راستای این سنت مبارک و حسنه بین دوستان سوالاتی مطرح شده از این قبیل که: 1. آیا تقوای فردی را به مرحله حداقلی رساندن و بعد ورود به انتشار دروس کردن اولی بر ورود به اجتماع نیست؟ 2. چگونه خصوصیاتی از تقوا و ورع در درجه اول و سپس مسلط بودن بر دروس و روحیه شناسی مخاطب فردی و اجتماعی برای به صحنه آوردن این دروس مورد نیاز است؟ 3. برگزارکننده و استاد جلسه معتقد است از همان ابتدای شروع مباحث باید با عقاید باطل مخالفت کرد و هیمنه توهمی و غرب گرایی و مشرکانه زیستن را زیر سوال برد تا مستمعین بر پوچ بودن عقایدشان آگاه گردند سپس دروس ادامه یابند اما عده ای از دوستان قائل به جذب مخاطب از طریق رافتی حکیمانه تا رسیدن مخاطب حداقل به نکته 10 و در ادامه براهین صدیقین و حرکت جوهری هستند نظر حضرتعالی چیست؟ 4. در صورت صلاحدید بفرمایید شما در مطرح کردن توحید برای مخاطب چگونه روشی را و طبق چه قاعده ای از آیات و روایات و اجتهاد شخصی توصیه می فرمایید؟ آیا آیه و روایتی هم در باب چگونگی روش تدریس برایمان هبه می کنید؟ 5. عده ای از دوستان به طور کلی مخالف تبلیغ توسط غیر روحانی هستند چرا که پذیرا بودن مخاطب را تحت الشعاع می بینند البته منظورشان شاگردان است نه حضرتعالی نظرتان در این باب چیست؟ در پایان ضمن تقاضای خاضعانه طلب دعای جنابتان در این مسیر برای شاگردانتان با گوش جان نکات تکمیلی را ان شاءالله شنواییم. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حتماً باید نسبت به تقوای فردی جدّی بود و در زیر سایه‌ی چنین روحیه‌ای به مسائل اجتماعی ورود کرد 2- وقتی اصل را بر رعایت حرام و حلال الهی از یک‌طرف و رعایت اخلاق از طرف دیگر گذاشتیم، در صحنه‌هایی که در مسیر انقلاب برای ما پیش می‌آید، می‌توانیم مطابق اهداف انقلاب اسلامی موضع‌گیری کنیم و متذکر افراد باشیم 3- هر دو حرف درست است. در نقد عقاید باطل از ابتدا باید نفی آن عقاید مدّ نظر باشد. ولی در رابطه با ارتباط با افرادی که راه را غلط طی می‌کنند باید لَیّن بود 4- بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه و سوره‌ی زمر و ابتدای سوره‌ی حدید بسیار مفید خواهند بود 5- بنده هم رویهم‌رفته همین نظر را دارم منتها آن‌جایی که دستمان از روحانیِ صاحب اندیشه خالی است، از برادران غیر روحانی باید استفاده کرد. بحمداللّه سؤالات جامعی را مطرح نمودید، نیازی نیست که بنده چیزی به آن بیفزایم.  موفق باشید

14160
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و عرض ادب و احترام: استاد بزرگوار بنده دانشجوی دکتری علوم و معارف نهج البلاغه می باشم و باید عنوانی را برای رساله دکتری انتخاب و کار نمایم. لذا از محضر حضرتعالی که بعنوان محققی شایسته و توانمند در حوزه نهج البلاغه می باشید و در اوایل انقلاب هم در محضر شما تلمذ نموده ام استدعا دارم موضوعی را در نهج البلاغه معرفی فرمایید که مورد نیاز روز و بدیع بوده و امکان تدوین آن برای رساله دکتری فراهم باشد. با تشکر و احترام مجدد. لازم به ذکر است اینجانب از سال 89 تا کنون مسئول تربیت معلم شهید رجایی می باشم و در حوزه مدیریت اندکی تجربه دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ضمن اعلان ارادت به حضرتعالی؛ باور بفرمایید هرگز از این زاویه به هیچ متنی از متون دینی نتوانسته‌ام نگاه کنم که بخواهم موضوع خاصی را در متون دنبال نمایم. بیشتر در هر متنی روحی را می‌یابم و سعی می‌کنم با آن روح، مأنوس شوم. موفق باشید

13992
متن پرسش
به نام خدا با سلام به استاد گرامی: 1. بنده به لطف خدا و کمک جنابعالی مطالعه تفسیر المیزان را شروع نموده ام با روشی که در جزوه فرمودید اما گاهی برای پیدا کردن نظر علامه دچار مشکل می شوم می خواهم راهنمایی فرمایید مثلا در آیه 25 سوره توبه (لقد نصرکم الله) نظر علامه در متن تفسیر المیزان کدام است؟ 2. برای شرح و تفسیر نهج البلاغه کدام اثر از کدام مولف را معرفی می نمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- علامه«رحمة‌اللّه‌علیه» بعضی از آیات را که معنی آن مشخص باشد و یا نظری در مورد آن نداشته باشند، تفسیر نمی‌کنند. در این موارد خوب است نظر مفسر دیگری را مثل مرحوم طبرسی در «مجمع‌البیان» را ذیل آیه‌ی مربوطه ثبت کنید و متذکر شوید که از آن منبع گرفته شده است 2- برای شروع شرح آیت اللّه محمدتقی جعفری خوب است، بنده هم عرایضی در شرح بعضی از خطبه‌ها داشته‌ام. موفق باشید

13960
متن پرسش
سلام علیکم: لطفا اول متن زیر را مطالعه کنید سپس بنده سوال خود را در انتهای متن از شما می پرسم: بر همۀ ما فرض است که خود را خدمتگزار حجّت خدا در زمين، حضرت بقية¬الله بدانيم و براي او کار کنيم. اين والاترين طريق خدمتگزاري به دستگاه خداوند است. اما تذکّر به اين نکته لازم است که در اين راه، هرگونه مني و مايي، نفساني و شيطاني است. گروه به راه انداختن، رأيت بلند کردن، حضرت را مال خود و متعلّق به خود و در فکر فرقۀ خود و نامهربان ديدن با ديگران، مدّعي ارتباط خاص با حضرت شدن و خود را محل عنايت ايشان دانستن، بانگ برداشتن به اينکه حضرت ما را قبول دارد و از اين قبيل کارها، همه و همه، کارهايي بچه‌گانه است، فريب دادن جوان‌ها (که به تعبير روايات يتيم‌اند، چون پدرشان امام زمان در غيبت است) و بازي کردن با مردم درست نيست. به‌طورکلي، دسته و گروه به راه انداختن و مردم را به آن دعوت کردن، مصداق اين آيه است: « فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُراً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ» (حقيقت را ميان خود تکه‌تکه کردند و هر گروهي به آن چيزي خشنود است که اعتقاد اوست). گروه گرايي و تشکيلات، با مقصد دين منافات دارد که رها کردن انسان‌ها از حدود و قيودِ بشرساخت (ساخت بشر) است. جمع شدن عدّه اي آدم ناقص دور هم، مقدمۀ شکل گيري خودخواهي جمعي است و نتيجه‌اش مسخ تدريجي اعضاء است که در آخر، به از دست دادن قدرت نقّادي و انصاف منجر مي شود. داشتن احساس بر حق بودن و افراط در آن، اساس اخلاق تشکيلاتي است. ازاين‌رو، اسارت در دام غير معصوم پيش مي‌آيد که به شکل خزنده و تدريجي، به شرک در ولايت معصوم ختم مي شود: « اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّه» (بزرگان و رؤساي خود را بجاي خدا پرستيدند). همچنين هر تشکيلاتي براي بقا ناچار است که روي اختلافاتش با ديگران تأکيد کند و اين، موجب تفرّق و کثرت گرايي بيش از پيش ميان جمعيت مسلمانان، بلکه مؤمنان مي‌شود و فاصله گرفتن از کلمه سواء را موجب مي‌شود که قرآن به آن دعوت کرده و حتي يهود و نصارا را به آن فراخوانده است و با روح دين ناسازگار است: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (بگو اي اهل کتاب، به سوي کلمه اي بياييد که ميان ما و شما مشترک است و آن اينکه جز خدا را نپرستيم و برايش شريک قرار ندهيم و بعضي از ما بعضي را ارباب نگيرد. پس اگر نپذيرفتند، بگوييد شاهد باشيد که ما تسليم اين امر هستيم. علامه طباطبايي اين آيه را خلاصه تعاليم قرآن مي‌دانستند). و اين تشکيلات بعضاً باعث مي‌شود که در اثر استحالۀ تشکيلاتي، خير مطلق به شر مطلق تبديل شود؛ مسئله‌اي که فهم آن علم و فضل چنداني لازم ندارد و کمي فراست و شعور مي خواهد. معرفت ساده و بسيط فطري در پيچ و خم تشکيلات، به ايدئولوژي پيچيده اي تبديل مي شود که معمولاً، براي حفظ آن بايد از نقّادان و در نتيجه، از بدنۀ جامعه آن را مخفي کرد و نوآموزانِ تشکيلات را نيز اندک اندک و قطره قطره با آن آشنا کرد تا در گذر زمان روحشان رنگ بگيرد و فکرشان خاموش شود و قدرت مخالفت پيدا نکنند. از آفات ديگر تشکيلات ديني تبديل معرفت عمل گرا به انديشه اي کلامي و نظري است که منبعث از فقدان آشنايي فريفتگان تشکيلات با نمونه ها و الگوهاي عملي تربيت ديني است. در تشکيلات، نظام ارزشي، تقوا و علم ملاک نيست، بلکه خدمت بيشتر به تشکيلات ملاک است. علت جذب افراد به تشکيلات نيافتن مبنا و روشي جامع براي زندگي، به علاوۀ نياز عاطفي به گروه مرجع براي تأييدطلبي و احراز هويت است که علت اولي، جهل به قرآن و علت دومي، نقص در توحيد است. و آنچه به اين هر دو دامن مي زند، بي ارتباطي با اولياي خداست. اصولاً، اگر کسي به صاحب نَفَسي دست يابد، مفتون بساط گروه‌ها، احزاب و دسته‌ها نمي شود تا به‌جاي صرف زندگي اش در سلوک الهي، آن‌ را در راه خدمت به منافع تشکيلات يا دنياي رؤساي آن صرف کند و زمان کسب علم و فضيلت را به دنبال نخودسياه و در پي کسب آفرين و تشويق آنان تباه کند. خلاصۀ کلام: از اين آفات رستن، معمولاً غير ممکن است و ثمرۀ آن انسان‌هايي است کوچک، تعالي‌نيافته و خردشده در پس افکار مرجع فکري. بنابراين، بايد مراقب بود که علوم الهي را وسيلۀ مني و مايي قرار نداد و خود و بندگان خدا را معطّل نکرد. به نظر شما این یک آسیب شناسی واقع بینانه از کار تشکیلاتی نیست؟ اصلا جایگاه عرفان در ساخت تمدن اسلامی کجاست؟ اصلا چطور میشه توحید رو در تشکیلان بصورت جزئی وارد کرد؟ اصلا در تشکیلات بدون داشتن مومن و ولی خدایی میشه به سمت توحید رفت؟ جایگاه مسلک عرفانی به عنوان گفتمان غالب در تشکیلاتی به وسعت یک تمدن اسلامی کجاست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است و این یکی از آفات تشکل ها است ولی این ربطی به تمدن اسلامی ندارد که می‌خواهد جامعه‌ای ایجاد کند تا حکم خدا در مناسبات فردی و اجتماعی جاری باشد و عرفان نیز چیزی جز توحید عمیق نیست همان توحیدی که علی«علیه‌السلام» در نهج‌البلاغه متذکر آن هستند و برای جامعه‌ی اسلامی مفید است. موفق باشید

13825
متن پرسش
سلام علیکم: نظر شما درباره آقای مصطفی حسینی طباطبائی چیست؟ آیا نظرات و مطالب ایشون قابل استناد و اعتماد هست؟ نظر شما در مورد رشاد خلیفه چیست؟ آیا کتابی در خصوص رد عقاید او وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عزیزان را نمی‌شناسم. اگر بتوانید با نور توحید از طریق معارف اسلامی مثل خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه آشنا شوید و از طرفی انقلاب اسلامی را مظهر اراده‌ی الهی بدانید، هرکس را در این فضا می‌توانید ارزیابی کنید. به همان شکل که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآيَةِ الْحَقِّ وَ اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ»، دین از طریق افراد شناخته نمی‌شود بلکه از طریق حق شناخته می‌شود لذا حق را که همان توحید و اراده‌ی الهی در زمانه است را بشناس و ذیل آن افراد را شناسایی کن که کدام اهل حق‌اند و کدام اهل حق نیستند. موفق باشید

13708
متن پرسش
به نام خدا با سلام: استاد بنده پرسشگر 13694 هستم. خواستم بدانم مقصد و مقصود شما از توحید امام و علامه به صورت علمی و عملی چیست؟ لطفا به صورت مبسوط بفرمایید و راهنمایی های لازم را قید کنید و با توجه به مطلبی که در ایمیل قبل فرستادم آیا در مسیر امام قرار ندارم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی. سلام علیکم. نگاه توحیدی این بزرگان، نگاه کلامی نیست مثل همان سخنانی که امیرالمومنین در تبیین توحید در نهج‌البلاغه متذکر می‌شوند. تفسیر سوره حمد امام و رساله توحیدی علامه طباطبایی نکات خوبی در این مورد دارد. موفق باشید

13699
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد گرامی: جوابی که حضرتعالی به سؤال یکی از دوستان در خصوص رزق داده اید (سؤال شماره 1649) با مطالبی که در کتاب رزق فرموده اید از جمله روایاتی چون: «لو أنّ ابن آدم هرب من رزقه کما یهرب من الموت ...» یا «لو کان العبد فی جحر لأتاه رزقه ...» و به طور کلی با روح روایاتی که در آن کتاب مطرح فرموده اید مغایرت دارد. به نظر می رسد انسان هایی که در اثر گرسنگی از بین رفته اند در واقع رزقشان تمام شده است نه اینکه کسی رزق آنها را از ایشان گرفته باشد. چرا که باز هم در کتاب جایگاه رزق روایاتی را بیان فرموده اید مانند "و لن یسبقک إلی رزقک طالب و لن یغلبک علیه غالب ..." که این پاسخ را رد می کند. ممنون می شوم ابهام را روشن فرمایید. با تشکر و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درست می‌فرمایید و این به درجه‌ی یقن افراد بستگی دارد، ولی سیره‌ی ائمه‌ای که آن روایات را فرموده‌اند، طوری است که اولاً به دنبال رزق بوده‌اند، ثانیاً: در نهج البلاغه هست که حضرت می‌فرمایند: إنّ اللّهَ سبحانَهُ فَرَضَ فی أموالِ الأغنیاءِ أقواتَ الفُقَراءِ، فما جاعَ فَقیرٌ إلّا بما مُتِّعَ بهِ غَنی، و اللّهُ تعالى سائلُهُم عن ذلک.[1] خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار داده است. پس، هیچ تهیدستى گرسنه نماند، مگر به سبب این که ثروتمندى از حقّ او بهره مند شده است. و خداى بزرگ در این باره از آنان بازخواست مى کند. موفق باشید

 


[1] - نهج البلاغة، حکمت ۳۲۸؛

13451
متن پرسش
سلام علیکم استاد: یکی از معضلات زندگی بنده ضعیف بودن توکل و توسل است که خیلی توی این دو موضوع ضعیف هستم الان هم از شما درخواست دارم که کمکم کنید این دو تا رو قوی کنم. اگه از ابتدا و صفر شروع کنید ممنون میشم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توحید مطرح در نهج‌البلاغه سعی کنید هرچه بیشتر خدا را وارد زندگی خود کنید تا در ذیل نور توحید، انتخاب‌های اساسی داشته باشید. موفق باشید

13108
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: اگر ممکن است مایلم منظور امیرالمومنین را از حکمت 238 نهج البلاغه بدانم: زن همه اش بدی و شر است و بدتر از آن این است که از داشتن وی گریزی نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» مطابق شواهد روایی عرض شد، بعضاً از جملات خود حضرت روشن می‌شود که زن به معنای مظهر شهوت است و در این رابطه می‌فرمایند شرّ است که شهوت به خودی خود اگر در کنترل شریعت قرار نگیرد، چنین تبعاتی را به همراه دارد و از آن جهت می‌فرمایند از آن گریزی نیست که انسان نباید شهوت را سرکوب نماید بلکه باید آن را کنترل کند. موفق باشید

12925
متن پرسش
سلام علیکم: استاد می خواستم نظرتون رو نسبت به چله گرفتن بدونم؟ با توجه به اینکه شنیدم باید زیر نظر استاد انجام بشه. بنده متوجه نمیشم اینکه مثلا آدم بخواد 40 روز گناهاش رو کمتر کنه یا زیارت عاشورا بخونه و یا هر قرار دیگه ای چه نیازی به استاد داره؟ در ضمن کتاب منازل السائرین رو برای سلوک عرفانی معرفی کردید می خواستم بدونم در چه سطحی میشه به این کتاب مراجعه کرد؟ یه آدم معمولی بدون استاد هم میتونه این کتاب رو مطالعه کنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعی که انسان از همه‌چیز بخواهد منقطع شود و از طریق وجه روحانی خود به حضرت حق وصل شود، تازه خطورات و افکار باطله ظهور خواهد کرد. به همان معنا که «آب گِل خواهد که در دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد». این گِلی که پای سالک را می‌کشد، همان خطورات و تعلقاتی است که در پنهان وجود او رسوب کرده بود و استادِ ره‌رفته می‌داند که چگونه سالک مبتدی را از این رسوبات عبور دهد. در هر صورت مقدماتی مثل معرفت نفس بسیار ضرروی است و لاأقل در این چهل ‌روز اُنس با مطالبی مثل آن‌چه حضرت مولا با فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه در میان می‌گذارند، لازم است. «منازل‌السائرین» را باید بعد از داشتن معارفی مثل معرفت نفس و برهان صدیقین و معاد، شروع کرد آن‌هم با شرح استاد. موفق باشید

12923
متن پرسش
سلام: 1. در امور سیر و سلوکی کتب علامه حسن زاده و آیت الله صمدی چه جایگاهی دارند؟ ۲. کتاب دروس معرفت نفس ایشان در معرفت نفس چه جایگاهی دارد؟ ۳. در عرفان عملی در حد ابتدایی در عمل چه کتبی مفیدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- حضرت آیت اللّه حسن‌زاده و شاگردان نزدیک به ایشان نمونه‌های خوبی برای سلوک عرفانی هستند 3- به نظرم نامه‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» به فرزندشان در مورد عرفان عملی، برای همه مفید است، از مبتدی تا منتهی. بنده در شرح آن نامه‌ی آسمانی نکات زمینی و ملموسی را در دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» عرض کرده‌ام. موفق باشید

12772
متن پرسش
با عرض سلام: اسم واسع الهی با عالم ماده که حرکت دارد را درک می کنم ولی نسبت به عالم مجردات که ثابت هستد درکش برایم سخت است؟ مثلا در خطبه 91 نهج البلاغه حضرت می فرمایند فرشتگان به واسطه اطاعت فراوان حق برعلمشان افزوده می شود. این مورد چگونه تبیین می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه‌ی اسمِ واسع الهی تنها تکامل‌بخشیدن و تبدیل قوه به فعل نیست، بلکه به معنای دادنِ وجود بعد از وجود است که در آیه‌ی «کلّ یومٍ هو فی شأن» متذکر می‌شود. علاوه بر آن شاید افزوده‌شدن علمِ فرشته‌گان در رابطه با رفعِ مواتع تجلی آن‌ها باشد مثل آن‌که شما در ماه رمضان آماده‌ی نزول ملائکة‌اللّه می‌شوید. موفق باشید

12640
متن پرسش
سلام عليکم: استاد عزيز آن خطبه اى که حضرت امير (ع) بر خوارج خواند و چند هزار نفر از آنها جدا شدند آيا موجود است وکدام خطبه است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در یاد ندارم. فکر می‌کنم اگر در کتاب‌های تاریخ وقایع سال‌های 40 هجری را دنبال کنید، جواب خود را پیدا می‌کنید. موفق باشید

12486
متن پرسش
سلام علیکم: 1. آیا کتاب «مصباح الهدایه» امام سخت تر است یا «چهل حدیث» ایشان و یا «سرالصلوه»؟ به ترتیب بیان بفرمایید. 2. علت اینکه شما بعد از تفسیر سوره «حمد» امام سراغ «سرالصلوه» و «چهل حدیث» نرفتید چیست؟ 3. آیت‌الله جوادی می‌فرمودند: شرح سرالصلوه را برای کسی که 20 سال در حوزه درس خوانده هم مشکل است بگوییم حال اگر «مصباح‌الهدایه» مشکل تر از سرالصلوه باشد پس بطریق اولی کلام ایشان صدق می‌کند؟ 4. بهترین شرح بر نهج‌البلاغه چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ حضرت امام به طور مشخص کتابی از خود را مقدمه‌ی کتاب دیگر خود قرار ندادند بلکه در هر کتابی مطابق موضوعاتی که مطرح شده‌است، عمیق‌ترین نظریات عرفانی خود را مطرح فرمودند و لذا در شرح هر کدام از آن‌ها باید شارح تسلط کافی بر علوم عرفانی داشته‌باشد و افراد نیز مقدمات لازم را طی کرده‌باشند. 2ـ در مورد بهترین شرح نهج‌البلاغه شاید نتوان شرحی را معرفی کرد ولی هر شرحی حسن خود را دارد؛ شرح ابن شعبه‌ حرانی از یک جهت و شرح مرحوم محمد تقی جعفری از جهتی دیگر. موفق باشید

نمایش چاپی