بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: آداب معاشرت زن و مرد

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2420
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی من در زندگی زنان زیادی را دیدم که همه چیز خود را به پای شوهر ریختند اما در اخر رها شدند بی هیچی جتی پشتوانه مالی من مقدار مهریه ام بسیار کم است و ناچیز و الان به خاطر خرید خانه ناچارم هرچی طلا دارم بفروشم اما این موضوع خیلی فکرم رو مشغول کرده چون دیگه هیچ پشتوانه مالی ندارم از طرفی هم دوست ندارم از شوهرم بخام فسمتی از خانه را به نامم بزنه اون هم خودش ادمی نیس که اینکارو بکنه خیلی فکرم مشفوله اطفا راهنمایی بفرمایید لطف کنید این سوال را در بخش پرسش های عمومی قرار ندهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با همه‌ی این احوالات طوری عمل کنید که شوهرتان احساس نکند که با او دوگانه هستید. به‌خصوص که قوانین موجود طوری است که اگر خدای ناکرده کار به طلاق کشید زن را در اموال شوهر شریک می‌دانند. موفق باشید
2404
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته با آرزوی توفیق و عمر با برکت و عزت برای شما استاد ارجمند جوانی هستم تاحدودی به اصول پایبند مدتی پیش با دختری از سادات از خانواده ای مذهبی ازدواج کردم. ایشان اهل نماز و واجبات است اما در مباحث اعتقادی حساسیت چندانی ندارد و مواقعی که صحبت از این مسائل پیش می آید بحث راعوض می کند و گاها به کارهای مردم نگاه می کند و کاری به سنت و نگاه شرع ندارد. حالا سوالی که از شمادارم این است که چگونه می توانم تا حدودی بینش ایشان را در این مباحث روشن نمایم تا ان شاالله در آینده بتوانم زندگی در مورد رضایت خداوند داشته باشم. خداوند برتوفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آرام‌آرام با مدارا و ابراز علاقه همراه با تفریح، با همدیگر در جلسات مذهبی مثل جلسات حجت‌الاسلام حاج آقای معمارمنتظرین شرکت کنید، إن‌شاءالله موفق می‌شوید. موفق باشید
2327
متن پرسش
سلام. استاد بفرمائید آیا مردها باید در خانه ظرف بشویند؟ مردها باید در خانه غذا بپذند؟ مرد باید خانه جارو کند؟ زن در خانه باید فقط بخورد و بخوابد؟ چرا زنان عصر حاضر اینقدر تنبل شده اند و جامعه ی زنان دارد رو به تنبلی سوق پیدامیکند؟ حضرت فاطمه (س)در خانه چه میکردند آیا حضرت علی(ع) همیشه ظرفهای خانه را میشستند و حضرات زهرا (س) دست روی دست میگذاشتند و منتظر بودند که حضرت علی از راه برسد و ظرفها و بقیه ی کارهای خانه را انجام بدهند؟علت تنبلی و عدم مسئولیت پذیری زنان در عصر جدید چیست.بفرمایید چرا زنان عصر حاضر دوست دارند مردها را به خدمت بگیرند و از آنها سوء استفاده بکنند چه در کارهای خانه چه در کاربیرون از خانه؟با چنین زنانی که غیر قابل تحمل هستند چگونه برخورد کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیامبر خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» کارهای خانه را به عهده‌ی حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» گذاشتند و کارهای بیرون را به عهده‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» و در عین حال چون کارهای خانه مثل آردکردن گندم و یا پختن نان سخت بود حضرت علی«علیه‌السلام» کمک می‌کردند. اگر کسی کاری که به عهده دارد و می‌تواند انجام دهد به عهده‌ی دیگری بگذارد از شخصیت خود کاسته است و گرفتار یک نوع بی‌هویتی می‌شود. موفق باشید
2288
متن پرسش
سلام علیکم! در اینترنت و سایت ها آمارهای زیادی وجود دارد که خیلی از این آمارها از طریق افراد موثق نیز هست مبنی بر اینکه دلیل بخش اعظمی از طلاق های ایران ریشه در نارضایتی جنسی یکی از طرفین یا هر دو طرف دارد. حتی برخی آمارها که می گوید دلیل بیش از 50% طلاق ها این مسأله است. حال اولا این آمارها صحت دارد یا خیر؟! ثانیا اگر صحت دارد یعنی واقعا اینقدر مسأله جنسی در زندگی مهم است که دلیل بیش از 50% طلاق ها مسأله جنسی است!؟ ثالثا در برخی از این آمارها گفته می شود خیلی از مواقع خود زوجین نیز نمی دانند مشکل از کجاست و با روانشانسی و مشاوره معلوم می شود. حتی یکبار یک استادی در دانشگاه ما داشت سخنرانی می کرد مثال جالبی زد. او می گفت مثلا مرد خانه امروز 2 میلیون پول داده یک یخچال فریزیر خارجی ساید بای ساید بزرگ برای خانه خریده. 2 ماه بعد 3 ماه بعد 6 ماه بعد زن می گوید قدیمی شده و از مد افتاده و من یکی جدید می خواهم. می گفت در این حالت مرد خانه واقعا متعجب می شود که مثلا تازه 2 ماه است این را خریده ام. به این زودی که قدیمی نمی شود. بعد استاد می گفت در اینجا در واقع ریشه اصلی این ایراد زن در نارضایتی جنسی اوست که در قالب این ایراد بروز کرده. حال اگر این امر صحت دارد چرا فرد نمی داند مشکلش واقعا چیست و باید مشاوره شود تا معلوم شود!؟ رابعا که در واقع مهم ترین سوال بنده نیز این قسمت هست این است که در گذشته ها در همین ایران خودمان آمار طلاق صفر یا بسیار نزدیک به صفر بوده. همین الان نیز در روستاها آمار طلاق پائین تر از شهرها و در شهرهای کوچک نیز آمار طلاق پائین تر از شهرهای بزرگ مانند تهران است. خوب یعنی در گذشته ها زوجین به لحاظ مسائل جنسی کاملا رضایت داشته اند که آمار طلاق صفر یا نزدیک به صفر بوده!؟ یا نه آن زمان نیز خیلی از زوجین ناراضی بوده اند اما این آمار صفر یا نزدیک به صفر دلیل دیگری داشته؟! اگر آن زمان زوجین رضایت جنسی داشته اند دلیلش چه بوده که آن زمان این رضایت وجود داشته اما الان وجود ندارد!؟ با توجه به اینکه امروزه این مهریه های بالا خودش مانع بزرگی در برابر طلاق است بر خلاف گذشته ها که چون مهریه ها پائین بوده طلاق نیز راحت تر بوده. اما با اینهمه در گذشته آمار صفر یا نزدیک به صفر بوده. یا همین الان که در شهرهای کوچک آمار طلاق پائین تر از شهرهای بزرگ است یعنی میزان رضایت جنسی زوجین در شهرهای کوچک بیشتر از شهرهای بزرگ است؟! اگر آری دقیقا علتش چیست!؟ با توجه به اینکه اتفاقا به نظر می رسد میزان آگاهی های جنسی مردم در شهرهای بزرگ بیشتر از شهرهای کوچک باشد هم میزان آگاهی ها بیشتر است. هم ابزارها و امکانات از قبیل داروها قرص ها و پزشکان متخصص این زمینه همگی در شهرهای بزرگ بیشتر هستند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اسلام نسبت به مسائل جنسی بی‌تفاوت نبوده و وظیفه‌ی زن و مرد دانسته که نسبت به این امر حساسیّت لازم را اعمال کنند و این نشان می‌دهد موضوع جنسی موضوع مهمی است و اگر زن و مرد در بستر طبیعی و دینی خود قرارگیرند و در عین رعایت نگاه از طریق مرد به نامحرم و رعایت عفاف از طرف زن نسبت به نامحرم ،هر کدام نسبت به حقوق همسر خود حساس باشند به راحتی مسائلشان در این مورد حل می‌شود و بنده در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» در قسمت« ازدواج، تولدی دیگر» روایات مربوطه و دستورات اسلام را آورده‌ام و اما در قسمت‌های دیگر سوالتان می‌توان احتمالات زیادی داد که احتیاج به تحقیقات میدانی بیشتری دارد. موفق باشید.
2284
متن پرسش
سلام علیکم.طاعاتتان قبول.دریکی ازکلاسهایی که زیرنظرحوزه دانشجویی دردانشگاه برگزارمیشدشرکت میکردم دراین مدت کم کم به یکی ازاساتیدانجاعلاقه مندشدم باورکنیدبه خاطرمسایل ظاهری و...نبودمن دختری هستم که سعی میکنم همیشه تحت نظرعقلم عمل کنم امامعرفت وعلم وتفکرایشان منوبه خودجذب کردوتمام ملاکهای معنوی وشخصیتی که برای ازدواج درنظردارم درایشان بودبااینکه درابتدادرموردایشان زودقضاوت کردم امابعدازچندجلسه متوجه شدم کاملااشتباه کردم تاحالابااینکه بااساتیدزیادی کلاس داشتم اماایشان باهمه انهاازنظرسطح علم وتقوافرق میکردندوازاونجایی که دل حرم الله هست وجزاونبایددرقلب باشدعذاب وجدان رهایم نمیکردبااینکه سخت بودامابه یمن وجودماه مبارک ویاری خداوندتونستم محبتشوازدل بیرون کنم امامشکلی که هست این کلاسهاروندتحقیقی داره وخیلی هم ازاین کلاسها استفاده کردم وبایدبعدماه مبارک گزارشات خودراتحویل دهم بااینکه ازخداخواستم منوفقط عاشق خودش کنه وتصمیم دارم سرعهدم بایستم به نظرجناب عالی من چه کنم من میتونم باشرکت درکلاس سرعهدم بمونم یانه چه صلاح میدانیدانجام دهم؟.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:‌ اگر هنوز قوه‌ی واهمه در صحنه است و شما را مشغول می‌کند از خیر آن تحقیق بگذرید چون طرز نجات انسان از واهمه، میدان ندادن به آن است و از هر شرایطی که موجب میدان دادن به آن می‌شود باید پرهیز کرد. موفق باشید.
2256
متن پرسش
سلام علیکم! در بحث ازدواج از دیدگاه اسلامی خوب است که پسر و دختر هر چه زودتر ازدواج بکنند. تا آنجائیکه از حضرت رسول ص حدیث داریم که از سعادت های مرد این است که دحترش در خانه خودش حیض نبیند. خوب با توجه به این منطق یعنی دختر در سنین 10 و 11 و 12 و پسر در سنین 16 و 17 ازدواج بکند. خوب اگر تنها هدف از ازدواج ارضای غریزه جنسی بود ازدواج در این سنین خوب بود. اما ازدواج که فقط این نیست. ازدواج یک نیاز متقابل به جنس مخالف است یک نیاز به محبت است یک نیازی است که خیلی بعید است در یک دختر 10 یا 11 ساله یا در یک پسر 16 یا 17 ساله پیدا شود. پس چرا دستور به زود ازدواج کردن در اسلام شده است!؟ الان خیلی از پسرها به سنین 24 و 25 و بالاتر حتی می رسند اما بجز نیاز جنسی هیچ نیاز دیگری به ازدواج در خود نمی بینند. پس اینجا مشکل از کجاست!؟ آیا دستور اسلام مبنی بر زود ازدواج کردن فقط ناظر به مسائل جنسی بوده یا نه واقعا در آن زمان مثلا یک دختر 10 یا 11 ساله یا یک پسر 16 یا 17 ساله به آن میزان از تکامل و رشد عقلی رسیده بوده که بخواهد ازدواج کند؟! خوب اگر یک بلوغ عقلی و اجتماعی نیز بجز بلوغ جنسی برای ازدواج نیاز است چه کار کنیم که الان هم در یک پسر 16 17 ساله یا در یک دختر 10 11 ساله این بلوغ پیدا شود؟! از طرفی چون الان در پسران 16 17 ساله این بلوغ و رشد عقلی وجود ندارد و شاید این رشد و بلوغ عقلی تا سنین 22 و 23 هم پیدا نشود اما خوب عریزه جنسی که از همان ابتدا وجود دارد. با این مشکل چه کنیم؟! آیا بگوئیم پسر تا سنی که به آن رشد عقلی لازم رسید از لحاظ جنسی خود را نگه دارد و در این فاصله حدود 10 ساله بسوزد و بسازد؟! یا اینکه بگوئیم علیرغم وجود نداشتن آن بلوغ اجتماعی و عقلی لازم مثلا پسر در همان سنین 16 و 17 ازدواج کند؟! یا راه دیگری وجود دارد؟! از طرفی اگر بگوئیم علیرغم وجود نداشتن این بلوغ عقلی و اجتماعی لازم پسر در سنین 16 و 17 ازدواج کند خوب این فقط از لحاظ جنسی خوب است که پسر از افتادن به گناه مصون می ماند. اما خوب قطعا مشکلات بسیاری در زندگی مشترک پیدا می کند به دلیل همین به بلوغ عقلی لازم نرسیدن. از طرفی ممکن است چند سال بعد که مقداری رشد و تکامل عقلی اش بیشتر شد بگوید من این زن را نمی خواهم و این زن، زن مطلوب من نیست و کارشان به طلاق برسد.چون که برای یک پسر در سنین 16 و 17 تنها ملاک ملاک زیبائی دختر باشد چون در این سن تنها هدف ازدواج مسأله جنسی است. پس احتمالش خیلی زیاد است که چند سالی که گذشت و ملاکهای پسر تغییر کرد بگوید این زن را نمی خواهم. از طرفی ما اینجا با یک زن شاید حداکثر 20 و 21 ساله طرف باشیم که مطلقه شده است و احتمال ازدواج مجددش پائین می آید. با این مشکل چه گنیم؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دستورات اسلام به عنوان دستورات خالق بشر، مبتنی بر مبانی خلقت انسان‌هاست و خداوند به صورت تکوینی در بین زن و مرد یک نوع «مودت و رحمت» قرار می‌دهد که زندگی را با هدایت الهی ـ‌که به صورت هدایت غریزی و تکوینی به آن‌ها الهام می‌کندـ ادامه می‌دهند و آن رشد عقلی که مدّ نظر جنابعالی است در کنار غریزه‌ی جنسی در میان است و تجربه نیز نشان داده‌است این نوع ازدواج‌ها کمتر به طلاق منجر شده زیرا خاطرات روحی و روحانی ابتدایی همواره آن‌دو را نسبت به همدیگر وفادارد و علاقه‌مند نگه داشته‌است. موفق
2258
متن پرسش
سلام حاج آقا می خواستم بپرسم حکم مردی که زنشو کتک میزنه چیه؟ اونم مردی که 15 ساله شاگرد شماست؟رفتار شاگرد و از چشم استادش میبینن.آه دامن گیره حاج آقا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: رسول خدا«صلوات الله علیه و آله» فرمودند: «خیارکم خیارکم لنساءکم‏.» بهترین مردان شما آن هایی هستند که برای زنانشان بهترین باشند. ایشان در این مورد شاگرد شیطان است و نه شاگرد بنده‌ی حقیر. موفق باشید
2250
متن پرسش
با سلام برادرم پسر مقیدی است و واجبات را انجام میدهد ولی در ارتباط با دوست دخترش( که او را بعنوان همسر آینده انتخاب کرده ولی فعلا شرایط ازدواج را ندارند) خیلی راحت و بعنوان همسرش رفتار میکنه سخنرانیهای جنابعالی را گوش میدهد و میگوید این طرز رفتار را از همانها برداشت کرده لطفا آیه یا حدیثی که در این باره باشه و بتونه بهش کمک کنه بگید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آیه و حدیث نمی‌خواهد. تا عقد نکرده‌اند نامحرم‌اند و باید مواظب باشند مگر این‌که بتوانند عقد کنند. در ضمن شما هم سعی کنید در امورشان تجسس نکنید. موفق باشید
2252
متن پرسش
با سلام بنده از کتابهای استاد بسیار استفاده کردم وتا به حال کتابهای ایشان را به افراد زیادی معرفی کرده ام واثر آن را هم دیده ام. مشکل اینجاست هم من وهم اطافیان من که کتابهای استاد را مطالعه میکنیم دچار نوعی افراط میشویم در عمل وهمین باعث میشود که مشکلاتی درست شود میخواستم خود استاد جواب دهند که دلیل این امر چیست وچگونه از آن جلوگیری کنیم وقتی که به شخصی کتاب ایشان را معرفی میکنیم. موفق وموید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید اشکال از آن‌جا باشد که عزیزان متوجه نیستند زمینه‌ی آن‌چه را حق می‌دانند فراهم نیست و نباید فکر کنند از فردا آن‌چه را حق تشیخیص دادند بدون کم و کاست باید عمل کنند در حالی که خود شریعت مطالب را به واجب و حرام و مستحب و مکروه تقسیم نمود تا در ابتدا تنها از واجب شروع کنیم و به حرام رجوع ننماییم. از طرفی جامعه‌ی ما آن‌چنان گرفتار غرب‌زدگی تاریخی است که نمی‌تواند به راحتی برگشت به اسلام را در سبک زندگی‌اش تحمل کند و اگر کسی خواست به سبک زندگی دینی رجوع کند متهم به افراط‌گری می‌شود. موفق باشید.
2242
متن پرسش
بناکم خدا سلام علیکم - استاد عزیز در جواب یکی از سو الات فرمده بودید وظیفه پدر اینست که تا جاییکه ضربه به قیامت او نخورد شرایط ادامه زندگی فرزندان را تهیه کند. خواستم بپرسم آیا این وظیفه شرعی است و اگر پدری انجام ندهد مدیون فرزند است حتی فرزندی که به سن بلوغ را عبور کرده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همچنان که در کنز‌العمال از رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» نقل‌شده که می‌فرمایند: «مَن بَلَغَ وَلَدُهُ النِّکَاحَ وَعِندَهُ مَاینکَحُهُ فَلَم ینکَحْهُ ثُمَّ أحْدَثَ حَدَثًا فَالإثْمُ عَلَیه» هر کس فرزندش به سن ازدواج برسد و بتواند وسایل ازدواج او را فراهم کند و کوتاهی نماید، اگر از آن فرزند خطایی سرزد، آن پدر در گناه او شریک است، در سایر نیازمندی‌های فرزند نیز قضیه از این قرار است زیرا شرایطی که فرزند بتواند لباس و مسکن و غذای همسر خود را تهیه کند پیرو ازدواج فرزند پیش می‌آید. موفق باشید.
2246
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی و با ارزوی قبولی طاعات شوهر من بسیار به شما علاقمند است و همواره کتابهاو سخنرانی های شما رو مطالعه میکند اما من در مسایل اخلاقی و رفتاری خیلی با ایشون مشکل دارم ایشونشام خونه فامیل مهمونی رفتن و امثال این را بطالت وقت میداند و چون الان وضعیا سفره ها کمی تجملی شده میگه نباید مهمونی بریم در صورتی که خود من سفره ساده ای برای مهمان میاندازم بخاط شوهرم اما بازهم وقتی مهمونی دعوت میشیم کلی بحث داریم باهم واگه هم راضی بشه بیاد با طعنه و بدرفتاری کاری میکنه که مهمونی برام تلخ بشه ایشون انتظار داره همش بشینه گوشه خونه پای کتابها میگه وقتی نمیتونم غیبت نکنم نمیام مهمونی میخام بدونم دیدگاه شرع چیه اگه واقعا درست باشه من خیلی کمتر اذیت میشم و اگر هم غلط باشه اگه شوهرم از زبون شما بشنوه حتما قانع میشه ممنونم یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آری در عین این‌که وظیفه‌ی ما است در محیط‌هایی که گناه و معصیت می‌شود، حضور نیابیم ولی به همین اندازه وظیفه‌است که قطع رحم صورت نگیرد و ارتباط با ارحام در حدّ متعادل برقرار باشد و تا آن‌جا که ممکن است ‌ـ بدون افراط و تفریط‌ـ در مراسم میهمانی‌ها جهت صله‌ی رحم شرکت شود هر چند رعایت بعضی از امور به خوبی انجام نشود ولی فراموش نکنید ما در این دنیا نیامده‌ایم که عمرمان را در جلسات بدون نتیجه تمام کنیم. موفق باشید
2222
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم ، با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما من به پدر و مادرم علاقه شدید دارم.علاقه ای که تقابلا آنها نیز به من دارند. به گونه ای که شاید طاقت دوری آنها را نداشته باشم. خواهشمند است بفرمایید علاقه به والدین تا چه حد ممدوح است؟ می ترسم پس از مرگ ، این علاقه من را اذیت کند. آیا واقعا این علاقه ممکن است پس از مرگ روح را اذیت کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دل خود را به خدا و اهل‌البیت‌«علیهم‌السلام» بدهید تا محبت خود را درست مدیریت کرده‌باشید و در کنار آن، محبت والدین را نحوه‌ای از محبت خدا ببینید و در عین محبت، به آن‌ها احترام بگذارید ولی بنا نیست فکر و ذکر شما والدینتان باشید و گرنه همین‌طور که می‌گویید وقتی در برزخ آنچه را محبوب دل قرار‌داده‌اید ندارید و آن خلأ را با محبوب‌های حقیقی پر نکرده‌اید چه‌کار می‌کنید؟ موفق باشید.
2194
متن پرسش
با سلام و تشکر. یکی از موضوعاتی که شما در زمینه مسایل زندگی زوجین بسیار بر آن تأکید می نمایید، تأکید بر ساده زیستی و پرهیز از تجمل است. برداشت اینجانب با توجه به ارتباطاتی که با سایر دوستان دارم آن است که این مسأله به یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده اختلاف در زندگی دوستانی تبدیل شده است که مباحث شما را پیگیری می نمایند. به نظر اینجانب توصیه کلی به ساده زیستی مشکلی را حل نمی کند زیرا اسراف کارترین افراد هم با بهانه های مختلف نظیر حفظ "شأنیت و آبرو" اسراف خود را توجیه می نمایند. لذا در این زمینه سوالاتی را مطرح می نمایم: 1-چرا یکی از مهمترین توصیه های شما به زوجین تاکید بر ساده زیستی است؟ 2-معیار تشخیص تجمل چیست؟ 3-در برخی از موارد میان مرد و زن در تشخیص مصداق تجمل اختلاف بوجود می آید. در این موارد چه باید کرد؟ اگر مرد بخواهد تابع همسر خود شود او هم در تجملات گرفتار می شود و اگر نخواهد تابع شود به دیکتاتوری، خسیس بودن و یا دخالت بیجا در امور منزل متهم می شود. برخی معتقدند که زن در این موارد باید از مرد تبعیت نماید و برخی دیگر نیز معتقدند که مرد تا جایی که برایش امکان دارد باید خواسته های همسر خود را تأمین نماید. در صورتی که نظر دوم را صحیح می دانید خط قرمز کجاست؟ 4- برخی مردان به این گونه عمل می کنند که در امور مربوط به منزل اختیار را کاملا به زن می دهند و آنها فقط پول آن را پرداخت می کنند. در صورتی که طبق آیه قران مرد موظف است اهل خود را از فرو افتادن در آتش که یکی از مصادیق آن اسراف است حفظ کند. به نظر شما این روش صحیح است؟ 5-جایگاه "شأنیت" چیست؟ اینکه می گویند مومن باید شان خود را حفظ کنذ، آیا شأن انسان به لباس و ماشین است یا به بندگی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1ـ ابتدا باید عنایت داشته‌باشید یکی از صفات مؤمن و از نشانه‌های کمال ایمان «تقدیر معیشت» است. به این معنی که خرج کردن‌ها باید با برنامه باشد بدون افراط و تفریط. به چند روایت در این امر عنایت بفرمایید که در روایات داریم که حضرت باقر «ع»می فرمایند : الکمال، کلّ الکمال، التّفقّه فی الدّین، و الصّبر على النّائبة، و تقدیر المعیشة. منتها درجه کمال، تفقّه در دین است، و صبر به هنگام رسیدن بلا، و اندازه نگاه داشتن در معیشت. و یا امام صادق«ع»می فرمایند: لا یصلح المؤمن إلّا على ثلاث خصال: التّفقّه فی الدّین، و حسن التّقدیر فی المعیشة، و الصّبر على النّائبة.مؤمن، «صالح» نمى‏شود جز با سه خصلت: تفقّه در دین، اندازه نگاه داشتن نیکو در معیشت، و شکیبا بودن در برابر حوادث.وامام رضا «ع» می فرمایند: بنده به حقیقت ایمان دست نمى‏یابد، مگر هنگامى که از سه خصلت برخوردار باشد: تفقّه در دین، اندازه نگاه داشتن نیکو در معیشت، و صبر بر بلاها. 2ـ تقدیر معیشت و برنامه داشتن در خرج نه به معنای خسیس بودن است و کم گذاشتن در امور ضروری زندگی و نه به معنای ریخت و پاش کردن است و این‌که ملاک خرج کردن‌هایمان چشم و هم‌چشمی ها باشد، هر چند باید عزّتمان در بین افرادی که در حدّ ما هستند حفظ شود و به خصوص آقایان نباید در این امر به خانم‌ها سخت بگیرند که در بین افرادی که همطراز آن‌ها هستند احساس کمبود کنند همان‌طوری که خانم‌ها باید بدانند اگر گرفتار گردونه‌ی چشم و هم‌چشمی شدند هلاک می‌شوند. 3ـ تقدیر المعیشة و مدیریت مصرف موجب می‌شود که نیاز و هزینه‌ی زندگی معلوم شود که چند ساعت از روز را ما باید صرف درآمد‌های اقتصادی خود کنیم تا فرصت آبادانی قیامت را از دست ندهیم. ملاک اصلی باید همین نکته‌ی آخری باشد که خانم‌ها و آقایان مواظب باشند طوری در دنیا نیفتند که جایی برای آبادانی قیامتشان برایشان نماند. موفق باشید
2132
متن پرسش
بسم الله با سلام خدمت استاد طاهرزاده با توجه به مطالب مطروحه در کتاب زن، آنگون که باید باشد، به نظر شما رانندگی خانم ها با روح کلی هسته توحیدی خانواده و لطافت روحی زن سازگار است؟ ضمن اینکه روایاتی وجود دارد که در آخر الزمان زنان مانند مردان بر مرکب سوار می شوند. آبا این دست از روایات نشان دهنده قبح این عمل است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌توان در حال حاضر نتیجه گرفت رانندگی خانم‌ها با روح توحیدی خانواده مغایر است. در مورد این‌که آیا سوار شدن بر مرکب مصداقش سوار شدن در ماشین است باید کمی تأمّل کنیم زیرا وقتی زن سوار بر مرکبی مثل اسب می‌شود یک نحوه تبرج در میان می‌آید که در دین نهی شده. موفق باشید
2126
متن پرسش
سلام و وقت بخیر من دختری هستم 26 ساله چطوری در کشاکش گناه مقاومت کنم ؟ روحم خیلی خسته شده . از کجا شروع کنم برای شناخت خدا و خودم ؟ تصویر روشنی از خودم می خواهم . به دنبال فهم عملی هستم . کمکم کنید تا راه را بشناسم و عمل کنم . چه مقدماتی لاز م است ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اول باید متوجه ابدیت خود بشوی و بدانی در ابدیت خودت هستی با خودت، آیا انسانی که همه‌ی فکر خود را مشغول امیال بدن خود کرده است در آن‌جا با چه کسی زندگی می‌کند؟ با خودی که هیچ بهره‌ای از اُنس با خدا ندارد؟ یا با خدایی که در دنیا با عبور از امیال خود پیدا کرده؟ کتاب «آشتی با خدا» إن‌شاءالله ما را با خود و با دیگران و با خدا آشتی می‌دهد و از این‌همه نظر به امیال بدنی آزاد می‌کند. میل به گناه مثل میل به خاراندن سری است که گرفتار قارچ کچلی است، هرچه بخارانی می‌خارد و تا خون‌افتادن پوست سر کار ادامه می‌یابد، کافی است انسان در مقابل این سرخاراندن مقاومت کند تا از سرخاراندن پی در پی نجات یابد. موفق باشید
2115
متن پرسش
با سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی در خصوص ارتباط فرزند بامادر و همسر آیا می توان گفت بر اساس آیات قران تقدم مادر بر همسر برداشت می شود؟ همسر بنده فردی متدین و متعهد است منتهی بعضا (هر چند خودم ایشان را به دیدار و ارتباط با مادرشان همیشه تشویق می نمایم و ابدا از این کار منع نمی کنم)در این زمینه من احساس می کنم حق من را ادا نمی فرمایند و می گویند تقدم با مادر است و آن کاری که من از ایشان تقاضا کرده ام را انجام نمی دهند. سوال دیگر این است که ما در روایات مشاهده می کنیم که به همکاری مرد در امور منزل و کمک به همسر توصیه فراوانی شده و شاهد مثال همکاری حضرت علی ع در امور منزل به حضرت زهرا س است.من احساس می کنم همسرم علی رغم مذهبی بودن تمایلی به این گونه روایات در عمل نشان نمی دهند و در امور منزل همکاری ندارند و حتی در شرایط سخت مانند بارداری کمکی در امور منزل ندارند و می گویند من از کار منزل خوشم نمی آید.(البته کمک قطره ای ایشان را نادیده نمی گیرم و متشکرم).چگونه می توان نگرش ایشان را تغییر داد چون واقعا بعضی مواقع به دلایل شرایط جسمی نامساعد انجام کار برایم مقدور نمی باشد.با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- والدین و همسر هرکدام حق خودشان را دارند و عدم رعایت حق هرکدام معصیت خود را دارد. چون عموماً وقتی انسان ازدواج کند والدین را فراموش می‌کند، بر حقوق والدین تأکید شده 2- به همان اندازه که زن و مرد کمک‌کار همدیگر باشند ثواب و برکات الهی را نصیب خود می‌کنند و مرد باکمک به همسرش در مواقعی که همسر نیاز به کمک دارد هنر عشق‌ورزیدن را در خود رشد می‌دهد. موفق باشید
2069
متن پرسش
باسلام واحترام محضراستادگرانقدر: لطفا کتابهای که باعث می شود دیدی به انسان بدهد تا زندگی فردی و زناشویی الله محور گردد و دنیا در حاشیه برود‌ «مدینه فاضله در منزل»از خود جنابعالی یادیگر استاد محترم.یا در صورت لزوم سیر مطالعاتی لازم را راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» کمک کنددر ضمن منابع اخر کتاب را نیز مورد توجه قرار دهید. موفق باشید
2063
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد محترم دختری 27 ساله و مجرد هستم که در یکی از بهترین دانشگاههای فنی-مهندسی ایران، با رتبه عالی، در مقطع دکتری در حال تحصیل می باشم. کمتر از یکسال است که به لطف خدا با جنابعالی و اندیشه ی شما آشنا شده و آن را به عنوان راهنمای طریق زندگی خود برگزیده ام. آثار شما و خصوصا اندیشه ی کتاب زن آنگونه که باید باشد بر من تأثیر زیادی داشته است. تا قبل از این، درس و دانشگاه برایم اهمیت زیادی داشت و حتی در تدارک سفر به خارج از ایران برای ادامه تحصیل بودم ولی در این مورد به جهت زن بودن و مشکلات این نوع زندگی برای زنان همواره نگران و مردد بوده و مرتبا از خدا می خواستم تا راه درست را به من نشان دهد، تا اینکه طی ماجراهایی با آثار شما آشنا شده و قید سفر خارج را زدم. حالا نمی دانم آیا باز دچار افراط شده ام یا در مسیر درست هستم: در درسم سست شده ام و فکر میکنم درس خواندن و کار کردن در محیط دانشگاه برایم (خصوصا در حال تجرد) مانع بزرگ رشد معنوی است؛ از طرفی فکر بیت المالی که در همه ی این سالها صرف تحصیلم شده، زحمات پدر و مادر، استعداد خدادادی و همه ی عمری که فقط در پای خوب درس خواندن گذاشتم نمی گذارد به راحتی قید همه چیز را بزنم و از طرفی نگرانم که بیش از این، عمر را در این دنیا بیهوده (و برای اعتباریات) سپری کنم و توشه ی قابلی برای آخرت برندارم! لطفا به من بفرمایید که (با این تضاد) وظیفه من در قبال خودم و مملکت اسلامی چیست؟ اکنون که در مرحله ای هستم که باید هرچه زودتر مسیر کاریم را مشخص کنم چه تصمیمی بگیرم که هم از وظیفه ی اجتماعیم غافل نشوم و هم پاکی و لطافت روح زنانه ام را برای فردای زندگی مشترک و مسئولیت اصلیم حفظ کنم؟ التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم می‌توانید جواب سوالتان را در جواب‌های قبلی که خواهران در همین رابطه سوال فرمودند پیدا کنید. بنده فکر می‌کنم هنر شما باید آن باشد که بتوانید فعالیّت‌های اجتماعی و سلوک فردی را جمع کنید و غفلت حاکی از حضور در محیط دانشگاه را با غلبه‌‌ بر حالت معنوی ‌خود کم کنید و کار را ادامه دهید. موفق باشید
2053
متن پرسش
با سلام واحترام دختری.........ساله دانشجوی سال........روانشناسی هستم با دغدغه های بسیار درزمینه غربی بودن این رشته!مدتهاست که در تعارضی سرگردانم.خیلی این در و آن در زده ام...بسیار فکر کرده ام... با دیگران صحبت کرده ام ...ولی به نتیجه ای نرسیده ام.راستش به رشته ام علاقه مندم وخیلی دوست دارم در راستای صحبتهای آقا در زمینه بومی سازی علوم انسانی با کمک خدا قدمی هرچند کوچک بردارم و ادای تکلیف کنم...از طرفی این مسئله نیز رهایم نمی کند که برای ادامه تحصیل وانجام کارعلمی -پژوهشی مجبورم با نامحرم درارتباط باشم. واین باور قلبی راهم دارم که ارتباط با نامحرم هرچقدرهم که حدود را رعایت کنم واز لحاظ شرع پسندیده عمل کنم اثراتش را خواهد گذاشت مسیر سلوک وقرب را برایم سخت تر ودورتر خواهد کرد...حجاب های جانم رابیشتر خواهد کرد...توفیقات را سلب خواهدکرد و... نزدیک 2سال است که دراین تعارض اسیرم.نمی خواهم بیشتر ازاین جونی ام وفرصتهای ناب را در این بلاتکلیفی از دست بدهم. البته هدف اصلی واساسی ام برایم مشخص است: خشنودی خدا و آقا امام زمان(روحی له الفداء).ولی تکلیفم را نمی توانم تشخیص دهم؟! خواهش میکنم لطف کنید مرا راهنمایی بفرمایید.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌فرمایند: «آن کسانى که سابقه دارند، میدانند که زنان، هم در دوران مبارزه نقش داشتند، هم بخصوص در همان دوران انقلاب - یعنى آن یک سال و نیمى که حرکت انقلابىِ عمومى شروع شد - نقش داشتند. زنان یک نقش مؤثر و بى‌جایگزین داشتند؛ که اگر نبودند زنان توى این اجتماعات، بلاشک این اجتماعات عظیم و این تظاهرات عظیم، آن اثر را نمیبخشید؛ ... و من اقرار کنم، اعتراف کنم؛ اول کسى که این نقش را فهمید، امام بزرگوار ما بود - مثل خیلى چیزهاى دیگرى که اول او فهمید، در حالى که هیچکدام از ماها نمیفهمیدیم - همچنان که امام نقش مردم را فهمید. امام تأثیر حضور مردم را درک کرد، آن وقتى که هیچ کس درک نمیکرد. بزرگانى با یک تعبیرات زشتى به ما میگفتند که شما فکر میکنید با همین مردم میشود کار بزرگى انجام داد؟! آنچنان با تحقیر حرف میزدند، کأنه اصلاً انسان نیست آن کسى که به او اشاره میکنند! امام نه؛ امام قدر مردم را دانست، مردم را شناخت، توانائى‌هاى آنها را درک کرد، کشف کرد، فراخوان داد. امام چون صادق بود، چون سخن از آن دل پاکِ بزرگِ نورانى بیرون مى‌آمد، اثر گذاشت؛ لذا همه آمدند توى میدان. آن روزى که روز تشکیل کمیته بود، از همه‌ى قشرها آمدند توى کمیته؛ دانشجو آمد، استاد آمد، طلبه آمد، عالم طراز بالا آمد، مردم کوچه و بازار آمدند؛ آمدند عضو کمیته شدند. آن روزى که نوبت جنگ شد، همه به دستور امام رفتند داخل میدان جنگ شدند. آن روزى که امام در اواخر عمرش فرمود باید بروید، بسازید، درست کنید - استغناء - آمدند وارد میدان سازندگى شدند. آن راهگشائى‌ها تا امروز هم ادامه دارد. به نظر من الان هم هرچه ما داریم پیش میرویم، ضرب دست امام است. ایشان آنچنان این گوى را محکم پرتاب کرده، که حالا حالاها امثال بنده باید دنبالش بدویم. این مردم حرکت کردند. نسل به نسل هم دارد دست به دست میشود. امام در زمینه‌ى زن هم همین جور بود. امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانى از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند. آن حصار محکمى که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتى که از مراکز مهمى هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأى امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خداى متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد. به هر حال نقش زنان، یک نقش بى‌بدیلى است. پس خود این نقش، اقتضاء میکند؛ چون آینده دارد. تازه از عمر انقلاب، سى و دو سال گذشته. سى دو سال براى یک انسان هم عمر جوانى است، چه برسد براى یک تاریخ. این نظام الهى باید صدها سال عمر کند. ما هنوز در اول جوانى‌اش هستیم. آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعه‌ى حضور ملى. پس بایستى ما راجع به مسئله‌ى زن و حفظ این ظرفیت که در جامعه‌ى ما وجود دارد، تلاش کنیم. »(14/10/90‍.) با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب باید در عین حضور در مجامع علمی رعایت دستورات الهی را بکنید. إن‌شاءالله با نظر به هدف مقدسی که دارید حجاب‌ها زودگذر خواهند بود. موفق باشید
2048
متن پرسش
- بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز. شاید این سوالی که مطرح می‌کنم درد دل خیلی از جوان‌هایی باشد که در مسیر در حال حرکت هستند. هدف هم درده دل است و هم این‌که بدانیم وظیفه‌ی ما در قبال این نوع برخوردها و نگرش‌های پدر و مادرمان چیست. پدر و مادر بنده به صورت کاملا کوچه بازاری دین‌داری می‌کنند، از جمله این‌که هر وقت رسیدن نماز می‌خوانند اما دغدغه دارند که قضا نشود و اگر شد طوری نیست،گاه گداری به نماز جماعت می‌آیند. هیچ شناخت معرفتی خاصی از دین ندارند که بشود برایشان مثلا مسائل قیامت را مطرح کرد یا مباحث شناخت امام را، معرفتشان به همین منبرهایی که در حسینه‌ها می‌روند خلاصه میشود که همین را هم دیگر کنار گذاشته‌اند چون جذابیتی برایشان ندارد(منبرهای شهرستان ما بسیار مملو از غلط است و حتی کسانی که مطرح می‌کنند خودشان به شدت گاهی اسیر گناه‌هایی هستند که مردم میدانند). وقتی برایشان از مرگ می‌گویی احساس میکنی دیگر دیر شده و حال و حوصله تغییر این روند را ندارند(این زندگی خصوصی خودشان بود، حال تاثیری که بر بنده می‌گذراند). این عزیزان دائما بنده را به علت مطالعه و نماز و دعا مورد تمسخر قرار می‌دهند، و می‌گویند این که کار نشد،دائما آدم اگر بخواهد به سخنانشان به صورت کامل عمل کند اسیر دنیایی می‌شود که نباید بشود، اگر با این‌ها به مهمانی بروی وقت بسیار زیادی را در مجالسی صرف می‌کنی که امکان شدید غیبت دارد، اگر غیبت نشد وقت زیادی تلف می‌شود،اگر نروی ناراحت می‌شوند. حتی اگر با خودشان به صحبت بنشینی،چون اصلا دغدغه‌ی گناه نکردن ندارند دائما غیبت می‌کنند و شاید ما مصداق گوش‌دادن به غیبت بشویم، حتی پا را از این فراتر گذاشته و در مسیر ما هم دخالت می‌کنند،از جمله این‌که حق نداری روزه بگیری، لاغر شدی، دیگر مطالعه بس است. این رابطه تنها به اینجا خلاصه نمی‌شود و دائما با یکدیگر درگیرند، دیگر خودتان به بقیه‌ی شئونات زندگی تأمیم بدهید. هدف گله اصلا نبود، می‌خواهم بدانم چگونه باید وظیفه‌ام را در قبال این نوع پدر و مادر انجام دهم؟آیا باید رویکرد رضایت والدین حتی به قیمت خراب شدن روحمان باشد؟ یعنی وقت عزیزمان را دائما صرف این کنیم که به خواسته‌های بدون اتمام والدین عمل کنیم؟ خواسته‌هایی که واقعا گاهی وقتی برای دعا و خلوت با خود نمی‌گذارد و وقتی می‌آیی با خود خلوت کنی می‌بینی خودی نداری (البته ناگفته نماند سعی تمام بر این است که توهینی نشود و حتی اگر اخمی بدون هیچ توهینی شد سریعا عذر خواهی می‌شود.) موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسان وقتی هدف مقدسی مثل قرب الهی در پیش رو داشته باشد بدون آن‌که ذرّه‌ای از آن هدف دست بردارد سعی می‌کند بهترین راه را برای رسیدن به آن هدف انتخاب کند و آن راه همان شریعت اسلامی است با همه‌ی زوایایی که شریعت الهی در خود دارد که از یک طرف می‌گوید: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْنا» به انسان توصیه کردیم که نسبت به والدین خود احسان کند و نیکی روا دارد و از طرف دیگر می‌فرماید: «وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی‏ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما» اگر متوجه حقیقت نیستند و شما را می‌خواهند از هدف مقدستان منحرف کنند از آن‌ها اطاعت نکنید. هنر یک جوان مسلمان آن است که بتواند این دو دستور را با همدیگر جمع کند و سینه‌ی خود را از این طریق گشاده نماید. مثل جوانانی که در زمان جنگ از یک طرف در مقابل حکم وَلیّ فقیه قرار داشتند و وجوب حضور در جبهه و از یک طرف در مقابل مخالفت صریح والدین. این‌ها بدون آن‌که با والدین خود تندی کنند در عین مدارا با آن‌ها بالاخره جبهه را می‌رفتند ،نهایتاً صورت مادرشان را می‌بوسیدند و می‌رفتند. شما هم باید در عین مدارا با والدین نسبت به وظیفه‌ی الهی خود که کسب معارف و انجام وظیفه‌ی شرعی است کوتاه نیایید و اوقات خودتان را ضایع نکنید ولی با مدارا و با بهانه‌های مختلف .آن وقت در خلوت خود نه‌تنها حال داری که دو چندان حال خواهی داشت. می‌گویند حق نداری روزه‌ی مستحبی بگیری، آن روزی که مستقیماً می‌گویند امروز روزه‌ات را بشکن، بشکن ،ولی جوع را ادامه بده، إن‌شاءالله به همان نتیجه که می‌خواستید با روزه برسید با جوع می‌رسید. این یک مثال بود تا ملاحظه کنید بالاخره شریعت الهی راه‌های مختلفی دارد که هرکدام در جای خود مسیر ما را روشن می‌کنند. موفق باشید
2030
متن پرسش
سلام علیکم! با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در مورد وضعیت زنان در عصر حاضر در سوال شماره 1987. اما اینکه شما فرموده اید در وضع حاضر نمی شود زنان خانه نشین باشند درست است. اما وضع مطلوب چیست!؟ از روایات اینطور برمی آید که وضع مطلوب وضعی است که دو تا نامحرم حداقل ارتباط ممکن را با هم داشته باشند. اگر ارتباط دو تا نامحرم صفر باشد که چه بهتر. اما اگر نشد ارتباط با شدت 1 بهتر از 2 است. شدت 2 بهتر از 3 است الی آخر. وقتی حضرت امیر ع در نامه 31 به فرزندشان می فرمایند اگر می توانی کاری کن همسرت نامحرمی بجز تو نشناسد یعنی چه!؟ وقتی روایت داریم که حتی زن مسجد نرود بهتر است و مسجد زن خانه اوست یعنی چه!؟ وقتی حضرت فاطمه س حتی در مقابل نابینا حجاب را رعایت می کنند یعنی چه!؟ وقتی روایت داریم که اگر نامحرمی جائی نشسته باشد و برخیزد تا زمانی که بدن او گرم است شما آنجا ننشینید یعنی چه!؟ یعنی حتی گرمای بدن نامحرم که الان دیگر اینجا نیست نیز به ما نخورد بهتر است. خود نامحرم که دیگر جای خود دارد. وقتی روایت داریم که پشت سر شیر و افعی راه برو اما پشت سر نامحرم راه مرو یعنی چه!؟ وقتی چند قدمی پشت سر نامحرم راه رفتن ممکن است مفسده داشته باشد به طریق اولی چند سال با نامحرم همکلاس بودن یا 30 سال با نامحرم در یک اداره هم اتاق بودن مفسده دارد. خلاصه از این روایات مطلبی برداشت می شود غیر از آنی که شما فرموده اید و حتی غیر از آنی که حضرت امام ره فرموده اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همان‌طور که متوجه شده‌اید ارتباط با نامحرم حتی در کم‌ترین ارتباط زمینه‌ای می‌شود که قوه‌ی واهمه‌ی انسان به میدان بیاید و عنان نفس انسان را در دست بگیرد و لذا هراندازه انسان از نامحرم بیشتر فاصله بگیرد از واهمه فاصله گرفته و به حقایق عالمِ وجود بیشتر نزدیک شده. بنابراین اگر بتوانیم بدون آن‌که خود را از فعالیت‌های لازم حذف کنیم، کم‌ترین ارتباط را با نامحرم داشته باشیم بهتر است. عمده آن است که طوری عمل نکنیم که از زندگی بیرون بیفتیم. موفق باشید
2024
متن پرسش
سلام علیکم! با تشکر از پاسخ دوم شما به سوال بنده در مورد نحوه ارتباط با زنان فامیل. اما شما در سوال اول بنده در سوال شماره 1959 طوری صحبت کرده بودید که من اینگونه برداشت کردم که باید به زنان فامیل نگاه کرد. مثلا اینکه فرموده بودید:«چطور می‌شود انسان همسر برادرش را در خیابان ببیند و نشناسد، این یک مورد طبیعی نیست و حقوق آن خانم رعایت نشده است...» خوب این یعنی اینکه فرد باید به زن برادر خویش نگاه کند. و سایر موار پاسخ اول. اما در پاسخ دوم به شماره 1978 فرموده اید:«همچنان که دیدن نامحرم به معنای آن است که اراده کنیم او را ببینیم غیر از آن است که چشم ما به چهره ی او برخورد کند.» به نظر من این دو جواب تناقض دارد. بالاخره ما با اراده باید زن نامحرم را ببینیم یا خیر؟! اگر نباید ببینیم خوب وقتی نبینیم نمی شناسیم. پس آن دوست من که گفته بود من زن برادر خویش را دیدم ولی نشناختم طبیعی است. اما اگر این طبیعی نیست پس باید انسان زن نامحرم را ببیند. بالاخره کدام درست است!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: منظور بنده نگاه گذرا برای شناختن است. موفق باشید
2005
متن پرسش
باسلام و عرض خسته نباشید سوال بنده درباره محدوده استفاده از رنگ در پوشش خانم هاست. آیا تشخیص اینکه مثلا استفاده از روسری رنگ کرم یا مانتو شلوار رنگ روشن باعث جلب توجه نامحرم می شود یا نه برعهده خود زن است یا قاعده ای کلی دارد که همه ملزم به رعایت آن هستند؟ اگر این پوشش مطابق با شرع یا لازمه زمانه ما نیست باتوجه به اینکه دلیل بعضی از افراد مذهبی برای انتخاب پوشش رنگ روشن جذب دختران به حجاب ومسائل دینی است آیا این دلیل حجت برای انتخاب این پوشش هست یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم فکر بدی نیست به‌خصوص که در روایت داریم: رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» رنگ سفید را دوست می داشتند. موفق باشید
1978
متن پرسش
سلام علیکم! با تشکر از پاسخ شما به سوال بنده در مورد ارتباط زن و مرد و نحوه ارتباط با زنان و دختران فامیل. اما شما در جواب فرموده اید:«بنده فکر می‌کنم از حقوق افرادی مثل دخترخاله و دخترعمه آن است که آن‌ها بدانند نه‌تنها آن‌ها را می‌شناسید ، جویای احوالشان نیز هستید. چطور می‌شود انسان همسر برادرش را در خیابان ببیند و نشناسد، این یک مورد طبیعی نیست و حقوق آن خانم رعایت نشده است،...» خوب بنده شنیده ایم که حاج آقا رحیم ارباب در اواخر عمر فرموده اند بنده هیچ ادعائی ندارم الا دو ادعا: یکی اینکه در طول این 40 ساله عمرم نه یکبار غیبت شنیده ام نه یکبار نامحرم را دیده ام. با توجه به اینکه ایشان در خانه برادر خویش زندگی می کرده اند یعنی پس از 40 سال زندگی با همسر برادر خویش در یک خانه او را حتی یکبار نیز ندیده. اما حالا که بحث به حاج آقا رحیم ارباب کشیده شد و این دو ادعای ایشان واقعا خیلی خیلی برایم عجیب است که انسان نه یک روز و دو روز و یک هفته و دو هفته که 40 سال با زنی در یک خانه زندگی کند اما حتی یکبار نیز او را نبیند. این چگونه ممکن است!؟ ضمنا در بحث اینکه ایشان فرمودند من در طول 40 سال حتی یکبار نیز غیبت را نشنیدم این چگونه ممکن است!؟ این هم خیلی خیلی عجیب است. آیا به طرق عادی بوده یا نه ایشان تصرفی در اشخاص می کردند که وقتی هر جا هستند کسی در آنجا غیبت نکند؟! یا اینکه تصرفی می کردند که غیبت را نشوند!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما که نمی دانیم شرایط مرحوم حاج آقا رحیم ارباب چه بوده، همین قدر بدانید شنیدن غیبت به معنای آن است که گوش فرا دهیم به آن و این غیر از به گوش خوردن غیبت است، همچنان که دیدن نامحرم به معنای آن است که اراده کنیم او را ببینیم غیر از آن است که چشم ما به چهره ی او برخورد کند. موفق باشید
1980
متن پرسش
سلام علیکم! جوانی هستم 23 ساله که در خانواده ای سنتی_ مذهبی بزرگ شدم، خانواده ای که گرچه اختلاف نظرهای جدی در برخی از مبانی با آنها دارم اما در بین فامیل تقریبا مذهبی ترین خانواده محسوب می شویم. سؤالاتی که از حضرتعالی دارم در دو محور خلاصه می شوند. یک محور ازدواج و یکی محور حدود روابط فامیلی: خانواده مادری من هر ماه یک بار دور در خانه یکی از بستگان به صورت گردشی جمع می شوند و همه در این مراسم شرکت می کنند. اما بنده به خاطر اینکه اولا هم صحبتی ندارم و ثانیا شرکت کردن در اینگونه مجالس را مصداق اتلاف عمر میدانم (چون که یا مسائل مربوط به بازار و گرانی مطرح میشود یا تهمت و غیبت و فحاشی نسبت به خود نظام یا مسئولین کشور و یا استان) و ثالثا به خاطر اینکه دختران فامیل چندان مقید به حجاب نیستند(گرچه این دسته از مراسمهایمان استثناءا مختلط نیست و صرفا در پایان و در مرحله خداحافظی زن و مرد همدیگر را میبینند) اما همان را نیز برای خودم به صلاح نمیبینم ، لذا مجموعه این عوامل سبب شده تا در اینگونه مراسمات شرکت نکنم. از سوی دیگر هیچ رغبتی به شرکت در مراسمات مشابه مثل دید و بازدید عید نوروز و غیر آن نیز ندارم بنا به همان دلایل مذکور. این روند از قبل از کنکور و درست زمانی که سالهای دوم و سوم دبیرستان بودم شروع شد تا اکنون نیز به همین منوال دنبال شده است اما به صورت کاملا مطلق نبوده بلکه در این فاصله نسبتا زیاد(حدود 7 8 سال) شاید فقط 3 الی 5 بار فامیل را دیده ام. این روند به گونه ای بوده است که حتی زن عموی بنده و دختر عمه ها و حتی پسر دایی ها و دیگر اقوامی که پس از چند سال اخیرا بنده را در مراسم ازدواج برادرم دیدند تعجب کردند و جمله "چقدر تغییر کرده ای یا اینکه چقدر بزرگ شدی" را گفتند. در این میان زن عموی بنده که مرا عید نوروز دید به جا نیاورد و از مادرم پرسید این آقا کی هستند. پسر عمه ام که سال دوم راهنمایی است نمیدانست که من پسر دایی او هستم و اصلا مرا نمی شناخت. گرچه این وضعیت غیر معمول است اما واقعیت دارد و عین حقیقت است لطفا غیر واقعی بودن آن منجر به انکار آن نشود. این امر از چند جهت ایجاد مشکل کرده است یکی اینکه توصیه های اسلام مبنی بر صله رحم را چه کنم ؟؟؟؟ دیگر اینکه انگ اجتماعی نبودن و بسته بودن و دگم بودن تا حدی به بنده می زنند با این چه کنم؟؟؟؟ از سوی دیگر بنده که به جد اعتقاد به وجود روابط حداقلی میان زن و مرد در مراسمات دارم با توجه به این شرایط روش درستی را در پیش گرفته ام یا خیر؟؟؟ از طرف دیگر اینکه می گوئیم انسان مکتبی باید بر اساس مکتبش رفتار کند و روابط با هر چیز و هر کسی باید بر اساس مکتب باشد. شهید مطهری ره نیز در کتاب جاذبه و دافعه می فرمایند انسان مکتبی انسانی است که هم جاذبه داشته باشد هم دافعه نه فقط جاذبه تنها. اما اگر بخواهیم این را ملاک قرار دهیم پس مثلا در خیلی از موارد باید کلا با خانواده(خانواده منظورم تنها پدر و مادر و خواهر و برادر نیست بلکه عمو دائی عمه خاله پسران و دختران اینها) قطع ارتباط کند یا ارتباط ها را بسیار کاهش دهد. از سوی دیگر در باب ازدواج مسائلی را برای بنده ایجاد نموده است. توضیح اینکه من دانشجو هستم و مشغول به کار نیستم اما توانایی کسب درآمد را دارم، به جهت نوع روابطی که دارم که البته بر اساس پشتوانه های فکری و به نظرم اسلامی در رابطه با همسر نظراتی دارم که به لحاظ مبنایی با خانواده متفاوت است در این میان یکی از ملاکهای جدی بنده محجبه و عفیف بودن دختر است که روی آن بسیار تأکید میکنم این در حالی است که گرچه خانواده نیز نظر روی چادر به عنوان حجاب دارند اما من نوع خاصی از حجاب چادر را می پسندم نه همه نوع آنرا؛ شاید از نظر آنها داشتن چادر در صورتی که قرص صورت پیدا باشد مشکلی نباشد اما از نظر بنده کمتر از قرص صورت بهتر است باشد(گرچه شارع مقدس اجازه داده است اما به نظرم میرسد این خلاف نظر شارع مقدس نیست. همان چیزی مد نظر بنده است که عرف بچه حزب اللهی ها می پسندند) این مسأله از یک سو و از سوی دیگر اینکه من کار کردن زن را در محیطهایی که مختلط با مردان است نمی پسندم در حالی که از نظر خانواده مانعی ندارد از جهت سوم هم بنده در ملاکهای خودم شاید بیشتر از 15%برای زیبایی اهمیت قائل نباشم چرا که پس از ازدواج به نظرم می رسد زیبایی زن نه به تمامه بلکه تا حد زیادی عادی می شود و آنچه موجبات محبت و مودت را میان زوجین را فراهم می آورد هم کفوی در ایمان است و اخلاق و عقیده در صورتی که این مسأله برای خانواده به شدت حائز اهمیت است به گونه ای که آنها بیش از اینکه به دنبال پیدا کردن همسر برای فرزندشان باشند در پی یافتن عروس برای خودشان هستند.(از دیگر نقاط اختلافی بنده با خانواده این است که آنها قبول نمی کنند که خانواده دختر یا خود او طلبه و از قشر روحانیت معظم باشند حتی با بنده هم سر رفتن به حوزه به شدت مخالفت می کنند گرچه به جد معتقدم که هر آنچه هست از فقه و فلسفه و علوم حوزوی باید نشأت بگیرد ؛از سوی دیگر هر لحظه که از عمرم میگذرد و خود را مجرد می بینم خود را عقب یافته در مسیر تعالی می دانم و معتقدم که ازدواج نکردنم بر ایمان و اخلاقم اثرات منفی گذاشته است. یکی از عمده مشکلاتی که خانواده در این راه برای قرار می دهند مسائل مالی و اقتصادی است اما من معتقدم منی که قرار است برای رضای خدای متعال و رعایت تقوای الهی و اجتناب از گناهان ازدواج نمایم خود خداوند هم رزق و روزی ام را تأمین می کند و از این جهت مانع خاصی بر سر راهم نمی بینم را خلاصه اینکه اختلافات جدی با خانواده دارم که هنوز به توافقی بر سر موردی مشترک نرسیده ایم )لذا از خضرتعالی تقاضای راهنمایی دارم که اگر در عقاید بنده اشکالی وجود دارد آنرا اصلاح نمایم نکته اخیر اینکه معتقدم در این میان رفتارم با خانواده باید به گونه ای باشد که خدای ناکرده موجبات رنجش آنها را فراهم نکنم که فرمود و قضی ربک الّا تعبدوا الّا ایاه و بلوالدین احسانا و اما یبلغنّ احدهما او کلاهما فلا تقل لها اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما. از مطوّل شدن عذر میخواهم و از اینکه منت نهادید و راهنمایی فرمودید پیشاپیش متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم افراط می‌کنید. چه اشکال دارد شما هم سری به اقوامی که در یک‌جا جمع شده‌اند بزنید بدون آن‌که تمام وقت آن‌جا باشید. در دید و بازدید عید هم کوتاهی کرده‌اید. چطور انسان به دیدن عمو و عمه و دایی و خاله‌اش نرود؟ در هرحال فقهای عظام می‌فرمایند قطع رحم با ارحام به این بهانه‌ها حرام است. در مورد همسر هم سعی کنید خانواده را با خود همراه کنید بدون آن‌که از شریعت الهی کوتاه بیایید. بر روی رخصت‌هایی که دین داده بیش از حدّ تأکید نکنید. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!