بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8281
متن پرسش
سلام علیکم متاسفانه نسبت به خداوند متعال سوء ظن زیادی دارم.همیشه فکرمیکنم آینده ام بد است.خوشبخت نمیشوم.کلا ناامیدم به خاطر اینکه خیلی در زندگی سختی کشیده ام.اما چه کنم که وارد قلبم کنم که خداوند قادر متعال و ارحم الراحمین است؟خیلی نگران آینده ام هستم و می ترسم پر از تنهایی باشد.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: برای خود یک زندگی را تعریف نکنید و از خدا بخواهید آن زندگی را به شما بدهد. سعی کنید وارد مرحله‌ای شوید که به خدا بگویید چون تو را ربّ خود می‌دانم و می‌دانم رحمت تو واسعه است، پس هرچه تو می‌خواهی می‌خواهم، تا راه‌هایی در جلو شما باز شود که سعادت و خوشبختی شما در آن است. در ضمن از گوهر تواضع و مهربانی غافل نباشید. موفق باشید
8289
متن پرسش
سلام خدمت شما استاد حقیقتا احساس می کنم عنایاتی داره به من میشه که هر چی نظر میکنم به زندگیم واقعال نکته مثبتی توش نمیبینم که بگم به خاطر این نکات مثبته که خدا نظر کرده نه نماز درستی دارم نه رفتارم با والدینم تعریف داره و خیلی چیزای دیگه اما احساس میکنم روح معنویم هر روز در حال تقویته با اینکه در اوج جوانی و شهوت هستم اصلا میل به نامحرم دیگه ندارم حتی دیگه نگاه بهشون اذیتم میکنه اصلا میل به حرف زدن ندارم و خیلی چیزای دیگه برام ابهام شده که چرا انقد مورد عنایتم اخه من که تو بندگی به خودم صفر میدم چرا انقد دارم رشد میکنم به خدا شرمنده خدام شرمنده برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر وه که باخرمن مجنون دل افگار چه کرد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: با این‌همه سعی کنید تعادل خود را در رابطه با خدا و والدین درست کنید و در غذاخوردن هم مواظب باشید از حدّ معمول کم‌تر نخورید و ورزش هم فراموش نشود چون در این موارد ممکن است قوه‌ی واهمه ورود پیدا کند و به مشکل ایجاد شود . موفق باشید
8226
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.اکثر کودکان اقوام و دوستان، برایشان جشن تولد گرفته می شود.و ما هم مجبوریم با کودکمان اکثرا شرکت کنیم.در چنین فضایی که بچه ها مراسم تولد رو دوست دارن،به نظرتون برای کودک مشکلی ایجاد نمیشه براش تولد نگیریم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: من در این مورد صاحب‌نظر نیستم ولی ظاهراً نباید خیلی هم سخت برخورد کنید. موفق باشید
8234
متن پرسش
با سلام ببخشید یک سوال برای من پیش امده راستش من می رفتم کلاس فلسفه چند روز پیش هم از شما مشورت گرفتم می خواستم ببینم شما که گفتید نروم می خواستم ببینم در حد جزوه گرفتن هم نگیرم بنویسم منظورم جزوه کسانی است که در جلسه شرکت می کنند و ایا من می خواهم نروم چگونه نروم که بی احترامی نشود اخه یه جورایی موسسش ما بودیم با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عرض بنده آن بود که فلسفه همه‌ی تفکر شما را می‌طلبد و باید ممحض آن بشوید تا آن را درک کنید. در حالی‌که شما به عنوان طلبه در حال حاضر باید ممحض ادبیات عرب باشید و نباید ذهن خود را مشغول چیز دیگری بکنید مگر همان دروس رسمی حوزه. برای دوستان روشن کنید که مشورت کرده‌ام گفته‌اند حالا وقتش نیست. موفق باشید
8219
متن پرسش
سلام خدمت استاد دوست داشتنی اخیرا در دانشگاه به خانمی علاقمند شدم که با شناختی که ازش دارم اصلا گزینه مناسبی برای ازدواج نیست و میدونم اون از عالم دیگه ایه و من از عالم دیگه ای اما متاسفانه نمیدونم چرا به ایشون واقعا علاقمند شدم چه کنم این محبت از دلم خارج بشه جنس علاقه هم هوس نیست از خدا و ولی عصر اساسی کمک خواستم مرتفع شده اما هنوز ته دلم درگیره توی دانشگاه سعی میکنم بهش نگاه نکنم که میل تشدید بشه اما به هر حال اسیرم کرده وای بر من که به فرموده صادق آل محمد:دلهایی که از محبت خدا خالی میشود و خدا آنها را به عشق های زمینی مبتلا میکند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تجربه‌ی دوره‌ی جوانی است، می‌رود و تنها خاطره‌ی آن احوالات برایت می‌ماند و زمینه‌ی تحقق روح عرفانی‌ات می‌شود. می‌گویند عرفا عموماً تجربه‌ای از عشق زمینی را داشته‌اند ولی چون تن به آن عشق خاکی ندادند، راه عشق روحانی در جلوشان گشوده شد. موفق باشید
8185
متن پرسش
هوالحق با عرض سلام و خداقوت وعرض تشکر خدمت شما می خواستم یک کتاب برای تربیت فرزند برای یک مادر خانه دار که تحصیلات زیادی ندارد معرفی کنید. متشکرم
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در این موارد تخصصی ندارم از کارشناسان ارزشمند رادیو معارف استفاده کنید. سعی کنید در مواقعی که امکان دارد رادیو معارف را در خانه روشن نگه دارید. موفق باشید
8159
متن پرسش
با سلام وقتتان بخیر استاد من و نامزدم در نحوه ی برگزاری مراسم عروسی دچار مشکل شدیم ،نمی دونیم چی درست و چی درست نیست،تا چه حد به خانواده و خواسته های آنها توجه شود ؟مثلا در مورد فیلبردار و عکاس میگن همه خانم است اما ترس از اینکه زمان درست کردنش دست آقا باشد، برای انتخاب لباس عروس و اینکه میگن باید آلبوم را نگاه کنند و نظر دهندوموارد مشابه زیاد دیگه ما را دچار سردرگمی زیادی کرده است.لطفا در مورد حدو حدودی که باید رعایت شود و چی را حذف کنیم چی داشته باشیم ما را راهنمایی کنید.ممنون از لطفتان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: تا می‌شود باید از این تشریفات کم کنید و احتیاط لازم را در همه‌ی موارد انجام دهید وگرنه فردای قیامت وبال گردن‌تان می‌شود. هرچه می‌توانید حذف کنید، حذف کنید تا محبت الهی برایتان پایدار بماند. موفق باشید
8123
متن پرسش
به نام خدا؛سلام علیکم،برای استحکام پایه های اعتقادی کودکان هشت، نه ساله یا به طور کلی کودکان تازه به بلوغ رسیده چه کتاب یا کاری را توصیه مینمایید.(برای مثال در مورد حجاب ونماز و اعتقادات کودکان.)
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده در حدّ قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» حرف دارم ولی در این موارد باید از کسان دیگری استفاده کنید. موفق باشید
8079
متن پرسش
سلام خدمت استادمحترم من دختری13ساله دارم که تازگی هاخیلی عجیب بامن ناسازگاری داردبه خصوص اعتقادات من حجاب من وحتی اینکه چراحوزه درس خواندم چراهمش دوستهای باحجاب دارم وخیلی زخم زبانهایی که قلب منومیسوزاندالبته بیشترمواقع سکوت میکنم وازخداصبرمیخواهم ومتوسل به حضرت زهرامیشوم اما بازبعضی مواقع کنترل ازدستم میرودواورامیزنم حال مانده ام چه کنم شمارابه حضرت زهراقسم راهی چاره ای نشانم دهیدتابتوانم باارامش بیشترواینکه چگونه بااوبرخوردکنم باتشکرفراوان
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: با محبت به او بفهمانید زندگی اصلی ما مربوط به قیامت است و در دنیا در حدّی که خدا اجازه می‌دهد باید راحت باشیم و در دل این فضا اگر آن حرف‌ها را باز ادامه داد بدون کتک‌زدن کمی به او بی‌محلی کنید ولی نه در حدّ قهر. فضای زندگی قیامتی را خوب نشانش دهید و خطراتی که اهل دنیا در آینده دارند را به او خبر دهید به او محبت کنید. موفق باشید
8088
متن پرسش
باعرض سلام وطول عمرباعزت برای استاد 1)درخصوص تربت فرزندچه منبع یاکتابی را پیشنهادمی فرماییدوتوصیه تان چه می باشد؟ 2)درفقراتی از دعای کمیل حضرت سبقت خودشان را درمیادین بندگی طلب می نمایندوجلوزدن از سایرین را جمع بین این تقاضا با سجایای اخلاقی همچون مواساه وایثاروازاین قبیل چه می باشد؟ 3)دراسلام توصیه بعلم ودانش آموزی فراوان شده است ودرایه قران علم را نوری می داندکه خداوندبه قلب کسی که مستعدمی باشدمی تاباندوبه نوعی ان طرفی می باشدپس جایگاه مطالعه وتحقیق چه می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- این در تخصص من نیست از کارشناسان رادیو معارف سؤال بفرمایید 2- در بندگی خدا باید از خدا خواست عالی‌ترین شکل بندگی‌اش را به ما مرحمت کند ولی ایثار و مواسات مربوط به رعایت مردم است در امورات زندگی‌شان 3- مطالعه و تحقیق باید زمینه باشد برای مستعدشدن تا خداوند نور علم را بر قلب انسان بتاباند. موفق باشید
7978
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار. دو سوال از حضورتان داشتتم: 1. فرق بین حلم داشتن و حلیم بودن با کظم غیظ چیست؟با توجه به اینکه حلم آن نوع روحیه ای است که مانع از جا در رفتن و خشم می شود و در کظم غیظ هم غضبیه را خاموش کردن مد نظر است. 2. استاد برا تسهیل امر ازدواج گفته می شود سوره مزمل خوانده شود ولی شما معمولا اذکار عام را توصیه می کنید آیا مزمل در این خصوص اثربخش است.ممنون از حوصله شما.عاقبت بخیر باشد
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- کظم غیظ، زیرمجموعه‌ی حلم است و انسان حلیم به لطف الهی به جایی می‌رسد که اساساً امکان ظهور آن نوع غضبی که نباید داشته باشد را در درون خود راه نمی‌دهد 2- نمی‌دانم چون باید روایت مربوط به آن را پیدا کنیم زیرا امامان هستند که از آثار وضعی اذکار و سوره‌ها اطلاع کامل دارند. موفق باشید
7955
متن پرسش
باسلام پسری هستم متاهل، کمی عامل به دین، مثل: اهل نماز اول وقت، اهل هیئت، عاشق رهبر، مانوس با مفاتیح، اهل مطالعه و.... که البته الحمدلله و همه به لطف خداست. اما متاسفانه از مشکلی اساسی رنج می برم. من با وجود تاهل و رضایت از همسرم در مسائل مربوطه، تمایل بسیار شدیدی به جنس مخالف دارم. به شدت وقتی از کنارم می گذرند میل به نگاه دارم. اگر صدایشان را بشنوم به شدت خوشم می آید. بسیار انها را جذاب می دانم. خلاصه تمایل خیلی شدیدی به آنها دارم. حتی اگر چشمم اتفاقی مثلا در بین فامیل و آشنایان و... مثلا به خانم میانسالی که چادری است و صورت زیبایی دارد، بیفتد، خیلی خوشم می آید و دلم می خواهد با او دقایقی حرف بزنم که البته این کار را نمی کنم. اما خیلی دلم می خواهد. بگویم که با وجود این تمایل عجیب و بسیار شدید، الحمدلله خودم را کنترل میکنم و به لطف خدا در اکثریت موارد به گناه نمی افتم. و نگاه دوم و ادامه دار نمی کنم. اما از درون تمایل خیلی عجیبی دارم به حدی که انگار دارم به حد انفجار میرسم. جزوه مرزهای ارتباط شما را هم خوانده ام. نمی دانم با این تمایل چه کنم؟ گاهی اوقات اینقدر فشار می آید که دوست دارم اصلا وجود نداشته باشم. هر چیزی که اثری از جنس زن باشد مرا بیخود میکند. باز می گویم که مراقبم به گناه نرسد و اکثرا در حد میل می ماند. اما میلی در حد انفجار. باور کنید. تو رو خدا هم برایم دعا کنید. و هم راهکاری اساسی بفرمایید تا کی باید تحت این میل شدید باشم؟ پدرم در آمد ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شما را می‌خواهند با این بلیه امتحان کنند و به اندازه‌ای که در زیر سایه‌ی شریعت الهی خود را کنترل کنید برکات حضور قلب نصیب‌تان می‌شود و با برخورد خوب با همسرتان می‌یابید که همه‌ی آنچه در بقیه هست به صورت حلال و دل‌پسند در همسرتان می‌باشد. راه‌کار اساسی همین کاری است که انجام می‌دهید و خود را کنترل می‌کنید تا پس از آن‌که از امتحان با موفقیت بیرون آمدید آن را از شما برمی‌دارند و دیگر آن میل‌ها می‌رود به دنبال کارشان. موفق باشید
7969
متن پرسش
با سلام واحترام خدمت استاد عزیز.استاد عزیزحدود شش سال است که دورازخانواده وبستگان زندگی میکنم و این مسئله موجب شده به همسروابسته باشم و گاهی اوقات هم دلتنگ برای پدر و مادر.هرگاه دلتنگ میشوم دوست دارم به زیارت قبور شهدا و علما یا امامزادگان بروم و گاهی اوقات هم احساس میکنم علاوه بر اماکن مذهبی به طبیعت هم نیاز دارم ولی متاسفانه شوهرم اصلا علاقه ای به بیرون رفتن ندارد و دوست دارد همیشه در خانه یا مطالعه کند یا سخنرانی گوش دهد و...و حتی گاهی مورد تمسخر همسرم هم بخاطر دلتنگی قرار میگیرم مخصوصا وقتی از ایشان میخواهم تفریح سالمی در زندگی داشته باشیم ونظر ایشان این است کسی که به زیارت شهدا امامزادگان و... میرود دیگر رفتن به سفر و مکانهای تفریحی معنا ندارد استاد لطفا مرا راهنمایی کنیدکه اگر بخواهم زندگی معنوی داشته باشیم چه تفریحی مناسب است با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اصل قضیه که انسان در دل طبیعت حضور یابد کار خوبی است، ولی برای هماهنگی با همسرتان می‌توانید آن گرایش را با گرایش‌های دیگر مثل ورزش و طولانی‌کردن عبادات جایگزین کنید. موفق باشید
7941
متن پرسش
پسری 25 ساله هستم و تا دیر وقت در شرکتی با حقوق مکفی مشغول به کار هستم ولی به دلیل مسئولیت های زندگی مشترک و توقعات حال جامعه و مشکلاتی که در دوره تأهل برایم پیش خواهد آمد هیچگونه عجله ای برای ازدواج ندارم و می خواهم حداقل تا زمان ازدواج برادر بزرگترم (28 ساله) این امر را به تأخیر بیندازم . می خواهم نظر شما و دین اسلام را در مورد این حساسیت بدانم ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: نظر اسلام آن است که افراد ازدواج را به تأخیر نیندازند مگر در مواردی مثل طلب علم. ولی موارد استثناء حکم دیگری دارد. موفق باشید
7946
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم استاد گرامی بنده دختری سی ساله هستم که هنوز ازدواج نکردم و تمایلی برای ازدواج ندارم . با این مباحث و سیر مطالب شما هم فکر می کنم ازدواج راه رسیدن به کمال نیست . آیا تقدیر بنده این است که مجرد باشم در صورتیکه خواستگار هم زیاد داشتم اما همیشه دچار اضطراب می شدم . آیا این امر جز واجبات دین است و تخطی از آن ناسپاسی در مقابل خداست؟ یا اینکه امیدوار باشم که گره از مشکل باز می شود و هنوز موقع این امر نشده و حضرت حق تقدیر خوبی و ازدواج مناسبی برای بنده رقم می زند ؟آیا دعایی دراین مورد مناسب حال وروز من هست ؟اگر امکان دارد به ایمیل پاسخ را بفرستید .البته با این همه شرح که دادم ناامید از درگاه خدا نیستم .اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: شما به خدا بگویید: «من در هرحال راضی به رضای تو هستم» و در این راستا اگر خواستگار مناسبی آمد بدون دلیل ردّ نکنید و اگر هم خواستگار مناسب نیامد مطمئن باشید خداوند زندگی دیگری برای شما تقدیر کرده و خودش ترتیب بقیه‌ی امور را هم می‌دهد. دعای خاصی نیاز نیست، همین اذکار عام مثل صلوات و «لا اله الاّ اللّه» و «آیت‌الکرسی» با رویکرد رفع حاجت خاص، کارساز است. موفق باشید
7910
متن پرسش
سلام علیکم به نظرشما دختر سی و یکساله ای که شرایطش برای ازدواج بد است و شاید هرگز نتواند ازدواج کند،چه کند که از این نیاز روحی بیرون بیاید و اینقدر برایش سخت نشود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: به مریم عذرا نظر کند که طعام بهشتی برایش می‌آمد. اگر خداوند راهی از راه‌های دنیا را در مقابل انسان بست، راه‌های دیگری می‌گشاید. ولی اگر شرایط ازدواج پیش آمد، نباید به دست خود پس بزند. موفق باشید
7901
متن پرسش
سلام علیکم با عرض خداقوت خدمت شما استاد گرامی بنده دختر 19ساله مذهبی هستم که از وقتی خودم را شناختم پدر و مادرم با هم اختلاف داشتن پدرم اعتیاد داشت و مادرم را کتک میزد و خیلی کار های خلاف دیگر... از همان ابتدای کودکی زندگی سختی داشتم چون شاهد تمام خلاف های پدرم بودم الان که حدود چهار سالی می شود پدر و مادرم از هم جدا شدن ماردم طلاق غیابی گرفت و من و دو خواهرم با مادرمان زندگی می کنیم و این قضیه برای من هنوز حل نشده و در لحظه لحظه زندگی من تاثیر گذار است همیشه از شخصیت پدرم هراس دارم که نکند کسی بفهمد.و در جمع دوستان و آشنایان همیشه به علت یک هم چین پدری و طلاق مادرم احساس ضعف می کنم حتی نمی توانم و نمی خواهم که کسی بفهمد پدرم که بوده و همیشه طلاق پدر و مادرم را از دوستان و محلی ک در ان جا فعالیت دازرم کتمان کرده و میکنم. وقتی خواستگاری پیدا می شود همیشه به علت شخصیت پدرم و طلاق مادرم احساس ضعف می کنک و هراسانم و خجل می شوم و با وجود این قضیه در برابر خواستگار ها احساس ضعف می کنم. حتی به بچه هایی که با پدر و مادرشان زندگی می کنند و پدر خوبی دارند حسادت میکنم. استاد لطفا بنده را راهنمایی کنید که چگونه با این قضیه کنار بیایم و در برابر دوستان و آشنایان و خواستگاران احساس ضعف نکنم و برخورد منطقی داشته باشم . خواهش میکنم راهنماییم کنید خیلی کلافه ام. ا هرگاه پدرم سر و کله اش پیدا میشود احساس تحقر میکنم و برایم این مسئله زجر آور است. چطور با این مسئله کنار بیایم . باتوجه به اینکه در سن ازدواج قرار دارم در مورد خواستگار ها با این قضیه چطور برخورد کنم التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنا را بر این بگذارید که خداوند می‌خواهد در چنین شرایطی به تعالی و شکوفایی لازم برسید. اولاً: خیلی راحت موقعیت خود را با دوستان و خواستگاران در میان بگذارید. ثانیاً: احترام پدرتان در جای خود محفوظ باید باشد. موفق باشید
7889
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی استاد بنده جوانی 22 ساله هستم و مشکل گناه چشم و مرا آزار میدهذ از طرفی هم شرایط ازدواج دا هم ندارم وعلاقه دارم خود را در زمینه خودشناسی پرورش دهم اما نمیدانم از کجا شروع کنم لطفا بنده را راهنماایی کنید که اول از چطور چشمانم را پاک کنم و دوم اینکه از کجا برای خودشناسی شروع کنم با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وقتی نظر به معارف اسلامی انداختید دل شما طالب نظر به معنویات می‌شود و می‌توانید از نگاه به نامحرم عبور کنید. سیر مطالعاتی روی سایت را مفید می‌دانم. موفق باشید
7865
متن پرسش
سلام استاد عزیز قبلا نسبت به بچه دار شدن تمایلی نداشتم. اما با تذکرات رهبری و مطالعات از خدا خواسته ام.اما تا بحال قسمتمان نشده. با اینکه قبلا نمیخواستم اما حالا که نمیشه طلب شدیدی در من شکل گرفته بطوری که اولویت دعاهایم شده و رویم تاثیر میگذارد گاهی ناراحتم و میترسم ناراضی و ناشکر بشوم. از آن طرف حدیث داریم از رسول خدا که برای بچه دارشدن به خدا التماس کنید، از طرف دیگر این انتظار انگار بدتر میکند غمگین شده ام. چه کار باید کرد. می دانم آزمایش الهی است و میترسم. خیلی برای امثال بنده دعا بفرمایید استاد. حالا که وضع جمعیت نگران کننده است این جور موانع رفع بشود. پیشاپیش از راهنماییتان سپاسگزارم. خدا حفظتان کند و مقاماتتان را عالی تر کند.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر حال شما طبق وظیفه عمل کنید و بقیه را به خدا بسپارید. به لطف الهی امیدوار باشید. موفق باشید
7818
متن پرسش
سلام استاد. نظر شما درباره کتاب مبانی تربیت اسلامی و برنامه ریزی درسی بر اساس فلسفه صدرا نوشته دکتر جمیله علم الهدی چیست؟تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مطالعه نکرده‌ام ولی با توجه به عنوانی که دارد، باید ابتکار ارزشمندی باشد. موفق باشید
7823
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد عزیز، من در مورد ازدواج سوالاتی دارم،از نظر اعتقادی وایمانی زن و مرد چقدر باید به هم نزدیک باشن؟آیا اگر فاصله ای باشه میشه باامید به اینکه بعد از ازدواج این فاصله کم میشه واز بین میره جواب مثبت داد؟ بعضی ها به من میگن زیاد سخت نگیر،همین که مردی اومده که نمازشو میخونه باید کلاهتو بندازی هوا!!!!! استاد میترسم بعد از ازدواج همین اندک ایمانم از دست بدم وبه کلی از عالمی که به واسطه اشنایی با اثار شما بدست اوردم فاصله بگیرم،چون معتقد به ولایت مرد بر زن هستم...،ازطرفی هم میگم نکنه اگه باامید به اومدن فردی نزدیک به خودم ،به سایرین جواب منفی بدم فرصتها ازدست بره!!!! استاد عزیز اصلا چقدر باید معتقد به قسمت بود مخصوصا در ازدواج؟؟ بطوریکه عقل واختیارمون رو تعطیل نکنیم؟ ضمن اینکه معتقدم اگه خدا ارزوی چیزی رو(در این مورد همسری با ایمان قوی که همت وقصدش بندگی خدا باشه) در دلمون انداخت میخواد اونو بهمون بده... خواهش میکنم همه سوالامو جواب بدید، عمرتون با برکت
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر مردی به خواستگاری‌تان بیاید که با ضروریات دین مخالفتی نداشته باشد و مزاحم دینداری شما نباشد و شما رسالت ایجاد یک خانواده‌ی سالم برای تربیت فرزندان سالم را به عهده بگیرید مشکلی پیش نمی‌آید. از طرفی کسی نگفته مرد بر زن ولایت دارد تا شما تصور کنید باید تمام اخلاق و عقاید خود را با شوهرتان هماهنگ کنید. زن در دو مورد باید از مرد تبعیت کند یکی اذن گرفتن در خروج از خانه و دیگر در مسائل جنسی. با توجه به این امر درست است که گفته شود نباید خواهران مذهبی سختن‌گیری کنند. موفق باشید
7812
متن پرسش
با سلام اینکه می گویید زن و مرد تنها در جسم متفاوت هستند و در روح نه و اینکه حقیقت هر انسانی من اوست و روح و نفس اوست و روح و نفس انسانها یکسان است ، پس زن و مرد در حقیقت انسانی خود یکسان هستند. سوال من این است: مگر نوع احساسات زن با نوع احساسات مرد متفاوت نیست؟ نوع تمایل مرد به زن با نوع تمایل زن به مرد متفاوت نیست؟ مگر مثلا زنها مهربانتر و عاطفی تر نیستند؟ مگر بسیاری از این دست روحیات در زن و مرد فرق نمی کند؟ خب . اینها که گفتم مگر جزء ویژگی روحی نیست؟ یعنی جدا از جسم است. خب این ویژگیهای روحی که فرق می کنند. پس یعنی روح زن و مرد هم علاوه بر جسمشان فرق می کند. پس چطور می گویید که در نفس انسانی زن و مرد یکسانند؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از آن‌جایی که قرآن در ابتدای سوره‌ی نساء می‌فرماید «همه‌ی انسان‌ها از نفس واحده خلق شده‌اند» می‌توان گفت: حقیقت انسان‌ها مافوق زن و مرد بودن آن‌هاست و زن و مرد بودن مربوط به بدن است ولی این را نیز باید متوجه بود که بالاخره روح هر انسانی است که بدن خود را می‌سازد و اگر آن روح، در خودش گرایشی به مرد بودن یا زن بودن نداشت بدن زن و یا مرد بودن خود را نمی‌ساخت و لذا از این جهت نمی‌توان از تفاوت روحی زن و مرد غفلت کرد. موفق باشید
7781
متن پرسش
باسلام 1.طلا داشتن برای زن سبقه دینی دارد و زینتی است که موکد است؟نداشته باشد چه اتفاقی می افتد؟چون امروزه 1 مورد اجباری برای زنان شده که نداشتنش افت است.چون نقره هم برای مردان حلال است ولی اینطور نیست که دنبال آن باشند.2.در اقتصاد چرا طلا اینقدر مهم شده که زندگی عوام الناس بر اساس آن میچرخد؟نبود چه میشد؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: طلانداشتن برای زن هیچ اشکالی ندارد برعکس، گفته‌اند اگر به عنوان زینت داشته باشد عیب ندارد. 2- طلا به عنوان یک وسیله‌ی ارزش‌گذاری اقتصادی مطرح است و نه ارزش‌گذاری انسانی. آری برای این‌که امور اقتصادی جامعه در گردش باشد باید یک چیزی را ملاک قرار داد تا داد و ستد آسان‌تر انجام گیرد و تنها رابطه‌ی کالا به کالا در میان نباشد. موفق باشید
7782
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله در بحث ازدواج امروزه می گویند برای ازدواج علاوه بر بلوغ جنسی به یک بلوغ اجتماعی و درک از زندگی مشترک نیز نیاز است. از طرف دیگر در روایات خاصتا در مورد دختر توصیه اکید به زود ازدواج کردن شده که حتی در روایت داریم از سعادت های مرد این است که دخترش در خانه خودش حیض نبیند. تا همین چند دهه پیش نیز در همین ایران خودمان دختران در سنین 9 و 10 و 12 سالگی ازدواج می کردند؛ و پسران نیز در سنین 16 و 17 سالگی ازدواج می کردند. حال سوال من این است که در آن زمان اصولاً این بلوغ اجتماعی و درک از زندگی مشترک مطرح نبوده یا مطرح بوده اما واقعا یک دختر 10 ساله به بلوغ اجتماعی لازم برای ازدواج رسیده بود!؟ اگر آن زمان واقعاً یک دختر حدود 10 12 ساله و یک پسر مثلاً 16 ساله واقعاً درک درستی از زندگی مشترک داشتند و به آن بلوغ اجتماعی لازم رسیده بودند؛ چرا الان اینگونه نیست!؟ من خودم وقتی دختران در این سن فامیل را مشاهده می کنم و در ذهنم تصور می کنم که مثلاً این دختر خانم قرار است شوهر و احتمالاً بچه داشته باشد و خانه ای را اداره کند حقیقتاً خنده ام می گیرد. دختر 10 ساله امروزی ما یک نیمرو بلد نیست خودش درست کند یک فلاکس چای بلد نیست درست کند. از کل لباسهایش اگر هنر کند فقط جورابش را خودش بشوید. دختری که هنوز چیپس و پفک می خورد و عمور پورنگ و خاله سارا نگاه می کند و عروسک بازی می کند. و قس علی هذا. و ایضاً پسر 16 17 ساله ماه. امروزه شاید دختر به 20 سالگی و پسر به 25 سالگی نیز برسد؛ اما همچنان آن بلوغ اجتماعی لازم را برای ازدواج پیدا نکرده باشند. همچنین چه کار می توان کرد که آن بلوغ اجتماعی لازم برای ازدواج تقریباً مقارن بلوغ جسمی و جنسی برای پسر و دختر ایجاد شود؟! همچنین سوال دیگری نیز در زمینه ازدواج از خدمتتان داشتم که بی ارتباط با این موضوع نیست و آن اینکه امروزه اینهمه کتاب و مقاله و سایت و سخنرانی و ... در مورد ازدواج وجود دارد که مسأله ازدواج را از ابعاد مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار می دهند. کلی هم جلسات مشاوره وجود دارد. در دانشگاهها نیز در واحدهائی همچون تنظیم خانواده و تدبیر زندگی و ... به این موضوع پرداخته می شود؛ دختر و پسر هم قبل ازدواج چندین جلسه مفصل با هم صحبت می کنند و دقیق با ملاکها و سلایق و علائق همدیگر آشنا می شوند و بعد ازدواج می کنند؛ اما با اینهمه درصد زیادی از ازدواج ها به طلاق می انجامد. اما در گذشته ممکن بود حتی دختر و پسر تا شب عقد و حتی تا شب زفاف همدیگر را نبینند و هیچ صحبتی با همدیگر نکنند و اصلاً طرف مقابلشان را نشناسند و صرفاً والدین در این وسط همه کاره باشند؛ اما آمار طلاق نزدیک به صفر بود واقعاً دلیل این امر چیست!؟ که امروزه با اینهمه بحث و صحبت و ... باز هم طلاق بیداد می کند اما در گذشته با توجه به اینکه هیچ شناختی نبوده آمار نزدیک به صفر بوده است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این یک موضوع مفصلی است که در جاهای دیگر کم و بیش بحث شده. و اما وقتی زندگی از ابتدا جدّی باشد و در بستر آن زندگی عمو پورنگ در منظر فرزندان ما آن حرکات بچه‌گانه را در نیاورد، فرزندان ما حرکات مسئولیت‌پذیر مادرشان را می‌نگرند و از طرفی اگر در آن بستر دختران و پسران در همان ابتدای بلوغ ازدواج کنند با هدایت‌های غریزی و خدادادی به‌خوبی زندگی را خواهند شناخت و به معضلات بعدی که جوانان دچار می‌شوند، دچار نمی‌گردند. در مورد قسمت دوم سؤال و علت طلاق‌ها باید به غفلتی توجه داشت که بین زن و شوهر نسبت به مسئولیت واحد خانواده و تربیت فرزندان پیش آمده. این‌که در اصطلاح در مورد مادران ما می‌گفتند آن‌ها زنان بسازی هستند، بدان‌جهت بود که مسئولیت واحد خانواده و تربیت فرزندانی مسئول را به عهده می‌گرفتند و در راستای چنین هدفی با مشکلات کنار می‌آمدند، در صورتی‌که در حال حاضر از این نکته غفلت شده. موفق باشید
7785
متن پرسش
با سلام حدمت استاد بزرگوار پسری 26 ساله هستم که حدود 4سال هست مشغوبل کار هستم با توحه به تورم بالا و نوسان قیمتها و بی تجربگی خودم نتوانستم در امد جندانی به دست بیاورم تا از لحاظ اقتصادی اماده ازدواج شوم با توجه به اینکه از تمامی حهات نیاز به ازدواج دارم ولی از لحاظ اقتصادی می ترسم ازدواج کرده چون کارم نیز ازاد هست وثبات چندانی شاید در اینده نداشته باشد از لحاظ فکری و مدیریت خانواده فکر میکنم تا حدودی مبانی را بدانم ودر این ضمینه سعی کرده ام با شناخت سنت پیغمبر ص روش را بر این مبنا گذاشته و فکر می کنم از جنبه های دیگر نیز شرایط را دارم ولی باور بفرمایید تا فکر تامین مخارج ازدواج می افتم می ترسم که نکند دختر مردم که به امید همسر من میشود به زحمت افتاده و خودم نیز در شرایط سخت دچار لغزش شوم از این کار منصرف می شوم ولی باز به خودم میگویم من که بدنی سالم دارم و به لطف خدا کار هم دارم و همت کار هم دارم بقیه را باید به خدا سپرد و از طرفی اگر مردان از ترس این مسله تن به ازدواج ندهند قطعا جامعه دچار بحران های بدتر از ان خواهد شد و مسولیت شرعی و اچتماعی خود در قبال جامعه چه می شود لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید که ایا صبر کنم تا پس انداز جمع کنم اصلا رویکرد درست نسبت به این قضیه چیست و چه موقع مرد از لحاظ اقتصادی برای این کار می تواند اقدام کند لطفا نظر خود نسبت به این قضیه بفرمایید واگر منبعی برای تحقیق بیشتر صلاح می دانید بفرمایید اجر شما با خداوند
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وقتی با صداقت کامل جلو بروید و به آن خانم هم بگویید بدون هیچ پس‌اندازی می‌خواهید یک زندگی ساده‌ای را تشکیل دهید و با یک عقد و یک سفر زیارتی بدون هرگونه جشنِ هزینه‌بر، برمی‌گردید به خانه‌ی کوچکی که اجاره کرده‌اید، هیچ مشکلی پیش نمی‌آید و خداوند با نظر رحمت به این نوع زندگی‌ها می‌نگرد. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!