بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: قدس - فلسطین

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
جستجو در کتاب ها نتیجه ای نداشت
متأسفانه هیچ نتیجه ای در جزوات یافت نشد!
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38697
متن پرسش

به رب الذی یحیی و یمیت. استاد بزرگوار سلام: باز هم با ناسوال هایم آمده ام. این بار اما با دست پر. این‌بار با شهید سنوار. او که نامش هم از دیشب تا کنون زنده کننده است. من نمی‌دانم او پس از مرگ کجا می‌رود من نمی‌دانم اکنون در کدام منزل اخروی یا برزخی است من هیچ از قبر و برزخ و دنیای پس از مرگ نمی‌دانم. اما وقتی به لحظه های آخرش فکر می‌کنم می‌دانم این یعنی جاودانگی. وقتی لحظات آخرش را نمی‌بینم که کوادکوپتر اسراییلی گرفته و فقط به ترور او فکر می‌کند شهادت در آن جسم پیداست. و مگر نه اسرائیل همین است؟ اسرائیل آدمش کجا بود؟! اسرائیل همین کوادکوپتر است که آدم ها را یک چند متری حرارتی می‌بیند که باید آن را حذف کرد و پرونده اش را بست. گویا او قصه‌ی آدم را نشنیده و هابیل و قابیل را نخوانده است. او تکامل را در حافظه اش جا داده و نمی‌داند آدم یعنی چه. او مرگ و زندگی را نمی‌فهمد. این است که می‌کشد. او نمی‌داند وقتی تن یک موجود مرده را با خود می‌برد ما روضه می‌خوانیم که: این بدن کیست؟ بوی تن کیست؟ و چنان می‌گیرییم که کمتر کسی می‌تواند بگوید از سر تخلیه ی احساسات و هیجانات حماسی است. این وصله ها به آدم ها نمی‌چسبد. او نمی‌داند مرگ برای ما اشکی است که چشمان خواب رفته مان را بیدار می‌کند که: بکشید ما را! ملت ما بیدار تر می‌شود. اینها حرف های حماسی نیست و اسرائیل هم قادر نیست این را بفهمد. او نمی‌فهمد شهید کردن یحیی سنوار یعنی زنده کردن قلب ها یعنی بازگرداندن کربلا یعنی جان بخشیدن به روضه یعنی الله یحیی یمیت و یعنی باز چشم ها در غزه اند. یعنی خبر به جای بورس می‌شود چند فلسطینی شهید شده اند و در نهایت یعنی به جای لایک کردن پست های مد روز، شهید روز روز را معنی می‌کند. سوگند به او که جانم در دست اوست که جز در غزه نفس نخواهم کشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا می داند آنچه نوشتید صادق ترین سخن است زیرا در کلمات خود جایگاه شهادت را گزارش دادید که آن قصه حضور انسانی است با اراده ای فولادین که هزار برابر در آن شهید یحیی سنوار زنده تر و حاضرتر است و بنا دارد در تاریخ خود که تاریخِ مرگ ابرقدرتها است؛ بیشتر و بیشتر حاضر شود. و این راز احیای مردی است که تاریک ترین اندیشه ها گمان کرده اند او را کشته اند. چه اندازه با شهادت شهید سنوار آن مردِ با اراده های فولادین، ما خود را مصمم تر برای نابودی رژیم صهیونی احساس می‌کنیم و اگر جاودانگیِ شهید را با امامِ شهیدمان حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» در تاریخ تجربه کردیم و هر روز به نور آن حضرت در تاریخ حاضر می شویم، چگونه منتظر هزاران شهید سنوار با همان اراده های فولادین نباشیم؟!! گویا تا دیروز ما یک شهید سنوار داشتیم و این ما را برای نابودیِ استکبار کم بود و خداوند تقدیر کرده است تا در افق شخصیت آن شهید بزرگوار هزاران زن و مرد با همان روح و روحیه به میان آیند و در همین اکنون حاضر و حاضرتر شوند. آیا با توجه به این امر نباید به وعده خدا امید داشت که فرمود: «الیش الصبح بقریب؟». خدا می داند مانند روز روشن است که جهان دیگری در میان است و آن، با نقش آفرینیِ جبهه مقاومت با رهبری مبارزان فلسطینی بناست شکل بگیرد. 
  یک سال قبل وقتی هنوز طوفان الاقصی آغاز نشده بود، جز عده ای قلیل کسی یحیی سنوار را نمی‌شناخت. اما امروز انسانهای آزاده او را شناخته اند. و مسرور از آنکه توانستند چنین چهره مهمی را برای ادامه راه به عنوان اهداف خود قرار دهند و در این راستا حتماً احساس پیروزی می کنند. موفق باشید.

38618
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: استاد اگر بخواهیم به وجه معرفتی قضیه بپردازیم و علل سیاسی را از نتایج و پیامدهای این وجه معرفتی بدانیم، ریشه اصلی این توحش بی حد و مرز رژیم صهیونسیتی و حمایت بی چون چرای جهان غرب از این ظلم آشکار در چیست؟ آیا وخامت تمدن غرب که اکنون در مسئله غزه بیرون زده و برای هر انسان آزاده ای غیر قابل کتمان شده از نظر معرفتی ریشه در همان کوردلی غرب ندارد؟ این چه قوه و دستگاه ادراکی ست که تصور می کند که مثلاً اگر رهبران مقاومت را با صدها بمب یک تنی به شهادت برساند مقاومت مرعوب شده و تسلیم خواسته های او می شود! چه دستگاه ادراکی در غرب کوردل حاکم است که درک نمی کند قدرت فرهنگ مقاومت را در دل های فرد فرد فلسطینیان رنج دیده و مظلوم و در ایمان آنها به وعده الهی و بشارت الهی باید جستجو کرد، این چه دستگاه ادراکی عاجزی ست که نمی فهمد قدرت اصلی حزب‌الله نه به موشک و سازماندهی نظامی و حتی رهبران حکیمی چون شهید سید حسن نصرالله (رحمت الله علیه) است بلکه ریشه در ارادت قلبی آنها به سیدالشهدا و ایمان به تحقق وعده الهی ست. آیا عجز و ناتوانی در ادراک و ندیدن این واقعیات را نباید در همان کوردلی غرب که محصول نگاه مادی این تمدن به جهان است جستجو کرد؟ و اگر ریشه انحطاط و وخامت تمدن غرب همین کوردلی و بینش مادی به جهان است می‌توان به این امید واهی دل بست که با روی کار آمدن این جناح یا آن جناح سیاسی و یا تغییر دولت ها و رئیس جمهوران و رهبرانش، این تمدن بتواند راهی برای تعالی انسان و سعادت بشریت بگشاید؟ و بنابر پاسخ به این سوال، نحوه صحیح برخورد جهان اسلام با این تمدن کوردل چگونه برخوردی باید باشد؟ با تشکر. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان طور که متوجه می باشید وقتی اراده معطوف به قدرت جای اراده معطوف به حقیقت بنشیند آن انسانها گمان می کنند همین که قدرت دارند در واقع همه چیز را در دست دارند و عملاً درکی که باید از خود داشته باشند تا آن اندازه غلط است که ملاحظه می کنید که جز اعمال قدرت هیچ چیز دیگری را حق نمی دانند و این یعنی قربانی کردن هزاران انسان بی گناه و این یعنی بی تفاوتی نسبت به وجدان انسانیت و این یعنی همان کوردلی که می فرمایید و این یعنی عین ناکامی، به همان معنایی که خداوند فرمود: «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»(137 آل عمران) شما را چه شده است، چرا به حضور تاریخی جبهه های حق در مقابل باطل در گذشته نگاه نمی کنید؟ «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ» قبل از شما هم سنت هایی بوده است و خداوند در تاریخ، سنت های خاصی دارد. «فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» بروید با نگاه تاریخی- جغرافیایی پرونده زمین را بنگرید. « فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» پس ملاحظه کنید عاقبت کار انکارکنندگانِ حقیقت به کجا کشیده شد؟ در حالی که به ظاهر لشکر ابوسفیان ها و یزیدها پیروز شدند. ولی اگر به نهایت کار آن ها بنگرید با صحنه های دیگری روبه رو می شوید که حکایت از نابودی آن ها در تاریخ دارد. زیرا مقابل حقیقت ایستاده اند. آری! «فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ». موفق باشید    

38601
متن پرسش

به اسم الله الرحمن الرحیم این که اینجا نوشته می‌شود سوال یا درد دل نیست. اما خواندنش توسط شما مرحمی است بر زخمی که خدا نکند اگر بخواهیم درمانش کنیم. یک سال از زمانی که مردم به آن می‌گویند طوفان الاقصی می‌گذرد. اکثرا با دید ترحم به این قضیه نگاه می‌کنند. اینکه زن و بچه ها گناه دارند و اگر خیلی منطق به خرج دهند می‌گویند حماس حق داشته از خودش دفاع کند و حالا اگر نهایتا دیگر خیلی وظیفه شناس باشند می‌گویند باید از آنها حمایت کنیم و بگوییم که با آنهاییم. اما ماجرای من کمی متفاوت است. یعنی آنقدری از ماجرا پرت بودم که اصلا نمی‌دانستم فلسطین اشغال شده و تا همین پارسال فکر می‌کردم دو کشورند که با هم می‌جنگند. درست غروب چنین روزی بود که یک شب کامل را نتوانستم بخوابم و نیز شب های دیگر و روز های دیگر را. کارم شده بود نشستن و زل زدن به پخش زنده ی غزه و حالا دیگر مقصد رویایی من نه پاریس بود نه سواحل آفریقایی. تنها غزه‌. به حکم شهید خبرنگار قصد کمک مالی یا هر کمک دیگری را نداشتم. قصد داشتم بلند شوم. دستم را به زانوی غزه ی عزیزم بگیرم و بلند شوم. خانه ی رویایی من یک وجب خرابه بود در غزه و سفر دریایی ام قایقی در خان یونس که یکی از ماهیگیران فلسطینی روی آن به شهادت رسیده بود. نمی‌دانم به گمانم دنیا سالها بود که خاک خورده بود. غبار سر و رویش را گرفته بود. نفسش بند آمده بود و هیچ چیز اعم از آخرین پیشرفت های هوش مصنوعی و اینکه اولین زن دارد به ماه سفر می‌کند نمی‌توانست تکانی به آن بدهد. ساعات کاری محصور در تیک تاک های تایم ها بودند و شب و روز ما کوک می‌شد. اما درست سال پیش در چنین روزی دنیا یک بار دیگر طلوع را به چشم خود دید. نه این یک استعاره نیست. صبح های ما برای ما چه معنایی دارند؟نهایتا یک گردش دیگر یک سیاره خاکی دور یک غول هلیومی. در دنیای ما نه شب تاریک بود نه روز روشن. نه غروب غربت داشت و نه طلوع طوفان. در این میان بود که به قول عزالدین قسام تنها خورشید قدس می‌توانست طلوعی را در عالم رقم بزند و این طلوع کاری کرد که مزه ی طوفان در دهانمان بماند. شور صبح های طوفانی و شب های غریب. شور تونل های استعاری زیر هزاران تن بمب زندگی تکنولوژیک و بالاخره طوفان الاقصی همه مان را خطاب قرار داد: «اقرا. اقرا به اسم ربک الذی.» من شنیدم که او می‌گفت از راه مدرسه و خانه و دفتر کار بیا بیرون. در جاده ی خاکی قدم بگذار و بخوان. بخوان به نام خدای فلسطین به نام پروردگار غزه به نام رحمن طوفان طلوع ها و رحیم غروب ها

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان طور که می فرمایید تنها باید « به نام خدای فلسطین، به نام پروردگار غزه، به نام رحمنِ طوفان طلوع ها، و رحیمِ غروب ها». همراه سال هایی که امام موسی صدر و شهید چمران و در این اواخر سید حسن نصر الله، خواند. خواندنی که در دلِ این همه خرابی و شهادت، مانند آن شهیدان تازه متولد می شویم و چون جنین از ظلمات رحم بیرون می آییم و می فهمیم زندگی یعنی اگر ظلم تا آن اندازه اوج می گیرد که در غزه و لبنان اوج گرفته؛ مردمی در صحنه می آیند که تصور عظمت شخصیت آن ها ممکن نیست و می توان از زبان حضرت نایب الامام گفت: «مقاومت در غزه چشم دنیا را خیره کرد و به اسلام عزت بخشید، ... در غزه اسلام در برابر همه‌ شرارت و پلیدی سینه سپر کرده است» و همچنان که در دیدار با شهید اسماعیل هنیه فرمودند: «امروز بلندترین پرچم اسلام  در دستان مردم غزه است». و این یعنی حضور در تاریخی که به ما معنا می بخشد آن هم در روزگارِ بی معنایی ها. مهم آن است که امروز نسبت خود را تنها با مردم غزه و لبنان معنا کنیم تا در هویت عین الربط بودنِ خود معلوم شود از کدام آینه باید در محضر خداوند حاضر شد. موفق باشید      

38598
متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته: استاد اگر انسان بگوید بدن من یا خانه من یا همسر من نوعی دوییت بین اینها وجود دارد که می‌شود یکی را به دیگری نسبت داد. حال اگر می‌گوید روح من با توجه به اینکه حقیقت انسان روح اوست چگونه این کلمه معنا دار می‌شود در حالی من انسان همان روح اوست و به عکس و اینها دو چیز نیستند. اگر بگوییم روح در اینجا یک مفهوم ذهنی حصولی است که به یک امر حقیقی حضوری نسبت داده می‌شود درست است؟ یا اینکه بگوییم من انسان غیب الغیوب انسان است که روح یکی از شوون و ظهورت اوست لذا می‌توان این مرتبه نازله را به آن مرتبه عالیه نسبت داد ولی عوام الناس هم درکی از این کلمه دارند با اینکه از معرفت النفس بی بهره اند! سوال دوم اینکه حوادثی پیش می‌آید که انسان نوعی گله مندی در نفس خود نسبت به مقدرات احساس می‌کند خصوصا در صحنه انقلاب و پیشبرد آن که ظاهرا به سود دشمنان تمام می‌شود مثل اینکه بعد از موشک باران پایگاه آمریکا هواپیمای مسافربری ما توسط خودیها با یک اشتباه سهوی زده می‌شود و همه آن شجاعتها و حضور حماسی و کار بزرگ تحت‌الشعاع این قضیه قرار می‌گیرد آیا اگر این حادثه پیش نمی‌آمد بهتر نبود؟ با اینکه هیچ توجیه قرآنی و حکمت آمیزی نمی‌توان در مورد آن ارائه داد یا رئیس جمهوری که امید مؤمنین و انقلابیون بود یعنی شهید رییسی به شهادت می‌رسد. شهید بهشتی و شهید مطهری به عنوان دو محور و قطب اصلی مسائل سیاسی و معرفتی و علمی به شهادت می‌رسند در حالی که اگر زنده می‌ماندند امثال دکتر سروش و مصطفی ملکیان و بعضی سیاسیون منحرف محلی از اعراب پیدا نمی‌کردند. شهادت رجایی و باهنر و مورد اخیر شهادت حاج سید حسن نصرالله که حتی د ر خواب دیده بود کار اسرائیل را تمام می‌کند و معبر خواب هم ظاهرا آیت الله کشمیری بوده ولی به شهادت می‌رسد و صدها مورد دیگر از صدر اسلام تا کنون/ در مورد اینها چگونه باید اندیشید که با امید و اعتقادات ما سازگار باشد و گله مند نباشیم و آیا این گله مندی بد است؟ گاهی حوادث آنقدر عجیب است که انسان نعوذ بالله نسبت به قاعده مندی نظام حکیمانه البته با القا شیطان دچار شک می‌شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بزرگان این حالت را علمِ به علم فرموده اند بدین معنا که به علم حضوری خود نزد خود، با علم حصولی آشنا می شویم. ۲. به این فکر کنید که «در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی». آیا همه این سختی ها موجب هرچه گشوده تر شدنِ مسیر توحیدی ما نمی شود؟ و آیا شهادت سید حسن نصرالله مبنایی ترین راه برای نابودی اسرائیل نخواهد بود. موفق باشید

38597
متن پرسش

سلام استاد: دل آزرده و بی مهتاب شده ام. در دنیا چون آهن پاره ای پوسیده و بی مصرف در فضا معلق، وامانده از تکیه گاه به دنبال خدا می‌گردم. نه راه پیش دارم نه راه برگشت، چه کنم؟ می دانم و خوب می دانم که فریب خورده ام، اما از چه؟ از که؟ غرب زدگی برایم شده یک خیاط حرفه ای، چون از یاد برده ام که انسان عریان به دنیا آمده و عریان از دنیا می‌رود. با خود احساس کردم که زمستان است و سرد، باید لباس بر تن کنم اما این لباس تنها تن مرا نپوشاند، بلکه بیش از همه این ها خود و منیتم را پوشانده. خدایا به کجای این شب تیره پناه آرم؟ «خانقاه دل . بمی بَربند راه عقل را از خانقاه دل . ‏که این دارالجُنون هرگز نباشد جٰای عاقلها‏ . اگر دل بُسته ای بَر عشق جانان جای خالی کُن‏ . ‏که این میخٰانه هرگز نیست جز مأوای بیدلها‏ . تو گر از نشئۀ می کمتر از آنی بخود آئی‏ . بُرون شو بی درنگ از مرز خلوتگاه غافلها‏ . چه از گلهٰای باغ دوست رنگ آن صنم دیدی‏ . ‏جُدا گشتی ز باغ دوست‏‏(یار) ‏‏دریاها وَ ساحلهٰا‏ . تو راه جنّت و فردوس را در پیش خود دیدی‏ . ‏جُدا گشتی ز راه حقّ وَ پیوستی بباطلهٰا‏» « سخن دل . نتوان نرم نمودش به سخن‏ . ‏این سخن از دل سنگش پیداست‏ . ‏‏از در صُلح بُرون ناید دوست‏ . ‏دیگر امروز ز جنگش پیداست‏ . ‏‏می زده ست از رُخ سُرخش پُرسید‏ . ‏مستی از چشم قشنگش پیداست‏ . یار امشب پی عاشق کشی اَست‏ . ‏من نگویم؛ ز خدنگش پیداست‏ » خدایا راهم ده . چگونه به خدا بگویم فقط تو را دوست دارم و تا الان غلط کرده ام که جز تو بوده ام . «( فارغ از عالم‏ . ‏‏فقر، فخر است اگر فارغ از عالم باشد‏ . ‏‏آنکه از خویش گذر کرد، چه اش غم باشد؟‏ ). ‏‏طالع بخت در آن روز برآید، که شبش‏ . ‏یار تا صُبح وَرا مونس وَ همدم باشد‏ . ‏‏طرب سٰاغر درویش نفهمد صوفی‏ . ‏باده از دست بُتی گیر که محرم باشد‏ . ‏‏طوطی باغ محبّت نرود کُلبۀ جُغد‏ . ‏بازِ فردوس، کُجا کَلبِ معلَّم باشد؟! ( ‏‏‏این دل گُم شده را یا به پناهت بپذیر‏ . ‏‏یا رَهٰا ساز که سرگشته عالم باشد) »‏ حاج قاسم با دلی گرفته و چشمی گریه آلود صدایت می‌زنم در عصر یخبندان قلبم ، دستم را بگیر. من باید بروم ، جا مانده و لگد کوب روزگارم ، به سوی خورشید می روم . « بادۀ اَلَسْت . ‏‏‏هُشیاری من بگیر و مستم بنما . ‏‏‏سرمست ز بادۀ الستم بنما . ‏‏‏بر نیستیم فزون کن از راه کَرم . ‏‏‏دَر دیدۀ خود هر آنچه هستم بنما‏ » « رَها باید شد! . ‏‏‏از هستی خویشتن رها باید شُد‏ . ‏‏از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد‏ . ‏‏آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏ . ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏ » و اما کلام آخر « تشنۀ پاسُخ‏ . ‏‏ای دوست هر آنچه هست نور رُخ تو است‏ . ‏‏فریادرس دل، نظر فرّخ تو اَست‏ . ‏‏طی شد شب هجر‏‏ (قدر) ‏‏و مطلع فجر نشد‏ . ‏‏یارا! دل مُرده تشنۀ پاسخ تو است‏ »

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله»https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 شد. امید است افقی که باید بدان نظر شود و خود را در آینده ای بس بزرگ احساس کنیم؛ به نور شهادت آن سید بزرگوار گشوده شود. موفق باشید

38587
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد: واقعا سران حزب‌الله چه گوهرهایی بوده اند که کسی چون حاج شیخ جعفر ناصری (که عرفای نحله نجف را درک کرده اند) در وصف آنان این گونه دست به قلم شده اند: «آه، شیخ نبیل و ما ادریک بسماحه الشیخ و ساحت الشیخ عالم، مجاهد، کلامی، قرآنی، طوبی له وحسن ماب، که عاشق شهادت بود و متحیرم چگونه ما در حوزه ها ی علمیه شیعی، جای خالی آنان را پر کنیم. همت آنان، سعی وتلاش آنان، استقامتشان و خلاصه اخلاصشان مخصوص به خودشان بود و هیهات که شناخته نشدند. شبها به قرآن مشغول بود و روزها به کسب علم و کار جهادی خدمت به مسلمانا و فقرا و مستضعفین. یا دهر! اف لک من خلیلی وای بر تو ای دنیا که بهترین ها را صید می کنی. یک نفر بود اما به قدر یک ملت برای ایتام آل محمد مفید بود. سینه ام تنگی می کند و به خود می گویم بقیه عمر را به حسرت و غم بگذران که هم سید مقاومت وهم شیخ نبیل قاووق رفتند و به خود جواب می دهم: «بل احیاء عند ربهم یرزقون.» خلاصه: نشسته پشت دو پلکم هزار اقیانوس رها کنید مرا تا وسیع گریه کنم @nasery_ir

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. واقعاً وقتی فرد و یا جریانی در بستر توحید، مقابل دشمنان اسلام و انسانیت تا آن اندازه بایستد، حقیقتاً ره صد ساله را یک شبه طی می کند و تا این اندازه میدان تعالی انسان در این تاریخ گشوده است. موفق باشید

38581
متن پرسش

سلام علیکم: در پاسخ به سخن استاد بزرگوار که در سوال ۳۸۵۵۷ که فرمودند: مگر ما می توانیم نتانیاهو را ترور کنیم. باید عرض کنم، وقتی وزیر فرهنگ اسرائیل جاسوس ایران از آب در می آید. وقتی مکان منزل نتانیاهو را موشک های حزب الله می‌دانند. آیا امکان ترور او وجود ندارد؟ علت ترور نکردن او چیست؟ علت اینست که تمام دنیا می گویند مقصر نتانیاهو است و برای تمام دنیا تعریف شده رژیم کودک کش شخص نتانیاهو هست. حالا اگر ترور شود و اسرائیلی ها جنگ را تمام کنند، دیگر چه کسی خون های ریخته را به گردن بگیرد، اگر اسرائیل بعد از او گفت، اشتباهات تقصیر ما نبوده و دنیا باور کرد، چی؟ البته اونها نمی ایستند و جنایت هایشان را به شکل دیگری ادامه می دهند‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش در این مورد بنده غیر از آنچه به نظرم آمد چیزی به فکرم نمی رسد. موفق باشید

38558
متن پرسش

سلام: اهل جهاد شاید نباشم و کلا انسان با درجه بالای ایمان و حتی پایین ایمان نیستم و مبتلای به کبائرم و در مسائل اعتقادی سست و در تردیدم منتها علاقه مند انقلاب اسلامی هستم حال سوال است شهادتی که خود با پای خود به سراغ برخی شهدا می آید و آن بمباران منازل مسکونی است آیا امکان دارد چنین شهادتی نصیب من بشود؟ البته بدون ارتقای ایمان و توبه و اینها چون با حال و روز من بعید است. تزکیه ای صورت بگیرد یا مرد جبهه و جهاد و جنگ بشوم و خوب قاعدتا عاقبت با مرگ عادی خواهم رفت ولی محب انقلابم و تنها شهادت می تواند این حب را به تبلور برساند و به نظر می رسد خداوند می تواند در جواب این حب شهادت را نصیب کند و قعر دوزخ را نیز کیفر کفر و گناهانم قرار دهد و تا ابد خالد اعماق جهنمم کند شهید که لزوما لازم نیست بهشتی باشد بالاخره درست است وجود من بی ثمر و بلکه شر مطلق است لکن پیکر من می تواند سیاه لشکری باشد در جبهه انقلاب که مثلا جنایتکاری صهیونیست ها را اندکی هویداتر کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به ما فرموده اند: «گرچه بهشتش نه به کوشش دهند / آن قدر ای دل که توانی بکوش». ما در نسبت به انقلاب و شهدا و ارادت به رهبر معظم انقلاب، مسیر خود را تعیین می کنیم و امیدوارِ به رحمت الهی هستیم. موفق باشید

38557
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: فرمودید اگر زودتر هم پاسخ ایران اتفاق می افتاد چون از مدتها قبل ترور سید حسن طراحی شده بود، این اتفاق می افتاد، طراحی یک بحثه اینکه جرات به چنین اقدامی بشه و اینکه در طرف مقابل ضعف دیده بشه و فرصت این امر مهیا بشه هم بحث دیگری هست. اینکه با پالس ضعف دادنمون با زدن حرفهایی که ازش بوی ترس میآد دشمن رو جری به این جنایت بکنیم به نظرم متفاوت هست با بحث برنامه ریزی رژیم. آنها برای ترور رهبر ایران هم برنامه دارند دلیل اجراش میشه؟ در مورد بحث انتقام شهادت سرداران بزرگ صحبت سید حسن این بوده که کشتار در برابر کشتار، یعنی اگر بزرگی از ما کشته شد، بزرگ اونها را بکشیم، انتقام واقعی هم زدن نتانیاهو بود، و نه زدن بعضی زیرساختها، الآن اسرائیل باز هم می‌تواند جنگ کند، حداقل نباید تمام زیر ساختها نابود می‌شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضر هستید که این موضوعات لایه ها و ابعاد مختلفی دارد که بعضاً حتی بین سران مقاومت باید محفوظ بماند. تنها این نکته را در نظر داشته باشید که اولاً: نتانیاهو چاره ای نداشت که این ماجرا را به پا کند به امید آنکه از شکست خود در غزه بکاهد. ثانیاً: مگر اشراف اطلاعاتی ما و امکان حضور ما در اسرائیل، آن قدر هست که بتوانیم نتانیاهو را ترور کنیم؟!! موفق باشید

38546
متن پرسش

آمریکا و اسرائیل با فریب برخی مسئولان ما فقط ترور و آسیب نظامی ایجاد نکردند، بلکه مهم‌تر از آن یک جنگ شناختی برای ایجاد اختلاف در جبهه حق بوجود آوردند که به مراتب خطرناک‌تر و مخرب‌تر است. یکی از اهداف دشمن در جنگ شناختی ایجاد بی اعتمادی به امام جامعه و فرماندهان نظامی ‏و مسئولانی است که با تشخیص درست وظیفه و فهم رهنمودهای رهبری مواضع درست و دقیقی علیه دشمن گرفتند. همه نیروهای انقلابی که با بصیرت از افتادن در دام دشمن به جریان تشنج و چند دستگی خود داری کردند، قابل تقدیرند. ملّت انقلابی و داغدیده‌ی ما و ملّت‌هایی که چشم امیدشان به رهبری، ملّت و دولت ایران دوخته شده، منتظرند تا ببینند مسئولانی که اعتراف به سهل انگاری در مقابل دشمن کردند، چگونه اشتباه خود را جبران می کنند. ملت بصیر و انقلابی بدون افراط و تفریط در برخورد با رهنمودهای رهبر حکیم و دلسوز انقلاب، ضمن پشتیبانی کامل و تمام عیار از نیروهای مسلح از مسئولان خود می خواهند، با احترام و التزام به حکم جهاد رهبر، امر مقدس آزادی قدس و نجات ملّت‌های مظلوم منطقه را تسهیل کنند. همانطور که رهبر انقلاب فرمودند احساس ضعف و نمایش ضعف در مقابل دشمن نتیجه‌ای جز جسارت و گستاخی دشمن نخواهد داشت. استاد نظرتون در این مورد چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله جریانهای نظامی و امنیتی کشور ذیل فرمان رهبر معظم انقلاب از پاکباختگان و سلحشوران نظام اسلامی هستند و همگی در کنار رهبر معظم انقلاب منتظر بهترین اقدام در بهترین شرایط می باشند که به عنایت الهی و هدایت حضرت صاحب الامر«عجل الله تعالی-فرجه» وعده صادق ۲ به بهترین شکل در بهترین موقعیت انجام شد. و خوب است که نسبت به بهترین موقعیت که ما جواب دادیم، بیشتر و بیشتر فکر شود در مقابل آنهایی که گمان می کردند ما تأخیرکرده ایم و از واژه خویشتن داری که در پیام سپاه بود؛ غفلت نمودند و گمان می کنند اگر ما زودتر اقدام کرده بودیم، رژیم صهیونیستی نسبت به شهادت سید حسن نصرالله خودداری می کرد. غافل از آن که برنامه و پروژه ترور رهبران جبهه مقاومت از قبل طراحی شده بود و زیبایی اقدام ما و موقعیت این اقدام منجر شد که نتوانند شکست اصلی خود را پنهان کنند و احساس پیروزی نمایند. موفق باشید    

38542
متن پرسش

«بکشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می کند. این نهضت باید زنده بماند و زنده ماندنش به این خونریزیهاست...» آیا اگر رهبر کبیر انقلاب امروز در کنار ما می بودند، همان پیامی که بعد از شهادت استاد مطهری اعلام کردند را در مورد شهادت سید مقاومت اعلام نمی کردند؟ آیا گریه و بغض اشخاصی مثل آن خانم مجری شبکه المیادین در خواندن خبر شهادت سید مقاومت گواه بر این بیداری ملت ها نیست؟ آیا این طرز جاری شدن نام شهید و سید الشهدای مقاومت بر لبان مجری خانمی که در ظاهر اصلاً به شریعت اسلام مقید نیست و شاید مسلمان هم نیست، از تقدیس و تکریم شهید و شهادت در ذهن او و ارادت قلبی او به شهیدان راه مقاومت در جانش پرده بر نمی دارد؟ آیا این پدیده ها تأییدی بر پیام امام نیست که زنده ماندن این نهضت به این خونریزی هاست؟ آیا شهادت مجاهدی دلیر و حکیمی بزرگوار و با بصیرت همچون سید حسن نصرالله رحمت الله الیه و به جوش آمدن خون هزاران هزار آزاده در سرتاسر جهان گواه بر این نیست که خداوند دعای امام کبیر انقلاب را مستجاب نموده و مشعل شهادت را برای ما تا به حال حافظ و نگهبان بوده تا با روشن بودن این مشعل اسلام راستین زنده بماند و هر روز بیشتر از دیروز در صحنه روزگار حاضر باشد، حقانیت خود را در برابر چشمان بیدار آشکار کند و باطل بودن و کفر و استکبار و ظلم بودن جبهه مقابل آن را هر چه بیشتر برای بشریت عیان کند؟ پس شهادت قهرمانانه و زیبای سید مقاومت را باید به او و جبهه مقاومت تبریک گفت و نگران نبود، چراکه شهادت این راست قامتان تاریخ همیشه ضامن امتداد راه و مکتبشان بوده و ان شاء الله همچنان هم خواهد بود. ولی آیا نباید آن وقتی ترسید و نگران بود که تن رهبر مکتب سالم بماند ولی خود مکتب به سمت انحراف و سازش با استکبار برود؟ کما اینکه این خطر از سوی جبهه خودی بسی شدیدتر حس می شود و خدا نکند روزی بیاید که سازشکاران در پشت واژه های دلربا و فریبنده صلح و عقلانیت بر ما چیره شوند که در آن صورت شهادت و مقاومت در اذهان بی معنا شود و خداوند دیگر ما را لایق مقام شهادت نداند و این مشعل فروزان خاموش گردد که حاصل آن چیزی نخواهد بود جز زندگی در اوج ذلت و بردگی و انحطاط انسانیت و به سر بردن در روزمرگی ظلمات بی معنایی زندگی! التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً چه کسی باور می‌کرد که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پس از قبول قطعنامه همچنان از خداوند تقاضا کنند که مشعل شهادت خاموش نشود. راستی را! چه اسراری در حضور شهید برای ادامه این راه در میان است که او یعنی شهید برای ادامه این راه باید زنده‌تر از حیاتی باشد که در زندگی دنیایی خود دارد تا بتواند به همراهان خود دلداری و امیدواری دهد که «أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ». و این است که ملاحظه می‌کنید مجاهدان حزب الله امیدوارتر از دیروز خود که سید مقاومت در کنارشان بود؛ در صحنه حاضرند. این به جهت آن است که سید مقاومت در بصیرتی جدید، نابودی اسرائیل را نه مانند دیروز که پیش‌بینی می‌کرد؛ بلکه احساس می‌کند و به حکم قرآن که فرمود: «يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ» بشارتی و آینده‌ای بزرگ را که در میان است به جبهه مقاومت در هر کجا که هست، خبر می‌دهد و هرگز نباید از این نکته مهم غفلت کرد. آری! هرگاه که حضوری الهی در تاریخ همراه با شهادت به میان آید، حکایت از آن دارد که آینده‌ای ماورای تاریخی که مستکبران شکل داده‌اند، در پیش است. و این راز و معجزه شهادت است و معلوم است که حضرت روح الله با آن بصیرت خاص خود برای ادامه تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده است؛ تقاضا کند: «خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.» موفق باشید                

38531
متن پرسش

استاد سلام علیکم: توجه شما را به بخشی از سخنرانی شهید نصرالله جلب می‌کنم که ایشان می‌فرمایند اگر به پاسخ قضیه ترور ابومهدی و حاج قاسم کم پرداخته شود خطرناک خواهد بود. راست می‌گفت از زمانی که سردار بزرگ ما را زدند و ما اون پاسخ مضحک را به آمریکا دادیم که با ۱۳ تا موشک پایگاه آمریکا را زدیم و گفتیم این بخش اول بود و خبری از دومی نشد یا اون حمله ای که به اسرائیل کردیم و گفتیم اولیش بود و خبری از دومیش نشد و اون انتقامی هم که گرفتیم طبق وعده ای که سرداران مان داده بودند قبل از این قضایا که یا پالماخیم یا دیمونا را خواهیم زد ولی نزدند و ادعاهایی که کردند ما را خیلی بالا بردند ولی الان اون بالا می بینیم خبری نیست یا خونخواهی شهید هنیه عزیز. استاد برای ما تبیین بفرمایید که آیا کم کاری و کوتاهی فرماندهان هست یا اراده رهبری که اگر کوتاهی از فرماندهان باشد ما به گفته رهبری می‌دانیم که عقب نشینی غیر تاکتیکی غضب الهی دارد ولی اگر اراده رهبری باشد ما به رهبر خود اعتماد داریم اگر نیز آن هم برای ما تبیین شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود در این مورد به جواب سؤال شماره 38530 رجوع فرمایید. موفق باشید

38530
متن پرسش

استاد سلام علیکم: چقدر این نیافتادن در تله تنش شبیه حرف بنی‌صدر هست که زمین بدیم و زمان بخریم! نظر شما چیست؟ آیا باید اسرائیل بعد از شخص دوم مقاومت سراغ شخص اول بیاید یا در قلب تهران و ما همچنان بگوییم که صبر راهبردی یا بگوییم اسرائیل می‌خواهد ما را درگیر جنگ کند و ما زرنگ هستیم و خودمون را درگیر نمی کنیم؟ اگر قرار بود ما با اسرائیل درگیر نشویم پس خیلی بیجا می‌کنیم که می گیم حیفا و تل‌آویو را اگر غلطی کرد با خاک یکسان می کنیم؟ استاد از آمریکا و اسرائیل هیچ غلطی نمی‌کنند رسیدیم به جایی که جمهوری اسلامی هیچ کاری نمی کند! باید اسرائیل دیگر چکار کند و چه خط قرمزی را رد کند تا ما بعد از این همه شعار یکم عمل کنیم؟ ته کار ما همینه که بریزیم توی خیابان چندتا مرگ بر اسرائیل بگیم؟ یعنی همین؟ بعد هم با چند تا تحلیل خودمون را گول بزنیم که نه چقدر خوب شد!

متن پاسخ

سلام علیکم: بحمدالله ایران به رهبری حکیمی فرزانه تا آنجا در صحنه حاضر است که ملاحظه کردید چگونه در حساس‌ترین موقعیت، کنار سید حسن نصرالله، سرتیپ عباس نیلفروشان که معاون عملیات سپاه پاسداران بود حاضر است و ملاحظه کردید که نتانیاهو در سازمان ملل همه عصبانیتش به جهت حضور فعّال ایران در صحنه است و راز شکست خود را تنها ایران می‌داند. و این بهترین برخورد حکیمانه است تا ما به همین روش نگذاریم اسرائیل این شکست را با درگیری مستقیم ما پنهان کند و همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند رژیمی که همچون یخ در حال ذوب شدن است به نحوی این ذوب‌شدن و از بین‌رفتنِ هژمونی را به حاشیه ببریم. آرزوی نتانیاهو در این شرایط آن است که به طور مستقیم با ایران وارد جنگ شود تا از یک طرف شکست او در مقابله با حماس به حاشیه برود و از طرفی حتماً آمریکا را مجبور خواهد کرد به دفاع مستقیم از اسرائیل، مستقیماً با ما وارد جنگ شود. و البته همان‌طور که مسئولین محترم کشور فرموده‌اند انتقام ما به وقت خودش انجام می‌گیرد. ولی به گفته آقای دکتر صدرالحسینی این زیباترین روش استhttps://eitaa.com/matalebevijeh/17686.  که اولاً: از یک طرف کاملاً ایران در حال جنگ با اسرائیل است و از طرف دیگر آرزوی جنگ مستقیم اسرائیل با ایران را که موجب پنهان کردن شکست آن و موجب مظلوم‌نمایی آن رژیم می‌شود و آمریکا را مجبور به ورود به دفاع از آن رژیم می‌کند؛ از اسرائیل بگیرد. 
به نظر می‌آید خوب است به نکته‌ای که آقای دکتر جواد لاریجانی کارشناس مسائل بین المللی با خبرگزاری فارس متذکر می‌شوند؛ فکر شود که می‌فرمایند: «این پدیده دردناکی برای انگلیس و آمریکاست؛ رژیم صهیونیستی که چیزی نیست و تنها یک بخش کوچک از پروژه بزرگ صهیونیسم است.️ وی افزود: در هیچ موردی در دفاع از حرکت های مقاومت کوتاهی نکرده ایم. ما اگر ورود می کردیم به نفع مقاومت نبود؛ بنا نیست که کشورگشایی کنیم البته ما حمایت سیاسی و نظامی هم می‌کنیم.️ لاریجانی گفت: در حمایت از مقاومت خجالت نمی کشیم ولی به این معنا نیست که اگر اتفاقی افتاد نیرو بفرستیم.️لاریجانی اظهار کرد: اینکه مستشاران ما در لیست شهدا هستند به این معنی است که می خواهیم آنها را توانمند کنیم که روی پای خودشان بایستند و خودشان بجنگند.» https://b2n.ir/g82598 موفق باشید

38528
متن پرسش

سلام.
افکند خبر دشمن در شهر اراجیفی / کو عزم سفر دارد از بیم تقاضایی

در این بیت به معنی خواستار قضاوت شدن است. دشمن نور نورانیت که از دل تاریکی‌ها آنچنان ارتزاق زقوم و بلعیده شدن در سموم کشنده بشریت کرده است که در شهر جهان کنونی داد قضاوت خواهی سر داده، بگمانش کشتن سیّدان عالم حکم قضای برحق و راستی است. او به سّید حسادت می‌ورزد و ما نیز... او از سبقت سّید بیم دارد ما نیز... هرچه او دارد ما نیز... تنها تفاوت ما و او اینست که ما رشک شهادت فی سبیل الله او می‌بریم او رشک به زنده بودنش در میان ما را.... ما بیم زمینی شدن و زمینی ماندن می‌بریم او بیم زمینی ماندن.... عجب عالم با حساب سریع الوصولی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آینه‌ای جهان‌نما در مردی قامت برافراشت تا ما ابعاد انسان را با وسعتی که وسعت حقیقی انسانِ این دوران است به تماشا بنشینیم و خود را تا دوردست‌های وجود که یک بُعدمان اُنس با خداوند است و بُعد دیگرمان مقابله با ظلمات دوران؛ مدّ نظر آوریم و این یعنی افقی که سید حسن نصرالله در مقابل‌مان گشودند. افقی که بسی دور و بسی نزدیک است تا اگر گام‌ها را بلندتر برداریم و اهداف‌مان را از خودخواهی‌ها آزاد کنیم، او را در خود بیابیم و معنای زیباترین «بودن» را از طریق او تجربه کنیم و اگر او عزم سفر داشت، که داشت؛ راه را تا عرش برین مقابل ما گشود تا در راه نمانیم. موفق باشید  

38525
متن پرسش

سلام و احترام: پیام مهم امام خامنه ای در خصوص اتفاقات لبنان حاوی این حکم بود که: «بر همه‌ی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب‌الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.» آیا مقصود از این عبارت آن است که هر کسی در جایگاه خود (علمی،‌ تبیینی و نظامی و...) این فریضه را اقامه نماید یا اینکه مستقیماً بر وجوب جهاد نظامی دلالت دارد. بنده متوجه هستم که وجه تکلیفی و شرعی را باز باید از خود ولی فقیه پرسید اما می‌خواستم برداشت حضرتعالی را از این حکم حضرت آقا را بدانم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در مسیری که با انقلاب اسلامی گشوده شد و عهدی که ما با شهدای‌مان از جمله سید حسن نصرالله بستیم، هرکس در مقابل هر امری که در این راستا پیش آید که مقابله با استکبار و صهیونیسم است کوتاهی نکند. از زنان خانه‌دار بگیرید تا مردان سیاست و جهاد. هر کدام با حضور در این تاریخ هر کاری که معنای مقابله با استکبار دارد را معنای خود قلمداد خواهیم کرد، به جای این‌که در چنین شرایطی مسیر دنیاطلبان و فرصت‌طلبان را در پیش گیریم و از فضا و عالَمی که تعهد نسبت به شهید و شهادت ما را در بر می‌گیرد؛ خود را محروم کنیم. موفق باشید      

38524
متن پرسش

سلام استاد: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ شهادت سید مقاوت را به شما تسلیت می گم ان شاء الله آخر و عاقبت همه ما در این دنیای فانی ختم به خیر و رضای پروردگار دو عالم بشه. بفرمایید ما چه کنیم؟!! و در فقدان چنین استوانه‌هایی که در جای خود ما را معنا می‌کردند؛ راهمان چگونه ادامه پیدا کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر حضور تاریخی‌مان از طریق انقلاب اسلامی با حاج قاسم عزیز، آغازی را تجربه کردیم و با شهادت سید حسن نصرالله عزیز باز آغازی بعد از آن آغاز، در افقِ آینده ما گشوده شد. به گفته آقای دکتر سعید جلیلی «نظم جدید را فرزندان مقاومت رقم خواهند زد» فردایی که پرچم زرد و سبز حزب الله در دست جوانانی است از نژاد سفید و سیاه و سرخ. عرایضی در رابطه با جایگاه امروزین ما نسبت به شهادت سید حسن نصرالله عزیز تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» به میان آمد https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 . این‌جا است که اگر اشک‌ها در فقدان آن روح بزرگ می‌ریزد، دل‌ها بسی استوارتر و با اطمینانی کامل به همان اطمینان سید حسن نصرالله در میدان است https://eitaa.com/matalebevijeh/17682. موفق باشید   

38506
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر استاد گرامی و بزرگوارمون، خدا حافظتون باشه. دعای مخصوص در نماز شب، فراموش نشیم. از دیروز که حکم قطعی شرعی رو از زبان ولی امر مسلمین جهان شنیدیم به این فکر کردیم که ما چطوری میتونیم برای آزادی قدس تلاش کنیم؟ کمکِ من نوعی به آزادی مسجدالاقصی چه کمکی میتونه باشه؟ نقش من چیه؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعا گو هستم. علاوه بر کمک‌های مادی که گروه‌هایی در این رابطه فعّال هستند و می‌توانیم به آن‌ها کمک کنیم، باید منتظر بود تا ان شاءالله راهی گشوده شود. موفق باشید

38238
متن پرسش

با سلام: استاد بنده مدتی بین بچه های این گروه که در دفاع مقدس بودن بودم، استاد گمانم بهترین نوع مدیریت بر اینها همون معرفت نفس هست و گمانم دستاورد خیلی خوبی هم داره چون از عقبه فرهنگی پدرانشان هم میتونن استفاده کنن گاها دیدم افرادی اینها را مدیریت میکنن در حالی که اینها خودشون بالاترن و اون گروهها دارن آسیب میزنن و در مواردی باعث از بین رفتن اینها که یا ضعیفن و ناتوان وسایلی لطیف میشن و یا باعث سرخوردگی اینها میشن. استاد بنده صدایم به اون افراد که کار فرهنگی میکنن نمیرسه و از طرفی حرف من رو اصلا قبول ندارن برحسب وظیفه این را گفتم گرچه شاید خودتان متوجه باشید الحمدلله ولی شاید شما بتونید این مطلب را اگر صحیحه به گوش افراد برسانید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است تا با حوصله و بدون نفی دیگر جریان‌های فرهنگیِ حاضر در انقلاب، به سبک خودتان یعنی معرفت نفس ادامه دهید به امید آن‌که انسانِ این دوران متوجه «حضور اکنون بیکرانه جاودانه» خود بشود و خود را جهانی بیابد که باید نسبت به دیگر انسان‌ها گشوده باشد. در مباحث جناب حاج آقا نجاتبخش تحت عنوان «غزه، آری! کربلا گشته» طی بیش از ۲۰ جلسه، نکات حکیمانه و عمیقی مطرح می‌شود. جلسه اول آن بحث https://eitaa.com/soha_sima/4056 . موفق باشید  

38168
متن پرسش

آن استقبال گرم رهبری از دور با آغوش باز آن در آغوش گرفتن یک عالم شیعی و یک مجاهد و عالم سنی آن نگاه ها و لبخند ها، ریشه اش عمق همدلی! «هرگاه بزرگی از میان ما رفت بزرگ دیگری جای او را خواهد گرفت» حرف هایی که اسماعیل قبل از قربانی شدن گویی در مورد خود می گفت و برای التیام دل های پر درد بعد از شهادتش همه چیز آن دیدار بوی شهادت می داد! همانند دیدارها و لحظات واپسین حاج قاسم عزیز و چه زیبا شهادت هایی در شگفت تاریخی زیبا به اعتبار «ما رأیت الا جمیلا»!!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای زندگی! ای زندگی! چه اندازه چهره خوبی از خود در این زمانه به ما نشان داده‌ای. چه کسی باور می‌کرد که در این آخرین زمان، این‌همه در میدان انسانیت با هر مذهب و مرامی که هستند، به همدیگر نزدیک و نزدیک‌تر باشند. حکایت قرارگرفتن شهید اسماعیل هنیه در آغوش رهبر معظم انقلاب، حکایت در آغوش‌گرفتن هزاران هزار انسان است که زمانه خود را درست تشخیص داده‌اند. حکایت عبور از همه تقدس‌های احمقانه‌ای است که دشمنان انسانیت در قالب وهابی‌گری به ما تحمیل کرده بودند و ما به لطف الهی از آن عبور کردیم تا آن‌جایی که به گفته رهبر معظم انقلاب حتی آن‌هایی که ظاهراً رعایت احکام فقهی را نمی‌کنند چه اندازه نسبت به انسانیتی که در مردم غزه به ظهور آمده است؛ نزدیکند. این‌جا است که در آن هم‌آغوشی، ما به تاریخی فکر می‌کنیم که همه انسانیت و حقیقت در حال طلوع است به حکم «الیس الصبح بقریب» وقتی انسان‌ها به حقیقت انسانی و معنویت الهی خود نظر داشته باشند. موفق باشید

38166
متن پرسش

سلام خدمت استاد طاهرزاده: الان که درگیری و نزاع تاریخی جمهوری اسلامی و اسرائیل تا حدودی جدی تر شده و به نقطه خاصی رسیده، این بحث در برخی از اذهان مطرح هست که ایران صرفاً با اسرائیل مواجه نیست. بلکه در واقع با آمریکا و ناتو مواجه هست‌. هم خطر حمله اتمی از جانب این سگ هار و رها و درنده وجود دارد، و هم پشتیبانی جبهه غرب با سلاح های فوق مدرن شان از او. از طرفی ایران هم به تنهایی مگر توان جنگیدن با چند کشور را دارد؟ از لحاظ داخلی هم شرایط نظام ایران از لحاظ اقتصادی و مقبولیت مردمی تا حدودی با مشکلاتی مواجه شده. در یک چنین شرایطی پشتوانه و مبنای تهدید و حمله سخت و دردناک ایران به اسرائیل چیست؟ عذرخواهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته کارشناسان متعلق به جهان استکباری، نه آمریکا و نه اسرائیل توان جنگ با ایران را ندارند. حتماً آن جمله بایدن را ملاحظه کرده‌اید که از او می‌پرسند چرا با ایران وارد جنگ نمی‌شوید؟ و او او می‌گوید ایران قدرت زیادی دارد. البته ما بنا نداریم با اسرائیل مستقیماً وارد جنگ شویم زیرا آنچه پیش آمده است، همان‌طور که رهبر معظم انقلاب متذکر شدند، اسرائیل در حال ذوب‌شدن است. مهم آن است که بر عهد خود نسبت به حضور در تاریخ انقلاب اسلامی پایدار باشیم. موفق باشید

38140
متن پرسش

با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرانقدر: متن زیر را خواندم و خیلی لذت بردم خواستم نظر شما را جویا بشم التماس دعا یا حق. دقت کردید خداوند چطور شهادت شهید هنیه رو رقم زد ظاهرش اینه که ایشون در یک کشور دیگه و غریبانه شهید شد اما فرض کنید مثل فرزندانشون داخل غزه به شهادت می رسید کجا بر پیکرشون نماز می خوندن؟ چند نفر جمعیت می تونست در تشییع ایشون شرکت کنه و چه کسی بر ایشون نماز می خواند اصلا پوشش خبری چندانی داده می شد؟ باز هم دشمن احمق خواست نور الهی رو خاموش کنه ولی تقدیر الهی اینطور رقم زد: ۱. کسی که از همه چیز خودش گذشت، در مملکت امام زمان شهید شد. ۲. نائب امام زمان بر پیکرش نماز می خواند. ۳. تشییع میلیونی و با شکوه. ۴. با پوشش خبری جهانی لحظه به لحظه و محل اجتماع تمام آزادی خواهان جهان که با او وداع کنند. از این زیباتر هم داریم؟ و از این مقتدرانه تر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نکته مهمی است و بنده آنچه برای شهید هنیه پیش آمد را ریشه در خلوص ایشان می‌دانم تا آن‌جایی که ملاحظه کردید چگونه دل‌های نورانی و معنوی مردم در جان و قلب خود تا این اندازه او را به جان خود نزدیک دیدند و همان‌طور که عرض شد ملاحظه کردید در آخرین دیدار با رهبر معظم انقلاب، این رهبر انقلاب هستند که آغوش می‌گشایند برای آن شهید. و این حکایت از آن دارد که یگانگی‌ها تا این اندازه شدید شده است و این راز مهمی است برای آینده تاریخ ما. موفق باشید  

38138
متن پرسش

با عرض سلام‌ و ادب و احترام و عرض تبریک و تسلیت به مناسب شهادت سردار رشید اسلام شهید اسماعیل هنیه خدمت استاد طاهرزاده عزیز و لب المیزانی‌های فکور. غزلی بر دل جاری شد که تقدیم نگاهتان می‌کنم: 
بهاران کن زمستان را خمینی‌ها نمی‌ترسند / صدا کن باد و باران را خمینی‌ها نمی‌ترسند.
 به قربانگاه، اسماعیل‌های خویش را کشتیم / به پا کن عید قربان را خمینی‌ها نمی‌ترسند
 صدا کن یار ابراهیم را، آن آتش دل / یا رفیق نوح طوفان را خمینی‌ها نمی‌ترسند 
ببُر راس منیت را، تمام حرف دین این است / که سلمان کن مسلمان را خمینی‌ها نمی‌ترسند
 تو ای غاصب که دزد مرزهای خاک و ایمانی / فلسطین‌تر کن ایران را خمینی‌ها نمی‌ترسند
 برادر غزّه را دریاب در جولانگه تاریخ / بهاران کن زمستان را خمینی‌ها نمی‌ترسند
 اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهادتی زیبا که حکایت خلوص آن مرد بود تا آن‌جایی که در آخرین دیدار در آن ملاقات با رهبر معظم انقلاب یگانگیِ دل‌ها بود که آغوش‌ها را بر همدیگر گشودند و این عجیب‌ترین حادثه در این تاریخ است که دو عالِم که یکی در میدان تشیع پروریده شده است و دیگری در میدان سنت؛ این‌چنین در کنار هم قرار می‌گیرند و این یعنی ظهور تاریخی که به نور حضرت صاحب‌الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» یگانگی‌ها به اوج خود می‌رسند. https://www.aparat.com/v/isx6if4  موفق باشید.  

38137
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. در باغ شهادت را نبستند شهادت را نوشیدند رو رفتند. چه خداوند متعال قشنگ خدایی می‌کند خدایی که همتایی ندارد و نخواهد داشت اگر موفقیت را حقیقتا بخواهیم معنا کنیم تنها به یک کلمه خواهیم رسید «شهادت» و چه خوب شهید گشت و گشته بود آقای اسماعیل هنیه شهادتت جلوه بر این خون ها بود و حقیقتا خداوند خیلی زیبا خدایی می‌کند. یاعلی مدد اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی! اگر آن مرد شهید نشده بود، چگونه می‌خواست خود را ادامه دهد؟ و اگر در ایران شهید نشده بود، چگونه تا این اندازه زیبا خود را ادامه می‌داد؟ به گفته خود جنابعالی چه اندازه خداوند خوب خدایی می‌کند و ما غافلیم. راستی! شهید اسماعیل هنیه در دیروزهای عمر خود در کنار مزار شهید حاج قاسم چگونه متوجه شد که اولاً: لقاء نزدیک است و ثانیاً: با شهادت، بیشتر و بهتر می‌تواند راه را ادامه دهد؟  https://eitaa.com/basir_135/3516. موفق باشید                   

38136
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در احوال شهادت مبارز ولایت پذیر شهید اسماعیل هنیه این چند خط به دستم جاری شد، تقدیم شما این دستها که نشان پیروزی به خود گرفته‌اند، مردانی که از گوشه و کنار جهان با طیفی از عقاید و شرایع گرد هم آمده‌اند را چه چیز یکی کرده؟ کدام نیروست که اختلافات نژادی و فرقه‌ای را بی‌رنگ کرد و ما را هموطن کرد؟ آری، هموطن هم ولایتی مرزهای جغرافیایی که در نقشه‌ها می‌بینید، زمین‌ها را تقسیم کرده نه وطن‌ها را نه ولایت‌ها را، می‌شود مردمانی در تقسیمات کشوری تحت حاکمیت یک نیروی سیاسی باشند، همزبان و هم نژاد، حتی تابع یک قانون اساسی، اما از دو ولایت باشند. می‌شود انسانهایی با هزاران کیلومتر فاصله، با قانون اساسی و نظام حاکمیتی متفاوت، خود را اهل کسی و چیزی بدانند؛ اگر مهمان عزیز ما در تهران به شهادت رسید، سردار سلیمانی عزیز در بغداد، سردار زاهدی در دمشق، شاید استعاره‌ای باشد از گونه‌ای دیگر از هموطنی، هم ولایتی اینها همه در وطن خود به شهادت رسیدند چون درکی از هم‌ولایتی و هموطنی در جانشان نشسته‌بود که سرزمین خود را در چشمهای یکدیگر در امیدها و اهداف و دلبستگی‌های هم می‌یافتند، آنها وطن خود را روی نقشه پیدا نکردند با نقش‌هایی که در تحقق آرزوهای هم ایفاکردند، در دردهای مشترکی که بیصدا با هم چشیدند در آوارگی‌ها و مبارزه‌هایی که با هم پیش بردند، وطنی ساختند که دیگر روی هیچ کاغذی ترسیم نمی‌شود، گویی آن وطن را باید، روحی دانست که به هرچه توجه کند و به هر جسمی امید ببندد آن را از آن خود می‌کند شاید سیاه‌پوستانی در آفریقا و آمریکا، دانشجویانی در اروپا، مسیحیانی در مرزهای جغرافیایی مختلف، خود را اهالی این وطن می‌یابند آنها در حال فتح سرزمین‌های زلال انسانیت‌اند نه لزوما با خون ریختن، با خون دل خوردن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نکته‌ای که مطرح فرمودید، حقیقتاً معنای «وطن» برای مجاهدانِ راه حق همان است که می‌فرمایید. به یاد دو بیتی جناب خواجه ابوسعید ابوالخیر افتادم که می‌فرماید:
گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بی منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من توام یا تو منی
آری! حقیقتاً این تنها مجاهدین در جبهه مقاومتند که با سکنی‌گزیدن در کنار همدیگر از بی‌خانمانی که تقدیر بشر مدرن است، رهایی می‌یابند؛ معلوم است که شهید هنیه در وطن خود شهید شد و به گفته آن مرد، اگر در ایران شهید نشده بود در وطن خود شهید نشده بود. https://eitaa.com/mohamadrezahadadpour/18355 . و این نشان می‌دهد که جهان دیگری در پیش است. موفق باشید              
 

38135
متن پرسش

سلام: پبرو سوال ۳۸۰۸۸ تلاش برای دیدن وجه انسانی آدم‌ها. سوال و جواب نیست که درخواست توجه دادن به جایی است که بشود وجه انسانی آدم‌ها را دید. آیا امکان چنین دیدنی هست؟ قطعا هست، اما اگر بگوییم مشکل است شاید بی‌راه نیست. حداقل برای خودم. اینکه باید در افقی حاضر شد و در آن افق است که می‌توان آدمیت آدم‌ها را دید قطعا همین است. و قطعا و یقینا آن افق انقلاب اسلامی است که جلواتش را در شهید رئیسی و حاج قاسم و خود حضرت آقا می‌بینیم. اما سخت بودنش در حاضر شدن است، در تغییر عالم است. سهل دیدن‌اش نرسیدن است. اینکه سید حسن نصر الله از خدمت آقا می‌رسد و از خسته شدن و تحویل مسئولیت به دیگری می‌گوید و رهبری او را به خلوت کردن با خدایی که قادر و حکیم و علیم و رحیم است می‌دهند، در گفته شما ذیل این حرف که فرمودید: این افق و این حضور کار هرکسی نیست و اگر در افق سیدعلی‌ها و سید حسن نصرالله‌ها حاضر شدی می‌توانی با چنین خدایی روبرو شوی. از این سخن سخت بودن چنین حضوری را می‌فهمم. نه غیرممکن بونش‌ را. از بی‌عالمی بیچاره شدیم. از بی‌تاریخی خویشتن به تنگ آمده‌ایم. از این نیهیلیسم که می‌گویید و حتی سخت آن را درک می‌کنیم و نمی‌دانیم چه در ماست که اینقدر زمین‌گیر خویش را می‌یابیم، بی‌طاقت گشته‌ایم. آری! بی‌ادبی به آدم‌ها در نظر نگرفتن وجه انسانی آن‌هاست. بی‌طاقتی و لجاجت و بی‌صبر شدن هم از وجوه آن‌ است. اما این را در خود می‌یابم که حتی اگر این توصیه را هم بکنید که وجه انسانی آدم‌ها را در نسبت با آن‌ها در نظر بگیرید و حمل بر صحت کنید، باز اگر در توجه آن هم باشم باز بی‌طاقت می‌شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جدّی‌ترین اندیشه همین است که ما کمتر به این نکته می‌اندیشیم که تاریخی آغاز شده و ما باید خود را در آن حاضر کنیم تا بیابیم چه اندازه راه، گشوده است. عرایضی در رابطه با حضور تاریخی که با شهادت شهید اسماعیل هنیه پیش آمد در سؤال و جواب شماره 38134  شد. خوب است به آن رجوع شود. موفق باشید

نمایش چاپی