بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شیطان، جن، سحر و جادو

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15394
متن پرسش
با سلام: طبق بحث حرکت جوهری آیا حرکت در زمان گذشته و آینده امکان پذیر می باشد؟ اگر نیست پس چگونه شما اشاره کردید که اجنه با سرعت زیاد مثلا میوه های تابستان رو زمستان و میوه های بهار رو تابستان می آورند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حاضرشدن در گذشته و آینده، با ارتباط با مبادی فوق عالم ماده توسط جنّیان انجام می‌گیرد به همان معنایی که قرآن در آیه‌ی 10 سوره‌ی صافات متذکر می‌شود. و این غیر از بحث حرکت جوهری است که مربوط به عالم ماده است. موفق باشید

15370
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: 1. خدا عین فبض است و تمام اسماء را افاضه کرد خوب شما هم می فرمایید: اسم مضل هم کمالی هست در خدا حالا باید آن را هم افاضه کند. دو سوال پیش می آید 1. این که می فرماید عده ای فقط با اسم مضل الهی متحد می شوند و مورد غضب قرار می گیرند مثل ابلیس و کفار تا اینجا مورد قبول اما بالاخره انسان کامل مقامش مقام تمام اسماء الهی است پس باید اسم مضل را هم بگیرد پس چه فرقی با انسانی که فقط اسم مضل الهی را لایق شده دارد؟ 2. خداوند از اول عین فیض بود تمام اسمائش را فیضان داد و در ملکوت هر اسمی شد ملکی، پس چرا اسم مضل ملک نشد و ملکی به نام مضل نداریم آیا می شود این مسئله را با بحث عین ثابته موجود در مباحث عرفانی حل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  اسم مضلّ ریشه در اسم جلال الهی دارد و انسان کامل به عنوان خلیفه‌ی الهی با نور اسم جلال، هرگونه خطوراتی را که شایسته‌ی حضور در قلب انسان موحد نیست، دفع می‌کند و می‌داند که جای هر اسمی کجاست. لذا با اسم هادی، راهِ قلب را به سوی حق می‌گشاید و با اسم جلال، مانع خطورات شیطانی می‌شود. موفق باشید

 

15362
متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی: چگونه است حال کسی که تعقیبات نمازش معصیت خداوند است؟!
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در حدّ ممکن، این خطورات را دنبال نکرد تا شیطان مأیوس گردد. موفق باشید

15336
متن پرسش
می گویند آیت الله بهجت نگاه برزخی داشت، درون افراد را می خواند، آقای بها الدینی طی الارض می کرد، برایش بلیط هواپیما گرفته بودند برود یزد منبر، با مدعوین نرفت گفت شما بروید، آنها با هواپیما رفتند تا اعلام کنند آقا نمی آید، اما آقا آنجا بود یک ساعت پیش از آنها رسیده بود و منبر رفته بود، در خانه ای که می خواستند در لانه مورچه سم بریزند جلو این کار را گرفت، دهانش را به سوراخ آنها نزدیک کرد و چیزی گفت و از آن روز به بعد دیگر مورچه ای در آن منزل دیده نشد! و ... رجبعلی خیاط و حسنعلی نخودکی و دکترنباتی و.... من البته بدلیل بی اطلاعی هیچ نظر و امکان تایید یا تکذیب این ادعاها را ندارم. شما هم حتما تاکنون از این حکایت ها بسیار شنیده اید. اما به هر حال با شنیدن این کرامات طبعا سوال هایی به ذهن می رسد که به مختصری از آنها اشاره می کنم: چرا خود این بزرگان در زمان حیات شان از این کرامات سخنی نمی گویند؟ و آن را مستند نمی کنند؟ چرا از این کرامات برای تبلیغ دین و شیعه استفاده نمی کنند؟ مثلا اگر آقای بهاءالدینی طی الارض می کرد و طبعا با این کار قوانین فیزیک را در می نوردید چرا این معجزه بزرگ را به نام خدا و دین خدا و شیعه مستند نکرد تا از یک سو به دانشمندان عالم و غرب بگوید ما هم از این علوم بی بهره نیستیم و شب زنده داری و ارتباط معنوی با ائمه و خدا می تواند این چنین عالم و قوانین حاکم بر آن را زیر رو کند! پس برای کشف رازهای عالم در فکر راه های رسیدن به سرعت مافوق نور نباشید و بیاید به جای فرمول های فیزیک و ریاضی، شب زنده داری کنید تا عالم کوانتوم بر شما مکشوف گردد و سریعتر از نور طی الارض کنید. چه تبلیغی برای خدا و دین خدا و شیعه مظلوم بالاتر از این؟ در نظر بگیرید که در آن صورت چه انقلابی در عالم دین و دینداری و علم پیش می آمد و فوج فوج جوانان به دین خدا می گرویدند و رهزنان ایمان جوانان و کفار باید ماست هایشان را کیسه می کردند! کسی که با حیوانات حرف می زند و زبانشان را می فهمد دست کم با این قدرت خارق العاده دین خدا را تبلیغ می کرد، شیعه را تبلیغ می کرد و حقانیت آن را بر سنی ها و سلفی ها ثابت می کرد! یا دردی از دردهای مادی یا معنوی انسان ها دوا می کرد، دارویی برای بیماری های لاعلاج معرفی می کرد، یا اصلا در جامعه امروز ما که دروغ مثل نقل و نبات فروان شده تا آنجا که اگر کسی راستی از کسی شنید ذوق زده می شود، این مشکلات اخلاقی و معنوی را التیام می بخشید! حیف این توانایی نیست که فقط برای جابجایی لانه مورچگان و نجات جان آنها مورد استفاده قرار گیرد؟ چرا آقای بهجت آنطور که می گویند که چشم برزخی داشت، فقط جوانان تارک صلوه و مشروب خوار را می دید؟ و با آن چشم تیزبین سیاستمداران دروغگویی که در مقام معاونت رییس جمهور و رییس ستاد مبارزه با مفاسد، به چپاول بیت المال مشغول بودند را ندید؟ و از غارت بیت المال جلوگیری نکرد؟ مگر نه این که جمهوری اسلامی وصل به امام زمان (عج) است و این بزرگان نیز همچنین، پس چرا از این توانایی ها برای یاری رساندن به حکومتی که زمینه ساز ظهور است استفاده نمی کنند! امروزه اگر افرادی از این راه های قدیمی برای تبلیغ استفاده می کنند، لاجرم باید پاسخگوی سوالاتی که در مورد این ادعاها پیش می آید نیز پاسخگو باشند. چرا اگر دیگران مثلا دراویش ادعاهای ارتباط با غیب را داشته باشند به عنوان عرفان کاذب دستگیر می شوند اما این ارتباط برای علمای ما قانونی است و مجاز است؟ چه کسی باید راست و دروغ را تشخیص دهد؟ و میزان چیست؟ این توانایی ها صرفا در اختیار روحانیون شیعه است؟ یا دیگران اعم از روحانی و یا غیر روحانی، شیعه و یا غیر شیعه، مسلمان و یا غیر مسلمان نیز ممکن است از چنین توانایی هایی بهرمند باشند؟ به این مختصر بسنده می کنم البته سوالات از این دست زیاد است، ای کاش مدعیان پاسخ قانع کننده ای بدهند تا به محکم شدن پایه های ایمان منجر شود. جناب استاد در پاسخ به این شبهه چه باید گفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع کرامات مثل طی الارض یک نوع سلوکی است که مربوط به روح تزکیه‌ شده‌ی افراد است در طیّ مسیری که شریعت الهی در مقابل انسان‌ها قرار داده‌است و لذا چیز جدایی از دین نیست که بخواهیم آن را مطرح کنیم. هر کس در مسیر شریعت الهی وارد شود، به این کمالات می‌رسد. از طرفی به حکم مسئولیت و در شرایط خاصّ، این کرامات انجام می‌گیرد. یا در مورد شناخت دروغ‌گو یکی از وظایف اولیاء الهی آن است که اسرار آن فرد فاش نشود زیرا چه بسیار انسان‌هایی که در یک مرحله‌ای خطایی کرد‌ه‌اند که اگر آن خطا فاش شود امکان تجدید نظر در شخصیت‌شان نسبت به قضاوت جامعه از آن‌ها گرفته می‌شود. درضمن این نوع کمالات نه منحصر به روحانیت است و نه منحصر به شیعه؛ هر کس راه رجوع به حق را طی کند از این گونه مددها به او می‌شود. عرفان حقیقی که رجوع به حضرت حق است با فریب‌کاری‌های عرفان کاذب که بیشتر بازی با احساسات مردم و توهّمات آن‌هاست فرق دارد. هر فریب‌کاری باید در جامعه تعقیب شود چه فریب‌کاری به اسم عرفان و چه فریب‌کاری در امور اقتصادی. پیشنهاد می‌شود به عنوان مقدمه بعد از مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس»، کتاب «جایگاه جن و جادوگر و شیطان» را مطالعه فرمایید. هر دو کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

15326
متن پرسش
سلام علیکم: استاد کتاب جن شیطان جادوگر را خوانده ام اما یک سوال آیا همراه داشتن قرآن و یا ... برای دفع وساوس شیطانی نقش تکوینی دارد؟ (بیشتر منظورم همراه داشتن یک قرآن است)
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر تکوینی مؤثر است و موجب دفعِ وساوس شیطانی می‌گردد. موفق باشید

15289
متن پرسش
با سلام: در جریان آتش دیدن حضرت موسی (ع) در صحرای طوی چرا در اینجا حضرت موسی (ع) آتش می بینند؟ و اینکه آنجایی که ندا می آید که ای موسی من خدای تو هستم آیا صرفا یک گفته بوده یا شهود چیزی بوده؟ و در آخر لطفا بفرمایید که حمل عرش خدا توسط فرشتگان در قیامت یعنی چه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. حضرت موسی«علیه‌السلام» در مظهریت آتش، کلامِ الهی را شنیدند 2. فرشتگان، مظهر تدبیرات الهی در این عالم‌اند و بدین معنا عرش الهی را حمل می‌کنند. بحث «عرش» به صورتی نسبتاً مبسوط در شرح آیه‌ی 54 سوره‌ی اعراف شده است. خوب است که به صوت آن مباحث رجوع فرمایید، زیرا مطلب در حدّ یک سؤال و جواب روشن نمی‌شود. موفق باشید

15276
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: می خواستم بدونم طایفه ی جن غیر از اسلام دارای چه مذاهبه دیگری هستند؟ و آیا مسلمان های آنان به گروه های شیعه و سنی تقسیم می شوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد اعتقاد جنّیان به دیگر ادیان اطلاعی ندارم، تنها می‌دانم که حضرت آیت اللّه حسن‌زاده فرموده بودند که یکی از جنّیان گفته است در بین جنّیان مسلمان، شیعه و سنی نداریم، بلکه همه شیعه‌اند زیرا کسانی در بین ما هنوز هستند که در واقعه‌ی غدیر حاضر بودند. موفق باشید

15227
متن پرسش
با سلام: می خواستم بدونم منظور از اولی الامر چه کسانی هستند؟ آیا اراده در حوزه ی علم است؟ علت اینکه فرمودید بال فرشتگان اسماء آنان است؟ چیست؟ و آخر اینکه عرش توسط فرشتگان حمل می شود یعنی چه؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مصداق «اولی‌الأمر» طبق آیه‌ی 59 سوره‌ی نساء، ائمه«علیهم‌السلام» هستند. بعضی از قسمت‌های سؤال را متوجه نشدم. بحث «عرش» به صورتی نسبتاً مبسوط در شرح آیه‌ی 54 سوره‌ی اعراف شده است. خوب است که به صوت آن مباحث رجوع فرمایید، زیرا مطلب در حدّ یک سؤال و جواب روشن نمی‌شود. موفق باشید

15202
متن پرسش
سلام علیکم استاد: خسته نباشید. بنده طلبه هستم. چندی پیش یکی از آشنایان نزدیک که دختر خانم جوانی در محدوده سن 22 سال هستند در خصوص مسأله ای به بنده رجوع کرد و مسأله ایشان بدین شرح است که ایشان می فرمایند که چند باری برایشان اتفاق افتاده است که وقتی شب می خوابند در ابتدای خواب (یعنی بین خواب و بیداری) چیزی بیخ گلویشان را محکم می فشارد بطوری که نمی توانند از جایشان حرکت کنند، حتی می فرمودند که دقیقا سنگینی دست هایشان را در زیر گلویم حس می کنم که با شدت می فشارد. بار اول که ایشان تعریف کرد بنده زیاد توجهی نداشتم و گفتم احتمالا بد خوابیده بودید یا ... اما بار دوم هم دقیقا همینطور شدند و دقیقا با همین کیفیت. بصورتی که ترسی در وجود ایشان حاصل شده بود. بنده با توجه به اینکه این حالت فقط در حین خواب و بیداری (یعنی در لحظه ای که روح تا حدودی ارتباط اش قطع شده است) برای ایشان رخ داده است و با توجه به بعضی مباحث معاد و علم النفس صدرایی احتمال دادم که ایشان در خواب و بیداری تمثلات و صُور اعمال خویش را می بینید و در واقع این ملکات نفسانی ایشان است که برایشان تجلی می کند نه اینکه چیزی بیرون از ایشان با او ارتباط بگیرد، یعنی تمام فشارها از درون خودش شروع به جوشش می کند. با توجه به این استنباط مباحث خودسازی و مراتب طهارت نفس و تزکیه را کمی با ایشان صحبت کردم. حال قرار است که در آینده کمی دیگر با ایشان صحبت کنم، فقط خواستم از حضورتان بپرسم چیزی که به ذهن بنده رسیده است درست است یا خیر؟ (یعنی اینکه ملکات نفسانی ایشان برایشان تجلی می کند و فکر می کنند شخص دومی او را اذیت می کند). چون استنباطی که کرده ام در روند بحث بنده با ایشان ممکن است تأثیر بگذارد. اگر امکان اش هست بنده را راهنمایی کنید و در ثانی امکانش هست این همان بحث (بختک) باشد که بین مردم عوام مشهور است؟ و می گویند بختک موجودی است که در هنگام خواب خودش را روی انسان می اندازد و تخت سینه او را می فشارد. اگر احتمال می دهید این سوال باعث ایجاد و افزایش خرافه در بین کاربران می شود در سایت بصورت عمومی نمایش ندهید. با تشکر .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» در بحث «کتک‌خوردن از خود» عرایضی در این مورد شده است. با این‌همه؛ موضوعِ طهارت نفس کمک می‌کند. بعضاً روانپزشکان نیز حرف‌هایی دارند. موفق باشید

15176
متن پرسش
سلام علیکم: شخصی به نام محمد علی اکبری که خارج از ایران است و احتمالا شما هم می شناسید و از جریاناتش با خبرید مدعی است که انرژی درمانی می کند و مراجعات بسیار زیادی به وی می شود، از نابینا و ناشنوا بگرید تا معلول جسمانی. این فرد طی یک برنامه ریزی با بیماران خود هماهنگی می کند و آنها را در یک کشور جمع آوری و نسبت به مداوای آنها اقدام می کند. مثلا اخیرا به ارمنستان آمده بود و دایی یکی از دوستان بنده بدلیل یک عمل ناموفقی که در ایران باعث شد هر دو چشمش کور شود و کلیه هایش از کار بیفتد، به ارمنستان رفت و طی هفت جلسه، انرژی درمانی شد. علی اکبری که به او دکتر می گویند بعد آن هفت جلسه که هر روز 2 ساعت انجام می شد ادعا کرد که بعد از سه ماه بینایی به چشمتان باز می گردد و کلیه ها دوباره شروع به کار می کنند و حتی مدعی شد که 1 ماه بعد از انرژی درمانی با مراجعه به آزمایشگاه و صحت تست فعالیت کلیه ها می تواند داروهایش را هم نیز کنار بگذارد. همین بیمار از حال و هوای فضای انرژی درمانی می گوید و عنوان می کند که در زمان انرژی درمانی او دستهایش را نزدیک چشمانم کرد و آنقدر گرما داشت که صورتش به سختی این گرما را تحمل می کرد. الان هم بیمار مدعی است که سایه ی اجسام را می بیند و هنوز قادر به رویت خود اجسام نیست و هنوز 1 ماه نمی شود که از این دیدار می گذرد. نکته دیگر اینکه این بیمار فیلم هایی را از مداوای بیماران آورده که مثلا یه فردی که فلج بوده، بعد از طی جلسات انرژی درمانی از ویلچر خود بلند شده و راه رفته است و یا خود دکتر علی اکبری در همان جا که برای بیماران سخنرانی می کرد، مدعی شد که در جریان دستگیریش در ایران، یکی از قضات مسئول در پرونده این شخص، یکی از پاهایش می لنگید که با انرژی درمانی مداوا یافت. ( راست و یا دروغش به گردن راوی). حال سوال بنده اینست که انرژی درمانی از لحاظ اسلام مورد تائید است؟ و اگر نیست چرا؟ و آیا این نوع قدرت می تواند شیطانی باشد یا نه؟ و در مجموع اسلام رفتن به سمت این گونه معالجات را تایید می کند یا رد؟ لازم است عنوان کنم که همین مریض مورد نظر اولا، کاملا در دسترس است و مطالب نقلی نیست و عینا مشاهده شده و ثانیا، مریض مورد نظر، تقریبا از تمام دکتر های مطرح کشور جواب منفی شنیده و هیچ کدام امیدی به معالجه از راه علم پزشکی نداشتند. راهنمایی بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  عرایضی در این مورد در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است. که عیناً از صفحه‌ی 61 آن نکته‌ای را که در این مورد بحث شده، خدمتتان ارسال می‌دارم. در ضمن به عرض برسانم که این نوع انرژی‌درمانی که می‌فرمایید از نظر شرعی حرام نمی‌باشد.

انرژى‏ درمانى هم يك‏ نوع هيپنوتيزم است. اگر كسى دستش طورى درد مى‏ كند كه نمى ‏تواند بالا بياورد، در واقع نفس او اراده‏اى قوى در حركت‏ دادن دستش ندارد در نتيجه دست او ضعيف شده و متقابلًا اراده او براى مقابله با ضعفِ دست او نيز ضعيف شده است و لذا نمى ‏تواند دست خود را بالا بياورد. حالا فردى كه با تمركز مى‏ تواند اراده خود را به او منتقل كند، به شخص القاء مى‏ كند كه تو مى‏ توانى دست خود را بالا بياورى، و اين تصور را در خيال او تثبيت مى ‏كند. اگر نفسِ او اين تلقين را پذيرفت، دست خود را بالا مى‏ آورد، و اگر درمان درد او به اين است كه چند روز دستش را تكان بدهد، تكان مى‏ دهد و بعد هم كه اين خيال رفت، چون چند روز دست خود را تكان داد، دستش خوب مى‏ شود، ولى تأثير هيپنوتيزم در همان چند روز بود، بقيه مربوط به بدن خودِ اوست. طرفِ مقابل پذيرفته كه سردرد دارد، با هيپنوتيزم به او القاء مى‏ كنى نه تو سرت درد نمى‏ كند، چون از اول سر دردِ او به ذهن و خيال او مربوط بود، اگر پذيرفت سردردى نيست، سردردش خوب مى‏ شود. چيزى كه بعضى مواقع خود شما با نصيحت به طرف القاء مى‏ كنيد، حال اگر طرف توانست بپذيرد، نتيجه مى‏ گيرد. بشر با انتقال خيال، مسئله ‏اى را كه اصل آن خيالى بوده است مى ‏تواند تغيير دهد. نوعِ ديگرى از انرژى‏ درمانى‏ هست كه با هيپنوتيزم فرق مى ‏كند، از آن‏جايى كه نفس بعضى از افراد تكويناً و به صورت خدادادى قدرت انتقال دارد، مى‏ توانند اراده و توانايى خود را به ديگرى منتقل نمايند. شما مى‏ بينيد يكى قدش بلند است و ديگرى كوتاه، يكى هوشش زياد است و ديگرى كم، به بعضى ‏ها هم خداوند توانايى ‏هايى مى‏ دهد كه خود آن‏ها حتى در ابتدا نمى‏ دانند چنين توانايى‏ هايى دارند. نفسِ طرف اين توانايى را دارد كه بتواند توانايى‏ هاى نفسِ خود را به فرد ديگرى منتقل كند. لذا اگر الآن بنده دستم را نمى‏ توانم بالا بياورم با انتقالِ توانايى شخصى كه توانايى انتقال قدرت نفس خود را به من دارد، ممكن است بتوانم اين كار را بكنم. بستگى دارد كه بنده چقدر برايم امكان دارد توانايى‏ هاى القاءشده را بگيرم. البته قدرت نفس آن شخص هم كه قدرت خود را انتقال مى‏ دهد در اين امر نقش دارد، به همين جهت همه به يك اندازه شفا نمى‏ يابند. بعضى‏ ها هم مشكلشان بيش از اين‏هاست و به همين جهت اصلًا درمان نمى‏ شوند. اگر آن نفس، قدرت طرف مقابل را گرفت و از آن متأثر شد، خودش آن را ادامه مى‏ دهد و آرام ‏آرام با اراده‏ هايى كه اعمال مى‏ كند، درمان مى‏ شود. در مورد انبياء الهى و ائمه معصومين‏ عليهم السلام موضوعِ شفادادن فرق مى‏ كند، قلب آن‏ها مظهر اسماء الهى است، حال اگر مصلحت بدانند اسم خاصى را كه مناسب رفع مشكل طرف است القاء مى‏ كنند و مشكل حل مى ‏شود. حضرت عيسى (ع) مظهر اسم حَى‏اند و لذا مرده را زنده مى‏ كنند. حضرت پروردگار در اين امور به واسطه‏ ى ذات مقدس حضرت عيسى (ع) بر روح و روان طرف جلوه مى‏كند. موفق باشید  

15111
متن پرسش
سلام استاد: 1. در آیه شریفه. «فسجدو الملائکة.....کان من الکافرین» این کان را اینجا چه باید گرفت استاد؟ بحث ادبیاتیش را کار ندارم ها. می گویم: ابلیس از کافران بود (از قبل)؟ یعنی نفاقی در بین هست؟ یا این که به معنای صارَ بگیریم؟ کافر گشت؟ ۲. در مورد اجنه کتاب شما را مطالعه کردم. مسایلی جدید در سطح جامعه پیش می آید که از بنده هم خیلی می پرسند و باید در این مورد مطالعه کنم. کتابی می شناسید که در مورد جن کتاب مورد اعتمادی باشد؟ ۳. دو کتاب انیس الصادقین و سفینة الصادقین آقای قائنی مورد اعتماد است؟ ۴. احساسی بودنِ فرد می تواند در ترقّیات سلوکی او اثر بگذارد؟ بنده خیلیییی احساسی هستم و با اشعار مثلا مولوی بعضا گریه ام می گیرد. ۵. تعادل مزاج هم موثر در سلوک است؟ ۶. در مورد رزق و روزی معنوی و به مقدار نیاز مادی. شخصی از اساتید گفت: سوره واقعه بخوانید. دیگری هم گفت سوره یس. به نظر شما مداومت به کدام یک از این سور شریفه را شروع کنم استاد؟ کدامشان را معصومین بیشتر تاکید داشتند؟ 7. «استاد از دست بنده ناراحت که نیستند؟ بخاطر سوالات زیاد؟» چه خوب گفت مولوی: از این آتش چو دودم من سراسر که تا چون دود از این روزن برآیم (منم طفلی که عشقم اوستاد است بنَــگذارد که من کـــودَن برآیـــ‍ـــم) خلاصه ما را ببخشید التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شد که شیطان به «اللّه» کافر بود، هرچند که به بعضی از اسماء ایمان داشت 2 و 3 – کتاب «سفینة الصادقین» نکات خوبی دارد 4- خوب است ولی انسان را در «حال» نگه می‌دارد و تا شهود جلو نمی‌برد 5- به عنوان علت معدّه، مؤثر است 6- هر دو مورد خوب است، بستگی به حال خودتان دارد 7- بنده برای جنابعالی آرزوی توفیق دارم. موفق باشید

15094
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: شما در بحث هدف حیات فرمودید ملائکه ای که مورد خطاب سجده قرار گرفته اند در مقام اسم تقدیس و تسبیح بودند حال از آن طرف می فرمایید ابلیس به این مقام اختیارا رسیده بود. سوال اینجاست که هم ابلیس و هم ملائکه در یک مقامند، از طرفی قرآن می فرماید شیطان از کافران بود و کفرش به مقام انسان بود و مانع سجده او شد. خوب شیطان که دفعتا کافر نشد مثلا بگوییم در مقام تسبیح و تقدیس بود حالا دفعتا کافر به مقام انسان شد، پس معلوم است نقصی در شخصیت خود داشته است حالا بروز داده است. اگر نقایصی داشته پس مگر می شود با نقصهایی و عیبهایی مثل کبر و کفر به مقامات عالیه ی مثل اسم تقدیس و تسبیح هم رسید اگر نقایصی نداشته و ظرفیت ابلیس همان اسم تسبیح و تقدیس بود، خوب حالا ظرفیتش را پر کرده است اختیارا نه، و به مقام خود رسیده؟ و دیگر نقصی نداشته؟ پس حتما باید سجده کند ولی حالا سجده نکرده پس معلوم است مشکلی دارد، در حالی که جنابعالی در بحثهای خود فرمودید قابل باید قابل فیض بشود تا فیض عالی را دریافت کند، حالا شیطان به مقام ملائکه رسیده پس قابلیت آن را داشته، و به حق خود که این دو اسم است رسیده است، پس ظاهرا باید مشکلی نداشته باشد. لطفا این تعارض را با توضیح در ذهن ما حل کنید. آیا می شود ابلیس را با مصادیق انسانی که مقاماتی در عالم داشته اند مثل بلعم باعورا و برحیصای عابد مقایسه کنیم و بگوییم می شود به مقاماتی رسید و در عین حال نقص های در شخصیت داشت ؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنّ و انس از نظر ظرفیت می‌توانند به توحید کامل برسند. شیطان در ابتدایِ امر، مقدسی بود که به توحید کامل نرسیده بود و با ظهور آدم به عنوان حامل همه‌ی اسماء نتوانست نظر به همه‌ی اسماء بکند و ظرفیت خود را کامل نماید. مثل همان «بلعم باعورایی» که می‌فرمایید. موفق باشید

15093
متن پرسش
بسمه تعالی سلام: الف) جادوگران و مرتاضان تا چه حدی با غیب مرتبط می شوند مثلا شما می فرمایید پیش گویی می کنند اینده را. پس با ملائکه باید مرتبط بشوند این در چه حد است؟ نفس با روشهای غلط تا چه حد از غیب مرتبط می شود؟ ب) شما می فرمایید روح های سرگردان را می شود احضار کرد مگر روح در عالم برزخ نیست و گرفتار گناهان خود نیست چگونه می شود احضارش کرد؟ ج) این استراق سمع که جنیان قبل از وحی بر پیامبر (ص) داشتند از عالم غیب. یعنی چه؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: جادوگران با شیاطین جنّ مرتبط‌اند و تنها در حدّ حضور در آینده‌ی زمانی غیب می‌دانند، نه این‌که آن‌ها را به عالم غیب راه دهند 2- در مورد روح‌های سرگردان، حرف شما درست است. بیشتر همان شیاطین هستند که خود را به اسم افراد معرفی می‌کنند 3- ظاهراً قبل از وَحی محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» شیاطین به کمک کاهنان می‌آمده‌اند و راهنمایی‌های شبه قدسی در میان بوده است که با وحیِ محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» این فصل از تاریخ، برچیده می‌شود. موفق باشید

15071
متن پرسش
سلام خدمت استاد: شما در جواب سوال یک نفر درباره استخاره های شیخ جعفری تبار فرمودید همه آنها از شیطان بوده است. لطفا توضیح بفرمایید چگونه از طرف شیطان بوده؟ منظورم اینست که چطور می شود این اطلاعات دقیق از طرف شیطان باشد؟ در این زمینه به کدام یک از مباحث شما مراجعه کنیم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و ملک» شده است. در ضمن جناب آقای قائنی در کتاب «سفینة الصادقین» نکات خوبی در این مورد دارند. موفق باشید

15049
متن پرسش
سلام علیکم: مادر من به خانمی که سرکتاب باز می کند و ادعای ابطال سحر دارد مراجعه کرده و در مورد من از ایشان پرسیده ایشان هم با این که بنده را نمی شناسد و اصلا محل زندگیمان بسیار دور است، کتابی را باز کرده و نشانه های بسیار دقیقی از من داده، مثلا ماشینم، رنگ ماشینم، رنگ چشمم و قد و قامت و حتی برخی مشخصات همسرم...، سوال من اینه که این افراد این اطلاعات را از کجا به دست میارن؟ و دیگه این که آیا غیب گویی آنها دلیل می شود که اگر گفت شما را طلسم و یا سحر کرده اند، بپذیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شیاطین جنّ به آن‌ها خبر می‌دهند و فراموش نکنید که شیاطین عدوِّ مبین ما هستند و به همین جهت تمام کارهای آن‌ها و خبرها و پیشنهادهای آن‌ها برای ما مضرّ است. خوب است نظری به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» بیندازید. موفق باشید

15026
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: عقل فعال در قوس نزول که جامع است و کلی منتها با شدت و ضعف در سه مرتبه ی عقل و خیال و ماده ملائکه در قوس نزول به چه نحو ظهور دارند با توجه به اینکه هر ملکی مظهر یک اسم است آیا جبراییل و میکاییل ....ظهور دارند و یا اصلا ملائکه در قوس نزول ظهور ندارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملائکة اللّه در قوس نزول در همه‌ی عوالم حاضرند و مطابق ظرفیت و تمایل افراد برای آن‌ها تجلی می‌کند. موفق باشید

14987
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: بنده در حال نوشتن مقاله و تحقیقی در زمینه مبارزه و پیشگیری از خرافات می باشم. لطفا در این زمینه کتاب معرفی بنمایید. با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد فکر خاصی نداشته‌ام. شاید کتاب «تحریفات» مرحوم شهید مطهری الهاماتی به شما بدهد. سری هم به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» بزنید. موفق باشید

14952
متن پرسش
سلام علیکم: آیا همه عالم تجلی اسماء و صفات الهی اند؟ اگر اینگونه است جایگاه شیاطین و موجودات موذی کجاست؟ اگر اینها نیز تجلی اسماء و صفات اند پس شیطان را چرا لعن می کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه عارف همه‌ی عالم، مظاهر اسم جمال و جلال الهی هستند و شیطان با اسم جلال الهی از درگاه حق رانده شد و در این رابطه ما او را لعنت می‌کنیم ولی از جهت دیگر از آن جهت که او مظهر اسم مُضلّ می‌باشد، خداوند از طریق او هرکس که شایسته‌ی قرب الهی نباشد، دفع می‌کند. موفق باشید

14933
متن پرسش
سلام علیکم: می بخشید می خواستم بپرسم اگه کسی تو یه برهه از زندگیش متوجه این موضوع نباشه که استخاره کردن در مورد مسائل زندگی و چه بسا مسائل مهم زندگی نسبت به عقل و مشورت تقدم نداره و شاید گاهی اوقات به ضد عقل هم هست با این وجود استخاره رو یه جور حرف زدن خدا با خودش بدونه که قرآن رو باز کنه و در مورد مسئله ای به اصطلاح نظر خدا رو بپرسه و به این نظر عمیقا اعتماد داشته باشه و عمل کنه آیا این وسط خدا چنین کسی رو حتی اگه کارش احمقانه باشه وقتی از خدا در مورد چیزی استخاره میکنه به شیطان واگذار میکنه یعنی اینجا شیطان داره عمل میکنه یا خدا طرفو راهنمایی میکنه؟ یعنی خدا براش مهم نیست بنده اش ازش یاری خواسته و حتی اگه بنده اش احمق باشه اجازه میده سر این حماقت بنده اش بزرگترین سرمایه های زندگیش رو از دست بده. یه سوال دیگه اینکه در ساحت عقل که حضور ما با حقایق غائبانه هست در ساحت قلب هم که نیاز به میزانی به عقل داره و این دو در دو ساحت جدای از هم هستند پس چطوری در عین بودن در ساحت قلب از ابزار عقل میشه استفاده کرد؟ چطوری توأمان از هر دو میشه بهره برد؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هرحال خداوند به ما عقل و شرع داده تا مطابق آن دو نور الهی انتخاب‌های خود را شکل دهیم و استخاره در مرحله‌ی بعد است. به همین جهت علمای بزرگ چندان در امور خود استخاره نمی‌کردند 2- عنایت داشته باشید که عقل و قلب هر دو در ساحت انسانیت شما حضور دارند و در همین رابطه عقل، متوجه‌ی حقایق می‌شود و قلب، با رفعِ حجاب با آن حقایق مأنوس می‌گردد. موفق باشید

14917
متن پرسش
سلام استاد: من زمانی از طریق سایت آقای جعفری تبار استخاره می گرفتم و فوق العاده دقیق و با توضیحات مکفی بود. حالا شایع شده به جرمهای گوناگون به اعدام محکوم شده. اینطور است؟ نظر شما در مورد فعالیتها و کتب و.. او چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تمام این موارد شیطان در صحنه بوده است و سراسر کار ایشان شیطانی بوده است. موفق باشید

14890
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد فاضل و گرانقدر برخی از آشنایانم که در اروپا زندگی می کنند می گویند: در اروپا صمیمیت و دلسوزی مردم نسبت به یکدیگر و ما بالا است و در اروپا نظم بالایی است در جواب چه بگویم. سپاس فراوان پاسخ: باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً همین‌طور است. ولی فراموش نکنید که این نوع نظم و دلسوزی در مسیر ارضای نفس امّاره است و در این رابطه شیطان هیچ مشکلی برای آن‌ها ایجاد نمی‌کند. شیطان قسم خورده است هرکس در صراط مستقیم قرار دارد، او را وسوسه کند و به همین جهت حضرت صادق«علیه‌السلام» در خطاب به ابن‌جندب می‌فرمایند که بیشترین تلاش شیطان در مقابل شیعیان ما است. موفق باشید. سلام و درود: استاد فاضل و ارجمند با توجه به مطالب فوق همانطور که مستحضرید عدم آشتی با خود راستین و خدا باعث اضطراب می شود و کسی که اضطراب دارد در ارتباط با خود و دیگران دچار اختلال روحی می شود. پس چطوری اروپایی ها در ارتباط با دیگران نه تنها دچار اختلال روحی نمی شود بلکه صمیمت هم دارند. کسی که اضطراب دارد حوصله خودش را ندارد چه برسد دیگران. پس بنابر این چطوری مردم اروپا صمیمی هستند و نظم دارند؟ سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد شیطان در مورد عقل دنیایی اهل دنیا، مشکلی برای آن‌ها ایجاد نکند و بتواند در امور دنیایی در کنار هم باشند ولی چون این نوع رعایت‌ها ذیل اراده‌ی الهی و در راستای آبادانی قیامت نیست، از آرامش بنیادین محرومند به طوری که به قول اریک‌فروم، معضل غربْ امروز روان‌های مضطرب است که برای دوری از آن به هر کاری دست می‌زند. موفق باشید

14744
متن پرسش
سلام علیکم: در بحث کتاب هدف حیات زمینی آدم این پرسش برایم مطرح شده: در جنتی که خداوند می فرماید به هر آنچه می خواهید به فراوانی نزدیک شوید جز شجره، منظور از چیزهای غیر شجره که آدم اجازه نزدیکی به آن را داشت چیست؟ و دوم سوال اینکه معنای بهشت در برزخ نزولی چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان در آن مقام در شرایطی بود که اُنس با حضرت حق بدون هیچ حجابی برای او محقق شده بود و دیگر چیزی بالاتر از این نیست که او بخواهد 2- بهشتی که انسان با اعمال خود از زندگی زمینی به سوی آن سیر می‌کند در بستر برزخ صعودی انجام می‌گیرد که واسطه‌ی بین دنیا و مقام قیامت است. برعکسِ آن، برزخ نزولی است که واسطه‌ی بین مقام اُنس اولیه با عالَم دنیا است که این برزخ، با انتخاب و اعمال ما برای ما حاصل نشده است، بلکه اقتضای مراتب وجودیِ ما است. موفق باشید

14722
متن پرسش
سلام استاد: شرمنده در سوال 14714 گفتم که جواب سواله 14614 دستم نرسیده اما سایت را چک کردم جوابتان را دیدم اما در ایمیلم نیامده بود که مهم نیست چون جواب را دیدم و شصت درصد راه را نشانم داد خیلی ممنون. اما هنوز سوالاتی در ذهنم هست که عرض خواهم کرد: 1. در جواب قسمت اول فرمودید که از فضای رسانه ای غافل نباشید اما آخه چه جوری می شود به اخبار این رسانه ها اعتماد کرد درسته که تلویزیون خودمان اخبار دروغ نمی گوید اما همه چیز را هم نمی گوید و برای آگاهی یافتن از بقیه ی رویداد ها باید به فضای مجازی و روزنامه ها مراجعه کنم که معلوم نیست اخبارشان حقیقت دارد یا نه. 2. در قسمت دوم جواب فرمودید که به المیزان مراجعه کنید می خواستم بدانم آیا به ترجمه ی آن مراجعه کنم یا به کتابه زبان اصلی اش چون من عربی ام خیلی ضعیفه آیا اول برم عربی یاد بگیرم بعد برم سراغ المیزان خوبه؟ و آیا عربی برای المیزان در چه سطحی باید بلد بود؟ من چند جلد کتابه عربی که مکالمه ی عربی را یاد داده دارم آیا همین ها را می شود استفاده کرد یا عربی زمان قدیم را باید بلد باشم؟ اگر هم پیشنهادتان اینه که بروم سراغ ترجمه ی آن شما مترجم خوب سراغ دارید؟ و در ضمن با چه دیدی باید به المیزان رجوع کرد؟ من هنوز کتابهای شهید مطهری را نخواندم آیا باز می توانم مستقیم وارده المیزان شوم؟ 3. در قسمت سوم فرمودید مبارزه با هوای نفس چیزی جز رعایت حلال و حرام نیست من هم نظرم همینه اما پس راز این سقوط ها چیست که هر از چند گاهی سراغم می آید؟ اما بعد از هر سقوط به یک مرتبه ای خیلی بهتر از مرتبه ی قبل از سقوطم می رسم آیا این سقوط ها جای نگرانی دارد یا نه؟ یعنی ممکنه یک باره یک سقوط بکنم و دیگه نتوانم خودم را جمع کنم؟ اصلا معنای سقوط چیه استاد؟ شاید اینا سقوط نباشه و من دارم بد تعریف می کنم و راز سقوط افراد چیه حتی اونایی هم که مقاماتی داشتند سقوط کردند مثل آن شخص که در زمان حضرت موسی مستجاب الدعوه بود فکر کنم اسمش بلعم با عورا بود اگه اشتباه نکنم خب اینا چه جوری سقوط می کنند و ما چه کار کنیم که سقوط نکنیم؟ ببخشید سوال طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی با نظر به اشارات مقام معظم رهبری فضا دست‌تان باشد می‌توانید با رجوع به فضای رسانه‌ای در آگاهیِ تاریخیِ خود به‌سر برید 2- اگر طلبه نیستید سراغ ترجمه‌ی آقای موسوی همدانی بروید ولی با روشی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض شده است 3- اگر صادقانه رعایت حرام و حلال الهی بشود نور قلب محمّدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در قلب شما می‌افتد و شیطان در نهایت ناکام می‌ماند. موفق باشید

14672
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم : آیا شیطان از جاه و جلال خدا نترسید که نافرمانی کرد و با کمال پرویی سوگند خورد که آدم و فرزندان آدم را وسوسه و گمراه کنه وقتی خداوند سوگند یاد می کنه او و پیروانش رو در جهنم ابدی بیندازد. جالب اینجاست که او قبول دارد که خداوند رب اوست لطفا برای بنده شرح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی شیطان نظر به خود دارد و خود را مهم می‌داند عظمت حضرت حق برایش جلوه نمی‌کند تا خود را پیرو حضرت حق قرار دهد. موفق باشید

14629
متن پرسش
با سلام: چگونه بفهمیم که الان فاصله ی ما تا آن «نفخت فیه من روحی» و آن روح دمیده شده چقدر است؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اندازه ی حدّ عبودیت ما است زیرا مقام اصلی روح، به عنوان عالی ترین فرشته در مقام عبودیت کامل است. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!