بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: دانشگاه

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2123
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز خدا قوت دانشجوی سال چهارم رشته علوم قرآن و حدیث هستم در جایی که تحصیل می کنم دروس حوزوی هم در قالب واحد ارائه می شود.ولی متأسفانه همان مطالبی را که در مورد مضرات سیستم دانشگاهی فرمودید دامنگیر من و دوستانم و این دانشگاه شده است از جمله اینکه صرفا درسها (حتی دروس حوزوی)برای پاس کردن خوانده میشود نه از باب انجام وطیفه و به نحو احسن هم اکنون هم دوستان من در حال آماده شدن برای کنکور ارشد هستند ولی من سر دوراهی گیر کرده ام که آیا به این روال مدرک گرایی ادامه بدهم و شروع کنم به تمرین تست زدن و ... یا از همین الان دروسی را که خوانده ام (اعم از ادبیات و فقه و اصول)را مرور کنم و از این سیستم بعد از اخذ مدرک لیسانس خارج شوم و به حوزه بروم و و ادامه تحصیل بدهم؟ خواستم نظرتان را در مورد مدرک دانشگاهی بدانم،آیا اگر من حس کنم در دانشگاه عمرم با یک سری دروس(در قالب واحد)در حال تلف شدن است و هیچ بار علمی ندارد باز هم باید در دانشگاه ادامه تحصیل بدهم؟ یک دنیا ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:بالاخره حوزه‌ی علمیه جهت معارف الهی جای مناسب‌تری است و میدان گسترده‌ای جلوی ما باز می‌کند ولی شما باید به شرایط خود توجه کنید که ریسک نکنید. موفق باشید
2053
متن پرسش
با سلام واحترام دختری.........ساله دانشجوی سال........روانشناسی هستم با دغدغه های بسیار درزمینه غربی بودن این رشته!مدتهاست که در تعارضی سرگردانم.خیلی این در و آن در زده ام...بسیار فکر کرده ام... با دیگران صحبت کرده ام ...ولی به نتیجه ای نرسیده ام.راستش به رشته ام علاقه مندم وخیلی دوست دارم در راستای صحبتهای آقا در زمینه بومی سازی علوم انسانی با کمک خدا قدمی هرچند کوچک بردارم و ادای تکلیف کنم...از طرفی این مسئله نیز رهایم نمی کند که برای ادامه تحصیل وانجام کارعلمی -پژوهشی مجبورم با نامحرم درارتباط باشم. واین باور قلبی راهم دارم که ارتباط با نامحرم هرچقدرهم که حدود را رعایت کنم واز لحاظ شرع پسندیده عمل کنم اثراتش را خواهد گذاشت مسیر سلوک وقرب را برایم سخت تر ودورتر خواهد کرد...حجاب های جانم رابیشتر خواهد کرد...توفیقات را سلب خواهدکرد و... نزدیک 2سال است که دراین تعارض اسیرم.نمی خواهم بیشتر ازاین جونی ام وفرصتهای ناب را در این بلاتکلیفی از دست بدهم. البته هدف اصلی واساسی ام برایم مشخص است: خشنودی خدا و آقا امام زمان(روحی له الفداء).ولی تکلیفم را نمی توانم تشخیص دهم؟! خواهش میکنم لطف کنید مرا راهنمایی بفرمایید.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌فرمایند: «آن کسانى که سابقه دارند، میدانند که زنان، هم در دوران مبارزه نقش داشتند، هم بخصوص در همان دوران انقلاب - یعنى آن یک سال و نیمى که حرکت انقلابىِ عمومى شروع شد - نقش داشتند. زنان یک نقش مؤثر و بى‌جایگزین داشتند؛ که اگر نبودند زنان توى این اجتماعات، بلاشک این اجتماعات عظیم و این تظاهرات عظیم، آن اثر را نمیبخشید؛ ... و من اقرار کنم، اعتراف کنم؛ اول کسى که این نقش را فهمید، امام بزرگوار ما بود - مثل خیلى چیزهاى دیگرى که اول او فهمید، در حالى که هیچکدام از ماها نمیفهمیدیم - همچنان که امام نقش مردم را فهمید. امام تأثیر حضور مردم را درک کرد، آن وقتى که هیچ کس درک نمیکرد. بزرگانى با یک تعبیرات زشتى به ما میگفتند که شما فکر میکنید با همین مردم میشود کار بزرگى انجام داد؟! آنچنان با تحقیر حرف میزدند، کأنه اصلاً انسان نیست آن کسى که به او اشاره میکنند! امام نه؛ امام قدر مردم را دانست، مردم را شناخت، توانائى‌هاى آنها را درک کرد، کشف کرد، فراخوان داد. امام چون صادق بود، چون سخن از آن دل پاکِ بزرگِ نورانى بیرون مى‌آمد، اثر گذاشت؛ لذا همه آمدند توى میدان. آن روزى که روز تشکیل کمیته بود، از همه‌ى قشرها آمدند توى کمیته؛ دانشجو آمد، استاد آمد، طلبه آمد، عالم طراز بالا آمد، مردم کوچه و بازار آمدند؛ آمدند عضو کمیته شدند. آن روزى که نوبت جنگ شد، همه به دستور امام رفتند داخل میدان جنگ شدند. آن روزى که امام در اواخر عمرش فرمود باید بروید، بسازید، درست کنید - استغناء - آمدند وارد میدان سازندگى شدند. آن راهگشائى‌ها تا امروز هم ادامه دارد. به نظر من الان هم هرچه ما داریم پیش میرویم، ضرب دست امام است. ایشان آنچنان این گوى را محکم پرتاب کرده، که حالا حالاها امثال بنده باید دنبالش بدویم. این مردم حرکت کردند. نسل به نسل هم دارد دست به دست میشود. امام در زمینه‌ى زن هم همین جور بود. امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانى از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند. آن حصار محکمى که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتى که از مراکز مهمى هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأى امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خداى متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد. به هر حال نقش زنان، یک نقش بى‌بدیلى است. پس خود این نقش، اقتضاء میکند؛ چون آینده دارد. تازه از عمر انقلاب، سى و دو سال گذشته. سى دو سال براى یک انسان هم عمر جوانى است، چه برسد براى یک تاریخ. این نظام الهى باید صدها سال عمر کند. ما هنوز در اول جوانى‌اش هستیم. آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعه‌ى حضور ملى. پس بایستى ما راجع به مسئله‌ى زن و حفظ این ظرفیت که در جامعه‌ى ما وجود دارد، تلاش کنیم. »(14/10/90‍.) با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب باید در عین حضور در مجامع علمی رعایت دستورات الهی را بکنید. إن‌شاءالله با نظر به هدف مقدسی که دارید حجاب‌ها زودگذر خواهند بود. موفق باشید
1893
متن پرسش
با سلام استاد عزیز! همان گونه که خود می دانید داشتن یک زندگی که بستری برای سلوک جامع انسان باشد، یکی از مشکل ترین و دست نیافتنی ترین چیزها در دوران کنونی است. واقعا می توان گفت که سلوک جامع و حتی یک سلوک نسبتا قابل قبول در متن زندگی های اکنون زده و روزمرگی امری قریب به محال است. از طرفی امروزه بعضا با جوانان مومن و پاکی روبرو هستیم که متحیرانه شاهد آن هستند که گویا چاره ای و مفری جز ورود در روزمرگی ندارند. البته ورود در این روزمرگی چندان پیچیده و مشکل نیست. کافی است که در یک کارخاته یا اداره استخدام شوی تا به مرور به یک موجود بی خاصیت و بی خبر از همه جا و محصور در خور و خواب و در بهترین حالت یک مسلمان فردی خوب و بی آزار تبدیل شوی.- این حرفها توصیفات انتزاعی نیست بلکه با کمی دقت در زندگی اطرافیان آنها را خواهیم دید- و البته ظاهرا راه دیگری هم نیست، چون که زندگی خرج دارد و... استاد به نظر شما باید چه کرد؟ البته نکته مهم این است که زندگی دینی به صرف روزی دو ساعت کتاب معرفتی خواندن حاصل نمی شود. بلکه اصل قضیه، بستر و فضایی است که زندگی در آن جریان دارد. از طرفی هم می بینیم که حوزه های علمیه هم علیرغم ظاهر مناسبش بستر چندان مناسبی برای زندگی دینی- که یکی از شاخصه هایش تکلیف محوری است- نمی باشد و موقعی که به آن نزدیک می شویم، با نوع دیگری از روزمرگی مواجه می شویم. حال به نظر شما چه باید کرد؟ با توجه به اینکه بخش زیادی از دانشجویانی که با مباحث معرفتی آشنایی دارند و در شرف فارغ التحصیلی هستند دچار این حیرت و سردرگمی هستند. چه راه و مسیر و شغلی را و چگونه انتخاب نماییم تا هدر نرویم؟ چه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده نیز متوجه این امر هستم و به نظر خودم راه‌کار آن را نگاهی می‌دانم که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به رفقا پیشنهاد کرده‌ام. در سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام از زندگی‌هایی که برای بقیه روزمرّ گی همراه می‌آورد فرار نمی‌کنیم ولی وارد عالَمی می‌شویم که در هرجا که باشیم با آن عالَم به‌سر می‌بریم. موفق باشید
1862
متن پرسش
بسم رب الحسین/ با عرض سلام خدمت استاد عزیز توصیه شما برای درک و مس و شهود حقیقت- آنچنان که حضرت حق برای ما شایسته تر می دانند- تحصیل در زمینه فلسفه اسلامی است یا فلسفه به معنای عام آن؟شما طلب دانایی و حکمت را در کدام زمینه تحصیلی مناسب تر می دانید؟و همینطور شما طلب حکمت را در دانشگاه مناسبتر می دانید یا حوزه های علمیه؟خواهشمند است واقع بینانه و با لحاظ تمامی نقاط ضعف و کاستی های موجود در هر دو نهاد -چه دانشگاه و چه حوزه علمیه-پاسخ دهید چرا که با ارتباط نزدیکی که با حوزه داشته ام شاهد نقاط ضعف وفترت زیادی در حوزه های علمیه بوده ام من جمله:1- سیطره و محوریت غیر معقول فقه فردی2-حاکمیت روحیه تنبلی و کم کاری2-تکفیر فلسفه و فیلسوف(حتی ملاصدرا و شیخ بهایی و حضرت خمینی کبیر در زمانه خودشان) 3-عدم فعالیت علمی متناسب با رسالت الهی و تاریخی و قس علی هذا...حق متعال به شما استاد عزیز عمری با معرفت و عزتی روز افزون عنایت فرمایند ان شاء الله العلیم القاهر الخبیر الرحیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده معتقدم اگر کسی عزم مناسبی جهت رسیدن به حکمت را داشته باشد حوزه‌های علمیه زمینه‌ی مناسب‌تری را در این امر برایش فراهم می‌کند، عمده توجه به جایگاهی است که حکمت در جان انسان و روح جامعه پدید می‌آورد. این موضوع را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
1830
متن پرسش
با سلام و احترام ما داریم سیر مطالعاتی شما را کار می کنیم می خواهیم در دانشگاه هم ادامه تحصیل بدهیم چه رشته دانشگاهی را پیشنهاد می کنید که متمم و کمک کننده این سیر باشد . ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام روش معرفت النفس با روح هرکس در هر رشته‌ای سازگار است چون انسان را با خودش روبه‌رو می‌کند و نه با رشته و یا جنسیت‌اش. موفق باشید
1821
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب دختری هستم مجرد اهل اصفهان دارای تحصیلات دانشگاهی و در حال حاضر به صورت حق التدریس در دانشگاه اصفهان مشغول به کار هستم. به خاطر احساس نیاز به کسب معارف اسلامی از طریق کتاب و CDهای استاد طاهرزاده پرداختم و علاقمند هستم که تمام زندگی و آینده خود را صرف تزکیه، تحصیل و تبلیغ امور دینی کنم و در زندگی قناعت کرده و بیشتر وقت خود را به مطالعه و انجام امور فرهنگی بپردازم. لذا تصمیم گرفتم کار در دانشگاه را رها کرده و برای گذران زندگی کارهای مقطعی انجام بدهم و بیشتر وقت خود را صرف جهاد فرهنگی کنم. از طرفی نظر برخی دوستان این است که در کنار کار در دانشگاه به این امور بپردازم و اینکه کاری که از عهده ام برمی آید و ممکن است افراد دیگر نتوانند انجام دهند را رها نکنم. از آنجا که وظیفه زن کار اقتصادی نیست و با توجه به نیاز جامعه به شناخت صحیح اسلام و معارف قرآنی به نظر جنابعالی وظیفه اینجانب چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به نظر می‌رسد اگر بتوانید با تعمق در امور دینی و رعایت فضائل اخلاقی فعالیت دانشگاهی داشته باشید کمکی به سایر دانشجویان نیز کرده‌اید. موفق باشید
1805
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرامی خانمی هستم ،همسرطلبه وفارغ التحصیل مقطع کارشناسی رشته ... . در راستای پیشرفت علمی خود برای تحصیل در رشته ی دانشگاهی یا حوزوی و علوم انسانی دچار تردید شده ام.از طرفی به رشته.... و ادامه تحصیل در آن علاقه مندم و تاکیدات رهبری در باب ضرورت پیشرفت این علوم را مدنظر دارم و از طرف دیگر نسبت به تحصیل در مباحث حوزوی احساس نیاز جدی میکنم و به فعالیت و کار در این راستا هم علاقه مندم وشباهت و همسویی رشته خود و همسرم را موثر در رشد علمی وموفقیت در فعالیتهایمان میدانم.در ضمن بنده در نظر دارم در صورتی که رشته ... را برای تحصیل انتخاب کردم همزمان مباحث حوزوی را از طریق جامعه الزهرا در قم به صورت غیرحضوری دنبال کنم،اگرچه میدانم که تحصیل حوزوی به این درکنار تحصیل علم ژنتیک نمی تواند چندان قوی باشد و در سطح حداقلی نیازها را پاسخگوست. با توجه به این عرایض و اهمیت نقش زن در خانواده و همچنین در اجتماع واهمیت تربیت فرزند،خواستار راهنمایی هر چه زودتر جنابعالی هستم. باتشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام در هر حال به خودتان مربوط است چون چه در سنگر دانشگاه و چه در سنگر حوزه می‌توانید وظیفه‌ی خود را نسبت به خانواده انجام دهید. یک قاعده برای همه نمی‌توان مطرح کرد. بستگی به خود فرد دارد. موفق باشید
690
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی بنده دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی هستم دررشته نانوفناوری. مدتی است که در انجام تکلیفم سرگردانم و اصولا برایم سوال شده که وظیفه من چیست. از طرفی در نویسندگی و مقاله نویسی دارای استعداد بسیار و سواابق خوب هستم همچنین علاقمند و با استعداد در زمینه علوم حوزوی. و از طرف دیگر در دروس دانشگاه هم خداروشکر تا حدودی موفق بوده ام. علاقه و استعداد به طرفین را دارم هم حوزه و هم دانشگاه. مایل به ادامه تحصیل دوره دکتری در داخل یا خارج کشور هستم. همچنین بسیار مشتاق به تحصیل علوم انسانی و مشارکت در زمینه ضروری تولید علم دینی هستم بلکه در جنبش نرم افزاری نقشی ایفا کنم. ولی حالا مانده ام چه کنم. از طرفی مقام معظم رهبری می فرمایند که اساتید دانشگاه فرمانده جنگ نرم هستند و دانشجویان افسر این جنگ. همچنین امام راحل فرمودند که دانشگاه مبدا تحولات است و از طرف دیگر تاثیر و ضرورت عالمان دینی بر ما پوشیده نیست. حال مانده ام چه کنم! دانشگاه بروم یا حوزه ؟ آیا جمع هردو ممکن است؟ چگونه؟ اگر بنابر ادامه تحصیل دکتری شد آیا خارج رفتن هم توصیه می شود یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: سوال حساسی است و جوابی که به حضرتعالی می‌دهم منطبق بر امور هرکسی نیست ولی بنده دوستانی را می‌شناسم که با استعداد خوب در رشته‌ی فنی در عین آن‌که در دکترای فیزیک مشغول تحصیل هستند دروس حوزوی را نیز به‌خوبی ادامه می‌دهند و فکر می‌کنم شما بتوانید آن‌دو را جمع کنید. تماس بگیرید تا شماره تلفن یکی از عزیزان را که آن دو را جمع کرده‌اند را در اختیارتان بگذارم. موفق باشید
685
متن پرسش
سلام علیکم .1) استاد گرامی، من رشته ام مهندسی کامپیوتر است و علارغم مشورت هایی که برای ادامه ندادن درسم گرفتم و همواره نظر بر این بود که درسم را تمام کنم، و با وجود این که مشورت ها بسیار برای من مؤثر و مفید بود اما تصمیم نهایی ام بر این است که به این بهانه که فقط یک سال درسم مانده و تمام خواهد شد این یک سال وقت خود را به درس خواندن تلف نکنم و هم اکنون در فکر انجام اقداماتی برای تصمیماتم هستم و به حمد الله توانستم رضایت و حمایت خانواده را جلب کنم. توصیه ی شما به بنده چیست؟ خواهش بنده این است که با حوصله و مفصّل به بنده توصیه هایی کنید. 2)دکتر دینانی که شما توصیه فرموده بودید برنامه شان را از تلویزیون دنبال کنیم، استاد چه درسی هستند؟ 3) نظر شما در مورد آن چه تحت عنوان عرفان در دانشگاه ها مطرح می شود چیست؟ تا چه حد با واقعیت عالم و عرفان به معنی واقعی کلمه صدق می کند؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: بنده در جواب یکی از سؤالات موجود در سایت اهمیت مسلط بودن بر کامپیوتر را عرض کرده‌ام، ولی اگر عزم شما بر آن است که به علوم حوزوی بپردازید و در آن رشته متمرکز شوید همان‌طور که می‌فرمایید دلیل ندارد که یک‌سال خود را عقب بیندازید. آقای دکتر دینانی استاد فلسفه هستند ولی سابقه‌ی طلبگی ایشان موجب شده که اطلاعاتی گسترده‌تر از فلسفه داشته باشند که بحمدالله قابل استفاده می‌باشند. در مورد عرفان مطرح در دانشگاه‌ها نمی‌توان نظر قاطع داد زیرا بستگی به استادی دارد که تدریس می‌کند. موفق باشید
680
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی من یک دانشجو هستم با نزدیک شدن ترم جدید نیاز به یک راهنمایی از طرف شما برای خودم هستم تا مشکلی که یک بار برای من بوجود اومد دیگه بوجود نیاید من سال قبل با شور وهیجان خاصی وارد دانشگاه شدم وفکر می کردم با تلاش کردن ودرس خواندن می تونم هم یه مهندس خوب باشم که به مردم خدمت کنم اون فقط بخاطر خدا و هم می توانم نمرات خوبی بگیرم و بعنوان یک دانشجوی خوب باشم ولی متاسفانه بعد از گذشت یک ترم سر در نیاوردم که استادان چطوری نمره می دهند منی که بیشتر تلاش می کردم از کسی که کمتر تلاش می کرد نمره ی کمتری میگرفتم البته اونقدر خود نمره برام زیاد مهم نبود ولی گه گاهی از بعضی از نمرات شاخ در می آوردم حالا توی این ترم می خواستم تعداد واحد زیادی بردارم یکی از دوستانم به من گفت بر ندار که استادان بد نمره هستن البته یک مشکل دیگه ای هم دارم و اون اینه که وقتی با ذوق سراغ درسهام میرم بعد از مدتی خسته میشم و دیگه درسها میره برای موقع امتحان از شما مخوام کمکم کنید و راهنماییم کنید که چطور درس بخونم که نه دچار خستگی بشم و همچنین باقدرت اون طور که دین ما میگه ومانند دانشمند مسلمان سابق ما که یک دید معنوی نسبت به مباحث داشتند دقیقا مباحث رو درک می کردند باشم ممنون میشم راهنماییم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: اساس را بر این بگذارید که درس‌ها را بفهمید، وقتی فهمیدید دیگر مسؤل نیستید که چه نمره‌ای می‌آورید. در روش فهمیدن درس فرصت مطالعه‌ی موضوعات جنبی و غیر درسی هم پیدا می‌کنید و اندیشه‌تان از محدوده‌ی درس تخصصی‌تان گسترده‌تر می‌شود. پیشنهاد می‌کنم بحث «ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن» را که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» هست مطالعه بفرمایید. موفق باشید
650
متن پرسش
سلام علیکم.برای عرض ادب شاگردی ، از خداوند عروج آن به آن و لحظه به لحظه ی شما را،که حقیقتا ما را از سفره ی خود بهره مند فرموده اید، خواستارم. استاد محترم، بنده رشته ی مهندسی کامپیوتر گرایش سخت افزار ، سال آخر هستم. نه حاضر هستم درس بخوانم( همین یک سالی که مانده است) ، نه به حوزه بروم ، نه کاری از مؤسسه های فرهنگی را انجام دهم با این که تا کنون 7 کار آماده ی تحویل برای مئسسه سائحات انجام دادم به لطف خدا و البته این در مشورت با شما بود . و و و. آنقدر فرصت عمرم کم است که برای کل زندگی ام برنامه دارم که برنامه ام در راستای مجاهده علمی و عملی می باشد. دروسی هم که در سال آخر باید بخوانم همه اش مربوط به رشته ی مهندسی برق می شود که هیچ سازگاری با روحیه بنده ندارد .طی ترم های متوالی با شما با تماس تلفنی مشورت نموده ام و نهایتا این تصمیم بنده است. از طرفی شرایط ، اجازه ترک تحصیل و گوشه ای نشستن را به بنده نمی دهد اما بنده بسیار بسیار به کاری که می خواهم انجام دهم مضطر و مصمم هستم و همواره دست شرمندگی و پشیمانی از نبودن این موقعیت بر پیشانی دارم و به هر کاری که به صلاحم باشد تن می دهم . نظر شما چیست؟ چه باید کرد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: گفت: «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود.... رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» عجله نکنید، خداوند آنقدر فرصت در اختیار شما می‌گذارد که به همه‌ی کارهای منطقی خود برسید. کمی خود را کنترل کنید و کارها را کم کنید و به خودتان فشار بیاورید و درس خود را تمام کنید تا شخصیت علمی شما نیمه‌کاره نماند و إن‌شاءالله با جامعیت کامل زندگی را طی کنید. موفق باشید
561
متن پرسش
سلام علیکم ما در دانشگاه درسی به نام"روش شناسی شهید مطهری"داریم.یکی از مهمترین روشها "سوال محوری"است که در قرآن و روایات بسیار مورد توجه قرار گرفته است . استاد ما بعد از طرح این مطلب گفت که اگر در زندگی به دنبال سوالات و نیازهایی که در درونتان وجود دارد نروید ، ضرر کرده اید و جوانی تان را تلف کرده اید. من چون به ریاضی علاقه داشتم در کنکور ریاضی شرکت کردم و در رشته مهندسی در تهران قبول شدم ولی وقتی وضع اسف بار دانشگاه رو دیدم حاضر نشدم به این دانشگاه بروم و به دانشگاه امام صادق (ع)رفتم.در دانشگاه رشته اقتصاد را به دو دلیل انتخاب کردم : 1-داشتن دروسی همانند ریاضی ، آمار ، سنجی و ... در این رشته 2-احساس کردم که جامعه به رشته بسیار نیازمند است (با توجه به وضع اقتصادی کشور) الآن سال چهارم هستم ولی با صحبت های بسیار مهمی که استاد ما ارائه کردند احساس میکنم که دارم جوانی خود را تلف میکنم چون الآن میل و رغبتی برای خواندن این دروس که 100 درصد غربی اند ندارم و دچار تنبلی و بی حوصلگی شدم . 1- چگونه میتوان به سولات و نیازهای درونی دست پیدا کرد؟ چون خیلی ها نمیدانند که دنبال چه چیزی هستند و همین جوری درس میخوانند. 2- بعد از یافتن سوال و نیاز درونیم رشته تحصیلی ام را رها کنم؟(اصلا برایم مهم نسیت که 4 سال درس خوانده ام و مدرکی نگرفته ام ) - بنده به شخصه به شغل معلمی ، کار تربیتی ، کار کردن در مدرسه و صحبت با بچه های معصوم و به فضل خدا تأثیر گذاشتن بر روی آنها بسیار بسیار علاقه مندم. لطفا راهنمایی بفرمایید.یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- از آن‌جایی که قرآن خود را به عنوان «ذکر» یعنی هوشیاری دادن و متذکر امور اساسی شدن معرفی می‌کند، اگر روش تدبّر در قرآن را پیشه کنیم نه‌تنها متوجه می‌شویم سؤالات اساسی ما چیست، با جواب‌هایی مناسب آن سوالات روبه‌رو می‌شویم. 2- خوب است که رشته‌ی تحصیلی خود را به عنوان وسیله‌ای جهت امرار معاش دنبال کنید و امید داشته باشید در بستر آن زمینه رویکرد به اقتصاد اسلامی هم برایتان فراهم شود. 3- همین طور جلو بروید تا ببینید خداوند چه چیزی را برایتان پیش می‌آورد. موفق باشید
552
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی رشته ای که بنده در آن تحصیل می کنم گرایشی از کامپیوتر است و بیشتر در دنیای مجازی است و از زمانی که با مباحث شما در زمینه ی مدرنیته آشنا شدم دائما فکر می کنم که در حال انجام کار بیهوده ای هستم چرا که نیازی به ان احساس نمی کنم و با خواندن کتاب گزینش تکنولوژی از بینش توحیدی احساس می کنم که رشته ی تحصیلی ام مفید نیست. اگر رشته ام را رها کنم کار درستی است؟؟ از طرفی اگر باید ادامه دهم چه طور از این رشته که سراسر بیهودگی است (به نظر بنده) می توان بهره برد؟؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: رشته‌ی کامپیوتر به عنوان علم استفاده از ابزاری که فعلاً مثل سایر ابزارها باید از آن استفاده کرد، نیاز است. بحث در کتاب «گزینش تکنولوژی» این بود که اولاً: نباید تکنولوژی مدرن هدف شود. ثانیاً: باید آرام‌آرام از این نوع تکنولوژی که با فرهنگ خاص غربی ایجاد شده عبور کرد و ابزارهایی مناسب فرهنگ خود پدید آورد که مربوط به مرحله‌ی گذار است و طول می‌کشد. پس لازم نیست رشته‌تان را رها کنید، علم استفاده از آن را پیدا کنید تا سوار آن شوید و به وقتش چیزی مناسب روح دیگری غیر از روح غربی جایگزین آن نمایید. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!