بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ولایت فقیه

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
15143
متن پرسش
پایان عصر اصول گرایی حزبی انتخابات 7 اسفندماه و شکست اصول گرایی - به معنای حزبی آن – پیام های مهمی را در دل خود به همراه دارد. فهم این پیام در دایره تنگ عقلانیت قبیله گرا و ذهن حزبی نمی گنجد، لذا باید با عقلانیتی مبتنی بر معارف انقلاب اسلامی به تفسیر و درک این پدیده همت گماشت. که اگر جز این باشد این بار نیز آقایان به جای بازنگری جدی در مبانی نظری خود موضوع را در حد سیاست ورزی و تاکتیک های انتخاباتی فرو خواهند کاست و همچون انتخابات 92 فرمولی چون وحدت و یا امثال آن را برای رفع این شکست ها تجویز خواهند کرد. برای فرار از دام این تحلیل ها یاد گرفته ایم نظر به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی داشته باشیم و پدیده ها را در نسبت با آن بررسی نماییم. اصول گرایان شکنجه های فراوانی را پیش از انقلاب تحمل کرده و زحمات زیادی را برای پیروزی آن کشیده اند پس از پیروزی انقلاب نیز خدمات شایسته ای به انقلاب و جمهوری اسلامی عرضه کرده اند اما مسئله مهم ما با اصول گرایان بی تاریخی آن هاست. اصول گرایان اگرچه تا مرحه نظام اسلامی توانایی همراهی با انقلاب را داشتند اما در دوره کنونی که به دوران ایجاب و تفصیل انقلاب رسیده ایم یاری همراهی با تفکرات و طرح رهبری را ندارند. بهتر است بگوییم اکنون عصر تمدنی انقلاب اسلامی است و دوستان هم چنان با رویکردهای تثبیت نظام به فعالیت اجتماعی می پردازند. عدم همراهی اصول گرایان با تطورات و تکامل انقلاب اسلامی باعث شده تا این جماعت به جای آن که مبارزه را در لایه فرهنگ جست و جو کنند بیش از آن به سیاست اهمیت دهند و این چنین سازمان جای آرمان، صورت جای سیرت و قدرت جای خدمت را بگیرد. با چنین نگاهی بیش از آن که مردم هدف باشند، ابزار رسیدن به قدرت خواهند بود و بیش از آن که رشد مردم مسئله باشند رفتار سیاسی و آرای انتخاباتی آن ها مهم خواهد بود. به واقع اصول گرایی حزبی به جای آن که در پی رشد مردم و ارتقای علایق و ظرفیت های فکری آن ها باشد صرفا به دنبال مدیریت رفتار سیاسی آن ها هستند تا به این وسیله با ورود به ساخت سیاسی قدرت به تعبیر خودشان مشغول خدمت به ساختارهای نظام باشند. مشغول بودن به ساختارهای سیاسی بدون توجه به محتوای آن و نسبت آن با جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی خطری بود که تحت عنوان «سکولاریسم پنهان» مورد اشاره رهبری قرار گرفت و در سخنرانی های اخیرشان نیز تحت عناوین «خطر حفظ صورت انقلاب و استحاله ماهیت و سیرت آن» و توجه جوانان به «راز ماندگاری انقلاب» مورد تاکید قرار گرفته است. شاید رای ندادن مردم به اصول گرایان را نیز در همین چارچوب تحلیل کرد. مردم نیز متوجه شده اند که رویکردهای اصول گرایی حزبی، از جنس انقلاب و امام خمینی نیست لذا اصول گرایی برای آن ها جاذبه ای نخواهد داشت زیرا از دل آن راهی به عصر تمدنی انقلاب نمی توان باز کرد و بوی امام را نمی توان استشمام کرد. به همین علت نیز باید گفت عصر اصول گرایی حزبی به پایان رسیده است. اصول گرایی استحاله شده و به حزب تبدیل شده است، مردم هم این را فهمیده اند و اقبالی به آن نداشته اند لذا باید گفت عصر اصول گرایی حزبی به پایان رسیده است. اگر تحلیل فوق درست باشد به تعبیری می توان گفت فصل جدیدی از مبارزه در انقلاب امام خمینی (ره) گشوده شده است، این دوره انسان و نخبگان دیگری را می طلبد و فعالیت هایی غیر از سیاست ورزی اصول گرایی حزبی را می خواهد. پرسش حقیر آن است که مسائل اصلی این دوران چیست؟ مبارزه در این دوران به چه نحوی خواهد بود و چه تفاوت هایی با گذشته می کند؟ نسبت سیاست و فرهنگ چه خواهد بود؟ جمع بین نظر و عمل چگونه ممکن می شود؟ آرمان گرایی و عدالت خواهی اجتماعی چگونه با واقع گرایی و فعایت های نظری نخبگانی جمع خواهد شد؟ چگونه می توان رویکردهای توسعه گرای دولت را نقد کرد و هم زمان اختلالی در تجربه و فهم تاریخی مردم به وجود نیاورد؟ وجه تمایز این انتقادت با اصول گرایی حزبی چه خواهد بود؟ و از همه مهمتر چه اتفاقی در ما حزب اللهی ها باید روی دهد تا زمینه ظهور مدیران در تراز انقلاب اسلامی و مبتنی بر مکتب امام خمینی فراهم شود. چنان چه در سال های 80 تا 84 تحولاتی رقم خورد که با مدیریت رهبر انقلاب و فعالیت های بدنه حزب اللهی کشور نسل جدیدی از حزب اللهی ها تربیت شدند و در تیر ماه 84 با روی کار آمدن دکتر احمدی نژاد تفکر انقلابی به صحنه اجرا آمد اکنون الزامات بازگشت نفکر انقلابی به عذصه اجرا چه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- صرف نظر از این‌که نتیجه‌ی انتخابات چه باشد؛ نکات دقیقی را در رابطه با اصول‌گرایی مطرح فرموده‌اید، هم با نظر به فعالیت‌های قبل از انقلاب اصول‌گرایان و هم با توجه به فعالیت‌های آن‌ها بعد از انقلاب. حقیقتاً اصول‌گرایی باید در دهه‌ی چهارم انقلاب به سرِ عقل آید وگرنه با روحیه‌ی قبیلگی، عملاً به همان دو قطبیِ القایی مورد نظر دشمن دامن می‌زند که این مشکل بزرگ تاریخ ما است و به راحتی هم نمی‌توان از آن عبور کرد مگر با برنامه‌ریزیِ عمیق فکری و فرهنگی. ظاهراً شرایط فکرکردن تا حدّی فراهم شده است، امید است بتوان در این فضا استفاده‌ی لازم را برای آینده‌ی انقلاب داشته باشیم 2- سؤالات بسیار اساسی را مطرح فرموده‌اید که بنده مدت 10 سال در مورد آن‌ها فکر می‌کردم و ماحصلِ آن را دو کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی-رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه-» و «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» بود. حقیقتاً موضوعِ ما در این زمانه بسیار جدّی‌تر از آن است که با چند جواب کوتاه «تفکر» به جامعه برگردد. عرض بنده عبور از غرب به نحوه إشراقی است و فکر می‌کنم می‌توان از این طریق، جبهه‌ی وِلاییِ متدیّن به اهداف انقلاب اسلامی را مخاطب قرار داد. موفق باشید.

 

15138
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: قبلا با شما در مورد شکست سنگین لیست اصولگریان در تهران صحبت کرده بودم و گفتم که تقصیر اصلی هم بر عهده خودشان است نه بر مردم و ما مذهبی ها که نمی رویم بهشون رای بدیم. دیگه اینقدر گوسفند نیستیم که از ترس عنوان اصلاح طلبی بریم به آقایون رای بدهیم!! اما سوال من در مورد چیز دیگری است. چرا همه بزرگان کشور و تا حدودی خود شما اسیر بازی شدیم که بی بی سی راه انداحت. بی بی سی سه نفر را کرد نماد کل نظام و انقلاب و بعد هم گفت رای به این ها رای به رهبری است!!!! آخه با چه منطقی؟!! چرا رای به آیت الله یزدی رای به ولایت و دفاع از ولایت است. چرا این همه از رهبری خرج بقیه می کنیم. یه زمانی هم رای به ناطق رای به ولایت بود و کلی اون مردمی که به ناطق رای ندادند را شماتت کردند و گفتند مردم کوفه و ضد ولایت. در حالی که حالا من می گم دمشون گرم که چنین رایی دادند. حالا هم هر کی رای نداده به لیست جامعتین، شده انگلیسی و اهل کوفه. یکی از این آقایون داره رسما می گه تهران پایگاه ضد ولایت هاست. آخه تو را به خدا ببینید نادانی و بلاهت تا چه قدر. خب وقتی رهبری را خودمون این طوری عرضه می کنیم حالا می خواهیم مردم به این رهبر رای دهند؟!!! و متاسفانه الی الابد می خواهیم یک اشتباه را تا ابد تکرار کنیم و هی سر خورده شویم. اکبر گنجی نشسته اون ور دنیا می گه مثلث جیم نماد های (آقای)خامنه ای است. ما هم این ور نشستیم و باور می کنیم و قربت الی الله می ریم توی صحنه که از نمادهای رهبری دفاع کنیم. در حالی که تعداد آدم هایی که توی این مملکت ایدئولوژیک رای می دهند چه از این وری ها چه از اون وری ها در کل کشور خیلی کمند و حالا تو تهران کمی بیشتر از بقیه جاها هستند. اما بقیه مردم که این طوری و مثل ما رای نمی دهند که روی هر فردی یه برچسب و عنوان خورد بروند براساس عنوانش بهش رای دهند و کاری به خود فرد نداشته باشند. مردم اتفاقا به خود فرد رای می دهند و متاسفانه باید بگویم اگه رهبری خود آیات مصباح و یزدی است، خب پس باید بپذیریم رایی هم ندارد. ببینید چه ضرری از این معادل سازی ها می کنیم. دامن زدن به لیست انگلیسی و لیست رهبری تبعات جبران ناپذیری برای هممون داشت و حالا لابد باید بپذیریم ملکه انگلیس از رهبر برای مردم محبوب تره!!!؟؟؟ ولی واقعا این طوریه!؟؟؟ این ناشی از اشتباهات خودمون است که هر روز هم بیشتر گرفتارمون می کنه. یه روز خود شما رای به جناب آقای جلیلی را رای به مقاومت می دانستنید و بعد هم گفتید چون مردم به جلیلی رای ندادند یعنی مردم از مقاومت متزلزل شدند. در صورتی که واقعا این طور نبود. آقای جلیلی با همه خوبی و بزرگ بودنشان اما فاقد فاکتورهای لازم برای به دست آوردن قلوب مردم بود. حالا این که ما نماد مقاومت را بکنیم جلیلی و مردم هم به آن، نه بزرگ بگویند تقصیر ما نیست!!! ولی تقصیر اون مردم ننه مرده است که از مقاوت خسته شده اند!! نگاه کنید منطق های اشتباه و دور واقع و توقع های بی جا داشتنمون از مردم را. این مردم از اول انقلاب هم همین طوری بوده اند یه روز به خاتمی رای می دهد یه روز دیگر همون آدم می ره به احمدی نژاد رای می دهد یه روز دیگه همون آدم می ره به روحانی و هاشمی رای می ده. اگه توقعمون ازشون واقع بینانه و درست باشه این طوری سر خورده نمی شویم. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در کلیّت با شما موافقم و همه‌ی عرض بنده آن است که ما گرفتار یک‌نوع تفکر «ژورنالیستی» که عین بی‌فکری است شده‌ایم. در مورد آقای دکتر جلیلی هم آن عرض بنده در مقابل رقبای ایشان بود، آیا در مقایسه با رقبای ایشان، آن عنوان را بی‌جا می‌دانید؟! موفق باشید .

15135
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: استاد همه جوابهایی که در مورد انتخابات دادید رو خوندم امیدوارم همین طور که شما می فرمایید باشد ولی استاد شما خبر دارید که بعضی از این اعضا در سر فکر رهبری شورایی را می پرورانند و خبر دارید که اگر اینها شش نفر باشند می توانند این کار را بکنند و خبر دارید که ماهواره ها اعلام کرده اند ما رهبر جدید را معرفی می کنیم (البته این جمله اخیر را از مردم شنیده ام و صحت و سقمش را نمی دانم) به خدا بغض گلومو فشار میده. نباشه روزی که بخوام رهبر رو خونه نشین ببینم. ببخشید استاد خیلی ناراحت و داغونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم کلیّات این جریان را بیرون از انقلاب نمی‌بینم. ولی نه به معنای این‌که همه را سالم تلقی کنم. مطمئن باشید قضیه‌ی انقلاب اسلامی خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌هاست که بعضی بخواهند با این نحوه حرکات به آن لطمه‌ای وارد کنند. موفق باشید

15116
متن پرسش
با سلام: ارزیابی حضرتعالی از انتخابات انجام شده چطوره؟ احساس می کنم یک کمی هنوز پختگی لازم را نداریم که بتونیم این انتخابات بیشتر به یک پیروزی شبیه بدانیم تا یک شکست. راستش ما دلمون به فرمایشات رهبری قرصه و اون شبی که فرمود شما مطمئنا پیروزید خیالمون برا همیشه راحت شد. اما وقتی حضرت آقا فرمودند مردم برخلاف خواست دشمن عمل خواهند کرد و مردم تهران نکردند یک کمی احساس سرخوردگی بهمون دست داد. راستش اینکه آیات مصباح و یزدی و جنتی با اقبال اکثریت مردمی - که به گفته ی شما و فکر ما مردمی بصیر بودند - روبرو نشدند خیلی سنگین برامون بار اومد. ما مطمئنیم که پیروزیم چون حق پیروز است، همانطور که حضرت علی بن الحسین علیهما السلام به پدرش عرض کردند آیا ما برحق نیستیم و بعد از اینکه حضرت فرمودند چرا، دیگر باکی از آینده نداشتند ما از هرچه که پیش بیاید نگرانی ای نداریم اما تصور ما شاید غلط بود، ما فکر می کردیم اکثریت مردم بصیرند و گوش به فرمان ولایت، یه جورایی احساس می کنیم که هاشمی در مقابل رهبری پیروز شد، هرچند که شما هزار بار گفتید که اینطور نیست و اینطوری نباید فکر کرد، ولی نمیشه یعنی سخته شاید هم همون پختگی که اول عرضم گفتم در ما نیست. استاد شما با همه این تفاسیر فردی مثل هاشمی که حتی انگلیسی ها و وهابیت تو این انتخابات ازش حمایت کردند ذیل رهبری و نظام می بینید؟ هم نگرانیم و هم دل قرص به یاد فرمایشات پیر راهمان خمینی کبیر. مگر غیر این است که در مقابل استکبار جان ناقابلمان را در نهایت بدهیم و این آرزوی ماست. ما پیروزیم حتی با جمعیتی کمتر از جمعیت فعلی حزب الله که بیش از همیشه ی تاریخ است. ما پیروزیم چون دنیا را محل عبور می دانیم و دعای قنوتمان شهادت است. ما پیروزیم چون نسبتمان را با رهبری نسبت یاران حسین علیه السلام با آن حضرت می دانیم. ما پیروزیم چون خدا فرمود ان حزب الله هم المفلحون و ان جند الله هم الغالبون. دشمن از شدت بغض بمیرد که ما تا آخرین نفس ایستاده ایم. امروز روز ناامیدی نیست امروز روز همت دوباره و تلاش بیشتر از قبل است. نبودیم که ببینیم حال رزمندگانی را که بعد از شکست عملیات همین گونه مثل ما بغض می کردند ولی حال خودمان را با آنها یکی می بینیم. همانطور که آنها کوتاه نیامدند و دست از مبارزه نکشیدند ما نیز راهشان را ادامه می دهیم چون ما و آنها هم حالیم. ببخشید خیلی دلم غصه داشت اینجا را بهترین جا دیدم که درد دل همه بچه های حزب الله را بگم. ببخشید که خیلی پراکنده گویی کردم. التماس دعا یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای هاشمی با همه‌ی ضعف‌هایی که دارد این‌طور نیست که گمان کنیم مقابل رهبری ایستاده است، در عین آن‌که مقام معظم رهبری فرمودند: از بعضی جهات با ایشان اختلاف نظر دارم. از طرفی مردم تهران در مقابل دو لیست قرار گرفتند و همین‌که نخواستند به لیستی رأی دهند که سرلیست آن آیت اللّه یزدی بودند؛ عملاً به لیست دیگر رأی دادند. و این نه مقابله با رهبری است و نه پیروی از دشمن. موفق باشید

15103
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزيز. خواستم تحليل شما از نتايج خبرگان، مجلس شوراي اسلامي (كل كشور) و مجلس شوراي اسلامي (تهران) را بدانم. ظاهراً رفتار انتخاباتي مردم تهران با ساير نقاط كشور تفاوت داره. سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد انتخابات خبرگان که در کلّ کشور حتی در تهران، جهت‌گیریِ غالب با نظر به روح اصول‌گرایی به صحنه آمده است حتی همان‌هایی که در لیستی بودند که آقای هاشمی در رأس آن قرار داشت. و در مورد اصلاح‌طلبان و روح اصلاح‌طلبی؛ باید چند نکته را از هم تفکیک کرد. اول این‌که این نوع گرایش به اصلاح‌طلبی که امثال آقای دکتر عارف سرلیست آن است، غیر از آن اصلاح‌طلبی است که نظر به امثال آقای میرحسین موسوی دارد. و از این جهت می‌توان گفت جریان اصلاح‌طلبی از آن روحیه عبور کرده است، ولی نه به معنای آن‌که از وضعیتِ سکولاریته‌ی تاریخی که جهان را فرا گرفته است، آزاد شده باشد. نکته‌ی دوم موضوع اصول‌گرایی ما است که از یک طرف در همان وضعیت سکولاریته قرار دارد با کمی چاشنیِ تدیّن، و از طرف دیگر در دوره‌های قبل نشان دادند آن‌طور که شایسته‌ی انقلاب است، پرورش لازم نداشته‌اند و گرفتار یک نوع فقر فکری و عدم احساس حضور تاریخی هستند. و سومین نکته که از همه مهم‌تر است روبه‌روشدن با وضعیتی است که سکولاریته‌ی پنهان، به‌خوبی در کلیّت انقلاب توسط اصحاب فکر و فرهنگ تبیین نشده است و ما به خودآگاهیِ تاریخی نسبت به آن، دست نیافته‌ایم در آن حدّ که وضعیت خود را درست درک کنیم و به مردم خود افقی ماوراء وضعیت روحِ سکولاریته‌ی جهان معاصر را نشان دهیم تا در مقابل وعده‌های جریان‌های متجددمآب، از خود شیفتگی نشان ندهند. ما هنوز متوجه نیستیم که نگاه سکولاریته یک موضوع تاریخی است و باید با نظر به امکان‌های خود و بدون عجله و با برنامه‌ریزی‌های عمیق از آن عبور کنیم. هنوز نمی‌دانیم در چه محدوده‌هایی برای تحقق انقلاب اسلامی باید عمل کرد؛ وضعیت خود را درک نکرده‌ایم و متأسفانه امید به نتایج زودبازده داریم.  باید نسبت به وضعِ موجود خود که بین انقلاب اسلامی و فرهنگ تجدد قرار گرفته‌ایم، به طور جدّی فکر کنیم. ما نمی‌توانیم چشمِ خود را بر روی جذبات فرهنگ غربی ببندیم مگر آن‌که مردم خود را به جذباتی بس عالی‌تر آشنا کنیم. امروز در مقابل آتشفشانی از امیالِ نفس امّاره قرار داریم که به قول شهید آوینی: در مقابل این آتشفشان هر خانه‌ای امکان مقاومت ندارد، باید «خانه‌ای در دامنه‌ی آتشفشان بنا کرد» تا سنگ‌بناهای آن خانه در مقابل توده‌های مذاب آتشفشان، بتوانند مقاومت کنند، وگرنه همواره ما خواسته یا ناخواسته در ادامه‌ی زندگی غربی روزگار می‌گذرانیم و طعم خوش آزادگی از مناسبات دنیای غرب را به جان خود نمی‌رسانیم. ما از آن جهت مأیوس نیستیم که انقلاب اسلامی بابِ تفکر نسبت به غرب را به ما آموخته است و راهِ عبور از زمستانِ نیهیلیسم را در مقابل ما باز گذاشته. تندبادهایی در حالِ وزیدن است، ولی مقاومت نیز فراموش نگشته. با حضور در تاریخی که از طریق انقلاب اسلامی شروع شد نه‌تنها از دوقطبی‌های القایی عبور می‌کنیم بلکه معنای زندگی در انقلاب اسلامی را اصالت می‌دهیم. در ضمن نظر جنابعالی را به جواب سؤال‌های شماره‌ی 15090 و 15100 جلب می‌نمایم. موفق باشید

15100
متن پرسش
استاد عزیز سلام: چرا مردم به اصلاح طلبان و جبهه مقابل رهبری رای دادند؟ ریشه ی این حرکت و انتخاب از کجاست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان گفت رأی‌دادن به اصلاح‌طلبانی مثل آقای دکتر عارف به معنای رأی‌دادن به جبهه‌ی مقابل رهبری است! مردم آقای دکتر عارف را روشنفکری می‌دانند که معتقد به ارزش‌های انقلاب و اسلام است و هیچ نسبی با جریان فتنه ندارد، ولی در عین حال روش  ِ متجدد مآبانه‌ی خود را دارد. در ضمن نظر جنابعالی را به جواب سؤال 15103 و 15090جلب می‌نمایم. موفق باشید  

15088
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: استاد عارض ام خدمتتون،صلاح هست که طلبه ها وارد جریانات سیاسی شوند به همان کیفیتی که حضرت آقا فرمودند؟ جزئیات اش رو میشه شما بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضع‌گیری‌های کلّی و فهم جایگاه کلّی حادثه‌ها و جریان‌ها لازم است در جریان‌های سیاسی حاضر باشید ولی در مسائل جزئی باید مواظب بود قرار نگیرید و به تعبیر مقام معظم رهبری، دشمن‌شناسی را فراموش نکنید. موفق باشید

15083
متن پرسش
سلام استاد: نوکرتم. شبهه ای برام پیش اومده: الان جدیدا یه عده میگن آقا صددرصد پرچم انقلاب رو میده به امام زمان (عج). یه عده دیگه ام که بیشترشون طرفدار روحانی اند میگن نه. امکان داره رهبر بمیره و نتونه برسونه. پس رهبر بعدی میرسونه و... خود روحانی ام گفت اینو. یه عده دیگه ام میگن. حضرت امام خودش گفته بوده بعد از من سیدی این انقلاب رو به دست صاحب اصلیش می رساند... حالا من گیج شدم. کدومو باور کنم؟ کی راست میگه. هرکدومشون یه ذره راس میگن یه ذره اشتباه. خیلی ذهنم درگیر شده. حدیث کذب الوقاتون چیه پس؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما هرچه می‌بینیم نور حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» را در کلام و قلب مبارک حضرت آیت اللّه‌خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» می‌بینیم. و از حضرت حجت«علیه‌السلام» تشکر می‌کنیم که بر ما منت گذاشته و چنین نایبی را در این تاریخ، پرورانده است. بقیه را هم به عهده‌ی حضرت حجت«سلام‌اللّه‌علیه» می‌گذاریم. حضرت این ملت را رها نمی‌کنند، آقا از این ملت گله ندارند، ایشان ضعف‌های کوچک را به چیزی نمی‌گیرند که از مددهای بزرگ ما را محروم کنند. موفق باشید

15061
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد. بحمدلله تا عیدِ انتخابات کم مانده است. بهمین منظور سوالی داشتم: 1. همانطور که آقا فرمودند: نفوذی فقط کسی نیست که خودش بداند چه می کند. برخی نفوذی اند و نمی دانند چه می کنند. حال با توجه به این جمله. ما اگر ببینیم آقای «ه‌» که برای خودش از لحاظ علمی عالِمی است. از لحاظ سیاسی هم کم سابقه نیست که بگوییم ندانسته و گولش زده اند. به این افراد و امثال آن هم ما باید بگوییم نفوذی که خودشان نمی دانند؟ بنظر بنده کاملا واضح است که خودِ طرف می داند. چطور می شود که از کسی هم سعودی ها حمایت کنند. هم شبکه کلمه. هم بی بی سی. هم برخی عناصر ضد دینی. هم برخی عناصر ضد انقلابی. هم طرفداران داعش. هم انگلیسی ها. هم امریکایی ها و... بعد ما بگوییم این آدم نفوذی است که خودش نمی داند؟! اصلا امکان ندارد. به نظرم مصداق حرف حضرت آقا به سران فتنه و بزرگان فتنه باز نمی گردد و فقط به آنهایی که گول اینها را خوردن باز می گردد. خواستم نظر شما را هم بدانم. ممنون. بنده که در این چند وقت چه در سخنان خود چه خصوصی چه عمومی به مردم فهماندم که: حواستان باشد از کسی که حمایت شده ی دشمن باشد هیچ خیری در نمی آید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور حضرت آقا نفوذ فرهنگی است که فرهنگ سکولار را حتی ناخودآگاه مورد اهمیت قرار می‌دهد دشمن برای نفوذ کاری می‌کند که دیگر انسان‌ها جویای حقیقت نباشند تا جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی که در مقابل فرهنگ تجدد، تأکید بر حقیقت است، برای انسان‌ها بی‌معنا شود. دشمن در امر استحاله انقلاب، کاری می‌کند تا آن‌چه را ملت ما بر اساس آن انقلاب کرده‌اند از درون پوک کند. برای رسیدن به این هدف، سعی دارد حقیقت را نسبی نشان دهد تا عملاً انسان به جای خدا بنشیند و اهداف نفس امّاره‌ی انسان‌ها اصالت پیدا کند. در این حال جایگاه انقلاب اسلامی برای چنین انسانی معنا ندارد تا ولایت فقیه که رکن رکین نظام است معنا داشته باشد. آن‌چه می‌ماند ولایت علوم تجربی و تکنولوژی است. این نوع نگاه، نگاه کسانی است که خودی نیستند و خداوند در مورد آن‌ها توصیه می‌کند: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفي‏ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ.....‏» اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! محرم اسرارى از غير خود، انتخاب نكنيد! آن‌ها از هرگونه شرّ و فسادى در باره‌ی شما، كوتاهى نمى ‏كنند؛ آن‌ها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشيد، نشانه‌ی دشمنى‌هاى‌شان ‏از كلام آن‌ها آشكار است؛ و آنچه در دل‌هايشان پنهان مى ‏دارند، از آن مهم‌تر است. (آل عمران/118). موفق باشید  

15046
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: استاد با توجه به این که در مصاحبه تان شعار مرگ بر آمریکا را نوشته بودید و چند وقتی است ذهن بنده را مشغول ساخته و سخنان دیگران را هم می شنوم مبنی بر اینکه چرا با وجود ارتباط با آمریکا ما مرگ بر آمریکا می گوییم از شما خواهش می کنم نظرتان را راجع به این شعار برای بنده ارسال فرمایید البته بنده به این افراد متذکر شدم آمریکا شخصی نیست بلکه یک فرهنگ است که مقابل فرهنگ دینی است و ما این فرهنگ را محکوم می کنیم البته این به عقل ناقص بنده خطور کرده است. با تشکر اجرکم عندالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش مقام معظم رهبری؛ «ما نمی‌خواهیم برای خودمان دردسر بیخودی درست کنیم، بعضی‌ها نگویند شما مدام آمریکا را وادار می‌کنید و تحریک می‌کنید، نه! آمریکا تحریک نمی‌خواهد، آمریکا دشمن است». با توجه به این سخنان است که باید تلاش کنیم دشمن، گم نشود وگرنه غافل‌گیرانه ضربه‌ای می‌خوریم که به‌راحتی به تعادل اولیه‌ی خود برنمی‌گردیم. مذاکره تنها برای آن بود که بهانه را از دست دشمن در رابطه با تسلیحات هسته‌ای بگیریم، وگرنه فرهنگ مقابله با استکبار برای ما همیشه باید پا برجا باشد. موفق باشید

15041
متن پرسش
سلام: علامه مصباح رو تو بی بی سی چند روز پیش گفتن: رای ندید. میگم استاد. یعنی انقد. علامه مصباح به ضرر اینا بوده؟ مگه چیکار کرده استاد؟ اینکه میگن شهید مطهری زمان بخاطر همینه نه؟ ما که زیاد از بحثای تخصصی سر در نمیاریم. فقط علما رو دوست داریم خیلی.. یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین کار را می‌کنید که علمای انقلابی را که متخلق به اخلاق و تقوا هستند، دوست می‌دارید و به اندکْ بهانه‌ای آن‌ها را نفی نمی‌نمایید. حالا معلوم می‌شود ریشه‌ی آن‌همه تخریبِ سال‌های گذشته که نسبت به چنین علمایی می‌شد، زیرِ سرِ دشمن بود. آیت اللّه مصباح با سخنرانی‌هایی که در زمان دولت اصلاحات در نماز جمعه‌ی تهران انجام دادند، دشمن را از نقشه‌هایش ناکام گذاشتند و حال او از سر عصبانیت چنین سخنانی را می‌گوید. به گفته‌ی جناب آقای دکتر سعید جلیلی: «حضرات آیات جنتی، یزدی و مصباح هستند که در مواقع حساس عماروار کنار رهبری می‌ایستند». موفق باشید

15020
متن پرسش
با عرض سلام: اگر کسی پس از بررسی نتواند حقانیت شریعت امروزی را درک کند لذا به احکام اسلام عمل نکند، اما حقانیت امام و انقلاب و رهبری برای او روشن ترین و بدیهی ترین امر باشد لذا پای امام و رهبری بایستد، و در همین حالت بمیرد، مرگ او به چه کیفیت است؟ در برزخ و قیامت چه حالی دارد؟ و چگونه محشور می شود؟ ممنون از وقتی که می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این فرد ذهنیتی از شریعت دارد وگرنه حتماً پایِ دین هم می‌ایستاد. مشکل از ما است که دینی را به این افراد نشان داده‌ایم که جوابگویِ عقل و فطرتشان‌ نیست. موفق باشید

14977
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت جنابعالي: در چند جا ديدم شما از مرحوم ايت الله مشكيني خيلي تعريف مي كنيد و با تعابير بلند از ايشان ياد مي نماييد آيا دليل خاصي دارد چون تا جايي كه بنده اطلاع دارم جايي مطلب خاصي از ايشان بيان نشده مثل بزرگاني مانند آيت الله بهاالديني يا آيت الله بهجت عليهما الرحمه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ، راهِ رجوع به خدا مطابق این تاریخ گشوده شد، راهی که ذیل شخصیت الهی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از یک‌طرف نظر به حقیقت دین و سیره‌ی اولیاء معصوم می‌افتد – به شکل حقیقی آن و نه اعتباری – و از طرف دیگر مقابله با شیطانی مجسم یعنی استکبار جهانی. و حضرت آیت اللّه مشکینی آن ولیّ الهی، به‌خوبی آن راه را شناخت و طی کرد و راه‌های هفتگانه‌ی آسمان‌های غیب در مقابلش گشوده شد. عرفانی که باید در این تاریخ دنبال فرمایید، در متن این تاریخ ظهور کرده است و باید با عارفانِ این تاریخ راه را ادامه داد. به گفته‌ی حضرت امام: «پيروزى معنوى و مادى مرهون اسلامى بودن انقلاب و مردمى بودن و توجه مردم به اسلام و تحول روحى عظيمى است كه خداوند در اين ملت، معجزه‏ آسا ايجاد فرمود، از آن جمله اين جوانان بسيار عزيز در سطح كشورند كه ناگهان با يك جهش برق‏ آساى معنوى و روحى با دست رحمت حق تعالى از منجلابى كه براى آنان با دست پليد استكبار جهانى كه از آستين امثال رضا خان و محمد رضا خان و ديگر سرسپردگان غرب يا شرق تهيه ديده بودند، نجات يافته و يك شبه ره‏ صد ساله‏ را پيمودند و آنچه عارفان و شاعران عارف پيشه در ساليان دراز آرزوى آن را مى‏ كردند، اينان ناگهان به دست آوردند و عشق به لقاء اللَّه را از حد شعار به عمل رسانده و آرزوى شهادت را با كردار در جبهه‏ هاى دفاع از اسلام عزيز به ثبت رساندند و اين تحول عظيم معنوى با اين سرعت بى‏ سابقه را جز به عنايت پروردگار مهربان و عاشق‏ پرور نتوان توجيه كرد». آری! در متن انقلاب اسلامی کسانی شکوفا شده‌اند که عارفان بزرگ در مسیر فنایِ ذات، سال‌ها به دنبال آن بودند ولی اینان اولین مسئله‌ای که با خود حلّ کرده‌اند از یک طرف، ندیدنِ ابزارهای جهان استکباری بود و از طرف دیگر، زیرِ پاگذاشتن بدن خود در هر شکنجه‌ای که به آن‌ها می‌شد. بدین لحاظ است که معتقدم جناب حاجیه‌خانم مرضیه دباغ راه‌های صدساله را یک‌شبه طی کرده است و در عرفانِ گشوده‌شده توسط امام خمینی، حجاب‌های بین او و آسمان‌های هفتگانه مرتفع شده است. باید در نگاه به عرفان و عرفا در این تاریخ بازخوانی کنیم. موفق باشید

14980
متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: استاد سوالاتی مبنی بر اینکه رهبری در زمان انتخابشان برای رهبری مجتهد نبودند یا اصلا الان هم مجتهد نیستند مطرح می شود یا می گویند چرا رساله ندارند. اگر می شود با ذکر سند برای بنده شرح دهید که بتوانم دفاع کنم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک مسئله‌ی روشنی است که حضرت آقا قبل از انقلاب «رسائل و مکاسب» تدریس می‌کردند و درس خارج داشته‌اند و از همان اول انقلاب، همه، درجه‌ی علمی ایشان را اجتهاد ثبت کرده‌اند و این ربطی به رساله‌ی عملیه‌داشتن ندارد!! موفق باشید

14943
متن پرسش
سلام: نظر شما در مورد لیستی رأی دادن چیست؟ آیا وقتی برخی را فاقد صلاحیت می دانیم می توانیم به صرف جلوگیری از ورود احتمالی رقیب خطرناک به لیست اصولگراها رای دهیم؟ بعضی ها می گویند جمله ی رهبری که چند روز پیش گفتند که مواردی که نمی شناسم به لیست اعتماد می کنم کنایه ای بود برای اینکه مذهبی ها به لیست اصولگراها رای دهند؟ می گویند چرا رهبری در این مقطع این کلام را گفتند. پس لابد منظوری داشتند. خلاصه شما اگر در تهران می بودید و برخی افراد را فاقد صلاحیت می دانستید باز هم به لیست رای می دادید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از صحبت مقام معظم رهبری بر نمی‌آید اگر واقعاً برای شما مشخص شده که فردی در لیست اصول‌گرایان فاقد صلاحیت است، به او رأی دهید. فرمودند وقتی بعضی را نمی‌شناسم، به صاحبان لیست که مورد اعتمادند، اعتماد می‌کنم. و در مورد تهران به‌خصوص با اعتمادی که به جناب آقای دکتر حداد عادل هست، و با توجه به محذوراتی که آن عزیران دارند، نباید به راحتی از آن لیست عبور کرد. موفق باشید

14901
متن پرسش
سلام استاد: با عرض تبریک به مناسب ایام الله دهه فجر. یک سؤال مدتهاست به ذهن بنده آمده است و راهی برای کسب خبر درباره آن ندارم. شاید شما بتوانید به بنده کمک فرمایید. می خواستم ببینم آیا گزارشی درباره پیامد و عکس العمل فرهنگی و علمی و نه سیاسی نسبت به نامه تاریخی حضرت امام (ره) به گورباچوف در دست هست؟ چیزی که مسلم است در کشورهای بزرگ مثل روسیه و آمریکا نسبت به چنین وقایعی ساده نمی گذرند و محافل علمی درباره این رخدادها عکس العمل متناسب نشان می دهند. خیلی خوب است در این باره یک رصد دقیق انجام شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که اطلاع دارم برخورد اولیه‌ی جناب گورباچف با جوابی که توسط وزیر امور خارجه‌اش فرستاد، یک جواب دیپلماتیک بود. ولی بعداً که بحران شوروی شروع شد و معلوم گشت واقعاً باید مارکسیسم‌لنینیسم را در موزه‌ها سراغ گرفت، گورباچف در مصاحبه‌ای به نحوی احساس پشیمانی کرده بود که درست با آن نامه برخورد نکرده. ولی نامه در کشور روسیه تأثیر خود را در آن حدّی که ظرفیت آن کشور اجازه می‌داد، گذاشت. به طوری که امروز گرایش جریان‌های سیاسی آن کشور به شیعه، یک گرایش مثبت است به نحوی که ملاحظه کردید جناب پوتین در این سفر اخیر قرآن خطی بسیار نفیسی را به عنوان بهترین هدیه تقدیم رهبری نمود و این معنای بسیار زیادی در دنیای جدید به همراه دارد و در نشستی هم که با مقام معظم رهبری داشتند سخن‌ها بسیار ماوراء عرف دیپلماتیک رد و بدل شد. موفق باشید   

14853
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما راجع به این خبر چیست؟ نفوذ ایران کجا و رژیم‌های پادشاهی عرب کجا؟ کشورهای عرب نمی‌توانند اشتباهات خود را گردن ایران بیندازند. به گزارش افکارخبر، روزنامه العرب چاپ لندن با درج این تحلیل نوشت: ایران توانسته وجود خود را به طور کامل به منطقه تحمیل کند. ایران طبق معمول با در پیش گرفتن سیاست، صبر و قدرت سمبلیک مذهبی در نهایت درصدد تحقق بخشیدن به دستاوردهای خویش است. ایران توانست یک عرب مانند محمدباقر صدر را جذب خود کند که علنا گفت «در (امام) خمینی ذوب شوید همچنان که وی در اسلام ذوب شده است.» اما اعراب یک شیعه عراقی را با پول خریداری کرده تا از عربستان ستایش کرده و به ایران دشنام دهد. هیچ‌کس نمی‌داند سود حاصل از این کار چیست. العرب می‌افزاید: صدام حسین هزاران تن از شعرا و نویسندگان مزدور را جمع می‌کرد تا به (امام)خمینی دشنام دهند. چه نتیجه‌ای به دست آمد؟ چرا ما بر تکرار اشتباه خود اصرار داریم؟ آیا بهتر نیست اندیشمندان شیعه عرب را جلب کنیم تا واقعیت‌ها را برای ما بازگو کنند؟ ایران بخش اندکی از سیاست را با اصول و اعتقادات بسیار درهم آمیخت در حالی که اعراب سیاست بسیاری را با بخش اندکی از اصول و اعتقادات درهم آمیختند. این روزنامه عرب زبان خاطر نشان می‌کند: تلاش عربستان برای ایجاد ائتلاف سنی بسیار عالی است اما عمان توافق هسته‌ای را به ایران تبریک گفت و وزیرخارجه عمان علنا گفت که کشورش درصدد ایجاد مشکلات با ایران نیست. کویت نیز دارای روابط قوی با تهران است. مصر نیز سرنوشت سوریه را نصب‌العین خود قرار داده و خواستار مشکل‌آفرینی با ایران نیست. دولت قطر نیز دارای سیاست شناخته شده است. ترکیه و ایران به عنوان دو قدرت تاریخی بزرگ منطقه با یکدیگر بر سر یک موضوع اساسی یعنی ایستادگی در برابر جاه‌طلبی کردها و پیشگیری از تشکیل یک کشور کرد توسط آنان با یکدیگر هم‌پیمان هستند. العرب همچنین نوشته است: باید اعتراف کنیم که روحانیون ما دارای جایگاه بسیار پایینی هستند. آنها با حقوق دولت زندگی خود را سپری می‌کنند و مانند ایران قداست و خمس و حوزه علمیه در اختیار ندارند. اعراب به شکل عجیبی ایران را مورد حمله قرار داده و می‌‌گویند انتخابات آنها سالم نیست در حالی که اعراب اصلا انتخابات ندارند. این روزنامه درباره کشورهای مرتجع می‌نویسد: ما وارد یک گردونه تاریک بی‌پایان شده‌ایم. نویسندگان عرب سالیان سال مردم عراق را بیم دادند که مرگ و خونریزی از مرزهای شرقی یعنی ایران به سمت شما خواهد آمد در حالی که ما هم‌اکنون شاهد آن هستیم که تانک‌های آمریکایی از سمت مرزهای غربی آمدند و محاصره و گرسنگی از سمت اعراب و داعش و القاعده از سمت غربی‌ها با مرگ و خونریزی به سمت عراق و عراقی‌ها رهسپار شدند. نویسنده خاطر نشان کرد: (امام) خمینی در یک آپارتمان ساده زندگی می‌کرد و بر روی زمین می‌نشست در حالی که مشهورترین رهبر شیعه طی هفت قرن گذشته به شمار می‌رفت و وقتی از دنیا رفت ایرانی‌ها برای او ضریح و زیارتگاه ساختند اما شاه و صدام در قصرهای آن‌چنانی زیستند اما در یک گور وحشتناک‌ جا گرفتند و در تنهایی جان دادند. پیام ماجرا این است که مجد شیعه زوال‌ناپذیر است و شیعیان همچنان در اندیشه احیای مرقدهای ائمه خود در قبرستان بقیع هستند و به اعتقادات خود متعهد و وفادار هستند و می‌گویند که مورد عنایت خداوند قرار دارند. سیدمحمدباقر صدر در تاریخ 1980/4/9 اعدام شد و در تاریخ 2003/4/9 بغداد سقوط کرد و حاکمیت اهل تسنن بر عراق پایان یافت. شیعیان می‌گویند این موضوع یک تصادف نیست بلکه حکمت الهی در آن نهفته است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر دلیل که این مقاله نوشته شده باشد، چه برای ترساندن آل سعود و هوشیاری بیشتر آن‌ها نسبت به خطر ایران، و چه اقرار به بعضی از حقایق. این سنت الهی است که ایران در این تاریخ با چنین مواضع توحیدی و حکیمانه‌اش در آینده حضوری فعّال خواهد داشت. موفق باشید 

14859
متن پرسش
سلام استاد گرامی: می خواستم نظرتان را در مورد این صحت خاطره که دکتر احمدی از حضرت علامه (رض) نقل فرموده اند بدانم و در صورت صحت آن تغییر نظر علامه در مورد غرب چگونه ارزیابی می فرمایید. سپاسگزارم. خاطره دکتر احمد احمدی از علامه طباطبایی: سال 1356 که آقای طباطبایی به خاطر بیماری پارکینسون آمدند که بروند انگلیس برای مداوا، مرحوم شهید قدوسی به من تکلیف کرد که همراه آقای طباطبایی بروم انگلیس. بنده 15 روزی در لندن خدمت ایشان بودم. بعد از 15 روز من آمدم و آقای مطهری به جای بنده، همراه آقای طباطبایی ماندند. یک ماه هم آقای مطهری ماندند. آقای طباطبایی به حق انسان کامل و وارسته‌ای بود. و من همین آلان هم با او زندگی می‌کنم. عصر روز یکشنبه‌ای بود که قرار بود من فردایش بیایم ایران و آقای مطهری به جای من می‌ماند. ما رفتیم بیرون برای قدم‌زدن. کلید اتاق هتل ماند توی اتاق. آن زمانها، هتلداران کلید یدکی نداشتند. موقع برگشتن ما به مشکل خوردیم. دیدیم کلید مانده توی اتاق. من رفتم سراغ مسئول اطلاعات هتل. گفت: باید بروید سراغ پلیس. من رفتم به پلیس اطلاع دادم. گفت: برو من می‌آیم. پرسیدم: کی؟ گفت: 15 دقیقه دیگر. 15 دقیقه دیگر آمدند. دو تا پلیس آمدند. خیلی به آقای طباطبایی احترام کردند. گفتند: دو راه دارد. یا تا فردا صبر کنید تا کلیدساز بیاید و یا اجازه دهید در را بشکنیم و زبانه را در بیاوریم و شما هم خسارت بدهید. من به آقای طباطبایی گفتم چه کنیم؟ گفت: ما هرجا برویم بیشتر از خسارت خرجمان می‌شود. در راه بشکنند. در را شکستند و 17 پوند هم ما خسارت دادیم. موقع رفتن، پلیس خیلی به آقای طباطبایی احترام گذاشت. همان جا من به ایشان گفتم: حاج آقا شما در نوشته‌هایتان خیلی به اروپا تاخته‌اید. اگر قبلا آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به اینها می‌تاختید. فرمود: نه. توجه می‌کنید. فرمود: نه. یعنی یک انصافی در این مرد عالی مقام بود و آنچه را که حق می‌دید، آن را درست می‌انگاشت و آنچه را که نادرست می‌دید، طرد می‌کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی با برخورد پلیس انگلستان که با یک روحانی داشت، متذکر این امر شدند که بین تفکر سکولار و آدم‌های غرب، تا آن‌جا که ممکن است باید تفکیک قائل شد. اکثر آدم‌های غربی مثل همه‌ی آدم‌های دنیا بر اساس فطرت الهی خود به دنبال حق و حقیقت‌اند و این غیر از نظام سیاسیِ حاکم بر کشورهای غربی است. به طوری که ملاحظه کردید در سفر اخیر رئیس دولت یونان، رهبر انقلاب به ایشان نیز نظر خود را مطرح کردند که چگونه رئیس دولت اخیر یونان از فضای سیاسیون غربی تا حدّی فاصله دارد. موفق باشید

14835
متن پرسش
سلام استاد: همانطور که مطلعید برای علامه طباطبایی شایعه ای ساخته شده و در حال پخش است. مبنی بر اینکه ایشان ضد ولایت فقیه بوده اند! لذا برای اطلاع شما استاد محترم و دوستان عرض کنم: مصاحبه ای در این رابطه با شاگرد ایشان جناب آیت الله تحریری شده است که بسیار مفید است و تمام شبهات پاسخ داده می شود. لذا از دوستان و شما خواهشمندم به این سایت زیر سری بزنید: http://www.rajanews.com/news/227569 مرا ببخشید بخاطر بی ادبی... التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همين‌طور است كه استاد فرموده‌اند. علامه‌ي طباطبايي مثل همه‌ي فقهاي بزرگ متوجه‌ي ولايت فقيه در زمان غيبت‌اند، تفاوت در نوع ا ثتنباطی است که از متون دینی دارند. موفق باشید

14813
متن پرسش
با سلام و تشکر از پاسخ قبلی شما: نظر علامه طباطبایی در مورد ولایت فقیه و ولایت مطلقه فقیه چیست؟ گروهی که معروف شده اند به .... می گویند که علامه ولایت فقیه را قبول نداشتند. این مسأله صحت دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متوجه سخن علامه نشده‌اند، زیرا علامه مثل همه‌ی علماء قبول ندارند که فقیه جای حاکم بنشیند. اینان این سخن علامه را حمل بر عدم اعتقاد ایشان به ولایت فقیه دانسته‌اند. خوب است در این مورد به قسمت آخر کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «مبانی حکومت دینی» رجوع فرمایید. موفق باشید

14736
متن پرسش
سلام علیک استاد: خسته نباشید. برخی از افرادی که اهل تحلیل سیاسی هستند می فرمایند آقای مصباح که در جریان انتخاب آقای جلیلی ایشان را به عنوان کاندید معرفی کرد با ادعای ولایی بودن بر خلاف رهبری عمل کردند زیرا رهبری این همه فرمود که وحدت اما جبهه ی انقلاب با معرفی ایشان بر خلاف رهبری عمل کردند و این شد که امروز نتیجه ی آن را در کشور می بینیم که این اختلافی که در میان درست کردند اگر واقعا اینان خود را ولایی می دانستند و با بصیرت اینگونه عمل نمی کردند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که حفظ وحدت به معنای آن نیست که آن‌چه را انسان حق می‌داند مطرح نکند و مقام معظم رهبری نیز چنین چیزی نمی‌خواهند که با حفظ وحدت مثلاً جریان‌های اصول‌گرا نامزدهای مورد نظرشان را مطرح نکنند! با طرح دکتر جلیلی معلوم شد انقلاب در چهره‌های سیاسیِ خود کسانی را دارد که به‌خوبی در امور اجرایی مطابق اهداف انقلاب عمل کنند. موفق باشید

14725
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: کسی که در مقابل حکومت جمهوری اسلامی بایستد، گناهش با کسی که در مقابل حکومت حضرت علی (ع) می استاد چه نسبتی دارد؟ مسلمانی که در مقابل ولی فقیه جمهوری اسلامی می ایستد با مسلمانی که در مقابل امیرالمومنین (ع) می ایستاد چطور؟ آیا چون آنجا حضرت علی (ع) بود عقوبت اخروی اش سنگین تر است؟ یا اینکه هر دوجا چون در مقابل حق ایستادند یک عقوبت دارد؟ مثلا اینکه خیلی از آیت الله ها در مقابل امام ایستادند چه گناهی دارد؟ اصلا گناه دارد؟ اگر دارد یک عقوبت کوچک یا یک عذاب بزرگ؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه‌ حقانیت انقلاب اسلامی شده باشند و مقابله کنند، عملاً با حق مقابله کرده‌اند. ولی در بسیاری موارد این افراد به ظاهرِ قضایا می‌نگرند و مخالفت می‌نمایند و نه به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی. موفق باشید

14724
متن پرسش
استاد بزرگوار سلام: بنده حقیقتا از روند فعلی سوال و جوابهای سایت از اون جهت که رنگ سیاسی دیگه به خودش نگرفته خیلی خوشحالم. واقعا خسته شده بودیم از این که این سایت وزین به انتخابات رسیدگی کنه و به توافق ژنو و بیانیه ی لوزان و .... ولی الان یه سوال برام پیش اومده که هر چند ظاهرش سیاسیه ولی واقعا از جنبه ی سیاسی این سوالو مطرح نمی کنم. حقیقتا نمیدونم رابطه ی ما با آمریکا هنوز بده؟ آیا انقلاب به اون بلوغی رسیده که دیگه در پی ارتباط با آمریکا استحاله نشه؟ آیا ارتباط ما با آمریکا مثل ارتباط ما با مثلا آلمان شده و دیگه ارتباط گرگ و میش نیست؟ به نظرتون نظر مقام معظم رهبری چیه؟ آیا آقا با روند فعلی ارتباط گیری دولت موافق هستند؟ مثلا آیا با دست دادن آقای ظریف با اوباما مخالف بودند؟ این که آقای روحانی خودشونو علاقه مند به ارتباط با آمریکا نشون میدن، بده یا خوبه؟ پیشرفت انقلاب در برهه ی کنونیه یا پس رفت انقلابه؟ ایشون هم توی سفر به نیویورک گفتند توی این دو سال رابطه ی ایران و آمریکا بهتر شده و هم توی ایتالیا گفتند می تونیم ارتباط بدون تنش داشته باشیم و اگه کلیدش دست من بود یه کاری می کردم. ببخشید وقتتونو گرفتم موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح و ذات انقلاب اسلامی ضد استکباری است و فکر نمی‌کنم دولت موجود ادامه‌ی انقلاب باشد. این‌ها بیشتر به دنبال کشوری هستند که در ادامه‌ی فرهنگ مدرنیته، مردم آن کشور مرفه باشند و در عین حال نماز هم بخوانند. ولی ذات انقلاب اسلامی و مردم انقلابی در راستای مبارزه با استکبار که آمریکا امروز نمونه‌ی کامل آن است، معنا پیدا می‌کنند و به این شکل تاریخی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شروع کردند؛ ظهور می‌کند و ادامه می‌یابد. موفق باشید           

14722
متن پرسش
سلام استاد: شرمنده در سوال 14714 گفتم که جواب سواله 14614 دستم نرسیده اما سایت را چک کردم جوابتان را دیدم اما در ایمیلم نیامده بود که مهم نیست چون جواب را دیدم و شصت درصد راه را نشانم داد خیلی ممنون. اما هنوز سوالاتی در ذهنم هست که عرض خواهم کرد: 1. در جواب قسمت اول فرمودید که از فضای رسانه ای غافل نباشید اما آخه چه جوری می شود به اخبار این رسانه ها اعتماد کرد درسته که تلویزیون خودمان اخبار دروغ نمی گوید اما همه چیز را هم نمی گوید و برای آگاهی یافتن از بقیه ی رویداد ها باید به فضای مجازی و روزنامه ها مراجعه کنم که معلوم نیست اخبارشان حقیقت دارد یا نه. 2. در قسمت دوم جواب فرمودید که به المیزان مراجعه کنید می خواستم بدانم آیا به ترجمه ی آن مراجعه کنم یا به کتابه زبان اصلی اش چون من عربی ام خیلی ضعیفه آیا اول برم عربی یاد بگیرم بعد برم سراغ المیزان خوبه؟ و آیا عربی برای المیزان در چه سطحی باید بلد بود؟ من چند جلد کتابه عربی که مکالمه ی عربی را یاد داده دارم آیا همین ها را می شود استفاده کرد یا عربی زمان قدیم را باید بلد باشم؟ اگر هم پیشنهادتان اینه که بروم سراغ ترجمه ی آن شما مترجم خوب سراغ دارید؟ و در ضمن با چه دیدی باید به المیزان رجوع کرد؟ من هنوز کتابهای شهید مطهری را نخواندم آیا باز می توانم مستقیم وارده المیزان شوم؟ 3. در قسمت سوم فرمودید مبارزه با هوای نفس چیزی جز رعایت حلال و حرام نیست من هم نظرم همینه اما پس راز این سقوط ها چیست که هر از چند گاهی سراغم می آید؟ اما بعد از هر سقوط به یک مرتبه ای خیلی بهتر از مرتبه ی قبل از سقوطم می رسم آیا این سقوط ها جای نگرانی دارد یا نه؟ یعنی ممکنه یک باره یک سقوط بکنم و دیگه نتوانم خودم را جمع کنم؟ اصلا معنای سقوط چیه استاد؟ شاید اینا سقوط نباشه و من دارم بد تعریف می کنم و راز سقوط افراد چیه حتی اونایی هم که مقاماتی داشتند سقوط کردند مثل آن شخص که در زمان حضرت موسی مستجاب الدعوه بود فکر کنم اسمش بلعم با عورا بود اگه اشتباه نکنم خب اینا چه جوری سقوط می کنند و ما چه کار کنیم که سقوط نکنیم؟ ببخشید سوال طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی با نظر به اشارات مقام معظم رهبری فضا دست‌تان باشد می‌توانید با رجوع به فضای رسانه‌ای در آگاهیِ تاریخیِ خود به‌سر برید 2- اگر طلبه نیستید سراغ ترجمه‌ی آقای موسوی همدانی بروید ولی با روشی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض شده است 3- اگر صادقانه رعایت حرام و حلال الهی بشود نور قلب محمّدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در قلب شما می‌افتد و شیطان در نهایت ناکام می‌ماند. موفق باشید

14688
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: ببخشید اگر وقتتان را می گیرد ولی واقعا پاسختان برای دردمندی چون من دواست: سوال 1) نسبت بین «شاگردان یک استاد» با «خود آن استاد» در عرفان چیست و آیا می توان از ویژگی های شاگردان استاد به ویژگی های خود استاد پی برد؟ اگر منشی در شاگردان استادی عمومیت به نحو اکثر باشد آیا می توان به دستگاه فکری استاد تعمیم داد؟ سوال 2 ) عقلانیتی که باید با آن سلوک کرد و مقدمه ی سلوک است چه نوع عقلی است و به طور عملی و روشن و مشخص میشه بفرمایید منظور از شروع سلوک با "عقل" چیست ؟ (آیا منظور مباحث کلامی یا شاید فلسفی یا احیانا استدلال های موجود در این علوم ... ؟) و خواهشا بفرمایید که آیا وجود این عقلانیت برای سلوک ضروری است یا صرفا مطلوب است؟ سوال 3) نسبت دستگاه های عرفانی ای مثل دستگاه فکری علامه حسن زاده آملی یا دستگاه فکری بعضی دیگر که در این راه تلاش می کنند، با عقل سلوکی چیست؟ آیا چنین عقلی ، "ثمره ی" سلوک با دستگاه فکری این حضرات است؟ و می شود این عقل، به جای مقدمه ی سلوک، در جایگاه "ثمره" باشد؟ سوال 4) از مواضع سیاسی بزرگانی چون علامه جوادی عاملی یا ...، کدام نتیجه حاصل می شود؟ میشه نتیجه گرفت با اشتباهات فاحش خودمون، همچنان میتونیم عارف باشیم؟ یا نتیجه بگیریم به بقیه ی گذاره های عارفان هم باید با وسواس بیشتری نگریست؟ یا مثلا بگوییم شاید ما مطلق گرا هستیم که حق را در یک جبهه ی سیاسی یافته ایم و اشتباه است که فتنه گران را به کل رد می کنیم و این نقص از ماست؟ استاد بزرگوار این سوال خیلی برایم مهم است چون اشتباهات فاحشی در برخی مواضع از بزرگان دیدم و می خواهم بدانم چه جایی باید برای آن اشتباهات قائل باشم. سوال 5) اگر انسان بزرگی، همه ی همه ی حرف هایش خلاف رهبری باشد (مثلا در زمینه ی سیاست و ازدواج و فرزندآوری و مسکن مهر و حجاب و ... ) و در لیست آقای هاشمی باشد آیا می توان حدس زد که نفوذی است یا خیر؟ آیا ضرورتی دارد برای اعتماد به بزرگان، حرف آنها را با حرفهای رهبری بسنجیم؟ یا باید فکر کنیم روی حرفشان که شاید درست باشد هرچند به مذاقمان خوش نیاید؟ باتشکر. واقعا ملتمس دعایتان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بعضاً می‌شود چنین نسبتی را پذیرفت ولی نباید آن را یک قاعده به‌حساب آورد زیرا درجه‌ی نزدیکی شاگردان به استاد متفاوت است و علاوه بر آن، روحیه‌ها یکسان نیستند 2- عقلانیتِ سلوکی بسیار بسیار متفاوت با عقل فلسفی و عقل کلامی است. آن عقلی است که حقّانیت سخن حق را تصدیق می‌کند و با رفع تعلقات و اصلاح نفس به صحنه می‌آید. لذا جناب حافظ که منوّر به آن عقل قدسی است این‌چنین می‌گوید: «حديث از مطرب و میّ‌گو و راز دهر کمتر جو / که‌کس نگشود و نگشايد به حکمت اين معما را» یعنی باید در این دنیا از مطرب و میّ که همان شادی و مستی عارفانه است، سخن گفت زیرا معمای هستی به گونه‌ای نیست که با فلسفه و علم بتوان آن را گشود. راز دهر یا معمای هستی چیزی نیست که با تفکر گشوده شود، چیزی است که بر قلبِ آماده ظهور می‌کند بدون آن‌که لازم باشد انسان رویکرد رازجویی بر عالم داشته باشد که مجبور شود با نگاه فلسفی به عالم بنگرد. حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌‌علیه» در این رابطه دارند: «اهل دل عاجز ز گفتار است با اهل خرد / بی زبان با بی‌دلان هرگز سخن‌پرداز نیست». 3- حضرت استاد علامه حسن‌زاده به عنوان یک استادِ صاحبِ سبک در سلسله‌ی عرفایی که به عرفای قبلی متصل است، صاحب همان عقل قدسی است که حق را به سبک و سیاق انبیاء تصدیق می‌کند غیر از کسانی است که به عنوان یک معلم معارف تلاش دارند تشنگان معارف اسلامی را در حدّ خودشان سیراب کنند تا إن‌شاءاللّه افراد به بزرگانی که صاحب سبک در معارف‌اند، دسترسی پیدا کنند 4- علامه جوادی با همان حکمت و عرفان‌شان، امام و انقلاب اسلامی را خوب فهمیدند و در حال پی‌ریزیِ تمدنِ واقعی اسلامی هستند. تفاوت سلیقه‌ی ایشان در امور سیاسی چندان بزرگ نیست، زیرا به‌خوبی توانسته‌اند رهبری را تصدیق کنند. آری! بصیرت تاریخی ایشان موجب شد که به‌راحتی نتوانند آقای احمدی‌نژاد را در فضای مقابله با آقای هاشمی تأیید نمایند و این به معنای تأیید آقای موسوی نبود و نیست. همان‌طور که ایشان معتقد به نفیِ آقای هاشمی نیستند که ظاهراً مقام معظم رهبری نیز چنین اعتقادی دارند. در هرحال هنر ما آن است که در امور اجتماعی و سیاسی، سلیقه‌هایی که ذیل امام و انقلاب و رهبری هستند، همه را بفهمیم و محترم بشماریم 5- همان‌طور که حضرت رضا«علیه‌السلام» می‌فر مایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ‏ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده ‏اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب كرد، سينه ‏ى او را گشاده مى‏ گرداند. تا در مديريت خود كوچك‏ترين لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مى‏ شود كه در جواب‏گويى به نيازهاى جامعه در نمى‏ ماند و غير از صواب از او نخواهى يافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى ‏گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در كار خود موفق و محكم و مورد تأييد الهى است. با توجه به این دو امر می‌فهمیم ما از طریق حضرت امام وارد تاریخ دیگری خواهیم شد که آن تاریخ، تاریخی است جدایِ تاریخی که فرهنگ مدرنیته در مقابل بشر امروز قرار داده. مقام معظم رهبری در چنین موقعیتی هستند. بنده معتقدم هرکس نتواند حقّانیت امروزینِ رهبری را تصدیق کند، در نورِ این زمانه به‌سر نمی‌برد و با محفوظات و اوهام خود در عرفانِ «انتزاعی» به‌سر می‌برد و این آن عرفانی نیست که راه ما را به سوی خدا بگشاید. موفق باشید


[1] - تحف العقول، ص 443

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!