بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24691
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: چگونه انسان متوجه شود که تقدیر او در ازدواج چیست؟ آیا می شود خداوند مودت و محبت کسی را در دل قرار دهد و فرد چندین سال بلاتکلیف و منتظر بماند و نداند که تقدیر او چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نباید خودمان را دست خودمان به خطورات و توهّمات خود دامن بزنیم. وظیفه‌ی ما آن است که هرچه خدا پیش می‌آورد را مورد استقبال قرار دهیم، نه آن‌که به جهت آمال و آرزوهای خود آن‌چه پیش آمده است را رد کنیم. موفق باشید

24689
متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: شرمنده که باز هم مزاحمتون میشم. در پی پاسخی که به سوال شماره ۲۴۶۷۲ فرموده اید و در نهایت فرمودید (همین شرایط، مأوایی است برای شما که همه‌چیز به کمک شما می‌آیند تا به آن‌چه خدا برای شما مقدّر کرده است برسید) خواستم بگویم استاد عزیزم شما ایمانتون زیاده شما با تقدیرات الهی عشق میکنین هرچند تلخ باشد به قول خودتان که در بلا هم میچشم الطاف او. اما من چه کنم که ایمان شما رو ندارم. برام واقعا سخته که این همه سختی و دست تنهایی رو بپذیرم. گاه به رحمت خدا هم در ناامیدیهایم شک می کنم. استاد عزیزم شما در مصیبتتون هم با خدا عشق میکنین. منی که عاشق نیستم چطور به این همه تلخی راضی شوم؟ به اینکه تقدیر خدا اینقدر تلخ و سخت برام رقم خورده وقتی گاهی اوقات دلم می خواهد از این شرایط بمیرم. ببخشید استاد جان وقت گرانبهاتون رو با حرفهام گرفتم. در این چند سال که اینقدر اذیت شدم کتابها و سیر مطالعاتی آثار شما این شرایط رو برام تحمل پذیر کرده. ممنونم استاد جان. خیلی التماس دعا. ببخشید مصدع شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بخواهید و نخواهید «کارسازِ ما به فکر کار ماست / فکرِ ما در کارِ ما آزار ماست» . هزار نقشه برای خودتان دارید، ولی خدایی که ربّ شما است می‌داند که شما با کدام نوع از زندگی به آن نتایجی که نیاز حقیقیِ شما است می‌رسید و در این‌جا است که به دعاهای شما در این دنیا از سر ربوبیت‌اش توجه نمی‌کند، و کار خودش را می‌کند و بعداً در همین دنیا خواهید فهمید که چرا به نامه‌ها و تقاضاهای شما گوش نداد و در آن رابطه، توحید شما برای بهترین زندگی در ابدیت چندین و چندین برابر می‌شود. لذا او به زور هم که شده امثال شما خواهران که کم هم نیستید؛ می‌خواهد بهشتی کند و شما هم در تقلایی‌اید که از این تقدیر مبارک، شانه خالی کنید، ولی او «علیم حکیم» است. می‌داند با دوستانش چه کار کند. موفق باشید

24672
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر در پی پاسخی که به سوال شماره ۲۴۶۴۸ دادین خواستم بگم مساله اصلی من نیاز جنسی نیست که فرموده اید به ثمرات عفاف فکر کنین. مساله اصلی خود تنهایی است که بسیار آزار دهنده است. اینکه دست تنها همه کارهایم را باید انجام دهم، بچه ندارم که نسلی از من در زمین باقی بماند. اینها همه سخت است. دارم زیر فشارش له میشم. گاهی فکر خودکشی از ذهنم رد می شود. از خدا می ترسم که به فکرم ادامه نمی دهم اما حقیقتا احساس یاس تمام وجودم را گرفته و واقعا از ظلمی که یکی از اعضای خانواده به من روا داشت و برای من چنین زندگی ای را رقم زد ضربات خیلی سختی خوردم. نمی دانم دیگر چطور زندگی کنم استادجان. به چه امیدی؟ با چه انگیزه ای نمی دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بنده توجه به تقدیری است که با همه‌ی این احوال، حضرت ربّ العالمین در مقابل شما گشوده که اگر به آن توجه کنید می‌یابید که همین شرایط، مأوایی است برای شما که همه‌چیز به کمک شما می‌آیند تا به آن‌چه خدا برای شما مقدّر کرده است برسید. موفق باشید

24648
متن پرسش
سلام علیکم: استاد جان. وقتتون بخیر. استاد من حدود چهل سالمه به خاطر اختلافات خانوادگی مجبورم تنها زندگی کنم. هر کاری کردم ازدواج کنم اما نشد. تنهایی نابود کننده است. خیلی احساس یاس می کنم. نمی توانم در این شرایط سخت به قرب الی الله فکر کنم. استاد جان خیلی شرایط سختیه. دلم می خواهد بمیرم. مثل شما هم ایمان قوی ندارم که در هر شرایطی عاشق خدا باشم. نه دنیا دارم نه آخرت. بسیار خسته و دل شکسته ام. سرگردان و حیرانم و روزها را به سختی شب می کنم. در عجبم چطور بعضیها به راحتی زندگی خانوادگی برایشان مهیا می شود بدون اینکه زحمتی کشیده باشند و من با این سنم زندگیم همچنان پر از تجرد و تنهایی است. تنهایی کشنده است استاد. با این همه غم چگونه رابطه ام با خدا خوب باشد؟ اگر هم تحت فشارهای روحی شدیدی که به من وارد می شود با پدرم تلخی کنم یا کسی را برنجانم یا غیبتی کنم باید قیامت جواب بدهم. نمی توانم این امتحان را پشت سر گذارم. به مشاور هم مراجعه داشته ام هیچ نتیجه ای نداشته. دیگر نمی توانم روحیه ام را حفظ کنم. خیلی از خدا شاکیم که این چه زندگی ای شد. نمی دانم چه کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به تقدیر الهی و افقی که با پذیرفتنِ آن تقدیر در مقابل‌تان گشوده می‌شود، فکر نمی‌کنید؟ به هزینه‌ای که باید برای حفظ عفت و عفاف در این شرایط می‌پردازید، و نتیجه‌ای که خواهید گرفت؛ فکر کنید. در این صورت مطمئن باشید نوعی از زندگی در مقابل شما گشوده می‌شود که به‌کلّی حسرت زندگی‌های معمولی را نخواهید خورد. به این فکر کنید که قرآن می‌فرماید خداوند به هرکس، خلقتِ خودش را می‌دهد و هرکس در خلقتِ خودش مأوایِ حقیقی را می‌تواند جستجو کند. فرمود: «رَبُنا الذی اعطاء کلّ شیئ خلقه ثم هدی». موفق باشید

24636
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: در خصوص سوال شماره ۲۴۶۱۲: استاد گرامی بسیار بسیار از شما تشکر می کنم که حوصله به خرج دادید و کمک بزرگی کردید در خصوص سوال فوق. بعد از راهنمایی و دادن ٣ جواب خصوصا جواب آخری استاد تحول عجیبی در من رخ داد و تصمیم گرفتم خواست خود را حذف و با توجه به راهنمایی شما نظر خانواده رو مقدم بدانم و تصمیم بگیرم به خواست آنها برگردم به شهر. به خانواده گفتم آرامش و دلخوشی شما مهمتر از فامیل است و آنجا که دلتون خوش است منم خوشم و بخاطر شما برمی گردیم تا شما راحت باشید. شبش رفتیم دعای کمیل گلستان شهدا استاد جان من واقعا خواست خدا رو در نظر گرفتم و گفتم خدایا هر جور صلاح می دانی ما رو در مسیری که دوست داری قرار بده و من دیگه نظرم رو به خانواده تحمیل نمی کنم و فقط فقط خواست و آرامش و راحتی آنها برایم مهم است کمکم کن و توسل به امام زمان (عج) را در نظر گرفتم. استاد اتفاق عجیبی افتاد فردای آن روز همسر و فرزندانم خودشان آمدند و گفتند ما صادقانه دوست داریم اینجا بمانیم و دودوتا چهارتایی کردیم و تصمیم گرفتیم بمانیم و از فکر برگشت برو بیرون. من شکه شدم این چه تصمیمی است که یکدفعه گرفتند. بازم به آنها گفتم هر جور راحت هستید من عمل می کنم و اگر واقعا خواست شما این است من همین جا می مانم و برنمی گردیم شهر. و به قول معروف با توکل زانوی اشتر ببند منم توکل کردم و گفتم به تصمیم شما می مانیم حالا استاد با توجه به شرح احوالات گذشته دو سوال دارم: ۱. آیا من طبق راهنمایی شما که نظر جمع رو در نظر گرفتم و تنهایی تصمیم نگرفتم آیا نیتم درست بوده که سپردم به خدا چون بعد از سپردن آرامش عجیبی به من دست داد و گفتم خدا رقم بزنه بهتره ٢. آیا این تصمیم ناگهانی آنها که کلا برعکس قبلشان بود و خودشان گفتند نه از دلسوزی و ترحم برای من بوده نه حوس بلکه خودمان انتخاب کردیم همان اراده خداست که چون سپردم دست خدا یکدفعه همه چیز تغییر کرد و این طوری نشان داد؟ بازم ممنون لطفا در سایت جواب بدید جیمیل دیر بدستم میرسه یا اصلا نمیاد. خدا خیر دنیا و آخرت به شما بدهد که کلامتان نافذ و راهگشاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  ۱. این‌جا نظرِ جمع همان نظرِ خداوند است. ۲. ان شاءاللّه تصمیم آن‌ها برایشان مفید خواهد بود. موفق باشید

24612
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: می دانم وقت شما گرانبهاست در این چند سال همیشه راهنماییهای شما در خصوص سوالات متداول هم برای من هم دیگران واقعا مفید بوده از این رو این آخرین سوال است در خصوص سوال ۲۴۵۴۰ که می پرسم. با توجه به سوال ۲۴۵۴۰ دو تا جواب در دو نوبت لطف کردید بدین صورت: باسمه تعالی: سلام علیکم: در ماندن یا به شهر رفتن به هر صورت جمع‌بندی به صورت جمعی باشد یعنی خودتان به تنهایی تصمیم نگیرید. ولی به نظر می‌آید تجربه‌ی خوبی بوده است که اولاً زندگی در شهرستان را تجربه کرده‌اید و ثانیاً با اُنس با ارحام، عواطفی را برای خود شکل داده‌اید که نیاز است تا آخر آن را حفظ کنید حال چه در شهرستان بمانید و چه در شهر. موفق باشید باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم نمی‌توان گرایش فرزندان و همسرتان را نادیده بگیرید. موفق باشید حالا آخرین سوال من با توجه به اینکه هم خانواده پدری خودم هم خانواده پدری همسرم همگی دوست دارن ما بمانیم و با توجه به اینکه با خانواده خودم که مشورت کردم متوجه شدم همسرم میلی به ماندن در آنجا ندارد و شهر رو به دلایلی چون امکانات بیشتر و وجود مکانهای مذهبی مثل گلستان شهدا از لحاظ دعا برای حفظ دینداری و وجود کلاسها و جلسات دینی بیشتر و مستقل بودن زندگی بیشتر تمایل دارد و فرزندانم بخاطر انس با دوستانشان شهر رو بیشتر دوست دارند حالا با توجه به دو جواب قبلی شما یکی راجع به ارحام و اقوام که اگر برگردم شهر رفت و آمد قطع نمیشه ولی کمتر میشه یکی هم راجع گرایش زن و فرزند که فرمودید نادیده گرفته نشه یعنی الان من با توجه به شرح کلی سوال که قبلا گفتم خواسته خانواده رو انتخاب کنم و برگردم چون گرایش دارند و دلایل خودشان که گفتم یا راه پیدا کردن خواست و اراده خدا که هم خودم هم خانومم دوست داریم خدا راه رو برایمان انتخاب کنه تو این شرایط دودلی که نمیتونیم تصمیم بگیریم رو به استخاره با قرآن بیارم و هر چه آمد عمل کنم؟ آیا پیشنهادی دارید؟ واقعا از گرفته شدن وقت شما در خصوص این سوالات پوزش می طلبم گفتم شاید اراده خدا را در جواب شما پیدا کنم چون واقعا هم آرامش و نشاط خانواده برام مهمه هم آینده بچه ها، نگرانی من فقط بخاطر آینده بچه هاست دوست دارم متدین و دیندار تربیت بشن و شوهران حلال خور و پاک و در مسیر اهل بیت و خدا نصیبشان بشه و خدای ناکرده محیط و تفکر مدرن رویشان اثر بد نگزاره که آینده آنها تغییر کنه فکر کنم جیمیلم مشکل داره جواب قبلیها در جیمیل نیومد لطفا در سایت پاسخ دهید. بازم ببخشید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تمایل ارحام، جای خود دارد ولی آن‌هایی که می‌خواهند زندگی کنند همسر و فرزندان شما می‌باشند. در این مورد استخاره جایی ندارد. در ضمن سری به جواب سؤال شماره‌ی ۲۴۶۰۴ بزنید. موفق باشید

24604
متن پرسش
سلام و عرض ادب و تسلیت خدمت استاد بزرگوار: استاد عزیز مادری هستم که به لطف خدا صاحب دو فرزندم که الحمدلله در تمام مناسبات مذهبی و رفتن به مساجد و امامزاده ها و گلزار شهدا همراه و همدل من و پدرشان هستند و ما هم سعی کردیم در حد توان برایشان نشاط و شادی معنوی متناسب با سنشان بواسطه حضور در این اماکن ایجاد کنیم. ولی دغدعه من اینست که می خواهم تفریحاتی از قبیل پارک و شهربازی هم برایشان داشته باشم و دارم ولی مشکل من محیط ناامن معنوی و افسارگسیخته ای است که در این مکانها وجود دارد به طور مثال چند شب پیش چون بچه ها دوست داشتند آنها را به پارک ارم بردیم ولیکن به قدری جو بدی از لحاظ حجاب و اختلاط نامحرم و سر و صدا و ...حاکم بود که به شخصه دچار چنان قبضی شدم که سردرد شدیدی برایم به وجود آمد که حتی توان باز کردن چشمهایم را نداشتم و حتی حاضر نبودم لحظه ای آنجا بمانم. سوالم این است چه کنم و چطور تعادلی ایجاد کنم که به روح خودم و خانواده ام به واسطه حضور در این اماکن آسیبی نرسد و خدای نکرده از آن طرف هم دین زدگی در فرزندانم ایجاد نکنم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً می‌دانید که برای رسیدن به بهشت باید از پل صراط عبور کرد که بر روی جهنم است. به نظرم نباید از این محیط‌ها به‌کلی فاصله گرفت بلکه باید با روحیه‌ی ابراهیمی وارد آتش نمرود شد و آن را با توحید خود خاموش کرد. موفق باشید

24603
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز دخترم در پایه نهم در اتتخاب رشته چه آگاهانه چه ناآگاهانه رشته تجربی رو انتخاب کرد و بعد از گرفتن هدایت تحصیلی شوکه شد چون اون رشته رو نیاورد و رشته علوم انسانی و کشاورزی رو آورده حالا به من میگه من هیچ علاقه ای به این رشته انسانی نداشتم و فکرشم نمی کردم که بیارم و دروسی مثل عربی رو ضعیفم و میگه چرا مدرسه که دروس من رو اطلاع داشت و عدم علاقه منو در نظر نگرفته. حالا از من پرسید. بابا آیا باید رشته ای که علاقه ندارم رو اجبارا بخونم و ٣ سال عمرم رو بزارم؟ بابا آیا این مقدر الهیه و قسمت من شده؟ من نمیدونم چه جوابی بدم. بگم درست انتخاب نکردی؟ ما درست راهنماییت نکردیم؟ سیستم آموزش پرورش در حقت کم کاری کرده؟ مشاور مدرسه و معلم کم کاری کردن؟ نمیدونم چه بگوییم. آیا به راستی استاد مقدر الهی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در این مورد وارد نیستم. ولی فکر می‌کنم علوم انسانی از آن جهت که با فطرت و روح انسان هماهنگی دارد بعد از ورود در آن، روحِ انسان آن را می‌پسندد. موفق باشید

24596
متن پرسش
با سلام: سوالم شماره ٢٢۵٨۴ در سوالات جواب داده نشده بود در صورت امکان و صلاحدید راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: ۲۴۵۸۴. باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم نمی‌توان گرایش فرزندان و همسرتان را نادیده بگیرید. موفق باشید

24561
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: جواب سوال ۲۴۵۴۰ نه در سوالات هست نه در جیمیلم. جیمیل رو هم چک کردم سالمه ولی هنوز جواب نیومده. لطفا برایم ارسال کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد: ۲۴۵۴۰. باسمه تعالی: سلام علیکم: در ماندن یا به شهررفتن به هر صورت جمع‌بندی به صورت جمعی باشد یعنی خودتان به تنهایی تصمیم نگیرید. ولی به نظر می‌آید تجربه‌ی خوبی بوده است که اولاً زندگی در شهرستان را تجربه کرده‌اید و ثانیاً با اُنس با ارحام، عواطفی را برای خود شکل داده‌اید که نیاز است تا آخر آن را حفظ کنید حال چه در شهرستان بمانید و چه در شهر. موفق باشید

24554
متن پرسش
سلام: آقا من نمیتونم با این مردم و بعضی از چیز های این دنیا ارتباط درست بگیرم و گه گداری در عالم بی کران من غرق می شوم و با عالم همراه. چه کنم بی تجربه ام و می ترسم مردم کم کم در مورد من فکر هایی بکنند و باعث گیر شدن به آنها بشوم و شغلم هم سفر هست و همسفر هم گهگداری دارم و براشون سوال شده و من لال می شوم. می شود آیا با وجود اینکه تازه به لطف خدا، ان شاءلله «من» را پیدا کردم و چیز هایی می بینم در جهان، ارتباطی بگیرم و اینجا هم باشم اما من کامل من باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش اهل معنا آن است که با مردم به سر ببرد و رعایت حال مردم را بنماید و به اصطلاح، در ظاهر خوشرویی خود را حفظ کند هرچند در قلبشان غوغاهایی باشد. موفق باشید

24512
متن پرسش
سلام: ببخشید من آدرس و متن روایاتی که استاد در مورد اینکه فرمودند همسر هم مثل پدر و مادر انتخابی نیست را می خواهم لطفا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع، مطلبی است که عرفا به‌خصوص ابن‌عربی تحت عنوان «عین ثابته»ی هرشخص مطرح می‌کنند. شاید با آن روایتی که می‌فرماید: «خلق الارواح قبل از ابدان» بتوان تطبیق داد. موفق باشید

24507
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض تسلیت و آرزوی سلامتی برای شما ممنون میشم نظرتون رو راجع به این متن بفرمایید. «تاریخ جدیدی شروع شده است» بسم الله الرحمن الرحیم با مطالعه کتبی مثل «گلستان یازدهم» یا «یادت باشد» یا «سربلند» و از این قبیل کتب به فهمی می رسیم که از حقائق زمانه ماست. آری، شهدای ما نوعی جدید از ازدواج و تشکیل خانواده را برای ما نمایان کردند. آن ها با درک این حقیقت که مسافری بیش در این دنیا نیستند و سفر آن ها الی الله است برای خود همراه و همسفر گزیدند. همراه و همسفری که سیر او را تسهیل، تسریع و محقق کرد. همراه و همسفری که اگر نبود شاید هیچوقت آن شهید حقیقتا مفهوم حب الله، ایثار و فدای حق شدن را نمی فهمید و اگر هم می فهمید در جامه ی عمل پوشاندن به آن موفق نمی شد. آری شهدای ما ذیل حب الحسین علیه السلام که همان حب الله است بر یکدیگر در خانواده محبت کردند و محبت حقیقی را در عالم نمایان ساختند. محبتی از جنس روضه های خانوادگی شهید حججی که در آن روضه ها کنار همراهش تمنای فدای حق شدن می کرد و بعید نیست که این سعادت را مدیون همین روضه ها باشد. محبتی که ذیل محبت خدا بود تاریخی را محقق می کند که یک همسر از سوریه رفتن همسرش که در عرف مقرون با کشته شدن و جدایی از محبوبش است بسیار خوشحال شود. خوشحالی از جنس توحید و اخلاص نه از دل سیری، خوشحالی از جنس کسب رضایت ولی الله نه یک حس زودگذر. آری شهدای ما آموزش دادند که می توان نگاه دیگری به ازدواج کرد که در زمانه کنونی ما از خانواده دری گرانبها ایجاد کند و مردان را چون وهب و همسران را چون همسر وهب بار بیاورد. همچنین فرزندان آن ها را همان یاران در گهواره سید روح الله کند. همان ها که نیامده انتظار فدای حق شدن می کشند. ازدواجی نه برای محرومیت ها، نه برای دنیا و دنیا خواهی، ازدواجی از جنس سفر، از جنس مستقر در دنیا نبودن، ما بنایی برای استقرار در این دنیا نداریم و به قول شهید کاظمی ما اهل اینجا نیستیم. ازدواجی که اصلا فقط برای رفتن محقق شده است و در این خانواده همه ی هم و غم یک چیز است و آن رضایت الله است و چقدر کسب این رضایت در این فضا و در کنار همراه سهل است. دیگر باید این عینک را از چشم ها کنار بگذاریم که هر ازدواجی را صرفا برای ارضای امیال بدانیم، خیر ازدواج در زمانه ما تبدیل به نردبان ترقی سالکان راه حق شده است، نه صرفا نرده ی محافظ آن ها از افتادن در قعر چاه. بعید نیست که بگوییم در امر طلبگی نیز بسیاری از کسانی که همراه داشته باشند می توانند بهتر به وظایف خود عمل کنند و در فضایی واقعی تر زندگی کنند. که حاصل این در فضای واقعی زندگی کردن و مواجهه حضوری با مسیر بهتر عمل کردن آن ها است، چه در فضای درسی، چه در فضای تبلیغی و چه در سلوک عرفانی آن ها.... شاید فتح قله های تاریخ ما با همراه راحت تر است و به محقق شدن نزدیک تر. ما باید برای انقلاب و دغدغه انقلاب، این ظهور خدا در زمانه ی خود زندگی کنیم، معنای زندگی لله در این تاریخ این است. در نتیجه سایر دغدغه های ما نیز باید با این اصل کلی جهت پیدا کنند. آن گونه می شود که با فهم صحیح از زمانه ی خود و نیاز و وظیفه زمانه، خانواده هایی تشکیل می شود که تک تک اعضای آن خانواده و تک تک افعال آن اعضاء خار چشم دشمنان خدا و موجب خشنودی اولیا الله است. و هدف خلقت انسان که عبودیت باشد محقق می شود. همچنین دغدغه‌های نائب الامام بر مسأله جمعیت، بر مسأله ی خانواده، بر ترویج ازدواج ساده، بر تسهیل امر ازواج جوانان و... دلایلی روشن بر دغدغه دینی برای ازدواج است. آن که مفهوم سرباز بودن را بفهمد طبیعتا ازدواج مخل علم آموزی او نیست، بلکه مقوم مسیر اوست و از تکه های پازل سربازی اوست که منافاتی با علم آموزی اش ندارد. راجع به علم نیز ما نیامده ایم که درس بخوانیم که درس خوانده باشیم و برای خود شخصیت ایجاد کنیم که به ما بگویند عالم. ما آمده ایم در حوزه به حسب سرباز بودن خود درس بخوانیم و آنقدر بخوانیم که آن هایی که به آن ها لقب عالم اطلاق شد نیز شاید آنقدر نخوانده اند، ولی ذره ای تشخص عالم بودن به خود نگیریم. صرفا در جهت سرباز بودن خود زندگی طلبگی کنیم نه جهت کسب جایگاه اجتماعی یا حتی امیال نفسانی مثل لذت عالم بودن و چشیدن مزه ی علم. سرباز فقط ممتثل امر مولا ست نه به دنبال خودیت خود، او وقتی سرباز بودن را انتخاب کرد خودیت خود را نفی کرد و غیر از این حالت با فلسفه وجودی سرباز در تعارض است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نکات ارزشمندی را در این کلمات می‌بینم. آری! باید به این فکر کرد که راستی می‌شود در اوج به عشق همسر و فرزند، به عشقی بس عمیق‌تر و گسترده‌تر نیز فکر کرد؟ این معجزه‌ی بزرگ این قرن است که به دست حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به ظهور آمد و در این‌جا است که اگر جوانان ما دامان این عشق را بگیرند، دیگر برایشان این سختی‌هایی که آن‌ها را سرگردان و بی‌خانمان و بی‌ساز و برگ کرده است، مهم نیست. این‌جا است که بنده در عین ناراحتی از وضع بعضی از خواهران و برادران و این‌همه بی‌سر و سامانی که آن‌ها را در بر گرفته است؛ معتقدم حضرت ربّ العالمین می‌خواهد آن‌ها را به آن عشق متعالی دعوت کند. لذا دیگر تفاوت نمی‌کند که مثل همسر شهید سیاهکالی ابتدا با آن شهید زندگی کند و بعد با از دست‌‌دادن او وارد آن عشق عمیق و گسترده گردد، و یا مثل بعضی از خواهران از ابتدا در آن وادی وارد شوند. بحمداللّه می‌بینم خواهران و برادران به‌خصوص خواهرانی که چقدر زیبا به عطای حضرت ربّ العالمین که عطایِ عشق در این دوران است که حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» واسطه‌ی ظهور آن بوده است، به‌سر می‌برند. این است آن عشقی که خداوند در این دوران عطایمان کرده است تا از پوچی و نیهیلیسم دوران نجات یابیم. موفق باشید 

24502
متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: ببخشید دختری ۳۷ هستم، علی رغم داشتن چهره مناسب و محجبه و خوشنام بودن هیچ خواستگاری نداشته ام. و توسل به اهل بیت و ائمه و زیارت ائمه تاکنون نتیجه نگرفته ام. جدیدا با استاد علوم غریبه ای آشنا شده ام به نام سید سعید فاطمی گفته اند سحر سفلی دارم. ایشان ساکن اصفهان می باشد و حقیقتا تا کنون نتوانسته ام اعتمادی کنم. می خواستم ببینم شما آقای سید سعید فاطمی معروف به بنو فاطمه را تایید می کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان را نمی‌شناسم. و فکر می‌کنم نباید وقت خود را جهت رفع مشکلات در این مسیرها از بین برد. تواضع و صداقت را پیشه کنید إن‌شاءاللّه مشکل حل می‌شود. در ضمن از صله‌ی رحم کوتاهی نکنید. موفق باشید

24499
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه برای نام گذاری فرزندان از الفاظ قرانی استفاده می کنند، مثل هدی، بشری، حسنی و ... نظر شما در این باره چیست؟ نظرتون رو راجع به اسم حسنی هم خصوصا بفرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است از آن جهت که مظهر انوار الهی می‌باشد. موفق باشید

24496
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: در بعضی جاها از تالیفاتتان سخن از تعلقات آورده اید که مانع انسان است، حالا می شود تعلقات را تعریف کنید و معیاری برای شناخت تعلقات مذموم ذکر کنید؟ چون انسان فرزند و دوست و همسر و .. را دوست دارد. ممکن است دوری چند روزه همسر یا دوست برای انسان سخت باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نحوه عاطفه‌ورزیدن‌ها مانع رجوع به حضرت معبود نیست و تعلقاتی که مورد بحث است به حساب نمی‌آید. هرچیزی که در عرض حضرت معبود باشد و مانع رعایت بندگی و دستورات حق باشد آن است تعلقِ مذموم. موفق باشید

24464
متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما استاد بزرگوار: در مورد ازدواج سوال داشتم. بنده شخصیتی مذهبی دارم و گمان می کنم که جایگاه بالای زن در اسلام و آفرینش را تا حدودی می دانم. حس بسیار مهیج در محبتِ با همسر را دارم و در کل زن‌دوست هستم. با این همه، در مورد روابط با همسر و تمام فراز و فرود های رابطه در تمامی مسائلِ رابطه و هر چه که فکرش را کنید احساس ضعف شدید دارم. از شما احتراما می خواهم کتاب هایی را برای مطالعه معرفی کنید تا بصورت های خیلی جزئی بدانم که در هر لحظه با همسرم چه کنم. فقط لطف کنید کتاب هایی را بفرمایید که خیلی وارد جزئیات رابطه شوند و پر از مثال از مشکلات و راه حل های آن. این را اضافه کنم که بنده، از انتخاب گذشته ام و در شرف خواستگاری هستم. با تجدید احترام و سپاس فراوان از مهرتان. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست سری به کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» که بر روی سایت هست بزنید و کتاب‌های آخری که تحت عنوان منابع مدّ نظر خوانندگان قرار داده‌اند را هم بررسی بفرمایید تا ببینید کدام با ذوق جناب‌عالی می‌خواند. در این مورد، آقای دکتر بانکی تحقیقات خوبی داشته‌اند. موفق باشید

24463
متن پرسش
سلام: ببخشید من یه سوال فرستادم به شماره ۲۴۴۴۱ که پاسخ اون در سایت نیست اما پاسخ سوالات ۲۴۴۴۸ و ۲۴۴۴۹ که شماره های بعد از منه هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده‌شد.

۲۴۴۴۱. باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم همین‌که فضا را برای او فضای دینی قرار داده‌اید و رفت و آمد او را در بین افراد دینی مدیریت نموده‌اید و بزرگان دین را برایش برجسته کرده‌اید؛ إن‌شاءاللّه در عمل، مسیرش را همان مسیر دین انتخاب می‌کند. موفق باشید

24450
متن پرسش
سلام علیکم: می بخشید استاد! من دوست دارم یکی باشه که بش وابسته باشم (اونم هیچکس و بیشتر از من دوست نداشته باشه) تا احساس وجود داشتن پیدا کنم تا حس بودن پیدا کنم. البته یه بار یکی پیدا شد به اون وابسته بودم نه خدا رو حس می کردم نه امام زمان رو، این بده؟ اگه بده درمانش چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان نیاز دارد به دوست و برادرانی که با آن‌ها مأنوس باشد که در دین تحت عنوان «اِخوان ایمانی» مطرح است ولی باید سعی کرد کسی را دوست داشت که آینه‌ی نمایش زیبایی‌های الهی باشد. موفق باشید

24438
متن پرسش
با عرض سلام: بنده می خواستم بپرسم من همه ی دلایلی که مردها می توانند در اسلام چند زن داشته باشند خواندم و به نظرم تا حدودی منطقی است که بازم به نظرم این خیلی ناعادلانه است که اسلام هیچ به احساسات زن ها اهمیت نداده است و اسلام هیچ توجهی به این نکرده است که با ازدواج مجدد یک مرد چقدر قلب یک زن درد می گیرد من میخوام بدونم چرا خدا برای وضع این قانون هیچ فکری برای احساسات زنان نکرده است؟ با اینکه شاید شماها بگویید برای فرد و جامعه لازم باشد ولی پس تکلیف قلب شکسته خانم ها چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض نسبتاً مفصلی در بحث سوره‌ی نساء شد مبنی بر این‌که وقتی زنان به ادله‌ی متفاوتی بیشتر از مردان بودند، این رخصت برای مردان هست تا با سایر زنان بی‌همسر ازدواج نمانند و خطر فحشاء که بعضاً امروز گرفتار آن شده‌ایم پیش نیاید که البته بحث آن مفصل است. موفق باشید

24430
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد اگر امکان هست براتون کلاس زن استاد موسویان راجع زن را یا مثل این موضوع را تو شهر اصفهان یا همون سها هم داشته باشید بنده با چند تا این موضوع را پیگیریم و از وقتی هم درگیرش هستم به عنوان یه خانم مجرد فکر می کنم زن را به ما هو زن و به شخصه خودش دارم بررسی می کنم که متاسفانه یا به هر دلیل فکر می کنم خانمهایی که متاهل هستن یا پسر دارن نمیتونن اینطور به بحث زن نگاه کنن و ناخوداگاه محبت و دوست داشتن و یا شاید وابستگی اونها و یا هر چیز نمی گذارد این موضوع براشون به صورت استقلالی «یعنی همونطور که شما فرمودید در پاسخ به سوال خانمی در سایت به این صورت به بحث زن پرداخته شه که او در ارتباط با شوهر و یا هر چیز دیگه » بهش پرداخته شه و زن خودش به عنوان زن مورد ارزش باشه لذا از شما بزرگوار درخواست دارم در صورتی که امکان داره مثل این جلسه یا امثال اونو تو سها یا جایی در اصفهان هم داشته باشید. در موسسه فتوح اندیشه هم این بحث توسط عده ای تا جایی که بنده میدونم داره پیگیری میشه به نظرم لذا اگر تمهیداتی صورت بگیره این بحث منسجم تر بشه از شما کمال تشکر را دارم ممنون و متشکرم و باید بگویم دنبال کردن این بحث افق خیلی تازه ای را برای بنده به شخصه باز کرده که نگاه به بحث زن را تغییرداده به طوری که هویت تازه ای از زن را به شخصه حس میکنم و گمان می کنم با این همه مباحث معرفت النفس و اینها اصلا زن را به عنوان زن هنوز نشناخته بودم گاه حس می کنم چه تاج کرامتی خدا بر سرم نهاده که زن آفریده شدم و چقدر خدا زیباست در وجود زن و گاه واقعا به این حرف پدر و برادم می رسم که میگن خوشا بحالتون که زن آفریده شده اید گاه گمان می کنم شاید آنچه تکوینا بعضی مردان از وجود زن درک می کنند خود زن به آن نرسیده است و به امید خدا ان شاءالله دوست دارم بیشتر پیگیر این موضوع باشم متشکر. استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعی است که باید با رفقا در میان گذاشته شود تا إن‌شاءاللّه فکری برای آن بکنند. موفق باشید

24403
متن پرسش
سلام استاد روزتون بخیر: شما جوابی به سوال بنده دادید (سوال ۲۴۳۶۶) که با جوابی که به سوال (۲۴۳۸۵) دادید متفاوت است. لطفا پاسخی روشن‌تر با توجه به هر دو سوال بفرمایید. بنده در کل احساس می‌کنم سخنرانی‌های رهبری و دیگر بزرگانی چون استاد پناهیان در مورد وظیفه اصلی زن، با توجه به فضای عمومی جامعه صورت می‌گیرد و فکر می‌کنم اگر با نگاه فلسفی و حذف پیش‌فرض‌ها به این موضوع نگاه شود (نگاهی بالاتر)، نمی‌توان وظیفه اصلی زن را به طور مطلق آنچه که در صورت سوال ۲۴۳۸۵ مطرح شده است دانست. و اگر بر فرض بزرگانی، وظیفه اصلی زن‌ را همسرداری و فرزندداری بدانند آیا ما باید خودمان را از تفکر در مورد این موضوع محروم کنیم و اگر به نتیجه‌ای برسیم که با گفته آنها در تضاد نیست اما همان نتیجه هم نیست ایرادی دارد؟ در ضمن صحبت‌های افرادی مانند استاد پناهیان مخاطب عام دارد و صحبت‌های فلاسفه مخاطب خاص و معمولا مخاطبان این دو طیف در مباحثه با یکدیگر نهایتا به این نتیجه می‌رسند که بحث با یکدیگر بیهوده است چون یکی با استناد به صحبت‌های بزرگان بحث می‌کند و دیگری با فکر تربیت‌شده خودش. و همچنین بنده فکر می‌کنم کسانی که مخاطبشان عموم جامعه هستند، دقت صحبتشان را با توجه به ظرفیت عمومی جامعه تنظیم می‌کنند.  اما مخاطبانی هستند که برای شنیدن نهایت تفکر یک متفکر در مورد یک موضوع خاص به سراغ ایشان می‌روند و صحبت‌های سخنران‌های طیف اول برای مخاطبان طیف دوم کمتر قانع کننده است. لطفا بنده رو راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم این بحث، عرضِ عریضی دارد. شاید اگر کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» مطالعه گردد به چشم‌اندازی جهت تفکر در این موضوع بتوان ورود کرد. موفق باشید

24386
متن پرسش
سلام استاد: یه سوالی دارم ولی پیشاپیش از محضرتان عذر میخوام بابت اینچنین سوالی که در شأن و جایگاه علمی و معرفتی شما نیست: آیا این درست است که بین بچه های خواهر و بچه های برادرم فرق بگذارم و بگویم چون بچه برادرم از خون خودمان است پس عزیزتر است؟ استاد دیروز به برادرم گفتم که بین بچه های تو و بچه های خواهرم هیچ فرقی نمی گذارم ولی برادرم ناراحت شد و گفت باید بچه برادر رو به خاطر اینکه از خون همدیگه هستین بیشتر دوست داشته باشی. خواهش می کنم راهنماییم بکتید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این سخن درست نیست. مگر اسلام دینِ نژادی است که به خون اهمیت بدهد؟ ملاک، تقوای انسان‌ها است. موفق باشید

24385
متن پرسش
سلام: عرض ادب و احترام خدمت استاد گران قدر: جناب استاد بنده فکر می کنم با بررسی هایی اساتید گرانقدری چون شما و دیگر بزرگان و سیره بزرگان، آنچه که در جامعه فعلی رخ داده نشأت گرفته از نبود سه عنصر شخصیت حریت و تفکر است که محصول ناکارمدی دستگاه های تربیتی افراد، اعم از خانواده، نهاد های آموزشی و ... می باشد و با ایجاد این عناصر در فرد به عنوان عناصر اصلی تربیت و نیروی محرکه پیشرفت فرد حتی با نبود آموزش ها خود به سمت عقاید، درس، فکر، تلاش و همه مثبت ها البته با شرایط تربیتی و پرورشی گرایش که مد نظر شما و اساتید همچون استاد پناهیان هست می رود حال با این تفاسیری که مجمل بیان شد و سخنرانی رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳/۴/۱۳۸۶ در دیدار با نخبگان و دیدار های دیگر که به کرات فرمودند در مهمترین نقش زن که آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد مساله خانواده است و دیگر در مورد تربیت فرزند و... می توان گفت که وظیفه اصلی زن تربیت فرزند و وقتش را صرف او و خانواده کردن است و در صورتی که فرصت اضافه آورد به فعالیت های اجتماعی دیگر به ترتیب اولویت بپردازد؟ ببخشید بابت اطاله کلام. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همین سخن درست است که رهبر حکیم و فرزانه‌ی انقلاب متذکر می‌شوند. مأوای حقیقی و اصلی یک خانم، خانه‌ی اوست می‌ماند که مواظب باشیم با یک جمله‌ی کلیشه‌ای که مثلاً زن باید در خانه‌ی خود بنشیند، او را از سایر فعالیت‌هایی که امروزه بعضاً در بیرون خانه است، محروم نکنیم. کتاب «زن و بازیابیِ هویت حقیقی» که حاصل بیانات رهبر معظم انقلاب است و کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» می‌تواند منشأ تفکر ما در این امر باشد. موفق باشید   

24365
متن پرسش
سلام: کاملا ایمانم رو به خدا از دست دادم. رغبتی به نماز و این مسایل ندارم. زندیگیم بسیار سخت گذشته. هیچ چیزی تو زندگیم حل نمیشه، به غیر از خودم کسی رو ندارم، خودمم یه ادمه گیج و افسرده کسی که نمی دونه باید چیکار کنه هستم. خلاصه از دو تا مشکلاتم سوال داشتم تو پیام نور لیسانس کامپیوتر گرفتم از زمانه دانشجویی دنبال کار بودم تا به الان که بیشتر از یک ساله درسم تموم شده فقط میرم فرم پر می کنم و آخرم هیچی به هیچی و از طرفیم وضعیت مالی بد همینجوری روزای عمرم به هیچ و پوچ دارن میگذرن، مورده دیگه وقته ازدواجم گذشته اویل بیست سالگی یکی دو موردی بودن پنج و شش ساله هیشکی نیست خیلی ذلیل و خار شدم حقیر شدم و البته منظورم این نیست که دوست دارم با یک موجود مذکری ازدواج کنم نه، شخص باید ویژهگی های موجه داشته باشه و گرنه که از اینی که الان هستم بدبخت تر میشم نمی دونم باید چیکار کنم درمانده و گیج شدم هیچ کسی نیست که کمکم کنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا همین شرایطی که برایتان پیش آمده، فرصتی نمی‌دانید که خداوند برای شما قرار داده تا خود را طور دیگری تعریف کنید و به زندگی از زاویه‌ی دیگری بنگرید. محال است کسی در بستر اسلام و ایمان قرار داشته باشد و راهی برای زندگی متعالی در مقابلش نباشد. به همین جهت حضرت ربّ العالمین می‌فرمایند: « لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» هیچ‌کس از رحمت و مدد الهی مأیوس نمی‌باشد مگر آن‌هایی که گرفتار کفر شده‌اند. موفق باشید  

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!