بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20075
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم: سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: در همین ابتدا از شما معذرت می خواهم که جواب ایمیل قبلی را نگرفته، دوباره وقت گرانقدر را شما گرفتم. استاد، بنده ی حقیر در ایمیل های قبلی گفتم که اول راه هستم، برای همین زیاد مسدع اوقات شما می شوم، حلالم کنید. به لطف و توفیق الهی می خواهم قدم در راه بندگی بگذارم همان راهی که گمشده ی ماست هر چند دیر به فکر افتادم اما آمدم، استاد، بنده ی حقیر در دوره ی دانشجویی ارتباط کمی با اطرافیان و مخصوصا اقوام داشتم که روحیه ی خوبی برایم به ارمغان آورده بود، از خیلی از قیل و قال های دنیویی آزاد بودم، مشکل اینجاست که بنده آن دوره دانشجو بودم و به بهانه درس و دانشگاه و دوری راه از رفتن به خیلی از مجالس و حضور در مهمانی ها و جمع شانه خالی می کردم و به صورت خیلی محدود با خانواده و اقوام در ارتباط بودم، اما طی این سه سالی که خانه نشین شدم رنگ دنیایی گرفتم، دو هفته ای می شود که دوباره دلم هوایی شده و بی قرارم، هر چقدر دل و عقلم را کنار هم می گذارم می بینم هر دو تصدیق می کنند که آن دوران، دوران خیلی خوبی بود، سراسر آرامش و.... الان که می خواهم همان رویه را ادامه بدهم با ممانعت خانواده روبه رو می شوم، عروسی نمی روم ناراحت می شوند... در جمع که حاضر می شوم وقتی غیبت می کنند جلوگیری می کنم ناراحت می شوند مجلس را ترک می کنم ناراحت می شوند و... استاد برخی از اقوام و نزدیکانمان از جمله دامادمان مخالف ولایت فقیه است، با نرفتنم به خانه شان راحت ترم ولی مادرم ناراحت می شوند، اتفاقا چند دقیقه قبل وصیت نامه شهید داوود عابدی را مطالعه می کردم که نوشتند با کسانی که ولایت فقیه را قبول ندارند قطع ارتباط کنید. تکلیف بنده چیست؟ اجرکم عندالله. یا علی مدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این زمان، باید با مدارا و احترام به بقیه عمل کرد. انزوا و دوری از بقیه خوب نیست. انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. محبت به دیگران، انسان را انسان می‌کند. چگونه انسان به خاطر چنین بهانه‌هایی به خانه‌ی خواهرش نرود؟!!  موفق باشید

20073
متن پرسش
سلام استاد عزیز: شوهر من یکی از ارادتمندان شما است و برای همین من برای حل مشکلم دست به دامن شما شدم. استاد من دو دختر 6 و 7 ساله دارم که یکی از آن ها هم بسیار شیطان و پر جنب و جوش است و فقط خدا می داند که من چقدر از روز تولد این ها تا کنون زحمت کشیده ام. حالا مشکل این است که من و شوهرم دایما بر سر این دو بچه در خانه اختلاف پیدا می کنیم. شوهرم بسیار داد و بیداد می کند، خیلی سریع عصبانی می شود، خیلی به من و بچه ها حرف های زشت می زند، دایما می گوید که تو این ها را بد تربیت کرده ای و خیلی به من نیش می زند و توهین می کند. همه چیز را به از بین رفتن اقتدار خود نسبت می دهد و به شدت عصبانی می شود. مثلا اگر بچه ها دارند بازی می کنند و آن ها را برای کاری صدا بزند و جواب ندهند با لگد زیر وسایل آنها می زند، نقاشی آن ها را پاره می کند و دعوای شدیدی در می گیرد. من هم می گویم که ما باید صبر و حوصله داشته باشیم و با زبان مهر و محبت با آن ها رفتار کنیم و به آن ها فرصت دهیم تا کمی بزرگ شوند. البته قبول هم دارم که در تربیت سهل گیرم ولی دست خودم نیست. ولی ایشان می گوید بزرگ که شدند دیگر هیچ فایده ای ندارد. خلاصه می توان گفت بیشتر اوقات در خانه ما دعوا و درگیری است و من واقعا خسته شده ام. استاد خواهش می کنم پاسخی یفرمایید. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به کودکان سخت بگیریم؟! مگر بازی کودکان به خودیِ خود نشانه‌ی نور خدا نیست؟!! به‌خصوص که دختر باشند. چرا با آن‌ها بازی نکنید؟ مگر ما در تربیت کودکان چه اندازه می‌توانیم نقش داشته باشیم که حالا همدیگر را بدهکار کنیم؟!!! آری! جنابعالی به عنوان مادر و احساس مسئولیت بیشتر، به کودکان خود به صورت جدّی آدابِ درست را تذکر دهید، ولی سرکوب‌شان نکنید. موفق باشید

19990
متن پرسش
عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما استاد بزرگوار: در پاسخ به سوالات در مورد چند همسری فرموده بودید معتقدید با تک همسری، روح انسان بهتر می تواند به وحدت برسد. نظرتان را در مورد این سخن امام رضوان الله علیه بفرمایید: امام خمینی (قدّس سرّه) : يكى از مشايخ عظام ما [آیت الله شاه آبادی] دام ظلّه، می ‏فرمود كه در تعدد زوجات، كه انسان گمان می ‏كند ورود در دنيا و توجه به آن است، وقتى كه انسان به آن مبتلا شد، می ‏يابد كه اين يكى از «شاهكارهاى بزرگى» است كه انسان را در عين ورود در دنيا از دنيا خارج می ‏كند و از آن منصرف می ‏نمايد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته وقتی به حکم وظیفه‌ی الهی و برای رعایت زنان بی‌سرپرست و در راستای رعایت یتیمان این کار انجام بگیرد، موضوع فرق می‌کند شاید هم به مزاح آن جمله را گفته‌اند که در آن صورت دیگر انسان از دنیا سیر می‌شود زیرا آن دو خانم دست به یکی می‌کنند و دَمار از روزگارِ طرف در می‌آورند. موفق باشید

19971
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم: سوالی برام پیش آمده با توجه به اینکه در قرآن به کرامت انسانی و برابری انسانها اشاره شده در جایی دیگر در رابطه با غلام و کنیز احکامی آمده است که نشان دهنده ی این است که از نظر مادی انسانها با هم برابر نیستند یعنی زن آزاد با زن کنیز احکامش متفاوت است. آیا این تناقض در کلام الهی نیست و با توجه به رفتار پیامبر (ص) و ائمه (ع) در مبارزه با کنیزداری متناقض. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر حقوقی و حقیقت انسانی همه‌ی انسان‌ها برابرند. ولی وقتی شرایط اجتماعی طوری شد که همه‌ی انسان‌ها نمی‌توانند در یک موقعیت باشند و از همه نمی‌توان یک انتظار را داشت، و اگر کنیز و غلام را فی‌الفور آزاد کنیم، هیچ پایگاه اقتصادی و اجتماعی برای ادامه‌ی حیات خود ندارند، پس باید بعد از ایجاد شرایط مناسب به روش فرهنگی آرام‌آرام توصیه به آزادکردن آن‌ها نمود. مثل این‌که کفاره‌ی ابطال روزه، آزادکردنِ یک برده است و یا این‌که اگر برده‌ای آماده شد که خود را از صاحبش خریداری کند، یعنی امکان فعالیت اقتصادی برای او بود، باید صاحب او تن به این کار بدهد و به عهده‌ی حکومت است آن برده را یاری کند. که بحث فقهی این موارد در کتب فقهی ما آمده است. موفق باشید

19960
متن پرسش
سلام علیکم: .وقت بخیراستاد: بنده به عنوان یک خانمی که در مجموعه فرهنگی - مذهبی در حال فعالیت است با سوالاتی در مورد «مساله زن» مواجه شده ام. با توجه به صحنه تحولات جامعه و دانشگاه و تاکیدات مقام معظم رهبری روی این مسئله و حتی پیشنهاد این موضوع که باید یک نهاد فراقوه ای در این حوزه تشکیل شود و روی این موضوع به صورت متمرکز کار کند، هنوز بعد از چند سال نتیجه ای را شاهد نبوده ایم. در صفحات اول کتاب «"زن آنگونه که باید باشد» از جنابعالی جمله ای را به این مضمون بیان فرمودید که (با توجه به اینکه موضوعات بحث شده بیشتر مربوط به زنان است ولی گویا به همان اندازه که زنان باید در شرایط جدید تعریف درستی از خود داشته باشند تا تعریف فرهنگ مدرنیته از زن بر روح و روان آنها غالب نشود، مردان نیز باید متوجه باشند در شرایط جدید ضروری است موقعیت زنان را درست ارزیابی کنند). حال در شرایط فعلی، اولا، چگونه باید اهمیت بررسی مساله زن را برای مردان جامعه بازگو کرد؟ دوما آنان چه نقشی در رسیدن به افق و آرمان‌های ما در این موضوع دارند؟ و سوما آیا بدون همکاری مردان نمی شود به الگوی سوم زن که حضرت آقا می فرمایند دست پیدا کرد؟ الگویی که نه شرقی باشد و نه غربی. لطفا راهکارهایی را در این موضوع بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زنان باید خودشان دست به کار شوند و سایر زنان را نیز متوجه‌ی جایگاهِ امروزین‌شان بنمایند و در دل این فعالیت‌ها به مردان هم فهمیده شود که تاریخ عوض شده. عرایضی مثل مقاله‌ی «زن؛ گمشده‌ی تاریخ ما» در آرشیو سایت در قسمت «زن و خانواده» هست که إن‌شاءاللّه می‌تواند کمک کند. موفق باشید

19938
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید استاد سوالی داشتم. مگر نه اینکه بین علم و دین تعارض نیست؟ آخه تو یک حدیثی دیدم که امام صادق (ع) می فرمایند اگر می خواهی عمرت طولانی شود، از آمیزش زیاد با همسرت پرهیز کن. اما وقتی از یک دکتر ارولوژی درباره آمیزش زیاد پرسیدم گفت من تا حالا در جایی به این مساله برخود نکردم که آمیزش زیاد عمر را کم کند و حتی در مورد استمنا هم مطمئن نیستم همچین اثری داشته باشد. و دکتر دیگری هم گفت نه تنها آمیزش زیاد عمر را کم نمی کند بلکه تازه به این نتیجه رسیده اند که کسی که زود ازدواج کند و فعالیت جنسی بالاتری داشته باشد و مثلا هفته ای دو سه بار آمیزش کند، این شخص احتمال ابتلایش به سرطان پروستات کمتر است و از لحاظ ارولوژی وضعیت بهتری پیدا می کند. استاد اگه ممکنه توضیحی بفرمایید. البته ابن سینا هم حرفِ امام صادق را می زند و می گوید این منی، آبِ حیات است که از انسان خارج می شود و اگه می خواهی عمر طولانی تری داشته باشی با زنت کمتر آمیزش کن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید منظور حضرت، افراط در آمیزش باشد و شاید منظور از کوتاه‌شدن عمر در إزاء افراط در آمیزش، بی‌برکتی آن باشد. از طرفی علوم تجربی آن‌چنان همه‌ی مطلب را در اختیار ندارد که بتواند نظر قاطع دهد، به همین جهت در این مورد نیز تفاوت نظر هست. عمده عدم افراط و تفریط در این موارد است. موفق باشید

19937
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: در مورد زمان ازدواج جوانان سئوال پرسیدم و حضرتعالی اشاره داشتید به روش حضرت امام خمینی (ره). بنده طی تحقیقات و مطالعاتی که داشتم، متوجه شدم که همسر مکرمه امام طی مصاحبه ای نقل کردند که امام فرموده من تا این سن یعنی حدود 27 سال کسی را نپسندیدم و بنا نداشته ام که از خمین زن بگیرم. استاد عزیز اما چند سئوال: 1. حضرتعالی نظر مبارک تان این است که امام عزیز به دلیل اینکه به مطالعات فکری و معرفتی شان آسیب نرساند، دیر ازدواج نمودند، اما با عنایت به خاطره مذکور آیا با فرمایش شما منافات ندارد؟ 2. استاد عزیز آیا شما فکر می کنید که ازدواج بهِ مطالعات فکری و معرفتی و مهم تر این که به سلوک عملی فرد آسیب می رساند؟ 3. استاد جان! با توجه به روایاتی از جمله این روایت که ازدواج نصف دین فرد را کامل می کند، آیا از این روایت نمی توان برداشت کرد، که ازدواج سبب می شود که حجاب های سالک برای روءیت حق تعالی گسسته می شود و سالک سریع تر به قرب الهی نائل می گردد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده مثال امام را زدم چون مرحوم علامه‌ی حلّی در کتاب «منیة المرید» که جهت طلاب تنظیم کرده است متذکر آن امر می‌شود که طلبه نباید زود ازدواج کند به جهت مشغله‌هایی که برایش پیش می‌آید، مگر آن‌که پیش نیاید و موضوع نصف دین‌بودنِ ازدواج در هر حال در جای خود ثابت است. موفق باشید

19901
متن پرسش
سلام و تحیت خدمت استاد عزیزم: دو سئوال از محضر منور دارم: 1. استاد می توانیم بگوییم که «غیرت» مرد نسبت به ناموس خود یک مقوله ی «طبیعی» و «فطری» است فارق از «دین»! بدین معنا که اگر یک انسانی که دین هم نداشته باشد، اما «طبیعت» وی تحت عوامل درونی و برونی دستخوش تغییرات قرار نگرفته باشد، باید نسبت به ناموس اش از خود غیرت نشان دهد؟ 2. اگر جوابتان مثبت هست، بفرمایید چه عوامل درونی و بیرونی سبب گشته که برخی از مردان نسبت به ناموس خود غیرت نداشته باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی جهت فطری انسان‌ها به خاطر حبّ دنیا و مشغولیت بیش از حدّ به دنیا، به حاشیه رفت دیگر ایده‌ها و پیام‌های فطرت کارساز نخواهد بود. موفق باشید

19828
متن پرسش
من تا حالا چند بار تلاش کردم ولی نتونستم خود ارضایی را ترک کنم چه راهکاری برام دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاّ: سعی کنید خودتان با دست خودتان مسیر گرفتاریِ خودتان را فراهم نکنید و آن نگاه‌کردن به جنس مخالف است، حتی به صورت او نباید نگاه کرد چه رسد بخواهید به آن عکس‌های مستهجن نگاه کنید و صورت‌های قدرتمندی را به جان خود بیندازید که مجبور شوید با خودارضایی فشار آن صُوَر را بر خود کم کنید. ثانیاً: اگر جلو خود را گرفتید و به آن عکس‌ها و فیلم‌ها نگاه نکردید، بعد از مدتی آن‌چنان قدرتِ صورت‌های ذهنی آن‌ها در تحریک شما کم می‌شود که تصورش را هم نمی‌کردید که چنین عفتی در شما هست، در آن حد که گویا اصلاً زنی در عالم وجود ندارد که شما طالب ارتباط با او باشید. در این سن به این «عفت» فکر کنید که سخت به آن نیاز دارید. حتماً در جریان صحبتی که با علامه محمدتقی جعفری«رحمة‌اللّه‌علیه» شده، هستید که  از ایشان می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدید؟!

ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنن و اظهار می كنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده: ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم. خیلی مقید بودیم که در جشن ها و ایام سرور، مجالس جشن بگیریم و ایام سوگواری را هم، سوگواری می‌گرفتیم. یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می‌خواندیم و یک شربتی می‌خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می‌دادیم. یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی، که نجف آبادی بود، معدن ذوق بود. او که می‌آمد مَنْ بِه اَلکفایه، قطعا به‌وجود می‌آمد جلسه دست او قرار می‌گرفت.

آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد) که ما خرماپزان می‌گوییم. نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می‌شد. آن سال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه‌هایی بوجود آمده بود که عرب‌های بومی را اذیت می‌کرد ما ایرانی‌ها هم اصلا خواب و استراحت نداشتیم. آن‌سال آنقدر گرما زیاد بود که اصلا قابل تحمل نبود. نکته‌ی سوم این‌که حجره‌ی من رو به شرق بود. تقریبا هم مخروبه بود. من فروردین را در آن‌جا به‌طور طبیعی مطالعه می‌کردم و می‌خوابیدم. اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود. گرما واقعا کشنده بود، وقتی می‌خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که با دست نان را از داخل تنور بر می دارم، در اقل وقت و سریع.

با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع، در بغداد و بصره و نجف، گرما تلفات هم گرفته بود، ما بعد از شب نشستیم، شربت هم درست شد، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که کتابی هم نوشته به نام «شناسنامه‌ی خر» آمد. مدیر مدرسه‌مان، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود، به آقا شیخ علی گفت: آقا شب نمی‌گذره، حرفی داری بگو، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد. عکس یک دختر بود که زیرش نوشته بود «اجمل بنات عصرها» زیباترین دختر روزگار. گفت : آقایان من درباره‌ی این عکس از شما سوالی می‌کنم؛ اگر شما را مخیر کنند بین این‌که با این دختر به طور مشروع و قانونی ازدواج کنید - از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد -  و هزار سال هم زندگی کنید. با کمال خوشرویی و بدون غصه، یا این‌که جمال علی (علیه السلام) را مستحباً زیارت و ملاقات کنید. کدام را انتخاب می‌کنید؟ سوال خیلی حساب شده بود. طرف دختر حلال بود و زیارت علی (علیه السلام) هم مستحبی.

گفت آقایان واقعیت را بگویید. جا نماز آب نکشید، عجله نکنید، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت: سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی‌ها؟

معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا «مدیر مدرسه» این‌طور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می‌افتاد. نفر سوم گفت: آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (علیه السلام) معروف است که فرموده‌اند: «یا حارث حمدانی من یمت یرنی» ای حارث حمدانی هر کس بمیرد مرا ملاقات می کند. پس ما إن‌شاالله در موقعش جمال علی (علیه السلام) را ملاقات می‌کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعاً سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت: آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت: بلی گفت: والله چه عرض کنم. (باز هم خنده‌ی حضار) نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم: من یک لحظه دیدار علی (علیه السلام) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی‌دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت چنین حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره‌ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه‌ای که شیعه و سنی درباره امام علی (علیه السلام) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت: این آقا خود علی (علیه السلام) است. من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده بود دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت: آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی‌خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون به هم می‌خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل (مدیر) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت: آقا دیگر از این شوخی‌ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است. امید است که این نوع عفت‌ها و تقواها به جامعه‌ی ما برگردد تا جامعه‌ی اسلامی رهِ صدساله را یک‌شبه طی کند. موفق باشید.

19824
متن پرسش
سلام: من یه مسئله ای ذهنمو مشغول کرده اونم اینکه اصلا نمیتونم درک کنم مردا به زنا نگاه بد دارن تو خیابون فقط دیگه یه استثناهایی که اوضاشون خییلی بده. بعد اینکه اگر مردا واقعا اینجورن پس چرا اجازه میدن زناشون ناموسشون با این سر و وضع بیرون بیان؟ مگه نه اینکه امام علی فرمودند پاکدامنی مرد به اندازه غیرتشه؟ دختر عموی با بدترین تیپا بیرون میره شوهرشم آدم واقعا پاکی هست. پنج ساله که میشناسمش هیچ کسی ازش یه بدی یا نگاهی بد ندیده حتی کسی رو فرستادم با بهترین قیافه پیشش محل کارش همون شخص گفت خجالت می کشید نگام کنه در این حد مرد پاکیه تازه خودشم از زنش میخواد این تیپا رو بزنه. لطفا نظرتونو بگین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به جواب سؤال شماره‌ی 19823 عنایت داشته باشید که دستورات دین انسان را سعادتمند می‌کند و آن آقا و خانم با عدم رعایت احکام الهی، دنیا و آخرت خود را به مشکل می‌اندازند. موفق باشید

19823
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: همچنان که مستحضر هستید، ارتباطات کلامیِ نامحرم با نامحرم به ویژه در فضای کاری و فضای فامیلی راحت گشته!! نکته قابل تامل آن است که یک طرف این ارتباطات گاها خواهران متدینه و برادران متدین هستند و نیز برادران و خواهران معمولی که تقیدی به دین ندارند! و انصافا بنده وقتی به این روابط و به این افراد توجه می کنم، هیچ سوء نیت و ذهنیت ناشایستی از هر دو قشر برداشت نمی کنم و اکثراً به دلایل خاص و حُسن قصد دیگه ای این طور راحت هم کلام می شوند و اغلب هم ملاحظه کردیم به هیچ اتفاق و امر مذموم و نابهنجاری هم کشیده نشده است. نظر مبارکتان را از این پدیده که در متن فوق تا اندازه ی توصیف شد را بفرمایید؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ارتباط غیر معمول با نامحرم از هر نوعی که باشد، بدون این‌که انسان‌ها در ابتدای امر متوجه باشند قوه‌ی واهمه را بر قلب و عقل انسان غالب می‌کند، و از یک طرف صفای باطن او را که می‌توانست با معنویت مأنوس باشد، از بین می‌برد و از طرف دیگر او را گرفتار بدترین انتخاب‌ها در زندگی می‌نماید. موفق باشید

19789
متن پرسش
سلام: درباره ی اقدام برای فرزند دار شدن روایات مختلفی موجود هست که شروط زیادی رو ذکر میکنن، مثل اینکه در موقع خسوف و کسوف و ... از نزدیکی منع شده و همچنین اثرات منفی زیادی هم به جای میذاره. می خواستم بدونم چه مقدار باید به این مسائل توجه کرد و چه اعتقادی نسبت به این موضوع باید داشته باشیم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع روایات، نظر به بهترین شرایط دارد که به اصطلاح به آن «علت معدّه» می‌گویند وگرنه در اصل موضوع خللی ایجاد نخواهد شد. موفق باشید

19757
متن پرسش
سلام محضر استاد عزیز و نور دیده: در انتخاب نام نیکو برای فرزند، نیکویی در امروز، به چه معناست؟ به نظر شما چرا امام راحل و امام حاضر جامعه، نام فرزندانشان را از اسماء انبیاء و اولیاء انتخاب نکرده اند؟ تفأل به قرآن کریم برای انتخاب نام، کار درست و نیکویی ست؟ حشرنا الله مع اولیائه و احبائه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم هر انسانی خوب است نماد شخصیتی باشد که انسان بتواند کمال خود را در آن شخص احساس کند و با نظر به شخصیت او خود را جلو ببرد. موفق باشید

19741
متن پرسش
عرض سلام و احترام: به نظر شما جوانی که در خانه پر از مشکل زندگی می کند و مدام شاهد دعوای پدر مادر خود است چکار باید بکند؟ واقعا تحملم تموم شده هیچ کاری از دستم بر نمیاد. تمام سعيم رو می کنم احترام هر کدوم رو جداگانه داشته باشم. پدرم که باهام حرف میزنه میگم حق با شماست، به مادرم هم همینو میگم که هر دو رو داشته باشم ولی بالاخره یه دختر جوان که از نظر عاطفی اینطور تحت فشارهای بالاخره یه جا کم مياره. دعام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید ماورای سطح فکری آن‌ها خود را قرار دهید. بالاخره آن‌ها در تاریخ خودشان و با مسائل خودشان زندگی می‌کنند. مدارا با آن‌ها در عین حال، مافوقِ آن‌ها زندگی‌کردن روش پیامبرانه است. در همین رابطه جناب مولوی می‌فرماید:

اين يكى نقشش نشسته در جهان     

و آن دگر نقشش چو مه در آسمان

اين دهانش نكته گويان با جليس   

و آن دگر با حق به گفتار و انيس‏

موفق باشید  

19733
متن پرسش
سلام استاد: چرا جوابم را نمیدی؟ و ؟ خسته شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات را شخصی جواب می‌دهیم، باید در قسمت «اسپام»ِ ایمیل خود یا در «آل‌مایل»ِ خود دنبال جواب بگردید. موفق باشید سؤال قبلی این‌طور جواب داده شده بود: باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین رعایت سعه‌ی صدر و حوصله و رفاقت، به وقتش به او تذکر بدهید که رعایت حقوق بقیه‌ی افراد از جمله همسرشان، راهِ نظر حق به قلب‌شان را می‌گشاید. موفق باشید

19716
متن پرسش
«سلام علیکم، ببخشید استاد یکی از اعضای این کلاس های شما هستم و شوهرم هم میاید کلاس ولی از دو ماه قبل از ماه رمضان و الان بعد ماه رمضان تا صبح میشینه پای نماز خوندن و روز ها روزه میگیره. به من میگه شما کاری به کاره من نداشته باش مگه میشه ایجوری زندگی کرد؟ شغلش کابینت سازی است. فقط میگه باید نماز بخونی و قرآن و شب زنده داری کنی؟ وقتی که باهاش صحبت می کنی میگه امامان ما هم همین طور بودن. من را خسته کرده لطفا راهنمای کنید. جلسه تفسر قرآن یعنی میاد کلاسهای شما رو که خوب بشه یا که اگه روزه نگیره نهار نمیخوره و میگه شما بخور و کاری به من نداشته باش این را میگن زندگی؟ خسته شدم! خسته شدم! لطفا تو این جلسات یه گوش زدی بهش بکن، با تشکر فراران»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. به همسر محترم‌تان بفرمایید ره چنان رو که رهروان رفتند، مثل امثال امام رعایت خانواده را بکنند و به جای روزه‌های ان‌چنانی با کنترل غذا و با نشاط همراه با خوردن غذای مناسب چون شمعی به خانه و خانواده روشنی ببخشند. موفق باشید

19685
متن پرسش
با سلام خدمت حضرت استاد: سوالي كه از محضرتان دارم اين است كه گاهي بچه هاي خردسال يا كودك يعني مثلا زير ١٢ سال سوالاتي درباره خدا و امام زمان (عج) و اين مسائل مي پرسند. درباره عالم غيب و وجود خدا و چگونگي وجود خدا و اين گونه مسائل به چه روشي بايد پاسخ اين گونه سوالات را داد تا هم بچه اذيت نشود و نه تاثير غلطي رو ذهنش گذاشته شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» راهنما خوبی باشد. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

19674
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: خدا قوت. می خواستم در مورد موضوعی از شما مشورت بگیرم و استدعا کنم که راهنمایی بفرمایید. من یک مدتی مراقبت از قلبم را انجام می دادم و حواسم بود که گناهی صورت نگیرد اما از آن طرف هم می دیدم ارتباطم با دیگران کمرنگ شده و دارم منزوی می شوم به خاطر همین هم این مراقبه را کم کردم و در جمع ها شرکت می کردم اما گناه های در جمع بر قلبم اثر گذاشت و همچنین فکر می کنم دلم سیاه شده و مانند قبل نمی توانم خدا را در زندگیم مشاهده کنم. غافل شدم و از مسیر جا ماندم. نمی دانم از کجا شروع کنم. نفسم قوی شده و احساس ذلیلی می کنم. به دنبال برنامه ای مستمر هستم به اندازه ظرفیتم اما پیدا نمی کنم. دلم برای روز هایی که به خدا نزدیک بودم تنگ شده اما چه کنم فکر می کنم گناه ضعیفم کرده وسوسه ها دارد مرا به نابودی می برد. از شما خواهش می کنم مرا راهنمایی کنید که هم بتوانم در اجتناع حضور یابم هم بتوانم سیر و سلوک الی الله داشته باشم و خدا را با قلبم شهود کنم. خیلی دوست دارم در جوانی این راه را بروم و نیازمند راهنماییتان هستم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان ظرفیت آن را دارد که «دل با یار داشته باشد و دست در کار»، این حالت را وحدت در عین کثرت گویند. سعی بفرمایید با مطالعات عمیق، روح خود را تغذیه کنید و عبادات خود را با طمأنینه انجام دهید و در ضمن با رفقا مرتبط باشید. موفق باشید 

19627
متن پرسش
سلام علیکم حضرت استاد: ضمن قبولی طاعات و عبادات سوالی از محضرتان داشتم. با توجه به مطلبی که در کتاب فرزندم اینچنین باید بود در رابطه با برابر بودن حقیقت و مقام زن و مرد بیان کردید خواستم بدانم آیا نظرتان هم در رابطه با تساوی جنسیتی که اخیرا به بحث داغ تبدیل شده (که توسط زنان کابینه دولت آقای روحانی و خود ایشان هم مورد حمایت قرار گرفته) مثبت می باشد؟ استاد عزیز در این ایام ما را از دعای خیرتان فراموش نفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم نیست منظور آنان از تساوی جنسیتی چیست؟ در حالی‌که بوی فمینیستی از آن به مشام می‌رسد. ولی آن‌چه در آن کتاب مطرح شده مبتنی بر آیات قرآن است که می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (97)/نحل) یعنی اگر چه زن و چه مرد در عین این‌که ایمان به خدا دارد عمل صالحی را انجام دهد، او را ما یعنی خدا به حیات طیّب حیات می‌بخشد و در إزای بهترین اعمالش او را پاداش می‌دهد و این نشان می‌دهد که شرط کمال، زن‌بودن و یا مردبودن نیست، بلکه انسان‌بودن است که آیت اللّه جوادی در کتاب «زن؛ آینه‌ی جمال و جلال» بحث آن را گشوده‌اند. موفق باشید

19611
متن پرسش
سلام: طاعات قبول. برای ازدواج کفویت مهم است، اما کفویت فرهنگی مهم تر است. می دانم. اما من در مانده ام بین افکار و احادیث. مثلا می دانم که چون زندگی مرفهی دارم شاید نتوانم با فردی که متدین اما با خانواده ای از لحاظ اجتماعی پایین و درامدی پایین است زندگی کنم و در آخر فشار به من بیاید و زندگی خود و او رو خراب کنم. گاهی با خود می گویم ایمان داشته باشد می شوی مثل حضرت خدیجه (س) برای پیامبر (ص). اما بعد این فکر به ذهنم می رسد که پیامبر (ص) و حضرت خدیجه (س) کجا و تو و جوان های حالا کجا! آخر کم می آوری و پشت پا میزنی به همه چی. حس می کنم این تصمیم که می توانم با فرد پایین تر از لحاظ اجتماعی و اقتصادی زندگی کنم یک تصمیمِ احساسی و ناپایدار است. از سوی دیگر هم مدام غصه دارم که آخر چرا آنقدر درگیر دنیایی؟ اما بعد می بینم بالاخره سبک زندگی ها فرق دارد. البته همیشه در ذهنم هست که اگر واقعا مردی باشد که واقعا با خدا و با اخلاق باشد من از دنیا بگذرم و او را عاشقانه دوست داشته باشم. اما تا به حال خواستگاران زیادی داشتم که انسان های خوبی بودند اما خیلی متدین نبودند. معمولی بودند. همه می گویند تو ابتدا خودت را بشناس. مثلا بگو من با مردی از لحاظ اجتماعی با من هم رده نیست نمی توانم زندگی کنم. یا بگو زیبایی برای من ملاک است. اما من تمام نظراتم مشروط است. یعنی ممکن است عاملی در گروی عامل دیگری باشد. از سوی دیگر نمی دانم تا چه حد توانایی برای زندگی با فردی واقعا اهل ایمان و دین و عارف را دارم. و اگر مردی این چنین به خواستگاریم بیاید و من همچنین آدمی از خدا طلب کنم آیا واقعا روح من جنبه ی آن را دارد؟ نکند در اثر ازدیاد و فشار معنویات او من دلزده و خسته شوم. واقعا حتی نمی دانم چه دعایی برای همسرم بکنم؟ دنیا را داشته باشد؟ آخرت را داشته باشد؟ من خودم تحصیلات دارم، جمال نسبی دارم و خانواده و ایمانم هم نسبتا خوب است. آیا باید دعا کنم کسی عینا مثل خودم باشد؟ واقعا شاید سوال های پیش پا افتاده ای باشند اما شاید چون من دل با تقوایی ندارم برای من پیش میاید. در احادیث بیشتر به ایمان تاکید شده. اما داریم که فقر به خانه بیاید ایمان می رود. می ترسم که با فردی با سطح پایین ازدواج کنم و طاقت سختی ها و حسرت های زندگی را نداشته باشم. این دسوسه ی شیطانی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به این نکته فکر کنید اگر خواستگاری آمد که رویهمرفته مؤمن است و آن اندازه آزادفکر می‌باشد که شما در مسیر دینداری به زحمت نمی‌افتید، او را رد نکنید. هیچ مردی به عنوان همسر، کمک چندانی به همسر خود نمی‌تواند انجام دهد مگر آن‌که خودش بخواهد. و خداوند در راستای طلب او حتماً راهی را می‌گشاید حتی اگر همسر او خلیفه‌ی دوم باشد و او فضّه کنیز زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها». کافی است که خواستگار شما مزاحم واجبات شما نشود می‌توانید با او زندگی کنید و در این راستا به جای انجام مستحبات، دل او را راضی کنید بیشتر نتیجه می‌گیرید. موفق باشید

19606
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات: استاد راجع به روایت معروفی که ساعات زندگی مومنین را به ۴ قسمت تقسیم می کند و یکی از ساعات را دیدار با برادران دینی ذکر می کند، سوال دقیقی خدمتتان داشتم. اول آنکه چه دلیلی برای تقسیم بندی ساعات به این شکل بوده است!؟ توجیه شما! دوم آنکه در این زمانه چگونگی و کیفیت دیدار با برادران را با توجه به سیره ی پیامبر و ائمه توضیح دهید!؟ چرا بخش مهمی از زندگی مومنین باید دیدار با برادران دینی خود باشد!؟ اعتدال این قسمت از ساعات چگونه است!؟ (دوری از افراط و تفریط) با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی فضای تاریخی فضای ایمان و نظر به افقی باشد که از طریق اسلام گشوده شده است، یکی از زمینه‌های تعالی انسان مجالست با اهل ایمان است و در این فضاست که بزرگان فرموده‌اند: «انسان با انسان ها، انسان می‌شود» به شرطی که در کنار همدیگر تذکر به مسئولیت‌ها و ابدیت پیش رویمان، محور ارتباط باشد. موفق باشید

19595
متن پرسش
سلام استاد طاعات و عباداتتون مورد قبول حق، ببخشید استاد سوالی داشتم حضورتون، آیا ما در مقابل همه توهینایی که بهمون میشه باید سکوت کنیم؟ بنده توی این زمینه با مشکل مواجه شدم، اگر بنده باعث رنجش شخصی بشم باید عذرخواهی کنم و رفع کدورت و اگر طرف مقابل باعث ناراحتی بنده بشه بازم من باید عذرخواهی کنم، پس کی طرف مقابل باید بفهمه که رفتارش اشتباهه؟ نمیدونم اصلا توی هیچ زمینه ای به خودم حق نمیدم و انگار فقط باید بقیه از من راضی باشن، چون توی حدیث عنوان بصری هم همچین دستورالعملی اومده تقریبا. واقعا عکس العمل درست چیه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با بزرگواری از لغو گذشتن، غیر از آن است که اشتباهات طرف مقابل را به او متذکر نشدن. آری! مراء و بحث و جدل است که فرموده‌اند قلب را می‌میراند. موفق باشید

19587
متن پرسش
با سلام: یکی از ویژگی های همسر خوب اصالت خانوادگی به معنی تدین و دینداری است. سوالی که برای من پیش آمده این است که اسلام برای مثلا دختران یا پسرانی که در خانواده ای غیر دیندار رشد کرده اند و بعد ها به راه صحیح هدایت شده اند چه برنامه ای دارد؟ وقتی حدیثی از پیامبر نقل می شود که گیاهی که در مزبله رشد کرده است بی ارزش است و منظورشان را از گیاه رشد کرده در مزبله دختر رشد کرده در خانواده نامناسب بیان می کنند خب وظیفه جامعه اسلامی در قبال دختری که در خانواده ای نه چندان مذهبی و متدین رشد کرده است چیست؟ و آیا اصلا این تعریف درست است که منظور از اصالت خانوادگی دینداری خانواده است؟ و اگر این تعریف درست نیست چرا در کتب اخلاق دانشگاه های ما تدریس می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از موارد، آن مطلب است که می‌فرمایید ولی موارد مهم‌تری داریم مثل این‌که قرآن می‌فرماید: «واللّه یحبّ التوابین» وقتی خداوند کسی را که راه خود را به سوی خدا تغییر داده است و مورد محبت الهی قرار گرفته است، مسلّم شخصیت با برکتی برای زندگی خواهد بود. موفق باشید

19571
متن پرسش
با عرض سلام: می خواستم در درک «لا اله الا الله» کمکم کنید چون دو جور برداشت می کنم ۱. یکی اینکه تمام چیزها یا افرادی که به آن وابستگی هست و گرایش به آن هست اصلا وجود ندارند و وهم و خیال باعث دلگرمی به آنهاست مثل قدرت ، شهرت و لذات مادی یعنی مثل یک کودک که وقتی بزرگ شد دیگر هیچ نظری به اسباب بازیهای دوران کودکیش ندارد. ۲. یا اینکه تمامی اینهایی که مانند الهی است همانها نشانی از الله است که بایستی ما را به الله برساند و منظور اینکه همه از الله است مانند عکسی که در آینه می بینیم بدانیم آن عکس وجودی ندارد ولی دلیل بر وجودی می باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخاطب ذکر شریف «لا إله إلاّ اللّه» که فرمود: «قولوا لا إله إلاّ اللّه تفلحوا» همه‌ی بشریت‌اند. از آن جهت که برای خود معبودهای متکثری ساخته‌اند تا از شیدا و واله‌شدنِ آن‌ها روی برگردانند و بنیادِ تعلق جان خود را حضرت احدیت قرار دهند. و این غیر از آن است که انسان نسبت به آشنایان خود با عواطف برخورد کند و به آن‌ها محبت داشته باشد. موفق باشید

19534
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت به استاد عزیز دامت توفیقاته طاعات و عباداتتون قبول و خدا خیرتون بده که برامون وقت می گذارید. یک مساله ی مهم و ضروری دارم که اگر حل نشه دچار خسران عظیمی میشم. لطفا کمک کنید. می خواستم بپرسم: 1. تفاوت عاطفه و شهوت دقیقا چیست؟ و در مرحله ی بعد. 2. دقیقا چه طوری می شود تشخیص داد که این حسی که نسبت به رفیق هم سن پسر در من یکسالی هست حس عاطفه و عشق یعقوبی هست یا عشق زلیخایی یا مخلوطی از هر دو؟ (رفیق و برادر من هم صاحب کمالات معنوی بسیار و صفا و اخلاصی فوق العاده هست و هم صاحب جمال و زیبایی ظاهری و لطافت و ملاحت فوق العاده است) 3. چه کنم که در معاشرت عشق یعقوبی من به سمت عشق زلیخایی منحرف نشود؟ و چطور بفهمم که در آن حالت منحرف شده ام؟ بسیار ممنون از استاد عزیز یرحمکم الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سن نوجوانی و جوانی قوه‌ی واهمه قدرت و شدت بیشتری دارد. لذا سعی کنید آن محبت را که ریشه در قوه‌ی واهمه دارد کنترل نمایید و زندگی خود را به آن رفیق‌تان متصل ننمایید. آری! به صورت مستقل زندگی کنید و احترام لازم را برای ایشان قائل باشید. موفق باشید  

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!