بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: آداب معاشرت زن و مرد

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2862
متن پرسش
سلام. با توجه به اینکه مشاهده کرده ایم بعضی از جوانان دانشجو مشغول به خواندن کتب روانشناسی غربی خارجی هستند لازم دانستیم که از آنها بپرسیم چرا کتب روانشناسی داخلی دینی را نمی خوانید؟اما در جواب آنها با این سوالات مواجه شدیم که نتوانستیم به آنها جواب بدهیم برای همین مزاحم شما شدیم! 1.نویسندگان ایرانی فقط به درد اختراع می خورند؟ 2.آنها با تعصب در راه نفی مسائلی مثل روابط دختر و پسر هستند اما خارجیها هم نکات مثبت را می گویند هم نکات منفی را؟ آیا می توانید کتبی مورد تایید معرفی کنید در زمینه روانشناسی که بدون تعصب مسائل را بررسی کرده و مفید باشد برای قشر جوان؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شریعت الهی بهترین منبعی است که مسیر صحیح ارتباط درستِ دختر و پسر را تبیین کرده است تا انسان در تمام ابعاد وجودی خود با مشکل روبه‌رو نشود. چگونه می‌توان فکر و اندیشه‌ی خود را در اختیار پیشنهادهای یک روان‌شناس گذاشت که از ساخت لایه‌های عمیق وجودی انسان هیچ آگاهی ندارد و عملاً پس از مدتی جامعه‌ی بشری را به بحرانی می‌کشانند که امروز جهان غرب گرفتار آن است. موفق باشید
2741
متن پرسش
استاد سلام می گویند زن از همسرداری به خدا می رسد. آیا در کنار هر همسری می شود به خدا رسید؟ البته می دانم مثال آسیه در قرآن است ولی او انسان بزرگواری بود (او در وجودش موسی را یافته بود). زنی که بسیار ضعیف است با اینکه خیلی در کلاس های مختلف مذهبی شرکت کرده ولی کوچکترین تغییری نکرده فقط از لحاظ علمی یکسری انباشته های ذهنی پیدا کرده ولی در عمل نمی تواند تغییر عملی داشته باشد چه کند؟ وقتی هر روز با همسرش دعوا دارد. حالا این دعواها یا به خاطر نادیده گرفتن مسائل شرعی از طرف همسرش یا ضعف های رفتاری، اخلاقی یا بی محبتی ها و ... باشد. وقتی همسرت را دوست نداری چه کنی؟ آیا اگر به این زندگی ادامه ندهی برای کمالت بهتر نیست؟ آیا اینگونه هر روز آتش بیشتری برای خود و همسرت و فرزندت نمی خری؟ هم می دانم هم نمی توانم عمل کنم. از دست خودم خسته شده ام. بسیار خسته ام. احساس می کنم به آخر خط رسیده ام. چون کسی که نمی داند روزی که علم پیدا کرد شاید عمل کند. ولی من چه کنم؟ یک سوال دیگر هم داشتم و آن این است که به شدت احساس تنهایی می کنم. همیشه دنبال یک محبت شدید بودم. میدانم تمام عشق و محبت اهل بیت هستند و بس و تجلیات آنها. ولی این محبت در درونم روشن نمی شود. البته هر بچه شیعه ای این محبت را دارد ولی آنگونه که من دوست دارم این محبت در من شعله ور نیست. گاهی فکر می کنم که اگر من عاشق یک ولی خدا بودم دیگر اصلا هیچ نمی دیدم نه همسرم، نه مشکلات و نه ... ولی چه کنم که این عشق را نمی یابم. چه کنم. اگر لطف کنید راه عملی به غیر از خواندم کتاب نیز به من پیشنهاد کنید ممنون می شوم. آیا راهی دارد؟ آیا راهی برای نجات در این ظلمات دیجور نفس برای من هست؟ با تشکر و آرزوی توفیقات روزافزون برای شما و همراهانتان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- وقتی متوجه شدید خداوند می‌خواهد با مدارا با همین همسری که وصف آن را کردید شما را به خود نزدیک کند، دیگر او را دریچه‌ی کمال خود می‌یابید، انگیزه‌ها‌ی مثبت او را در نظر می‌آورید و به او از آن جهت علاقه‌مند می‌شوید و بدی‌های او را نمی‌بینید و چون شمع زندگی او و فرزندانتان را روشن می‌کنید 2- حیف نیست وقتی در کشوری زندگی می‌کنید که به نور امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» منور است و در زیر سایه‌ی رهبری هستید که مؤید به تأییدات حضرت صاحب‌الأمر است، هنوز بفرمایید احساس تنهایی می‌کنید؟ با انقلاب اسلامی زندگی کنید و یک لحظه از هماهنگی با اندیشه و حساسیت‌های رهبری غافل نشوید و تا آن‌جا که ممکن است با خوشرویی و دلسوزی فرزندانتان را نیز متوجه رهبری بکنید، تا إن‌شاءالله نور اهل‌البیت«علیهم‌السلام» از این طریق وارد زندگی شما شود. موفق باشید
2667
متن پرسش
بسم الله با سلام خدمت استاد گرامی درباب نحوه معاشرت با همسر و آداب همسرداری روایات متعددی وجود دارد. متأسفانه این روایات به صورت نظام مند تدوین نشده و در اختیار جوانان قرار نمی گیرد یا حداقل بنده ندیده ام. همان چیزی که امام خامنه ای بسیار بر آن تأکید دارند و در واقع بخشی از سبک زندگی است. از طرف دیگر، گاهی دیده می شود که یک جوان مذهبی به دلیل اصرار و تأکید بر رعایت شرع، دچار افراط و تفریط هایی در رفتار با همسر خود می شود که به نظر می رسد بیشتر به جهت اشتباه در تعیین موضوع احکام و نیز عدم دسترسی به روایات مربوط به سبک زندگی باشد؛ چرا که اصل بر این است که در مواردی که شرع منعی ایجاد نکرده باید با همسر مدارا نمود. یکی از مهم ترین مسائل مبتلا به، بحث اسراف و تبذیر است. خصوصا اینکه خانم ها نسبت به مسائل مربوط به خرید پوشاک، وسایل خانه و... خیلی حساس هستند. سوال بنده این است که چکار کنیم تا در تعیین موضوع دچار افراط و تفریط نشده، زندگی را بر همسر خود تلخ نکرده و به اسم اسلام موجب سست شدن نظام خانواده نشویم؟ نیز اگر منبع مطالعه مناسبی در باب سبک زندگی و خصوصا نحوه رفتار با همسر سراغ دارید لطف بفرمایید معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور است که می‌فرمایید. جناب آقای رحیم‌پور ازغدی در چند جلسه نکات ارزشمندی را مطرح کردند در ضمن کتاب «زن، آن‌گونه که باید باشد» می‌تواند کمک کند. موفق باشید
2648
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی در پرسش شماره 2044 از راهنماییهای شما استفاده کردم و الحمدلله حاکم شرع اجازه استفاده از امور را به من دادند و اینکه به یاری امام زمان(ارواحنا فداه)مشکل ازدواجم هم حل شده و دارم متاهل میشوم و از این جهت از خدای خودم خیلی شاکر میباشم ولی با این شرایط جدید مشکلاتی برای من پیش آمده که از شما استاد گرانقدر راهنمایی میخواهم 1-بیشتر مواقعی که در کنار خانمم هستم در درون خودم شروع به تجزیه و تحلیل رابطه خودم با همسرم و اینکه احساس محبت به همسر انسان را از خدا و اهل البیت دور میسازد هستم آیا در واقع چنین هست و چه باید کرد؟ 2-انشاالله که تا چند هفته آینده زندگی مستقل خودم را شروع میکنم در آنزمان وظیفه ما در قبال صله رحم با خویشاوندان با آن شرایطی که در سوال 2044 ذکر نمودم چیست؟ 3-خانمم از لحاظ اخلاقی و رفتاری فردی شایسته میباشد ولی از لحاظ معرفتی و شناختی ضعیف میباشد و اینکه اینجانب با مباحث شما دارم پیش میروم و دوست دارم انشاالله زندگی ما به سمت اونچیزی که خدا و اهل البیت دوست دارند پیش برود برای همین بعضی مواقع تصورم این میشود که با این شخص نمیشود و شاید مانع راه شود آیا این تصور درست میباشد یا اینکه کم کم اصلاح میشویم و چه باید کرد؟در پایان به خاطر راهنماییهایتان تشکر مینمایم و دعا میکنم امام زمان(ارواحنا فداه) شما و ما را یاری فرماید. ما را دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: محبتی که خداوند در بین زوجین ایجاد می‌کند چیزی نیست که موجب غفلت از خداوند گردد بلکه رحمتی است از طرف خداوند و شریعت الهی وظایف ما را در راستای ارحام تعیین کرده‌ است سعی کنید با مدارا با همسرتان ایشان را علاقه‌مند به مباحث دینی بنمائید تا با هماهنگی با شما زندگی را ادامه دهند. موفق باشید
2638
متن پرسش
سلام حاج آقا! خدا انصافتون بده!. من به عنوان همسر دوم چند سال است که با شوهرم در آرامش در حال زندگی کردن هستیم، دو فرزند هم داریم و بسیار با هم خوب و شاد بودیم. با این فرمایش حضرت‌عالی در مورد همسر دوم زندگی ما دارای تنش شده، بفرمایید چه طوری با همسر دوم امکان ارتباط معنوی و آسمانی‌شدن فراهم نیست، مگر شما تجربه کرده‌اید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گویا همسر جنابعالی به سؤالی که شده توجه نفرموده‌اند؛ سؤال‌کننده در عین داشتن همسر و فرزند می‌خواهد به صرف یک علاقه‌ای که با خانمی پیدا کرده و ظاهراً این علاقه یک علاقه‌ی منطقی و شرعی خارج از میل و هوس نمی‌تواند باشد، آن خانم حاضر شده همسر دوم آن آقا شود و با او ازدواج کند بدون این‌که یک تکلیف شرعی و تعهد دینی در میان باشد. پیشنهاد ما آن بود که دست و آستین را بالا بزند و کمک کند تا آن خانم با این‌همه جوانانی که مشکل ازدواج دارند آشنا شود و یک خانواده را تشکیل دهند و این غیر از آن است که در یک شرایط طبیعی جنابعالی و یا امثال شما به عنوان همسر دوم زندگی را با شوهرتان شروع کرده‌اید و به گفته‌ی خودتان بحمدالله با هم با خوبی و شادی زندگی می‌کنید. در نظر بگیرید آقایی را که وقتی همسر اولش فهمید شوهرش همسر دومی آورده، یک‌سال طول نکشید و همسر اول او از غصه مُرد و یا موردی که پس از آگاهی همسر اول از حضور همسر دوم، ابتدا همسر اول بیمار شد و مبتلا به سرطان گشت و بعد که همسر دوم متوجه شد او عامل بیماری همسر اول شده خود او هم بیمار شد و مبتلا به سرطان گشت. عرض بنده از آن جمله که عرض کردم «شرایط فرهنگی کشور ما طوری است که با حضور همسر دوم متأسفانه ارتباط باطنی با همسر اول مختل می‌شود» با نظر به چنین مواردی بود وگرنه اگر همسر اول و همسر دوم با سعه‌ی صدر کامل بتوانند همدیگر را قبول کنند و مرد نیز به توفیق الهی بتواند اُنس کامل با هر دو داشته باشد، زمینه‌ی تعالی و سلامت روحی لازم را در خود ایجاد کرده است و عقل و شرع هیچ مخالفتی با این نوع همسرگزینی ندارد. موفق باشید
2614
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی حدود 5 سال است که ازدواج کردم اما خانمم سرد مزاج می باشد و به همین خاطر وظایف زناشویی خود را بطور کامل انجام نمیدهد . خواهشمندم راهنمایی ام کنید زیرا با توجه به وضعیت حجاب در جامعه دچار گناه می شوم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در این موارد خوب است که به مشاور رجوع فرمایید. موفق باشید
2587
متن پرسش
سلام استاد. بعد از اهانت به ساحت مقدس برخی ائمه من از طریق وبلاگم عضو یک گروه شدم تا بتوانیم مبارزه گسترده ای علیه هتاکین انجام دهیم. اکنون که کار به نیمه رسیده است برخی از ارتباط های ما در همین حوزه از طریق چت انجام می گیرد که البته این کار برای سرعت بخشیدن به انجام امور است. اما گاهی در هنگام چت کردن عذاب وجدان می گیرم که نکند ارتباط با نامحرم به این صورت هم اشکال داشته باشد چون گاهی این مکالمات طولانی تر می شود. و در کنار این فکر می کنم که نکند فرد مقابل در برابر برخی از نوشته های من دچار احساسات شود و یا اصلا اینکه پایه ایمانی محکمی نداشته باشد و در ادامه محتوای چت ها به امور متفرقه کشیده شود و آن زمانی باشد که خود من هم درگیر احساس بشوم. خلاصه اینکه علی رغم اینکه تا به اینجای کار هیچ کار غیر اخلاقی صورت نگرفته و تمام اهداف مقدس است می ترسم وسوسه های شیطان دامنگیر من هم بشود کما اینکه افراد مذهبی زیادی در اطرافم دیده ام که از همین مسائل کوچک با نامحرم ارتباط داشته اند اما در نهایت درگیر احساسات شده اند.می خواهم بدانم ارتباط در حالت فعلی اشکال دارد یا خیر؟و ائمه اطهار از اینگونه ارتباط ها قلبشان راضی است یا خیر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر می‌کنم خوب فکر کرده‌اید که ممکن است در صحبت با نامحرم گرفتار دام‌هایی از شیطان شوید و همین‌که احتمال می‌دهید این راه، راه مطمئنی نیست برای رضایت قلب مبارک مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» از این نوع مکالمه‌ها پرهیز کنید چون معلوم نیست آن فردی که در طرف مقابل است قصد خیر داشته باشد. بسیار پیش آمده که بر اساس ذوق و سلیقه‌ی افراد مذهبی سؤال کرده‌اند ولی قصد دیگری داشته‌اند. موفق باشید
2593
متن پرسش
بسمه تعالی . . . سلام علیکم استاد عزیز. . . شما واقف به شخصیت بنده هستید،تا الان با سوالات بسیار زیاد مزاحمتان شده ایم. . . استاد سوالاتی که در سایت هست در مورد رابطه زن و شوهر،مطالعه میکنیم،مشاهده میکنیم که رویکرد شما به گرم بودن رابطه بین همسران و انس با یکدیگر است. . . این درست استاد،ما هم تمام سعیمان را در این زمینه میکنیم،استاد عزیز،وقتی به خواستگاری همسرمان رفتیم،دقیقا افق فکریمان را برایشان گفتیم،و مشاهده کردیم که با صحبتهایشان ایشان دقیقا با این افق فکری موافقند،دقت کنید استاد عرض نکردم که درک میکنند یا برایش تلاشی میکنند فقط موافق بودند. . . تقریبا 1 سال و اندی از زندگی میگذرد،شناختی که از همسر خود پیدا کرده ایم،با توجه به تمام تلاش هایی که کرده ایم تا ایشان را به مطالعه،به فهم به درک دعوت کنیم،اما ایشان اصلا حاضر نشدند و دستو پا شکسته 2 روز جلو رفتندو دیگر ادامه ندادند،یعنی استاد سعی کردیم تا جایی که میتوانیم موجبات صلاحشان را فراهم کنیم،اما خب قطعا کوتاهی هایی بوده. . . استاد بحث سر درگیری هایی نیست که بنده مقصرم یا ایشان،بنده واقعا سعی میکنم از درگیری های ساده و بیمورد بپرهیزم،ایشان به خاطر موارد بی اساس بارها با بنده دعوا میکنند که حتی من چیزی نمیگویم و سکوت میکنم تا بعد از چند دقیقه درست میشود،الحمد لله تا الان دعوایی به قهر نکشیده،حتی مدت زیادیست نزدیک به 7 ماه یا بیشتر که دیگر کمی هم اگر تند صحبت شد،سریع کوتاه آمدیم. . .شما فرمودید انس بگیرید،درست،چطور میشود با کسی انس گرفت که اصلا از دل آدم خبری ندارد؟چطور میشود با کسی انس گرفت که دغدغه او نمره دانشگاهش و لباس در لباس فروشی است،که اگر در یخچال را باز بگذاری،با شما دعوا میکند؟چطور با کسی انس بگیرم که اصلا هیچ توجهی به هیچ آرمانی ندارد و حاضر به تغییرم نیست؟. . . تنها کاری که میتوانیم بکنیم این است که ایشان را به نماز اول وقت دعوت کنیم،آری انس جسمی آری،اما انس روحی نمیشود استاد،احساس تاریکی میکنیم بخدا، از نظر جسمی ایشان را کامل تامین میکنیم،خودشان میفرمایند. . . یه راهی بدید،بخدا حاضریم تحمل کنیم و سکوت کنیم طوری که ایشان هیچ احساس نکنند که آبی از آب تکان خورده،فقط میخواهیم درست انجام وظیفه کنیم. . .با تشکر و عذر خواهی فراوان. . . موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هر چند در این موارد باید موردی تصمیم گرفت ولی در هر حال فرض می‌گیریم ایشان از نظر فکری انسان مستضعفی باشد باید با دید ترحم به او نگاه کرد، ظاهرا راه‌کار صحیح در این موارد مدارا است و تذکراتی در حدّ فهم او . موفق باشید
2594
متن پرسش
آفات همسر دوم چرا آفت؟؟ آیا ارتباط او با آن دختر فقط در همین حد بوده و به همین اندازه خلاصه شده است یا .. و .. و .. 2ـ به قول خود ایشان که آقایی متأهل است مگر با سابقه زندگی مشترک و آشنایی با خلقیات و حساسیت های عاطفی یه دختر یا خانم آشنا نبود پس چرا به حریم یه دختر خانم وارد شده و با احساسات و عواطف او تا این حد پیش رفته و در مورد زندگی مشترک تا حدی با هم صحبت نموده اند که دختر خانوم پذیرفته همه سختیها را تحمل کند و حال که این آقا تا این حد پیشرفته پس جای سئوال است و بایس از این آقا توضیح خواست حالا یادش اومده خانواده داره و .. و .. پس این آقا اصلاً مرد؟ بوده و بویی از انسانیت؟ برده که تا این حد به دختری نزدیک شده اگر رابطه ای فراتر از این نباشد و او را وابسته و دلبسته خود کرده حالا که قرار به پذیرفتن تعهد شده یادش اومده خونواده داره واقعاً اگر استاد طاهرزاده نسبت به این مسأله توضیحی نفرمایند و به بیان مسایل دیگر شرعی به نقل از رسول خدا نپردازند به ایمان و مسلمانی ایشان هم باید شک کرد مطمئناً این مسأله ریشه دارتر و فراتر از این است این آقای متأهل اگر مشکل با همسر اولش نداشت پس چرا دختر دیگری رو درگیر کرده هم اکنون هم مطمئناً ترس از پذیرفتن تعهد و... جناب استاد طاهرزاده در قرآن به دختر و احساسات و عواطف او و باکره ای او از لحاظ جنسی نه بلکه خداوند روحی و عاطفی به آن تذکر و هشدار داده شما خودتان را به جای آن دختر گذاشته و سپس با دیدگاه خداترسی خود چنین نظری را بیان فرمایید اصل مطلب و این رابطه چیست و تا چه اندازه پیش رفته و.. و آیا شایسته است در مملکتی که داد از اسلام و جایگاه زن است و حفظ حریم او هر آقای متأهل با شعور؟ به یه دختر خانوم نزدیک شود و بعد از مأنوس کردن آن دختر بکر و پذیرفتن تعهد، یادش آید که خانواده داره نفرین خدا و انبیاء الله بر او و خانواده و نسلش باد. جناب ستاد طاهرزاده منتظرم تا پاسخ دقیق و تحلیلی و با تمام جزییات و احتمالات بیان فرمایید یا اقرار به نقص در ارائه مطالب شفاف سازی کامل در مسأله و جزییات پرسش این آقای متأهل به طور دقیق این طور که نمیشه هر آقای متأهلی از راه رسیده و دختری را بازیچه خود قرار دهد و سپس یادش آید خانواده دارد بایس با توجه به فصاحت و بلاغتی که دارم مطالب را پشت سرهم، مرتب و دقیق بیان می کردم اما فکر می کنم مسأله به قدری مهم بود.. اصلاً تمرکز ندارم و کاملا بهم ریخته ام با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید متأسفانه هم‌اکنون که شرایط طوری شده که زنان و مردانِ نامحرم در محیط اداره در کنار هم قرار دارند و یا به انحاء مختلف با هم مرتبط هستند، ادب شرعیِ لازم رعایت نمی‌شود و به اصطلاحِ امروز‌ی‌ها با همدیگر برخوردهای باز و بی‌پروایی دارند و همین امر منجر به آن چیزی می‌شود که برای آن آقا و آن خانم پیش آمد در حالی‌که اگر رعایت احکام شرعی می‌شد مسلماً کار به این‌جا نمی‌کشید که ذهن‌ها یشان مشغول همدیگر شود و بنده نیز با شما هم‌عقیده هستم که آن آقایی که همسر دارد بیشتر باید مواظب می‌بود که با حرکات و سخنان خود ذهن آن خانم را به خود مشغول نکند. و اما این‌که عنوان جواب را «آفت همسر دوم» گذاشتم مبتنی بر همان سخنی بود که در ابتدای جواب عرض شد که شرایط تاریخی و اجتماعی ما طوری است که همسر دوم برای خانواده‌های امروزی ما بحران ایجاد می‌کند و این غیر از آن است که در شریعت اسلامی رخصت داده‌اند که اگر شرایط مناسب بود مرد اجازه داشته باشد همسر دوم اختیار کند و به همین جهت که احساس شد عنوان «آفت» به اصل رخصت شریعت تعمیم داده شود واژه‌ی «آفت» از قسمت اول عنوان حذف شد. شاید جوابی که به سوال 2566 داده شد در این مورد نیز مفید باشد موفق باشید .
2577
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید من در دانشگاه ازاد اسلامی واحد دزفول درس میخوانم اولا اینجا محیط مختلط است دوما حجاب افتضاح است خوب چه لزومی دارد محیط مختلط باشد که مسئولینش به عذاب قبر به حق امام زمان دچار شوند سوما من با قرار گرفتن در همچنین محیطی حس و حال معنوی ام از دست میرود ونفسم جمعیت خاطر را از دست میدهد ؟/ سوال دوم ایا ان دنیا هم دست ادمیزاد اداره میشود یا خداوند بزرگ جهان پس از مرگ /چرا رهبری در مورد این قضیه اقدامی نمیکنند ؟خداوند نابود کند انسانهای که فقط به فکر مادیات هستند با این دانشگاه ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی انسان چاره‌ای از حضور در این مراکز نداشته باشد باید مواظب بود نگاهی به این افراد نیندازد که در حافظه و خاطره‌ اش بماند. مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» وظیفه دارند رهنمودهای اصلی را بدهند و مسئولین هستند که باید آن‌ها را به قانون در آورند و اجرایی کنند. موفق باشید
2566
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم در جواب به یکی از سوالات در مورد حضور زن در اجتماع جنابعالی در پاسخ به مساله عرف اشاره کرده بودید و اینطور برداشت شد که چون این مساله عرفی شده است بنابراین با روح اسلام ناسازگاری وجود ندارد اگر زن مثلا برای خرید به تنهایی بیرون برود. با توجه به آیات و روایات زیادی که در این باب مبنی بر حضور حداقلی زن در اجتماع وجود دارد(برای حفظ حیا و عفت جامعه) نمی توان گفت روح اسلام با حضور حداقلی زن سازگار است هرچند بر خلاف عرف باشد؟ نه اینکه بگوییم چون عرف پذیرفته است پس روح اسلام سازگار است. این مساله در تصمیم گیری و طرح ریزی و جامعه سازی مهم است. به عنوان مثال در طرح ریزی دانشگاه اسلامی می توان این مساله را یک اصل طرح ریزی محسوب کرد و همچنین بنا به پاسخ شما چون در عرف پذیرفته شده است بنابراین به عنوان یک اصل اگر در نظر نگرفتیم مشکلی با روح اسلام ندارد. لذا بنده از جنابعالی تقاضا دارم پاسخ روشن تری به مساله حضور زن در اجنماع چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی ارائه نمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مسلّم بهترین شرایط آن است که حضرت زهرای مرضیه«سلام‌الله‌علیها» فرمودند که نه مرد زن نامحرم را ببیند و نه زن مرد نامحرم را، ولی وقتی شرایط چنین هدفی فراهم نیست نباید طوری عمل کنیم که زنان ما از یک حیات فعّال بیرون قرار گیرند لااقل در زمان گذشته گاو و گوسفندی بود که زنان شیر و ماست آن را تهیه کنند و در اقتصاد خانواده مؤثر باشند حالا که این نیست نمی‌توان حضور زنان در این امور را از آن‌ها گرفت به طوری که احساس کنند در نظام اسلامی هیچ مسئولیتی به عهده‌ی زنان نیست. البته این یک بحث عمیق و زیربنایی است. بنده در حدّ جواب یک سؤال نظرم را عرض می‌کنم شاید در بحث عالَم عفاف در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» بهتر بتوانید نظر حقیر را دنبال بفرمایید. مشکل از آن‌جا پیدا می‌شود که خواهران در بیرون خانه اعم از بازار یا اداره رعایت برخورد صحیح را با نامحرم را ننمایند و با یک احوال‌پرسی بیجا و یا یک خنده‌ی بدون دلیل طمع غریبه را برانگیزانند و برای خود و مردان غریبه ذهنیات و خیالاتی ایجاد کنند که منجر شود تا صفای بین خود و همسر و محرم خود مختل گردد. اگر از حضور در بیرون از خانه چاره‌ای نیست باید مواظب باشیم این حضور با ادب و آداب خاصی که شریعت الهی متذکر شده انجام گیرد و مواظب امنیت روحی خود و بقیه باشیم و گمان نکنیم به بهانه‌ی همکاربودن می‌توان با غریبه و نامحرم رابطه‌ی عادی ایجاد کرد که از همین روزنه شیطان وارد زندگی ما می‌شود و اُنس معنوی و قدسی با همسرمان را از ما می‌رُباید. موفق باشید
2561
متن پرسش
سلام علیکم اینجانب دارای 40 سال سن و به همراه همسر و سه فرزندم زندگی می کنم اختلافی با همسرم نداشته و زندگی به صورت معمولی طی میشد تا اینکه یکسالی است به طور نا خودآگاه با دختر خانمی آشنا شدم و بعد از مدتی که ارتباط کاری به صورت تلفنی با رعایت مسایل شرعی با او داشتم بین ما یک محبت دوطرفه پیش آمد هرچند بی اختیار بود و هیچگونه حریم شرعی را زیر پا نگذاشته بودیم و با اینکه آن دختر می دانست من دارای خانواده هستم حاضر شد با همه سختیها کنار آمده و به عنوان همسر دوم با من زندگی کند اما من به خاطر ترس از به هم خوردن زندگی اولم نمی توانم چنین کاری را بکنم از طرفی هم محبت به او باعث شده است که نتوانم از این موضوع بگذرم و چند ئقتی است ذهن و فکر نرا مشغول کرده است لطفا اینجانب را راهنمای فرمایید که آیا از لحاظ شرعی و اخلاقی ازدواج مجدد من اشکلی دارد یا نه و اگر اشکال دارد چگونه با این موضوع کنار بیایم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شرایط فرهنگی کشور ما طوری است که این نوع ازدواج‌ها موجب می‌شود ارتباط باطنی که با همسر اول‌تان دارید و در آینده به کمال خود می‌رسد را از دست بدهید و نه این خانم دوم می‌تواند آن نوع ارتباطی که با همسر اول‌تان دارید را پدید آورد و نه ارتباطی که با همسر اول‌تان دارید و در آینده‌ بسیار زیبا و آسمانی می‌شود را ملاقات خواهید کرد. در هر صورت کمک کنید آن خانم بتواند ازدواج کند و شما هم بیشتر ذهن خود را به همسر خودتان مشغول کنید و بدانید رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌و‌آله» فرمودند: هر آن‌چه در بقیه‌ی زن‌ها می‌یابید در همسر خودتان هست. موفق باشید
2523
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی بنده کتاب زن آنگونه که باید باشد را مطالعه کرده و بسیار استفاده کردم. اما هنوز برایم مبهم است که مدل مطلوب کیفیت رفتن زن به بیرون از خانه در شرایط فعلی جامعه چیست؟ به این معنا که مثلا بیرون رفتن زن با یک زن دیگر(دوست، خواهر، مادر) یا به تنهایی چه زمانی مورد پسند روح کلی اسلام است؟ یا اینکه زن برای چه اهدافی می تواند بیرون برود؟ مثلا بیرون رفتن به تنهایی یا با زنی دیگر برای خرید یا پیاده روی و غیره با روح کلی اسلام سازگار است یا نه؟ گرچه آیات و روایات زیادی در این زمینه مطالعه کرده ام اما نتوانستم با توجه به شرایط کنونی به یک اصل کلی برسم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این‌ها مربوط به عرف است. امروز عرف می‌پذیرد که یک زن به تنهایی برود خرید کند در حالی‌که ممکن بود یک زمانی این کار قبیح باشد. موفق باشید
2470
متن پرسش
باسلام من دوتا سوال از خدمت استاد گرامی دارم 1)من مطالعات ریادی در مورد هدف خلقت کردم و کتاب اشتی باخدا را هم مطالعه کردم و نتیجه گرفتم هدف اصلی خلقت ما رسین به حقیقت عبودیت و خشوع در برابر پروردگار است اما هرگز نتوانستم بفهمم وظیفه من در این عالم چیست ایا فقط با ترک گناه و انجام واجب به این امر میرسم یا باید برم و علم تحصیل کنم یا در کلاسهای استادان شرکت کنم واصلااینکه من دارم راه رو درست میرم و به کمال میرسم چه نشانه هایی در زندگی من دارد؟ایا حتما باید چشم برزخی من باز شود یا علاماتی از این قبیل؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در مسیر بندگی خداوند تا آن‌جا که ممکن است معرفت به خدا و آیات و اسماء او بندگی را رشد می‌دهد و معرفت به معاد و امامت و نبوت به خودی خود یک نوع سلوک محسوب می‌شود. در دل به‌دست‌آوردن این نوع معارف دنبال‌کردن نظرات ولیّ امر مسلمین شرط دینداری است و در ذیل رعایت نظرات و دستورات ولیّ امر مسلمین توانسته‌ایم آنچه وظیفه‌ی الهی ما است را انجام دهیم. 2- پیشنهاد می‌کنم برای جواب قسمت دوم سؤال‌تان مدتی دعای مکارم الاخلاق که در آخر مفاتیح است را با توجه به معانی دعا بخوانید. در آن‌جا متوجه می‌شوید حضرت از خدا می‌خواهند که بتوانند با مسلمانان مدارا کنند و اگر توفیق مدارا را پیدا کنید زندگی شما نور دیگری می‌گیرد. موفق باشید
2475
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید همسرم انسان خوبی است و از بچگی طوری تربیت شده که به تمام حرفهای پدر و مادرش گوش میدهد و خواسته هایشان را انجام میدهد.همه ی مسئولیت خانواده شان را بر عهده دارند(کارهای داخل منزل(جز آشپزی) و بیرون منزل ) فقط کسب در آمد با ایشان نیست . و علت تمام دعواهایمان همین است و ایشان آیه های قرآن برای احترام به والدین را برای من یادآوری میکنند ولی من خیلی حساس شده ام و گوشم به این حرفها بدهکار نیست از جایی شندیم که چون همه بعد از ازدواج سرگرم خانواده میشوند و پدر و مادر را فراموش میکنند قرآن این همه تاکید کرده.آیا این حرف درست است؟ اصلا چرا به اندازه ای که به نیکی به پدر و مادر سفارش شده حرفی از همسر زده نشده؟ لطفا راهنمایی کنید شاید من اشتباه میکنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به همان دلیل که فرمودید در اسلام بر رعایت حقوق والدین تأکید شده ولی اگر مرد حقوق همسر را جهت رعایت حقوق والدین زیر پا بگذارد همان اندازه معصیت کرده که حقوق والدین را به جهت رعایت حقوق همسر نادیده بگیرد. موفق باشید
2436
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم متاسفانه در قرنی زندگی می کنیم که بیماری افسردگی در بین اکثریت مردم حتی انسان های مذهبی غوغا میکند هرجند که عادتمان شده که این افسردگی را با سرگرم شدن به دنیا و ... پنهان می کنیم ما در دوره ای زندگی می کنیم که فکر و فرهنگ مستفلی جدای از غرب نداریم و با فرهنگ و وسایل غربی بزرگ شده ایم و به آنها عادت کرده ایم حال اگر کسی بخواهد زندگی دینی را شروع کند و از این فرهنگ کم کم جدا شود دچار مشکلات بسیاری می شود از جمله آنها افسردگی است بنده اعتقاد دارم که این وقت ما بسیار گرانبهاست و باید به صرف معرفت الله برسد اما باتوجه به شرایط زندگی ام مجبورم که بسیاری از کارهایی که از آنها بیزار هم هستم انجام بدهم تا افسردگی همسرم بیشتر نشود مثل اینکه وقت بیشتری را به ایشان و تفریح و آنچه که ایشان دوست دارند اختصاص دهم و فکر میکنم شاید با این کارها بتوان اورا ار افسر دگی رهاند و به مقصد اصلی توجه داد اماگاهی ناامید می شوم و احساس میکنم که این کارها بیهوده است و او باید به خدا توجه کند و این گونه وقت من هم تلف می شود (یاد آور می شوم که بنده در برهه ای از زمان در مسایل دینی و اجتماعی افراط داشتم و نمی خواهم اکنون دچار تفریط بشوم) خوهش می کنم بنده را راهنمایی فرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظر بنده اُنس با همسر و رعایت ایشان خودش یک نوع گشایش روحی و معنوی برایتان می‌آورد به‌خصوص اگر این اُنس موجب علاقمندی به شما شود و به تبع آن به آن‌چه شما علاقمند هستید مثل امور دینی، ایشان هم علاقمند گردند. موفق باشید
2432
متن پرسش
سلام تکلیف ما در برابر کسانی که به شخص رهبر و مقام ولایت فقیه توهین می کنند چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر آمادگی جهت تذکر ندارند قرآن می‌فرماید: «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» باید خود را همسنگ آن‌ها نکرد، ارزشی ندارند که با آن‌ها همسخن شویم. موفق باشید
2420
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی من در زندگی زنان زیادی را دیدم که همه چیز خود را به پای شوهر ریختند اما در اخر رها شدند بی هیچی جتی پشتوانه مالی من مقدار مهریه ام بسیار کم است و ناچیز و الان به خاطر خرید خانه ناچارم هرچی طلا دارم بفروشم اما این موضوع خیلی فکرم رو مشغول کرده چون دیگه هیچ پشتوانه مالی ندارم از طرفی هم دوست ندارم از شوهرم بخام فسمتی از خانه را به نامم بزنه اون هم خودش ادمی نیس که اینکارو بکنه خیلی فکرم مشفوله اطفا راهنمایی بفرمایید لطف کنید این سوال را در بخش پرسش های عمومی قرار ندهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با همه‌ی این احوالات طوری عمل کنید که شوهرتان احساس نکند که با او دوگانه هستید. به‌خصوص که قوانین موجود طوری است که اگر خدای ناکرده کار به طلاق کشید زن را در اموال شوهر شریک می‌دانند. موفق باشید
2404
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته با آرزوی توفیق و عمر با برکت و عزت برای شما استاد ارجمند جوانی هستم تاحدودی به اصول پایبند مدتی پیش با دختری از سادات از خانواده ای مذهبی ازدواج کردم. ایشان اهل نماز و واجبات است اما در مباحث اعتقادی حساسیت چندانی ندارد و مواقعی که صحبت از این مسائل پیش می آید بحث راعوض می کند و گاها به کارهای مردم نگاه می کند و کاری به سنت و نگاه شرع ندارد. حالا سوالی که از شمادارم این است که چگونه می توانم تا حدودی بینش ایشان را در این مباحث روشن نمایم تا ان شاالله در آینده بتوانم زندگی در مورد رضایت خداوند داشته باشم. خداوند برتوفیقات شما بیفزاید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آرام‌آرام با مدارا و ابراز علاقه همراه با تفریح، با همدیگر در جلسات مذهبی مثل جلسات حجت‌الاسلام حاج آقای معمارمنتظرین شرکت کنید، إن‌شاءالله موفق می‌شوید. موفق باشید
2327
متن پرسش
سلام. استاد بفرمائید آیا مردها باید در خانه ظرف بشویند؟ مردها باید در خانه غذا بپذند؟ مرد باید خانه جارو کند؟ زن در خانه باید فقط بخورد و بخوابد؟ چرا زنان عصر حاضر اینقدر تنبل شده اند و جامعه ی زنان دارد رو به تنبلی سوق پیدامیکند؟ حضرت فاطمه (س)در خانه چه میکردند آیا حضرت علی(ع) همیشه ظرفهای خانه را میشستند و حضرات زهرا (س) دست روی دست میگذاشتند و منتظر بودند که حضرت علی از راه برسد و ظرفها و بقیه ی کارهای خانه را انجام بدهند؟علت تنبلی و عدم مسئولیت پذیری زنان در عصر جدید چیست.بفرمایید چرا زنان عصر حاضر دوست دارند مردها را به خدمت بگیرند و از آنها سوء استفاده بکنند چه در کارهای خانه چه در کاربیرون از خانه؟با چنین زنانی که غیر قابل تحمل هستند چگونه برخورد کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیامبر خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» کارهای خانه را به عهده‌ی حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» گذاشتند و کارهای بیرون را به عهده‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» و در عین حال چون کارهای خانه مثل آردکردن گندم و یا پختن نان سخت بود حضرت علی«علیه‌السلام» کمک می‌کردند. اگر کسی کاری که به عهده دارد و می‌تواند انجام دهد به عهده‌ی دیگری بگذارد از شخصیت خود کاسته است و گرفتار یک نوع بی‌هویتی می‌شود. موفق باشید
2288
متن پرسش
سلام علیکم! در اینترنت و سایت ها آمارهای زیادی وجود دارد که خیلی از این آمارها از طریق افراد موثق نیز هست مبنی بر اینکه دلیل بخش اعظمی از طلاق های ایران ریشه در نارضایتی جنسی یکی از طرفین یا هر دو طرف دارد. حتی برخی آمارها که می گوید دلیل بیش از 50% طلاق ها این مسأله است. حال اولا این آمارها صحت دارد یا خیر؟! ثانیا اگر صحت دارد یعنی واقعا اینقدر مسأله جنسی در زندگی مهم است که دلیل بیش از 50% طلاق ها مسأله جنسی است!؟ ثالثا در برخی از این آمارها گفته می شود خیلی از مواقع خود زوجین نیز نمی دانند مشکل از کجاست و با روانشانسی و مشاوره معلوم می شود. حتی یکبار یک استادی در دانشگاه ما داشت سخنرانی می کرد مثال جالبی زد. او می گفت مثلا مرد خانه امروز 2 میلیون پول داده یک یخچال فریزیر خارجی ساید بای ساید بزرگ برای خانه خریده. 2 ماه بعد 3 ماه بعد 6 ماه بعد زن می گوید قدیمی شده و از مد افتاده و من یکی جدید می خواهم. می گفت در این حالت مرد خانه واقعا متعجب می شود که مثلا تازه 2 ماه است این را خریده ام. به این زودی که قدیمی نمی شود. بعد استاد می گفت در اینجا در واقع ریشه اصلی این ایراد زن در نارضایتی جنسی اوست که در قالب این ایراد بروز کرده. حال اگر این امر صحت دارد چرا فرد نمی داند مشکلش واقعا چیست و باید مشاوره شود تا معلوم شود!؟ رابعا که در واقع مهم ترین سوال بنده نیز این قسمت هست این است که در گذشته ها در همین ایران خودمان آمار طلاق صفر یا بسیار نزدیک به صفر بوده. همین الان نیز در روستاها آمار طلاق پائین تر از شهرها و در شهرهای کوچک نیز آمار طلاق پائین تر از شهرهای بزرگ مانند تهران است. خوب یعنی در گذشته ها زوجین به لحاظ مسائل جنسی کاملا رضایت داشته اند که آمار طلاق صفر یا نزدیک به صفر بوده!؟ یا نه آن زمان نیز خیلی از زوجین ناراضی بوده اند اما این آمار صفر یا نزدیک به صفر دلیل دیگری داشته؟! اگر آن زمان زوجین رضایت جنسی داشته اند دلیلش چه بوده که آن زمان این رضایت وجود داشته اما الان وجود ندارد!؟ با توجه به اینکه امروزه این مهریه های بالا خودش مانع بزرگی در برابر طلاق است بر خلاف گذشته ها که چون مهریه ها پائین بوده طلاق نیز راحت تر بوده. اما با اینهمه در گذشته آمار صفر یا نزدیک به صفر بوده. یا همین الان که در شهرهای کوچک آمار طلاق پائین تر از شهرهای بزرگ است یعنی میزان رضایت جنسی زوجین در شهرهای کوچک بیشتر از شهرهای بزرگ است؟! اگر آری دقیقا علتش چیست!؟ با توجه به اینکه اتفاقا به نظر می رسد میزان آگاهی های جنسی مردم در شهرهای بزرگ بیشتر از شهرهای کوچک باشد هم میزان آگاهی ها بیشتر است. هم ابزارها و امکانات از قبیل داروها قرص ها و پزشکان متخصص این زمینه همگی در شهرهای بزرگ بیشتر هستند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اسلام نسبت به مسائل جنسی بی‌تفاوت نبوده و وظیفه‌ی زن و مرد دانسته که نسبت به این امر حساسیّت لازم را اعمال کنند و این نشان می‌دهد موضوع جنسی موضوع مهمی است و اگر زن و مرد در بستر طبیعی و دینی خود قرارگیرند و در عین رعایت نگاه از طریق مرد به نامحرم و رعایت عفاف از طرف زن نسبت به نامحرم ،هر کدام نسبت به حقوق همسر خود حساس باشند به راحتی مسائلشان در این مورد حل می‌شود و بنده در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» در قسمت« ازدواج، تولدی دیگر» روایات مربوطه و دستورات اسلام را آورده‌ام و اما در قسمت‌های دیگر سوالتان می‌توان احتمالات زیادی داد که احتیاج به تحقیقات میدانی بیشتری دارد. موفق باشید.
2284
متن پرسش
سلام علیکم.طاعاتتان قبول.دریکی ازکلاسهایی که زیرنظرحوزه دانشجویی دردانشگاه برگزارمیشدشرکت میکردم دراین مدت کم کم به یکی ازاساتیدانجاعلاقه مندشدم باورکنیدبه خاطرمسایل ظاهری و...نبودمن دختری هستم که سعی میکنم همیشه تحت نظرعقلم عمل کنم امامعرفت وعلم وتفکرایشان منوبه خودجذب کردوتمام ملاکهای معنوی وشخصیتی که برای ازدواج درنظردارم درایشان بودبااینکه درابتدادرموردایشان زودقضاوت کردم امابعدازچندجلسه متوجه شدم کاملااشتباه کردم تاحالابااینکه بااساتیدزیادی کلاس داشتم اماایشان باهمه انهاازنظرسطح علم وتقوافرق میکردندوازاونجایی که دل حرم الله هست وجزاونبایددرقلب باشدعذاب وجدان رهایم نمیکردبااینکه سخت بودامابه یمن وجودماه مبارک ویاری خداوندتونستم محبتشوازدل بیرون کنم امامشکلی که هست این کلاسهاروندتحقیقی داره وخیلی هم ازاین کلاسها استفاده کردم وبایدبعدماه مبارک گزارشات خودراتحویل دهم بااینکه ازخداخواستم منوفقط عاشق خودش کنه وتصمیم دارم سرعهدم بایستم به نظرجناب عالی من چه کنم من میتونم باشرکت درکلاس سرعهدم بمونم یانه چه صلاح میدانیدانجام دهم؟.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام:‌ اگر هنوز قوه‌ی واهمه در صحنه است و شما را مشغول می‌کند از خیر آن تحقیق بگذرید چون طرز نجات انسان از واهمه، میدان ندادن به آن است و از هر شرایطی که موجب میدان دادن به آن می‌شود باید پرهیز کرد. موفق باشید.
2256
متن پرسش
سلام علیکم! در بحث ازدواج از دیدگاه اسلامی خوب است که پسر و دختر هر چه زودتر ازدواج بکنند. تا آنجائیکه از حضرت رسول ص حدیث داریم که از سعادت های مرد این است که دحترش در خانه خودش حیض نبیند. خوب با توجه به این منطق یعنی دختر در سنین 10 و 11 و 12 و پسر در سنین 16 و 17 ازدواج بکند. خوب اگر تنها هدف از ازدواج ارضای غریزه جنسی بود ازدواج در این سنین خوب بود. اما ازدواج که فقط این نیست. ازدواج یک نیاز متقابل به جنس مخالف است یک نیاز به محبت است یک نیازی است که خیلی بعید است در یک دختر 10 یا 11 ساله یا در یک پسر 16 یا 17 ساله پیدا شود. پس چرا دستور به زود ازدواج کردن در اسلام شده است!؟ الان خیلی از پسرها به سنین 24 و 25 و بالاتر حتی می رسند اما بجز نیاز جنسی هیچ نیاز دیگری به ازدواج در خود نمی بینند. پس اینجا مشکل از کجاست!؟ آیا دستور اسلام مبنی بر زود ازدواج کردن فقط ناظر به مسائل جنسی بوده یا نه واقعا در آن زمان مثلا یک دختر 10 یا 11 ساله یا یک پسر 16 یا 17 ساله به آن میزان از تکامل و رشد عقلی رسیده بوده که بخواهد ازدواج کند؟! خوب اگر یک بلوغ عقلی و اجتماعی نیز بجز بلوغ جنسی برای ازدواج نیاز است چه کار کنیم که الان هم در یک پسر 16 17 ساله یا در یک دختر 10 11 ساله این بلوغ پیدا شود؟! از طرفی چون الان در پسران 16 17 ساله این بلوغ و رشد عقلی وجود ندارد و شاید این رشد و بلوغ عقلی تا سنین 22 و 23 هم پیدا نشود اما خوب عریزه جنسی که از همان ابتدا وجود دارد. با این مشکل چه کنیم؟! آیا بگوئیم پسر تا سنی که به آن رشد عقلی لازم رسید از لحاظ جنسی خود را نگه دارد و در این فاصله حدود 10 ساله بسوزد و بسازد؟! یا اینکه بگوئیم علیرغم وجود نداشتن آن بلوغ اجتماعی و عقلی لازم مثلا پسر در همان سنین 16 و 17 ازدواج کند؟! یا راه دیگری وجود دارد؟! از طرفی اگر بگوئیم علیرغم وجود نداشتن این بلوغ عقلی و اجتماعی لازم پسر در سنین 16 و 17 ازدواج کند خوب این فقط از لحاظ جنسی خوب است که پسر از افتادن به گناه مصون می ماند. اما خوب قطعا مشکلات بسیاری در زندگی مشترک پیدا می کند به دلیل همین به بلوغ عقلی لازم نرسیدن. از طرفی ممکن است چند سال بعد که مقداری رشد و تکامل عقلی اش بیشتر شد بگوید من این زن را نمی خواهم و این زن، زن مطلوب من نیست و کارشان به طلاق برسد.چون که برای یک پسر در سنین 16 و 17 تنها ملاک ملاک زیبائی دختر باشد چون در این سن تنها هدف ازدواج مسأله جنسی است. پس احتمالش خیلی زیاد است که چند سالی که گذشت و ملاکهای پسر تغییر کرد بگوید این زن را نمی خواهم. از طرفی ما اینجا با یک زن شاید حداکثر 20 و 21 ساله طرف باشیم که مطلقه شده است و احتمال ازدواج مجددش پائین می آید. با این مشکل چه گنیم؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: دستورات اسلام به عنوان دستورات خالق بشر، مبتنی بر مبانی خلقت انسان‌هاست و خداوند به صورت تکوینی در بین زن و مرد یک نوع «مودت و رحمت» قرار می‌دهد که زندگی را با هدایت الهی ـ‌که به صورت هدایت غریزی و تکوینی به آن‌ها الهام می‌کندـ ادامه می‌دهند و آن رشد عقلی که مدّ نظر جنابعالی است در کنار غریزه‌ی جنسی در میان است و تجربه نیز نشان داده‌است این نوع ازدواج‌ها کمتر به طلاق منجر شده زیرا خاطرات روحی و روحانی ابتدایی همواره آن‌دو را نسبت به همدیگر وفادارد و علاقه‌مند نگه داشته‌است. موفق
2258
متن پرسش
سلام حاج آقا می خواستم بپرسم حکم مردی که زنشو کتک میزنه چیه؟ اونم مردی که 15 ساله شاگرد شماست؟رفتار شاگرد و از چشم استادش میبینن.آه دامن گیره حاج آقا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: رسول خدا«صلوات الله علیه و آله» فرمودند: «خیارکم خیارکم لنساءکم‏.» بهترین مردان شما آن هایی هستند که برای زنانشان بهترین باشند. ایشان در این مورد شاگرد شیطان است و نه شاگرد بنده‌ی حقیر. موفق باشید
2250
متن پرسش
با سلام برادرم پسر مقیدی است و واجبات را انجام میدهد ولی در ارتباط با دوست دخترش( که او را بعنوان همسر آینده انتخاب کرده ولی فعلا شرایط ازدواج را ندارند) خیلی راحت و بعنوان همسرش رفتار میکنه سخنرانیهای جنابعالی را گوش میدهد و میگوید این طرز رفتار را از همانها برداشت کرده لطفا آیه یا حدیثی که در این باره باشه و بتونه بهش کمک کنه بگید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آیه و حدیث نمی‌خواهد. تا عقد نکرده‌اند نامحرم‌اند و باید مواظب باشند مگر این‌که بتوانند عقد کنند. در ضمن شما هم سعی کنید در امورشان تجسس نکنید. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!