بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شرح دعا

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39182
متن پرسش

جالب است در پاسخ ۳۹۱۷۳ می‌فرمایید خواب حجت نیست، مخصوصا خوابی که فقیه و عارف و فیلسوفی چون آیت الله بهجت از آن صحبت کند که سید بن طاووس که صاحب نسخه ایست که آن اضافه را در ادامه ی دعای عرفه دارد و در دیگر نسخه ها نیست به خواب شخصی آمده و گفته آن اضافات انشای خودم بوده، این خواب و این نقل قول را به دیوار می‌کوبید، اما همزمان چون آیت الله جوادی از دیدن آن متنِ اضافه در نسخه ی سید بن طاووس به وجد آمده اند و سند ندارد و در دیگر نسخ هم نیست، این نظر اعتبار دارد پس حتما از معصوم است و مگر می‌تواند از غیر معصوم باشد؟ چون آقای جوادی متحیر شده، آقای جوادی از نظرات برخی اساتید خودشان و برخی نظرات افراد برتر از خودشان در گذشته، حال و آینده نیز متحیر می‌گردند، پس همگی از معصوم است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد این مربوط به خود انسان می‌باشد که چگونه با این نوع متون مواجه شود. آنچه عرض شد برای آن بود که در جریان باشید. موفق باشید

39173
متن پرسش

در جایی فرمودید: « بسیاری از متون گرانقدر ما مانند «مناجات شعبانیه» و قسمت دوم مناجات امام حسین «علیه‌السلام» در روز عرفه، سلسله سند ندارد ولی به گفته آیت الله جوادی مگر می‌شود این نوع معارف جز از سرچشمه شخصیت‌های معصوم صادر شود؟» سوال این جاست، شخصی که مثلا به یک هزارم از علم اهل بیت (بر فرض محدود و معدود بودن علم حضرات) دست یافته و مثلا در رتبه ی پنجاه است، مگر می تواند از دیدن علم فردی که به یک صدم از آن علم دسترسی دارد و در رتبه ی بیست قرار دارد، بفهمد آن علم مربوط به معصوم است یا پایین تر از معصوم و بالاتر از خودش؟ کودک دبستانی که با دیدن جزوه ی دو سال بالاتر از خود، پرریزان می‌شود می‌تواند بگوید این عجائب جز از پرفسور تمامِ این علم نیست؟ اساسا این سبک مواجهه مخدوش است، مرحوم آیت الله بهجت می‌فرمودند اضافه ی دعای عرفه را خود مرحوم سید بن طاووس در خواب به یکی از اولیا فرموده اند انشای خودم بوده، مگر جناب اصغر طاهرزاده که با دیدن ادعیه ی مرحوم سید نمی‌تواند بفهمد از معصوم است یا از سید یا از زراره یا از حبیب بن مظاهر، فقط می فهمد من خیلی پیش این متن کوچکم، خب مشخص ست، حال چطور هرچه که تعجبتان را برانگیخت به معصوم و خدا نسبت می‌دهید؟ هر تحلیل برگ ریزان از رهبری را مربوط به این می‌دانید که رهبری زبان خداست، هر دعایی که خیلی برای منِ کوچکِ حقیر بزرگ است را کلام معصوم انگاشته، هر شعری که تعجبم را برمی‌انگیزد اصول اصول اصول دین و لا یمسه الا المطهرون می‌دانم. این شیوه را عقل سلیم می‌پذیرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این مربوط به خود انسان است که وقتی افرادی مانند حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و آیت الله جوادی متوجه ادعیه‌ای هستند که مستند از معصوم است، تشخیص می‌دهند ادعیه‌ای مانند مناجات شعبانیه و قسمت دوم مناجات امام حسین «علیه‌السلام» نمی‌تواند جز از همان سرچشمه‌ای صادر شود که آن ادعیۀ دارای سند صادر شده است. مضافاً آن‌که ما در روایات خود داریم اعتماد به خواب، به خودی خود نمی‌تواند حجّت باشد.

معروف است که مرحوم محقق حلي - از اکابر فقهاي شيعه - چند شب پشت سرهم در خواب مي ديد که به او گفته مي شود: فردا ديوانه اي وارد مسجد مي شود، او را از مسجد اخراج نکن.

مرحوم محقق بر خلاف آنچه در خواب مي ديد، وقتي آن ديوانه وارد مسجد مي شد، طبق دستورات ديني عمل مي کرد و او را از مسجد اخراج مي نمود و به خواب خود اعتنا نمي کرد و مي گفت: اگر پنجاه مرتبه هم اين خواب تکرار شود، چون خواب حجّت شرعي نيست به آن اعتنا نمي کنم و طبق حجّت شرعي که در دست هست (روايات معتبره) ديوانه را از مسجد بيرون خواهم کرد. از آن زمان به او لقب محقق داده شد.

موفق باشید

38826
متن پرسش

سلام علیکم: در واقعیت یا کثرت در وجود حقیقت دارد یا وحدت در وجود. وقتی به این نتیجه رسیدید که وحدت وجود حق است. پس فقط یک وجود است و هر فعلی که اتفاق می‌افتد از آن یک وجود است. بعضی افعال (اسم جلال) و بعضی افعال (اسم جمال) حق هست. پس در این افعال (به عنوان مظاهر) نور جمال و جلال حضرت حق مشاهده می‌شود. این جاست که حضرت حق را به نور اسماء جلال و جمال در مظاهر دیده می‌شود. آیا مطالب بالا را درست فهمیدم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به کتاب شریف «شرح دعای سحر» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» رجوع فرمایید. موفق باشید

38814
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: عبارت زیر که جزو فرار های پایانی صلوات ضراب اصفهانی است. مربوط به روایت ۱۲ مهدی می‌شود؟ و آیا این روایت صحیح است؟ با توجه به عبارات قبل که برای طول عمر امام زمان دعا می‌شود و سپس دعای طول عمر که برای زمام‌داران در آخر آمده، زمامداران یا ۱۲ مهدی از نسل امام زمان (عج) هستند؟ وَ صَلِّ عَلَي وَلِيِّكَ وَ وُلاَهِ عَهْدِكَ وَ الأَْئِمَّهِ مِنْ وُلْدِهِ وَ مُدَّ فِي أَعْمَارِهِمْ و بر وليّت و زمامداران پاي بند به عهدت كه امامان از فرزندانش هستند درود فرست، و بر عمرشان بيفزا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرموده‌اند:  «مقصود از امامت (ائمه) در این عبارت غیر از مقصود از امامت ائمه اثنی عشر است. تأمل کنید.» موفق باشید

38650
متن پرسش

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکمَلَ الْإِیمَانِ...» سلام علیکم. عذرخواهم، بعد از گذراندن شرح و تأمل در دعای شریف مکارم الاخلاق و بعد اینکه تا حدودی با مقصد و مقصود این دعای زیبا و عزیز آشنا شدیم، چه کنیم که خدای متعال به آسانی ما را مفتخر به استجابت این فرازها کند؟ آیا شروط خاصی لازم است؟( چون از بس افق فرازها بلند و عظیم است و ما پست و حقیر هستیم، با خود می گوییم ما کجا و استجابت این فرازها کجا)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم ایمان، غیر از باور است و نوری است که می‌تواند همواره شدید و شدیدتر شود و جهانی را مقابل ما بگشاید؛ با این رویکرد در هر حرکتِ شرعی که وارد شویم، در جستجوی ایمانی برتر خواهیم بود. نمونه اش آنچه در آن متن عرض شدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/17746. موفق باشید

38234
متن پرسش

سلام و ادب: امام خمینی در کتاب آداب نماز بسیار زیاد از جملات کتاب مصباح الشریعه به عنوان روایت و با قال صادق استفاده می‌کنند. اما در کتاب مکاسب محرمه و در نامه‌ای در جلد ۱۸ صحیفه این کتاب رو روایت نمی‌دانند. آیا این موضوع اعتبار و وزانت مباحث کتاب اداب نماز را کم نمی‌کند؟ تفصیل سوال اینکه: امام در مقاله اول اداب الصلوة از مصباح الشریعه جملاتی رو نقل کردن (نوشته شده در سال ۱۳۲۱) ولی در حدود سال ۱۳۳۹ در جلد اول مکاسب محرمه نوشتن: و أمّا رواية «مصباح الشريعة» الدالّة على التفصيل بين وصول الغيبة إلى صاحبها وعدمه، فلا تصلح للاستناد إليها؛ لعدم ثبوت كونها رواية فضلاً عن اعتبارها، بل لا يبعد أن يكون كتابه من استنباط بعض أهل العلم و الحال ومن إنشاءاته. چهار تا احتمال میشه در نظر گرفت برای رفع این تضاد! اول اینکه بگیم با توجه به اینکه امام در چهل حدیث و سر الصلوة هم جملاتی نقل کردن از مصباح الشریعه، روش سنجش اخبار در مباحث عرفانی متفاوت با مباحث فقهی هست و اسون تر گرفته میشه. و باید روش شناسیش رو تبیین کنیم که چه تفاوتی داره. ولی این احتمال ضعیفه، چون امام تصریح داره مصباح الشریعه روایت نیست اصلا. امام در سال ۶۳ هم یک نامه در مباحث اخلاقی عرفانی برای عروسشون می‌نویسن داخلش هست که: «مصباح الشریعه» گویی از عارفی است که به نام حضرت صادق- علیه السلام- به طور روایت نوشته است. احتمال دوم اینکه بگیم امام اول قبول داشته مصباح الشریعه رو و بعد نظرش عوض شده از ۱۳۲۱ به بعد عوض شده نظر و حتی چهل حدیث هم مال قبلش هست ۱۳۱۷. ولی بازم ضعیف هست این احتمال چون در همون نامه که بالا گفتم سال ۶۳ یک جمله از مصباح الشریعه میاره. سال ۵۸ هم همون اول سوره‌ی حمد عبارت «العبودیّة جوهرة کنه ها الربوبیّة» رو امام بیان میکنن. احتمال سوم اینکه بگیم امام خمینی از اول هم روایت نمیدونسته و همیشه به عنوان جمله‌ای از مصباح الشریعه نقل کرده و نه به عنوان روایت. و اقای شبیری در جلد ۳ اون کتاب جرعه‌ای از دریا میگن امام خمینی جمله‌ی «العبودیة جوهرة کنه ها الربوبیة» رو نقل می‌کرد ولی اون رو به کسی منسوب نمی‌کرد. این احتمال آخر بنظر قوی‌تر و منطقی‌تر باشه و کار مرسومی هم هست گویا بین علما. علامه طهرانی هم به عنوان یک اهل عرفان در جلد اول کتاب نور ملکوت قران دیدم این جمله رو که میارن به عنوان روایت نمیارن. به عنوان یک جمله علمی عرفانی میارن. همچنین آقای جوادی هم در کتاب جامعه در قران این جمله رو نقل میکنن ولی نه به عنوان روایت. آیت‌الله مصباح هم در کتاب شکوه نجوا این جمله رو آورده و فرموده هر چند سند صحیحی نداره، منتها مضمون این جمله صحیح هست. آقای وکیلی در سلسله جلسات شرح کتاب آداب الصلوة اشاره‌ای میکنن به موافقین و مخالفین مصباح الشریعه و میگن اهل معرفت این جمله رو پذیرفتن که درسته و وارد شرحش میشن. استاد عابدینی هم در جلسه ۶۷ تدریس کتاب الشموس المضیئة‌ آقای سعادت‌پرور که در مورد روایات مهدویت هست این جمله رو میارن ولی نه بعنوان روایت. در جلسه‌ای از تدریس المیزانشون هم میارن این جمله رو و میگن فقط منسوب به امام صادق هست و شرحش میدن. احتمال چهارم هم اینکه شاید بشه جمع بین احتمال دوم و سوم کرد و گفت نظرشون عوض شده و ازون به بعد به عنوان روایت نقل نمی‌کردن. قرینه هم دارم براش چون در اداب نماز عبارت «العبودیة جوهرة کنه ها الربوبیة» رو با قال صادق (ع) بیان کردن ولی ۳۷ سال بعد در تفسیر سوره حمد بدون قال صادق (ع) بیان کردن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید می‌توان به سخن بعضی از اساتید در رابطه با نگاه حضرت امام به این نوع متون حتی به «مناجات شعبانیه» نظر کرد که حضرت امام نظر به محتوای سخن دارند که چه اندازه می‌تواند آن سخن منسوب به اولیای الهی باشد، خارج از آن‌که آیا سلسله سندی برای آن باشد یا نباشد. موفق باشید

38142
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در ادعیه ای مانند دعای علقمه یا برخی از دعاهای صحیفه سجادیه به شدت دعا می‌کنیم افرادی که دشمنی می‌ورزند یا حسادت دارند و کینه توزند، به انواع گرفتاری و بلایا دچار شوند. انسان علی الظاهر گمان می‌کند به نوعی همانند دشمنی و کینه توزی طرف مقابل را انسان در دعا دارد انجام می‌دهد. این درحالی است که ائمه توصیه کردند در امور شخصی با گذشت و مدارا رفتار کنیم و خشم و نفرت را فقط در برابر دشمنان خدا و پیامبر داشته باشیم. لطفا در این مورد توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این نوع متون، آنچه مدّ نظر است دشمنان حقیقی انسانیت منظور می‌باشد مثل آن‌که امروز در این زمانه شما نسبت خود را با انسان‌هایی خبیث و جنایتکار مانند نتانیاهو معلوم می‌کنید. و این غیر از آن است که با افراد نادان برخورد می‌شود که بیشتر باید با آن‌ها مدارا کرد. موفق باشید

37984
متن پرسش

سلام: منظور از «اجادکم فی الجساد» در زیارت جامعه کبیره چیست؟ آیا منظور این است که سیطره ی وجودی امام انقدر قوی است که می‌تواند در شخص تصرف کند و جسم او بشود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با این فراز از زیارت مذکور فرموده‌‌اند منظور جسمِ برزخی آن ذوات مقدسه است که نسبت به جسم برزخی دیگر انسان‌ها جایگاه خاصی دارد. در شرح «زیارت جامعه کبیره» در این مورد عرایضی شده است. موفق باشید

37895
متن پرسش

سلام: ببخشید خواهشا این سوال را برای راهنمایی جواب بدهید. در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی فرمودید باید با کتاب و اندیشه های ایشون آشنا بشیم. در کتاب های شما کدام کتاب ها را مطالعه کنیم تا این ارتباط سریع تر برقرار شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و سپس با برهان صدیقین در کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن دو با مبانی صدرائی حضرت امام که آشنا شدید، ان‌شاءالله کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» که شرح کتاب «شرح دعای سحر» حضرت امام خمینی است برایتان آشنا می‌شود تا رسیدن به کتاب «مصباح الهدایه» و شرح آن که روی سایت هست. موفق باشید

37694
متن پرسش

با سلام خدمت استاد و طلب توفیق روز افزون: شرح دعای سمات رو می خواستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای فوق‌العاده ارزشمند و پرمحتوایی است. جناب آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی شرحی بر آن نوشته‌اند تحت عنوان: «شرح دعای سمات» که می‌‌توانید به آن رجوع فرمایید که البته ظاهراً پی‌دی‌افِ آن در فضای مجازی هست. موفق باشید

37259
متن پرسش

با سلام و عرض تبریک و آرزوی قبولی طاعات: چرا با وجود اینکه حج یک بار بر مسلمین واجب است ولی در برخی ادعیه تقاضای حج هر ساله داریم؟ آیا منظور حج مشروع است یا منظور باطنی دارد؟ «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ذیل سؤال شماره 37250 عرض شد بیشتر نظر به توحید است و اینکه با حضور در خانه توحید، آن نورانیت بیشتر حاصل می‌گردد. موفق باشید

37199
متن پرسش

سلام و عرض ادب: علامه طباطبایی یک دستوری برای نفی خواطر دارند. نگاه کردن به اسما الله اگر ممکنه به زبان ساده و شیوای خودتون توضیح بدید که ما چطور با اسماء الله نفی خواطر کنیم. بهترین موقع برای نفی خواطر چه زمانی است؟ اجرتون با آقا ابا عبدالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز «دعای سحرِ» حضرت امام باقر «علیه‌السلام» و نظر به اسماء حسنای حضرت معبود. مثل نظر به اسم «بهاءِ» حضرت حق که در هر جا در نهایت صفا و درخشش در صحنه است، در آن صورت است که وقتی انسان با اسمای الهی در همه آینه‌ها و مظاهر آشنا شد با تمام وجود خواهد گفت: «آن‌ها که خوانده‌ام همه از یاد من برفت / الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم». از این جهت پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%AD%D8%B3%D9%86%DB%8C بزنید. موفق باشید

37180
متن پرسش

با سلام و احترام: پیرو سوال ۳۷۱۵۵، لطفا راهنمایی بفرمایید: ۱. اگر همه ی اسما در همه انسانها بالفعل نمی شود، اگر در فردی یک اسم بالفعل شود هم رتبه با بعضی ازملائکه یا پایین تر از ملائکه ای که حامل اسامی بیشتری هستند می شود؟ ۲. قبلا شنیدم که اجنه به لحاظ عقلی پایین تر از انسان هستند (درسته؟) در اسما چگونه اند؟ یعنی آنها چند اسم را می توانند بالفعل کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! این ظرفیت بالقوه انسان است که می‌تواند تا مرز بالفعل‌شدن و انتخاب‌کردن نسبت به همه اسماء جلو رود و آن کس که به بعضی از اسماء منوّر شود، به همان اندازه به فرشته‌ای که منوّر به آن اسماء است نزدیک می‌گردد در حالی‌که ظرفیت انسانیِ انسان‌ها تا نزدیکی به انسان کامل که حامل همه اسماء است، وسعت دارد و در آن صورت است که احساس می‌کند در صراط مستقیم است. ۲. همین‌طور است و مسلّم اجنه نسبت به اسمای الهی بی‌نصیب نیستند، ولی چگونه؟ والله اعلم. در رابطه با اسماء، کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%AD%D8%B3%D9%86%DB%8C می‌تواند راه‌گشا باشد بخصوص که در ماه رمضان برای انس با دعای عزیزالقدر سحرهای ماه رمضان ما با اسمای حسنای الهی با حضرت ربّ العالمین مرتبط می‌شویم و کتاب مذکور سعی کرده قدمی در شرح کتاب حضرت امام خمینی (ره) در رابطه با «شرح دعای سحر» بردارد. موفق باشید

37168
متن پرسش

عرض سلام و درود و ادب و احترام: تفسیر و شرح دعای فرج و سلامتی امام زمان و ندبه رو در کدوم مباحث شما کامل توضیح دادید؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به مباحث «بصیرت و انتظار فرج»، این مائیم و میدان گشوده انسان کامل. در کتاب «دعای ندبه، زندگی در فردایی نورانی» می‌توان در این مورد اندیشید و اندیشه را جلو و جلوتر برد. موفق باشید 

37091
متن پرسش

سلام حاج آقا:  حضرت آیت‌الله جوادی آملی در شرح دعای ابو حمزه ثمالی در ذیل فراز «یا ربِّ إنَّ لَنَا فِیكَ أمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً أنَّ لَنَا فِیكَ رَجآءَ عَظِیمَاً عَصَیْناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَوناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا فَحَقّق رَجآءَ نا مَولانا» اینگونه فرمودند: «پروردگارا! ما یك مانعی داریم كه نمی‌گذارد به كرم تو راه پیدا كنیم و آن گناه است. خوب آن مانع را اوّل برطرف كن. گناهان را ببخش. ما یك تیرگی و تباهی در نهانمان داریم كه نمی‌گذارد به حرم اَمن تو بار یابیم. خوب آن تیرگی را به صفا مُبدّل كن. آن شرطی كه مفقود است حاصل كن. آن مانعی كه موجود است برطرف كن تا ما لائق بار یافتن بارگاه كرمت بشویم.» خاطرم هست حضرتعالی مثال پرده و نور را می زدید. و می گفتید ما فقط باید رفع مانع کنیم. نیاز نیست نور را بکَشیم داخل. با کنار رفتن پرده، نور خودش به خاطر لطف و لطافتی که دارد وارد می شود. حال ظاهراً در این فراز حتی کنار زدن مانع را هم از خود خدا تقاضا می کند. آیا این دو نظر در تقابل با هم هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «بی عنایت حق و الطاف حق / گر ملک باشد سیه باشد ورق». بنابراین اگر باید ما پرده را عقب بزنیم تا نور، خودش سرازیر شود؛ عقب‌زدنِ پرده هم به توفیق الهی و الطاف ربّانی ممکن است. موفق باشید

36926
متن پرسش

سلام استاد: با عرض معذرت که وقتتون رو می گیرم اگر براتون مقدور هست لطفا این فراز از دعای عرفه رو یکم شرح بدید، چندین شرح رو توی اینترنت دیدم ولی هیچکدوم دلم رو قانع نکرد «إِلَهِي تَقَدَّسَ رِضَاكَ أَنْ يَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ فَكَيْفَ يَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّي»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرمایند: خدايا! خوشنودي تو پاک‌تر از آن است که از جانب تو علت و انگيزه‌اي براي آن باشد، کجا رسد که انگيزه‌اي از من براي آن وجود داشته باشد. یعنی خطاب به حضرت حق گفته شده سراسر وجود تو رضايت است بر بندگان و ذات تو محل حوادث نخواهد شد. موفق باشید

36874
متن پرسش

سلام استاد عزیز: با توجه به صحبت تون در مورد ماه رجب که فرمودید با ادعیه ماه رجب باید انس گرفت. من در حین مطالعه، ضعف خاصی در درک مفاهیم دعا حس می کنم. آیا برای امثال من که دروس حوزوی نخواندیم و عربی نمی دانیم، لازم هست که وقت بگذاریم و عربی یاد بگیریم برای درک امثال ادعیه، و یا به همین ترجمه ها که بعضاً خیلی هم گیرا نیستند بسنده کنیم. در صورتی که یادگیری زبان عربی لازم است چطور وارد بشیم که از عربی صرفا برای همین منظور بهتر بهره ببریم و زودتر به نتیجه برسیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آموزش زبان عربی برای امثال مائی که به دنبال درک بهتر فهم قرآن و روایات و ادعیه هستیم، کار خوبی است و بحمدالله سایت‌هایی نیز در جهت آموزش زبان عربی هستند که بتوان از آن‌ها کمک گرفت. از طرفی در مورد ادعیه ماه رجب، عرایضی در شرح آن ادعیه‌ها شده است که می‌توانید به شرح صوتی آن‌ها رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/649#sound-row-433 و https://lobolmizan.ir/sound/649#sound-row-3983  و https://eitaa.com/matalebevijeh/15818 . موفق باشید

36848
متن پرسش

سلام استاد گرامی: در دعای امام زمان عجل اللهم آنی اسئلک بالمولودین فی رجب منظور از (محمد بن علی الثانی وابنه علی بن محمد المنتجب کدامین امام می‌باشند؟ لطفاً توضیح بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سایت https://aasemaan25.blog.ir/post/Mawloodain رجوع فرمایید. موفق باشید

36801
متن پرسش

سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: با توجه به اینکه در کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین (ع) فرمودید؛ « هرکدام از این ۵ لعن، ابراز تنفر از فرهنگ و تفکری خاص هست» امکانش هست تفکر و فرهنگ ۵ لعن را بازتر بفرمایید؟ متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان تفکری که متوجه حضور در توحیدی که انبیاء آورده‌اند، نیست. تنها در آداب دین متوقف شده‌اند. نمونه آن ابن ملجم است. موفق باشید

36596
متن پرسش

سلامک عرفان ناب شیعه که اهل بیت و قرآن تاییدش کنن در کجا یا کدام کتابها یافت میشن؟ سخنرانی هم معرفی می‌کنید؟به سخنرانی های عرفانی خیلی علاقه دارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آثار حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مانند کتاب «مصباح الهدایه» و یا کتاب «شرح دعای سحر» و کتاب «چهل حدیث» منابع خوبی در عرفان ناب شیعه می‌باشند. موفق باشید

36511
متن پرسش

با سلام و خدا قوت: استاد کانال مطالب ویژه رو چگونه باید مطالعه کنیم؟ آیا از اولین پیام شروع کنیم؟ استاد ما دلمون می‌خواهد با دل این مطالب را قدم به قدم پیش بیایم ولی نمیشه. خدا قوت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه که می‌فرمایید خوب است با سایت «لب المیزان» مرتبط شوید و موضوع مورد نظر خود را با توجه به تقسیماتی که نسبت به موضوعات در آن سایت شده است، گزینش نمایید. خوب است که در این مورد بحث « شرح دعای مکارم الاخلاق» که روی سایت هست را دنبال بفرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/206

36503
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد گرامی: چرا امیر المومنین (ع) در نهج البلاغه فرموده اند « کل معروف بنفسه مصنوع» اما در دعای صباح آمده است « یا من دل علی ذاته بذاته»؟ آیا این دو منافات ندارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر آنچه را بتوان از آن تعریفی و مفهومی داشت، مصنوع است و مخلوق. ولی حضرت حق که عین وجود است، عین نور است و مثل نور، خودش معرف خودش می‌باشد. موفق باشید

36417
متن پرسش

سلام: چه کنیم تا در هنگام عصبانیت،عقل خود را از دست ندهیم، و بر رفتار و کردار و گفتار خود مسلط باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، توجه به رحمت واسعه خداوند است. بالاخره این نوع سجایا که انسان از رذیله غضب عبور کند، ساده نیست. باید همت کنیم و با ادامه آن همت به مرور جان و قلب را متذکر نماییم. در این رابطه خوب است با دعای فوق العاده «مکارم الاخلاق» مأنوس شوید که شرح آن در سایت هست. https://lobolmizan.ir/sound/646?mark=%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82. موفق باشید

36407
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: این روزها در جلسات رفقا فکرها معطوف به این شده که چرا معرفت نفس؟ نمی دانم عالم تغییر کرده یا معرفت نفس تاریخش به پایان رسیده است؟ ولی می دانم که برای من هنوز معرفت نفس تاریخی به وسعت وجود دارد. نمی دانم معرفت نفس باید زبانش تغییر کند یا مواجهه ما در معرفت نفس باید تغییر کند؟ آنچنان که فهمیده و یافته ام معرفت نفس راهی برای مواجهه ما با وجود بود. هایدگر متقدم با کتاب وجود و زمان بسیار تلاش کرد تا وجود را با دازاین بیابد ولی نتوانست، علتش چه بود شاید خالی بودن دست هایدگر از منابع گسترده‌ای بود که امثال ملاصدرا در دست داشت، زیرا ملاصدرا غیر از تراث قدمای فلاسفه اسلامی، قرآن و روایات شیعی و عرفان محیی الدین را نیز در اختیار داشت و توانست حکمت متعالیه را ارائه کند، اما هایدگر که از تراث فلسفی خودش در حال اعراض کردن است و از طرفی منابعی نیز در اختیار ندارد طبیعی است که از یافت وجود از طریق دازاین منصرف گردد و در مابقی عمر دنبال خود وجود بدون دازاین باشد. هایدگر متقدم وجود را با زمان می یابد اما هایدگر متأخر وجود را فارغ از هر قیدی به کاوش می پردازد. هایدگر چقدر در این امر موفق بوده باید بحث کرد. هایدگری که وجود را تاریخی یافت در دوران متأخر وجودی را یافت فارغ از زمان و تاریخ، هایدگر از وجودی پرسش می کند که هست مطلق است، وجود فقط الثیا یا وجود آشکار نیست بلکه به وجود پنهان و باطن هم توجه می کند، هایدگر به دنبال مواجهه با وجودی است که با دازاین نتوانست آنگونه که می خواست آن را بیابد. ولی ملاصدرا ابتدا با اصالت وجود مواجهه ای بدون وجود انسان با وجود را به زیبایی تمام نشان داد و در برهان صدیقین کار را تمام کرد و توحید را به تمامه برای ما ترسیم کرد. به تعبیر بزرگان علت حقیقی ملاصدرا و عین ربط بودن معلول به علت از قاعده بسیط الحقیقه بودن هم بالاتر است. ملاصدرا در ادامه ما را وارد معرفت نفس می کند تا حال این وجود را حضوری مورد ادراک قرار دهیم و در ادامه قیامتی بودن هستی ای که مواجهه با حقیقت وجود است را به او نشان می دهد، تا انسان متوجه گردد که وجود در نسبت با خودش چه صورتی به خود گرفته است، زیرا هر انسانی در مواجهه با وجود صورتی برای خود ساخته است و این صورت حقیقت او و یافت او از وجود است که قیامت او محسوب می گردد. قیامت مواجهه با وجه باطنی وجود است هر چند در حدود وجودی هرکسی، ولی با قیامت وجود از زمان و تاریخ می رهد تا وجود بی زمان و تاریخ آشکار گردد، همان وجودی که علت وجود تاریخی بود و بدون وجود باطنی ظاهری هم نبود. الثیا ریشه در وجود باطنی دارد که ذات این وجود آشکار شده محسوب می گردد، ذاتی که فراحس است و فقط در بی زمانی می توان با آن مواجه شد، این مواجهه فقط در قیامت و در حد ظهور وجودی هرکس در جهان رقم می خورد، پس قیامت افق ذاتی ماست که ما از آن جدا نیستیم و این همان چیزی است که همه وجود الثیا وابسته به آن بوده است. پس بی قیامت چگونه حقیقت وجود را بیابیم در حالی که ذات ما در بی زمانی است و جز در عالم بی زمانی با خود حقیقی مان مواجهه پیدا نخواهیم کرد و این مواجهه همان حقیقتی است که از وجود یافته ایم. چگونه می توان پذیرفت که وجود ظاهر تمام وجود است در حالی که به ذات و باطن آن توجه نکنیم. این توجه به ذات توجه به قیامت است و ملاصدرا ما را از وجود به وجود سوق داده و انسان را محفوف بین دو وجود قرار داده است و شاید باید گفت وجود ظاهر و باطن و اول و آخر همین دو وجود است که نفس انسان در مواجهه با آن دو حقیقت را می یابد. راهی که ملاصدرا ابتدا از وجود بدون توجه به انسان طی کرد و بعد به انسان ختمش نمود، هایدگر کاملاً برعکس رفت، او ابتدا با دازاین وجود را می خواهد بیابد ولی گویی از جایی متوجه می گردد که وجود را ابتدا باید می یافت و بعد به سراغ دازاین می رفت، این امر باعث شد که از یافت وجود با دازاین انصراف دهد و به سراغ حل مسئله وجود برود، اما او تا آخر نتوانست از آن خارج گردد، زیرا وجود همواره برای هایدگر ابهام داشت، و این ابهام او را در وجود نگه داشت، هر چند ابهام وجود به معنای حیرت است و امر مذمومی نیست ولی صدرالمتالهین یافتش از وجود دقیق تر و عمیق تر بود و چنین ابهامی برای او رقم نخورد چون دست او به مراتب پرتر از هایدگر بود. بنده نمی خواهم بگویم هایدگر ما را وارد فهم جدیدی از وجود نکرده است بلکه معتقدم هایدگر چیزهایی به ما تذکر داد که ملاصدرای عزیز به آن دست نیافته بود بلکه بنده روش هایدگر و ملاصدرا را مورد بررسی می خواهم قرار دهم، که چرا صدرا ابتدا با اصالت وجود آغاز کرد و بعد به معرفت نفس رسید ولی هایدگر ابتدا با دازاین شروع کرد و بعد به وجود بدون دازاین رسید. به نظر می رسد که روش صدرا دقیق تر بوده است. صدرا همان وجودی که هایدگر در انتها به دنبال آن بود را در ابتدا شکوهمند و زیبا نشان داد و بعد برای درک حضوری این وجود ما را وارد عالم نفس و آیات انفسی نمود و نسبت انسان و وجود را به نمایش گذاشت. حال سوال بنده این است اگر هایدگر ابتدا وارد وجود مطلق شده بود و از ابتدا با وجود آغاز می کرد بعد بهتر با دازاین روبرو نمی گشت و دازاینی را به ما نشان نمی داد که همان وجود است؟ و سوال دیگر اینکه، اگر نمی توانیم با معرفت نفس ارتباط برقرار کنیم ریشه در آن ندارد که مسئله وجود برای ما حل نشده است و باید در مورد وجود بیشتر تأمل کنیم؟ ظاهراً بدون وجود و یافت آن راهی برای معرفت نفس نیست و چه زیبا مولای ما اباعبدالله الحسین علیه السلام در دعای عرفه اینگونه فرمودند:«مَتَي غِبْتَ حَتَّي تَحْتَاجَ إلَي دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ= كي پنهان بوده اي، تا نيازمند به دليلي باشي كه بر تو دلالت كند. عَمِيَتْ عَيْنٌ لاَ تَرَاكَ عَلَيْهَا رَقِيباً= كور باد ديده اي كه تو را بر آن ديده بان نبيند». و امام سجاد علیه‌السلام در دعای ابو حمزه می فرماید:«بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إلَيْكَ وَ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ= تو را به تو شناختم، و تو مرا بر هستي خود راهنمايي فرمودي، و به سوي خود خواندي، و اگر راهنمايي تو نبود، من نميدانستم تو كه هستي؟». مواجهه با وجود قبل از توجه به نفس باید رقم بخورد و ملاصدرا قهرمان این مواجهه با وجود است و در برهان صدیقین اوج این مواجهه را به ما نشان می دهد اما او متوجه است که نسبت انسان با وجود چیست و چرا باید قیامت داشته باشد و نسبت وجود با من بعد از یافت خود وجود باید شروع شود نه قبل از توجه به وجود. احساس می کنم این مواجهه با وجود اگر درست صورت نگیرد جایگاه معرفت نفس درست مشخص نمی گردد. انسان امروز چنان در حجاب از وجود فرو رفته است که جایگاه شناخت نفس را گم کرده است و بی توجه به خود و نسبتش با وجود است. اولاً چرا اهمیت معرفت نفس برای ما نیز کمرنگ شده است آیا چیزی غیر از آن بوده که مواجهه وجودی که ابتدا صدرا داشته برای ما رقم نخورده است؟ ثانیاً آیا ما می توانیم از معرفت نفس عبور کنیم و چیزی ورای آن بیابیم که نسبت ما با وجود را نشان دهد؟ عبور از معرفت نفس آیا امکان دارد؟ اگر امکان دارد چه جایگزینی برای آن سراغ داریم؟ نسبت من با وجود چگونه محقق گردد؟ بعضی می گویند نسبتی که شهدا رقم زدند و معرفت نفس هم نخواندند باید مدنظر ما باشد، آیا این نسبت در شرایط خاص و زمان معینی رقم نمی خورد؟ در مابقی وقتها چه کنیم که چنین نسبتی و چنین ظهوری رقم نمی خورد؟آیا می توانیم معرفت نفس را امری که گرفتار حجاب حصول است بدانیم و مواجهه وجودی را در شهادت و یا در شریعت بیابیم؟ آنگاه چگونه همواره در حال نماز باشیم( خوشا آنان که دائم در نمازند)؟ این نماز دائم و در حضور بودن با معرفت نفس امکان ندارد؟ یا من موفق نشده ام که مواجهه درستی با وجود مثل صدرا پیدا کنم و بعد مواجهه خودم با وجودم را درک کنم؟ آیا این انتظار که معرفت نفس نتوانسته تحول روحی و اخلاقی در من ایجاد کند توقع درستی از معرفت نفس است یا این توقع را باید جای دیگری جست؟ اینها و صدها سوال دیگر که ما را امروز گرفتار کرده است. شما بفرمایید تا بهتر بیابیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در دعای عرفه می‌فرمایند: «مَتَي غِبْتَ حَتَّي تَحْتَاجَ إلَي دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ» و یا خطاب به حضرت حق عرضه می دارند: «عَمِيَتْ عَيْنٌ لاَ تَرَاكَ عَلَيْهَا رَقِيباً» مربوط به حضوری است ماورای میدانی که عقل و حتی حکمت متعالیه می‌گشاید و این صرفِ حضور مربوط به عمق دینداری است و تجلیاتی که حضرت حق بر سالک می‌نماید و سالک به خود حق، حق را می‌‌یابد. به همان معنای: «بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إلَيْكَ وَ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ». ولی بحث در مقام دیگری است که انسان ها در هر دوره تاریخی چون به خود آیند و از خود پرسش کنند، از آن حضور پرسش می‌نمایند. این‌جا است که امثال خواجه عبدالله انصاری به یک معنا دست به «منازل السائرین» می‌زند و باز این ابن عربی است که از آن حضور، پرسش می‌کند و دست به خلق «فصوص الحکم» می‌زند با همه انکشافی که برایش در آن شهود و ملاقات رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» پیش می‌آید. و باز مائیم و تاریخی دیگر و پرسش از آن حضور اولیه و خلقِ مثنوی مولوی و دیوان شمس. و البته پا به پای این حضور، حضور جناب فارابی و ابن سینا و سهروردی را داریم که آنان نیز از همان حضور اولیه ایمانی پرسش دارند ولی عقلانیت خود را بیش از آن حضور خاص به میان آوردند و تاریخ همچنان در نزد ما و با ما ادامه داشت تا مواجهه ما با جهان جدید در چهارصد سال پیش آن‌گاه که دربار صفوی میدان مواجهه بزرگانی همچون شیخ بهائی و میرفندرسکی از یک طرف و مستشرقینی شد که از غرب حامل اندیشه دکارت بوده‌اند. و این‌جا است که جناب صدرا یعنی شاگرد جناب شیخ بهائی و جناب میرفندرسکی با دو جهان روبه‌رو شد و موجب طلوع حکمت متعالیه گردید.
بنده مقدمه‌ای را که تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» بنا شد خدمت رفقا عرض کنم، در جواب سؤال‌های جنابعالی تقدیم می‌کنم. به امید آن‌که بابی از تفکر نسبت به پرسش‌هایی که فرمودید؛ گشوده شود. البته بحث همچنان قابل تفکر و اندیشه است. موفق باشید
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در آخرین روزهای تاریخ قرون وسطی، آرام‌آرام  این حالت برای انسان پیش آمد که گویا برای درخشش ایمان باید خود را بیشتر احساس کند و این‌جا بود که به بودنِ خود و این‌که باید به آن بودن فکر کرد یا نه توجه کرد، توجهی که رنه دکارت (۱۵۹۶-۱۶۵۰) در شک دستوری خود پیش کشید که: «من شک می‌کنم پس هستم»  و این شروعی بود برای آن‌که انسان بیش از پیش، خود را مدّ نظر آورد و با نظر به بودنِ خود راهی برای ایمانی زنده‌تر بیابد. در همین مسیر و در همان فضای تاریخی با  کانت (۱۷۲۴ – ۱۸۰۴) روبه‌رو می‌شویم، کانتی که تا مرز بنیاد دادن به انسان و فهم انسان از خودش جلو و جلوتر رفت، به همان معنایی که انسان سوژه خودش گردید. آنچه در این شرایط تاریخی پیش آمد همین بود که اولاً: انسان به بودن و هستی خود توجه کرد و ثانیاً: این‌که باید هستی و یقین را در درون خود جستجو کند. و این راز طلوع بشر جدید است و عقلانیتی که در صدد ایمانی است اصیل‌تر از ایمانی که در قرون وسطی تجربه کرده بود.
درست در همین دوران یعنی در سال‌های (۱۶۴۰-۱۵۷۱م) (۱۰۴۵-۹۷۹ق) جناب  ملاصدرای شیرازی در تاریخ حاضر است و این یعنی نوعی معاصرت بین جناب ملاصدرا و جناب دکارت و تاریخی که انسان نسبت به هستی خود و جهانی که در نزد خود دارد توجهی ویژه کرده است. این‌جاست که می‌توان گفت با توجه به حضور جناب ملاصدرا در اصفهان در کنار جناب شیخ بهایی و جناب میرفندرسکی و ارتباط آن اساتید بزرگ با دربار صفوی و حضور مستشرقینی که از اروپا می‌آمدند و از دکارت در عین توجه به ریشه‌های تاریخی آن، سخن می‌گفتند، می‌توان جایگاه  اندیشه اصالت وجود جناب ملاصدرای شیرازی را مدّ نظر آورد، اصالت وجودی که در راستای ایمانی زنده‌تر در عین عقلانیت، از یک طرف به وجود و هستی نظر دارد و از طرف دیگر به انسان می‌اندیشند. با توجه به نکات فوق خوب است که نظری به اندیشه اصالت وجود بیندازیم و در بستر این اندیشه، به انسان و به تاریخی که در آن قرار داریم و افقی که ما را به ایمانی خاص دعوت می‌کند، فکر کنیم، ایمانی که عقل را در هویت قدسی خاصی که همان اصالت دادن به وجود است، با ما در میان می‌گذارد. امری که آخرین انسان درصدد آن است.

 

36365
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: حضرت زین العابدین سلام الله علیه در قسمتی از دعای ۵۴ صحیفه سجادیه به خدای متعال عرضه می دارند: «وَ اقْطَعْ مِنَ الدُّنْيَا حَاجَتِي». لطفاً این قسمت را قدری برای مان شرح دهید. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت با توجه به توهّماتی که آرزوهای دنیایی برای انسان پیش می‌آورد و انسان را از حضور ابدی و حاجت‌های متعالی باز می‌دارد، از پروردگار خود درخواست می‌کنند حاجت‌های دنیایی‌ام که همان امیال توهّمی است را قطع فرما. و در ادامه تقاضا می‌کنند حاجت‌های ابدی‌ام را فراوان گردان تا در دنیا در واقع، گرفتار دنیا نگردند. موفق باشید

نمایش چاپی