بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: عرفا

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13160
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز: خدا قوت، روز و روزگارتون خوش. استاد من دلم خیلی پره. نميدونم خبر دارید يا نه؟ دونسته هام زیاده ولی عملم کم و دنیا زده. استاد من اسیر تن خاکیم شدم در حالی که مطمئنم که جز خدا هیچی وجود نداره. ميدونم اونه که گفته کارای خوب بکن و کارای بد نکن. و میدونم هیچ کس مث اون ازم خبر نداره، حتی از خودم با خبرتره. استاد شرمنده خیلی حرف می زنم ولی دلم خیلی گرفته از اين همه نامردی که در حق خدا دارم می کنم. ميدونم! و دارم خطا می کنم. نه اینکه بجز الله خدای ديگه ای وجود نداره، اصلا غیر از خدا هیچی وجود نداره! چه خدا و چه غیر خدا. محمد (ص) نقطه آغاز و نقطه غایت خلقت هست. این 13 نور مقدسه فقط 13تا آدم نيستن. من حتی به علت کثرت خداها و علت بت پرستی و راهی که شیطان باهاش آدما رو به این دچا رکرده پی بردم. خاک تو سرم بشه! اینا رو میدونم و خطامی کنم. ميدونم ناسپاسی کی رو می کنم و ادامه مي دهم. ميدونم دشمن آشکارم کیه و گناه می کنم. استاد شما رو به حضرت زهرا (س) قسمتون ميدم يه راهی جلو پا من بذاريد. من تنهایی نميتونم! دریابیدم تو رو خدا. شرمنده بابت پرحرفیم. به تنهای تنها سپردمتون. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال فراموش نکنید همان خدایی که دائماً شما را زیر نظر دارد، دلسوزترین کس است نسبت به شما، ولی خداوند خطابه‌های طولانی با ما ندارد بی‌آن‌که ظاهراً عملی انجام دهد ما را در اعمالی وارد می‌کند که مطلوب ما است. کوزه از گِل ساخته شده است، اما فایده‌ی کوزه در میان‌گاهِ خالی آن است همچنان‌که خانه، از آجر و سیمان ساخته می‌شود ولی فایده‌ی خانه در فضای تهی آن نهفته است که دیدنی نیست، ولی مفید است. گله‌ی ما از خدا و ائمه آن است که متوجه‌ی خالی‌هایی که از پرها مفیدتر است نمی‌شویم و خویشتن‌داری آن است که روزهای سکوت خود را با کلمات بیهوده از بین نبریم و بدانیم بعضاً خلوت‌ها به زندگی ما ارزش زیستن می‌بخشد. و معنی خویشتن‌داری را در این نوع زیستن باید پیدا کرد. بهترین برنامه را در دامان عرفا که اشارات اولیاء و انبیاء را به تفصیل می‌آورند باید جستجو کنیم. بحث شرح تفسیر سوره‌ی حمد امام خمینی و پیرو آن شرح کتاب «مصباح الهدایه» در چنین افقی موضوع را دنبال می‌کند و از افتان و خیزان رفتن ها مایوس نشوید. موفق باشید

13087
متن پرسش
سلام: فلسفه ی استاد عرفان که در قدیم بوده چه بوده؟ آیا در زمان مرحوم قاضی هم کسی می توانسته بدون استاد سیر کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با نظر به جواب سؤال 13086 جواب خود را دریافت کنید. موفق باشید

13086
متن پرسش
سلام: امام خمینی، جهاد اکبر ص۲۳ : چه طور شد فقه و اصول به مدرس نیاز دارد، درس و بحث می خواهد، برای هر علم و صنعتی در دنیا استاد و مدرس لازم است، کسی خودرو و خودسر در رشته ای متخصص نمی گردد، فقیه و عالم نمی شود، لکن علوم معنوی و اخلاقی که هدف بعثت انبیا و از لطیف ترین و دقیق ترین علوم است، به تعلیم و تعلم نیاز ندارد و خودرو و بدون معلم حاصل می گردد؟! لطفا توضیح بفرمایید که این تعلیم و تعلمی که امام (ره) می فرمایند چیست؟ یعنی در همان حد که ما وظیفه خود را بشناسیم و مثلا عرفان را دقیق مطالعه کنیم و صوت اساتید مجربی مثل شما را گوش دهیم و کتب معتبر را مطالعه کنیم، صرفِ همین ما را سیر می دهد؟ آیا منظور از معلم اینست که مدام به محضرش برویم؟ حالات خود را بیان کنیم و خوابهایمان را برایش بگوییم؟ یا اینکه خود امام با تفسیر سوره حمد این را فهماندند که در این زمان دیگر می شود بدون رجوع خاص هم راه رفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در آخر سؤال خود متذکر هستید واقعاً شرایط تاریخی صحبت امام در کتاب «جهاد اکبر» با آن فضای بسیار سنگینی که برای عرفا ایجاد کرده بودند، با شرایط تاریخی که حضرت امام به‌وجود آوردند و در متن آن، سوره‌ی حمد را تفسیر فرمودند زمین تا آسمان فرق می‌کند و حقیقتاً امروز به‌خوبی نسل ما اشارات عرفا را می‌فهمند و از این جهت تمام عالم شده است استادِ سلوکی ما. فرزانگی در یگانه‌ماندن با عالَمی است که انسان نیز جزیی از آن عالَم است و انسان باید در این وجود یگانه‌ی خود باقی بماند و تنگاتنگ با آن ادامه‌ی حیات دهد. امروز بعد از آن‌که مدرنیته خواست به نام پیشرفت به جنگ طبیعت برود بشر، جمله‌ی غرب را می‌فهمد. مگر در عرفان عارفان نداریم: «اگر آزادی برای آدمی معنا داشته باشد، نه در اجتماع و نه در زندگی بلکه در نسبت او با وجود و با حضرت حق است. این آزادی با سپردن حیات خویش با خداوند به‌دست می‌آید». آیا امروز که آزادی‌های دروغین رسوا شدند این جمله بهتر فهمیده نمی‌شود؟!! موفق باشید  

12939
متن پرسش
با سلام: در سیر انسان: 1. آیا حجاب ها (بیشتر منظور حجابهای نورانی است) یکی یکی می آیند و باید کنار زد و التفات به آن ها نکرد یا چون آیت الله قاضی که فرمودن 40 سال است یک خواب هم ندیده ام و مکاشفه ای نداشته ام باید بود. 2. آیا چون طالب این ها نیست برای سالک این چیزها پیش نمی آيد و با این پیش فرض دیدن خواب یا داشتن مکاشفه دلیل بر چيست؟ 3. می شود انسان به جایی رسد که حجاب حق را هم حق ببيند چون جز حق در صحنه نیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» مقدمه‌ی خوبی است تا إن‌شاءاللّه جواب سؤالات‌تان را بگیرید. موفق باشید

12938
متن پرسش
با سلام: با توجه به بحث «مصباح الهدایه» برای ایجاد ظرفیت در خود برای درک حضوری مباحث عرفانی چه کارهایی باید بکنیم و شخصی همچون میرزا جهانگیر خان قشقایی برای بهره بردن از اسفار(یا هر کتاب عرفانی) چه کاری را باید انجام دهد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معارف اولیه و رعایت دستورات شرع و تعمق در آن‌چه می‌دانید، شما را جهت شوق لازم آماده می‌کند. موفق باشید

12923
متن پرسش
سلام: 1. در امور سیر و سلوکی کتب علامه حسن زاده و آیت الله صمدی چه جایگاهی دارند؟ ۲. کتاب دروس معرفت نفس ایشان در معرفت نفس چه جایگاهی دارد؟ ۳. در عرفان عملی در حد ابتدایی در عمل چه کتبی مفیدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- حضرت آیت اللّه حسن‌زاده و شاگردان نزدیک به ایشان نمونه‌های خوبی برای سلوک عرفانی هستند 3- به نظرم نامه‌ی حضرت علی«علیه‌السلام» به فرزندشان در مورد عرفان عملی، برای همه مفید است، از مبتدی تا منتهی. بنده در شرح آن نامه‌ی آسمانی نکات زمینی و ملموسی را در دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» عرض کرده‌ام. موفق باشید

12914
متن پرسش
سلام: استاد بنده قبلا در مورد برون فکنی پرسیده بودم که فرمودید اطلاعی ندارید. برون فکنی فعالیتی است که در زمان خواب روحمون از بدنمون جدا می شود و می توانیم در محیط اطراف حرکت کنیم. در سایت ها و کتاب ها روشهای مختلفی از قبیل باز کردن چاکرا و یا قرار گرفتن در حالت خواب و بیداری ذکر شده اما خودم قبلا تجربیات اندکی داشتم (خیلی محدود) وقتی که ذکر می گفتم یا دائم الوضو بودم وقت اذان خود به خود بیدار می شدم یا این که یک بار تا حدی از بدنم بالاتر رفتم. دوست دارم این قضیه را از طریق شرعی و اسلامی دنبال کنم آیا همچین تجربه ای در عرفان اسلامی وجود دارد و آیا دستورالعملی می توانید به بنده معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک عرفانی سالک سعی دارد از خودْ فانی و به حق باقی شود و از این‌جهت نظر به این نوع حالات که شما می‌فرمایید ندارد. نمونه‌ی سلوک عرفانی را در کتاب شریف «منازل السائرین» خواجه عبداللّه انصاری می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

12847
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت خدمت جنابعالي حجت الاسلام شيخ علي بهجت از قول مرحوم آيت الله بهجت نقل مي كنند: «ایشون برای وقت خیلی ارزش قائل بود. من می خواستم "تیتر" روزنامه ها را ببینم ایشون به من می فرمود: اینقدر وقت اضافه آوردی که داری صرف روزنامه می کنی؟! ما دیدیم افرادی را که با روزنامه ها و رادیو و تلویزیون مشغول می شدند، اما از اخبار یک ماه پیش خبر نداشتند و یادشان می رفت؛ ولی کسانی را دیدیم که به عمرشان نه به روزنامه و نه رادیو و تلویزیون و... مشغول نمی شدند، اما از یک ماه آینده خبر داشتند.» arefane.blog.ir :منبع لطفا نظر خود را پيرامون اين مطلب آيت الله بهجت بيان فرماييد؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگانی که وظیفه‌ی خود را نظر به سنن الهی و حقایق کلی معطوف دارند در نظر به امور جزئی چندان بهره‌ای نمی‌برند ولی آن‌هایی که در عین  نظر به سنن الهی مأموریتی در اصلاح امور جزئی مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری به عهده دارند، حتی ریزترین اخبار را پیگیری می‌کنند. موفق باشید

12810
متن پرسش
با سلام: در سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) با توجه به رجوع امام خمینی (ره) به عرفان آیا می شود رجوع به عرفايي همچون غزالی، عراقی، شیخ روزبهان، هجویری، ملای جامي، ... داشت و آ یا لازم است افرادی رجوع به این اشخاص کنند تا بتوانند شخصیت عرفانی امام خمینی (ره) را بهتر بشناسند و برای پیشبرد اهداف بلند انقلاب اسلامی کاری کنند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفان یک علم است و مثل هر علم دیگری شخصیت‌های مختلف  هرکدام وَجه یا وجوهی از آن را تبیین کرده‌اند و چقدر به‌جا است که ما از همه‌ی آن‌ها استفاده کنیم. موفق باشید

12806
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام خدمت استاد گرامی: حضرتعالی در کتاب «خویشتن پنهان» بحث تفاوت بین روش عرفا در سیر و سلوک با روش علمای اخلاق (سنگی که طلا می شود و سنگی که طلا گرفته اند) را مطرح می فرمایید. عرفا پس از درک حصولی از نفس ناطقه به این نتیجه می رسند که باید با ریاضت های شرعی، حاکمیت امیال نفس اماره را ضعیف کرده و درک حضوری و مجرد از حقیقت وجود خود پیدا کرده و از این طریق، ارتباط خود را با عوالم غیب تشدید کنند. از طرف دیگر علمای اخلاق هم همین ریاضت های شرعی را در قالب گزاره های اخلاقی به امید تقرب و اتصال به عالم غیب رعایت می کنند. بنابراین به نظر می رسد عالم اخلاقی پس از مدتی با رعایت دستورات اخلاقی (یا در واقع همان ریاضت های شرعی که عارف انجام می دهد) به همان چیزی که عارف رسیده می رسد. آیا اینگونه نیست؟ اگر اینگونه نیست، پس تفاوت این دو در چیست؟ با تشکر و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نگاه اخلاقی با عرفانی در آن است که در نگاه عرفانی در عین آن‌که از همین دستورات اخلاقی استفاده می‌‌شود ولی رویکرد آن در راستای تغییر درجه‌ی وجودی است در حالی‌که در نگاه اخلاقی از آن جهت که افراد متشرع به دستورات اخلاقی نگاه می‌کنند، سعی آن‌ها آن است که آن صفات را بر شخصیت خود عارض کنند مثل آن‌که عارف در دوری از دنیا انقطاع إلی اللّه را اراده می‌کند ولی انسان اخلاقی، زهد را برای دریافت بهشت پیشه می‌کند. موفق باشید

12771
متن پرسش
بحارالأنوار ج : 89 ص : 20 قال الحسين بن علي صلوات الله عليهما كتاب الله عز و جل على أربعة أشياء على العبارة و الإشارة و اللطائف و الحقائق فالعبارة للعوام و الإشارة للخواص و للطائف للأولياء و الحقائق للأنبياء سلام: آیا منظور از "عبارت" متن عربی و قرائت آن است؟ جایگاه تفسیر کجاست؟ منظور از اشاره، لطائف و حقائق چیست؟ لطفا یک آیه، مثال بزنید و در آن آیه توضیح بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت ما را متوجه می‌کند که کتاب خداوند دارای باطن و باطن‌ها است. آنچه در ابتدای امر و بر اساس فکر و اندیشه با ما روبه‌رو می‌شود، همان عبارات کتاب الهی است و مفسرین در این حوزه با کتاب الهی برخورد می‌کنند ولی چنانچه روحِ انسان‌ها به ابعاد باطنیِ عالَم وجود سیر داشته باشد، کتاب الهی را متذکر اشاراتی می‌یابند که مافوق محدوده‌ی الفاظ است و لطایف و حقایق آن نیز به همین شکل است. مثلاً در آیه‌ی 82 سوره‌ی یس که می‌فرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون» در نگاه اندیشمندانه به ما می‌فهماند که «امر»ِ او در رابطه با مخلوقات، در عالَم بی‌زمان واقع می‌شود. ولی اشاره‌ی آن متذکر احساسی است که اهل عرفان دارند و می‌توانند عالم بی‌زمان را احساس کنند و لطایف آن دیگر گفتنی نیست چه رسد به حقایق آن که بین این آیات و رسول خدا برقرار است. موفق باشید

12745
متن پرسش
درباره كتاب احياء العلوم غزالي كه شما در كتابتان برخي مطالب را از آن جا آورده بوديد از يك مرجع تقيلد كه مقام معظم رهبري هم در آن سالي كه قم رفتند ديدارشان كردند پرسيدم. از ايشان پرسيدم: آيا كتاب احياء العلوم غزالي معتبر و مورد تائيد است؟ جواب دادند كه: مورد تأیید نمی باشد مملو از خرافات و ادعاهای نامعقول و عوام فریبی می باشد البته با ظاهری جذاب و فریبنده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم قبول یک‌جا و یا ردّ یک‌جای «احیاء العلوم» یک نوع تکفیری‌گری است. روش مرحوم مطهری درست است که با فرهنگ نورانی اهل‌البیت به آن کتاب می‌نگرند و در عین استفاده از نکات مثبت آن، مریدِ غزّالی هم نیستند. و روش مرحوم فیض کاشانی را در «محجة البيضاء» فراموش نکنید که به جای نفیِ احیاء العلوم غزّالی آن را احیاء کرد. موفق باشید

12733
متن پرسش
سلام استاد: لطف خدا سالیانی ست اینجور شدیم عقلی و قلبی که اسمی از عرفان و اخلاق و اولیاء خدا می شنوم اول نگاه می کنم ببینم نظرش درباره خمینی کبیر و رهبری چیه، یعنی با وجود انتقاداتم بر وضعیت موجود و حتی گاهی شبهاتم درباره بعضی از رفتارها وکلام های قائد، ملاک دین و ایمان واقعی را نظر و نسبت اون مدعی یا عارف واقعی درباره رهبری می دانم یعنی تبعیت و یا فی الجمله سکوت و تایید تلویحی مثل آقای وحید یا سیستانی یا ... یعنی می فهمم تو صراط هستند یا نه؟ سیمشون وصله یا نه؟ و علم و ذکرشان حجابشان شده یا نه؟ در مورد اون سایت که یکی معرفی کرد و شما فرمودید «چرا وقتی در امور معارف دینی و اخلاق، عالِمانِ شاخته‌شده و قابل اعتماد را داریم به اموری رجوع کنیم که سخت ابهام‌برانگیز است؟» که مشخصا منظورتان تاکید بر استفاده از محضر یگانه زمان عبداله جوادی ست و امثال آن (که البته کم است) من مراجعه کردم با توجه به مختصر سوادم در پی سالیانی مطالعه تفسیر از دیگری و حکمت و عرفان از شما، دیدم حرف خوب زیاد دارن اون عارف ناشناس،؛ تاییدات قوی هم بر امام خمینی و قائدنا سیدعلی دارند و در مورد بعضی حرفاشون یجورایی حس کردم با حرفای مرحوم دولابی طرف هستم! شما نهی کردید اما با بررسی اجمالی خلاف شرع ندیدم بلکه به دلم نشست. میشه مث منی که ان شالله با توجه و زیرکی به مطالب می نگرم و بصورت پیش فرض خودم را تسلیم هر حرفی نمی کنم ادامه بدم خواندن آن سایت را تا مشمول این تذکرتان نشوم که "در حالی که خطر این‌که در دلِ سخنان خوب معنوی چیزی گفته شود که ممکن است انسان را سرگردان کند، هست"
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این ابهام از آن‌جا برای بنده شکل گرفت که وقتی انسان متدینی وظیفه‌ی خود می‌بیند که سخنان حقی را جهت تذکرات اسلامی اظهار نماید، دیگر چرا با عنوان عارف ناشناس این کار انجام گیرد که مسئولیتی به عهده‌ی شخص خاصی نباشد؟ مگر این‌هم یک نوع تقوا به حساب می‌آید؟ پس چرا امامان معصوم«علیهم‌السلام» چنین نکردند؟! موفق باشید

12730
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: لطفا مطالب بدیع یکی از عرفای معاصر که بدون کسب سواد ظاهری مطالب عرفانی عمیقی مطرح می کنند را بنگرید امید که منشا خیردر بسط معارف شود. http://meraj786.com
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وقتی در امور معارف دینی و اخلاق، عالِمانِ شاخته‌شده و قابل اعتماد را داریم به اموری رجوع کنیم که سخت ابهام‌برانگیز است؟! در حالی که خطر این‌که در دلِ سخنان خوب معنوی چیزی گفته شود که ممکن است انسان را سرگردان کند، هست؟! موفق باشید

12694
متن پرسش
1. نظر استاد در مورد كتاب مستر همفر كه جاسوس انگليس بوده و ترويج كتاب هاي محيي الدين ابن عربي را در دستور كار انگليس قرار داده اند چيست؟ بزرگان فقهاء از جمله آيت الله سيستاني و صافي گلپايگاني و ... مكتب ابن عربي را را تائيد نمي كنند و او را داراي انحراف مي دانند، مي دانيد كه حرف هايي زده كه دين ما آن را نگفته (ebnearabi.com) اصرار حضرتعالي بر ترويج عرفان اين شخص كه اشكالات بزرگي دارد و برخي حتي او را منحرف مي دانند، چيست؟ چرا بايد آب معرفت و عرفان را از جايي از رودخانه برداريم كه عده اي از انسان هاي وارسته آن را گل آلود و عده اي ديگر آن را پاك مي دانند، بهتر نيست صرفا از سرچشمه (مثل نهج البلاغه) آب برداريم؟ امام زمان (عج) فرمودند: طلب المعارف من غير طريقنا اهل البيت مساوق لانكارنا. حديث ديگر: كل ما لم يخرج من هذا البيت فهو باطل 2. امام خميني فرمود: اسفار اربعه با آن طول و عرضش مرا از سفر به سوي دوست بارم داشت ... و نه از فتوحات فتحي حاصل شد و نه ... . بعد از اين حرف در آخر عمر نامه به گورباچف مي نويسند كه بياييد از انديشه و آثار اين بزرگ مرد (ابن عربي) استفاد كنيد اين تناقض ديگر چيست؟ از طرفي تقبيح مي كند و از طرفي تحسين و توصيه به مطالعه آثارش. بزرگاني از فقهاء راه ابن عربي را از راه اهل بيت (ع) جدا مي دانند. حضرت استاد شما بعد از اينها جسارتا چه حرفي براي گفتن داريد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌دانید که از نظر محتوایی سخنان از مو باریک‌تر جناب محی‌الدین را نمی‌توان در این‌جا بحث کرد، ولی از خود بپرسید چه رازی در سخنان محی‌الدین هست که عالِمان بزرگی چون علامه طباطبایی و حضرت امام که در فهم عظمت و حقانیت آیات و روایات این‌چنین توانا هستند، این‌چنین شیفته‌ی آن سخنان می‌شوند در حدّی که سال‌های عمر خود را صرف آن می‌کنند و در کنارش، قدرتِ فهم بیشتر آیات و روایات را می‌یابند و در حدّی با نور حق روبه‌رو می‌شوند که از یک طرف خواهند گفت: «درِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز/ که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدم . و از طرف دیگر به گورباچف می‌نویسند که برای فهم سخنان از مو باریک‌تر محی‌الدین، چند نفر از افراد با هوش خود را به قم بفرستند تا آموزش لازم را ببینند. باز از خود بپرسید آیا آن‌هایی که مخالفت می‌کنند مطالعه‌ی لازم و فهم لازم را داشته‌اند و باز مخالفت می‌کنند؟! آنچه بنده تشخیص داده‌ام آن بود که به هیچ وجه مخالفان فرصت کافی برای فهم سخنان از مو باریک‌تر را به‌کار نبرده‌اند. موفق باشید

12675
متن پرسش
با سلام: منظور از فتح باب در کلام عرفا چیست؟ آیا منظور بقای بعد از فناست؟ این که امثال آیت الحق سید علی قاضی بعد از سی سال مجاهده می فرمایند که تازه فتح باب شد، منظور چه فتح بابی است؟ آیا آن هدف برای سالک است و یا نشانه ای برای دانستن این که در مسیر هست یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فتح باب در هر موردی یعنی انتقال از علم حصولی در آن مورد به علم حضوری. موفق باشید

12670
متن پرسش
سلام عليکم: استاد گرامى پيرامون بحٽى که در مورد زمان شناسى حضرت امام و ابعاد آن فرموديد مى خواستم بدونم عرفان اجتماعى که براى امام معرفى مى کنند چگونه شکل گرفت؟ و آيا با توجه به اين زمان شناسى امام بود؟ و اگر اينگونه است اين عرفان در حضرت آقا چگونه نمود پيدا کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً هرکس در آیات و روایات تعمق کند متوجه اشاراتی می‌شود که به انسان یک‌نوع زمان‌شناسی را می‌آموزد. موفق باشید

12556
متن پرسش
سلام علیک استاد گرامی: با توجه به اینکه قدم اول در عرفان عملی یقظه است و رفع انانیت، این مرحله با سفر دوم محقق می شود. آیا اهل کرامت در سفر اول هستند هرچند قصد سلوک نداشته باشند؟ و با توجه به اینکه در انتهای سفر اول فرد به توحید نفس خودش می رسد و در این حالت می تواند کرامت از خود نشان دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و حتی ممکن است جلوتر هم بیایند، ولی قصد آن‌ها نفی إنانیت نباشد و لذا از قدرت خود حیرت هم بکند. ولی همان‌طور که در جواب سؤال 12555 عرض شد در راه توحید انسان باید اراده‌ی خود را در اراده‌ی الهی فانی گرداند. موفق باشید

12540
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد: 1. سیر بدون استاد ذیل شخصیت های عرفانی که شما می فرمایید نظر علامه طباطبایی هم چنین بوده؟ یا فقط نظر شما و آیت الله بهجت چنین است؟ 2. آیا این نوع سلوک معایبی نسبت به سلوک با استاد دارد؟ 3. آیا این نوع سلوک ارتباطی با شیوه اویسی دارد؟ 4. امام خمینی (ره) در کتاب جهاد اکبر می گویند: اگر سالک بدون استاد برود ممکن است انسانیت خود را بزرگ کند و رشد دهد و به آن به عنوان توحید بنگرد. استاد! بنده مباحث شما رو دنبال می کنم ولی اینها برایم سوال بود. چرا اين همه عارف صحبت از استاد می کنند ولی یک عارف مانند آیت الله بهجت لزومی نمی بیند؟ تعجب دارد. البته در خلال بحثهای ارزشمند شما جوابهایی یافتم ولی اگر زحمتی نیست اینجا برایم توضیح دهید تا متوجه شدم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که آیت اللّه بهجت هم بعد از ایجاد فضای انقلاب اسلامی و تصور درستی از عرفان می‌فرمایند «علمِ تو استاد تو است». و در همین رابطه حضرت امام که فضای جامعه را آماده می‌بینند شرح سوره‌ی حمد را طرح می‌کنند. بنده معتقدم در چنین فضایی می‌توان با توجه کامل به متون عرفانی و گرفتن درس از صاحب‌نظران، راه را طی کرد. حال اگر با حفظ همین فضا که انقلاب اسلامی ایجاد کرده است و شهداء رهِ صدساله‌ را یک‌شبه طی کرده‌اند، انسانِ ره‌رفته‌ای که نور انقلاب اسلامی را می‌شناسد به عنوان راهنما پیدا کردید، چه بهتر. موفق باشید

12495
متن پرسش
سلام: می خواستم در مورد مفهوم زمان از نظر عرفا بیشتر بدونم. چون تقریبا همه ی عرفا به ذهنی بودن زمان و موهومی بودن اون اشاره کردند لطفا منبعی معرفی کنید تا بیشتر در این مورد تحقیق کنم. اگر ممکنه خوتون هم توضیحاتی را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حرکت جوهری جناب صدرالمتألهین بر همان مبنای نگاه عرفا نسبت به زمان مطرح است. هنر جناب صدرا آن است که توانسته است آن نگاه را با روش عقلی به صحنه بیاورد. موفق باشید

12486
متن پرسش
سلام علیکم: 1. آیا کتاب «مصباح الهدایه» امام سخت تر است یا «چهل حدیث» ایشان و یا «سرالصلوه»؟ به ترتیب بیان بفرمایید. 2. علت اینکه شما بعد از تفسیر سوره «حمد» امام سراغ «سرالصلوه» و «چهل حدیث» نرفتید چیست؟ 3. آیت‌الله جوادی می‌فرمودند: شرح سرالصلوه را برای کسی که 20 سال در حوزه درس خوانده هم مشکل است بگوییم حال اگر «مصباح‌الهدایه» مشکل تر از سرالصلوه باشد پس بطریق اولی کلام ایشان صدق می‌کند؟ 4. بهترین شرح بر نهج‌البلاغه چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ حضرت امام به طور مشخص کتابی از خود را مقدمه‌ی کتاب دیگر خود قرار ندادند بلکه در هر کتابی مطابق موضوعاتی که مطرح شده‌است، عمیق‌ترین نظریات عرفانی خود را مطرح فرمودند و لذا در شرح هر کدام از آن‌ها باید شارح تسلط کافی بر علوم عرفانی داشته‌باشد و افراد نیز مقدمات لازم را طی کرده‌باشند. 2ـ در مورد بهترین شرح نهج‌البلاغه شاید نتوان شرحی را معرفی کرد ولی هر شرحی حسن خود را دارد؛ شرح ابن شعبه‌ حرانی از یک جهت و شرح مرحوم محمد تقی جعفری از جهتی دیگر. موفق باشید

12422
متن پرسش
سلام علیکم: عده ای بر این باورند که نظام فکری ابن عربی و عرفانی که او ارائه داده است خودش یک دستگاه فلسفی است. می خواستم بدانم نوع استدلال و براهینی که افرادی چون شیخ اکبر یا شیخ کبیر قونوی و یا ابن ترکه استفاده می کنند با براهینی که ملاصدرا استفاده کرده در چیست؟ یعنی تفاوت مباحث عقلی در نظام فکری ابن عربی با نظام فکری ملاصدرا در چیست؟ آیا منبعی هست که بتوان بدان رجوع کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم محی‌الدین گزارش کشف خود را با زبان عقل ارائه داده است ولی تفاوت اساسی بین آن عقلی است که شما در فصوص با آن روبه‌‌رواید با عقلی که فیلسوفان در فلسفه از آن استفاده می‌کنند. به همین جهت علامه‌ی طباطبایی معتقدند زبان عرفان با عقلی سخن می‌گوید که به عقل شریعت نزدیک‌تر است. منبع تحقیق در این موارد خودِ متون محی‌الدین است. موفق باشید

12421
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گاهی تمثل عارف نیز تمثل بی مثال است و این نوع کشف ورای مرتبه مثال و برزخ است بلکه مرتبه ی عقل است بطوریکه در آن جا هیچ صورت و مفهومی وجود ندارد. عرفا به این مرتبه می گویند کشف عقلی. می خواستم بدانم این کشف تام عقلی با ادراک معقولات چه تفاوتی دارد؟ مثلا بحث حرکت یا مباحثی مثل بحث وحدت و ... که جزء‌ معقولات ثانویه است و توسط عقل درک می شود با کشف بی مثال عارف که همان کشف عقلی است چه تفاوتی دارد؟ نمی دانم توانستم مطلب را بطور واضح بیان کنم یا خیر. اگر می شود توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کشف عقلی، سالک نظر به حقایق وجودی دارد مثل نظر به سنت‌های الهی. ولی موضوعاتی مثل معقولات ثانویه، موضوعات مفهومی هستند و هیچ ربطی به کشف عقلی ندارد. موفق باشید

12420
متن پرسش
سلام علیکم: حالتان چطور است؟ نظری در این خصوص هست که جناب محی الدین رضوان الله تعالی علیه عالم حصولی نبوده است و مطالب حصولی از قبیل کلام و فلسفه و ... را نمی دانسته است و هر آنچه از علوم و معارف ارزشمند چون مروارید و صدفی که از لسان ایشان در کتابهایشان نقش بسته است همه کشف و شهود وی بوده است و همه را به نحو علم حضوری دریافت کرده است. یعنی می گویند ایشان علم حصولی نداشته است ولی مطالب ارزشمندی را که بیان کرده است هیچ عالم حصولی قادر به بیان اش نبوده است. اما عده ای از قبیل آقای یزدان پناه معتقدند که ایشان بر کلام و فلسفه عصر خود اشراف داشته است. می خواستم ببینم سند و مدرکی وجود دارد که ابن عربی به کلام و فلسفه و علوم حصولی اشراف داشته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس مختصر مطالعه‌ای از کتاب‌های جناب محی‌الدین داشته باشد می‌بیند که با چه دقتی متوجه علم کلام و فلسفه‌ی زمان خودش بوده است در حدّی که حتی در متن فصوص‌الحکم به‌خوبی از اصطلاحات فلسفه و کلام در راستای اهداف خودش استفاده کرده است. آری محی‌الدین بنا ندارد که با نگاه کلامی و فلسفی مسائل را طرح کند. موفق باشید

12376
متن پرسش
سلام: خدا قوت: 1. شما در صوت یکی از جلسات فرمودید لازمه عارف شدن فقیه بودنه. منظرتون رو اگر می شود بیان کنید. در صوت تفسیر آیه طلبگی بود. 2. آیت الله بهجت چرا سر نماز گریه می کردند. 3. اگر شخصی صورت باطنی افراد را ببیند. چکار کند که دیگر نبیند. اصلا می شو د که دیگر نبیند؟ التماس دعا استاد بزرگوار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در راه سلوک بعضاً سالک به موضوعاتی برمی‌خورد که لازم است وظایف خود را از نظر فقهی بداند. حال اگر در امور فقهی مجتهد باشد بهتر می‌داند که چه باید بکند 2- هرکس با قلب خود متوجه جلوات انوار الهی گردد معلوم است که به اُنس بیشتر و حضور بیشتر نیاز دارد و اشک و ناله، قدم‌هایی است جهت اُنس بیشتر. گفت: «رحم کن بر آن‌که چون رویِ تو دید / فُرقتِ تلخ تو چون خواهد چشید» 3- عموماً سالک طالب نظر به صورت باطنی افراد نیست و خداوند هم به این راحتی‌ها اسرار افراد را برای حتی سالکان و عارفان باز نمی‌کند إلاّ موارد استثنایی و آن‌هم برای دستگیری افراد. موفق باشید

نمایش چاپی