بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28402
متن پرسش
سلام: مادر بنده جایی برای من به خواستگاری رفتند. پسر و دختر بدون این که همدیگر را ببینند مادر دختر گفت ما خیلی به استخاره اعتقاد داریم اگر استخاره خوب آمد جواب می‌دهیم بعد از یک هفته که زنگ زدیم تا خبر بگیریم گفتند استخاره بد آمده است و ما دختر به شما نمی‌دهیم. حال سوال من این است که وقتی دختر و پسر همدیگر را ندیدند اصلا استخاره درست است؟ آیا این روش حماقت نیست که عقل خود را کنار گذاشته و به استخاره روی می آورند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این‌کار عاقلانه نیست. انسان‌ها باید با عقل خود که علاوه بر قرآن، حجت خدا است، باید زندگی کنند. موفق باشید

28350
متن پرسش
سلام علیکم: استاد هر وقت برنامه ای می‌ریزم و اوقات خودم رو به شبانه روز تقسیم می کنم نمی تونم بهش عمل کنم چه کنم که خودم را ملزم به آنچه می نویسم کنم؟ چه کنم بتوانم به برنامه ام عمل کنم؟ چون اخلاق شما را می دانم مرا به کتاب ادب خیال مراجعه ندهید که مطالعه کرده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در برنامه‌ریزی که کار بسیار لازم و خوبی است، سخت‌گیری نکنیم. برنامه‌ای بریزید که از اعمالی مثل صله‌ی رحم و خدمت به والدین و تفریح و ورزش هم در آن باشد. موفق باشید

28279
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: استادجان! پدر بنده دارای شغل آزاد هست. از جمله مشاغلی می باشد که وقت زیادی را برای آن باید صرف کرد. از طرفی هم در عین وقتی که برای مغازه میزارم! پدرم از بنده انتظار دارد که برای مغازه وقت بیشتر بزارم! هرچه قدر هم با اشکال مختلف به پدرم گوشزد می کند که من برای رسیدن به اهدافم نیاز به وقت دارم! (وقتی که صرف مطالعات معرفتی، علمی و اجرایی برای انقلاب می گردد.) استاد عزیزم واقعا تحت فشارم که گاها متاسفانه با پدرم پرخاشگری می‌کنم. واقعا باید چکار کرد؟ برایم دعا کنید تا ان شاءالله فرجی حاصل گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با احترام به ایشان و کمک در حدّی که امکان دارد، درس و بحث را بهانه بیاورید تا از وقت‌گذاشتنِ بیشتر در حدّی آزاد شوید. موفق باشید

28256
متن پرسش
سلام استاد: بنظرتون چطور میشه دو وظیفه فرزند آوری و مادر داری را با هم جمع کرد. من طبق احساس وظیفه باردار فرزند سوم هستم ولی وقتی می‌بینم از کمک و همراهی مادر پیرم عاجز شدم از خودم ناراحت میشم. مادرم حوصله بچه کوچک ندارن و من به همین علت کمتر میتونم به مادرم خدمت کنم. خصوصا که مادرم خیلی به من وابسته هستن و دلشون خوش بود بچه هام بزرگتر میشن و بیشتر بهشون می‌رسم ولی حالا با فرزند جدید ناخواسته شرایط برای رفت و آمد و رسیدگی به مادر برام سخت‌تر میشه و ازین بابت رنج می‌برم. بنظرتون چطور میشه بین این دو وظیفه جمع کرد؟ کارم به جایی رسیده که به جای اینکه من به مادرم برسم ایشون به من می‌رسد. خیلی شرمنده شون هستم و کاری ازم بر نمیاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه‌ی خانمی که همسر دارد نسبت به مادرش در حدّ رعایت عواطف می‌باشد و اگر نیاز اقتصادی دارند و دختر امکان کمک به آن‌ها را از اموال خود دارا می‌باشد خوب است که کمک کند، ولی نمی‌توان وظایف اصلی زندگی را به جهت وابستگی آن‌ها و عواطف زیاد بر زمین گذارد. هر کس باید زندگی خود را داشته باشد. موفق باشید

28243
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سالهای سال است بحمدالله خداوند شما رو سر راهم قرار داد تا هم از مباحث معرفتی شما بهره مند بشم و هم در بزنگاه های زندگیم از نظرات مشورتی و پدرانه حضرتعالی استفاده کنم و مسیر صحیح رو برم. استاد جان من چند سالی هست ازدواج کردم و به لحاظ بچه دار شدن دچار مشکل هستیم. یک جراحی شوهرم انجام دادند و بعد یک جراحی هم من انجام دادم و نتیجه نداشت بعد به مرکز ناباروری مراجعه کردیم با اینکه مشکل عمده به همسرم بر می‌گرده اما در این مرکز هر بار رفتیم کلی برو و بیا و صرف پول ، یکبار به من گفتن پولیپ داری و جراحی باید انجام بدی انجام دادم بعد رفتیم که کار رو شروع کنیم دوباره گفتن این بار کیست داری و دارو دادند تا داروها تموم شد خوردیم به قصه کرونا و پذیرش نکردند، بعد از عید هم همسر من گفتن دیگه من دنبال این درمانها نمیرم، اگر خدا بخواد خودش بهمون بچه میده و رفتن سراغ یکی از علما و دستورالعملهایی گرفتند، استاد جان سوال من این است: اگر شما به جای من بودید، چه می کردید؟ آیا روند درمان رو ادامه می دادید، با توجه به اینکه بهر تقدیر شوهرم ممکن هست متقاعد شوند. یا اگر شما بودید این پیچ و خم دار شدن مسیر رو حمل بر مصلحت حق می کردید و روند رو متوقف می نمودید؟ واقعا خود شما بودید چه می‌کردید؟ میخوام نظرتون رو بدونم. سپاس از همراهی هایتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّ منطقی و معمول، رجوع به پزشک، عقلانی است ولی بیش از آن و با اصرار زیاد، انسان را از راضی‌بودن به تقدیرات الهی که خود می‌تواند بهشتی باشد برای زندگی، محروم می‌کند. موفق باشید

28229
متن پرسش
سلام استاد: الان ۲۷ سال سن دارم و عاشق علوم اسلامی ام ولی نزدیک ۳ سال است رفیقی دارم با عقایدی در مقابل من و تماما برای من ضرر بوده است باید او را ترک کنم ولی به قول سعدی او می‌کشد قلاب را نمیتونم ترکش کنم تا اون رو می‌بینم این علاقه باعث میشه دوباره محبتش توی دلم وارد بشه، می‌دانم اگر با او باشم عاقبت به شر می‌شوم تو رو خدا راهنمایی کنید چه کار کنم این محبت اون درون من از بین بره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر بحمداللّه متذکر این نتیجه شده‌اید که آن رفیق مانع سیرِ صحیح شما می‌شود؛ بدون آن‌که قهری صورت گیرد به صورت کج‌دار و مریز، رابطه تان را سرد و ضعیف کنید. موفق باشید

28227
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: درباره جراحی زیبایی بینی بسیار مایل هستم اما تردید هایی داشتم از جهت نفسانی که نظر شما را در یک پرسش دیدم آرام شدم. البته من ازدواج کرده ام و دو فرزند ۵ و دو ساله دارم. اما بینی ام بزرگ است. و ظاهر آن را می‌توان با جراحی طبیعی کرد. به نظرتون با شرایطی که دارم مناسب هست جراحی بینی کنم؟ پوست صورتم جوشهای زیادی هم دارد متاسفانه. و همسرم تمایل به زیباتر شدن دارند. البته نه اینکه جراحی کنم. ولی می‌دانم نتیجه جراحی اگر خوب باشند خوشحال می‌شوند. ممنونم راهنماییم می‌کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وسواس؟ به هر حال در هر زمانی باید مناسب آن زمان، به زیبایی خود توجه داشت. موفق باشید

28199
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: ببخشید استاد چه راهکاری برای فردی مظلوم می‌دهید که بقیه حق او را به راحتی می‌خورند و پایمال می‌کنند خودم را می‌گویم پیوسته در خانه توسط شوهرم و در محل کار توسط مسئولم حقم را نمی‌دهند و مورد ظلم مداوم هستم. به امور مذهبی بسیار علاقه دارم و هم اکنون مباحث معاد شما را گوش می‌دهم ولی مرتبا با اینکه معیارم برای ازدواج فقط اخلاق بود نه مادیات گرفتار زندگی شدم که به هیچ عنوان اخلاقیات در آن مطرح نیست پر از حرص و بداخلاقی و کینه و از طرف شوهرم. آخرتم در معرض تهدید و نابودی هست. لطفا نکته و کمکی اگر از دستتتان بر بیاد به بنده عرض کنید در نماز شبتان لطفا مرا دعا کنید تا آرامش پیدا کنم و اوضاعم بهتر شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون ناراحتی و مقابله با افراد و با اخلاق خوب و رعایت دستورات دین، بدون افراط خود به خود مشکلات حل می‌شود. موفق باشید

28198
متن پرسش
سلام استاد جان: ببخشید اینکه میگیم حرف نباید زد مگر به ضرورت و حرف لازم. می‌خواستم ببینم وقتی آدم جلو خودش میگیره حرف لغو نزنه، ولی بازم از نظر ذهنی حرف زیاد تو ذهنش میچرخه. این حالت هم فضول کلام محسوب میشه؟ اگر بله چیکار باید کرد که ذهن هم حرف لغو توش نچرخه؟ از طرف دیگه کنار اطرافیان که هستیم توقع دارن حرف بزنه آدم و گرنه ناراحت میشن بعضا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله و به لطف الهی، آرام آرام آن وسوسه‌های درونی از بین می‌رود و از طرفی چرا انسان نباید با اطرافیان باب‌هایی از ارتباط صحیح را بگشاید؟ موفق باشید

28179
متن پرسش
سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد گرامی: ۱. در خانواده ای زندگی می‌کنم که به دین زیاد پایبند نیستند و مدام در حال تمسخر و نیش و کنایه زدن به من هستند از طرفی برای بحث ازدواج شخصیتی هایی شبیه خودشان را می‌پسندد باید چه کار کنم که بی احترامی نکرده باشم و تحمل کنم و یا حتی تغییر در آنها ایجاد شود؟ ۲. برای کنترل ذهن و دوری از فکر های بد چه راهکار هایی پیشنهاد می‌فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همواره در نظر داشته باشید که به ما فرموده‌اند: «اذا مرّوا باللّغو مرّوا کراما» بنابراین همین‌که درگیر نشویم، خداوند راه‌هایی جهت عبور از این نوع مشکلات فراهم می‌کند ۲. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» إن‌شاءاللّه می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

28165
متن پرسش
یا رب با عرض سلام و ادب: سوال بنده از محضر شما ناظر است به نگاه ما به کودک و کودکی. امروزه ظاهرا به کودک و کودکی بسیار توجه می شود اما گویی همچنان در غربت است شاید به این دلیل است که کمتر به حقیقت کودکی پرداخته می‌شود. در یک نگاه، کودکی دوره تمهیدی ست برای آینده، که در آن باید کودک را تجهیز کرد به آن چه بر اساس این نگاه برای آینده اش مفید است تا انسان موفقی شود. اما گویی به نحو دیگری نیز می توان به کودک و کودکی نگریست، از این منظر کودکی دیگر دوره تمهیدی برای آینده نیست بلکه بستر رشد انسان است؛ بستر رشدی که نباید از آن گذر کرد بلکه باید آن را به خوبی یافت تا بتوان آن را در حقیقتش بسط داد. کودکی گویی امکان زیست انسان با حقایق است؛ حقایقی از جنس بساطت و وحدت عالم، همان که گم شده بشر امروز است. همان که در نگاه غالب، در سیر رشد از دست می رود و انسان بزرگ شده در این سیر را با آفتهای سنگین آن مواجه می کند. کودکی گویی الست انسان است که در آن زیست توحیدی را تجربه می‌کند و خود را نه گسسته که در پیوستگی عالم می‌یابد، اما به خاطر نگاه اشتباه به عقلانیت تمایز محور، این سرمایه عظیم در سیر به اصطلاح بزرگ شدن، به خفی می‌رود. غافل از این که می توان در نگاهی دیگر به حقیقت کودکی، عقلانیت توحیدی را یافت و آن را تفصیل داد. در این جا دیگر بزرگ شدن، فراموشی قابلیت کودکی نیست بلکه تفصیل درک پیوستگی و توحید کودکی است در بسترهای زندگی، تا آن جا که می تواند علم و تمدن تکوینی موحدانه را در عالم محقق کند. نکته قابل تامل در این نگاه، تاکید بر کودکی ست تا صرف کودک، یعنی برای این که کودک را از ساحت بساطتتش خارج نکنیم باید کودکی خود را یافت کنیم تا بتوانیم در آن ساحت با کودکان تعامل کنیم و این یافت با رویکرد پدیدارشناسی به حقیقت کودکی دسترس پذیر می شود. مشتاقانه شنوای راهنمایی های شما در مورد این نگاه به کودک و کودکی هستم. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوب و قابل توجهی را متذکر هستید از آن جهت که کودک را در منظر خود باید جهانی دید با ابعاد اصیل انسانی. ساده نیست که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «اُحِبُّ الصِّبيانُ لِخَمسٍ : الأوَّلُ : أنَّهُم هُمُ البَكَّاؤونَ ، وَالثّاني : يَتَمرَّغونَ بِالتُّرابِ، وَالثّالِثُ : يَختَصِمونَ مِن غَيرِ حِقدٍ ، وَالرّابِعُ : لا يَدَّخِرونَ لِغَدٍ شَيئا، وَالخامِسُ : يُعَمِّرونَ ثُمَّ يُخَرِّبون » ۱. گریه می کنند چرا که گریه کلید بهشت است. ۲. قهر می کنند ولی زود آشتی می کنند چرا که دلی بی کینه دارند. ۳. چیزی را زود خراب می کنند چون دلبستگی به دنیا ندارند. ۴. با خاک بازی می کنند چون غرور ندارند. ۵. هر چه دارند می خورند چون غم فردا ندارند.

آیا این همان جهانی نیست که هر انسانی باید خود را در آن پیدا کند؟ چرا متوجه نباشیم که بنا نیست انسان‌ها از کودکیِ خود جدا شوند و چرا باید انسان‌ها را از کودکی‌شان بگیریم؟ موفق باشید

28162
متن پرسش
سلام علیکم استاد من سوالی داشتم: من پدری دارم که اهل دین نیست و کلا ضد انقلاب و دین هست و گاهی وقت ها هم با همین موضوعات است که کلی نیش و کنایه می زنند اما خب الحمدالله با من که اعتقاداتم کلی تفاوت دارد تا به حال سختگیری نکرده اند و اینکه بخواهند مانع راه من شوند اما پدرم به دلیل بیماری اعتیادی که دارند اصلا نمی شود درست حرف زد باهاشون درباره اعتقادات، اما من سوال اصلی ام این هست که من گاهی اوقات بسیار برای مسائل خانه و خانواده و آینده خودم و برادر کوچکم و نگرانی هایی‌از این دسته و دروغ هایی که به ما می گوید گاهی اوقات بحثمان می شود اما اصلا از این شرایط راضی نیستم و همیشه هم با شهدا و اهل بیت و خدا عهد و پیمان می بندیم که صدایم را برای پدرم بلند نکنم اما بعد از حدودا یک ماه باز هم همان اتفاق می افتد و من کلی شرمنده شهدا و اهل بیت می‌شوم و روی دوباره عهد و پیمان بستن ندارم و شاید بعد از یک ثانیه بحثمان ناراحت می‌شوم از خودم و گناهی که کردم. لطفاً بنده را در این زمینه راهنمایی بفرمایید تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین روشی که در پیش گرفته‌اید، روش خوبی است و مطمئن باشید شهدا کمک می‌کنند و ضعف‌هایی را هم که پیش آمده و نگران آن هستید، جبران می‌نماید. با همین سجایای خوب، بقیه‌ی اعضای خانواده نیز به مرور تحت تأثیر قرار می‌گیرند. موفق باشید

28106
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: استاد یه مشکلی رو میخوام مطرح کنم که اکثر جوانان امروزه درگیرند. به نظر شما با وجود مشکلاتی که برای ازدواج که وجود داره، ازدواج موقت هم توصیه نمی‌کنند و کلا فرهنگش وجود نداره و... امروز یه جوان با غریزه جنسی و سایر نیاز های عاطفی و... چه کار باید بکنه؟ این هم که میگن باید صبر کرد، به نظر من این دیگه ۱۰ تا ۲۰ سال صبر نیست. دیگه سرکوب غرایز هست که بشدت هم مضر هست. حال چه باید کرد؟ لطفا راهنمایی کنید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در آیه‌ی ۳۲ سوره‌ی نور در عین تأکید بر به ازدواج‌درآوردنِ جوانان که وظیفه‌ی آحاد مردم است؛ به این نکته نیز توجه داده است که اگر در عین صبر، عفت خود را حفظ کنند خداوند از طریقی که خود می‌داند به نحوی رفع مشکل می‌کند. موفق باشید

28056
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در مقدمه بجهت آنکه زبان مشترکی با شما بیابم باید عرض کنم که کتاب های «ادب خیال و عقل و قلب» و «هدف حیاط زمینی انسان» (مباحث مربوط به الهام و وسوسه) و «زن آنگونه که باید باشد» و «فرزندم این چنین باید بود» را مطالعه کرده و با حقایق خیال و عقل و قلب و الهامات ملک و وسوسه شیطان آشنایی دارم (اما هنوز مبتدی هستم) و این موضوعی که از شما سوال دارم هم جهت افزایش بینش است و هم از باب دقت در تصمیم گیری. اخیرا جهت خواستگاری از خانومی اقدام کردم و در دو جلسه ملاقاتم با ایشان دچار چالش دو راهی عقل و دل گردیده ام بدین صورت که عقلم  تماما ایشان را تایید می‌کند ولی دلم اعراض دارد و هیچ حس علاقه و کششی نسبت به ایشان ندارم. حال دو راه پیش روی خود می‌بینم: ۱) این اعراض قلبی ناشی از تاثیر وسوسه ی شیطان بر خیال است بطوری که خواهان همسری با ویژگی های ظاهری بهتری باشم، که با توجه به مطالبی که در کتاب ادب خیال عرض کرده اید باید روند آشنایی من با ایشان باز هم ادامه یابد تا تمام حقیقت این خانوم برای من روشن شود آنگاه علاقه و محبت قلبی خود بخود ایجاد خواهد شد مثل ظاهر روزه گرفتن که چندان دلنشین نیست ولی حقیقت و باطن روزه زمانی که برای ما کشف می‌شود بسیار دلنشین می‌شود. ۲) با توجه به اینکه قلب همان فطرت است این اعراض قلبی من نسبت به این خانوم بدین معناست که بلکل ایشان رزق مقدر بنده نیستند و نباید بیش از این بر تحقیق و کنکاش از ایشان پرداخت و تا بدین حد دقت و زحمت در انتخاب وسواس است و همان علاقه و میل اولیه و یک بررسی اجمالی از دیانت و اخلاق و خانواده کفایت می‌کند. (کلا همسر باید به دل بنشیند) ممنون می‌شوم در این مورد مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رویهمرفته خوبی‌های‌شان مورد تأیید است و انسان، بدش نیاید ولی عرفاً زیبا باشد، إن‌شاءاللّه مودّت و رحمت الهی پیش می‌آید و مشکل حلّ می‌شود. موفق باشید

28068
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: ببخشید رابطه پیامکی قبل از ازدواج با توجه به دنیای جدید که شاید اگه قبل از خواستگاری با دختر در میان نگذاریم، به نوعی سنتی گرا با مسئله برخورد می‌کنی، اشکالی دارد؟ مخصوصا برای ما که بچه مذهبی هستیم. ممنون میشم راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تنها جنبه‌ی صحبت‌های قبل از ازدواج داشته باشد و گرفتار سخنان لغو و سرگرم‌شدن با نامحرم نداشته باشد؛ قابل قبول است. موفق باشید

28052
متن پرسش
سلام و عرض ادب و احترام خدمت طبیب روح: پیرامون روابط مقدس زناشویی چند سوال داشتم: ۱. بعضی اوقات که انسان طبع بسیار گرمی دارد هفته ای چندبار باید رابطه داشته باشد؟ درحالت عادی چگونه باید باشد؟ برای زوج های جوان و برای نو عروسان چگونه باید باشد؟ ۲. اگر در یک وعده دو بار به ارضا برسد آیا بار دوم تقویت طبع حیوانی است؟ با توجه به اینکه گفتیم افراد مومن و شخصیت های عرفانی در عالم ماده فقط در حد ضرورت اکتفا می کنند؟ ضرورت اینجا چگونه معنا می شود؟ ۳. بطور کل در سیره ی عرفا و بزرگان این پدیده چطور معنا می‌شود و نگاهشان به آن چگونه هست؟ اگر به نیت لقاء الله در آغوش همسر برویم، باز توضیح بدهید که معنای زَوِجّنا من الحورالعین چیست؟ ۴. اگر میل طبیعی انسان به رابطه زناشویی هر شب باشد آیا دچار تقویت خوی حیوانی می‌شود یا خیر؟ کدام اولویت دارد؟ مثل باشگاه بدنسازی نمی‌شود که جسم فقط تقویت می‌شود اما روح خیر؟ نکته: خواهشا کلی جواب ندهید، همان طور که گفته شده حیا و خجالت در سوال و جواب های دینی در اسلام وجود ندارد پس واضح و دقیق جواب بدهید، این سوالات جهت تکامل روحی بیشتر در سیر کمالی انسان با هم نوع خودش است نه اینکه جنبه ی مادی و دنیائی داشته باشیم. با تشکر فراوان از استاد محترم و بزرگوار که ما را در سیر توحیدی یاری و راهنمایی می کنید. توحیدتان روز افزون و مداوم و کثیر در عین وحدت باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات به ما فرموده‌اند لذّت حلال که بیشتر اشاره به همان روابط زناشویی دارد، موجب شوق در عبادت می‌شود. ظاهراً حدّی برای آن تعیین نشده و خود انسان باید متوجه باشد که نه بی‌دلیل رُهبانیت پیشه کند و نه افراط نماید. موفق باشید

28041
متن پرسش
سلام‌: استاد من ۴ ساله ازدواج کردم‌. ولی هنوز هم من و هم همسرم زندگیمون فرق چندانی با دوران تجرد نکرده. ایشون همون روال مجردیشون را دارن مثلا تفریح با دوستان بیرونشون دارن هر روز و شب. منم ادامه درس و مطالعه. الانم من خونه پدریم هستم بیشتر روزا یه چند روزم میام خونه پدری ایشون. بچه هم نداریم. می‌خواستم ببینم این مسئله عادیه یا نه؟ من احساس می‌کنم هیچ مساله مشترکی بین ما نیست. هرچند همدیگه رو دوست داریم‌.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر آن است که در زندگی مشترک، بیشتر همدیگر درک شوند و هرکدام جهانِ دیگری را احساس کند در عین رعایت استقلال هر کدام. موفق باشید

28048
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. در پاسخ به دوستانی که گله داشتن از اینکه چرا وقتی کار های روزمره (مثل ایام دانشگاه) غلبه می کند و اندکی از مطالعه فاصله می‌گیریم (حتی برای بنده به اندازه «یک روز» مطالعه نکردن!) حالات معنوی از بین می‌رود، گویا دچار کثرات می شویم به حدی که حتی دیگر نفس هم سر نازسازگاری می گذارد و از ما تبعیت نمی کند. شما پاسخ دادید: هنر ما آن باید باشد که در فعالیت‌ روزمرّه هم، «دست در کار و دل با یار» باشد. می شود راه حل عملی هم بفرمایین؟ بنده با خواندن کتاب های شما و بقیه ی اساتید به این ذهنیت رسیدم که ما در این دنیا آمدیم برای یک ماموریت خاص. پس تمام مناسب های این دنیا (اعمم از تفریح و درس و کار و ازدواج و صله رحم و عبادت....) باید به گونه ای باشد که ما را به آن هدف خاص نزدیک کند. این صحبت را از شما خوانده ام که فرمودین: «انسان باید با انسان ها انسان شود» اما استاد چرا با صله رحم من حس می کنم از عالم خود خارج می شوم و از خدا دور می شوم؟ چرا با درس خواندن دچار غفلت می شوم؟ با اینکه تماما سعی می کنم هدف از درس خواندنم برای رضای خدا و خدمت رسانی به خلق خدا باشد؟ و همین طور مناسبات روز مره دیگر. مگر نه این است که قرار است از طریق «زندگی به روش دین خدا» در زمین به خلیفه اللهی برسیم و گام به گام در این مسیر پیش برویم؟ چرا من نمی توانم «کل» زندگی خود را در این راستا قرار دهم؟ من فقط با انجام چند کار خاص احساس رشد و تعالی می کنم (کتاب خواندن، فکر کردن، عبادت کردن، مباحثه کردن با دوستان همفکر، نشست و برخاست با افراد ناتوان و سالخورده، کمک کردن و خدمت کردن به خلق خدا و تا حدی هم بازی کردن با کودکان....)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کارها که می‌کنید خوب است ولی ظاهراً بیشتر در جهان محدود خودتان با این کارهای خوب به‌سر می‌برید. با حضور در جهانی بزرگ‌تر صله‌ی رحم معنای حضور با انسان‌هایی است که به نحوی ریشه‌ی فرهنگی‌مان می‌باشند. در رابطه با حضور در جهانی گشوده‌تر، پیشنهاد می‌شود جزوه‌ی «قرارگرفتن در بودنِ تاریخی خود» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید

28037
متن پرسش
با سلام و تحیت: استاد عزیز، در رابطه با تأثیر اسم بر شخصیت و سرنوشت انسان در مجلسی شنیدم که شخص صاحب نظری فرمودند: اسم ها بر شخصیت بسیار تأثیرگذار هستند و گرنه خداوند آن‌را حقی بر گردن پدر و مادر قرار نمی‌داد، اما آن‌کس که اسمش مثلاً «محمد=ستایش شده» است اما شخصی فاسد و فاسق می‌شود، او را شیاطین و ارواح خبیث ستوده اند و برعکس آن‌کس که در صراط مستقیم است، او را خدا و ملائکه می ستایند (چون نامش محمد است) یا آن‌کس که نامش «علی=بلندمرتبه» است اما شخص غیرمؤمن و نابکاری می شود، در راه شیطان و هوای نفس بلند مرتبگی یافته!! یا دچار علوّ است که مذموم خداست! استاد بنده سندی برای این نظرات نیافتم! بلکه به عکس در احادیث یافتم آن‌کس که محمد است، بخاطر نامش در محاسبه اعمال برایش تخفیفی قائل می‌شوند و... آیا فارغ از مسئله بی سند بودن این نظرات، صحیح هستند؟ آیا واقعاً اینگونه است؟ و تربیت شخص در کنار معنای اسم ظهور خاصی دارد؟ و آیا نشر این نظرات گناه نیست؟ سؤال دوم: کتابهایی که به عنوان علوم غریبه مانند سرالمستتر، جادوی مرجان و... به شیخ بهایی نسبت داده می‌شود آیا سندیت دارند؟ آیا ایشان در این علوم تبحر داشته اند و اصلاً کتابی از ایشان به جا مانده و می‌توان با آن مختصری از علم اعداد و حروف را فرا گرفت؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند اسامی خوب بر فرزندان‌تان بگذارید تا آن‌ها شخصیت خود را بر اساس صاحبان آن اسامی مدّ نظر قرار دهند و با توجه به این امر به آن نوع سخنان که فرموده‌اید گفته شده، نباید توجه کرد به‌خصوص که شایع شده است اسامی خوب را به دلایل واهی، باید از بعضی از افراد تغییر داد زیرا مثلاً با حروف ابجد برای آن شخص در ارتباط با بقیه، همراهی ندارد. مگر حروف ابجد چیزی است که باید تا این‌جاها مدّ نظر قرار گیرد؟!! موفق باشید

28046
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار خدا قوت: استاد ملاک های ازدواج موفق به نظر شما چیست؟ آیا ازدواج دختر فوق لیسانس دارای مطالعات و با رویکرد فرهنگی، با آقایی با شغل خدماتی مناسب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که خود را چطور تعریف کرده باشید. اگر ملاک، ایمان باشد و در فضای ایمانی همدیگر را ارزش‌گذاری کنید؛ به ما فرموده‌اند مؤمن به صِرف ایمانش، کفوِ مؤمن است. موفق باشید

28033
متن پرسش
سلام پدری مهربان. و دلسوز: چند سالی هست که با کتابهای شما و درسهای شما آشنا هستم. همون کتاب اول را که هبوط آدم بود خواندم خواب دیدم اومده بودید خونه ما به دیدنم بعد از اون مرتب از کتابها و صوتهای شما استفاه می‌کنم. بیشتر تمرکزم روی معرفت نفس هست و به لطف خدا تا حدودی تونستم. در زندگی و شخصیت خودم کار کنم. اما چند روزی هست که نگاه می‌کنم و شاید مقایسه، اینکه خیلی از کسانی که به مسیر سیر و سلوک رفتن در این راه خیلی سختی کشیدن و امتحانهای سخت ازشون گرفته شد و از سن پایین. اما من چیزی ندارم. یه خانم خانه دار غیر از خدمت به خانواده و همسر اون هم برای رضای خدا چکار میتونه بکنه حس می‌کنم. مثل یه حلزون هستم. در بین همه آدمهایی که این مسیر رو دارن طی میکنن میدونم. همه چیز زمان میبره و همه چیز به وقتش اما گاهی فکر می‌کنم. این همه خوندم فهمیدم. خوب بعدش چی فقط رو خودم کار کنم. باور کنید تو خونه. اصلا بد خلاقی نمی‌کنم. وقتی مخالفت می‌کنم باشون که دروغ نگن. غیبت نکنن. یا تاکید می‌کنم که نماز بخونن حجاب رعایت کنن دشنام ندن. همه مخالفت میکنن و حرف گوش نمیکنن. اصلا مسیرم با اعضای خانواده کامل تغییر کرده. همسرم فقط نماز میخونه و مخالف همه چیز هست. پسرم که دانشگاه رفت تمام تغییر کرد پسری که اهل نماز و دین بود شده برخلاف روحانیت و اسلام و دختر هم حرف گوش نمیکنه. باور کنید سخت نمی‌گیرم دعوا نمی‌کنم. و بیخال هم نیستم. تمام تلاشم اینه که عمل کنم و آنها ببینن اما تاثیری نداره. و خودم هم ناراحت میشم. میگم نکنه راه اشتباه میرم نکنه اصلا راهم ندن. نکنه زنها جایی ندارن؟ نمیدونم هر بار هم خواستم بیام اصفهان دیدن شما قسمت نبود. مدتی هم هست واقعا حس می‌کنم پدرم هستید. و دلم برای دیدن شما از نزدیک تنگ شده از خدا میخوام بهتون سلامتی بده و سایتون بالاسر همه ما باشه. ببخشید وقتتون رو ‌گرفتم. اگه تونسیتد یه راهی یه توصیه ای بهم بکنید ممنون میشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا سلوک را همین ندانید که باید چون شمع در آن ظلمات بدرخشید و با مهربانی زیاد آن‌ها را در عمق جان‌شان متوجه کنید که ریشه‌ی این آرامش از طرف شما و آن خشونت‌ها از طرف آن‌ها در آن است که راهِ دیانت و دوست‌داشتنِ خوبان را آن‌ها گم کرده‌اند. بالاخره متذکر خواهند شد. گفت:

  نوح نهصد سال دعوت می‌نمود  ** دم به دم انکار قومش می‌فزود 

  هیچ از گفتن عنان واپس کشید  ** هیچ اندر غار خاموشی خزید

موفق باشید

27996
متن پرسش
سلام و خسته نباشید: می‌خواستم بدانم انسان می‌تواند با اعمال و... چه ظاهری و چه اعمال باطنی چیزی که به صلاحش نیست را به صلاح خود تبدیل کند؟ مثلا ازدواجی که به صلاحش نیست را در مدتی به صلاح خود و خواست خدا تغییر دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. خداوند اگر به بنده‌اش کمک کند نظرگاه او را نسبت به امور تغییر می‌دهد. موفق باشید

27987
متن پرسش
سلام‌ ببخشید شرمنده. در مورد جایگاه مسئله جنسی در زندگی مشترک صحبت یا متنی موجوده تو سایت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متن نمی‌خواهد. خود خداوند مسیر آن را در بستر طبیعی‌اش معلوم کرده و بنا به روایت موجود در این رابطه زن و مرد نباید رعایت حیا داشته باشند. حیا مربوط به غریبه‌ها است. موفق باشید

27979
متن پرسش
سلام: عرض ادب و خسته نباشید خدمت شما. حقیر یه دانشجوی هستم با ۲۶ سال سن. خانوادم و پدرم از کسایی هستند که شما رو قبول دارند و چندین و چندبار سخنرانی و تفسیرهای شما رو گوش دادند. و هنوز هم مباحث شما رو پیگیری می کنند. حقیر چون دانشجوام بنابراین درآمد آنچنانی ندارم. از پنج سال پیش تا الان با اصرار زیاد خواستم که برام خواستگاری بروند و هنوز دریغ از یک خواستگاری. دو سال پیش بخاطر اصرارهام گفتند یه خانم مذهبی و از فامیل رو در نظر گرفتند. از اون دو سال هر جایی می‌رفتیم مثلا هیئت یا کربلا می گفتند که اون خانم هم اونجاست. پاپیش نمی گذاشتند که بخاطر اصرارهام پنچ ماه قبل بهشون زنگ زدند. خانواده طرف مقابل هم که از فامیل بودند و حقیر رو دیده بودند اما دختر خانم ندیده بود. حتی اجازه خواستگاری ندادند و تلفنی رد کردند. یعنی دو سال فکر و انتخاب خانواده هیچ. الان هم هر کسی معرفی می کنند پدر میگن مادر و پدرش کجا کار می کنند. قبل از خواستگاری به دنبال تحقیق از طرف هستند که ببینند پدر و مادرش چه کاره هستند. این تحقیق بد نیست اما بعد از خواستگاری نه قبل از هیچ گونه حرفی و با همین بهونه ها ماه ها میگذره و هیچ اقدامی نمی کنند. یه حافظ قرآن پیدا شد که چون از طرف خانواده نبود چنان برخورد باهام شد که از متولد شدن خودم هم پشیمون شدم. پدر حقیر حتی این که شیر آب به کدوم سمت باشه که تابستون آب داغ نشه و پکیج روشن نشه براش این قدر اهمیت داره اما ازدواج حقیر هیچ. بهونه که میارند میگن باید طرف از فامیل باشه یا آشنا. الان بخاطر ترس از گناه روزی چند بار دعای مرگ می‌کنم. هر کاری هم فکر کنید انجام دادم چه نذر چه چله زیارت عاشورا و چه دعاهای دیگه و رفتن پیش یکی از علما واسه واسطه شدن برای ازدواج. الان نمی دونم چیکار کنم به خودکشی هم فکر کردم اما جرئتش رو ندارم و با عقایدم نمی خوره. لطفا راهنمایی کنید که یه دانشجوی ارشد چیکار کنه. اون وضع دانشگاه و اون وضع جامعه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه‌ی پدر و مادر و به‌خصوص وظیفه‌ی پدر است حتی‌الامکان شرایط ازدواج فرزند خود را فراهم کنند و انتخاب را تا حدّ ممکن به عهده‌ی خود فرزندشان بگذارند. این موارد را به نحوی باید از طریق فردی که آن‌ها قبول دارند، به گوش آن‌ها برسانید که نباید ازدواج فرزند خود را به بهانه‌های واهی عقب بیندازند. موفق باشید

27965
متن پرسش
سلام: در مورد رومینا اشرفی و پدرش و اتفاقاتی از این قبیل که در جامعه می‌افتد دیدگاهتان را بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار ناراحت‌کننده بود. دینی که پدرِ نادان و متعصب آن دختر داشت، مسلّم دینی نیست که حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» برای بشر آوردند. ما باید از خود بپرسیم چه کسانی و چگونه به این افراد نادان آموزش داده‌اند که به دخترش پیشنهاد کند برود خود را بکشد وگرنه او را خواهد کشت و بعد با حیله‌ای دختر را به خانه برگرداند و این فاجعه‌ی زشت را مرتکب شود. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!