بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23831
متن پرسش
با سلام: استاد بنده در حال حاضر مجرد هستم و هنوز ازدواج نکرده ام. در پاسخ یکی از سوال ها فرمودید هرچند همسر رزق مقسوم ماست ولی مانند سایر رزق ها ممکن است به علت اعمال خلاف در رسیدن به رزقمان به زحمت بیفتیم. استاد برای ما که بالاخره معصوم نیستیم و گناهانی مرتکب شده ایم آیا این زحمت در رسیدن به رزق ممکن است خدای ناکرده مثلا به صورت عدم موفقیت در ازدواج اول اتفاق بیفتد یا نه و دل به توبه ببندیم اقدام به ازدواج کنیم؟ نگران این هستم که نکند سابقه بعضا نادرست کار دستم بدهد. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که «با کریمیان کارها دشوار نیست»، با خدایی هستیم که بسیار مهربان است و اگر هم ما را از چیزی محروم می‌کند می‌خواهد راه بهتری را در مقابل ما بگشاید. به راهی فکر کنید که در این شرایط و در موقعیتی که دارید، در مقابل شما قرار داده است. موفق باشید

23748
متن پرسش
سلام علیکم: خواهش دارم جوابم رو بدید من از جاهای دیگه پرسیدم ولی واقعا جواب نگرفتم. سوالم اینه: من در ارتباط با پدرم به شدت مشکل دارم. یعنی وقتی باهاش حرف می زنم بهم فشار میاد، از دستش عصبی میشم، دوست ندارم باهاش حرف بزنم، نمیدونم چرا اینطوری ام. بیشتر وقتی دانشگاهم و پشت گوشی باهاش صحبت می کنم. اصلا دست خودم نیست میخوام باهاش خوب باشم ولی حس بد عصبانیت زور گرفتنی در من بوجود میاد که نمیذاره خوب باهاش صحبت کنم و جوابشو بدم همش ازش عصبی میشم زورم میگیره. نمیدونم بخاطر گناهان منه یا رفتارهای اشتباهی که پدرم از نوجوونی تا بعدها باهام داشته، پرخاش ها و عصبانیت های او و اینکه خیلی بهم همیشه دستور میده، کار میده و من روحیه م اصلا با این، سازگار نیست. من واقعا موندم چرا اینطوری شدم؟ علتش چیه و باید چیکار کنم درست بشه؟ خواهش می کنم جوابم رو بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در همین مرحله خود را بسازید و با او مدارا کنید. به نظرم رسید شرح مقالات آیت الله شجاعی را دنبال کنید خوب است. موفق باشید

23716
متن پرسش
با سلام; استاد بنده یک سوال از حضرتعالی پرسیدم با این شماره:۲۳۶۳۰ و خیلی دوست داشتم نظر حضرتعالی را بدانم، نمی دانم که آیا سوال در سایت ارسال نشده یا حضرتعالی سوال بنده را پاسخ ندادید یا جای این سوالها اینجا نبود؟ علی ای حال استاد اگر امکانش هست بفرمایید آیا باید برای بچه دار شدن در زندگی مشترک دو دو تا چهار تای مادی انجام داد؟ یا باید بگوییم رزق فرزند دست خداست و با اینکه در خرج غذای روزمره ی خودمان هم مانده ایم و با شرایط دانشجویی بچه دار شویم؟ استاد این سوال واقعا ذهن بنده را مشغول کرده است، تاکید های رهبر انقلاب مبنی بر اینکه اگر کسی در بچه دار شدن دیر اقدام کند خداوند جواب سخت به او خواهد داد خیلی بنده را ترسانده ولی از طرفی می گویم بچه دار شوم چگونه از پسِ خرج ابتدائیاتِ فرزند برآیم!؟ با تشکر و عذرخواهی اگر وقت شریفتان را می گیرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم کجا دنبال جواب سؤال‌تان می‌گردید؟!! این‌طور به ایمیل تان به صورت شخصی  جواب داده شد:

۲۳۶۳۰. باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم با نظر به شرایطی که جنابعالی دارید، توصیه به فرزندآوری که امر بسیار مهمی است، مدّ نظر باشد. آری! إن‌شاءاللّه وقتی شرایط‌تان در حدّ فرزندآوری شد، کوتاهی نکنید. موفق باشید

23686
متن پرسش
سلام: ممنون میشم سوال ۲۳۶۷۶ رو هم پاسخ بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

23676- باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواردی اطاعت والدین لازم است که مایحتاجِ اصلی آن‌ها مدّ نظر باشد، در غیر آن موارد باید به موقعیت خودمان نظر داشته باشیم که اگر شرایط فراهم بود به میلِ آن‌ها رفتار کنیم. موفق باشید

23673
متن پرسش
سلام حاج آقا: ببخشید می خواستم نظرتون رو در مورد انتخاب اسم فرزند و ارتباط آن با عوالم دیگر بفرمایید؟ و چقدر باید به عرف بودن یا نبودن و تأثیراتی که امروزه می گویند بر فرزند می‌گذارد و مثلاً اسم برخی از معصومین را در هر زمان به نوعی می گویند که عرف نیست و قدیمی است و اسم های خداوند رو هم که می گویند نباید بگذاریم و یا اسم های ملائکه مقرب خداوند و غیره اهمیت داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه در فرهنگ دینی به ما توصیه شده است، مهم می‌باشد و نه نظر مردم. ولی باید به شخصیت فرزند هم توجه داشت که بعداً که بزرگ شد از نامِ خود خوشش بیاید. موفق باشید

23561
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: با توجه به مباحث مربوط به کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، ازدواج یک متدین با یک مانتویی پوشیده مانعی دارد؟ ۲. در بحث امر به معروف و نهی منکر و اقتضائات فعلی تاریخی آن، بنده مطالعه ای دارم، که از حضرتعالی کمک می خواهم برای منبع تحقیقم. ۳. المیزان در کدام آیات امر به معروف و نهی از منکر را شرح کرده است؟ ۴. مباحث امر به معروف و کتب آقای تقوی که سخنران اصلی موسسه احیای امر به معروف و نهی از منکر می باشند به آدرس کانال @aamerin_ir به نظر شما مورد استفاده هستند؟ التماس دعا. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر به آیه‌ی ۷۱ سوره‌ی توبه که می‌فرماید: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» در المیزان رجوع بفرمایید در آن‌جا خود علامه آیات مشابه را نیز در مقابل‌تان قرار می‌دهند که به آن‌ها نیز رجوع می‌فرمایید و مطالب، إن‌شاءاللّه کامل می‌شود. خودم به شکل مشخص کار نکرده‌ام. آن کانال را هم که می‌فرمایید نمی‌شناسم و فرصت رجوع به آن را هم متأسفانه ندارم. در ضمن فکر نمی‌کنم اگر خانم متدینی باشند امروزه مانتویی‌بودن مانعِ یک زندگی دینی باشد. موفق باشید

23549
متن پرسش
سلام: استاد من اگر بخواهم در موضوع اطاعت از مادر مرتکب گناه نشوم باید از خانه تکان نخورم و اصلا بیرون نروم. می گوید نه مسجد برو و نه با رفیق هایت بگرد و نه بیرون برو. البته یک وقت فکر نکنید که رفیق باز هستم نه. هفته ای دو بار جلسه داریم یکی مطالعه کتب شهید مطهری (ره) است و دیگری جلسه شب شعر (حافظ) است. استاد من اگر بخواهم در این موضوعات از مادرم اطاعت کنم بی پرده بگویم مهرم نسبت به مادر از بین می رود. این درحالی است که من مردی ۲۵ساله هستم. استاد دارم نابود می شوم. بارها با مادرم صحبت کردم ولی فایده ندارد. استاد این چیزهایی که گفتم بدون اغراق گفتم. واقعا مخالف این است که من بیرون از خانه بروم مگر چه استثناءهایی باشد! شما را به خدا راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کسب معارف دینی که واجب ذاتی است اطاعت از والدین لازم نیست. این بستگی به خودتان دارد که چه چیزی در مورد رشد مبانی عقیدتی‌تان لازم است. در این مورد واجب است که آن را دنبال کنید. موفق باشید

23535
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام. سوال ۲۳۵۱۷ را پاسخ نفرموديد. ظاهرا مشکلی ایجاد شده که ايميل های پاسخ از سایت شما ارسال نمي شود، ممنون میشم بررسی بفرمایید. با تشکر فراوان
متن پاسخ

این طور جواب داده شد

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نگرانی‌ها بی‌جا است. فکر می‌کنم بیش از حدّ حساس شده‌اید در حدّی که امکان دارد از نظر روحی به مشکل بیفتید. بدن خود را تقویت کنید تا قوه‌ی واهمه سرِ جایش بنشیند. در روان‌پزشکی تجربه‌هایی در رابطه با کنترل قوه‌ی واهمه هست، روی آن فکر کنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» از یادتان نرود، از آن جهت که اگر خود را به چیزهای اصیل زندگی مشغول نکنید، چیزهای غیر اصیل، شما را مشغول می‌کند. فرزندآوری از موارد اصیل برای زندگی است اگر برایتان امکان دارد. موفق باشید

23538
متن پرسش
سلام علیکم: استاد! با وابستگی به دیگران چه کنیم؟ با اینکه می دانم دیگران هیچ اثری در زندگی من ندارند، فقط دوست دارم یکی همواره کنارم باشد! هر کار می کنم که با خدا باشم یا امام زمان (عج) را کنارم حس کنم تا احساس تنهایی نکنم نمی شود! آیا احساس وابستگی ریشه در فقر ذاتی انسان دارد که انسان باید به خدا وابسته شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اشکال دارد. بالاخره باید «دست در کار باشد و دل با یار». انسان‌ها با انسان‌ها انسان می‌شوند. موفق باشید

23494
متن پرسش
با سلام: استاد بدون مقدمه میرم سر اصل مطلب. استاد اولا اگر در اصفهان بجز جلساتتون گروه هم اندیشی دارید؟ لطفابه بنده معرفی کنید بخصوص درخواستم اینه یه جلسه هم اندیشی مخصوص بانوان داشته باشید. با شخص خودتون از شاگرداتون می شناسم ولی اولا به نظرم خودتون باشید مسئله بالاتر میشه در ثانی گروه خانمه باشن راستش بنده به عنوان یه خانم اینطور که رو خودم دقت کردم اولا جلو آقایون دوما وقتی چشمم به نامحرم می افتد با اینکه قصد ندارم فکر می کنم یه انرژی از من میره تو طرفهای مقابل و در ثانی قدرت تمرکزم کم و فکر کردنم ضعیف و در نتیجه قوه عقلیم رو نمیتونم به کار بگیرم اون طور که باید. گاه تصمیم به روبنده می گیرم ولی با مسئله لباس شهرت و.. روبرو میشم در صورتی که چند سال پیش که آیت الله بهجت زنده بودن از دفترشون پرسدم گفتن بزنید. راستش استاد به حمدالله از نظر معرفتی بد نیستم ولی علاقه زیاد به گروههای هم اندیشی پیرامون مسایل انقلاب دارم یکی دو بار هم تو گروه دعوت به اندیشه خانه بیاری اومدم ولی فضا که مردونه بود قدرت تمرکزم کم می شد وقتی می خواستم حرف بزنم احساس خودنمایی داشتم و تهش دوست داشتم وقتی حرف می زنم چشمام بسته باشه تا نظر به درون خودم داشته باشم و حرف بزنم این رو بنده از زن بودن خودم فهمیدم ولی دیگه شما یه وقت میگید تو اجتماع حضور داشته باشید و اینا میام، خواستم این مطلب رو بگم شاید این مطالب رو از زبان یه زن بشنوید قضیه طور دیگه بشه. ۲. مسئله دیگه اینکه گاه فکر می کنم بعد انقلاب و چند یه سیستم خیلی بزرگ و عالی که داشتیم به هم خورده و این یه جورایی خوب و یه جورایی بد بوده و اینکه اکثرا فراد حتی خیلی انقلابی ها و حتی اونها که یه زمان برای اینکه شهرشون دست دشمن تو خرمشهر و اهواز و... می جنگیدن همه به شهرها و بخصوص تهران هجوم آوردن از یه طرف شاید بگیم علت کشش وجود امام و ساختارهای دینی بود که مکان حضور آنها داشته و الان هم رهبری ادامه دهنده اش هستن ولی طرف دیگش مدرنیته شدن شدید هست که هنوز ادامه داره از یه طرف احساس می کنی باید بری مناطق محروم از یه طرف اخه من مال اوجا نیستم بتونم مناسب خودشون فرهنگ بسازم از یه طرف دیگه نیاز هست و از طرفی گاه فکر می کنم همه فرهنگ کشور رفته تهران و اگر بخواهی عادلانه کار فرهنگی کنی باید از اونجا کنی. یادم نمیره چند ماه پیش سری به بنیاد شهید زدم مسوول اوجا می گفتم چند وقت پیش یه دختر شهید از تهران اومده بود کلی کلاس و فن و مهارت بلد بود اون وقت مسوول پرسیده بود این کلاسها را چطور رفتی بارکلا چه زرنگ بعد گفته بود همش رو تهران بودجه بنیاد رفتم و رایگان اونوقت ما اینجا اصفهان «راه دور مناطق محروم بماند» فرزند شهید هنوز تو خیلی خرجهایش مونده این رو گفتم راهنمایی ام کنید چه کنم دایم دغدغه این چیزها اذارم میده حرفم اینه به نظر شما این نوع بودجه بندی ما را به کجا میبره اینه که همه کوچ میکنن تهران بعدشم اروپا و. حتی دانشگاهها هم همینطور هست اول تاپ ترین رشته ها و کارامدترین و درامدزاترینش میره تهران و دانشگاههای تهران. آیا این ساختار باعث نمیشه همین فرهنگ سنتی هم از بین بره معذرت میخوام ولی گاه فکر می کنم سنت را از بین نبرم اسلام حاک کردنم پیشکش. استاد اصلا گفتم شاید یه عده باید باشن مدتی برن تهران گردی و اون ساختارهایی که ذیل شخصیت امام و رهبری بوده و هست را برن تو استان و محله و... خودشون اجرا کنن. استاد ممنون به حرفهام گوش کردید. بگید ما با این دوره گذار به قول شما چه کنیم؟ البته بنده اصل این مشکلات را هم یه موضوع میدونم و اون اینکه عدم احترام به بزرگتر بخصوص پدر و مادرها باعث میشه این هجرت ها اتفاق بیافته که البته یه عامل هست و اینکه با عدم رعایت این موضوع فرهنگ نسل قدیم به آینده منتقل نمیشه یه عامل دیگرش هم اینه که اقایون متاسفانه به رفت و آمد با خانواده همسر تمایل ندارن که ناشی از کمکاری در بحث زن هست که مردان توقع دارن همسرشون با مادر و خواهر و... اونها بسازه ولی خودشون حاضر نیستند با براد رزن و شوهر خوار همسر بسازن که اینم شاید عدم رعایت اینه که همسر شهید مطهری اوایل ازدواج در خاطراتشون میگن اومدم غیبت کنم شهید فرموده بودن خانم غیبت نکن نمیدونم گرفتید قضیه را متشکرم استاد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این نکته‌ی آخری که فرمودید سخن بسیار دقیقی است. آری! ادب رعایت والدین ریشه‌ی بسیاری از سرگردانی‌های این نسل است و همین‌طور که می‌گویید بعضی از مردها غفلت می‌کنند که پدر و مادر همسرشان در حکم پدر و مادر خودشان هستند. ۲. جلسه‌ی هم‌اندیشی که تنها با خواهران باشد، ندارم. جلسات بنده تنها همان جلسات عمومی است که همه در جریان‌اند. در مورد رفقا هم در جریان نیستم که چنین جلساتی دارند یا نه. خوب است خود خواهران که هم‌افق هستند و امکان گفتگو در بین آن‌ها هست، این‌کار را ترتیب دهند. ۳. در مورد حضور در شهرهای بزرگ و مثلاً در تهران برای رشد بیشتر، به این جمله‌ی مقام معظم رهبری فکر کنید که فرمودند جبهه‌های فکری و فرهنگی، چراغ خاموش و در سایه حرکت کنند. به نظرم اگر همین افراد بی‌نام و نشان در گوشه‌گوشه‌ی این کشور نبودند، کارهای بزرگِ چشم‌پُرکن چندان نتیجه نمی‌داد. موفق باشید

23469
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: خیلی عذر میخوام که این سوال رو می پرسم، اگر جوان مجردی در اوج نیاز و عدم دسترسی به ازدواج دائم، امکان متعه داشته باشد ولی جهت مجاهدت نفس و پیشرفت در مباحث معرفت نفس و دوری از لذات از آن خودداری کند، کار صحیحی است؟ در واقع آیا ترک عمل مستحب می تواند منجر به ارتقای انسان در تهذیب نفس شود؟ ببخشید از این سوال، ولی واقعاً مورد نیاز بود و جایی برای طرحش پیدا نمی کردم. ممنونم از این که همواره سوالهای من رو پاسخ می دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مانعی جهت سلوک نیست ۲. مستحب یعنی عملی که شریعت رخصتِ ترک آن را داده است. موفق باشید

23363
متن پرسش
عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد گرامی: سوالی از حضور شما داشتم. بنده چند سالی لیاقت و سعادت داشتم ایام فاطمیه مجلس عزاي خانم حضرت زهرا (س) رو در منزلمون برگزار می کردم. پارسال از خانم خواستم به من لطفی کنند و مزد کنیزی من فرزندی سالم و صالح روزی من کنند. با توسل به خانم حضرت زهرا (س) از خدا فرزندی سالم و صالح خواستم و بعد از ایام فاطمیه متوجه شدم باردار هستم و بسيار خوشحال شدم که خانم مزد کنیزی من رو عنایت فرمودند. و فرزندی که در وجودم رشد می کرد رو هدیه خانم می دونستم. در تمام دوره بارداری به اهل بیت و اولیا از جمله سید هاشم حداد و شهدا با خواندن قرآن و صلوات و هدیه به آن وجود هاي مقدس، متوسل شدم تا فرزندم سالم باشد چرا كه من بابت بیماری هاي فرزند اولم سختی زیادی كشيدم. من مطمئن بودم که خانم و اهل بیت دست من را مي‌گيرند. اما متاسفانه بعد از به دنیا آمدن فرزندم متوجه شدم بیماری قلبی و همچنین ببماری خونی نادری دارد. و مجددا مشکلات و سختی هاي من شروع شد. من اصلاً فکر نمی کردم با وجود این همه توسلات و توجهاتی که به اهل بیت (ع) داشتم فرزندم بیماری داشته باشد و متاسفانه کمی از اهل بیت (ع) دلسرد شدم. من خالصانه و مخلصانه از حضرت زهرا (س) خواستم و ایمان داشتم هدیه ایشان سالم خواهد بود اما متاسفانه نبود و نا امید شدم. امسال همسرم از من میخواد مثل هر سال برای حضرت زهرا (س) مجالس عزا برگزار کنیم اما من دلم راضی نمی شود. حس می کنم برای ایشان بی ارزش هستم. چرا خانم مزد من را این طور دادند؟ مگر از حضرت بچه سالم خواستن چه چیز زیادی بود که حاجت من را ندادند؟ از شما می خواهم کمکم کنید تا رابطه ام با اهل بیت (ع) مثل سابق بشود. چرا اهل بیت (ع) و اولیا و شهدا با وجود این همه توسل، به من و حاجت من توجه نکردند و فرزند من با اين همه بیماری به دنیا آمد؟ حكمت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا ما باید برای خدا و اولیاء الهی تکلیف معلوم کنیم؟!! در حالی‌که آن‌ها مصالح ما را بهتر از ما می‌دانند. وقتی به هر بهانه‌ای از جمله تشکیل جلسه‌ی فاطمیّه، خود را به آن ذوات مقدس نزدیک کنیم، نسبت به آن‌چه تقدیر ما است در انجام وظیفه، سربلند خواهیم بود.

23305
متن پرسش
سلام: کشتن حیوان (گوسفند، گاو و غیره ) در ملاء عام چه تاثیری بر فرزندان و ... دارد؟ دیدن صحنه ذبح شدن حیوان برای بچه چه عواقبی ممکنه داشته باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب نیست، زیرا ذهن کودکان اذیت می‌شود چون آن‌ها علت ذبحِ آن حیوانات را نمی‌دانند، گمان می‌کنند ما آن زبان‌بسته‌ها را بدون دلیل به قتل می‌رسانیم. موفق باشید

23292
متن پرسش
سلام استاد گرامی: وقت شما بخیر. استاد یه شخصی خیلی عمیق دل منو شکسته و با این که فلسفه زندگی و ارتباطات و... رو قشنگ با کتب شما و روایات و... به دست آوردم این غم برام پوچ نمیشه واقعا با رفتارهای که کرد عمیقا و قلبا منو از درون شکست و هرچه که یادش می افتم گریه می کنم. یه جمله ای بود که می گفت انسان هر چه عمیق تر بشه فهم درد ها واسش راحت تره و درمان دردها. استاد با هر چیزی تو زندگیم حتی هک تلگرامم و ظلم های بدی که در حقم شد حتی نیم درصد هم بهش فکر نمی کنم و باهاش کنار اومدم و براحتی هضم کردم. ولی این انسان عواطف و احساسات من رو شدید به درد آورده و تو این یک سال خیلی سعی کردم خودم رو پالایش درونی کنم ولی نتونستم. نظر شما چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان آن‌قدر وسعت دارد که هر چیزی را در اقیانوس وجود خود به حاشیه ببرد و حل کند. چرا در وسعت اقیانوسیِ خود مستقر نیستید؟! زیرا این سفیهان‌اند که هر میل و خاطری آن‌ها را می‌رباید که گفت: «مر سفیهان را رُباید هر هوی / زان‌که نَبْودْشان گرانیِ قوا» انسان به وسعتِ همه‌ی عوالم در خود حاضر است. موفق باشید

23277
متن پرسش
سلام استاد وقت بخیر: استاد من چندین ساله شاگردی تونو می کنم ولی متاسفانه مدتیه از فضای اینکه همه کاره ما کس دیگریست و ما هیچ کاره ایم دور شدم. پسرم سال دیگه می ره کلاس اول و من خیلی دغدغه دارم که به عنوان والدینش مسیری رو براش بیاری خدا انتخاب کنیم که سعادتش توشه. پسرم خیلی هوش و استعداد و علاقه ی زیادی به مباحث علمی داره نمیدونم در این راستا کدوم مدرسه بگذارمش که استعدادش شکوفا بشه و بتونه خادم خوبی برای مردم و امامش باشه و فطرتش دست کاری نشه. الان پیش دبستانیش. رو تو مدرسه میزان (هد هد) می ره روششون با آموزش پرورش متفاوته. گزینه هام برای سال دیگه ۱. مدارسی مثل سادات و امام محمد باقر (ع) ۲. مدارس دولتی ۳. مدرسه با روش میزان تحت نظر آموزش پرورش ۴. مدارسی مثل مدرسه در مسجد یا مدرسه بدون دیوار و... که زیر نظر آموزش پرورش نیستن استاد اگر پسر خودتون بود تو شرایط امروز با استعداد و علاقه ی علمی بالا اونو چطور هدایت میکردین؟ لطفا گزینه انتخابی تون رو به منم بگین. اگر در راستای بالا رفتن توکل و سپردن امور با خیال آرام به پروردگار نکته ای به ذهنتون رسید محرومم نکنین. خیلی ممنونم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از سخنان نایب الإمام که می‌فرمایند: «ایجاد تشکیلات موازی با دولت هم راهِ اصلاح نیست... کار موازی در کنار دستگاه دولتی، کار موفقی نیست، این تجربه‌ی قطعیِ این حقیر است در طول این سال‌ها» این‌طور می‌فهمم که نباید در مسیر جدا از آموزش و پرورش اقدام کرد. لذا شاید «مدرسه در مسجد» که جدایِ از آموزش و پرورش نیست ولی رویکرد دینی و انقلابی دارد خوب باشد. موفق باشید 

23276
متن پرسش
با سلام: استاد درد دلی داشتم، نمیدونم گیج شدم. بنده پدری دارم تو جبهه بوده جنگ ایران و عراق، حاج‌آقا: پدرم سواد هم ندارند، یه چیزایی می فهمند ولی نمیدونم به خاطر بیسوادیه به خاطر کم‌کاریِ فرهنگیه؟ نمیدونم علت چیه؟ فکر می کنم ایشون کم آورده، گیج شده حاضر نیست زیر بارِ هیچ عالمی بره، فکر می کنم میخاند خودشون مسیر را طی کنند. مباحث عرفانی تلویزیون را دنبال می کنه ولی فکر می کنم چون تو عالَم غیرمجازیه، زیر بار نمیره، گیج میزنه، نمیدونم به خاطر شغل‌شونه، ایشون فرهنگی نبودند، یعنی سوادشو برا تو آموزش و پرورش بودن نداشتند، نمیدونم کم کاری فرهنگیِ بنیاد هست؟ شصت و خورده‌ای سال دارند، گاه به خاطر خطا و تجربه کردن بنده را هم بهم میریزه، مدام تحقیر و.. با این‌که از نظر تربیتی تو مراکز مدرسه و.. خوب تربیت شدم، ولی به خاطر امر و نهی زیاد پدر و مادر اصلاً تمام استعدادهام از بین رفته، و هیچ به هیچ. البته میدونم دلایل سیاسی و.. هم هست. ولی به نظرم خانواده خیلی مهمه، گاه فکر می کنم اینها اصلاً خودشونو با اجتماع تعریف نکردند. گاه هم فکر می کنم اصلا نفهمیدند برای چی رفتند جنگ؟ نمیتونم تشخیص بدم کجای کار می‌لنگه؟ حاج آقا! خسته شدم، حاضر هم نیستند حرف هیچ‌کس را گوش بدن، با کارهاشون منو هم از بین بردن، فکر می کنم اصلاً تحلیل ندارن، هرکی هرچی میگه دنبالش میرن، شاید عدم تمرکز فکرشون باشه! گاه میگم اگه درس بخونن بهتره! ولی اصلاً سرکلاس و نمره و اینها نمیتونند بند بشن. نمیدونم برای این‌ها باید تدابیر خاص داشت؟ چند وقت پیش یه بحث تو تلویزیون راجع به سند تحول سوادآموزی می‌گفت که طرحش در سمنان اجرا و موفق بوده، ولی شهرهای دیگه هنوز نیست، نمیدونم چکار باید کرد به گمانم تربیت، مهمترین مشکل اجتماع ما باشه. حاج آقا کمک کنید چکار کنم؟! ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط بحران، عموماً افراد با تحلیل‌های قبلی خود از شرایط، نمی‌توانند خود را ادامه دهند. به لطف الهی ما در حالِ بازخوانیِ آن چیزهایی هستیم که در گذشته‌ی خود از آن‌ها خوب استفاده نکردیم. دین را در حدّ احکام فقهی و عقاید را در حدّ کلامِ جدلی تقلیل دادیم و انقلاب را در حدّ یک اتفاقِ سیاسی پایین آوردیم و غافل شدیم از این‌که باورهای دینی باید راهِ ما را به سوی حقایق بگشاید و مأوایی گشوده جهت ادامه‌ی زندگی گردد و انقلاب اسلامی بسترِ بازگشتِ خدا در امورات اجتماعی باشد و عبور از جهانِ سکولار. که البته آرام‌آرام در بازخوانیِ خود به آن‌چه باید نزدیک شویم، نزدیک خواهیم شد. پس بدون درگیری، فرصت دهید تا به مرور به خود آیند. موفق باشید    

23267
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد در خصوص اقدام به فرزند دار شدن و دستورات رفتاری-عبادی در این باره لطفاٌ راهنمایی بفرمایید. و اینکه این دستورات حداقل در چه بازه زمانی قبل از انعقاد نطفه رعایت شود تا فرزند از خلقیات بد والدین به ارث نبرد؟ خواهشمندم درباره موضوع مذکور کتاب معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد کار نکرده‌ام. فکر می‌کنم بد نیست در این مورد به سایت http://www.pasokhgoo.ir/node/20165  رجوع فرمایید. موفق باشید

23253
متن پرسش
استاد بزرگوار با عرض سلام و احترام: بنده مدتهاست که مشتاقم جلسات ذکری بطور منظم مثلا دو هفته یکبار در منزل برگزار کنم تا بهانه ای شود برای صله ارحام به دور از تشریفات (این روزها متاسفانه زندگی ها به گونه ای شده که عمو و دایی را سالی یکی دو بار نمی بینیم!) و مهمتر از آن آموختن معارفی الهی که از آن محرومیم بخصوص در شرایط فعلی که مثلا در فامیل ما که همه ریشه های متدین دارند، نسل جدید شل مذهب شده اند و بیشتر بخاطر عدم آگاهی و سوء تفاهم های سیاسی است. هر چه فکر می کنم محور جلسات را چه موضوعی بگذارم که برای همه در شرایط فعلی مفید و جذاب باشد به نتیجه نمی رسم آیا تفسیر قرآن باشد یا شرح اصول عقایدی مثل امامت یا تاریخ اسلام یا زندگی پس از مرگ، مقدمه ای بر مباحث عرفانی یا ... اگر راهنمایی دقیق بفرمائید چه مبحثی و از چه منبعی باشد که در دین گریزان هم شوق و جاذبه ایجاد کند و یا سوء تفاهمات مطرح در جامعه را خنثی کند بسیار سپاسگزار خواهم بود. بنده خودم و همسرم تخصص در رشته های داروسازی و پزشکی داریم و مخاطبان این جلسه هم اغلب تحصیلات دانشگاهی دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نیز چنین نشستی به صورت دو هفته یک‌بار داریم و فکر می‌کنم یا با کتاب «نامه‌های بلوغ» مرحوم صفایی و یا با کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» اگر شروع کنید، تجربه نشان داده مفید است. موفق باشید

23232
متن پرسش
با سلام: استاد حقیر بعد از اینکه دوران بدی رو بخاطر شرایط محیطی و ضعف درونی خودم در مواجهه با غرایزم و شهواتم گذرانم، کتاباتون خیلی بهم کمک کردند. تو این مسیر مسأله ازدواج برام قابل حل نبوده تا الان. استاد ابتدا بخاطر شهواتم یا شور عاطفی که داشتم میل زیادی به جنس مخالف (در واقع برای ازدواج_جوری که هر دو را بتوانم ارضا کنم، هم میل جنسی هم کسی باشد که بتوانم حداقل بهش محبت کنم) داشتم. اما الان که برخی کتاباتون مثل «آشتی با خدا»، «ده نکته در معرفت النفس»، «ادب خیال و عقل و قلب»، «عالم انسان دینی» رو مطالعه‌ کردم. اون احساس از بین رفته. تا جایی که اگه خانواده پیشنهاد بدن با فلانی ازدواج کن، شاید مدتی (بخاطر انس نازله گذشته) فکرم مشغول شود، اما مثلاً یه کلیپ از کربلا و اربعین کافیه که بیخیالش بشم (واقعا) و فراموشش کنم. من طلبه ام و فکر اینکه با درس نخواندنم و عدم خدمت به انقلاب بعد ازدواج هویت خودمو نتونم خوب پیدا کنم هم در فراموشی‌اش بی تاثیر نبوده. اما حاج آقا پناهیان یک وقتی در دانشگاه امام صادق (ع) رو به دانشجویان فرمودند: «الان میشه فهمید چرا برخی ائمه یار نداشتند. الان آقا می فرمایند ازدواج کنید، یکی از شما اقدام نمیکنه» حال سوالم اینه که: اگه من راهم رو اینطور ادامه بدم همون فکر مشغولی هم بخاطر پیشنهاد دیگران رخ نمی‌دهد و بخاطر حضور شدیدتر در عالم دینی نیاز به همون کلیپ هم نخواهم داشت؟با این اوصاف چرا ازدواج کنم وقتی اینطور دارم خوب پیش میرم؟ اصلا اینطور پیش برم و بخوام ازدواج کنم شور و حالی خواهد بود یا صرفا یه تکلیف خشک خواهد بود؟ حلاوت ازدواج بعد از تفکر در مسائلی دینی و شدیت وجودیشون برای طلاب رو در چه چیزی می‌بینید وقتی از خود گذشتگی خاصی در ازدواجش (بخاطر رشد قبل ازدواج) رخ ندهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای طلبه اگر خطرِ مرتکب‌شدن به گناه نیست، همان‌طور که جناب شهید ثانی در کتاب «منیة المرید» می‌فرماید خوب است که زود ازدواج نکند. و حضرت امام در 27 سالگی ازدواج کردند. آری! فرزندآوری امر لازمی است، ولی به وقتش و در شرایطی مناسب. موفق باشید

23214
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام و عرض ادب و احترام: اگر سبک زندگی مورد علاقه و انتخاب والدین و فرزندان با هم فرق داشته باشد توصیه شما چیست؟ به عنوان مثال والدین دوست دارند خانه و وسایلشان ساده و به دور از تجملات دنیایی باشد اما فرزند جوان آنها دوست دارد خانه و وسایلشان شیک، فانتزی و مد روز باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین راه این است که هر دو طرف همدیگر را درک کنند. لذا نه والدین بیش از حدّ بر زندگیِ سنتی خود در این زمانه تأکید کنند و نه فرزندان به‌کلّی آن نحوه زندگی را انکار نمایند. موفق باشید

23175
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: عذر خواهم سوال 23160 جواب داده نشده. ممنون میشم اگر پاسخ بدید. خدا حافظتون ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور عرض شد: 23160- باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم بد نیست سری به جواب سؤال شماره‌ی 23158 بزنید. موفق باشید

23167
متن پرسش
سلام: متاسفانه سوال 23124 پاسخ داده نشده که جوابش برای بنده خیلی مهمه لطفا با ارسال ایمیل بنده را از نتیجه در صورت امکان مطلع سازید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب دادم: 23124- باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: مؤمن بنا به توصیه‌ی ائمه «علیهم‌السلام» باید الیف یعنی اهلِ الفت باشد، ثانیا: انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. با این همه بالاخره نباید به خودتان فشار بیاورید. بد نیست با تقویت فکر، غلبه‌ی خیالات را ضعیف بکنید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست و کتاب «آشتی با خدا» کمک می‌کند. موفق باشید

23174
متن پرسش
عرض سلام و احترام: استاد احتمالا سوال بنده تکراری است ولی اگر فرصتش را دارید یک پاسخ نهایی لطف بفرمایید تا این ابهام یک بار برای همیشه حل شود. استاد آیا واقعا در این عالم امکان این وجود دارد که یک نفر بتواند از طرقی (منظور ارتباط با سایر مخلوقات است) در کار رندگی و امر ازدواج فرد دیگری خللی ایجاد کند؟ بنده شخصا نمی توانم این را بپذیرم ولی خب گاهی به شک می افتم اینکه فردی هیچ مشکلی ندارد و خواستگار های مختلفی برایش می آیند اما هر کدام به یک دلیلی نه چندان مهم بعضا هم بی دلیل منصرف می شوند و می روند. سایر اعضای خانواده هم به همین شکل بدون وجود مشکلی امر ازدواج هیچ کدام میسر نمی شود حتی سایر امور عادی هم باز پیش نمی رود و حتی مشخص نیست مشکل از کجاست یعنی در ظاهر معلوم نیست، اهل صدقه، دعا، کار خیر و کمک به نیازمند هم هستند، خدمت کردن به والدین را هم فراموش نکرده اند به ائمه سال هاست متوسل می شوند و حقیقتا امید به هیچ کس جز خدا ندارند اما این همه گرفتاری آخر یک جا نباید حداقل یکی شان حل شود؟ نعوذ باالله طلبکار خدا نیستیم منظور این است آیا واقعا طلسمی وجود دارد؟ آیا باید صبر کرد؟ آیا باید از خواسته ها منصرف شد؟ برای باطل کردن طلسم اقدامی کرد؟ چندین بار خواستم اقدام کنم باز پشیمان شدم. اینکه خدا در سوره فلق می فرماید از شر زنان جادوگر و دمنده که با کارهای شیطانی در زندگی فرد و جامعه خسارت و زیان به بار می آورند و ادامه آیه منظور چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم جواب همه‌ی این سؤالات را در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست، بتوانید به‌دست آورید. موفق باشید

23163
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد من از شما پاسخی در مورد سوال ۲۳۱۲۷ دریافت نکردم. استاد من به هیچ وجه قصد مزاحمت برای شما ندارم با توجه به اینکه وقت شما بسیار ارزشمند است. ولی چون به من خیلی توصیه میشه از آدمهای مختلف که با توجه به سنت به ازدواج با چنین شخصی فکر کن دچار سردرگمی شده ام وگرنه مزاحم نمی شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور عرض کردم:

23127- باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال هرچه فکر می کنم زندگی با کسی که تا این حدّ مقیّد به دینی که شما با آن زندگی می‌کنید نیست، مشکل است، مگر آن‌که خودتان بپذیرید و فکر کنید خواستگار بهتری به سراغ‌تان نمی‌آید. موفق باشید

23158
متن پرسش
استاد عزیزم سلام: شرمنده که با حالی این چنین این نوشتار را خدمتان می نویسم. خودم از وجود خودم شرمسارم چه برسد به پروردگار عزیز، مهربان و رحیم خودم. او که غایت آمال من است ولی من لیاقت او را ندارم، ولی نمی دانم چرا باز مرا می پذیرد. اینکه من عاشق اویم بحثی نیست، این که او با آن همه عظمت چرا باز مرا قبول می کند سوال است. من جوانی هستم که پاس درس های شما از نوجوانی و بعد علامه مصباح و آقای جوادی و ... بزرگ شدم. سطوح ابتدایی و متوسط و بعضا عالی مباحث اندیشه ای را با جدیت خدا کمکم کرد جلو بردم. خدا مرا به آرمان های بلندم رساند، ولی استاد بنده دچار یک مشکل اخلاقی نا خواسته ام، دیگر از دست خود خسته شده ام. ای کاش می شد از هستی به عدم می رفتم که این قدر خجالت زده نبودم. واقعا بعضی مواقع دیگر رویم نمی شود یاد خدا کنم از خجالت! در دوران جوانی قرار دارم، در اوج غرایز ... خود بهتر می دانید. در طول این جوانی ام به خاطر شرایط جسمی ناخواسته ام و بلوغ ام و طبع گرمم فشار های جنسی نابود کننده ای را تحمل کرده ام. فشار هایی که اوضاع جامعه و رسانه ها آن را ریشه کن تر می کند. گاهی دیگر آن قدر به اوج می رسد که خودم را باید حبس کنم که نکند خطایی از من سر بزند. به شدت تلاش کرده ام برای شغل و ازدواج ... شغل هم پیدا کرده ام. ماشین هم دارم، منزلی هم هست لکن تلاطم های بی امان اقتصادی نمی گذارد این ازدواج سر بگیرد. فشار سربازی و درس هم مضاعف می شود. باور کنید چند سال پیش از فشار بیماری روحی گرفتم. به خدا دیگر از توبه کردن پیش خدا هم خجالت می کشم. او عالی ترین است. هدف من است. مخاطب عاشقانه های زیارت امین الله و مناجات شعبانیه و دعای کمیل من است . لکن از درون من، این قواهای سرکش نابودم می کند. من که خود نخواسته ام این قوا ها را داشته باشم که حال اینگونه مرا له کنند. غرض اینکه همین حالا هم که این را می نویسم با چشمی گریان می نویسم. دیگر نتوانستم تاب بیاورم. بعد از چندین سال فشار دارم خدمتتان حرف هایم را می گویم. بنده بین این فشار های سنگین بین دوراهی ها گیر می کنم. بین بد و بدتر. گناه کبیره ای که مانع از اکبر است. وقتی فشار ها اوج می گیرد چند روزی با آن شدید درگیر می شوم و زندگی ام را محتل می کند تا اینکه در نهایت برای اینکه خدای نکرده به واقعیت در بیرون منجر نشود مجبور به انجام گناه کبیره ی دیگری می شوم که تلفات اش کمتر است. باور کنید زندگی ارزشی دارم، بنیاد های عقیدتی هم محکم است، با نامحرم هم ابدا ارتباطی ندارم، حتی به هم کلاسی هایم که دخترن سلام هم نمی کنم، اما چه کنم. اگر این کار را نکنم می ترسم اختیار از دست بدهم و ارتباط گرفتنم با نامحرم شروع شود و در قعر گناه فرو روم. اینها که می گویم عین واقعیت است. به دکتر مراجعه کردم که چه کنم. آن ها هم حرفی نداشتند. آخر چرا ما باید در بهترین ایام عمرمان به اجبار برای دوری از یک بدبختی بزرگ تر دچار این شویم. هر بار که این گونه می شود بعد از آنکه این غرایز آرام شد یا به گلستان پناه می برم یا علامه مجلسی و گریه و توبه و ... باور کنید راه فراری ندارم. اما این عذاب وجدان نابودم می کند . اینکه یگر نمی توانم به پروردگارم برسم. اینکه چه قدر بدبختم. اینکه از آرمان خلقتم دور می شوم. اینکه چگونه دیگر با امام زمانم و حضرت زهرا سخن بگویم. ای کاش می شد، ای کاش می شد برخی چیز ها را از درون خود حذف کرد. استاد! آیا خدا دیگر مرا عین گذشته قبول می کند؟ عین زمانی که پاک بودم؟ یا اینکه سر به بیابان بگذارم؟ تصور اینکه چگونه بی خدا زندگی کنم برایم از هزار جهنم بد تر است. فکیف اصبر علی فراقک؟ هم از عمق دل از خود و عملم بیزارم هم راه دیگری نیست. آخر مگر خودتان به ما یاد ندادید او غایت ماست. من این را با دل خود دیدم، لکن حس می کنم با این اوضاع نمی توانم به او برسم. پس دیگر این بودن به چه درد می خورد؟ باور کنید من برای اینکه در راهش بمانم چه قدر تلاش کردم که کار خودم را در جهت نیار های اساسی انقلاب بگذارم. در میدان های مختلف موفق شدم به لطف خودش، لکن در این میدان شکست می خورم. هم از دوری از او می ترسم، هم از زندگی آینده ام. آخر چه کنم؟ هزاران چهله گرفتم ولی در آخر غلیان غرایز مرا می کوبد. استاد آیا به آن زندگی آرمانی می رسم؟ آیا خدا مرا می بخشد؟ من به اختیار اینگونه نشدم. من چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اولاً: به لطف الهی با کمی حوصله و امید به رحمت پروردگار از این بلیه نجات می‌یابید و آن نوع پاکی که به دنبال آن هستید به سراغ‌تان می‌آید. ثانیاً: با همین دست و فرمان که از گناه فراری می‌باشید و می خواهید ذیل شخصیت امامان معصوم «علیهم‌السلام» با خداوند مرتبط باشید؛ گناهان‌تان را به پای کسانی می‌گذارند که عامل این فضا شده‌اند اعم از آن‌هایی که شرایط ازدواج را برای جوانان سخت کرده‌اند و آنهایی که شرایط تحریک‌کننده‌ی جنسی را فراهم می‌آورند. مأیوس نشوید. یادتان باشد اگر خود را با معارف الهی مثل مباحث معرفت نفس و رفقای خوب و ورزش مشغول کنید، قدرت واهمه آن‌قدر ضعیف می‌شود که شما بتوانید بر آن مسلط گردید. موفق باشید  

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!