بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22035
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: استاد بفرمائید یک جوان در شرایط فعلی با توجه به نحوه زندگی که غرب تا حدودی به ما تحمیل کرده و شرایط راحت ازدواج و رسیدن به آرامش در کنار آن مثل قدیم راحت نیست ایام خودش رو چطوری سپری کنه؟ در صورتیکه در این امر کوتاهی هم نکرده ولی تا الان محقق نشده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر داشته باشید که همیشه انسان با امتحانات الهی روبه‌روست و پس از آن‌که از آن‌ها سربلند بیرون آمد، خداوند راه‌های خود را به سوی بنده‌اش می‌گشاید. موفق باشید

22018
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد 1. قصد تهیه جهیزیه برای دخترم دارم ایشان می گوید اجناس ایرانی کیفیت ندارد مثلا لباسشویی ایرانی هم زود خراب می‌شود هم خوب نمی شوید، به من لوازم اصلی مثل یخچال و لباسشویی را خارجی و خوب بده تا خیالم برای سالها راحت باشد برای خودت هر چه می خواهی بخر. حال با توجه به این که توصیه رهبری فتوای واجب نیست آیا رخصت دارم اجناس خارجی تهیه کنم؟ 2. در شهر مرزی بانه یا قشم اجناس را به قیمت مناسب تری از اصفهان می توان خرید، آیا خریدن اجناس از آنجا که بسیاری توسط کوله بران آورده می شود و در بازارهای بزرگ آنها فروخته می شود با توجه به توان مالی ما مجوز دارد؟ با تشکر و التماس دعا. لطف بفرمائید جواب در سایت گذاشته شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ مطمئن باشید در شرایط حاضر اگر اجناس خارجی وارد ابتدای زندگی شود آن زندگی برکت نخواهد داشت و آه کارگرانی که بی‌کار می‌شوند آن خانواده را گرفتار می‌کند. از طرفی تجربه‌ی ما نشان داده‌است که حقیقتا اجناس ایرانی جواب‌گوی نیازهای ما بوده و مشکل خاصی برای ما به وجود نیاورده‌است. 2ـ حرفش را هم نزنید. موفق باشید

22001
متن پرسش
با سلام و خسته نباشيد: استاد گرامي، من خانم ... ساله اي هستم كه به دليل اينكه بخشي از تحصيلاتم را در خارج از ايران بوده ام، تا كنون ازدواجم دجار تاخير شده است. هم اكنون علي رغم دارا بودن خواستگاران فراوان، يكي از مشكلات عمده بنده اين است كه آقاياني كه مانند بنده داراي تحصيلات عاليه هستند و از نظر سطح هوشي و شرايط زندگي با هم تناسب داريم، وقتي متوجه مي شوند كه پوشش بنده چادر هست از ادامه ي اين روند سرباز مي زنند و هر بار به دليل اين موضوع ناكام مي مانم. از طرفي هم ازدواج با افرادي كه كفيت لازم را در آن ها نمي بينم برايم مطلوب نيست و به لحاظ دروني هيچ كششي به سمت آن ها احساس نمي كنم. اينقدر اين مسئله ي حجاب بنده در ناكامي ازدواج، تكرار شده كه به تازگي با خودم فكر مي كنم شايد اين اصرار من بر چادر، گرفتن مستحب و رها كردن واجب (ازدواج) باشد و شايد بايد در اين مورد انعطاف بيشتري از خود نشان بدهم، هرچند كه من اين حجاب را در جامعه و محيط كار با چنگ و دندان در طي سال ها حفظ نموده ام و برايم خوشايند نيست كه بر سر آن معامله كنم. نمي دانم چه كنم. حجاب و اعتقادات مذهبي من، مرا در ازدواج دچار مشكل كرده و دلم مي خواهد حضرت پروردگار نصرت فرمايند، ولي مسئله بنده هنوز بعد از مدت ها حل نشده. از راهنمايي شما سپاسگذارم. و من الله توفيق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید طرف‌های مقابل گمان کنند جنابعالی با نحوه‌ای از تحجر، چادر را پذیرفته‌اید و در جایی که عقلاً می‌شود در عین داشتن حجاب، چادر نداشت را شما نمی‌توانید فکر کنید؛ در حالی‌که وقتی چیزی مستحب شد، بدین معناست که خداوند رخصت آن را داده است که  انسان نسبت به عدم انجام آن فکر کند. طرف به آیت اللّه بهجت گفته بود 50 سال است نماز اول وقتم ترک نشده است، و ایشان فرموده بودند یعنی در حین این 50 سال، کاری مهم‌تر از نماز اول وقت برایت پیش نیامده است؟! موفق باشید

21923
متن پرسش
با سلام: استاد بی مقدمه میرم سر اصل مطلب. استاد گرامی به نظر میرسه اجتماع امروز دنبال شکوفایی استعدادهاست ضمن اینکه چند سال پیش در روزنامه ای مطلبی خواندم مبنی بر اینکه امروز را غرب جنگ بر سر بروز استعدادها معرفی کرده بودن که به نظرم جمله جالبی بود و قابل استفاده اما به نظرم شکوفایی استعداد برای مردم ما و در مکتب ما برای مردم جا نیافتاده ضمن اینکه خود بنده هم نیاز به مطالعه بیشتر دارم، لطفا ضمن راهنمایی بیشتر بنده فکر می کنم نکته خوبیه اگه روش انگشت گذاشته بشه. نکته دوم راجع به بحث هویت در زنان هست. اگر شما دسترسی دارید و میتونید و زحمتی نیست فکر کنم اگر نرم افزاری شبیه همون که به نام حیات طیبه در بازار اینترنت از مجموعه کتب شما ساخته شده پیرامون بحث زن کسی بتونه درست کنه و مجموعه کتب و مطالب که پیرامون زن هست از جمله کتب با عناوین کتاب شخص شما و امثال اون را یه جا جمع کنه به نظرم تو بحث زن کار جالبی بشه ممنون و متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عموماً شرایط برای بروز استعدادها در میان بوده است. منتهی پیامبران آمدند تا شرایط بروز استعدادها را به سوی درستی جهت دهند، وگرنه از انرژی هسته‌ای، بم اتم ساخته می‌شود. 2- همین‌طور است که می‌فرمایید، إ‌نشاءاللّه رفقا باید دست به کار شوند. موفق باشید

21914
متن پرسش
ما باید به چه فکری یا فردی یا گروهی یا .... دشمن باشیم و با چه گروهی دوست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دشمن واقعی انسانیت کسی است که صد عن سبیل اللّه بکند. یعنی نه‌تنها منکر حق است، بلکه مانع رسیدن حق به مردم می‌شود و بقیه را اعم از کسی که مستضعف فکری است یا مؤمن راستین، یا باید برایش دلسوزی کرد و یا باید او را دوست داشت. موفق باشید

21912
متن پرسش
سلام استاد گرامی: موضوع من این هست که: در این مورد که اعتقادی به نفرین «زبانی» داشته باشم اصلا چنین نیست. من اما باور دارم اگر خدای ناکرده از کسی ناراحت باشم این خود چیزی هست که نام دیگرش نفرین است. جناب استاد، هم اکنون بشدت دچار عذاب وجدانم که از کسی دلگیرم و به یاد پول یا وسیله ای می افتم که نیاز دارم و کسی از من ضایع کرده و در ردّ امانت کوتاهی کرده و عمدا منو اذیت می کند و هر بار دلگیری ام تازه میشه و دلم میخواد نفسم را حبس کنم تا مبادا یک نفسی از روی رنجوری کشیده باشم. ولی چه کنم، دلم با این برخوردها می شکند! در یک جایی می خواندم که مولانا می گویند: اگر در پی انتقام از دیگران باشیم دچار مکافات خواهیم شد. می بینم که در این حد نیستم که کسی عمدا آزارم بدهد، کسی که به قول خودش شعور اجتماعی دارد و دانشگاه تدریس می کند و من به زحت بیفتم و بتوانم ناراحت نشوم. آیا اینکه از دانستن عدل خدای دو عالم دلم آرام می گیره و یا اینکه با یاد طرف مقابل نفس در سینه سرد بشود، یا بغضم بشکند، این همان چیزی است که مولانا می گوید انتقام؟ چون باور دارم که اخلاقا هیچ راهی برای انتقام ظاهری نیست و بدترین انتقام این هست که در درگاه حضور الهی از کسی غصه ای در دل بیاوریم. آیا این نوع دلگیری قابل کنترل هست؟ آیا شکستن دل، همان محدود بودن ظرف من است که با صبر و گسترش بزرگواری میشه بجای آن راه حل بهتری برای اصلاح بین طرفین رسید؟ امیدوارم بتوانم از این موضوع برای رشد روحی ام بهره مند گردم و در این جایگاه که هستم توقف نکنم. با عرض پوزش از این همه صحبت مکتوب.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت آن نحوه انتقام‌گیری که حضرت مولا «علیه‌السلام» به این نحوه باشد که انسان کوچک‌ترین ملکه‌ی گذشت را در خود رشد نداده باشد. ولی این‌که انسان به جهت ظلمی که به او شده است، ناراحت باشد؛ مشکلی پیش نمی‌آورد، می‌ماند تا آن‌جا که ممکن است باید با روحیه‌ی گذشت، خود را از این افکار راحت کنیم زیرا «در سینه‌ی پر کینه اسرار نمی‌گنجد». موفق باشید

21872
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: آیا ازدواج از مقدرات الهی است؟ یعنی اینکه کدام زن و مرد با یکدیگر ازدواج کنند این از مقدرات است؟ حال پسری که چند سال باید جاهای مختلف خواستگاری برود تا بالاخره یکی از این خواستگاری ها به تایید دو طرف و طرفین خانواده ها برسد و مشکلی سر راه پیش نیاید و به نتیجه نهایی برسد، تکلیف این پسر چیست؟ چه کند که این به شکل صحیح رقم بخورد؟ و باعث اتلاف وقت خانواده ها ی متعدد نشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی‌ها به جهت آرمان‌های خیالی که دارند باید پس از چند جواب رد که به آن‌ها داده می‌شود تازه سر عقل آیند و به آن‌چه مقدر آن‌ها است بالاخره هدایت شوند و اگر از ابتدا به همان کسی که در تقدیرشان بود راهنمایی می‌شدند نمی‌توانستند آن را بپذیرند. موفق باشید

 

 

21870
متن پرسش
سلام علیکم: در صورتی که شخصی به هیچ وجه از ازدواج نکردن به گناه نیفتد و بخواهد مراتب سیر و سلوک را طی کند آیا باز هم ازدواج به او در سیر و سلوک کمک می کند یا بهتر است ازدواج نکند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ازدواج امر مستحبی است یعنی خداوند در آن رخصت ترک آن را داده است. موفق باشید

21795
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: نکاتی در مورد «صداقت در خانواده» پیش آمده که خواستیم طی سؤالاتی با شما در میان بگذاریم. پیشاپیش از جواب‌هایی که می‌فرمایید تشکر می‌کنیم: ۱. انسانی صادق است که باور، گفتار و رفتارش با عالم واقع منطبق باشد و وجودش آیینه‌ای است که نفس‌الامر را در مواجهه با دیگران منعکس می‌کند. پیامبران و اولیاء الهی از جمله مصادیق انسان‌های صادق هستند. چه الزاماتی وجود آدمی را آماده‌ی اتصاف به صفت صادق می‌کند؟ ۲. در خانواده‌هایی که از همه‌ی شئونات خانواده تقدس‌زدایی شده‌است و نقش پدر و مادر به کارکردی ابزاری تقلیل یافته‌است و صداقت در سطح نازلی در خانواده حضور دارد، چه آسیب‌هایی فرزندان را تهدید می کند؟ ۳. صداقتی که در جامعه‌‌های سکولار برقرار است با صداقتی که در جامعه‌ی اسلامی حاکم است چه تفاوت‌هایی دارد و صادق بودن و حقیقت را وارونه جلوه ندادن، در زندگی زناشویی چه برکاتی دارد؟ ۴. صداقت در زندگی زناشویی که برمدار شرع مقدس است، چه حدودی را شامل می‌شود، آیا امری مطلق است یا می‌توان گاهی اوقات صداقت را حد زد؟ ۵. استاد آیا زن یا شوهر برای حفظ زندگی زناشویی در برابر دروغ‌گویی همسرشان باید صبر کنند و آن را امتحانی از جانب خداوند قلمداد کنند یا دروغ‌گویی می‌تواند عاملی برای طلاق آن‌ها باشد؟ ۶. شخص دروغ‌گو با چه دستورالعملی می‌تواند نسبت به دروغ آنقدر حساس شود که حقیقت دروغ و آثار سوء آن را به عینه ملاحظه کند و از آن حذر کند؟ ۷. استاد با توجه به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» فضای غالب غرب، زندگی بر مدار توهم است و ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که به خاطر سلطه‌ی رسانه‌های جمعی، تحت تاثیر این فضا هستیم. در زمان پدربزرگ ها و مادربزرگ‌هایمان، غرب نقشی در شکل‌دهی باورها نداشت. اما به مرور پای فضای توهم‌محور غرب به خانه‌های ما باز شد. تمام تلاش خود را صرفِ فربه کردن ماهیت آدمی در مقابل وجود کرد. جسم‌ها فربه گشتند و بال‌های وجود، توان بالا کشیدن جسم‌ها را ندارند. ما در چنین فضایی نفس می‌کشیم. به نظر شما راه برون‌رفت از این اوضاع چیست؟ ۸. در فضای مدرنیته، آدمی بر عقلی تکیه دارد که از آبشخوری الهی برخوردار نیست و اگر اظهار می‌کند که خدا را باور دارد، خدایی خود‌ساخته را می‌پرستد. عقلی که ادعا می‌کند هیچ غیرممکنی برای او وجود ندارد. عقلی خودبنیاد که تحت تاثیر قوه‌ی خیال، هر روز را در رسیدن به آرزویی سپری می‌کند. با این عقل است که تصمیم می‌گیرد ازدواج کند، بچه‌دار شود و... .استاد چنین انسانی که در روزمره‌گی‌ها به نشخوار مردگی مشغول است، چگونه به خود می‌آید. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که برآیند انقلاب اسلامی است. چگونه می‌شود در چنین فضای انقلابی، آدمی از خود بیگانه باشد و به خود دروغ بگوید. با خدایی خود‌ساخته زندگی کند و تحقیق و جستجو درباره‌ی ماشینی که قرار است بخرد، مهم‌تر از بازسازی باور‌های و اعتقاداتش باشد؟ ۹. به گفته‌ی امام خمینی همان‌طور که قرآن انسان‌ساز است، زن نیز انسان‌ساز است. زن هدف تهاجم‌های فرهنگی شرق و غرب قرار گرفته‌است. دشمنان ایران اسلامی می‌دانند اگر زنان را به خیابان‌ها بکشانند و در اموری که به وجه ناپایدار آدمی وابسته است، مشغول کنند، می‌توانند بدون هیچ جنگی کشور را زیر سلطه‌ی خود بیاورند. ما زنان چگونه می‌توانیم نقشی-انسان‌سازی - که به عهده داریم و دارد به فراموشی سپرده می‌شود را ایفا کنیم؟ ۱۰. استاد با توجه به کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، زن باید تسلیم خواست مرد باشد و زن و مرد در وحدتی متعالی تنها و تنها وجود قدسی خانواده را مدنظر داشته‌باشند و از خود و منیت برای تحقق هدفی والاتر رها شود. در جامعه‌ی کنونی چه اتفاقی می‌افتد که زن این نقش خطیر را پس می‌زند و از به دوش کشیدنش سرباز می‌زند. آیا برخلاف فطرتش عمل می‌کند و به خود دروغ می‌گوید؟ و چه عواملی سبب می‌شود که به آنچه فطرتش به او القاء می‌کند گوش نکند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید ذیل هر سؤال، جواب مربوطه را بگذارم تا بین سؤالات و جواب‌ها رابطه برقرار باشد:  
۱- انسانی صادق است که  باور، گفتار و رفتارش با عالم واقع منطبق باشد و وجودش آیینه‌ای است که نفس‌الامر را در مواجهه با دیگران منعکس می‌کند. پیامبران و اولیاء الهی از جمله مصادیق انسان‌های صادق هستند. چه الزاماتی وجود آدمی را آماده‌ی اتصاف به صفت صادق می‌کند؟
جواب 1- عالم و واقعیات آن عطیه‌ی الهی است، هر اندازه انسان خود را در «صدق» پرورش دهد، عالَم به صورت واقعی‌اش بر او رخ می‌نمایاند و تا گشوده‌شدنِ پنجره‌ی حقیقت برایش او را جلو می‌برد. لذا در روایت از امام صادق «علیه‌السلام» داریم: که فرمودند:«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَبْعَثْ نَبِيّاً إِلَّا بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِر» به راستى خدا عز و جل پيغمبرى را مبعوث نكرده است جز به راستگوئى و پرداخت امانت به نيكو كار و بدكار.
۲- در خانواده‌هایی که از همه‌ی شئونات خانواده تقدس‌زدایی شده‌است و نقش پدر و مادر به کارکردی ابزاری تقلیل یافته‌است و صداقت در سطح نازلی در خانواده حضور دارد، چه آسیب‌هایی فرزندان را تهدید می کند؟
جواب 2- هر انسانی برای زیستن خود نیاز به نمونه‌ای از زیستنِ صحیح دارد و والدین روی هم رفته در شرایطی که فرزندان به‌سر می‌برند نمونه‌ای از زیستنِ معقول می‌باشند و اگر فرزندان محوریت آن‌ها را از دست بدهند، به سرگردانی دچار می‌شوند به همان معنایی که اگر انسان‌ها در زندگی در دنیا الگو بودن انسان‌های معصوم یعنی امامان را از دست بدهند. آری! والدین نیز باید شخصیت خود را پاس دارند و نمونه و اسوه‌‌ای صمیمی و ارزشمندی برای فرزندان‌شان باشند و در صدق و صفای خود، معنای صدق و صفا را به فرزندان خود بیاموزند تا معنای زندگی را به آن‌ها هدیه کرده باشند. و اساساً هدف اصلی عبادات آن است که انسان را به صفا و صدق بکشاند و در همین رابطه رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «لَا تَنْظُرُوا إِلَى طُولِ رُكُوعِ الرَّجُلِ وَ سُجُودِهِ فَإِنَّ ذَلِكَ شَيْ‏ءٌ اعْتَادَهُ فَلَوْ تَرَكَهُ اسْتَوْحَشَ لِذَلِكَ وَ لَكِنِ انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ حَدِيثِهِ وَ أَدَاءِ أَمَانَتِه‏» به نمازخواندن و روزه گرفتن آنها فريب نخوريد، زيرا بسا كه مرد انس گيرد به نماز و روزه تا آنجا كه اگر آن را وانهد به هراس افتد ولى آنها را بيازمائيد به راستگوئى و امانت پردازى.
باید متوجه باشیم کسی که پروای راستی و راستگویی ندارد راستگو نیست. آیا کسی که همه‌ی حقیقت‌ها را برای به کرسی نشاندن حقیقتِ خود زیر پا می‌گذارد دروغگو نیست؟ با این‌همه دروغ‌گویان گرچه با اغراض شخصی دروغ می‌گویند ولی امکان دروغ‌گویی را آن‌ها پدید نیاورده‌اند. با امکان دروغ گویی است که اشخاص می‌توانند زبان به دروغ بگشایند. مثال اتَّم دروغ‌گفتن به خود این است که شخص خود را میزان حق بداند و هر چه را بالطبع و قول و رأی خود سازگار نبیند باطل انگارد. دروغی که با قصد گفته می‌شود دروغ به دیگران است، دروغ به خود معمولاً با قصد، قرین نیست. بدترین دروغ‌ها از زبان کسانی بیرون می‌آید که به خود دروغ گفته‌اند و پروای محروم‌شدن از اُنس با حقیقت را ندارند و اعضای خانواده باید نسبت به این امر حساس باشند تا فرشتگان الهی از خانه‌ی آن‌ها نگریزند.
۳- صداقتی که در جامعه‌‌های سکولار برقرار است با صداقتی که در جامعه‌ی اسلامی حاکم است چه تفاوت‌هایی دارد و صادق بودن و حقیقت را وارونه جلوه ندادن، در زندگی زناشویی چه برکاتی دارد؟
جواب 3- صداقت اصیل یعنی راستگویی برای نزدیکی به خدایی که عین صداقت یعنی «اَصْدَق» است و قرآن در این رابطه می‌فرماید: «مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّه‏» چه کسی در گفتار از خداوند صادق‌تر است؟ ولی صداقت سکولار با انگیزه‌ی داشتن دنیای بیشتر انجام می‌شود و به همین جهت صدق آن با صفای شخصیتش همراه نیست و از سیطره و سلطه‌ی نفس امّاره‌اش آزاد نمی‌شود و صدق و راستگویی او پنجره‌ای به سوی حقیقت در مقابل او نمی‌گشاید تا از بند پوچی و نیهیلیسم آزاد گردد.
۴- صداقت در زندگی زناشویی که برمدار شرع مقدس است، چه حدودی را شامل می‌شود، آیا امری مطلق است یا می‌توان گاهی اوقات صداقت را حد زد؟
جواب 4- خانه، کانون توحید است. اولين نتيجه ازدواج اين است كه انسان، ديگر براى «خود» ش نيست. با ازدواج، يك هسته توحيدى تشكيل مى ‏شود كه هر عضوى فانى در آن هسته است و هويت خود را در هويت هسته توحيدى خانواده مى‏ جويد. «خانواده» به معناى حقيقى‏ اش عين توحيد است، همان‏طور كه صفات الهى در ذات حضرت حق فانى است و كثرتِ صفات، او را از مقام وحدانى خارج نمى‏ كند، يا همان‏طور كه انسانِ موحد با ظهور نور احدى از خود چيزى نمى ‏بيند؛ توحيد خانواده نيز يعنى نفى فرديتِ فرد در جمع. انسان در مقابل حضرت ربّ‏ العالمين خودى ندارد. استغراق در حاكميت حكم خدا را «توحيد» مى ‏گويند، چون در آن حالت انسان از خود، فانى و به حق باقى مى‏ شود. خانواده هم به عنوان يك واحد توحيدى، ابتدا فرديت فرد را در خود فانى مى‏كند، شخصيت جمعى مخصوص آن خانواده را در او احياء مى‏نمايد، نظير وحدت در عين كثرت و كثرت در عين وحدت.
با اين ديد ملاحظه مى‏ فرماييد چقدر تشكيل خانواده براى هر زن و مردى مورد نياز است! در هسته‏ ى توحيدى خانواده است كه خودخواهى انسان از بين مى‏ رود؛ ديگر شما نمى ‏توانى «خود فردى» ات باشى و اگر بخواهى بر منيت خود اصرار كنى واقعاً هم براى خودت زندگى را جهنم مى‏ كنى و هم براى بقيه. اساساً هركس به اندازه ‏اى در خانواده‏ اش خوشبخت است كه توانسته باشد در مقابل هسته خانواده به نفى خودِ فردى دست يابد. دقت كنيد؛ عرض كردم براى خانواده، نه براى همسرش؛ براى اين‏كه همسر او هم بايد نفى خود كرده باشد. اگر فقط يكى از آن‏ها خود را نفى كرده باشد، هرگز به نتيجه مطلوب و متعالى نمى‏ رسند.
يكى از مشكلاتى كه امروزه در بعضى از خانواده ‏ها ديده مى ‏شود اين است كه يكى خودش را براى ديگرى نفى ‏مى‏ كند. بعضاً مرد براى آن‏كه خودش را از دست گِله‏ هاى همسرش راحت كند، مى‏ رسد به اين‏كه «هرچه خانم بگويد» را عمل كند! اين آقا فكرنكرده است اتفاقاً با اين تصميم ‏گيرى، همسرش را از بين برده است، چون او را به يك مَن بزرگ‏تر تبديل كرده و خودش را هم از بين برده است چون در دل هسته توحيدى خانواده منيت خود را نفى نكرده بلكه در منيت همسرش منيت‏ خود را نفى كرده است. بايد آن‏ها هر دو به اين مرحله برسند كه در حكم جامعى كه خدا بر اين خانواده حاكم كرده است، خود را نفى كنند، يعنى نفى اميال فردى براى يك هدف بزرگ‏تر. عين كارى كه شما براى اسلام مى ‏كنيد؛ مگر بنا نيست همه ‏ى ما براى اسلام نفى بشويم؟! فرمودند كه پولتان را خرج سلامتى بدنتان كنيد و بدنتان را در خدمت اسلام قرار دهيد ولى وقتى پاى تهديدشدن اسلام وسط است، ديگر اين حرف‏ها نيست كه بايد مواظب سلامتى ‏مان باشيم، مى‏ گويند: بايد جسم و جان خود را نفى‏ كنيد. چرا؟ براى اين كه پول اگر خرج سلامتى نشود، به چه دردى مى‏ خورد؟! پول براى سلامتى است ولى سلامتى براى بندگى خدا و نفى منيت در حكم خداوند است، تا انسان به بقاى نور الهى باقى شود. حالا حساب‏ كنيد اين «بودِ فردى» اگر با تجلى نور اسلام در انسان نفى شود، بقاى انسان بقاى متعالى مى ‏گردد! درست مثلِ پولى است كه وقتى خرج سلامتى بشود، پول با بركتى شده است، خود آدم هم كه خرج اسلام بشود، تازه به ‏درد بخور خواهد شد. «خانواده» از نظر اسلام چنين محيطى است و دائم بايد به ايجاد چنين شرايطى فكر كرد. وعده خداوند در آيه‏ «جَعَلَ بَينَكُم مَوَدَّةً وَ رَحمَةً» كه مى‏ گويد خداوند بين همسران دوستى و ايثار قرار داد، چنين شرايطى را مدّ نظر انسان قرار مى‏ دهد. شرايطى كه خداوند طبق آيه فوق بين دو همسر ايجاد مى ‏كند طورى است كه هر يك از آن‏ها دغدغه‏ ى كمال ديگرى را دارد و به توحيدى‏شدن خانواده مى ‏انديشند. در يك خانواده سالم، اگر آدم‏ چشمش باز باشد و به اين امر دقت‏ كند، مى‏ بيند كه چه زن و چه مرد هركدام به نوبه خود شديداً براى استوانه خانواده دل مى ‏سوزانند و ايثار مى ‏كنند، سعى در نفى خودخواهى ‏هاى خود دارند و هزاران تلاش از اين نمونه.
صداقت در چنین کانونی هراندازه بیشتر باشد بهتر است مگر آن‌که بعضاً لازم نیست که مردِ خانه یا زنِ خانه چیزهایی که موجب کدورت خاطرش می‌شود بداند. مثل آن‌که همسر نباید غیبت کسی را برای همسرش بکند.
۵. استاد آیا زن یا شوهر برای حفظ زندگی زناشویی در برابر دروغ‌گویی همسرشان باید صبر کنند و آن را امتحانی از جانب خداوند قلمداد کنند یا دروغ‌گویی می‌تواند عاملی برای طلاق آن‌ها باشد؟
جواب 5. به نظر بنده به حکم آیه‌ای که می‌فرماید: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» (فرقان/72 ) باید با بزرگواری از دروغی که همسرش می‌گوید عبور کرد و حتی به روی او نیاورد، زیرا عموماً انگیزه‌ی او از این نوع دروغ‌گفتن‌ها فساد نیست، فکر می‌کند این‌طور زندگی را بهتر می‌کند و لذا به انگیزه‌ی او باید نظر کرد و با محبت زمینه را فراهم کرد که خود به خود از نقص دروغ‌گفتن رهایی یابد.
۶. شخص دروغ‌گو با چه دستورالعملی می‌تواند نسبت به دروغ آنقدر حساس شود که حقیقت دروغ و آثار سوء آن را به عینه ملاحظه کند و از آن حذر کند؟
جواب 6. با نظر به صفای صداقت و آثار منفی دروغ، انسان از دروغ فاصله می‌گیرد. در روایت داریم که رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: چهار چیز است که اگر در هرکه باشد، منافق است و در هرکس یکی از آن صفات باشد، بخشی از نفاق در او هست تا وقتی که آن‌ را رها کند: چون خبر دهد دروغ گوید و چون وعده دهد، خلف وعده کند و چون عهد و قرار نهد، مکر نماید و به هنگام مخاصمه و محاکمه، راهِ گناه پیش گیرد. آری! چنین فردی عملاً از تجلی نور خورشید حقیقت محروم می‌شود و به خود واگذاشته می‌گردد.  
۷. استاد با توجه به کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» فضای غالب غرب، زندگی بر مدار توهم است و ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که به خاطر سلطه‌ی رسانه‌های جمعی، تحت تاثیر این فضا هستیم. در زمان پدربزرگ ها و مادربزرگ‌هایمان، غرب نقشی در شکل‌دهی باورها نداشت. اما به مرور پای فضای توهم‌محور غرب به خانه‌های ما باز شد. تمام تلاش خود را صرفِ فربه کردن ماهیت آدمی در مقابل وجود کرد. جسم‌ها فربه گشتند و بال‌های وجود، توان بالا کشیدن جسم‌ها را ندارند. ما در چنین فضایی نفس می‌کشیم. به نظر شما راه برون‌رفت از این اوضاع چیست؟
جواب 7. اگر متوجه شدیم مسئله‌ی ما رجوع به حقیقت است و توهّم و تکبّر و دروغ حجاب حقیقت می‌باشد، جذبات فرهنگ غربی که عموماً عامل تحریک وَهمیّات انسان‌ها است، از جذبات خود فرو می‌افتد. عمده آن است که متوجه باشیم زندگی با نور حقیقت از همه‌ی لذّات، لذت‌بخش‌تر است و تفکر انسانی را نورانی می‌گرداند. وقتی مسئله‌ی ما رجوع به حقیقت شد متوجه‌ی راه رسیدن به حقیقت می‌شویم و آن راه که همان شریعت الهی و قرآن و روایات است، برای ما معنای دیگری پیدا می‌کند و می‌فهمیم چرا خداوند در این دوران خواسته است ما با انقلاب اسلامی در جای دیگری غیر از آن‌جایی که بشرِ وَهم‌زده‌ی غربی قرار دارد، قرار گیریم.
۸. در فضای مدرنیته، آدمی بر عقلی تکیه دارد که از آبشخوری الهی برخوردار نیست و اگر اظهار می‌کند که خدا را باور دارد، خدایی خود‌ساخته را می‌پرستد. عقلی که ادعا می‌کند هیچ غیرممکنی برای او وجود ندارد. عقلی خودبنیاد که تحت تاثیر قوه‌ی خیال، هر روز را در رسیدن به آرزویی سپری می‌کند. با این عقل است که تصمیم می‌گیرد ازدواج کند، بچه‌دار شود و... .استاد چنین انسانی که در روزمره‌گی‌ها به نشخوار مردگی مشغول است، چگونه به خود می‌آید. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که برآیند انقلاب اسلامی است. چگونه می‌شود در چنین فضای انقلابی، آدمی از خود بیگانه باشد و به خود دروغ بگوید. با خدایی خود‌ساخته زندگی کند و تحقیق و جستجو درباره‌ی ماشینی که قرار است بخرد، مهم‌تر از بازسازی باور‌های و اعتقاداتش باشد؟
جواب 8. مهم آن است که بدانیم آن‌چه در مقابل ما قرار گرفته است و آینده‌ی ما را می‌سازد، چیزی غیر از آنی است که فعلاً غرب در آن قرار دارد. با انقلاب اسلامی است که وقتِ باقیِ تاریخیِ ملت ما شروع شده تا در بستر آن در وقتِ تفکر خود قرار گیرد به طوری‌که گوش‌ها مستعدّ شنیدن پیام آن می‌شود و سخنانی که به فرهنگ سکولار اشاره دارد، برایش شنیدنی نیست و آن را پیامی نو و زنده که از نیهیلیسم دوران نجاتش دهد، نمی‌یابد.
در تاریخ انقلاب اسلامی چیزی غیر از رسیدن به توسعه‌یافتگی برای انسان مهم می‌شود و نقش متفکران در این‌جا ضروری است تا راه آینده را مطابق تاریخ انقلاب اسلامی نشان دهند تا معلوم شود جریان‌هایی که به نحوی به انسانی اصالت می‌دهند که معنای خود را در فرهنگ غربی می‌جویند از جنس تاریخ انقلاب اسلامی نیستند، و این اساسی‌ترین وظیفه‌ی متفکران تاریخ انقلاب اسلامی است تا درنتیجه‌ی چنین تفکری انسان‌ها معنای دیگری برای خود تصور کنند. در این صورت است که خانه و خانواده معنای دیگری به خود می‌گیرد و «زن» به عنوان ستون خانواده رسالتی را برای خود می‌یابد که همانند یک سردار جنگی، پیشامدهایی که به ظاهر ناگوار می‌آید، می‌تواند تحمل کند.

۹- به گفته‌ی امام خمینی همان‌طور که قرآن انسان‌ساز است، زن نیز انسان‌ساز  است. زن هدف تهاجم‌های فرهنگی شرق و غرب قرار گرفته‌است. دشمنان ایران اسلامی می‌دانند اگر زنان را به خیابان‌ها بکشانند و در اموری که به وجه ناپایدار آدمی وابسته است، مشغول کنند، می‌توانند بدون هیچ جنگی کشور را زیر سلطه‌ی خود بیاورند. ما زنان چگونه می‌توانیم نقشی-انسان‌سازی- که به عهده داریم و دارد به فراموشی سپرده می‌شود را ایفا کنیم؟
جواب 9- عنایت داشته باشید که مسلماً جهان آینده، جهان غرب نیست و لذا باید به زنان جامعه‌ی اسلامی آینده‌ای را نشان داد که در آن آینده، انسان‌ها به چیزی بالاتر از ثروت و قدرت فکر می‌کنند. در چنین روحیه‌ای است که شما با تمام امید و امیدواری بر چیزی باید تکیه کنید که آن حضورِ تاریخیِ ملت ما است و در این رابطه زنان نقش اساسی خواهند داشت و اگر متوجه‌ی این نقش اساسی خود شوند، به راحتی از روزمرّگی‌ها فاصله می‌گیرند و در وظیفه‌ی جدّی خود، خود را می‌پرورانند.
حقیقت این است که تا وقتی چشم‌ها طرح آینده‌ای را در افق نبینند و دل‌ها امیدوار نشوند، تفاهم حتی تفاهم بین زن و شوهر به میان نمی‌آید و فکرها و دست‌ها برای همکاری و هماهنگی جهت ساختن یک زندگی به‌کار نمی‌افتد. انسان‌ها را اشتراک در «امید» و تعلق به غایت، به هم می‌پیوندد و هماهنگ می‌سازد و به آن‌ها همت رسیدن به مقصد می‌دهد و این در خانواده‌ی ما گم‌شده است و تا تعهد نسبت به انقلاب اسلامی و آینده‌ی این مرز و بوم جدّی گرفته نشود، همچنان گرفتار این مشکلات هستیم. پس باید بر این موضوع تأکید نماییم.
۱۰. استاد با توجه به کتاب «زن آنگونه که باید باشد»، زن باید تسلیم خواست مرد باشد و زن و مرد در وحدتی متعالی تنها و تنها وجود قدسی خانواده را مدنظر داشته‌باشند و از خود و منیت برای تحقق هدفی والاتر رها شود. در جامعه‌ی کنونی چه اتفاقی می‌افتد که زن این نقش خطیر را پس می‌زند و از به دوش کشیدنش سرباز می‌زند. آیا برخلاف فطرتش عمل می‌کند و به خود دروغ می‌گوید؟ و چه عواملی سبب می‌شود که به آنچه فطرتش به او القاء می‌کند گوش نکند.
جواب 10. همان‌طور که عرض شد در کانون توحیدی خانواده «زن» تسلیم خواسته‌های مرد نیست، بلکه هر دو متعهد نسبت به اهداف کانون توحیدی خانواده هستند و هر کدام سعی می‌کنند برای آن هدف بزرگ در خدمت همدیگر باشند. و امروز این مسئله فراموش شده است و علتش یک چیز بیشتر نیست و آن گم‌شدنِ معنای زندگی است. آن زندگی که جز به‌سربردن با حقیقت چیز دیگری نمی‌باشد. کافی است ما متوجه شویم بشر در حالِ توبه‌ی تاریخی است و در این رابطه می‌بینید که نه‌تنها ارادتش به شهید و شهادت کم نشده است، بلکه بیش از پیش در تجلیل شهدای مدافع حرم قدم جلو می‌گذارد. باید چنین حقیقتی را که زنان ما را بیش از مردان ما فرا گرفته است به آن‌ها متذکر شویم و با اندک تغییری که در ظاهر آن‌ها مشاهده می‌کنیم، از آن‌ها مأیوس نگردیم. موفق باشید

21739
متن پرسش
بسم الله خیر اسماء سلام علیکم: استاد عزیز مدتی هست که تو هر جمعی (چه خوانواده و چه دوستان) میریم صد درصد موضوع آن جمع در مورد مسائل اقتصادی و ...هست و اینکه متاسفانه به تهمت و افترا و فحش غیبت به علما٬ رهبری٬ روحانیت و اسلام می انجامد و بنده از این باب به شدت مورد آزار قرار می گیرم. خواستم بپرسم که قطع رابطه کنم یا خیر؟ حقیقتا خود بنده تند مزاج هستم و خیلی زود از کوره در میرم لطفا کمک کنید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون آن‌که قطع رابطه کنید و بدون آن‌که درگیر شوید فکر کنید بالاخره چگونه باید این مردم را متوجه‌ی عالَمی کرد که بالاتر از این عالَم باشد. در آن صورت خداوند راه‌هایی را بر قلب شما اشراق می‌کنند. موفق باشید

21726
متن پرسش
سلام استاد طاهرزاده عزیز: مثل اینکه در سوال ۲۱۷۱۰ منظورم را دقیق نرساندم. سوال من این است: آیا این دید و بازدید های روتین امروزی که خودتان بهتر می دانید به چه شیوه ای برگزار می شود (و بیشتر باعث به دردسر و در تنگنای اقتصادی افتادن میزبان می شود تا اینکه موجب باز شدن گره های زندگی اش٬ و اینکه اکثر مباحثی که رد و بدل می شود هزله گویی و چرت و پرت و دروغ و تهمت می باشد)، مصداق صله رحمی که در روایات ذکر شده، می باشد؟ و حالت امروزی چقدر تا حالت مطلوب، فاصله دارد؟ اصلا آیا این دید و بازدید ها مصداق صله رحم می باشد؟ و اینکه استاد عزیز، آیا صرف تلفن زدن به فامیل و آشنا، مصداق صله رحم می باشد و با فلسفه وجوب آن تطابق دارد؟ بنده که به نظرم منفی است ولی دوستی گفت در روایت داریم که صله رحم را بجا بیاورید ولو به یک سلام کردن یا ولو به نوشاندن جرعه ای آب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این به عهده‌ی ما است که از چنین فرصتی که پیش آمده است به صورت صله‌ی رحم از آن استفاده کنیم. زیرا در طول سال کم‌تر چنین فرصتی پیش می‌آید. بخواهیم و نخواهیم، مردم مسئله‌ی عید نوروز و پذیرایی مربوط به آن را انجام می‌دهند. چرا ما در چنین شرایطی که آن‌ها آمادگی بیشتری دارند، سر به آشنایان‌مان نزنیم! موفق باشید

21719
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در جلسه ای خانوادگی بیان شد ما باید احترام اهل بیت را نگه داریم (شهادت امام هادی علیه السلام و روز اول نوروز) و در بحث تبریک و دید و بازدید رعایت کنیم. یکی بیان داشت جای آنان که در بهشت است ما باید پیروی کنیم از آنان و خیلی ضرورتی ندارد که مثلا تبریک نگوییم یا شیرینی نخوریم. چگونه می شود این مبحث را جواب قانع کننده ای داد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شهادت اولیاء الهی نباید فضا،‌ فضای شادی باشد نه این‌که فکر کنیم تبریک گفتن به جهت حلول سال نو و یا صله‌ی رحم و دید و بازدید و پذیرایی مانع عهد ما با امام‌مان باشد. همان‌طور که مقام معظّم رهبری در پیام خود حلول سال نو را تبریک گفتند. موفق باشید

21710
متن پرسش
سلام استاد عزیز: صله رحم در زبان شریعت چه معنایی دارد؟ استاد عزیز با توجه به زندگی امروزی که کاربردی هم باشد لطفا توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایات متعدد داریم که «رحِم» در عرش مستقر است و حضرت حق می‌فرماید قطع رحم مساوی قطع با من است و رحمت الهی از طریق صله‌ی رحم برای انسان جریان می‌یابد. به همین دلیل نباید طوری عمل کرد که تصور قطع رحم پیش آید. موفق باشید

21704
متن پرسش
با سلام وعرض ارادت میخاستم یه سوالی رو بدون رودربایستی بپرسم واونم اینکه اسلام در مورد چگونگی انجام وظیفه هنگام شب زفاف چه توصیه ای می کند؟ خاهشا همین جا جواب بدید ایمیل خرابه. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به کتاب‌های مربوط به این موضوع رجوع کرد. این سایت درحدّ جواب دادن به سوالات کاربران که کتاب‌های بنده را مطالعه کرده‌اند و ممکن است سوالی برایشان پیش بیاید می‌تواند جواب دهد. موفق باشید

21703
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: لطفا در خصوص علل طلاق و راهکار عملی پیشگیری از آن راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این  مورد جناب آقای دکتر بانکی به صورت کارشناسانه مطالب را دنبال کرده‌اند. خوب است که به نظرات ایشان رجوع شود. موفق باشید

21629
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید. ببخشید من اخلاق بسیار تند و بدی با همه مخصوصا با همسرم دارم و بعد از عصبانیت و تندخویی شدیدم بسیار ناراحت میشم و روزها درگیر موضوع می شوم خودم رو سرزنش می کنم و بسیار گریه می کنم. آقای استاد اخلاقم بدجور قالب شده و اذیتم میکنه. حقیقتش همیشه فکر می کنم خدایی نکرده اگر برای همسرم اتفاقی بیوفته چطور باید صبوری و مهربانی و اخلاق بسیار نرمشو بیاد بیارم و طاقت بیارم. حالم خیلی بد است. شما برای من و همسرم دعا کنید که هر دو در کنار هم عاقبت بخیر باشیم. ممنون از توجهتون. لطفا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید بهترین جایی که شیطان بهره‌های خود را می‌برد، تندی زن و شوهر نسبت به یکدیگر است. باید اصلی را بر خود بنیان کرد تا شیطان مأیوس شود. موفق باشید

21603
متن پرسش
سلام علیکم: سوالی داشتم خدمتتون: 1. اینکه می گویند از نظر ملاصدرا، زنان جزء حیوانات هستند، آیا درست است؟ لطفا توضیح دهید که متنی که در اسفار آمده، چه برداشتی از آن می شود و چرا؟ ۲. شرحی که ملا هادی سبزواری بر این سخن داده، درست است یا نه؟ آیا واقعا دیدگاه ایشان چنین بوده یا اشتباه برداشت کرده؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این نوع ادبیات در آن زمان معمول بوده که وقتی می‌خواستند توصیه کنند به رعایت ضعیفان، زنان و حیوانات را کنار هم می‌اوردند بدون آن‌که قصد توهین داشته باشند 2- نظر جناب آقای ملاهادی سبزواری هیچ مبنایِ علمی و دینی ندارد. آن‌چه برای ما حجت است سخن قرآن است که فرمود: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (97)/نحل) که در این رابطه برای رسیدن به حیات طیبه که عالی‌ترین درجه‌ی یک انسان است هیچ تفاوتی قائل نیست. منتها وظایف آن‌ها متفاوت است و این به این معنا نیست که ارزش وظایف مردانه برتر است و احتمالاً اشکال آقایان در این غفلت اخیر است. این امام خمینی است که می‌فرمایند: «زنان ما بايد مقابل بعضى آخوندهاى بى‏ اطلاع از مصالح مسلمين كه نظرات خودشان را تحميل كرده‏ اند تا زنان ما را از حقوق خودشان محروم كنند، بايستند.». موفق باشید 

21569
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: 1. در سوال شماره 21515 جمله ی بود که اگه امکان داره آن را توضیح بدهید (با جاری شدن صیغه عقد بین دختر و پسر حقیقت رحم که در عرش است بین آنها تجلی می کند و با همدیگر محرم می شوند) واقعاً جای سوال است که چگونه دو انسانی که تا قبل عقد حق هیچ گونه محرمیتی را نداشتند با خواندن تنها یک صیغه محرم ترین محارم بر روی کره زمین خواهند شد؟ 2. جاری شدن صیغه طلاق چه تاثیری در این موضوع دارد؟ 3. آیا کسانی که به هر دلیلی تا آخر عمر ازدواج نمی کنند و از این چنین ارتباط معنوی محروم می مانند، این گونه محرومیت ها ضرری به عبودیت و سیر وجودی آنها نمی زند؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت داریم که «رحم» در عرش جای دارد و عنایت داشته باشید 2- شرط جاری‌شدن صیغه، «إنشاء» است و نه «إخبار». یعنی باید وقتی جمله‌ی «زوّجْتُ» گفته می‌شود، اراده‌ی تحقق آن در میان باشد. البته اگر کسی ازدواج نکند چنین چیزی بین او و دیگری برقرار نمی‌شود ولی ارتباط او با خدا جای خود را دارد. موفق باشید

21515
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید از اینکه وقت گرانبهایتان را می گیرم. دو سوال هست که مدتهاست ذهنم را مشغول کرده می دانم که در راستای پرسش و پاسخ های شما نیست ولی این از مشکلات ماست که فرد قابل اعتمادی را برای پاسخ سوالاتمان پیدا نمی کنیم. ١. چه حکمتی دارد که زنها باید در ماه، ٧-١٠ روز از نماز و روزه و عبادات محروم شوند. ما که هنوز به حقیقت نماز و عبادات نرسیده ایم ولی اگر کسی حقیقت نماز را درک کرده باشد چطور می تواند تحمل کند که نماز نخواند؟ در این مورد چه تفاوتی بین زن و مرد هست؟ بعضی اوقات واقعا ناراحت کننده است که موقعیتهای مکانی و زمانی را که در سال یک بار توفیق داریم مثلا شبهای قدر، اعتکاف، زیارت و... را از دست می دهیم. ٢. مگر خواندن صیغه عقد بین دختر و پسر منجر نمی شود تا حقیقت رحم که در عرش است در بین آنها تجلی کند تا به همدیگر محرم شوند پس اجازه پدر در این حقیقت چه نقشی دارد؟ آیا اگر اجازه پدر نباشد این حقیقت و این محرمیت ایجاد نمی شود؟ آیا مربوط به مسائل اجتماعی و شرایط جامعه است؟ به طوری که آقای مکارم شیرازی فتوا داده اند که دختران بالای سی سال نیازی به اجازه پدر ندارند. اصلا سن در این حقیقت چه نقشی دارد؟ وقتی دو دختر در شرایط یکسان هستند با این تفاوت که یکی پدر دارد و دیگری ندارد، چطور است که برای او که پدر ندارد حقیقت ایجاد می شود ولی برای دیگری نه؟ به دنبال حکم فقهی آن نیستم ولی در این مورد در یک سرگردانی هستم که امیدوارم جواب شما مرا از این سرگردانی نجات دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خداوند از ما بندگی خود را می‌خواهد، حال چه با نمازخواندن و چه با نمازنخواندن 2- فکر می‌کنم با رعایت ادب، ارتباط با عالم عرش در آن خانواده بهتر محقق شود و به همین جهت بین مراجع تفاوت نظر هست که اگر آن‌جایی که باید اذن پدر گرفته شود، از آن عدول گردد عقد باطل است، یا بدون باطل‌بودنِ عقد، گناهی صورت گرفته. موفق باشید

21465
متن پرسش
سلام: اوقات متعالی. میشه از استاد محترم بپرسم راجع به اینکه اگر از اخلاق و منش کسی که نه دیده ایم و نه می شناسیم آگهی یافتیم. به قصد آشنایی بیشتر مثلا در فضای مجازی در وبلاگ ها، ارتباط بیشتری از طریق همان گفتگوهایی که در پست ها کامنت می شود، برقرار کنیم، آیا این خلاف با مقام رضا هست؟ یا با کسی که در سیر و خودسازی هست ایراد دارد؟ اصلا مقدمات ازدواج چگونه باید اتفاق بیفتد؟ آیا این دست تلاش ها هر چند ممکن هست گاهی کمی احساسات را بر انگیزد و اصل و بنایش اگر همان اخلاق و کسب شناخت باشد آیا ایرادی در آن وجود دارد؟ خیلی تمایل دارم راضی باشم. و موقعیت ازدواج خودش حاصل بشود. نمی دانم چه کنشی درست و معقول تر است. متشکرم از راهنمایی شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید که این حرکات که می‌فرمایید جهت ارتباط با افراد، در صورت رعایت شئون اسلامی، طبیعی باشد به‌خصوص به عنوان مقدمه‌ی ازدواج. ولی باید مواظب بود خیالات و توهمات بر ما غلبه نکند. مواردی داشتیم که خانمی تصور می‌کرد آن آقا بر اساس انگیزه‌ی ازدواج در فضای مجازی ورود می‌کند؛ ولی بعد معلوم شد این‌طور نیست و یک حالت توهمی برای آن خانم بوده است. موفق باشید

21386
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: یه سوال خانوادگی داشتم، من در سن ۳۰ سالگی ازدواج کردم و خیلی همسرم را دوست دارم. ولی این خوبی ها گاهی من را دچار افسوس میکنه که چرا زودتر ازدواج نکردم و اینقدر به خودم سختی دادم، مخصوصا که پدرم خیلی با درس خوندن من مخالف بود. و یاد یکی از خواستگار هام افتادم که خیلی هم اصرار داشت و من الان که فکر می کنم بی دلیل خاصی گفتم نه! و این افسوس یه موقع هایی به شدت منو اذیت میکنه، مخصوصا چون دیگه بوشهر زندگی می کنیم و از خیلی از زندگی معنوی خودم دور شدیم و کلاس شما را هم نمیتونم بیام ولی اون شاید زندگی معنوی تری داشت. استاد آیا این افسوس من درسته یا این تقدیر من بوده؟ خواهش می کنم راهنماییم کنید تا از این فکر ها بیرون بیام و صادقانه در کنار همسر خوبم باشم. با تشکر. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموم این حادثه‌ها مبتنی بر تقدیرات الهی است که ماورای اراده و تصمیمات ما مقرر می‌شود. بالاخره فرزندی که شما متولد می‌کنید، این پدر و مادر را انتخاب کرده است و لذا لازم بود شما کنار هم می‌آمدید تا آن فرزند متولد شود. موفق باشید

21307
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر: استاد به نظر شما همسر انسان را خداوند انتخاب می کند و هر چه که مقدر شد حکمتی دارد؟ اگر علاقه ای بین زوجین نباشد و یا اختلافات بسیار سختی پیش بیایید بخاطر رضای خدا و درس گرفتن از امتحان الهی باید صبر کرد و طلاق نگرفت به امید اینکه رشد معنوی حاصل شود؟ شما این تفکر که ما نباید به همسر کاری داشته باشیم و باید وظایف الهی خود را انجام دهیم و این باعث می شود همسر هم خوب بشود را قبول دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همین‌طور باید باشد. به‌خصوص طبق آيه‌ی 172 سوره اعراف که مي‌فرمايد: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا» يعني آنگاه كه از فرزندان آدم، از پشت نسل‌هايشان، تعهد گرفتيم، خودشان را گواه خودشان گرفتيم، كه آيا من ربّ شما نيستم؟ گفتند: آري شهادت مي‌دهيم. فرزندان بنی‌آدم از پشت پدران و مادران‌شان گرفته شده‌اند و آن شهادت را داده‌اند. و این نشان می‌دهد که هرکس از هر پدر و مادری به دنیا نمی‌آید و باید والدین‌شان مشخص باشند و این یعنی همسر هرکس باید شخص خاصی باشد و هرکسی همسر هرکسی نمی‌شود. موفق باشید

21272
متن پرسش
با سلام و احترام: صریح با شما درمیون میذارم که امروز حداقل تو دانشگاهی که من چندین ترم‌ هست زندگی می کنم، بسیاری از دختر های خدا پیغمبر دوست و حتی حزب اللهی نگاهشون به ازدواج خاص شده. الان تقریبا هیچ دختری دلش نمیخواد که با فیلترینگ سنتی خانواده انتخاب بشه. بلکه دوست داره بیرون از این فضا و تو گیر و دار اتفاقات خوب و بد غیر از دنیای فامیل و آشنا، و تو اون جمع و مجموعه ها و نقاطی که فکر می کنند پسرهای متناسب خودشون هم حضور دارند، حاضر بشند تا بتونن تو انتخاب شدنشون موثر باشند و یا حتی بالاتر؛ خود دختر ها انتخاب کنند. به نظر میرسه تمام این اتفاق ها بدون هیچ نقشه و برنامه ریزی و تا حد زیادی ناخودآگاه اتفاق میفته. این احساس فراگیر تو نسلی که من باهاش درگیرم از کجا نشات گرفته؟ باید چطور با این روحیه غالب روبرو شد؟ انقلاب اسلامی چطور باید با این نوع ارتباطات و تغییر ارزش انتخاب های خانواده محور برخورد کنه؟ از طرفی شکاف تفاهم بین نسل والدین و نسلِ در شرفِ ازدواج، غیر قابل انکاره و روز به روز و نسل به نسل این شکاف داره به سمت نقطه کور و ناخوش آیندی عمیق تر میشه و احساس نسل جدید برای اصل قرار ندادن فیلتر خانواده، از جهتی حقانیت داره. چه آینده ای برای این روند متصور هستید؟ و در آخر اینکه امثال من که دائم سعی میکنه اتفاقات رو تجزیه تحلیل کنه و از کنار به پشت حادثه ها توجه کنه چه نوع برخوردی اولا با رفقایی که دچار این نگاه شدند و ثانیا با انتخاب خودش داشته باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید بخواهیم و نخواهیم وسعت زندگیِ شهری امکان آن نوع خواستگاریِ سنتی را به مشکل انداخته است. می‌ماند که اگر محیط سالمی در میان باشد آن‌طور که شما آن را وصف می‌کنید؛ یعنی رابطه‌ها از بستر سنت دینی خارج نباشد، باید بتوانیم چیزی را جایگزین آن نوع خواستگاری سنتی کرد که نه، حریم‌ها بشکند و نه، کار به بن‌بست برسد. می‌ماند که آن چیز چگونه باید باشد و چه تعریفی باید برایش کرد، که اولاً: دختران بدانند چه کسی به خواستگاری آن‌ها می‌آیند. ثانیاً: پسران بدانند این نوع خواستگاری جدید و پیشنهاد ازدواج، چیزِ خطایی نسبت به سنت گذشته نیست. و این چیزی است که باید نسبت به آن فکر کرد. موفق باشید

21221
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: سالهاست که عشق میان دو انسان (زن و مرد) چه مفهومی دارد غالبا در این زمانه آن چیزی که از عشق میان مرد زن دریافت می کنم چیزی جز شهوت و آنچه که فروید از عشق انسان به اسان تعریف کرده است نمی یابم، البته متوجه عشق به پدر و مادر و خانواده هستم اما مفهوم عشق و دوست داشتن غیر شهوانی را در غالب ازدواج نمی فهمم. آن صورتی از عشق و علاقه میان دختر و پسر که غیر از شهوت و انتخاب های عقلانی خشک است، و به نظر می رسد که در این زمانه از بین رفته است، چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نمی‌توان آن مودّتی را که خداوند بین زن و شوهر ایجاد می‌کند را، صرفاً شهوانی دانست. قرآن می‌فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (21)/روم) و از نشانه‏ هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانه‏ هايى است براى گروهى كه تفكّر مى ‏كنند. موفق باشید

21204
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بعضی افراد (همکار، فامیل و . . . ) همیشه توقع دارند ما در سلام کردن پیش قدم باشیم یا ما به دیدار ایشان برویم و یا در مراسماتشان شرکت کنیم ولی از طرف آنها اینچنین نیست. تکلیف شخص سالک در این موارد چیست؟ آیا ادامه بدهد یا مثل آنها رفتار نماید (مقابله به مثل نماید)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از دعای «مکارم الاخلاق» غفلت کرده‌اید که در این موارد شما باید وظایف خود را انجام دهید و انتظاری هم از جبران آن‌ها هم نداشته باشید. جزوه‌ی «مکارم الاخلاق» بر روی سایت هست. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!