بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: شغل

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33769
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. در منزل اعتصام سوالی خدمتتون داشتم. استاد من یک افسر در ارتش هستم. حقوق ماهیانه ام تا سر برج خیلی اضاف میاد دو تا خونه دارم یکی رو اجاره دادم و پول اجاره ش رو بابام میگیره و من هم چیزی نمیگم خونه دوم هم ساختش تمام شده باید تحویل بگیرم و در منازل سازمانی ارتش زندگی می‌کنم، یک ماشین پژو پارس هم دارم حدودا هر سال صد میلیون تومن پول اضاف میارم که خمسش رو بحمدالله میدم. هم در اداره تقریبا بیکار هستم و هم عصرها که میام خونه به همین خاطر شغل دومی رو دارم راه میندازم که هم پول بیشتری به دست بیارم هم بیکار نباشم اما مقدار زیادی از فکرم در گیر شغل دوم میشه. می‌خواستم از شما استاد عزیزم مشورت بگیرم آیا راحت بشینم توی خونه بچسبم به مطالعه یا شغل دوم راه بندازم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مطالعه و اصلاح نفس باید کوشا باشید. ولی شغل دومی که نقش آن کارآفرین برای بقیه باشد، در حکم صدقه است. موفق باشید

33588
متن پرسش

سلام و رحمت الله خدمت استاد بزرگوار: استاد در مسیر طلبگی بر سر دوراهی قرار گرفتم و خواهشمندم بنده رو راهنمایی بفرمایید. امسال سال پنجم طلبگی رو در تهران به پایان می‌رسانم و باید برای سطح ۲ تصمیم جدی بگیرم؛ از طرفی علاقمند و دغدغه کار با نوجوانان و دانش آموزان رو دارم و مناسب می‌بینم سال بعد وارد سرباز طلبگی و آموزش و پرورش شوم و پیشه معلمی رو دنبال کنم و دروس حوزه را در کنار آن مطالعه کنم. از طرفی علاقمندم سال آینده وارد موسسات تخصصی فلسفه و حکمت قم بشوم و از محضر اساتید بزرگواری مثل استاد امینی نژاد، یزدان پناه و... استفاده کنم. وضعیت نابسامان معلمان شهرم، نیاز دانش آموزان به مسائل دینی و نبود روحانی در این بین، علاقه به تدریس، فراهم شدن یه بستر اقتصادی برای ازدواج و... مشوق راه اول هستند. بهره مندی از محضر اساتید بزرگوار، علم آموزی، فاصله نگرفتن از فضای علمی و معنوی و عزیز حوزوی، به ثبات رسیدن وضعیت علمی و معنوی و شخصیتی و... از مشوق های راه دوم هستند. کتابهای فلسفی و معرفت النفسی شما رو مطالعه کردم، بدایه رو هم مطابق توصیه شما با استاد امینی نژاد مطالعه کردم و می‌خواهم نهایه را آغاز کنم به لطف خدا. الان مانده ام چه تصمیمی بگیرم! چقدر می‌توان روی استفاده از اساتید بوسیله صوت درسشان حساب باز کرد؟ حضور در قم چقدر ضروری‌ست؟! مطالعه دروس حوزوی کنار معلمی چقدر به صلاح است و ممکن؟! و... ممنون میشم راهنمایی بفرمایید و به ایمیلم ارسال بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخاب آسانی نیست ولی گویا راه پیش‌آمده در معلمی با توجه به معارفی که در حوزه طی کرده‌اید، برکات خاص خود را برای شما و دانش‌آموزانتان پیش می‌آورد که إن‌شاءالله در دل آن کار، در مسیر حکمت و عرفان و قرآن هم قدم‌های خوبی برمی‌دارید. موفق باشید

33508
متن پرسش

سلام علیکم: بنده بازنشسته سپاه هستم. کارم در سپاه درمانی بوده. حال بنظر شما بهتر است همان خدمت کار درمانی در یکی از مراکز درمانی شهر و یا سپاه را ادامه بدهم و یا اینکه دیگه کارم را رها کنم و بروم دنبال معارف دین و باقیمانده عمرم را صرف قیامتم کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع هر دو بهتر است و البته فرصت‌های تأمّل در معارف دین و تفسیر قرآن را از دست ندهید. موفق باشید

33251
متن پرسش

سلام علیکم: استاد بنده بخاطر محل کارهمسرم باید زادگاه خود را ترک کنم هرچند کمتر از ۲ ساعت هست این دوری و مسافت. اما بفرمایید در دستگاه بندگی این مسئله را چطور تحلیل کنم تا ان شاءالله در مقابل حس غم غربت و تنهایی و بهانه‌های قلبم و بی صبری و دوری از ارحام بتوانم آرام بگیرم؟ توفیقات شما روزافزون باد. اگه امکانش هست در خصوصی پاسخ دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک زندگی صحیح عبارت است از تلاش برای حضور در محضر خداوند که البته با مطالعه و عبادت و رعایت تقوا و فعالیت‌های اجتماعی و حضور در محافل مذهبی پیش می‌آید، إن‌شاءالله. موفق باشید

33225
متن پرسش

سلام: استاد مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام آن جا که در مورد عوامل تربیت سخن می گویند در آخر یکی از عوامل را « کار» معرفی می کنند. - نخست می گویند: «انسان‌ یک موجود- به یک اعتبار- چند کانونی است. انسان جسم دارد، انسان قوّه خیال دارد، انسان عقل دارد، انسان دل دارد، انسان... استاد مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص277» - بعد درباره ی «کار و تمرکز قوّه خیال» می گویند: «ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می‌خواهد وادار می‌کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می‌شود؛ در رختخواب فکر می‌کند، در بازار فکر می‌کند، همین‌طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می‌کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می‌کشد و جذب می‌کند و به او مجال برای فکر و خیال باطل نمی دهد.» - جای دیگر می گویند: «انسان باید کاری را انتخاب کند که آن کار عشق و علاقه او را جذب کند .... پس در مورد کار، این جهت را باید مراعات کرد و آن وقت است که خیال و عشق انسان جذب می‌شود و در کارْ ابتکاراتی به خرج می‌دهد.» - زیر عنوان «کار و آزمودن خود» می خوانیم: «اگر انسان دست به کاری زد و دید استعدادش را ندارد، کار دیگری را انتخاب می‌کند و بعد کار دیگر تا بالاخره کار مورد علاقه و موافق با استعدادش را پیدا می‌کند. وقتی که آن را کشف کرد، ذوق و عشق عجیبی پیدا می‌کند و اهمیت نمی‌دهد که درآمدش چقدر است. آن وقت است که شاهکارها به وجود می‌آورد که شاهکار ساخته عشق است نه پول و درآمد. با پول می‌شود کار ایجاد کرد، ولی با پول نمی‌شود شاهکار ایجاد کرد. واقعاً باید انسان به کارش عشق داشته باشد.» با اینکه ایشان در جاهای دیگر با کارزدگی موافق نیستند. _ می خواستم بدانم اگر بنا باشد هدف عبودیت باشد اینکه از یک طرف انسان در عین حال به تمام واجبات و محرمات و.. توجه داشته باشد اعتقادی اخلاقی فقهی و.. آن هم براساس اعتقاد و ایمان به خدا. از طرف دیگر کمال و سعادت ما در قرب به خدا به یک معنا افزایش معرفت حضوری و قلبی و توجه به خدا. البته می توانیم در کلام و سخن بگوئیم کار را برای رضای خدا انجام بدهیم ولی آیا وقتی انسان به «کار» وشغلش عشق بورزد و غرق در کار شود آیا واقعا از توجه به ابعاد دیگر مسائل دیگر و هدف اصلی باز نمی ماند آنهایی که کارشان و شغل شان را واجبات عینی گذاشته اند (مثلا اهل علوم دینی) چقدر باید روی اخلاص کار کنند تا حداقل برای خودشان یک کم دلشان خوش باشد که در راه هدف کار می کنند چه برسد به دیگران. اگر این طور باشد الآن دانشمندان آمریکایی که در بخش های مختلف کار می کنند و غرق درعلم و تخصص وکارشان هستند هم...! آنها هم که در حال ساخت سلاح های دقیق و مخرب اند بلاخره با علاقه به اینکه یک علم و تخصصی دارند موقعیت اجتماعی و... دارند مشغول کارند آیا انسان بهتر نیست ساده ترین مشاغل را داشته باشد ولی خودش را گول نزند * چه طور می شود عشق و علاقه به کار(از هر نوعی: هنری فنی علمی) البته وقتی که به عنوان عامل تربیت شد[؟!] واقعا در راستای هدف اصلی { عبودیت نجات توجه به تمام ابعاد و استعدادها انجام تمام واجبات و محرمات...} باشد و نه مانع آن. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا مرحوم شهید مطهری را به جهت این‌چنین دقت‌ها رحمت کند. ابتدا خوب است سعی کنیم متوجه فضا و بستری باشیم که آن مرحوم متذکر جایگاه کار می‌شوند و این‌که چگونه وقتی کار در راستایی باشد که انسان در واقع خود و استعدادهایش را کشف کند متوجه می‌شود اگر او خود را متوجه اموری جدّی ننماید خیال او، او را مشغول می‌کند. با توجه به این امر رویکرد انسان به کار، رویکردی حکیمانه و قدسی و معنوی می‌شود و لذا در هر کاری که وارد شود در واقع آن میدان برای او میدان کشفِ بیشتر خود او می‌باشد و از این جهت به آن کار عشق می‌ورزد. حال چه آن کار، کاری باشد که مرحوم صاحب جواهر با پشتکارهای شبانه‌روزی خود انجام می‌دهد و چه کاری که مرحوم شهید شهریاری بدان مشغول می‌باشد. در هر دو حال اولاً: در راستای احیای خود قدم گذاشته است و ثانیاً: منوّر به الهاماتی می‌شود که در آن مسیر، مددکار او خواهد بود و این‌جا است که فرق اساسی بین این افراد و آن کارشناسانی خواهد بود که صرفاً اسیر امیال خود و کاری است که هیچ وجه متعالی مدّ نظر آن شخص نیست. موفق باشید      

32894
متن پرسش

سلام علیکم استاد: بنده طلبه هستم و داخل شهر قم زندگی می کنم. هر روز برای درس با خودرو شخصی ام می روم. به لحاظ مالی اکثر مواقع الحمدلله دچار مشکلی نیستم و نه تنها روزی ام می رسد بلکه مقداری هم برای پس انداز باقی می ماند. مدتی است که در اسنپ ثبت نام کرده ام و هر روز وقتی می خواهم درس بروم یا از آنجا برگردم یک مسافر با خودم می برم و هزینه دریافت می کنم. آیا این کار من ناشی از صفت حرص است و من که پول به اندازه کافی دارم نباید این کار را بکنم یا اینکه نه چه اشکالی دارد آدم پول حلال در بیاورد. البته خودم می دانم یک مقدار اهل ثروت اندوزی هستم و خیلی پس انداز می کنم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید آیا این کارم مشکل دارد یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه نباید اشکال داشته باشد به شرط آن‌که به روحیه علمی و طلبگی‌تان لطمه‌ای وارد نکند ولی چنانچه فکر شما را مشغول ثروت‌اندوزی نماید و شخصیت علمی شما را مشغول خود کند؛ بهتر است دنبال نشود. موفق باشید

32881
متن پرسش

سلام: با توجه به اینکه ایام شهادت هست و در روز شهادت مـنـی که الـان آرایـشـگـر هـسـتـم امـروز بـعـد از ظـهـر مـشـتـری دارم درسـت کـنـم آنـهـا رو در گـنـاه شـون شـریـک مـیـشـم؟ مـرجـع تـقـلـیـد آقـای مـکـارمـ‌ شـیـرازی هـسـت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دو مانع همدیگر نیستند. مگر آراستن و زیباکردن افراد موجب غفلت از هر احترام به شخصیت‌های قدسی می‌شود؟ هر کدام در جای خود محترم است و ما نباید به دنبال انگیزه‌های افراد باشیم. موفق باشید

32853
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: ایام به خیر. استاد من سالها دغدغه ندانستن وظیفه ام را داشتم و همه اش در جا می‌زدم. تا روزی که به لطف خدا حج بیت الله الحرام نصیبم شد و وظیفه برایم روشن شد الحمدلله الان مدتی است که وظایف گوناگونی روی دوشم احساس می‌کنم (اعم از مادرداری، همسرداری، بچه داری و وظایف اجتماعی) اما در حد و حدود این وظایف مستأصل شده ام. تا فرزند جدید می آوریم نگران نرسیدنم به مادر هستم تا مشغول نوشتن می‌شوم نگران نرسیدن به بچه ها تا مشغول هماهنگی و شرکت در جلسات مرتبط با موضوع جمعیت می‌شوم نگران نرسیدن به همسر و... این گونه است که انکار در حال زندگی نمی‌کنم و در لحظه نمی‌دانم به کدام عمل برسم و چطور بین وظایفم جمع ببندم. موقع انجام دادن هر وظیفه نگران وظایف دیگر هستم و به فکر گذشته یا آینده و لذت عمل به وظیفه را نمی‌چشم. استاد میشه بهم وقتی بدهید حضوری در این موضوع خدمت برسم و بیاری خدا قلبم از نور کلامتون روشن بشه؟ ممنون که دعامون می‌کنید. عاقبت تون به خیر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نیاز به ملاقات حضوری نیست. بیشتر باید به حضوری که در سوره مرسلات بحث شد، توجه کرد. به همان معنایی که «کاری از کاری بازمان ندارد» و این یعنی حضورِ  توحیدی که در وصف حضرت حق مولایمان علی «علیه السلام» می فرمایند: «لَا يَشْغَلُهُ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ » کاری او را از کاری باز نمی دارد زیرا در مقام توحید هر چیزی در اندازه خودش مدّ نظر انسان قرار می گیرد. به همان معنایی که عقل و شرع جایگاه هر چیزی را روشن می کنند. آری! کار آسانی نیست ولی سلوک توحیدی خود به خود چنین احوالی را برای انسان پیش می آورد و حتی به الهاماتی مفتخر می گردد. عمده استقرار در همان حالت توحیدی است که به تعبیر آیت الله حسن زاده موجب می شود تا «دست در کار و دل با یار» باشد.  موفق باشید

32801
متن پرسش

بسمه تعالی سلام علیکم و رحمت الله. یکی از مسائل امروز رعایت قوانین مختلف در کشور است. به عبارتی عمل به قوانینی که وضع شده اند در بسیاری از موارد شاید بتوان گفت ناممکن است. مثلا فرض بفرمائید شما به دلیل مسئله ای کاملا موجه به جلسه امتحان دیر رسیده اید و تنها راه برای توجیه غیبت برای شما این است که یک گواهی پزشکی مبنی بر کسالت بیاورید در حالی که دلیل عدم حضور شما در جلسه امتحان چیز دیگری است. این مسائل در کسب و کار فراوان رخ می دهد و با دیدن این مسائل دست و دل بنده به خیلی از کارها نمی رود و همین باعث فاصله گرفتن از بسیاری از فعالیت های اقتصادی شده است. البته هیچ کدام از این مسائل ربطی به حلال و حرام های اولیه شرعی و یا مسئله حق الناس ندارد. تنها مسئله عدم رعایت نص صریح قوانین است که واقعا عدم رعایت آن ها نیز نه موجب حق الناس می شود و نه به خودی خود یک حرام شرعی است. با توجه به مطالب بالا، آیا می توان گفت که نباید به صرف این مسائل خیلی در این موارد ریز شد و خود را از فعالیت های اقتصادی محروم کرد؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده باید سعی کرد در زندگی مسیری را انتخاب کنیم که با چنین چالش‌هایی روبه‌رو نگردیم. زیرا به هر حال مسیر طلب رزق، آن‌هم رزقی که حضرت ربّ العالمین از قبل برای ما تقدیر فرموده، نباید همراه با چنین اموری باشد. موفق باشید

32792
متن پرسش

سلام علیکم خسته نباشید. می‌خواستم نظر شما رو در مورد کار کردن طلاب بدونم . ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید طوری باشد که شخصیت علمی آن‌ها و تعمقی که باید در علوم مربوطه داشته باشند، ضربه نخورد. زیرا بالاخره زندگی طلبگی همواره با سادگی و کم‌خرجی همراه بوده است. موفق باشید

32764
متن پرسش

سلام استاد: من پرستارم ودر بخش اورژانس مشغول هستم. خواستم بپرسم واسه نماز شب خوندن که باید وقت بذارم و باید از جمع همکارا جدا شم از لحاظ شرعی مشکلی نداره؟ شاید فشار کار روی اونا زیاد شه یا ارباب رجوع معطل شه لطفا یه راهکاری بهم بدین چون نمیخوام کسی متوجه شه و از طرفی وقتم آزاد شه ک نماز بخونم. ممنون میشم جواب بدین.🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر موجب فشار روی همکاران‌تان می‌شود نباید آن عمل مستحبی را انجام دهید. ولی می‌توانید در حین حرکت نیز نماز خود مثل نماز شب را انجام دهید و رکوع و سجود آن را با اشاره سر به پایین به عنوان رکوع و پایین آوردن سر و قراردادن پیشنانی روی مُهری که به پیشنانی نزدیک می‌کنید، سجده را انجام دهید. اگر هر ۱۱ رکعت برایتان مقدور نیست، قسمت شفع و وتر را انجام دهید. موفق باشید  

32762
متن پرسش

سلام: بنده استعداد تحصیلی خیلی عالی داشتم منتها راه رو درست تشخیص ندادم عین همه دوستام تجربی خواندم و تا سال کنکور رتبه ممتاز بودم اما به دلیل دور شدن از خدا دیگه نتونستم درس بخونم و تا چند سال درگیر بازی های دنیا بودم، بالاجبار برای فرار از سربازی ی رشته ای در دانشگاه خوندم ک علاقه نداشتم. با مطالعات بعضا جانبی تازه فهمیدم چقدر دچار انحطاط و غفلت شدم و مدرنیته که تجسم نفس اماره است چقدر منو بلعیده. آیا راه بازگشتی هست؟ من فهمیدم که وظیفه ام برای تمدن سازی و کار برای امام زمان اشتغال در حوزه است اما مشکل نداشتن شغل بهم فشار میاره از ارگان های نظامی جذب بشم چکار کنم؟ آیا کار علمی کردن با اشتغال در اداره قابل حمع هست؟ اگه جذب این نهاد بشم راحت‌تر میتونم ازدواج کنم. اما می‌ترسم عاقبت بخیر نشم که وظیفه اصلی ام رو انجام ندادم و درگیر کارمندی شدم. تو رو خدا راهنمایی کنید. خیلی کلافه ام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام آمده است تا ما در دنیا زندگی کنیم نه آن‌که به اسم اسلام و کسب معارف اسلامی، زندگی را ترک کنیم. با توجه به این امر به خوبی می‌توانید وارد شغلی شرافتمندانه بشوید و در کنار آن معارف الهی و حضور در انقلاب اسلامی را دنبال فرمایید. پیشنهاد ما دنبال‌کردن سیر مطالعاتی موجود در سایت «لُبّ المیزان» است. موفق باشید

32723
متن پرسش

سلام: من دختر ٢٩ ساله‌ای هستم که دغدغه‌های اجتماعی مختلفی دارم. به عنوان مثال از ماه رمضان ۳ سال پیش تاکنون مساله محیط‌ زیست ‌و دینداری و ارتباط خیلی نزدیک اینها و غفلت خیلی زیاد ما توجهم رو جلب کرده، و در حد توان در مسیر تغییر سبک زندگی خودم و آگاه‌سازی و فرهنگسازی این موضوع تلاش می‌کنم. این روزها اما مساله‌ی زنان که همیشه گوشه‌ی ذهنم بوده، خیلی برام جدی‌تر شده. مخصوصا اینکه در شرف ازدواج هستم، و بعد از حدود ۱۰ سال که خواستگاران زیادی داشتم، حدود ۳ ماه هست که با یکی از خواستگارانم تا حد زیادی پیش رفته‌ایم و در شرف ازدواج هستیم، و خدا رو شکر از جنبه‌های دینی و اخلاقی و خانوادگی کفویت زیادی داریم و عشق و احساس زیادی هم بینمان شکل گرفته. در این سالها از فعالین مسائل زنان زیاد شنیده بودم که بخاطر ضعف قوانین ایران در برخورد با زنان و بطور خاص در زندگی مشترک و ظلم‌ها و آسیب‌هایی که در مسیرهای قانونی به زنان میشه، شروط ضمن عقد رو جدی بگیرید و ۶ شرط، حق طلاق، حق مسکن، حق تحصیل، حق اشتغال، حق خروج از کشور و حق حضانت رو حتما به عنوان وکالت در ابتدای ازدواج بگیرید. و من هم بعد از مدتی آشنایی، موضوع رو با طرف مقابلم مطرح کردم، و در ابتدا ایشون پذیرفتن، اما الان احساس خوبی به این موضوع ندارن و کمی دچار تردید و نگرانی شدن. ضمن اینکه گرفتن این حقوق، «مهریه» رو هم تحت‌الشعاع قرار میده. شاید حداقل ۳ هفته‌ای میشه که دارم راجع به این موضوعات تحقیق و پرس و جو و تفکر و مطالعه می‌کنم، و متاسفانه هنوز درمانده‌ام. نه متوجه فلسفه‌ی مهریه می‌شوم، و نه این‌همه آزار زنان توسط برخی از مردان رو قابل چشمپوشی میدونم. دوست دارم واقعا نگاه درستی به این مسائل داشته باشم و مطمئن و خوب جلو برم و حتی بتونم الگو باشم برای دیگران و فرهنگسازی کنیم در این زمینه هم، اما فعلا توی کار خودمون موندیم. نمی‌فهمم اگر مهریه صرفا یه هدیه هست، چرا این‌همه عندالمطالبه داره و حتی قبل از تقسیم ارث از مال جدا میشه؟! حتی چرا این هدیه یک طرفه هست و فقط برای زن هست؟! آیا ربطی به بکارت زن و رابطه‌ی جنسی داره که موقع عقد و دوشیزگی اگر کسی بخواد جدا بشه نصف میشه؟ آیا این درسته که برخی میگن یه پشتوانه‌ی اقتصادی هست برای زن به جبران نصف بودن ارث و حتی اینکه در زمان بارداری و بچه‌داری زن نمیتونه مثل مرد کار اقتصادی انجام بده؟ اصلا کی باید میزان مهریه رو مشخص کنه؟ درسته که دختر و پسر خودشون راجع بهش صحبت کنن (چون برای من حس خوبی نداره که بخوام مبلغی مشخص کنم)؟ چرا در روایتی گفته شده زن نیکو کسی هست که مهریه‌اش کمتر باشه؟ مهریه‌ی حضرت زهرا به زمان ما گویا چیزی در حدود ۲۵ سکه بوده، که حدود ۳۰۰ میلیون میشه. اینکه میگن عُرف اون رو مشخص میکنه واقعا یعنی چی؟! چون الان عرف خانواده‌ی ما حدود ۲-۳ میلیارد هست (بین ۲۰۰-۳۰۰ تا سکه). و نگاهشون اینه که اگر روزی زن مجبور به جدایی شد، بتونه زندگیش رو خودش اداره کنه و نخواد دست از پا درازتر برگرده خونه‌ی پدرش. یا حتی بخاطر قانون جدید مهریه و اینکه شاید در عمل سالیانه یک یا دو سکه پرداخت میشه، خیلیا دیگه اون رو بی‌ارزش میدونن و اصرار دارن که اگر پسر ملکی داره، میتونه یه بخشیش رو به نام همسرش کنه به عنوان مهریه. الان جوری سردرگم شدم که نه میدونم تکلیفم با مهریه چیه و‌ نه با شروط ضمن عقد که خانواده‌ها هم تقریبا حس خوبی بهش ندارن و همه میگن این صحبتا رو ابتدای ازدواج نکنید، درحالیکه در همین ابتدای ازدواج تمامی حقوق اولیه‌ی زن ازش گرفته‌ میشه و با حرف نزدن راجع بهش هم چیزی تغییر نمیکنه. دوست ندارم عشق و احساس خوبمون رو در ابتدای مسیر خراب کنیم، اما میخوام تکلیفم رو با زن بودنم و امنیت و عدالت و آرامش و آسایش خودم و همسر آیندم بدونم و تصمیمی بگیریم که به نفع همه باشه. واقعا ممنون میشم که راهنماییم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله بسیار پیچیده و بغرنج است از آن جهت که ازدواج‌های ما در سه حوزه فرهنگی گیر افتاده است. یکی در حوزه فرهنگیِ صدر اسلام با شرایط خاصی که زنان در آن فرهنگ داشته‌اند و دیگر در حوزه فرهنگی خودمان و شرایطی که زنان در دل فرهنگ ایرانی و سنت ایرانی دارند و سوم در حوزه فرهنگیِ جهان جدید که ما از آن جدا نیستیم. و همین امر موجب اختلال در امر ازدواج شده است و همین‌طور که متوجه شده‌اید با بعضی از این شروط ضمن عقد که بیشتر مربوط به این جهان و شرایط امروزین زنان و مردان نیست، کار مشکل و مشکل‌تر شده است و حرف در این مورد بسیار است. بخواهیم و نخواهیم هیچکدام از این شروط ضمن عقد، نه نقشی در استحکام خانواده دارند و نه نقشی در آن‌که اگر زوجین نتوانند با همدیگر زندگی کنند، مانع جدایی می‌شود. از این جهت به نظر می‌آید نگاهِ واقع‌بینانه آن است که همان صفای اولیه را بدون این نوع شرط‌های با بند و وصل و بدون مهریه‌های سنگین حفظ کنیم و هنرِ طرفین آن باشد که تلاش کنند معنای زندگی با همدیگر را درک نمایند و نیازشان نسبت به همدیگر را که هرکدام می‌توانند نقش مکملّی داشته باشند؛ فهم کنند. عرایضی در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» شده است. موفق باشید

32692
متن پرسش

جناب استاد سلام علیکم: ارادتمندیم. سایه اتان مستدام. طی چند سال اخیر مدام در وجودم در کش و قوسم از اینکه چرا شغلی دارم که هنوز مزدورم و کارمند و نتوانستم نجات پیدا کنم. یکبار هم تلاش کردم از این وضعیت شغلی خارج بشم اما وضعیت اقتصادی اجازه نداد. الان تو وضعیتی هستم که از آینده ای که میخوام باهاش مواجه بشم ترس دارم. می‌ترسم نکنه تا آخر کارمند بمونم و مزدور این و آن. لحظه و ساعتی نیست که بهش فکر نکنم. اما انگار توان جدا شدن ندارم. انگار به این جای ظاهرا گرم و نرم عادت کردم. (هر چند قطعا آن را نپذیرفتم و ازش متنفرم) انگار راهی به جدا شدن از این وضعیت نمی‌بینم که بخوام پشت پا بزنم به این سکون و انجماد خودم. گاهی فکر می‌کنم در این مدت شاید خدا موقعیتی قرار داده بود و من استفاده نکردم. اما چیزی بذهنم نمیرسه. گاهی میگم «آقا جان تا وقتی چسبیدی به کارمندی و کارگری، فرد موثری برای این انقلاب و جامعه نیستی. چون زوری نداری. به هیچ دردی نمیخوری» و یاس من رو فرا میگیره. استاد راه برون رفتم از این شرایط چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید خوب است به این نکته فکر کنید که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمودند هرکس هرجا که هست سعی کند به بهترین شکل وظیفه خود را انجام دهد تا مورد رضایت الهی قرار گیرد. موفق باشید

32575
متن پرسش

سلام و ادب و اوقات به خیر: خانم هایی که مشغول تحصیل هستند، آیا باید از تقاضا و دریافت هزینه از والدین خود خجالت بکشند؟ یعنی این احساس شرم  و گاهی عذاب وجدان که در مقابل والدین  برای دریافت هزینه ای دارد حق است و الهی یا آزار شیطان است؟ آیا حال که وظیفه داشتن درآمد را ندارد باید تمرکز کامل خود را روی معارف و دروس خود بگذارد و یا یافتن و تلاش برای پیدا کردن شغل و درآمد مستقل را جزء اهداف خود قرار دهد؟ یا آینده خود را به خدا بسپارد و وظیفه علمی طلبگی خود را به درستی انجام دهد؟ درآمد مستقل داشتن برای خانم ها چه جایگاهی دارد؟ گاهی حس می‌کنم باید سریع تر وارد فضای کسب درآمد شد و گاهی به این معارف نگاه می‌کنم و دو روزه دنیا. راهنمایی راهگشای بفرمایید ممنون می‌شویم. اصلا باید به پس انداز فکر کرد و یا با همان انفاق ها و قرض های کوچک راه آینده را گشود و تامین کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این‌که در شرایط خود باید تقدیر الهی را احساس کرد و چندان خود را گرفتار توهّمات ننمود؛ بحثی نیست و از این جهت نباید امثال جنابعالی دغدغه کسب درآمد داشته باشید. زیرا بالاخره خداوند چنین شرایطی را پیش آورده تا بهره لازم را از زندگی خود ببرید و خداوند کسی که در مسیر کسب علم قدم بگذارد نسبت به زندگیِ دنیایی‌اش تنهایش نخواهد گذارد و لذا جایی برای شرمندگی نسبت به وابسته بودن به درآمد والدین، نمی‌‌ماند این خداوند است که رزق افراد را بعضاً در سفره دیگران از جمله در سفره والدین‌شان قرار می‌دهد. آن‌ها باید شاکر باشند که محل رزق فرزندان‌شان شده‌اند و شما هم باید شاکر باشید که خداوند از طریق والدین که منّتی بر شما نمی‌گذارند، رزق‌تان را می‌رساند. با آرامش و شادی تمام همین نحوه حضور را باید درک کرد.آری! طبیعی است که بعضاً راه‌های رسیدن رزق، تنگ است و بعضاً گشوده، و این هیچ ربطی به ما ندارد. موفق باشید

32537
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم: سلام استاد خدا قوت. ممنونم از زمانی که میذارید من دانشجوی سال آخر روانشناسی هستم و قصد ورود به حوزه رو دارم اما در کم و کیف اون سردرگمم مسئله کلی اول: ۱. به صورت کلی ضرورت ورود به حوزه و رسالت و جایگاه حوزه کجاست؟ دنبال اون معنایی می‌گردم که جایی غیر از حوزه نمیشه پیدا کرد با توجه به سیستماتیک شدن حوزه (به معنای منفی اون) کند، غیر اجتماعی و دیر بازده بودن، و مشکلات معیشت و.... چیزی که من متوجه میشم حوزه به خودی خود موضوعیت نداره و این حوزه اصطلاحی حاصل یه سیر تطور تاریخی اجتماعی هست. پس اینطور نیست که خود این ساختار مشار الیه باشه. پس باید یه اتفاقی اونجا بیفته که جای دیگه نیست دنبال اون معنا هستم. مسئله کلی دوم: ۲. من قصد دارم در همین ایام ازدواج کنم. بر فرض اثبات لزوم ورود شخصی مثل من به حوزه، چطور باید وضعیت معیشت ازدواج و حوزه در سال های ابتدایی (با فرض لزوم ازدواج) رو مدیریت و با هم جمع کنم؟ با توجه به نقش های ما در جامعه و انتظار جامعه از ما و... عده ای صرفا تمحض در درس رو لازم میدونن و عده ای کار در کنار تحصیل رو وظیفه طلاب. و عده ای معتقدند کار طلاب باید از جنس طلبگی و در مسیر طلبگی باشه حالا آیا جنس برخورد با رزق برای طلاب وضعیت خاصی داره؟ آیا این قضیه به نسبت روحیه، میزان اعتقاد به رزق، و یا هر فاکتور دیگه ای نسبیه؟ در آخر وظیفه من چی هست؟ و چطور باید بفهمم؟ ۳. در آخر با توجه به این که به نسبت عامه طلاب سن ما دانشگاهی ها بالاتره و از جهاتی برتری و از جهاتی ضعف داریم راه خلصی رو پیشنهاد می‌کنید که فرد با توجه به شرایط فردی و... دروس رو زودتر بخونه، ارتقایی، یا مثلا سیر حوزه را با ترفند هایی زودتر تموم کنه و بعدا تعمق رو زیر نظر اساتید با برنامه خودش پیش بره، یا هر کار دیگری که جبران عقب ماندگی زمانی ما باشه؟ در یکی از سوالات دیدم فرمودید حضرت آقا و شهید مطهری هم از همین ساختار پرورش یافتند چیزی که به ذهن بنده میرسه اینه که اولا ساختار حوزه ای که این حضرات و علمای سلف گذروندن تا حدود زیادی مثل الان نیست و لااقل بسط ید بسیار بیشتری داشتن دوما چیزی که به نظر میرسه این علما هم خودشون بودن که کار رو به جایی رسوندن و به قولی جزو استثنائات هستن. همون جمله معروف که اگر کسی میخواد به جایی برسه خودش باید یه کاری بکنه حوزه و دانشگاه چیزی به دست نمیده. خیلی لطف می کنید پیشاپیش ممنون از پاسختون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد معیشت، در زندگی طلبگی بخصوص در موقعیتی که جنابعالی می‌فرمایید؛ کارِ ساده‌ای نیست و بالاخره باید والدین تا حدّی کمک‌کار باشند. ۲. آری! باید خودتان از حوزه و بستری که فراهم شده، استفاده کنید و به همین جهت نیاز است که ابتکار عمل را خودتان به‌دست بگیرید. و این‌جا است که ارتقایی‌خواندن جا دارد. موفق باشید

32166
متن پرسش

به نام حق سلام آقا وقتتون بخیر: ببخشید که مزاحم می شم خوابی دیدم خیلی صبر کردم تا خودم متوجه بشم ولی نتونستم به نتیجه برسم بنده تو روستا زندگی می کنم یه کسب و کار کوچکی تو خونه دارم (جوجه کشی) پیش خودم فکر کردم که این کار من بی خوده وقتی خدا نفقه ی من رو به عهده ی همسرم گذاشته چرا باید تلاش بی خود بکنم و با دقت تو زندگی بقیه به این نتیجه رسیدم که روزی به تلاش زیاد ما بستگی نداره، همین ۲۷ متری که از خونه ی نیمه کاره مون آماده کردیم و با سه تا فرزند توش زندگی می کنیم و همین لباس و غذا روزی ماست وهر چقدر تلاش کنیم تا خدا نخواد نتیجه عوض نمی شه (این فکر من درسته؟) تصمیم گرفتم که این کارمو تعطیل کنم تا دل مشغولی که مزاحم سیر و سلوک باشه نداشته باشم. همون شب خواب دیدم جلوی یک پنجره یک مداح هست مداح به خاطر من دو بیت شعر برای امام حسین خوند و عده ای پیدا شدن و با شور عجیبی شروع به سینه زنی کردن شعرش خیلی عالی بود ولی حتی یک کلمه یادم نموند، دیدم قاشق قدیمی سفید رنگی جلوی پنجره پیدا شد و بهم الهام شد که این رو امام زمان برام فرستاده وقتی برش داشتم تبدیل به یه قاشق امروزی شد زیارتش می کردم دیدم یه روباه که مثل سگ ها رفتار می کنه و مال منه پیدا شد و می خواد قاشق رو ازم بگیره چیزی می انداختم دور می رفت دنبالش و دوباره برمی گشت و تلاش می کرد قاشق رو ازم بگیره من هم قاشق رو بغل کرده بودم که آب دهان اون بهش نخوره هم ازش می ترسیدم هم باهاش انس داشتم در تمام مدت هم یه آقایی کنارم نشسته بود و با لبخند نگاهم می کرد ولی صورتش رو نمی دیدم و اصلا متوجه حضورش کنارم نبودم بازم تو خواب روباه دیدم ولی این بار باهاش درگیر شدم و زخمی ام کرد اما آخرش من زدم و بی هوشش کردم حالا چیکار کنم آقا کارمو تعطیل کنم؟ کتاب مقالات رو تهیه کردم و شرحتون رو شروع کردم جلد اول کتاب خیلی آدم رو می ترسونه که نکنه بین راه گمراه بشم و به ضلالت بیفتم؟ بعد آقا اینکه در مقابل افکار شما تسلیم محض بودن ایراد داره؟ بعضی نظرات من با شما متفاوته ولی من به خودم میگم حتماً نظر استاد درسته حتی اگه با عقلم جور درنیاد هم می گم عقل من ناقصه سواد قرآن و روایت درست و حسابی هم که ندارم ولی میگم حتماً نظر شما مطابق قرآن و روایت هست، وقتی تو سوالات می بینم کسی با لحن توهین آمیز برای شما نوشته گریه ام می گیره ولی وقتی جواب متین و توأم با ادب و آرامش شما رو می بینم افتخار می کنم، اینکه کلاً تسلیم نظر و فکر و استنباط شما بودن درسته؟ ببخشید طولانی شد ولی دیگه از سردرگمی خسته شدم خواهش می کنم برام دعا کنید ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. البته مستحضرید که بنده علم تعبیر خواب ندارم ولی به نظر می‌آید بتوانید بین آن دو فعالیت یعنی فعالیت‌های اجتماعی و حضور در معارف و انقلاب اسلامی ذیل مقام معظم رهبری را با آن نوع فعالیت اقتصادی جمع کنید. مگر از توانایی‌های انسان این زمان غافلید؟ انسانی که به جهت روحیه توحیدی‌اش کاری او را از کاری باز نمی‌دارد. ۲. در هر حال باید در مواجهه با مباحث بنده و امثال بنده همواره عقل انسان در صحنه باشد و چه اشکال دارد که احساس کنید در مواردی نگاه‌تان با موضوعاتی که بنده مطرح کرده‌ام؛ متفاوت باشد، و همین امر موجب تفکر بیشتر و بیشتر می‌شود. موفق باشید

32107
متن پرسش

با سلام و خسته نباشيد سوالي در مورد امر ازدواج براي اينجانب پيش آمده و آن اينكه گاهي خواستگاري كه پيش مي آيد ايمان و اخلاق را داراست ولي به دلايلي از جمله ظاهر فرد، شغل فرد و گاهي حتي به دليلي كه بر خود شخص هم دقيقا معلوم نيست، فرد هيچگونه تمايلي براي ادامه در خود نمي يابد، به گونه اي كه حتي اصرار اطرافيان براي ادامه منجر به آشفتگي و به هم ريختگي مي شود. سوال بنده اين است كه اين بي تمايلي نشأت گرفته از قلب است يا وهم؟ آيا بايد بر آن صحه گذاشت، يا با هر فشاري كه شده به دليل وجود ملاك هاي اصيل مانند اخلاق و ايمان خود را به پاسخ مثبت وادار كرد؟ سوال دوم اينكه اساسا مجال دادن به وهم در امر ازدواج تا چه اندازه لازم و تا چه اندازه خطرناك است؟ متشكرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید در برخورد اولیه، انسان از طرف یا خوشش بیاید و یا لااقل احساس کند می‌تواند با آن مأنوس باشد. ولی در مورد مسائل بعدی، همین‌که احساس شود می‌تواند زندگی ساده‌ای را برای شما فراهم کند کافی است. موفق باشید

31999
متن پرسش

🌺ســـــــــــــــــــلام مومن🌺 با عرض سلام ادب خدمت استاد گرامی: در خصوص سوال 31996 این کلاس پول سازی که ٨ جلسه رایگان انلاین داشت رو گوش داده بودم و بعد از مشورت با شما با توجه به راهنمایی شما که همیشه راه گشا بوده بنده از کلاس خارج شدم. استاد عزیز من سوالی از مدرس این کلاس پول سازی همان آقای نصیری پرسیدم و این بود که خدا در قرآن گفته به هر که بخواهیم رزق وسیع و به هر که بخواهیم رزق تنگ قرار می‌دهیم که ما به صلاح کار بندگان آگاهیم و بارها در قرآن تکرار شده، چطور شما میگین بعد سه ماه پول دار میشین این آیه چطور با حرفهای شما جمع میشه؟ جواب داد این بستگی به باور و تفکر خودت داره اگه فکر کنی تو دسته فقرایی خوب فقیر میشی اگه فکر و باور کنی تو دسته پولوارهایی پولدار میشی. ۱. این طرز تفکر که به من گفت آیا درسته ؟ شاید خدا پولداری رو برای بنده ای صلاح ندونه و اون بخواد ثروتمند بشه مثل دزدی که رزقش مشخصه ولی همان رزق و از راه خلاف بدست میاورد. ۲. استاد این متافیزیک چیه که اینقدر روش تاکید میکنه و کلید پول سازی میدونه آیا اصلا ریشه در علوم دینی داره؟ ۳. از اونجایی که من یقین دارم مفسری مثل شما که به خودشناسی و خداشناسی مسلطه و قرآن رو خوب می‌شناسد استاد گرامی چون کتاب جایگاه رزق در هستی رو خواندم و حرفهای این مدرس رو هم شنیدم می‌خواستم بدونم بهترین راه کار برای رهایی از فقر چیست؟ این رو میدونم که مثلا گناه بد اخلاقی روی فقر اثر داره البته منظور من فقر مالی هست این معارف اللهی که از اهل بیت رسیده بهترین روش یا روشها برای بی نیازی مالی و تامین نیازهای زندگی مثل خانه، خودرو، ازدواج بچه ها و. .. چیست؟ خیرین پولداری دیدم که هم وضع مالیشون خوبه هم با ایمان و خیر هستند راحت تر بگویم اگر بخواهیم از طریق دین و علوم خدا پولدار بشیم البته نه اینکه طمع و پول ورزی و پول دوستی بیافته به جونمون که اخرت و فراموش کنیم و زندگیمون بشه فقط پول و از درک معارف اللهی غافل بشیم چون هم با فقر هم با مال امتحان میشیم، در حدی که دستمون جلو کسی دراز نشه نیازهای خانواده رو بتونیم راحت فراهم کنیم، اینقدر داشته باشیم که دیگه دغدغه پول نداشته باشیم بتونیم تمرکز کنیم تو معارف اللهی و تو کمک و کار خیر هم بی نصیب نشیم چکار کنیم؟ آیا دین راهی گذاشته که از بیراهه نریم و مثل این کلاس پول سازی وهم و خیال نشه و ریشه داشته باشه؟ شما چه راهی پیشنهاد می‌کنید که هم رزق زیاد بشه هم برکت؟ ۵. واقعا تلاش کردم نون حلال ببرم سر سفره ولی دلم میخاد نیازهای خانواده و خودم رو هم فراهم کنم که پول میخواد. سعی کردم همیشه قناعت داشته باشم که این مدرس تو حرفاش می گفت اگه به کم قانع باشی تا آخر عمرت فقیری چرا صبح زود بری سر کار برای چندر غاز چرا نتونی مایحتاج خانوادت رو مهیا کنی و خجالت بکشی تو زندگی دنبال آب باریکه نباش، شغل دولتی آب باریکه است بدرد نمیخوره و... باید باورهاتون رو درست کنین البته روایت و حدیث چاشنیش می‌کرد مثل دو نوع رزق داریم رزقی که تو به دنبالشی مثل شغلت رزقی که به دنبال توست و من با متافیزیک رزق دوم رو بهت نشون میدم. یا می‌گفت خدا فقر رو دوست نداره خودتون فقر رو میخاین و .... استاد اصلا احساس کردم به عقایدم حمله شد احادیث درست ولی دیگر حرفاش این شد که جریان این کلاس پول سازی مدرن عصر حاضر رو براتون شرح دادم مسلما دغدغه هر سرپرست خانواده ای رفاه خانوادشه. البته باید خوش اخلاق باشه فقر علمی و معنویش و اصلاح کنه... همه قبول. راحت بگم دستورالعمل جامع برای رفع نیاز مالی و پولدار شدن حلال که دست به خیرم بشیم از دید اسلام چیه؟ خیلی این بحث رزق برام مهمه چون از کلاس پول سازی خارج شدم برادرم گفت ضرر می‌کنی نرو این ٣ ماه به قول آقای نصیری سرنوشت زندگیت عوض میشه ولی من خارج شدم چون هم میخوام راه درست رو پیدا کنم هم نیازهای خانواده رو از حلال تامین کنم هم فکرم آزاد بشه تا بیشتر بتونم دنبال معارف برم و الان که در ۴٣ سالگی هستم هم خانواده و بچه ها رو بدارم و تربیت کنم هم فکر آخرتم باشم و هم خودم رو تربیت کنم و خیر باشم. سرچ کردم، کتاب هست ذکر هست نماز هست و ... حالا نمیدونم واقعا از کجا شروع کنم چطور و به چه روشی امیدوارم راهنمایی کاملی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند است که رزق را مقدّر می‌کند و او خودش می‌داند چه کسی با «یبسط الرزق» و چه کسی با «یقدر الرزق» در بندگیِ خداوند می‌تواند حاضر باشد. عمده عرض بنده آن بود که پول و ثروت باید در إزای کار و فعالیت باشد، چه آن کار، کشاورزی و یا تجارت و یا معلمی و یا شغل کارمندی باشد، به همان معنایی که فرموده‌اند: رزق انسان باید از عرق جبین او و کدّ یمین او، یعنی تلاش‌هایش حاصل شده باشد و در این رابطه پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «مَنْ أَکَلَ مِنْ کَدِّ یَدِهِ حَلَالًا فُتِحَ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّهِ یَدْخُلُ مِنْ أَیِّهَا شَاء». هر کس از دست‌رنج حلال خویش معاش و هزینه خود را تأمین کند. درهای بهشت بر او گشوده ‌می‌شود تا از هر یک که خواست داخل گردد. موفق باشید

31996
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: در اینترنت و شبکه های مجازی تبلیغات زیادی در مورد کلاسهای پول سازی انجام شده و در سایتها پراست. اولش میگن ماه اول رایگان بعد میگن پولی و هزینه باید پرداخت بشه اینا به کنار استاد من کتاب جایگاه رزق در هستی رو خوندم سوالم این هست نظرتون در مورد شرکت در این جور کلاسها چیه؟ آیا درسته؟ آیا یه جور وهم خیال بافی ثروتمند شدن نیست که کاربر جذب کنن و شهریه بگیرن؟ نمونه شخصی بنام محمد بصیری که از بعضی حکمتهای نهج البلاغه و بعضی آیات و روایات همراه با سخن اشخاص مطرح خارجی مثل آنتونی رابینز ایجاد انگیزش میکنه و میگه از علم متافیزیک میتونم هر کی شرکت کنه بعد ٣ ماه پولدار بشه مدعی شده تنها نفر تو ایران هست که قوانین و راههای پولدارشدن رو بلده وعلم این کار رو بلده تا هر کی بره تو کلاسش ثروتمند بشه و از فقر نجات پیداکنه کلی فالور داره و کانالهای مختلف زده مثلا تو ١ ماه ٧ جلسه صحبت میکنه و جلسه ٨ میگه اگه رها کنید و وارد ماه دوم و سوم که پولی هست نشین خودتون فقیر بودن رو انتخاب کردین و از بزرگترین تصمیم زندگیتان دور میشین. خواستم اول نظرتون رو در مورد این جور کلاسها و این جور نفرات بنام پول سازی بدونم. دوم متافیزیک واقعا مفیده تو این جریان؟ من بعد ۵ سال شرکت تو کلاسهای معرفت النفس متوجه شدم هرجی خودسازی و خودشناسی کنیم و خدا رو بشناسیم حالمان بهتر میشه و از همه جوانب مفید است در رابطه با این جریان کلاسهای پول سازی نظرتون چیه؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره این نکته را در نظر داشته باشید که پولی که ما باید در نزد خود و در اختیار خود داشته باشیم باید حاصل فعالیت‌های منطقی و عقلانی باشد و این نوع وعده‌ها و پول‌دارشدن‌های وهمی، مسلّم ما را به زندگی آرام و راحتی که حاصل تلاش و زحمات منطقی و عاقلانه خود باشد؛ نمی‌رساند. موفق باشید

31862
متن پرسش

با سلام و عرض ارادت خدمت شما: ۱. استاد من کارشناسی بهداشت دارم، تا به حال هم مصمم بودم که برای استخدامی آموزش و پرورش بخوانم و واقعا هم به شدت مطالعه می کردم البته به مدد الهی ولی نمی‌دانم به درست یا غلط متوجه تقدیری که برایم رقم زده شده است شدم از آن زمان دیگر هیچ میلی نه به مطالعه دروسم نه به هیچ چیز دیگری ندارم حتی با علاقه مندی تمام برای خدمت داوطلبانه می رفتم اما حالا هیچ میلی برای آن هم ندارم باید چکار کنم که از این حالت در بیایم و با این تقدیر کنار بیایم؟ اصلا نمی‌دانم شاید اشتباه متوجه شده باشم! ۲. حس می کنم باید در راستای خدمت و کمک به مردم به خصوص در حیطه سلامتی کاری انجام دهم، گاهی به ذهنم می رسد که برای استخدام آموزش و پرورش شرکت کنم گاهی به ذهنم می رسد که برای وزارت بهداشت بخوانم و گاهی به ذهنم می رسد که باید در صورت محیا شدن شرایط لیسانس به پزشکی شرکت کنم و در ادامه پزشکی مدرن را با طب سنتی ترکیب کنم (کاری مشابه کار حکیم ابوعلی سینا و شما در ذهنم هست و تنها چیزی که به ذهنم می رسد این راه است) و گاهی هم آشفته هستم و گاهی هم به همین بودن در خانه راضی می شوم! نظر شما چیست؟ کدام راه درست است؟ خواهش می کنم به خواندن جزوه ارجاع ندهید و مرا از سردرگمی در بیاورید. با تشکر از لطف شما. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مائیم و انتظار راهی که در مقابل ما همواره گشوده می‌شود و بدین لحاظ نباید از کوشش خود باز بمانیم و نباید هم یک راه را برای خود تعیین کنیم و لا غیر. بدین شعر حافظ که جناب ملاصدرا دائماً به خود متذکر می‌شدند فکر کنید که می‌فرماید: «گرچه وصالش نه به کوشش دهند / آن‌قدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید

31857
متن پرسش

باسمه تبارک و تعالی سلام علیکم: طلبه جوانی هستم که چند سالی در حوزه نفس کشیده و رفت و آمد کردم. در این سالها به لطف خدا پایه های درسی را طی کرده و دروس سطح را به پایان رساندم. علاقه و ارادت شدیدی به امامین انقلاب سلام الله علیهما دارم و سالهاست که سیر مطالعاتی خود را بر محور منظومه فکری آن دو حکیم بصیر تنظیم کردم. علاقه زیادم به مطالعه و درس و تبلیغ باعث شده تا امروز و در سن ۳۲ سالگی علیرغم داشتن یک رزومه علمی پژوهشی و تبلیغی قابل توجه چون دستم از پول خالی است و دستاورد مالی نداشته و اولیات اقدام برای ازدواج در شرایط فعلی جامعه را ندارم خانواده (پدر و مادر) ضمن فاصله گرفتن از حوزه و نظام، به شدت و از سر خیرخواهی بر خروج بنده از حوزه و رفتن به خدمت سربازی و نهایتا ورود به یک شغل و حرفه برای کسب درآمد تاکید می کنند. از آن استاد عزیز تقاضامندم حقیر را در موارد زیر آگاه کرده و راهنمایی بفرمایید ۱. خروج از طلبگی مصداق گناه کبیره تعرب بعد الهجره است؟ ۲. چگونه والدینم را اقناع کنم که هم به هدف برسم هم ادب و احترام مراعات گردد و هم در طلبگی بمانم؟ ۳. برای امرار معاش طلابی که وضع زندگی شان از زهد نیز فراتر رفته و روی زهد را سفید کرده و در عین حال به کلاس و درس و بحث و تبلیغ علاقمند هستند چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟ دعاگویم و محتاج دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید با حوصله و خوشرویی مسیر طلبگی را حفظ کنید، بهتر است. ولی هیچ‌وقت خروج از طلبگی به معنای گناه نیست، چه رسد به گناه کبیره! تصور بنده آن است که خود خداوند آنچه رزق ما است به وقتش می‌رساند مشروط بر صداقت و تواضع. موفق باشید

31468
متن پرسش
سلام استاد من خیلی به راهنمایی تون نیاز دارم. خانمی ۲۸ ساله هستم و فارغ التحصیل رشته فیزیوتراپی. تقریبا ۵_۶ سالی هست که فضای فکریم عوض شده و کتب شما رو مطالعه کردم و مدتی در مجموعه ای کار تربیتی می‌کردم. از اون موقع نسبت به رشته تحصیلیم بی میل شدم و هرکاری می‌کنم توان و کشش روحی برای مطالعه کتب رشته تحصیلی خودم رو ندارم. فعلا بخاطر شرایط مالی (شوهرم سرباز هست) مجبور هستم کار کنم اما همش عذاب وجدان دارم از اینکه بخاطر درآمد دارم کار می‌کنم و نیت اصلیم خدمت نیست. از طرفی بخاطر عدم سعه صدر کافی و شرایط خلق و خویی که دارم مناسب کار تربیتی نیستم و می‌دونم تو اون حیطه هم موفق نمیشم. الان نزدیک به ۴ ساله که کلافه هستم و از این بلاتکلیفی دارم زجر می‌کشم. هرچی سعی می‌کنم خودم رو قانع کنم که من میتونم تو رشته فیزیوتراپی زمینه ساز تمدن اسلامی بشم و نقشی در ظهور داشته باشم اما باز موقع کار و مطالعه علمی روحم کشش نداره و خیلی زود خسته میشم. از اینکه وقتم داره به بطالت میگذره خیلی در عذابم. اما هرچی فکر می‌کنم نمیتونم برای خودم هدفی در نظر بگیرم و خودم رو در مسیرش قرار بدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان‌ها با حضور در جمع انسان‌ها، انسانیت خود را بسط می‌دهند. این‌که از طریق رشته فوق، راه انس و خدمت با مردم را وسیله نزدیکی بیشتر به خدا کنید امری که خداوند برایتان پیش آورده؛ به فال نیک بگیرید و در دل همین حضور، روحیه عمق‌دادن به انسانیت خود را رشد دهید. موفق باشید

31290
متن پرسش
سلام استاد: استاد ما یه مربی داشتیم که بهمون می‌گفت ببینید دارید «کار خودتون» رو برای رضای خدا انجام میدین یا «کارِ خدا» رو انجام میدین. از اون موقع من دائما اضطراب دارم و وسواس فکری که الان کار خدا چیه؟ تفاوتشم این میدونستن که عده ای همراه امام حسین نرفتن (کار خدا) و به عبادت مشغول شدن و کار فرهنگی (کار خودشون رو برای رضای خدا انجام دادن.) ایشون کارِ خدا رو هم تربیت و ارتباط گیری با افراد و القای معارفی مثل حقیقت نوری به اونها میدونستن. من الان مشغول تحصیل هستم و به خاطر دستور رهبر در بحث تحول علوم انسانی تغییر رشته هم دادم. اما نمیدونم آیا این درس خوندن هم فایده ای داره؟ یا لزوما باید با افراد ارتباط گیری کرد. چون وقت زیادی میبره خود این تحصیل.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شریعت الهی وظایفی را بر عهده ما گذاشته است چه در امور فردی و چه در امور اجتماعی و ما چنانچه به حکم تبعیت از احکام الهی در بستر شریعت نبوی عمل بکنیم، عبودیت خود را در مقابل ربوبیت حضرت ربّ العالمین شکل داده‌ایم و این یعنی رسیدن به تقوا، از آن جهت که حضرت حق می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/۲۱). موفق باشید  

31244
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: شما در مورد آن دسته از دخترانی که به سن تجرد تام رسیدن است و دیگر هرگز نمی تواند ازدواج کنند عرض کردید که چند سال در مورد این نوع تقدیر برای آنان فکر کردید اصطلاحی به نام «خانواده تقدیر» برای ایشان به کار بردید. ۱. ببخشید استاد منظورتان از این اصطلاح چیه؟ ۲. این نوع خانم ها به هر دلیلی در سن مناسب ازدواج نکردن و اکنون واکنش دیگران نسبت به آنها حس ترحم و متاسفانه گاهی تحقیر و تمسخر و توهین است. اما خودشان پذیرفتن که چنین باید زندگی کنند که در عین پاکدامنی تا آخر عمر از احساس خدادادی همسر بودن و مادر بودن محروم هستند. برخی از این دختران سر کار می‌روند و مشغله دارند ولی برخی دیگر شغلی ندارند و در خانه می مانند که شرایط آنان به مراتب سخت تر است. به هر حال این سوال پیش می‌آید که این خانم ها باید چیکار کنند تا از خود بیگانه نشوند و با این مقدر الهی به زیبایی کنار بیایند؟ از اینکه وقتتون را گرفتم عذر می‌خواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با توجه به همین نکات، جزوات مربوط به «زن» که روی سایت هست در محضر خواهران محترم مطرح شد. خوب است که به آن جزوات رجوع فرمایید. موفق باشید

«حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» و «زن و حضور تمدنی» و «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده‌ی امروز ....»

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!