بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ولایت فقیه

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10898
متن پرسش
ضمن عرض ادب و احترام. چرا رهبری فرمودند اگر من رهبر نمی شدم مدیریت فضای مجازی را به عهده می گرفتم؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین قدر می‌فهمم که ایشان متوجه اهمیت موضوع هستند و حضوری که بشر آینده در این حوزه خواهد داشت ولی راه‌کارهای درست آن را پیدا نکرده. موفق باشید
10790
متن پرسش
استاد لطفا نظرتون رو راجع به حرف اخیر جناب مصباح بفرمایینhttp://www.asriran.com/fa/news/369241/قدر-مردم-و-رهبری-را-بدانید-آقای-مصباح
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت‌اللّه مصباح نشان داده‌اند که به خوبی فتنه‌ها و انحرافات را می‌شناسند همچنان‌که بحمداللّه، حق را می‌شناسند. باید با دقت به نحوه‌های دفاعی که ایشان از رهبری دارند، توجه داشت. بنده به هیچ‌وجه معتقد نیستم که روش ایشان در دفاع از مقام معظم رهبری، بد دفاع‌کردن است هرچند که عقل روشنفکری آن دفاع را بر نتابد. موفق باشید
10780
متن پرسش
سلام: این که رهبری می فرمایند آرمانگرایی در دانشگاه باشد منظور چیست؟ آیا نظر به تمدن نوین اسلامی را از دانشجو می خواهند یا منظور دیگری هم دارند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین است که می‌فرمایید و لذا باید معنای تمدن نوین اسلامی و چگونگی آن را خوب تبیین کنیم. موفق باشید
10754
متن پرسش
باسلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: دو سوال است که خدمتتان مطرح می گردد: ۱) صورت باطنی نظارتِ ولی فقیه بر قدرت نظام اسلامی، به چه صورت در جامعه اسلامی نمود می یابد؟ ۲) آیا ولی فقیه خود می تواند مبنای نظارت بر قدرت در نظام اسلامی را از خود خلع نماید؟ (و من الله التوفیق)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به همین شکل که ملاحظه می‌فرمایید که ولیّ فقیه تا آن‌جا که ممکن است در امور سه قوه دخالت نکند ولی به جهت‌گیری آن‌ها نسبت به اهداف انقلاب کمک کند 2- هرگز نمی‌تواند زیرا این مساوی سلب مسئولیت از مسئولیتی است که به عهده گرفته مگر این‌که از آن کار به‌کلّی استعفا دهد. موفق باشید
10736
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت: عده ای از طرفداران مذاکره با آمریکا شرایط امروز را با شرایط زمان صلح حدیبیه مقایسه می کنند و معتقدند که امروز ما باید با غرب صلح کنیم چون پیامبر علاوه بر جنگ، صلح نیز داشته اند. خواهشمندم شرایط زمان صلح حدیبیه را بیان فرمایید تا مشخص شود امروز زمان صلح حدیبیه است یا جنگ احزاب.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در صلح حدیبیه ما از مواضع الهی خود کوتاه نیامدیم. اگر صلح با غرب به این معنا است که اشکال ندارد و چند سال گذشته نیز روح مذاکرات در این فضا شروع شد، خطری که ما را تهدید می‌کند و رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» خیلی خوب مراقب هستند این است که به اسم مذاکرات، فرهنگ استکباری غرب به رسمیت شناخته شود و تقابلی که در راستای جنگ احزاب ما با غرب داریم فراموش شود. موفق باشید
10737
متن پرسش
سلام استاد. یکی از پژوهشگران علوم انسانی اسلامی فرمودند: اختلاف سلیقه‌ها در انقلاب اسلامی درست، اما اختلاف تفسیرها برای انقلاب اسلامی خطرناک است. وی دوباره افزود: فتنه آخرالزمان قرائت‌های مختلف از انقلاب اسلامی و ولی فقیه است. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر اختلاف تفسیرها از انقلاب موجب غفلت از اهداف اصلی انقلاب اسلامی باشد بسیار خطرناک است ولی اگر اختلاف تفسیرها در روش‌های متفاوت نسبت به نزدیک‌شدن به اهداف باشد، باید تحمل کرد و در فضای آزاداندیشی به آن‌ها احترام گذاشت. موفق باشید
10720
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر و قبولی طاعات و عبادات: از خدمتتان سوال می گردد که به چه علت حضرت امام روح الله (ره)، موضوع فلسطین را عمق استراتژیک انقلاب اسلامی در حوزه سیاست خارجی قرار دادند و تحولات فلسطین چه نقشی در آینده قدسی انقلاب اسلامی ایفا خواهد کرد؟ و من الله التوفیق.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دفاع از فلسطین یعنی مقابله با جبهه‌ای که کفر جهانی مقابل اسلام باز کرده و هرکس کوچک‌ترین تعلقی به اسلام داشته باشد وظیفه دارد به حکم حفظ اسلام با رژیم صهیونیستی مقابله کند و این خط روشنی است که حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ گشودند و جبهه‌ی اسلامی را از حقارت و خواری نجات دادند. موفق باشید
10707
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز می خواستم توضیحی در مورد سخنان اخیر آقای مطهری بدهید. آیا واقعا حصر غیر قانونی است؟ آیا خلاف عدالت رهبری است؟ آیا واقعا خبرگان نظارتی بر عملکرد رهبری ندارند؟ خواهش دارم در مورد سخنان آقای مطهری و نقش ایشان در حرکت تاریخی انقلاب توضیح بدهید. چون برخی می گویند ایشان شجاعت دارد و خلاف نظر رهبر داشتن حق همه است. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلا عرایضی در این مورد در جواب یکی ار کاربران محترم داشتم. چه ارزشی دارد که ما وقتمان را صرف این حرف‌ها بکنیم؟! موفق باشید
10710
متن پرسش
سلام علیکم حاج آقا: آیت الله علم الهدی امام جمعه مشهد، اخیرا گفته اند که: «خبرگان، ناظر بر عملکرد رهبری نیستند چون رهبر ولی همه است و خبرگان نمی توانند بر عملکرد ولی خود نظارت کنند.» آدرس کامل خبر http://fararu.com/fa/news/215080/ امام-جمعه-مشهد-موسوی-و-کروبی-کنار-دریا-و-ییلاقشان-برقرار-است خلاصه اینکه حاج آقا هر کاری کردم نتونستم این گفته ایشون رو قبول کنم. نظر شما چیه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً منظور آن است که مجلس خبرگان بر ولیّ مسلمین ولایت ندارد، بلکه مجلس خبرگان مطابق کمیسیون های خود می‌تواند اعمال و حرکات رهبری را رصد کند تا چنانچه محرز شد توان ادامه‌ی کار را ندارند کس دیگر را جایگزین کنند. موفق باشید
10685
متن پرسش
با عرض سلام محضر استاد گرامی: جناب آقای طاهر زاده بنده سوالی در ارتباط با ولایت فقیه دارم. اگر یکی از پایه های اصلی شکل گیری و ماندگاری حکومت ولی فقیه، خواست مردم است، پس اگر زمانی اکثریت مردم به هر دلیلی خواهان ادامه این حکومت نباشند، تکلیف چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که اگر مردم طالب حکومت دینی نباشند دین اصراری ندارد ولی تبعات آن که معصیت در دنیا و عقوبت در آخرت است را باید بپذیرند. مثل نمازخواندن است که کسی را مجبور نمی‌کنند ولی تبعات آن مربوط به خودشان است. ابن‏اثیر نقل مى‏کند که بعد از قتل عثمان، در روز بیعت با على (ع) که روز جمعه بود، مردم در مسجد حاضر شدند و على (ع) بالاى منبر رفت و فرمود: «ایُّهَا النّاس! انَّ هَذَا امْرُکُمْ لَیْسَ لِاحَدٍ فِیهِ حَقٌّ الّا مَنْ امَرْتُمْ وَ قَدِ افْتَرَقْنَا بِالْأَمْسِ عَلَی امْرٍ وَ کُنْتُ کَارِهاً لِأَمْرِکُمْ فَأَبِیتُمْ الّا انْ اکُونَ عَلَیْکُمْ، الّا وَ انَّهُ لَیْسَ لِی دُونَکُمْ الّا مَفَاتِیحُ مَا لَکُمْ وَ لَیْسَ لِی انْ آخِذٌ دِرْهَماً دُونَکُمْ»؛ «1» اى مردم، حکومت از آن شماست، هیچ کس را در آن حقّى نیست مگر کسى که شما او را به حکومت تعیین کنید، ما هم دیروز در حالى از یکدیگر جدا شدیم که من از قبول حکومت شما کراهت داشتم، مگر آن که بر شما مسئول باشم، بدانید که هیچ چیز به من اختصاص پیدا نمى‏کند، مگر همین که کلیدهاى اموال شما را در دست دارم و یک درهم بیشتر از شما نمى‏توانم بردارم. مقام معظم رهبرى «حفظه‏الله» در سخنانشان بابى را باز کردند مبنى بر این‏که؛ مشروعیت حاکمیت ما به خواست مردم است و اگر مردم ما را نخواهند، ادامه‏ى کار ما از نظر شرعى مشروع نیست، چون حق انتخاب مردم همواره جاى خودش محفوظ است، حال مردم وظیفه‏ى الهى‏شان را انجام دادند یا ندادند، موضوع دیگرى است.‏ موفق باشید
10675
متن پرسش
یا سلام و تشکر فراوان: بر اساس مطالعه ای که از کتابای جنایعالی داشتم و دارم چند سوال برایم ایجاد شده که از جمله (1. منظور از بندگی خداوند یعنی چه و چگونه به آن دست یابیم؟ 2. از اینکه امام زمان (عج) یک انسان کامل می باشد باید به آن چگونه متوسل شد و به امام چگونه برسیم؟) تو رو خدا شما کمک کنید که از این سردرگمی ها ، دوگانگی های جامعه نجات پیدا کنیم و در آن دنیا شرمنده ی خدا، اهل بیت (ع) و شهدا نباشیم و نشیم؟ با تشکر فراوان وکمال قدر دانی از شما استاد ارجمند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بندگی خدا یعنی اتصال جان خود به نور حضرت اللّه که کمال مطلق است. شریعت الهی لطف خدا است برای آن‌که ما بتوانیم در بندگی او به آن‌چه باید برسیم، برسیم 2- در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» عرض شده که حقیقت انسانیتِ هرکس امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» هستند. هر اندازه ما از جنبه‌های حیوانی خود فاصله بگیریم و با رعایت حرام و حلال الهی به نور عصمت نزدیک شویم، به امام زمان‌مان نزدیک‌تر شده‌ایم. امروز سخن امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را از زبان نایب او حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» می‌توانید بشنوید. نگران سردرگمی‌ها نباشید. گفت: «تو پای در راه نه و هیچ مپرس/ خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
10678
متن پرسش
با سلام و احترام: نظر شما در مورد تمدید مذاکرات چیست؟ نحوه موضع گیری نیروهای انقلابی و متدین در خصوص این توافق چگونه باید باشد؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به سخن رهبری عزیز امیدوار باشید که فرمودند: « یک نمونه دیگر از ضعف دشمن، قضیه هسته ای ایران است. امریکا و کشورهای استعمارگر اروپایی دور هم جمع شدند تا جمهوری اسلامی ایران را در قضیه هسته ای به زانو درآورند اما نتوانستند و در آینده نیز نخواهند توانست » وگرنه از قرارداد بد چیز خوبی در نمی‌آید مگر یک آبرو برای آمریکا. تحریم‌ها برای یک ملت انقلابی چیزی نبود که رفع آن مهم باشد. به گفته رهبری ««راه کار ملت ایران؛ تحکیم مؤلفه‌های قدرت داخلی است». » موفق باشید
10673
متن پرسش
سلام: امام خمینی «ره» با آن جایگاه عظیم توحید و تقوا، که زیاده گویی و حرف غیرحق از ایشان دیر است چه چیزی در شهادت حسین فهمیده می بینند که می فرمایند: رهبر من آن نوجوان ۱۳ساله است که نارنجک بر کمر خود می بندد و زیرتانک می رود؟ در سخنان شما شنیدم که در مورد آقای بنی صدر امام خمینی فرمودند: آن آقا هم برگردد و تدریس خود را ادامه دهد، پس آن همه جنایت این شخص چه می شد؟ یعنی آقای بنی صدر بی گناه بوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن روح الهی که در آن زمان بر عالم تجلی کرده بود تا خداوند دشمنان اسلام را شکست دهد، در قلب مبارک آن جوان 13 ساله ظهور کرد و نشان داد در آن روز خدا از ما چه‌چیزی می‌خواهد و حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از این جهت فرمودند: رهبر ما آن جوان 13 ساله است. بنی‌صدر تا قبل از آن‌که به پاریس برود اشتباهات فاحشی داشت، ولی مقابل نظام اسلامی نبود و حضرت امام از آن جهت فرمودند برگردد و به تدریس خود در دانشگاه ادامه دهد تا بلکه از این طریق او را از مهلکه‌ای که گرفتار شده بود نجات دهند. موفق باشید
10655
متن پرسش
سلام و عرض ارادت: استاد، من نمیتونم بپذیرم که انقلاب داره رو به جلو حرکت میکنه، الان جمهوری اسلامی به بزرگترین دشمن انقلاب اسلامی تبدیل شده، چرا از این موضوع داره غفلت میشه و داریم شعار میدیم؟ چرا واقع بینی نداریم؟ حجم عظیم فساد، ناکارآمدی ، ‌رابطه بازی و بی عدالتی که الان در سیستم اجرایی، قضایی و مقننه ما بوجود اومده کمر انقلاب رو شکسته! این ناکارآمدی باعث شده با تحریم ها زمین بخوریم و خیلی راحت مذاکره با امریکا رو قبول کنیم! استاد هرچی رو بشه توجیه کرد و شعار داد، وضعیت الان گل و بلبل شنیدن با امریکا و کری و اشتون رو نمیشه توجیه کرد. این صحبت ها رو آقا توی نماز جمعه سال 76 داشتند، با توجه به وضعیت الان، به نظر شما هیچ حرفی باقی میمونه؟! «نماز جمعه بیست و ششم دی ماه سال 76 : هدف اینها چیست؟ هدف حکومت امریکا و دستگاه امپراتوری خبری امریکایی از این حرفها چیست که مرتّب می گویند: ایران میخواهد مذاکره کند؟ هدف، چند چیز است: 1- یکی این‌که اینها می خواهند آن چیزی را که تا امروز وسیله وحدت ملت ایران بوده است، به وسیله اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. تا به حال آحاد ملت ایران به خاطر این‌که می دانستند دولت امریکا دشمن آنهاست، در مقابل دشمنی آمریکا، اگر یک وقت اختلافات جزئی هم داشتند، کنار می گذاشتند و متّحد می شدند. مقابله با آمریکا، یکی از وسایل وحدت این ملت بوده است. اینها می خواهند با این جنجالها، همین وسیله وحدت را، به وسیله اختلاف تبدیل کنند. این علیه آن، آن علیه این. این بگوید مذاکره، آن بگوید مذاکره چه فایده‌ای دارد؛ آن یکی بگوید چه ضرری دارد؟ یک عدّه از این طرف بحث کنند، یک عدّه از آن طرف بحث کنند! و اینها هم این وحدت عظیم ملی را که ملت ایران در مقابله با حضور دشمن دارد، به اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. 2- هدف دوم این است که می خواهند با تکرار این قضیه - مذاکره و رابطه با آمریکا - قضیه‌ای را که در چشم ملت ایران، به دلایلی منطقی، یکی از زشت‌ترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند. می خواهند قبح این را از بین ببرند؛ مثل کاری که سرِ قضیه اسرائیل با اعراب کردند. یک روز بود که دولتهای عرب، صحبت کردن با اسرائیل، رابطه با اسرائیل و حتّی آوردن اسم اسرائیل را یکی از کارهای بسیار زشت می دانستند. اینها با مطرح کردن و پیش کشیدن این قضیه، آنها را یکی یکی از صفوف ملت عرب خارج کردند و بار را به گردن او انداختند. بتدریج کاری کردند که قبح این قضیه ریخت؛ حتّی دولتهایی که در مرزهای اسرائیل نیستند و هیچ خطر و ضرری هم از اسرائیل نمی بینند، در خانه خودشان نشسته‌اند و صحبت از مذاکره با اسرائیل می کنند! واقعاً چه لزومی دارد؟ اما می کنند؛ چون قبحش ریخته است. 3- هدف سوم این است که اصل مذاکره با ایران، برای امریکا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است... ابرقدرت، یعنی آن قدرتی که از همه قدرتهای سیاسی دنیا بالاتر است و می تواند اراده خود را بر آنها تحمیل کند... حال ابرقدرتی با این همه ادّعا، با این همه باد و بروت جهانی و سیاسی، یک جا هست که برایش ارزش و اعتبار و احترامی قائل نمی شوند؛ آن یک جا کجاست؟ جمهوری اسلامی ایران. برای آمریکا مهم است که ایران اسلامی که از روز اوّل به دلایل روشنی در مقابل امریکا ایستاد و تسلیم امریکا نشد و گفت که با امریکا مذاکره نمی کنم، حالا بگوید که بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاکره می کنیم! می گویند بفرما، ابرقدرتی کامل شد! این منطقه‌ای هم که زیر بار نمی رفت، زیر بار آمد؛ این‌جا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاکره برایشان خیلی مهّم است. 4- نکته دوم برای این‌که مذاکره با ایران برای امریکا اهمیت دارد، این است که حرکت جمهوری اسلامی و ملت ایران موجب شد که احساسات اسلامی در هر گوشه دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتّی در اروپا، مسلمانان با نام اسلام، احساسات اسلامی خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزه‌ای را به نحوی شروع کنند. اگر جمهوری اسلامی با امریکا پشت میز مذاکره بنشیند، آمریکاییها خیالشان از این جهت راحت می شود؛ به هرجایی در دنیا می گویند: شما برای چه تلاش می کنید؟ شما که مثل ایران نخواهید شد، به پای ایران که نخواهید رسید! هر چه بشوید، یک ملت و یک نظام و آن شکوه و شجاعت را که پیدا نخواهید کرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و این‌جا پای میز مذاکره آمدند؛ شما دیگر چه می گویید!؟ یعنی با تسلیم ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران به نشستن پای میز مذاکره با آمریکا، خیال آمریکا از بسیاری از این مبارزات دنیای اسلام آسوده خواهد شد. این سؤال امروز در ذهن بسیاری از مسؤولان کشورهای اسلامی و غیر اسلامىِ به اصطلاح خودشان جهان سومی وجود دارد و برای دستگاه آمریکا موجب زحمت جدّی شده است؛ خارج شدن از حالت تبعیت و تسلیم، به خاطر وجود جمهوری اسلامی، که جمهوری اسلامی هست، هیچ اعتنایی هم به امریکا نمی کند و آمریکا نمی تواند هیچ کار مهمّی با آن انجام دهد. چرا؛ گاهی اوقات هارت و هورت می کنند؛ مثلاً قانون «داماتو» یی می گذرانند، قانون هم بعد از چند ماه به خودی خود منسوخ می شود؛ کار اساسی نمی توانند بکنند. پس، چرا ما خودمان را بیخودی معطّل کردیم و اسیر امریکا شدیم؟ امریکا در پی یک جواب است؛ باید کاری کند که به آنها این‌طور تفهیم شود که: «دیدید، این محاصره اقتصادی و همین فشارهایی که ما علیه جمهوری اسلامی به خرج دادیم، بالأخره جمهوری اسلامی را هم خسته کرد و مجبور نمود که او هم بیاید و زانو بزند و از آن پایگاه و از آن گردن برافراشته‌ای که داشت، بناچار پایین آید!». این را به دولتهایی که پیرو و تابعش هستند، تفهیم کند که: «نخیر؛ این‌طور هم نیست که شما خیال کنید کسی که با ما نباشد، می تواند از آسیب در امان بماند. جمهوری اسلامی هم بالاخره مجبور شد بیاید»! اینها می خواهند با شایعه مذاکره جمهوری اسلامی - که بگویند جمهوری اسلامی تسلیم شد؛ طرف ما آمد و مجبور شد کنار بیاید و با ما مذاکره کند - این‌طور وانمود کنند که در این مصاف، بالاخره قطب اسلامی شکست خورد و مجبور به عقب‌نشینی شد و قطب استکبار در این مصاف پیروز گردید. بالاخره امریکا از این‌که شایع شود جمهوری اسلامی تسلیم شده است تا با آمریکا مذاکره کند و پشت میز مذاکره بنشیند - یعنی از حرفها و ادّعاهای خود نسبت به استکبار دست بردارد - بیشترین استفاده را می کند. آمریکایی ها مستکبرند. آدم مستکبر و دولت مستکبر، دنبال سبز کردن حرف خودش است. بنابراین، این‌طور نیست که رابطه‌برای کشور ما فایده‌ای داشته باشد؛ که اگر رابطه نباشد یا مذاکره نباشد، این مشکلات به وجود خواهد آمد و اگر این مذاکره و رابطه انجام شد، مشکلات از بین خواهد رفت؛ نه. نه امریکا برای ایجاد مشکلات آن‌چنان دستش باز است و نه رابطه و مذاکره این چنین معجزه‌گریای برای رفع مشکلات دارد. هیچکدام از اینها نیست؛ بسته به توان ملت است، بسته به عُرضه یک حکومت است، بسته به اقتدار و عزّت‌خواهی ماست که بتوانیم در مقابل امریکا بایستیم و برطبق اراده و برطبق مصالح کشورمان اقدام کنیم. رابطه و مذاکره، برای ملت ایران و برای نهضت جهانی مضّر است. اولین ضرر این است که آمریکایی ها با ورود در این میدان، این‌طور تفهیم خواهند کرد که جمهوری اسلامی از همه حرفهای دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدّس و دوران انقلاب صرف‌نظر کرده و گذشته است. اوّلین چیزی که امریکاییها ادّعا می کنند، این است. اوّلین مطلبی که در دنیا شایع می کنند، این است که انقلاب اسلامی تمام شد و پایان گرفت؛ کما این‌که هنوز هیچ چیز نشده، همین حرفها را زمزمه می کنند!»
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موضوع با شما موافقم که قصد آمریکا در مذاکره با انقلاب اسلامی همین است که جنابعالی و سایر اندیشمندان انقلاب اسلامی متوجه شده‌اند، ولی عنایت داشته باشید ما در شرایطی بحمداللّه هستیم که یقیناً آمریکا را ناکام خواهیم گذاشت و انقلاب اسلامی چهره‌ی دیگری از فرهنگ مقابل با استکبارش را به نمایش می‌گذارد. زیرا انقلاب اسلامی در سر تا سر جهان یک لحظه در دفاع از جریان‌های ضد استکباری کوتاه نیامده، درست در حین مذاکره با آمریکا در تقویت حماسه‌ی یمن نقش خود را بازی می‌کند که حیات خلوت سعودی بود. درست در حین مذاکره تلاش دارد کرانه‌ی باختری را مسلح کند و در قدس انتفاضه‌ی دوم را راه بیندازد. از طرفی ما باید جای این فکر را که مدعی است می‌توان در مذاکره با آمریکا مسائل انقلاب را حل کرد روشن می‌کردیم. فراموش نکنید ما در عین آن‌که از جهتی نسبت به انقلاب اسلامی در زمانِ «فانی» زندگی می‌کنیم و هر روز همان‌طور که در ابتدای سخن فرمودید با انواع ظلم‌ها و بی‌عدالتی‌ها روبه‌روییم، نسبت به انقلاب اسلامی در زمانِ «باقی» زندگی می‌کنیم و حقیقتی که انقلاب اسلامی در تاریخ ما وارد کرده و در ذیل نگاه قدسی در حال عبوردادن بشریت است از فرهنگ استکباری به حاکمیت مهدوی. نگاهی که شیعه در به میدان‌آمدنِ سقیفه داشت و سقیفه را همه‌ی اسلام ندانست. انقلاب اسلامی در «زمان باقی» با هدایت‌های رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» راه‌هایی را گشوده که مذاکره با آمریکا به محاکمه با آمریکا تبدیل می‌شود و با روشن‌شدن قصد ایران در عدم داشتن تسلیحات اتمی، این آمریکا است که در جای متهم قرار می‌گیرد و انقلاب اسلامی یک گام جلو می‌رود. عنایت داشته باشید ماوراء تبلیغات غربی، متفکران جهان حرف انقلاب اسلامی را به‌خوبی می‌فهمند و این متفکران هستند که راهنمای افکار مردمشان خواهند بود. اجازه بدهید از ذکر نمونه‌ها صرف نظر کنیم. موفق باشید
10578
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: عمده ترین دلیل روایی که برا اثبات ولایت فقیه استفاده میشه منقوله عمر بن حنظله می باشد. و حال آنکه امام صادق (ع) در این روایت از واژه «حاکم» استفاده کرده و نفرموده او را ولی خود قرار دهید. و اگر منظور حضرت ولایت داشتن آن شخص بود باید لفظ مربوط به آن استفاده می شد. با این تعبیره امام (ع)، حکومت اسلامی و حاکم اسلامی را می شود ثابت کرد اما «ولی فقیه» را خیر. زیرا شخص می تواند در عین حالی که حاکم اسلامی است «ولی» نباشد. لطفأ جواب علمی و قانع کننده با توجه به روایت بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» معتقدند موضوع ولایت فقیه یک موضوع کلامی است و به همان دلیل که ضرورت امام را بعد از نبی اثبات می‌کنیم، ضرورت ولایت فقیه را در زمان غیبت باید ثابت کنیم که بنده در آخرین قسمت کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» دلایل آن را آورده‌ام. موفق باشید
10549
متن پرسش
آیا می توان گفت این مذاکرات همان پیچ تاریخی است که مقام معظم رهبری می گویند. برای نهادینه کردن آزاد اندیشی درخود و جامعه چه باید کرد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان دارد چنین باشد، عمده نوع تعاملی بود که تیم مذاکره‌کننده باید داشته باشند که در آن تعامل روحیه‌ی استکباری غرب به رسمیت شناخته نشود. رسالت انقلاب اسلامی نفی روح استکباری غرب است. در آزاد اندیشی باید سخن مخالف نظر خودمان را خوب بفهمیم و تا آن‌جا که وجوه حقی در آن می‌بینیم آن سخن را به رسمیت بشناسیم و در نقد قسمت‌های باطل آن اندیشه نیز انصاف به خرج دهیم. موفق باشید
10473
متن پرسش
بسم الله با سلام خدمت استاد گرامی: امام خامنه ای در طول چند سال گذشته چندین بار بحث فرآیند تکامل انقلاب اسلامی که منجر به تمدن بین المللی اسلامی می شود را مطرح فرموده اند. از محضر جنابعالی درخواست دارم این فرآیند رو به نحو مبسوط (در قالب سخنرانی و یا هرطور که صلاح می دانید) تشریح بفرمایید. بنده مباحث تمدن اسلامی حضرتعالی را خیلی مطالعه کرده ام و بسیار بهره بردم. اما به نظرم رسید طرح موضوع تمدن اسلامی در قالب فرآیند مطروحه توسط امام خامنه ای افق و مسیر تحقق تمدن اسلامی و بلکه رویکرد کلیه فعالیت های جوانان دغدغه مند را روشن تر خواهد کرد. به نظر حقیر باید به این فرآیند اصالت داده شود. تاریخ برخی از سخنرانی های مربوطه امام خامنه ای: 12/9/1379 21/9/1380 8/6/1384 24/7/1390
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابی تحت عنوان امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه در دست چاپ دارم که فکر می‌کنم بر اساس جواب به همین نیاز تنظیم شده، إن‌شاءاللّه مفید افتد. موفق باشید
10432
متن پرسش
با سلام: به لطف خدا عاشق و مطیع امر ولایت فقیه هستم اما گاهی اطرافیان شبهاتی در رابطه با ولایت فقیه مطرح می کنند که نمی توانم جواب بدهم از جمله که چرا ولایت فقیه وظیفه اجرایی ندارد یا چرا در برابر این همه بی قانونی و.... سکوت می کنند لطف بفرمایید چگونه می توانیم به طور کامل مباحث ولایت فقیه را کار کنیم؟ با تشکر. التماس دعا استاد عزیز
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایطی که امور اجتماعی با گستردگی خاصی وارد تاریخ ما شده و مردم از طریق دولت‌ها کارهای خود را انجام می‌دهند و مثل قبل نیست که عموم کارها توسط مردم انجام شود و امام فقط رهنمود بدهند، در این شرایط عاقلانه آن است که ولیّ فقیه در عین نظارت کلّی خود را درگیر امور اجرائی با این گستردگی که دارد نکند. موفق باشید
10409
متن پرسش
نه اینکه من از وجود جریان ها و حرکات بدآموز در میان جوانان بی اطلاع باشم؛ نه، من می دانم چه می گذرد، اما در زیر این کفها و گل و لای ها، من جریان عظیم و خروشان نجابت و دیانت و اصالت و نورانیت را هم مشاهده می کنم. (امام امت، حضرت آیت ا... خامنه ای)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از جمله‌ای که از رهبری عزیز فرستادید. خدا کند همه‌ی ما نگاه‌هایمان به نگاه رهبری نزدیک شود. موفق باشید
10419
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز با توجه به پاسخ شما به سوال (10307) که یکی از کاربران پرسیده بود و تحت عنوان (کربلا و نجات انسان‌ها از زیر خروارها گناه) در بخش یادداشت ویژه انتشار یافته ابهاماتی برایم وجود داشت که در ادامه مطرح می کنم. 1- اول آنکه فرمودید: (زمانه زمانه‌ی گناه‌آلودی است و این آخرین تیری است که شیطان آخرالزمان از ترکش خود رها کرده و بعد از مدتی می‌بینی به‌خود آمدی.) منظور از این به خود آمدن چیست و چگونه اتفاق می افتد. چراکه هرگنه کاری که محبتی از اهل بیت علیهم السلام در دل داشته باشد پس از آنکه آتش غضب و شهوت فرو نشست و غفلت زایل شد به خود می آید اما آن لحظه به خود می آید که در اثر گناه همه چیز خودش را از دست داده و اگر دوباره شروع کند بازهم ممکن است به غفلت و معصیت دچار شود. از همین رو خواستم بدانم منظورتان از اینکه فرمودید: (بعد از مدتی می‌بینی به‌خود آمدی.) چیست. این چگونه به خودآمدنی است و چگونه اتفاق می افتد؟ یا یک بیداری پایدار است؟ و ممکن؟ 2 - دوم اینکه فرمودید: (اگر کسی با دشمنان اسلام فرسنگ‌ها همراه بود و تنها یک قدم تا انتهای راه مانده، اگر در آخرین قدم نیز برگردد می‌تواند در صعود به اشخاص درجه‌ی اول برسید و همراه حبیب بن مظاهرها شهید شود... در همراهی با سفلگان هر قدم که برداری جذبه افزون می‌گردد و جرأت برگشت را به‌کلّی از انسان می‌گیرد. پس تو نیز هنگامی که سقوط از حدّ گذشت، به کناری برو و در کار خود بیندیش و به آخرین منزلی که در این راه می‌رسی فکر کن و این شهیدان را از نظر دور مدار تا معلوم شود جای ناامیدی نیست) لطفا توضیح دهید منظور از این همراهی و بازگشت چیست؟ در تاریخ و زمانه ما که عده ی زیادی از جوانان و نوجوانان در لجنزار ترویج فحشا گرفتار شده اند و متاسفانه نوجوانان ما بهترین لحظات زندگی خود را این روزها در دام این مفاسد سپری می کنند چگونه باید بازگشت از این راه و به حبیب بن مظاهرها رسید؟ منظورتان از سفلگان چه کسانی است؟ و چرا همراهی با آنها جذبه افزونی دارد؟ 3- سوم اینکه فرمودید: (این شهیدان به ما می‌گویند: وقتی امام حسین(ع) مدّ نظرها باشد و تاریخِ دفاع از انقلاب اسلامی ظهور کند، با یک حرکت معقولانه می‌توان از زیر خروارها گناه به‌در آمد و در هیچ حالی نباید از دست‌یابی به اهداف مقدس مأیوس شد حتی اگر در لشکر یزید باشی.) لطفا در مورد این حرکت معقولانه بیشتر توضیح دهید. منظورتان از یک حرکت معقولانه چیست؟ این چه حرکتی است که ما را ناگهان از زیر خروارها گناه نجات می دهد؟ درحالی که بسیاری از جوانانی که در دام گناه افتاده و از خود ناراضی هستند از این شکایت می کنند که هرچه قدر از گناه فاصله می گیرند دوباره با یک فرصت و پیش آمد به آن برمی گردند و یا به آن عادت کرده اند؟ 4- چهارم اینکه فرمودید: (از آن‌جایی که نفس امّاره را باید کشت و با نظر مبارک اولیاء الهی به‌خصوص حضرت سیدالشهداء(ع) این کار ممکن است، باید به طریقی نظر مبارک حضرت را جلب کرد تا ما مالک نفس خود شویم و راه عبودیت پیش گیریم و اشک بر اباعبداللّه(ع) وقتی با نظر به مقام حضرت باشد، کارها خواهد کرد.) در اینجا دو سوال مطرح است. اول آنکه این طریقی که فرمودید، در زمانه ما و با توجه به وضع حال بسیاری از این نوجوانان و جوانان که به دنبال راه نجاتی می گردند چیست؟ و اگر اشک می توانذ کارها کند پس چرا می بینیم که عده ای از این جوانان با آنکه شبهای محرم در عزاداری شرکت می کنند و اشک برای سیدالشهدا (ع) می ریزند ولی در همین ایام هم ممکن است باز هم گناهان خود را دنبال کنند و تکرار نمایند؟ در پایان اینکه همواره در همه مجالس ما را نهیب می زدند که شما از خودتان و این همه گناهی که کردید خجالت بکشید، در مناجاتشان می گویند: من که این کار را کردم یا آن کار را کردم و آنقدر همه ی گذشته جلوی چشم انسان مجسم می شود که باورش نمی شود حضرت سیدالشهدا علیه السلام به او هم نگاهی بکند. دائم به خودش می گوید آخر امام حسین علیه السلام به آدمی مثل من چکار دارد؟ من باید بروم با همین خجالت و شرمندگی بمیرم. واقعا هم احساس شرم می مند اما شرمی که با یاس همراه هست. حالا شما آمدید و می گویید امام حسین علیه السلام با دلسوزی تمام آمده دنبال شما. شما که دلتان اباعبدلله را می خواهد ولی جرات نمی کنید شما بروید به سویش. می گویید ما هم می توانیم با این همه گناه برگردیم و یار اباعبدلله باشیم آن هم در مقام بهترین یارانشان. فرمودید این دیوار عصمتی که به دور شهدا کشیده اید اجازه نمی دهد تا صدای دلسوزانه اباعبدلله را بشنویم. حالا برای ما روشن کنید که با این امیدی که اکنون به دستگیری و نجات پیدا کرده ایم و با این گمانی که می بریم که سفینه النجات هستی برای ما هم جایی در رکاب خود تدارک کرده است، چه باید بکنیم تا همانگونه که فرمودید این دام ها و غل و زنجیرهای گناه و شهوت و غضب و نکبت را از دست و پای خود آزاد کنیم و در هوای عشق و ارادت و محبت به اباعبدلله تا پای جان غلام حلقه به گوش ایشان بمانیم؟ چگونه قدم برداریم و انتخاب کنیم و آن حرکت معقولانه را انجام دهیم تا مطمئن باشیم برای ابد از این دام های حیله گر مکار رهایی یافته ایم و شیطان و هوای نفس نخواهد توانست برای ما جلوه کند و برما چیره شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا لازم است عرض کنم این متنی که روی سایت مطالعه فرمودید متنی بود که بنا بود در روز شنبه 08/10/ 93 بر اساس آن صحبت کنم که بحمداللّه این کار انجام شد و امید است در شرح آن متن در آن سخنرانی سؤالاتی که داشته‌اید برطرف شده باشد 1- منظور از گناه‌آلوده بودن زمانه آن است که دنیای استکبار که حیات خود را در نفی ارزش‌های الهی می‌داند چهارصد سال است زمینه را برای رواج گناه فراهم کرده و این سال‌ها آن را به اوج رسانده به طوری که اگر تا دیروز در پشت پرده این‌کار را رواج می‌داد، امروز علنی کرده و همین امر موجب می‌شود که مردم به آن فکر و فرهنگ پشت کنند و زندگی دیگری را انتخاب نمایند و در آن حال شما با فضای دیگری روبه‌رو می‌شوید که در آن فضا به جای سبقت به سوی گناه با سبقت به سوی پاکی و طهارت روح روبه‌رو می‌شوید و این خیلی دور نیست 2- ما سال‌ها است با فرهنگ ظلمانی غرب همراهی کردیم در حدّی که تفکر و سبک زندگی ما تماماً غربی شده، مثل کسانی که در فرهنگ اموی پروریده شده بودند، حال با ظهور انقلاب اسلامی و احیاء روح حسینی باید منتظر بود که این ملت مثل همان‌هایی که از لشکر عمرسعد به امام حسین«علیه‌السلام» پیوستند، به معنای حقیقی به انقلاب اسلامی و به رهبری آن رجوع کنند و این خیلی دور نیست 3- حرکت معقولانه که در مقابل ملت‌های ما است یک جمع‌بندی تاریخی است که به خود می‌آیند که باید با تمام وجود به زندگی دینی رجوع کرد و مطابق عقیده‌ی دینی خود زندگی را شکل دهیم که در مقاله‌ی « کربلا و افقی که باید در پیش رو قرار دهیم» عرایضی در این مورد شده 4- مگر بنا است اگر با اشک و عزاداری، امام حسین«علیه‌السلام» نظر مبارکشان را بر ما انداختند و مزه‌ی دین‌داری را به جان ما چشاندند، شیطان بی‌کار بنشیند؟! دوباره شیطان از زاویه‌ای دیگر وارد می‌شود و دوباره امام حسین«علیه‌السلام» ما را دستگیری می‌کنند تا ما به آن جمع‌بندی تاریخی برسیم که من به آن بسیار امیدوارم و در آن جمع‌بندی تاریخی است که یک‌مرتبه شما می‌بینید همان‌طور که نظام شاهنشاهی پس از پنجاه سال تبلیغ برای فاسدکردن ملت، ملت حسینی با روبه‌روشدن با پیام حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به خود آمدند و پنجاه سال تبلیغات را زیر پا گذاردند؛ ما باید نسبت به حرکت سیدالشهداء«علیه‌السلام» ساده نگذریم و به این سفینه‌ی نجات با امیدواری تمام نظر کنیم. موفق باشید
10402
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی ها شبهاتی مطرح می کنند و می گویند: در صدر اسلام چنین نبود که مثلا ما در یک کشوری یک رهبر دینی و در کنارش رئیس جمهور هم داشته باشیم (مثل کشور خودمان) و می گویند که در زمان حضرت علی علیه السلام ایشان هم رهبر دینی بودند و هم رئیس حکومت آن زمان. می خواهم بدانم نظر شما در این رابطه چیست؟ و آیا مصداقی سراغ دارید که مانند جمهوری اسلامی ایران در زمان ائمه معصومین علیه السلام، جامعه ی آن زمان هم رهبر داشته باشد و هم رئیس جمهور؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» می‌فرمایند ما اصول را می‌گوییم، شما بر اساس شرایطِ خود، آن را تنظیم کنید. می‌فرمایند: «عَلَیْنا بِالْقاءِ الْاصُول وَ عَلَیْکُمْ‏ بِالتَّفْریع‏»؛ یعنى بر ماست که اصول را بگوییم و بر شماست که حول آن اصول، مسائل را مطرح کنید. حال باید ببینیم در این شرایط تاریخی چگونه باید آنچه در آن زمان آن‌ها عمل می‌کردند را ما در جامعه‌ی امروز خود پیاده کنیم. عقلاء قوم به چنین نتیجه‌ای رسیدند که شما در آرایش سیاسی جامعه در حال حاضر مشاهده می کنید. اگر فردا شکل برتری ممکن شود آن را عمل می‌کنند. آیت اللّه مشکینی«رحمة‌اللّه‌علیه» در بحث ولایت فقیه‌شان در این مورد نکات خوبی دارند. موفق باشید
10388
متن پرسش
با سلام: در برخی از مجالس عزاداری دیده می شود که هنگام سینه زنی، در کنار ذکر برخی از مصائب امام حسین (ع)، درباره مقام معظم رهبری نیز اشعاری خوانده شده و برای آن اشعار نیز سینه زنی می شود. نظر شما در این مورد چیست و آیا می شود درباره افراد دیگر نیز شعر خواند و سینه زنی کرد یا خیر؟؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آن اشعار دیده شود که آیا باز رجوع‌اش به مقام منیع عاشورا است و مظاهر آن را نشان می‌دهد یا نه؟ کاری که ما در نسبت بین شهدای انقلاب اسلامی و شهدای کربلا می‌کنیم خوب است همان‌طور اگر نسبت بین شهداء با امام حسین«علیه‌السلام» را امروز در نسبت بین یاران انقلاب با مقام معظم رهبری بدانیم خوب است. موفق باشید
10376
متن پرسش
سلام:خسته نباشید. من می خواستم این سوال رو رودر رو از شما بپرسم اما نشد. می خوام بدونم تکلیف ما در وضع فعلی برای مبارزه با داعش چیه؟ این تکلیف به گردن من هست که در جبهه نبرد با دائش حضور داشته باشم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بحمداللّه ما در زیر سایه‌ی رهبری عزیز به عنوان نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» زندگی می‌کنیم باید گوشمان به دستورات ایشان باشد، تکلیف ما را ایشان تعیین می‌کنند، فعلاً نخواسته‌اند نظام اسلامی مستقیما جبهه‌ای در مقابل داعش باز کند. موفق باشید
10358
متن پرسش
با عرض سلام و احترام: با خواندن این جمله : «فراموش‌کردنِ هدف اصلی دین‌داری، کار را به شهادت اولیاء الهی کشاند»، سر جایم خشک شدم. واقعا فراموش کردن هدف اصلی دین داری کار را به شهادت اولیای الهی می کشاند؟؟ از کجا معلوم؟؟ یعنی نمی شود من هدف اصلی دینداری رو فراموش کنم ولی به شهادت اولیای الهی منجر نشود؟؟ مثل خیلی آدم های معمولی که نه دینداری می کنند نه در قتل امام شرکت می کنند؟؟ اگر این جمله درست باشه همون بهتر که خلق نمی شدیم چون از پس دینداری بر نمی آییم. ( چه جالب ، باورم نمی شود دارم با استاد طاهرزاده صحبت می کنم و شما برای شنیدن حرف من وقت می ذارین!) چه قبلا که خیلی فضای معنوی داشتم چه الآن که تهی از معنویت هستم به "یا لیتنی کنت ترابا" رسیدم. استاد عزیز کار ما از گناه و توبه و این چیزها گذشته، برای همین به کربلا به عنوان رهایی از خروارها گناه، نظری ندارم و اون متن رو نخوندم. سال ها توبه کردیم. چی شد ؟! به یار نرسیدیم. یعنی کربلا نمی تواند راهی پیش پای من بگذارد که یهو همه چی تغییر کنه و بنده ی خدا بشیم؟؟ بالاخره کی قراره مولایم دست من را بگیرد تا ملاقاتش کنم؟؟ یعنی امام (ره) که راه رو برای 300000 شهید گشودند، فکری به حال ما نکردند که نخواهیم سال ها توبه کنیم و تغییری نکنیم؟؟ مثل اینکه کسی مریض باشه و هی دارو مصرف کنه تاخوب بشه و این دور هی تکرار بشه. بالاخره کی قراره در سلامت به سر ببریم؟؟ اصلا نکند عرفا یا حتی امام (ره) ، به ما آدرس غلط دادند که لقمه را دور سر خود می چرخانیم؟؟ به همین سادگی 9 سال از تحولم می گذرد. 9 سال است که توبه می کنم و مسیری تکراری رو می روم، گاه در اوج معنویت و گاه در حضیض گناه. یعنی شما هم سال ها توبه کردید تا به یقین رسیدید؟؟؟ هرچند 9 سال سرگرم شدن به توبه و ... بهتر از اینه که در گناه غوطه ور بشیم ولی واقعا راه رسیدن به مولایمان چیست؟؟، 26 سالمه، حس می کنم صدای پای میانسالی و پیری می آید. انگیزه ای برای توبه و استمرار در آداب و ... نیست. فکر نمی کنم شما هم اگر بودید با این حرفها و با توبه ها و شب بیداری ها و معارف و انقلاب و ... به جایی می رسیدید. معلوم نیست شما چه طوری به اینجا رسیدید. چون نفس آنقدر قوی است که از هر طرف بخواهی مقابلش بایستی، خیلی بدتر آدم رو زمین می زنه. جهاد با نفس کار بشر نیست و بلاشک به افراط و تفریط منجر میشه. از طرفی آگاهی ها که بالا میره دیگه نمی تونیم خودمون رو به هیچ استاد سلوکی بسپریم چون یک استاد همه ی نیازهای ما رو پاسخ نمی دهد و نسبت به اساتید سلوک و روش سلوکی سوال دارم، و آنقدر این اساتید محترم اند که نمی شود به یکی محدود شد. چه باید کرد واقعا؟؟ یعنی امام حسین (ع) و کربلا حرفی برای من و امثال من ندارند؟؟ درست است که لیاقت ندارم، ولی این همه شهید کربلا هیچ کدام ما رو به مهمانی خدا دعوت نمی کنند؟؟ به خدا دلم می خواهد ولی چرا همه ی اولیاءالله من رو تنها گذاشتند و خودشون در محفل یار جمعند؟؟ یعنی دلشون برای من نمی سوزد و اشکی برایم نمی ریزند؟؟ یعنی سال ها می گذرد و شهدا سراغی از من نمی گیرند؟؟ یعنی مولایم و امامم به بدبختی ما رحم نمی کند؟؟ یعنی اشکهایم به زمین می ریزد و از زمین گلی نمی روید؟؟ یعنی مولایم حاضر نیست حداقل بیاید تا باهم گریه کنیم؟؟ هر گاه جمله ای می خوانم که مثلا فلان عبادت یا ریاضت، فلان نتیجه ی معنوی رو داره، بی اختیار می دوم به سراغ آن کار ولی بعد از چند ثانیه به خود می آیم که تا کی می خواهی بدوی؟؟ یادت رفته چقدر دویدی و جز افراط و تفریط کاری ازت برنیامد!! أین الحسن و أین الحسین؟؟ أین ابناء الحسین؟؟ شما چی شد که بارتون رو بستید استاد؟؟ یهو شد؟؟؟؟؟ خودتون متوجه شدید که چی شد یا نه؟؟؟؟؟ کاش شهدا ما رو لایق می دونستن که حداقل بگن چی شد که شهید شدن؟؟ کاش حداقل می گفتین اونجا چه خبره و چرا بعضی ها رو راه می دن؟؟؟ اصلا نمی خواد جواب بدین. خیلی معذرت می خوام از این بی ادبی ، ولی شما ما رو درک نمی کنید و به سوالات ما به صورت فرمایشی نگاه می کنید و فکر می کنید اگر از خودتان بگویید نفسانیت دارید و این دست سوالات رو با جوابهای صوری و فرمایشی پشت گوش می اندازید... آخه چه ربطی داره، ما که می دانیم همه چیز دست خداست و بندگان خدا هیچ کاره اند. ولی بالاخره بگین که چطور بنده ی خدا شدید... و چگونه و چندساله بار خودتان را بستید؟؟؟ سالهاست از اینکه «چه شد که کار به قتل حسین رسید» نوشته اید، برای یکبار هم که شده از این بگویید که «چه شد کار به یاری حسین (ع) کشید؟». از اینکه حرف من رو شنیدید سپاسگزار و گریانم. یا حق.
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به فرهنگ به شهادت رساندن اولیاء الهی نظر کرد که چگونه هیچ چیز را مقدس نمی‌دانند و فقط ظاهر دین برایشان ملاک است و این همان فراموش‌کردنِ هدف اصلی دینداری است در حالی‌که هدف دینداری قرب است، حال اگر رویکرد انسان چنین باشد، اولیاء در مقابل‌اش مقدس می‌شوند و احترام آن‌ها مدّ نظر قرار می‌گیرد و حسین«علیه‌السلام» به قتلگاه نمی‌رود. می‌گویید نکند عرفا و یا حضرت امام به ما آدرس غلط داده‌اند که هنوز به آنچه باید برسیم نرسیده‌ایم؛ آیا اگر امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نبود هرگز گناه برایت معنا داشت که توبه ظهور کند؟ آری بنده همچنان در توبه‌ام و با نظر به افقی که حسین«علیه‌السلام» می‌نمایاند زمین‌خوردن‌های خود را می‌فهمم. فراموش کرده‌ای در فضای گناه آلود قرار داری، نه آن‌که گناه را انتخاب کرده‌ای؟ این را «مکر لیل و نهار» می‌گویند. تصوری که باید امروز از خوب‌شدن داشته باشید نباید در گذشته جستجو شود. خوب‌های زمان ما یعنی شهداء مثل همین جوانان بودند که روی دل به رهبری دارند ولی بعضاً گرفتار گناه می‌شوند بدون آن‌که به آن گناهان راضی باشند. شما اولیاء الهی در این تاریخ را در جمال شهدایی بنگرید که چنین بودند که عرض کردم. نخواهید مثل عرفای گذشته باشید که اصلاً در فضای گناه‌آلود به‌سر نمی‌بردند. چرا گمان می‌کنید نمی‌شود مثل شهید چمران و باکری شد با همه‌ی خوبی‌هایشان و آن‌همه شیطنت‌هایی که به اقتضای شرایط ظلمانی" مکر لیل و نهار" بدان گرفتار بودند؟ شهدا همه‌ی حرف‌شان را با همه‌ی ابعاد زندگی یعنی با خوبی‌ها و بعضاً لغزش‌هایشان برای ما زدند، ولی ما آن‌ها را در قاب شیشه‌ای عصمت گذاشته‌ایم تا حرفشان را نشنویم، گویا فکر کرده‌ای بنده در این تاریخ به آن معنایی که افراد را در قاب عصمت قرار داده‌اید بار خود را بسته‌ام و چون شما چنین نکرده‌اید پس وضع‌تان خراب است. وضع‌تان از این جهت خراب است که تاریخ خود را نمی‌شناسید تا صدای حسین«علیه‌السلام» که امیدوارانه دارد با همین شماها گفتگو می‌کند بشنوید. حرّ به گناهان خود که در فضای امویان گرفتار آن بود نگاه نکرد و در نتیجه صدای حسین«علیه‌السلام» را شنید و تا قله‌ی انسانیت صعود کرد، در آن حدّ که عرفای بزرگ به آستان‌بوسی‌اش می‌روند. چرا متوجه نیستید حسین«علیه‌السلام» با شما در زیر خروارهای گناه تان سخن می‌گوید و ماوراء سدّ نفوذناپذیر مدرنیته گفتگوهای مهرآمیز با شما دارد؟ چرا افتادن‌هایت را می‌بینی ولی بلندشدن‌هایت را نمی‌بینی؟ مقاله‌ی «عظمت کربلا در نجات انسان‌ها از زیر خروار ها گناه» را در این رابطه در روزهای آینده کامل می‌کنم و در رابطه با حرّ نوشته‌ای تنظیم شده و بر روی سایت قرار دارد که معلوم می‌کند معنای نجات در این زمانه در زیر سایه‌ی حسین«علیه‌السلام» چگونه است و چرا با این‌که حسین«علیه‌السلام» این‌همه شما را نجات داده، خود را درست نمی‌بینید و با نگاه انتزاعی هدایت را دنبال می‌کنید و نه با نگاه وجودی و تشکیکی. به گفته‌ی مرحوم فیض کاشانی: "گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی/ گفتم ز غم خمیدم گفتا خمیده باشی. گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی/ گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی. گفتم ز خود بریدم آن باده تا چشیدم/ گفتا چه زان چشیدی از خود بریده باشی. گفتم لباس تقوی در عشق خود بریدم/ گفتا به نیک نامی جامه دریده باشی. گفتم که در فراقت بس خوندل که خوردم/ گفتا که سهل باشد جورم کشیده باشی. گفتم جفات تا کی گفتا همیشه باشد/ از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی. گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد/ گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی. گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن / جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی. گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی/ گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی. خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی/ کار تو فیض اینست خود را ندیده باشی". موفق باشید
10349
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه هر عارفی می تواند با توحیدی کردن قلب خود، آماده ظهور حقیقت حضرت حجت (عج) در قلبش باشد، پس جامعه نیز می تواند با توحیدی کردن خود شرایط را برای ظهور حقیقت مهدوی آماده کند. حال سؤال بنده اینجاست که با ظهور حقیقت امام زمان، دیگر چه نیازی به ظهور صورت بشری ایشان است. و به تعبیری دیگر همانگونه که حقیقت ایشان (و نه صورت بشریشان) در قلب مومن ظهور می کند، در جامعه نیز بعد از ظهور حقیقتشان دیگر چه نیازی به ظهور صورت بشری ایشان است؟؟!! با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! این چه حرفی است که می‌زنی؟! آیا می‌توانستیم بدون نظر به سیره‌ی مبارک حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که پرتوی از انوار مبارک حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است، تا این‌جاها بیاییم؟ با ظهور سیره‌ی مبارک مولایمان بسیاری از حرف‌های گفته نشده ظهور می‌کند. حقیقتاً باید گفت: «ای لقای تو جواب هر سؤال / مشکل از تو حل شود بی قیل و قال». خدایا بر ما منت بگذار که قلب مبارک امام زمان را از ما راضی گردان و فرج مبارک او را تسریع فرما. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!