بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ولایت فقیه

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28178
متن پرسش
سلام علیکم: آقای مهدی نصیری در کتاب اخیرشون بنام عصر حیرت، مطالبی مطرح شده است بصورت ویژه تمدن سازی پیش از ظهور حضرت ولیعصر (عج) و در عصر فعلی که مدرنیته حاضرست را بلند پروازی و امری غیر لازم و حتی هزینه زا برای انقلاب و نظام می‌دانند. ایشان بعلت غیبت و عدم دسترسی به امام معصوم و ولایت او بصورت ظاهری و عمومی همچنین اختلاف فقها و مجتهدان در استنباط احکام شرعی، مباحث کلامی و فقهی و احادیثی را بصورت زیادی می آورند و آنها را دلایلی بر عدم لزوم و تکلیف مومنین برای بنای تمدنی پیش از عصر ظهور می‌دانند و معتقدند عصر غیبت، عصر فروبستگی و حیرانی و محدویت مومنین است و البته معتقدند اقدام امام برای انقلاب یک اقدام درست جهت حفظ کیان دین بود ولی به معنای لزوم تمدن سازی نیست بلکه باید تا حد ممکن یکسری اصلاح گری در حد توان انجام داد و تمدن سازی و تلاش برای ساخت تمدن را یک اقدام غیر ضروری و هزینه زا برای انقلاب می‌دانند که به مقبولیت عمومی نظام و انقلاب ضربه می‌زند و باید تا حد ممکن تساهل داشت و در سطح خانواده ها هم اگر اختلافاتی پیش می آید و گرایشهای مدرن و نه چندان مقیدانه به شرع دیده شد، با آنها مدارا کرد و برایشان دعا کرد و تسامح را پیش گرفت و عقلانیت حکم می‌کند باید فعلا از ابزارهای مفید و تجارب بشری جهان برای تقویت کارآمدی استفاده کرد و منتظر وضع موعود ماند و رویاهای بزرگ را رها کرد. البته ایشان مدرنیته را هم مشکل دیگر می‌دانند که شوره زاری تمدنی ایجاد کرده است و مانعی برای برقراری جامعه وحدانی است و نیازها و ساحاتی که بسیاریشان کاذب است را برای بشر ایجاد کرده که دین برای آنها برنامه نمی‌تواند بریزد و البته به نظر آقای نصیری لازم هم نیست دین برای آنها حرفی بزند چون نیازهای دست ساخت مبانی معرفتی و سیاسی مدرنیته است و خودش یک شوره زار تمدنی است و بعید است بتوان در این فضا با ابزار و نیازهایی که مبدا آن مدرنیته است، بتوان شریعت را بصورت جامع در تمام زیرنظام ها و ابعاد و ساحت ها و فضاهای زندگی کنونی بشر پیاده کرد. من خودم بشدت منتقد این دیدگاه عصر حیرت آقای نصیری هستم و شاید نوعی دیگر از قبض و بسط شریعت آقای سروش باشد البته با این تفاوت که آقای سروش ذات دین را دارای این محدودیت می‌داند ولی آقای نصیری، عصر غیبت و عصر مدرنیته را باعث ایجاد محدودیتهایی می‌دانند. خواستم از حضرتعالی بعنوان استاد خود و شخصی که دغدغه مند در عرصه تمدن نوین اسلامی-انقلابی هستید و در تبیین اندیشه حضرت آقا (حفظه الله) در راستای تمدن نوین اسلامی هستید این مطلب را بپرسم و درخواست کنم لطفا نظرتان را در این باب و این مباحث عصر حیرت آقای نصیری، بفرمایید. با تشکر و عرض ارادت فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهم رفته در جریان نگاه آقای نصیری هستم. مصاحبه‌ی ایشان و آقای علیزاده را هم دیدم. نگاه ایشان، نگاه یک شخص نیست، نگاه آنهایی است که در رابطه با شریعت الهی معتقد به تدبّر در متون دینی و تفکر نسبت به آن‌ها نیستند. بیشتر عقل خود را تعطیل می‌کنند و به سوی دین می‌روند. و مخالفت ایشان با فلسفه و عرفان از این جنس است و حتماً چنین نتایجی را به همراه دارد خیلی شبیه توصیه‌ای است که می‌گوید: «چراغ خرد خاموش کن». و عملاً نوعی بریدگی در مقابل تمدن غربی برای ایشان پیش آمده است، ولی با ادبیاتی که در آن ادبیات، حرف‌های خوبی زده می‌شود که مثلاً ما نباید با مخالفان تندی می‌کردیم و یا تندی بکنیم. ولی این سخنان، با زیربنایی که امثال مقام معظم رهبری می‌گویند، فرق دارد. زیرا رهبری برای سعه‌ی انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی چنین راه‌کاری دارند که لازم است. موفق باشید  

28177
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز با توجه به مباحث تمدنی که در کتاب تمدن زایی شیعه داشتید، یک مبحث برام ایجاد شد. این نکته رو میشه بحران تمدنی ایران معاصر و جهان اسلام در یک قرن اخیر دانست که در مواجهه با تمدن مدرن و مظاهر آن، به رویکرد ترکیب و گزینش گری روی آورد به نحوی که این تفکر جا افتاد که خب مدرنیته که تمام جوانبش بد نیست و سراسر غیر دینی نیست بلکه جنبه های خوبی هم دارد باید محاسن تمدن مدرن رو بگیرد و معایبش را حذف کند و این محاسن تمدن مدرن رو ضمیمه میراث اسلامی و بینش دینی خود کنند تا به یک وضع درست و عقلانی و صحیح در جامعه و تمدن رسید و واقعا یک گزینش گری و تذبذبی بود که برای ما بحران تمدنی ایجاد کرده است. و این وضع در سطح عالم اسلام و در درجات و ساحت هایی هم در کشور ما با وجود اینکه قلب تپنده انقلاب تمدن ساز معاصر و آغازگر عصری مقابل تمدن مدرنیته بود، وجود دارد و به نظرم ما رو درگیر تذبذب تمدنی و هویتی کرده است و شاهدیم الگوهای توسعه و جامعه سازی مدرن ضمیمه الگوی اسلامی می‌شود، نهایتا هم یک آشوب ایجاد می‌کند کما اینکه در الگوهای اقتصادی و مدیریت شهری و حتی تعلیم و تربیت ویژه در آموزش و پرورش می بینیم این ترکیب و تذبذب ما رو در برگرفته و مشخص نیست در الگوی انقلاب اسلامی می‌خواهد ریل گذاری شود یا لیبرال دموکراسی بلکه در یک وضع ترکیبی و گزینش گری گویی بینشها و ریل گذاری ها دیده می‌شود. حال راه حل گذار از این تذبذب و ترکیب گری چیست و چگونه می‌توان در راستای انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی طراحی انجام داد به نحوی که نه رویکرد سلفی ها و نه سنت گرایان را دنبال کنیم و نه رویکردی که تمدن سازی در عصر غیبت و حضور مدرنیته را بسیار بعید می‌داند و به حفظ بنیانهای اعتقادی در کنار استفاده اکل میته از مظاهر تمدنی مدرن قائل است و معتقدست تمدن نوین اسلامی بلند پروازی است که به اعتبار و مقبولیت انقلاب ضربه می‌زند و اساسا در عصر غیبت و شرایط فعلی ممکن نیست و نه رویکردمان همان رویکرد هلند و ژاپن اسلامی شود که دین را در نظام و مختصات مدرن تعریف می‌کند و به تعبیر حضرتعالی در کتاب مبانی معرفتی مهدویت، می‌خواهد قرآن را در خدمت اهداف لیبرال دموکراسی ببرد و از قرآن فرهنگ مدرنیته را استخراج کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایط بسیار حساسی قرار داریم. با تجربه‌ی راه‌هایی که رفته‌ایم و موفق نبوده‌ایم، روبه‌رو هستیم. در تعبیر مقام معظم رهبری فرمودند به جای تحول، بعضاً گرفتار استحاله شده‌ایم و از هویت خود و داشته‌هایمان محروم گشته‌ایم. هنوز بنده بر روی نظر به جهان دیگر که جهانی است بین دو جهان، تأکید دارم که البته کار آسانی نیست. موفق باشید

28111
متن پرسش
سلام علیکم: استاد گرانقدر بنده مقاله «قرارگرفتن در بود تاریخی خود» را از شما خواندم. آنچه نتیجه گرفتم درست است؟: ۱. در این تاریخ احادیثی چون «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» بیشتر از قبل می‌درخشند چراکه تاریخ کنونی شرایطی را ایجاد کرده است که مردم در آن باید با دیدن حقیقت به آن دلبسته شوند. نظیر آنچه در تشییع جنازه حاج قاسم دیدیم. ۲. اینکه حضرت آقا اخیرا فرمودند تا می‌توانید جبهه انقلاب را گسترش دهید میسر نمی‌شود مگر اینکه بستر تفکر را برای دیگران باز کنیم چراکه حقیقت در این تاریخ به صورت ویژه ای خود را می نمایاند. هر ارگانی هم در این زمینه مسئول است. دانشگاهها با ایجاد کرسی‌های آزاد اندیشی، حوزه با ورود عالمانه به عرصه تولید علم دینی، صدا و سیما با تولید آثار فاخری که وجهه باطنی انقلاب را به دنیا نشان دهد و ... . ۳. اینکه در قضیه برجام فرمودند: «پشتوانه تجربی ملت ایران را بیشتر می کند» یا در ماجرای گرانی بنزین از سران قوا حمایت کردند یا از ابتدای شروع کرونا همه چیز را به تشخیص پزشکان منوط دانستند، حتی در اینکه ماه رمضان روزه باشد یا نباشد (با اینکه خودشان اعتقاد دارند روزه سلامت جسم را نیز تامین می‌کند و این را از فتوای قبل از شروع ماه رمضانشان می‌توان فهمید)، ناظر به همین پیچ تاریخی بزرگ است که در پس آن قرار است عقلانیت ظهور کند چراکه آخرالزمان دوره تفکر است نه تعبد محض همانطور که اصحاب مهدی (عج) از روی پوست و مرکب حق را می شناسند و این نوع شناخت قطعا نشانه تفکری بسیار عمیق است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده ورود خوبی به آن جزوه داشته‌اید و نتایج خوبی گرفته‌اید. امید است با همّتی بلند هرکدام از عزیزان، جهانی باشند «بنشسته در گوشه‌ای».

 هر آنکس ز دانش برد توشه ای           جهانی است بنشسته در گوشه ای

هر آنکس به دانش شد آراسته              جهانی بود پر ز هر خواسته

موفق باشید

28100
متن پرسش

سلام علیکم: علت اینکه با وجود کاستی ها و خیلی شواهد ناگوار و خیلی مظاهر نامناسب و انحرافات، حضرت آقا این میزان امیدوار اند و معتقدند اینها سلسله حوادث طبیعی در راه رسیدن به قله است، چیست؟ ایشان خودشان به مسائل و مفاسد واقف اند و می‌دانند و عسر و حرج هایی که برای ماست، واقعا چه دلیلی دارد که ایشان محکم و راسخ به دلشان حزن راه نمی‌دهند و صریح می‌گویند من معتقدم مردم پس از انقلاب دیندار تر شده اند و علیرغم بعض ظواهر اما عمق رسوخ ایمان بین شان زیاد است، و اشاره به آیه حضرت موسی پشت نیل می‌کنند «کلا ان معی ربی»؟این مشکلات چگونه برای ایشان در حدی نیست که ملت و انقلاب را زمین گیر و به اصطلاح ابن السبیل کند و معتقدند ما از اینها می‌گذریم و روشنایی در انتظار ماست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به عنوان توحید ناب در مقابل مردم گشودند، درست همان راهی است که مردم می‌خواهند و این توحید، دل‌ها را در برگرفته هرچند از یک طرف مدرنیته و از طرف دیگر امثال ما با طرح معارفی ضعیف با حضرت امام در این رابطه همراهی نکردیم. ولی بالاخره این توحید ناب کار خود را می‌کند و جلو می‌آید و قاسم سلیمانی‌ها را به ظهور می‌آورد. موفق باشید

28093
متن پرسش
سلام علیکم: برخی ائمه جمعه و بعضی سرپرستهای نهاد رهبری در دانشگاه ها و برخی دیگر از منتصبین به رهبر انقلاب در جایگاه های کشور، متاسفانه به سمت قانون شکنی و تخلفات و اقدامات ناشایستی رفته اند و حتی قوه قضاییه هم در برخی ورود کرده و متخلفین که از ائمه جمعه و سرپرستهای نهاد رهبری بوده اند را توبیخ کرده اند. چطور رهبری انقلاب و دفتر ایشان در این مسائل پیگیری و نظارت ندارند که خود این منتصبین مرتکب قانون شکنی و تخطی شوند و در سمت قرار می‌گیرند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آنچه می‌فرمایید به طور مشخص نیستم. ولی تجربه‌ی کار اجراییِ بنده این نکته را به بنده فهماند که برای حضور در امورات اجرایی، توحیدی بس بالاتر از توحیدی که عرفاً انسان‌ها با آن‌ها به‌سر می‌برند، نیاز است. گفت: «یا مکن با فیل بانان دوستی .. یا بنا کن خانه ای در خورد فیل»

موفق باشید

28082
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ اخیرتان به یکی از سوالات نوشتید به شرطی که سیاسیون ما فکر نکنند ما از آن به بعد می‌خواهیم این چنین شویم و جای آنها را بگیریم. به یاد دارم خودتان زیبا در کتاب مبانی معرفتی مهدویت می فرمودید که اگر انقلاب اسلامی را در مقیاس عصر ظهور و در راستای ظهور که اوج سلوک و تجلی اسماء الهیه در زندگانی بشریت است، نبینیم و فکر کنیم می‌خواهیم هلند یا ژاپن یا سوئیس شویم، به انقلاب اسلامی و مهدویت رنگ و بوی غیر اصیل و حتی در جهت لیبرال دموکراسی داده ایم. واقعا امروز اگر بخواهیم مانند بعضی کشورها مثلا چین، فکر کنیم که دوره آمریکا و پرچمداری و محوریت آن در نظم عالم و طراحی نظم نوین جهانی که خود را مدعی آن می‌داند، معلوم است روح انقلاب را نفهمیده ایم و بسیار غافلیم که حضرت امام فرمود ما بر آنیم تا پرچم لا اله الا الله که اصل وجودی بشریت و خلاصه جمیع حکمت های عالم است و سعه وجودی عالم را عظیم می‌کند، را بر قلل عزت و کرامت انسانها ببینیم. اگر قرار بود ما هم به همان شیوه و استعمار نوین برویم و فکر بشود که چنین باید بکنیم و خود یک ابرقدرت تصمیم ساز شویم، معلوم است که صدای تاریخی انقلاب و عطیه الهی بودن آن و اینکه اشراقی ناشی از عبودیت و تولی به اولیاء الله برای امت و امام هست را نفهمیده ایم. حتی کسینجر که کهنه استراتژیست و طراح برنامه های استحاله انقلاب در طول سالیان بوده است، در کتاب اخیر خود می‌نویسد که انقلاب اسلامی و رهبری آن، سیطره نظم وستفالی و توسعه دموکراسی در نظم نوین را به چالش کشید و عصر و افقی را مقابل آن و در برابر آن گشود و اساسا نظم وستفالی و توسعه دموکراسی در مواجهه جدی با انقلاب قرار گرفت. تمدن نوین اسلامی و راه مقاومت آن نیست که مانند لیبرال دموکراسی و نظم وستفالی رقم بخورد و عمده همان چیزیست که حضرت آقا سال گذشته در سخنرانی ۱۴ خرداد فرمودند مقاومت چیزی نیست که ما صادر کنیم و بفرستیم به جاهای دیگر و بخواهیم به شیوه تغلب ببریم، خیر؛ مقاومت یک راه است و فکر اگر ملتی رفت و سایر مردم و جوامع دیدند آن را می پسندند و انتخاب می‌کنند. ولی من بشخصه استاد، با وجود رهبری عزیز و بصیرت ایشان معتقدم حتی اگر متولیان و مسئولینی چنین باشند و چنین افکاری در ذهننشان نقش ببندد، انقلاب چنین مسیری را نخواهد رفت و مسیر گام دوم همانیست که ان شاء الله آقا در بیانیه گام دوم ذکر کرده اند و این گونه مسائل جایی و اصالتی نخواهد داشت و ما بحمدالله از آنها در گذاریم و بشریت بتدریج دارد می فهمد باید خود را از اسارت و ولایت غیر الهیه عبور کند و راه در العبودیه کنه ها الربوبیه و مسیر شهدا و آزادگانی مثل ابومهدی المهندس و شیخ زکزاکی است که گوهر تابناکی را در دل این نهضت یافته اند. من یکی بسیار امیدوارم و ان شاء الله این انقلاب مسیری را که باید باز کند باز می‌کند ورای این بحثها و نکات و اتفاقا ما خیل مشکلات و بحرانهای تمدنی مان ناشی از اینست که خواسته ایم بستر توسعه و نظم مدرن و زیر نظام های موجود را بیاوریم تا حدی که با مبانی اسلام و ظواهر احکام شرع مخالفت و تعارض نداشته باشد و گزینشی بکنیم و با مبانی اسلامی همراه کنیم که یک وضع آشفته را برای ما ساخته است و فکر می‌کنیم با همین گزینش‌گری کار حل می‌شود ولی عبور انقلاب از این دیدگاه ها و بحرانها بحول و قوه الهی نزدیک است و آینده، طلوع دیگری است. ان شاء الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! واقعی‌ترین واقعیات این است که در توحیدِ انقلاب اسلامی خود را جای دهیم و در معرض عطایی قرار گیریم که هویت قدسی ما را به ما برمی‌گرداند. مطمئناً امیدواریِ شما در ادامه‌ی انقلاب و حضور جهانیِ آن، واقع‌بینی کاملی است. عرایضی در مرکز «سرای هنر و اندیشه» در رابطه با شخصیت امام به مناسبت رحلت آن بزرگوار تحت عنوان «در معرض عطایی که با حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به ظهور آمد» شد که متن مورد بحث ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

در معرض عطایی که با حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به ظهور آمد

باسمه تعالی

۱. «تفکر»، راهي است به سوي حقيقت، بدون آن‌که گمان کنيم حقيقت در دست ما قرار دارد. زيرا تفکر از جايي آغاز مي‌شود که ندايي ما را به سوي خود فرا خواند و آن «ندا» به عنوان اراده‌ي الهي در جلوه‌ي شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و انقلاب اسلامي به صدا در آمده و همان‌طور که شهداء را به خود دعوت کرد و آن‌ها پذيرفتند؛ ما را نيز به خود دعوت مي‌کند تا پس از دفاع مقدس از نقشي که بايد ايفاء کنيم، غافل نمانيم.

۲. با تفکر نسبت به شخصیت اشراقی امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رخصت مي‌يابيم تا وارد ساحتي شويم که انقلاب اسلامي مجال نماياندن خود را مي‌يابد. بايد بياموزيم که چگونه به حقيقت، مجالِ به ظهورآمدن بدهيم.

۳. باید در جستجوي انديشه‌اي باشيم که متذکر عطاي الهي است و عطاي الهي را براي ما قابل فهم مي‌کند، آن‌چه در اين زمانه عطاي الهي را به صورتي اصيل و نه انتزاعي به ما مي‌دهد، تفکري است که ما را متوجه‌ي راز تاریخی حضور امام در این زمانه می‌نماید.

۴. ولي به نظر مي‌آيد بسي اندک تفکر کرده‌ايم زيرا آن‌چه خداوند براي انديشيدن به ما عطا کرده - يعني حقيقت، در مظهري به نام امام و انقلاب اسلامي- طوري است که در عين «ظهور»، به «خفا» مي‌رود، در نتيجه نمي‌توان به راحتي با آن ارتباط برقرار کرد مگر با انديشه‌اي که حقيقت را در تشکيکي‌بودنِ آن چشيده باشد.

۵. با شناخت اراده‌ي الهي در اين عصر با جهانی روبه‌رو می‌شویم که همه‌چیز در آن معنای دیگری پیدا می‌کند، زیرا بودن انسان معنای دیگری به خود می‌گیرد.

۶. نظر به شخصيت قدسي حضرت امام خميني «رضوان‌اللّه‌تعالي‌عليه» و تفکر در بسترِ تاريخي انقلاب، آيا روحِ تازه‌ای نخواهد بود که در مواجهه با غرب، ولي در بستر اسلام شيعي، در حال تولد است؟

۷. مي‌توان گفت انقلاب اسلامي رخدادي است که مي‌خواهد گذشته‌ي توحيدي بشر را در تاريخي بين دو جهان به ظهور آورد، جهاني بين جهان توحيدي و جهان مدرن. و شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» نیز چنین جایگاهی داشت و سبب نگه‌داري ما در این تاریخ شد.

در مواجهه با شخصیت امام سه نوع رویکرد پیش آمد: ۱. رویکرد استادهای اخلاق ۲. رویکرد آقای هاشمی و آقای سید حسن خمینی ۳. رویکرد رهبر معظم انقلاب که در عین توجه به دو رویکرد قبلی سبب نگه داری ما نیز خواهد بود.

 

۸. با حضور امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این تاریخ چيزي براي انديشيدن به انسان داده شده تا نسبت به زمانه‌ي خود فکر کند و از بن‌بست‌هايي که روبه‌روي خود مي‌شناسد عبور نمايد، تنها از طريق انديشه‌اي که در مواجهه با شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» پیش آمد مي‌توانيم از تنگناهاي تاريخي، چه در امور اخلاقي و چه در امور اقتصادي و اجتماعي، عبور کنيم. مشکل آن است که ما هنوز به امام و انقلاب اسلامي آن‌طور که لازم است نمي‌انديشيم و براي گوش‌سپردن به نداي تاريخي آن -که عين تفکر است- تلاش نمي‌کنيم.

۹. تا زماني که ما نسبت به آن‌چه از طرف خداوند در اين تاريخ به ما روي آورده، نينديشيم؛ ياراي عبور از تنگناهاي موجود را نداريم مگر آن‌که بتوانيم تعلقِ ذاتي خود را در اين زمانه متوجه‌ي انقلاب اسلامي و حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و اهداف اصيل آن قرار دهيم و اجازه ندهيم با انواع کاهلي‌ها، اين عطاي الهي از ما روي برگرداند، در حالي‌که همه‌ي ما متوجه هستيم ذات ما کششي دروني نسبت به آن دارد و به همين جهت راه شهدايي که براي تحقق و بقاي انقلاب اسلامي آن‌طور فداکاري کردند را پاس مي‌داريم و حاج قاسم را می‌فهمیم.

۱۰. ما از طريق انقلاب اسلامي در شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و نه در شخصیت سیاسیون طرفدار انقلاب، به حکم تقدير الهي به راهي کشيده شده‌ايم که هرچند آن راه چندان روشن نيست، ولي شواهد فراواني حکايت از آن دارد که آن راه، راهِ آينده‌ي ما است، هرچند هنوز اهداف اصيل آن از ما دور است. ولي اگر بخواهيم به خالص‌ترين تفکر رجوع کنيم، نمي‌توان خود را در معرض تندبادِ آن قرار نداد، زيرا هر ملتي که بخواهد آن تقدير بلند را براي خود محقق کند گريزي ندارد که خود را در پناه تندبادهاي شديدِ دوران خود قرار دهد. گويا ما در اين تاريخ خودمان نشانه‌ي آن تندباد هستيم.

۱۱. اين يک سؤال اساسي است که در فهم انقلاب اسلامي و شخصیت تاریخی حضرت امام، چه ابعادي از آن ناانديشيده مانده است و ما هنوز نتوانسته‌ايم به اهدافی که آن بزرگوار مدّ نظر داشت، دست يابيم؟ جز اين است که حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»، حقيقي‌ترين انديشه در اين تاريخ را در افق جان ما قرار داد تا ما انساني شويم که آن انديشه براي او آرامش‌بخش باشد؟ هرچند ممکن است در برهه‌اي از زمان، افقِ روبه‌روي ما تيره و تار گردد و «وقت» گم شود. ولي در هر حال، «وقتِ» ما در اين زمانه، با حضرت امام متولد می‌شود که بودنِ اصیل ما است.

۱۲. زباني نیاز است تا به بودنی متذکر باشد. زبانی که از هر امر حاضر ديگري، رساتر باشد و بر انسان وارد ‌شود.

۱۳. بگذاريم انوار الهي از طريق جمال امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به سوي‌مان ظاهر شود تا تفکری به ما عطا شود که بر روح حضرت امام عطا شد و آغازي شد براي تاريخ ما.

۱۴. پيام آن مردي که در وصيت‌نامه‌ي خود فرمود: «با دلي‌آرام ‌و قلبي‌مطمئن‌ و روحي‌شاد و ضميري ‌اميدوار به ‌فضل ‌خدا از خدمت ‌خواهران ‌و برادران ‌مرخص‌، و به‌سوي ‌جايگاه ‌ابدي ‌سفر مي‌كنم‌...» این پیام خبر از آن مي‌دهد که او راهِ آرامش در اين تاريخ را در سُکني‌گزيدن در سايه‌ي انقلاب اسلامي و صيانت از آن در مقابل ما قرار داد.

۱۵. امید است سلوک ذیل شخصیت إشراقیِ حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» راهی باشد که در آن راه بتوانیم با عطایایی روبه‌رو شویم که هرگز با فکر به دست نمی‌آید و تنها باید خود را در معرض آن قرار داد. آری! در معرض «جمالی» که «جلال» الهی را نمایان می‌کند.      

28081
متن پرسش
با سلام استاد گرامی: با توجه به فرمایشات رهبر حکیم انقلاب در ۱۴ خرداد ۹۹ و رویکرد تحول گرا در همه زمینه ها و فرمایشات قبلی ایشان بر آتش به اختیار بودن انقلاب و تاکید ایشان بر سه نکته مهم اول اعتیاد، دوم خانواده (طلاق)، سوم جمعیت (فرزند آوری) از محضر استاد بزرگوار می‌خواهیم تا راهکاری عملی جهت پرداختن نیروهای جهادی و مردم نهاد بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با رجوع هرچه بیشتر مردم به معارف الهی و اخلاق فاضله، راه‌کارهای شریعت الهی که همه‌ی این امور را معنا می‌کند، جواب خواهد داد. موفق باشید 

28071
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به دغدغه حضرتعالی به تمدن نوین اسلامی و تمدن سازی و حرکت بسمت تحول در مبانی معرفتی، یک مطلبی مطرح شده که با توجه به تمدن سازی نوین اسلامی و تحول در علوم انسانی و الگوی اسلامی پیشرفت و گذار از ساختارهای متعارف مدرن و توسعه گرایی، به نظر من با توجه به چیزی که در متن می بینم نقطه مقابلی هست و حتی نقد جدی و مخالفت قاطع داره و به جهت اضطرار در عصر غیبت و سیطره مدرنیته این رو مطرح می‌کند که «سیاست ورزی و حکمرانی دینی در عصر غیبت و سیطره مدرنیته نباید مبتنی بر تغلب و اکراه باشد بلکه باید نهایت تلاش برای همراهی مردم با اهداف و برنامه های حکومت صورت پذیرد و هر جا اجرای حکمی از احکام شرع با مقاومت مردمی و اجتماعی و یا در مواردی فشار غیر قابل مقاومت جامعه جهانی مواجه شد و اجرای آن موجب مفسده ای چون تشتت و تفرقه ملی و سیاسی و اجتماعی گردید، نباید بر اجرای آن حکم اصرار ورزید و مفاسد بزرگتری از ترک حکم را رقم زد.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با حاکمیت فقیه آری! بحث مقبولیت در میان است و به همین جهت حضرت امام موضوعِ جمهوری اسلامی را که ولایت فقیه نیز در متن آن گنجانده شده بود، به رأی گذاشتند و سال گذشته هم که دانشگاه مریلند نظرخواهی کرده بود، بیش از ۹۰ در صد از مردم ایران در باقی‌بودن این نظام نظر مثبت داشتند، هرچند درصد زیادی تقاضای تغییرات اساسی را به میان آورده بودند و رهبر معظم انقلاب نیز در بحث ۱۴ خرداد و موضوع «امامِ تحول» بر همین مسئله تأکید دارند و در همین رابطه امیدشان به جوانان است و روحیه‌ی تحول‌زاییِ آن‌ها. موفق باشید

28066
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب. برای فهم عمیق موضوع ولایت فقیه و پاسخ به شبهات کنونی پیرامون آن چه کتبی رو توصیه می‌فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، در قسمت «مبانی حکومت دینی» که قسمت آخر کتاب می‌باشد، إن‌شاءاللّه به جواب سؤال‌تان خواهد رسید. موفق باشید

28001
متن پرسش
با سلام دوباره: حضرت آقا جسارت حقیر رو ببخشید بنده جواب قسمت اول سوالم را گرفتم اما اینکه می فرمایید روحی که بر شهرداری ها حاکم هست شاید بتوان این را گفت روحی که بر حکومت حاکم است از این جهت که شما می‌فرماید با توجه به رفتار ولی فقیه ما می توانیم در رادیو و تلوزیون در مورد اتفاق آسیه پناهی صحبت کنیم دقیقا مشابه رفتار نژاد پرستانه ی آمریکا است که در حال حاضر در رادیو و تلوزیون اونها هم جوان‌ها در این مورد صحبت می کنند پس تفاوت حکومت ولی فقیه با آمریکای جنایت کار چیست؟ (در مورد عدالت اجتماعی) و حتی ما اگر فقط به اعمال شهرداری نگاه کنیم شاید فرمایش شما درست باشه، اما آیا رفتار بنیاد مستضعفین باعث ایجاد شهر و جدا کردن مردم نیست؟ داخل ستاد اجرایی فرامین امام (ره) چه ساختمان های لوکسی که ساخته نشده است، در خود حوزه علمیه با مدیریت صادق لاریجانی چه ساختمان‌های لوکسی ساخته شده، حالا با دیدن این اتفاقات و نقش رهبری در به قدرت رسیدن این نهاد ها آیا ولی فقیه در حال حاضر عادل است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به تجربه‌ی اجرایی که داشتم عرض شد این امور با دستور و بخشنامه حل نمی‌شود. باید به صورت فرآیندی و با صبر و بصیرت از این مشکلات عبور کرد و بصیرت مقام معظم رهبری را از این جهت بسیار ارزشمند و کارساز و حکیمانه می‌دانم که به جای «حذف»، به «عبور» می‌اندیشند. موضوعی که در کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» به آن پرداخته شده. آیا عبور از آقای هاشمی که هنوز آثار افکار ایشان را در نظام اداری‌مان می‌یابید، کار آسانی است؟ هر انقلاب دیگری بود با آن نوع نقشه‌هایی که آقای هاشمی در سر داشت، امروز زمین‌گیر شده بود و فرزندان انقلاب ارباً اربا شده بودند، نه از حاج قاسم خبر بود و نه از آینده‌ای که هنوز به ظهور نیامده است. سؤال‌کننده‌ی محترم سؤال ۲۸۰۰۲ در سؤال خود نکات ارزشمندی را متذکر می‌شوند. آیا هنر انقلاب و رهبری همین نیست که چنین جوانانی در این اندازه از بصیرت رویش یافته‌اند؟ موفق باشید

27993
متن پرسش
با سلام: با توجه به اتفاقات اخیر در مورد کشته شدن آسیه پناهی (زنی که در کرمانشاه بعد از حمله ماموران شهرداری کرمانشاه، فوت کرد) و سکوت حضرت آقا تا به حال آیا به عدالت ولی فقیه ضربه نمی زند؟ که این تنها نیست حقوق های نجومی که در صدا و سیما داده شده، رفتاری که بنیاد مستضعفین در این چندین سال پیش گرفته است، و حتی ستاد اجرایی فرامین امام خمینی (ره)، کشته شدگان آبان ۹۸، تمام این مسائل جمع شده و این فکر که ولی فقیه حاضر عدالت ندارد، حداقل در حد یک سخنرانی، که حتی اختیارات رهبری در این موارد بیشتر هم هست. و آخر این که انقلاب چه تفاوتی با حکومت اسرائیل دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین حساسیت‌های ولیّ فقیه است که بحمداللّه نظام قضایی و حتی جوانان رادیو تلویزیون ورود می‌کنند، وگرنه نهادی که کرباسچی‌ها در زمان خود برای شهرداری‌ها شکل دادند به عنوان شهر زیبا، اساساً شهر یعنی محل زندگی اشراف و بقیه همه باید نابود شوند که نمونه‌ی آن را در کرمانشاه ملاحظه کردید و از آن جهت مسئله رسانه‌ای شد که خانم پناهی از دست آن‌ها دق کرد وگرنه اگر رحلت نمی‌کرد، ناجوانمردانه او را به اردوگاه می‌بردند و عین خیالشان نبود که آن زن آن‌جا اسیر باشد و فرزند و نوه‌ی او هرچه می‌خواهند شیون بزنند. امید است رحلت آن خانم مظلومه عاملی شود که ما در نظام اسلامی نخواهیم به هر قیمتی شهرهای‌مان نیویورک شود و بقیه‌ی مردم که پناه اسلام و انقلاب‌اند همه از صفحه‌ی روزگار محو گردند. آری! جرم خانم آسیه‌ی پناهی آن بود که تمام زندگی‌اش را جمع کرده بود تا یک خانه‌ی 40 متری در گوشه‌ای از شهر کرمانشاه برای فرزند و نوه‌اش تهیه کند، و خلاف کرده است. زیرا باید می‌رفت در لواسان بر خلاف مقررات کشور و به کمک شورای شهر یک زمین ۲ هزار متری از طریق رانت و باندبازی تهیه می‌کرد و برای تفریحاتش ساختمان چند طبقه می‌ساخت. آری! ساختار شهرداری ما این‌چنین شکل گرفته است و این عین سخن آقای کرباسچی است که بعد از آمدن از شهرداری تهران گفت کاری کرده‌ایم که از آن به بعد شهرداری‌ها آن‌طور که ما برنامه‌ریزی کرده‌ایم عمل کنند. آری! برادر! اگر نظام ولایت فقیه نبود بیش از آنچه هست مثل نیویورک یک ژنرال را مسئولیت ساختن شهر را دادند تا کوچک‌ترین صدا را خفه کند و ما نیز هنوز گرفتار ژنرال‌های شهرداری هستیم که روحی است حاکم بر آن نهاد، هرچند بیچاره کارگرِ لودری که آن خانه را خراب می‌کند و برای آن است که حقوق یک و نیم میلیونی‌اش را از او دریغ نکنند. بحث بر سر کارمندان شهرداری نیست، بحث بر سر روحی است که شهری برای اشراف می‌سازد و نه برای زندگی اهل ایمان. موفق باشید 

27936
متن پرسش

با سلام: ۱. در سال های اخیر در سخنرانیهای عمومی رهبری هیچ موضع قاطع و اعتراضی از ایشان در مورد وضعیت فساد در کشور شاهد نبوده ایم. کاری ندارم که مثلاً مصلحت نبوده است یا مثلاً ایشان در جلسات خصوصی این اعتراض ها و به قول خودشان تشر ها را مطرح کرده اند یا هر چیز دیگر، آنچه واضح است موضع عمومی قاطعی نداشته اند البته من در جایگاهی نیستم که به عملکرد ایشان اعتراضی داشته باشم چون از وضعیت کشور خبر ندارم. ۲. نهادهای نزدیک به رهبری هم نه تنها در برابر فساد موضع نمی گیرند بلکه معترضان را هم تخریب می کنند. منطق آن ها این است که اگر فسادی بود رهبری خودش اعلام می کرد و حالا که رهبری سکوت کرده ما هم باید سکوت کنیم. مثلاً چند روز پیش خبرگزاری فارس مقاله ای کار کرد که خوارج هم در ابتدا عدالت‌خواه بوده اند. آن ها پیشاپیش جریان جوان عدالت‌خواه شکل گرفته در کشور را به عبور از رهبری در آینده متهم می کنند. ۳. الف) آیا این جریان در آینده یاغی خواهد شد؟ ب) آیا این استدلال که چون رهبری موضع نگرفته، ما هم باید موضع نگیریم درست است؟ شاید رهبری منتظر است تا ما موضع بگیریم تا بعد ایشان موضع بگیرد. پ) در ماجراهای خصوصی سازی، هفت تپه چند هزار میلیاردی را به ده میلیارد دادند به دو نفر جاعل رشوه دهنده، هپکو ، ماشین سازی تبریز و و و . همین نیروگاه شهید منتظری اصفهان خود ما را به چه قیمتی واگذار کردند؟ در ماجراهای تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی، چقدر از سرمایه های ارزی کشور ما را غارت کردند؟ حال چند جوان آمده اند و اعتراض کرده اند که این چه نحوه خصوصی سازی است؟ آمده اند و پیگیر تشکیل دادگاه این ها و اخبار آن هستند. واقعاً این ها خوارج و ضد رهبری هستند؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بنده نیز در جریان بعضی امور می‌باشم، فکر می‌کنم راه درست، همین راهی است که رهبر معظم انقلاب با سعه‌ی صدر و بصیرتی که دارند جلو می‌برند تا کشور از این بحران که عموماً ریشه در نگاه و مدیریت آقای هاشمی داشت، عبور کند. زیرا برای آبادکردن راهی نباید شهری را خراب کرد. انقلاب اسلامی هر اندازه در این شرایط که از یک طرف دشمن تلاش دارد با انواع تحریم‌ها و فتنه‌ها آن را به درد سر بیندازد و از طرف دیگر جریان‌های سیاسی که کشور را مُلکِ پدری خود می‌دانند، از انواع رانت‌ها برای ثروت‌اندوزی استفاده می‌کنند؛ جایگاه اصلی خود را تثبیت کند، بهتر می‌توان از این مشکلات و از این افراد عبور کرد. وقتی به گفته‌ی آقای محسنی اژه‌ای آقای رئیس جمهور در یک مرحله با صراحت تمام بگوید اگر برادرشان را نظام قضائی جلب کرد، موضع‌گیری می‌کنند؛ باید با رئیس جمهور مقابله کرد و کشور را به هم ریخت؟ یا باید با سعه‌ی صدری که مقام معظم رهبری در اداره‌ی کشور دارند، بالاخره آقای فریدون محاکمه شود و کشور هم به هم نریزد. به صحبت‌های حاج قاسم سلیمانی آن شهید بصیر که کلیات انقلاب را از زوایای مختلف می‌شناخت در مورد مقام معظم رهبری، فکر کنید که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌گردد. موفق باشید 

شهیدقاسم سلیمانی در مقدمه وصیت‌نامه خود می‌نویسد: «خداوندا تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز- که جانم فدای او باد- قرارداده‌ای» سردار سلیمانی در بخش پایانی وصیت‌نامه خطاب به علما و  مراجع معظم تقلید ضمن تکریم بسیار از آنان، از موضع «سربازی از برج دیده‌بانی» می‌نویسد: «من می‌دیدم که برخی خناسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای موثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند - در حالی که حق واضح است، جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه، میراث امام خمینی هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار بگیرند. من حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهایتان و حمایت‌هایتان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی - بازگشت به - زمان شاه ملعون هم نخواهد بود بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیرقابل بازگشت خواهد بود» فراز نخست که به آن اشاره شد استمرار ولایت فقیه در مبارزات ممتد سردار سلیمانی را بیان می‌کند و فراز پایانی «دغدغه محوری» شهید تا واپسین روزهای او را بیان می‌کند. از نظر او نه فقط آینده تشیع بلکه آینده اسلام و مواریث اسلامی در گرو بقاء و محوریت ولایت فقیه است از این رو او معتقد است و در این وصیت‌نامه به آن تصریح کرده است که اگر نظام مبتنی بر ولایت فقیه آسیب ببیند حرمین در مکه و مدینه و حرمین در قدس و الخلیل از بین می‌روند. بر این اساس می‌توان گفت هیچ‌چیز در اندیشه و سیره سردار شهید سلیمانی عزیز به اهمیت و برجستگی ولایت فقیه و تبعیت مسلمانان از ولی‌فقیه نبوده است. تعابیر سردار سلیمانی در این وصیت‌نامه پرنکته، درباره ولایت فقیه و ولی‌امر خیلی جالب و درس‌آموز است؛ «حکیم»، «مظلوم»، «خامنه‌ای عزیز که جانم فدای او باد»، «تنها نسخه نجات‌بخش امت»، «خیمه رسول‌الله»، «والله والله والله اگر این خیمه آسیب ببیند، بیت‌الله‌الحرام آسیب می‌بیند»، «از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولی‌فقیه خصوصا این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت»، «خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید»، «مقدس»، «این ولایت، ولایت علی‌ابن‌ابی‌طالب است»، «خیمه ولایت، خیمه حسین فاطمه است»، «دور آن بگردید، با همه شما هستم»، «ولایت فقیه رنگ خداست، این رنگ را بر هر رنگی ترجیح دهید»، «با جان و دل به توصیه و تذکرات او به‌عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید» و «شرط اساسی احراز مسئولیت، اعتقاد حقیقی و عملی به ولایت فقیه است». هرکدام از این کلمات و عبارات، بخشی از تفکر سردار شهید را نسبت به ولایت فقیه و حضرت امام خامنه‌ای - دامت‌برکاته- بیان می‌کند. به‌طور خلاصه او رهبری را حکیم، محور، نعمت اعظم، خدایی، طبیب حقیقی، مطاع و در عین حال مظلوم می‌داند. اینها اعتقادات یک مدرس در یک مدرسه نیست. اینها یافته‌های یک پژوهشگر دین پژوهش نیست، اینها اعتقادات و باورهای فردی است که حدود ۴۰ سال مستقیما با مسایل مهم در داخل و خارج کشور درگیر بوده و هر روز تجربه‌ای اندوخته و حالا در پایان یک عمر فعالیت بی‌وقفه و برای پس از شهادتش می‌گوید و راستی چه نیاز به این عبارات، در حالی که زندگی او همه این عبارات را در عمل به اثبات رسانده است؛شهید نخواسته کار را ناتمام بگذارد و حق مطلب را وانهد. او بعنوان «شهید» گواهی داده است. اگر او فقط در دوره دنیایش این مطالب را می‌گفت، خالی از «شائبه» نبود اما حالا از آن دنیا و در حالی که هیچ تعلقی به این دنیا ندارد، با ما- همه ما- سخن می‌گوید. واژه «مظلوم» در عبارات شهید سلیمانی کمی رازگونه است. البته عبارات وصیت‌نامه این واژه را تا حد زیادی توضیح داده است. از نظر او دکترین «ولایت فقیه» و «ولی فقیه زمان» آن‌طور که «حق» آن است درک و به آن «آنطور که حق آن است»، عمل نمی‌شود. از منظر او ولایت فقیه محور اسلام، تشیع، ایران و جهان است و همه خیرها وابسته به توجه و عمل به آن است. او در تجربه علمی و عملی خود دیده است که ولایت فقیه و امام خمینی- سلام‌الله علیه- و امام خامنه‌ای- دامت‌برکاته- کلید گشایش همه مشکلات و مرهم همه آلام است و در عین حال می‌بیند که در بخش‌های مهمی از جامعه و جهان اسلام از علما گرفته تا مسئولین کشور و تا نخبگان ایران و نخبگان جهان اسلام، مورد غفلت و کم‌توجهی قرار گرفته است. امروز همه دوستان و دشمنان به بزرگی کار و موفقیت‌های سردار شهید سلیمانی اعتراف دارند و همه می‌دانند که رمز اصلی کارهای بزرگی که او کرده و موفقیت‌های بسیار بزرگی که او به دست آورده است، عمل به نسخه‌های رهبری و رابطه عاشقانه او با ولایت فقیه بوده است. شهید در این وصیت‌نامه می‌خواهد با زبان هم به ایران و جهان اسلام بگوید کلید موفقیت‌ها تبعیت از نسخه‌های رهبری است. وقتی شهید می‌بیند به واسطه کم‌توجهی به نقش و تأثیر عظیم ولی فقیه و عدم توجه به محوریت این ودیعه الهی در حل مسایل، ایران و جهان اسلام گرفتار انواعی از مشکلات است، دردمندانه از «مظلومیت» ولی فقیه و مظلومیت حضرت امام خامنه‌ای- دامت‌برکاته- سخن می‌گوید.

وصیت‌نامه سردار شهید سلیمانی، تفسیر بسیار متقنی از «فراجناحی» بودن ارائه می‌دهد. بعضی فراجناحی را نفی جناح‌ها و بعضی آن را خط دیگری در مقابل جناح‌های کشور و انقلاب می‌دانند و در واقع به فراانقلاب و فرا نظام دعوت می‌کنند. وصیت‌نامه شهید سلیمانی تفسیر دیگری که بسیار هم دلنشین است، بیان می‌کند. فراجناح بودن از منظر شهید سلیمانی و وصیت‌نامه بسیار پرمحتوای او، حرکت حول محور ولایت فقیه و حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای است. او در وصیت‌نامه و البته در سلوک 43 ساله سیاسی خود جناح‌ها را رد نکرده بلکه جناح‌گرایی را رد کرده و می‌گوید جناح‌ها باید حول محور رهبری باشند و نه تنها با این «خیمه» اختلاف نداشته باشند بلکه باید با این اختلافات خود را مدیریت کنند. از نظر سردار شهید اعتبار هر فرد و جناح به تبعیت آن فرد یا جناح از ولایت فقیه باز می‌گردد. او ولایت فقیه را اولین اصل می‌داند و هر حرکت و اقدام فراتر از آن را انحراف می‌داند و از آن پرهیز می‌دهد. او در وصیت‌نامه خود می‌گوید جناح‌ها باید مظلومیت را از چهره ولی امر بزدایند و خود غباری بر آن نباشند. بنابراین «فراجناحی» بودن، یک رویه و مسئولیت است نه خودجناحی در برابر جناح‌ها. از منظر شهید جناح‌ها و جناحی‌ها همه باید وقتی به رهبری و نصایح و تدابیر او می‌رسند، فراجناح باشند و مبادا جناح در نزد آنان خود به یک محور تبدیل شود. از نظر شهید سلیمانی جناح‌ها باید اقدامات خود را بر مبنای چهار اصل ولایت فقیه، نظام جمهوری اسلامی، حمایت از مردم و مقابله با دشمنان تنظیم کنند و خود را اصلی در مقابل این اصول قرار ندهند. فراجناحی از منظر سردار سلیمانی عبور جناح‌ها از خود در روز حادثه و پناه بردن همه آنان به «خیمه ولایت فقیه» است.

27917
متن پرسش
سلام علیکم: آیا دین و فقه تشیّع در عرصه زندگی کنونی می‌تواند پاسخگوی تمام جوانب زندگی بشر اعم از مباحث اخلاقی و مباحث معیشتی و مدیریت شهری و امنیت و آموزش و تعلیم و ... باشد و می‌توان دین را بصورت عمومی و مستحکم در عرصه های مختلف حیات بشر در همین عصر اقامه کرد با وجود اینکه ما در این عصر زندگی می کنیم که از یک طرف با غیبت امام و تمدن مهدوی رو به روییم از یک طرف حضور مدرنیته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد که ما با چه رویکردی و با چه مسائلی به دین رجوع کنیم. جناب شیخ بهائی در زمان خود بر اساس آن تاریخ به دین رجوع می‌کند و عملاً ۴۰۰ سال در تاریخی که همچنان تاریخ شیخ بهائی است، ما از ورود ایشان به دین بهره‌ها بردیم. اگر امروز آن‌طور که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» بر آن تأکید دارند تحت عنوان «فقه حکومتی» به دین رجوع کنیم و واقعاً مسائل خود را و زمانه را درست بشناسیم، جواب می‌گیریم. البته هنوز ما در دوره‌ی فترتِ تاریخی خود هستیم. بدین معنا که هنوز گذشته‌ی خود را تنها مدّ نظر داریم و از آینده‌ای که تنها گذشته نیست؛ درست استفاده نمی‌کنیم. و این در حالی است که بحمداللّه عزم کلّی برای حضور دین در تاریخ جدید و با مناسبات امروزین در حال طلوع است. موفق باشید

27915
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله: شبهه ای را مطرح کرده اند که نیاز به یک جواب منطقی و قانع کنند دارد و آن این است که وقتی مسلمانان در چین در عذاب هستند چرا ما باید سکوت کنیم؟ در کشوری که ادعای وحدت امت اسلامی می شود و آرمان دفاع از مظلومان را در سر می پرورانند آیا مطلوب است که از مسلمانان چین حمایت نشود؟ نبی مکرم فرمود: «همه مسلمانان برادر یکدیگرند، به همدیگر ظلم نمی کنند و در مقابل دشمنان یکدیگر را رها نمی کنند و به خود وا نمی گذارند.» آیا جایز است بخاطر یک سری منافع سکوت کنیم و مسلمانان در چین مورد ظلم قرار بگیرند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با وجود نظام اسلامی و در رأس آن ولیّ فقیه، مطمئن هستیم آن‌چه باید انجام شود از طریق خود کشور انجام می‌شود و اگر حضرت آقا تشخیص دادند که ما کاری را به عهده بگیریم، متذکر خواهند شد. در حال حاضر موقعیت ما با صد سال پیش که نظام اسلامی وجود نداشت فرق می‌کند. ملاحظه کردید که ایشان در سخنرانی روز قدس چگونه با صراحت فرمودند ما مردم غزه را مسلح کردیم و این نشان میدهد آن‌جایی که وظیفه‌ی اسلامی اقتضاء بکند نظام اسلامی ورود خواهد کرد. موفق باشید

27786
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: سوالم در رابطه با ولی فقیه و رهبر انقلاب هستش. چرا رهبر انقلاب نسبت به مسئولیت های خود نزد مردم پاسخگو نیستن و همچنین ارگان های زیر نظر ایشان مثل سپاه و ارتش هیچ گاه پاسخگو نمی‌باشند. همچنین چرا رهبر انقلاب تا به حال مصاحبه ای انجام ندادن تا نسبت به مقام رهبری خودشان پاسخگو باشند خب این مسئله باعث دیکتاتوری نمیشه؟ لطفا شبهه من را پاسخ بدید چون خیلی فکرم رو درگیر کرده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید جایگاه ولیّ فقیه، جایگاهی است که به عنوان یک متخصص در امور دین باید ابعاد دینیِ مسیر حرکت انقلاب و مردم را متذکر شود و تخصص ایشان در این امر است. مثل متخصص قلب، که وظیفه ی او هدایتِ مراجعین است در حفظ سلامت قلب‌شان، آن شخص باید در بین متخصصین قلب مشخص شود که کارآزموده است یا نه، که همان مجلس خبرگان است و مجلس خبرگان نیز کمیسیون‌ها و فراکسیون‌هایی دارد که حرکت رهبر و ارگان‌های زیر نظر ایشان را در نسبت با رهبری رصد می‌کند. این بحث را می توابید در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت در فسمت حکومت دینی دنبال بفرمائید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

27682
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، تلاشم بر این بوده اگر کسی از دوستان و نزدیکان با ولایت و انقلاب مخالفت دارد و یا چندان اعتقادی ندارد و پر از شبهه هست، با رحمت و مهربانی و حجت و دلیل واضح صحبت کنم و صبر به خرج دهم. اما گاهی هر چقدر صبر می‌کنم و دلیل میاورم باز هم حرف خودشان را می‌زنند و دوباره همان شیوه تحلیل را پیش می‌برند و حتی گاهی ناراحت می‌شوم که این بحث فایده ندارد و دارم خودم را ناراحت و عصبانی می‌کنم و حتی باعث می‌شود از جهت جسمی هم ناراحت بشوم و با خودم می‌گویم هر میزان هم گویی با صبر صحبت کنم و دلیل بیاورم باز دوباره مطالب خود را می‌گویند و مطالب ام رو به نحوی نادیده می‌گیرند و می‌گویند وضعیت کنونی حتی با مبانی متفکران این انقلاب مثل امام و شهید بهشتی و شهید مطهری نمی‌خواند و شما دارید دفاع بیجا می‌کنید و فکر می‌کنید واقعا مردم برایشان نظام مقبول و کارآمدست و اگر در پاسخ هم با شدت و محکم و یا دافعه صحبت کنم می‌گویند شما بی منطق هستید و این منطق شماست و منطق شما شدت و دفع بقیه است و خودم هم در این حالت اذیت می‌شوم. هر چند در راه انقلاب به نظرم چشیدن این سختی ها خودش عامل رشد و ثابت قدمی بتواند باشد، ولی این هم بحث است که این حدود رحمت و خوشرویی با شدت و قاطع بودن کجاست تا هم دلایل روشن شود و هم اتمام حجت باشد و خودم هم ناراحت این چنین نشوم و متاسفانه بعضی اوقات نسبت به انقلاب و این وضعیت و دفاع و تعهدم به آن و هندسه انقلاب دلم به لرزه می افتد و خب تاثیر ناراحت شدن و احساس بی ثمری بحث با سایرین برای خودم هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در مباحث سوره‌ی جاثیه عرض شد انقلاب اسلامی در شرایطی نیست که از نداشتن چنین طرفدارانی به‌خصوص با روش توحیدیِ رهبر معظم انقلاب ضربه‌ای بخورد. می‌ماند که خوب است انسان از سر دلسوزی جهت کمک به افرادی که در گردونه‌ی توحیدی انقلاب اسلامی نیستند، متذکر برکات آن حضور بشود و چشم‌اندازی از آینده‌ی قدسی را در مقابل آن‌ها به روشی حکیمانه بگشاید و هرگز کار، به جدال نکشد به این معنا که یا باید دلایل ما را بپذیرند و یا رد کنند، لازم نیست. وظیفه‌ی ما آن است که با استحکامی حکیمانه متذکر حقیقتی شویم که نیاز هرکس در این دوران است و ردّ شویم و در بودنِ گسترده‌ی انقلابیِ خود از آنچه خدا برای ما تقدیر کرده است، بهره‌ی لازم را ببریم. نهایتش آن است که آن‌ها، آن‌قدر خود را در امور دنیایی غرق می‌کنند که مصداق این آیه می‌شوند که خداوند به پیامبر خود فرمود: «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» خدای را پاس بدار و آن‌ها را در فرورفتن‌شان در بازی‌های دنیایی به خودشان واگذار. موفق باشید  

27550
متن پرسش

سلام علیکم: استاد عزیز، نوجوان ۱۷ ساله ای هستم که بحمدالله با مطالعه آثار شما توانستم در مبانی معرفت دینی بهتر تعمق کنم و عشقم به انقلاب بیشتر و بیشتر شود و الان بعنوان یک نیروی فرهنگی مشغول بکارم و در تبیین انقلاب اسلامی و معرفت دینی تونستم خدا رو شکر به مدد الهی و مطالعه ویژه آثارتون با هم سن و سالهای خودم و جوانان و نوجوانان هم صحبت بشم و تبیین معارف در حد مطالعات خودم بکنم. دیدم که غالبا به نوجوانان توصیه دارید که کتاب جوان و انتخاب بزرگ یا کتاب چه نیازی به نبی رو بخونند و خب من در عین مطالعه این آثار، خودم مشتاق شدم و خانواده علی الخصوص مادرم که مدرس فلسفه هستند، دیگر آثارتون در بحث انقلاب اسلامی، معرفت النفس و غربشناسی رو هم مطالعه کردم و تونستم در همین سن یک گام مهم بردارم. هدفم این بود که یک نیروی حقیقی انقلاب و تمدن نوین اسلامی باشم و از همین اکنون زندگی منظم و منضبط رو در راستای هدف بزرگ زندگی ام بچینم. اما استاد گاهی در برنامه ریزی و کارهایم، حالت خوف پیدا می‌کنم. می‌گویم نکند الان کار بهتری برای انقلاب می‌توانم بکنم و نمی‌کنم و نکند همچنان ظرفیت نفس مجرد و روح ام آماده برای برداشتن در این مسیر نشود و گاهی ناراحتم که برنامه های آموزش و پرورش چرا خودش مانعی برای ماندن در صراط انقلاب و اینکه انسان انقلاب باشم نه انسان در بستر دولت شهرهای مدرن. امیدوارم روزی نیاید که چند سال بعد کلا از این مسیر برگردم و چند سال بعد با بدبینی گذشته ام را ببینیم و بگویم چرا من در راه انقلاب و تمدنش بودم و نباید در این راه می‌رفتم و این راه خطا بود. برخی از آشنایان و افرادی که می‌شناسم، اول پیروزی انقلاب خودشان انقلابی و یاور امام و مبارز بودند ولی الان صد و هشتاد درجه از مسیر آن سالها برگشته اند و از طرح ریزی آن سالهایشان ناراحت اند و الان با اندیشه انقلاب رسما زاویه دارند. امیدوارم روزی چنین نرسد که برنامه ها و فعالیت های کنونی ام در راستای آن هدف بزرگ و این فعالیتم در عرصه فکری_اجتماعی برای انقلاب مرا ناراحت کند و مواضع زاویه دار و خلاف راه انقلاب و امام که اکنون مطمئنم مسیر حیات بخش بشر است، بگیرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه به سراغ شما می‌آید و شما را در برمی‌گیرد، همانی است که باید باشید پس جای نگرانی نیست که بگویید نکند باید کار بهتری کرد. نمونه ی این نحوه سلوک را در کتاب «خون دلی که لعل شد» می‌توانید بیابید که چگونه رهبر معظم انقلاب خود را در معرض آنچه ایشان را در بر می‌گرفت، قرار می‌دادند اعم از تأمّل در قرآن و حتی مطالعه‌ی رمان‌های مهم دنیا ۲. عمده، رویکرد ما به انقلاب است. رویکرد سیاسیون و نگاه حزبی، شایسته‌ی ماندن در انقلابی که بناست افق بشر را در جهانی ماورای دنیای سکولار به ظهور آورد، نیست. رویکرد صحیح شهید قاسم سلیمانی‌ها و شهید آوینی‌ها موجب شد راهی بس گشوده در بستر انقلاب مقابل آن‌ها گشوده شود، در آن حدّ که آن افراد خود را امیدوارترین افراد نسبت به آینده و در جهانی احساس می‌کردند که جهان خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و جهانِ توبه‌ی بشر است. موفق باشید  

27511
متن پرسش
سلام علیکم: در پرسش و پاسخ ۲۷۴۹۰ اشاره ظریفی داشتید که تفاوت علوم اسلامی و علوم انسانی در چیست و به شخصه بسیار بهره مند شدم. حقیقتا وقتی به تاریخ مدرنیته نگاه می کنیم می بینیم که نطفه علوم انسانی در قرن ۱۸ و ۱۹ بسته می شود و متناسب جهت گیری های ویژه پس از عصر رنسانس و متناسب طرح بزرگ مدرنیسم چیده می شود و اساسا تعریف نوینی از عالم و آدم دارد و من معتقدم علوم انسانی، شان کلامی برای عالم مدرن دارد و این شان کلامی را هم دارد ایفا می کند. ولی بحث اینجاست که تا سخن از احیاء تفکر اسلامی و علم دینی و علوم اسلامی برخاسته از قرآن و عترت و طرح کلی اندیشه اسلامی می زنیم و اینکه علوم انسانی در بستر مدرنیته مطرح می شوند و انسان مدرن به کجاها دارد می رود و به قصد تصرف در طبیعت به قصد ارضای حال درونی و تمتع هر چه بیشتر چه برنامه ها و الگوهای توسعه که نمی ریزد، این مطلب پیش میاد که شما فهم آسان و بسیط و دم دستی از عالم و عقل کنونی و جهان مدرن دارید و تازه ما تا آمدیم مدرنیته را بشناسیم، پست مدرن ها آمدند و مساله مطرح کردند و ما هنوز بدون توجه به ظرفیت ها و داده ها و اینکه آیا اصلا بنیه تمدن سازی داریم یا نه مدام از علوم انسان ساز در بستر اسلام و انقلاب و تمدن نوین اسلامی می گویید و فکر می کنید بین اندیشه شما و جهان کنونی فاصله ای نیست در صورتیکه هم اکنون هم حتی سرتاپای شما را مدرنیته فرا گرفته و دارید برای خود حتی برهوتی را بزرگ و بزرگتر می کنید. عجیب است که چرا برخی از این سو به اهمیت علوم انسان ساز اسلامی واقف نیستند و برخی از طرفی فکر می کنند اگر همه مردم حرفهای حضرت آقا رو تایید کنند و حجاب رو رعایت کنند و رفتارهای ناقض فقه و احکام در جامعه نباشه و یکسری بد اخلاقی ها صورت نگیره و مردم هم همه پر شور بیان راهپیمایی ۲۲ بهمن، تمدن ساخته میشه حالا ما در قواعد جامعه سازی و تمدن سازی از الگوی توسعه و عالم مدرن بهره بردیم هم دیگر مهم نیست و فوقش جاهای خوب تمدن غرب را می گیریم و جاهای بدش را حذف می کنیم مثلا در علوم انسانی میاییم نظریات و مدل های اجرایی و نظری رایج را می گوییم کنارش چند آیه و حدیث می گذاریم و چند حکم فقهی و مسئله توضیح المسائل و حدود شرایع اخلاقی می گوییم و خب خوشحالیم دیگر ما علم دینی تولید کردیم. واقعا گام دوم وقت آن است که بستر خود را اساسا نشان دهیم ماورای مدرنیته و روبروی نظم مدرن و نوین جهانی و عالم انسان مدرن است و ما زمین متفاوتی را تعریف کرده ایم پس به قول جناب حافظ: «عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی». ما عالم و نقطه ثقل انسان، جامعه و تمدن دیگری مطرح کرده ایم و لذا وقتی عالم دیگر تعریف شد نیازمند ابزار و نظم و قواعد خاص خود است و قطعا بایستی در علوم انسان ساز تحول جدی رخ دهد. باید محور علوم انسان ساز، همان علوم اسلامی و عقل قدسی باشد که شریعت الهی بعنوان راه حقه فلاح بشر و راهنمایان شریعت مقابل ما می گشایند تا به اسماء الهی و سنن حضرت حق بنگریم. ولی قطعا باید بصورت انتقادی و تاویلی غربشناسی کرد و دید آیا درون عالم انسان مدرن، آیا نظم و قواعد و عناصری هست که بتواند با مبانی عقل و علم قدسی و اسلامی بخواند و لااقل مغایر و متضاد نباشد تا آن را بتوان ذیل همان روح اسلامی و قدسی انسان تصرف کرد و استحاله نمود. البته امیدوارم به خود بیاییم و مسئولین تربیتی و آموزشی پس از سالها رویکرد غربزده و پارادوکسی که از طرفی خواستند تربیت کنند انسان متشرع و پایبند به فضائل اخلاقی در عین حال زندگی کننده در چارچوب دولت شهرهای مدرن و متناسب شهروندی در همین بستر. ویژه اینکه رهبر عزیزمان در بیانیه گام دوم فرمودند ما در چله دوم خود سازی، جامعه پردازی و تمدن سازی هستیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بنا بر آن است که ما در جهان و زمین دیگری خود را دنبال کنیم و این نه به معنایِ برگشت به قبل از جهان مدرن است و نه به معنای مقابله با فرهنگ غربی، بلکه به معنای حضور در تاریخی است که از گذشته‌ی خود یعنی جهان سنتی‌مان و از جهان مدرن گسسته نیست ولی هیچ‌کدام از آن‌ها هم نمی‌باشد. جهانی است مقدّرشده در پیشِ روی ما که هر اندازه به سوی آن قدم بگذاریم، خود را ظاهر می‌کند و ظهور آن بستگی به قدم‌ها و مقاومت‌های ما دارد. مگر ما در ابتدا می‌دانستیم انقلاب اسلامی تا این‌جاها می‌تواند در تاریخ حاضر شود؟ ولی چون متوجه‌ی ظرفیت بالای آن بودیم و درکی از تقدیر الهی در این تاریخ در رهبران اصلی انقلاب به‌وجود آمد؛ همچنان ادامه دادیم و ضعف‌هایِ تاریخی‌مان مثل بعضی از روشنفکران، بهانه‌ی عقب‌نشینی‌مان نشد. عظمت بصیرت رهبر معظم انقلاب در همین نکته است. موفق باشید  

27508
متن پرسش
سلام علیکم: در چند وقت اخیر بسیاری از افراد انقلابی اوایل پیروزی نهضت که الان خود را پشیمان از آن رویه می دانند و علی الظاهر می گویند باید اصلاحات ساختاری بشود، شروع به بحثی کرده اند که نظام نیازمند تحول و تغییر اساسی است. خداقلش این است که باید اختیارات رهبری مشخص و محدود بشود و اگر هم بشود که اصلا ولایت فقیه را در ریاست جمهوری مستحل کنیم که با رای مستقیم مردم انتخاب شود، عالی است. و خب مدعی اند اینگونه اختیارات فرا قانونی هم کاهش می یابد و اصلا رهبری مستقیما منتخب ملت می شود. به عقیده ام روزی که چنین اتفاقی بیافتد و رقم بخورد، روز مرگ انقلاب و جمهوری اسلامی و تمام راهی است که در این چهل و یکسال آمدیم و رسما این روند، نشان می دهد ما هم بی جهت مدعی تمدنی ماورای مدرنیته و در برابر لیبرال دموکراسی بودیم و نهایتا در همان چهارچوب حالا با کمی ملاحظات فقهی حاضر شدیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که متوجه شده‌اید. آری! باید تغییراتی در ساختارها بشود و مثلاً نظام آموزشیِ ما و یا اقتصادِ ما بند نافش را از نظام نئولیبرالیسمِ غرب بِبُرد و خودش مطابق این تاریخ و این جهان فکر کند و اتفاقاً با حضور روحی که ولایت فقیه در آن حاضر است، نتیجه می‌گیریم، وگرنه باز گرفتاری و سرگردانیِ تاریخیِ ما توسط روشنفکران تحت تأثیر غرب ادامه می‌یابد. موفق باشید 

27458
متن پرسش
سلام علیکم: برخی بصورت ویژه ای در این مقطع اخیر افرادی در خارج و حتی در داخل علی الخصوص آقایان زیباکلام و تاجزاده، اعلام کرده اند باید هزینه های امریکا ستیزی را در نظر بگیریم و تا کی مردم باید تاوان آمریکاستیزی نظام را بدهند. مثلا ترکیه کشوری در همسایگی ما و وضع مشابه ما بوده ولی الان بیشتر از ما گردشگر دارد و توانسته توسعه پیدا کند و در ریل توسعه پیشرو قرار بگیرد و این وضعیت ماست با هزینه های سنگین آمریکا ستیزی. همچنین مدعی شده اند حتی قریب ۲۰ درصد ملت هم دیگر قائل به آمریکا ستیزی نیستند و تنها برخی در داخل نظام و یا برخی افراد در جامعه، آمریکا ستیز اند و این امریکا ستیزی هزینه های سنگینی دارد. استاد، هر چند امثال این افراد از عینک لیبرال دموکراسی و توسعه غربی شاخص ها را می بینند و متوجه نیستند ما پرچمدار تمدنی ماورای مدرنیسم هستیم و شاخص های توسعه غربی و پیشرفت با شاخص های مدرن را شاخص های اقتدار و تعالی و حتی مقایسه کشور ما و سایر کشورها و دُوَل می دانند و متوجه گویی نیستند همین شاخص های توسعه و پیشرفت مدرن ویژه در عرصه اقتصادی بسوی ناکارآمدی و اینکه مبانی شان نقد می شود حتی در داخل جبهه مدرنیته، در حال حرکت اند و حتی در خود غرب می گویند شاخص های توسعه مدرن در حال سقوط و تباهی است. ولی واقعا در جواب به اینها که مدام دم از نفی آمریکا ستیزی می زنند و با استکبار ستیزی و ایستادگی مقابل اصلی ترین پرچمدار لیبرال دموکراسی و استکبار مخالفت شدید دارند و مشکلات را ناشی از مقاومت و پایداری ملت و نظام و انقلاب می دانند. (هر چند الان مدعی شده اند حتی ۲۰ درصد ملت هم دیگر استکبار ستیز و مبارز با آمریکا نیستند) و شعارشان روابط و مواضع بسمت تساهل و تسامح و تعامل سازنده با دنیا حتی همان امریکاست، چه پاسخ و تبیینی بایستی کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بصیرت رهبر معظم انقلاب در این مورد به عنوان کارشناس زمانه‌شناس و نه به عنوان ولیّ فقیه، فوق‌العاده است. آن‌جاهایی که روشن می‌کنند آمریکا با ملت ایران دشمن است و از ملت ایران نوکری می‌خواهد. تجربه‌ی تاریخی نیز این را برای روحیه‌ی استکباری آمریکا ثابت کرده است. مصاحبه‌ی مرحوم شیخ الاسلام در «رجا نیوز» که اخیراً مطرح شده است، نکات خوبی در این رابطه دارند. پس از مطالعه‌ی آن مصاحبه، برای شادی روح آن مرحوم مجاهد حمد و صلوات فراموش نشود. موفق باشید

27472
متن پرسش
استاد گرامی سلام: در طی این سالها که از خدا عمر گرفته ام بارها در تلاطمهای زندگی قرار گرفته ام. توسل به برخی از اولیا برایم صورت می گیرد ولی نمی دانم چرا در ارتباط با امام زمان (عج) اضطراب دارم. شاید حسی مثل اینکه مورد توجه ایشان قرار نگرفتن یا گاه فکر می کنم شاید تصورم از رافت امام حسین (ع) یا حضرت رضا (ع) بسیار بیشتر است این ریشه در چه دارد و چطور از آن رها شوم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرق می‌کند؟! با هر امامی که بتوانید ارتباط برقرار کنید «کلّهم نورٌ واحد». به این فکر کنید که راه اُنس با حضرت صاحب‌الزمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» توجه به زوایای روحانیِ نایب ایشان است. موفق باشید

27451
متن پرسش
با سلام: آیا منظور رهبر عزیزمان از افزایش تولید همان حرکت به سمت توسعه ی اقتصادی است؟ می توان گفت با توجه به شرایط فعلی کشور ایشان به عنوان ولی فقیه دراین زمان اینطور تشخیص داده اند و این موضوع تداخلی با نظرات غربی ها در باب توسعه ندارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب در بستر فرهنگِ پیشرفت راه را مدّ نظر جامعه قرار دادند که در آن بستر رعایت روح متعالی انسانی و روح طبیعت می‌شود. ولی در بستر توسعه‌ی غربی، محوریت تنها میل و هوس انسان است. عرایضی در کتاب مدرنیته و توهّم شده است. موفق باشید

27420
متن پرسش
سلام استاد جان: در جواب اینهایی که همه مشکلات کشور را به رهبر نسبت می دهند و می گویند طبق قانون اساسی رهبر با این همه اختیاراتی که دارد مثلا رئیس قوه قضاییه را خودش تعیین می کند پس چرا این همه فساد هست اصلا این همه فساد و پارتی بازی و بی عدالتی در ارگان های دولتی هست اگه قوه قضاییه برخورد قهریه محکمی می کرد آیا وضع کشور این چنین بود چه چور از رهبر عزیزمون دفاع کنیم استاد این همه فساد مقصرش کیه قوه مجریه مقننه یا قضاییه یا همگی؟ رهبر چطوری می تونه جلوشون رو بگیره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان حاکمیت حضرت علی «علیه‌السلام» هم عده‌ای در انحراف بودند، حضرت هم در حدّ خود اقدام می‌کردند ولی مردم، خودشان باید اصلاح شوند. فرق نظام اسلامی با نظام شاهنشاهی آن است که در آن نظام، حاکمان فاسد بودند، پس مردم باید خودشان در اصلاح جامعه بکوشند وقتی حاکمان مانع اصلاح جامعه نیستند وگرنه اگر امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» هم حاکم باشند برای اصلاح جامعه کافی نیست. موفق باشید

27391
متن پرسش
سلام علیکم: آیا هر کاري که جنبه اِعمال ولایت دارد ولو مربوط به دولت و جنبه عمومی اجتماع هم نباشد، چون ولایت به معنای سرپرستي است، به طور کلي زن نمي تواند متصدی آن و متولی اش باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نمی‌تواند؟ مگر حضرت آقا نفرمودند از نظر ایشان، وزارت زنان در دولت مانعی ندارد. موفق باشید

27377
متن پرسش
سلام استاد: در کتاب شریف مبانی نظری و عملی حب اهل بیت فرمودید که این مودت اهل بیت در آیه قرآن مفهومش اینه که باید مسأله دینداری را به محبت اهل بیت کشید! ولی من سخت گرفتار یه مسأله ای هستم. من خودم اصلا نمیتونم شروع به نماز خواندن کنم و خیلی از گناهان را نمیتونم ترک کنم. ولی شدیداً معتقد و متعصب بروی اهل بیت هستم خصوصا در این تاریخ تعصب عجیب و غریبی بر روی حضرت آقا دارم. تا جایی که وقتی بحث های سیاسی تو خانواده میشه و همه کنایه و طعنه به حضرت آقا میزنن من از شدت اعصاب خوردی نفس تنگی می گیرم و اشکم در میاد و گاهی هم بحث می کنم و ناراحتی خودم را نشون میدم و حتی گاهی اوقات با خانواده قهر می کنم و از غذای خانه هم به نشانه اعتراض نمی خورم. استاد من عجیب داغون شدم! آخه می بینم که اهل خانه نماز میخونن، مسجد میرن، ولی اون محبت و اعتقاده به اهل بیت و در این تاریخ به مظهر انوار اهل بیت که حضرت آقا هست ندارن. بارها شاهد بودم بعضی مسائل که مربوط به حقیقت نوری اهل بیت هست را باور نمیکنن و درست و حسابی براشون ملموس نیست. جریان چیه؟! چرا من که نماز نمیتونم بخونم اما علاقه دارم به اهل بیت و آقا و اونا را تاج سر می‌دونم ولی اونا که به ظاهر دینی هستند به این باور من نرسیدن؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این باید فکر کرد که شیطان، راه‌های مختلفی برای اغوای مردم دارد. عده‌ای را به عبادات ظاهری مشغول می‌کند و از جهت‌دادنِ محبّت‌شان به کسانی که باید محبت بورزند، محروم می‌کند و شما را از حضور در محضر حضرت معبود، محروم می‌نماید. انسان‌های متعادل در ورود به وادیِ عبادت و محبت، موفق هستند. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!