متن پرسش
سلام استاد گرانقدر: وقتتون بخیر باشه. من با نماز خوندن و قرآن خوندن به مشکل خوردهام
از این بابت که نتیجه ای که باید رو نمیگیرم. در زمان حضرت رسول اکرم و امیرالمومنین، مسلمانان وقتی نماز خواندن حضرت رسول اکرم را می دیدند، نماز حضرت امیرمومنان را می دیدند و وقتی خود نماز می خواندند متوجه بودند که نمازشان فرعی است که اصل آن همان نمازی است که در رسول اکرم مشاهده می کنند، اگر هم ادا در می آوردند ولی با این وجود در محضر یک حقیقت متعالی قرار داشتند نماز خواندن ما چی؟! با کدوم حقیقت ارتباط داریم؟ وقتی نماز می خونیم کدوم صحنه ای از عبادات معصومین در افق دیدمان هست؟
همینطور تلاوت قران. هر کور و کچلی که در زمان پیامبر حضور داشت، وقتی قران می خواند متذکر آن صحنه هایی بود که حضرت رسول اکرم وحی را بر جان انسان ها تلاوت می کرد
و افراد با خواندن قران آن تذکر را برای خود تکرار می کردند. قرآن خواندن ما چی؟ اصلا قران خواندنمون چه ربطی به آن تذکری داره که مسلمانان صدر اسلام از اون بهره مند بودند
دعا خواندنمون هم همین وضعیت رو داره. مسلمانان مناجات های پیامبر رو می دیدن، مناجات های حضرت امیرالمومنین، دعای حضرت سیدالشهدا، مناجات های حضرت زین العابدین
برای نمونه مناجات حضرت داوود کجا، که کوه و دشت همراه حضرت خدا را بخوانند
بعد این وسط جایگاه ما چی هست؟ اینکه کلماتی رو تکرار کنیم که از حقیقت آن، حتی از دیدن یک نمونه ظهور حقیقت آن در افراد بی خبریم، این چه دعایی شد، این چه نمازیه، این چه قرآنیه؟
با این اوصاف از اسلام، از دینداری چی برای ما می مونه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به جهت همین مسائلی که برای رفقا در شرایط جدید پیش میآید عرایضی در مباحث «با دعا، در آغوش خدا» در شرح مناجات التّائبین داشتم. که مطلب روی سایت هست. در آنجا عرض شده که باید منتظر نوعی از کفر که مقدمهی ایمان برتری است، باشیم. که بحمدلله برای شما پیش آمده. آری! با رویکرد گشودهشدن جهانی که جهانِ کیفیتها است، در مقابل ما در راستای عبور از سیطرهی جهان کمیّتها میتوان به نماز و قرآن رجوع کرد تا با جهانی روبهرو شویم که به گفتهی جناب مولوی:
آن جهان و راهش ار پیدا بود / کم کسی یک لحظه در اینجا بود. موفق باشید
در جایی اینطور نوشته شد:
باید گاه به گاه خود را گم کنیمهمانطور که اگر مار نتواند پوست بیندازد میمیرد، اگر ذهن انسان برای تغییر دچار مانع باشد، دیگر ذهن نیست، انبار اطلاعات است. مردان نظام اگر خود را در آیندهی تاریخ خود حاضر نکنند و همچنان در گذشته متوقف باشند، عملاً گور خود و نظام را پیشاپیش کندهاند. زیرا در برابر آنچه در حال رشد و بالندگی است، کور و نابینا شدهاند. مردانی میخواهیم که معنای سعهی توحیدیِ انقلاب اسلامی را بفهمند که چگونه انقلاب، اقیانوس شده است و دورهی دریاچهبودنش بهسر آمده. زیرا وقتی خود را در مرحلهای از تاریخ پیدا میکنیم باید سعی کنیم گاه به گاه خود را گم کنیم تا دوباره از نو بازیابی شویم. این است آن شدنِ ابدی و نه یک وجود خشکِ ساکن.