بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: ازدواج ، خانواده ، تربیت فرزند

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6578
متن پرسش
سلام علیکم. استاد گرانقدر؛ در روایات بسیار دیده می شود که پاداش یک عمل بخشش گناهان است؛ مثلا در مورد دعایی که در قبرستان خوانده می شود؛ پنجاه سال گناه فرد و پدر و مادرش بخشیده می شود. استاد از یک طرف ما عقیده داریم ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین از غلو و...مبری هستند پس این روایات دقیقا مبتنی بر آنچه مشاهده می کرده اند؛ می باشد. می ماند اینکه آیا اینها تاویل دارد؟ البته من وقتی به قبرستان می روم این دعا را میخوانم و انتظار و باورم هم این است که خداوند گناهان پدر و مادر و خودم را ببخشد؛ متتهی مایلم تفسیر شما را بدانم. استاد البته من در فضل خداوند شکی ندارم و مثلا در این مورد به خودم می گویم خب احتمالا دلیل این است که فرضا این فرزند بر سر سفره این پدر و مادر بزرگ شده و تربیت گشته و اکنون در صراطی است که می رود و در قبرستان نظر به یگانگی خداوند می کند و اظهار به باور زنده بودن مردگان و جهان غیب و... فلذا صورت این هدایت ، یا نتیجه آن بخشش گناهان است و حالا به خاطر نقش پدر و مادر در این فرآیند، برآیندش بخشش پدر و مادر هم هست؛ اینگونه تفسیر کردن درت است؟اصلا جایگاه روایات این چنینی کجاست؟سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با توجه به تفسیری که می‌کنید جایگاه این نوع روایات را می‌شناسید. می‌ماند که باید از طرف متوفی نیز اقتضاء تأثیر فراهم باشد، مثلاً آن هایی که در دنیا منکر دین خدا بودند معلوم است که زمینه‌ی تأثیر را در خود خشکانده‌اند. موفق باشید
6580
متن پرسش
سلام خسته نباشید می خواستم اگر ممکنه لطف کنید و مسئله فرزندآوری را از دیدگاه اسلام کمی توضیح دهید ابهام من در این است که آیا به همین روشنی که در مورد ازدواج در احادیث تأکید شده و همگان رو به ازدواج توصیه کردند،و محاسن و آثار مثبت فراوانی برای اون گفتند، در مورد داشتن فرزند هم این طور هست؟ و اگر هست چرا و چه آثاری دارد؟ آیا داشتن فرزند هم به همه توصیه می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس بتواند فرزندانی را به جامعه هدیه دهد تا اولاً: نسل بشر ادامه یابد ثانیاً: در فضای نظام توحید انسان‌های رشدیافته‌ای بر صحنه آیند، نباید کوتاهی کند. موفق باشید
6559
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار معنی حدیثی که به این مضمون ازمعصومین علیهم السلام صادر شده که زن مانند استخوان دنده است که اگر راستش کنی میشکند چیست؟ آیا تخصیص به موارد خاصی دارد؟لطفا توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستاى مدارا با روحیه زنان و در تنگنا قرارندادن آنها پیامبر (صلى اللّه علیه وآله) مى‏فرمایند: «انَّ الْمَرْأةَ خُلِقَتْ مِنْ ضِلْعٍ وَ انَّکَ انْ تُرِدْ اقامَةَ الضِّلْعِ تُکْسِرُها، فَدارِها تَعِشْ بِها» زن از دنده‏اى خلق شده (به‏عنوان مثال چون دنده‏، حالت منحنى دارد) و اگر بخواهى دنده‏ را راست کنى آن را مى‏شکنى، پس با او مدارا کن. مدارا با زنان خود عاملى است براى شیرینى زندگى، زیرا روحِ زن، روح حساس است و در مقابل برخوردهاى خشن شدیداً فرسایش‏مى‏بیند و علاوه بر زیبایى ظاهرى، زمینه تعالى روح او نیز از بین مى‏رود و به سرعت احساس شکست مى‏کند.. موفق باشید
6564
متن پرسش
سلام استاد عزیز میخواستم بدانم روایاتی از این قبیل که برای مزاح با نامحرم حرمت شدیدی قائل شده آیا ناظر به هر نوع مزاحی است یا فقط مزاحی که به قصد لذت حرام باشد؟ چون مزاح با نامحرم پدیده ی رایجی شده و حتی در برنامه های صدا و سیما هم به وفور میبینیم ولی خوب انگار خیلی از ما متوجه حرمت آن نیستیم. در جامعه امروز که اختلاط زن و مرد زیاد شده یک انسان اجتماعی چه باید بکند؟ از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز نقل شده است که فرمود: «مَنْ فَاکهَ امْرَأَهً لَا یمْلِکهَا- حُبِسَ بِکلِّ کلِمَهٍ کلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عَامٍ فِی النَّار؛[11] کسی که با زن نامحرمی مزاح کند، به ازای هر کلمه ای که با او سخن گفته، هزار سال در دوزخ حبس می شود. ابابصیر، از شاگردان امام صادق علیه السلام می گوید در کوفه به زنی قرآن می آموختم و روزی اتفاق افتاد که با او مزاح کردم. هنگامی که در مدینه به محضر امام باقر علیه السلام وارد شدم، مرا سرزنش کرد و فرمود: «مَنِ ارْتَکبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یعْبَأِ اللَّهُ بِهِ -أَی شَی ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَهِ- فَغَطَّیتُ وَجْهِی حَیاءً وَ تُبْتُ- فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَعُد؛[12] کسی که در خلوت مرتکب گناه شود، خدا به او اعتنا نمی کند. چه چیزی به آن زن گفتی؟- از خجالت چهره خود را پوشاندم و توبه کردم- حضرت فرمود: دیگر تکرار مکن.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست مسلّم هراندازه که با نامحرم کمتر رابطه داشته باشیم کمتر گرفتار قوه‌ی واهمه می‌شویم. به ما فرموده‌اند در حدّ ضرورت باید با نامحرم ارتباط داشت تا هرچه بیشتر محرم خدا شویم. نمی‌دانیم با مزاح با نامحرم، چه بلایی بر سر خود و بر سر او می‌آوریم. موفق باشید
6498
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم حضرت استاد بنده با جهان بینی، هستی شناسی و انسان شناسی که علامه جوادی ارائه فرموده اند بسیار مأنوسم و اینقدر ایشان را دوست دارم که امید وارم با ایشان در جوار رسول الله محشور شوم. خانواده ام در این حد این گرایش و بینش را اولویت خود نمی دانند. با وجود تمام سعی ام بر مبنای توصیه شما بر مدارای با پدر و مادر و حفظ احترام آنها، این شکاف و این ابتهاجم را نمی توانم سرپوش بگذارم. من این قدر با آنها مشترکم که بتوانم چند صباحی دیگر تا إن شاء الله ازدواج کنم با آنها زندگی کنم. اما یک مسأله بسیار که دغدغه من این است که همسری متناسب با خودم پیدا نکنم و مجبور باشم نیمه دوم زندگی خودم را هم با محبوس نگه داشتن ظرفیت هایم سپری کنم. چه کار کنم استاد؟ به خصوص که بعضا مورد تهمت و عصبانیت پدر مادرم هم قرار می گیرم اما به لطف خدا صبر را پیشه ام کردم و امید وارم به حلم هم برسم. با آرزوی توفیق بیش از پیش شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با تمام وجود به خدا اعتماد دارید و متوجه‌اید خدا بوده است که توفیق علاقمندی به علمای وارسته را در شما ایجاد کرده، با تمام امید بدانید خواستگاری مناسب سعادت شما برای شما می‌فرستد. هیچ دغدغه‌ای نداشته باشید، با والدین هم اوقات تلخی نکنید. موفق باشید
6501
متن پرسش
سلام استاد گرامی خدا قوت مدتی است سوالی ذهنم را مشغول کرده است که جوابی برای آن نمی یابم خواهش می کنم کمکم کنید آیا بسته شدن بخت صحت دارد ؟اگر ندارد چرا بعضی از دختران بسیار خوب که خواسته هایشان برای انتخاب همسر همان معیارهای اسلامی می باشد مدتها می گذرد ولی همسر مناسب خود را نمی یابند ؟ ومگر خداوند برای هر کسی همسری درنظر نگرفته است ؟ لطفا ÷اسخی مستدل ومناسب بفرمایید ممنونیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی کاملاً مطمئن هستیم که عالم در تمام زوایایش با مدیریت حضرت حق جلو می‌رود، می‌فهمیم که حکمتی در این نکته ای که می‌فرمایید هست. مثل آن‌که در روایت داریم خداوند می‌داند اگر رزق بعضی تنگ شود کافر می‌شوند و اگر رزق بعضی وسعت یابد کافر می‌شوند. پس همان‌طور که انسان مؤمن در شرایط تنگی رزق با رضایت به تقدیر الهی، قناعت پیشه می‌کند و خلوت خود با خدا را بیشتر می‌کند، اگر این خواهران مؤمن این نوع زندگی که خدا برایشان تقدیر کرده است را نشانه‌ی لطف خدا بدانند با رضایت کامل سعی می‌کنند زندگی خود را با معارف الهی و اعمال عبادی، بستر قرب هرچه بیشتر به خدا قرار دهند. عمده آن است که متوجه شوید در عموم این تنگناها و به‌ظاهر محرومیت‌ها نظری خاص از خداوند در صحنه است و به قول نظامی: «اگر با دیگرانش بود میلی.... چرا ظرف مرا بشکست لیلی». موفق باشید
6470
متن پرسش
سلام علیکم من نویسنده سوال 6363 هستم . وقتی محیط بد دانشگاه رو میبینم انگار بیشتر یاد امام زمانم میفتم از لحظه ورود حال خوبی ندارم ... ولی این موقعیت بد روی حجابم هیچ اثری نگذاشته ولی روی روابطم با مردان بیشتر نگران هستم نمی دانم تا چه حد میتوانم رابطه داشته باشم یعنی تا چه حد اجازه دارم احتیاج بیشتری به راهنمایی دارم ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هراندازه سعی کنید با نامحرم مرتبط نباشید افق حضور در عوالم غیب و قیامت و نزدیکی به وجود مقدس حضرت صاحب ‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» برایتان گشوده‌تر است. ما فقط در حدّی که ضرورت دارد باید با نامحرم صحبت کنیم تا عالَم دینی ما برایمان حفظ شود. موفق باشید
6476
متن پرسش
1. وظیفه ی یک طلبه درجامعه ی امروز چیست ؟ ( باتوجه به اینکه طلاب سربازامام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف تلقی می شوند، ومسؤلیت خطیری برعهده ی شان است ) 2. آیاکسی که داعیه دار سربازی امام زمان علیه السلام است حتما باید در پایگاه بسیج حضور داشته وکارکند ؟ بنده دچار یک شبهه شده ام خواهشمندم شرح حال بسیج قبل وحال را بیان فرمایید . 3. حقیقت کسا ء چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- طلبه باید خوب درس بخواند تا بتواند اسلام را خوب بفهمد و در وقت مناسب مثل شهید مطهری خوب تبلیغ کند و به صورت کلی از جریان‌های کشور و دنیا نیز آن‌طور که رهبری اشاره می‌کنند بی‌خبر نباشد 2- مقام معظم رهبری فرمودند هستند کسانی که عضو رسمی بسیج نیستند ولی به جهت علاقه‌ای که به انقلاب و اهداف بسیج دارند، بسیجی‌اند. باید به شرایط خود بنگرید که آیا در موقعیتی هستید که در فعالیت‌های بسیج شرکت کنید و یا باید فعلاً درس بخوانید و وقت محدودی را اگر پیش آمد برای کارهای بسیج بگذارید. عمده توجه به جایگاه بسیج است که عبارت است از محل نیروهای آماده برای هرگونه فداکاری در راستای اهداف انقلاب 3- به متونی که در مورد تاریخ حدیث کساء سخن گفته‌اند رجوع فرمایید. در باره حدیث کسا سخن مختلف است: آیة الله مکارم شیرازی در توضیحى درباره حدیث کِسا در مفاتیح نوین می نویسد : اصل حدیث کِسا میان شیعه و اهل سنّت بسیار مشهور و معروف است و جاى هیچ گونه تردیدى نیست که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در منزل حضرت زهرا (علیها السلام)، و یا در خانه خودش زیر پارچه اى شبیه عبا قرار گرفت و حضرت على و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) را زیر آن جاى داد و از آنان به عظمت و بزرگى یاد نمود و آن جمع را مصداق آیه: «اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً؛ همانا خداوند مى خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد»، معرّفى کرد. موفق باشید
6445
متن پرسش
عرض سلام خدمت استاد عزیز: مطلبی بسیار زیبا در وبلاگ "تو فقط لیلی باش" دیدم. حیفم آمد خوانندگان سایت شما بی نصیب بمانند. اگر صلاح دانستید آن را منتشر و نظرتان را هم در مورد آن بیان فرمایید. التماس دعا دارم. آدرس مطلب: http://womanart.blogfa.com/post/51 آدرس تکمیل این مطلب: http://womanart.blogfa.com/post/52 ماموریت زیبای من ... امروز که اومدم و اون دوتا نظر دیشب رو دیدم، هم خنده ام گرفت و هم دلم به حال چنین آدمهایی سوخت ... متاسفانه توی کامنتهای خصوصی خیلی از این دست افاضات هست که من دیگه نخونده دیلیتشون میکنم ... اما خیلیها هستند که حقیقتا نمی تونند درک کنند که من چرا با توجه به تحصیلکرده بودنم قبول کرده ام که با افتخار، تمام وقتم رو برای خونه و زندگیم بذارم. به این یکی توجه کنید: " ... از سبک نوشتن و اداره وبلاگت معلومه آدم خلاقی هستی. از اینهمه تسلطتت به ایات و احادیث و استفاده بجا و مناسب ازشون هم معلومه هوش و حافظت از حد نرمال بالاتره ... مومن و محجبه هم هستی و توی این نظام خرت میره ... مدرک دانشگاه تهران رو هم داری که همه جا روی دست میبرنش! ... هر جور حساب کنی برای آدمی مثل تو کار پیدا کردن مثل آب خوردنه. من نمیتونم بفهمم چرا خودت رو اسیر خونه کرده ای؟ ... من اگه جای تو بودم پادشاهی میکردم برای خودم، همسرداری سیخی چنده؟! ... اون مال زنهای دوره قجره که مجبور بودن نونشونو از دست شوهرشون بگیرن. نه مال زن قرن 21 که خودش یه پا مرده! ... ... به خدا من مزاحم نیستم. فقط دوست دارم بدونم چرا این کار رو میکنی؟ اگه دلیلت قانع کننده باشه قول میدم کارم رو ول کنم و بچسبم به خونه و زندگیم و همسرداریم ... فقط خواهش میکنم جوابم رو بده ... شاید این سوال خیلیها باشه و تو بتونی بهشون کمک کنی ... " فکر میکنم حالا وقتشه که دلیل اصلی توی خونه موندنم رو بگم. شاید به درد کسانیکه که حقیقتاً دنبال حقیقتند بخوره و مثل من تکلیفشون رو روشن کنه: دیگه فکر کنم همه تون بدونید که من هم تا چند ماه قبل علیرغم توی خونه بودن، به این کار اعتقادی نداشتم و صرفاً به خاطر اینکه همسرجان دوست نداشت بیرون کار کنم، سر کار نمیرفتم. اما این که دقیقاً چی شد که نظرم عوض شد و این نگاه جهادی رو به ماجرا پیدا کردم رو تا حالا براتون نگفته بودم ... اواخر دی ماه بود. در ادامه تحقیقات برای کتابم، رسیدم به جنگ احد ... فکر کنم همه تون بدونید که جنگ احد تنها غزوه در صدر اسلام هست که مسلمانها توش شکست خوردند. اونهم یک شکست خییییلی فجیع! ... اما عجیب اینجاست که مسلمانها اولش با وجود تمام سختیها و کم بودن نیرو و تجهیزاتشون، بر مشرکین پیروز شدند. و درست وقتی پیروزیشون حتمی بود و مشرکین داشتند فرار میکردند و وقت تقسیم غنایم بود، ضربه نابود کننده به اونها وارد شد. میدونین از کجا؟ پشت میدان جنگ یه تپه بود به نام تپه احد. این تپه موقعیت استراتژیکی داشت و دست هرکس می افتاد میتونست به میدان جنگ مسلط بشه. اول اون تپه دست مسلمانها بود. پیامبر با درایت آسمانیشون این نکته رو فهمیدند و 50 نفر از نیروهای زبده رو مامور مراقبت از این تپه کردند و گفتند: شما باید همینجا بمونید و از این تپه مراقبت کنید. جهاد شما در میدان نبرد نیست، بلکه اینه که هر طور شده نذارید این تپه به دست دشمن بیفته. برای همین هر اتفاقی که برای ما افتاد، چه پیروز بشیم و چه شکست بخوریم و حتی اگه همه مون کشته بشیم، شما باید از جاتون تکون نخورید و این تپه رو حفظ کنید. فهمیدید؟ همه گفتن: بععععله یا رسول الله. شما از ما جون بخواین! برین خیالتون راحت باشه که ما همینجا هستیم و مثل تخم چشممون از این تپه مراقبت میکنیم! ... اما افسوس که این فقط در حد حرف بود. وقتی مسلمانها پیروز شدند و مشرکین فرار کردند، وقت تقسیم غنایم شد. اونها از دور میدیدند که همه داشتن تند و تند سهمشون رو از غنائم برمیداشتند و سر اینها بی کلاه مونده بود ... و این شد که دهنها آب افتاد و زمزمه ها شروع شد: _ این دیگه چه جور جهادیه که ما باید اینجا وایسیم و بقیه برن وسط میدون و حالش رو ببرن؟ ... پس سهم ما چی میشه؟ مگه ما مسلمون نیستیم؟ ... حتی شاید بعضیها گفتن: بریم بابا، کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من! ;0) ... و این شد که بیشترشون ول کردن و رفتن دنبال مال دنیا و فقط فرمانده شون موند با چند نفر معدود که گفتن: پیامبر اینجا رو به ما سپردن. پس از اینجا تکون نمیخوریم، تا وقتیکه خودشون بیان و بگن دیگه کافیه! اینجا بود که یکی از فرماندهان مشرکین به نام خالد بن ولید - که از همون اول از دور حواسش به این تپه بود - از فرصت استفاده کرد و با نیروهاش حمله کرد و اون چند نفری که مونده بودند رو به شهادت رسوند و تپه رو تصرف کرد. و بعد اون سپاه تازه نفس از پشت سر به مسلمانهای از همه جا بیخبر که داشتند بغل بغل غنیمت جمع میکردند، حمله کردند ... و این شد سرآغاز شکست تاریخی مسلمانها و شهادت حضرت حمزه ... و تا یک قدمی شهادت پیش رفتن پیامبر مهربانیها، طوری که دندان مبارکشون شکست ... و بیش از 90 زخم برداشتن حضرت امیر و کلی ماجرای دلخراش دیگه. همه ش به خاطر اینکه چند نفر فکر کردند عقلشون بهتر از پیامبری میرسه، که با آسمانها در ارتباطه و از حقیقت هر چیز آگاهه ... پیامبری که خداوند به صراحت در وصفشون گفته: و ما ینطق عن الهوی . ان هو الا وحی یوحی و او هیچ سخنی را از روی میل و سلیقه خودش نمیگوید، و تمام سخنانش وحی الهیست که بر قلبش الهام میگردد ... چند لحظه چشمهام رو بستم و در دلم گفتم: عجب آدمای پستی بودن! آخه مگه ممکنه آدم از زبون پیامبرش بشنوه که شما جهادت اینه که همینجا بایستی و هر اتفاقی افتاد از جات جم نخوری، بعد به همین سادگی مطابق نظر خودش عمل بکنه، و د برو که رفتی؟! تا چند روز ذهنم درگیر این ماجرا بود و هرچی بد و بیراه بلد بودم از ورای تاریخ نثارشون میکردم و خیالم راحت بود که اگه من جای اونها بودم جزو همونهایی میشدم که موندن و به جهادشون وفادار موندن. در همین خیال خوش بودم که یک روز وقتی داشتم به خودم و زندگیم فکر میکردم، ناگهان همه چیز مثل تکه های پازل سر جای خودش قرار گرفت و تمام هارت و پورتهام رو باطل کرد. چی؟ یه جمله خییییلی معروف که هرکدوممون هزار بار شنیدیمش : اینکه یادم اومد که پیامبر به من بعنوان یک زن مسلمان فرموده اند: " جهاد المرء حسن التبعل " جهاد زن خوب همسرداری کردن است ... یعنی گفتن: ای خانم رضوان! شما از طرف من مامور این بخش از دنیای اسلامی. تپه احد شما این خونه و زندگی شماست و این همسرجان که باید به بهترین نحو براش همسری کنی ... تپه احد شما قلب همسرته که باید مراقب باشی همیشه فقط و فقط در تصرف عشق الهیش به تو باشه و کاری کنی که هیچ جا و هیچ کس رو به بودن توی این خونه و در کنار تو ترجیح نده ... سرت رو بالا بگیر و با افتخار برای انجام این ماموریت مهم تلاش کن. چون اگه موفق بشی، این خونه به یک دژ نفوذ ناپذیر تبدیل میشه که من دیگه خیالم راحته که دشمن از طریق آدمهای این خونه، کاری از پیش نمی بره ... و حالا من با تمام هوشم، با تمام خلاقیتم، با مدرک دانشگاه تهرانم و با هر نعمتی که خدا بهم داده، ایستاده ام و با افتخار از تپه احد زیبایی که پیامبرم به من سپرده اند، مراقبت میکنم ... و افتخار میکنم که تمام تمرکزم و توانم رو در خدمت اجرای ماموریتی گذاشته ام که از لبان مبارکشون خطاب به شخص من صادر شده ... و عاجزانه از خدا میخوام که اونقدر دنیا دوست نباشم، که به طمع جمع مال و عنوان و مدارج بالای علمی محل ماموریتم رو ترک کنم ... **** حقیقت اینه که اگه افق دیدمون رو یک کم بالاتر بیایم، می بینیم که هرکدوم از خانه های دنیای اسلام یک تپه احده، و یک موقعیت استراتژیک. که اگه درست حفظ بشه و دشمن نتونه بهش نفوذ کنه شکست دادن اسلام محاله. چون توی اون خونه انسانهای متعادل و از همه لحاظ تامین شده ای بار میان که دیگه نقطه ضعفی ندارند که دشمن بتونه با کمک اون کارش رو پیش ببره ... و در فضای شاد و آرامش بخش اون خونه ها، بچه های نرمال و به دور از عقده های روانی بار میان که به نوبه خودشون آینده اسلام رو تضمین میکنند ... و مراقبت از این نقاط استراتژیک به عهده موجود توانائیه به نام زن، که خدا از قبل تمام سلاحهایی که برای این عملیات مهم نیاز داره رو در وجودش جاسازی کرده : توانایی محبت، توانایی دلبری از مرد، توانایی مدیریت هم زمان چند کار، توانایی گذشت و بخشیدن، هوش زنانه برای حس کردن انواع خطرهایی که ممکنه امنیت این مکان رو تهدید کنه ... اما الان توی جامعه چی میبینیم؟ من اصلاً به اون قشر از خانومها که اصلاً مقوله ای به نام دین براشون محلی از اعراب نداره کاری ندارم. اونها کلاً تفکراتشون و ارزشهاشون رو از جای دیگه ای میگیرن و مسلماً فرمایش پیامبر براشون ارزشی نداره ... مخاطب من خیل خانمهای به ظاهر مسلمان و محجبه ای هستند که به طمع جمع غنیمت – بخونید کسب درآمد و موقعیت شغلی و حتی خدمت به اسلام و مسلمین و نشان دادن نقش اجتماعی زن مسلمان – تپه احدشون رو رها کرده اند و اون رو دودستی تقدیم دشمن کرده اند. و بعد مینالن که چرا همسرمون همه ش پای ماهواره ست، چرا سر و گوشش میجنبه؟، چرا بچه هام با ایمان نیستن و همه ش سرشون رو با چت و دوستیهای گناه آلود گرم میکنن، چرا در زندگیمون ارامش نیست؟، چرا هر چی میدوم به اونچه که میخوام نمیرسم؟ ... چرا ... چرا ... چرا ... ( اون خانوم قدسی توی سریال میوه ممنوعه که یادتون هست. ) خوب دوست عزیز، وقتی شما به همین سادگی حرف پیامبرت رو – که اونهمه ادعا داری که دوستش داری و داری به دینش عمل میکنی - هر روز صبح زیر پات له میکنی و میری سر کار، توقع داری چه برکتی توی زندگیت جاری بشه؟ ... خودت که یه آدم عادی هستی تحمل داری کسی به چیزی که ازش خواسته ای اینطور بی توجهی کنه؟ خداوند می فرماید: بل الانسان علی نفسه بصیره. ولو القی معاذیره ... بلکه انسان خودش بهتر از هر کس دیگر از اعماق وجود خود آگاه است. حتی اگر به ظاهر برای توجیه خود عذر و بهانه هایی بیاورد ... من نمیخوام حکم کلی صادر کنم و بگم هیچ زنی نباید فعالیت خارج از خونه داشته باشه ... اصلاً خودم رو در این حد نمیدونم ... فقط این رو میدونم که هرکس خودش بهتر از همه به نفس خودش اشراف داره و میدونه که چند مرده حلاجه. اگه کسی می بینه بین خودش و خدای خودش سربلنده که کار کردنش در بیرون خونه هیییییییچ لطمه ای به جهاد مقدسش وارد نمیکنه، خوش به سعادتش. بره و از هر دوتاش لذت ببره ... اما من خودم دیدم نمیتونم همزمان هم به کار بیرونم برسم و هم ماموریتی که پیامبرم به عهده گذاشتند رو ، اونطور که شان مطلب هست، درست انجام بدم. برای همین با افتخار، بجای اینکه برم دنبال جمع غنیمت دنیا، تمام هم و غمم رو روی اجرای امر وجود نازنینی گذاشته ام که نور اصلی خلقته ... بله من همه کار میکنم تا بهشون نشون بدم پیامشون رو از ورای 14 قرن شنیده ام و دارم بهش عمل میکنم ... دیگران هم هر طور خودشون تشخیص میدن درستته عمل کنند ... وعده ما کنار حوض کوثر ... این دنیا با تمام سختیهاش دیر یا زود تموم میشه ... اما من در میان تمام کارها و تلاشهام امیدم به اینه که در اون روز هولناک که هیچکس از خشم خدا در امان نیست، اون پیامبر مهربانیها با محبت به من خواهند نگریست، و به من خواهند گفت: آفرین دخترم! ماموریتت رو به نحو احسن انجام دادی. من از شما راضیم و بنابراین خدا هم از شما راضیست. حالا نوبت من هست که به قولم عمل کنم. بفرما و از هر دری که دوست داری به بهشت وارد شو! *... اونوقت من با شادی تمام باب الشهدا رو انتخاب خواهم کرد، و به ملائکه ای که من رو به سمت بهشت میبرند، چشمکی خواهم زد و خواهم گفت: ! Mission completed * پیامبر (ص) فرموده اند: اگر زن نماز پنج وقت را به درستی بخواند، و ماه رمضان روزه بگیرد، و عفت و پاکدامنی را رعایت کند، و از شوهرش اطاعت نماید، و ولایت علی بن ابیطالب را در دل داشته باشد، در روز قیامت به او گفته می شود: از هر کدام از دروازه های بهشت که می خواهی، وارد شو! و در جای دیگر فرموده اند: هر زنی که هفت روز خدمت شوهرش را انجام بدهد خداوند هفت در از درهای آتش را بر او می بندد و درهای هشت گانه بهشت را بر او می گشاید که از هر در بخواهد وارد شود ... ============================================ و اما تکمیل مطلب بالا اول ازهمه میخوام تشکر کنم از دوستانی که بهم لطف کردند و متن رو با دقت خوندند و درنتیجه مطلبی که من تلاش میکردم برسونم رو گرفتند، و متوجه شدند که من در هیچ جای حرفم نه به کسی توهین کردم و نه برای کسی تکلیف معین کردم. من فقط حس و برداشت خودم رو راجع به این ماجرا گفتم و حتی اگه دقت کنید گفتم این یک مسئله کاملاً شخصیه بین و زن و خدای خودش که باید خودش کلاهش رو قاضی کنه و ببینه بیرون کار کردنش به وظیفه مهمش لطمه میزنه، یا نه ... حتی گفتم اگه حقیقتاً اینقدر توانمنده، خوش به حالش، بره و هر دوتاش رو در کنار هم داشته باشه ... و من رو هم دعا کنه که بتونم تا این حد توانمند باشم، تا لااقل هر بار که میرم خونه مامانم اینها از هر طرف افسوس و حسرت نثارم نشه که طفلک رضوان توی خونه موند و حروم شد! چون دیدم یک سری سوالها مدام داره تکرار میشه، بهتر دیدم موردی جواب ندم و یه پست کلی بذارم تا هم مطلب دیروز تکمیل بشه و هم جواب دوستان رو داده باشم. اما اول از همه ما باید تکلیفمون رو با خودمون و اعتقاداتمون روشن کنیم. شتر گاو پلنگ که نمیشه! اگه حقیقتاً این دین رو به جامع الاطراف بودن قبول داریم، باید بگردیم و از درونش جواب سوالهامون رو بیرون بکشیم. اگه اهل بیت رو به الگو بودن قبول داریم، باید رفتارهاشون رو زیر ذره بین ببریم و تحلیل کنیم تا مسیرمون رو پیدا کنیم ... نه که از همون اول یه چیزی توی ذهنمون درست کنیم و بعد بخوایم توجیه اسلامی هم براش پیدا کنیم ... و اینکه فرض من بر اینه که مخاطبین اینجا لااقل با اصل دین و نگاهش به زن مشکلی ندارند. وگرنه اینهمه سایت و وبلاگ فمینیستی و طرفدار زنان فعال در جامعه توی دنیای سایبر هست. مینونن برن از اونها استفاده کنند تا از نوشته های من ناراحت نشن. خواهش میکنم خوب به این آیات دقت کنید. این آیات برای دکور توی کتابی که قراره تا آخر دنیا جواب سوالات انسانها ( که روز به روز باهوشتر هم میشن) رو بده، قرار داده نشده. من فکرمیکنم جواب همه مشکلات و سوالات دوستان در این آیه های نورانی نهفته است: آیات 21 تا 24 سوره مبارکه لقمان ... 4 آیه پشت سر هم که قاطعانه تکلیفمون رو درباره خیلی چیزها معلوم میکنه: وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا. أَوَلَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ . وقتی به آنها گفته میشود از آنچه خدا فرو فرستاده پیروی کنید، میگویند ما هم آنچه پدرانمان انجام میدادند را انجام میدهیم ... اما به این فکر نمی کنند که شاید شیطان دارد به واسطه راه و روش پدرانشان آنها را به سوی آتشی شعله ور هدایت می کند. این آیه به صراحت ما میگه وقتی دستور صریحی از دین بهمون میرسه، دیگه باید تمام پیش ذهنهامون رو نسبت به اون موضوع دور بریزیم و سراپا گوش باشیم و ببینیم نظر خدا و رسولش در اون مورد چیه. اینکه برای یه عده از دوستان قضیه کار نکردن خانمها در بیرون منزل اینقدر ثقیل به نظر میاد، یه بخش مهمیش همین ما وجدنا علیه آبائنا ست ... اینکه می بینن از یکی دو نسل قبل اکثر زنها سر کار میرن. و با اینکه همه مدعی هستن که دارن همزمان برای خونه و زندگیشون هم چیزی کم نمیذارن، ولی فقط یه عده معدودی در این کار حقیقتاً موفق بوده اند. ( این عده معدود که میگم رو هم من خودم تا حالا به چشم خودم ندیده ام ، اما خوب انصاف حکم میکنه یه درصدی هم برای اونطرف قضیه قائل بشم و بگم، احتمالاً چنین خانمهای توانایی وجود دارند، ولی من توفیق زیارتشون رو پیدا نکرده ام.) حالا دیگه توی جامعه ما کار کردن زن فی نفسه یه ارزش اجتماعی به حساب میاد و هر دختری آرزوشه که بره دانشگاه و تا درسش تموم شد، بره سر کار و استقلال پیدا کنه. خیلی از دوستان مطرح کردند که توی این وانفسا کار کردن زن میتونه به اقتصاد خانواده کمک کنه. اما آیا اون اول که خانمها رو به زور از خونه ها بیرون کشیدند و فرستادند سرکار، به خاطر این بود که کمک خرج مرد در امور اقتصادی باشند، یا اینکه عده ای میخواستند به این وسیله پیوندهای خانوادگی گسسته بشه و بتونن هدفهای استعماری رو درجامعه راحتتر پیاده کنند؟ ( سریال کلاه پهلوی رو که میبینید) و ایا اون دختر دبیرستانی امروز، وقتی داره آینده خودش رو تجسم میکنه، به این فکر میکنه که من میرم دانشگاه تا اگه همسر آینده م در مضیقه مالی بود، دکتر و مهندس و وکیل و ... بشم، یا اصلاً هویت خودش رو اینطوری تعریف میکنه ؟ ... خدا وکیلی جواب بدید. من خودم اولیش هستم که اقرار میکنم نه! مادرم و خاله هام همگی شاغل بودن، عمه م شاغله، خواهر بزرگم مهندسه و اونقدر موفق که وقتی برای مهاجرت به کانادا اقدام کرد خیلی از تشریفات رو براش تخفیف دادن و روی دست بردنش ... یادمه یه روز که خونه مادربزرگم یه مجلس زنونه بود و همه ما دخترخاله ها داشتیم توی آشپزخانه کمک میگردیم و از مهمونها پذیرایی میکردیم، مادر بزرگم با افتخار به یکی ار مهمونها میگفتن: این غذاها خوردن داره! اونایی که دارن اینجا توی آشپزخونه کار میکنن همه شون دکتر و مهندسن! ... و اینکه از بچگی توی گوشم خونده اند که زن باید دستش توی جیب خودش باشه و زیر بار مرد نره ... خوب معلومه که من با چنین پیشینه خانوادگی و اجتماعی، باید هم وقتی بهم بگن باید توی خونه بمونی و به ماموریت مهم همسرداریت برسی، یهو همه قصرهایی که توی ذهنم ساخته بودم ویران میشه ... معلومه که دل کندن از اون چیزهایی که آدم بهش خو کرده مشکله، دل کندن از منافع مشکله و از همه مهمتر دل کندن از روش آبا و اجدادی مشکله ... مگه همه آدمهایی که در مقابل پیامبران می ایستادند یکی از دلایلشون این نبود که میگفتن: ما نمیتونیم از ما وجدنا علیه آباءنا دل بکنیم ؟ اما باید به این هم فکر کنم که شاید اون پیشینیان من با وجود همه خوبیها و مهربونیهاشون، در این مورد دارند اشتباه میکنند و ناخواسته من رو به دام شیطان می اندازند. حقیقت اینه این مرحله رو باید گذروند ... آدم باید یکبار در زندگیش سر این دوراهی بایسته و انتخاب کنه. یا راهی که خدا بهش گفته رو در پیش بگیره و یا به همون راهی که پیشینیانش رفته اند بره و خوش باشه ... توی آیات بعد خداوند سرانجام هر کدوم از این راهها رو برامون روشن میکنه تا با چشم باز تصمیم بگیریم : راه اول : وَمَن یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ هرکس با تمام وجود خود را تسلیم امر خدا کند، و نیکوکار باشد به دست آویز محکمی چنگ زده است و عاقبت همه چیز به سوی خداست ... خداوند میفرماید: ان الدین عند الله الاسلام، یعنی تنها دینی که خداوند اون رو از انسان می پذیره اسلامه ... اسلام یعنی چی؟ یعنی تسلیم بودن. یعنی "من میگم" و "من اینطور فکر میکنم" و "به نطر من اونطور درست تره" و " مامانم اینطور دوست دارن" و " بابام اونطور دوست ندارن" و این حرفها رو بذار کنار! ... در مقابل پیامبری که از طرف خدا اومده تا هدایتت کنه خاضعانه زانو بزن و وجودت رو آماده کن تا هر چیزی که میگه رو بپذیری و بهش عمل کنی. اگر کسی طالب هدایته باید قلبش رو اماده کنه تا با شرح صدر اسلام رو بپذیره، چون خدا خودش میدونه که اسلام با خیلی از راحت طلبیها و خود خواهیهای ما جور درنمیاد. پذیرش اسلام کار سختیه. اگه آسون بود اون اشراف قریش، اونهمه سال ، با تمام قوا در مقابل کسی که خودشون بهش لقب امین داده بودند و شک نداشتند که داره راست میگه، نمی ایستادند. و حالا اگه کسی محکم ایستاد و گفت: سمعنا و اطعنا . خدایا هرچی شما بگید. من تسلیم امر شمام ... و این ادعا رو به مرحله عمل درآورد و همون کارهایی رو کرد که میدونه خدا دوست داره، تازه اول خوشیهاشه. چون دستش رو در دست صاحب حقیقی عالم امکان گذاشته و پشتش چنان محکمه که محاله ذره ای ضرر کنه. یعنی ای خانم محترم. اگه تو به تمام اون موانع پشت پا زدی و خالصانه راهی که خدا دوست داره رو انتخاب کردی، و تمام تلاشت رو در اون مسیر به کار بردی شاید ظاهراً به نظر بیاد ضرر کردی، اما خداوند چنان حلاوت و شیرینی به زندگیت میده که اون رو با هزارتا از این دلخوشیهای ظاهری عوض نمیکنی ... و از اون بهتر وقتیه که بعد عمری زیبا زندگی کردن به سوی خدا برمیگردی و تازه اول زیباییهاست ... تذکر : توجه به اون قید " و هو محسن" بسیار مهمه. یعنی باید در اون کار نیکی که خدا دوست داره و ازمون خواسته، از تمام وجودمون مایه بذاریم ... مثلاً همسرداری فقط به این نیست ما سر کار نریم و توی خونه بمونیم. بلکه باید تمام تلاشمون و خلاقیتمون رو به کار بگیریم تا اون رو به نحو احسن و به بهترین صورت انجام بدیم. وگرنه همونطور که دوستان گفتند خیلی خانومها توی خونه هستن، اما همسرداریشون زیر صفره ... یه چیزی مثل اون موقعهایی که من به اجبار توی خونه بودم. اما اگه با تمام این حرفها کسی تصمیم گرفت به همون راه و روش مادر و خواهر و اونچه جبر جامعه هست عمل کنه، ملالی نیست! راه دوم منتظر اوست : راه دوم : وَمَن کَفَرَ فَلَا یَحْزُنکَ کُفْرُهُ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِیظٍ ای پیامبر! اگر کسی با وجود تمام این ایات الهی، باز هم راه کفر را انتخاب کرد، خودت را ناراحت نکن! ... او بالاخره به سوی ما باز میگردد و روزی از حقیقت زشت عملش آگاه خواهد شد . و خداوند به آنچه در اعماق دلهاست آگاه است. ممکن است چند روزی در این دنیا به او فرصت دهیم تا از نعمتهای آن بهره مند شود، اما سپس او را با اجبار به سوی عذابی شدید خواهیم کشید. دیگه فکر نکنم نیاز به توضیح زیادی باشه و آیه خودش به قدر کافی گویاست. ربطش به موضوع مورد بحث ما این میشه که اگه یه خانومی تصمیم گرفت راه و روش پیشینیان و جامعه ش رو در پیش بگیره و حرف خدا رو پشت گوش انداخت، ممکنه چند روزی توی این دنیا خوش باشه، ولی اینده سختی در انتظارش هست ... دیگه هر کسی میدونه و خدای خودش، که علیم بذات الصدور هست و نمیشه با عذر و بهانه گمراهش کرد ... در انتها دوست دارم یک بار دیگه تاکید کنم که من به هیچ وجه نمیگم زن باید بره سر کار، یا نباید بره ... بلکه میگم اون کسی که خالق زن هست و به ابعاد و تواناییهای وجودیش از هر کسی بیشتر آگاهه، و تمام این استعدادهایی که ما ادعا داریم در وجودمون هست رو خودش بهمون هدیه داده، بوسیله پیامبر نازنینش به ما خانمها دستور داده که : جهاد زن خوب همسرداری کردن است ... حالا دیگه خودمون میدونیم و خدای خودمون و این که چطوری داریم به این دستور عمل میکنیم. همین! *** چندتا مطلب دیگه هم بود که میخواستم در پاسخ چندتا از کامتتهای بنیادی بدم، اما الان دیگه فرصت ندارم. فکر کنم مطلب هم خیلی طولانی میشه ... پس باشه برای فردا. *** نمیدونم چطوری بگم که من چقدر عاااااشق کامنتدونی هیئتی اینجا هستم. یعنی لذت میبرم از کامنتهایی که شماها خطاب به همدیگه میدین و همدیگه رو راهنمایی میکنین ... یه جورایی تجسم " تعاونوا علی البر و التقوی" هست برام . *** گفته بودم که این دفعه از مهتاب چندتا نکته اصولی خانه داری یاد گرفتم. از دیروز همه خونه رو به هم ریختم و دارم یک سری تعییرات ساختاری مهتابانه میدم تا هم دسترسی به وسایل راحتتر باشه و هم خونه دیرتر به هم بریزه. برای همین نرسیدم بیام اینجا سر بزنم و به چندتا کامنتی که نیاز به جواب داشتن جواب بدم ... از اون دوستان نازنینم عذر میخوام و سعی میکنم در اولین فرصت بیام و جوابشون رو بدم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که هر نوع فعالیت در اجتماع برای خانم‌ها بی‌ارزش نیست، ولی مقاله‌ی ارزشمندی است از آن جهت که حساسیت حفظ سنگر احد بیشتر از حفظ سنگر خانواده نیست. امیدوارم که کاربران محترم بتوانند استفاده کنند. موفق باشید
6404
متن پرسش
با سلام. استاد عزیز لطفا تفکر مرا اگر اشتباه است اصلاح بفرمایید.تشکیل خانواده و باطبع بچه داری نیازمند امکانات و ظرفیت هایی است.از سخنرانی شنیدم که گفت از رد شدن و عبودیت نکردن در زمینه بچه داری اینه که هیچکدام از اهل بیت موافق کم بچه داشتن نبودند اگر ما یکی یا دو بچه داریم صرفا بخاطر دل خودمان بوده و گرنه تا زمانی که زن توانایی بچه دار شدن را دارد باید نسل شیعه را افزایش داد. ایا این حرف صحیح است؟ اگر کسی بگوید توانایی فرزند بیشتری را ندارم چه از نظر اقتصادی چه اجتماعی توجیه کرده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید در کنار وظیفه‌ی تولید نسل عاقلانه عمل کرد و هرکس مطابق شرایطی که خودش و همسرش دارد باید تصمیم بگیرد. موفق باشید
6425
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید با توجه به اینکه مسئولیت خانواده بر عهده مرد بوده و زن موظف به اطاعت از مرد است، تکلیف مرد در مقابل نافرمانی زن در چه حدی است؟وظیفه شرعی مرد چیست؟ آیا باید مرد نظرات خود را حتما تحمیل کند یا باید مدارا کند؟برای مدارا کردن چه مرزی وجود دارد و تا چه حدی باید این مطلب صورت گیرد؟ آیا بین امور واجب، مستحب و مکروه می توان این مرز را تعریف کرد؟ ممنون، خدا خیرتان بدهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقها و مراجع ما که روایات و آیات را جمع‌بندی می‌کنند می‌فرمایند تنها در دو مورد زن موظف است از مرد اطاعت کند یکی در استمتائات جنسی و دیگر در عدم خروج از خانه، غیر از این دو مورد در دیگر موارد مرد حقی بر زن ندارد هرچند بحمداللّه زنان و مردان ما با تفاهم کارها را جلو می‌برند. آری اگر در مورد واجب و حرام زن یا مرد کوتاهی کرد باید به همدیگر تذکر بدهند. خوب است در این مورد نظر فقها را در اینترنت جستجو کنید. با این عنوان: «وظیفه‌ی زن نسبت به مرد». موفق باشید
6383
متن پرسش
با سلام. حضرت رسول اکرم ص در حدیثی می فرمایند من از دنیای شما سه چیز را دوست میدارم نماز زن و عطر . چه حقیقتی در وجود زن نهفته است که حضرت او رادر کنار نماز قرار می دهند ؟ استدلال قرآن در اینمورد چیست؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی را در کتاب « صلوات بر پیامبر صلى الله علیه وآله؛ عامل قدسى‏ شدن روح » دارم که عینا خدمتتان ارسال می دارم انشاء الـله جواب سوالتان را در آن می یابید. جایگاه زن در منظر پیامبر (ص) :روش پیامبر (ص) در قبال غذا و خواب «قناعت» است و شیوه ایشان در برابر زنان «کرامت» است، همان نگاهى که خدا به انسان ها دارد، پیامبر (ص) هم همان نگاه را دارند. شیطان و انسان هاى شیطانى بر زنان نظرى پست دارند و برعکسِ نظرآن ها؛ نظر پیامبر (ص) است، که نظر خاصى بر نساء دارند. این نظر همان نظر کریمانه اى است که خداوند بر همه انسان ها دارد، محترم شمردن آن نوع از انسان که مادر همه انسان ها است، انسانى از جنس زن. زن به این اعتبار تشابه به حق دارد، خداوند از یک زاویه منشأ عالم و امّ هستى است، پیامبر (ص) نیز از زاویه دیگرى انگیزه خلقت عالم و امّ هستى مى باشد و زنان هم از نظر مسیر خلقت انسان ها ظهور امّیت الهى در هستى مى باشند، همه انسان ها از زنان هستند و کرامت انسان به کرامت زنان است. از این جاست که مى بینید پیامبر (ص) مى فرمایند:«حُبِّبَ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا ثَلَاثٌ، النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ‏ وَ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ» براى من پسندیده شده از دنیا سه چیز: زنان، و بوى خوش، و نور چشم من در نماز است». این نگاه کجا و نگاه آلوده‏ امروز دنیا به زنان کجا؟ به اسم احترام به زنان آن ها را بازى مى دهند و هسته توحیدى خانواده را مضمحل مى کنند، تا دیگر نه زن، زن باشد و نه مرد، مرد. در حالى که تمام دستورات اسلام در مورد زنان در راستاى حفظ کرامت آنان است . در کتاب «زن آن گونه که باید باشد» دلایل قرآنی کرامت زن آورده شده است. موفق باشید
6347
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: چند سوال داشتم که امیدوارم مزاحم نباشم1- من بسیار به کلاسهای شما وابسته ودلبسته هستم البته از نوع منفی،به طوری که اگر مزاحمتی در این راه برام به وجود بیاد به شدت بر من فشار میاد انگار تمام دنیا رو دلم سنگینی میکنه و عصبانی میشم ودعوایی درست میشه که خدا به خیر کنه. مخصوصا اگر به خاطر همسرم باشه که برای کارهای پیش پا افتاده من رو از کلاس می اندازه که میشه اون کار رو روز دیگری انجام داد اما وقتی میگم باشه برای فردا،با جوابهایی مواجه میشم که بسیار غیر منطقی است که تو چون میخوای به کلاس برسی میگی فردا.البته من چون انتظار دارم که همسرم به این خواسته ی من اهمیت بده به همین خاطر دعوادرست میشه اما در مورد بقیه افراد سنگینی روی دلم هست اما دعوایی نیست چون از بقیه انتظار ندارم که مراعات مرا بکنند.لطفا در این مورد راهنمایی بفرمایید2- (مهم تر) همسرم دید درستی نسبت به زندگی نداره وبسیار به من وابسته است به طوری که این وابستگی موجب شده که هم خودش اسیر این اخلاق باشه هم من.به طوری که قدرت هر گونه حرکت از من گرفته شده و انتظار داره صد در صد توجهم به او باشه وهمیشه کنارش نشسته باشم،به درستی نمیتونم کتاب بخونم، یا بحث ها رو گوش کنم 3-حتما شاگردان شما دوست دارند با این تفکری که شما مروج آنید زندگی کنندولی به عللی بعضی نمیتوانند چون ممکن است یکی از انها(مرد یا زن)نتواند خودش را با این تفکر وفق دهد یا به علت غرب زدگی شدیدی که وجود داره نتوانند درک صحیحی از زندگی داشته باشند واین سبب میشه که نتوانند با دل وجان به خواسته های یکدیگر توجه کنند چون اون خواسته ها رو مخالف تفکر صحیح میبینند مثلا بعضی خرید ها،روابط،تفریحات و...که ممکن است بعضی از نزاع هادر خانواده بر سر همین مسائل باشه.خواهشی دارم از شما،احساس میکنم بحثی در موردسبک زندگی دینی واسلامی در تمام ابعاد زندگی در مباحث شما جایش خالیست و تا خانواده محل نزول سکینه وارامش نباشد عملا هیچ سلوکی انجام نمیشه.لطفا برنامه ریزی کنید وبحثی در مورد سبک زندگی راه بیاندازید. احساس میکنم خیلی از کسانی که در کلاسهای شما شرکت میکنند با این مشکل روبه رو هستند.شرمنده که طولانی شد لطفا عفو کنید.التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند همه‌کاره‌ی عالم است و ما در حدّ انجام وظایفی که خداوند تعیین کرده است باید امیدوار باشیم که او حقیقت را در مقابل ما می‌گشاید و لذا آن‌وقتی که وظیفه‌ی ما حضور در جلسات معرفتی است به امید لطفی که خدا در إزاء انجام این وظیفه به ما می‌کند در جلسات معرفتی حاضر می‌شویم و وقتی وظیفه‌ی ما کمک به همسر و فرزندان است باید امیدوار باشیم خداوند از آن طریق لطف خود را به ما مرحمت می‌کند و به همسرتان هم باید کمک کنید که در کنار زندگی با شما بیشتر به لطف الهی امیدوار باشد و بالاخره یک زن و مرد مسلمان متوجه باشند زندگی تنها برای تفریح و سرگرمی نیست، هرچند تفریح و سرگرمی نمک زندگی است. عرایضی در مورد سبک زندگی داشته‌ام که در جزوه‌ی « سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی .» چاپ شده و بر روی سایت هست. در ضمن چند سخنرانی در این مورد نیز داشته‌ام که می‌توانید از طریق گروه فرهنگی المیزان آن را دنبال کنید. عمده آن است که ما از طریق دقت در معارف اسلامی و اخلاق دینی و تلاش برای عبور از فرهنگ غربی، زیبایی زندگی دینی را به همدیگر متذکر شویم. موفق باشید
6333
متن پرسش
با سلام و عذرخواهی فراوان که همیشه مزاحم شما هستیم. شما به خانوم های متأهل که لیسانس مهندسی گرفته اند و الآن سرگردانند و همه ی حرف های شما و شاگردان محترمتان را شنیدند و تا زمانی که راجع به هویت زن معاصر و جایگاه آن به نتیجه برسند ، وقت می گذرد و ضمنا "استعداد" و "شرایط" هر گونه تحصیلی اعم از حوزه و دانشگاه را دارند ، توصیه می کنید که الآن چه کار کنند تا فرصت فوت نشود ؟؟ استاد هر چند به عربی علاقه ندارم ولی تکلیف گرایی سایه بر علایق بنده انداخته ، شما توصیه می فرمایید تا زمانی که به نتیجه برسم که جایگاه تاریخی ام چیست و اصلا زن چه جور موجودی است ، و تا زمانی که به خودآگاهی تاریخی برسم که بر اساس آن عمل کنم، چه تحصیلات رسمی ای را ادامه بدهم ؟ وقت می گذرد . با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر شرایط لازم برای خواندن ادبیات عرب برای ارتباط مستقیم با متون‌ دینی مثل قرآن و روایات فراهم است، این کار را بکنید ولی همان‌طور که عرض کردم وقتی کلیات هدف را بشناسیم در شرایطی که پیش می‌آید می‌توانیم انتخاب کنیم. موفق باشید
6334
متن پرسش
ایا وقتی ما از دنیا به برزخ منتقل می شویم مردی و زن بودن ما از بین می رود؟ یعنی آیا زن و مرد بودن ما مربوط به عالم ماده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت‌اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» در کتاب «زن در آینه‌ی جمال و جلال» این را خوب روشن می‌کنند که مردبودن و زن‌بودن مربوط به بدن است و روح انسان‌ها ماوراء بدنشان قرار دارد و در برزخ و قیامت که انسان‌ها با بدنی مطابق عقاید و اعمالشان روبه‌رو هستند دیگر زن و مردبودن معنا ندارد. موفق باشید
6337
متن پرسش
سلام علیکم ، ادامه سؤال 6275: . در سؤال 6275 فرمودید : "ثانیاً: بر فرض که برنامه‌ها عین برنامه‌ی برادران باشد، آیا این درست است؟ آیا زمینه‌ی اجتماعی ما همان نوع فعالیتی که برای طلّابِ مرد فراهم کرده است برای خواهری هم که رسائل و مکاسب خوانده و در درس خارج فقه شرکت کرده، فراهم نموده؟ ". مشخصا منظورتون از زمینه ی اجتماعی چیست ؟ مصداق های خارجی زمینه ی اجتماعی که برادران فقه و اصول خوانده ، دارند چیست که وجود آن زمینه ها برای خواهران محل سؤال است ؟؟؟ . استاد ، من این دو تا راه را تصور می کنم : 1 ) راهی که صرفا تو فضای معرفتی کار عمیقی صورت بگیرد و تقریبا چیزی شبیه شاگردان شما که شارح مباحث شما هستند ، شارح مباحث معرفتی باشیم ، این راه هم از طریق ادامه دادن دانشگاه و هم از طریق حوزه محقق می شود و خیلی نیاز به کار عمیق و دقیق در زمینه ی فقه و دیگر دروس حوزه نیست و شاید از طریق دانشگاه این کار زودتر محقق می شود. 2) کار در زمینه ی نظریه پردازی و نگاه کلان به مسائل انقلاب و پیدا کردن راهکارهای دینی برای حل آن مسائل و برآورده کردن نیازهای حکومت بواسطه ی دین. مثل نشست اندیشه های راهبردی به لحاظ موضوع و مخاطب رهبری که حاکی از این است که زمانه ی ما ، زمانه ای است که متفکران اسلامی باید راجع به مسائل مبتلا به انقلاب باید وارد عرصه ی نظریه پردازی و تولید فکر بشن . ما چون امروز با مسئله ی نظام سازی روبرو هستیم و نظام سازی محقق نمیشه مگر اینکه نگاه فقهی اصولی هم در آن لحاظ بشه چون اصولا نظام سازی مربوط به حوزه ی باید ها و نبایدها ست و در کل هر چیزی که مربوط به عمل انسان می باشد مربوط به فقه می شود ، و چون همان طور که مستحضرید باید پدیده های اجتماعی را با نگاه جامع دید و نگاه های صرفا فقهی یا صرفا فلسفی عرفانی راه به جایی نمی برد ، و به نسبت جامعیت انسان ، باید نگاه انسان برای تمدن سازی جامع باشه و فقه و اصول هم فقط از طریق حوزه قابل دسترسی هست، در این راه دوم گریزی نیست جز رفتن از مسیر حوزه و اجتهاد. مثلا همین موضوع " چیستی زن امروز" که باید به طور جدی موضوع فکر قرار بگیرد که این راه ، مجهز شدن به نگاه فقه اجتهادی و نگاه فلسفی و عرفانی جدی رو می طلبه. در ادامه ، البته هر کدام از این راه ها معایب و مزایایی دارند ، راه اول سهل الوصول ، زود بازده و تحویل گرفته می شود و مسیر روشن و واضحی دارد و با سبک زندگی امروز سازگارتر است اما حیطه ی کار محدود تر است هم به لحاظ عمق هم از نظر وسعت کار. راه دوم ، ابهامات زیادی داره که در وهله ی اول در خود مسیر آموزشی سیستم حوزه وجود داره که آیا این هدف فقهی اصولی رو چقدر می تواند تأمین بکند ؟ دوم چون این مسیر ، وسیع است و زمینه های علمی زیادی را می طلبد ، هم به لحاظ زمانی هم به لحاظ وسعت علمی ، کار زیادی می خواهد و این کار با سبک زندگی امروز و خانه داری و بچه داری و ... معلوم نیست چقدر این زندگی به ما اجازه ی کار علمی را بدهد. و این که چقدر مطمئن هستیم که به نتیجه می رسد ؟؟؟ از طرفی این حسن را دارد که در دل خودش راه اول را البته به اجمال دارد. حسن دیگرش این است که مجهز شدن به راه دوم ، راهی است برای ورود به نهادهای نظام و اثرگذاری بیشتر در انقلاب . دیگر اینکه چون زن متفکر انقلابی تو عرصه های تصمیم سازی و تصمیم گیری نبوده ، خیلی جاها نقایص جدی وجود دارد مثل مواردی که بعضا در مباحثتون اشاره کردید. حالا ما به هر پاسخی که به "چیستی ماهیت و جایگاه زن امروز" برسیم در قالب این دو راه قابل پیاده شدن است ، این طور نیست ؟؟؟ من چون این دو راه در نظرم بوده ، اومدم حوزه ، شما راه دیگری را متصور می دانید ؟؟؟ شما در نظرات قبلی تان این دو راه رو مدنظر داشتید ؟ نظرتان چیست ؟ در انتها ، به نظر شما زن متفکر فعال حاضر در صحنه ی انقلاب ، ذیل حضرت امام ، الآن وجود داره ؟ اگر می شناسید لطفا معرفی کنید و اگر وجود ندارد چرا وجود نداره ؟؟؟ به خاطر اینکه چیستی زن امروز مشخص نیست یا به خاطر اینکه اراده و عزمی نبوده ؟؟ یا شاید رویکرد و نگاهشون درست نبوده ؟؟ لطفا یک آسیب شناسی اجمالی بفرمایید. با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی به صورت اجمالی متوجه جایگاه نوینی برای زن مطابق اهداف انقلاب باشیم بالاخره در هر صحنه‌ای که بتوانیم در راستای تحقق آن هدف و به تفصیل‌درآوردن آن اجمال قدم برداریم وارد می‌شویم تا اشراق لازم تجلی کند و راه گشوده گردد. اصل روایت «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُالْفَرَج‏» را رسول‌خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در همین رابطه فرموده‌اند که می‌توان یکی از مصداق‌هایش را انتظار ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» دانست. انتظار فرج یعنی با آگاهی وارد صحنه شویم تا اشراق لازم که نوری است همه‌جانبه تجلی کند، لازمه‌ی تجلی آن اشراق تفکر و تدبّر در موضوعی است که باید اشراق شود، که در این مورد در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
6300
متن پرسش
سلام علیکم با اینکه در دستورات دینی داریم که خیرخواه یکدیگر باشیم و حتی نسبت به برادر دینی که به ما ظلم کرده کینه نداشته باشیم،چرا در دعای علقمه نسبت به کسی که به ما ظلم کرده،حتی نفرینهایی هم وجود دارد؟شاید جمع بین این دو مطلب اینست که آن فردی که ازخدا میخواهیم به خودش و گرفتاریهای خودش دچارش کند،اصلا مسلمان نباید باشد؟امروز که نسبت به کسی که حقیقتا پوستم را کنده این دعا را خواندم احساس خوبی داشتم چون به من ظلم کرده بود و هم احساس بدی داشتم چون در اختلاف بین من و او من هم بی تقصیر نبودم و همیشه هم نسبت به من رفتارش ظالمانه نبود،نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب متوجه شده‌اید که در فضای زندگی اسلامی باید از خطاهای همدیگر چشم‌پوشی کرد و به فکر استحکام نظام اسلامی و تمدن اسلامی بود ولی در مقابل تمدن جاهلیِ دیروز و تمدن فاسد و ظلمانیِ امروز نباید خطاهای آن تمدن و یا افرادی که موجب بسط آن تمدن‌اند را نادیده گرفت زیرا در آن صورت آن تمدن تایید شده است. موفق باشید
6275
متن پرسش
با سلام ، خانوم متأهل هستم که کارشناسی مهندسی را گرفتم و مشغول دروس حوزوی شده ام. با رویکرد کار علمی در جاهایی که نظام اسلامی خلاء دارد در راستای تمدن سازی و پرکردن خلاء های محتوایی و روشی در نظام تربیت دینی و بازکردن گره های کور مقابل حرکت انقلاب اسلامی در جاهایی که تشخیص بدهیم . در این مسیر کارهایی که خدا پیش می آورد همچون تبلیغ یا تدریس یا حتی کارهای اجرایی در موارد خاص یا کارهای دیگر هم در صورت توانایی انجام می دهم. و مطالب معرفتی هم به جد در کنار درسم کار می کنم. مستحضر هستید که تقریبا حداقل باید 15 سال دروس حوزوی را خواند تا به نقطه ی مطلوب برای اهداف مورد نظرمان برسیم. در این بین اهداف سطحی تر و سهل الوصول با تلاش کوتاه مدت هم هستند مثلا تدریس رسمی در مدارس راهنمایی و دبیرستان و ... که به راحتی بدست می آیند ولی ممکن است اشتغال به آن ها ، سرعت یا کیفیت کار اصلی ما را پایین بیاورد. مثلا می شود دو سال ارشد فلسفه اسلامی را بگیرم و در دانشگاه یا بهتر از آن در مدارس مشغول به تدریس درس های معارف بشم. می خواستم در کل نظر حضرتعالی را بدانم راجع به مطالبی که خدمتتان عرض کردم. هم چنین با توجه به این که تا چند سال دیگر ممکن است فرزند داری هم به کارهای من و به طور کلی خانوم ها ، اضافه شود و طبیعتا محدودیت خانوم ها نسبت به آقایان از جهت بچه داری بیشتر است ، رسالت آن ها چه تفاوتی با آقایان دارد ؟؟؟ آیا همان افقی که از تحصیلات حوزوی با مجهز شدن به اجتهاد فقهی و فلسفه و عرفان برای آقایان متصور است، برای خانوم ها نیز به همان صورت متصور است ؟؟؟ و آیا خانوم ها هم می توانند در این جبهه از طریق تحصیلات عالیه ی حوزوی راهگشایی عظیمی بکنند ؟ یک جایی فرمودید که حوزه های خواهران به اندازه ی برادران برنامه ی خاصی ندارند ، من برنامه ی سطح 1 حوزه معصومیه خواهران را با معصومیه برادران مقایسه کردم ، دقیقا یکی است با این تفاوت که دو سه تا از دروس ، کتاب هایی که خواهران می خوانند منبع بهتر و اصلاح شده اش هست. مثل اصول. خواستم بدانم که شما آن حرف را ناظر به همه ی حوزه ها فرمودید یا خیر؟ عالی ترین و بهترین کاری که خانوم ها بتوانند انجام بدهند - اگر توانایی و استعداد همه کاری در جبهه انقلاب داشته باشند - چیست ؟ منظورم به صورت رسمی است (به جز همسرداری و بچه داری و افزایش معرفت ). کتاب های شما را مطالعه کرده ام ، از نظر امام ره که نقش اجتماعی زنان را در پیشبرد اهداف انقلاب ضروری می دانند ، عالی ترین نقش اجتماعی که امام از زنان توقع داشتند چیست ؟ متأسفانه خانوم ها الگوی جامعی ندارند که برای حرکت به آن نظر کنند درحالیکه آقایان ، امام و رهبری و خیلی های دیگر را دارند، لطفا راهنمایی بفرمایید تا این خلاء به خانوم ها آسیب نرساند. و در آخر اینکه متأسفانه در جلساتی که شما به قم تشریف می آورید اغلب به گونه ای برنامه ریزی می شود که خانوم ها اجازه ی ورود به جلسات رو ندارند، اگر زمان شاه بود عیبی نداشت ولی بعد از گذشت 35 سال از حیات انقلاب اسلامی، این کار توهین و تحقیر و البته آسیب رساندن به جامعه ی زنان کشور است . من اگر جای شما بودم به دعوت هایی که در جلسات فقط با حضور آقایان می شد پاسخ مثبت نمی دادم تا مجبور شوند خانوم ها رو هم راه بدهند . من بررسی کردم در این جلسات واقعا امکان ورود خانوم ها هم بود و مطلع شدم که تعدادی از طلاب هم به این که چرا خانوم ها نیستند اعتراض کرده بودند ، ولی باز هر بار به نوعی جلسه ی شما فقط برای آقایان است، حتی اگر یک خانوم هم محروم شود از این فیض ، در حقش ظلم شده. لطفا رسیدگی کنید. خیلی متشکرم . التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً ما در رابطه با جایگاهی که تاریخ ما باید در فضای بیرون از فرهنگ مدرنیته برای حضور خانم‌ها معنا کند هنوز در یک فترت تاریخی هستیم. در این مورد تا حدّی فکر کرده‌ام و امیدوارم بتوانیم به طور جدّی روی این موضوع فکر کنیم. دو راه در مقابل ما هست که هیچ‌کدام جواب‌گو نیست؛ یکی آن‌که ما هم به همان صورتی که غرب مسئله‌ی زنان را حل کرد ورود پیدا کنیم که عملاً انقلاب ما بخواهیم و نخواهیم در لعابی اسلامی در حوزه‌ی غرب هضم می‌شود و می‌شویم بسط تمدن غربی. و دیگر آن‌که زنان را در تاریخی که از آن گذشته‌ایم متوقف کنیم و بخواهیم مثل مادران و مادربزرگان‌مان زندگی کنند که این هم بخواهیم و نخواهیم چون جوابگوی امروز ما نیست، بازکردن مسیر حضور زنان در حوزه‌ی غرب است. راه سومی که با جوانب زن مسلمان در انقلاب اسلامی هنوز به طور تعریف‌شده ظهور نکرده و باید شدیداً در این مورد فکر کرد تا اشراق لازم فرا برسد و اجمالی که منجر به تفصیل می‌شود به صحنه بیاید، گشوده نشده است. باید راهی برای تفکر در این موضوع باز شود تا بتوانیم در مواجهه با مسئله‌ی زن فکر کنیم. تنها چیزی که فعلاً در آن فکر می‌کنم آن است که آرام‌آرام زنان ما بتوانند با اراده‌ی معطوف به حضوری فعّال در هر فرصتی که به نحوی می‌توانند گمشده‌ی خود را دنبال کنند و ظهور دهند، خود را به صحنه بیاورند، بدون آن‌که بخواهند مرد باشند. من احساسی که هیدگر دارد که می‌گوید: «خدایی بیاید و کاری بکند» را درک می‌کنم ولی دیدید که خدای خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» آمد و بحمداللّه افقی جهت عبور از مدرنیته گشوده شد و در همین رابطه با روح انقلاب اسلامی و با خدای خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» باید در مورد جایگاه زنان که به نظر بنده پیچیده‌ترین وجهی است که باید انقلاب اسلامی ظهور دهد، فکر کرد. اگر به این دستگاهی که عرض کردم فکر شود و به آن دو راهی که مقابل زنان است وارد نشویم، راهی که باید گشوده شود ظهور می‌کند و این رسالتی است که خودِ زنان در شرایط جدید باید به‌عهده بگیرند تا با فهم نسبت جدیدی که برای آن‌ها با عالم و آدم پیدا شده است خود را معنا کنند. رهبری عزیز در سومین جلسه‌ی نشست اندیشه‌های راهبردی با موضوع زن و خانواده در تاریخ 14/10/90 اشاره‌هایی بس گرانقدر در این رابطه داشتند؛ فرمودند: «اصلاً نمی‌شود نقش زن را محاسبه کرد و من اقرار می‌کنم، اعتراف می‌کنم اولین کسی که این نقش را فهمید امام بزرگوار ما بود مثل خیلی چیزهای دیگری که اول او فهمید، در حالی‌که هیچ‌کدام از ما نمی‌فهمیدیم». رهبری در آن جلسه مسئله‌ی زن و خانواده را برای کشور جزء مسائل درجه‌ی یک معرفی کردند و فرمودند: «نقش زنان یک نقش بی‌بدیلی است، پس خودِ این نقش اقتضا می‌کند – چون آینده دارد – لذا آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعه‌ی حضور ملی». ایشان تأکید دارند: «بایستی راجع به مسئله‌ی زن و حفظ این ظرفیت که در جامعه‌ی ما وجود دارد تلاش کنیم». و می‌فرمایند: «در حوزه‌ی زن و خانواده از لحاظ علمی – کارشناسی‌های زمین‌مانده الی ماشاءاللّه در مقابل خود داریم... باید گفتمان‌سازی کنیم – باید در این زمینه خلأهای نظری را پر کنیم». ملاحظه کنید که رهبرى در شرایط امروز جهان چه چیزى را درک مى‏کنند که مى‏فرمایند: نقش زن را نمى‏شود محاسبه کرد و اولین کسى که این را فهمید امام بزرگوار ما بود. در کتاب «زن؛ آن‏گونه که باید باشد» عرض شد که چگونه تکنیک یک پدیده‏ى جدیدى است و نباید تصور کرد که مثلًا یک لودِر عبارت است از هزار تا کلنگ‏، بلکه پدیده‏اى است که مناسبات‏ خاصى با طبیعت ایجاد مى‏کند که هرگز هزار نفر با هزار کلنگ نمى‏توانند آن مناسبات را پدید آورند. شما اگر بخواهید با هزار کلنگ جنگلى را خراب کنید هزار تا آدم مى‏خواهید، یعنى هزارتا بازو مى‏خواهید ولى با یک لودر به راحتى مى‏توانید آن را تخریب کنید، این نشان مى‏دهد لودر مجموعه‏ى ابزارهاى گذشته نیست، بلکه یک پدیده‏ى جدیدى است که مناسبات خاصى با طبیعت دارد. حال عرض بنده آن است که در دنیاى جدید ما پدیده‏ى جدیدى داریم به نام «زن» که نحوه‏ى مناسبات او با عالم و آدم غیر از مناسباتى است که «زن» قبل از این دوره داشت. ممکن است کسى بگوید «زنِ امروز همان زن دیروز است و باید تلاش کنیم زن امروز هم مثل مادربزرگ ما عمل کند»، چنین فردى هنوز زمانه را نشناخته است. جالب است که رهبرى مى‏فرمایند: «من اقرار مى‏کنم، اعتراف مى‏کنم اولین کسى که این نقش را فهمید امام بزرگوار ما بود». این چه نقشى است که در تاریخ جدید، امام مى‏فهمد و تازه امثال مقام معظم رهبرى مى‏فهمند که تا قبل از امام نمى‏فهمیدند. و چرا حالا ایشان مى‏فهمند ولى بقیه هنوز هم نمى‏فهمند؟ اگر امروز هم نگاه اشراقى به مکتب حضرت امام نکنیم متوجه نقش زن نخواهیم شد که بحث آن مفصل است‏. باز تأکید می‌کنم زنان باید خودشان مطابق اهداف نظام اسلامی به دنبال هویت گمشده‌شان باشند تا مسئولیت تحقق تمدن اسلامی را از دوش خود فروگذار نکرده باشند. ممکن است خانمی از این‌که دارد در مسئولیتی نقش ایفا می‌کند و مثلاً در دبیرستان و یا دانشگاه با رویکرد دفاع از نظام اسلامی تدریس می‌کند خود را راضی نماید که مسئولیتی مطابق روحِ زن‌بودنش به‌عهده گرفته، بر او از این جهت اشکالی نیست ولی باید از خود بپرسند با کدام هویت و در ذیل کدام تعریف از زن در این تاریخ حضور دارد که بتواند نگاه‌ها را به افقی معطوف دارد که آینده، زنان ما باید وارد آن افق گردند. بنده معتقدم برای عبور از لایه‌های تاریخی دیروز و امروز بسیار باید تلاش کرد، به همین جهت بر شورای اندیشه‌های راهبردی در مورد زن و خانواده نبایداشکال گرفت که چرا سریعاً راه‌کار نشان نمی‌دهند. زیرا این یک کار عادی نیست که باید آن‌ها انجام داده باشند و انجام نداده‌اند. این، ایجاد یک معنای جدیدی است برای آن‌که زن نسبت‌های خود را در شرایط جدید بازخوانی کند، لذا بعد از آن‌که باید بسیار فکر کند و خوب هم فکر کند باید در یک انتظار تاریخی آماده باشند که حادثه‌ای رخ دهد و در آن حادثه معنای آن فکر و انتظار ظهور خاص خود را به صحنه آورد و در آن صورت نقش خود را بیابد، چیزی که انقلاب اسلامی در مقابل صدام در رابطه با فرهنگ مقاومت توانست از خود نشان دهد و معلوم کرد حقیقتاً این ملت به امام حسین«علیه‌السلام» متصل است. باید معلوم شود ما به زهرای مرضیه«سلام‌اللّه‌علیها» متصل‌ایم و تاریخ آینده‌ی خود را با آن پشتوانه‌ی فرهنگی و معنوی شکل خواهیم داد. کتاب «زن‌؛ آن‌گونه که باید باشد» و جزوه‌ی «فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» هویت گمشده‌ی زن» که حدود بیست‌سال پیش نوشتم می‌تواند نگاهی باشد به آنچه هست و نباید باشد و آنچه نیست و باید باشد و یک روحیه‌ی انتظار ایجاد می‌کند تا اشراقی فراهم شود. ملت ما تا قبل از سال‌های 41 و 42 فقط می‌دانستند باید نقش دیگری در تاریخی که پیش‌آمده برای خود داشته باشند و هرگز ماوراء محمدرضاشاه نمی‌توانستند فکر کنند چیزی که شما در سال‌های 1330 و نهضت ملی‌شدن نفت می‌یابید. ولی در سال 42 امام تاریخ جدید ما را با نقدِ نظام شاهنشاهی و نقد شخص شاه به صورت بسیار اجمالی گشودند. از آن به بعد فقط فهمیدیم که باید نسبت خود را با شاه و نظام شاهنشاهی تغییر دهیم ولی همچنان در اجمال و ابهام بودیم تا آرام‌ارام صورت تفصیلی این اجمال این‌طور ظهور کرد که باید شاه برود و برای کشف این هویت تاریخی به اندازه‌ی سال 42 تا 56 ، زمان نیاز بود. و قتی معلوم شد نقش ما در تاریخ جدید چیست، دیدی که یک‌سال طول نکشید که توانستیم شاه را از کشور بیرون کنیم و نسبت جدیدی ماوراء زندگی در نظام شاهنشاهی را برای خود معنا نماییم و بنده این حالت را در مقاله‌ی «ای امام!» در کتاب «انقلاب اسلامى؛ برون رفت از عالم غربى» ص: 235 تا حدّی ترسیم کرده‌ام. اما در مورد دروس مربوط به خواهران سؤالات متعددی دارم؛ اولاً: در اکثر حوزه‌های شهرستان‌های مربوط به خواهران که بعضاً هم بنده قبلاً درس می‌دادم، برنامه‌ها در سطح مطلوب و در حدّ برداران نبود. ثانیاً: بر فرض که برنامه‌ها عین برنامه‌ی برادران باشد، آیا این درست است؟ آیا زمینه‌ی اجتماعی ما همان نوع فعالیتی که برای طلّابِ مرد فراهم کرده است برای خواهری هم که رسائل و مکاسب خوانده و در درس خارج فقه شرکت کرده، فراهم نموده؟ و در مورد جلسات قم هم حق با شما است نباید رفقا از این وظیفه‌ی خود کوتاهی کنند. بنده تذکر لازم را می‌دهم و در این جلسه‌ی اخیر هم بنده وقتی وارد سالن شدم دیدم فقط برادران هستند. موفق باشید .
6234
متن پرسش
باسلام 1.به نظرشما آیا برگزاری مراسم شیرخوارگان درست است واینکه بچه ها را می آورند و گریه میکنند؟ 2.مراسم جشن نیکوکاری به نظر شما حسن فاعلی دارد چون معمولا دختر بچه ای را در تلویزیون می آورند که ما محتاج یاری شما هستیم و مردم به خاطر دلسوزی و ترحم به آنها کمک می کنند و حال اینکه شهیدمطهری می فرماید فعل اخلاقی به غریزه های نوع دوستی تعلق نمیگیرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت دلیلی بر نفی آن نداریم می‌توان از هر دوی آن‌ها نگاه‌های خوبی را متذکر شد؛ به مادران گفته شود شما علی اصغر تربیت کنید و به مردم متذکر شویم برای خدا کمک کنید و نه صرف جواب‌گویی به عواطف. موفق باشید
6235
متن پرسش
سلام استاد عزیز خسته نباشید1-نظرتان درموردویلیام چیتیک وکتاب عوالم خیالشان وهمینطورسایراثارشان چیست؟2-وقتی مهمان بیایدخانه ماوبجزمن بقیه باشندکه همصحبتش شوندلزومیدارد چندساعت بشینیم ومجبور شویم ازهردرونیم دری حرف بزنیم البته بجزمواردی که مهمان مشکل یاناراحتی داردیاارشادمیخواهد؟بااین عمر کوتاه بهتر نیست وقتمان راصرف مطالعه وتفکروعبادت کنیم تاهم خودم رشدکنم وهم در اینده بتوانم به مردم زیادی کمک کنم؟3-شمادر صله رحم برنامه تان چگونه است؟چندساعت مینشینید4-شمااستاد قاسم کاکایی استاد دانشگاه شیراز را میشناسید؟/بابت کتابهای فوق العاده تان که هزار نکته باریکتر زمو داردبینهایت سپاسگزارم امیدوارم باامام حسین(ع)محشور شوید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نکات دقیقی را جناب آقای چیتیک در کتاب‌هایشان متذکر می‌شوند 2- همین‌طور است. باید در عین رعایت حق میهمان خیلی عمر خود را تلف نکنیم 3- بنده در صله‌ی رحم مشهورم که زود بلند می‌شوم و بیش از مابالکفایه نمی‌نشینم. آن‌هایی هم که به منزل‌مان تشریف می‌آورند رعایت وقت بنده را می‌کنند 4- بنده از ارادتمندان استاد کاکائی هستم. خداوند این مرد محقق و عارف‌دوست را حفظ کند. موفق باشید
6226
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم. مدتی است با یکی از شاگردان شما ازدواج کردا هم که بسیار مومن و با اخلاق است فقط تنها مشکلی که همسرم دارد این است که با هدیه خریدن برای من مخالف است و سالگرد ازدواج و روز تولد را قبول ندارن ولی من به عنوان یه دختر جوان دوست دارم شوهرم برایم هدیه بیاورد هرچند ان هدیه ناچیز باشداز طرفی چون تازه ازدواج کرده ام خانواده ام از همسرم انتظار دارند برایم هدیه بیاورد و من را تحت فشار قرار میدهند واقعا نمیدانم چه کنم چون نه میتوانم خانواده ام را راضی کنم و نه همسرم رالطفا مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:بنده نمی‌گویم رفقای ما از این نوع ظریف‌کارهای انجام ندهند ولی شما هم خودتان را بالاتر از این‌ها بدانید و به افق‌های بالاتری در زندگی مشترک خود نظر بیندازید و همسرتان را مشغول این امور نکنید. موفق باشید
6210
متن پرسش
بسمه تعالی سلام. گاهی وقتها برخی حرفهای ساده و روان حضرت امام ره همه دانسته های انسان را بهم میریزد و ما شک میکنیم کجا را اشتباه رفته ایم که نمیفهمیم مثلا درمورد همین مطلبی که فرمودند ما مفتخریم زنان مانند مردان در عرصه های مختلف فعالیت دارند -قریب به این مضمون- درصورتیکه خود جنابعالی بارها همانندی مردان وژنان را انتقاد مبسوط فرموده اید یا اینکه عزاداری باید بشکل سنتی باشد و روی همین اساس گاهی اصلا با افراد مومن نمیشود گفت مثلا کمی هم پای معارف بنشینید یا اینقدر ظهر عاشورا حمله به غذای مسجد نکنید یا مانند اینها واقعا در این دو مورد خاص نظر شما چیست مخصوصا موضوع اول.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه باید در مورد سخنان انسا‌های حکیم خاستگاه و فضای سخنشان را داشته‌باشیم. در هر دو مورد که مثال می‌زنید باید مبنای اندیشه‌ی حضرت امام مدّ نظر قرارگیرد که چگونه هم زنان ،روح مادری و همسر داری خود را حفظ کنند و هم شخصیت اجتماعی آنان به حاشیه نرود و یا در تأکید بر عزاداری سنتی نظر به روحی در عزاداری دارند که در کنار تحلیل آن نهضت بزرگ روشنفکر بازی در نیاوریم و اشک و مصیبت خوانی را فراموش کنیم. موفق باشید.
6188
متن پرسش
سلام استاد ارجمند. استاد بنده اگر هر عقیده ای داشته باشم؛ اما نظر رهبری حفظه الله را بشنوم و حتی مخالف نظر بنده باشد از سر موضع خودم پایین می آیم و نظر ایشان در درونم جای می گیرد. مثلا من همیشه مخالف تعدد فرزندان بودم چون معتقدم تربیت فرزند سخت است, به محض آنکه رهبری دستور بر افزایش موالید فرمودند نظر بنده کلا عوض شد و از دیدن کسانی که بیش از دو فرزند دارند خوشحال می شوم. استاد این نشانه خوبی است یانه؟ آخه گاهی به خودم می گویم خوب یعنی من عقل ندارم که خودم نظر مستقل داشته باشم چرا تا آقا یک مسأله ای را عنوان می فرمایند نظر من عوض می شود؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان به عقلی برسد که عقل اولیاء را تصدیق کند یک عقل برتر است. موفق باشید
6180
متن پرسش
باسلام خدمت استاد: سوالم این است که با پدر و مادری که چندین سال است همیشه در حال ایراد‌گرفتن از هم و جر وبحث هستند چگونه برخوردی باید داشت؟ برای این‌که هم خصلت‌های زشتشان در من اثر نگذارد و هم این‌که می‌ترسم عاق شوم. با توجه به این‌که بعداز این همه سال بنده دچار مشکلات عصبی شده وگاهی عکس العمل تند نشان میدهم ولی بعد عذاب وجدان میگیرم و این که زمانهایی هم که چیزی نمی‌گویم دچار خودخوری و باز فشارهای عصبی می‌شوم بهترین روش برخورد وآنچه خدا می‌پسندد چیست تا هم از این فشارها کم شود و هم دچار خوی زشت‌شان نشوم با توجه به اینکه امسال برای کنکور ارشد می‌خوانم و این فشارهای عصبی‌ام را بیشتر کرده به نظر شما چه کنم؟ آیا خوب ست در صورت فراهم‌شدن شرایط برای مدتی در جایی غیر از خانه‌مان ساکن شوم یا بهتر است با وجود این وضعیت خانه را تحمل کنم که برایم بسیار سخت است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی جدای آنچه خودتان در رابطه با احترام به والدین می‌دانید، نمی‌دانم و در مورد اخیر باید با کسانی مشورت کنید که از جزئیات زندگی شما و روحیه‌ی شما و پدر و مادرتان اطلاع دارند. موفق باشید
6166
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد ارجمند بنده حدود پنج ماه است که ازدواج کرده ام و خانواده و زندگی مستقلی تشکیل داده ام. سوال اصلی ای که در این مدت خانم بنده از من داشت این بود که برای اینکه احساس پوچی نکنم و بتوانم مفید واقع بشوم و عمرم تلف نشود چه کنم!؟ در کنار انجام کارهای داخل خانه آیا در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کنم و مقطع ارشد دانشگاه را در رشته مورد علاقه خود ادامه بدهم؟ آیا به کلاس های هنرهایی مثل خیاطی و ... بروم؟ چه کنم که احساس رضایت بکنم از عمری که دارد می گذرد؟ و من تا امروز نتوانسته ام جوابی برای این سوال پیدا کنم. بنده کتاب زن آنگونه که باید باشد را نیز مطالعه کرده ام اما نتوانستم پاسخ این سوال را دریابم. با تشکر و من الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد حرفی برای گفتن ندارم چون مربوط به حوزه‌ی شخصی افراد می‌شود و هرکس باید نسبت به نوع زندگی و موقعیت خود تصمیم بگیرد. آنچه نباید فراموش کرد ایجاد معارف الهی در خود از یک طرف و آمادگی برای سازمان‌دادن به زندگی از طریق هنرهایی مثل همان خیاطی و علم به تغذیه‌ی صحیح است. موفق باشید
نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!