بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سیاست

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
25847
متن پرسش
سلام علیکم: آیا وجود نهادی مثل شورای نگهبان که نهادی انتصابی است و به تعبیری ابزار نظارتی برای رهبری است، جهت پاس داشت آزادی و جمهوریت در نظام اسلامی و امکان ایجاد تفکر و تعمق و استماع انواع قولها و پذیرش احسن آنها، در تضاد نیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شورای نگهبان بستر حضور صحیح کسانی است که باید منطبق بر اراده‌ی اصلی مردم که متعهدبودن بر اهداف انقلاب است، خود را نامزد کنند. موفق باشیدد

25834
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر: استاد جان، می خواستم نظرتون رو در خصوص مصاحبه آقای تاج زاده بدونم، بعضی نکات درستی بنظرم در متن مصاحبه هست، خواستم دیدگاه شما رو هم بدونم. تشکر http://www.baharnews.ir/interview/193595/%D9%85%D8%B5%D8%B7%D9%81%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%AC%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%AF%D8%BA%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مصاحبه‌ی خوبی نبود از هیچ‌کدام از طرفین روحیه‌ی گفتگو برای نزدیک‌شدن به حقیقت دیده نمی‌شد. هرکدام وجهی را ظاهر و وجهی را پنهان می‌کردند. به امید روزی که جریان‌های فکری ما به بلوغی برسند که تنها بر تفکر، متعهد باشند و نه بر جبهه و جناح. موفق باشید

25807
متن پرسش
سلام: وقتتان بخیر. در مورد مقاله «خرد، اخلاق، سیایت» استاد داوری، مطلبی را منتشر نکردید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. ولی تعمق در آن کتاب، برای رفقا مفید است. نکات ظریفی در آن مقاله مطرح است. موفق باشید

https://www.javanonline.ir/fa/news/978585/%D8%AE%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA

25689
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، با توجه به اینکه شواهد متعدد در سخنرانی ها و برنامه های بسیاری از نمایندگان مجلس و مسئول دولتی و یا برخی نمایندگان مجلس خبرگان هست، شورای نگهبان این افراد رو تایید صلاحیت میکنه؟ بسیاری از اینها تلویحاً و تصریحاً با مبانی اسلام ناب و انقلاب و ولایت مخالفت خودشون رو نشون دادند و حتی طعنه زدند و هتک حرمت کردند و عجیبه که تایید صلاحیت شدند. آیا بخشی از بی کفایتی مجلس و دولت به همین تایید صلاحیت شورای نگهبان که باید پاسدار شرع و قانون اساسی باشه نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید مردم نسبت به افرادی که سوابق انقلابی دارند و ادعاهایی در سر می‌پرورانند ولی همان‌طور که در سؤال ۲۵۶۸۸ عرض شد از جنس انقلاب نیستند؛ آگاهی پیدا کنند وگرنه با ادعاهای خود و مظلوم‌نمایی‌هایی که می‌کنند، شورای نگهبان را بدهکارِ موضوع می‌نمایند. موفق باشید

25688
متن پرسش
بسمه تعالی، سلام علیکم: اسفند امسال، اولین انتخابات کشوری رو پس از ورود انقلاب اسلامی به گام دوم رو پیش رو داریم. از طرفی بیم ها و امیدهای زیادی برای این انتخابات هست. تجربه تلخ مجلس دهم و ضعف های متعددی که نشون داد از افتضاحی که برای عکس سلفی گرفتن با مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا راه انداختند تا دلایل واهی که برای تصویب fatf داشتند و بی توجهی اونها به طرح شفافیت آرای نمایندگان مجلس، مردم رو حقیقتاً متاثر و مکدر از این نمایندگان کرده. از طرفی با حوادث اخیر هم روشن شد منطق اشرافیگری و بی توجهی به مطالبات حق مردم چگونه میتونه حتی کشور رو درگیر نفوذ اشرار و موج سواری بیگانگان و رسانه هاشون بکنه. از طرفی برخی اشخاص در جریان اصلاح طلب و جریان بهار، با تشکیک در مبانی ولایت فقیه، رسماً طوری وانمود میکنن که مجلس و دولت و شورای شهر هیچ قدرتی نداره و قدرت مطلق و بلا منازع کشور رهبری و نهادهای مرتبط با او مثل شورای نگهبان هست و بنا بر این دارند که جوی ایجاد بشه که ای مردم انتخاب شما موثر نیست و نهادهای منتخب شما با وجود ولایت مطلقه فقیه کاری از دستشون بر نمیاد. تا حدودی مردم هم از عدم صداقت و اشرافیگری و بی توجهی مسئولین دل خوشی ندارند و مع الاسف برخی همین رو دستاویز قرار می دند تا اعلام کنن سر تا پای سیستم فاسده و انقلاب و اسلام در ضعیف ترین وضع خودشه و دیگه امیدی به تغییر نیست. در این شرایط بشدت خطیر، چه کنیم تا بصیرت عمومی بالا برود و مردم بفهمند با روحیه انقلابی و گفتمان ولایی میشه کشور رو نجات داد و مشکلات اخیر ثمره انقلاب و گفتمان اون نیست و ان شاء الله مجلسی سر کار بیاد، که دغدغه اش معنویت و عدالت و قسط باشه؟ با عرض معذرت که طولانی شد، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور مردم بعد از کار اشرار، نشان از آن می‌دهد که هوشیاری خاصی در مردم پیش آمده، برای عبور از این جریان، به شرطی که جریان حزب اللّه تندروی نکند تا مردم بترسند. موفق باشید

25624
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر: اگر ممکنه نظرتون رو در مورد اغتشاشات اخیر بفرمایید و یه مساله دیگه اینه که استاد، بعد از طرفداری رهبری از طرح افزایش بنزین جو خیلی بدی نسبت به رهبری ایجاد شده و بد و بیراه میگن به ایشون و دولت رو ول کردن و دشمن رهبری شدن، حتی بعضی از انقلابی و ولایی ها هم انتقاد کردن از دفاع رهبری و این بخش از صحبت ایشون که فرمودن: بنده متخصص نیستم، میگن همه افراد عادی میدونستن که این طرح خوبی نیست و در این وضعیت معیشتی بار تازه ای بر دوش اقتصاد مردم اضافه شده، پس چه جوری رهبری این رو نمیدونستن؟ و میگن رهبری به فکر مردم نیستن، اگر ممکنه این شبهات رو جواب بفرمایید و اینکه چه جوری و با چه استدلالی در این مورد ذهن مردم رو نسبت به رهبری اصلاح کنیم؟ تشکر استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سؤال‌های شماره‌ی ۲۵۶۰۴ و ۲۵۶۱۱ نکاتی را برای رفقا متذکر می‌شود. متوجه باشید که بالاخره وضع مصرف بنزین ما اگر همچنان ادامه پیدا می‌کرد، سال‌های آینده باید بنزین وارد می‌کردیم، در حالی‌که با نخریدنِ بنزین ما، دلاری برای واردکردن بنزین نداشتیم. چاره ای نبود که چنین تصمیمی گرفته می‌شد. در روش، چندان موفق نبودیم. آقای دکتر سعداللّه زارعی در کیهان امروز نکته‌ای تحت عنوان «غائله‌ی مغلوب» داشته‌اند. عین متن خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

غائله مغلوب (یادداشت روز) اغتشاشات اخیر کشور پس از آنکه دولت نرخ‌های جدید بنزین را اعلام کرد که از افزایش بین ۵۰ تا ۳۰۰ درصد خبر می‌داد، دارای نکات فراوانی است و بررسی آن‌ها می‌تواند در شرایط و وضعیت ایران مؤثر باشد. حجم خسارت‌ها و آسیب‌هایی که وارد شد و اقدامات جدیدی که از سوی دشمنان کشور و مردم به اجرا گذاشته شد، موضعگیری نسبتاً متفاوت برخی جریانات و افراد داخلی و در نهایت نحوه مدیریت نظام برای کاهش خسارت‌ها و آسیب‌ها از جمله مواردی هستند که باید مورد بررسی قرار گیرند: ۱. میزان مصرف بنزین در کشور و هزینه‌های «بسیار سنگینی» که از این ناحیه بر بودجه عمومی- ارزی و ریالی- دولت وارد می‌کرد، به گونه‌ای بود که تغییر جدی و اساسی در آن را ضروری می‌نمود. مصرف روزانه حدود ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین در کشور که روندی رو به افزایش هم نشان می‌داد، حدود ۵۰۰ میلیارد تومان در روز و حدود ۱۸۲۵ هزار میلیارد تومان در سال بود. در این میان یک چهارم این مبلغ از شهروندان گرفته می‌شد و بقیه از جیب همه مردم می‌رفت و به واسطه فشاری که بر بودجه دولت وارد می‌کرد، دولت را مستأصل کرده بود. در این میان نه این حجم مصرف قابل قبول بود و نه حجم یارانه‌ای که بابت آن هزینه می‌شد. در این بین منطق دولت این بود که با اصلاح نسبی قیمت بنزین می‌توانم زمینه انجام خدماتی که به آن متعهد هستم، فراهم کنم و هم می‌توانم با صادرات بنزین ناشی از کاهش مصرف، بخش قابل توجهی از نیاز ارزی‌ام را تأمین کنم، ضمن آنکه متعهد می‌شوم که این افزایش نرخ بنزین روی سایر کالاها و از جمله فراورده‌های دیگر نفتی اثرنگذارد. این منطق بطور طبیعی در جلسه مشترک سران قوا به تصویب رسید که از یک سو دربردارنده منافع مردم و از سوی دیگر تأمین کننده نیاز دولت بود. در این بین، دولت محترم به گمان اینکه با مطرح شدن پیش از اقدام افزایش قیمت بنزین قادر به مهار آثار روانی آن بر بازار نیست و با واکنش تند اجتماعی هم پیش از اعلام نهایی مواجه شده و برای کنار گذاشتن جمع‌بندی تحت فشار شدید قرار گرفته و تصمیم را با تزلزل مواجه می‌گرداند، رویه «کتمان» و سپس «غافلگیری» را در پیش گرفت! این جمع‌بندی مردان دولت هر چند چندان بلاوجه هم نبود، اما از دقت و همه جانبه‌نگری هم بهره‌ای نداشت. چرا که از یک سو ذات جمهوری اسلامی، ذات بیان است نه کتمان و در طول این سال‌ها، نظام با بیان صادقانه توانسته است بسیاری از مسایل را با کمک مردم حل کند که اگر غیر از این بود، نوعاً قادر به حل آن‌ها نبود. از سوی دیگر تصمیم به این مهمی که تقریباً زندگی همه مردم را در شئون مختلف- و نه فقط حمل و نقل- تحت تأثیر قرار می‌داد و در واقع طرف اصلی ماجرا مردم بودند، در عمل نمی‌توانست بدون متقاعد کردن آنان به اجرا گذاشته شود. براین اساس اعلام تصمیم دولت در روز جمعه با بهت عمومی و اعتراض و نگرانی شدید مردم مواجه گردید و فضا را برای شکل‌گیری اعتراضات فراهم کرد و کاملاً پیش‌بینی می‌شد که دشمنان ایران که در جریان مسایل دی ماه ۱۳۹۶ نتوانسته بودند برنامه خود در شکل‌دهی به اغتشاشات عمومی در ایران را به جایی برسانند و از این رو ناگزیر به شکل‌دهی گروه‌های آموزش دیده و مسلح روی آورده و در این حدود دو سال بطور جدی کارکرده بودند، از این فرصت استفاده کنند. ترکیب اعتراضات طبیعی مردم و برنامه منسجم دشمن برای به دست گرفتن اوضاع کار را سخت می‌کرد و در دو روز اول تخریب زیادی را پدید آورد و میزان تلفات را به نسبت رویدادهای مشابه افزایش داد.
کمی بعد با موضعگیری روز شنبه رهبر معظم انقلاب اسلامی- دامت برکاته- مردم از اغتشاشگران تروریست فاصله گرفتند و کار نیروهای انتظامی و امنیتی برای مهار حرکت تروریست‌ها آسان گردید. در این میان تعداد زیادی از آنان توسط سه دستگاه مسئول کشور دستگیر شدند و در واقع ضمن سوار شدن بر روند اوضاع توانستند سرمایه‌های هنگفت آمریکا و... را برباد بدهند.

۲. حوادث چندی درکشور پدید آمده بود که خبر از برنامه‌ریزی سرویس‌های اطلاعاتی در ایران می‌داد. دراین چند سال بعضی از گروهک‌هایی که واقعا به آخر خط رسیده و مضمحل شده بودند، بازسازی شدند که یک نمونه آن حادثه حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی و حادثه دیگر آن قضایای سال پیش یکی از خیابان‌های فرعی منطقه پاسداران تهران بود. بعضی گروهک‌های تروریستی هم نوپدید بودند که از سوی بعضی از رژیم‌های فاسد عربی مدیریت می‌شدند. روند حرکت آنان در هفته‌ای که پشت سر گذاشتیم نشان داد که این ظرفیت‌ سازماندهی شده، یک جا به خدمت گرفته شده‌اند و حوادث روی داده در متن این اغتشاشات نشان می‌دهد که ماجرا به نیروهای کف آشوب‌ها محدود نبوده است. استفاده از سلاح‌های گرم و سرد در این آشوب‌ها یک راهبرد بود که از سوی کسانی که در ساختمان‌های اطراف نقاط آشوب به‌وسیله تک تیراندازها پشتیبانی می‌شدند تعداد قابل توجهی از کشته‌ها نه از جلو بلکه از عقب و در فاصله نسبتا دور مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند و این نشان می‌دهد، در این صحنه «کشته‌سازی» و به هم ریختن اعصاب مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی به‌عنوان راهی برای گسترش اغتشاش و منفعل کردن نیروهای مسئول مدنظر بوده است.
تلاش برای گسترش تخریب، یک روی مسئله بوده است. بستن اتوبان‌ها و راه‌های اصلی در استان‌هایی که درگیر این آشوب‌ها بودند، حمله به بانک‌ها و سایر مراکز خدمات عمومی و کشاندن دامنه تخریب به خانه‌های مردم برای عمق بخشیدن به اغتشاشات و ناامید کردن مردم و به‌خصوص نیروهای مدافع امنیت صورت گرفت. البته در این میان بعضی از طراحی‌های سران خارجی تروریسم مثل حمله به زیرساخت‌های مخابراتی در شیراز و اصفهان که لااقل ۲۰ استان کشور را پوشش‌ مخابراتی می‌دادند و نیز حمله به انبار اصلی مایحتاج عمومی کشور که مواد غذایی، دارویی و... سالانه کشور نگهداری می‌کرد، با رشادت نیروهای مدافع امنیت کشور ناکام گذاشته شد.

در نهایت در روزهای اول هفته گذشته، ما شاهد «دوئل امنیتی» نیروهای انقلاب و معاندان داخلی و خارجی بودیم که غلبه سریع و شوق‌انگیز نیروهای انتظامی و امنیتی بر برنامه‌ریزی و ساماندهی پیچیده دشمنان و معاندان نشان داد، ایران و جمهوری اسلامی علی‌رغم مواجه بودن با توطئه‌های پیچیده، از اقتدار  بسیار بالایی برخوردار است. در این میان یک نکته مهم که از چشم ناظران پنهان ماند، اقتدار ایران در حفظ ارتباطات داخلی بین بانکی و... بود که دشمن را وادار به اعتراف کرد. آمریکایی‌ها و... گمان می‌کردند ایران در مواجهه با اینترنت با بن‌بست مواجه است چراکه اگر آن را باز بگذارد، خدمت بسیار ویژه‌ای به مخالفان و اجرای برنامه‌های دشمنان خود کرده است و اگر اینترنت را مسدود نماید ارائه خدمات بانکی و... آن بهم می‌ریزد و کشور مختل می‌گردد که خود این به معنای تن دادن به سطحی از فروپاشی است. اینها توجه نداشتند که در طول این سال‌ها ایران در کنار اینترنت به یک زیرساخت مخابراتی در داخل رسیده و می‌تواند سیستم‌های حساس خود را روی آن سوار کرده و از آسیب‌های قطع اینترنت مصون بماند. این سبب عصبانیت شدید آمریکا، اروپا و... گردید و در عین حال یک درس هم برای کشور بود که برای بومی‌سازی اینترنت عمومی نیز وارد عمل گردد. ۳. یکی از جنبه‌های مهم و قابل تحلیل در مقوله افزایش قیمت بنزین و حوادث پس از آن، موضع‌گیری امام خامنه‌ای «دامت برکاته» بود و البته مثل بسیاری از موارد دیگر، گذشت زمان عمق این موضع‌گیری را بیش از حالا نشان خواهد داد.

مواضع رهبر معظم انقلاب اسلامی در دوره حضرت امام خمینی - قدس سره- و در دوره حضرت امام خامنه‌ای -دامت برکاته- همیشه دو جنبه را پوشش داده است؛ یک جنبه آن «ایدئولوژیک» بوده‌ به این معنا که معظم‌لهما به‌عنوان سنگربان نظام فکری اسلام و اصول آن در مواجهه با رخدادها بوده‌اند و جنبه دیگر آن «مصالح» مردم بوده است که نوعاً در قاعده «عدالت اجتماعی» جلوه‌گر بوده است. مردم نیز همواره از معظم‌لهما همین دو انتظار را داشته‌اند و مقتضای رهبری توأمان دینی و دنیوی مردم هم جز این نیست. در این صحنه، رهبری با هدررفت سرمایه ملی از یک سو و برنامه ارائه شده از سوی دولت و سپس سران سه قوه برای مهار این معظل مواجه بود. در عین حال کاملاً پیدا بود که اجرای برنامه دولت ولو به‌صورت موقت فشار سنگینی را بر مردم وارد می‌کند و دفاع از چنین برنامه‌ای برای رهبری «هزینه» جدی دارد و البته حفظ وجاهت رهبری بزرگترین سرمایه کشور و پشتوانه اداره آن می‌باشد و یک واجب بزرگ به حساب می‌آید و بر این اساس حضرت امام می‌فرمودند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشور شما آسیبی وارد نشود».

با توجه به حساسیت بالای این موضوع، بعضی‌ها توصیه‌هایی داشتند که این توصیه‌ها در نهایت ناظر به جداشدن حساب رهبری از حساب این تصمیم‌گیری بود. در این صحنه رهبری معظم انقلاب اسلامی با چند گزینه مواجه بودند؛ مخالفت با طرح دولت و مصوبه سران قوا، سکوت در مقابل طرح، گرفتن موضعی دوپهلو که مسئولیت را متوجه او نکند، اما امر دادن کاملا مسئولیت به سران قوا و کنار کشیدن از صف قوا و در نهایت اعلام صریح پشتیبانی از تصمیم دولت و سران قوا به نحو مشروط که رهبر معظم انقلاب، راه پنجم را انتخاب کردند. درخصوص تحلیل این موضوع باید به نکته‌هایی توجه کرد:

- واقعیت این است که ادامه روند کنونی هدررفت سرمایه ملی به مصلحت کشور نیست و رهبری نظام نمی‌تواند نسبت به آن بی‌توجه باشد و در اینجا ترجیح حفظ وجاحت بر مصلحت کشور معنا و مفهومی ندارد و در قاموس رهبر معظم انقلاب نیست کما اینکه چنین چیزی در قاموس حضرت امام- روحی له‌الفداه- هم نبود؛

- پیامدهای سنگین طرح دولت به‌گونه‌ای نبود که بدون حمایت قاطع رهبر معظم از آن، به جایی برسد. مسلماً بدون پشتیبانی رهبری، حتی اگر دولت طرح را اعلام و شروع به اجرا می‌کرد، قادر به ادامه راه نبود و طرح به شکست می‌انجامید و خسارت هنگفت هدررفت سرمایه کشور استمرار می‌یافت؛

- در صورتی که رهبری از طرح اصلاح نرخ بنزین به صورتی که ذکر آن رفت، حمایت نمی‌کرد هم مردم و هم مسئولین دچار دودستگی شدید می‌شدند. با عدم حمایت رهبری حتماً پدیده‌هایی در مجلس شکل می‌گرفت که در روزهای اول در قالب استعفای برخی از نمایندگان و ارائه طرح استیضاح رئیس‌مجلس و استیضاح رئیس‌جمهور از سوی برخی دیگر شکل هم گرفت و این سبب بگو مگوی زیاد میان مسئولین کشور می‌گردید. از سوی دیگر عدم موضع‌گیری صریح رهبری در حمایت از طرح، بخش زیادی از مردم ارادتمند ایشان را که فقط به یک جنبه ماجرا توجه داشتند هم به صحنه اعتراضات می‌کشاند و طرح اصلاح قیمت بنزین عملاً از بین می‌رفت و از آن پس این دولت جرأت نمی‌کرد در هیچ زمینه اصلاحی دیگر که کشور به آن نیاز داشت، پا پیش بگذارد و این یعنی عملاً کشور قفل می‌شد! موضع‌گیری صریح رهبری سبب شد ضمن حفظ وحدت درونی نظام، وحدت مردم نیز تأمین شود و دولت هم فرصت پیدا کند تا برای جنبه‌های نگران‌کننده طرح افزایش قیمت بنزین فکر کند این در حالی بود که برخی از خناسان آماده بودند تا پس از مخالفت رهبری بر طبل بسته بودن دست دولت بکوبند و فریاد وا دولتا سر دهند.

در واقع موضع‌گیری صریح رهبری سبب شد تا از یک سو، دولت بحران ناشی از تصمیم اخیر- که از جنبه‌هایی قابل نقد هم هست- پشت سر بگذارد و خود را برای بخش دوم ماجرا که مدیریت قیمت‌هاست آماده کند.-

موضع‌گیری رهبری سبب جدا افتادن اعتراضات طبیعی مردم از توطئه‌های بسیار پیچیده خارجی گردید. سخنان روز شنبه رهبری تکلیف دو دسته را معین کرد یکی تکلیف مردم در جداکردن صف خود از معارضین و هوشیاری آنان و دوم تکلیف نیروهای انتظامی و امنیتی در تردید نکردن در مواجهه با طراحی پیچیده دشمن. و از این رو بود که این توطئه در زمان بسیار کوتاهی مهار گردید و حجم خسارات- که دشمن تخریب حداکثری را مدنظر داشت- به شدت کاهش پیدا کرد.

رهبری در این صحنه به وظیفه خود به درستی عمل کرد و خدا خوداو را محافظت می‌فرماید.  سعدالله زارعی

25453
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم و رحمه الله: استاد عزیز، با توجه به طرح راهبردی رهبر معظم انقلاب برای دولت جوان و حزب اللهی در طراز گام دوم انقلاب که در خود بیانیه هم اشاره شده و اینکه پیش زمینه این چنین دولتی، مجلس جوان و حزب اللهی است و به ایام انتخابات حساس مجلس امسال که اولین انتخاب پس از ورود به گام دوم خود هست، نیروهای انقلابی بر چه اساسی میتونن روشنگری بکنن و رو به روی برنامه هایی که قصد داره مجلس رو تبدیل به یک مجلس دارای جمود و سکون تبدیل کنه و سکولارزدگی رو چه پشت به ظاهر مایه گذاشتن از ولایت و مدام تکرار جملات رهبری، بدون عمل و التزام عملی و قلبی به اون پنهان کنه چیه و چطور میشه گفتمان انقلابی گام دوم رو بین عموم گسترش داد و اجازه نداد حرکت مجلس منحرف شده و مایه شادی دشمن شود که نمایندگان ضعیف و خودباخته و منفعل در برابر جنگ تمام عیارشان، به صحنه آید؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کنیم برای مردم روشن شود این نوع سیاسیون امکان رفعِ کشوری که در شرایط انقلاب است و باید با روحیه‌ی انقلابی و تلاش شبانه‌روزی امورات آن را به سامان رساند؛ ندارند وگرنه بحث دعوای خطی و سیاسی هیچ‌کاری را حلّ نمی‌کند. موفق باشید

25347
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ضمن عرض تبریک و تسلیت به خاطر ایام اربعین حسینی (ع) بعد از مدتی به سایت وزین حضرت عالی سر زدم و اتفاقا آن پرسش در مورد تسخیر لاله جاسوسی چشمم را گرفت. من با مطالبی که این دوست مان گفتند از چند سال پیش آشنا بودم. پاسخ حضرت عالی جامع و حکیمانه بود ولی در مورد چیزهایی که دوستمان می گویند «تازه فهمیدیم یا تازه مشخص شده» خواستم جسارتا چند نکته هم اضافه کنم که اتفاقا خلاف تحلیل دوست مان است. این که کارتر با دولت موقت همکاری می کرده و به رسمیت شمرده است ریشه در ارتباطاتی داشته که امریکا از طریق سفارت های مختلفش و سازمان سیا از ماه ها قبل از انقلاب با ملی مذهبی ها برقرار کرده بود. این که نقل شده بنی صدر از چند ماه قبل انقلاب گفته بود در ایران انقلاب میشه و من رئیس جمهور می شوم ریشه در همین هماهنگی ها داشته است! بعید نیست مخالفت بنی صدر با بازرگان هم ریشه در رقابت شخصی دو نفوذی امریکا داشته است!واقعیت این است ابرقدرت ها ویژگی که دارند سعی می کنند تا جایی که می توانند در گروه های اپوزیسیون دولت های متحد خود نفوذ کنند تا اگر دولت متحد شکست خورد و اپوزیسیون جای آن را گرفت دولت جدید هم تابع آنها باشد ولی این طوری خلق الله را فریب دهند که انگار دولت بده رفت حالا یک دولت خوب آمد در صورت که در پشت پرده چیزی عوض نشده! این کاری بود که امریکا به نحو موذیانه ای داشت با انقلاب اسلامی هم می کرد! دوستان عنایت داشته باشند همین ارتباطات وسیع کارتر از قبل انقلاب با ملی مذهبی ها که دور امام را گرفته بودند اصلا در خیلی از علاقه مندان و هم دشمنان انقلاب باعث نضج این تئوری توطئه شد که اصلا انقلاب ایران کار امریکا بوده و حضرت امام (ره) نعوذ بالله عامل سازمان سیا بوده اند! عنایت داشته باشید دولت کارتر حتی با شهید بهشتی و برخی دیگر از نمایندگان روحانی امام نیز ارتباط گرفته بود منتها اینها به خاطر تدین و تعهدشان به انقلاب اصلا به قول معروف دم به تله ندادند. حتی امام حاضر شده بودند در نوفل لوشاتو از طریق جناب ابراهیم یزدی با نماینده کارتر مکاتب محرمانه داشته باشند اما در متن مکاتبات هم مشخص است امام خواسته های امریکا از جمله پذیرش بختیار و تاخیر انداختن بازگشت به ایران را نمی پذیرند. اما به نظر می رسد اگر واقعا هدف انقلاب اسلامی نه فقط سرنگونی شاه بلکه رقم زدن یک انقلاب تمدنی علیه استکبار غرب و شرق بوده اتفاقا رهایی از سیطره ملی مذهبی های امریکایی بر جریان انقلاب اهمیتی بس عمیق داشته است. این که امام در برابر حلقه ملی مذهبی هایی که ایشان را گرفته بودند منفعل نشدند و مواضع ضداستکباری خویش را حفظ کردند و با جلب حمایت عمومی توانستند سکه ملی مذهبی ها را از رونق بندازند فکر کنم یک هنرنمایی سیاسی بزرگ بود که فقط از عهده شخصیت الهی ایشان بر می آمد. حمایت از اشغال سفارت در واقع تایید ضدیت انقلاب با امریکا و به طور ضمنی محکوم کردن امریکا-دوستی ملی مذهبی ها و دولت موقت بود. و البته بدیهی است وقتی امام بخواهند این حلقه نفوذ را از دور خودشان و از انقلاب باز کنند امریکا که به خیال خود از پنجره آنها می خواسته به ایران برگردد به شدت عصبانی شود و ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر موضع دهد و سعی در سرکوب انقلاب داشته باشد! دقت کنیم در خاطرات ژنرال هایزر آمده بود که حتی قبل از انقلاب گزینه نهایی کارتر برای مهار انقلاب در صورت شکست دولت بختیار کودتا و سرکوب خونین رهبران و مردم بود منتها مجددا به خاطر هنرنمایی امام نه دولت بختیار کارش گرفت نه به خاطر ایجاد تزلزل در ارتش در هفته های آخر آنها توانستند کودتا کنند! یعنی این دفعه اول نبود که امام نقشه های امریکا را نقش بر آب کردند! و دفعه آخر هم نبود! و البته وقتی هدف نه فقط سرنگونی شاه که عقب راندن شیطان بزرگ باشد چنان که حضرت عالی اشاره کردید هزینه ها بسیار بیشتر خواهد شد و ابتلاء عظیم تر و تردید ها بیشتر مثل تردیدهایی که جناب مرحوم هاشمی و دولت فعلی بدان گرفتار شدند. به قول استاد اینجا فقط با توحید و معنویت ناب امام (ره) می شود کار را پیش برد و به آینده روشن این حرکت پر ابتلاء نظر کرد! ببخشید استاد عزیز! درس پس دادیم و زیاده گویی کردیم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده برای آن کاربر محترم این‌طور نوشتم:  باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی در آن زمان که بحث گروگان‌گیری مطرح بود مطالعاتی داشته‌ام. ولی خواستم بدون ورود به موارد ریز و جزئی عرض کنم در این موارد به هویت ذات استکباری آمریکا فکر می‌کنم و از نظر خودم این را یک نگاه ایدئولوژیک نمی‌دانم. هرچند معتقدم آری! «نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست» ما را در حجاب تفکر می‌برد. همان‌طور که در آخر می‌فرمایید حتی تضمین‌هایی که آمریکا در قرداد الجزایر داد، عمل نکرد.

چرا فتنه‌های سفارت آمریکا را به مجامعی می‌بردیم که کلیت آن مجامع در مسیر حفظ منافع ابر قدرت‌هاست، ولی به ظاهر بهداشتی و دیپلماسی. آثار باقی‌مانده از سفارت به طور عجیبی حکایت از فتنه‌هایی می‌کند که هرگز نمی‌توانستیم آن‌ها را با تعطیل‌کردنِ آن سفارت خنثی کنیم.

در آخر نظر یکی از کاربران محترم را که در رابطه با سؤال جنابعالی کمی ریزتر وارد موضوع شده‌اند را ارسال می‌دارم ولی معتقدم در نظر به هر رخدادی باید به جایگاه تاریخی آن رخداد نظر بفرمایید که در نسبت با لانه‌ی جاسوسی، تقابل دو جریان است: یکی استکبار و دیگری انقلاب اسلامی. به همین جهت نباید انقلاب اسلامی را در بستر مناسبات فرهنگ استکباری و مجامع جهان استکبار دنبال کرد و انتظار داشته باشیم در آن بسترها می‌توان انقلاب را محفوظ داشت. موفق باشید. و سپس نظر شما را در آخر ارسال کردم. موفق باشید   

25343
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز در خصوص پاسخ سوال ۲۵۳۳۱ من این نقد دارم الف) ایران با آمریکا ارتباط سیاسی داشت مسئولان دولت‌ها هم حق دارند با مسئولان دیگر کشورها دیدار داشته باشند آن‌هم در هر سطحی - در اواسط دههٔ ۶۰ دولت آقای خامنه‌ای و شخص رفسنجانی با مسئولان دولت متخاصم دیدار کردند و حتی روحانی با مقامات اسرائیلی دیدار کرد! چرا درآن موقع سراغ سفارت‌ها نرفتند؟ ب) به نظر طبیعی نبود این حقوق را می‌شد از طریق حقوق بین‌الملل مثل دادگاه لاهه پی گرفت بدون آنکه کار به تحریم و جنگ بکشد. می‌شد با استفاده از جو عمومی مردم جهان که به سمت ایران بود دولت‌های بزرگ را تحت فشار قرار داد، می‌شد با رفتار عاقلانه مثل چین کاری کرد که آمریکا هم کوتاه بیاید و هم یک کرسی ثابت در شورای امنیت به دست آوریم تا با دست بازتر اهدافمان را دنبال کنیم. آیا تصور نمی شود آن نگاه آن روزگار برای گروگانگیری صرفاً یک دریافت ایدئولوژی شده از اسلام و تشیع بود که حتی با سیرهٔ حکومتی پیامبر در مدینه تناسبی نداشت. ۳. این کینه را ملت از انگلیس هم داشت هرچند انقلابی‌ها تا قبل از آقای احمدی‌نژاد عملاً نقش انگلستان را پنهان کرده و حتی در تقویم‌ها می‌نوشتند کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد نه آمریکایی-انگلیسی! این کینه را اما ملت از روسیه هم کمابیش داشت منتها اشغال سفارت توطئه‌ای بود تا انقلاب نوپا را با چالش‌های جدی همراه کنند. ۴. خداوند به انسان عقل داده تا درست بهره بگیرد در کجای اسلام گروگانگیری و تجاوز به خاک دیگران (سفارت خاک کشوری صاحب سفارت است) مجاز است؟ از طرفی چرا آقای رفسنجانی پادرمیانی کرد تا مبارزان لبنانی گروگان‌های آمریکایی را که قرار بود با دیپلمات‌های ربوده‌شدهٔ ایرانی معاوضه شوند بدون هیچ امتیاز گرفتنی آزاد کنند؟ فیدل کاسترو در همان سال‌ها به مقامات ایرانی می‌گوید شما با شعار مرگ بر آمریکا و دفاع از مستضعفان آمدید ولی به نفع آمریکا و علیه مستضعفان عمل کردید اگر گروگان‌ها را زودتر آزاد می‌کردید هنوزم کارتر رئیس‌جمهور می‌بود و ما این همه فشار را از جانب جمهوری‌خواهان متحمل نمی‌شدیم! بماند که داستان آزادی گروگان‌ها کم از خفت برجام ندارد. امام شخصیت بزرگ ،اندیشمند، محترم و توحیدی است ولی معصوم نیست خالی از اشتباه و تناقض هم نبوده است آنچه که امروزه می بینیم نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست. آیا این خیانتی بیش نیست؟ اما واکنش آمریکا: آمریکا وقتی از سقوط شاه مطمئن شد تصمیم به همکاری با دولت انقلاب گرفت و البته احمقانه است فکر کنیم امیالی غیر از امیال دوستان انگلیسی و روسی و فرانسوی‌مان در این ۴۰ سال که انواع روابط را با ما داشته و دارند داشته است! (با وجود رقابت میان آمریکا و انگلیس در تمامی دوران شاه هیچ کُنِشی از طرف آمریکا بدون رضایت و همکاری انگلستان صورت نپذیرفت و این کشور اکنون در ایران علاوه بر سفارت خودش سفارت‌های استرالیا، کانادا، زلاندنو و ... را هم دارد). اما اقدامات سوء آمریکا علیه ایران در هر برهه‌ٔ دیگری صورت می‌گرفت نقض آشکار حقوق بین‌الملل بود که در صورت وجود دولت لایق و مقتدر می‌شد آمریکا را به عقب‌نشینی واداشت (مثل الآن که تنها مشکلمان نداشتن یک دولت لایق است) ولی بعد از اشغال سفارت اقدامی طبیعی و علیه دولتی متجاوز محسوب شد! و جالب اینکه ما متوکلان به خدا و پیروان خط امام در الجزایر زیر پیمانی را امضا کردیم که فقط امتیاز داد ولی حتی تضمینی برای پایان تحریم‌ها نگرفت تا بهانه‌های آمریکا ادامه داشته باشد! در الجزایر هیچ اموالی از توقیف خارج نشد چون تضمینی اخذ نشد! اموال شاه هم برنگشت چون تضمینی گرفته نشد! آمریکا کماکان در امور داخلی ایران دخالت کرد چون تضمینی گرفته نشد (البته مشکل ما فقط با آمریکاست انگلستان و روسیه و چین دخالت کنند عیبی ندارد مثل الآن که اگر چینی‌ها پدر مسلمانان سینک‌کیانگ را درآورند انگارمان نیست طبق قانون اساسی آن‌ها هم شهروند ایران هستند). استاد عزیز تحلیل جوانان امروز با آنچه که می بینند کاملا متفاوت با نگاه جو رسانه های آن روزهاست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی در آن زمان که بحث گروگان‌گیری مطرح بود مطالعاتی داشته‌ام. ولی خواستم بدون ورود به موارد ریز و جزئی عرض کنم در این موارد به هویت ذات استکباری آمریکا فکر می‌کنم و از نظر خودم این را یک نگاه ایدئولوژیک نمی‌دانم. هرچند معتقدم آری! «نگاه ایدئولوژیک به تاریخ و بستن راه نقد از طریق مقدس‌سازی شخصیت‌هاست» ما را در حجاب تفکر می‌برد. همان‌طور که در آخر می‌فرمایید حتی تضمین‌هایی که آمریکا در قرداد الجزایر داد، عمل نکرد.

چرا فتنه‌های سفارت آمریکا را به مجامعی می‌بردیم که کلیت آن مجامع در مسیر حفظ منافع ابر قدرت‌هاست، ولی به ظاهر بهداشتی و دیپلماسی. آثار باقی‌مانده از سفارت به طور عجیبی حکایت از فتنه‌هایی می‌کند که هرگز نمی‌توانستیم آن‌ها را با تعطیل‌کردنِ آن سفارت خنثی کنیم.

در آخر نظر یکی از کاربران محترم را که در رابطه با سؤال جنابعالی کمی ریزتر وارد موضوع شده‌اند را ارسال می‌دارم ولی معتقدم در نظر به هر رخدادی باید به جایگاه تاریخی آن رخداد نظر بفرمایید که در نسبت با لانه‌ی جاسوسی، تقابل دو جریان است: یکی استکبار و دیگری انقلاب اسلامی. به همین جهت نباید انقلاب اسلامی را در بستر مناسبات فرهنگ استکباری و مجامع جهان استکبار دنبال کرد و انتظار داشته باشیم در آن بسترها می‌توان انقلاب را محفوظ داشت. اما نظر آن کاربر محترم چنین است: موفق باشید     

۲۵۳۴۷. سلام علیکم استادضمن عرض تبریک و تسلیت به خاطر ایام اربعین حسینی (ع) بعد از مدتی به سایت وزین حضرت عالی سر زدم و اتفاقا آن پرسش در مورد تسخیر لاله جاسوسی چشمم را گرفت. من با مطالبی که این دوست مان گفتند از چند سال پیش آشنا بودم. پاسخ حضرت عالی جامع و حکیمانه بود ولی در مورد چیزهایی که دوستمان می گویند «تازه فهمیدیم یا تازه مشخص شده» خواستم جسارتا چند نکته هم اضافه کنم که اتفاقا خلاف تحلیل دوست مان است. این که کارتر با دولت موقت همکاری می کرده و به رسمیت شمرده است ریشه در ارتباطاتی داشته که امریکا از طریق سفارت های مختلفش و سازمان سیا از ماه ها قبل از انقلاب با ملی مذهبی ها برقرار کرده بود. این که نقل شده بنی صدر از چند ماه قبل انقلاب گفته بود در ایران انقلاب میشه و من رئیس جمهور می شوم ریشه در همین هماهنگی ها داشته است! بعید نیست مخالفت بنی صدر با بازرگان هم ریشه در رقابت شخصی دو نفوذی امریکا داشته است!واقعیت این است ابرقدرت ها ویژگی که دارند سعی می کنند تا جایی که می توانند در گروه های اپوزیسیون دولت های متحد خود نفوذ کنند تا اگر دولت متحد شکست خورد و اپوزیسیون جای آن را گرفت دولت جدید هم تابع آنها باشد ولی این طوری خلق الله را فریب دهند که انگار دولت بده رفت حالا یک دولت خوب آمد در صورت که در پشت پرده چیزی عوض نشده! این کاری بود که امریکا به نحو موذیانه ای داشت با انقلاب اسلامی هم می کرد! دوستان عنایت داشته باشند همین ارتباطات وسیع کارتر از قبل انقلاب با ملی مذهبی ها که دور امام را گرفته بودند اصلا در خیلی از علاقه مندان و هم دشمنان انقلاب باعث نضج این تئوری توطئه شد که اصلا انقلاب ایران کار امریکا بوده و حضرت امام (ره) نعوذ بالله عامل سازمان سیا بوده اند! عنایت داشته باشید دولت کارتر حتی با شهید بهشتی و برخی دیگر از نمایندگان روحانی امام نیز ارتباط گرفته بود منتها اینها به خاطر تدین و تعهدشان به انقلاب اصلا به قول معروف دم به تله ندادند. حتی امام حاضر شده بودند در نوفل لوشاتو از طریق جناب ابراهیم یزدی با نماینده کارتر مکاتب محرمانه داشته باشند اما در متن مکاتبات هم مشخص است امام خواسته های امریکا از جمله پذیرش بختیار و تاخیر انداختن بازگشت به ایران را نمی پذیرند. اما به نظر می رسد اگر واقعا هدف انقلاب اسلامی نه فقط سرنگونی شاه بلکه رقم زدن یک انقلاب تمدنی علیه استکبار غرب و شرق بوده اتفاقا رهایی از سیطره ملی مذهبی های امریکایی بر جریان انقلاب اهمیتی بس عمیق داشته است. این که امام در برابر حلقه ملی مذهبی هایی که ایشان را گرفته بودند منفعل نشدند و مواضع ضداستکباری خویش را حفظ کردند و با جلب حمایت عمومی توانستند سکه ملی مذهبی ها را از رونق بندازند فکر کنم یک هنرنمایی سیاسی بزرگ بود که فقط از عهده شخصیت الهی ایشان بر می آمد. حمایت از اشغال سفارت در واقع تایید ضدیت انقلاب با امریکا و به طور ضمنی محکوم کردن امریکا-دوستی ملی مذهبی ها و دولت موقت بود. و البته بدیهی است وقتی امام بخواهند این حلقه نفوذ را از دور خودشان و از انقلاب باز کنند امریکا که به خیال خود از پنجره آنها می خواسته به ایران برگردد به شدت عصبانی شود و ناگهان صد و هشتاد درجه تغییر موضع دهد و سعی در سرکوب انقلاب داشته باشد! دقت کنیم در خاطرات ژنرال هایزر آمده بود که حتی قبل از انقلاب گزینه نهایی کارتر برای مهار انقلاب در صورت شکست دولت بختیار کودتا و سرکوب خونین رهبران و مردم بود منتها مجددا به خاطر هنرنمایی امام نه دولت بختیار کارش گرفت نه به خاطر ایجاد تزلزل در ارتش در هفته های آخر آنها توانستند کودتا کنند! یعنی این دفعه اول نبود که امام نقشه های امریکا را نقش بر آب کردند! و دفعه آخر هم نبود! و البته وقتی هدف نه فقط سرنگونی شاه که عقب راندن شیطان بزرگ باشد چنان که حضرت عالی اشاره کردید هزینه ها بسیار بیشتر خواهد شد و ابتلاء عظیم تر و تردید ها بیشتر مثل تردیدهایی که جناب مرحوم هاشمی و دولت فعلی بدان گرفتار شدند. به قول استاد اینجا فقط با توحید و معنویت ناب امام (ره) می شود کار را پیش برد و به آینده روشن این حرکت پر ابتلاء نظر کرد! ببخشید استاد عزیز! درس پس دادیم و زیاده گویی کردیم. التماس دعا

25313
متن پرسش
سلام: نظرتان راجع به حمله ترکیه به کرد های سوریه چیست؟ ظاهرا در بعضی روایات مربوط به ظهور به حمله ترکها اشاره شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نقشه‌ای از دشمن است تا نه‌تنها منطقه همواره در آشوب بماند، ترکیه هم به گمانِ برگرداندنِ دولت عثمانی ضعیف و ضعیف‌تر گردد. موفق باشید

24941
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: بنظر حضرتعالی مقتدی صدر قابلیت و توانایی حل مشکلات عدید کشور عراق را دارد؟ و در مجموع شخصیت او را چگونه تحلیل می فرمایید با توجه به تغییرات و تزلزل دائمی شخصیت او در چند سال اخیر؟ و راه برون رفت عراق از این مشکلات را چه می دانید؟ با تشکر و آرزوی افزونی توفیقاتتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده یکی از مشکلات عراق، این آقا است؛ اصلا قابل پیش بینی نیست به خصوص بعضی از طرفداران او. موفق باشید

24876
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: آقای محمد علی نجفی که همسر خود را به قتل رسانده بودند به قصاص محکوم شدند اما متاسفانه یک چنین انسانی که کرد آنچه نباید می کرد در زمان وزارتش در آموزش و پرورش و... در جاهای دیگر. توسط اولیاء دم از قصاص شدن بخشیده شد. اگر قرار باشد که یک کسی با اینهمه بدی و کارنامه اعمال حتی وقتی قتل نفس می کند هم شانس بخشیده شدن دارد و از مرگ رهایی میابد بنده هم بنا گذاشته ام تا می توانم بدی کنم و در این دنیا بهم خوش بگذره چون هرچه آدم بد دیدیم فرجامشان حتی توسط خود خداوند هم به خوبی خوش شانسی و خوش تقدیری و خوش قضایی می انجامد. انگار خداوند هم با خوبی کردن نعوذبالله مشکل دارد که یک چنین شانس و تقدیری برای بدان در نظر گرفته است. نمی دانم چرا پیشاپیش جواب حضرتعالی را در باب بخشیدن ایشان خوب بوده و بخشش خوب است و ... را حداقل در مورد محمدعلی نجفی قاتل روح و فکر و فرهنگ و نفس انسانها نمی توانم بپذیرم! پس حق همسر مرحومه اش چه می شود؟ ننگ بر بیغیرتی اولیاء دم!! هر وقت بشکن بشکن و کف و سوت و دست زدن و شادی کردن نجفی را بعد از شنیدن حکم بخشش تصور می کنم دلم می خواهد قالب تهی کنم. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید که گناه او چه در ظلمی که به فرهنگ این ملت کرد و چه ظلمِ خاصی که اخیراً انجام داد؛ سرِ جای خودش است. بحث «دیه» در مورد حقوق مادیِ بازماندگان است که آن‌ها می‌توانند آن را مطالبه کنند و یا تأکید بر قصاص داشته باشند، یک امر فردی است، حقوق جمعی، سرِ جای خود است و او باید در محضر الهی جواب آن‌ها را بدهد. موفق باشید

24730
متن پرسش
استاد گرانقدر سلام علیکم: نظر شما در مورد آیت الله محمود امجد چیست؟ آیا این خبر را که در مورد ایشان است قبول دارید و واقعا ایشان اینگونه سخن گفته؟ (ایشان در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) دربارهٔ احمدی‌نژاد گفت: «اگر امام بود این شخص را عزل می‌کرد.» او دربارهٔ میرحسین موسوی گفت: «من به صداقت آقای موسوی یقین پیدا کرده‌ام و اگر همه کره زمین غیر این را بگوید من از یقین خود دست برنخواهم داشت». وی همچنین در مورد مهدی کروبی اظهار داشت: «ایشان هم شجاع است و هم صداقت دارد.»[۶] محمود امجد پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) در اعتراض به سرکوب مردم معترض، درس اخلاق خود را در تهران تعطیل کرد و در نیمه تیرماه ۱۳۹۰ از ایران خارج و در مالزی ساکن شد. وی همچنین سفرهایی به مسکو داشت. برخی از سایت‌ها دربارهٔ خروجش از ایران از قول وی نقل کرده‌اند که وی گفته: «من به نشانه اعتراض به وضع موجود از ایران خارج شده‌ام و تا زمانی که ظلم در ایران پابرجاست به ایران بازنخواهم گشت.»[۷] وی سپس به ایران بازگشت و در رمضان/مرداد ۱۳۹۲ در تهران مراسم ایام رمضان را برقرار داشت.[۸] همچنین در رمضان (تیر) سال ۹۴ برنامه شبهای قدر با سخنرانی ایشان در مدرسه روشنگر واقع در شهرک غرب و با حضور محمد هاشمی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار گردید.) ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با وجود ضعف‌هایی که ایشان در تحلیل شرایط دارند، باید ایشان را تحمل کرد. موفق باشید

24307
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: با توجه به اینکه سن و سال شما و حوزه فعالیتتان گواه این را می دهد که شما شناختی از افراد فعال در ایران داشته باشید. آیا شما نمی خواهید در مورد محمد علی نجفی که چه خونها به دل افراد کردند چه در طول فعالیتش چه خصوصا در فتنه ۸۸ روشنگری کنید؟ آیا شما هم می خواهید همچون دیگران ایشان را فقط دکتر با ادب! و متشخص بنامید؟ آیا نمی بینید که در احکام الهی وقتی برای زنا چهار شاهد می طلبند خود به خود این امر غیر ممکن می باشد از برای حفظ کرامت و آبروی نوع انسان آن وقت با وقاحت تمام برای حفظ موقعیت حزبیشان همسرش را متهم به خیانت می کنند؟ و آیا مرگ جبهه اصلاحات و مرگ اخلاق اتفاق نیافتاده است؟ در جایی شنیده شده ایشان گفته اند همسرم اخلاقهای عجیبی داشته است! وقتی تیر میخورده است میمرده! پنج تا تیر که به جایی نمی خورد پول می دهم رضایت می گیرم مگه چی شده یه زن! خائن! مرده دیگه! من باهوشم من مودبم حیف است مرا قصاص کنید، قصاص مال کسایی دیگه است مال اون کسیه که تو خیابان ناگهان تصادف میکنه. مال من نیست که، خوب مگه چی شده از دستم در رفته پنج تا تیر با اسلحه غیر مجاز زدم چند تاش فقط خورده به قلبش طوری نشده که شلوغش می کنید! موفق باشید!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است این موارد که می‌فرمایید قصه‌ی «الغریق یتشبث بکلّ حشیش» است. سال‌های قبل مکرر عرض شد که آقای نجفی در زمان وزارت آموزش و پرورش کارهایی در نفی ارزش‌های دینی و انقلابی کردند که اگر آمریکا بر سر کار آمده بود، غیر از آن نمی‌کرد و فعلاً تقاص آن کارها را باید پس بدهد. موفق باشید

23717
متن پرسش
سلام استاد: بنده خیلی دوست دارم که از امورات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و... و زیر شاخه های آنها و اینکه در هر کدام از اینها (امورات اقتصادی و سیاسی و ...) چه می گذرد بدانم ولی نمی دانم باید چه کتابی یا چه منبعی را دنبال بکنم که این مسائل را منظم بگوید. چکار کنم؟ آیا شما کتابی چیزی سراغ دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم برنامه‌های «گفتگوی ویژه» شبکه‌ی ۲ تلویزیون که بعضاً با کارشناسان خبره گفتگو می‌کند، اگر با دقت مطالب‌شان را دنبال کنید، سرخط‌هایی به‌دست می‌آید. موفق باشید

23512
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: نظر شما در مورد نظریه ایرانشهری که توسط دکتر سید جواد طباطبایی ارائه شده، و به طور کل تفکرات ایشان از جمله کتاب زوال اندیشه سیاسی در ایران چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشتباهاتی در سخنان ایشان هست که به نظرم با سلسله مباحث آقای دکتر پورحسن می‌توانید متوجه‌ی نقد اندیشه‌ی آقای سید جواد طباطبایی باشید. آدرس کانال آقای دکتر پورحسن @ghpourhasan_ir  می‌باشد. موفق باشید

23350
متن پرسش
سلام: در خصوص پاسخ سوال 23330، وقتی حضرتعالی برای فرار از بی نظمی راهی به جز نظم دنیای مدرن نمی شناسید، خیلی عجب نیست از برخی مسئولین که برای پیشرفت کشور راهی جز هضم در نظم نوین جهانی نیندیشند!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل همین‌جا است که سیاسیون از سیاستِ متعالیه که در فرهنگ حکمت متعالی مطرح است، غافل می‌باشند. موفق باشید.

23135
متن پرسش
با سلام: اگر ممکن است متنی را که در رابطه با آیات مربوط به جناب هابیل و قابیل در جلسه خواندید را برای بنده ارسال فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

بسمه تعالی سلام علیکم  متن درخواستی تقدیم می شود . موفق باشید

چه کنیم تا قابیل نباشیم؟

باسمه تعالی

«وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ. لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‏ ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمينَ. إِنِّي أُريدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمي‏ وَ إِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحابِ النَّارِ وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمينَ».(مائده/ آیات 27 تا 29)

و داستان دو فرزند آدم را به حقّ بر آن‌ها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرّب (به پروردگار) انجام دادند؛ امّا از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد؛ (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!» (برادر ديگر) گفت: «(من چه گناهى دارم؟ زيرا) خدا، تنها از پرهيزگاران مى‏ پذيرد! (27) اگر تو براى كشتن من، دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمى‏ گشايم، چون از پروردگار جهانيان مى ‏ترسم! (28) من مى‏ خواهم تو با گناه من و خودت (از اين عمل) بازگردى (و بار هر دو گناه را به دوش كشى)؛ و از دوزخيان گردى. و همين است سزاى ستمكاران! (29)

۱. قهرمانیِ هابیل، قهرمانیِ مرد جنگجو نیست، بلکه حماسه‌ی یک شهید است تا در راهِ مقصود هرگز ایمان را ویران نکند.

۲. بالاترین نیرو در عین تواضع و فروتنی و نه فرومایگی، ظهور می‌کند. در این حالت آن‌چه خدایی است پیش می‌آید.

۳. هابیل قهرمانی است که از خون و حرصِ فرومایه که به قدرت حرص دارد، پاک است. قهرمانی است خالی از خشونت، برای آن‌که شعله‌ی مقدس ایمان همواره روشن بماند.

۴. در کربلا عطشِ شهیدشدن در میان بود. هابیل می‌داند با این نحوه شهادت چه جبهه‌ای را می‌گشاید. دفاع در عین انتخاب شهادت. زیرا اگرپیش‌دستی نکنی و او را نکشی، شهیدت می‌کنند و لذا امام پیشنهاد زُهیربن‌قین را برای پیش‌دستی و شکست سپاه حرّ نپذیرفتند تا شروع‌کننده‌ی جنگ نباشند. این یعنی باید فراسوی مرگ فکر کرد.

۵. با قدرت‌نمایی قابیل آن‌چه می‌ماند نیست‌انگاری است، ولی با برخورد جناب هابیل آن‌چه می‌ماند کرامت است و بزرگواری، بدون آن‌که ذلت و خواری در میان آید و این‌کار از جابه‌جاکردنِ کوه‌های بلند سخت‌تر است که چگونه اخلاق را در هویتی کریمانه پایدار نگه داشت و نه اخلاقِ ترسوها و ذلیل‌ها. تاریخ کریمانه‌ای که حضرت روح اللّه خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این دنیای قابیلی به میان آورد تا ریشه‌ی هرگونه نیست‌انگاری کنده شود.

۶. هم ریشه‌ی نیست‌انگاریِ اراده‌ی معطوف به قدرت و هم ریشه‌ی نیست‌انگاریِ انفعالیِ ظلم‌پذیر که جریان غرب‌گرای ما بدان مبتلا است، خواستارِ نیستی ما می‌باشد و ریشه در فرهنگ قابیلی دارد.

۷. جریان نیست‌انگاریِ انفعالی به‌زعمِ خود می‌خواهد نه قابیل باشد و نه هابیل، و این یعنی فرار از هر مخاطره‌ای که قابیلیان منشاء آن هستند، و این یعنی فروافتادن در برهوتِ بی‌ارزش‌شدن برترین ارزش‌های فراحسّی و ماندن در حوزه‌ی نفی و انکارِ هر امر مقدس. این یعنی ندیدنِ جایگاه هابیل که محل ظهور تقواست و ندیدن امام حسین «علیه‌السلام» که محل تقابل با یزید است و ندیدنِ نظام اسلامی که نظام استکباری آن را نادیده می‌گیرد. این یعنی هنوز هابیل و هنوز قابیل، و هنوز این قابیل است که در اوج بی‌خردی، کارِ زشت خود یعنی تجاوز به یمن را با هزار رسانه و ثروت نمی‌تواند پنهان کند و هر روز خوار و خوارتر می‌شود؛ «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ».

۸. تواناییِ بشری تنها در حوزه‌ی إعمالِ قدرت قابیلی نیست که امروز عَمالقه به میدان آورده‌اند و شما بنی‌اسرائیلیان از ترس آن‌ها به زعیم خود یعنی حضرت موسی«علیه‌السلام» می‌گویید: ما هرگز وارد آن شهر نمی‌شویم تا زمانی که آن‌ها در آن شهر قرار دارند «إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً ما دامُوا فيها»(مائده/24).

۹) استمرار إعمال قدرت قابیلی ناپایدارترین نحوه‌ی بودن است و همواره نحوه‌ای از ندامت را به دنبال دارد از آن جهت که به آن‌چه می‌خواستند هرگز نمی‌رسند، چه آن قابیل، یزید باشد و چه شاه و چه صدام و چه آل سعود و چه آمریکا؛ و به همین جهت به فریب‌کاری دست می‌زنند زیرا کار خود را باید پنهان کنند و در این کار، فریب‌کاری برایشان ضرورت می‌یابد و سقوط‌شان نیز از همین‌جا شروع می‌شود.  

۱۰) چه کنیم که با نظر به سیره‌ی خاصّ حضرت هابیل، قابیل نباشیم؟

۱۱) همه می‌خواهند هابیل باشند، ولی هابیل‌شدن راه و رسم خاصّی دارد که در آیات 28 و 29 سوره‌ی مبارکه‌ی مائده متذکر آن است.

۱۲) قابیل پشیمان شد ولی نه از آن کاری که کرده بود، بلکه از آن‌که نتوانست به جای آن کلاغ، خودش جسد برادر را پنهان کند، «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ (31) زیرا کار زشت او نسبت به برادرش روی دستانش مانده بود. و خداوند بالاخره ورود می‌کند و در این موارد هم نیز جهان را در اختیار زشت‌کاریِ زشت‌کاران قرار نمی‌دهد.

۱۳) قابیل به نهایتی می‌اندیشید که نهایت نبود و پشیمانی او از آن جهت برایش پیش آمد که متوجه شد حساب همه‌جا را نکرده بود، نه آن‌که چرا به چنین کاری دست زد.

۱۴. وای اگر هابیل که معنیِ زندگی است در همه‌ی ابعادِ آن، به معلمی تبدیل شود که تنها به ما توصیه‌های اخلاقی می‌نماید. معلمی که آینده‌نگری در او کاسته شده است. فضیلت‌های هابیل برای ساختنِ یک آینده‌ی متعالی است و لذا متوجه است بنا نیست به اسم توصیه های ساده‌ی اخلاقی، صمیمیت بمیرد. او می‌خواهد بنیان‌گذارِ صمیمیت برای همه‌ی بشریت باشد و لذا علی «علیه‌السلام» دوسال در جبهه‌ی صفین کار را به درازا می‌کشند که شاید جنگی صورت نگیرد.

۱۵. سخنان هابیل این آغازین انسان، صدای انسانی است که می‌خواهد زندگی را به درستی شروع کند و به همین جهت می‌گوید: «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‏ ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمينَ» (28). و قابیل چیزی جز یک انسانِ ضد زندگی نیست. از سخنان جناب هابیل، نوری از زندگی به درخشش آمده است و این، احتیاط‌کاری نیست، این، استحکامِ شخصیتی است که زندگی را می‌شناسد و می‌تواند از زهر، پادزهر بسازد و در مقابل خصومتی آن‌چنان سهمگین و بی‌دلیل، راهی ماورای آن خصومت به میان آورد. دفاع در مقابل تجاوز، حاشیه‌ی این هماوردی است. حسین «علیه‌السلام» خواست کربلایی بسازد تا معنای زندگی گم نشود. آری! مسلّم آن‌جایی که باید از خود دفاع می‌کرد، فروگذار نکرد.

۱۶. قابیل به «قدرت» می‌آویزد و آل سعود به قابیل، و هابیل به «حقیقت» نظر دارد و حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به حسین«علیه‌السلام».  

۱۷. مگر می‌توانند به خودیِ خود این شهدای ما را با حیله‌ها و رسانه‌های خود پنهان کنند؟ مگر آن خدا که سنگر دیگری برای حضور شهدای ما در فکه و شلمچه و طلائیه گشوده است، به قابیلیان فرصت می‌دهد که از سرِ خود هرکاری بخواهند انجام دهند؟ آن غراب مأمور خدا است تا به قابیلیان بفهماند از شما هیچ کاری ساخته نیست، حتی در پنهان‌کردنِ جنایتی که انجام داده‌اید.

۱۸. آری! قابیل پشیمان است اما نه از کاری که کرده؛ پشیمان است از آن‌که نتوانست به نتیجه‌ای که می‌خواهد برسد. تا سر حدّ مرگ، زخم خورد زیرا خواست تنها با خشم و تحقیر کارِ خود را جلو ببرد و حال در حالِ شکستن است، «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ». زیرا می‌داند بالاخره دور، دورِ هابیل خواهد شد و کسی سراغ قابیل را نمی‌گیرد. و این است که گفت: «يا وَيْلَتىَ‏ أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ فَأُوارِيَ سَوْأَةَ أَخي‏» وای بر من! آیا من از این‌که همچون این کلاغ باشم و بتوانم این سند رسوایی را پنهان کنم عاجزم؟

۱۹. این ناله‌های فروخورده از رنجی درونی، قصّه‌ی هرکسی است که قابیلی عمل کند و چون خشایارشاه، دریا را تازیانه زند تا از غمی که احاطه‌اش کرده است، رهایی یابد ولی هیچ پاسخی درنیابد. پوچی گلویش را می‌فشارد، زیرا خواست به خدا اعتراض کند چرا قربانی‌اش قبول نشد. با قتلِ هابیل، خواست همه‌ی محراب‌ها را خراب کند تا دیگر قربانگاهی در میان نباشد. چقدر زود سرود پیروزیِ او، مارشِ شکست را به صدا در آورد! «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمينَ».

 ۲۰. رقصی بر فرازِ زوال، قصّه‌ی قابیلی است که امروز ترامپ نام گرفته است تا هابیلیان، استحکام خود را بر فراز رقصِ شمشیر ترامپ با آل سعود را نشان دهند و نماینده‌ی صلح و دوستی برای انسانیتِ از دست‌رفته باشد.

۲۱. باز می‌پرسم چه کنیم که قابیل نباشیم؟ نه با «لنین‌» شدن در شوروی و نه با «جمال‌عبدالناصر» شدن در مصر و نه با «احمدبن ‌بِلا» شدن در الجزایر و نه با «چگوارا» و «فیدل‌کاسترو» شدن در کوبا، هابیل نخواهیم شد زیرا باز در گردونه‌ی اراده‌ی معطوف به قدرت قدم گذاشته‌ایم و این غیر منطق هابیل است که گفت: «لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَني‏ ما أَنَا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ». باید به راهی قدم گذاشت که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در این زمانه در مقابل بشر امروز گشود و به جناب هابیل اقتدا کرد، وگرنه باز از طریق FITF و برجام، رقصی در فراز پرتگاه به میان می‌آید و باز فریاد در خلأ و قرنی در حالِ زوال و در حال کوری معنوی و تکرارِ سرگردانی بنی‌اسرائیل در سرزمینِ تیه.   

23085
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: انا لله وانا الیه راحعون. جورج هربرت واکر بوش پدر در 94 سالگی به درک اسفل السافلین رفت، از خداوند متعال برای ایشان سقر و جهیم و درک و سعیر و هاویه و غی و لظی و .... را خواستار و برای خانواده نامحترمش و همچنان هم مسلکان و هم فکرانش پیوستن به آن نامرحوم منفور و نامغفور را خواستاریم امید است مریم رجوی، رضا پهلوی انواع و اقسام اپوزوسیون و .... هم به زودی خوراک مار و مور شوند و خواب از بین رفتن این نظام طاهر مقدس را به خودشان به گور برند. شترشون در خواب دید پنبه دانه های گنده گنده اما نه لپ لپ کوفت کرد و نه دانه دانه. هر هر هر هر کر کر کر کر. کی گفته خنده سر میت شگون نداره خیلی هم حال میده برای بعضی سقط شده ها گفته شده ثواب هم داره مگه نه؟ از دوزخش کمی بفرمایید باشد که چگرمان کمی خنک شود!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که حتی در این دنیا راهی که الهی نیست چه اندازه بی‌ثمر است و این بیچارگان چه چیزی از این دنیایی که تا این پایه برایش سر و دست شکستند، با خود بردند!! در برزخ که جایِ خود دارد. خدا می‌داند اگر یک لحظه از آن حالی که این بدبخت در برزخ و قیامت بر او حاکم شده است برای انسان‌های دنیا تنها ظهور کند، همه‌ی بشریت درجا سنکوپ می‌کند. موفق باشید

23024
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: سرمان را به کدوم دیوار رو به آفتاب بزنیم از دست وزیر امور خارجه خوش خنده و دلشاد و معتدل! خواستار اصلاحات! این دولت که همزمان با رد CFT و FATF و پالرمو و هزار کوفت و زهر مار در شورای نگهبان یه هویی! و کاملا ناگهانی یادش میاد که در کشور ایران پولشویی وجود داره آن هم در سطح اعداد نجومی! خوب مرد حسابی! چرا دقیقا الان! یادت اومده؟ دوما خوب این اتفاق که داره در دولت شما! اتفاق میوفته و نه در دولت قبل! و سوما چرا تو که اطلاع داری و محکم حرف میزنی معرفیشون نمیکنی چرا؟ پس وزیر اطلاعات دولت چکار داره میکنه که تو کشورت پولشویی داره میشه و هیچکس جلوشو نمیگیره؟ آخه ادم نون این مرز و بوم رو بخوره بعد هم همش در حال خندیدن! به ریش این نظام باشه؟ و مدام در حال هزینه سازی برای کشور خودش؟ مگه داریم؟ مگه میشه؟ فعلا که هم داریم! هم شده! یکی یه لیوان آب بده من یه کم خنک بشم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بفرمایید این هم یک لیوان آب خنک!! همین‌قدر باید بدانیم پروژه‌ی این دولت برای رفع مشکلات ما ورود در اردوگاه غرب بود و در همین رابطه بر CFT  و FATF اصرار داشتند. ولی به جهت درایت نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» که گوشِ جان خود را به راهنماییِ کسی سپرده است که ماورای فرهنگ مدرنیته می‌خواهد بشر را به سر و سامان برساند. پروژه‌ی آن‌ها شکست خورد و اینان برای حفظ آبرویِ خود گویا در بعضی موارد حاضرند به خاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشند. زیرا انقلاب اسلامی را وسیله‌ای برای منافع دنیایی خود قرار دادند و به هیچ ارزشِ مبنایی و الهی قائل نیستند، در آن حدّ که در گلستان شهدا که باید محل دفن شهدا باشد تا مردم آن مزارها را تا قیام قیامت محل زیارت خود نمایند، با تمام پررویی و بی‌پروایی جنازه‌ی کسی را دفن می‌کنند که به عنوان نماینده‌ی اصلاح‌طلب مجلس ششم به بهانه ی اعتراض به شورای نگهبان و تحقق شعار (خروج از حاکمیت) در زمستان سال 82 دست به تحصن 28 روزه زده.

در زمان مسئولیت بنده در بنیاد شهید استان اصفهان در شورایی که برنامه‌ریزیِ گلستان شهدا را به عهده داشت، بنا بر آن شد که هیچ‌کس جز شهدا و جانبازان عزیزی که بعداً شهید می‌شوند، در آن مکان مقدس دفن نشود. حتی اجازه‌ی دفن به پدر شهید عزیزی که 3 فرزند خود را تقدیم انقلاب کرده بود، داده نشد.

مردم باید متوجه شوند انقلاب اسلامی از طریق این جریان، نه به اهداف دنیایی‌اش می‌رسد و نه به اهداف آخرتی‌اش، و برای آگاهی مردم باید خونِ دل بسیار خورد، وگرنه با یقه‌گرفتن و چیز پرتاب‌کردن مسئله حل نخواهد شد. موفق باشید    

23002
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت شما: یک قسمت از سخنرانی طائب بدجور ذهنم رو درگیر خودش کرده خواستم ببینم شما توجیهی، توضیحی براش دارید منبع http://aftabnews.ir/vdciwuazzt1apz2.cbct.html "حجت الاسلام تائب سپس به تبیین چگونگی رییس‌جمهور شدن احمدی‌نژاد پرداخت و افزود: سال دوم رییس‌جمهوری خاتمی، جریان حزب‌الله به این فکر افتاد که اگر روند حاکم به همین ترتیب به سوی جلو حرکت کند جریان خاتمی نظام را از بین خواهند برد، لذا گفتند که جریان حزب‌الله باید ورود پیدا کند تا بر جریان انتخابات سلطه مردمی پیدا کند و در انتخابات پیروز شود، بنابراین یک گروه هزار نفره از سراسر کشور جمع شدند و از میان آن‌ها 300 نفر و از بین آن‌ها گروه شانزده نفره‌ای تشکیل شد که جلساتی برگزار شد و به این اندیشه بودند که چگونه بتوانند در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری، در انتخاب مردم مؤثر باشند، یکی از افراد آن گروه احمدی‌نژاد بود و بنده نخستین باری که احمدی‌نژاد را دیدم در این جلسات بود. وی ادامه داد: در این جلسه آقایان احمدی‌نژاد، فدایی، توکلی، باهنر، رحیم‌پور، مرتضی نبوی، زاکانی و یک نماینده از تلویزیون آمده بودند؛ تنها نکته مطرح این بود که چگونه بر اوضاع سلطه پیدا کنیم. اولین چیزی که مطرح شد این بود که بالاخره در انتخابات باید رأی مردم را جذب کنیم و در آن جلسه بحث شد که تابلویی را بلند کنیم که مردم ذیل این تابلو جمع شوند و در آن جلسه بحث شد و من پیشنهاد دادم که ما همان تابلویی که امام خمینی (ره) بلند کرده بود و مردم آن را به فراموشی سپردند را بلند کنیم، و امام گفته بود که ما مقدمه‌ساز ظهور امام‌ زمان (عج) هستیم و این امروز فراموش شده است، اگر این تابلو را برای مقدمه‌سازی بلند کنیم مردم دور این شعار جمع می‌شوند؛ در آن نشست تنها کسی که خیلی استقبال کرد احمدی‌نژاد بود و بالاخره این طرح قبول شد." در حقیقت اینجا طائب گفته تو چنان جلسه ای پیشنهاد دادم تابلویی بلند کنیم به نام امام زمان و مردم رو زیر اون تابلو جمع کنیم. نمی دونم به بازی گرفتن مقدسات، سوء استفاده از نام ها چه صورت دیگری می تونه داشته باشه که هرکی از راه رسید بخواد هدف خودش رو با هر وسیله ای که شده بدست بیاره حتی با چنین چیزهایی. بهرحال اینها رو گفتم فضای فکر و مشکلات رو خدمتتون بگم. توضیح یا توجیهی دارید بفرمایید. به عنوان یک درد دل این را هم خدمتتان عرض کنم متاسفانه ماها در فضایی قرار گرفته ایم که واقعا نمی توانیم با توجیه و استدلال عقلی با مخالفان نظام صحبتی داشته باشیم، تنها سرمایه مون حب و عشقی است که به رهبر عزیز انقلاب حفظه الله داریم و تنها با این علاقه باید جواب سوالات رو بدهیم و توجیه کنیم که عموما هم توجیهاتی هست که با عقل نمیسازه. کاش امثال شما در زمینه های تخصصی مختلف زیاد بودند و نوری در عالم عقل روشن می کردند و چراغ راهی بودند. استاد گرامی برای شما آرزوی توفیقات روز افزون دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان این‌طور فکر کرد که آقای تائب، نه به عنوان یک نوع سیاسی‌کاری آن حرف را زده باشد، بلکه با اعتقاد به این‌که روح انقلاب اسلامی همین شرایطِ مقدمات ظهور حضرت است و خواسته‌اند متذکر شوند از این طریق، انقلاب اسلامی به هدفش نزدیک‌تر می‌شود و خداوند نیز مدد خواهد کرد. موفق باشید

22979
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: حضرتعالی فرمودید که خداوند متعال (انقلاب اسلامی) به خاطر لطفی که نسبت به هدایت مردم دارد، رئیس جمهوری درجهت پیشرفت امور دینی و دنیوی مردم می پروراند!! و آقایان جلیلی و رئیسی را از نمونه های آن دانستید، اما مردم انتخاب نکردن! اما سئوالات: اولا طبق فرموده جنابعالی پس باید نتیجه بگیریم که در سال های 68 ،72 ،76 ،80 ،84 نامزدهای با این خصوصیات بوده، منتهی مردم انتخاب نکردند، آیا این برداشت بنده را می پذیرید؟ اگر پاسخ جنابتان مثبت است مصادیق این نامزدها را بفرمایید؟ دوماً سال 88 به نظر جنابعالی در میان آقایان رضایی و احمدی نژاد کدامین رئیس جمهور مورد دلخواه انقلاب بود؟ ثالثا فلسفه و حکمت دقیق این اراده خدا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سال 88 که در یاد دارم، به نظرم باز همان آقای احمدی‌نژاد برای ادامه‌ی انقلاب اسلامی مفید بودند اشکال از خانه‌نشینیِ ایشان شروع شد و غفلت ایشان از شرایطِ تاریخی آن سال‌ها. در مورد سال‌هایی که نام بردید، کاندیداهای رقیب را در ذهن ندارم. آری! سالی که آقای توکلی رقیب آقای هاشمی بود اگر مردم به آقای توکلی رأی داده بودند شرایط بهتری در مقابل کشور قرار می‌گرفت. موفق باشید

22937
متن پرسش
سلام: سوال مرا جواب ندادید. چرا؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این‌طور جواب دادم: 22917- باسمه تعالی: سلام علیکم: اهل اطلاع فرموده بودند همین‌ اندازه بدانید علت زندانی‌شدن ایشان سیاسی نیست. موفق باشید

22897
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: زیارتتون قبول باشه. استاد ۲ تا سوال داشتم خدمتتون، آیا این دولت و شخص روحانی توان اداره کشور رو ندارن یا نمیخوان کشور رو سامان بدهند؟ استاد تا وارد بحث سیاسی میشم خیلی ترس دارم از اینکه نکند حرفهای بنده غیبت باشه، لطفا بفرمایید با چه راهکاری اظهار نظر سیاسی بدون غیبت انجام بدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در نشست اخیری که با مجلس خبرگان داشتند و فرمودند باید دولت را تقویت کرد و دولت هم باید شبانه‌روز تلاش کند؛ باید کار را و رفع مشکلات را از همین دولت مطالبه کرد. هرچند به نظر می‌آید روحیه و توان اداره‌ی این کشور انقلابی را در چنین تاریخی که هر روز دشمنان مشکلی برای آن ایجاد می‌کنند، را نداشته باشد. عمده آن است که حداقل مردم بدانند این جریان با این نحوه افکارِ رفاه‌طلبانه برای اداره‌ی این کشور مفید نیستند و گویا در برجِ عاج‌های خود درکی از واقعیات‌های جامعه ندارند که نمونه‌ی روشن‌اش را در روزهای اخیر ملاحظه کردید که چگونه خواستند پول مردم را در ایران از آن‌ها بگیرند و در سر مرز و یا در داخل کشور عراق به آن‌ها دینار تحویل بدهند که به نظر بنده هر کودک دبستانی که اندک‌فهمی از شرایط داشت می‌فهمید که این کار غیر عملی است. مشکلی که به‌وجود آورد آن بود که عده‌ای تنها پولی که برای سفر اربعینی خود به بانک‌ها سپردند تا در مرز تحویل بگیرند و نتوانستند، از ادامه‌ی سفر محروم شدند و از سر مرز با چشمانی گریان، خود و زن و فرزندشان به ایران برگشتند. این است قصه‌ی دولتی که با واقعیات ما آشنا نیست. موفق باشید

22664
متن پرسش
حضور محترم استاد طاهرزاده سلام: واقعاً بعد از خواندن جواب سوال 22639 انگشت حیرت به دهان گرفتم. پرسشگر می پرسد در میانه این همه فساد اقتصادی چرا رهبری به قضایا ورود نمی کنند و با بگیر و ببند فساد را ریشه کن نمی کنند؟ و جواب می دهید که روش بگیر و ببند روش سعودی هاست و رهبری با مدیریت حکیمانه دارند مدیریت کلان خود را اعمال می کنند! و در تکمیل بیانات خود به مقاله ای از سایت مشرق نیوز اشاره کردید که می نویسد: توجه شود که بدتر از فساد، احساس فساد است. ورود مستقیم رهبری یعنی ناامیدی از نهادهای موجود و نتیجه این ناامیدی احساس فساد بیشتر است که فساد اکبر است! یا للعجب! یعنی کمر آدمی با شنیدن این استدلال های سهمگین، خم می شود! رهبری به مسائل و فساد های اقتصادی ورود نمی کنند چون ورود ایشان تأیید این باور است که کار فساد خیلی بیخ پیدا کرده تا جایی که خود رهبر آمده وسط گود و بسط و تأیید این باور از همه فساد ها بزرگ تر است! اما هم شما و هم نویسنده مقاله مشرق نیوز فراموش کرده اید که از این فساد بالاتر هم وجود دارد و آن این که اکنون در میان مردم این باور به وجود آمده که از بالا و پایین نظام همه و همه دزد هستند. سپاه دزد است، نیروی انتظامی دزد است، شهرداری دزد است، قوه قضاییه دزد است، تمام ارگان های دولتی مشغول دزدی و زد و بند هستند، تمام جناح ها دزد هستند و حتی عده ای که 5 سال می گفتند روحانی مچکریم و دزدی ها کار احمدی نژاد بود الان کار به جایی رسیده که می گویند روحانی هم دزد است همه دزد هستند و رهبری هم کاری نمی کند و می گذارد اینها به کار خودشان برسد و رهبری به تعبیر مردم عادی یک «مترسک» است. عجب، این باور عمومی که روز بروز بسان سیلابی دارد اذهان مردم را در خود می بلعد این «فساد» نیست؟ اما اگر مردم بفهمند که فساد خیلی فراگیر شده تا جایی که خود رهبر ناجار شده ورود کنند این «فساد اکبر» است!! استاد واقعاً شما با چه دستگاه فلسفی و منطقی به این نتایج رسیدید و می رسید؟! ساده تر بگویم چطوری حساب می کنید تا ما هم مشتری این تحلیل ها بشویم؟! و عجیب تر این که نویسنده مقاله به زعم خودش رفته برای توجیه کار - و البته این جا دیگر نباید گفت کار باید گفت کم کاری رهبری - یک مصداق تاریخی را بررسی کرده و موضوع فساد نماینده امیر المومنین در بازار اهواز را مورد بحث قرار داده، بالاخره ما متوجه نشدیم چطور امیرالمونین در موضوع فساد مالی دولتش در بازار اهواز شخصاً ورود کردند؟ آیا امیرالمونین نمی فهمیدند که ورود شخص خلیفه به چنین پرونده ای موجب ترویج و بسط این باور می شود که «فساد فراگیر» است و «احساس فساد فراگیر» از خود «فساد» خطرناکتر است؟ چرا ایشان مانند رهبری مدیریت کلان مسأله را به عهده نگرفتند و به جای اینکه شخصاً به موضوع ورود کنند به قاضی القضات خود طوماری ننوشتند که مسأله را با جدیت پیگیری کند؟ مثل کاری که رهبری کردند و به رییس ق. ق نامه نوشتند. یعنی امام علی علیه السلام نمی فهمیده اند که به جای اینکه خودشان با فساد مبارزه کنند باید مردمسالاری حکومت علوی را تقویت کنند تا با رشد خودآگاهی مردم، هر کس وظایف خودش را انجام دهد؟! انگار امام علی باید می آمدند و درس حکومت داری را هم از جمهوری اسلامی فرا می گرفتند که چطور از فساد 123 میلیارد تومانی بانک صادرات و فاضل خداداد به فساد چندین هزار میلیاردی رسیده ایم و هنوز هم نباید رهبری در مسائل ورود کنند و با همین فرمان اگر ادامه بدهیم دیگر نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان! امام علی اشتباه فکر می کرده با بگیر و ببند می تواند مسائل را حل کند، تا به حکومت رسید کل مسئولان فاسد را کنار زد، طلحه و زبیر هم که آمدند شمع را خاموش کرد، به مفسدان هم که می رسید می گفت آن ها را ببرید در شهر آبروی شان را ببرید. نتیجه روش غلط حکومت داری امام علی این شد که حکومت امام علی حتی 5 سال هم دوام نیاورد. اما جمهوری اسلامی ما 40 سال است دوام آورده و به گفته رهبری با اطلاع دقیق می گویم که کشور در حال حرکت به سمت مفاهیم و آرمانها و حقایق انقلابی است. خلاصه این که نتیجه تحلیل شما و مقاله مشرق نیوز ما و شما یک جمهوری اسلامی ساخته ایم که از حکومت علی هم علوی تر و و رهبر ما از علی هم حکیم تر است! اگر این برداشت درست است که هیچ و گرنه بگویید کجای تحلیل بنده اشتباه است؟! این که در تمام جهان و علی الخصوص کشورهای غربی و اسیر توهم مدرن، یک مسئولی به خاطر سوء استفاده ناچیز از اموال دولتی بلافاصله توسط دستگاه قضایی آن کشور مورد تعقیب قرار می گیرد اشتباه است و مثلا در فلان کشور اسکاندیناوی شهردار از بنزین دولتی برای خودرو شخصی استفاده می کرده سریع کنار نهاده می شود این روش بد است؟! اما این که سیف که در پرونده فاضل خداداد خودش مسأله داشته می رود رییس بانک مرکزی کشور می شود و کشور را این گونه به خاک سیاه می نشاند این درست است؟! البته فرمایش شما به یک جهت درست است چون واقعاً بعد از سی سال مماشات و سکوت قطعاً دیگر با بگیر و ببند کار به جایی نمی رسد چون مفسدان با پول خود نماینده مجلس می خرند و می فروشند و وزیر عوض می کنند و برای نهادینه شدن نظام مردم سالاری منتظر ماند که همین وزیر صنعت - که دخترش مفسد اقتصادی است - برای ما کاری کند و یا آن نماینده که پول می گیرد که برای استیضاح امضایش را پس بگیرد دلشان به حال ما بسوزد. ما فکر می کردیم که هدف از این نظام مردم سالار، «عدالت» است اما با بیانات شما معلوم شد که مردم سالاری به خودی خود - و با میانگین انتخابات سالی یک بار - خودش هدف است. ولو اینکه «ظلم» تمام عرصه های اداری و اجرایی و قضایی ما را فرابگیرد. اما چون مردم سالاری وجود دارد خوب است! و رهبری هم بیدی نیست که از این بادها بترسند. حال سوال دیگر این است که در این صورت این حقیقت را که اهل بیت به ما یاد داده اند چه کنیم که فرمودند: «الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم» در این صورت انگار نه تنها رهبری و جمهوری اسلامی بلکه هیچ حکومتی با ظلم دوام نمی آورد. ولو سالی یک انتخابات برگزار کند. ولو اینکه هر روز انتخابات برگزار کند. خلاصه مطلب این چند سوال است: اول آیا امیرالمونین بد کشور را اداره کرده اند که مستقیم با فساد دولتی در موضوع بازار اهواز ورود می کرده اند یا رهبری؟ دوم اگر این که رهبری در موضوع فسادهای مالی مستقیماً ورود نمی کنند به این دلیل است که ناامیدی مردم بیشتر می شود و این «فساد اکبر» است، در این صورت عدم ورود ایشان و ناامیدی بیشتر مردم آیا این «فساد کبری» نیست؟ سوم این که در تمام کشورهای دنیا از چین ملحد گرفته تا کره و ژاپن تا اروپا و آمریکا، یک مسئولی به اندک سوء استفاده از مقام و موقعیت دولتی خود به بدترین شکل فروکوفته می شود، آیا بد است؟ اصلاً مبارزه با سوء استفاده بد است؟ یا هر کس با مفسدان برخورد می کند مثل آل سعود است؟ این سوال آخر را واقعاً جدی پرسیدم چون بعد از خواندن بیانات شما دچار این شبهه شدم اصلاً نکند در نگاه شما مبارزه با فساد ذاتا یک امر سعودی است؟! خلاصه این که زندگی مردم تباه شده و رفته لااقل روشی به ما یاد بدهید که بتوانیم مانند شما تحلیل کنیم و بلکه خودمان و دیگران را توجیه کنیم که اشتباه ما کجا بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر معتقدید که رهبر معظم انقلاب به عنوان نایب امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» و کسی که کامل‌ترین اطلاعات را نسبت به جریان‌های جاری و به‌خصوص روندِ دولت دارند؛ آخرین سخنان ایشان که با اعضای مجلس خبرگان داشتند و تحلیلی که جناب آقای دکتر سعداللّه زارعی نسبت به آن سخنان انجام دادند را، مروری بفرمایید. بنده متن هر دوی آن‌ها را خدمتتان ارسال می‌کنم:

۱۳۹۷/۰۶/۱۵ بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری

  ما در دوره‌ی حسّاسی قرار داریم؛ الان - آن دوره‌ای که ما داریم می گذرانیم - دوره‌ی حسّاسی است؛ نه به این معنا که دشمن بیشتری داریم یا دشمن قوی‌تری داریم؛ نه، این دشمن های امروز، همه از روز اوّل انقلاب بوده‌اند و چیزی اضافه نشده؛ علاوه ‌بر این، آن کسانی که قبل از اینها بودند، از اینها قوی‌تر بودند؛ در این هم تردیدی نداشته باشید؛ هم در رژیم صهیونیستی این‌جوری است، هم در رژیم آمریکا این‌جوری است، و هم بعضی از این مرتجعین منطقه؛ آن قبلی‌هایشان از امروزی‌هایشان قوی‌تر و کارکشته‌تر بودند؛ هیچ کاری هم نتوانستند با انقلاب بکنند، [درحالی‌که] انقلاب هم آن روز یک نهال ضعیفی بود، یک نهال تازه‌ای بود که کَندن آن از زمین خیلی تفاوت داشت با قلع این شجره‌ی طیّبه‌ای که امروز وجود دارد و گسترده‌ [شده] و «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء».(۸) بنابراین «حسّاس» که می گوییم، از این جهت نیست. و آنها آن روز کارهای تندی هم کردند؛ هواپیمای مسافری ما را زدند، به طبس حمله کردند، یک جنگ هشت‌ساله را به‌وسیله‌ی یک دیوانه‌ی منطقه بر ما تحمیل کردند، محاصره‌ی اقتصادی کردند، کارهای زیادی کردند؛ همه‌ی این کارها آن‌وقت انجام گرفته و الان خیلی از آن کارهایی که آن‌وقت کردند قابل انجام نیست یعنی قادر نیستند آن کارها را انجام بدهند. پس، از این جهت نمی خواهیم بگوییم [این] دوران خطیرتر از آن‌وقت است؛ بلکه از این جهت که یک جامعه و یک نظام، وقتی در یک راه نویی قدم می گذارد و یک مدّعای غیرمتعارفی را، یک مدّعای متفاوتی را مطرح می کند، و با این مدّعای متفاوت و راهِ نو وارد این جنگل انبوه تعارضات بین‌المللی می شود، با این خصوصیّات طبعاً در دوره‌های مختلف، اوضاع گوناگونی پیدا می کند که بایستی برطبق آن اوضاع، شرایطِ خودش را تطبیق کند و برطبق آنها پیش برود. در صدر اسلام هم همین‌جور بوده است، امروز هم همین‌جور است؛ تعارضهای جهانی وجود دارد؛ این دنیای سیاست بین‌المللی یک جنگل انبوهی است، ما هم برخلاف جریان داریم حرکت می کنیم. جریان کلّی دنیا، جریان استکبار و جریان نظام سلطه است؛ یعنی یک عدّه سلطه‌گرند، یک عدّه هم زیر بار این سلطه می روند، سلطه‌پذیرند؛ ما برخلاف این جریان داریم حرکت می کنیم؛ در این چهل سال این‌جوری پیش رفته‌ایم، این‌جوری حرکت کرده‌ایم. طبعاً اوضاع و احوالی برای ما پیش می‌آید که ناگزیر بایستی نسبت به این اوضاع و احوال حواسمان جمع باشد، دقّتمان زیاد باشد، جوانب گوناگون قضیّه را دائماً رصد کنیم و بسنجیم و ببینیم.

 عرض کردم، در صدر اسلام هم قضیّه همین‌جور بوده است. در آنجا هم اقتضائات گوناگون و شرایط گوناگون، وظایف گوناگونی به وجود می‌آورده. یک روز خدای متعال می فرماید که «اِن یَکُن‌ مِنکُم‌ عِشرونَ‌ صابِرونَ‌ یَغلِبوا مِائَتَین»،(۹) یک روز می فرماید: فَاِن ‌یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صابِرَةٌ یَغلِبوا مِائَتَین.(۱۰) یعنی یک روز باید با ده برابر بجنگند، یک روز با دو برابر باید بجنگند. در حکمت الهی بلاشک قصوری وجود ندارد، خب معلوم است، این مربوط به شرایط است. در یک شرایطی وضع جوری است که خدای متعال می گوید بایستی یکی‌تان با ده نفر بجنگید، یک شرایط دیگر هم پیش می‌آید که وضع جوری است که خدای متعال می فرماید یکی‌تان با دو نفر باید بجنگید. این اختلاف شرایط، اختلاف احکام و اختلاف تکالیف را پیش می‌آورد. یک روز، بدر است و حرکت آن‌چنانی یا فتح مکّه است و مانند اینها، یک روز هم «اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم» در روز حُنین است. وَ یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم فَلَم تُغنِ عَنکُم شَیئًا؛(۱۱) این‌جوری است. در هرجایی یک شرایطی وجود دارد، باید برطبق آن شرایط عمل کرد. خب، اگر از شرایط غفلت شد، ضرر می کنیم؛ چه مردم شرایط را ندانند، چه نخبگان به شرایط توجّه نداشته باشند. بخصوص اگر چنانچه نخبگان از اوضاع و شرایط و وضعیّت موجود و جایگاهی که نظام قرار دارد غفلت بکنند، ضربه خواهیم خورد.

 خب حالا من با این مقدّمه، این را عرض می کنم: امروز جنگ ما کجا است؟ خب گفته می شود جنگ اقتصادی، درست هم هست. دشمن یک جنگ اقتصادی همه‌جانبه‌ای را علیه ما شروع کرده. اتاق جنگ هم دارند، با دقّت هم دارند بررسی می کنند، مأمور دارند و دائم در حال تحرّکند؛ در این تردیدی نیست، یک چنین جنگی ما داریم، لکن یک جنگ دیگری هم هست که از آن جنگ، خیلی اوقات غفلت داریم؛ اهمّیّت آن جنگ، کمتر از جنگ اقتصادی نیست، بلکه گاهی زمینه‌ساز تأثیر جنگ اقتصادی است؛ آن جنگ چیست؟ آن جنگ، جنگ رسانه‌ای، جنگ فضاسازی عمومی، جنگ تبلیغاتی است؛ خیلی مهم است. بله، از قبل هم این وجود داشته، علیه ما تبلیغات، همیشه زیاد بوده؛ امروز وضعیّت، شدّت بیشتری پیدا کرده است؛ مثل جنگ اقتصادی، قبلاً تحریم بود، امروز شدّت پیدا کرده.

 در این جنگ دوّم، در این عرصه‌ِی دّوم، شدّت فعّالیّت دشمن و تحرّک دشمن زیاد شده، چند برابر شده؛ ما نباید از این جنگ غفلت کنیم. خبرهای ما، اطّلاعات ما نشان می دهد که - یعنی اینها اطّلاع است، تحلیل نیست - تشکیلاتی به وجود آمده است به‌وسیله‌ی دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیست و دستگاه جاسوسی آمریکا، اینها تشکیلات درست کرده‌اند، از سوی قارون‌های منطقه هم دارند پشتیبانی مالی می شوند؛ در اطراف کشور، در بعضی از این کشورهای نزدیک به ما، اصلاً نشسته‌اند برنامه‌ریزی می کنند و به‌طور جدّی دارند کار می کنند. بعضی‌هایشان لازم است زبان یاد بگیرند، زبان یاد می گیرند؛ بعضی لازم است با شرایط کشور آشنا بشوند، پول می دهند این کار را می کنند؛ برای اینکه بتوانند فضای فکری و تبلیغاتی کشور را آلوده کنند. و این مسئله،‌ مسئله‌ی مهمّی است؛ بسیار مسئله‌ی حسّاسی است؛ اینکه فضای تبلیغاتی کشور، فضایی باشد که مردم را، یا دچار اضطراب کند، یا دچار یأس و ناامیدی کند، یا دچار بدبینی کند -نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاه‌ها - یا احساس بُن‌بست به مردم بدهد، یا حتّی مشکلات مربوط به اقتصاد را افزایش بدهد. حالا شما اشاره کردید به مسئله‌ی سکّه و ارز و کاهش ارزش پول ملّی و بالا رفتن قیمت ارزهای بیگانه؛ بله، این درست است؛ بخش مهمّی از این به‌وسیله‌ی همین تبلیغات دارد اتّفاق می‌افتد؛ یعنی همین تبلیغات است، همین رسانه‌هایند که دارند زمینه‌سازی می کنند، شما ناگهان می‌بینید که یک قیمت، دو برابر شد؛ [یعنی] به فاصله‌ی کمی ارزش پول ملّی نصف شد، مثلاً توان و قدرت خرید پول ملّی در مدّت کوتاهی نصف شد؛ این رسانه‌ها این کار را دارند انجام می دهند.

 البتّه از دشمن توقّعی نیست؛ یعنی جز رذالت از دشمن توقّعی نیست؛ دشمن، دشمن است دیگر. آنچه مهم است این است که ما به این جَو کمک نکنیم؛ من این را می خواهم عرض بکنم؛ آن نقطه‌ی اصلی عرض من همین است. ما به این جو کمک نکنیم؛ ما در آلوده کردن فضای عمومی ذهن مردم تأثیر نگذاریم؛ یعنی ما باید در جهت عکس عمل کنیم. گاهی اوقات توجّه نمی کنیم و این اتّفاق می‌افتد؛ گاهی اوقات در بیان برخی از مشکلات مبالغه می کنیم، گاهی اوقات در بیان آن انتقادی که نسبت به یک دستگاهی یا به یک شخصی داریم، مبالغه می کنیم. این مبالغه مضر است؛ این مبالغه در آلوده کردن و هرچه بیشتر مضطرب کردنِ افکار عمومی به کار خواهد رفت؛ این کاری است که باید به آن توجّه کرد. و ویروس بدبینی را نباید گسترش داد. ببینید! بنده خودم اهل انتقادم؛ من به همه‌ی این دولتهایی که از اوّلِ این مسئولیّتِ این حقیر تا امروز سرِ کار آمده‌اند، در موارد گوناگون اعتراض و انتقاد داشته‌ام و انتقادها گاهی هم انتقادهای تندی بوده، سختی بوده؛ انجام داده‌ایم انتقادها را. من خودم اهل مسامحه‌ی در برخورد با مشکلات دستگاه‌های مسئول نیستم، لکن نوع گفتن، نوع اقدام کردن،‌ نوع برخورد کردن باید جوری نباشد که موجب بشود که مردم اسیر و دچار بیماری بدبینی بشوند؛ این بدبینی را دیگر نمی شود درست کرد. جوری نباشد که مردم به وضعی دربیایند که هرچه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، قابل باور نباشد برای مردم، [امّا] یک کلمه‌ی دروغ از طرف دشمن تا گفته می شود، قابل باور باشد برای مردم؛ این چیز خیلی خطرناکی است؛ نباید اجازه داد که این‌جوری بشود؛ ما می توانیم در این زمینه تأثیر بگذاریم. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به قوّه‌ی قضائیّه، بدبینی به نهادهای انقلابی و بنیادهای انقلابی، بدبینی به اینها.

 بله، انتقاد اشکالی ندارد، بلکه لازم است؛ انتقاد برای اصلاح لازم است، انتقاد یک عمل دوستانه است، عمل خصمانه نیست؛ وقتی شما انتقاد می کنید یک عمل دوستانه است؛ همین«اَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِن»،(۱۲) [یعنی] آنچه را در طرف مقابل وجود دارد که عیب در او است و مورد انتقاد شما است، شما آن را درمی‌آورید، به او می گویید، این بسیار کار خوبی است؛ انتقاد باید انجام بگیرد. گاهی اوقات انتقاد بایستی عمومی هم باشد؛ ما همیشه معتقد نیستیم که انتقاد بایستی درِگوشی باشد؛ نه، گاهی هم باید عمومی باشد، امّا اینکه ما به نحوی انتقاد بکنیم که آن شنونده‌ی انتقاد به تعبیر رایج بندِ دلش پاره بشود و بگوید «دیگر همه چیز از دست رفت، پدرمان درآمد»، این‌جوری نباید انتقاد بکنیم؛ ما گاهی اوقات اشتباه می کنیم در کیفیّت انتقاد کردن و این‌جوری کار می کنیم. این دستگاه‌هایی هم که مورد انتقاد قرار می گیرند، خب کارهای خوب هم دارند، آن کارهای خوب را هم باید گفت. بنده چند روز پیش از این در یک جلسه‌ای که با آقایان داشتیم،(۱۳) به آقایان دولتی‌ها گفتم که کارهای مثبت را باید دید، کارهای منفی را هم باید دید؛ این‌جور نباشد که ما همه‌ی کارهای منفی را ببینیم. دولت، هم کارهای مثبت دارد، هم مشکلاتی دارد؛ مجلس همین‌جور، قوّه‌ی قضائیّه همین‌جور، دستگاه‌های گوناگون همین‌جور؛ همه‌مان این‌جور هستیم که یک چیزهای مثبتی داریم؛ خَلَطوا عَمَلًا صالِحًا وَ ءاخَرَ سَیِّـئًا عَسَی اللهُ اَن یَتوبَ عَلَیهِم،(۱۴) این خَلط عمل صالح و سیّئه، یک چیزی است که در همه وجود دارد، در همه‌جا وجود دارد. ما اگر عمل سیّئه را ذکر می کنیم، عمل صالح را هم ذکر کنیم؛ این موجب می شود که مردم، هم متوجّه بشوند که اینجا اشکال دارد، هم این موجب نشود که بکلّی مأیوس بشوند و بگویند «آقا! همه چیز از دست رفت»؛ این[طور] نباید باشد. کارهای خوب هست، کارهای بد هم هست؛ همه را باید انسان ببیند و بگوید. آن آیه‌ی شریفه [می گوید]: یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اِتَّقُوا اللهَ وَ قولوا قَولًا سَدیدًا * یُصلِح لَکُم اَعمالَکُم وَ یَغفِرلَکُم ذُنوبَکُم،(۱۵) اگر چنانچه بخواهیم قول سدید داشته باشیم - قول سدید یعنی قول با پشتوانه - باید این‌جوری حرکت بکنیم، این‌جوری باید عمل بکنیم. لَولا یَنهاهُمُ الرَّبانِیّونَ وَ الاَحبارُ عَن قَولِهِمُ الاِثمَ وَ اَکلِهِمُ السُّحت،(۱۶) این دو نکته‌ی مهم [در این آیه] این است که قرآن نهیب می زند که چرا احبار و رهبّانیّون، اینها را از این دو چیز منع نکردند [که از] این دو چیز یکی‌شان «قَولِهِمُ الاِثم» است، [یعنی] حرف دروغ، حرف غلط، حرف نسنجیده، قولِ بغیرعلم؛ یکی هم «اَکلِهِمُ السُّحت» - که همین مسائل اقتصادی است، روابط اقتصادی ناسالم، همین فسادها و مفسدین و امثال اینها - هر دوی اینها را بایستی بکلّی علاج کرد.

 خب، اینکه عرض می کنم و می گویم انقلاب و کشور در حال پیشرفت است؛ این چیزی است که بنده به‌عنوان رجزخوانی نمی گویم؛ من این را از روی اطّلاع عرض می کنم که کشور در حال پیشرفت است، انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است. بله، حرف ضدّ انقلابی از دهان خارج می شود، مطالبی گفته می شود امّا آنچه در واقع قضیّه وجود دارد عبارت است از اینکه کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمانهای انقلابی و حقایق انقلابی حرکت می کند؛ حالا این حرکت ممکن است به آن سرعت و شتابی که مورد نیاز است نباشد، امّا هست، این حرکت وجود دارد. کشور در حال پیشرفت است؛ ما در زمینه‌های گوناگون پیشرفت داریم: در زمینه‌ی علمی پیشرفت داریم، در زمینه‌ی صنعتی پیشرفت داریم، در زمینه‌ی عزّت سیاسی پیشرفت داریم، در زمینه‌ی رشد فکری پیشرفت داریم، در زمینه‌های معنوی پیشرفت داریم. بنده حالا یک نمونه‌ای را بعداً در آخر صحبتم عرض خواهم کرد. از این نمونه‌ها یکی دو تا نیست؛ ما پیشرفت داریم. این‌همه جوانِ خوب در کشور هست؛ شما ببینید الان در فضای مجازی چه خبر است! چقدر «مُضِلّاتُ الفِتَن»(۱۷) در این فضای مجازی و در ماهواره‌ها و در این تشکیلات وجود دارد و جوان در معرض همه‌ی اینها است، درعین‌حال شما ببینید راه‌پیمایی اربعین چه‌جوری است، اعتکاف چه‌جوری است، نمازجماعت‌های دانشگاه‌ها چه‌جوری است. اینها خیلی مهم است؛ چرا ما اینها را نباید ببینیم؟ اینها نشان‌دهنده‌ی این است که حتّی معنویّت که سخت‌ترین [بخش] است - آن بخش معنویِ فرهنگ - دارد پیشرفت می کند. جلسات ماه رمضان را شما ملاحظه کنید؛ بنده بخصوص در ماه رمضان‌ها و همچنین محرّم و صفر از این معنا استفسار می کنم(۱۸) و از کسانی سؤال می کنم که بروند تحقیق کنند، کار کنند و ببینند نسبتِ جلساتِ امسالِ ماه رمضان به سال گذشته چیست؛ می روند گزارش می‌آورند؛ انسان واقعاً حیرت می کند از این پیشرفت، از این حرکتِ رو به جلو. اینها را ما چرا نباید ملاحظه کنیم، چرا نباید ببینیم؟ اینها دیده بشود، تحلیل بشود و گفته بشود؛ اینهایی که بلندگوهای پُرمخاطب در اختیار دارند، اینها را بایستی بیان کنند و بگویند.

 یک نکته‌ی مهم، انسجام مردم و دستگاه‌های مدیریّتی کشور است. مردم بایستی با دستگاه‌های مدیریّتی کشور - چه دستگاه قضائی، چه قوّه‌ی مجریّه، چه بقیّه‌ِی دستگا‌ه‌ها - ارتباط پیدا کنند؛ انسجام. البتّه بخش مهمّی از این اعتمادسازی به عهده‌ِی خود دستگاه‌ها است؛ یعنی خود دولت، خود قوّه‌ی قضائیّه، خود دستگاه‌های دیگر بایستی رفتارشان، عملشان جوری باشد که جلب اعتماد بکند؛ این بخش به عهده‌ی آنها است، امّا بخشی هم به عهده‌ی من و شما است، بخشی هم به عهده‌ی کسانی است که مخاطب دارند؛ کسانی که بلندگو دارند که بایستی در این بلندگوهای رسمی و غیررسمی، حرفهایی زده بشود. هیچ دولتی هم بدون کمک و پشتیبانیِ مردم قادر به کار نیست، نه دولتِ ما و نه هیچ دولتی در دنیا. ما نباید کاری کنیم که این پشتیبانی و اعتماد مردم نسبت به دستگاه‌های دولتی و دستگاه‌های اجرائی کشور - چه در بخش قضائی، چه در بخش قوّه‌ی مجریّه و بقیّه‌ی بخشها [مانند] نیروهای مسلّح - سلب بشود. علاجِ مشکلات این نیست که ما پشت دولت را خالی کنیم؛ علاج مشکلات این نیست که ما تبرّی کنیم از آنچه دستگاه‌های مسئول انجام می دهند؛ نخیر، علاج این است که ما انتقاد کنیم، حرفمان را بزنیم، کمک کنیم، کمک فکری بکنیم و کمک عملی بکنیم؛ علاج این است.

 البتّه مسئولین دولتی - که امروز خوشبختانه [از] آقایان رؤسا هم اینجا حضور دارند - باید از نظرات مردم استفاده کنند، از نظرات خبرگان استفاده کنند. همین مطالبی که اینجا گفته شد، این فهرست طولانی‌ای که خوانده شد، برخی از موادّ این فهرست بسیار مهم است؛ مسئله‌ی ارزش پول ملّی خیلی مهم است. واقعاً گروه‌هایی را بگذارند که بنشینند درست فکر کنند؛ نه فقط گروه‌های دولتی، [بلکه] گروه‌هایی خارج از دولت؛ اقتصاددان‌ها هستند، متخصّصینِ مسائلِ پولی در کشور هستند؛ ادّعا می کنند، به ما هم می نویسند، به ما هم می گویند، گاهی در روزنامه‌ها هم می نویسند و می گویند که اینها همه علاج دارد، راه دارد و راهش را بلدیم؛ خیلی خب، اینها را بخواهید، با آنها صحبت بکنید، راهش را پیدا کنید و این مشکل را برطرف [کنید]. یا مثلاً آن مسئله‌ای که ما به آقایان دولتی‌ها عرض کردیم که نقدینگیِ کشور را هدایت کنند به سمت کارهای سازندگی و به سمت تولید، این کارگروه لازم دارد و کسانی باید بنشینند [فکر کنند]؛ این کار، تحرّک لازم دارد. این کارها را باید بکنند؛ اینها وظیفه‌ی دولتی‌ها است که باید انجام بدهند. ما بایستی دولتی‌ها را به این سمت هدایت کنیم و کمک کنیم، و کاری بکنیم که مردم به آن تلاشی که آنها می کنند خوشبین باشند؛ ببینند بله، دارد تلاش انجام می گیرد. این است که آن مشکلِ گرهِ فکری افکار عمومی را باز می کند؛ بعضی‌ها نگران مشکلاتی در افکار عمومی هستند که نگرانی هم به‌جا است، بیجا نیست؛ آن چیزی که این را حل می کند، همین است که ما بتوانیم رابطه‌ی صحیح و سالمی بین افکار عمومی مردم و بین دستگاه‌های مسئول به وجود بیاوریم؛ نه به‌معنای خوش‌بینی مطلق.

 حالا به بنده گاهی می گویند شما چرا به دولت تشر نمی زنید؛ مرادشان لابد تشر در معرض عام است، وَالّا از جلسات خصوصی ما که خبر ندارند! بنده اقلّاً ده برابر آن مقداری که در رسانه‌ها بعضی جلسات ما منعکس می شود، جلسات دیگر داریم با مسئولین مختلف - نظامی، غیرنظامی، دولتی، قضائی و غیره - خب از آنها که مطّلع نیستند، دلشان می خواهد که بنده در معرض عام تشر بزنم. خب فایده‌ی این تشر چیست؟ فایده‌ی این تشر این است که دلِ شما خنک می شود، همین! یعنی بیش از این فایده‌ای ندارد؛ امّا ضررهای بزرگی دارد؛ این ضررها را باید بسنجید. دعوا کردن راه اصلاح نیست، همچنان‌که ایجاد تشکیلات موازی با دولت هم راه اصلاح نیست. اینکه آقای جنّتی فرمودند کار جهادی، کاملاً حرف درستی است؛ کار جهادی باید انجام بگیرد، امّا به‌وسیله‌ی چه‌کسی؟ به‌وسیله‌ی خود مسئولین؛ در مجاری قانونی باید این کار انجام بگیرد. بله، یک موردی ممکن است باشد که [به] مسئول دستگاه دولتی، قانون جواب ندهد، احتیاج باشد یک کار برخلاف قانون انجام بدهد، احتیاج باشد از ما اجازه بگیرد که ما حتماً همراهی و کمک خواهیم کرد؛ این مشکلی ندارد - مثل کاری که رئیس محترم قوّه‌ی قضائیّه کردند- (۱۹) امّا کار را باید خود مسئولین مربوطه انجام بدهند. کار موازی در کنار دستگاه دولتی کار موفّقی نیست؛ این تجربه‌ی قطعی این حقیر است در طول این سالها. بله، بایست کار را جهادی انجام داد، منتها جهادی را چه‌کسی انجام بدهد؟ مسئولین مربوطه بایستی این را انجام بدهند؛ این هم این مطلب.

 عرض کردم که دشمن تحرّکی می کند و ما قطعاً دشمن را در این مرحله و در همه‌ی مراحل بعدی به توفیق الهی شکست می دهیم. وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا * سُنَّةَ اللهِ الَّتی قَد خَلَت مِن قَبلُ وَ لَن تَجِـدَ لِسُنَّةِ اللهِ تَبدیلًا. (۲۰) اگر دشمنِ کافر با شما مواجه بشود، حتماً مجبور به عقب‌نشینی است؛ البتّه وقتی شما می جنگید، وقتی‌که شما مبارزه می کنید؛ [اگر] بنشینید و بیکار بمانید نه؛ امّا وقتی‌که داریم حرکت می کنیم، داریم کار می کنیم، حتماً دشمن شکست میخورد. ما بحمدالله در طول زمان هم این را دیده‌ایم. عرض کردم، حتّی در زمینه‌های معنوی.

 حالا من یک نمونه‌ای را [بگویم]. یک کتابی (۲۱) تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دهه‌ی ۷۰، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر می کنند سه روز روزه بگیرند! به ‌نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به‌ خدای متعال متوسّل می شوند، سه روز روزه می گیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) می شود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را می لرزاند؛ به این دختر - به خانمش- می گوید که گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمی لرزانَد! و آن خانم می گوید که من مانع رفتن تو نمی شوم، من نمی خواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقت‌های درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمی شود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو - زن و شوهری که عرض کردم - هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد می رود شهید می شود؛ جزو شهدای گران‌قدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است. وضعیّت این‌جوری است.

 ما داریم پیش می رویم. ما در مادّه و معنا پیش می رویم؛ ما به توفیق الهی در مادّه و معنا استکبار را شکست می دهیم و آنها را به زانو درمی‌آوریم و نشان می دهیم که اسلام، اگر چنانچه طرف‌دارانی داشته باشد که آماده باشند برای مجاهدت کردن و دفاع کردن، قطعاً در هر جا و [هر] نقطه‌ی دنیا پیروز خواهد شد و این الگو خواهد شد برای همه‌ی مسلمانها.

 پروردگارا! آنچه گفتیم، آنچه می کنیم، آنچه کردیم و آنچه شنیدیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده؛ به آنچه گفتیم و می خواهیم بکنیم برکت عنایت بفرما؛ ما را در راه اسلام زنده بدار و در راه اسلام بمیران.

 

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

«ویروس بدبینی را نباید گسترش داد. من به همه دولت‌ها انتقاد داشته و انتقاد کرده‌ام. من اهل مسامحه در برخورد با اشکالات دستگاه‌ها نیستم لکن نوع انتقاد کردن باید جوری نباشد که ]براثر آن[ مردم دچار بیماری بدبینی شوند. این بدبینی را دیگر نمی‌شود درست کرد جوری نباشد که ]بر اثر تبلیغات دشمن و سخنان ما[ به وضعی دربیایند که هر چه تبلیغات مثبت در یک جهتی انجام بگیرد، برای مردم قابل باور نباشد ]در حالی که[ یک کلمه دروغ از طرف دشمن قابل باور باشد. این چیز خیلی خطرناکی است. این ویروس بدبینی چیز بدی است؛ بدبینی به سپاه، بدبینی به دولت، بدبینی به مجلس، بدبینی به
قوه قضائیه، بدبینی به نهادهای انقلابی... بله انتقاد اشکالی ندارد... گاهی انتقاد باید عمومی هم باشد نه اینکه همیشه در گوشی باشد اما اینکه ما به نحوی انتقاد کنیم که مخاطب بند دلش پاره شود و بگوید دیگر همه چیز از دست رفت، اینجوری نباید انتقاد بکنیم... اینجوری نباشد که ما فقط کارهای منفی را ببینیم. دولت هم کارهای مثبت دارد و هم مشکلاتی دارد، مجلس همین جور، قوه قضائیه همین جور، دستگاه‌های گوناگون همین جور.»
اگر مجموعه فرمایشات حکیمانه و پر نکته رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار دو روز پیش با خبرگان را مرور کنیم، بی‌تردید آنچه ذکر شد یکی از فرازهای راهبردی آن می‌باشد و به عبارتی نسخه درمان یکی از بیماری‌های مهم امروز جامعه‌ماست. «ویروس بدبینی» به یک خطر اشاره می‌کند که اگر در وقت خود علاج نشده و راه اثرگذاری آن مسدود نگردد، از پا درآمدن موجودی که- هر چند بسیار توانمند هم باشد- به آن مبتلا شده، حتمی خواهد بود. در این خصوص نکته‌هایی وجود دارد:
1- «بدبینی» یک فعالیت ذهنی است که ارتباط مستقیمی با ورودی‌های ذهن دارد. ذهن آدمی ورودی‌ها را از طرق مختلف می‌گیرد و سپس به تجزیه و تحلیل آن‌ها می‌پردازد و در نتیجه بعضی از ورودی‌ها را قبول و بعضی را رد می‌کند. آنچه در ذهن بعنوان «ورودی قبول» باقی می‌ماند، تبدیل به «باوری» می‌شود که فرد براساس آن حکم صادر کرده و رفتار فعالانه یا منفعلانه خود را براساس آن شکل می‌دهد. خود این موضوع تبدیل به پایه‌ای می‌شود تا موارد بعدی ورودی ذهن براساس آن مورد «قضاوت سریع» فرد قرار گیرد. یعنی ذهن برخلاف مورد اول که به نوعی با وسواس درباره ورودی‌ها به تجزیه و تحلیل دست می‌زند، در موارد بعد با سرعت بسیار بیشتر و در واقع بدون تأمل کافی به «نظر» و «حکم» می‌رسد. در این شرایط، ذهن در واقع راه ورود را بر پاره‌ای از اطلاعات و آگاهی‌ها می‌بندد و متقابلاً بدون محابا به پاره‌ای دیگر از اطلاعات و آگاهی‌ها و حتی «ضد آگاهی‌ها»- آگاهی‌های کاذب- اجازه جولان می‌دهد. اگر فردی یا جامعه‌ای به این مرتبه برسد در واقع از عنصر «تفکر» جدا شده و در یک فرایند احساسی رفتاری منفعلانه پیدا می‌کند.
ذهن در ابتدا ورودی‌ها را دسته‌بندی می‌کند. پاره‌ای از ورودی‌ها از یک منبع یا منابع بالنسبه قابل اعتمادتر وارد ذهن می‌شوند و پاره‌ای از ورودی‌ها مربوط به منبع یا منابع بالنسبه غیرقابل اعتمادتر هستند. در اینجا ذهن بطور نسبتاً کامل تحت تأثیر ورودی‌های دسته اول قرار گرفته و در اکثر مواقع در برابر ورودی‌های دسته دوم مقاومت می‌کند. اما گاهی این فرایند دچار بحران و آشفتگی می‌شود و متقابلاً ذهن و کارکرد آن را مختل می‌گرداند. گاهی منبع یا منابع دسته اول کم و بیش همان آگاهی‌ها و یا ضدآگاهی‌های دسته دوم را وارد ذهن می‌کنند و در واقع مستقیم یا غیرمستقیم به مدد منبع یا منابع غیرقابل اعتماد می‌آیند و مقاومت ذهن را در برابر منابع غیر قابل اعتماد و نیز ورودی‌های آنان می‌شکنند. در اینجا و از این پس دیگر،‌ ذهن تقسیم ورودی‌ها و منابع به ورودی‌ها و منابع قابل اعتماد و غیرقابل اعتماد را کنار می‌گذارد و هر ورودی را «تلقی به قبول» می‌کند. این فرایند به اینجا هم ختم نمی‌شود.ذهن به مرور و زمانی که عادت به اعتماد به منابع غیرقابل اعتماد کرد، در ادامه نسبت به ورودی‌های تصحیحی منبع یا منابع دسته اول مقاومت کرده و یک سره به ظرف پذیرش منابع و ورودی‌های دسته دوم تبدیل می‌شود. خداوند بر درجات عالی حضرت امام خمینی(ره) بیفزاید که در مواردی- از جمله در مواجهه با مواضع مخرب آقای منتظری در سال‌های پایانی قائم مقامی رهبری- بشدت موضع می‌گرفتند و می‌فرمودند: بعضی از این حرف‌هایی که از حنجره این‌ها بیرون می‌آید، همان حرف‌های منافقین است و البته بسیار «مخرب‌تر از آن» و در جایی دیگر فرموده‌اند «کاری‌تر از آن».
2- امروز جامعه، بطور کاملاً سیستماتیک و موذیانه در معرض «بدبینی مفرط» و «یأس نسبت به نظام اسلامی» است در این میان آنچه این توطئه سیستماتیک که بدون شک دست سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و... پشت آن است را مجال موفقیت می‌دهد، «زیرپایی داده شدن» توسط اشخاص و جریاناتی در داخل است که بدون شک باید آنان را به دو دسته «مرتبط» و «غیر مرتبط دلسوز» تقسیم کرد. وقتی درست در گرماگرم این منازعه شاهد نامه‌پراکنی یک عنصر فتنه‌گر علیه مهمترین عنصر قوام بخش جمهوری اسلامی و تبدیل آن به تیتر اول رادیو فردا، VOA، یورو نیوز، دویچه‌وله، العربیه، رادیو آزادی و... هستیم، می‌توانیم با قاطعیت به این رابطه حکم کنیم. وقتی نمایندگانی در مجلس شورای اسلامی در کنار زیر سؤال بردن توانمندی‌های دفاعی و مدافعان امنیتی- نظامی کشور، از لزوم کنار گذاشتن سوءظن نظام نسبت به آمریکا سخن می‌گویند می‌توانیم به این رابطه حکم کنیم. اما همه حرف این نیست، بدون تردید در این میان بعضی دیگر نیز در این ماجرا- بدبینی نسبت به ارکان نظام- نقش دارند بدون اینکه رابطه‌ای بین آنان و اقداماتشان با سرویس‌ها و دولت‌های دشمن وجود داشته باشد و بدون آنکه اساساً چنین سوء ظنی به آنان و حتی درباره دلسوزی‌شان تردیدی روا باشد. از قضا با مراجعه به متن سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی که در دیدار دو روز پیش اعضای مجلس خبرگان بیان شد، درمی‌یابیم که روی سخن ایشان در بخشی از بیاناتشان با برخی از منتقدین دلسوزی است که گاهی جای انتقاد و نوع انتقاد‌شان به بدبین شدن مردم به نظام و توسعه هجوم «ویروس بدبینی» می‌انجامد و اگر این نباشد به میزان زیادی خط القایی دشمن ناکام شده و جلوی حرکت ویروس و غلبه بر گلبول‌های مدافع سد می‌گردد.
3- تلاش دشمن برای «بدبین‌سازی مفرط مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی»، همه ارکان نظام و اجزاء موثرتر آن را شامل می‌شود که‌ در سخنان رهبری هم به آن‌ها اشاره شد ولی از آن جا که در این معرکه، دشمن روی ناکارآمد نشان دادن نظام در «حل مسایل اقتصادی جامعه» متمرکز شده است، بدون تردید «بدبینی نسبت به دولت جمهوری اسلامی» در اولویت دشمن می‌باشد و از این روست که تمرکز رهبری هم در مقابله با توطئه دشمن و سدکردن حرکت ویروس بدبینی، روی دولت بیشتر از سایر نهادها است.
دولت یک کل است که علاوه بر رئیس‌جمهور، معاونین، وزرا و معاونین وزرا، طیف وسیعی شامل ده‌ها‌ هزار نفر مدیران میانی که نقش آنان به هیچ‌وجه کمتر از مسئولین اجرایی دسته اول نیست و شاید بیشتر هم باشد را دربر می‌گیرد و بدون کمترین تردید اکثر آنان و اکثر مسئولین دسته اول از خدوم‌ترین عناصر جامعه به حساب می‌آیند. با یک نگاه منصفانه اکثریت اعضای کابینه از مسئولان دلسوز و افراد و شخصیت‌های خدمتگزار ملت و نظام هستند در عین حال این قلم به خاطر پرهیز از سوءتفاهم از ذکر نام آنان خودداری می‌کند آنان در بخش‌های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی کشور مشغول فعالیت می‌باشند.
در این میان منتقدین دولت به طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند. یک دسته جناح‌ها و افرادی هستندکه با هدف کاملا سیاسی و قدرت‌طلبانه به دولت و اجزاء آن می‌تازند و در حین تاختن، هیچ نقطه روشنی را در دولت نمی‌بینند. حزب کارگزاران، باز تولیدشده‌های حزب مشارکت و نیز سازمان مجاهدین انقلاب که دارای ابزارهای فراوان رسانه‌ای و فضای مجازی و انواعی از تریبون‌ها و جایگاه‌های دیگر می‌باشند، در این دسته قرار می‌گیرند. آنان که تا دیروز مدعی پیروز شدن در انتخابات‌های ریاست‌‌جمهوری 92 و 96 و پیروزی در انتخابات اخیر مجلس بودند با این برداشت که مردم این دولت و مجلس را ناکارآمد دانسته و از آن رویگردان شده‌اند، به نفی افراط‌گونه همه اجزاء دولت و همه کارکردهای آن - حتی اعتراض به وزارت‌خارجه که تا پیش از این، آن را قله افتخار خود و دولت معرفی می‌کردند- روی آورده‌اند اما دسته دوم، منتقد ضعف‌ها و بعضی سوءمدیریت‌های دولت هستند و از اول به این دولت رویکرد انتقادی داشته‌اند. اکثر آنان و انتقادات‌شان در اکثر موارد، نشانه‌ای از سودای قدرت مشاهده نمی‌شود اما در عین حال این دسته نیز در پاره‌ای از موارد به‌گونه‌ای برخورد می‌کنند که گویی تمام دولت را نقد می‌کنند و در برخی از موارد ناخواسته به بدبینی مطلق نسبت به دولت دامن زده می‌شود.
جامعه ما- بر اساس تجربه 200 ساله خود- به غرب بدبین است و آن را دشمن خود می‌داند و بر این اساس در برابر قضاوت‌های سیاسی و تبلیغات زهرآگین آنان مقاومت می‌کند. اما زمانی که همان داعیه‌ها را از درون جامعه خود  می‌شنود، سرگردان شده و در نهایت تحت تاثیر تبلیغات دشمنان خود قرار می‌گیرد. پس در این میان افراد و دسته‌های سیاسی هرچه به نظام مقدس جمهوری اسلامی نزدیکترند باید نسبت به این موضوع حساس توجه بیشتری نشان دهند باید این نکته که همین دولت هم علیرغم اشکالاتی که دارد می‌تواند برای اداره کشور کاملا کارآمد باشد، مدنظر و عمل قرار گیرد. سعداللّه زارعی

 موفق باشید    

نمایش چاپی