بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16383
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) و کتاب عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی 1. با توجه به سلوکی که در این تاریخ به جهت اشراقی که به قلب حضرت روح الله شده بود و ادامه آن سلوک توسط مقام معظم رهبری می باشد قبل از انقلاب حضرت روح الله این سلوک ذیل شخصیت چه کسی بود؟ به چه معنا؟ 2. آیا می توان گفت در زمان غیبت و در هر تاریخ و زمانه ای خدا با اشراق در قلب یکی از اولیا خاص خود زمینه سلوک در ذیل آن شخصیت و رسیدن به لقا الله را فراهم می کند؟ 3. سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) با وجود امام زمان (عج) حاضر و ناظر و سبب متصل عرض و سماء به چه معنایی می باشد و چه رابطه ای بین آنهاست؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت ....» ملاحظه فرمودید در هر قرنی، عدولی از امت محمد«صلوات‌اللّه علیه‌وآله» به صحنه می‌آید. بنابرای لازم نیست که از این جهت حضرت امام به این معنا، سلوکی ذیل شخصیتی داشته باشند 2- همین‌طور است که می‌فرمایید 3- مظهر ارتباط ما در این تاریخ، حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و سلوکی است که ایشان در مقابل ما گشودند. مثل آن‌که شما در حال حاضر نور سخنان مولایمان حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را در کلمات نایب الامام حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه‌تعالی» می‌یابید. موفق باشید

16334
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را پیشاپیش تبریک عرض می کنم و التماس دعا دارم. استاد عزیز! ما با جریانی که همچنان آقای احمدی نژاد و دولت ایشان را به تهمت انحراف می کوبد چه کنیم؟ دو روز پیش جناب حجة الأسلام یا دکتر رضا غلامی مؤسس و رئیس مرکز پژوهش‌های علوم انسانی اسلامی صدرا سخنرانی با عنوان «خطر ظهور نوفرقانیسم» داشتند که متن آن نیز در صفحه ایشان در سایت و کانال تلگرامی عصر اندیشه متعلق به آقای فضلی نژاد منتشر شد. در این مقاله ایشان آقای احمدی نژاد را متهم به نوفرقانیسم کرده اند و نسبت به خطر احیاء آن هشدار داده اند. مقاله طبیعتا با واکنش منفی علاقه مندان به آقای احمدی نژاد مواجه شد و اتفاقی عجیبی که امروز افتاد این بود که آقای هاشمی وزیر بهداشت دولت اعتدال با انتشار یادداشتی در تأیید نگاه آقای غلامی و اتهام ایشان به آقای احمدی نژاد به کمک ایشان آمدند! آنچه که ماجرا را پیچیده تر می کند این است که تز فرقانی بودن آقای احمدی نژاد را پیشتر از این مهدی قوچانی در مهرنامه نیز مطرح کرده بود و ریشه های این پدیده در تاریخ ایران را حتی به دروس آیت الله خامنه ای در دهه 40 و 50 کشانده بود! در آن مقاله عجیب، ریشه های گروه های متنوعی از جمله فدائیان اسلام، فرقان، مجاهدین خلق، مؤتلفه و بنی صدر همگی به رویکرد سلفی گری و بنیاد گرایی شیعی یا آن چه وی آن را «توحید سیاسی» می نامد منتسب شده است و این گروه را با جریان سلفی و تکفیری در جهان اهل سنت یک کاسه کرده است! در مقاله ایشان حتی نهضت خود امام خمینی (ره) و به طور غیر مستقیم شخص امام خمینی نیز از این اتهام انحراف عقیدتی (توحید و سلفی گری سیاسی) مبری نمانده بود! ظاهرا با ماجرای بسیار پیچیده ای رو به رو هستیم! در جریان اتهام زنی به آقای احمدی نژاد با اتهاماتی چون تندروی و روحانیت ستیزی، از یک طرف امثال آقایان هاشمی و روحانی و موسوی و اصلاح طلبان لیبرال و اصولگرایانی چون آقای لاریجانی هستند از طرف دیگر شخصیت های موجه و وزینی چون آیت الله مصباح و علامه جوادی آملی و نزدیکان ایشان مثل همین آقای غلامی و بعضی از مراجع تقلید و حتی حسین شریعتمداری و فضلی نژاد، و آنچه همه اینها را عجیب تر می کند این است که جریان تخریب و عناد علیه آقای احمدی نژاد در خارج را با سعودی ها و صهیونیست ها و آمریکا و انگلیس می شناسیم!! و عجیب تر این که مقام معظم رهبری با حمایت بی سابقه خود از آقای احمدی نژاد در برابر تمام این جریان ناهمگن قرار می گیرند که فصل مشترکشان عناد و نفرت از آقای احمدی نژاد است!! آری در تبیین این وضعیت عجیب می توانیم مثل بعضی طرفداران سطحی نگر آقای احمدی نژاد بگوییم: ببینید چگونه جریان لیبرال و «روحانیت ارتجاعی» و «اصولگرایان متحجر» با امپریالیسم و صهیونیسم دست به دست هم دادند برای زمین زدن یک آهنگرزاده عدالت خواه!! اما ماجرا همان طور که می دانیم بس پیچیده تر از این تحلیل های سطحی نگرانه است که به جای این که دردی را درمان کند و عقده ای را تسکین دهد بیشتر به دشمنی و اختلاف و حتی تأیید اتهامات آنها کمک می کند! به نظر می رسد باید کسانی پیش قدم شوند و این کلاف سردرگم را باز کنند و در ماجرای آقای احمدی نژاد و عشق و نفرت و صف بندی های سیاسی عجیبی که او برانگیخت تأمل و تحقیق کنند و جوانب موضوع را روشن کنند چرا که استمرار این کلاف سردرگم ظاهرا به ضرر انقلاب است چنان که همان طور شاهد بودیم شکست تبلیغاتی آقای احمدی نژاد در نهایت به تقویت جریان غرب گرا و استکبار خارجی منتهی شد و همچنین به نوعی باعث بی حسی افکار عمومی در برابر انحرافات و ضعف های جدی دولت فعلی شده است! با توجه از بذل عنایت جناب عالی با التماس دعای خیر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بعضی از جریان‌های علاقه‌مند به آقای احمدی‌نژاد مسیر افراط را پیش گرفته‌اند و ضعف‌های ایشان را نادیده می‌گیرند، و حالتِ مریدی و مرادی به میان آمده است؛ بحثی نیست. تا آن‌جایی که یکی از این مریدها به بنده می‌فرمودند چون شما دفاع همه‌جانبه از آقای احمدی‌نژاد نمی‌کنید، زبان‌تان زبان شیطان است. البته این، عمومیت ندارد. و در این‌که جبهه‌ی مخالف آقای احمدی‌نژاد به هیچ‌وجه انصاف را رعایت نمی‌کند و حتی بعضاً عقده‌گشایی می‌نمایند و برنامه‌های آقای احمدی‌نژاد را که به نظر بنده به اهداف انقلاب نزدیک‌تر است را، نیز مانع برنامه‌های خود می‌دانند بحثی نیست. تازه موضوع آقای قوچانی و آن مقاله که بنده نیز دیده‌ام، مسمومیت خاص خود را دارد. با این‌همه اگر بتوانیم در این فضا و در زیر سایه‌ی وظیفه‌ی «تبیین» راهی را نشان دهیم که رهبری معظم انقلاب«حفظه‌اللّه» در 14 خرداد امسال مطرح کردند، با تأکید بر روح انقلابیِ انقلاب و درست‌نشان‌دادنِ شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و روحیه‌ی انقلابی آن مرد الهی، انقلاب به‌خوبی از بین این گذرگاه‌ها و موانع عبور می‌کند و به لطف الهی ادامه می‌یابد. این‌ها در توهّم برگشتِ آقای احمدی‌نژاد به هر در و دیواری می‌زنند و بیشتر بدمستیِ خود را ظهور می‌دهند و با تعمق و تبیینِ اهداف اصلی انقلاب، نه‌تنها از این افراد حتماً عبور خواهیم کرد، مسلّم انقلاب با احمدی‌نژاد دیگر در مسیر تحقق اهداف خود جلو می‌رود. موفق باشید

16324
متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما: استاد من تا اكنون در مسائل شرعي مقلد آقاي مكارم بوده ام، براي تغيير مرجع و تقليد از مقام معظم رهبري بايد اعلميت ايشان نسبت به مرجع قبلي براي من اثبات شود، ممكن است بنده را راهنمايي بفرماييد. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون یکی از شرایط اعلمیت، اعلم‌بودن به زمانه است، شاید بتوان گفت حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» در جمع، شرایط اعلمیت را بهتر دارا می‌باشند. البته این بدان معنا نیست که بقیه‌ی مراجع تقلید محترم مدّ نظر نباشند. موفق باشید

16302
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: استاد بزرگوار نمی دانم نظر حقیر چقدر به واقعیت نزدیک باشد برای همین به خود حضرتعالی رجوع می دهم تا شما اصلاح بفرمایید. جوانی را در نظر بگیرید که تازه با مباحث ارزشمندتان آشتا شده و بیشتر افق نگاهش مسائل سلوک شخصی و مراقبه برای غلبه بر میل های زمینی و ظلمانی مورد تذکر به خودش را در اولویت قرار داده تا اینکه ان شاءالله به جامعیت مراقبه همه جانبه رسیدن به تعادل در اعمال و عقاید و اخلاق برسد اما هر گاه با شوق زیادی! برای عمل کردن به موضوعی خدمتتان می رسد چه حضوری و چه در سایت اولین اولویت شما در پاسخ گویی به اینگونه سائلان در منظر آوردن (انقلاب اسلامی! و کلیت مبارزه در راه خدا ذیل حرکات انقلابی! اجتماعی! ذیل رهبری! مسائل جهانی! منطقه ای! فتنه های کلی جهانی! و ...) به وی پاسخ مرحمت می کنید که البته خود این پاسخگویی جای شکر دارد. اما جوان مذکور خود را در راه رسیدن به موضوع مد نظر شما! چنان دور می بیند! که عرصه بودن با خداوند بر وی چنان تنگ می آید که آن شوق!!! اولیه تبدیل به (یاسی غیر قابل عبور) می شود و با زبان بی زبانی می گوید من در خود مانده و خراب و داغون و نا امیدم شما می گویی کار اجتماعی؟ استاد عزیز متوجه ام که شما اهل ذکر و ورد و دستورات شخصی به کسی دادن نیستید اما همین قدر بگویم: الهی گر یک بار بگویی بنده من از عرش بگذرد خنده من! استاد اگر یک بار بگویی چنان کن فلانی/ از عرش بگذرد خنده من) اگر به ما هم از سر مجاز و لطف الکی و نه واقعیت القاء می کردید که من هم می توانم در صحنه دروس استاد باشم شاید ما هم در خیال خود می توانستیم خوش باشیم. جانم فدایت. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اصلاح انسان حتی در امور فردی، در حضورِ تاریخی او معنای حقیقی دارد و ما سال‌های سال است به جهت خفقان حاکمان ظالم، معنای زندگی دینی را به معنای حقیقی‌اش گم کرده‌ایم. به ما فرموده‌اند: «واعتصموا بحبل‌اللّه جمیعا» یعنی در نسبتِ حضورِ جمعی، راه خدا را برای خود بگشایید و با دغدغه‌ی برگرداندنِ خدا به جامعه، عبادات خود را که راه اُنس شما با خدا است شکل دهیم. به همان معنایی که وقتی حتی نیمه شبان با خدا راز و نیاز دارید، به خدایی رجوع کرده‌اید که بنا است در این تاریخ، در این جامعه ظهور کند و همه‌چیز را خدایی نماید. با این روحیه است که می‌توانید از رذائل فردی و شخصی نیز نجات پیدا کنید. لذا مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در 14 خرداد امسال فرمودند: «اینکه ما عرض کردیم باید به آن آرمانها پابند بود، باید دنبال عدالت اجتماعی بود، دنبال حمایت از محرومین بود، دنبال حمایت از مظلوم بود، با ظالم و مستکبر باید مقابله کرد، زیر بار او نرفت، اینها همه مطالبات اسلامی است، اسلام اینها را از ما خواسته است؛ این‌جور نیست که فقط یک محاسبه‌ی عقلائی و انسانی باشد؛ تکلیف دینی است. هرکسی این چیزها را از اسلام جدا کند، اسلام را نشناخته است؛ هرکسی حوزه‌ی معرفتی اسلام را و حوزه‌ی عملی اسلام را از محیط زندگی اجتماعی مردم و سیاسی مردم دور کند، بلاشک اسلام را نشناخته است. قرآن به ما می گوید: اُعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۱۴) عبودیّت خدا - یعنی تسلیم در مقابل خدا بودن - و اجتناب از طاغوت، و در آیه‌ی دیگر [می گوید]: اَلَّذینَ ءامَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ فَقاتِلُوا اَولِیآءَ الشََّیطٰنِ اِنَّ کَیدَ الشََّیطٰنِ کانَ ضَعیفًا»؛(۱۵) اینها دستور قرآن است. ..؛ این یک خواست دینی است؛ رعایت آن، تقوای دینی است. این تقوای دینی است؛ تقوای سیاسی هم در داخل همین مندرج است؛ اگر چنانچه این تقوای دینی تحقّق پیدا کرد، تقوای سیاسی هم همراه همین است. تقوای سیاسی یعنی انسان از لغزشگاه‌هایی که دشمن می تواند از آن استفاده کند، پرهیز بکند». ملاحظه می‌کنید که چگونه می‌خواهند تقوا را در فضای مقابله با دشمنان اسلام به جامعه برگردانند. توصیه‌ی بنده به رفقا این است که وقتی چنین راهی گشوده است و می‌توانیم با چنین دغدغه‌هایی دلِ خود را داغدار و حسرت خود را، قدسی و معنوی کنید و چنین غمی را که غم برگرداندنِ خدا به تاریخ است، غم خود نمایید که این غم انبیاء و اولیاء بوده است، چرا راه دیگری را که مربوط به تاریخ گذشته است دنبال می‌کنید؟!! موفق باشید  

16313
متن پرسش
سلام و رحمه الله: پرسشی داشتم خدمتتان در مورد فتنه احتمالی در انتخابات ۹۶ (۱۶۲۹۷) که فرمودید نقش ما تبیین مفاهیم انقلاب است لکن بنده جسارتا معتقدم که به موازات مسئله تبیین باید برای جلوگیری از فتنه برنامه ریزی جدا و دقیق کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره راه را، رهبری می‌گشایند و ما جز راهِ گشوده‌ی توسط ایشان نمی‌شناسیم. سخنان 14 خرداد امسال ایشان، غوغایی بود در تبیینی که خودشان متذکرند تا بقیه در آن قرار گیرند. موفق باشید

16297
متن پرسش
حضرت استاد سلام: بنده اندیشیدم که چرا هاشمی این جمله را بکار برده که «اگر وضع عمومی همین‌گونه باشد و مردم را داشته باشیم، نتیجه انتخابات ۹۶ روشن است ولی اگر دست‌های دیگری دخالت کنند، بحث‌ جداگانه است.» به این رسیدم که او می خواهد باز فتنه به پا کند. حال به نظرم ما باید تدابیر محکمی بیاندیشیم، با آینده پژوهی و برنامه ریزی. شما را به خدا این مسئله حساس را با سیاسیون و علماء در میان بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نایب مولایمان حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» با تأکید بر فریضه‌ی تبیین، راهی را که ما باید طی کنیم و به نتیجه‌ی حتمی برسیم، برای ما گشوده‌اند. عمده آن است که ماوراء جدال‌ها و حاکم و محکوم‌کردن‌ها، جایگاه هر فکر و نظری را در نسبت با اهداف پذیرفته‌شده‌ی انقلاب اسلامی نشان دهیم. کاری که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» همیشه و به‌خصوص در سخنان 14 خرداد امسال نشان دادند. موفق باشید

16245
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت امام در کتاب آداب الصلات درباره قرآن کریم می فرمایند: «و ديگر از مقاصد و مطالب آن (قرآن)، دعوت به تهذيب نفوس و تطهير بواطن از ارجاس طبيعت و تحصيل سعادت، و بالجمله، كيفيّت سير و سلوك الى اللَّه [است‏]. و اين مطلب شريف به دو شعبه مهمّه منقسم است: يكى تقوا به جميع مراتب آن، كه مندرج در آن است تقوى از غير حق و اعراض مطلق از ما سوى اللَّه. و ديگر، ايمان به تمام مراتب و شئون، كه در آن مندرج است اقبال به حق و رجوع و انابه به آن ذات مقدّس.» بر این اساس آیا این صحیح است که بگوییم: «شرط تقرب و ادراک افاضات بلاانقطاع حق تعالی دو مطلب است: اول رفع تعلقات نفس از غیر حق و دوم ایجاد ظرفیت بالفعل در نفس که اولی ثمره مبارزه با هوای نفس و دومی ثمره ذکر قلبی و عبادات حقه است»؟ بخصوص عبارت «ایجاد ظرفیت بالفعل در نفس» مطلب صحیحی است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حرف درستی است. موفق باشید

16256
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: مقام معظم رهبری در بخشی از بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری به مناسبت آغاز به کار پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری در مورد اهمیت جهاد کبیر وعدم تبعیت از دشمن فرمودند: اینجا جای همان جهاد کبیری است که من چند روز قبل از این مطرح کردم؛(فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌ جِهادًا کَبیرا(52فرقان) در تفاسیر گفته‌اند مراد از این ضمیر «بِه‌»، قرآن است، با اینکه حالا کلمه‌ی قرآن در عبارت نیامده است که ضمیر به آن برگردد لکن، هم مرحوم طبرسی در «مجمع‌البیان» [گفته است‌]، هم مرحوم علّامه‌ی طباطبائی؛ مرحوم علاّمه‌ی طباطبائی میگویند سیاق کلام نشان میدهد که مراد از «بِه‌» یعنی «بالقرآن»؛ بنده هم آنجا همین را در سخنرانی گفتم؛ بعد که آمدم، به ذهنم رسید که یک وجه اوضحی در اینجا وجود دارد که «فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌»، یعنی «بعدم الاطاعة»؛ عدم‌الاطاعة یعنی آن مصدری که فعل از آن انشقاق پیدا [میکند] و مستتر در آن فعل است؛ فَلا تُطِعِ الکٰفِرینَ وَ جٰهِدهُم بِه‌، یعنی به این عدم‌الاطاعة، جِهادًا کَبیرًا؛ پس عدم‌الاطاعة شد جهاد کبیر؛ این معنا اقرب به ذهن است؛ حالا من البتّه فحص نکردم ببینم در بین مفسّرین کسانی این احتمال را داده‌اند یا نه، لکن به‌هرحال این احتمال، احتمال مهمّی است. جهاد کبیر یعنی این؛ جهاد برای عدم تبعیّت، برای عدم دنباله‌روی از دشمن. پس مسیر و جهت‌گیری این مجلس این است؛ مسیر انقلابی، مسیر انقلابیگری، تعقیب راه انقلاب، تحکیم اسلام، تحکیم دین خدا. لطف بفرمایید کمی این برداشت ونگاه حکیمانه ودقیق رهبری از ضمیر «به»در ایه شریفه قران را شرح دهید.؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» که نظر ظریف و دقیقی است، معنای آیه این می‌شود که: از کافران اطاعت نکن و با همین اطاعت‌نکردن، جهاد بزرگی را دنبال بنما. زیرا «به» به عدمِ اطاعت زده‌اند. موفق باشید

16255
متن پرسش
سلام استاد عزیز: با نظر به سخنان حکیمانه مقام معظم رهبری که فرمودند: «جوانهای عزیز! بچه‌های عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیت را بر دوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، بلکه در یک میدانی که از جنگ نظامی سخت‌تر است. البتّه ویرانی‌های جنگ نظامی را ندارد؛ به‌عکس، آبادانی به‌دنبال دارد، امّا سختی‌اش بیشتر است. 1. افق مقام معظم رهبری از جمله (خرمشهر ها پیش است) تا کجاست و به کجا نظر دارند؟ لطفا کمی مسئله را شرح دهید. 2. با توجه به کتاب عقل و ادب انقلاب اسلامی چه باید کرد تا از این افق و این حضور تاریخی عقب نماند و بتوان خود را یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور در رابطه با وظیفه‌ای که در این تاریخ داریم، تدوین شده است. عرایضی نیز در جلسه‌ی اخیر شرح سوره‌ی آل‌عمران در این رابطه شد. همچنان‌که رهبری عزیز می‌فرمایند وظیفه‌ی ما در این تاریخ، تبیین است. موفق باشید

16236
متن پرسش
با عرض سلام: 6 سالی هست که در تهران با یک سری از دوستان مباحث شما را کار و مباحثه می کنیم و جلسات به صورت منظم هفتگی برگزار میشه که به لطف خدا دستاوردهای خوبی هم داشته، معرفت نفس و خویشتن پنهان دوبار، برهان صدیقین و حرکت جوهری دو بار، انسان از فراخنای... یک بار، آشتی با خدا و معاد هم یک بار مباحثه شده می خواستیم از شما راجع به بحث بعدی نظر بخواهیم که کدوم مبحث را پی بگیریم؟ ما در حین کار مباحثاتی در حال انجام کارهای فرهنگی هم بودیم حالا کم و بیش مثلا یه صندوق قرض الحسنه تشکیل دادیم و به مومنای نیازمند واقعی وام میدیم و ... دوستان میخوان بدونن در حال حاضر اولویت کار فرهنگی ما چی باشه؟ چون نظر خود بنده این هست همین سیر معرفتی و تحکیم مبانی معرفتی خودش بهترین کار فرهنگیه اما بازخواستیم نظر شما که همیشه برای ما مثمر ثمر بوده را بدونیم، آیا ما باید بیشتر ریز بشیم تو کارهای جزیی تر یا همین سیری که میریم و درکنارش کارهای دیگه هم می کنیم خوبه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند توفیق کامل به عزیزان مرحمت کند. هر اندازه در معارف الهی عمیق‌تر شوید، رسالت فهم دین خدا و تبیین آن را که به گفته‌ی مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» نیاز امروز جامعه است، بهتر انجام می‌دهید. پیشنهاد بنده آن است که بعد از مطالعه‌ی کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» به شرح تفسیر حمد امام مشغول شوید که صوت آن مباحث، بر روی سایت هست. در ضمن در مباحث غرب‌شناسی از کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» و «مدرنیته و توهّم» غفلت نشود تا إن‌شاءاللّه رفقا آماده‌ی اُنس با کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» گردند. موفق باشید

16024
متن پرسش
با سلام و ادب: همانگونه که مستحضرید رساله توضیح المسائل به شکل کنونی سابقه ای حدودا 100 ساله دارد (از زمان آسید ابوالحسن اصفهانی) و پیش از آن از ابتدای عصر غیبت تا پایان قرن 12 اینگونه نبوده است. (این همه وجوه مختلف یک حرکت فقهی مورد بررسی قرار نمی گرفت و بجای آن سایر امور دین همچون اخلاقیات، مسائل اجتماع، سیاست، عقاید و ... همه با هم ارائه می گردیده است.) به همان نسبت مرجع تقلید به شیوه کنونی و به صورت مرجع عام مرسوم و متداول نبوده و بزرگانی چون آخوند خراسانی، شیخ انصاری و پیش از آن فقهایی چون علامه حلی، محقق کرکی، مقدس اردبیلی مرجع تقلید بیشتر به امور علمی و تدریس و تالیف و تربیت شاگردان پرداخته و مردم هر بلاد از مجتهدین همان بلاد به صورت پراکنده تقلید می نمودند. آیا این تغییر رویه دلیل و هدف خاصی داشته است یا اتفاقی بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید ضرورت اجتماعی منجر به این شکل از کار شد. ولی در هر حال همان‌طور که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در جلسه‌ی اخیری که با علمای تهران داشتند، باید روحانیت در سه حوزه‌ی عقاید و اخلاق و احکام فعالیت خود را شکل دهند. موفق باشید

16008
متن پرسش
با سلام خدمت حاج آقا: اخیرا بحثی مطرح شده است با موضوع سید یمانی که شخصی در عراق ادعا کرده است که ایشان سید یمانی است و ظهور کرده است. در این میان استنادی دارد به روایت حضرت رسول مبتنی بر این که بعد از 12 امام 12 مهدی می آیند و بعد از آن ها رجعت شروع می شود. و این شخص کتاب های فراوانی در تفسیر نوشته است و دعوت به قیام کرده است و... خواستم ببینم نظر شما درباره این قضیه و این روایاتی که مطرح شده است چیست؟ و اینکه اصلا اگر ظهور بخواهد اتفاق بیوفتد در چه شرایطی این اتفاق می افتد؟ و نسبت ظهور با انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی و نیز ساختار اسلامی مثل اقتصادی اسلامی، فقه نوین و ... چیست؟ آیا امام زمان بی مقدمه می آیند؟ و این مسایلی که نوشتم و مسایل بسیار دیگری که وجود دارد از جمله مدرنیته و ... با ظهور چگونه می خواهند پیوند بر قرار کنند؟ و نظر به اینکه این قضیه دامن گسترده ای به خود گرفته است از اصفهان تا قم تا اینکه طلبه های بسیاری در گیر این قضیه شده اند و باز طلبه هایی هم ایمان آورده اند خواستم یک بحث در این زمینه داشته باشید تا تمام زوایای آن بررسی شود. ضمنا حاج آقا بنده نیز طلبه هستم و اندک مطالعاتی در زمینه های تمدن سازی با مطالعه کتب حضرت عالی و سایر متفکران دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعجب می‌کنم چگونه عزیزان با نظر به حضور فرهنگ مهدوی در متن انقلاب اسلامی و با درمیدان‌بودنِ حضرت آیت اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» که کلمه‌کلمه سخنانش معنای نیابت او را در فرهنگ مهدوی نشان می‌دهد، به جای دیگری نظر دارند!! در حالی‌که خداوند به خوبی حجت خود را روشن نموده است. مسلّم ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در همین فرهنگ و با پیش‌زمینه‌هایی که انقلاب اسلامی در حالِ ساختن آن است، ظهور می‌کند. ولی فراموش نفرمایید ما هنوز حتی معارف حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» که طلوعی از حقایق معارف آن امام غایب است، به میدان نیاورده‌ایم. آن امام غائب با چه فرهنگی و با چه معارفی با مردم سخن بگوید؟ در حالی‌که هنوز فکر لازم در مُحاق است. چه شده است که به جای این‌که عزیزان تلاش کنند تا زمینه‌ی فکری و روحیه‌ی حماسی مقابله با استکبار در بین مردم فراهم شود، خود را گرفتار این‌نوع کارهای بی‌ثمر و سراسر وَهم‌زده کرده‌اند؟!! که پس از مدتی بدون هیچ نتیجه‌ای انرژی‌هایشان به هدر رفته و امنیتِ کفر جهانی، همچنان باقی است. این یک نحوه از همان پروژه‌ای است که با ساختن داعش، جهان اسلام را از حضور تاریخیِ پیش‌آمده از طریق انقلاب اسلامی، محروم کردند. در ضمن بد نیست سری به جواب سؤال شماره‌ی 16007 بزنید. موفق باشید

15990
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: با توجه به سوال 15973 که فرموید شهید علم الهدی دارای 3 ویژگی خاص یعنی روحیه سلحشوری، تعمق و تدبر در دین و زمان شناسی بودند 1. روحیه سلحشوری چگونه روحیه ای است و چطور باید به آن رسید؟ 2. با توجه به جزوه جدال عقل و قلب در انقلاب اسلامی چطور می توان زمان شناس بود. و زمان شناسی امثال شهید علم الهدی چگونه بود؟ چون بعضی از علما بزرگ هم در عین عظمت و مقام والایی که داشتن ولی زمان شناس نبودند و نتوانستند نیاز آینده تاریخ بشر را تامین کنند و بشر را به جلو سیر دهند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلحشوری واقعی با نظر به توحید افعالی و این‌که تنها خدا، همه‌کاره‌ی عالم است؛ به‌وجود می‌آید، در آن حدّ که در مقابله با جبهه‌ی کفر، هیچ ترسی به خود راه نمی‌دهد، بلکه حتی وقتی تانک‌های دشمن آن‌ها را محاصره کرده است، می‌داند خدا است که از این شهادت‌ها، بهترین نتیجه را به میان می‌آورد. و در همین راستا است که امام شهداء حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در سخنرانی مشهورشان در رابطه با کاپیتولاسیون فرمودند: «اگر من خدای نخواسته، یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا می‌کند که یک حرفی بزنم، می‌زنم و دنبالش راه می‌افتم و از هیچ چیز نمی‌ترسم بحمدالله تعالی. والله، تا حالا نترسیده‌ام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم که می‌بردندم، آنها می‌ترسیدند؛ من آنها را تسلیت می‌دادم که نترسید. [خنده حضار].». 2- زمان‌شناسی به این معنا است که بفهمیم فعلاً با توجه به شرایطی که در آن هستیم، خدا چه اراده‌ای کرده است که امثال امام و رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» عموماً متذکر این مسئله بوده و هستند و امثال شهید علم‌الهدی توانستند آن تذکر را بگیرند. آیا این هوشیاری کمی است؟!! موفق باشید

15951
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: می خواستم بدونم این وام هایی که از بانک ها می گیریم و با سود بازپرداخت می کنیم آیا مصداقی از ربا و نزول است؟ اگر هست چرا رهبری از اختیارات خود استفاده نمی کنند و حرام اعلام نمی کند تا مردم هم تکلیف خود را بدانند؟ همچنین می خواستم بدانم امام علی (ع) چه در هنگامی که در حکومت در دست ایشان بود و هنگامی که نبود با ساخت کاخ سبز معاویه (که به نظر من مانند ساختمانهای اداری نهاد ها و سازمانهای زمان ما می باشد) چگونه برخورد می کردند؟ با تشکر از توجه شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در این موارد ظاهراً اصلِ کار ربا نیست مگر آن‌که طبق قرارداد که باید بانک وکیل شما در معاملات شود، درست عمل نکند 2-  حضرت علی«علیه‌السلام» که معاویه را حجاب کامل حقیقت اسلام می‌دانستند، به خطر او فوقِ مسئله‌ی کاخ سبز نظر داشتند. موفق باشید

15921
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: (شایدسوال شخصی باشد چون بیشتر سوال احکام است) استاد هرچند این سوال احکام است ولی بسیار سپاسگذار خواهم بود این سوال ما پاسخ فرمایید در رساله آیت الله خامنه ای آمده است: «رعایت مراحل و مراتب امر به معروف و نهی از منکر واجب است یعنی تا به مرحله‌ی پایین‌تر مقصود حاصل می‌شود نباید وارد مرحله‌ی بالاتر شد.» لینک کامل فتوا http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27746 سوالم از حضرتعالی این است که با توجه به کار ما در دبیرستان و همچنین مساجد و کلا روابط اجتماعی ما زیاد است. گاه امر و نهی واجب می شود حال اگر بتوانیم به مرتبه پایین تر (قلبی) عمل کنیم ولی سراغ مرتبه بالاتر (لسانی) برویم آیا اینجا ما از واجبی (طبق فرمایش آقا) عدول کرده ایم؟ مثلا کسی کار اشتباهی می کند می دانیم مثلا با لب گزیدن یا اخم کردن دست برمی دارد ولی ما سراغ مرتبه لسانی می رویم تذکر می دهیم. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که موضوع امر به معروف در امور فرهنگی و اجتماعی متفاوت است. در امور اجتماعی و فرهنگی اعمالِ منکر را باید در همه‌ی ابعاد، تحلیل کرد. موفق باشید

15881
متن پرسش
با سلام: در مطالعه تاریخ ظهور پیامبران و امامان در زمین برای یاری انسان ها، در بحث فواصل زمانی این ظهور ها که همواره ولی خدا روی زمین بوده، مثلا حضرت نوح هزار سال در میان قومش بود و بجز پنجاه سال، که بعد نهصد و پنجاه سال قومش عذاب شدند، یا مثلا زمان هایی که پیامبرانی به عنوان مبلغ می آمدند و آمدن پیامبران اولالعزم دیگری را نوید می دادند و در ادامه تاریخی را که شما بهتر از من می دانید، حال با توجه به اینکه می دانیم زمان ظهور حضرت مهدی (عج) را فقط خدا می دانند، می خواستم نظر شما را در مورد کلیت اینکه آیا الان با توجه به حوادث رخ داده و اخباری که از زمان ظهور خبر می دهد،نزدیکیم یا نه، یا ظلم فراگیر تر از اینها می شود تا ایشان ظهور کنند؟ آیا ظلم تا انجایی پیش می رود که مانند داستان حضرت موسی (ع) با تفتیش عقاید خداباوران محکوم شوند یا نه. ممنون میشم جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این چیزی نیست که بتوان در موردش فکر کرد و یا نظر داد. عمده آن است که ما در شرایط انتظار به وظایف خود بپردازیم. آری! از یک جهت، همیشه ظهور نزدیک است زیرا جامعه همواره تحت هدایت‌های منوّر حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌باشد. همچنان‌که امروز رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» همه، مظاهرِ انوار هدایت‌گرانه‌ی حضرت صاحب‌الأمر«صلوات‌اللّه‌علیه» می‌باشد. و بدین معنا، حضرت نسبت به بسیاری از زمان‌ها به ما نزدیک‌ترند. موفق باشید  

15878
متن پرسش
سلام استاد گرامی: اقداماتتان مورد تایید حضرت حق. استاد چندی پیش در مزار بابارکن الدین بودم. کمی ماندم و نگاهی به در و دیوار و آن حالت روحانی فضا انداختم و حس خوشی یافتم. ناگهان به خودم گفتم اگر یک خارجی منو ببینه چی میگه لابد میگه اینها چه میگن بخودشون و... بعد یکهو یک ندایی درونی به من گفت: اصلا چرا من باید از منظر نظر و دیدگاه غربیها بدنیا نگاه کنم؟ استاد نمی دانم تاثیر چه آموزش و فضایی است که در زندگی همیشه، با اینکه فرد مذهبی هستم، اما اکثر رویدادها را با نگاه غربی می نگرم، و از مطمح نظر غرب موضوعات رو بررسی می کنم. مثلا عزاداری امام حسین (ع) رو قلبا دوست دارم اما همیشه این شکوه رو از دید یک غربی نیز تایید می کردم یا مراسم اربعین را و ...خب علوم است همه شعایر دینی از نگاه غربی مهر تایید نمی خورد و بعضی از آنها به نظرم، با آن نگاه، غیرعقلاتی می نمود. تا اینکه آن روز در مقبره بابارکن الدین ندایی نهیبم زد که به جای اینکه از نگاه غربی- آنهم لابد رسانه های غربی که عمدتا صهیونیستی و استکباری است و نه مردمان عادی غرب که به هرحال شعایر مذهبی را نوعا بد نمی دانند - از نگاه دین به همه چیز نگاه کنم. از منظر امام صادق علیه السلام به موضوعات نگاه کنم و از آن روز حال خوشی دارم. استاد نمی دونم تونسنم مکنونات قلبم رو منتقل کنم یا نه. اما این رو موضوع رو برای این نوشتم که عمری است رسانه های ما، آموزش و پرورش ما و.... در ته ذهن ما این موضوع رو رسوب داده اند که از منظر و زاویه دید غرب به زندگی و حتی به مذهبمان نگاه کنیم و همین امر باعث می شود کم کم دینمان را به قواره های قناس آنها سایز بزنیم و برش دهیم و لاجرم چیزی از دین نماند. ولی وقتی با نگاه ائمه سلام الله علیهم و از آن بالاتر از منظر و همسو با خداوند عالم موضوعات رو بررسی کنیم آن وقت گریه رزمندگان در نیمه شبهای دوکوهه می شود نهایت آن چیزی که حتی به یادآوردن آن بهجت درونی را به قلب انسان هدیه می دهد. دیگر ندبه و ناله و زارزار گریستن در شبهای جمعه می شود اوج هر چیزی که فکرش را بکنید. استاد خدا رحمت کند ببارکن الدین را و خدا بر توفیقات شما بیفزاید. برایم دعا کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه با این تذکر وارد تاریخی شده‌اید که به ظلمات غرب پشت می‌کند و به حاکمیت حق و حقیقت نظر دارد همان تاریخی که با حضرت امام شروع شد و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» امروز جلودار آن هستند تا با روش حکیمانه ما از روح و روان خودمان که متأثر از غرب است، به مرور آزاد شویم. موفق باشید

15821
متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: استاد عزیز می شود زحمتی بکشید بر تشرفات خدمت امام زمان (عج) مثلا تشرف حاج فشندی توضیحی مرحمت فرمایید؟ خواهشا استاد راجع به خطبه 79 نهج البلاغه پس از پايان جنگ جمل در مذمّت زنان لطفا توضیحی مرحمت فرمایید. از زحماتتان بسیار ممنونم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد تشرفات چیزی ندارم بگویم مگر آن‌که هرکس به اندازه‌ای که با قلب خود رعایت شریعت بکند، از نور حضرت که مجسمه‌ی عصمت‌اند محروم نیست، مگر آن‌که مأموریت خاصی داشته باشد که حضرت به صورت خاص او را مدد می‌کنند، و امروز آن مددها را در کلام و رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» ملاحظه می‌کنید 2- در مورد قسمت دوم سوال نظرتان را به این سوال جاب می کنم. سؤال: گاه شبهاتى راجع به جايگاه زن در اسلام مطرح مى ‏شود و به آياتى از قبيل 5 و 6 سوره مؤمنون، 24 سوره نساء و 14 سوره آل عمران و آياتى كه مضمونى به ظاهر مردسالار دارد استناد شده و مى‏ گويند در خطبه‏ 80 نهج‏ البلاغه زنان افرادى كم عقل خوانده شده ‏اند يا به علت‏ عادت ماهيانه كه امرى غير ارادى است براى آنها نقص در ايمان قائل شده ‏اند. لطفاً راجع به خطبه حضرت و آيات نامبرده توضيح بفرماييد.

جواب: در مورد خطبه 80 نهج ‏البلاغه كه سيد رضى صراحت دارد كه پس از جنگ جمل ايراد شده و با توجه به اين‏كه روش سيد رضى تقطيع‏ كردن خطبه‏ هاى حضرت بوده و قسمت‏هايى را مى‏ آورده كه جنبه‏ ى بلاغت آن زياد بوده معلوم مى‏ شود عايشه مورد خطاب است. به گفته‏ ى آيت ‏اللّه‏ جوادى اين خطبه هيچ پايگاهى ندارد، چون برهان‏هايى مى‏ آورد كه خود را نقض مى‏ كند، لذا به اهلش وا مى‏ گذاريم. براى آن‏كه فرهنگ قرآن را در مورد زنان بدانيم بايد آيات زيادى را مدّ نظر قرار دهيم، در ضمن در رابطه با موضوع كنيزان كه در جنگ اسير مى ‏شدند و به عنوان غنائم جنگى خريد و فروش مى‏ شدند، لازم است مفصلًا بحث شود، همين قدر بدانيد كه اسلام با ورود آن‏ها در خانواده‏ ى يك مرد مسلمان نه‏ تنها پناهى براى او ايجاد مى ‏كرد و جلوى فحشاء گرفته مى ‏شد، زمينه ‏ى مادرشدن او پيش مى‏ آمد و جهت شخصيت او تغيير مى ‏كرد كه البته شرح آن احتياج به بحث طولانى دارد. اما در مورد شخصيت زن در اسلام، عنايت داشته باشيد ابتدا بايد آيات صريح را كه موضوع را روشن مى‏ كند مورد توجه قرار داد و سپس بقيه‏ ى آيات را بر مبناى آن‏ها تحليل نمود. رجوع شود به کتاب زن، آن‏گونه كه بايد باشد. موفق باشید

15817
متن پرسش
استاد سلام خدا قوت: بنده طلبه درس خارجم. برخی دوستانم شدیدا معتقد به یمانی شدند. البته با خصوصیاتی ویژه، مثلا قایلند که ایشان پسر امام زمان (عج) هستند. قبل از ظهور می آیند و همه ماباید از ایشان تبعیت کنیم. قایلند یمانی الان در عراق هست. به علما و مقام معظم رهبری بدبین هستند. این بزرگان را مقابل یمانی قرار می دهند. ازایشان پرسیدم اگر چنین عقیده ای در تشیع بوده پس چرا در علما در عصر غیبت چنین صریح نگفته اند؟ می گویند حکمت خدا بوده مخفی بماند این مسئله. البته مستحضرید اصل مسئله یمانی در روایات متواتر هست اما اینها عقایدی پیدا کردند که هیچ یک از بزرگان دین نگفتند. نظر حضرتعالی با قضیه یمانی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها حرف‌های وَهمی است و در حالی‌که نایب ایشان حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» به‌خوبی دارند جهان را مدیریت می‌کنند و روشن است که راهنمایی‌های ایشان از جنس هدایت‌هایی است که حضرت مهدی«صلوات‌اللّه‌علیه» دارند و در همان فرهنگ و فضا، مقابل کفر و استکبار ایستاده‌اند. بنابراین باید شدیداً به این یمانی‌ها ی مدعی در این تاریخ بدبین بود. موفق باشید 

15802
متن پرسش
سلام علكيم استاد: به نظر شما موضع ما به عنوان كسى كه ادعاى ولايتى و انقلابى بودن داره در قبال به نتيجه نرسيدن برجام، چى بايد باشه تا از ورطه انصاف خارج نشيم و يا جناحى برخورد نكرده باشيم، آيا بايد خوشحال باشيم يا ناراحت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضع مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» را در پیش داریم که بیش از آن‌که خود را درگیر نقد برجام بکنند، به نقد آمریکا می‌پردازند بدون آن‌که امید چندانی به برجام داشته باشند. موفق باشید

15690
متن پرسش
سلام استاد عزیز: دو سوال از محضر شریف تان دارم: 1. برای کسب معرفت و عظمت عالی حضرت ولی عصر (روحی له الفداه) چه شاه راهی را پیشنهاد می نمایید؟ 2. زیباترین و لطیف ترین و مجذوب ترین جمله و شنیده ای که انسان را مجذوب و معشوق امام زمان (روحی له الفداه) می کند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام شناسی به صورت عرفانی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در کتاب «مصباح‌الهدایه» مطرح کرده‌اند 2- بنده با این شعر مأنوس هستم: «ای لقای تو جواب هر سؤال / مشکل از تو حل شود بی‌قیل و قال» و نور حضرت را در جمال و گفتار نایب‌اش حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» می‌بینم. موفق باشید

15615
متن پرسش

جناب طاهرزاده سلام: اولین بار اسم شما و مطالبتون رو در نشریه فرهنگ عمومی دیدم. مطالبتون عمیق بود. هفت ماهی است که کتابهای شما رو تهیه کردم. دو ماهی است که فهمیدم سایت دارید. جزواتی که نداشتم رو دانلود کردم. چند روزی است که از مطالب سایتتتون خصوصا سخنرانی تون در خصوص چیستی، راز پایداری و استحاله انقلاب رو گوش کردم. به مباحث متعددی اشاره کردید از جمله سروش، خط فکریش، قوچانی، مهرنامه، آوینی، دغدغتون در خصوص فقدان تفکر، هم‌جهت نبودنِ دست و زبان‌ها، تلاش برای ادراک حقیقت و نه تراشیدن استدلال برای اون و ... هم‌ذات پنداری عجیبی با مباحثتون داشتم، اما غرضم از این وجیزه گفتن این مطالب نبود بلکه این بود که براتون بگم چرا با شما هم ذات پنداری دارم تا در راهی که درپیش گرفتید ثابت قدم تر باشید و بدونید حرف شما میتونه مخاطب خودش رو ولو در یک روستای دور افتاده (خودم) پیدا کنه. جناب طاهرزاده، من در یک روستا زاده شدم، علائق مذهبی داشتم، عضو بسیج بودم، از وابستگان شهدا بودم، امام خامنه ای رو می پرستیدم، تا اینکه دانشگاه رفتم. به دلیل حس کنجکاوی که داشتم به مباحث سیاسی علاقمند بودم اما شناختی به مبانی و ریشه ها و خط فکری ها نداشتم و صرفا شناختم یک شناخت سطحی در حد اسم از احزاب بود. اما ظرف دو سال با مطالعه نشریات اصلاح طلبان از جمله شهروند امروز با مدیریت محمد قوچانی، اعتماد ملی، دنبال کردن مطالب تئوریک، آشنایی با سروش و کتابهاش، نهایتا مسحور دلبری های کلامی سروش شدم. به نسبیت حقیقت رسیده بودم. و از سروش به شبستری، ملکیان، و سایر ایدولوگ های جریان استحاله رسیدم. و در یک برهه‌ی زمانیِ دو ساله، زیربناهای اعتقادیم نسبت به انقلاب، ولایت فقیه، و خیلی امور دیگه سست شد و به طور کلی جهان‌بینی و معرفت شناسیم و هستی شناسیم دگرگون شد. امروز که نگاه می‌کنم می‌بینم فردی کاملا مغایر خط امام، انقلاب، و شهدا بودم اما اون روزها کاملا با اعتقاد کامل و نه از روی بازیگری، تمام این‌ها را با شبهاتی که از طریق رسانه‌های مزبور به ذهنم وارد شده بود زیر سوال می بردم، ولایت فقیه رو دیکتاتوری میخوندم، انقلاب رو بیهوده می دونستم، حزب‌اللهی را دگم می‌دونستم، اهل انگ‌زدن بودم، کلا با مفاهیم انقلابی درگیر بودم، شعارهایی نظیر دموکراسی، حقوق بشر، و ... باور کرده بودم. بحث می کردم، جدل می‌کردم، مخالفتم با احمدی نژاد از منظر روشنفکران بود نه از منظر انقلاب اسلامی. درهرصورت به شدت و علی رغم اینکه در دور اول، رای به احمدی نژاد دادم ناراحت بودم چون هنوز تغییر نکرده بودم و در دام دانه روشنفکران بودم. این موضوع امتداد پیدا کرد تا فتنه 88. در ایام انتخابات برای میر حسین تبلیغ می کردم. به ایشون رای دادم. با خیلی ها بحث می کردم و با هیچ استدال عقلی راضی نمی شدم. به تقلب باور داشتم. اما و اما و اما یک روز حسب اتفاق واقعه عجیبی برام رخ داد و این شد نقطه عطفی برای زندگی من و باعث شد از منجلاب روشنفکری که توش رفته بودم بیرون بیام اما نه با استدلال بلکه با اداراک یک حقیقت مطلق. ماجرا از این قرار بود که یک مستند به نام The Arrivals که در رابطه با فراماسونری بود به دستم رسید. صرف نظر از اینکه بخواهم به فراماسونری تا حدی که این مستند بهش پرداخته بود بهش بها بدم یا نه اما آخرین قسمت این مستند باعث تحولی عظیم از جنس یک انقلاب در من شد تا حدی که در لحظه ای فکر کردم گمشده ام رو پیدا کردم و این همون چیزی بود که من گمش کرده بودم و این حرف چیزی نبود جز اینکه این دنیا قرار است به منجی به نام مهدی (عج) منجر شود. این دنیا غایتی دارد و مبنایی. پس نباید وضع موجود که دوره حاکمیت تمدن غرب و ظهور حاکمیت نفس اماره است رو به رسمیت بشناسم. ظهور امام زمان (عج) را می دانستم اما هیچ وقت به نسبتی که با این دنیا، خودم، انقلاب، تمدن غرب و کارکردی که می تونه داشته باشه فکر نکرده بودم اما این مستند صرفا همان جرفه اعتقاد به منجی رو در من با بیانی هنری و نه استدلالی بیدار کرد و باعث حرکتم شد تا هر چی بیشتر گرد و غبار تعصبات و مفاهیم و اندوخته و پیش فرضها رو از روی گوهر حقیقت که در اون لحظه برام بیشتر یک حس شکل نگرفته بود رو کنار بزنم اما نمی دونم شاید خداوند و ولی عصر ارواحنا فداه به خاطر اینکه با خودم صادق بودم شهید سید مرتضی آوینی رو سر راهم گذاشت. کسی که جنس حرفاش دیگه از جنس استدلال نبود اما در عین حال بود. قرآن و آیاتش در کلام اون شهید برام رنگ دیگری پیدا کرده بود. مطالبش دیگه از فیلتر عقلم عبور نمی کرد تا من تجزیه و تحلیل کنم تا نفی شون کنم. انگار داشت رو یک موج دیگه با من صحبت می کرد. نمی دونم شاید بشه اسمش رو زبان فطرت گذاشت. به هرحال هرچی که بود تمام حجاب های تعصب داشت یکی یکی فرو می ریخت و حقیقت آهسته آهسته برام بیشتر رخ عیان می کرد. کاری که اگر ساعت ها سعی می کردید در قالب استدلال انجام بدید من باهاش مواجهه می کردم. کتاب مبانی نظری تمدن غربش رو که خوندم اون احساس خام که داشتم داشت آرام آرام شکل می گرفت و تمام مفروضات من نسبت به خودم، انقلاب، تمدن غرب، نسبت اینها با هم جایگاه انقلاب و علت این همه گرفتاریهاش برام به هم ریخت. با مطالعه کتب دیگر شهید این خط فکری تقویت شد. علت هجمه به این انقلاب از جانب روشنفکران رو با حلزونهای خانه به دوش فهمیدم. آسیب های پیش روی انقلاب رو درک کردم که این انقلاب ممکن است از کجا ضربه بخورد و توسط چه خط فکری. دیگه اظهار نظرهای سطحی سیاسی برام جذاب نبود و همه مسائل و پدیده های اجتماعی فرهنگی اقتصادی سیاسی رو از منظر انقلاب تفسیر می کردم. امام رو با کتاب حیات باطنی شناختم، کلام امام و افق نظری امام برام خیلی روشن شد. وقتی که می گفت خرمشهر را خدا آزاد کرد یعنی چی. آمریکا شیطان بزرگ است یعنی چی، دیگه همه چی رو از دریچه مادیت ت نمی سنجدیم و منافع ملی که قبلا ازش تعریفی صرفا مادی داشتم کنار گذاشتم. راز و رمز پیروزی در دفاع مقدس رو فهمیدم. فتح خون برای من جایگاه کربلا و نسبتش با انسان رو برام نشون داد که آری قافله کربلا هنوز در زمان سفر می کند و فریاد هل من ناصر آن امام عشق هنوز به قوت خود باقی است. فهمیدم کربلا نه یک شهر یا یک واقعه بلکه یه افق فکری است که نمی گذاره شما به ورطه پوچی و نیهیلیسم برسید. فهمیدم کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا یعنی چی. دیگه عزاداری ها و محرم برام رنگ یک عادت مذهبی نداشت بلکه ریشه در یک حقیقت قدسی داشت. محرم اون سال برام با تمام محرم هایی که تجربه کردم متفاوت بود تا حدی که هر سال با خودم عهد بستم در دهه اول محرم کتاب فتح خون رو بخونم. خلاصه فهمیدم عیب کارم کجاست. یک حالت بی قراری عجیبی در من به وجود اومده بود. به تمام گذشته خودم کافر شدم و با آوینی زندگی کردم. در یک کلام آوینی رو زیست کردم. شاید علتش همون تجربه های مشابهی بود که ایشون در قبل انقلاب داشتند که در واقع من هم داشتم. و ایشون به بهترین وجه ممکن در قالب کلمات بیان کرده بودند در جایی که می گفتند (دارم از یک راه طی شده حرف می زنم) ... (تظاهر به دانایی هیچ وقت جای دانایی رو نمی گیره). و همه اینها در حالی بود که کتب شهید مطهری علی رغم خوب بودنش هیچ وقت نمیتونست من رو از این منجلاب بیرون بکشه. آوینی برای من شده بود یک متر و معیار که به هر مسئله ای می زدم جواب می داد. انگار آوینی شده بود زبان غیب. یک واسطه برای گفتن اسرارِ مگو در قالب کلمات. داشت رازهای عالم رو فاش‌گویی می کرد. والا بیان مثل اینکه رازهایی در این جهان است که جز با خون فاش نمی شود رو چطور باید تفسیر کرد. اما آوینی مامور شده بود رشحاتی از این رازها رو در کالبد کلام و جسم نحیف کلمات بیاره. و چقدر هنرمندانه این کار رو کرد. و شاید به خاطر همون فاش گویی هایی که از عالم داشت با شهد شهادت مجبور به سکوت شد و چه زیبا بود آن اجبار و این سکوت. به همین خاطر تکلیف خودم رو فهمیدم. شروع کردم به مطالعه بیشتر. با داوری، زرشناس، شما ، خسروپناه و بسیاری دیگر از اندیشمندان، آشنا شدم و علت مخالفت ها با این بزرگوران از جمله از سوی سروش برام بیشر تیین شد. کانه اغراض و اهداف اظهار نظرها برام زودتر از خود کلامشون آشکار می شد و اینکه این جریان استحاله از چی ناراحت هستند. راز توجه رهبری به علوم انسانی رو فهمیدم. و اینکه چرا مجلات روشنفکری در این هجم وسیع منتشر می شوند و با شما هم کلام میشم که این مجلات چه بلاهایی سر مخاطبان خودشون میارن و اونها رو به ورطه بی عملی و تن به وضع موجود دادن می کشند. لاجرم چون این انقلاب مخالف وضع موجود است پس به طور طبیعی باهاش مخالفت خواهند کرد که نهایتا این مخالفت ها در زمینه های فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی ظهور پیدا میکنه. آقای طاهر زاده علی رغم اینکه کتب آن‌ها را با رویکردی منتقدی نگاه و مطالعه می‌کنم، دیگه به دام اونها نمی افتم چراکه در حصن حصین آوینی هستم که من رو به ترسیم دو جبهه‌ی حق و باطل می‌برد. دست به قلم شدم و برای این منظور مطالعه ام را زیاد کردم و امروز هم وقتی با مخالفین گاهی بحث می کنم می بینم اونها دارن همان حرفهایی رو میزنن که خودم یک روزی همون حرف ها رو شدیدتر هم می‌گفتم. دقیقاً همون جنس استدلال‌ها، همون ایرادات، همون تعصبات، وهمون دام روشنفکری و درعین حال دلم براشون می‌سوزه. اما جناب طاهرزاده نمی‌دونم دیگه چرا هرچقدر که مطالعه می‌کنم احساس می‌کنم جان مطلب همان بوده که آوینی گفته و بقیه‌ی مطالب، توضیح و شرح همان مفاهیم است که به قول معروف اگر در خانه کس است یک حرف بس است. همه اینها رو گفتم تا بهتون بگم استاد! از کلام شما بهره می‌برم و کتب شما رو با جان می‌خوانم. دغدغه‌هایتان را از عمق وجود حس می‌کنم. اما ازتون تمنا دارم شما که مخاطبی دارید، از آوینی غافل نشید و سعی کنید ایشون رو بیشتر به جوان‌ها بشناسانید، چراکه احساس می‌کنم بلا تشبیه، آوینی در مقایسه با مطهری و یا هر بزرگوار دیگر، مثل امام حسین«علیه‌السلام» و سایر ائمه رو داره که کشتی آوینی ما رو زودتر به ساحل نجات رهنمون میشه. اگر دقت بکنید آوینی داره از اون مهجوریتِ زمان خودش خارج می‌شه و افراد زیادی رو دارم می‌بینم که به‌واسطه‌ی آشنایی با این شهید متحول شدند. و همین موضوع باعث شده تا جریان مقابل درصدد بر بیاد تا آوینی رو در وهله‌ی اول انکار کنه و چون دید نمیشه و آوینی داره تکثیر میشه، در صدد براومدند تا اون رو تحریف کنند. همون بلایی که می‌خواند علیه خط امام بیارن، و به اسم امام علیه خط امام شورش کنند. نمونه‌اش مناظره جناب یامین پور با امید روحانی در برنامه‌ی 20 فروردین شبکه سه برنامه هفت پیرامون مرتضی آوینی. یا برنامه صد و هشتاد درجه‌ی شبکه افق با آقای امید روحانی و مهدی نصیری. و در این برهه حساس وظیفه امثال حضرتعالی که تریبونی دارید سنگین تر است تا از تحریف این شهید جلوگیری شود چراکه آوینی برای مباحث کلان حضرتعالی حکم مقدمه را دارد کما این‌که این وجیزه‌ی امروز من به شما، محصول تحولی است که از قبل آوینی دارم و إلاّ شما در گوشه‌ای از اصفهان داشتید کار خود می‌کردید و من هم کار خودم. و هنر آوینی همین بود که از قبل جریان شبه روشنفکری افراد را بیرون می کشید و إلاّ کسانی که دائماً ما را تصدیق کنند و فکر کار فرهنگی باشند اما ندانند محل نزاع کجاست، به قول شما مخاطب اون کتابتون می‌شوند با عنوان «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شوند» لذا تا طرف جایگاه خودش رو در دنیا، جایگاه این انقلاب را در دنیا، نسبتش با تمدن غرب و ... رو نشناسه این انتظار که مباحث کلان نتیجه دهد بسیار بعید خواهد بود. پس علیکم به آوینی. با سپاس مجدد

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 15555 تحت عنوان «آوینی؛ بزرگ‌راهِ به معناآوردنِ رهنمودهای امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» عرض شد: تعجب نباید کرد که هنوز تفکرِ مناسب آن تاریخ، ظهور نکرده است تا آوینی را در زمره‌ی متفکرترین انسان‌ها بدانیم. اگر هایدگر معلّم بزرگِ سؤال از متافیزیک است، که هست؛ و اگر فردید متذکر رجوعِ از تفکر متافیزیکی به تفکرِ اسلامیِ تشیع ایرانی است، در تاریخی که حضرت روح اللّه خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ظهور داد؛ شخصیت آوینی تجسمِ بزرگِ عبور از متافیزیک به سوی حقیقتِ قدسیِ ما می‌باشد. در ضمن خوب است که نیم‌نگاهی به جواب سؤال‌های 3739 و 6155 و 6251 و 11717 و 7292 و 14125 بیندازید. انتظار بنده آن است که کاربرانِ محترم با دقت هرچه بیشتر، متن نوشتاریِ فوق را دنبال بفرمایند.

15554
متن پرسش
سلام و خسته نباشید: آیا از تفسیر المیزان می توان برای کشف آرای سیاسی و اداری علامه (ره) استفاده کرد؟ و اصلا به طور کلی می توان پژوهشی در خصوص علم سیاست و علم مدیریت از نظر علامه (ره) انجام داد؟ اگر پاسخ حضرتعالی مثبت است لطفا منبع معرفی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که به تعبیر حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» همه‌ی اسلام، سیاست است و قرآن منعکس‌کننده‌ی سیاستِ واقعی است و علامه‌ی طباطبایی در این تاریخ، حقیقتاً مفسر قرآن‌اند؛ بهترین منبع برای فهم سیاستِ دینی در نگاه قرآنی علامه‌ی طباطبایی، تفسیر قیّم «المیزان» است. رهبر انقلاب در یکی از سخنرانی‌هایشان در نماز جمعه فرمودند: ما با مطالعه‌ی المیزان بهتر توانستیم وارد دنیای سیاست شویم. موفق باشید

15552
متن پرسش
با سلام و تشکر خدمت به استاد عزیز: استاد در پاسخ به سئوال حقیر (15546) مطلبتان را متوجه شدم اما منظورم این است که مثلا اگر ما بخواهیم موضوعی را تحقیق کنیم مثلا الگوی اسلامی پیشرفت از نگاه رهبری چیست و یا اقتصاد مقاومتی از دیدگاه رهبری چیست و مسائل دیگر با چه روش (متد، سبک) باید این کار را انجام بدهیم؟ (به عنوان مثال استاد عزیزی فرمودند: اولا باید مبانی رهبری را بدانید مبانی معرفت شناسی و ولایت شناسی و غیره و ثانیا منظومه فکری رهبری را باید بدانید تا گرفتار مغالطه نشوید.) با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف آن استاد حرف درستی است. زیرا اقتصاد مقاومتی بر اساس انسان‌شناسیِ اسلامی می‌تواند شکل بگیرد و نه انسان‌شناسیِ غربی. و با هستی‌شناسیِ اسلامی باید دنبال شود. سیر مطالعاتی بر روی سایت، بر اساس همین قصد تنظیم شده است. در ضمن در جواب سؤال شماره‌ی  15159 عرایضی شده است. خوب است که به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

15546
متن پرسش
با سلام خدمت استاد و آرزوی سلامتی: سئوالی داشتم خدمتتون درباره اینکه شناخت جایگاه حقیقی سخنان رهبری به چه صورت باید باشد؟ موضوع: روش شناسی بیانات رهبری سئوال بنده: رهبری مطالبی رو عرض می کند، هر کسی یه برداشتی از همان صحبت رهبری می کند حالا می شود یه برداشت واحد از سخنان رهبری رسید و با توجه به فهم آن هر کسی وظایف خود رو در عملیاتی کردن آنها انجام دهد که باعث رفع این همه اختلاف ها بشود؟ چه روشی رو حضرت عالی نسبت به بیانات رهبری پیشنهاد می دهید که عام و خواص آن رو انجام دهند دیگر به فهم واقعی خود سخنان خود ولی می رسند نه اینکه سخن خودشون رو بیان کنند و نظر رهبری رو به آن بچسبونند (مثال سنگ طلا و سنگ طلایی رنگ)؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست. سخنان حکیمان، لایه‌ها و مراتبِ مختلف دارد و خودشان هم متوجه‌ی این امر هستند و لذا همه‌ی فکرها را با تفاوت مراتبی که دارند، مدّ نظر قرار می‌دهند. و به همین جهت است که همه‌ی اقشار می‌توانند از آن سخنان و رهنمودها بهره گیرند. مگر نه آن است که قرآن بعضاً می‌فرماید این قرآن برای آن‌هایی است که تعقل می‌کنند و بعد می‌فرماید همین قرآن برای کسانی است که تقوا پیشه می‌نمایند. یعنی هرکس با توجه به سعه‌ی وجود خود از قرآن استفاده می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی