بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13311
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم استاد عزیز: وقتی خودمان را ورق می زنیم، می بینیم حقوق زیادی به گردنمان هست. حقوقی که حتی یکی از آنها را هم نمی توانیم ادا کنیم. بیشتر تاکید بنده در حق انقلاب اسلامی و شهداست. مثلا بنده در اداره کار می کنم، گاهی وقت به بطالت می گذرد. گاهی که نه خیلی موارد. قبول دارم کوتاهی کرده ام. اما نمی دانم با این حق ها چه کنم!؟ آیا این حق ها مانع سیر خواهد شد؟ چه در محیط اداره چه در منزل که وقتی را به بطالت می گذرانیم. خود را در حقوقی غوطه ور می بینیم که به هیچ کدام بر نمی آییم. نا امیدی از همه چی مخصوصا از خودمان وجودمان را فرا گرفته، نه تنها ناتوانی در ادای حقوق، بلکه ناتوانی در کنترل نفسی سرکش و وحشتناک، پناه بر ائمه (ع) می بریم، می دانیم فیاض هستند، ولی بهره نبرده ایم مشکلش هم در ایمان خودمان می بینیم. شما بگو چه کنیم؟!!! تازه امید شهادت هم داریم!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عزم فهم انقلاب اسلامی و درک دقیق سخنان مقام معظم رهبری در کنار رعایت دستورات شرع، راه‌هایی را در مقابل ما جهت انجام وظیفه می‌گشاید. موفق باشید

13319
متن پرسش
سلام علیکم استاد: آیا ظهور حضرت صاحب نزدیک است؟ چگونه خودمون رو برای ظهور آماده کنیم؟ چه کنیم تا جزو یاران ایشون باشیم؟ چه کنیم تا در زمان ظهور منکر دین و آقا امام زمان نشویم؟ من الله توفیقا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یک معنا با به‌صحنه‌آمدن انقلاب اسلامی نور حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» ظهور کرده است و با ارتباط قلبی نسبت به انقلاب و ارادت به رهبری انقلاب، عملاً وظیفه‌ی خود را نسبت به آن حضرت انجام داده‌ایم. آیا شما سخنان مقام معظم رهبری را حاصل کمک‌های حضرت صاحب‌الأمر«علیه‌السلام» به ایشان نمی‌دانید؟ موفق باشید

13317
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. در یکی از کتاب های انقلاب اسلامی شما اشاره شده بود به اینکه هواپیما و تلویزیون و ماشین سواری باعث فرار دختر ها و پسرها و گسستگی خانواده می شود. می خواستم ادله تان را بیان کنید. 2. شما گفته بودید که علم و تکنولوژی را باید از هم تفکیک کرد می خواستم که یک مثالی بیاورید که اینگونه باشد یعنی در این مثال علم و تکنولوژی را بشود از هم تفکیک کرد. و فرمودید که هایدگر گفته است که علم نمی اندیشد پس می شود اندیشه خودمان را به علم تزریق کنیم در این رابطه هم می شود یک نمونه بیاورید که کسی توانسته باشد این کار را انجام دهد چون مشکل من و آنهایی که مباحث غرب شناسی را دنبال می کنند این است که طرح جایگزین غرب را نمی دانیم چیست و الگویی نداریم و نمی دانیم که چه جوری به آن طرح می رسیم و چگونه آن را به اجرا در آوریم و نمی دانیم که چگونه حرف رهبری را اجرا کنیم که فرمودند مرزهای علمی را باید شکست و خودمان باید علم تولید کنیم؟ کار ما شده همش نقد غرب بدون جایگزینی و به نظرم این باعث می شود که نسبت به نقد غرب دل سرد شویم و بدتر از قبل غرب را بپذیریم وقتی نمونه ای نیست خب به غیر از پذیرش غرب چاره ی دیگری هم مگر هست؟ ممنون.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در عین آن‌که پیشنهاد می‌کنم به جواب سؤال شماره‌ی 13313 نظری بیندازید، در مورد گسستگی جوانان از خانواده شاید بتوان نقش فضای مجازی را برجسته دانست. چیزی که آقای دکتر یامین‌پور در مورد آن نکات خوبی را مطرح می‌کنند 2- ابتدا باید علم را در همین فضایی که فیزیک و شیمی و مکانیک مطرح می‌کنند، به‌دست آورد، سپس در این مورد فکر کرد که چرا از طریق این علوم، تکنولوژی مناسب فرهنگ خود را نسازیم. مثل کاری که جهاد سازندگی در پشتیبانی از دفاع مقدس انجام داد. سخن مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» تأکید بر تسلط علمی است تا لااقل در امور دفاعی محکوم و مقهور غرب نباشیم. ولی متأسفانه ما هنوز تا آن حدّ گرفتار فرهنگ غربی هستیم که تصوری ماوراء سبک زندگی غربی و لوازم آن نداریم تا مطابق آن زندگی، علم خود را از سلطه‌ی تکنولوژی غربی آزاد کنیم. کاری که یک زمانی با ساختنِ بادگیر‌ها در شهر یزد و یا با حفر قنات‌ها در دشت کویر ایران انجام دادیم. هنوز درگیر یک نوع زندگی ماوراء زندگی غربی نشده‌ایم تا تکنیک مناسب آن را تصور کنیم. موفق باشید

13305
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. 1. آیا اینکه فرمودند برای انتخاب مرجع باید دو تا عالم نظر دهند آیا منظور از عالم این است که باید حتما معمم باشد؟ 2. آیا آن دو عالم را خودمان باید تشخیص دهیم که کی عالم است یا کی عالم نیست؟ چون اگر خودمان بتوانیم آن عالم ها را تشخیص دهیم خب همان اول خودمان می رویم و مرجع خود را انتخاب می کنیم چون وقتی قدرت تشخیص عالم از غیر عالم را داریم پس حتما قدرت تشخیص مرجع اعلم را هم داریم ولی در رساله ها نوشته که اگر خود عالم نیستی از دو تا عالم بپرس وقتی خودمان عالم نیستیم چه جوری عالم را تشخیص دهیم؟ 3. معیار های اعلم بودن چیست؟ 4. من از سه نفر که از نظر علمی بهشان اطمینان داشتم نظرشان را پرسیدم (که یکی از آنها خود شما بودید) شما نظرتان این بود که حضرت آقا اعلم هستند و دلیلتان هم در سایت دیدم و یکی از آن دو فرمود که من این سه نفر را پیشنهاد می دهم: حضرت آقا - آقای ...- آقای ...و نفر بعدی فرمود این دو نفر اعلم هستند: آقای... - آقای ... و فرمود که آقای ... از نظر مسائل اجتماعی از آقای ...اعلم تر است. آن عالمی که حضرت آقا و آقای جوادی و آقای سیستانی را معرفی کرده بود. برای رد آقای ...و آقای ...چنین دلیل آورد که چون ایشان با عرفان و فلسفه میانه ی خوبی ندارند شخصیت جامعی نیستند و آقای ... مواضع شان زیاد با انقلاب هم خوانی ندارد و خودم هم شنیده بودم که آقای ... با ولایت مطلقه مشکل دارند. آیا این ها در معیار اعلمیت دخیل اند؟ حالا با توجه به این که در بین نظرات شما بزرگواران رای اکثریت با حضرت آقا و آقای ... بود حالا با توجه به اینکه حضرت آقا رهبر هستند من می خواستم ایشان را انتخاب کنم. آیا این نحوه ای که مرجع ام را انتخاب کردم (با توجه به سوال قسمت دوم) درسته یا باید به نحو بهتری تحقیق کنم؟ اگر به نحو بهتری باید تحقیق کنم لطفا توضیح دهید و آیا اگر به تحقیق ادامه دهم ممکن است که دچار وسواس شوم؟ لطفا راهنمایی کنید. البته از یک نفر که عالم نبود (فرد عادی مثل بقیه بود) شنیدم که اگر کل ایران را بری و تحقیق کنی می گویند آقای ... و ...اعلم اند پس اگر حرف ایشان درست باشد این به این معناست که اکثر علما به این دو رای می دهند پس یعنی تمام آنهایی که از مراجع دیگری غیر ایشان پیروی می کنند در تحقیقشان اشتباه کردند و باید مرجع خود را تغییر دهند؟ در این مورد هم راهنمایی می خواستم. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- لازم نیست فردی که برای اعلمیت مرجع به او رجوع می‌کنید معمم باشد. ولی به هرصورت باید در درس آن فرد شرکت کرده باشد تا در مقایسه با بقیه بتواند نظر دهد 2- رویهم‌رفته به اجمال می‌توانیم بفهمیم این افراد در این موارد صاحب‌نظرند. مثل این‌که شما به پزشک متخصص رجوع می‌کنید ولی لازم نیست خودتان متخصص آن رشته باشید 3- در مورد مرجع تقلید، اعلم‌بودن در فقه و آگاهی لازم به مسائل اجتماعی 4- به نظر می‌رسد همین اندازه که تحقیق کرده‌اید برای جمع‌بندی کافی باشد. در ضمن عنایت داشته باشید که اعلم‌بودن یک مرجع برای یکی، نفی اعلم‌بودن دیگری را برای فرد دیگری نمی‌کند. موفق باشید

13299
متن پرسش
سلام: من سوالی دارم. آیا شما دینداری ملت براتون مهم تره یا انقلابی بودن و طرفداری از رهبری عزیر چه رسد به رئیس جمهور و.... رسول الله مهمتره یا خامنه ای؟ جواب من ندین والله تمام اسلام سیاست است که جوابتون میدم ظرفیت ملت را مراتبی ست قلب ها برای پذیرش رسول خدا آماده اما برای خمینی کبیر نه خیلی گاهی. این پر واضحه بعد که طرف محب دین اسلام شد جایگاه انقلاب را میفهمه حداقل از شدت دشمنیش کم میشه. چندبار دیگه من بهتون گفتم کاربران دیگر هم تذکر میدن زشته مای جوجه به عارف و حکیمی چون شما تذکر بدیم. خودتون را خرج هیچ جناحی نکنید ترا قرآن قدرخودتون را بدونید. کاری که ایت ا.. مصباح کرد نکنید که بنده ای که قبل از سال 85 و... می گفتم من حاضرم با دین مصباح یزدی بمیرم الان دیگه اصلا ایشون را نمی پسندم خداوند همه ما را عاقبت بخیر کند. جوابی دارید بهم بدین منتها شخصی با ایمیل، منتشر نشود ابدا این مطلب. استاد سفارشی برای من دعا کنید. یا علی
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: سید محسن عزیز! بنده توصیه‌ی دلسوزانه‌ی شما را با تمام جان درک می‌کنم و همین‌طور که  همه‌مان معتقدیم حتماً اسلام مهم‌تر از انقلاب است و امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» خاک پای رسول‌اللّه«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» حساب نمی‌کند و همین طور که می‌فرمایید دینداری فردی به مزاق مردم بیشتر نزدیک است تا دینداریِ اجتماعی. ولی دینداری واقعی وقتی به صحنه می‌آید که خدا ملاقات شود و خداوند طبق آیه‌ی «کلّ یومٍ هو فی شأن» در هر روز و تاریخی مطابق نور خاص و اسماء خاصی ظهور می‌کند که ظرف امروزین این ظهور، انقلاب اسلامی است در جمال حضرت امام و مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» است. از این جهت اگر بخواهیم مردم را به جای اُنس با خدایِ ذهنی، با خدای واقعی مأنوس کنیم چاره‌ای جز این نداریم همان‌طور که خودتان متوجه‌اید در نهایت ذهن‌ها و قلب‌ها را به سوی رهبری و امام معطوف داریم. موفق باشید

در ضمن قسمت‌های اولیه‌ی سؤال‌تان را از روی سایت حذف کردم و تنها از آن‌جایی که می‌فرمایید «من سؤالی دارم» را در اختیار کاربران قرار دادیم.

13272
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: منظور حضرت آقا (مدظله العالی) از بستن راه نفوذ بر دشمن چیست؟ با توجه به اینکه هنوز برجام به تایید مجلس نرسیده چرا حضرت آقا نفوذ دشمن را قبل از تایید برجام مطرح می کنند یعنی مثل اینکه تایید شدن یا نشدن برجام نافی نفوذ دشمن نخواهد بود. آیا پشت پرده، اتفاقاتی از طرف گروه های حامی دولت در جریان است که حضرت آقا مکرراً تاکید بر بستن راه نفوذ دشمن می کنند؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: فضایی که در دولت یازدهم ایجاد شده، بستر خطر نفوذ استکبار را به سرکردگی آمریکا فراهم می‌کند که جنایات و زشتی‌های آن‌ها فراموش شود و تنها راه‌کارِ مقابله با این نفوذ، تقویت روحیه‌ی ضد استکباری یعنی تقویت انقلابی‌گری راستینی است که مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند و حیات این ملت را در گرو این روحیه‌ی انقلابی و آزادمنشانه می‌دانند. موفق باشید   

13269
متن پرسش
با سلام: راجع به جواب سئوال 13258 عرایضی داشتم: 1. شما می فرمایید منظور آقا علم بوده در حالی که آقا صریحا فرموده اند فناوری و فناوری هم به معنای تکنولوژی است و چون لفظ تکنولوژی خارجی است آقا از فناوری استفاده نموده اند و دیگر اینکه آنچه از فناوری متبادر به ذهن عرف است تکنولوژی می باشد؟ 2. محسنات را تخصیص زدید و فرمودید که نظم غربی منظور است، حال سئوال پیش می آید چه چیزی به غیر از تکنولوژی غربی به غرب نظم داده؟ خود شما می فرمایید نظم غربی انسانها را ماشینی نموده، پس نظم غربی توسط تکنولوژی حاصل شده؟ 3. به هر دلیلی که شما نظم غربی را به عنوان محسنات غرب پذیرفتید با این که می فرمایید رویکرد ناسالمی دارد باید تکنولوژی هم در بدو امر پذیرفته شود ولو اینکه رویکرد ناسالم داشته باشد؟ 4. امام راحل در وصیتنامه می فرمایند: ادعاى آنكه اسلام با نوآوردها مخالف است - همان سان كه محمد رضا پهلوى مخلوع مى‏گفت كه اينان مى‏خواهند با چهارپايان در اين عصر سفر كنند - يك اتهام ابلهانه بيش نيست. زيرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتكارات و صنعتهاى پيشرفته كه در پيشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هيچ‏گاه اسلام و هيچ مذهب توحيدى با آن مخالفت نكرده و نخواهد كرد بلكه علم و صنعت مورد تأكيد اسلام و قرآن مجيد است. و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنى است كه بعضى روشنفكران حرفه‏اى مى‏گويند كه آزادى در تمام منكرات و فحشا حتى همجنس‏بازى و از اين قبيل، تمام اديان آسمانى و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند گرچه غرب و شرق‏زدگان به تقليد كوركورانه آن را ترويج مى‏كنند... امام صریحا می فرماید تخصیص و قیدی نزده اند و فرموده اند مظاهر تمدن، یقینا منظور تکنولوژی غرب را می فرمایند؟ لطفا به تقصیل بفرمایید چون این سئوالات مبتلابه شاگردان حضرتعالی است. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  مقام معظم رهبرى «حفظه‏الله‏تعالي» در ديدار خود با جمعى از نخبگان علمى كشور در تاريخ 6/ 8/ 1388 در عين تكيه بر روى علم و تحقيق، موضوع «شكستن‏ مرزهاى علمى موجود» را به ميان مى‏كشند تا جهت‏گيرى علمى كشور مطابق فرهنگ دينى جلو رود. مى‏فرمايند: «علم را اهميت بدهيد. اين كه من سال‏هاست روى مسئله‏ ى علم، تحقيق، پژوهش، پيشرفت، نوآورى، شكستن‏ مرزهاى علمىِ موجود تكيه مى‏كنم، به خاطر اين است. بدون انواع دانش، اقتدار كشور امكان‏پذير نيست. دانش اقتدار مى‏آورد. يا درجايى ديگر مى‏فرمايند: «ما وقتى مي گوئيم پيشرفت، نبايد توسعه‏ ى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سياسى و جهانى و بين المللى حرف رائجى است. ممكن است پيشرفتى كه ما مي گوئيم، با آن چه كه امروز از مفهوم توسعه در دنيا فهميده مي شود، وجوه مشتركى داشته باشد - كه حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، كلمه‏ ى پيشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد كه با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبايستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستيم، لزوماً توسعه‏ ى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نيست.» (27/ 2/ 1388) در تاريخ 25/ 2/ 1376 مى فرمايند: «غربى ها در تبليغات خود اين گونه القاء كرده اند كه توسعه و پيشرفت مساوى غربى شدن است و متاسفانه برخى از كارگزاران و نخبگان كشور مدل پيشرفت را صرفا يك مدل غربى مى دانند كه اين مسئله اى غلط و خطرناك است .... به طور قاطع مى گويم الگوى غربى براى توسعه يك الگوى ناموفق است.» تدوين و طراحى الگوى بومى براى پيشرفت و ترقى، يكى از اقدامات ضرورى است و اگر به دنبال الگوى ديگران باشيم نظام سلطه با تحميل الگوهاى خود همواره فاصله‏ها را حفظ خواهد كرد.

به نظرم اگر نظر منتقدین غرب مثل رنه‌گنون را در کتاب «بحران جهان غرب» و یا «سیطره‌ی کمّیت» مطالعه فرمایید، بالاخره مجبوریم نگاه خود را نسبت به تکنولوژی غرب، از شیفته‌بودن به آن آزاد کنیم و یا بپذیریم که امثال رهبری و حضرت امام متوجه مشکلات پنهان در فرهنگ تکنیکی نبوده‌اند که فکر نمی‌کنم. موفق باشید

13267
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: طبیعی است که هر کسی، هر متنی را در افق معنایی خویش فهم می کند و با توجه به آن افق معنایی که دارد؛ با آن نسبت برقرار می کند و نیز با توجه به همین امر، بخش هایی از متن در نظرش بیشتر جلوه می کند و بخش هایی هم توجه او را برنمی انگیزد. نسبتی که شما با دکتر داوری برقرار کرده اید نیز از این قاعده خارج نیست. شما با توجه به افق معنایی خودتان و اعتقاد به این که فراتر از انقلاب اسلامی در زمانه ما ممکن نیست (مقدمه کتاب امام خمینی و سلوک در تقدیر توحید زمانه) و این که عقل این دوران، عقلی است که حضرت امام از آن برخوردار بودند و به صحنه آوردند و نیز اعتقاد به بیرون از عالم غربی بودن انقلاب اسلامی و ماموریت آن جهت پایان دادن به ظلمت کنونی و همچنین اعتقاد به این که این انقلاب، توسط رهبری از اجمال به تفصیل رسیده و می رسد و در نهایت می خواهد تمدن نوین اسلامی را پایه گذاری کند؛ کلمات و اشارات دکتر داوری را فهم می کنید. این امر البته فی نفسه اشکالی ندارد. اما مشکل از آنجایی شروع می شود که کسی که مطابق با نوع نگاه شما، به آثار دکتر داوری و علی الخصوص نوشته های چند سال اخیر ایشان رجوع می کند؛ به تدریج متوجه تفاوت های بسیار عمیقی میان اندیشه شما و محکمات آن، با اندیشه دکتر داوری و پارادایم های اصلی تفکر ایشان می شود. این مشکل زمانی حاد تر می شود که مشاهده می شود که شما، اندیشه دکتر داوری را نه صرفا اندیشه ای ارزشمند، بلکه آن را پشتوانه تفکر خودتان قرار می دهید و بر ماده تفکر دکتر داوری، صورت مد نظر خود را می زنید. و اینجاست که انبوه پرسش ها و تناقضات سر بر می آورد. مهم ترین پرسش این که چطور تفکری که در طرح مسائل جهان کنونی، چندان اشاره ای به انقلاب اسلامی نمی کند ( دکتر داوری متاخر را می گویم. با توجه به اینکه خود ایشان هم این نکته که تفکر ایشان را می توان به دوره های مختلف تقسیم کرد؛ قبول دارند.) و جایی برای آن باز نمی کند؛ تا جایی که به ندرت می توان در آثار چند ساله اخیر ایشان، اسمی از انقلاب اسلامی و یا تایید دلچسبی بر آن دید؛ می تواند پشتوانه تفکری باشد که فقط و فقط انقلاب اسلامی را چاره کار ما برای خروج از وضع فعلی می داند و معقتد است که نور انقلاب اسلامی، موانع سر راه خود را بر می دارد؟ چطور می شود که شما از یک سو رهبری فعلی نظام را، تفصیل دهنده اجمال انقلاب اسلامی و عبور دهنده ما از غرب معرفی می کنید؛ اما دکتر داوری در آثارشان هیچ گاه تاییدی بر این ادعای شما ندارند و هیچ گاه روند چند دهه اخیر را، آنگونه که شما تاکید می کنید و به ادامه آن خوش بین هستید؛ تایید نمی کنند و خوش بین نیستند. چطور می شود میان این حرف رهبری که گفتند: امام بزرگوار ما به ما آموختند که هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید با مقاله سال قبل دکتر داوری، هیچ اختلافی ندید؟ چطور می شود انواع و اقسام فاصله گذاری های دکتر داوری، از روند کنونی حرکت جمهوری اسلامی و رهبران آن را ندید؟ چطور می شود این جملات مطلب اخیر دکتر داوری را ندید: ظالمان همواره و همیشه ظلم خود را اگر نه عین عدل آن را امری موجه و به جا می دانسته اند زیرا برای حکومت ها ظلم امری عادی و چیزی نظیر حق حاکمان بود. اما اکنون در زمان ما حاکمان نه فقط ظلم را عدل و حق خود می دانند بلکه دیگران هم باید با بحث و درس و به عنوان نتیجه پژوهش به آنها بقبولانند که ظلم حاکمان عدل است. در این شرایط تشخیص عدل از ظلم و مقابله با ظلم و دفاع از مظلوم امر ساده ای نیست. یاد ظلم هایی که در یکصد سال اخیر زیر پرچم عدل و آزادی به مردم جهان شده است و می شود دل ها را پر از بیم و اندوه می کند. حکومت بی پروا به مردم می گوید که همه کارش بر وفق عدل و برای خدمت به مردم و تأمین مصالح کشور و حفظ اخلاق و فرهنگ است. چطور می شود هم دکتر داوری که می گویند مبارزه با ظالم با رفع ظلم و تحقق عدل دو چیز است و از سوی دیگر متذکر این نکته هستند که بنیاد عالم جدید بر مبنای ظلم است؛ حرفشان عمیق و درست باشد و هم امام و رهبری که ظلم را در بنیاد این عالم ندیده و نمی بینند و بیش از همه رسالت خود را درگیری با ظالمان و مستکبرانی نظیر آمریکا می بینند و می دانند هم درست بگویند؟ آیا نمی توان از مقاله اخیر دکتر داوری این نتیجه را گرفت: مبارزه با ظالم و دفع ظلم و تحقق عدل دو چیز است و به همین دلیل، جمهوری اسلامی که همواره در طول این چند دهه، خود را پیش قراول مبارزه با ظالمان می دانسته، از تحقق عدل در قلمرو خود نیز عاجز است؟ آری. می شود این نتیجه را از مقاله اخیر دکتر داوری گرفت. اما لازمه این امر تغییر رویکرد ماست. تا زمانی که ما با رویکرد تایید انقلاب اسلامی و اندیشه رهبرانش و مسیر کنونی اش و امید دادن به مخاطب برای ادامه وضع فعلی، به سراغ اندیشه دکتر داوری برویم؛ تنها بخشی از حرف ها و اشارات ایشان را درک می کنیم. اما کافیست که برای یک بار هم که شده، ما سعی کنیم که خود متن با ما سخن بگوید و نه این که ما حرفمان را در دهان متن بگذاریم. آن وقت خیلی چیزهای جدیدتری گیر ما می آید که تاکنون نمی آمده. کافیست که ما تعلق شدیدمان را به انقلاب اسلامی و رهبرانش را کنار بگذاریم و سپس به دکتر داوری رجوع کنیم. و نه اینکه تفکر را در خدمت ایدئولوژی خود بگیریم و اشارات دکتر داوری را بعضا مسخ کنیم. جمعی که شما میان تفکر خودتان و دکتر داوری کرده اید؛ یک جمع ایدئولوژیک و نه حقیقی است. جمعی که سرشار از تناقض ها و ابهامات است. و تنها زمانی این ابهامات و تناقضات حل می شود؛ که ما پیش فرض های خود را در حد توانمان کنار بگذاریم و نخواهیم که برکه ای را در کوزه ای بگنجانیم. خیلی جالب است که شما از یک سو خود را متعهد به تفکر می دانید و از سوی دیگر، از آنجایی که حاضر نیستید از ایدئولوژی خودتان هم چشم پوشی کنید؛ و از آنجا که در ایدئولوژی حکم تمامی امور و باید و نبایدها مشخص است، با قاطعیت می گویید: راه عبور از غرب همان راهی است که رهبری عزیز می فرمایند! به راستی اگر راه عبور از غرب، همان راهی است که رهبری می فرمایند؛ دیگر چه نیازی به رجوع عمیق به تفکر و خواندن داوری و امثالهم. چرا لقمه را دور سرمان بگردانیم؟ آیا این کار عاقلانه است؟ سخن را کوتاه کنم. قصد پرحرفی نداشتم. دکتر داوری شمشیر دولبه است که اگر چه می تواند ایدئولوژی شما را غنی تر و پرو پیمان تر بکند؛ اما از سوی دیگر می تواند موجب گسست بسیاری از تفکر شما و حتی تفکر انقلاب اسلامی بشود. امری که در مورد بنده اتفاق افتاد. به خاطر تاکیدات شما، دکتر داوری خواندم و الان در نقطه مقابل آن چه که به خاطرش غرب شناسی را خواندم قرار دارم. به نظر شما، دستگاه انقلاب اسلامی شما، برای فهم دکتر داوری ناقص و نارسا نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی است که هرکس هر متنی را در افق معنایی خود می‌فهمد. ولی آیا می‌توان گفت متن به کلی صامت است؟ و یا باید متوجه بود بالاخره آن متن به افقی اشاره دارد که انسان را با خود همدل می‌کند و از آن جهت آن را می‌پذیرد. توجه دلسوزانه‌ای دارید، ولی حقیقت آن است که بنده تفکر دکتر داوری را برای عبور از غرب‌زدگی از یک‌طرف، و عبور از بی‌فکری و تحجر از طرف دیگر، برای این تاریخ و این جامعه مفید می‌دانم. 20 سال است بنده با تفکر دکتر داوری مأنوس هستم و چهار دفترچه‌ی 60 برگ و 100 برگ، حاصل یادداشت‌ها و تأملات بنده بر روی سخنان این متفکر بزرگ است. خود او هم قبول دارد سخت سخن می‌گوید، ولی او به جای عبارت؛ اشارت دارد، و این نیاز زمانه‌ی ما است تا بتوانیم از نگاه انتزاعی صرف آزاد شویم. نمی‌دانم چرا انتظار دارید داوری به عنوان یک فیلسوف مثل یک روحانی سخن بگوید؟! و نمی‌دانم چرا نگاه بنده به انقلاب را یک نگاه ایدئولوژیک فرض کرده‌اید؟! در حالی‌که بنده انقلاب را تجلی نور وجود در این تاریخ می‌دانم و دفاع از آن را یک‌نوع اُنس با حق می‌شمارم و این غیر از رویکرد آنتولوژیک به انقلاب است. در هر صورت در این مورد حرف بسیار است. از سخن آقای دکتر داوری عدم جمع بین تفکر و عدل را درنیافتم و نیز او را بی‌تفاوت به ظلم نمی‌بینم، به‌خصوص که سلوک شخصی او همه حکایت از دغدغه‌مندی نسبت به انقلاب و اسلام دارد. بعضی از عزیزان که متن دکتر داوری را خوانده بودند آن را بزرگ دانسته‌اند و بنده هم نیز فقط خواستم ذهن‌ها را متوجه‌ی آن مرد کنم، نه آن‌که بخواهم نکاتی که موافق خوانش من است برجسته نمایم. موفق باشید

13253
متن پرسش
سلام علیکم: در مورد سوال ۱۳۲۱۳ پیرامون این جریانی که دارد شکل می گیرد توضیح می دهید؟ آیا ما هم می توانیم بخشی از این جریان باشیم؟ چطور؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جریانی که در ذیل انقلاب اسلامی در حال شکل‌گیری است، جریانی است که از یک‌طرف متوجه نقص‌های زندگی غربی است و از طرف دیگر نظر به تحقق زندگی معنوی دارد و همین‌که جنابعالی خود را در اردوگاه انقلاب اسلامی و در ذیل ولایت مقام معظم رهبری قرار دهید و در این فضا عمل کنید، در این تاریخ زندگی کرده‌اید. موفق باشید

13258
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در جواب 1342 عرضی داشتم: در آثار غرب شناسی شما این نکته کاملا مشهود است که تکنولوژی غرب را ابتدائا قبول ندارید ولی می فرمایید امروز باید از آن استفاده نمود و در زمانی از آن عبور کرد، ولی سخن آقا بسیار صریح است که می فرمایند غرب محسناتی دارد و یکی از مصادیق را می فرمایند فناوری و تکنولوژی آن است و این حرف را مطلق فرمودند و مقید به زمان خاصی نکردند که مثلا بگویند در این زمان باید از آن استفاده کرد، ولی حرف شما در اول کلام این است که نفی تکنولوژی کنید ولی در حکم ثانویه ای می فرمایید امروز این بی خردی است که تکنولوژی را کنار بگذاریم، لطفا تعرض سخن رهبری که مطلق فرمودند و سخن شما که مقید می کنید را رفع بفرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بین تکنولوژی و علم باید تفکیک کرد. آن‌چه رهبری عزیز بر آن تأکید دارند علم است و در ضمن آن‌چه را که در فرهنگ غربی زیبا می‌دانند، نظمی است که در آن فرهنگ بوده است هرچند رویکرد آن‌ها رویکرد سالمی نبوده و نیست. موفق باشید

13254
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. ۱. کتاب کشف الاسرار امام خمینی (ره) که ظاهرا چاپ نمی شود در مورد چیست؟ ۲. آمریکا شیطان بزرگ است دقیقا یعنی چه؟ از لحاظ معرفتی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «کشف‌الأسرار» در نرم‌افزار آثار حضرت امام هست و بیشتر جواب روحیه‌ی وهّابی‌گری درون تشیع است 2- همچنان‌که مقام معظم رهبری فرمودند آمریکا از آن جهت شیطان بزرگ است که علاوه بر این‌که چون ابلیس فریب می‌دهد، روحیه‌ی تجاوز و تجاوزگری را نیز در خود رشد داده است. موفق باشید

13242
متن پرسش
راجع به بیانات رهبری سوال داشتم که در ادامه می نویسم و آن این است که فرهنگ غرب سراسر بد است و فرهنگش با تکنولوژی اش فرقی ندارد یعنی اگر تکنولوژی آن را بگیری انگار فرهنگ آن را گرفتی چون آن تکنولوژی زاییده ی آن فرهنگ است. انسان ها بر اساس فکرشان عمل می کنند. اگر با نگاه غیر توحیدی به عالم نگاه کردیم خب ابزاری می سازیم مطابق با آن نگاه و اگر توحیدی نگاه کردیم ابزارمان هم مطابق آن نگاه می شود. اما از بیانات آقا این جوری فهمیدم که ایشان چنین نظری ندارند و من نمی توانم حرف ایشان را بپذیرم لطفا راهنمایی کنید. شاید بد فهمیدم شاید غرب شناسی من ضعیف است و شاید رهبری در این برهه ی زمانی که اکثرا شیفته ی تکنولوژی غرب هستند دارند تقیه می کنند متن بیانات رهبری در جلسه ی پرسش و پاسخ با جوانان «13/11/1377»: سوال یکی از جوانان: جوانانی که در دوران انقلاب بوده‌اند، حضور سلطه استعمار را به‌خوبی لمس کرده‌اند؛ به خاطر این که خیلی چیزها را دیده و درک نموده‌اند. ولی جوانانِ امروز مفهوم و تصویر روشنی از سلطه و استعمار در ذهنشان نیست و این طبیعی است؛ به دلیل این که در دوران انقلاب نبوده‌اند، مستشاران خارجی را ندیده‌اند و کلاًّ حضور چکمه‌های استعمار را در میهن اسلامیمان لمس نکرده‌اند. با توجّه به این که هر موقع حرف نفی غرب به میان می‌آید، به دلیل همین تصویر روشنی که جوانان در ذهن خودشان ندارند، سریعاً نفی فنآوری به ذهنشان می رسد؛ با توجّه به این که عدّه‌ای تبعیّت از غرب را دربست قبول کرده‌اند و عدّه‌ای پذیرش غرب را نفی ارزشها و اصول اسلامی و ملی دانسته‌اند و با توجّه به این که نفی غرب و تبعیّت غرب، حتماً در انقلاب و نظام حاکم دلایل مشخّصی داشته است، می خواستم از حضورتان خواهش کنم که تعریف جامع و مانعی از غرب داشته باشید، که در کنار این که خوبیها را از غرب اخذ می کنیم، با حفظ اصول و ارزشهای اسلامی و ملی مان، بدی ها را کنار بگذاریم. به نظر شما کلاًّ نقطه تعادل در این میان چیست؟ پاسخ رهبری: این سؤال خیلی مهمّی است. من این‌جا چند نکته را در همین زمینه عرض می کنم. اوّل این که نفی غرب، به هیچ‌وجه به معنی نفی فنآوری و علم و پیشرفت و تجربه‌های غرب نیست و هیچ عاقلی چنین کاری را نمی کند. نفی غرب، به معنای نفی سلطه غرب است که هم سلطه سیاسی مورد نظر است، هم سلطه اقتصادی و هم سلطه فرهنگی. من در این فرصت اندک، در زمینه سلطه فرهنگىِ غرب چند جمله می گویم، شاید ان‌شاءاللَّه برای شما مفید باشد. ببینید؛ فرهنگ غرب، مجموعه‌ای از زیباییها و زشتیهاست. هیچ کس نمی تواند بگوید فرهنگ غرب یکسره زشت است؛ نه، مثل هر فرهنگ دیگری، حتماً زیباییهایی هم دارد. هیچ کس با هیچ فرهنگ بیگانه‌ای این‌گونه برخورد نمی کند که بگوید که ما درِ خانه‌مان را صددرصد روی این فرهنگ ببندیم؛ نه. فرهنگ غرب، مثل فرهنگ شرق، مثل فرهنگ هرجای دیگر دنیا، یک فرهنگ است که مجموعه‌ای از خوبیها و بدیهاست. یک ملت عاقل و یک مجموعه خردمند، آن خوبیها را می گیرد، به فرهنگ خودش می افزاید، فرهنگ خودش را غنی می سازد و آن بدیها را رد می کند. همان‌طور که گفتم، در این زمینه، بین فرهنگ اروپایی، غرب، امریکایی، امریکای لاتین، آفریقا و ژاپن فرقی نیست و هیچ تفاوتی ندارد و در این حکمی که می گویم، همه یکسان هستند. ما در مقابل هر فرهنگی که قرار می گیریم، به‌طور طبیعی تا آن جایی که می توانیم، باید محسّنات آن را بگیریم و چیزهایی که مناسب ما نیست - بد و مضرّ است - و با چیزهایی که به نظر ما خوب است، منافات دارد، آن را رد کنیم. این اصل کلّی است. منتها در زمینه فرهنگ غربی نکته مهمّی وجود دارد که من دلم می خواهد شما جوانان به این نکته توجّه کنید. فرهنگ غرب - یعنی فرهنگ اروپایی ها - عیبی دارد که فرهنگهای دیگر، تا آن جایی که ما می شناسیم، آن عیب را ندارند، و آن «سلطه‌طلبی» است. این، قطعاً دلایل انسانی و جغرافیایی و تاریخی ای دارد. از اوّلی که اینها در دنیا به یک برترىِ علمی دست یافتند، سعی کردند همراه با سلطه سیاسی و اقتصادی خودشان - که به شکل استعمار مستقیم در قرن نوزدهم انجامید - فرهنگ خودشان را هم حتماً تحمیل کنند. اینها با فرهنگ ملتها مبارزه کردند؛ این بد است. ملتی می گوید فرهنگ من باید در این کشور جاری شود! این چیز قابل قبولی نیست. هر چند هم خوب باشد، آن ملتی که این فرهنگ بر او تحمیل می شود، این را نمی پسندد. شما یقیناً خوردن نان و ماست را به میل و اشتهای خودتان، ترجیح می دهید به این که چلوکباب را به زور در دهانتان بگذارند و بگویند باید بخوری! وقتی کاری زورکی و تحمیلی شد؛ وقتی از موضع قدرت انجام گرفت و وقتی متکبّرانه و مستکبرانه تحمیل گردید، هر ملتی آن را پس می زند؛ باید هم بزند. مثلاً کراوات یک پدیده غربی است. غربیها این را می خواهند، دوست می دارند و با سنّتشان هماهنگ است؛ اما اگر شما که اهل فلان کشورِ دیگر هستید و تصادفاً کت و شلوار را انتخاب کرده‌اید، کراوات نزدید، یک آدم بیادب محسوب می شوید! چرا؟! این فرهنگ شماست؛ تقصیر من چیست؟ اگر کت و شلوار پوشیدید، باید پاپیون و کروات بزنید، و الاّ در فلان مجلس رسمی راه ندارید و یک آدم بی ادب و غیرمنضبط و بی نزاکت تلقّی می شوید! این، آن تحمیل فرهنگ غربی است. زن غربی، روشهایی دارد. آنها نسبت به مسأله زن و روش زن و پوشش زن و ارتباطش با مردان و حضورش در جامعه، فرهنگی دارند - خوب یابد، بحثی سرِ آن نداریم - اما سعی دارند این فرهنگ را به همه ملتهای دنیا تحمیل کنند! در باب فرهنگ غربی، این بد است. من یک وقت مثالی زدم و گفتم شما گاهی خودتان به انتخاب خود غذای مقوّی و یا داروی شفابخشی را مصرف می کنید؛ اما یک وقت بیهوشتان می کنند، یا می خوابانند، دست و پایتان را می گیرند و با آمپول چیزی را به شما تزریق می کنند! سعی شده است از طریق رؤسای کشورها و رژیمهای فاسد، فرهنگ غربی به ملتها تزریق شود! رژیم و خاندان فاسد پهلوی - که خدا از اینها به خاطر آنچه که با ملت ایران کردند، نگذرد - از این قبیل بودند. اینها با انواع روشها و شیوه‌ها سعی کردند فرهنگ غربی را بر کشور ما حاکم کنند. به خاطر این، ملت ایران را تحقیر می کردند؛ فرهنگ ملی را تحقیر می کردند؛ باورهای ملی را تحقیر می کردند. شما ببینید در دوران حکومت پهلوی ها و اندکی قبل از آن در اواخر حکومت قاجارها، که همین حمله غربی ها شروع شده بود و در دوران پهلوی ها به اوج خود رسید، پرورش یافته‌های آن دوران، ملت ایران را اصلاً قابل این نمی دانستند که بتواند خودش را اداره کند، بتواند کاری بکند، بتواند چیزی بسازد، چیزی به دنیا ارائه دهد و یا بر معلومات دنیا اضافه کند. این به خاطر چیست؟ این به خاطر تحقیر فرهنگ ملت، تحقیر هویّت ملی و تحمیل فرهنگ بیگانه است. هویّت ملی با «فرهنگ» شکل می گیرد. هویت هر ملتی، فرهنگ اوست؛ این را نبایستی زخمی و جریحه‌دار کرد. علت مقابله ملت ایران با فرهنگ غربی این است، والاّ بله، فرهنگ غربی محسّنات و زیبایی هایی هم دارد. البته زشتی هایی هم دارد که آن زشتی ها بیخ ریش خودشان! اشکالی ندارد که ما زیبایی های فرهنگ آنها را فرا بگیریم. این که حالا آن زیبایی ها چیست، می تواند مورد بحث قرار گیرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که اگر به‌جای نظر به تکنولوژی و گرفتارشدن به فرهنگ پنهان آن، همان‌طور که مقام معظم رهبری می‌فرمایند نظر به علمی داشته باشیم که غرب در آن از جهتی حضور دارد، دیگر گرفتار فرهنگ تکنولوژی نمی‌شویم و به مرور تکنیکی که مطابق فکر و فرهنگ خودمان است را ابداع و اختراع می‌کنیم. و نکته‌ی دوم موضوع نکات مثبت فرهنگ غربی است که متأسفانه روحِ غرب‌زدگیِ تاریخ گذشته‌ی ما نتوانسته است بین زشتی‌های غرب و نکات مثبت فرهنگ غربی تفکیک کند چیزی که امثال آقای دکتر داوری نیز بر آن تأکید دارند و معلوم است روحیه‌ی سلطه‌طلبیِ غرب چیزی نیست که بتوان آن را به بهانه‌ی تکنیک غربی پذیرفت. بنده در حال تهیه‌ی مقاله‌ای هستم تحت عنوان «ما و غرب در پایداریِ تعهدات انسانی»؛ شاید در آن‌جا بتوانیم روشن کنیم چه نسبتی باید با غرب برقرار کرد؟ إن‌شاءاللّه مقاله در هفته‌ی آینده بر روی سایت قرار داده می‌شود. موفق باشید

13237
متن پرسش
به نظر شما آيا امام زمان (عج) از روند فعلي حكومت ما راضي است؟ آيا با اين روند حكومت به آن اهداف والاي انقلاب و اسلام مي رسيم؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در کلیّات نظام نظر مبارک حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» است که نظام اسلامی جلو می‌رود و این بدین معنا نیست که در امور جزیی، حضرت از کارهای افراد عقده‌ای که نفوذ کرده‌اند در بعضی از قسمت‌های نظام، راضی باشند. مگر نایب او راضی است؟ که ایشان راضی باشند؟! همان‌طور که مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در آخرین سخنانشان که اخیراً با خبرگان داشتند فرمودند:

«نیروهای مؤمن ما در سرتاسر کشور بدانند که حرکت، به‌سمت اهداف و آرمانهای اسلامی است؛ در این هیچ تردیدی نیست. و همه خودشان را آماده نگه بدارند، همه آماده باشند؛ نیروهای مؤمن، نیروهای اصیل و معتقد در سرتاسر کشور -که بحمدالله اکثریّت قاطع این کشور را هم تشکیل میدهند- آماده‌به‌کار باشند. آماده‌به‌کار به معنای آماده‌ی جنگ نیست؛ یعنی هم آماده‌ی کار اقتصادی باشند، هم آماده‌ی کار فرهنگی باشند، هم آماده‌ی کار سیاسی باشند، هم آماده‌ی حضور در میدانها و عرصه‌های مختلف باشند؛ آماده باشند، ما همه باید آماده باشیم. در مقابل این جهت‌گیری‌های دشمنان -که دشمنان ما شب و روز نمی‌شناسند- ما هم بایستی شب و روز نشناسیم و همه آماده باشیم. و وعده‌ی الهی هم راست است؛ خدای متعال وعده‌اش راست است، ما سوءظنّ به وعده‌ی الهی نباید داشته باشیم‌. یک‌بار من اینجا عرض کردم که باید به خدا پناه ببریم و سوءظنّ به وعده‌ی الهی نداشته باشیم‌. خدای متعال لعنت کرده؛ الظّآنّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دآئِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیرًا یعنی خدا لعنت کرده کسانی را که به خدا سوءظن داشته باشند. حُسن ظنّ به خدا این است که وقتی می گوید که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم»،این را باور کن؛ این حسن ظنّ به خدا است؛ وقتی می فرماید: لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه، این را باور کنیم. اگر حقیقتاً نیّت ما نصرت دین الهی است - معنای نصرت خدا همین است - بدانیم که خدای متعال نصرت خواهد کرد و تردیدی در این زمینه نداشته باشیم؛ وقتی انسان با این روحیّه حرکت کرد، آن‌وقت آن سکینه‌ای که عرض کردیم بر دلهای ما ان‌شاءالله نازل خواهد شد.[1] موفق باشید

 


[1] - همان.

13226
متن پرسش
با عرض سلام: نسبت به استاد گرانقدر وقتی نظرات دکتر داوری را می خواندم برخی نظرات ایشان برایم تردیدهایی ایجاد کرد و برخی دیگر از نظرات ایشان را درک می کنم. هدفم از این چند سطر تایید یا رد صد در صد نیست چون که نمی خواهم با نگاه تقابلی و یک بعدی به این چند مقاله اخیر ایشان نگاه کنم «به نظرم در دوره ای زندگی می کنیم که مسائل و حوادث دارای ابعاد گوناگون می باشد و مسائل را باید با عقل دیگری فهمید» اما حضرت استاد می خواهم جمله ای بنویسم ولی قبل از آن این را بگویم که از تفکر ایدئولوژی زده فراری ام یا بهتر بگویم در حال تمرین دور شدن از نگاه ایدئولوژی زده هستم. اما حضرت استاد هر چه می خوانم هر چه می اندیشم نمی توانم پشت پا بزنم به حضرت روح الله. نمی توانم خامنه ای عزیز را نبینم. بالاخره نظرات این دو بسیار صریح و شفاف موجود است. البته قصد این که برخی جملات دکتر داوری را بیاورم و در تقابل با نگاه امام و رهبری هم قرار بدهم ندارم، چون هدف تقابل نیست مگر نه می شود برخی جملات امام را در مقابل برخی دیگر از جملات خودشان قرار داد و به تقابل و دعوا پرداخت و از آنجایی که باید محکمات و متشابهات کلام حکیم به درستی فهم شود تا مقصود به  درستی فهمیده شود. از شما درخواست دارم قدری این موضوع را توضیح دهید شاید ابهامات این مساله کمتر شود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سخت معتقدم عقل این دوران، عقلی است که حضرت روح اللّه امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» در این تاریخ، متذکر آن هستند. و متفکرانی همچون دکتر داوری تلاش دارند که رنج بی‌فکری این تاریخ را متذکر شوند و اگر ما با دقت حرف ایشان را دنبال کنیم، متوجه می‌شویم چگونه داروی درد امروز ما، درست‌فهمیدن جایگاه عقلی است که با سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» به صحنه آمده است. نمی‌دانم کدام جمله‌ی دکتر داوری را مقابل سخنان آن اولیاء الهی تشخیص داده‌اید تا در مورد آن بحث شود؟ موفق باشید

13207
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت استاد حکيم مان: حضرت آقا در سخنرانى شان پيرامون سينماى انقلاب و جنگ به طور خلاصه مى فرمايند اين چيزى که از انقلاب و جبهه نمايش داده مى شود در برابر خود زمان انقلاب هيچ است و بسيار عقب هستيم در نمايش اصل آن دوران، با توجه به اينکه بنده اشاره ها و نقد هايى از شما در مورد برخى اٽار سينمايى و مستند ها ديده ام و با نگاه جامع غرب شناسى شما که بسيار آن را مى پذيرم، دو سوال دارم: اول اينکه چطور توقع مى رود با سينمايى که ذاتش کفر است حقيقت نورى مٽل انقلاب را نمايش داد؟ و دوم اينکه آن چيزى که مد نظر حضرت آقا است چه مى باشد که آن را از سينماى انقلاب طلب مى کنند؟ و لطفا اگر امکانش هست اشاره اى به موضوعاتى در اين حوزه که از آن غفلت شده است داشته باشيد. با تشکر فروان در پناه حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول شهید آوینی انقلاب اسلامی باید در سینما تصرف کند و در این صورت است که می‌شود این کافر را مسلمان کرد، همان‌طور که آن شهید بزرگوار در روایت فتح این‌چنین عمل نمود و یا حضرت روح اللّه زهرِ دموکراسی را با شورای نگهبان از بین برد. در این فضا است که اگر ما حقیقتاً روح جاری در دفاع مقدس رابتوانیم از طریق سینما به صحنه بیاوریم تا حدّی متذکر آن تاریخ گشوده‌ای که هنوز هم ادامه دارد، خواهیم شد. مثل کاری که در فیلم «شیار 143» شد. موفق باشید

13206
متن پرسش
با عرض سلام و طول عمر با عزت برای استاد: بنده چون به حول و قوه الهی تا چند ماه دیگر صاحب اولاد ذکور دیگری می شوم و با توجه به اینکه برای نامگذاری بچه ها الگویم را حضرت امام (ره) قرار دادم لذا بچه اولم را مصطفی نامیدم و دومی را به تبعیت از ایشان می خواهم احمد بگذارم. اما برایم سوال شد که چرا امامی که در بیست و پنج سالگی به ملکوتشان رسیدند و آانقدر شیفته اهل البیت بودند و همچنین رهبر معظم انقلاب از اسامی مستقیم اهل البیت مثل محمد و علی و...استفاده نکردند و از القاب حضرات مثل مصطفی و احمد استفاده نمودند؟ لطفا فلسفه آن را بگویید. متشکرم. ضمنا استاد چندی است که چون در مباحث وجود شما پیشرفتی نداشتم به سایت استاد پناهیان مراجعه و از بسته تنها مسیر ایشان و اصول تزکیه استفاده می نمایم. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کلهم نورٌ واحد، یکی از یکی بهتر است. شما هم ببینید با کدام نور از ائمه‌ی معصومین بیشتر می‌توانید روحِ فرزند خود را تطبیق دهید و در مورد رجوع به سایت استاد بزرگوار جناب آقای حجت‌الاسلام و المسلمین آقای پناهیان کار خوبی کرده‌اید زیرا ممکن است خداوند عطش شما را با چشمه‌ای که در شخصیت ایشان جاری کرده است، سیراب کند. موفق باشید

13067
متن پرسش
سلام استاد: مزاحم همیشگی شما دوباره مزاحم شد. عذر خواهم. چون ما توفیق نزدیکی به شما رو نداریم مجبوریم اینطوری مزاحم شما بشیم. ازین مساله واقعا معذرت می خواهم. دیروز صحبت حضرت آقا را گوش می دادم. وسط بحث چیزی قریب به این مضمون فرمودند: این انقلاب باعث یقظه در دنیا شده و بیداری اسلامی ایجاد شده. آیا این یقظه همان یقظه ای است که در عرفان از آن یاد می شود؟ یا ایشون صرف کلمه عربی فرمودند؟ یعنی این انقلاب نوری ایجاد کرده که یقظه ای که قبلا لازم بود استاد دید تا فراهم شود به سرعت در جهان در حال انتشار است؟ ۲. خود رهبر شریف هم در سیر و سلوک هستند؟ ایشان را می توان از عرفای نادر این زمان دانست؟ آخر جملات علامه حسن زاده راجع به ایشان بسیار اعجاب انگیز است. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم منظور مقام معظم رهبری در این سخنرانی «یقظه» به معنای عرفی آن باشد و نه به معنای عرفانی آن 2- همه‌ی شواهد خبر از آن می‌دهد که بحمداللّه رهبری عزیز از انوار خاص الهی بهره‌مندند. موفق باشید

13054
متن پرسش
با سلام: چرا ایران از بشار اسدحمایت می کند؟ جواب دویست هزار خون مردم سوریه که با حمایت ایران از بشار و ماندن بشار در قدرت اتفاق افتاده را چه کسی می دهد؟ مگر نظام سوریه دیکتاتوری نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری در 14 خرداد چند سال گذشته در حرم حضرت امام دلایل دفاع از سوریه را در عین نقدی که به نظام سیاسی سوریه داشتند، روشن فرمودند مبنی بر این‌که بحث مقابله با سوریه بحث مقابله با جبهه‌ی مقاومت در برابر با استکبار است و عملاً آن‌ها ایران را نشانه گرفته‌اند. موفق باشید

12970
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در موضوع هسته ای مقام معظم رهبری خطوط قرمز را مشخص فرمودند، آیا نظارت بر رعایت این خطوط هم به عهده ایشان است؟ ایشان فرمودند که به تیم مذاکره اعتماد دارند و آنها را از نظر دیانت و غیرت و شجاعت تایید فرمودند، ولی واضح است که این اعتماد باید دو طرفه باشد یعنی اعضای تیم هم باید به قرمز بودن این خطوط و ضرورت رعایت آنها اعتقاد داشته باشند، حال اگر این گونه نباشد و احیانا از بعضی آنها تعدی شده باشد (کما این که بسیاری بر این باورند) به نظر شما شرایط به گونه ای هست که رهبری اعلام مخالفت کنند؟ در چنین شرایطی آیا وظیفه افراد بصیر و انقلابی ورود شجاعانه و عمارگونه به میدان بصیرت افزایی مردم نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم قرائت‌ها مختلف باشد و ظاهراً کاری که شورای عالی امنیت ملّی شروع کرده‌اند، کار خوبی است. و پیشنهاد آقای دکتر جواد لاریجانی که فرمود مجلس یک فک‌شیت از توافق وین تهیه کند، عملاً قرائتی مطرح می‌شود که خط قرمزهای مقام معظم رهبری در آن لحاظ شده است. موفق باشید

12920
متن پرسش
سلام: این برایم حل نمیشه چرا در توافق اخیر هم طرف ایرانی خوشحال هست هم طرف آمریکایی؟ مگر نه اینکه تمدن ما در تضاد کامل با تمدن غرب است؟ پس چه طور می شود که با یک اقدام مشابه دو پارادایم متضاد با هم به یک حرف مشترک برسند؟ پس آن حرف امام مبنی بر اینکه هر وقت دیدید آمریکا از شما تعریف می کند بدانید مشکلی در کارتان هست چه می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد توافق وین، بحث تعریف آمریکا در میان نیست، بحث در مورد دروغ و اتهامی است که به ما زدند تا ما را از میدان بیرون کنند و بحمداللّه ملت بزرگ ایران به نور شهداء، مسیر مقاومت را در پیش گرفتند. و آن‌ها ماندند بعداً چه‌کار کنند و لذا از طریق حاکم امارات پیغام دادند آماده‌ی مذاکره‌اند، و ما می‌دانستیم قضیه از چه قرار است. خوشحالی آن‌ها از آن‌جهت است که از تله‌ی ساخته و پرداخته‌ی خودشان یک‌طوری بی‌سر و صدا بیرون آیند، حالا نتانیاهوی احمق مثل یک کودک نفهم، نمی‌فهمد قضیه چیست، بحث دیگری است. و خوشحالی ما تنها از این جهت است که دشمن به اهداف خود نرسید و این غیر از ذوق‌زدگی‌های بعضی از سیاسیون است که به روش حکیمانه‌ی مقام معظم رهبریِ حکیم عمل نمی‌کنند. عرایضی در مورد توافق هسته‌ای در جواب‌ سؤال‌های شماره‌ی 12684 و 12682 و 12691 و 12702 شده است. موفق باشید

12911
متن پرسش
سلام علیکم: آیا الزامی وجود دارد که رهبر یک مملکتی مانند ایران حتما روحانی باشد؟ مثلا اگر امام خامنه ای روحانی نبودند می توانستند بعنوان رهبری انتخاب شوند؟ بحث من اینجاست که اگر یک شخصی تمام شرایط یک رهبر را داشته باشد ولی روحانی نباشد یعنی دروس حوزوی را خارج از حوزه فرا گرفته باشد اما به مسائل آگاه باشد می تواند در جایگاه رهبری قرار بگیرد؟ اگر نه چرا؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک برای رهبری کشور ایران، مطابق قانون اساسی، فقاهت است که عموماً فقیهان مجتهد در آن حدّ که عالِم به ابعاد فقه حکومتی نیز باشند، در کسوت روحانیت ظهور دارند. موفق باشید

12905
متن پرسش
با سلام آيا عروسك هاي اسباب بازي كودكان ذيل حرمت مجسمه قرار مي گيرند. اگر اين طور باشد چه چيزي را براي دختر بچه ها بايستي در نظر گرفت؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که حضرت آیت اللّه خامنه‌ای از فتوای قبلی خود عدول کرده‌اند و به‌کلّی ساختن مجسمه و نگه‌داری آن‌را جایز می‌دانند، شاید بتوان مسئله را از این طریق حل کرد به‌خصوص که سایر مراجع نهایتاً نگه‌داری مجسمه را مکروه می‌دانند. ولی در هرحال افراط در این امر اشکال خود را دارد. موفق باشید

12900
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی ها معتقد می باشند مولانا باعث ترویج دین سکولار می شود و اشعارش اینگونه تفسیر پذیر است. علت هم آن است که مولانا در اشعارش می گوید نفس باید کشته شود (داستان کشتن مادر بدکاره و...) و این نفس اصلاح پذیر نیست بلکه باید عامل اصلی مشکلات که همان نفس است را از بین برد تا راحت شویم نه اینکه سعی کنیم دانه دانه رذایل بد نفس را از بین ببریم، این از نظر مولانا فایده ای ندارد، در صورتی که قرآن می فرماید باید نفس را تزکیه کرد نه اینکه بکشیم. مثلا یکی از شئون نفس سیری ناپذیر بودن آن است. مولانا در حکایت هایش اینگونه می گوید که باید نفس را کشت تا راحت شویم نه با سیری ناپذیر بودن مبارزه کنیم در صورتی که از نظر قرآن سیری ناپذیر بودن نفس همیشه بد نیست مثالش هم این است که خداوند در وعده بهشت می گوید هر چه تمنا کنند مهیا می شود. نظر شما چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» به عنوان یک عالِم اسلام‌شناس، در مورد مولوی می‌فرمایند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1]  و می‌فرمایند: مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. لذا از آن‌جایی که از هرچیزی می‌توان سوء استفاده کرد، از مثنوی نیز می‌توان سوء استفاده نمود 2- آن‌جایی که بحث کشتن نفس را به میان می‌کشد متذکر همان روایت مشهور «موتوا قبل أن تموتوا» است. به همان معنایی که باید به خواسته‌های نفس امّاره بی‌توجه بود و معنای کشتن نفس در عمل به همین شکل است 3- همچنان‌که در شرح سوره‌ی بقره عرض شد آن‌جا که برای مقربین «ممّا یشتهون» هست، به جهت آن است که آن‌ها میل خود را در اراده‌ی خدا فانی کرده‌اند و لذا به اراده‌ی الهی اراده می‌کنند و این غیر از تمنّاهای نفس امّاره است که باید مدّ نظر نباشد. موفق باشید

 


[1] - مقام معظم رهبرى« حفظه‏الله‏تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه‏ى دفتر اول مى‏گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين

12847
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت خدمت جنابعالي حجت الاسلام شيخ علي بهجت از قول مرحوم آيت الله بهجت نقل مي كنند: «ایشون برای وقت خیلی ارزش قائل بود. من می خواستم "تیتر" روزنامه ها را ببینم ایشون به من می فرمود: اینقدر وقت اضافه آوردی که داری صرف روزنامه می کنی؟! ما دیدیم افرادی را که با روزنامه ها و رادیو و تلویزیون مشغول می شدند، اما از اخبار یک ماه پیش خبر نداشتند و یادشان می رفت؛ ولی کسانی را دیدیم که به عمرشان نه به روزنامه و نه رادیو و تلویزیون و... مشغول نمی شدند، اما از یک ماه آینده خبر داشتند.» arefane.blog.ir :منبع لطفا نظر خود را پيرامون اين مطلب آيت الله بهجت بيان فرماييد؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزرگانی که وظیفه‌ی خود را نظر به سنن الهی و حقایق کلی معطوف دارند در نظر به امور جزئی چندان بهره‌ای نمی‌برند ولی آن‌هایی که در عین  نظر به سنن الهی مأموریتی در اصلاح امور جزئی مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری به عهده دارند، حتی ریزترین اخبار را پیگیری می‌کنند. موفق باشید

12833
متن پرسش
بسمه تعالي با سلام: استاد بزرگوار، لطفا چگونگي برخورد با جريان خانواده ي سيد شيرازي را بفرماييد. آيا در حال حاضر بايد بر خوردي كه موافق احتياط است صورت گيرد يا اين كه علنا بأيد با اين جريان برخورد كرد؟ متاسفانه قولي كه موافق تقوا باشد و با انصاف و دور إز تعصب باشد كم ديده مي شود. لطفا راهنمايي كنيد. با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره همان‌طور که رهبر عزیز انقلاب فرمودند باید با صراحت روشن کرد که این‌طور توهین به منتسبین پیامبر، تیزکردنِ شمشیر دشمن است و شیعیان مظلوم با عمل این شیعیان افراطی و ساخته و پرداخته‌ی مراکز جاسوسی آمریکا و انگلیس شهید می‌شوند. موفق باشید

نمایش چاپی