بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7344
متن پرسش
سلام استاد چرا شما گفته اید که باید به عایشه احترام بگذاریم؟ مگر از امام صادق روایت نداریم که ایشان بعد از هر نماز عایشه و خلفا را لعن می کرده است.کافی ج 3ص 342 می داننم لعن با فحش متفاوت است ولی به هر حال وقتی کسی ، دیگری را لعن می کند به او احترام نگذاشته است.باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه امروز وظیفه‌ی ما را تعیین می‌کند نظرات مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» است که با توجه به مجموعه‌ی روایات و آیات مربوطه به این نتیجه رسیده‌اند که توهین به همسران رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» حرام است و بالاخره لعن، یک نوع توهین محسوب می‌شود، ولی این به معنای آن نیست که ما اشکال اساسی به اعمال و رفتار جناب عایشه و یا خلفاء نداشته باشیم. موفق باشید
7302
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده قبلا خیلی خیلی بزرگواری کردید در انتخاب رشته ی دانشگاهم و من متأسفانه خیلی وقتتون را گرفتم حالا درسم در رشته ی تاریخ اسلام داره إن شاءالله تموم میشه البته حقیقتا بیشتر پاس کردن نمره بوده متأسفانه/ حالا میخواستم بپرسم که به نظر شما وقت برای مطالعه عمیق کتب تاریخ اسلام بذارم یا دروس حوزوی را شروع کنم؟ادامه همین رشته حتی اگر مطالعات عمیق نباشد چطوره؟ شما غیر از اینها موضوع دیگری در نظر دارید؟منظور مقام معظم رهبری از تحصیل چیست؟ و روشی برای یادگیری و تثبیت عمیق مطالب تاریخی معرفی می کنید؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به عزم خودتان دارد . اگر رشته‌ی تاریخ با ملاک‌های قرآنی و عبرت‌گیری خوانده شود رشته‌ی با برکتی است و ادامه‌ی آن عمق بیشتری به انسان می‌دهد. ولی اگر به حوزه علاقه‌مند هستید، حوزه ارجحیت دارد. برای تثبیت مطالب، تکرار و مباحثه و تدریس کارساز است. منظور رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» در امر تحصیل شامل همه‌ی علوم می‌شود اما با رویکرد نظام‌سازی. موفق باشید
7304
متن پرسش
با عرض سلام و ادب و احترام؛ میخواستم بدانم اینکه امروز باب شده که از جلسات خصوصی و رفتارهاو اخلاقیات فردی سیاسیون و همچنین سخنان خصوصی و مواضع سیسای آنها توسط افرادی موثق و غیر موثق اخباری منتشر میشود،از لحاظ فقهی چه حکمی دارد؟آیا با توجه به اینکه این جلسات عمومی نیست حکم غیبت یا خیانت درامانت را ندارد؟متشکرم التماس دعا...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبری عزیز امروز تکلیف الهی ما را حفظ وحدت آحاد ملت و مسئولان و نخبه‌گان و جلوگیری از مخدوش‌شدن متن به وسیله‌ی حواشی تعیین کرده‌اند. اگر آن جلسات در راستای اهدافی است که رهبری«حفظه‌اللّه» تعیین کرده‌اند خوب است، وگرنه باید احتیاط کرد به‌خصوص نباید انتقادها منجر به وَهن افراد شود چون ما با بدی بد هستیم ولی شخصیت آن‌هایی که مرتکب آن بدی‌ها می‌شوند عین آن‌ بدی‌ها نیستند که از آن‌ها مأیوس شویم. موفق باشید
7268
متن پرسش
به نام خداوند متعال سلام علیکم به نظرم برای جلوگیری از پرسشهای تکراری و با توجه به اینکه بسیاری از پرسش و پاسخ نیاز روز جامعه و جوانان است.و در عین حال جامع و خوب هستند اگه گروه فرهنگی شما هم این پرسش و پاسخ ها را مثل کتب دیگر چاپ کنند یا فایلشو در اختیار بزارند. خوبه. در ضمن استاد بنده به تازگی دچار اختلال حواس شده ام. تمرکز بر روی درسم ندارم . احساس میکنم نسبت به دوره های قبلی تحصیلیم خیلی چیزها به خاطرم نمیمونه. چکار کنم؟ همچنین بنده کلاسهای مختلف رفتم که متناسب با علایقم بوده مثل نقد فمینیسم، مهدویت و فرق انحرافی و جریان شناسی سیاسی و تحلیل دوره های مختلف تاریخی و...قبلا میتونستم جواب دوستانمو بدم. ولی الان احساس میکنم ذهنم طبقه بندی لازم از مباحثو نداره. نقطه آغاز و چگونگی پایان بردنشو نمیدونم. چون خیلی دلم میخاد هنگام طرح مباحث ذهن مخاطبم دچار برخی شبهه ها نشه. خیلی حاشیه میرم. در حالی که به نظر دوستانم در هر جلسه ای بوده اطلاعات تاریخی و سیاسی از گروهها و... را خوب جواب میدم. استرس زیاد دارم وقتی میخام برای کسی چیزی ارایه بدهم با اینکه تقریبا تسلط لازم را دارم. جایی شنیدم که اعتماد به نفس از نظر آیه الله جوادی آملی مفهومی غیر دینی است. بگید اعتمماد به خدا. چطور این اعتمادو بدست بیارم؟ چطور تو عرصه های مختلف بتونم اون چیزی که میخام بیان کنم؟ خیلی وقتها تو بسیج و جاهای دیگه کنار کشیدم ولی دیدم و میبینم مباحثی که مطرح میشه یه جور سکولاریسمه کردن مباحثه. برخی اوقاتم موضع گیری کردم. خیلی سرزنش میشم که چرا نمیای؟ چرا نمیگی؟ چرا فکر میکنی نمیتونی؟ ولی نمیدونم چرا هی به خودم میگم بزار اینها بگند شاید من فقط ادعاشو داشته باشم اینها اعتقادشو با اینکه حواسشون نیست چی دارن خورد جامعه میدن. ببخشید سوالم طولانی شد ولی عاجزانه میخام کمکم کنید. راهنماییم کنید. افکار وسوسه گونه اذیتم میکنند. بی اعتقادی، توکل نداشتن و خیلی چیزهای دیگه هم اذیتم میکنند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا سعی بفرمایید از نظر اعتقادی مبانی خوبی برای خود شکل دهید که فکر می‌کنم مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین خوب باشد و بعد از آن با داشتن استناداتی از آیات و روایات و سخن حضرت امام و رهبری«حفظه‌اللّه‌« فقط به حکم وظیفه‌ی شرعی آن‌جا که زمینه‌ی پذیرش سخنانتان هست آنچه باید بگویید، بدون هیچ‌گونه اضطرابی بگویید زیرا همین اضطراب موجب می‌شود ذهنتان تمرکز لازم را نداشته باشد ولی اگر دستگاه فکری داشته باشید نه نگران فراموشی مطالب هستید و نه اضطراب خواهید داشت. موفق باشید
7271
متن پرسش
با سلام با توجه به احادیثی که در زمینه مجسمه وجود دارد چرا امام خامنه ای تراشیدن مجسمه را حرام نمی دانند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقیه جوانب مختلف احادیث را بررسی می‌کند و نظر می‌دهد. موفق باشید
7244
متن پرسش
سلام استاد شما در جواب پرسش 7224 فرمودید دولت احمدی نژاد در مورد کشاورزی کاری که میتوانست کرد !!!! اما باید بگم که بر اساس امار های رسمی کشاورزی در این دوره اسیب جدی دید مثلا در تولید گندم درحالیکه از قبل به خودکفایی رسیده بودیم اما متاسفانه وارد کننده شدیم و بقیه مسائل که باید به امار رجوع کرد و نمونه عینی که خودمون در اصفهان شاهدش هستیم اون تصمیم غلط و بدون فکر و احساسی که دولت در مورد زاینده رود گرفت و باعث خشکی زاینده رود شد و دیدیم که چه بلایی بر سر کشاورزان زحمت کش اصفهان اورد و چطور اون ها رو بیکار و آواره شهرهای دیگه کرد و زندگی زن و بچشون رو از بین برد و چه بلایی بر سر محیط زیست اصفهان اورد و بماند مسائل خطرناک امنیتی که در قبال این تصمیم ممکنه بوجود بیاد که البته امیدواریم خدا بهمون رحم کنه و این اتفاق نیفته ... استاد من قبول ندارم که این انقلاب لنگ اقای احمدی نژاد هست و انگار فقط اون هست که در جهت اهداف انقلاب حرکت میکنه و بقیه منحرف هستند!!! نه اینطور نیست بلکه خود احمدی نزاد یک نوع انحرافی رو بوجود اورد و اون نظر به اشخاص دیگه و افکار دیگه مقابل ولایت فقیه هست که خودتون دیگه منظورمو میدونین ... ما گفتمان احمدی نژادی نداریم این حرف غلطه ما گفتمان انقلاب اسلامی داریم و بس ... خواهش من از طرفداران ایشون اینه که یه جوری حرف نزنن که انگار این انقلاب حیاتش به احمدی نزاد وصله نه این انقلاب بزرگتر از این حرف هاست و اصلا خودش یک روح و حقیقت قدسی داره و همه به اون وابسته هستند نه اون به کسی ... استاد اگه صلاح میدونین این صحبت منو نمایش بدین اگه هم نه که هیچ / التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم مثل شما معتقدم این انقلاب با حقیقت قدسی خود خیلی بالاتر از آن است که به کسی متصل باشد منتها هر دولتی که به اهداف اصلی این انقلاب بیشتر توجه دارد بیشتر مورد نظر ما است و آنچه در مورد کشاورزی و موضوع تأسف‌بار زاینده‌رود مطرح فرمودید و مشکلاتی که پیش آمد، چیزهایی نبود که یک دولت بتواند نقش اساسی در آن داشته باشد، خشکسالی سال‌های اخیر را از یاد نبرید، آنچه ما از دولت آقای احمدی‌نژاد داریم با آن ضعف‌هایی که بسیار خاطرمان را مکدّر کرد، رویکردی بود که با اهداف انقلاب می‌خواند و تلاشی بود که در راستای تحقق آن اهداف انجام می‌شد و رهبری عزیز در همین رابطه دفاع خاص از آن دولت می‌کردند ولی بنا نیست ما به آقای احمدی‌نژاد برگردیم. موفق باشید
7220
متن پرسش
با سلام و خدا قوت استاد گرامی سوالی داشتم که مدتیست ذهنم را مشغول کرده و آن سوال اینست که این روزها همه به بیانات و کلام حضرت امام و مقام معظم رهبری مراجعه می کنند ولی نکته اینجاست که گویی مرگ مولف رخ داده و هر کس هرچه می خواهد برداشت می کند. یک بار دیگر این سوال را از شما پرسیدم و فرمودید باید به طور قاعده مند به بیانات رهبری و امام مراجعه کرد؛ سوال من این است که این قاعده چیست و چه پارامتر هایی دارد؟ چه بکنیم که بازیچه سیاست بازان که می خواهند سخنان این دو بزرگوار را مصادره به مطلوب در راستای اهدافشان بکنند، نشویم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خود ما با دقت سخنان امام و رهبری را دنبال کرده باشیم به‌خوبی متوجه می‌شویم چگونه سیاست‌بازان جایگاه آن سخنان را رعایت نکرده‌اند. موفق باشید
7198
متن پرسش
سلام علیکم . استاد برای بالابردن اطلاعات سیاسی خود چکار کنیم . و مواضع خود را چگونه و با چه معیاری تعیین کنیم ؟ من خیلی سعی دارم دنباله روی حرف رهبر باشم . اما برای اینکه با وسعت نگاه رهبری در زمینه های مختلف آشنا شوم دنبال افرادی میگردم که ذوب رهبری هستند . مباحث دکتر حسن عباسی مفید است ؟نظر شما درباره ی ایشان چیست ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین شکل نزدیکی به رهبری و فهم سخنان ایشان، دقت در سخنان خود ایشان است که با فطرت شما هم‌خوانی دارد و موجب بصیرت‌تان می‌شود. موفق باشید
7172
متن پرسش
باسلام خدمت استاد عزیز بنده در مرز تغییر رشته از مهندسی به علوم انسانی هستم. اما با یک دوگانگی مواجه شده ام. علاقه شخصی بنده ضمن علاقه به مطالعه در متون و معارف دینی ، بیشتر در زمینه نظریه پردازی در علوم اجتماعی می باشد. احساس میکنم باید به رشته علوم اجتماعی بروم و از طریق نقد و مطالعه نظریات علوم اجتماعی غربی و نیز مطالعه در معارف دینی به تولید نظریات اجتماعی اسلامی رسیده و به نظریه پردازی در بحث سبک زندگی دینی بپردازم در حد توان خودم. از طرفی با توجه به ماجرای منقول از زبان آیت الله ناصری از قول آقای بهجت و نیز برخی سخنان جناب پناهیان و نیز مشاهده وضعیت جهان و منطقه و نیز این احساس که پرچم را آیت الله خامنه ای به حضرت صاحب خواهند داد و اینکه رهبری با توجه به سن بالایشان، احتمالا ظهور باید نزدیک باشد تا ایشان بتوانند پرچم را بدهند. بنابراین اگر ظهور به زودی اتفاق بیفتد، دیگر مطالعه غربشناسی و نقد نظریات غرب و تفکر پیرامون تولید نظریات سبک زندگی دینی بیهوده خواهد بود. چرا که با ظهور حضرت نه غربی خواهد ماند و نه سبک زندگی غربی. خود ایشان سبک زندگی دینی را برای بشریت تبیین خواهند کرد. مثلا فرض کنید ما به رشته علوم اجتماعی برویم و پس از 10 سال مطالعه در این رشته و اجزایش ، حضرت ظهور کنند. آنوقت تمتم زحمات ما بی نتیجه خواهد شد. لذا این فکر که ظهور خیلی نزدیک است بنده را به سمت مطالعه صرف در علوم و معارف اسلامی اعم از علوم حدیث، اعتقادات، تفسیر قرآن، مباحث حضرتعالی و این دست مطالعات سوق می دهد. خلاصه بنده در این دو راهی گیر کرده ام. اینکه بنابر نیاز امروز و نیز بلند مدت جامعه به سمت علوم اجتماعی بروم یا با فکر نزدیکی بسیار زیاد زمان ظهور و برچیده شدن بساط غرب، فقط به سمت رشته هایی نظیر علوم قرآن وحدیث بروم. لطفا پاسخ کامل بفرمایید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن آن بزرگان می‌تواند معنای دیگری داشته باشد حاکی از این‌که مسیری که حضرت آیت‌اللّه خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» باز می‌کنند بالاخره به حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌رسد و لذا شما طبق وظیفه‌ای که تشخیص می‌دهید عمل کنید و وقتی هم که حضرت تشریف بیاورند ما باید به عنوان کارشناسان آن نظام آمادگی‌های لازم را در خود ایجاد کرده باشیم. موفق باشید
7108
متن پرسش
سلام علیکم با وجود این وهابیها تکلیف شیعه چیست؟ با وجود حکمهایی که صادر می کنند . آیا می توان با دعا برای ظهور فرج را در خواست کرد. شما دعای فرج را کافی می دانید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه هر روز بیشتر از روز قبل لطف خدا در راستای نشان‌دادن ضعف اسلام قلابی وهابیت در صحنه است و ما هم با دعا برای ظهور مولایمان نه‌تنها فرج تامّ آن حضرت را نزدیک می‌کنیم بلکه موجب هرچه بیشتر نورانی‌تر شدن منطق نایب آن حضرت می‌شویم تا جهان اسلام با راهنمایی‌های رهبری عزیزمان از این معضلات رهایی یابد. موفق باشید
6943
متن پرسش
سلام علیکم. 1. درباره آیت الله وحیدخراسانی شنیده شده که ایشان با فلسفه مشکل دارند؟ لطفا صحت و سقم و نوع نظر ایشان را در صورت اطلاع توضیح دهید. 2. درباره نظر ایشان در مورد ولایت فقیه نیز توضیح دهید. در این مورد هم شنیده شده که ایشان مشکل دارند. 3.آیا وسایل جلوگیری مثل کاندوم برای کسانیکه فعلا مقدروشان نیست بچه ی دیگری داشته باشند از نظر اخلاقی اسلامی مشکل دارد؟ نظر اسلام در مورد نحوه ی جلوگیری چیست؟ 4.پیروی سوال و جواب شماره 6548 ، درس مثنوی دکتر حداد عادل را چگونه ارزیابی میکنید؟ . ایدکم الله
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم 1- امثال حضرت امام و مقام معظم رهبری با دقت خاصی فلسفه را دنبال کرده‌اند ولی همه‌ی فقها این کار را نکرده‌اند. با این‌همه احترامشان بر ما واجب است، چون فلسفه عین دین نیست که مشکل‌داشتن با آن مساوی مشکل‌داشتن با دین باشد 2- ابداً این‌طور نیست، حتی ایشان به مقام معظم رهبری فرموده بودند بر ما واجب است که به شما دعا کنیم 3- خیر، این را از سایت‌هایی که سؤالات فقهی را جواب می‌دهند سؤال کنید 4- رجوع به مثنوی در هر صورتش زیبا و مفید است به‌خصوص اگر دکتر حداد عادل با آن دقت‌های ادبی‌اش ما را به آن رجوع دهد. موفق باشید
6711
متن پرسش
سلام.حضرت استاد بنده 2باراین سوال را پرسیدم ودر بار اول چیزی دریافت نکردم ودر بار دوم پرسش جواب زیر که گفته شد قبلا جواب داده شده.اما در بخش پرسش وپاسخ ها که نیست وبنده هم جوابی در ایمیل دریافت نکرده ام لطفا اگر جواب داده شده شماره پرسش وجواب را ارسال کنید واگر نه زحمت پاسخ دادن به گردن شما می افتد.یاعلی سلام.حضرت استاد رهبر انقلاب در تاریخ 23بهمن 91 باجمعی از اعضای هیئت مؤسس و هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی دیدار کردند وبه تاکید وترویج وقابل فهم کردن متون فلسفی برای همگان کردند ولی درآخر صحبت هایشان درباره ی عرفان نظری این گونه ابراز داشتندکه:بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته می‌شود: «الانسان عدوّ لما جهله». بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ ... از آنجا که به گفته خودشان حضرت امام خمینی بیشتر از این که در فلسفه داخل شده باشند در عرفان وارد شده اند ومنش عرفان نظری دارند. حال سوال اینجاست که به چه گونه حضرت آقا می توانند سلوک فکری ذیل شخصیت امام که به گفته خودشان عمده آن عرفان می باشد انجام دهند ومتعاقبا تمدنی را بر مبنای تفکر حضرت امام مد نظر داشته باشند؟؟ ممنون جواب استاد: باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً این سؤال جواب داده شده. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در آن جواب عرض کردم تصور بنده از آن جمله‌ی رهبری آن بود که ایشان نمی‌خواهند به عنوان کسی شناخته شوند که مقابل مخالفان محی‌الدین عربی هستند وگرنه نوع تعبیراتی که از ملاصدرا دارند نشان می‌دهند که عرفان نظری را درک کرده‌اند. موفق باشید
6618
متن پرسش
با سلام. از محضر شما و مقام معظم رهبری بابت این پرسش عذر می خواهم. در جلسه ای که حضرتعالی در قم برگزار کردید این مسئله به طور حضوری برای بنده مرتفع گردید و متوجه جایگاه تاریخی مقام معظم رهبری شدم اما همیشه که ما در جلسه نیستیم که مطالب را حضوری بگیریم. سؤالم اینه که آیا واقعا اشتباه مقام معظم رهبری در عدم تذکر برای افزایش جمعیت همان طور که خود ایشان گفتند ، اشتباه تاریخی بوده است ؟ و نقش ایشان در این اشتباه چقدر بوده ؟ چون همان موقع که رهبری اعتراف به اشتباه کردند بعضی از دوستداران ولایت ، جملاتی از ایشان گفتند که ایشون از همان دهه ی 70 مخالفت خود با این سیاست را اعلام کردند اما نتیجه ای نداد و به در تنگنا بودن رهبری اشاره می کردند ، از طرفی عده ای دیگر از دوستداران ولایت ، می گفتند اگر ایشان در تنگنا بودند چرا از همان سالی که آقای احمدی نژاد بحث ازدیاد جمعیت را مطرح کردند ، آقا مطرح نکردند ؟ حقیر نمی دانم کدام حرف صحت دارد و میزان اشتباه ایشان چقدر بوده و چرا ایشان اشتباه خود را تاریخی توصیف کردند ؟؟ 2) اگر بله ، آیا امکان دارد که ایشان مجددا باعرض معضرت چنین اشتباهی را مرتکب شوند ؟؟ 3) آیا ناظر به جایگاه تاریخی مقام معظم رهبری ، می توانیم بگوییم این اشتباهات هم در جایگاه تاریخی ایشان ، جا دارد و از غیبت امام زمان عج است ولی در هر حال روی جایگاه تاریخی ایشان اثری ندارد و اگر نگاه ما به ایشون تاریخی باشد ماورای اشتباهات رهبری ، هم از قدیس کردن ایشان پرهیز کرده هم همه ی توجه ما به اشارات و راهنمایی های ایشان جلب می شود ؟؟؟ با تشکر فراوان از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: زعمای دین اعم از زعمای بزرگی مثل شیخ عبدالکریم حائری یا آیت‌اللّه بروجردی و یا زعمایی مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری، متوجه تقدیر الهی در زمان خود می‌شوند و به عنوان بنده‌ای که طالب است تا آنچه را خدا می‌خواهد عمل کند وارد وظیفه و رسالت تاریخی خود می‌شوند و چون متوجه تقدیر الهی در زمان خودشان شده‌اند کلیت کار را درست جلو می‌برند و در راستای تشخیص اراده‌ی کلی حضرت حق در مقایسه با هدفی که باید دنبال کنند متوجه ضعف‌های خود می‌شوند و این نیز از برکت بصیرت چنین عالمانی است. به همین جهت به آنان اطمینان می‌کنیم و حضرت رضا«علیه‌السلام» نیز در این رابطه می‌فرمایند: « «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ»اگر خداوند بنده‏اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سینه‏ى او را گشاده مى‏گرداند. تا در مدیریت خود کوچک‏ترین لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد.«فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِیهِ غَیْرَ صَوَابٍ»در نتیجه آنچنان توانا مى‏شود که در جواب‏گویى به هیچ نیازى در نمى‏ماند و غیر از صواب از او نخواهى یافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى‏گیرد.«فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَیَّدٌ» پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأیید الهى است..» جایگاه تاریخی حضرت امام و رهبری در رابطه با نگاه کلی است که به تاریخ خود دارند. مگر امام نفرمودند در انتصاب دولت موقت به ریاست آقای بازرگان اشتباه کردم. آیا آن اشتباه حضور تاریخی انقلاب اسلامی را مختل کرد؟ در همین راستا ما متوجه شعوری در رهبری می‌شویم که متوجه می‌شوند کنترل جمعیت نسبت به آن حضور تاریخی که ما باید در آن قرار گیریم، کار خطا و اشتباهی است و لذا این نوع اشتباهات نه‌تنها اعتماد ما را به زعیم دینی زمانه‌مان کم نمی‌کند بلکه امیدوار می‌شویم که خداوند با بصیرتی که به زعمای دین می‌دهد ما را تنها نمی‌گذارد که گرفتار خطاهایی شویم که از مقصد باز بمانیم. موفق باشید
6567
متن پرسش
باسلام به محضراستادطاهرزاده عزیز استاد شما درمورد مذاکرات ژنوکلی صحبت فرمودید این‌که با توجه به شرایط تاریخی که از 24 خرداد آغاز شده به موضوع مثبت نگاه می‌کنید ولی من ازشما میخوام یک مقدار قضیه رو باز کنید و با توجه به آنچه دراین مذاکرات دادیم وآنچه گرفته‌ایم نظرخودرا بفرمائید تا ما استفاده کنیم راستی حرف وحدیث دراین زمینه درجامعه زیاد است عده‌ای این توافق‌نامه را جام زهر می‌دانند و عده‌ای باجشن و پایکوبی طوری با موضوع برخورد می‌کنند که ما انگار توانستیم حقوق کامل خودمان را ازغربی‌ها دراین زمینه بگیریم ضمن اینکه با توجه به سکوت رهبری که حرف ایشان برای ما ملاک هست نمیتوان فهمید که حضرت آقا با آنچه درمتن توافق آمده مخالف‌اند یا موافق ضمن اینکه در پاسخ ‌نامه‌ی رئیس جمهور با عبارت "آنچه شما مرقوم فرموده اید" نظرخود را ابراز فرمودند که نمیشود گفت منظورآقا موافقت با توافق حاصله در ژنو است ضمن اینکه وقتی بیانات ایشان را درچند سال گذشته مخصوصاً در این یک ماه اخیر کنار توافق مطرح شده قرار می‌دهیم ملاحظه میکنیم که این توافقنامه با آنچه حضرتش بارها در ایام مختلف مطرح فرموده اند فاصله داره لطفا برای روشن شدن افکار مردم تحلیل و نظر خود را مطرح بفرمایئد. ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در روز دوشنبه در جلسه‌ی شرح دعای مکارم‌الأخلاق کمی بیشتر موضوع را باز کردم. عنایت دارید که اکثر مردم در 24 خرداد به کاندیدایی رأی دادند که وعده داد تحریم‌ها را با مذاکره برمی‌دارد و این غیر از آن روحیه‌ای است که بگوید ما با اقتصاد مقاومتی و با آزادشدن از فروش نفت خام انقلاب را وارد فضای دیگری می‌کنیم. از این جهت عرض کردم فراموش نکنیم در کجای تاریخ هستیم. در چنین شرایطی معتقدم توافق‌نامه‌ی ژنو نه جام زهر بود و نه فتح الفتوح. انقلاب ما اهدافی را مدّ نظر دارد که کشور در همه‌ی جهات مقتدر می‌شود، در آن صورت است که امید دشمن از به نتیجه‌رساندن تحریم‌هایش قطع می‌شود، تیم مذاکره‌کننده تلاش کردند در این شرایط فشار را از روی مردم کم کنند ولی در نهایت جنس انقلاب، جنس دیگری است باید با نظر به تمدن اسلامی از غرب عبور کنیم. موفق باشید
6545
متن پرسش
از کجا بفهمیم که وظیفه فعلی ما چیست و کدام کار بر کارهای دیگرمان اولویت دارد و به قول گفتنی دچار فتنه نشیم ؟ با توجه به این که کتاب هایی که در دانشگاه تدریس می شوند کتاب های دسته 2 یا 3 غربی هاست
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اشاره‌های رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» به بهترین شکل وظیفه‌ی هرکس را روشن می‌کند به‌خصوص که در رابطه با دانشجویان نکات خوبی را هرساله متذکر شده‌اند. موفق باشید
6507
متن پرسش
سلام علیکم.چرا باید به رهبری بگوییم امام خامنه ای؟آیا وقت آن نرسیده که این کلید واژه را در ادبیات سیاسی نسبت به ایشان بکار ببریم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض کردم در عرف جهان اسلام واژه‌ی «امام» بیشتر از واژه‌ی رهبری اشاره به جایگاه رهبری آن‌طور که در کشور ما مطرح است، دارد مثل آن‌که می‌گویید امام موسی صدر. به این جهت خوب است در جای خود از این واژه برای رهبری به‌کار ببریم. موفق باشید
6471
متن پرسش
سلام.حضرت استاد مدت زمانی دراز است که راجع به بسط عدالت در تمدن مهدوی(ع) می اندیشم.وگمانم این است که این ارزش وبسط آن در حکومت مهدوی غیر از آن مفهوم ساده واولیه ای است که در اذهان نقش بسته وتصور می کنند.به عنوان مثال اگر زمینی در قرن ها قبل توسط شخصی غصب شده است وبه ورثه رسیده ودر حال حاضر یک مکان ارزشمند ومفید برای جامعه وحتی مسجد ساخته شده است به نظر حقیر عدالت حکم می کند که این زمین به صاحبان اصلی اش برگردانده شود ومثلا اگر در پی ریزی یک بنا ودر ساختن آن حتی شنی غیرعادلانه دراین بنا استفاده شده ویا حق یک کارگر ساده یک روز در آنجا ضایع شده این بنا براساس وپایه ی عدالت اصل بنا نشده است و وجودش به یک نحو شرعی نیست وبا نظام تکوین هم خوانی ندارد.وبنابراین دربسط ارزش عدالت به دست یداللهی مهدی (ع) باید نابود شود.حالا با بسط این مثال های ساده می توان نتیجه گرفت این تمدن مدرن وهرتمدن شبیه به این که از ابتدا با چپاول منابع وثروت از طبیعت وانسان ها به نامشروع وظلم به خود ودیگران که کلان آن کفر والحاد است منافی عدالت می باشد ومسلما مهدی(ع) نباید با تکیه برحتی ذره ای از این تمدن الحادی که ریشه ی تاریخ آن به ابتدای نزاع جبهه ی حق وباطل است تمدن عظیم خود را بنا کند ومسلما باید جهانی دیگر با زیربنای توحید وروبنای عدالت از نو ساخته شود ویک دگرگونی عظیم اتفاق بیفتد که شاید تصورآن هم بسیار دشوار باشد. می خواستم نظر شما را دراین باره بدانم واینکه این نگرش تا چه حدی صحیح است وتاچه حد نگاهی افراطی وغیر واقعی نسبت به تمدن مهدوی (ع)وبسط این ارزش مهجور می باشد.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نه‌تنها هیچ افراطی در این نگرش نیست بلکه این اولین شرط تجلی انوار غیب توسط آن موجود مقدس است که واسطه‌ی فیض بین ارض و سماء است و تازه وسعت عدالتی که جهان ظرفیت آن را دارد بسیار بالاتر از عدالت اقتصادی است. خوشا به حال آن‌ها که می‌فهمند این جهان چه ظرفیت فوق‌العاده‌ای دارد و بدین لحاظ در ذیل تبعیت از ولّی فقیه زمان ،منتظر آن حضرت هستند و سعی می‌کنند بین علم و عملشان تخلفی نباشد و آنچه را حق می‌دانند سعی می‌کنند در عمل بدان مقید باشند. موفق باشید
6331
متن پرسش
با عرض سلام ، اشتباهاتی که آقای احمدی نژاد مرتکب شدند که به اندازه ی خود ایشان بزرگ است و باعث دلسرد شدن نیروهای ارزشی انقلاب از ایشان شد ، محتوایی است یا تاکتیکی؟ با تشکر .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد دولت آقای احمدی‌نژاد از جنس انقلاب و امید انقلاب بود که متأسفانه آن‌طور که نیاز بود به ثمر نرسید. فکر نمی‌کنم بتوان موضوع را در این نوع تقسیم‌بندی‌ها گنجاند چون ممکن است جلو همه‌‌جانبه‌فکرکردن را بگیرد. این‌که بنده سعی می‌کنم به شخص آقای احمدی‌نژاد انتقاد نکنم به جهت رویکرد مثبت و انقلابی و صداقت ایشان است. مشکل آقای احمدی‌نژاد در گم‌کردن تاریخی بود که در آن قرار داشتند و بدین‌جهت متوجه رسالتی که می‌توانستند به‌عهده بگیرند نشدند. خطر بزرگ خطری است که ارادتمندان به ایشان را تهدید می‌کند که باز آن‌ها نیز تاریخی که در آن قرار دارند را گم کنند و رسالتی که نسبت به انقلاب در ذیل رهنمودها و منش و روش رهبری می‌توانند داشته باشند را فراموش کنند. موفق باشید.
6238
متن پرسش
با عرض سلام و احترام، به کسانی که دچار یأس شدید شده اند ، هم به جهت یأس از خود و تلاش خود و اصلاح خود ، هم به جهت یأس از دریافت فیض و رحمت حق تعالی که باز آن هم به یأس از خود و لیاقت خود انسان برمی گردد ، و از هر راهی که به اصلاح انسان منجر شود مأیوس اند و از یأس اشک می ریزند و به خدا شکوه می برند ، شکوه از عدم لیاقت اصلاح و شکوه از عدم داشتن توفیق برای اصلاح، و به کسانی که یأس سایه بر عمل آنان انداخته ، و وقتی حقیقتی به گوششان می رسد به خاطر یأس از رسیدن به آن حقیقت گریه می کنند، به کسانی که از همه مأیوسند ، چه از خود ، چه از دیگران ، چه از انسان های خوب ، چه از خدا ( به جهت لیاقت نداشتن خود انسان) چه از محرم ، چه از رمضان ، چه از رجب ، چه از صبح ، چه از شب ، چه از ایام الله ، چه از معرفتشان ، چه از قیام لله ، از همه و همه به خاطر نداشتن لیاقت برای گرفتن فیض حق تعالی مأیوس اند، یأسی که آنان را از حرکت باز داشته و جز کارهای دنیایی با اثرات دنیایی ، کار دیگری شان سود نمی دهد ،،، برای کسانی که دیگر به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد ندارند و از همه قطع امید کرده اند حتی از خود ، و حتی از خدا و حتی از حل شدن این مشکل توصیه می فرمایید چه کتابی را برای خاص این مسئله مطالعه کنند؟؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یأس نیست، این یک نوع بازخوانی است برای ورود به عالَمی جامع‌تر نسبت به گذشته. با تمام امیدواری به مبانی عرفانی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» رجوع داشته باشید و از توجه به ولایت رهبر عزیز«حفظه‌اللّه» نیز یک‌ذرّه کم نگذارید تا عالمی بزرگ‌تر از آن‌که تصور می‌کردید در مقابل‌تان گشوده شود. موفق باشید
6230
متن پرسش
سلام. در ابتدا بشدت التماس دعا دارم در این ایام غمناک. استاد گرانقدر! ظاهرا در مورد پدیده احمدی نژاد به چیزی رسیده اید که شاگردان ریز و درشت به هیچ وجه قادر به درک و همدلی و هم ساحتی در آن نیستند. اولا از شما خواهش میکنم که تاملی بفرمایید ؛ بالاخره این شاگردان با تفکر و عالم دینی شما بزرگ شده اند و اکنون قریب به اتفاق آنها نظری مخالف با نظر شما در این زمینه دارند. آیا این احتمال را نمیدهید که شاید نظرات اخیرتان ، به این شدت صحیح نبوده و شما اشتباهاتی داشته اید؟ کدام مبنا است که شما را در مقابل اکثر شاگردان تربیت شده خودتان قرار داده است و به هیچ وجه ذره ای از آن کوتاه نمی آیید؟ و اما سوال دوم ؛ تمنا میکنم که تحلیلی هم از آن طرف ماجرا ارائه دهید ، یعنی جبهه پایداری! شما می فرمایید آن احمدی نژادی که در دولت نهم نیروهای انقلاب را جمع کرده و نماد کار انقلابی بود ، با نزدیکی به جناب مشایی همه را از دور خود فراری داد و عملا با جدا شدن از طیف وسیعی از انقلابی ها ، دیگر نتوانست نسبتی با ارزش ها و آرمانهای متعالی امام برقرار کند. استادعزیز! چرا از آن طرف به ماجرا نگاه نمی کنید؟ همین آقایان فتاح ، لنکرانی ، محصولی و ... که شما بسیار به آنها استناد میکنید ، جملگی اذعان داشته اند که پیشنهاد همکاری احمدی نژاد را برای همکاری در دولت دهم رد کرده اند!! من هم قبول دارم که نزدیکی احمدی نژاد به مشایی افراطی بود ، ولی خواهشا کمی هم در باره این رفتار های زشت عزیزان پایداری صحبت کنید تا خدای ناکرده از جانب ناخودآگاه ما متهم به بی انصافی نشوید! آیا این رفتار برادران پایداری مصداق خیرخواهی بود که اینچنین دور احمدی نژاد را خالی کنند و شروع به تخریب شدید او (در شرایط تحریم های بی سابقه و کمرشکن) بکنند؟ قبول که کار احمدی نژاد اشتباه! آیا رفتار آنها و کنار کشیدن شان علی رغم پیشنهاد همکاری و مصاحبه های متعدد تخریبی و نیش دار ، شایسته بدترین تقاص ها نیست؟به فرض که تشخیص آقای مصباح کاملا درست بود ؛آیا سخنان ایشان با این ادبیات کوبنده و تخریبی ، واقعا کار را بهتر میکرد؟ دولتی که در مواجهه با شدیدترین و بی سابقه ترین حجم حمله استکبار جهانی بود و در هر فرصتی مورد تایید رهبر عزیز قرار میگرفت را با بدترین الفاظ و تهمت ها مورد حمله قرار میدادند و شما این را تشبیه میکنید به ناله های مادر سادات!!همه انتقادات شما از احمدی نژاد درست! ولی این لحن ملایم انتقاد به دوستان جبهه پایداری واقعا انصاف یا درک سیاسی شما را برای ما خدشه دار میکند. اگر قرار است برای آینده درس بگیریم ، مطمئنا زشتی و کم خردی کار پایداری ها و بزرگانشان ، شایسته تامل بسیار زیادی است! نه اینکه بگویم با آنها دشمنی کنیم ولی میگویم که بزرگی کار نادرست پایداری و علامه مصباح در مدیریت و مواجهه با اشتباهات مورد هجمه ترین رئیس جمهور کشور ، باید بسیار مورد نقد قرار بگیرد تا در آینده در دام چنین اشتباهاتی گرفتار نشویم. و در آخر ؛ همه این جسارت ها از جانب کسی بود که شرم دارد حتی نام شاگردی شما را بر خود بگذارد و در هر سفر زیارتی شکر و دعا میکند سید و استاد را خود که به لطف خدا بر سر راهش قرار داده شده.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:سخن آن رفیق را که پیش‌نهاد کرده بودند ادامه‌ی این بحث کافی است را درست می دانم با این‌همه به امید آن‌که ماوراء بحث‌های گذشته بر آن عقلی که باید بیش از پیش رجوع کنیم عرایضی را خدمتتان مطرح می‌کنم. بنده وظیفه‌ی خود می‌دانم همین دوستانی که برشمردید را دعوت کنم جهت بازخوانی تاریخ گذشته برای حضوری عالمانه در تاریخ آینده. با این نوع نگاه که به دنبال مقصر باشیم تا دل‌تان بخواهد می‌توانیم مقصر پیدا کنیم، با این‌که اطلاعات بنده نسبت به آقایانی که در رابطه با جبهه‌ی پایداری نام بردید که آقای احمدی‌نژاد دعوت به همکاری کردند، غیر از آن چیزی است که شما می‌فرمایید. ولی بر فرضِ صحت سخن جنابعالی، در بازخوانی آنچه در جبهه‌ی خودی‌ها گذشت باید در نگاهمان تجدید نظر کنیم و حیف است که رفقا در کنار همدیگر بنشینند و تنها دلایل صحت نگاه خود را برجسته کنند. امیدوارم آرام‌آرام عرایض بنده را در کنار ذهن خود نگه دارید و به جای آن‌که سریعاً آن‌را مردود بشمارید به خودتان اجازه دهید کمی در این موارد تأمل شود. همه‌ی آنچه می‌فرمایید وجوهی برای صحت آن هست ولی کار بزرگ‌تری در پیش است که باید وجوه دیگری را نیز مدّ نظر قرار دهید. مکرر شنیده‌اید یک ملت به جهت تجربه‌ی صدساله‌ی خود در موضوعی، وجوهی از حقیقت را می‌یابد که سایر ملت‌ها نمی‌یابند. ما برای حضور در آینده‌ی تاریخ نیاز داریم وسیع‌تر بیندیشیم و عقل دیگری را در میان آوریم. وقتی با چیزی خلاف عقیده‌تان روبه‌رو شدید در حالی‌که در کلیت خود در مسیر حق حق قرار دارید این امکان را به خود بدهید تا برقی بر قلب شما تجلی کند و از جهتی به حقیقت مطلق که هیچ محدودیتی ندارد، نزدیک شوید. راستی اگر سخنی آن‌قدر معنا دارد که می‌توان در مورد آن فکر کرد توجه به آن سخن حضور در عالمی برتر نیست؟ باور نمی‌کنم شما از آن افرادی باشید که پیشاپیش سخنی که با تحلیل‌های قبلی شما نمی‌خواند را ردّ کنید. پس وسعتی که باید به آن نزدیک شوید را چگونه به‌دست می‌آورید؟ بنده هرگز شما را به یک نوع لیبرالیسم فکری و اخلاقی دعوت نمی‌کنم که با باطل همان‌طور برخورد کنید که با حق باید برخورد نمایید. برعکس؛ بنده دوستان را به یافتن چهره‌های دیگری از حقیقت دعوت می‌نمایم. همین‌طور که توصیه فرموده‌اید شاید نظرات اخیر من به این شدت که عرض کرده‌ام صحیح نباشد، به همین جهت شما را به تبعیت از خود دعوت نمی‌کنم ولی امیدوارم از پایگاهی بس عظیم‌تر از نگاه گروهی، که بنده انتظار دارم، به عرایض بنده نظر کنید و اندازه‌ی اشتباهات آن‌را دریابید در آن صورت هدیه‌ی ارزشمندی به بنده ارزانی داشته‌اید و در آن صورت برای بنده روشن می‌شود که مریدپروری نکرده‌ام بلکه عقل عزیزان را مخاطب قرار داده‌ام که همین سؤال شما گواه بر همین است که بحمداللّه نخواسته‌اید دربست عرایض بنده را بپذیرید. تعجب می‌کنم که می‌فرمایید بنده کمی از اعمال ناپسند جبهه‌ی پایداری صحبت کنم. مگر بنا بود بنده وارد چنین عرصه‌ای شوم؟ تمام تلاش بنده آن است که با وسعتی بیشتر گذشته را بازخوانی کنیم و جای هر جریان خودی را تعیین کنیم. مگر بحث تبرئه‌کردن یک جریان و متهم‌کردن یک جریان است؟ اگر بخواهیم یک روزی اشتباهات خودی‌ها را لیست کنیم برای هر کدام، مجموعه بزرگی خواهد شد. ولی بنا شد به تاریخ دیگری قدم بگذاریم و با نگاه دیگر و زاویه‌ی دیگری همدیگر را نگاه کنیم. باید در این عرصه‌ی طوفانی دریا شد، رودخانه‌ها را پذیرا گشت در حالی‌که گل و لای رودخانه را فرو می‌نشانیم تا رودخانه به دریا بپیوندد. می‌دانم به موضوع بس مشکل و تا اندازه‌ای مبهم شما را دعوت می‌کنم. روزی که مباحث نقد غرب را در این طبقه که شماها باشید شروع کردم باور نمی‌کردم با نسلی روبه‌رو هستیم که به‌خوبی آن مباحث را می‌پذیرد، دغدغه‌ی غرب‌زدگیِ دوران به ظاهر سخنانم را مبهم می‌نمایاند، ولی شماها ماوراء روح غرب‌زدگی، استقبال خوبی از عرایض بنده - که به نظرم روح نقد غرب حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بود- کردید و از عقل غربی آزاد شدید، در حالی‌که می‌شناسید اصول‌گرایانی را که همانند اصلاح‌طلبان نمی‌توانند از عقل تجربی آزاد شوند. امروز نیز شما را دعوت به عقلی می‌کنم که چند صد سال است آن را فراموش کرده‌ایم و در حالی بر آن پافشاری می‌کنم که نه به اصلاح‌طلبان یک امید دارم بفهمند و نه به اصول‌گرایان سنتی، با وجود آن‌که معتقدم چیزی را متذکر می شوم که خیلی بیان‌پذیر نیست ولی معتقدم معنادار است و کشف تاریخ جدید در گرو فهم معنای آن می‌باشد و نزدیکی به حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و رهبری عزیز«حفظه‌اللّه» در گرو فهم آن است. ظاهراً مشکلی در ساحت لفظ بنده هست که تصور فرموده‌اید انصاف در نقد آن‌هایی که با آقای احمدی‌نژاد خوب برخورد نکردند، دیده نمی‌شود. بنده شما را دعوت به جایی می‌کنم که در آن جا این مقایسه‌ها چندان ظهور ندارد. درست است که در طیف نوری هفت رنگ، زرد و سبز و آبی هرکدام غیر از دیگری هستند ولی برادر! نوری در درون آن‌ها هست که ماوراء زرد و سبز است. من شما را به ظلمت دعوت نکردم که در کنار نور آن را پذیرا باشید، بنده شما را به نوری دعوت کردم که در درون شکل‌های متکثر نور جاری است. این است معنای این‌که باید جایگاه تاریخی حادثه‌ها و اشخاص و افکار را در نظر گرفت. در ضمن با توجه به ارتباطی که با بعضی از رفقا دارم در این مسئله با شما هم‌نظر نیستم که رفقای ما «ریز و درشت» به هیچ وجه قادر به درک و همدلی و هم ساحتی در رابطه با نظر بنده نیستند. این نکته‌ی اخیر را به این جهت عرض کردم که حق این رفقا ضایع نگردد. موفق باشید
6213
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم.با سلام خدمت استاد طاهر زاده.در مورد مباحثی که در مورد آیت الله مصباح و چگونگی حرکت و تحلیل جامعه حزب الله نسبت به ایشان داشتید ، میخواستم عرضی داشته باشم.اولا معتقدم که این مباحث هر چه زودتر تمام شود و باید جامعه حزب الله به کار تئوریک بپردازد. هر چه ما در گذشته بمانیم – به جای تحلیل و ترسیم نقشه آینده از آن - هیچ گاه آینده از ما نخواهد شد.به هر حال قبول کنیم که جامعه حزب الله قبل از دولت نهم از یک طرف تجربه هیچ کار سیاسی نداشت و از طرف دیگر خود را از لحاظ علمی هم نتوانسته بود بازتولید کند.چرا احمدی نژاد در اواسط دولت نهم آن نامه را برای فعال کردن نخبگان دینی برای پاسخ گویی به نیاز های دولت نوشت ؟ در صورتی که پاسخ های آن باید قبلا آماده می شد.اما جناح مقابل از یک طرف 25 سال کشور را اداره کرده بود و از طرف دیگر خود را به طرق گوناگون در مجامع علمی بازتولید کرده بود و مبنای تئوریک غرب نیز پشتیبان او بود . باید بسیاری از اشتباهات را به پای بی تجربگی و عدم داشتن مبنای سیاسی دانست.با سخن آقای پرویز امینی کاملا موافقم که ما باید سیاست ورزی را یاد بگیریم و این مشکل جامعه حزب الله است که نمی تواند میان انتقادهای آیت الله مصباح و طیف لاریجانی تمایز قائل باشد.عرصه سیاست پیچیده است و ما برای دولت سازی احتیاج داریم که جامعه ما قدرت درک این پیچیدگی ها را پیدا کند.کاندیداتوری جلیلی به جامعه حزب الله نشان داد که چگونه به اندازه بال مگسی رمق ندارند و در عین حال ادعای فتح جهان هم دارند.وقتی جلیلی و ستاد افتضاح او قادر به جمع آوری رای قشر خاکستری جامعه نباشند ، به درد زیر جرز هم نمی خورند.در همین اصفهان بعد از 10 روز پیگیری در اوج انتخابات نتوانستند به ستادها یک نشریه که بیانگر وجوه تمایز جلیلی باشد را بدهند تا این که مجبور شدیم به صورت خودجوش اقدام به این کار کنیم و تاثیر فوق العاده آن عصبانیت ما را از ستاد بیشتر کرد.به هر حال بی عرضه هایی که تمام ظرفیت جامعه دین دار ما را در قدم اول به آتش کشیدند ، نمی توانستند ظرفیت ملت ایران را آزاد کنند. خوب حال برای کار تئوریک باید چه کرد ؟ رهبر انقلاب 5- 6 سال پیش به حوزه دستور فرمودند که برای فرار از مرگ و انزوا در 20 سال آینده متحول شود.متاسفانه مدیریت حوزه در این مدت در جهت عکس حرکت کرد و شاهد آن هم عتاب های رهبری به آنها و تغییر همه مدیران است.25% زمان از دست رفته و ما 5- 6 را از دست دادیم و برحسب اطلاعات بنده روند 5 سال آینده برگشت به 5 سال پیش است .در حقیقت جمع حرکات در نیمی از فرصت رهبر انقلاب می شود صفر. اگر شعار های ما سرباز امام زمان هستیم و از این قبیل شعارهای پوچ کارساز بود حوزه نجف الان به این مخروبه که می بینید تبدیل نمی شد.بنابراین به حوزه به عنوان یک فرد در حال مرگ باید نگریست و امیدی به آن نداشته باشیم.از دانشگاه هم اطلاعی ندارم ولی به آن امیدی هم نیست و نمی دانم آیا این نهاد ذاتا سکولار می تواند به حزب الله کمک کند یا خیر؟ به نظرم تنها راه این که ما بتوانیم افق های اینده را بگشاییم ، همان است که استاد می فرماید یعنی جامعه حزب الله به جای به هم پریدن و نبش قبر گذشته به طور خودجوش به تفصیل شخصیت امام خمینی و شهدا در سطح جامعه مشغول شود و از طرف دیگر سیاست ورزی و تحلیل سیستمی تاریخ را به جامعه تزریق کند. بخشی از نخبگان حزب الله هم باید به سمت تولید سیستم های اداره کشور از سیستم بهداشت تا اقتصاد و ... برود تا ان شاء الله هر موقع دولت به دست حزب الله افتاد بتوانیم کارآمدی گفتمان امام و رهبری را اثبات کنیم و گرنه خود رهبر انقلاب هم رییس جمهور شود باز هم بدون مبنا و فلسفه اداره دولت به سمت امثال پژویان که لیبرال بودن آنها مشهور است می رود.ببخشید مزاحم شدم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با این‌که از قوت تحلیل واقع‌بینانه‌ی شما مسرور هستم و به دوستان توصیه می‌کنم بادقت آن را مطالعه کنند تا نقاط دقیق و ارزشمندی در آن بیابند، این نوع تعبیرات را در مورد ستاد آقای جلیلی نمی‌پذیرم چون آن ستاد، همین من و شما هستیم چون آقای جلیلی یک تفکّر است و نه یک حزب و یا یک فرقه. از طرفی حوزه‌ی علمیه هم ماهستیم؛ اگر از جایی شروع کنیم که بحمدالله بعضی دوستان شروع کرده‌اند، به مرور تقدیر ما در تاریخ آینده عوض می‌شود. در هر حال به هیچ وجه، جای نا امیدی نیست، در شرایطی هستیم که هر قدمی در راستای اهداف این انقلاب بزرگ برداریم تبدیل به صد قدم می‌شود. موفق باشید.
6185
متن پرسش
سلام استاد عزیز. من به عنوان شاگرد حقیر شما که البته هیچگاه توفیق حضور در کلاس های شما را نداشتم, شبهه ای در ذهنم بوجود آمده در مورد نظرات جالب . و تعجب انگیز از طرف شما! من و خیلی از دوستان دیگر در عرصه سیاست داشتیم در منجلاب شطرنج هاشمی فرو می رفتیم... که به یکباره با فرمایشات شما برخورد کردیم و راه را یافتیم و حامی پدیده ای به نام احمدی نژاد شدیم و از او عبرت گرفتیم خلاصه ماهم از دکتر و دولت ایشان به عنوان خاکریز اول ولایت دفاع کردیم تا پای جان!!! هرکسی نقدی می کرد به فرمایشات شما رجوع می کردیم و می فهمدیم که بله فلانی اشتباه کرده حالا فلانی هرکسی می خواهد باشد... یادگرفتیم هرکسی حرفش با حرف آقا نمی خواند ازش عبور کنیم ! ببخشید استاد مجبورم اسم ببرم(قصد توهین نیست یا مقابله نیست...) حضرت علامه مصباح حفظه الله ایشان نظراتی در مورد دولت و دکتر احمدی نژاد داشتند که با کمک شما و فرمایشات حضرت آقا فهمیدیم زیاد اگر نگویم کاملا اشتباست! مثل انحراف، فراماسون،بزرگترین خطر برای اسلام آن هم از صدر تا الان، رمال، مخالف امام خامنه ای و ... که تا یک روز می شود نام برد!!! خلاصه این همه شبهه را به کمک شما و... جواب دادیم ولی... تعجب و اوج سوال من اینجاست که شما استاد ما معلم فکری ما اخیرا نظراتی گفتید و می گویید که ما را متحیر کرده و دقیقا مخالف نظرات راسخ و متیقن شما هستند... و دیگر آن حمایت سراسر عشق شما از دکتر یا به تعبیر خود شما خاکریز رهبر نمی بینیم! و کلمات و سخنان شما بویی مثل بوی انتقاد به خود گرفته و حتی مخالفان و منتقدان دولت دکتر محمود را تایید کرده اید کسانی که هر حرفی را به دکتر زدند حتی بیشتر از دشمنان و مخالفان حزبی مثل اصلاح طلبان و... شما فرمودید آن شخص(اسم نمی برم ولی کمی پیش اشاره کردم) ایشان همیشه مواضع خوبی داشتند و علت مخالفتشان با دکتر این بود که بع تعبیری دست دکتر را بگیرند تا به انحراف نرود!!! استاد عزیز لطفا ،به عنوان شاگرد حقیرت تقاضا می کنم حرف نهایی و قلبی خود را در مورد پدیده احمدینژاد و مهندس مشایی اعلام کنید تا من و خیلی های دیگر از این تحیر خارج شویم... ما بارها عبرت های پدیده احمدی نژاد را خوانده ایم ولی قسمت زمان شناسی آن با ... نمی خواند‍!؟ راستی یک مطلب فراموش شد که استاد چشم خیلی ها به تحلیل های شماست صحیح یا غلط به هر حال چشمشان به شماست!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بنده و جنابعالی پذیرفته‌ایم بیانگر یک تفکر سیاسی نباشیم و در هر تاریخ و در هر شرایط متذکر تفکری باشیم که به نور الهی باید در آن شرایط در صحنه باشد و از این جهت هنوز باید خاک‌ریز رهبری و اهداف متعالی ایشان بود و با همان عقلی که متوجه بی‌انصافی‌هایی بودیم که به آقای احمدی‌نژاد روا می‌داشتند در ادامه و به کمک همان عقل وجوه دیگر تاریخ خود را نیز نگاه کنیم و از طرف دیگر نیز غافل نباشیم که فکر می‌کنم در جواب سؤال‌های شماره‌ی6140و6136و6100و5865و5797و5731 سعی کردم آن وجوه دیگری را که باید مورد تفکر قرار گیرد مدّ نظر عزیزان قرار دهیم تا با سعه‌ی بیشتری وارد تاریخ جدیدی شویم که اقتضای انقلاب اسلامی است و موجب می‌شود تنها در گذشته و امروز خود زندگی نکنیم و از حضور در آینده باز بمانیم، آن‌طور که اصول‌گرایی سیاسی و حزبی باز ماندند و عملاً گرفتار بی‌تاریخی شدند. بنده امیدوارم دوستان عزیز سعی کنند موضوعات را ماوراء یک نگاه سیاسی محدود بنگرند و حداقل در ابتدای امر با بنده همدلی کنند شاید با این معلم پیر بتوانید قدمی جلوتر بگذارید. و آنچه باید در فضایی دیگر و در تاریخی دیگر به آن نگاه کرد مدّ نظر قرار دهید. می‌فرمایید: حرف نهایی و قلبی خود را در مورد پدیده‌ی احمدی‌نژاد و مهندس مشائی اعلام کنم؛ چگونه بگویم چیزی را که شما باید لابه‌لای سخن بنده به صورت حضوری احساس کنید. بنده شما را دعوت به نگاه وسیع‌تری می‌کنم و نه به اطلاعات بیشتر. اگر کسی به شما بگوید هوای تازه‌ای را که بیرون از چهاردیواری اطاق است به من نشان بده، چکار باید بکنید؟ سخن در این نیست که در آن اطاق هوای قابل تنفس نیست، سخن در آن است که در هوای تازه با وسعت بیشتری از اکسیژن روبه‌روئید. هوشیاری بالاتری نیاز است . سرباز انقلاب اسلامی تنها در وسعتی به وسعت تاریخ کربلا می‌تواند مدافعی پرشور و فداکار و بصیر باشد ولی طرز خدمتگزاری او خیلی پیدا نیست هرچند با شکوه است، با این همه هرچه کار سخت‌تر می‌گردد و هرچه روزگار تیره‌تر می‌گردد و شناخت جبهه‌های خودی از غیر خودی مشکل‌تر، او درخشنده‌تر می‌شود. اگر دشمن از هر سو در آید تا قلعه‌ی راز ماندگاری ما که اتحاد در جبهه‌ی خودی‌ها است را فتح کند، ما نیز از هر اسلحه‌ای استفاده می‌‌کنیم تا او را مثل همیشه ناکام بگذاریم. ما در این عالم چه جایی داریم برویم، جز این‌که در کنار این انقلاب توحیدی باشیم و با رهبری عزیز زندگی کنیم؟ وقتی می‌خواهیم دست از این انقلاب حسینی بر نداریم چگونه می‌توانیم آن‌هایی که دغدغه‌ی حفظ این انقلاب را دارند با خود دوگانه ببینیم؟ نمی‌دانم از عبرت‌های پدیده‌ی احمدی‌نژاد چه برداشت کرده‌اید که چون ابر مرد – فوق مسائل جزیی انقلاب – خود را در صحنه نمی‌یابید؟ گفت «دامن مزن آتش را، دست من و دامانت». موفق باشید
6188
متن پرسش
سلام استاد ارجمند. استاد بنده اگر هر عقیده ای داشته باشم؛ اما نظر رهبری حفظه الله را بشنوم و حتی مخالف نظر بنده باشد از سر موضع خودم پایین می آیم و نظر ایشان در درونم جای می گیرد. مثلا من همیشه مخالف تعدد فرزندان بودم چون معتقدم تربیت فرزند سخت است, به محض آنکه رهبری دستور بر افزایش موالید فرمودند نظر بنده کلا عوض شد و از دیدن کسانی که بیش از دو فرزند دارند خوشحال می شوم. استاد این نشانه خوبی است یانه؟ آخه گاهی به خودم می گویم خوب یعنی من عقل ندارم که خودم نظر مستقل داشته باشم چرا تا آقا یک مسأله ای را عنوان می فرمایند نظر من عوض می شود؟تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان به عقلی برسد که عقل اولیاء را تصدیق کند یک عقل برتر است. موفق باشید
6179
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد استاد ما در سیر انقلاب در زمینه مقام اول اجرایی کشور همواره رو به پیشرفت به سمت نزدیک شدن دیدگاههای روسا به دیدگاههای حضرت امام (رض) و در نتیجه کشف حجابهای ظلمانی مدرنیته و ظهور تدریجی نور انقلاب بوده ایم. ابتدا بنی صدر که رسما میتوان او را جزو اردوگاه غرب دانست، پس از آن شهید رجایی که البته به دلیل فرصت بسیار کوتاه تا شهادت شاید نتوان ایشان را در این سیر قرار داد، پس از آن آقای موسوی که البته اسما حضرت آقا رییس جمهور بودند ولی در واقع مقام اجرایی کشور آقای موسوی بودند. ایشان دیدگاهی تماما غربی داشتند البته غرب چپ! ولی تلاش میکرد خود را انقلابی جلوه دهد. پس از آن آقای هاشمی رفسنجانی که می توان دیدگاه ایشان را التقاطی نامید و از این جنبه بر آقای موسوی برتری داشتند. ایشان سعی در هماهنگ سازی اسلام با مولفه های دنیای مدرن (مدرنیته) داشتند که البته می دانیم این امر به دلیل تعارض ذاتی انقلاب با عالم غربی نهایتا به تقابل با اصل انقلاب خواهد انجامید. پس از او آقای خاتمی با دیدگاههای شفافتر و صریحتر نسبت به آقای هاشمی آمد. در اینجا عده ای آقای خاتمی را نسبت به آقای هاشمی دورتر از انقلاب می دانند ولی بنده فکر می کنم دیدگاه آقای هاشمی نسبت به انقلاب دورتر از آقای خاتمی است زیرا آقای هاشمی پایه و اساس التقاط را وارد در بخشهای بسیاری از نظام کردند و در واقع می توان آقای خاتمی را میوه آقای هاشمی دانست. از این نظر بنده آقای هاشمی را دورتر از انقلاب می دانم. پس از آقای خاتمی یک بازگشت رادیکال (به معنی مثبتش) به اصل انقلاب صورت گرفت. ولی پس از آقای احمدی نژاد، با انتخاب آقای روحانی به نظر می رسد این سیر در مسیر خلاف خود حرکت کرده است. مگر آنکه آقای روحانی را در پرانتز قرار دهیم و ایشان را عاملی برای به وقوع پیوستن حوادثی خاص و فوق العاده و البته رادیکال که نهایتا منجر به بازگشت اساسی به اصل انقلاب خواهد شد بدانیم. سوالات اینجانب از جنابعالی: 1- آیا شما این روند و سیر را در تاریخ انقلاب را می پذیرید؟ 2- نظر شما درباره دیدگاه بنده نسبت به آقای هاشمی و آقای خاتمی چیست؟ 3- اگر این سیر را می پذیرید جایگاه آقای روحانی در این سیر کجاست؟ 4- اگر این سیر را نمی پذیرید لطفا جایگاه تاریخی آقای روحانی را مقداری توضیح دهید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1 و 2- این سیر در نظام اجرائی ظاهراً همین‌طور است که می‌فرمایید و آقای هاشمی به‌خصوص در این اواخر نشان دادند که پذیرفته‌اند انقلاب اسلامی در ذیل غرب به‌خصوص آمریکا خود را حفظ کند ولی این سیر در مردم متفاوت است و نیروهای انقلاب در شرایط فاصله‌گرفتن هرچه بیشتر از نگاه آقای هاشمی و نزدیکی به رهبری هستند 3- آقای روحانی در شرایط بینابینی، بین آقای هاشمی و رهبری قرار دارند در عین‌ آن‌که حد اقل از نظر عده و عُده در اردوگاه اصلاح‌طلبان جای دارند، زمینه‌ی پذیرش رهنودهای رهبری را در خود از بین نبرد‌ه‌اند تا ببینیم در ادامه چه کار می‌کنند. موفق باشید
6152
متن پرسش
السلام علیکم و رحمت الله: عطار در تذکره اولیا در احوال امام شافعی چنین آورده است: نقل است که یک‌بار در میان درس ده بار برخاست و بنشست. گفتند: چه حال است؟ گفت: علوی زاده‌ای بر در بازی می‌کند. هربار که در برابر من آید، حرمت او را بر می‌خیزم که روا نبود فرزند رسول فراز آید و برنخیزی. حال سوال این است که با چنین نمونه‌هایی که تعداد آن‌ها هم کم نیست آیا پذیرش دیدگاه مشهور درباره‌ی عناد ائمه‌ی چهارگانه‌ی اهل سنت اندکی دشوار نمی‌نماید؟ ایراد مشهور این است که چرا اینان در جایی که صادقین علیهماالسلام حضور دارند برای خود کرسی درس راه انداخته و به نوعی در کنار ائمه دکانی برای خود گشوده‌اند و حال آن‌که با بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی آن زمان روشن می‌شود که مقام واقعی آن حضرات معصوم حتی برای خواص ایشان نامعلوم بود چنان که هنوز هم چنین است چه رسد به امثال حسن بصری و نعمان ابن ثابت که اهل فقه بودند و حدیث، و چه رسد به مثل مالک ابن انس که حتی با کلام و استدلال نیز میانه‌ی خوبی نداشت. به نظر می‌رسد نگاه اینان به ائمه را می‌توان با نگاه فلان فقیه مشهور امروزی به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مقایسه کرد که در عین احترام به ایشان برای نظر خود نیز وجهی قائل است آنان ائمه را فرزندان پاک و عالم رسول الله می‌دانستند اما از فهم این‌که اینان امام مفترض الطاعه هستند در استضعاف به‌سر می بردند. یا علی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از این‌که جریان‌های مشکوک شکاف و شقاقی این‌چنین در بین ما و اهل سنت ایجاد کردند نباید شک به خود راه داد ، ولی عنایت داشته باشید نور اسلام وقتی ظهور می‌کند که نظامی اسلامی در صحنه آید و چنین نظامی با امامی معصوم و یا فرهنگ امام معصوم محقق می‌شود که برگشت به غدیر دارد و همچنان که در جواب سؤال6140عرض کردم ما برای عبور از تمدن ظلمانی غرب نیاز به نظامی داریم که دین اسلام با قرائتی که انسان‌های معصوم مبین آن هستند بر آن حاکم باشد و از این جهت با اهل سنت متفاوت فکر می‌کنیم نه در خوبی و قابل احترام‌بودن اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ولی با این‌همه هرگز جایی برای تقابل با برادران اهل سنت نیست. موفق باشید
نمایش چاپی