بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای

تعداد نمایش
کتاب
جزوه
یادداشت ویژه
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
34293
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: استاد در موضوع امر به معروف و نهی از منکر چند مورد دیدم که درباره ی امر به معروف زنان بی حجاب مطالبی فرمودید از طرفی با فتاوای مقام معظم رهبری درباره وجوب تذکر لسانی و وجوب امر به معروف در همه شرایط مواجه شدم و اینکه همه جا احتمال تأثیر هست https://www.google.com/amp/s/farsi.khamenei.ir/amp-content%3fid=27746 شما این صفحه را مطالعه بفرمایید خب با توجه به فتوای ایشان تعارض این موضوع با بیانات شما که الآن شرایط متفاوت شده و تذکر لسانی به حجاب مثل گذشته کارایی ندارد چگونه است؟ در آخر بنده به عنوان یک شهروند که مدام با این موضوع سر و کار دارم چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همان‌طور که می‌دانید اگر احتمال تأثیر در امر به معروف و نهی منکر بدهید، چرا از حدّاقل آن که تذکر لسانی است، کوتاهی کنیم؟ مگر آن‌که احتمال تأثیر ندهیم. تصور می‌شود فعلاً در اکثر موارد نه‌تنها احتمال تأثیر نیست، بلکه بیشتر، طرف مقابل حالت تهاجمی به خود می‌گیرد. این‌جا است که باید حوصله کرد تا او احساس نکند ما نیز بنای تقابل با او داریم. موفق باشید

34286
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: وقتتون بخیر. استاد جانم، شما هم احساس می کنید بخشی از این خانمها که بی حجاب شده اند، از سر لج کردن به عملکرد ما اینطور شدن؟ نحوه برخورد نادرست و سلیقه ای و فاقد کرامت بخشی از بدنه گشت ارشاد، عملکرد تبعیض آمیز آن، مثلا در سال ۸۴ تا ۸۸ من ساکن شهرک غرب تهران بودم در مناطق بالاشهر و پاساژها و مال ها، همان سالها حجاب افتضاح بود اما در این مکان‌ها گشت ارشادی نبود، آیا ارشاد فقط برای مناطق متوسط و قشر متوسط است؟ خب مردم این تبعیض ها رو می‌فهمند و خشمگین می شن، یا مثلا جشنواره فیلم فجر که مرکز بی حجابی است چرا یک ماشین گشت ارشاد دم در جشنواره نمی گذاشتن که هر بازیگری با اون حجابهای وحشتناک خارج شد رو جهت ارشاد سوار ون کنند و ببرن؟ که اتفاقا سرچشمه خیلی از بی‌حجابی های جامعه ما همین حضرات بازیگرند. خب چطور در یک کشور قانون شامل حال یک عده میشه و شامل حال عده ای دیگر نمیشه؟ شامل حال مناطق پایین شهر میشه ولی شامل حال مناطق مرفه و بالاشهر نه؟ خب اگر ما واقعا قصدمان اجرای قانون بوده باید در خیابان فرشته و نیاوران و الهیه و.. ‌‌ هم به مرّ قانون عمل می‌کردیم، بدون ترس از عواقب، باید بازیگران متجاهر به بدحجابی رو هم می‌گرفتیم و ارشاد می‌کردیم بدون ترس از واکنشها، ولی این کار رو نکردیم! رفتیم مرکز شهر و پایین شهر چون صدای قشر متوسط به جایی نمیرسه! استاد قبول دارید که مردم می فهمند و نمیشه کلاه سرشون گذاشت؟ من خودم حزب الهی و انقلابی ام، اما قبول دارید یک سری عملکردها زبان ما رو الکن کرده و انقلاب رو در مظان اتهام برده؟ قبول دارید کسانی که با عملکردهای غلطشون به اسم گشت ارشاد دستی دستی مردم رو مقابل دین و حجاب قرار دادن باید استغفار جدی کنن چون به نظر من به نوعی در این ناآرامی‌ها و خونهای به ناحق ریخته شده شهید عجمیان ها و آرمان ها و....ممکنه دخیل باشن؟ ما اون سعه لازم رو نداشتیم و با تنگ نظری های خودمون حقیقت دین رو به محاق بردیم. خدا ان شاالله از سر کوتاهی ها بگذره و خودش جبران مافات کنه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که رهبر معظم انقلاب در بیانیه «گام دوم» فرمودند اگر ما متوجه چنین ضعف‌هایی در خودمان نباشیم و با خودآگاهی تاریخی نسبت به آن‌ها آگاهی لازم را نداشته باشیم، عملاً بیش از آن‌که از دشمنان ضربه بخوریم، از دوستان نادان خود ضربه می‌خوریم و انتقاد آن‌هایی که روی این ضعف‌ها دست می‌گذارند را، وسیله‌ای قرار می‌دهیم تا کلیّت نظام مقدس اسلامی را ناکارآمد و نفی کند. آنچه موجب امیدواری است همین است که بحمدلله خِرد انقلاب طوری است که در هر مرحله‌ای خود را بازخوانی می‌کند، زیرا به گفته جناب نیچه، ماری که پوست نیندازد، می‌میرد. باید با نظر به افق قدسی تاریخی که در پیش است، قدم به قدم از این تنگناهای تاریخی عبور کرد.

ما به جهت غفلت‌های تاریخی و غرب‌زدگی، درد انباشته قرن‌ها و دهه‌ها را در پشت خود احساس می‌کردیم و با حاکمیت رژیم پهلوی آن فشار به تدریج شدید و شدیدتر شد در آن حدّ که باید همراه جناب حافظ ندا سر می‌دادیم:

درون‌ها تیره شد باشد که از غیب          چراغی بر کَنَد خلوت نشینی

واقعاً دیگر در راستای اصلاح امور از دست هیچ سیاستمداری و هیچ روشنفکری هیچ کاری بر نمی‌آمد تا این‌که آن خلوت‌نشینِ سالک، آن پیرِ جهان‌دیده یعنی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به میان آمد و نشان داد: «آنچه در آینه جوان بیند/ پیر در خشت خام آن بیند!» ما را متذکر آینده و چشم‌اندازی کرد که با همه موانعِ موجود، ولی راه بسی روشن است، به روشنیِ نگاهی که امروز نایب الإمام متذکر آن است و در توصیه خود به دانشجویان می‌فرمایند:

«توصیه اول من پرهیز از انفعال و ناامیدی است؛ مواظب باشید؛ یعنی مواظب خودتان باشید، مواظب دل‌تان باشید، مواظب باشید دچار انفعال نشوید، دچار ناامیدی نشوید. شما باید کانون تزریق امید به بخش‌های دیگر باشید... مواظب باشید به افق پشت نکنید، به قلّه پشت نکنید، همیشه به سمت قلّه و به سمت افق روشن حرکت کنید.» (۱۴۰۱/۰۲/۱۱)

موفق باشید.

34280
متن پرسش

سلام: به حاج آقا بگید : سلام شما در جواب ۳۴۲۶۱ و ۳۴۲۶۶ گفتین برای آزادی از سیطره استکبار باید هزینه داد چرا فقط امثال بنده حقیر که وضع مالی خوبی نداریم باید هزینه بدیم؟ چرا مسئولین هزینه نمیدن؟ چرا پولدار ها که هر روز پولدارتر میشن هزینه نمیدن؟ و فرمودین مردم پاداش صبر خود را خواهند گرفت، موقع دادن پاداش باز پولدارها جلوتر از ما پاداش ما رو خواهند گرفت. از گرونی، از بی خانه ای، از بی پولی، از اینکه هر چی میدوی به جایی نمیرسی خسته شدم. از اینکه به خاطر بی پولی کسی آدم حسابت نمیکنه. نمیدونم چرا بعضی وقت ها از جواب های اینچنینی استاد دلگیر میشم. انگار استاد از روی شکم سیری دارن جواب میدن. مشکل ما بی پول ها اینه که نه پول داریم نه خدا رو.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته و صد البته همه مشکلات زیر سر همان‌هایی است که با خودخواهی‌ها و پول‌پرستی‌ها این مشکلات را پدید آورده‌اند، ولی این بدان معنا نیست که ما در عین این سختی‌ها از راهی که شهدای‌مان در آن قرار گرفته بودند و آن را طی کردند؛ منصرف شویم و مطمئنیم آن‌هایی که به قول شما این‌چنین موجبات مشکلات این انقلاب می‌شوند، سر به سلامت نخواهند برد و سخن مقام معظم رهبری را مدّ نظر داریم که می‌فرمایند با ایستادگی می‌توانیم از این مشکلات عبور کنیم. موفق باشید

34266
متن پرسش

با سلام: بنده فکر می‌کنم تا زمانی که مسولین به خاطر دلار ۳۹۰۰۰ تومان از مردم عذر خواهی نکنند و درصدد جبران بر نیایند، مباحث اینچنینی در این سایت کاری عبث و بیهوده است. چگونه می‌شود کسانی که در حل مسایل دنیوی مردم مانده اند، بخواهند مسایل آخرتی ایشان را حل و فصل کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان باید به این آگاهی برسد که بالاخره حضور در تاریخی که بنا دارد خود را از سیطره استکبار آزاد کند، هزینه باید بدهد تا از تنگناهای تاریخی و تعلّق به دشمن و عبور از جاسوس‌های داخلی آزاد گردیم. و حوصله و پشتکار رهبر معظم انقلاب با توجه به این امر است که می‌دانند جبهه استکبار با همه تقلاهایی که می‌کند، روز به روز نسبت به حضور تاریخی انقلاب اسلامی در تنگنای بیشتری قرار می‌گیرد. موفق باشید

34260
متن پرسش

عرض سلام و ادب و احترام: الان که جامعه به سمت آرامش نسبی می‌رود چرا برخی افراد مقتضیات زمان را در نظر نگرفته و از تعبیر آتش به اختیار توسط مردم برای بی حجاب ها سخن می‌گویند؟ جامعه ما چقدر تا به حال تاوان برخی از سخنان نسنجیده برخی مسئولین را داده. هنوز جامعه در حال تاوان دادن به خاطر جملات «بی حجاب نباید در جامعه امنیت داشته باشد» و «بی حجاب‌ها از مترو استفاده نکنند.» و .... هست. سوال اول: چرا میزان تاثیر این گونه جملات در ناامنی های اخیر توسط مرجعی بررسی نمی‌شود و فقط سلبریتی ها به دادسرا فراخوانده می‌شوند؟ که البته این فراخوان سلبریتی ها، به حق است و به جا. اما میزان خشم القا شده توسط این سخنان به نیمی از جمعیت زنان که افرادی در پی نادیده گرفتن حق مسلم شهروندی آنها بودند، کجا لحاظ می‌شود؟ یا طراح شیوه گشت ارشاد که نقش قابل توجهی در این هزینه عظیمی که به جامعه و جان بیش از ۲۰۰ نفر تحمیل شد، کجا بازخواست می‌شود؟ چرا ریشه های یک جریان باز خواست نمی‌شوند؟ سوال دوم: چرا اگر افرادی برای نظام اینقدر هزینه مادی و معنوی ایجاد می‌کنند، توسط رهبری بر کنار نمی‌شوند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکات خوب و ارزشمندی اشاره می‌فرمایید. حقیقتاً ما در بعضی موارد «خُلقِ محمّدی» را از دست داده‌ایم خُلقی که خداوند در وصف آن فرمود: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ» (آل‌عمران/159) می‌فرماید اگر این مداراها را نداشتی افراد از اطرافت پراکنده می‌شدند. ولی ما متأسفانه با غفلت از این خُلق و صفای پیامبرمان با دست خودمان بعضاً چوب به اسلام و انقلاب می‌زنیم.

در مورد روش مقام معظم رهبری عنایت داشته باشید که روش ایشان دخالت مستقیم در امور نیست، زیرا مسئولان مربوطه باید مطابق رهنمودهای رهبری، آن افراد را آن‌طور که لازم است، مورد تذکر و برخورد قرار دهند. موفق باشید       

34259
متن پرسش

بسمه تعالی. با سلام: عرض داستان واقعه ای را دارم و از شما خواهشمندم که نظر استادانه خود را به این شاگرد ارائه نمایید. در این داستان سه شخصیت اصلی هستند: پدر خانواده، پسر بزرگ خانواده و پسر کوچک خانواده. پدر شخصی انقلابی و مذهبی است و تعصبی ویژه روی موضوعات انقلابی دارد و ناراحت و بعضا عصبانی می‌شود از اینکه یک نفر حتی به اندازه ارزنی از انقلاب، نظام، دولت و عوامل حکومت انتقاد کند. پدر جانباز اعصاب از دوران جنگ است. پدر به برخی از مسائل، همانند دزدی ها و اختلاص ها معترض است و دل نگران. پسر بزرگ خانواده فردی است که تا پدر را می‌بیند عقده دلش را می‌گشاید و با پدرش درد دل می‌کند و امیدوار است که پدرش با او همراهی کرده و پاسخی به او بدهد. در بعضی از مواقع این عقده گشایی و این درد دل به مباحثه پدر پسری تبدیل می‌شود. پسر بزرگ سؤالاتی را مطرح می‌کند: (چرا با وجود اینکه روی زر و نقره خوابیده ایم فقر در بعضی خیابانها به وضوح نمایان است؟ چرا نخبگان باید از وطن شان فراری باشند؟ چرا حکومت با معترضان اینگونه رفتار می‌کند؟ چرا رهبری درباره آن موضوع چنین نظری داده اند؟) و از این قبیل چرا ها... هر گاه بحثی پیش می‌آید، پدر، دو حرف را نصیحت وار به پسر بزرگ می‌زند: ۱. تو غربگرا و تحت تأثیر فضای مجازی هستی. ۲. تو آب به آسیاب دشمن می‌ریزی و نگاهت به بیرون از وطن است. و پسر بزرگ هربار می‌خواهد بگوید من درست است که معترضم ولی اصلا اینگونه که شما می‌گویید نیستم. من می‌خواهم ایران پیشرفت کند ولی حسم این است که این «چرا های» در ذهن من اختلال اساسی کشور است که باید به آن پاسخ داده شود. و پسر کوچک خانواده فردی انقلابی و مذهبی است و در عین حال به مسائل کشور در یکسری از موارد معترض است. پسر کوچک این روحیه را در خود احساس کرده است که می‌تواند بیان مشترکی باشد بین پدر و پسر بزرگ تا بتوانند حرف یکدیگر را متوجه بشوند و از قضاوت های نادرست ذهنی جلوگیری بکنند. روزی سر این مباحث باز می‌شود و دوباره پدر می‌گوید: تو نگاهت به خارج است و تحت تأثیر غرب هستی. و به پسر بزرگ اجازه سخن گفتن را نمی‌دهد. پسر بزرگ در ذهنش می‌خواهد بگوید که: «نه! من غرب زده نیستم. من از غرب بیزارم!» ولی باز پدر اصرار دارد که «خیر! تو همانی که من می‌گویم.» در این حین پسر کوچک که ۷ یا ۸ سالی از پسر بزرگ، کوچکتر بود لب به سخن می‌گشاید برای تبیین یک موضوع: «پدر! برادر بزرگم با اصل نظام مخالف نیست بلکه با یکسری از افعال مسئولین مخالفت دارد. به قول آیت الله مصباح یزدی: انتقاد به این ارگان و آن دولت، تضعیف نظام نیست اتفاقا خیلی هم برادرم انقلابی است. او با اغتشاش مخالف است ولی معترض است». پسر بزرگ حرف برادر کوچکترش را تأیید می‌کند و می‌گوید: «آری! این همان حرف من است». پدر دوباره می‌گوید: «نه حرف تو این نیست. تو نگاهت به سمت بیرون است که به رهبری انتقاد می‌کنی. رهبر ما بهترین رهبر جهان است نباید درباره او بگویی که چرا فلان نظر را داده. او مصلحت اندیش است و می‌داند که چکار می‌کند». پسر بزرگ می‌گوید: «پدر گفتم من اصلا طرفدار اغتشاش و کشتن پلیس و تضعیف امنیت ملی نیستم.» و پدر باز می‌گوید: «در حرف های تو معلوم است که طرفدار اغتشاشات هستی». پسر کوچک دوباره وارد می‌شود و خیلی شمرده شمرده می‌گوید: «دانش جویان در حضور رهبری از او انتقاد می‌کنند و ایشان سراپا گوشند و گوش. و بعد اینکه ما ۲ گروه معترض داریم: گروهی که نسبت به اوضاع کشور بیمناک اند و دوست دارند وضع درست شود ولی معترض اند و گروه دوم حدشان را رد کرده اند و به اغتشاشگر تبدیل شده اند. خود من، برادر بزرگم هم از این دسته اولیم. ما نظام را قبول داریم ولی معتقدیم باید در فلان قانون، فلان مسئول و... تغییر ایجاد شود». پدر می‌گوید:« اگر حرفتان نتیجه ای ندارد آن‌را نزنید و حرفتان هیچ نتیجه ای ندارد پس اعتراضتان باطل است». و به پسر بزرگتر که در چشمانش اشک حلقه زده می‌گوید: «اگر جنبه بحث را نداری خب بحث نکن. من هم جنبه اش را ندارم و زود عصبی می‌شوم و راهت را سد می‌کنم!». پسر کوچکتر وارد سخن می‌شود و می‌گوید: «الان برادر بزرگم اقرار می‌کند که مدافع نظام و مخالف اغتشاش است. چرا دارید به او می قبولانید که تو غربزده ای، تو فلانی و...؟ او خودش می‌گوید که من، این نیستم!!». پدر می‌گوید: «الان او اینگونه شده، قبلا حرفهایش مدافع اغتشاشات بود». پسر بزرگ می‌گوید: «پدر من! من می‌خواهم این مشکل بین مان حل شود، من که هیچگاه قسم نمی‌خورم می‌گویم که والله من آنگونه که شما فکر می‌کنید نیستم». ولی پدر راضی نمیشود و میگوید:« تو خودت را اثبات باید بکنی و اثباتت هم اینگونه است که دیگر این بحث ها را نکنی». پدر حرفهای پسر کوچک را قبول می‌کرد ولی با حرف های پسر بزرگش مخالف بود نمی‌دانم چرا! همین باعث شد که پسر بزرگ بگوید: «آری همین حرف من را برادر کوچکم زد منتها با لحنی دیگر». ولی پدر معتقد است که این حرف همان حرف نیست. خلاصه که پسر کوچک که روی حرف زدن زیادی هم جلوی دو بزرگتر نداشت باز سخن می‌گفت که: «نباید به فردی بگوییم که تو شخصیت آمریکایی داری، این انقلاب انتهایش می‌رسد به انقلاب امام زمان علیه السلام، اگر یک نفر را از این قافله دور کردیم یعنی یک سرباز را از لشکر امام زمان علیه السلام بیرون کشیده ایم. بعد پدر می‌گوید: «خودت نگاه کن! آیا با این حرفها، برادر بزرگت یار امام زمان علیه السلام است؟». در دل پسر کوچک این مسئله مانند سیر و سرکه می‌جوشید که: «نکند با حرف پدر، برادر بزرگم مأیوس شود؟، بر ضد انقلاب شود؟ » و پس از آن گفت: «از روی ظاهر نمی‌شود انسانها را مقایسه کرد، شاید شخصی وارد اینجا شود که از نظر ظاهری خیلی بد باشد ولی در رابطه اش با خدا از منی که ادعای انقلابی دارم، خیلی خیلی بهتر و خوبتر باشد و بعد این شعر را برای برادر بزرگتر خواند: هر که در این راه مقرب تر است... جام بلا بیشترش می‌دهند...». چون معتقد بود که خودش شخصیتی است که می‌گوید انقلابی است و همه حرف او را باور می‌کنند ولی برادرش انقلابی است و پدر که مهم ترین سرمایه پسر است او را باور ندارد و همین امر باعث شده که برادر بزرگتر سختی بیشتری را متحمل شود. مهمانی با روبوسی تمام می‌شود و همه به زندگانی خویش می‌رسند. اما اصل کار اینجاست: توصیه جنابعالی به شخصیت های داستان چیست؟{شخصیت های داستان فرضی اند} توصیه تان به پدر، توصیه تان به پسر بزرگ و توصیه تان به پسر کوچک. با تشکر از وقتی که گذاشتید 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده به مطلب خوبی پرداخته‌اید. اگر هم به گفته جنابعالی شخصیت‌های مطرح‌شده فرضی هم باشند، بسیار واقعی هستند و موجب تفکر نسبت به افراد مختلف جامعه می‌گردد تا به افراد و افکارشان فکر کنیم و خیلی خودِ آن‌ها را نفی ننماییم. اگر پدر، پدری است دلسوز و با سوابق خوب انقلابی؛ ولی به هر حال همچنان در جهان و تاریخ خودشان مانده‌اند و هرگونه حضور در جهان‌های انسان‌های دیگر که جهان خودشان نباشد را نفی می‌کند؛ در حالی‌که پسر بزرگ متوجه جهان بزرگ‌تری می‌باشد و باید همان انقلاب اسلامی را که پدرش برای آن فداکاری کرده است را، در جهانی گسترده‌تر حاضر کند و با عقل بشر جدید آن را قابل فهم نماید. نام این تفاوت را نباید گسست نسل‌ها قلمداد کرد. این نوعی غفلت از حضور تاریخی است. و پدر از این نحوه حضور بهره کافی ندارد، هرچند در تاریخ خود بسیار جانانه در صحنه بوده است. برادر کوچک که از یک طرف رابطه عاطفی خود را با پدر حفظ کرده و در درک سخنان برادرش هم هوشیاری دارد و در جریان روح اغتشاشات و اعتراضات نیز هست، شخصیتی است که می‌داند راهی که در پیش است راه عبور از نظام نیست، ولی تسلیم هر آنچه مسئولان می‌گویند و یا عمل می‌کنند هم، نمی‌باشد و در نتیجه متوجه می‌باشد به تعبیر مقام معظم رهبری باید با روحیه مطالبه‌گری کار را جلو برد. در این که رهبر معظم انقلاب انسانی فوق‌العاده حکیم و هوشیار هستند، حرفی نیست و پدر این را به خوبی تجربه کرده. ولی پرسش‌گری از رهبری نه‌تنها بی‌حرمتی به ایشان نخواهد بود، بلکه موجب می‌گردد تا اتفاقاً حکمت و هوشیاری ایشان در امور بیش از پیش روشن گردد. موفق باشید

 

34256
متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر. سوالی مطرح شد، با این مضمون که تا کی پای این انقلاب خواهید ماند، پاسخی ارائه دادین و شرایط سقیفه را مثال زدین ماها که تا حدودی تکلیف خودمان را می دانیم و راهمان عوض شده است، البته امید اصلاح داریم ولی دیگر نه اینکه چشم بر مفاسد ببندیم و خودمان را کور و کر کنیم، علاقه ای هم به طرفداری شما از نظام یا مخالفتتان نداریم، به هرحال حساب کار شما را ماها نخواهیم داد، و اگر ما را در مسیر اشتباهی بیاندازید، شما توان پاسخگویی به عملکرد ما را در روز قیامت نخواهید داشت، (این دوره هیچ علاقه ای به شرکت در انتخابات نداشتم ولی نظر شما را بر نظر و تشخیص خودم ترجیح دادم) سوال اول: تا کی پای آقای خامنه ای خواهید ماند؟ سوال دوم از شما: واقعا تغییر موضع پیشکش، در چه موقعی از قسمتی از عملکرد نظام انتقاد خواهید کرد (انتقاد از اصل بدنه حاکمیت) دقت شود پرسش من این نبود که با همان معیاری که عملکرد دشمن و بیگانه را می سنجید با همون معیار عملکرد نظام را بسنجید، سوال این بود که یک انتقاد؟ سوال سوم: واقعیت این است مشکل من نه آقای خامنه ایست نه حکومت، من با این وزارت اطلاعات سپاه و خود سپاه که اومده در عرصه اقتصادی و کشور رو امنیتی کرده مخالفم، توضیح: از اصطلاحات مغلوب شده جناح طرفدار حکومت استفاده کردم وگرنه هر کسی می داند حمایت از یک شخص، سازمان، کشور و غیره به معنای پوشاندن گندکاری آن و زیبا جلوه دادن زشتیهای آنان نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله از سر تفکر سخن گفته‌اید. در این شرایط هرچه عمیق‌تر رخدادها و مشکلات را مدّ نظر آوریم و به آن‌ها فکر کنیم، به همان اندازه اندیشمندانه با پدیده‌ها روبه‌رو می‌شویم. در این رابطه نظر به کلیت نظام و حضور تاریخی آن داریم که در مقابل استکبار است و استکبار نیز بر همین مبنا با نظام اسلامی مقابله می‌کند و رهبر معظم انقلاب در چنین جایگاهی نسبت به حفظ کلیت نظام در مقابل فتنه‌ها بسیار موفق بوده‌اند در آن حدّ که توانستند انقلاب اسلامی را از جریان‌های فکریِ آقای هاشمی و آقای روحانی عبور دهند. و حتماً متوجه هستید که از بیانیه گام دوم به بعد، مکرر متذکر بازبینی کوتاهی‌ها داشته‌اند. عمده آن است که آیا شرایط تاریخی ما و فرهنگ دینی ما، اگر مردم راهی جز اصلاح در بستر حفظ جمهوری اسلامی را مطالبه کنند تا با هر قدمی و تلاشی به جلو بیایند، درست است؟ کاری که دولت آقای رئیسی در حال انجام آن است و یا بحث در نفی کلی نظام اسلامی باشد تا ایران به عنوان کشوری که با قامت افراشته و سابقه فرهنگی‌اش در این منطقه موجب نشان‌دادن بی‌ریشه‌گی کشورهای قبیله‌ای اطراف ما نباشد.

در مورد مخالفت‌هایی که امثال جنابعالی دارید، شاید در بعضی موارد امثال بنده نیز همان مخالفت‌ها را داشته باشم. ولی با ادامه انقلاب و جمهوری اسلامی به سوی اهدافی که در ذات خود دارد می‌توان از این مشکلات و تنگناها عبور کنیم و این به جهت ذات انقلاب است و در همین رابطه حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مکرر می‌فرمودند ما هنوز در ابتدای راه هستیم.

34254
متن پرسش

سلام علیکم وقتتون بخیر: چند سالیست مباحث شما را دنبال می‌کنم متاسفانه خیلی احساس پوچی می‌کنم. نه می‌توانم از دنیا دل برگیرم نه از نظر اخروی به وظایفم عمل کرده ام، خیلی احساس بدی دارم، به نظرتون چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید این امر را طبیعی قلمداد کرد از آن جهت که به گفته جناب مولوی: «ای برادر عقل یک دم با خود آر / دَم به دَم در تو خزان است و بهار». امیدوار باشید که با حضور هرچه بیشتر در تاریخی که انقلاب اسلامی به نور توحید به ظهور آمده است، شعف و شوری سراغ‌تان آید که آن را در شخصیت رهبر معظم انقلاب و امیدواری ایشان به مدد الهی می‌یابید. هنر ما در شکیبائی و صبری است که در متن دینداری باید پیشه کنیم، زیرا «پرده‌های دیده را داروی صبر / هم بسوزد هم نماید شرح صدر». موفق باشید     

34252
متن پرسش

سلام استاد عزیز: ۱. راز شهادت اولیاء الله (شهدا) در چیست؟ آیا چیزی جز عمل به انجام وظیفه در هر جایی که حضور دارند می‌باشد؟ ۲. در این تاریخ چه باید کرد تا مرگ ما شهادت باشد؟ (اخلاص قلبی نسبت با ولایت - جهادی و شهید گونه زندگی کردن و... به راستی چه باید کرد؟ ۳. به نظر شما اصلی ترین ویژگی برای کسب شهادت در این تاریخ در چیست؟ لطفا کمی توضیح دهید‌. انسان احساس عقب ماندگی عجیبی از شهدا دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راز شهید و شهادت بسی بالاتر از آن است که جز شهدا بتوانند از آن سخن بگویند. همین اندازه می‌دانم که اینان در دلِ تاریخی که توسط پیامبران و اولیای الهی آغاز می‌شود، متوجه عمق آن تاریخ و وجوه توحیدی آن می‌گردند و آینده آن تاریخ را درک می‌کنند و می‌یابند چه اندازه زیبا است که در همه این تاریخ حاضر گردند، و لذا است که ابداً راضی نمی‌شوند به مرگ طبیعی از دنیا بروند. آری! می‌خواهند قصه آن‌ها قصه‌ای باشد که رهبر معظم انقلاب در موردش فرمودند: «درباره‌ی شهیدان، در دو جای قرآن تصریح شده که شهیدان مرده نیستند، زنده‌اند؛ این دیگر با صراحت است. یکی در سوره‌ بقره است: «وَ لا تَقولوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیلِ اللَّهِ اَمواتٌ بَل اَحیاء»؛ به اینهایی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نگویید، اینها زنده‌اند. دیگر از این واضح‌تر، روشن‌تر؟ یکی هم در سوره‌ی آل‌عمران: «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ اَمواتًا بَل اَحیاء»؛ تصریح شده. حالا اینکه حیات شهدا چگونه حیاتی است، یک بحث دیگری است؛ یقیناً متفاوت است با حیات زندگی مادّی ما و متفاوت است با حیات برزخی‌ای که خیلی از افراد دیگر هم در برزخ روحشان فعّال است و زنده است به یک معنا؛ این هم نیست؛ یک چیز سوّمی است و به هر حال یک حقیقت مهمّی است که قرآن به آن تصریح می‌کند.»

موفق باشید                 

34241
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده‌: علت امید رهبری به اینده چیست؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان به سنت پیروزی حق بر باطل. عرایضی تحت عنوان راهی برای حضور در جهان خدا» شده است. خوب است به صوت آن جلسه رجوع فرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/1046#sound-row-4379

34218
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: استاد بنده طلبه هستم و خودم را در آینده در کسوت یک فرد ذوابعاد می بینم. فردی که بتونه مسائل رو از چند وجه ببینه و بررسی کنه. توی بررسی که از اساتید انقلابی کردم متوجه شدم جناب عالی و استاد رائفی پور و حاج آقای پناهیان و استاد حسن عباسی و آیت الله مصباح و شهید مطهری و عین صاد و از همه مهم تر رهبری و امام خمینی، همون اشخاصی هستند که من می پسندم و دوست دارم شاگردی این بزرگواران رو بکنم. حالا سه تا موضوع پیش آمده . ۱. آیا این طور مطالعه صحیح هست؟ این همه استاد و این همه کتاب و سخنرانی؟ ۲. اگر صحیح هست چه طوری شروع کنم؟ از کجا شروع کنم؟ هر کدام از این بزرگواران توی آثارشان سیر مطالعاتی دارن. باید سیر مطالعاتی همشون رو شروع کنم؟ البته همه ی این ها جدا از دروس حوزه و یادگیری زبان خارجی هست. ۳. آیا برای ذو ابعاد شدن و مطالعات میان رشته ای داشتن این کارهایی که می خوام بکنم کافی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید جنابعالی که بحمدلله در کسوت طلبه می‌باشید اگر خود را با مبانی قرآنی و روایی، ذیل حضرت امام و رهبر انقلاب حاضر کنید، خودتان شخصیتی خواهید شد برای تحلیل و تبیین هرچه بیشتر آنچه به عنوان عطای الهی به بشر امروز شده است به نام انقلاب اسلامی. موفق باشید

34216
متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد عزیزم: ٣ سؤال اساسی و حیاتی؛ ۱. به نظر بنده بهترین انسان در تراز انقلاب اسلامی، انسانی است سالک، حکیم و متفکر و در عین حال دارای مدیریتی کلان و اجرائی در نظام اسلامی، که بتواند برنامه ها و طرح های الهی الهام شده بر قلب خویش را در نظامات سیاسی، فرهنگی، حقوقی و اقتصادی پیاده و نهادينه نماید. آیا چنین دیدگاهی صحیح و دقیق است!؟!؟ ۲. بنظر می آید آن نسل جوانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن امید بسته اند برای تحقق تمدن اسلامی، در عین اندک بودن، اما شدیدا مورد عنایت خدا هستند و خداوند متعال «علايق، استعداد و توانمندی هایی» بر وجود آنان نهاده که هر کدام زمینه ساز و عامل عبور از بحران ها و موانع انقلاب در حوزه های مختلف خواهند بود! آیا چنین نگاهی دقیق است!؟ ۳. در مورد عنایت و تربیت خداوند متعال جهت تحقق اراده خویش در تاریخ معاصر توسط انسان انقلابی امروز، بستگی به طلب و ظرفیت آن انسان دارد؛ بدان معنا که هر چقدر طلب انسان برای تأثیر گذاری در تاریخ و جامعه بیشتر باشد، خداوند رب العالمین هم متناسب با آن طلب و اثرگذاری هدایت آن فرد را برعهده می گیرد؛ به طور مثال طلب حاج قاسم سلیمانی با رهبر انقلاب اسلامی متفاوت بوده و طبعا اثر گذاری آنان در تحقق آرمان های اسلام هم متفاوت خواهد بود (یعنی رهبر معظم انقلاب موثر تر از حاج قاسم سلیمانی بودند). آیا چنین دیدگاهی صحیح هست!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! از آن جهت که ما یکی از صفات ائمه «علیهم‌السلام» را در زیارت جامعه «وَ ساسَةَ الْعِبَادِ» یعنی بندگانی که سیاستمدار می‌باشند. مسلّم است که آن سیاست از دیانت جدایی ندارد. ۲. در همین رابطه بحث «انعم الله علیهم» را در آیه 69 سوره نساء مطرح می‌کند که می‌فرماید: « وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ ۚ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا» به این معنا که آری! خداوند عملاً آن‌ها را تربیت می‌کند برای اموری خاص. به همان معنایی که در مناجات شعبانیه از خدا می‌خواهیم: «الهی انظر إلی نظر من نادیته فاجابک و استعملته بمعونتک فاطاعک» به این معنا که او ما را مدد برساند که به اطاعت او مفتخر شویم. ۳. مسلماً خداوند رهبر معظم انقلاب را برای چنین کار بزرگی ذیل تربیت خاص خود پرورانده است و در همین رابطه از حضرت رضا «علیه‌السلام» داریم که حضرت مي‌فرمايند: «إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است. شرح صدري که در روايت فوق به آن اشاره دارد کاملاً در حضرت امام خامنه‌ای به چشم مي‌خورد. و این‌جا است که به خوبی متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی خواهیم شد به عنوان عطای الهی به بشر امروز. موفق باشید   

[1] - تحف العقول،ص443

34209
متن پرسش

سلام: پیرو پاسخی که به پرسش شماره ۳۴۱۸۱ داده اید که ایشان صریحا از شما خواسته اند در چه صورت دست از طرفداری نظام ایران بر می دارید؟ و آیا طرفداری از نظام اسلامی ابطال پذیر است؟ پاسخی مرقوم فرمودید که ظاهرا در هیچ حالتی دست از طرفداری نظام بر نخواهید داشت. سوال من این است که یعنی در برخورد با نظام ایران شما عقل را تعطیل کرده اید؟ آیا وقتی یک دروغ واضح از مسئولین رده بالا می بینیم باید به آن توجه نکنیم و یا مانند خیلی از طرفداران نظام آن را برای خود توجیه کنیم و در نهایت عقل در برخورد با نظام ایران تعطیل است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه که برای ما حجت است کلیت نظام و جهت گیری اصیل انقلاب اسلامی و شخصیت فوق العاده نایب الامام حضرت آیت الله امام خامنه ای است. حال هرکس باید خودش انتخاب کند در این تاریخ در کجا باید قرار گیرد. در حالیکه به خوبی روشن است جهت گیری نظام اسلامی در تقابل با کسانی است که سراسر گرفتار هزاران بطلان و آلودگی است. آیا در صدر اسلام می‌توانستیم به بهانه بعضی از چهره هایی که سقیفه را شکل دادند از کلیت اسلام منصرف شویم؟ در حالیکه حضرت علی علیه السلام در همان فضا هم سعی داشتند خلفا را کمک کنند تا روح اسلام بماند (هرچند که به خوبی متوجه ضعف هایی بودند که بسیار باسیره پیامبر صلوات الله علیه و آله و قرآن فاصله داشت) تاریخی آغاز شده است به نام انقلاب اسلامی که حضور در این تاریخ تنها راه نجات است و این با دقت و حکمت پیش می آید و هرکس باید خود را در طوفان فتنه ها حفظ کند. موفق باشید

34208
متن پرسش

سلام استاد جان: وقتتون بخیر. شرح حال مرحوم سید شفتی (که در مسجد سید خاکند) رو میخوندم چیزهای عجیبی نوشته بود. اینکه ایشان از مردم می‌خواسته که پیششون به گناهان اعتراف کنن بعد حد رو جاری می‌کرده و... اینکه در عمرشان راجع به ۹۰ تا ۱۲۰ نفر حد مرگ رو خودشون اجرا کردن و.... و در لغت نامه دهخدا این مطالب بوده که اینطور که خواندم بدستور رهبری حذف شده. خلاصه اینها رو که خوندم از چشمم افتادن. اگر کار خوبی می‌کرده چرا رهبری دستور دادن حذف بشه؟ اصلا نظر شما راجع به آقای شفتی چیست؟ متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه سیره ائمه آن است که گناهانی که افراد مرتکب می‌شوند را جستجو نکنند و حتی اگر مردم مطلع نیستند بین خود و خدا توبه کند, نمی توان اگر فرد مذکور اصرار می کرده است افراد به گناهانشان اعتراف کنند, آن حرکت را حرکت قابل پذیرشی دانست. موفق باشید

34182
متن پرسش

با سلام: چرا شیخ علی تهرانی را اعدام نکردند؟ مگر مفسد فی الارض نبود؟ یا شاید چون شوهر خواهر رهبری بود اعدامش نکردند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: افراد زیادی مانند شیخ علی طهرانی داشتیم با آن‌همه توهین‌هایی که به مسئولان نظام می‌کردند. ولی چون اقدام عملی علیه نظام و مردم نداشتند، حکم‌شان اعدام نبود. مگر میر حسین موسوی و کروبی کارهای‌شان کم‌تر از شیخ علی طهرانی بود؟!! موفق باشید

34181
متن پرسش

با سلام:جناب استاد طاهرزاده بنده از شما یک سوال مشخص دارم و آن این سوال می باشد که آیا شما یا شاید بهتر بخواهم بگویم مبنای شما موقعیتی را قابل تصور می‌داند که در آن فرض و موقعیت شما از نظام جمهوری اسلامی دل بریده باشید و آن را باطل بپندارید و حتی معارض آن شوید؟ در واقع آیا طرفداری شما از جمهوری اسلامی ابطال پذیر است؟ چه بشود یا چه پیش بیاید یا چه کسی در این نظام چه کار انجام بدهد یا چیزی بگوید شما حساب خود را نظام جدا خواهید کرد و آن را باطل خواهید پنداشت؟ ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ذات اسلام توسط رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به نور ربوبیت به بشریت عطا شد تا انسان‌های حق‌طلب در مسیر انسانیت خود راه گشوده‌ای در مقابل خود بیابند؛ ذیل اسلام و تشیع، انقلاب اسلامی راه هدایت بشر جدید است که به نور الهی بر قلب سالک واصلی همچون حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به ظهور آمده است و در ذات خود تماماً راه توحید و مسیر سعادت بشریت است. و همان‌طور که اگر سقیفه‌ای خواست حجابی شود برای نور اسلام، این تشیع است که متوجه می‌شود به جای عدول از اسلام، مسیر عدالت و معنویت اسلام را با علی «علیه‌السلام» ادامه دهد؛ در این زمانه نیز تنها راه سعادت و نجات از پوچی و سرگردانی و سرخوردگی، راهی است که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تحت عنوان انقلاب اسلامی در مقابل جهان استکباری جلو راه بشر امروز گشوده است و هنر ما آن است که مواظب باشیم سقیفه‌سازانِ این انقلاب نیز ما را از اصل آن که ذیل ولایت حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» است، جدا نکنند و با فریب‌های پایگاه‌های دروغ‌پراکنی جبهه کفر و استکبار، صحنه را به غلط تفسیر کنند. البته از این نباید غفلت کرد که برای حقّانیت یک جبهه همین بس که دشمنانی این اندازه فاسد و کذّاب دارد، موفق باشید    

34121
متن پرسش

عرض سلام و ادب: من از طلاب حوزه علمیه هستم و پایه ۶ را به اتمام رساندم با ۳۰ سال سن هدف من تلاش علمی در مباحث جهانبینی مثل خداشناسی و انسان شناسی و هستی شناسی و آن حدیث امیرالمومنین و شعر مولوی که انسان از کجا آمده و در کجا هست و به کجا می‌رود و امتداد اینها در حرکت انقلاب اسلامی و علوم انسانی و سبک زندگی و تربیت جامعه و تبلیغ آن معارف به دنیا و مبارزه با معارف و اصول و جهانبینی و... تمدن غرب و تمرکز اصلی بنده در این مسیر، تقویت حکومت و حرکت انقلاب اسلامی به سمت تمدن سازی اسلامی هست. ولی اولا نمیدونم دقیقا چه عنوانی میتونم بذارم برای این هدف و چه شخصیتی رو میتونم نمونه برای این هدف در نظر بگیرم. ثانیا میخوام بیشتر در رابطه با این هدف مطالعه کنم تا دقیقتر بدونم چیکار میخوام بکنم و فضا برام روشن تر بشه و ثالثا نمیدونم باید چه رشته ای بخونم تا بتونم به این هدف برسم و ثالثا آیا دانشگاه هم نیاز هست شرکت کنم یا نه و اگر نیاز هست چه رشته ای؟ از حضرتعالی تقاضا دارم لطف کنید راهنمایی بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد همان حضور در تمدن نوین اسلامی و آینده امیدبخشی که در پیش است، عنوان خوبی است. در این مورد حضرت امام و رهبر معظم انقلاب و در کنار آن‌ها مرحوم شهید آوینی جایگاه خود را دارند. ۲. با سیر مطالعاتی سایت و در کنار آن بحث‌هایی مثل بحثی که در کتاب «مدرنیته و توهّم» شده و یا مباحثی که تحت عنوان «انقلاب اسلامی،جهان بین دو جهان» مطرح گشته است می‌تواند مفید باشد. ۳. ابتدا فلسفه اسلامی و البته این در کنار دروس رسمی حوزه و جدّی‌گرفتن آن دروس. ۴. به نظر بنده فلسفه اسلامی در کنار دروس رسمی حوزه، روحیه‌ای که باید در شما جهت اهداف‌تان شکل بگیرد را به شما می‌دهد. موفق باشید

34117
متن پرسش

سلام استاد عزیز: شرمنده که سوال زیاد می‌پرسم خداخیرتون بده. در مورد آهنگهای ناجوری که سوال کردم در باشگاه با صدای بلند پخش میشه حقيقتا تمام آهنگها همونهایی است که در مجالس عروسی می‌خوانند و بعضی از خواننده ها هم خانم هستند تا جایی که بعضی از افراد هم با ین آهنگها در باشگاه می‌رقصند. با تشکر از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال فتوای رهبر معظم انقلاب آن است که چنانچه استماع موسیقی موجب فتنه و فحشا نباشد، چه زن همراه آن بخواند و چه مرد، حرام نیست. و چنانچه شک داشته باشیم که موجب فتنه و فحشا می‌شود یا نه، در این مورد هم می فرمایند حمل بر حلیّت آن بنمایید. موفق باشید

34111
متن پرسش

سلام استاد گرانقدر: چرا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خالد بن ولید را با وجود آنکه عده‌ای از مسلمانان قبیله جذیمه را کشته بود کیفر نداد؟ (اهل سنت، جنایات خالد را در قضیه کشتن مالک بن نویره در زمان ابوبکر، و قصاص نشدن وی را با این مساله قیاس و توجیه می‌کنند) چرا امیرالمومنین اینقدر با برخی یارانشان مدارا می‌کردند؟ (مثلا با اشعث) همین امام جای دیگر مثلا در موضوع ولید حاکم کوفه در زمان عثمان به اون‌صورت قاطع عمل می‌کنند؟ اشعثی که بقول آقای پناهیان: خوارج به علی (ع) اعتراض می‌کردند و می‌گفتند که اشعث پای رکاب تو چه‌کار می‌کند؟! این اشعث را دور بینداز! یا امیرالمومنین سر موضوع خواستگاری جعده از امام حسن راحت مقابل اشعث کوتاه میاد. یا مثلا گفته می‌شود امام حسن یکی از دلایل صلحش با معاویه حفظ جان یاران مخلص و تربیت یاران جدید بود. خب این یاران که ۱۰ سال بعد همگی اشان به راحتی توسط حاکم جور کشته شدند. در واقع ظاهرا به عقل ناقص من اینکار عجیبی می‌نماید؟ من به این موضوع واقفم که باید شرایط زمان و مکان رو لحاظ کرد اما واقعا گاهی دوگانگی هایی می‌بینم که برایم اصلا قابل حل نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید برای باقی‌ماندن اصل اسلام و کم‌کردن انگیزه مخالفت با آن، جهت به فعلیت‌آمدن ظرفیت تاریخی اسلام، که بنا بر آن است تا آن ظرفیت به ظهور آید؛ حرکات پیامبر و ائمه حکایت از بصیرت آن‌ها دارد. در این رابطه به همان صورتی که رهبر معظم انقلاب با آقای هاشمی در عین آن‌که خودشان فرمودند در بعضی موارد نگاه‌شان با آقای هاشمی متفاوت است، مقابله مستقیم نکردند تا انقلاب دو تکه شود. ولی در مورد خالد بن ولید و ظلم‌های وی در نبرد با بنی جذیمه و نیز مجازات نشدنش از طرف پیامبر(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) باید گفت: ۱. بخشیدن خون مقتول و یا قصاص قاتل، در اختیار ولیّ مقتول است و اگر او بخواهد قاتل را قصاص نماید، حاکم اسلامی وظیفه دارد که قاتل را قصاص و حکم اسلامی را اجرا نماید؛ اما اگر او بخواهد با گرفتن دیه، از کشتن و قصاص قاتل بگذرد، حکومت اسلامی نیز نظر او را محترم خواهد شمرد. اگرچه حکومت در صورت صلاحدید، می‌تواند مستقلاً متخلف را به دلیل نقض قانون، مورد مجازاتی هرچند خفیفتر قرار دهد.
2- در قضیه بنی جذیمه نیز چنین بوده است؛ یعنی رسول خدا (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) بعد از اطلاع و آگاهی از بروز چنین حادثه تلخی، امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) را برای جبران خسارات وارده و نوعی پوزش‌طلبی به آن منطقه اعزام کرد و تمام خسارات؛ حتی قیمت کاسه آبخوری سگ‌های آن قبیله را نیز پرداخت نمود:
وقتی خبر به پیامبر (ص) رسید، دست‌هایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا! من از آنچه خالد انجام داده بیزارم». سپس علی (ع) را خواست و به او فرمود: «ای علی! بدانجا برو و حالشان را بپرس و روش جاهلیت را زیر پا بگذار.
علی (علیه‌السلام) با اموالی فراوان به طرف آن قبیله رفت، خون‌بها، خسارت اموال و حتی قیمت کاسه‌های سگان آنها را نیز پرداخت نمود و سپس از آنان پرسید: «آیا خون‌بها و یا مالی مانده که به شما نپرداخته باشم؟!» همگی گفتند: خیر. علی (علیه‌السلام) فرمود: «باقی مانده اموالی را که به همراه‌ آورده بودم  را نیز به خاطر رعایت احتیاط کامل از جانب پیامبر (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) به شما می‌پردازم». سپس به مدینه بازگشت و آنچه انجام داده بود را به رسول خدا گزارش کرد. حضرتشان فرمود: کار درست و زیبایی انجام دادی». سپس رو به قبله ایستاد، و دست‌ها را بلند کرد ... و سه بار فرمود: «خدایا من از آنچه خالد انجام داده بود، بیزارم. ولی در مورد جنایاتی که خالد بن ولید با مالک بن نویره و همسر او انجام داد؛ صاحبان قتل از او نگذشتند . متأسفانه خود خلیفه او را معاف کرد. در حالی‌که جناب عمر در این مورد به خلیفه یعنی جناب ابابکر اعتراض نمود. موفق باشید

34108
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد خدا قوت: شرمنده اگه سوال زیاد می‌پرسیم و وقتتون رو می‌گیریم. نمی‌دونم این سوال رو کس دیگه ای پرسیده یا نه. دیگه حلال کنید. استاد واقعا جایگاه درس های که میخونم رو نمی‌دونم چیه بخاطر همین هیچ انگیزه ای برای خواندن ندارم. من رشتم انسانی و کلاس یازدهم هستم ولی اصلا نمی‌دونم در آینده می‌خوام چیکار کنم و آیا واقعا این درس ها بکارم میاد یا نه یا اصلا مسیرم چی میشه. مشکل دیگه ای هم که دارم اینکه نمی‌دونم چه مسیری رو باید برای انجام وظیفه برم و نمی‌دونم چجوری باید بفهمم. دارم میرم تا ببینم خدا چی میخواد. این دو تا مشکل هست که نمی‌دونم می‌خوام در آینده چیکار کنم و متناسب با اون جایگاه چیزایی که دور و برم هست یا کارایی که می‌کنم رو نمی‌فهمم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اگر خوب دروس خود را بخوانید بخصوص موضوعاتی که در رشته انسانی مطرح است، بصیرت و فهم خوبی نصیب‌تان می‌شود و متوجه خواهید شد چه اندازه این نوع مباحث برای شخصیت فکری شما مفید است ۲. آری! همان‌طور که متوجه شدید وقتی ذیل انقلاب اسلامی و رهبری انقلاب، راه‌ را همچنان ادامه دهید، همان چیزی را که به دنبال آن هستید، در انتظاری که برایتان پیش آمده به سراغ‌تان می‌آید. موفق باشید

34083
متن پرسش

سلام استاد خدا قوت: راسیاتش من برای بحث مطالعاتم برنامه ای که ریختم به این صورت بود که قسمتی از مطالعه ام برای قرآن و المیزان، قسمتی برای بحث های شما و قسمتی برای بحث های شهید آوینی و دکتر داوری. الان هم دارم این سیر رو میرم جلو ولی یکسری از اطرافیانم میگن که اینطوری ذهنت ثبات پیدا نمیکنه و متحیر میشی و اینا. میگن بحث های آقای داوری و اینا تحیر میاره. ولی من با همین سیری که گفتم حال می‌کنم و با بقیه چیزایی که میگم یا متفکرای دیگه اصلا نمیتونم ارتباط برقرار کنم. اطرافیانم میگن بیا برو طرح‌ولایت ولی دوست ندارم. حالا می‌خواستم ببینم نظر شما چیه؟ و درباره اون نکاتی هم که توی کتاب ادب خیال عقل و قبل گفتین درباره مطالعه یه سوالی داشتم که الان مثلا من با این سیر که گفتم شروع کنم و برم جلو و بعد برم سراغ مباحث امام خمینی (ره) و امام خامنه ای خوبه یا همین الان بجای این سیر اونارو کار کنم؟ بازم ببخشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ذوق شما فعلاً با ارتباط نسبت به اموری است که می‌فرمایید آن امور شما را فعلاً اقناع می‌کند؛ بهتر است همین حالات را با دنبال‌کردن همان مطالب حفظ کنید. إن‌شاءالله این مسیر کار را به سوی انس با مباحث حضرت امام و امام خامنه‌ای به نحو عمیق‌تری می‌برد. موفق باشید

34052
متن پرسش

با عرض سلام و ارادت خدمت استاد: لطفا نظرتان را در مورد متن زیر بفرمائید؛ آنچه در تاریخی که به سر می‌بریم مشاهده می‌شود این است که، دنیای غرب آرمانهای ظلمانی اش نرم و تدریجی کل عالم را فراگرفته است، آنقدری که توهمات ذهنی مان را واقعیت، و حقیقت را دست نیافتنی می‌پنداریم. حال ابهاماتی پیش میاد که آیا این پدیده ایی که الان با آن مواجه هستیم آیا واقعا نسبتی با حقیقتِ انقلاب اسلامی دارد و یا توهم زده ایم که این هم پدیده قدسی است که می‌تواند یک نحوه حضور خاصی و با شدت ایجاد کند. مثلا همان مثالی که در مورد ۸ سال دفاع مقدس زدید قطعا نمونه ای از آن نحوه حضور خاص رزمندگان در آن تاریخ شد که بود خود را یافتند، در آن بودنی که بود توحیدیست. اما مثال دیگر، همین بازی فوتبال که فرمودید «دین داری توهمی» با ابعاد گوناگونش در ترویج تجمل و اسراف، هم در وقت و مال انسان ها و هم در استعدادهای وجودیشان. لکن به نظر می‌رسد انگار مواجهه با این پدیده ها که آیا توهم اند؟ و یا واقعیتی که نسبتی با حقیقت دارند، خیلی مواقع به خاطر تعارضاتی، مشکل می‌شود. مثلا چرا حضرت آقا که اهل فوتبال نیستند، در آن زمانی که جام جهانی چندین سال قبل مسابقه فوتبال ایران و آمریکا بوده، وقتی مواجه با پخش فوتبال از تلویزیون و گل آقای استیلی به آمریکا می‌شوند، خوشحال میشوند و بازی را ظاهراً تا آخر هم تماشا می‌کنند و از خوابشان هم می گذرند؟ اگر این پدیده توهمی است که غرب برای عبور از پوچی هایش برای خود و ملت ها تعریف کرده و از طرفی نسبتی با حقیقت انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی هم ندارد و البته این همه انتشارِ تجمل و اسرف را هم در پی دارد، چگونه باید این نوع مواجهه و رجوع حضرت آقا، این حکیم الهی را متوجه شد؟، که در موارد مشابه دیگر و پدیده های دیگر،عمیق با پدیده ها روبرو شویم و هم در تاریخی که به سر می‌یریم و ناچار هستیم برای عبور از توهمات تاریخی نیز اقداماتی انجام دهیم با چه رویکردی برخورد کنیم و رجوع شود که آن حضور و بود الهی را که دنبالش هستیم، از دست ندهیم و هم لذت متعالی ببریم و هم فهم عمیقی را از مسئله ها و پدیده ها داشته باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً نکات مهمی است آنچه مدّ نظر آورده‌اید. آری! انسان نمی‌تواند در زندگی خود به‌کلّی از خیال و توهّمات شیرین عبور کند. زیرا بازی و حتی امور جنسی شرعی، در عین آن‌که وجوهی از توهّم است چاشنی زندگی است. می‌ماند در مسیر رسیدن به حقیقت، این نوع بازی‌ها و تغذیه توهّم، غیر از آن است که انسان خود را در اختیار توهّم و سیطره آن قرار دهد. ۲. همچنان‌که جناب آقای دکتر یامین‌پور در سخنان اخیر خود در دانشگاه جندی‌شاپور می‌گویند به هر حال، جهان جدید و بشر جدید جهانی را دنبال می‌کند که در توهّمات خود آن را ساخته و حتی خود را در توهّماتش می‌سازد.[1] این‌جا است که باید سعی کنیم با حضور معنوی که بشر جدید در خود می‌تواند زنده نگه دارد، جهان خود را نورانی و معنوی کند زیرا خداوند همه اسمای نورانی و الهی خود را در درون این انسان قرار داده. ۳. عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری در رابطه با پیروزی تیم‌ها در مقابل رقیبانشان از آن‌ها به جهت این‌که مردم را خوشحال می‌کردند، تشکر می‌نمودند. آری! در مورد آمریکا قضیه فرق می‌کند به همان معنایی که «اگر یک مو هم از خرس بکَنیم، غنیمت است». موفق باشید

[1] - https://eitaa.com/matalebevijeh/12139

34046
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله: استاد ذیل یکی از سوال هایی که خدمت شما فرستادم فرمودید: تقویت ابعاد معرفتی از یک طرف و ابعاد سیاسی از طرف دیگر کار ساز است. برای بعد معرفتی از سلسله مباحثی که در سایت گذاشته اید استفاده می‌نمایم برای بعد سیاسی چه پیشنهادی دارید؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در موضوع ابعاد سیاسی در این زمانه، تمرکز بر رهنمودهای مقام معظم رهبری و تلاش بر توجه به بنیان‌های آن سخنان درک حضور تاریخی ما در بستر انقلاب اسلامی، حقیقتاً به زیباترین شکل در جهان سیاست وارد خواهیم شد. آن‌جا است که می‌فهمیم چه اندازه روشنفکرانِ گرفتار ِ پیش‌فرض‌های نئولیبرالیسمی از صحنه جهانی که در آن زندگی می‌کنند، عقب افتاده‌اند و چه اندازه مقام معظم انقلاب در همین جهان، آری! در همین جهان حاضرند. موفق باشید

34024
متن پرسش

سلام علیکم محضر استاد: سوالی داشتم: یه خصوصیتی که بنده دارم اینه که اگه یه قضیه ناراحت کننده ای برام اتفاق بیفته دائما تو ذهنم میمونه. یعنی از صبح که بیدار میشم تا آخر شب که میخوام بخوابم. میل به غذاخوردنم به شدت کم می شه، رغبت به انجام عبادت ها توم کم میشه و به زور به واجبات می‌رسم. شب به زور خوابم میبره و اگه از خواب بپرم دیگه خوابم نمی‌بره. الانم نسبت به قضیه اغتشاشات همچین حالتی پیدا کردم. اگه میشه یه راهنمایی بکنید که چجوری خودم رو کنترل کنم. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره انسان باید با وسعت‌دادن روح خود بتواند چون دریایی باشد که با رودخانه‌ای کوچک و گِل‌آلود، گِل‌آلود نگردد. آری! هر خطایی در جای خود باید قابل توجه باشد و بدون دلیل آن خطا، توجیه نگردد. ولی بنا نیست با هر زخمی همه بدن را بستری کرد، به اندازه همان زخم باید استراحت نمود. اغتشاشات موجود همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند با توجه به سنت‌های الهی که در این عالم جاری است، همین تهدیدها موجب فرصتی می‌شود تا بیش از دیروز در آغازی دیگر، خود را در این جهان سراسر ظلمانیِ نظام استکباری حاضر و حاضرتر بکنیم. به بسط خود در این صحنه‌ها بیاندیشید. موفق باشید

34017
متن پرسش

سلام استاد گرامی: آیا دختر خانمی که اهل نماز و حجاب است اگر ولی فقیه را قبول نداشته باشد می‌شود به ایشان گفت شما کافر هستید؟ کلا چطور باید با این افراد صحبت کرد چون خودشان هم دنبال حقیقت هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً نباید چنین افرادی را کافر محسوب نمود. زیرا اساساً مانند بسیاری متوجه این امر نیستند که لازمه دینداری در زمان غیبت تبعیت از ولیّ مسلمین است. إن‌شاءالله باید به مرور متذکر این امر بشوند که در زمان غیبت برای قرارگرفتن ذیل ولایت الهی با توجه به برکاتی که دارد، قرار گرفتن ذیل ولایت ولیّ امر است. موفق باشید

نمایش چاپی
متأسفانه هیچ نتیجه ای در رسانه ها پیدا نشد!