بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان

موضوعات

دسته بندی: سیاست

تعداد نمایش
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14358
متن پرسش
سلام: بعد از اتفاقات یک سال اخیر در عربستان از توهین و هتک حرمت به ملت ایران در فرودگاه گرفته تا قربانی شدن چندین هزار نفر در منا و حتی کشتار مسلمانان یمن و الی ماشالله و سکوت دولت مردان و مراجع تقلید ایرانی وقت آن نیست که حج از سوی مردم تعطیل شود؟ آیا ما نیز این حرکات را مثل همه ی مقامات ارشد کشوری محکوم کنیم و سپس به حج برویم و تحقیر شویم و پول هایمان را خرج کشتار مردم مظلوم یمن و بحرین و سوریه کنیم؟ آیا مراجع تقلید خوابن یا این هم مصلحت است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع حساسی است. فکر می‌کنم مسئولان مربوطه با نظر مقام معظم رهبری و با توجه به جوانب دیگر تصمیم نهایی را بگیرند. موفق باشید

14249
متن پرسش
سلام علیکم: من کم مانده از این روحیه شما در خاکستری دیدن دولت و نه سیاه دیدنش دق کنم ان شاء الله. با اذن خدا و شما می خواهم بروم یک دیوار رو به افتاب پیدا می کنم و سرم را به تعداد وزرای دولت بر قسمت تیزش بکوبم!!! هم برای من هم برای دولت الفاتحه!! بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین الرح...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عجله نکنید!! وقتی مثل این حقیر پس از سال‌ها به این تجربه رسیدید که یک طرف خوب خوب و یک طرف بد بد نیست؛ و یک طرف برای پاک‌نشان‌دادنِ خود ضعف‌های طرف مقابل را بیش از حدّ برجسته می‌کند، دیگر از دست بنده عصبانی نمی‌شوید. مواظب باشید همه، حرف‌های خوب می‌زنند، ولی همه بدان عمل نمی‌کنند. پس به اندازه‌ای ضعف‌ها را مدّ نظر قرار دهیم که نتیجه‌ی آن تقویت رقیب‌های دولت نشود. البته بنده دولت آقای روحانی را روی‌همرفته از جنس انقلاب نمی‌دانم و معتقدم این دولت اهداف اصیل انقلاب را دنبال نمی‌کند و بیشتر میهمان ناخوانده‌ای است که می‌آید و می‌رود. با این‌همه قبول ندارم که رقیب‌های سیاسی و حزبی ایشان، به آن‌چه که در تأکید بر ارزش‌ها اصرار دارند، در عمل پایبند هستند، تجربه این را نشان نمی‌دهد ولی شدیداً منتظر افرادی هستیم که صادقانه در صدد دنبال‌کردنِ اهداف اصلی انقلاب هستند. اینان دیر یا زود از راه می‌رسند. موفق باشید

14113
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: همانطور که می دانید این روزها بحث هایی شده مبنی بر ورود سید حسن خمینی به عرصه خبرگان. حتماً هم می دانید که برنامه ای که جریان حامی ایشان، از مسؤولین بلند بالا تا رده های پایین تر، به دنبال برنامه ای هستند تا سید حسن خمینی را بر کرسی رهبری انقلاب اسلامی بنشانند. اما با توجه به سابقه عملکرد سید حسن به نظر ما و احتمالاً خود حضرتعالی مشخص است فاصله ایشان و صلاحیت و لیاقت جایگاه رهبری و نیابت امام زمان (عح). اما گاهی این تلاش هایی که مشاهده می کنیم ممکن است ما را از آینده رهبری این انقلاب نگران کنند. خواستیم حضرتعالی مفصلاً نظر خود را در این باره و آینده رهبری و تلاش این جماعت اعلام بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای سید حسن خمینی به عنوان استاد درس خارج مسلّم از جهت علمی صلاحیت حضور در مجلس خبرگان را دارند و حساسیت‌های ایشان نسبت به انقلاب اسلامی ایشان را موظف می‌کند که در خبرگان شرکت کنند و این چیز مبارکی است 2- آری! سلیقه‌های سیاسی ایشان ظاهراً به اصول‌گرایان نزدیک نیست، ولی این‌طور هم نیست که گمان کنیم ایشان می‌خواهند در مقابل رهبری بایستند. موفق باشید

13975
متن پرسش
سلام: اینکه می گویند آیت الله جوادی چرا در فتنه موضع گیری نکرد واقعیت دارد؟ اگر واقعیت دارد می تواند دلیل بر کم بصیرتی استاد جوادی آملی حفظه الله شود؟ بنده خودم می دانم استاد جوادی بسیار انقلابی اند. ولی می خواستم با استاد مشورت کنم که اطلاع بیشتری کسب کنم (چون از بنده بعضا می پرسند. همین چند روز پیش هم پرسیدند). ممنونم استاد. اجرتان با خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طرف مقابل سعی داشت آیت اللّه جوادی را به نفع خود مصادره کند و حضرت آقا در عین آن‌که نسبت به فتنه موضع خود را مشخص کردند ولی نخواستند به عنوان یک شخصیت فرهنگی در یکی از موضع‌گیری‌های سیاسی جاری در کشور وارد شوند. موفق باشید

13924
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به جواب سوال 13909 و ارجاع شما به جواب سوال 4225، بنده هنوز موضوع برایم حل شده نیست. البته گیر بنده سران گروهگ منافقین و بهر حال آنهایی که در زمینه آشوب، شورش، بمب گذاری، شکنجه و هزاران عوامل دیگر دستی بر آتش داشتند، نیست. همین طوری که شما هم فرمودید خطاهایی که ممکن است پیش آمده باشد را نفی نکردید. اما بگذارید مثالی بزنم: پدرم تعریف می کرد که در محله خودمان قبل انقلاب بعضی از اشخاص مدام در قمار خانه به سر می برند و صبح تا شب کارش همین بود. اما بلافاصله بعد از انقلاب همین ها در صف اول انقلاب و دایه دار انقلاب شدند و همین اشخاص تندرو موجب جنایت هایی فراوانی شدند که حتی در جریان منافقین، صرفا از افرادی که خوششان نمی آمد بی دلیل انگ منافق می چسباندند و چهار چرخش را هوا می کردند. البته بنده این افراد تندرو را به هیچ وجه یک انقلابی که گوشش به زبانش امامش باشد نمی دانم. اما می خواهم بگویم که این اشتباهات و خطاها که منجر به کشته شدن بعضی از افراد بی گناه شد، توجیهی منطقی دارد؟ طبیعتا جوابی که شما خواهید داد، جوابی خواهد بود که بنده به آنها می دهم. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر چنین باشد که پدرتان فرموده‌اند؛ مسلّم آن کار توجیه منطقی ندارد ولی تا آن‌جایی که بنده در جریان هستم در کلّیّت امر، موضوع به این راحتی نبوده. آن‌چه برای امثال آیت اللّه منتظری هم مسئله شد این بود که بعضی‌ها چندماه دیگر از زندان آزاد می‌شدند، ولی در همین حین اعدام شدند که این به جهت پیداشدن اسنادی بود در عملیات مرصاد، که نشان می‌داد این افراد بنا بوده در حاکمیت منافقین مسئولیت داشته باشند و در آن مسئولیت، حکم اعدام بسیاری را صادر کنند، در آن حدّ که به آن‌ها گفته بودند ایران را با چهارمیلیون می‌توان اداره کرد و بی‌باکانه هرکس را باید کشت تا رُعب مطلقی پیش آید. در این رابطه از زندانیان نسبت به تعهدی که به منافقین داشتند سؤال می‌شده آن‌هایی که هنوز متعهد به برنامه‌های منافقین بودند، از نظر فقهی این افراد محارب به حساب می‌آید و حکم آن‌ها قتل است. موفق باشید

13753
متن پرسش
به نام خدای محمد، با عرض سلام خدمت استاد محترم: با عنایت به دستگاه فکری و مطالعاتی حضرتعالی که ما را به حقیقت خود متذکر می شود و از طرفی هم نیل به این مهم لوازم و الزاماتی دارد که بالفرض در گفتار چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی به کم گویی و کم گوش دادن و.... اشاره شده است که ذیلا به سوالات اینجانب جواب دهید: 1. چگونه ممکن است کسی سیر و سلوک الی الله را در دستور کار قرار دهد و در کنار آن در عرصه سیاست حضوری فعال داشته و مسولیت های خطیر هم داشته باشد؟ 2. آیا یک سیاست ورز بایستی با یک ژست خاصی در آن وارد گردد؟ در انتها خواهش دارم از شما استاد عزیز که اگر امکان دارد کتابی با عنوان عالم سیاست و سیر و سلوک الله که پاسخ تمام کسانی که می خواهند سیر الی الله کنند و هم وارد عرصه سیاست شوند مرقوم نماید. با سپاس ویژه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوه‌ی «طلبه‌ی عصر انقلاب» و جزوه‌ی «نحله‌ی نجف» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است که فکر می‌کنم بتوانیم متوجه شویم در این تاریخ چگونه از طریق مسائل سیاسی انقلاب اسلامی قرب خود را با مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بیشتر کنیم. 2- سیاست‌ورزِ واقعی در امروز، رهبری انقلاب است که ژست او حساسیت نسبت به سرنوشت این ملت و این انقلاب است. موفق باشید

13755
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: بنده دختری ۲۲ ساله هستم که بسیار مذهبی و ولایی و انقلابی هستم و همواره سعی دارم پیرو بیانات امام خامنه ای باشم. اخیرا خواستگاری برایم آمده که طلبه است و فرزند یکی از سرداران شهید است و خانواده مذهبی ای هم دارد. خودش هم خیلی از نظر مذهبی دقیق است و با بسیاری از معیار های من تناسب دارد. ولی چند مورد برایم جای تامل است. مهمترین آنها اینکه ایشون از نظر سیاسی با من همراه نیست. من در انتخابات ریاست جمهوری اخیر به آقای جلیلی رای دادم و یا جبهه پایداری موافق تر هستم و اصلا و به هیچ عنوان دل خوشی از آقای روحانی ندارم و خیلی دعا کردم که ایشون انتخاب نشود از وقتی هم که باب مذاکره با آمریکا را باز کرده است همواره خون به جگر بوده ام و خیلی در تلاطم بودم که هر طوری هست به دیگران و کسانی که می توانم بفهمانم که راه و رسم فکری ایشان با اصل و اساس انقلاب دچار تضاد است وقتی به راحتی می گوید امام حسین (ع) با عمر سعد مذاکره کرد! وقتی دین و ایمان مردم را جدای از حکومت می داند و همش بچه مذهبی ها را به بهانه افراطی گری می کوبد. وقتی در سازمان ملل یک کلمه حرف از صهیونیست و خطراتش نمی زند، وقتی خودش در انگلیس و زیر دست اجانب تحصیل کرده و معلوم نیست چقدر از فرهنگ مبارزاتی مردم کوخ نشین فاصله دارد و آیا اصلا انقلاب پابرهنگاني که مایه امید امام بودند را به رسمیت می شناسد یا نه، وقتی آقای ظریف می رود با شیطان بزرگ دست می دهد، با دستی که آلوده به خودن هزاران کودک مسلمان است، این ها بیانگر تفاوت های فکری و عقیدتی بین این دست با اصل انقلاب و رهبری است. هر چند که آقا تا آخرین لحظات هم کسی را نمی رانند و حتی درباره آقای خاتمی هم همان زمان تعابیری از قبیل فاضل و مومن و غیره داشتند چون ایشان معتقد به جذب حداکثری هستند ولی به راحتی می گویند با مذاکره با آمریکا مخالفم. دل خوشی از این قماش نداریم و... خب با این وجود این جناب خواستگار با اینکه حتی به دیده بوسی رهبری هم می رود و حتی اهل کار تبلیغی حوزوی در روستا ها است و می گوید رهبر را قبول دارد ولی می گوید برای رفع مشکلات کشور باید آدم ماهر سر کار باشد و روحانی توانسته تورم را کاش دهد در نتیجه اقتصاد مردم خوب می شود و بنابراین دیگر با نظام مخالفت نمی کنند. و اصل نظام حفظ می شود و دست دادن ظریف را هم توجیه می کند که خب برای اینکه مذاکرات به نتیجه مطلوب تری برای مملکت برسد باید یه سری چیزهایی که متداول روابط دیپلماسی است را رعایت کنند!! من ولی می گویم به قول آقا باید از ظرفیت های داخلی کشور با اقتصاد مقاومتی استفاده کنیم ایشون کلا میگه این اختلاف دیدگاه های سیاسی نباید در زندگی مشترک وارد بشه و اهمیت پیدا کنه ولی به نظر من ما تفاوت عقیدتی داریم نه فقط اختلاف ذائقه های جزيي سیاسی و بنظرم مشکل پیدا خواهیم کرد. مادرم ولی می گوید سختگیری نکن! چون از نظر اعتقادی هم سختگیر تر از معمول هستی اینجور مواردی در این دوره و زمان کم پیدا می شود. تا الان هم خواستگاران زیادی داشته ام ولی هیچ کدام را بدون حجت قطعی رد نکرده ام. بعضی ها هم خودشان من را نپذیرفتند. حالا استاد اگر می شود راهنمایی ام کنید لطفا. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف مادرتان درست است. زیرا اگر کسی در کلّیت نظام در صراط مستقیم باشد، تفاوت‌های فکری و سلیقه‌ای نباید منجر به دوگانگی با این افراد بشود. ملاحظه کردید که رهبری انقلاب، دست‌دادنِ آقای ظریف با اوباما را به صرف این‌که آقای ظریف گفتند اتفاقی بوده؛ حمل بر صحت کردند و از موضوع، عبور نمودند. به نظرم بعضاً رفقای جبهه‌ی پایداری و کیهان در عین دلسوزی، موضوعات را یک‌وجهی می‌نگرند. لذا اگر آن بنده‌ی خدا از نظر سجایای اخلاقی مشکلی ندارد، می‌توانید با او کنار بیایید. موفق باشید

13731
متن پرسش
آیا گفتن مرگ بر آمریکا در شرایط کنونی تحریم و برجام هسته ای اشکال دارد یا واجب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر با برجام ذرّه‌ای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی کم شده است که شعار «مرگ بر آمریکا» فراموش شود؟! به همان اندازه که مقابله با شیطان واجب است، مقابله با آمریکا واجب می‌باشد. موفق باشید

13672
متن پرسش
سلام علیکم: بعضی از طرفداران دوران پهلوی پسر مدعی هستند که در کنار تمام اشتباهاتی که محمد رضا شاه مرتکب شد، خدماتی هم داشته و آن هم بحث اصلاحات ارضی و برچیدن نظام فئودالی ( اربات و رعیت) بود. حال اگر خودتان نظری در این رابطه دارید بفرمائید و کتابی هم در راستای روشنگری این موضوع معرفی نمائید. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جزوه‌ی «ریشه‌های انقلاب اسلامی» این‌طور نوشته‌ام: شاه زير فشار و تأكيد آمريكا جهت اصلاحات ارضيِ آمريكائي از ترس آيت‌الله بروجردي امروز و فردا مي‌كرد و مانند ديوانگان و به بهانه خطر كمونيسم از آمريكا اسلحه وارد مي‌كرد و بيشتر مردم را در سختي نگه مي‌داشت. در اين ميان حزب مردم با رهبري اسدالله عَلَم و حزب ملي‌يون به رهبري اقبال، جنگ زرگري راه انداخته بودند. حضور علي اميني با اجازه دموكرات‌هاي آمريكا(كندي) نقش جناح مخالف را بازي مي‌كرد و آمريكا بدش نمي‌آمد با مطرح كردن اميني در صحنه سياسي ايران، طوري جلوه دهد كه ايران از خفقان شاهنشاهي رسته است ولي شاه به نخست وزيري مهندس شريف امامي راضي شد (9/6/39 تا 15/2/40) تا ظاهر حكومت را آراسته جلوه دهد و به اصطلاح اين‌طور نمايش دهد كه حكومت دموكراسي شده، زيرا كندي متوجه بود براي ادامه حكومت آمريكا در جهان و جلوگيري از حكومت‌هاي كمونيستي بايد آزادي‌هاي نسبي و آمريكا پسند به ملت‌ها بدهد و او كتاب « استراتژي صلح » را به همين قصد نوشت و مقصود او آن بود « نه آنچنان به مردم فشار آورند كه عصيان كنند و نه آنقدر رهايشان كنند كه قبله‌اي غير از ارزش‌هاي آمريكائي در نظرشان ارزش پيدا كند ». و دولت شريف امامي و پس از آن دولت علي‌اميني مأمور چنين سياستي بودند و به همين دليل هم هست كه اگر در اين دوران‌ها اجازه تحرك سياسي در بين سياسيون و مذهبيون مي‌يابيد نبايد به حساب توبه كردن شاه و درباريان گذاشت.

با درگذشت آيت‌الله بروجردي مشاوران امور مذهبي دربار به شاه توصيه كردند كه بايد مرجعيت تامّه شيعه خارج از ايران باشد. و حاصل همين توصيه‌ها تلگرام شاه به جاي قم به نجف بود و براي اولين بار است كه با تلاش روحانيون آگاه و مدرسين آينده‌نگر حوزه نام مرجعيت « آيت‌الله خميني » بر سر زبان‌ها مي‌افتد. (بدون اينكه در اين راه خودِ امام قدمي بردارند).

اميني يعني نوه مظفرالدين شاه نظر كندي رئيس جمهور آمريكا را جلب كرده بود و به همين جهت به عنوان نخست وزير به شاه تحميل شد، به اميد انجام اصلاحات ارضي طبق نقشه و برنامه كاخ سفيد. در اين فريب‌كاري براي اينكه نشان دهند كشور داراي فضاي آزاد سياسي شده، مجبور بودند مقداري از فسادهاي دربار را نيز بر ملا كنند و مقداري از قراردادهاي چپاول‌گرانه شركت‌هاي مختلط (غربي - دربار) در همين راستا بر ملا شد تا از اين طريق اطمينان مردم را جلب كنند. در همين شرايط، فرصتي نيز به دست آمد تا بعد از خفقان چند ساله پس از كودتا نويسندگان و سخنرانان قدم‌هايي در جهت آگاهي مردم بردارند، هرچند دربار از اين حركات وحشت داشت و مي‌ترسيد كه شايد اميني با اين حركات كُلّ سلطنت را بربايد. لذا با توطئه‌هايي در گوشه و كنار و به وسيله نظاميان، كارهاي اميني را خنثي مي‌كردند. از طرفي اميني مجبور بود براي آبروي خودش هم كه هست در راستاي سياست اصلاحات ارضي مقداري از املاك خاندان سلطنت را نيز تقسيم كند، ولي اين به نفع دربار نبود هرچند دربار هم تلاش مي‌كرد كه در اين روشنفكرنمائي عقب نماند. اميني كه از پشتيباني آمريكائي‌ها مطمئن بود روز به روز به كار خود سرعت مي‌داد و با اين كار دربار را از تحرك انداخته بود.

سال 1340 از سخت‌ترين سال‌هاي سلطنت شاه بود زيرا نه در داخل كشور پايگاهي داشت و نه اربابان آمريكائي ديگر به او نظر داشتند. در همين سال خبر رسيد كه آيت‌الله كاشاني در شرف موت است و شاه و دولت مي‌خواستند خود را مردمي جلوه دهند. يك روز صبح ساكنان محله پامنار، شاه را ديدند كه در حلقه محافظان خود به ديدار آيت‌الله كاشاني مي‌رود و او وارد خانه‌اي شد كه رژيم يك سال پيش دستور زنداني كردن صاحب‌خانه را داده بود. آيت‌الله كاشاني كه روزگاري پشت بزرگترين امپراطور استعماري را لرزانده بود (قبل از ورود به ايران در عراق و در مقابله با انگلستان) و به يك اشاره‌اش هزاران مسلمان در منطقه خاورميانه به حركت آمده بودند، با تن بيمار و لرزان نگاهي به شاه انداخت و مي‌دانست كه شاه مي‌خواهد از اين عيادت به نفع خود استفاده كند، ولي او بيمارتر از آن بود كه ممانعتي ايجاد نمايد و فردا هم فوت كرد.

شاه و اميني در بزرگداشت او با هم مسابقه گذاشتند. جنازه كسي كه بردن نامش از يك سال پس از كودتا ممنوع بود، به دستور شاه تشييع رسمي شد و اميني هم 5 روز عزاي عمومي اعلام كرد « اَللهُ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ امَنُوا » (خدا در نهايت مدافع مؤمنين است) مگر مي‌شود كسي خالصانه در خدمت اسلام حركت كند و عزت او محفوظ نماند؟

اميني با علماء قم نيز تماس داشت و در يكي از همين سفرها به بيت آيت‌الله خميني راه يافت كه فقط يك كلمه شنيد «با عمل به قوانين اسلام به سِمَتِ خود مشروعيت بدهيد». او در بازگشت به تهران به شاه گفته بود از در افتادن با اين روحاني بر حذر باشد!

شاه تصميم گرفت خودش مأمورِ اجراي خواسته‌هاي كندي شود، و با تلاش توانست ملاقاتي از كندي بگيرد كه نهايتاً وقتي از اطاق رئيس جمهور آمريكا خارج شد، كاغذي در جيب داشت كه رؤس نظرات كندي را در آن يادداشت كرده بود كه اصول ششگانه انقلاب سفيد از آن بيرون كشيده شد و بدين وسيله شاه تاج و تخت خود را حفظ كرد. در پايان سفرش روزنامه اطلاعات نوشت:

« شاهنشاه اطمينان يافتند كه آمريكا پشتيباني سياسي و نظامي خود را از ايران ادامه خواهد داد، پرزيدنت كندي نيز اطمينان يافت كه شاهنشاه يك متحد استوار است كه تصميم قاطع به اصلاحات اقتصادي و اجتماعي دارند.»

و اين چنين حيله شاهانه كارگر افتاد و توانست اميني را از صحنه خارج كند و خود را به عنوان قهرمان اصلاحات ارضي نمايش دهد. نتايج اصلاحات ارضي كه عبارت‌اند از :

1. تغيير شكل اجتماعي ملت ايران و آماده ورود به بازار مصرف شدن

2. وابسته شدن كشور به دنياي صنعتي حتي در مناطق كشاورزي

3. شكستن روابط سنتي و خودكفايي روستايي و متصل شدن به روابط سرمايه‌داري

به مردم تحميل شد و با به دست گرفتن كار اصلاحات ارضي از طرف خود شاه و روي كارآمدن دولت اسدالله‌عَلَم برخورد و مقابله شاه با اصل دين و پيرو آن روحانيت، شروع شد. البته مباحث مفصلی در این رابطه مطرح است که آن را باید در کتاب‌هایی که مباحث تاریخ معاصر را مطرح کرده‌اند، دنبال بفرمایید. موفق باشید

13589
متن پرسش
سلام نظر شما در مورد دست دادن آقاي ظریف با اوباما و جان کری چیست؟ آیا ما در طی 35 سال بعد از انقلاب چنین چیزی از طرف مسئولین درجه یک نظام داشتیم؟ راستش بنده 25 سال دارم و بعد از رحلت امام دنیا اومدم ولی وقتی رفتار منش و برخورد امام رو با ابر قدرت ها از رسانه می بینم لذت می برم و همیشه متحیر شخصیت امام هستم که چطور یک غیر معصوم به آنقدر شبیه امام معصوم رفتار میکنه ولی دولتمردان این دوره زیاد به آمريکايي ها لبخند میزنن. نمیدونم واقعا علتش چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جواب سؤال شماره‌ی 13450 این‌طور عرض کردم: باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقایان در غفلت از تقابل تمدنیِ اسلام با استکبار است. و اساساً روح دینی در إزاء تقابل با استکبار شکوفا می‌شود و مفتخر به مددهای الهی می‌گردد. به همین جهت خداوند شاخصه‌ی روح شیطان را، استکبار و زیر بارنرفتنِ حق معرفی کرد و فرمود: «أبا واستکبر». و مسلّم امروز آمریکا مظهر تامّ و تمام استکبار و شیطان‌صفتی است و رئیس جمهور آمریکا نماد کامل شیطان در این دوران است و طبیعی است که دست‌دادن با رئیس جمهور آمریکا، یعنی دست‌دادن با شیطان و یعنی زیرپاگذاشتنِ همه‌ی عهدی که ملت مؤمن ایران با خدا بسته‌اند آن‌جایی که خداوند فرمود: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (60/ یس) ای بنی آدم! مگر عهد نکردی که شیطان را نپرستی که او دشمن آشکاری برای تو می‌باشد؟ و لذا هرگز نباید به بهانه‌ی رعایت احترام با شیطان دست داد. زیرا همه‌ی انبیاء«علیهم‌السلام» آمده‌اند تا بنی‌آدم، شیطان را تحقیر کند و آن را زیر پا بگذارد. نه آن‌که به بهانه‌ی رعایت احترام به آن دست دهد و عملاً با این‌کار، عهدی که همه‌ی انبیاء و اولیاء و امامان با خدا بسته‌اند را، زیر پا بگذارند. البته جنابعالی نگران نباشید، همیشه نقشه‌های شیطان به ظاهر، پیچیده، ولی در باطن ضعیف و بی‌نتیجه است به همان معنایی که قرآن عزیز فرمود: «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» (76/ نساء) كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مى‏كنند؛ و آنها كه كافرند، در راه طاغوت‏[ بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. موفق باشید  

13469
متن پرسش
سلام: تعريف جامع و مانع سياست از ديدگاه اسلام ناب چيست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر اسلام فعالیت‌هایی که جهت تحقق حاکمیت خدا در جامعه باشد و نیز موجب دفع افکار غلط برای نفوذ در امورات جامعه باشد را، سیاست در نگاه اسلام می‌گویند. موفق باشید

13450
متن پرسش
سلام: غرض از مزاحت، صرفا یه درد دله. بنده فکر می کنم با این توافق هسته ای و موفقیت های ظاهری دولت، دولت آقای روحانی و مخصوصا آقای ظریف توی دل مردم یه جایگاه خوبی پیدا کرده و حالا که به عنوان شخصی که باب دست دادن رو با اوباما باز کنه از سوی دولت انتخاب شده، هر کسی بهش اعتراض کنه، خودش محکوم میشه. منظورم اینه که کاری کردند که اگه الآن مقام معظم رهبری توی سه سخنرانی عمومی مثلا این کار رو محکوم کنه، خود ایشون محکوم میشن. چقدر این ها با تدبیر اهداف شیطانی شون رو دنبال می کنن. ثم فکّر و قدّر، فقتل کیف قدّر ببخشید مزاحم شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آقایان در غفلت از تقابل تمدنیِ اسلام با استکبار است. و اساساً روح دینی در إزاء تقابل با استکبار شکوفا می‌شود و مفتخر به مددهای الهی می‌گردد. به همین جهت خداوند شاخصه‌ی روح شیطان را، استکبار و زیر بارنرفتنِ حق معرفی کرد و فرمود: «أبا واستکبر». و مسلّم امروز آمریکا مظهر تامّ و تمام استکبار و شیطان‌صفتی است و رئیس جمهور آمریکا نماد کامل شیطان در این دوران است و طبیعی است که دست‌دادن با رئیس جمهور آمریکا، یعنی دست‌دادن با شیطان و یعنی زیرپاگذاشتنِ همه‌ی عهدی که ملت مؤمن ایران با خدا بسته‌اند آن‌جایی که خداوند فرمود: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ» (60/ یس) ای بنی آدم! مگر عهد نکردی که شیطان را نپرستی که او دشمن آشکاری برای تو می‌باشد؟ و لذا هرگز نباید به بهانه‌ی رعایت احترام با شیطان دست داد. زیرا همه‌ی انبیاء«علیهم‌السلام» آمده‌اند تا بنی‌آدم، شیطان را تحقیر کند و آن را زیر پا بگذارد. نه آن‌که به بهانه‌ی رعایت احترام به آن دست دهد و عملاً با این‌کار، عهدی که همه‌ی انبیاء و اولیاء و امامان با خدا بسته‌اند را، زیر پا بگذارند. البته جنابعالی نگران نباشید، همیشه نقشه‌های شیطان به ظاهر، پیچیده، ولی در باطن ضعیف و بی‌نتیجه است به همان معنایی که قرآن عزیز فرمود: «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ الطَّاغُوتِ فَقاتِلُوا أَوْلِياءَ الشَّيْطانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعيفاً» (76/ نساء) كسانى كه ايمان دارند، در راه خدا پيكار مى‏كنند؛ و آنها كه كافرند، در راه طاغوت‏[ بت و افراد طغيانگر]. پس شما با ياران شيطان، پيكار كنيد! (و از آنها نهراسيد!) زيرا كه نقشه شيطان، (همانند قدرتش) ضعيف است. موفق باشید  

13447
متن پرسش
اعصابم خرده تو وبلاگم اینجور نوشتم غیبت کردم شایدم تهمت زدم اما اینجوری فکر می کنم: اگر سپاه نبود هو الکافی در مثل مناقشه نیست نه یکی اینقدر باطل نه راس 100درصد حق. اما اگر سپاه نبود امثال رسایی و کوچک زاده و شریعتمداری کاری را با رهبری می کردند که خوارج با علی می گفتن تو نمی فهمی ما می فهمیم تو نمی تونی ما می توانیم تو سیاست نداری ما داریم. بعضی هیچ اعتقادی جز به شعور ناقص خود ندارند و پشت سر رهبری و با سوء استفاده شعار نفسانیت و شهرت خود را سر می دهند. قضیه تحصن جلوی مجلس برای من خنده دار بود بحدی که نتوانستم حماقت و جمود شایدم ساده لوحی این ها را توصیف کنم تا اینکه بهشون خبر دادند آقایون نخود گرمتر از آش شدید تشریف ببرید. من از آینده نظام می ترسم با وجود اینجور طلبه ها اینجور افراطی ها اینجور .... ترسم از امثال آیت ا...و طرفدارانش و .... از چپ افراطی بیشتره 1: انتقادت سرجاش اما اگر امیدی هم باشه به طیفی از همین ارگان. پ.ن: تاریخ همیشه در حال تکراره پ.ن1: من یک انقلابی ام، الحمدلله؛ اما انقلابی احمق نیست سیاست را می فهمد قیام عاشورا را با صلح حدیبیه کنار هم می فهمد. پ.ن2: ... پ.ن3: همیشه افزیش سن رهبری نگرانم میکنه کاش زمان برای ایشان می ایستاد بنظرم از اقتدار و آرامش و امنیت ایران چیزی نمونه زبانم لال بعد از راحت شدنش از شر افراط و تفریط مردمان زمانه. او برود من از ایران خواهم رفت. پ.ن4: اگر رجایی نیست خدایی هست، محسن حواست کجاست؟ از وبلاگ سید محسن
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای تحقق یک تمدن اگر نتوانیم تعریف مناسبی از حرکت‌های خود با ادبیات انقلاب داشته باشیم، عملاً  ادامه‌ی تمدن غربی هستیم. در غرب برای کلیسارفتن هم باید از دولت اجازه گرفت و کلیسایی ساخت، زیرا در آن‌جا سیاست است که تکلیف دیانت را روشن می‌کند. در حالی‌که در نظام مقدس اسلامی، این دیانت است که تکلیف سیاست را باید روشن کند. و دقیقاً معنای افراط و تفریط در فضای عهد غربی، طوری تعریف می‌شود که نه‌تنها باید برای راهپیمایی 22 بهمن اجازه بگیریم، حتی باید برای مسجدرفتن و پرستش خدا هم، وزارت کشور اجازه دهد. حال ماییم و بر سر دو راهیِ ادامه‌ی فرهنگ غربی یا ورود به معانی جدیدی که انقلاب اسلامی باید آن معانی را به تاریخ ما برگرداند. موفق باشید

13437
متن پرسش
با سلام: لطفا برای موضوع دین و سیاست منابعی معرفی کنید. اجرتان با خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما با آیات و روایات مأنوس باشیم، پس از مدتی نگاه سیاسی لازم را به‌دست خواهیم آورد. موفق باشید

13382
متن پرسش
سلام استاد عزیز: به عقیده من مناظره هایی که با افرادی مانند صادق زیبا کلام می شود بسیار بی ارزش است زیرا این افراد اصل نظام را قبول ندارند و رژیمهای پلیدی مانند رژیمهای اسراییل و آمریکا را بر نظام جمهوری اسلامی ترجیح می دهند. حال با کسی که اصل را قبول ندارد وارد فرعیات شدن مانند این است که با کسی که خدا را قبول ندارد در مورد امامت مناظره کنیم از قبل معلوم است که هیچ نتیجه ای نخواهد داشت به عقیده شما این گونه مناظره ها انحرافی نیست و نتیجه آن ایجاد انحراف در ذهن جوانان نمی باشد که یک نوع تهاجم فرهنگی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با شما موافقم. شاید بخواهند بی‌محتوایی چنین افرادی را با جوابی که به حرف‌های ایشان داده می‌شود روشن کنند تا این افراد نتوانند جوانان ما را فریب دهند. موفق باشید

13329
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. در جواب سوال 13304 فرمودید که: می‌ماند در مصداق‌ها که نسبت هرکس را با اهداف انقلاب و رهبری تعیین می‌کنید و در این حیطه إن‌شاءاللّه تحلیل‌های سالمی از جهت سیاسی به‌دست خواهید آورد به شرطی که خود را گرفتار جریان‌های سیاسی خاص و محدود نکنید. قسمت اول جواب شما را متوجه شدم که برای تحلیل سیاسی در عمل باید تقوا داشت و در قسمت نظری باید بینش توحیدی داشت این را خودم هم قبول دارم اما برای تعیین مصداق به چه منبعی رجوع شود؟ آیا شنیدن سخنان نامزدهای انتخاباتی به صورت مستقیم کفایت می کند؟ یا این که بخواهیم مصداق را تعیین کنیم از چه منبع خبری استفاده کنیم؟ آیا روزنامه ی کیهان در این رابطه کمک می کند؟ شما چه پیشنهادی دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روزنامه‌ها را باید خواند ولی ما نباید خود را محدود به نگاه آن‌ها نماییم. با ملاک‌هایی که بینش توحیدی و نظر به اهداف انقلاب و رهنمودهای مقام معظم رهبری در اختیار ما می‌گذارند، سخن نامزدهای انتخاباتی را می‌شنویم و خود، تصمیم می‌گیریم. موفق باشید

13304
متن پرسش
چه جوری می شود که تحلیل سیاسی در خوب و عالی داشت، آن طور که مقام معظم رهبری از یک دانشجو انتظار دارد؟ آیا منبع خاصی دارد؟ آیا باید فقط اخبار را گوش داد و از این ور و آن ور خبر جمع کرد؟ بعضی ها می گویند امروزه یک نمونه ی بی تقوایی بی خبری است. آیا صرف خبر به دست آوردن بدون اینکه بدانیم چه جوری در مقابل آن خبر موضع بگیریم فایده ای دارد؟ متاسفانه من در خانواده ای بزرگ شدم که نسبت به مسائل سیاسی حساس نبودند و چند تا از اعضای خانواده ضد انقلاب بودند و مرا هم به ضد بودن با انقلاب تحریک می کردند که خدا را شکر خدا کاری کرد که این انقلاب را دوست داشته باشم و از وقتی وارد دانشگاه شدم دستم باز تر شد و توانستم خود را کمی به انقلاب نزدیک تر کنم (البته خیلی خیلی کم) اما از نظر تحلیل سیاسی صفر یا زیر صفرم (البته به خاطر سنم یک سری حوادث تاریخ را درک نکردم که خب این نمی تواند بهانه خوبی باشد) چه کار کنم حس می کنم امام زمان (عج) از من راضی نیست چون کاری تا حالا برای انقلاب نکردم. تازه شاید به دلیل عدم بصیرت با رای هایم یا با موضع گیری هایم به ضد انقلاب کار کرده باشم. من کتاب های انقلاب اسلامی و غرب شناسی شما را مطالعه کرده ام اما باز فکر می کنم ضعیف هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی از یک طرف، به اندیشه‌ی توحیدی و نگاه دینی آشنا باشید و از جهت نظری، توحید مدّ نظر شما باشد و از جهت عملی، تقوا؛ کلیّات تحلیل در امور سیاسی را در اختیار دارید، می‌ماند در مصداق‌ها که نسبت هرکس را با اهداف انقلاب و رهبری تعیین می‌کنید و در این حیطه إن‌شاءاللّه تحلیل‌های سالمی از جهت سیاسی به‌دست خواهید آورد به شرطی که خود را گرفتار جریان‌های سیاسی خاص و محدود نکنید. موفق باشید

13301
متن پرسش
سلام استاد: سید محسنم. این مطلب منتشر نشود چون چیز خاصی نیست. من نامه موسوی و جواب داوری و کامنت شما را ذیل اون مطالب بدین نحو بولد کردم در وبلاگ گذاشتم خواستید فقط جاهای قرمز رنگ و بولد را نگاه مجددی بیاندازید http://myattitude.blog.ir/1394/06/19/%D9%81%DA%A9%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی اندیشیدن و تفکر به تاریخ ما برمی‌گردد، که تلاش کنیم در فضای انفجار اطلاعات نگذاریم سخن‌های عمیق و متین گرفتار روزمرّه‌گی‌ها شده و به فراموشی سپرده شود. از این‌رو کار جنابعالی کار پسندیده‌ای است که نظرها را متوجه افکار اندیشمندانی چون دکتر داوری می‌کنید. و کار خوبی کردید که انتقاد آن کاربرِ عزیز را که به بنده می‌گفت «چه نیاز است که برای نشان‌دادنِ کمالات انقلاب اسلامی به آقای داوری توجه کنیم؟» زیرا این کاربرِ عزیز با کسانی روبه‌رو است که در عین نظر به دکتر داوری، درست نتیجه‌ی عکس گرفته‌اند و معتقدند اندیشه‌ی دکتر داوری هیچ نسبتی با انقلاب اسلامی ندارد. به همین جهت باز تأکید می‌کنم سخن فیلسوفان را باید فیلسوفانه فهمید. و همین‌طور که جنابعالی نیز تأکید کردید؛ اشارات آن‌ها را در جمع‌بندیِ شخصیت آن‌ها درک نمود و این نیز از کارهای مشکل این دوران است، دورانی که غبار سیاست‌زدگی و ایدئولوژیک‌کردنِ هرچیزی، ذهن‌ها را فرا گرفته است. موفق باشید      

13272
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: منظور حضرت آقا (مدظله العالی) از بستن راه نفوذ بر دشمن چیست؟ با توجه به اینکه هنوز برجام به تایید مجلس نرسیده چرا حضرت آقا نفوذ دشمن را قبل از تایید برجام مطرح می کنند یعنی مثل اینکه تایید شدن یا نشدن برجام نافی نفوذ دشمن نخواهد بود. آیا پشت پرده، اتفاقاتی از طرف گروه های حامی دولت در جریان است که حضرت آقا مکرراً تاکید بر بستن راه نفوذ دشمن می کنند؟
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: فضایی که در دولت یازدهم ایجاد شده، بستر خطر نفوذ استکبار را به سرکردگی آمریکا فراهم می‌کند که جنایات و زشتی‌های آن‌ها فراموش شود و تنها راه‌کارِ مقابله با این نفوذ، تقویت روحیه‌ی ضد استکباری یعنی تقویت انقلابی‌گری راستینی است که مقام معظم رهبری بر آن تأکید دارند و حیات این ملت را در گرو این روحیه‌ی انقلابی و آزادمنشانه می‌دانند. موفق باشید   

13243
متن پرسش
سلام: با چه معیاری نمایندگان مجلس اسلامی و خبرگان و رئیس جمهور را باید انتخاب کرد؟ می دانم باید با معیار انقلاب باشد اما این معیار ها چیست در ثانی همه موقع تبلیغات شعار انقلابی می دهند اما در عمل جور دیگری عمل می کنند چگونه می شود دوست را از دشمن شناخت؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که انقلاب اسلامی تقابل تمدنی با فرهنگ غربی دارد و ادامه‌ی حیات مقدس انقلاب اسلامی در إزاء حضور فرهنگ قدسی آن در عالم ممکن است، اولین نگاه که باید به نامزدهای انتخابات داشت؛ توجه به اندیشه‌ی آن‌ها نسبت به این تفاوت است که آیا عمیقاً متوجه‌ی این امر هستند یا نه؟! موفق باشید

13146
متن پرسش
به نام خداوند منان سلام علیکم استاد گرامی: پیرو سوال بنده مبنی بر ورود به عرصه ی سیاست حضرتعالی مرقوم فرمودید که جهت ورود به میدان سیاست و اخذ مسولیت بایستی با معیارهای دینی که منتج به اهداف الهی و فطری انسان است وارد عمل شد. حال سوالم این است که آن معیار دینی که حضرت عالی ذکر کردید چیست؟ لطف بفرمایید آنها را بر شمارید یا در صورت وجود نوشتار در این باب آن را معرفی نمایید. یا علی مدد. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با حوصله و پشتکار، کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» را دنبال کنید معیارهای الهی را که در این زمان در مسیر سیاست متعالی باید بشناسید، بیابید إن‌شاءاللّه. موفق باشید

13140
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد لطفا نظر خود را درباره فتنه آینده معروف به فتنه اکبر بیان کنید. خواهشا این مقاله را در سایت مشرق بخوانید هر چند طولانیست اما بسیار مهم است و مصاحبه ای هست با دکتر متولیان کارشناس مسائل سیاسی در مورد فتنه بزرگ و موج سوم براندازی. حتی اگه فرصت ندارید حداقل بخشی از آن را بخوانید و نظر دهید. مصاحبه در این آدرس است. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/454230/ استاد واقعا فتنه ای به این ابعاد در راه است که بسیاری ار مسئولین نظام هم در آن سهم دارند؟ وظیفه ما چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان یک تحلیل از طرف کسی که با تعهد و دلسوزی دغدغه‌ی تحقق آرمان‌های انقلاب را دارد؛ تحلیلِ قابل توجهی است و موجب دقت و هوشیاری خواننده می‌شود. اما از آن‌جایی که ملت ایران در حیات توحیدی خود و عزم متعالی که در پیش گرفته‌اند، می‌دانند که در کجای تاریخ هستند بدون آگاهی از بسیاری از این نوع فتنه‌ها عبور خواهند کرد. بنابراین وظیفه‌ی ما بیشتر باید صرف فهم توحیدی شود که حضرت روح اللّه به این تاریخ برگرداندند و در متن چنین توحیدی است که فتنه‌ها خنثی و حیله‌ها به چیزی گرفته نمی‌شود و این است راز عبور نظام اسلامی از فتنه‌ها. موفق باشید

13117
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید مزاحم اوقات شریف شما می شوم. یک سوال درباره فراماسونری دارم. آیا می توان همه کسانی که عضو این تشکیلات بودند یا با آن همکاری داشتند - البته منظور بنده سیدجمال (ره) نیست - انسانهای خائن یا لااقل مظنون به خیانت دانست یا نه گاهی کسانی صرفا برای اینکه فضای بازی برای فعالیتهای سیاسی یا فرهنگی در حکومت پهلوی وجود نداشته است به این تشکیلات روی می آورده اند. به طور خاص نظر حضرتعالی درباره دکتر زرین کوب از این منظر چیست؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید واقعاً کار مشکلی است که در آن فضا آیا واقعاً امثال آقای زرین‌کوب در مقابل اسلام و در راستای تقویت نظام استکباری عضویت لوژها را پذیرفته‌اند؟ یا در فضای دیگری که ژست فرهنگی فراماسونری اقتضاء می‌کرد، اینان وارد شدند و در همین حدّ باید آن‌ها را خطاکار دانست. موفق باشید

13095
متن پرسش
سلام علیکم استاد معزز: بنده به لطف خداوند منان و عنایات حضرات معصوم سلام الله علیها جوانی مذهبی و تا حدی سیاسی هستم از این رو سبب شده که ذهنم متبادر و متبلور از ورود به عرصه ی سیاست و اخذ مسولیت می باشد. حال پرسش ام این است که آیا اساسا چنین ذهنیت و تصوراتی مورد مرضیه ی حق تعالی و حضرت ولی عصر (عج ا..تعالی شریف) می باشد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ چه برنامه ی عملی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را برای بنده تجویز می کنید؟؟ شایان ذکر است که بنده دانشجوی رشته حقوق هستم. با سپاس وافر، التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم وظیفه‌ی هر انسانی است که برای اصلاح امور جامعه از مسئولیتی که می‌تواند بپذیرد، شانه خالی نکند. منتها با ملاک‌های دینی وارد صحنه شود تا مطابق اهداف الهی و فطری انسان‌ها تصمیم بگیرد. مشکلی که امروز متأسفانه تعدادی از مسئولین ما دارند که انسان را با نگاه ارزش‌های غربی می‌نگرند. بنده معتقدم اگر این‌ها به جای تحصیلات در غرب، یک دور حکمت متعالیه و تفسیر المیزان خوانده بودند، بسیاربسیار در تصمیم‌گیری‌های خود تصمیماتی می‌گرفتند که برای مردم این مرز و بوم مفید بود. موفق باشید

12941
متن پرسش
سلام علیکم: در ادامه سوال قبل (معنای راوی حدیث) سوالم این است که: آیا ولایت سیاسی جدای از فقاهت و معرفت الله است؟ و به صورت مجزا تعریف می فرماییید؟ یا لازمه ولایت سیاسی، جامعیت فقیه در فقاهت و معرفت الله (معرفت به نبی (ص) یا معرفت به امام (عج)) است و در غدیر خم اینها در کنار هم توسط رسول الله (ص) تبیین شده است؟ مخصوصا با توجه به معنای عرفی و تحت الفظی این کلمه (راوی حدیث) آیا می توانیم اصل اتصال و همجواری با نبی (ص) یا با امام حی (ع) را که ناظر بر ارتباط معنوی با اولی الامر است از این کلمه حذف کنیم؟ با توجه به این جمع بندی به نظر حقیر قاعدتا معنای راوی حدیث ناظر بر جامعیت یک فرد در فقاهت و معرفت الله (اتصال معنوی با نبی (ص) یا امام (ع)) است؟ یا آنکه به نظر شما فقاهت به تنهایی در فرد می تواند مصداق معنای (راوی حدیث) باشد بدون آنکه امام زمانش را شناخته باشد و متصل باشد؟ و یا یک عارف نیز صرفا به اعتبار علم باطنی اش به تنهایی می تواند مصداق معنای راوی حدیث در یک صنفی از اصناف و نحله های سلوکی باشد؟ و یا آگاهی سیاسی یک فرد نیز به تنهایی می تواند مصداق شان راوی حدیث و ولایت سیاسی باشد بدون آنکه لزوما فقیه باشد؟ یا می فرمایید راوی حدیث جامعیت در فقاهت و معرفت الله دارد (فقیه جامع الشرایط باشد) و این جامعیت در فقاهت و معرفت الله است که ولایت سیاسی را نیز معنی می بخشد؟ کما اینکه نواب اربعه را امام زمان (عج) راوی حدیث خود نامیدند نه به اعتبار صرفا شم سیاسی آنها یا صرفا به اعتبار علم به احکام دین یا صرفا به دلیل ارتباطشان با امام حی (عج)! بلکه به اعتبار جامعیت در فقاهت و معرفتشان به امام زمان (عج) ! (فقیه جامع الشرایط ) که البته در زمان غیبت کبرا قاعدتا این سنت اهل بیت نباید تغییر کرده باشد و معنای راوی حدیث در زمان غیبت همان معنایی را دارد که در زمان غیبت صغرا امام زمان (عج) احیا فرمودند و عملا متذکر شدند الا آنکه نوع ارتباط راوی حدیث در طول زمان غیبت کیفیتش متفاوت است و یا از حالت خاص به عام تبدیل می شود اما این به معنای تغییر کردن معنای راوی حدیث در سنت اهل بیت (ع) است؟!! لذا اصل ارتباط راوی حدیث با نبی (ص) یا امام حی (ع) (ولو حسب تزکیه نفس و معرفت باطنی به آن حضرات) یک اصل و سنت است و تنزل نیافته است. لذا امام (عج) بر کلمه راوی حدیث تاکید فرمودند نه بر کلمه فقیه یا عالم یا ... ! لطفا پاسخ قبلی خود را با توجه به مطلب اخیر، شفاف تر بفرمایید و نظر حقیر را نقد بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرطور در نظر بگیریم در هرحال راوی حدیث به آن معنایی که در روایت هست کسی باید باشد که معارف لازم را در فهم حدیث داشته باشد، حتی اگر صرفاً نظر به روایات فقهی هم دارد معرفت نسبتاً لازم را در اصول دین دارا است هرچند لازم نباشد در موضوعات دیگر مثل توحید و معاد، متخصص باشد. و فقیهی که باید در امور سیاسی هدایت جامعه را به عهده بگیرد، علاوه بر مقدمات لازم که در تفقّه در روایات باید داشته باشد اطلاعات لازم از تاریخ و مسائل جاری در جامعه را نیز نیاز دارد و این غیر از آن است اگر کسی آگاهی سیاسی از جامعه و تاریخ را داشته باشد بدون زیربنای فقهی بتواند موضع‌گیری صحیحی را ارائه دهد. موفق باشید

نمایش چاپی